نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد جمعیت شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران (نویسنده مسئول) E-mail: n.esmaeli@gmail.com
2 دانشیار، گروه جمعیت شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
جنسیت، یکی از مهمترین بسترهای اجتماعی مهاجرت محسوب میشود. تا چند دهه اخیر مهاجرت بیشتر پدیدهای مردانه قلمداد می شد، حال آنکه امروزه زنان نیز به مهاجرت می پردازند و نزدیک به نیمی از حرکات مهاجرتی را شکل میدهند. تغییرات ساختاری و نگرشی در مورد موقعیت زنان و مشارکت های اجتماعی آنها، باعث افزایش توقعات، آرزوها و تمایلات اقتصادی و اجتماعی زنان شده است و آنان برای دسترسی به فرصت ها و موقعیت های اجتماعی و اقتصادی بالاتر، دست به مهاجرت میزنند. با توجه به افزایش نقش زنان در فرآیندهای مهاجرتی در ایران و همچنین وجود خلاهای تحقیقاتی در این زمینه، این مقاله به بررسی مهاجرت های شغلی و تحصیلی زنان جوان و عوامل موثر بر آن در ایران در دوره 90-1385 میپردازد. روش مورد استفاده، تحلیل ثانویه دادههای دو درصدی سرشماری 1390 است. در دوره1390-1385 حدود 5/5 میلیون نفر در کشور مهاجرت داشته اند که 52 درصد آنها مرد و 48 درصد زن بودهاند. نتایج بررسی نشان داد که حدود یک پنجم زنان جوان به دلایل شغلی و تحصیلی مهاجرت و جا به جایی داشته اند. نتایج تحلیل چند متغیره نشان داد که وضعیت تاهل (مجرد بودن زنان)، سرپرست خانوار بودن زنان، ضریب نفوذ اینترنت، تحصیلات دانشگاهی و مشارکت اقتصادی آنان از مهمترین عوامل اثر گذار بر مهاجرت های شغلی و تحصیلی زنان در سال های اخیر می باشد. از این رو، افزایش سطح تحصیلات زنان در ایران و به تبع آن تحرک اجتماعی و ورود به بازار کار زنان منجر به حرکات مکانی و مهاجرتی بیشتر در ایران خواهد شد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Study on Factors Influencing Educational and Occupational Migration of Iranian Young Women during 2006-2011
نویسندگان [English]
- Nasibeh Esmaeli 1
- Hossein Mahmoodian 2
1 Master degree in Demographics, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Ph.D., Associate Professor, Demographics Department, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
Gender is one of the most important social contexts of migration. Until recent decades, migration was considered mostly as a male phenomenon, whereas nowadays, women make up half of migration movements. The structural and attitudinal changes regarding the position of the women and their contributions in the social activities led to increasing economic-social expectations of young women and their intention to migration. Due to the increasing role of women in migration processes in Iran, and also research gaps in this area, this paper using 2011 micro-census data examine the young women’s educational and occupational migrations and the associated factors in Iran. During 2006 to 2011, about 5/5 million have been migrated in Iran that 48 percent of them were female. The results showed that about one fifth of the young women have migrated due to educational and occupational reasons. Multivariate analysis indicated being single, female head of household, internet use, university education, and economic participation, significantly are determinant factors on educational and Occupational Migration of Iranian Young Women. Thus, the increasing of academic education among the young women, social mobility and high tendency to participants in labor force led to increasing of female migration in the future.
کلیدواژهها [English]
- Keywords: Occupational Migration
- Educational Migration
- Secondary Analysis
- Gender and Youth
بررسی عوامل موثر بر مهاجرت های تحصیلی و شغلی زنان جوان ایرانی در دوره 90-1385
نصیبه اسمعیلی[1]
حسین محمودیان[2]
تاریخ دریافت مقاله: 25/8/1395
تاریخ پذیرش مقاله:3/12/1395
مقدمه
جنسیت[3]، عامل تعیینکننده اساسی در مهاجرت و سایر رفتارهای جمعیتی محسوب میشود. مطالعات مختلف نشان دادهاند که جنسیت و نظامهای قشربندی جنسیتی در تمام ابعاد و جنبههای فرایند مهاجرت، مانند روابط بین جوامع مبدأ و مقصد(کرنی[4]،1986) و (فرناندز-کلی[5]، 1993) راهبردها و تأثیرات استخدامی مهاجران (راونشتاین[6]، 1885) و شیوههایی که افراد در فرایند تصمیمگیری درباره مهاجرت مشارکت میکنند، حضور دارد و نقش مهمی ایفا میکند(ریلی و گاردنر[7]،1993). تا میانه دهه 1970، مهاجرت به عنوان پدیدهایی مردانه تلقی میشد، حال آنکه امروزه نزدیک به نیمی از جمعیت مهاجران را زنان تشکیل میدهند. امروزه، زنان نه فقط بهعنوان مهاجران تبعی[8] و بخشی از فرایند ملحق شدن به خانواده، بلکه به عنوان عوامل و کارگزاران مستقل، حامیان و برنامهریزان خانواده دست به مهاجرت می زنند(آیوم[9]، 8:2003).
اغلب تصور بر این است که مهاجرت یک پدیده خنثی به لحاظ جنسیتی است، حال آنکه مهاجرت در حقیقت پدیدهایی جنسیت محور است. زنان و مردان به دلایل مختلفی مهاجرت میکنند، از کانالهای متفاوتی برای مهاجرت استفاده میکنند، نقشهای متفاوتی را نیز در فرایند مهاجرت ایفا میکنند و از تجربههای متفاوتی نیز برخوردارند، زیرا نقشها، روابط و نابرابریهای جنسیتی، فرایند مهاجرت را تحتتأثیر قرار میدهد و آنها تعیین میکنند چه کسانی مهاجرت کنند و چرا و چگونه تصمیم به مهاجرت بگیرند(اسمعیلی، 12:1388). با این حال، علیرغم اهمیت ابعاد جنسیتی مهاجرت و نقش زنان در فرایند مهاجرتی، عدم توجه کلی به جنسیت در بیشتر مطالعات مهاجرتی هنوز وجود دارد و حتی پس از یک دهه از پیشنهاد و دعوت مطالعات و تحقیقات برای اصلاح و کاهش چنین عدم توجه و نادیده گرفتن جنسیت، هنوز بررسی تأثیر این عامل تعیینکننده مهاجرتی نادیده گرفته شده است. علت این نادیده گرفتن نیز این بوده است که در بیشتر مطالعات یک فرض ضمنی وجود دارد و آن این است که زنان همانند مردان در فرایند مهاجرت فعال نیستند و بیشتر نقش منفعل و پیرو دارند (ریلی و گاردنر،10:1993).
بررسی تاریخی مهاجرت در کشور ما ایران نشان می دهد در گذشته به دلیل ساختار مرد سالارانه و انزوای زنان و غیبت آنها در تصمیم گیری های مهم خانواده، امر مهاجرت با میل و نیاز مردان صورت می گرفت، اما امروزه با بالا رفتن سطح تحصیلات و به تبع آن تغییرات اساسی در عقاید و نگرش زنان، میل به تحرک اجتماعی و تحرک اقتصادی در آنان افزایش یافته است. امروزه زنان فرزند آوری را به تأخیر می اندازند، تعداد فرزندان کمتری به دنیا می آورند و به دنبال فرصترهای شغلی هستند. از این رو، آن ها به عنوان نیروی کار جدید در بازارهای اشتغال، دیگر تنها افراد منفعل و تابع همسران خود در فرآیندهای مهاجرتی نیستند، بلکه به طور فعال در تصمیم گیری های مهاجرتی نقش دارند و برای نیل به هدف خود که همان تحرک اجتماعی است، دست به مهاجرت می زنند. در ایران بر اساس سرشماری 1390 در دوره 1390-1385 حدود 5/5 میلیون نفر در کشور مهاجرت کرده اند که 52 درصد آنها مرد و 48 درصد زن بودهاند.
در نمودار 1 ساختار سنی زنان مهاجر در دوره 90-1385 مورد بررسی قرار گرفته است تا مشخص گردد زنان مهاجر بیشتر در چه گروه سنی بوده اند. همان طور که نمودار 1 نشان می دهد، بیشتر زنان مهاجر در گروه های سنی20-24 ساله و 25-29 ساله بوده اند و سپس بیشترین زنان مهاجر در گروه سنی 30-34 ساله قرار گرفته اند و در نهایت در گروه سنی 15-19 ساله بوده اند. به طور کلی بیشتر زنانی که مهاجرت کرده اند، در دامنهی سنی 15 تا 34 ساله بوده اند. از این رو، برای تحلیل های بیشتر بر این محدوده سنی متمرکز و از داده های خرد سرشماری 1390 استفاده شده است.
نمودار 1: ساختار سنی زنان مهاجر داخلی در ایران در دوره 90-1385
همان طور که بررسی علل مهاجرت کلیه زنان مهاجر طی دوره 90-1385 در جدول 1 نشان می دهد، در حدود 5/68 در صد از زنان به دلایل تبعی مهاجرت کرده اند، 14 درصد به دلایل تحصیلی مهاجرت داشته اند و در مجموع حدود 24 درصد به دلایل تحصیلی و اقتصادی مهاجرت کرده اند.
جدول1: علل مهاجرت های داخلی زنان ایرانی در دوره 90-1385
درصد |
تعداد |
علل مهاجرت |
4/1 |
38512 |
جستجوی کار |
84/0 |
22217 |
جستجوی کار بهتر |
2/1 |
31645 |
انتقال شغلی |
37/13 |
351308 |
تحصیل |
79/0 |
20776 |
پایان تحصیل |
4/5 |
142293 |
دستیابی به مسکن مناسبتر |
5/68 |
1801175 |
پیروی از خانوار |
94/5 |
156025 |
سایر |
36/2 |
62155 |
اظهارنشده |
100 |
2626106 |
جمع |
ماخذ: نتایج کلی سرشماری 1390
بدین ترتیب، با توجه به افزایش نقش زنان در فرآیندهای مهاجرتی در ایران و همچنین با توجه به اینکه مهاجرت های صورت گرفته بیشتر در دامنه سنی 15 تا 34 ساله رخ میدهد، این مقاله به بررسی مهاجرت های شغلی و تحصیلی زنان جوان می پردازد. همچنین، برآنیم تا دریابیم که مهم ترین عوامل موثر در مهاجرت های تحصیلی و شغلی زنان جوان در دوره 90-1385 چه عواملی هستند.
پیشینه پژوهش
اگرچه حرکات و جابهجاییهای افراد در طول مرزها، جوامع و ایالتها سابقه طولانی دارد، اما زنان در ادبیات اولیه مهاجرتی، غایب بودهاند. بیشتر مطالعات درباره مهاجرت از نمونههای مردان استفاده کردهاند. مشخصه دیگر ادبیات اولیه مهاجرتی درباره زنان این است که وقتی هم که زنان نادیده گرفته نشدهاند، آنها را در فرایند مهاجرت در چارچوب خانواده و در رابطه با فرزندان دیدهاند (چارالامپولو[10]،:2004). لازاردیز[11] (2000) بیان میکند که ادبیات مهاجرتی مبتنی بر تصورات قالبی از زنان مهاجر به عنوان همسران یا مادرانی است که منزوی، بیسواد و کنار گذاشته شده از جهان بیرونی هستند. از این رو، بخش اعظمی از ادبیات مهاجرت، زنان را نادیده گرفته است. با این حال در دهه گذشته، مطالعات در حال افزایشی به بررسی جنسیت و مهاجرت پرداختهاند. به عنوان مثال، هیلر و مک کیگ[12] (2007) به بررسی نقش زنان به صورت فعال و منفعل در مهاجرت و رضایت مندی آنان پس از مهاجرت پرداختند. به علاوه، پارادو و دلیپن[13] (2005) استقلال زنان پس از مهاجرات و دلایل موثر بر آن را مورد بررسی قرار دادند. همچنین، هیرینگ و همکاران[14] (2004 ) جنبه جنسیتی نقش شبکه های خانوادگی در تداوم مهاجرت در مراکش را بررسی نمودند.
مطالعات صورت گرفته در ایران در زمینه نقش زنان در فرایند مهاجرت محدود و اندک بوده است. عصار[15] (1993) نقش زنان و شبکه خویشاوندی در مهاجرت خانوادگی را مورد بررسی قرار داد و ولایتی (2003) تاثیر مهاجرت روستایی- شهری را بر شرایط اقتصادی زنان مهاجر بررسی نمود. با توجه به اهمیت موضوع، بررسی عوامل اقتصادی و تحصیلی زنان در فرایند مهاجرت، میتواند شناخت بیشتری درباره فرایندهای مهاجرتی و مکانیزمهای آن فراهم کند. اسماعیلی(1388) در تحقیقی با عنوان "بررسی نقش زنان در جریان تصمیم گیری مهاجرت های خانوادگی به شهر همدان" به این نتیجه رسید که با ا فزایش سطح تحصیلات زنان، افزایش میزان استقلال زنان و نقش آن ها در ساختار قدرت خانواده و اخیر تر بودن سال مهاجرت، نقش فعال زنان در فرآیند مهاجرت افزایش می یابد و در نتیجه، به طور فعال تری در تصمیم گیری های مهاجرتی مشارکت داشته اند. حسن پور (1389) در تحقیقی با موضوع "گرایش به مهاجرت و جنسیت" نشان داد که برای مردان، عوامل اقتصادی و برای زنان، عوامل فرهنگی و اجتماعی تاثیر پر رنگ تری در گرایش آنان به مهاجرت دارند. جعفری (1388) در تحقیق خود با عنوان "نگاهی به تحولات مهاجرت زنان در نقاط شهری شهرستان مشهد" به این نتیجه دست یافت که علاوه بر سن و جنس، عوامل متفاوتی از قبیل تحصیلات، اشتغال، مسافت و مهم تر از همه، پیروی از خانوار نقش مهمی را در مهاجرت زنان ایفا میکند. مشفق و خزایی(1394) در مطالعه خود با عنوان "تحلیلی بر ویژگی ها و تعیین کننده های مهاجرت مستقل زنان در ایران" به دو نوع الگوی مهاجرتی برای زنان دست یافتند: یکی استراژی توسعه حرفه ای و فردی که مختص زنان تحصیل کرده و متخصص است و دیگری، الگوی زنان مهاجری است که از مهاجرت به عنوان ابزاری برای بقا خود استفاده می کنند. صادقی و ولدوند (1393) در پژوهشی با عنوان "تحلیل جنسیتی رفتارهای مهاجرتی زنان و مردان ایرانی" نشان دادند که حدود یک چهارم زنان در مقایسه با سه چهارم مردان مهاجر، نقش فعالی در فرایند مهاجرت داشتهاند. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که حدود 70 درصد تفاوت های جنسیتی در ایفای نقش فعال در فرایند مهاجرت، ناشی از نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی بین دو جنس میباشد. از این رو، ساختارهای اقتصادی مردانه و هنجارهای جنسیتی، نقش مهمی در تبیین تفاوت های جنسیتی مهاجرت در ایران دارند.
در هیچ کدام از مطالعاتی که تا کنون صورت گرفته به صورت مشخص به بررسی مهاجرت های تحصیلی شغلی زنان جوان پرداخته نشده است. برای مثال، در تحقیقی که توسط صادقی و ولد وند (1393) صورت گرفته، به مقایسه رفتار مهاجرتی زنان و مردان پرداخته شده و نتیجه گرفته شده که تفاوت در رفتار مهاجرتی بین زنان و مردان به دلیل ساختار و هنجارهای موافق با مرد سالاری است.
همچنین، در مطالعه ای که توسط مشفق و خزایی (1394) صورت گرفته به مهاجرت های مستقل زنان و عوامل و تعیین کننده های آن پرداخته شده و به دو نوع الگوی مهاجرت های مستقل زنان اشاره شده است.
از این رو، مطالعه ای که به بررسی مهاجرت های شغلی و تحصیلی زنان و دختران جوان بپردازد، انجام نشده است و مطالعه حاضر می تواند به این خلا تحقیقاتی بپردازد.
چار چوب نظری پژوهش
تئوریهای مهاجرت به طور سنتی بر علل مهاجرت بر اساس پرسشهایی از افراد مهاجر تاکید داشتهاند و به طور کافی به بررسی و تحلیل تجربه مهاجرتی به تفکیک جنسیت نپرداختهاند(بویاد و گریکو،25:2003). در واقع، امروزه زنان بیشتر از گذشته مهاجرت میکنند. از این رو، تبیینهای سنتی برای مهاجرت مردان را نمیتوان در مورد مهاجرت زنان به کار برد. تصمیمگیریها برای مهاجرت در درون بستر بزرگتری از تعاملات و انتظارات جنسیتی بین افراد و در درون خانواده ها و نهادها اتخاذ میشود(دوناتو و همکاران[16]،12:2006)
در این بخش تئوری های مورد بحث را به سه دسته تقسیم کرده ایم: اولین دسته مربوط به رویکردهایی است که چانت و رادیکلف مطرح کرده اند. دسته دوم، رویکردهای نظری مورد بحث در ادبیات جامعه شناسی است که برتفاوت های جنسیتی در مهاجرت های خانوادگی اشاره کرده اند که خود به دو بخش تقسیم می شود: تئوری منابع خانواده و تئوری نقش های جنسیتی. در دسته سوم به نظریات بویاد و گرایکو پرداختیم . چانت و رادکلیف[17]چهار رویکرد تئوریکی را معرفی کردهاند که میتواند برای تبیین مهاجرت زنان مورد استفاده قرار گیرد. این رویکردها شامل رویکرد تعادل/نئوکلاسیک، رویکرد ساختاری، رویکرد رفتاری و رویکرد استراتژیهای خانوار میباشند. رویکرد تعادل/نئوکلاسیک به تبیین حرکات مهاجرتی زنان روستایی با فرصتهای شغلی اندک و بازارهای کار شهری میپردازد. در این رویکرد فرض میشود که انگیزههای مهاجرت برای مردان و زنان یکسان میباشد. رویکرد ساختاری، بر تغییرات ساختاری اقتصادی- اجتماعی و سیاسی به عنوان تعیینکنندههای مهاجرت زنان تاکید میکند. رویکرد رفتاری، فرض میکند که زنان و مردان تحت نفوذ ایدئولوژیها و هنجارهای فرهنگی تعیینکننده نقشهای جنسیتی به رفتار مهاجرتی میپردازند. در نهایت، رویکرد استراتژیهای خانوار بر این فرض استوار است که روابط قدرت و ساختارهای تصمیمگیری در خانواده، بر مهاجرت زنان تاثیرگذار میباشد. بر اساس این رویکرد معمولاً یکی از اعضای خانوار برای کار، مهاجرت میکند(چانت و رادیکلف ،25:1992) و در این زمینه اغلب زنان باتوجه به سلسله مراتبهای اجتماعی- فرهنگی و ساختار قدرت در خانواده از مهاجرت منع میشوند.
یکی از نکات مورد توجه در رویکرد استراتژیهای خانوار، موضوع تقسیم کار و قدرت در درون خانوار میباشد و اینکه اینها چگونه گرایش و آزادی افراد مختلف را مطابق با جنسیت، سن و روابطشان با سایر اعضای خانوار تحتتأثیر قرار میدهند و همچنین اینکه این ها چگونه مهاجرت به سمت شهرها را تحتتأثیر قرار می دهند. این رویکرد سه نکته و محور را مورد بحث قرار میدهد: اول، دسترسی نابرابر دو جنس به منابع برساخته اجتماعی است. دوم، شرایط خانوار یک نقش کلیدی در فرایند مذاکرات درباره منابع و تصمیمات مهاجرتی ایفا میکند و سوم، در درون هر خانوار، جنسیت با سایر محورها مانند سن و وضعیت تأهل، شرایطی را ایجاد میکند که به طور مستقیم و غیرمستقیم حرکات مهاجرتی را تحتتأثیر قرار میدهد.
علاوه بر این سه رویکرد، در ادبیات جامعهشناختی دو چارچوب تئوریکی برای بررسی تفاوتهای جنسیتی در مهاجرت خانوادگی ارائه شده است: یکی تئوری منابع خانواده و دیگری تئوری نقشهای جنسیتی. تئوری منابع خانواده بیان میکند که قدرت فرد در تصمیمگیریها و اجرای آن تابعی از منابع فردی است. تئوری نقشهای جنسیتی بیان میکند که زنان، صرف نظر از سطح منابع فردیشان، یک نقش تابع و فرمانبردار در تصمیمگیریهای مهاجرت خانوادگی دارند. به طور سنتی، نقشهای زنان کمتر از نقشهای مردان در جهت فعالیتهای بازار بوده است، از این رو، زنان به احتمال زیاد تابعان و همراهان شوهرانشان در حرکات مهاجرتی هستند(چاتوپایا[18] : 31،2000 )
به طور جزئیتر، بویاد و گرایکو(2003) در تلاش برای ارائه تئوری جنسیتی مهاجرت معتقدند که میتوان سه مرحله که در آن روابط، نقشها و سلسله مراتب جنسیتی بر فرایند مهاجرت تأثیر می گذارد را از همدیگر متمایز نمود و در آن نتایج متفاوتی را برای زنان متصور شد: مرحله قبل از مهاجرت، مرحله انتقالی و عبوری در طول مرزها و تجربه مهاجران در منطقه مقصد. در مرحله قبل از مهاجرت، عوامل متعددی موجب شکلگیری تصمیمات مهاجرتی میشوند. این عوامل هم شامل عوامل کلان و سیستمی مانند اقتصاد ملی و هم عوامل فردی و خرد مانند مراحل جنسیتی در چرخه زندگی میباشند. این عوامل به سه حوزه تقسیم میشوند: 1) روابط و سلسله مراتب جنسیتی، 2) موقعیت و نقشها، 3) مشخصههای ساختاری مبدأ که روابط و سلسله مراتب جنسیتی در درون بستر خانواده، مهاجرت زنان را تحتتأثیر قرار می دهد.
خانواده به تعریف و واگذاری نقشها به زنان میپردازد و این وضعیت خود انگیزه نسبی آنها را برای مهاجرت، کنترل توزیع منابع و اطلاعات که میتواند حمایت کند یا عدم تشویق و جلوگیری از مهاجرت را تعیین میکند. تعامل نقشها، موقعیت و سن زنان در درون یک بستر اجتماعی- فرهنگی خاص منجر به احتمال مهاجرتی میشود که خود میتواند توانایی زنان را برای مهاجرت تحتتأثیر قرار دهد.
در نهایت، عوامل سطح کلان مبدأ هستند که میتوانند در مرحله انتقالی و عبور از مرزها، سیاستهای مهاجرتی و گزینشهای مهاجرتی بر مهاجرت جنسیتی شده تأثیرگذار باشند. معمولاً در این سیاستها، زنان به عنوان تابع و مردان به عنوان افراد مستقل در نظر گرفته میشوند. در مرحله بعد از مهاجرت نیز زنان و مردان به طور متفاوتی در مقصد اسکان یافته و انطباق پیدا میکنند. در اینجا معمولاً نتایج و پیامدهای انطباق تحتتأثیر سه عامل میباشد: 1) تأثیر وضعیت ورود بر توانایی اسکان و انطباق، 2) الگوهای ادغام در بازار کار 3) تأثیر مهاجرت بر وضعیت و موقعیت زنان و مردان(بویاد و گریکو،.27:2003). بدین ترتیب، زنان در فرایند مهاجرت میتوانند نقشهای متفاوتی (مستقل/ تبعی) داشته باشند که داشتن هرکدام از این نقشها بستگی به عوامل و تعیینکنندهها در بستر اجتماعی- فرهنگی جامعه مورد مطالعه دارد.
مدل نظری پژوهش
شکل 1: مدل نظری رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته |
با توجه به مدل نظری تحقیق، متغیرهای مستقل مورد نظر (افزایش سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال زنان، وضعیت تاهل، سرپرست خانوار بودن زنان، سن زنان، مبدا مهاجرت و استفاده از اینترنت) احتمال مهاجرت های تحصیلی شغلی زنان را افزایش می دهند.
فرضیه های پژوهش
- احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی زنان مجرد بیشتر از زنان متاهل میباشد.
- با افزایش سطح تحصیلات، احتمال مهاجرت تحصیلی و شغلی افزایش مییابد.
- وضعیت فعالیت زنان رابطه معناداری با مهاجرت های تحصیلی و شغلی دارد؛ به طوری که با افزایش مشارکت اقتصادی زنان، احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی افزایش مییابد.
- مهاجرت های شغلی و تحصیلی در مهاجران با مبدأ شهری بیشتر از مهاجران با مبدأ روستایی است.
- استفاده از اینترنت، احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی را افزایش می دهد.
روش شناسی پژوهش
در این تحقیق از روش تحلیل ثانویه داده های دو درصدی سرشماری نفوس و مسکن 1390 که توسط مرکز آمار ایران گردآوری شده، استفاده گردیده است. جامعه آماری شامل همه زنان و دختران جوان 15 -34 ساله در سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390 است. تعداد نمونه زنان مهاجر 15-34 ساله از فایل داده های دو درصدی سرشماری 1390، برابر با 22772 نفر بوده است. جهت رسیدن به اهداف تحقیق که بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر مهاجرت شغلی و تحصیلی زنان بوده، افراد نمونه به سه دسته تقسیم شدند: کسانی که به پیروی از خانوار مهاجرت کرده اند؛ کسانی که به دلایل تحصیلی مهاجرت کرده اند و کسانی که به دلایل شغلی مهاجرت کرده اند. تعداد نمونه در دسته اول 19935 نفر، در دسته دوم 1729 نفر و در دسته سوم 1108 نفر بوده است. از دسته اول برای گروه مرجع در تحلیل های آماری استفاده شده است.
در این مقاله، انواع مهاجرت در سه مقوله مهاجرت های تحصیلی، شغلی و تبعی به عنوان متغیر وابسته تعریف شده است. سطح تحصیلات، وضعیت تاهل، وضعیت فعالیت، رابطه با سرپرست خانوار، مبدأ شهری و روستایی و استفاده از اینترنت به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته های پژوهش
ویژگی های جمعیتی افراد مورد بررسی در جدول 2 آمده است.
جدول:2 ویژگیهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی نمونه مورد بررسی زنان 15 تا 34 ساله مهاجر(1390)
درصد |
تعداد |
ویژگیهای جمعیتی |
|
2/15 |
3468 |
19-15 |
گروههای سنی
|
6/30 |
6964 |
24-20 |
|
1/33 |
7528 |
29-25 |
|
1/21 |
4812 |
34-30 |
|
7/18 |
4255 |
تحصیل میکند |
وضعیت اشتغال به تحصیل |
3/81 |
18517 |
تحصیل نمیکند |
|
7/13 |
3113 |
بیسواد |
سطح تحصیلات
|
8/20 |
4742 |
ابتدایی- راهنمایی |
|
9/37 |
8634 |
متوسطه و دیپلم |
|
6/27 |
6283 |
دانشگاهی |
|
91 |
20732 |
غیر شاغل |
وضعیت شغلی |
9 |
2040 |
شاغل |
|
2/21 |
4822 |
مجرد |
وضعیت تاهل |
78 |
17758 |
دارای همسر |
|
2/0 |
420 |
بیوه |
|
7 |
150 |
مطلقه |
|
9/1 |
427 |
سرپرست خانوار |
رابطه با سرپرست خانوار |
4/72 |
16498 |
همسر |
|
4/19 |
4415 |
فرزند |
|
3/6 |
1432 |
سایر |
|
100 |
22772 |
جمع کل |
همان طور که مشخص است از مجموع 22772 زن مورد بررسی، بیشترین گروه سنی که مهاجرت کرده اند زنان گروه سنی 25-29ساله بوده اند. در مورد سایر ویژگی های جمعیتی یعنی وضعیت در حال تحصیل، بیشتر پاسخگویان (حدود 81 درصد) تحصیل نمی کرده اند و 19 درصد در حال تحصیل بوده اند. در مورد سطح تحصیلات بیشتر پاسخگویان (حدود 38درصد) دارای سطح تحصیلات متوسطه و دیپلم بودهاند و حدود 28 درصد تحصیلات دانشگاهی داشتهاند. در مورد وضعیت شغلی، 91 درصد غیر شاغل و تنها 9 درصد از زنان 15 تا 34 ساله دارای شغل بوده اند. وضعیت تاهل نشان می دهد که بیشتر پاسخگویان (حدود 78 درصد) دارای همسر بوده، 21 درصد مجرد و حدود 1 درصد بیوه و مطلقه بودهاند. در مورد رابطه با سرپرست خانوار، بیشتر پاسخگویان (حدود 72 درصد) همسر سرپرست خانوار بوده، 19 درصد به عنوان فرزند خانوار و تنها 2 درصد از زنان سرپرست خانوار بودهاند.
نتایج تحلیل دو متغیره
جدول 3 به بررسی و آزمون دومتغیری عوامل اثر گذار بر الگوهای مهاجرتی زنان در گروه سنی 15 تا 34 ساله می پردازد. متغیرهای مستقل مورد بررسی شامل سن، وضعیت تأهل، رابطه با سرپرست خانوار، وضعیت تحصیلی، سطح تحصیلات زنان، استفاده از اینترنت، وضعیت شغلی و محل سکونت (شهری یا روستایی) بوده است و متغیر وابسته نوع الگوهای مهاجرتی بوده است که در سه مقوله مهاجرت های تحصیلی، مهاجرت های شغلی و مهاجرت های تبعی مورد استفاده قرار گرفته است.
با توجه به جدول 3، رابطه سن با الگوی مهاجرت های تحصیلی نشان می دهد که بیشترین گروه سنی که به دلایل تحصیلی مهاجرت کرده اند، در گروه سنی 20تا 24 ساله قرار گرفته اند که حدود 12 درصد است. گروه سنی که بیشتر مهاجرت های تبعی داشته اند گروه سنی 30تا 34 ساله بوده است که حدود 90 درصد بوده است. برای سنجش رابطه دو متغیره سن و نوع الگوهای مهاجرتی، به دلیل مقوله ای بودن متغیر وابسته ار آزمون کای اسکئور استفاده شده است. همان طور که نتایج این آزمون نشان میدهد رابطه معناداری بین سن و نوع الگوهای مهاجرتی وجود دارد.
جدول 3: آزمون رابطه دو متغیره عوامل مرتبط با انواع مهاجرت زنان جوان در دوره 90-1385
عوامل موثر |
مهاجرت های تحصیلی(%) |
مهاجرت های شغلی(%) |
مهاجرت های تبعی (%) |
تعداد نمونه |
آزمون کای اسکوئر |
|
سن
|
19-15 |
5/8 |
5/2 |
0/89 |
3468 |
X2=156/581 Sig000/0= |
24-20 |
6/12 |
4/3 |
84 |
6964 |
||
29-25 |
1/6 |
8/5 |
1/88 |
7528 |
||
34-30 |
3/2 |
1/7 |
5/90 |
4812 |
||
وضعیت تاهل |
مجرد |
2/28 |
4/5 |
4/66 |
4822 |
X263/3986= Sig000/0= |
بیوه |
1/7 |
8/23 |
1/69 |
42 |
||
دارای همسر |
2 |
5/4 |
5/93 |
17758 |
||
مطلقه |
7/8 |
7/28 |
7/62 |
150 |
||
رابطه با سرپرست خانوار |
سرپرست خانوار |
4/35 |
41 |
7/23 |
427 |
X219/5825= Sig000/0= |
همسر |
3/1 |
3/4 |
4/94 |
16498 |
||
فرزند |
17 |
2/3 |
8/79 |
4415 |
||
سایر |
6/42 |
6 |
4/51 |
1432 |
||
وضعیت در حال تحصیل |
تحصیل می کند |
3/28 |
1/3 |
5/68 |
4255 |
X250/3208= Sig000/0= |
تحصیل نمی کند |
2.8 |
3/5 |
9/91 |
18517 |
||
سطح تحصیلات
|
بی سواد |
9/0 |
1/4 |
9/94 |
3113 |
X297/3388= Sig000/0= |
ابتدایی و راهنمایی |
4/0 |
4 |
6/95 |
4742 |
||
متوسطه و دیپلم |
2/2 |
1/7 |
2/69 |
8634 |
||
دانشگاهی |
7/23 |
9/3 |
9/93 |
6283 |
||
استفاده از اینترنت |
بلی |
6/23 |
7/6 |
6/69 |
5584 |
X257/2831= Sig000/0= |
خیر |
4/2 |
3/4 |
4/93 |
17188 |
||
وضعیت شغلی |
غیر شاغل |
2/7 |
3/3 |
5/89 |
20732 |
X244/1286= Sig000/0= |
شاغل |
1/12 |
5/20 |
5/67 |
2040 |
||
منشا شهری و روستایی |
روستایی |
3/4 |
8/3 |
9/91 |
5109 |
X230/123= Sig000/0= |
شهری |
5/8 |
2/5 |
3/86 |
17663 |
در مورد وضعیت تاهل نتایج نشان داد 28 درصد از زنانی که مجرد بوده اند، الگوی مهاجرت های تحصیلی و 5 درصد مهاجرت های شغلی داشته اند و در حدود 66 درصد از این زنان به دلایل تبعی مهاجرت کرده اند. بیشترین گروهی که مهاجرت های تبعی داشته اند، گروه زنان دارای همسر بوده اند. در واقع، 94 درصد از این زنان الگوی مهاجرت های تبعی داشته اند. کسانی که مجرد بوده اند بیشتر به دلایل تحصیلی مهاجرت داشته اند. زنان مطلقه به نسبت سایر زنان متاهل، بیوه و مطلقه، در حدود 29 درصد و سپس زنان بیوه در حدود 24 درصد به دلایل شغلی مهاجرت داشته اند. در مورد رابطه سرپرست خانوار نتایج نشان داد که بیشترین کسانی که مهاجرت های تبعی داشته اند، زنان دارای همسر بوده اند (حدود 95 درصد) و کمترین زنانی که مهاجرت های تبعی داشته اند زنان سرپرست خانوار بوده اند (حدود 23 درصد). زنان سرپرست خانوار بیشترین نوع الگوهای مهاجرتی شان، شغلی بوده (حدود 41 درصد) و 35 درصد از این زنان سرپرست خانوار به دلایل تحصیلی مهاجرت داشته اند. به طور کلی 76 درصد از زنانی که خود سرپرست خانوار بوده اند، به دلایل شغلی و تحصیلی مهاجرت کرده اند.
متغیر مورد بررسی دیگر، وضعیت در حال تحصیل زنان بوده است. بر اساس نتایج جدول 3، حدود 92 درصد از زنانی که تحصیل نمی کردند مهاجرت های تبعی داشته اند و در مقابل، زنانی که تحصیل می کرده اند، 68 درصد مهاجرت های تبعی داشته اند. در حال تحصیل بودن زنان باعث شده است که کمتر مهاجرت های تبعی داشته باشند و بیشتر به دلایل تحصیلی و شغلی مهاجرت داشته باشند. به علاوه، سطح تحصیلات نیز یکی ازمهم ترین عوامل تحرک مکانی و مهاجرت زنان است. بر اساس نتایج، دو گروه تحصیلی (بی سواد و ابتدایی) بیشترین مهاجرت های تبعی را داشته اند و در مقابل، زنان دارای تحصیلات دانشگاهی کمترین میزان مهاجرت های تبعی را داشته اند. بنابراین با بالاتر رفتن سطح تحصیلات زنان، نقش آنها در قدرت تصمیم گیری خانواده افزایش داشته و باعث شده که کمتر مهاجرت های تبعی داشته باشند و بیشتر مهاجرت های تحصیلی و شغلی داشته باشند. از طرف دیگر، چون زنان دارای سطح تحصیلات دانشگاهی اغلب مجرد هستند، بنابراین مهاجرت تبعی کمتری داشته اند و بر اساس میل و نیاز خود اقدام به مهاجرت کرده اند. اضافه بر این، وضعیت شغلی زنان و رابطه اش با الگوهای مهاجرتی نشان داد زنانی که دارای شغل و منبع درآمد هستند و نوعی استقلال مالی دارند، قدرت بیشتری در خانواده، برای اعمال نظر خود دارند. بنابراین کمتر از زنان غیر شاغل مهاجرت های تبعی داشته اند و بیشتر به دلایل تحصیلی و شغلی مهاجرت داشته اند.
بررسی رابطه استفاده از اینترنت و نوع الگوهای مهاجرتی نشان داد که حدود 93 درصد از کسانی که از اینترنت استفاده نمی کنند، مهاجرت های تبعی داشته اند. در مقابل، 69 درصد از کسانی که از اینترنت استفاده می کنند، مهاجرت های تبعی داشته اند. البته، استفاده از اینترنت، تابعی از تحصیلات زنان بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که زنان با سواد بیشتر از اینترنت استفاده کرده اند و این به نوبه خود در افزایش آگاهی زنان برای ارتقای موقعیت اجتماعی شان موثر بوده است و در نتیجه این زنان کمتر مهاجرت های تبعی داشته اند و بیشتربه دلایل تحصیلی و شغلی مهاجرت کرده اند. علاوه بر این ها، منشا شهری و روستایی داشتن زنان نیز بر الگوهای مهاجرتی اثرگذار است؛ به طوری که 92 درصد از زنانی که از روستا مهاجرت کردهاند، مهاجرت های تبعی داشته اند و 86 درصد زنانی که از شهر مهاجرت داشته اند، مهاجرت های تبعی کرده اند. در روستاها به دلیل ساختار سنتی و پایین بودن نقش زنان در تصمیم گیری های خانواده، زنان بیشتر به دلیل پیروی از خانواده مهاجرت می کنند. در مقایسه زنان شهری به نسبت بیشتر، درگیر مهاجرت های تحصیلی و شغلی بوده اند.
نتایج تحلیل چندمتغیره
با توجه به اینکه مهاجرت های تحصیلی و شغلی به نوعی بیانگر نقش فعال زنان در فرایند مهاجرت است، این دو مقوله را باهم ترکیب و آن را در مقایسه با مهاجرت های تبعی مورد بررسی قرار دادیم. برای برآورد احتمال مهاجرت های شغلی و تحصیلی براساس عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی از رگرسیون لوجستیک استفاده کردیم. متغیر وابسته تحقیق ما دو شقی است. برای احتمال مهاجرت های تحصیلی شغلی زنان کد (1) و مهاجرت های تبعی زنان کد (0) استفاده شده است. جدول 4 نتایج رگرسیون لوجستیک را نشان می دهد که از بین 8 متغیر مستقل وارد شده در مدل (سن، وضعیت تاهل، وضعیت در حال تحصیل، سطح تحصیلات، استفاده از اینترنت، وضعیت شغلی، منشأ شهری و روستایی و رابطه با سرپرست خانوار) تمام متغیرهای مستقل وارد شده در تحلیل رگرسیونی به جز متغیر منشا شهری و روستایی، قادر به پیش بینی تغییرات متغیر وابسته (احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی) هستند. در میان مجموعه متغیرهای معنی دار باقی مانده در معادله، متغیر رابطه با سرپرست خانوار مقوله (سرپرست خانوار)، وضعیت تاهل مقوله (بدون همسر) و سطح تحصیلات دانشگاهی بیشترین توانایی را در پیشبینی وضعیت مهاجرت های تحصیلی و شغلی زنان 15 تا 34 ساله دارند.
جدول 4: ضرایب رگرسیونی تاثیر عوامل مختلف بر احتمال مهاجرت های شغلی تحصیلی زنان 15تا 34 ساله در دوره 90-1385
عوامل موثر |
B |
EXP(B) |
Sig. |
|
سن
|
19-15 (R) |
|
00/1 |
|
24-20 |
555/0 |
174/1 |
000/0 |
|
29-25 |
565/0 |
76/1 |
000/0 |
|
34-30 |
460/0 |
58/1 |
000/0 |
|
وضعیت تاهل |
دارای همسر (R) |
|
00/1 |
|
بدون همسر |
65/1 |
21/5 |
000/0 |
|
رابطه با سرپرست خانوار |
همسر (R) |
|
00/1 |
|
سرپرست خانوار |
713/2 |
07/15 |
000/0 |
|
فرزند |
364/0 |
698/0 |
002/0 |
|
سایر |
597/0 |
940/4 |
000/0 |
|
وضعیت در حال تحصیل |
تحصیل نمی کند (R) |
|
00/1 |
|
تحصیل می کند |
394/0 |
48/1 |
000/0 |
|
سطح تحصیلات
|
بی سواد (R) |
|
00/1 |
|
ابتدایی و راهنمایی |
018/0 |
025/1 |
859/0 |
|
متوسطه و دیپلم |
016/0 |
016/0 |
855/0 |
|
دانشگاهی |
099/1 |
09/3 |
0000/0 |
|
استفاده از اینترنت |
خیر (R) |
|
|
|
بلی |
517/0 |
00/1 |
000/0 |
|
وضعیت شغلی |
غیر شاغل (R) |
|
00/1 |
|
شاغل |
898/0 |
45/2 |
000/0 |
|
منشا شهری و روستایی |
روستایی (R) |
|
00/1 |
|
شهری |
095/0 |
11/1 |
162/1 |
|
ضریب ثابتConstant |
432/0- |
000/0 |
||
میزان ضریب تعیین |
R2=8/39 % |
به طور خلاصه احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی زنان زمانی بیش تر است که:
1) زنان خود سرپرست خانوار باشند.
2) زنان بدون همسر باشند.
3) زنان دارای سطح تحصیلات دانشگاهی باشند.
4) زنان شاغل باشند.
همچنین، با توجه به ضریب تعیین می توان گفت که نقش متغیرهای مستقل در تبیین واریانس متغیر وابسته در حدود 40 درصد است؛ یعنی 40 درصد از واریانس متغیر وابسته توسط این 7 متغیر مستقل باقی مانده در مدل تبیین می شود و حدود 60 درصد باقی مانده توسط متغیرهای خارج از مدل تبیین می شود که به آن واریانس تبیین نشده می گویند. در واقع، این 7 متغیر مستقل توانسته اند در حدود 40 درصد از مهاجرت های تحصیلی و شغلی را تبیین کنند.
بحث و نتیجه گیری
امروزه زنان به مهاجرت می پردازند و نزدیک به نیمی از حرکات مهاجرتی را شکل میدهند. تغییرات ساختاری و نگرشی پیرامون موقعیت زنان و مشارکت های اجتماعی آنها، باعث افزایش توقعات، آرزوها و تمایلات اقتصادی و اجتماعی زنان شده است و آنان برای دسترسی به فرصت ها و موقعیت های اجتماعی و اقتصادی بالاتر دست به مهاجرت میزنند. با توجه به افزایش نقش زنان در فرآیندهای مهاجرتی در ایران و همچنین وجود خلاهای تحقیقاتی در این زمینه، این مقاله با استفاده از روش تحلیل ثانویه دادههای دو درصدی سرشماری 1390 به بررسی مهاجرت های شغلی و تحصیلی زنان جوان و عوامل موثر بر آن در ایران در دوره 90-1385 پرداخته است.
نتایج بررسی نشان داد که حدود یک پنجم زنان جوان به دلایل شغلی و تحصیلی دست به مهاجرت و جا به جایی زده اند و وضعیت تأهل( دارای همسر بودن) اثری منفی بر نقش فعال زنان در فرایند مهاجرت داشته است. اشتغال به تحصیل، افزایش سطح تحصیلات و استفاده از اینترنت، اثرات مثبتی بر نقش فعال زنان در فرایندهای مهاجرتی دارد. وضعیت اخیر خود می تواند گویای پیامدهای تغییرات اجتماعی و توسعه بر مهاجرت های زنان باشد. یکی از مهم ترین علل مهاجرت دختران و زنان، کسب علم و تحصیل است؛ زیرا بسیاری از دختران پس از اتمام دوره متوسطه و قبولی در کنکور آن هم در شهرهایی خارج از محل سکونت خود، به مهاجرت به شهر محل تحصیل می پردازند که همین چند سال تجربه اقامتی و وجود فرصت های شغلی منجر به انگیزه انتخاب شهر محل تحصیل برای ادامه زندگی می شود. بر این اساس، جنسیت عامل کلیدی در درک علل و پیامدهای مهاجرت است (صادقی و ولدوند،75:1394 ). امروزه زنان نه فقط به عنوان تبعیت کنندگان، بلکه به عنوان عوامل و کارگزاران مستقل و حامیان و برنا مه ریزان خانواده مهاجرت می کنند. این تغییر با دگرگونی جایگاه و موقعیت زنان در خانواده و اجتماع در پی فرایند توسعه و جهانی شدن، افزایش میزان آگاهی، مشارکت اجتماعی، اشتغال و تحصیلات زنان قابل تبیین است. بر این اساس، همان طور که نتایج بررسی نشان داد نقش فعال زنان در فرایند مهاجرت به طور مثبت و به شدت با تحصیلات و مشارکت اقتصادی مرتبط است. تحلیل چند متغیره نیز نشان داد که وضعیت تاهل (مجرد بودن زنان)، سرپرست خانوار بودن زنان، ضریب نفوذ اینترنت، تحصیلات دانشگاهی و مشارکت اقتصادی آنان از مهمترین عوامل اثر گذار بر مهاجرت های شغلی و تحصیلی زنان در سال های اخیر می باشد. این متغیرها حدود 40 درصد واریانس متغیر وابسته یعنی احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی را تبیین می کنند. بر این اساس، احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی در دهه 20 سالگی زنان افزایش می یابد. احتمال مهاجرت های اقتصادی برای زنان مجرد بیشتر از زنان متأهل، برای زنان سرپرست خانوار بیشتر از زنان تبعی، برای زنان شاغل بیشتر از زنان غیر شاغل و برای زنانی که تحصیل می کنند بیشتر از زنانی است که تحصیل نمی کنند. به علاوه، با افزایش سطح تحصیلات زنان و همچنین نفوذ اینترنت، احتمال مهاجرت های تحصیلی و شغلی افزایش می یابد. بدین ترتیب، نتایج این بررسی در تبیین نقشهای متفاوت زنان در فرایند مهاجرت بر حسب عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی از پیشفرضهای تئوریکی منابع خانواده، نقشهای جنسیتی و استراتژیهای خانوار حمایت میکند. در حقیقت، طبق تئوری منابع خانواده، قدرت فرد در تصمیمگیریها و اجرای آن تابعی از منابع فردی است. بر اساس این تئوری، تصمیمات مهاجرت خانوادگی و نقش زنان در این فرایندها بستگی به سطح منابع انسانی نظیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی و سطح تحصیلات دارد. تئوری نقشهای جنسیتی بیان میکند که زنان، صرف نظر از سطح منابع فردیشان، یک نقش تابع و فرمانبردار در تصمیمگیریهای مهاجرت خانوادگی دارند. به طور سنتی، نقشهای زنان کمتر از نقشهای مردان در فرایند مهاجرت میباشد. از این رو، زنان به احتمال زیاد تابعان و همراهان شوهرانشان در حرکات مهاجرتی هستند. بر این اساس، زنان تحت نفوذ ایدئولوژیها و هنجارهای فرهنگی تعیینکننده نقشهای جنسیتی نظیر تصورات قالبی جنسیتی، الگوهای تربیتی و خاستگاه قومی- فرهنگی در رفتار مهاجرتی نقش پیدا میکنند. همچنین، بر اساس رویکرد استراتژی خانوار و مدل پدرسالاری روابط جنسیتی/خانواده میتوان گفت که روابط قدرت و ساختارهای تصمیمگیری در خانواده، بر مهاجرت زنان تاثیرگذار میباشد. به طور خلاصه در تبیین نقش زنان در فرایند مهاجرت میتوان گفت که تصمیمگیریها برای مهاجرت در درون بستر بزرگتری از تعاملات و انتظارات جنسیتی بین افراد و در درون خانوادهها و نهادها اتخاذ میشود.
پیشنهادها
باتوجه به وضعیت جدید زنان، راهکار های سیاستی در جهت ادغام مناسب آن ها در ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور ضروری به نظر می رسد. یک راهکار برای مدیریت این موضوع و جلوگیری از تبدیل شدن آن به معضل جدید، فرهنگ سازی مناسب برای اشتغال سالم بانوان در مناطق کوچک و کمتر توسعه یافته است. بر خلاف باور رایج، زنان همیشه در دوره های مختلف حضور سازنده ای در تامین اقتصاد خانواده داشته اند. نقطه تمایز فعلی، یکی گسترده شدن حجم کمی مهاجرت زنان مجرد به شهرهای بزرگ و دارای جذابیت اشتغال و دیگری تنوع مشاغل متقاضی اشتغال است. موارد یاد شده در کنار اصلاح باورهای فرهنگی، اولا از مهاجرت های گسترده زنان و تبعات بعدی آن جلوگیری می کند؛ ثانیا، زمینه توسعه و پیشرفت اقتصادی در مناطق ضعیف و محروم را فراهم می نماید.
به طور کلی، یافته های پژوهش نشان داد که افزایش منزلت و اعتبار اجتماعی زنان، به تاثیرگذاری آنها در تصمیمگیریهای مهم خانواده کمک نموده و آنان امروزه جایگاه ویژهای در فرایند مهاجرت پیدا کردهاند. زنان دیگر فقط به دلیل پیروی از خانواده مهاجرت نمی کنند. از این رو، نمیتوان آنان را بنا بر این تصور قالبی که زنان تنها وابستگان و تابعان فرایند مهاجرت هستند، در مطالعات و بررسیهای مهاجرتی کنار گذاشت و نادیده گرفت.
منابع
- اسمعیلی، نصیبه. (1388). "بررسی نقش زنان در جریان تصمیم گیری مهاجرت های خانوادگی به شهر همدان ". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
- جعفری، نرگس. (1388) "بررسی روند تحولات مهاجرت زنان و شناخت عوامل موثر بر آن". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- حسن پور فرد، علی. (1389). "گرایش به مهاجرت و جنسیت". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- صادقی، رسول و ولدوند، لیلا. (1394). "جنسیت و مهاجرت تحلیل تفاوت های جنسیتی در مهاجرت های داخلی در ایران". دوفصلنامه پژوهشهای جامعهشناسی معاصر. دوره 4، شماره 7 (پاییز و زمستان).
- مشفق، محمود و خزایی، معصومه. (1394). "تحلیلی بر ویژگی و تعیین کننده های مهاجرت مستقل زنان در ایران". فصلنامه مطالعات راهبردی زنان. سال 17،شماره 67 (بهار).
- Assar, H. (1993" .(Family migration in Iran: The role of women and kinship ties 1976-1986". PhD Thesis in Southern Illinois University at Carbondale.
- Boyd, M. and E. Grieco. (2003). "Women and Migration: Incorporating Gender into International Migration Theory". Migration Information Source.
- Chant, S. (1998 (. "Households, gender and rural-urban migration: reflections on linkages and considerations for policy". Environment and Urbanization. Vol. 10, No. 1, April 1998.
- Chant, S. and S. A. Radcliffe. (1992). "Migration and Development: the Importance of Gender". In S. Chant (Eds. Gender and Migration in Developing Countries. London: Belhaven Press.
- Charalampopoulou, D. (2004)" . Gender and migration in Greece: the position and status of Albanian women migrants in Patras". Finisterra", 39(77): 77-104.
- Donato, K. M., D. Gabaccia, J. Holdaway, M. Manalansan, and P. R. Pessar. (2006). "A Glass Half Full Gender in Migration Studies". International Migration Review. Vol. 40(1): 3-26.
- Eisikovits, R. A. and H. Schechter. (2007)" .Social and Academic Adaptation Styles of Female Students who imigrated a lone from the Former Soviet Union to Israel ." International Migration Vol. 45 (2): 97-118.
- IOM. (2003" . (Gender and Migration in Asia: Overview and Annotated Bibliography". Brighton: Institute of Development Studies.
- Parrado, E. A. and C. A. Flippen. (2005). "Migration and Gender among Mexican Women". AMERICAN SOCIOLOGICAL REVIEW. VOL. 70 (August: 606–632)
- Riley, N. E and R. W. Gardner. (1993). "Migration Decisions: The Role of Gender". In Internal Migration of Women in Developing Countries. Pp 195-206, United Nations.
- Riley, N. E. (1999). "Challenging Demography: Contributions from Feminist Theory". Sociological Forum. 14(3): 369-397.
- Velayati, M. (2003). "Female rural-urban migration of Azari women in Iran: The case study of Tabriz ". PhD Thesis in University of York.