نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی، دانشگاه الزهرا (س) (نویسنده مسئول) E-mail: sh.Mehdizadeh@yahoo.com
2 عضو هیئت علمی، دانشگاه کاشان
3 کارشناس ارشد جامعه شناسی، دانشگاه الزهرا (س)
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Happiness is a mental status that can’t be merely considered by mind attitude and regardless social conditions of people. Indeed, happiness is rooted in society, so that people happiness increase is an index of a good society. Accordingly, scientists views such as Gidnz, Chelbi, Argail, Turner, Danger and Bisvas Dayner… have been used to sociological study of youth happiness status and it’s relationships with social capital. It would be searched by survey method on 18 -29 aged youth in Tehran. Descriptive findings show that pleasantness feelings mean, positive social trends and evaluation of life between studied youth are upper than medium .As a result, rate of happiness between respondents is higher than average slightly. Also, findings show that although, mean of social capital between studied youth is higher than average slightly, but quantity of social relationships have mean lower than medium. While average of quality of social relationships is equal to 59.41, Bivariate Analysis shows that there’s a positive relation between quality of social relationships and youth happiness. Also there’s a positive relation between quantity of social relationships and youth exhilaration. At last, according to Regression analysis, it can be concluded that quality variable of social relationships in compared with quantity of social relationships is more affectivein increase of youth happiness.
کلیدواژهها [English]
مطالعۀ رابطۀ بین شادی و سرمایه اجتماعی در بین جوانان
شراره مهدی زاده[1]
محمد گنجی[2]
فاطمه زارع غیاث آبادی[3]
تاریخ دریافت مقاله: 14/10/1393
تاریخ پذیرش مقاله:19/11/1393
مقدمه
از ابتدای تمدن بشر، انسان از اندوه و غم میگریزد و به شادی و نور پناه میبرد. در واقع، شاد زیستن آرزوی دیرینه آدمی است. دنیای بدون غم و سرشار از مهربانی و شادی، آرزویی است که ریشه در خلقت و نهاد آدمی دارد؛ آرزوییکه مقدمه غلبه بر تمام ناکامیهاست. شادی، این معجزهی درونی، گرهگشای بسیاری از رنجهاست(سرشار، 1388: 62).
اهمیت شادی تا بهحدی استکه بعضی از متفکران و صاحبنظران فلسفه، شادمانی را بهترین خوبی دانستهاند(رنجبر، 1391: 1). از نظر جامعهشناسی، شادی نهتنها در بعد اقتصادی، بلکه در ابعاد سیاسی، فرهنگی، تربیتی تأثیر همهجانبه دارد؛ زیرا شادی، زیرساخت بسیاری از مسائل و نیروی محرکه جامعه است. به همین دلیل همه کشورها کوشش میکنند که اگر نمیتوانند همه عناصر لازم را برای بروز شادی فراهم کنند، لااقل ابتکارهایی را برای سوق دادن جامعه به سمت شاد زیستن انجام دهند(انصاری و همکاران،1392: 172). بر این مبنا در دنیای معاصر، سیاستگذاران عرصههای مختلف فعالیتهای انسانی از مراکز علمی و دانشپژوهی تا موسسات خدماتی و کارگری با شیوههای متفاوت میکوشند تا شادی را در نهاد آدمیان ایجاد نمایند و بدین طریق هم بر تولیدات علمی خود بیفزایند و هم بر فرآوردههای صنعتی و خدماتی و مهم تر از همه، زندگی امن و آرام و به دور از عصبیت و پرخاش و مردمی شاد و امیدوار را مهیا نمایند. بنابراین، آرام و شاد زیستن، یک ضرورت اجتماعی است. البته شادی علاوه بر اینکه یک ضرورت اجتماعی است، یکی از نیازهای اساسی و روانی انسان است(باقری خلیلی،1386: 54)؛ این درحالی است که علیرغم پیشرفت های چشمگیر در فناوری و تامین آسایش انسان، احساس شادمانی وی افزایش نیافته است(پناهی و دهقانی، 1391: 2). رونالد اینگلهارت[4](1373) در این خصوص اظهار میدارد که سطح پایین رضایت از زندگی و احساس خوشبختی، به گرایشهای منفی نسبت به کل جامعه منجر و دورههای طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات موجب ظهور نگرشهای بدبینانهای میشود که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود(چلبی و موسوی، 1387: 35). پس میتوان گفت که غم و شادی انسان فقط مربوط به خودش نیست، بلکه با شاد یا غمگین شدن یک نفر، تمامی جامعه تأثیر میپذیرد؛ یعنی، غم و شادی، فردی نیست و در یک جا نمیماند و به همه افراد سرایت میکند (طریقه دار،1383: 24). باتوجه به تأثیرات همهجانبه و دامنهدار شادی در توسعه و تقویت زمینههای رشد و تعالی و ایجاد مشکلات عدیده روانی- اجتماعی، در صورت کمبود آن باید نسبت به مقوله شادی و عوامل ایجادکننده آن، مطالعه دقیق و علمی انجام شود. در این میان، پژوهشهاییکه تاکنون در مورد شادی انجام شده است، نشان میدهد که متغیرهای جامعهشناختی بهطور موثر تغییرات سطح شادی را توضیح میدهند(کیم: 2011،1). به بیانی دیگر، از آنجاییکه نشاط در زندگی، ترکیبی از شرایط فردی و اجتماعی و در واقع، خود نشانهای از نگرش های مثبت نسبت به جهان و محیطی است که فرد را فرا گرفته و در آن زندگی میکند، پس جامعه زمینهساز تحقق فضایی است که فرد میتواند به کنش متقابل و ارتباط با همنوعانی که باعث ایجاد آرامش، امنیت و اطمینانخاطر وی برای یک زندگیمناسب باشند، مبادرت ورزد (هزارجریبی و آستینفشان، 1388: 121). در این خصوص شارما و مالهوترا[5] (2010) دریافتند که علاوه بر شخصیت، عوامل اجتماعی نیز به همان اندازه در تعیینشادی افراد، مهم است. به عبارت دقیقتر، تحقیقات بسیاری از جمله لونگ[6] و همکاران (2011)، میلر و بویز[7] (2008) و ... به نقش عواملی از قبیل میزان اعتماد، هنجارها، تعهدات و به طورکلی، میزان کیفیت تعاملات اجتماعی و کمیت تعاملات اجتماعی در ایجاد شادی تاکید نمودهاند. داینر و بیسواس داینر[8] نیز بر این باورند که روابط خانوادگی و دوستان صمیمی برای شاد بودن مهم هستند. بسیاری از مطالعات نشان میدهد که افراد شاد در مقایسه با کسانیکه رضایت کمتری از زندگی دارند، بیشتر از موهبت خانواده و دوستان خوب و روابط حمایتی برخوردار هستند. در واقع، رابطه شادی و پیوند اجتماعی چنان نیرومند است که بسیاری از روانشناسان بر این باورند که نیاز انسان ها به یکدیگر ریشه در ژنتیک دارد. حتی در بزرگسالی هم حضور در شبکههای اجتماعی که مشارکت، حمایت و لذت را فراهم میکنند، کارکرد ما را تا حد بسیار زیادی بهبود میبخشند(داینر و بیسواس داینر، 1391: 73).
همانطور که ملاحظه میشود در پژوهش های متعددی، اهمیت مقوله شادی و نقش عوامل جامعهشناختی به ویژه سرمایه اجتماعی در ایجاد نشاط مورد توجه قرار گرفته است؛ این درحالی است که زندگی شهری با شدت فشارهای روانی وارده بر انسان در چنین محیطهایی، اهمیتشادی را در بهداشت روانی، سلامت جسمانی، کارآمدی، بهرهوری و مشارکت اجتماعی دوچندان کرده است. در این میان، اکبر زاده و همکاران(1392) بر این باورند که مطالعه شادی جوانان به عنوان گروه در معرض خطر و رابطه آن با انواع سرمایه از جمله سرمایه اجتماعی از آن جهت که باعث شناخت و درک گروه های سنی دیگر، خانواده و جامعه از آنان شده و بدین طریق تعاملات صحیح با آنها افزایش مییابد، حائز اهمیت ویژه است. در نتیجه، هدف اصلی در پژوهش حاضر، شناخت تاثیر سرمایه اجتماعی بر میزان شادیجوانان شهر تهران است. بر این اساس، سوالاتی که پژوهشحاضر در پی پاسخگویی به آن است عبارت اند از:
شادی به عنوان مهمترین عامل سلامت روانی، از بنیادیترین مفاهیم مطرح در روانشناسی مثبتگرا است(خنیفر و همکاران،1391: 30)؛ به طوری که نخستین مطالعات علمی در مورد مقوله شادی در دهههای 1960 و 1970 انجام شد. در این دوره، چندین روانشناس و جامعهشناس برجسته آمریکایی با الهام از عقایدی که در طول انقلاب فرهنگی به حد بلوغ رسیده بود، تلاش کردند شاخص های شادی را شناسایی کنند. ادبیات تحقیقات صورتگرفته به بررسی موضوعات مختلفی میپردازد؛ از شاخص هایجمعیتی پیشبینیکننده شادی گرفته تا مولفههای فرهنگی، شخصیت، هیجانات، احساسات و سلامتی(زارعیمتین و همکاران، 1390: 4). یکی از جهتگیریهای اساسی در میان تحقیقات صورتگرفته، بررسی عوامل موثر بر شادمانی است؛ به طوری که نمونهای از پژوهش هاییانجام شده در حیطه رابطه سرمایه اجتماعی و شادی، به شرح زیر است:
آندروس رودیگز پوز و ویولاوان برلپش[9] در سال 2014 تحقیقی با عنوان "سرمایه اجتماعی و شادی فردی" در اروپا انجام دادند. در این مطالعه رابطه بین سرمایه اجتماعی و شادی هم در اروپا به عنوان یک کل و هم در چهار منطقه کلانجغرافیایی آن(شمال، جنوب، شرق،غرب) به طورجداگانه بررسی شد. با استفاده از دادههای تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک برای 48583 نفر از 25 کشور اروپایی، محققان دریافتند که سرمایه اجتماعی در سه بعد مورد نظر(اعتماد، تعامل اجتماعی، هنجارها و تحریم ها) برای شادی اهمیت دارد. تعامل اجتماعی غیر رسمی، اعتماد اجتماعی و اعتماد نهادی، محرک اصلی اثرات سرمایه اجتماعی در شادی میباشند. علاوه بر این، تفاوت های معنیداری در چگونگی ارتباط بین سرمایه اجتماعی و شادی در سراسر مناطق مختلف اروپا وجود دارد؛ به طوری که این ارتباط در کشورهای شمال اروپا ضعیفتر است. در سال 2013 پژوهشی با عنوان "آیا کاهش ارتباطات اجتماعی، شادی امریکاییها را از رونق میاندازد؟" توسط بارتولینی[10] و همکاران انجام شده است. محققان در این پژوهش نشان میدهند که بخش قابلتوجهی از کاهش شادی با کاهش ارتباطات اجتماعی و اعتماد به نهادها پیشبینی شده است. بارتولینی و همکاران تحقیقات خود را در سه مرحله انجام دادند: اول، اجرای رگرسیون شادی که شامل شاخص های مختلف ارتباطات اجتماعی، اعتماد به موسسات، درآمد خود و سایر متغیرهای جمعیتشناختی میباشد. محققان در این مرحله دریافتند که شاخص های ارتباطات اجتماعی و اعتماد به نهادها، به طور قابل توجهی با شادی در ارتباط است. مرحله دوم شامل بررسی تحول روابط اجتماعی و اعتماد به موسسات در طول زمان میباشد. در این مرحله، به طور کلی یافتهها روند رو به کاهش را نشان میدهند. در مرحله سوم، تغییرات در شادی در طول زمان توسط هریک از عوامل آماری معنیدار پیشبینی شده محاسبه گردید. یافتهها حاکی از آن است که کاهش شادی را میتوان عمدتا از طریق کاهش ارتباطات اجتماعی و با رشد درآمد مرجع پیشبینی کرد (بارتولینی و همکاران ،2013). مطالعهای با موضوع "تحقیق در مورد شادی: اهمیت سرمایه اجتماعی در سال 2011" با تلاش لونگ و همکاران صورت گرفته است. نتایج این تحقیق گویای آن است که رابطه قابلتوجهی بین شادی و هر یک از ابعاد سرمایه اجتماعی که توسط کلمن مطرحشده(اعتماد و تعهدات، کانالهای اطلاعاتی، تحریمها و هنجارها) وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحقیق مذکور نشان میدهد که بین شادی و احساس تعلق به جامعه رابطه وجود دارد(لونگ و همکاران،2011). رم[11] در سال 2010 پژوهشی با عنوان "سرمایه اجتماعی و شادی: شواهد فرعی بینالمللی" انجام داد. این مطالعه با استفاده از چند نمونه مختلف، مشخصات مدل و ...، نقش سرمایه اجتماعی را در ایجاد رضایت از زندگی یا شادی بررسی کرد. نتیجه اصلی این تحقیق آن است که بیشترین ارزیابیها نقش معنیداری کمی را برای سرمایه اجتماعی در ایجاد شادی نشان میدهند(رم،2010). "آیا سرمایه اجتماعی، شادی، سلامتی و رضایت از زندگی را در یک جامعه شهری استرالیایی پیشبینی میکند؟" عنوان مطالعهای است که توسط میلر و بویز در سال 2008 به انجام رسیده است. تجزیه و تحلیل رگرسیون ترتیبی نشان داد که تنها دو عنصر از سرمایه اجتماعی(ارزش های زندگی و احساس امنیت و اعتماد) شادی، رضایت از زندگی و سلامتی را پیش بینی میکند(میلرو بویز، 2008). تحقیقی با عنوان "سرمایه اجتماعی و شادی در ایالات متحده" با تلاش بیجرن اسکو[12] در سال 2008 به رشته تحریر درآمده است. این مقاله ارتباط بین سرمایه اجتماعی و میانگین شادی را در ایالات متحده بررسی میکند. در پژوهش فوق، سرمایه اجتماعی به عنوان یک مفهوم چند بعدی شامل اعتماد اجتماعی و شاخص معاشرتپذیری مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این تحقیق بیانگر این است که اعتماد اجتماعی با شادی در ارتباط است(بیجرن اسکو،2008). هودلر و کلمن در سال 2007 پژوهشی با موضوع "نقش روابط اجتماعی در شادی کودکان" انجام دادند. در این تحقیق، ارتباط بین شادی و روابط اجتماعی بین کودکان 9 تا 12 ساله مورد بررسی قرار گرفت. شرکتکنندگان شامل 432 کودک و والدین آنها بودند. یافتهها نشان میدهد که روابط اجتماعی، ارتباط قابلتوجهی با شادی دارد(هودلر و کلمن، 2007).
در میان تحقیقات داخلی، پژوهشی با موضوع "بررسی تاثیر سه نوع سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بر شادی جوانان" با تلاش فاطمه اکبرزاده و همکاران در سال 1392 صورت گرفته است. برای انجام این پژوهش، از یک نمونهی 380 نفری از ساکنان 29-15 سال بابلسر، استفاده شده است. نتایج تحقیق گویای آن است که متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی به ترتیب اهمیت، تبیینکننده شادی در این تحقیق بودهاند."رابطه مشارکت اجتماعی و شادی دانشجویان"، پژوهشی است که توسط حمید دهقانی در سال 1390 انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که متغیرهای خوشبینی، ارضای نیازها، اوقات فراغت و اعتماد به دیگران به ترتیب بیشترین تاثیر را بر روی شادی دانشجویان دارد.تحقیقی با عنوان "تحلیل عوامل جامعهشناختی موثر بر میزان احساس شادی سرپرستان خانوار در شهر اصفها" با تلاش محمد گنجی در سال 1387 به انجام رسیده است. تحقیق مورد نظر یک بررسی پیمایشی است. برخی از نتایج این پژوهش به شرح زیر است: متغیرهای سرمایه اجتماعی، میزان برخورداری از حقوقشهروندی، ورزشهفتگی و گوش دادن به موسیقی با احساس شادی سرپرستان دارای همبستگیمستقیم است. مطالعهای با موضوع "بررسی جامعهشناختی عوامل موثر بر شادمانی در سطوح خرد و کلان" توسط مسعود چلبی و سید محسن موسوی در سال 1387 صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که روابط اجتماعی توام با اعتماد اثر تعیینکننده بر شادمانی دارند و در این میان، خانواده بهعنوان عمدهترین تامینکننده شادمانی افراد محسوب میشود.
در بررسی شادی، علیرغم اینکه در دهههای پیشین، تحقیقات صورت گرفته به میزان بیشتری به عوامل روانشناختی و شخصیتی تاکید داشتهاند، اما در طی دهههای اخیر تعداد زیادی از پژوهشگران، شادی را از زاویه جامعهشناختی مورد بررسی قرار دادهاند. پژوهشحاضر نیز با رویکردی جامعهشناختی، تاثیر سرمایه اجتماعی را بر میزان شادی جوانان 18تا 29 ساله شهر تهران مورد سنجش قرار میدهد.
ادبیات و چارچوب نظری
در ابتدا مفاهیم به کار گرفته شده در ادبیات نظری مورد واکاوی قرار می گیرد.
1. شادی:
در اواخر قرن بیستم، با رشد خشونت و تاثرات روانی نظیر افزایش اضطراب، افسردگی و سایر بیماریها، موضوع شادی و شادمانی بشر بهعنوان یکی از موضوعات مورد مطالعه جامعهشناسان، روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت مطرح شد. این موضوع به تازگی حتی در علوم پزشکی نیز مطرح گردیده است. محور اصلی این بررسیها، عوامل تاثیرگذار بر شادی است، ولی پاسخگویی به این پرسشها در گرو درک مفهوم شادمانی است(خوشاوی،1390).
آلتسون و دودلی[13](1987) میگویند شادی عبارت است از: "توانایی لذت بردن از تجربههای فردی، همراه با درجهای از هیجان"(حسنیان و همکاران، 2011: 432). بهعبارتدیگر، شادی یک احساس و یا حالت ذهنی است که با احساس لذت و رضایت مشخص میشود(لین و همکاران، 2010: 1083). کار[14] شادی را حالت روانی مثبت که با سطح رضامندی از زندگی، سطح بالای عاطفه مثبت و سطح پایین عاطفه منفی مشخص میشود، تعریف میکند(کار،1387: 104). داینر و بیسواس داینر میگویند پیوند اجتماعی سالم برای شادی ضروری است. از نظر آنها ویژگی افراد شاد، داشتن دوستان بیشتر و صمیمیتر، گرایش بیشتر به جامعه، اعتماد بیشتر به دیگران و کمک به آنها میباشد(داینر و بیسواس داینر،1391: 301،73). به بیانی دیگر، شادی بهمعنای دلبستگی به خود و دیگران و نقطه آغاز حرکتهای تازهای است بهسوی افقهایی دوستداشتنی و خوشفرجام و تعبیری مثبت است از موافق بودن جریانحیات با نیازهای انسانی(رستگار فسایی، 1381: 56). منظور از شادی در پژوهشحاضر، عبارتاست از: "ارزیابی افراد از کلیت زندگی و بخش های متعدد آن، بروز صفات و عواطف خوشایند (خوشحالی، امیدواری، دلگرمی، لذت، ارزشمندی، راحتی و آرامشذهنی، خوشبینیو...) و ظهور علائق و علائم مثبت اجتماعی(ربانی و همکاران،1386: 48).
2. سرمایه اجتماعی:
سرمایه اجتماعی، مجموعهای از شبکههای اجتماع محلی، سطوح بالای تعهد یا مشارکت در شبکههای اجتماع محلی، احساستجانس و برابری و هنجارهای تعمیم یافته مربوط به اعتماد و کمک متقابل بین اعضای اجتماع محلی است (کمپل و جوچلویچ، 2000 بهنقل از ایمان و همکاران،1387: 154). فوکویاما[15] معتقد است که سرمایه اجتماعی به عنوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزش های غیررسمی است؛ به نوعیکه اعضای گروهی که همکاری و تعاون در بین آنها مجاز است، در آن سهیم هستند. هنجارهایی که تولید سرمایه اجتماعی میکند، اساسا باید شامل سجایایی از جمله صداقت، عمل به تعهدها و ارتباط های دو جانبه باشد(سلطانی و جمالی، 1387: 111). پکستون[16](1999) میگوید از سرمایه اجتماعی تعاریف گوناگونی شدهاست که وجه مشترک آنها را میتوان تاکید بر پیوندهای ذهنی و عینی بین کنشگران اجتماعی دانست. وولکاک[17] (1998) بر این باور است که عضویت در شبکه روابط اجتماعی که جنبه ساخت اجتماعی است، جزء عینی سرمایه اجتماعی را میسازد و متغیرهایی نظیر اعتماد و حمایت اجتماعی عمدتا به عنوان جزء ذهنی سرمایه اجتماعی شناخته شده است. دو عنصر ذهنی و عینی همزمان امکان عمل جمعی برای نفع متقابل را پدید میآورند (رضوی زاده و همکاران،1391: 32). در پژوهش حاضر، طبق نظر رابرت پاتنام[18] سرمایه اجتماعی، به معنای مجموعهای از ارتباطات افقی بین افراد و نیز وجوه گوناگون سازمان های اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که با ایجاد و تسهیل امکانات هماهنگ، منافع متقابل و کارایی جامعه را افزایش میدهد(رسولی و پاک طینت،1390: 66).
با توجه به مفاهیم ارائه شده، این پژوهش در تلاش است تا با رویکردی جامعهشناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر میزان شادمانی را مورد توجه قرار دهد. بنابراین در راستای این هدف، دیدگاه نظریهپردازانی مانند آنتونی گیدنز[19]، چلبی و سایر متفکران صاحبنظر تشریح میگردد.
الف) آنتونی گیدنز
گیدنز معتقد است که اعتماد، موجد احساس امنیت وجودی است که موجود انسانی را در نقل و انتقالها، در بحرانها و در حال و هوای آکنده از خطرهای احتمالی قوت میبخشد و بهپیش میبرد. از نظر گیدنز، شیرازه زندگی به طور ذاتی در معرض خطرهای احتمالی قرار دارد. این واقعیت که رفتار آدمی به شدت تحت تاثیر تجربه با واسطه قرار میگیرد، همراه با قابلیتهای حسابگرانهای که عوامل انسانی از آن برخوردارند، القاکننده این معناست که هر فرد انسانی ممکن است در برابر اضطرابهای ناشی از شغل خطیر زیستن، از پای درآید. آن مفهوم «آسیبناپذیری» که احتمالات منفی را به نفع حالت امیدواری کلی، مردود و مطرود میشمارد، در حقیقت از اعتماد بنیادین الهام میگیرد(گیدنز،1387: 65-63). از سوی دیگر، در اندیشه گیدنز، خلاقیت به معنای توانایی اقدام و تفکر نوآورانه در قیاس با روشهای اجرایی مرسوم و جاافتاده با اعتماد بنیادین پیوندی نزدیک دارد. درگیری خلاق با دیگران و با دنیای عینی به طور تقریبا مسلم یکی از مولفههای اساسی رضایتروانی میباشد. تجربهخلاقیت بهعنوان پدیدهای روزمره، حائل و پشتبند نیرومندی برای ارزش شخصی و بنابراین برای سلامتروانی است و هرجا که افراد نتوانند خلاقانه زندگی کنند، افسردگیهای مالیخولیایی یا گرایشهای شیزوفرنیایی ظاهر خواهند شد(گیدنز،1384: 67). میتوان چنین استنباط کرد که وجود اعتماد و خلاقیت منجر به کاهش افسردگی و افزایش سلامت روانی و رضایت میباشد و از آنجاییکه رضایت از زندگی به طور کلی یکی از مولفههای اساسیشادی است، پس اعتماد از طریق ایجاد احساس امنیت وجودی منجر به رضایت و در نهایت، شادی میشود.
ب) چلبی
چلبی، شادی و خرسندی کنشگران فردی را در شبکه مبادلات بین نظام جامعهای و نظام شخصیت جستجو میکند(چلبی و موسوی، 1387: 38). وی معتقد است که با مراجعه به شخصیت فرد (بهعنوان نظام تماس) میتوان دادهها یا عواملی که نظام شخصیت برای نظام جامعهای فراهم میکند مثل هوش و ظرفیت اجرا، اراده، وفاداری و بینش را در حد اولین تقرب به واقع سنجید. همچنین، به لحاظ نظری لازم است ستاندههای نظام شخصیت در ابعاد چهارگانه مثل احساس بهبودی، احساس عدالت و امنیت، احساس همبستگی اجتماعی و احساس عزت و احترام را سنجید. بنا به نظر چلبی، با این کار میتوان میزان احساس رضایت و خشنودی هر فرد را در حوزههای چهارگانه جامعه سنجید و در همان حال ممکن است در حد اولین تقرب به واقع احساسات جمعی را در ابعاد چهارگانه جامعه به طور متوسط برآورد نمود. به یک معنا از هر جامعه سالمی انتظار میرود که تمامی فعالیتهای آن حتیالمقدور در راستای بهبود احساسات جمعی قرار گیرد، ضمن اینکه نباید فراموش نمود که متقابلا با بهبودی در احساسات جمعی (در ابعاد چهارگانه) زمینه برای پویایی، نشاط، سرزندگی و بالندگی جامعه و در نتیجه، مقبولیت و مشروعیت برای نظام حاکم بر آن فراهم میشود(همان: 59- 58)؛ البته لازم به ذکر است که پیامد مثبت عملکرد هر حوزه جامعه تا حدودی موکول به عملکرد سایر حوزههاست؛ یعنی توسعه متوازن و همگون هر چهار حوزه میتواند در سطح فردی سببساز احساسات مثبت در هر چهار حوزه شود. همین طور چنانچه در اثر تحولات سریع و ناموزون اجتماعی، شرایط آنومی اجتمای در جامعه فراهم آید، در این حالت افراد احساس سرگشتگی و ابهام در تشخیص و تمییز درست و نادرست کرده و در نتیجه، محیط اجتماعی برای شکلگیری و رشد فردگرایی خودخواهانه و خودسریهای فردی مهیا میگردد. در این صورت، نفع جمعی تحتالشعاع نفع فردی قرار گرفته، نوعی بیاعتمادی و سوءظن نسبت به دیگران و همچنین نهادهای اجتماعی فراهم میشود. در چنین شرایطی، زمینه برای بروز ناخرسندی و ناشادمانی اجتماعی برای اکثریت ایجاد میشود(چلبی و موسوی، 1387: 38-40).
علاوه بر گیدنز و چلبی، اندیشمندان متعددی به طور ویژه رابطه سرمایه اجتماعی و ابعاد آن را با میزان شادی مورد بحث قرار دادهاند؛ به عنوان مثال، ماکسهالر و مارکز هادلر[20] در بحث تاثیر ساختارها بر هیجانات و به طور خاص شادی، چهار حوزه مرتبط با هم را از یکدیگر متمایز مینمایند. آن چهار حوزه عبارتاند از:
در واقع، آنچه هالر و هادلر در بافت اجتماعیخرد بر آنها تاکید میکنند، شامل پیوندها و تعاملات اجتماعی، تعهد و مسئولیتپذیریاجتماعی، وابستگیها و تعلقهایاجتماعی، نوعدوستی و بهطورکلی سرمایه اجتماعی اشخاص است(ربانی و همکاران،1390: 49).
به عبارتی دقیقتر، طرفداران نظریه شبکه بر این باورند که وجود شبکههای اجتماعی به صورت حایلی در مقابل فشارزای درونی عمل میکند؛ به نحوی که فراهم آوردن حمایتهای عاطفی، دوستیها و فرصتهایی برای اعمال اجتماعی معنیدار در قالب سرمایه اجتماعی، اثر بسیار مهم و موثری بر عزت نفس افراد و افزایش توان مقابله با مشکلات و افسردگیها دارد و در نهایت به احساس سلامت روانی منجر میشود(کامران و ارشادی، 1388: 40-39). در این خصوص پوتنام و همکاران در تحقیقی که با همکاری دانشگاه هاروارد و مرکز بشردوستی دانشگاه ایندیانا انجام دادند، دریافتند افرادی که از نظر روابط اجتماعی مهارت بیشتر دارند و بهتر میتوانند با مردم رابطه برقرارکنند، نسبت به افرادی که از نظر مالی غنیتر، ولی روابط اجتماعی مطلوبی ندارند، شادمانتر هستند(جعفری و همکاران، 1381: 53). از نظر داینر و بیسواس داینر نیز رابطه (اجتماعی) امکان دوست داشتن و دوست داشته شدن را برای ما فراهم میکند. روابط به ما امکان میدهد تا احساس ایمنی، اهمیت و ارزشمندی کنیم(داینر و بیسواس داینر،1391: 78). فرانسیس بیکن[21](1625) معتقد است که پیوند با دوستانیکه ما میتوانیم صمیمیت خود را با آنها تقسیم کنیم، دو اثر میتواند داشته باشد: شادمانی را دو برابر میکند و اندوه و غصه را به نصف تقلیل میدهد(مظفری و هادیان فرد، 1383: 87).
در تایید مطالب فوق تحقیقات نشان میدهد که روابط دوستانه و فعالیت های اجتماعی به شدت با شادی در ارتباط است و نه تنها روابط مثبت با همسالان باعث افزایش شادی میشود، بلکه تعاملات اجتماعی منفی ممکن است شادی را کاهش دهد و سپس تعاملات اجتماعی را کاهش میدهد. بهعنوان مثال، تجارب منفی با دیگران از جمله داشتن درگیری در روابط، با کاهش شادی همراه است. نتایج پژوهشها نشان میدهد که نه تنها دوستان و خانواده با شادی در ارتباط هستند، بلکه آنها ممکن است نقش علی مهمی را ایفا کنند(هودلر وکولمن: 2007، 5). همچنین، لونگ و همکارانش به این نتیجه رسیدند زمانی که روابط قوی درون جامعه توسعه مییابد و افراد میتوانند بدون هیچ هزینهای رفتار یکدیگر را نظارت کنند، شادی بیشتر میشود(وولکوک،1998: 155). علاوه بر این، اندیشمندانیچون: پولنر[22]، مایزر[23]، آرگایل[24]، هیلز[25]، برواح[26] و وینهوون و کالمیجن[27] نیز هرکدام بر تاثیر روابط اجتماعی و مشارکتهای مذهبی– اجتماعی در افزایش شادی تاکید کردهاند تا جاییکه وینهوون و کالمیجن، ورود انسان ها به انجمن ها را اصل دانسته و معتقدند هرچه ورود انسان ها به انجمن ها (تحمل دیگران، اعتماد به مردم وفعالیتهای داوطلبانه) بیشتر شود، مردم زندگی شادتری خواهند داشت (وینهوون و کالمیجن 2005 بهنقل از ربانی و همکاران، 1390: 50).
حمایت اجتماعی و هنجارهای همیاری، یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی است. در اندیشه وایتفورد[28] هرچه افراد به لحاظ اجتماعی منزویتر باشند، از سلامت روانی کمتری برخوردارند و برعکس، هرچه پیوستگی اجتماعی بیشتر باشد، آن جامعه سالمتر خواهدبود(ایمان و همکاران،1387: 149). لو[29] معتقد است حمایتاجتماعی اثرات رویدادهای استرس زا را تعدیل میکند و به تجربه عواطف مثبت میانجامد(بخشیپور رودسری و همکاران، 1384: 147). در این راستا، دیماتئو مینویسد :"اعتقاد بر این است که حمایت اجتماعی به سه طریق در برخورد با تنیدگی و استرس به فرد کمک می کند: اولا، اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد میتوانند مستقیما حمایت ملموسی را به شکل منابع مادی در اختیار یک شخص قرار دهند. ثانیا، اعضای شبکه اجتماعی میتوانند با پیشنهاد اقدامات متنوعی، فرد را از حمایت اطلاعاتی خود برخوردار سازند و این اقدامات میتواند به حل مشکلی که موجب تنیدگی و استرس شده، کمک کند. این پیشنهادها به شخص کمک میکند تا به مشکل از دیدگاه جدیدی نگاه کند. بدین ترتیب، آن را حل کرده یا آسیب های ناشی از آن را به حداقل برساند. ثالثا، افراد شبکه اجتماعی میتوانند با اطمینانبخشی دوباره به فرد، در خصوص اینکه او شخص موردعلاقه، با ارزش و محترم است، از وی حمایت عاطفی بهعمل آورند( ریاحی و همکاران، 1389: 95). بهبیانیدیگر، یکی از سازوکارهایی که حمایت اجتماعی از طریق آن بر کیفیت زندگی و شاخص های آن اثر میگذارد عبارت است از برداشت از خود و مفهوم خود که به لحاظ روان شناختی منبع مهمی برای انطباق با موقعیتهای استرسزای زندگی است. از سویدیگر، حمایت اجتماعی از طریق افزایش احساسخود ارزشمندی و کنترل بر روی امور به ارتقای سطح سلامت کمک میکند. یافتههای تحقیقات تجربی نشان میدهد که حمایت اجتماعی میتواند کارکردهای مثبتی برای سلامت روانی و سلامت جسمانی داشته باشد (گروسی و شبستری، 1390: 6).
کاکس[30] با تاکید بر عامل اعتماد به عنوان شاخص سرمایه اجتماعی در هر جامعهای، این نکته را خاطر نشان میسازد که در صورت وجود اعتماد در میان افراد، ارتباط اعضای خانواده، دوستان و همسایگان، همکاران و... موثرتر میشود. در صورتی که فقدان اعتماد، با عدم پیروی از قوانین، رفتار ضد اجتماعی، خودکشی، خشونت و سایر مشکلات اجتماعی همراه خواهد بود. به نظر او، بسیار مشکل است که جماعتی را بدون آنکه اعتمادشان را جلب کرده باشیم، بتوانیم متقاعد کنیم که سبک زندگی سالمتری در پیش بگیرند. از این رو، گسترش شعاع اعتماد و همکاری اعضای یک جامعه، غنای سرمایه اجتماعی و به تبع آن کاهش اختلالات و نابه سامانیهای روانی واجتماعی را در پی خواهد داشت(بهزاد،1381: 50). به اعتقاد ترنر[31] با گسترش اعتماد میان افراد و در نتیجه گسترش دامنه روابط اجتماعی، فرد میتواند در شرایط نامطلوب، به کمک این افراد با آن شرایط مقابله کند و همین امر باعث میشود فشار روانی برآمده از چنین شرایطی را کاهش دهد. همچنین، مشارکت اجتماعی ناشی از اعتماد، احساس شادابی فرد را تقویت میکند و از این راه به بهبود سلامتجسمی و روانی او کمک میکند(ترنر،2003 به نقل از نوریان نجفآبادی و جهانگیر،1390: 44). از نظر کاواچی[32]، اگر اعتماد اجتماعی در حد مطلوبی باشد، موجب مشارکت بیشتر افراد در فعالیتهای اجتماعی میشود و مشارکت بیشتر هم به دستیابی به امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی بیشتر میانجامد. به این ترتیب، سطح سلامت جسمی و روانی افراد بهبود مییابد. برعکس، هنگامی که مشارکت افراد ضعیف است، سطح فراگیری بیاعتمادی، پیامدهای مصیبتباری برای سلامتی و بهداشت روانی افراد دارد(نوریان نجف آبادی و جهانگیر، 1390: 43). دولان و همکاران[33](2008) در مروری بر بیش از 100 پژوهش، اعتماد را توسط یک تنوع روشی از قبیل اعتماد بیشتر به دیگران و اعتماد به نهادهایعمومی، اندازهگیریکردند و نشان دادند که اعتماد قویا با شادی رابطه دارد. بهعلاوه، تاو[34] و داینر (2007) نشان دادهاند که کشورهایشادتر، امتیاز بالاتری در اعتمادتعمیمیافته، حضور داوطلبانه درگروه ها و گرایشهای دموکراتیکتر بهدستآوردهاند(اکبر زاده و همکاران،1392: 74).
در نهایت، باتوجه به مباحثنظری فوق، فرضیات زیر شکل گرفت:
علاوه بر فرضیههای فوق، فرضیات دیگری از قبیل رابطه سرمایه اجتماعی و ابعاد آن با هریک از ابعاد شادی یعنی میزان بعد احساسی، اجتماعی و شناختی شادی مورد سنجش قرار گرفته است.
سرمایه اجتماعی |
شادی |
کیفیت روابط اجتماعی |
کمیت روابط اجتماعی |
بعد شناختی |
بعد اجتماعی |
بعد احساسی |
مدل نظری پژوهش
روش شناسی پژوهش
این پژوهش، با روش پیمایش مقطعی و با استفاده از تکنیک پرسش نامه انجام گرفته است. در مطالعه حاضر، جامعه آماری مورد نظر شامل جوانان 18 تا 29ساله شهر تهران می باشد که مطابق سرشماری عمومی نفوس مسکن 1390، 2371342 نفر گزارش شده است. لذا به منظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری کوکران استفاده شده است؛ به طوری که در نهایت حجم نمونه با ضریب اطمینان 95 درصد، احتمال وجود صفت معین در نمونه P=0/5 و دقت برآورد 05/0=d برابر با 384 جوان تعیین شد. لازم به ذکر است که برای توزیع پرسش نامهها روش خوشهای انتخاب گردید.
در پژوهش حاضر، اعتبار ابزارها بوسیله اعتبار صوری، توسط چند تن از اساتید جامعه شناسی بررسی و پایایی آنها بوسیله آلفای کرونباخ تعیین شده است. جدول زیر نشانگر روایی مناسب متغیرهای تحقیق است.
جدول1: میزان روایی مفاهیم اصلی پژوهش بر اساس آزمون کرونباخ
متغیرها |
تعداد گویه |
ضریب آلفا |
بعد کمیت روابط اجتماعی |
4 |
60/0 |
بعد کیفیت روابط اجتماعی |
12 |
59/0 |
مفهوم سرمایه اجتماعی |
16 |
60/0 |
بعد احساسات مثبت |
11 |
83/0 |
بعد گرایشات مثبت اجتماعی |
6 |
66/0 |
ارزیابی مثبت از زندگی |
5 |
87/0 |
مفهوم شادی |
22 |
91/0 |
تعاریف عملیاتی و نحوه سنجش متغیرها
الف) شادی
پژوهش حاضر با استفاده از مقیاس شادکامی آکسفورد و نظر داینر وساه، شادی را در قالب 3 بعد احساسی، شناختی و اجتماعی مورد سنجش و ارزیابی قرار میدهد. شایان ذکر است که در این پژوهش، پرسشنامه آکسفورد با اندکی تغییرات در قالب طیف لیکرت با گزینه هایی از قبیل اصلا، خیلی کم، کم، تاحدودی، زیاد و خیلی زیاد، مورد استفاده قرار میگیرد. در این مطالعه، مؤلفههای شادی در قالب سه بعد احساسی، شناختی و اجتماعی مورد سنجش قرار گرفته اند.:
ب) سرمایه اجتماعی:
در این بررسی بر اساس نظراتپاتنام، فوکویاما، پاکستون و ... سرمایه اجتماعی در دو بعد کمیت و کیفیت روابط اجتماعی مورد سنجش قرارگرفته است. در زیر به توضیح مختصری از هریک از ابعاد و مؤلفههای سرمایه اجتماعی پرداخته میشود.
یکی از اجزای سرمایه اجتماعی، پیوندهای عینی بین افراد است که دلالت بر ارتباطات و تماسهای افراد با یکدیگر دارد. افراد میتوانند از طریق دوستیها و دیگر انواع روابط شبکهای با یکدیگر در ارتباط باشند(میرزابیگی،1389: 165-166). در پژوهش حاضر این بعد از طریق شاخص هایی از قبیل میزان ارتباط با اعضایخانواده، دوستان، همکلاسیها و... مورد سوال قرار گرفته است.
در این پژوهش، بعد کیفیت روابط اجتماعی با دو مولفه اعتماد و هنجارهای همیاری سنجش شده است.
2-1- تعریف نظری و عملیاتی اعتماد
کریستوفر مور اعتماد را عبارت از قابلیت شخص برای اتکا یا اطمینان به صداقت یا صحت اقوال یا رفتار دیگری میداند(نیازی و همکاران،1390: 135). در پژوهش حاضر طبق نظر پاتنام(1380) مفهوم اعتماد در دو بعد اعتماد شخصی و اعتماد اجتماعی سنجش شده است.
2-2- تعریف نظری و عملیاتی هنجارهای همیاری
مشخصه هر عمل در یک نظام همیاری معمولاً ترکیبی از نوعدوستی کوتاهمدت و نفعشخصی بلندمدت است (پاتنام، 1993: 179 بهنقل از جلیلیان، 1386: 123). حسین پور پس از بررسی پژوهشهای مختلف در مورد سرمایه اجتماعی، برای سنجش هنجارهای همیاری به دو رویکرد رفتارهای عینی و عمل متقابل و رویکرد رفتارهای ذهنی یا فرهنگ متقابل رسیده است(حسینپور،1389). در این پژوهش نیز هنجارهای همیاری با مولفه فعالیت های عینی نوعدوستانه و رفتارهای ذهنی یا فرهنگ عمل متقابل سنجیده شده است.
یافتههای پژوهش
الف) یافته های توصیفی
1. ویژگیهای فردی و خانوادگی پاسخگویان
نتایج پژوهش حاکی از این است که طیفسنی جوانان پاسخگو از 18 تا 29 سال میباشد. با توجه به توزیع پاسخگویان بر حسب جنسیت میتوان گفت که بیش از نیمی از پاسخگویان را زنان تشکیل میدهند. قومیت جوانان مورد بررسی نشان میدهد که قومیت فارس با 66.7 درصد و سپس قومیتترک با 20.6 درصد بیشترین فراوانی را به خود اختصاصدادهاند. سطح تحصیلات پاسخگویان گویای این واقعیت است که دارندگان مدرک دیپلم و سپس افراد دارای مدرک لیسانس بیشترین فراوانی را دارند. علاوه بر این، 30.2 درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که پدرشان دارای مدرکتحصیلی دیپلم هستند، درحالی که تنها 6.2 درصد از آنها گفتهاند که پدرانی دارند که دارای سطحتحصیلات فوقلیسانس و بالاتر هستند. همچنین، 33.1 درصد از پاسخگویان در بیانسطح تحصیلات مادرشان، گزینه دیپلم و 20.1 درصد از افراد نمونه گزینه سیکل را انتخاب نمودهاند.
2. توصیف شادی:
جدول 2: توصیف ابعاد و مفهوم شادی(متغیر وابسته)
مفاهیم و ابعاد |
میانگین (0-100) |
انحراف استاندارد |
دامنه |
حداقل |
حداکثر |
بعد احساسی |
58.3333 |
19.07935 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
بعد اجتماعی |
65.0208 |
17.48105 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
بعد شناختی |
60.5729 |
19.29853 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
مفهوم شادی |
59.7997 |
17.38501 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
منطبق با اطلاعات جدول فوق میتوان گفت که در میان ابعاد شادی، بعد گرایشات مثبت اجتماعی و سپس بعد شناختی یا ارزیابی از زندگی به ترتیب با میانگین (65.0208) و (60.5729) بیشترین میانگین را به خود اختصاص دادهاند (در بازه صفر تا صد). با توجه به اینکه در بین پاسخگویان، میزان احساسات خوشایند، گرایشات مثبت اجتماعی و ارزیابی از زندگی دارای میانگینی بالاتر از حد متوسط است، میزان شادی در بین جوانان مورد تحقیق کمی بالاتر از حد متوسط است.
3. توصیف سرمایه اجتماعی:
جدول 3: توصیف ابعاد، مولفهها و مفهوم سرمایه اجتماعی(متغیر مستقل)
مفاهیم و ابعاد |
میانگین (0-100) |
انحراف استاندارد |
دامنه |
حداقل |
حداکثر |
بعد کمیت روابط اجتماعی |
38.6126 |
22.65887 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
بعد کیفیت روابط اجتماعی |
50.6511 |
16.00085 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
مولفه اعتماد |
45.3693 |
17.94292 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
مولفه هنجارهای همیاری |
59.4113 |
19.10340 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
مفهوم سرمایه اجتماعی |
51.5298 |
16.42081 |
100.00 |
.00 |
100.00 |
در پژوهش حاضر، کیفیت روابط اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی در نظر گرفته شدهاست. در این مطالعه، متغیر کیفیت روابط اجتماعی از طریق دو مولفه اعتماد و هنجارهای همیاری سنجیده میشود. یافتههای پژوهش نشان میدهد علیرغم اینکه میانگین کیفیت روابط اجتماعی در بین افراد پاسخگو در حد متوسط میباشد، ولی میانگین اعتماد به عنوان یکی از مولفههای کیفیت روابط اجتماعی، پایینتر از میانگین شاخص است و هنجارهای همیاری که شامل رفتارهای عینی نوعدوستانه و فرهنگ همیاری است، از میانگینی معادل 59.4113 و بالاتر از حد متوسط برخوردار میباشد.
در این پژوهش، کمیت روابط اجتماعی، یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی است که با توجه به دادههای جدول3 دارای میانگینی پایینتر از سطح متوسط است. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که میانگین سرمایه اجتماعی برابر 51.52 میباشد و این میزان کمی بالاتر از حد متوسط است.
ب) یافته های تحلیلی
1. تحلیل دو متغیره
جدول 4: همبستگی پیرسون بین ابعاد، مولفهها و مفهوم سرمایه اجتماعی و میزان شادی و ابعاد آن
متغیر |
آماره |
بعد احساسی |
بعد اجتماعی |
بعد شناختی |
مفهوم شادی |
مولفه اعتماد |
ضریب همبستگی |
.116* |
.129* |
.160** |
.161** |
سطح معناداری |
.024 |
.012 |
.002 |
.002 |
|
مولفه هنجارهای همیاری |
ضریب همبستگی |
.238** |
.250** |
.124* |
.259** |
سطح معناداری |
.000 |
.000 |
.015 |
.000 |
|
بعد کیفیت روابط اجتماعی |
ضریب همبستگی |
.223** |
.239** |
.177** |
.264** |
سطح معناداری |
.000 |
.000 |
.001 |
.000 |
|
بعد میزان تعاملات اجتماعی |
ضریب همبستگی |
.078 |
.218** |
.167** |
.167** |
سطح معناداری |
.129 |
.000 |
.001 |
.001 |
|
مفهوم سرمایه اجتماعی |
ضریب همبستگی |
.207** |
.287** |
.209** |
.279** |
سطح معناداری |
.000 |
.000 |
.000 |
.000 |
مهمترین نکاتی که میتوان از جدول فوق استنباط کرد، عبارت اند از:
2.تحلیل چند متغیره
2-1- مشارکت نسبی متغیرهای مستقل بر میزان شادی
جدول 5: تحلیل واریانس برای آزمون معنیداری شکل رگرسیونی
شکل |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معنی داری |
رگرسیون |
13.380 |
2 |
6.690 |
16.498 |
.000b |
باقیمانده |
153.274 |
378 |
.405 |
|
|
کل |
166.654 |
380 |
|
|
|
جدول6: متغیرهای مستقل واردشده در معادله رگرسیونی به روش گامبهگام
متغیرهای واردشده |
ضرایب استاندارد[35] |
سطح معناداری |
||||
کیفیت روابط اجتماعی |
.237 |
.000 |
||||
کمیت روابط اجتماعی |
.106 |
.038 |
||||
نتایج همبستگی
|
ضریب همبستگی چندگانه |
ضریب تعیین
|
ضریب تعیین اصلاحشده |
مقدار F |
سطح معنیداری F |
مقدار ثابت |
.283b |
.080 |
.075 |
16.498 |
.000b |
2.522 |
در این مرحله، به منظور تبیین میزان تاثیر و تعیینکنندگی هریک از ابعاد سرمایه اجتماعی بر میزان شادی از تحلیل رگرسیونی گام به گام استفاده شده است؛ به طوری که دو بعد کیفیت روابط اجتماعی و کمیت روابط اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل وارد رگرسیون شدند. همانطور که دادههای جدول فوق نشان میدهد میزان همبستگی متغیرهای مستقل با متغیر شادی برابر با 0.28 است. ضریب تعیین این خروجی نیز برابر 0.080 میباشد؛ بدین معنا که کیفیت روابط اجتماعی و کمیت روابط اجتماعی0.080 درصد از تغییرات در میزان شادی را تبیین مینمایند. میزان F رابطه نیز برابر 16.49 میباشد و سطح معنیداری 0.00 میباشد- یعنی اینکه بین متغیرهای مستقل اصلی و وابسته رابطه معناداری وجود دارد و این حاکی از معنیدار بودن رگرسیون است. با توجه به بتا میتوان گفت اثر کیفیت روابط اجتماعی بر میزان شادی برابر 0.23 درصد و اثر کمیت روابط اجتماعی برابر 0.10 درصد است. بنابراین، متغیر کیفیت روابط اجتماعی دارای بیشترین تاثیر مستقیم بر شادی جوانان است.
2- 2-تحلیل مسیر:
23/0 |
شادی |
کیفیت روابط اجتماعی |
کمیت روابط اجتماعی |
25/0 |
10/0 |
جدول7: تأثیرات مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته(شادی)
متغیر |
تأثیر مستقیم |
تأثیر غیرمستقیم |
مجموع اثرات |
کیفیت روابط اجتماعی |
23/0 |
- |
23/0 |
کمیت روابط اجتماعی |
10/0 |
0.057 =(0.23) ×(0.25) |
15/0 |
بر اساس مدل شماره 2 میتوان گفت که متغیرکیفیت روابط اجتماعی به طور مستقیم 23/0 درصد بر شادی اثر گذار است؛ درحالی که کمیت روابط اجتماعی علاوه بر اینکه به صورت مستقیم به میزان 10/0 بر شادمانیجوانان تاثیر میگذارد، به طور غیرمستقیم نیز از طریق افزایش کیفیت روابط اجتماعی منجر به افزایش شادی می شود.
طبق جدول فوق، مجموع اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیر کمیت روابط اجتماعی برابر 15/0 میباشد؛ این درحالی است که کیفیت روابط اجتماعی 23/0 بر میزان شادی تاثیر دارد. بنابراین، متغیر کیفیت روابط اجتماعی در مقایسه با کمیت روابط اجتماعی به میزان بیشتری در افزایش شادی جوانان موثر است. طبق نظر پاتنام، روابط اجتماعی افراد و تعاملات آنان با یکدیگر بنیادیترین جز سرمایه اجتماعی است و شبکهها بهعنوان خاستگاه دو مؤلفه دیگر سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و هنجارهایهمیاری مطرح میباشد(توسلی و موسوی، 1384: 15). لذا افزایش متغیر میزان تعاملات اجتماعی، افزایش کیفیت روابط اجتماعی و در نهایت، افزایش شادی را به همراه دارد. در راستای پژوهش هلیول[36] و پوتنام (2005) سرمایه اجتماعی بر روی شادی تاثیر مثبت و افزایشی دارد( برونی و استنکا، 2008 به نقل از اکبر زاده و همکاران، 1392: 75).
بحث و نتیجهگیری
جوانی به عنوان مهم ترین فصل زندگی هر فرد است که می توانند روند آینده زندگی و سرنوشت او را تا انتهای عمر رقم بزنند. وجود احساس شادی در میان جوانان، نشان از جامعه سالم و پر طراوت دارد. محور اصلی پژوهش حاضر، مطالعه جامعه شناختی وضعیت شادی در بین جوانان 18 تا 29 ساله شهر تهران میباشد. مطالعات نظری و تجربی صورتگرفته در راستای این محور اصلی، نشان میدهد که بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران از قبیل داینر و بیسواس داینر، فرانسیس بیکن، چلبی، گیدنز، وینهوون و کالمیجن، ترنر و ... به نقش عواملی همچون: اعتماد، هنجارهای همیاری، روابط اجتماعی و بهطور کلی سرمایه اجتماعی در ایجاد شادی اشاره نمودهاند. پژوهش حاضر نیز در تلاش است تا علاوه بر تحلیل جامعهشناختی مقوله شادی در بین جوانان، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و میزان شادمانی بپردازد.
در بین پاسخگویان، میانگین احساسات خوشایند، گرایشات مثبت اجتماعی و ارزیابی از زندگی در بین جوانان مورد تحقیق بالاتر از حد متوسط است. درنتیجه، میزان شادی در بین پاسخگویان کمی بالاتر از حد متوسط است. در این خصوص داینر و بیسواس داینر(1391) میگویند تحقیقات نشان میدهد که اکثر مردم در اغلب مواقع تا حدودی شاد هستند. این نتیجه بارها مشاهده شده است، حتی زمانی که محققان مختلف، با استفاده از نمونههای متفاوت، روش های مختلف و حتی تعاریف متفاوت از شادی تحقیق نمودهاند، اکثر آزمودنیها گزارش کردهاند که در اغلب مواقع تا حدودی شاد هستند.
اگر چه میانگین سرمایه اجتماعی در بین افراد مورد بررسی برابر 52/51 وکمی بالاتر از حد متوسط است، ولی کمیت روابط اجتماعی دارای میانگینی پایینتر از حد متوسط است؛ این در حالی است که کیفیت روابط اجتماعی از میانگینی بالاتر از حد متوسط معادل 41/59 برخوردار میباشد. در این خصوص میتوان به این نکته اشاره کرد که علی رغم اینکه در دنیای کنونی، با وجود فعالیتهای طاقت فرسای روزانه و حرکت در پیچوخمهای دشوار زندگی، انسان ها فرصت کمتری برای ایجاد روابط و تعاملات اجتماعی دارند، ولی طبق نتایج این پژوهش، جوانان به دلیل عواملی از جمله میانگین بالای نشاط و شادمانی، به میزان زیادی در جشنهای احسان و نیکوکاری شرکت میکنند و دارای احساس مسئولیت در مقابل دیگران، تمایل به کمک به مردم در مواقع بحران و... می باشند.
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، عوامل جمعیتی و خانوادگی از قبیل سن، جنس، منطقه سکونت، سطح تحصیلات خود و... هیچ تاثیری بر میزان شادمانی جوانان ندارد. در اینخصوص آلزیک (1384) معتقد است هنگامی که محققان به بررسی عوامل جمعیتی موثر بر شادتر بودن برخی از مردم پرداختند، به نتیجه شگفت آوری رسیدند. هیچ یک از عوامل جمعیتی اصلی مانند سن، جنس، درآمد، موقعیت اقتصادی و نژاد رابطه زیادی با میزان شادی نداشت. بیتاثیری عوامل جمعیتی بر شادی را آگنوسکمپل و فلیپکانورس و ویلارد راجرز به وضوح نشان دادهاند(بابایی و خوئینژاد، 1389: 157). مایزر(1388) مینویسد: "نکتهای که بسیاری از پژوهشگران نظیر رونالد اینگلهارت در آثار خود به آن اشاره میکنند، این است که پس از به دست آوردن حداقل نیازمندی های زندگی، پول بیشتر و بیشتر نمیتواند بازدهای قابل توجه به همراه بیاورد؛ به عنوان مثال، در بررسیهای به عمل آمده حتی افراد بسیار مرفهی که در فهرست 100 نفر مجله فوریس حضور دارند، نسبت به افراد متوسط جامعه تنها اندکی شادمانی بیشتری داشتهاند.
تجزیه و تحلیل دو متغیره در پژوهشحاضر نشان میدهد که بین میزان اعتماد و ابعاد سهگانه شادی یعنی عواطف خوشایند، گرایشات مثبت اجتماعی، ارزیابی از زندگی و به طور کلی مفهوم شادی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. ترنر(2003) معتقد است که با گسترش اعتماد میان افراد و در نتیجه، گسترش دامنه روابط اجتماعی، فرد میتواند در شرایط نامطلوب، به کمک این افراد با آن شرایط مقابله کند و همین امر باعث میشود فشار روانی برآمده از چنین شرایطی را کاهش دهد. همچنین، نتایج تحقیق بیجرن اسکو(2008) بیانگر این است که اعتماد اجتماعی با شادی در ارتباط است.
با افزایش میزان هنجارهای همیاری، بر میزان شادی و به طور ویژه هریک از ابعاد شادمانی (بعد احساسی، بعد اجتماعی و بعد شناختی) افزوده می شود. آبی و آندریوس(1985) بر این باورند که یافتههای تحقیق، همبستگی بین حمایت اجتماعی و بهزیستی را تایید میکند؛ به عنوان مثال، کسانی که از روابط نزدیک بهره می برند، با استرس های مختلف مثل سوگ، از دست دادن شغل و ... بهتر کنار میآیند(هادیان فرد و مظفری،1383: 87).
در خصوص رابطه بین کیفیت روابط اجتماعی و میزان شادی، یافتهها حاکی از تایید رابطه است؛ به عبارت دقیقتر، افزایش کیفیت روابط اجتماعی(پیوندهای ذهنی بین افراد)، افزایش میزان احساسات مثبت، علائق و علائم مثبت اجتماعی و رضایت از زندگی را به همراه دارد . داینرو بیسواس داینر (1391) به این نکته اشاره می نمایند که توانایی ما در مواجهه با لحظات دشوار زندگی تنها با حمایت هیجانی و غمخواری عزیزانمان حاصل می شود(داینر و بیسواس داینر،1391: 78). علاوه بر این، باتسون(1987) معتقد است که کمک به دیگران در موقع پریشانی، تجربه نوع دوستی ایجاد میکند که منبعی از هیجان مثبت است (آرگایل1386: 123).
طبق نتایج این پژوهش، هرچقدر جوانان به میزان بیشتری با دوستان، خانواده و... رابطه یا تعامل داشته باشند، به میزان بیشتری از گرایشات مثبت اجتماعی، ارزیابی مثبت از زندگی و به طور کلی شادی بیشتری برخوردار خواهند بود و در عین حال هرچقدر افراد جوان دارای علائق مثبت اجتماعی و رضایت از زندگی بیشتری باشند، به میزان بیشتری با دیگران رابطه برقرار خواهند کرد. در اندیشه داینر و بیسواس داینر، بودن با مردم مفرح است. به عنوان مثال، شوخی و مزاح محصول تعامل اجتماعی هستند. آیا تا به حال توجه کردهاید که میتوانید دیگران را سرحال بیاورید، اما نه خودتان را. به اشتراک گذاشتن تجارب با دیگران، لذت ما را از فعالیت ها افزایش میدهد(داینر و بیسواس داینر،1391: 80). هودلر و کلمن در سال 2007 دریافتند که روابط اجتماعی ارتباط قابلتوجهی با شادی دارد. مایرز(1388) مینویسد: "بر اساس نظارت کارشناسان، ما انسان ها دارای ویژگیهایی هستیم که روان شناسان اجتماعی از آن به عنوان نیاز گسترده به تعلق یاد میکنند و با داشتن دوستیهای نزدیک و یا یک ازدواج متعهدانه، میتوانیم به آنچه که از آن به عنوان احساس خوشحالی زیاد یاد میشود، دست پیدا کنیم".
در مجموع، میتوان نتیجهگرفت که فرضیه کلی پژوهش مبنی بر رابطه میزان شادی و سرمایه اجتماعی در سطح معناداری 00/0 تایید می گردد. لازم به ذکر است که این نکته در مورد رابطه میزان شادی و هر یک از ابعاد شادی نیز قابل مشاهده است. این رابطه مؤید مباحث و نظرات اندیشمندان و پژوهشگران متعددی از قبیل گیدنز، چلبی، آرگایل، طرفداران نظریه شبکه، پوتنام، داینر و بیسواس داینر، دیماتئو، کاکس، ترنر و... مبنی بر وجود رابطه میان شادی و سرمایه اجتماعی است. اکبرزاده و همکاران 1392 به این نکته اشاره میکنند که رشد سرمایه اجتماعی در شبکه روابطی که میان کنشگران برقرار می شود، فرصتهای ویژهای را برای همه کنشگران حاضر و فعال در آن شبکه پدید میآورد. این کنشگران میتوانند با بهرهگرفتن از این فرصت ها و نیز پشتوانه همان روابط، هدفهای شخصی خود را در شبکه روابط و در جمع، پیگیر شوند. این فرصت ها، قابلیت ها و توانمندی های فردی آنان را در تحقق اهدافشان ارتقا میبخشد و احتمال موفقیت آنان را افزایش میدهد. بدین طریق میتوان گفت که سرمایه اجتماعی و افزایش آن به گونهای که در تحقیقات نیز آمده است باعث ایجاد و افزایش شادمانی در افراد میگردد.
پیشنهادها
منابع