الهام شمسی؛ سید محمد حسینی؛ الهام دانشفر؛ زهره صیادپور
چکیده
هدف پژوهش حاضر رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب با میانجی گری سبک مقابله ای هیجان مدار در زنان جوان ورزشکار غیر حرفه ای است. روشِ پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری شامل زنان جوان (25-45 سال) جدیدالورود (ورزشکاران غیر حرفه ای) به باشگاه های ورزشی شهر تهران بودند که 7 منطقه بصورت تصادفی انتخاب شدند، و متقاضیان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب با میانجی گری سبک مقابله ای هیجان مدار در زنان جوان ورزشکار غیر حرفه ای است. روشِ پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری شامل زنان جوان (25-45 سال) جدیدالورود (ورزشکاران غیر حرفه ای) به باشگاه های ورزشی شهر تهران بودند که 7 منطقه بصورت تصادفی انتخاب شدند، و متقاضیان به صورت نمونه گیری در دسترس برای پر کردن پرسشنامه ها انتخاب شدند؛ به این صورت 200 نفر از افراد دارای اضطراب 16 به بالا (متوسط)، طبق پرسشنامه اضطراب بک به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه های پژوهش در بین این افراد توزیع شد. طبق نظر کلاین(2011)، تعداد 200 نفر در روش معادلات ساختاری قابل دفاع است، بدین منظور از بین 300 پرسشنامه ای که توزیع شد، تعداد 200 پرسشنامه که بصورت کامل و سالم پر شده بودند، در نظر گرفته شدند. ابزار اندازه گیری این پژوهش شامل 3 پرسشنامه بود: پرسشنامه اضطراب بک (1988)، پرسشنامه سبک های مقابله ای اندلر و پارکر (1391) و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ فرم کوتاه (2005). داده های به دست آمده با آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل نشان داد که اثر مستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب (51/0) معنادار بود. اثر غیرمستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه بر اضطراب از طریق سبک مقابله ای هیجان مدار نیز معنی دار بود (27/0).
زهرا سادات مشیر مشیر استخاره؛ مهرداد نوابخش؛ مصطفی ازکیا؛ منصور وثوقی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه مولفه های موثر بر توانمندسازی خانوادگی زنان جوان آسیب پذیر شهر تهران در سال 1396 تدوین گردید. پژوهش از نوع کیفی مبتنی بر رهیافت نظریه زمینه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان آسیب پذیر شهر تهران بوده است که به طور داوطلبانه در طرح های اصلی شهرداری تهران در راستای بهبود شریط زندگی و ارتقای توانمندی افراد ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مطالعه مولفه های موثر بر توانمندسازی خانوادگی زنان جوان آسیب پذیر شهر تهران در سال 1396 تدوین گردید. پژوهش از نوع کیفی مبتنی بر رهیافت نظریه زمینه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان آسیب پذیر شهر تهران بوده است که به طور داوطلبانه در طرح های اصلی شهرداری تهران در راستای بهبود شریط زندگی و ارتقای توانمندی افراد در معرض آسیب، شرکت نموده اند که از این بین تعداد 59 نفر بر اساس روش نمونه گیری نظری به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده گردید. روایی مصاحبه بر اساس اعتبار، قابلیت وابستگی، تاییدپذیری و قابلیت انتقال مورد بررسی و تایید قرار گرفت و پایایی آن بر اساس بازآزمون برابر با 74/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده گردید.
بر اساس نتایج تحلیل دادههای کیفی حاصل از مصاحبه، ارائه مدل پارادایمی در قالب ابعاد 6 گانه شامل موجبات علی (3مقوله)، پدیده اصلی (1مقوله)، راهبردها (3 مقوله)، ویژگیهای زمینهای (2 مقوله)، شرایط مداخله گر (4 مقوله) و پیامدها (4 مقوله) بوده است. شرایط علّی مشتمل بر مهارت های ارتباطی، شبکه حمایت خانوادگی و دسترسی به خدمات مشاوره ای؛ شرایط زمینه ای شامل تجربه زیستن و تجارب مکمل؛ شرایط مداخله گر شامل تحصیلات، مواجهه با خشونت خانگی، اختلاف زناشویی، الگوی روابط قدرت در خانواده؛ راهبردها شامل تغییر در سبک زندگی، مشارکت در فرایندهای تصمیم گیری و توازن بخشی به ساختار قدرت خانواده و پیامدها شامل موفقیت در حل اختلافات زناشویی، فعلیت بخشی به پتانسیل های تربیتی و اجتماعی کننده خانواده، احیای کارکردهای عاطفی- روانی محیط خانواده و بهبود توانایی اداره و سرپرستی خانواده بوده است.
ازین رو، مدیران و مسئولان امر می توانند با استفاده از مدل ارائه شده، میزان توانمندی زنان جوان آسیب دیده را و بهبود بخشند.
فاطمه رشید؛ شهلا کاظمی پور ثابت؛ حسین آقاجانی مرسا
دوره 17، شماره 41 ، آذر 1397، ، صفحه 9-28
چکیده
هدف تحقیق حاضر، سنجش کیفیت زندگی زناشویی جوانان با عوامل جمعیت شناختی می باشد. این پژوهش با توجه به ماهیت خود، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری آن کلیه زنان 18 تا 29 ساله شهر کرج می باشند که با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 465 نفر به روش خوشه ای و سپس تصادفی ساده تعیین شدند. در مبانی نظری از نظریه های کیفیت زندگی، پارسونز، ...
بیشتر
هدف تحقیق حاضر، سنجش کیفیت زندگی زناشویی جوانان با عوامل جمعیت شناختی می باشد. این پژوهش با توجه به ماهیت خود، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری آن کلیه زنان 18 تا 29 ساله شهر کرج می باشند که با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 465 نفر به روش خوشه ای و سپس تصادفی ساده تعیین شدند. در مبانی نظری از نظریه های کیفیت زندگی، پارسونز، صافی، همسان همسری، دورکیم و... استفاده شده و در پایان مدل نظری تحقیق، با توجه به تئوری های پارسونز، فروم، استتس و براساس رویکرد اول لیو و تعریف عناصر تشکیل دهنده کیفیت زندگی زناشویی و همچنین مدل دوم ایوانز (مدل از پایین به بالا) طراحی گردیده است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است. پایایی پرسشنامه توسط آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد پرسشنامه بالاتر از 7/0 بدست آمد که قابل قبول می باشد. پس از گردآوری دادهها، براساس آمارهای توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss، دادهها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتهاند. نتیجه فرضیه با آزمون های مرتبط نشان می دهد که بین کیفیت زندگی و سن، سن ازدواج، فاصله سنی با همسر، مدت ازدواج، سن باروری و محل زندگی رابطه معناداری وجود دارد. طبق آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر در بیشترین و قویترین تأثیرِ بر کیفیت زندگی زناشویی، میتوان به ترتیب به تاثیر مستقیم متغیرهای مدت ازدواج(572/0)، فاصله سنی با همسر(381/0) و سن ازدواج(404/0) اشاره نمود.
کبری شکری؛ سید ضیاء هاشمی
دوره 13، شماره 24 ، شهریور 1393، ، صفحه 141-166
چکیده
آزار جنسی یک مسئله جهانی است که مانعی پایدار در راه ارتقای زنان و برخورداری آنان از حقوق فردی و اجتماعی شان به شمار می آید. آزار جنسی را می توان هرگونه توجه نشان دادن به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، تعریف کرد. در این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته، اقدام به جمع آوری اطلاعات ...
بیشتر
آزار جنسی یک مسئله جهانی است که مانعی پایدار در راه ارتقای زنان و برخورداری آنان از حقوق فردی و اجتماعی شان به شمار می آید. آزار جنسی را می توان هرگونه توجه نشان دادن به بدن زن بدون توافق صریح یا ضمنی، مشروط بر آنکه ماهیت جنسی داشته باشد، تعریف کرد. در این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه محقق ساخته، اقدام به جمع آوری اطلاعات شده است. پرسشنامه ها در بین 384 نفر از دختران و زنان جوان 35 ـ 15 ساله ساکن محلات تهرانپارس و تجریش بصورت نمونه گیری چند مرحله ای توزیع گردیده است.
نتایج تحقیق نشان داد که اکثر زنان در سه ماه گذشته، نوعی آزار جنسی کلامی مانند متلک گفتن، تحسین زیبایی، حرف های رکیک (توهین) و مزاحمت تلفنی را تجربه کرده اند و یا از وقوع آن در زندگی اطرافیان و دیگران اطلاع دارند. بیشتر زنان در سه ماه گذشته آزار جنسی رفتاری مانند هیزی و چشم چرانی، مورد تعقیب قرار گرفتن، لمس کردن، تنه زدن به عمد، توقف کردن با ماشین جلوی فرد را تجربه کرده اند و یا از وقوع آن در زندگی دیگران اطلاع دارند. عورت نمایی، پیشنهاد جنسی و تهدید به تجاوز از موارد دیگر آزارجنسی رفتاری بود که شیوع کمتری در جامعه آماری داشت و شاید یکی از دلایل آن تابو بودن اینگونه مسائل و ترس و بدبینی زنان نسبت به مطرح کردن آن بود. در تحلیل کیفی تحقیق اکثر زنان اعلام کرده اند که تجربه لمس کردن را به کرات در زندگی خود داشته اند و اینگونه آزارها موجب ترس و بدبینی آنها نسبت به مردان شده است- آزار جنسی در محیط کار در نمونه مورد نظر کمتر رخ داده است.
برخورد زنان در بیشتر مواقع سکوت و مدارا و فاصله گرفتن در وسایل نقلیه عمومی است و در این مورد کمتر به مراجع قضایی مراجعه می کنند. همچنین، بین آزار جنسی و نحوه پوشش و آرایش زنان ارتباط معناداری وجود دارد؛ اما بین عوامل اجتماعی (عوامل زمینه ای) مانند درآمد، تحصیلات فرد، شغل پدر و مادر و درآمد خانواده و آزار جنسی زنان جوان ارتباط معناداری دیده نمی شود.