نظام سیاستگذاری و برنامهریزی کشور در حوزه جوانان با چالشها و مشکلات متعددی روبروست که علیرغم تلاش های صورت گرفته، مانع از کارآمدی کامل آن شده است. این چالشها دارای ماهیت و ابعاد متنوعی است، اما بسیاری از آنها ریشه در ابعاد ساختاری سازماندهی امور جوانان دارند. مقاله حاضر در پی پرداختن به این چالشها با تأکید بر مسائل ساختاری ...
بیشتر
نظام سیاستگذاری و برنامهریزی کشور در حوزه جوانان با چالشها و مشکلات متعددی روبروست که علیرغم تلاش های صورت گرفته، مانع از کارآمدی کامل آن شده است. این چالشها دارای ماهیت و ابعاد متنوعی است، اما بسیاری از آنها ریشه در ابعاد ساختاری سازماندهی امور جوانان دارند. مقاله حاضر در پی پرداختن به این چالشها با تأکید بر مسائل ساختاری و پیشنهاد ساختار مناسب جهت بهینهسازی کارکردهای آن میباشد و در این راستا از دو مبنای نظری تحول در نظریههای حوزه مدیریت دولتی و عمومی و همچنین تحولات نظریههای مشارکت جوانان برای تبیین و توجیه الگوی مدنظر خود جهت سازماندهی امور جوانان بهره میگیرد. همچنین، برای انجام تحقیق و تدوین مقاله حاضر از تکنیکهای مطالعه تطبیقی، تحلیل محتوا و مرور ادبیات استفاده شده است. در بخش تطبیقی، بررسی عناوین و ماهیت نهادهای دولتی متولی امور جوانان در سطح جهان به شناسایی شش الگوی اصلی منجر گردید. در حوزه داخلی، جمع بندی چالش های موجود نشان داد که در مجموع برای تبیین ناکارآمدی و عدم موفقیت در حوزه سیاستگذاری و برنامهریزی امور جوانان علل مختلفی را میتوان برشمرد که در چهار دسته عوامل بافتاری، رفتاری، هنجاری و ساختاری قابل طبقهبندی است. بر این اساس، الگویی با عنوان "الگوی سازماندهی یکپارچه/ مشارکتی (شبکهای)" برای ساختار سازماندهی امور جوانان در کشور پیشنهاد شده است که اولاً، بتواند چالشها و مشکلات گذشته را تا حدود زیادی مرتفع نماید؛ ثانیاً، با بهرهگیری از تجربیات بینالمللی در جهت توسعه هرچه بیشتر این حوزه مثمرثمر واقع گردد.