نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه جامعه شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران (نویسنده مسئول)E-mail: Dr.navah1338@gmail.com
2 استادیار، گروه جامعه شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
3 کارشناس ارشد، جامعه شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط حمایت اجتماعی و دینداری با سلامت روانی میباشد. مورد مطالعه، دانشجویان (کارشناسی و کارشناسی ارشد) دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 1395 بود که تعداد آنها مطابق آمار برابر با 13314 نفر اعلام گردید. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته است. نمونهگیری به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم نمونه و با استفاده از فرمول کوکران 373 نفر تعیین شد. چارچوب نظری پژوهش با استفاده از دیدگاه دورکیم، سارافینو، برکمن و سیم طراحی شده است. مدل گلدبرگ از سلامت روانی(GHQ28) به عنوان تعریف عملیاتی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که دینداری در دو بعد اعتقادی و مناسکی و حمایت اجتماعی در سه بعد عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی رابطه معناداری با سلامت روانی دارد. در این پژوهش رابطه معناداری بین سن دانشجویان و سلامتروانی آنان مشاهده نشد، اما یافتههای پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین وضعیتتاهل، جنس و وضعیت سکونت دانشجویان با سلامت روانی آنان وجود دارد؛ به این ترتیب که افراد متآهل، دختران و دانشجویانی که در مدت تحصیل با خانواده زندگی میکردند، از سلامت روانی بالاتری نسبت به گروههای دیگر برخوردار بودند. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که شش متغیر (دینداری اعتقادی، دینداری مناسکی، حمایت اجتماعی ابزاری، حمایت اجتماعی عاطفی، جنسیت و وضعیت سکونت) درمجموع 5/19 درصد از تغییرات مربوط به سلامت روانی را تبیین میکنند. در نتیجه عدم توجه به تقویت مبانی سلامت روانی در بین دانشجویان منجر به پیامدهای منفی و هزینههای اقتصادی برای دولت خواهد شد و نیز اثرات روانی و اجتماعی آن بر روی نیروی انسانی تحمیل میگردد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Effect of Social Support and Religiosity on Students' Mental Health (A Case Study: Students of Shahid Chamran University of Ahvaz)
نویسندگان [English]
- Abdolreza Navah 1
- Maryam Moltafet 2
- Maryam Ghelichi 3
1 Ph.D., Associate Professor, Sociology Department,Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
2 Ph.D., Assistant Professor, Sociology Department,Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
3 Master Degree in Sociology, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
چکیده [English]
The study is to investigate the relationship between the social support and religiosity with mental health. It is a case study on students who are studying in Shahid Chamran University of Ahvaz in academic year 2016 which according to statistics, they were 13314. The method is a survey one and a questionnaire was used to collect the data. To select the size of sample the Cochran formula was used, by which 373 people were selected through a stratified sampling. The theoretical framework was developed using scholars' views such as Durkheim, Sarafynv, Berkman and Sim. In this research the Goldberg's Mental Health Model GHQ-28 was used as a practical definition. The findings showed that religiosity in two dimensions of belief, ritual and social support in three dimensions of emotional, means and informational has a significant correlation with mental health dimensions. In turn, there will be adverse effects and a heavily economic burden imposed on government if the foundations of mental health are not strengthen and there may be a negative social and mental impact on prospective human resources
کلیدواژهها [English]
- Key Words: Religiosity
- Social Support
- Mental Disorder
- Mental Health and Students
بررسی رابطه دینداری و حمایت اجتماعی با سلامت روانی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز)
عبدالرضا نواح[1]
حسین ملتفت[2]
مریم قلیچی[3]
تاریخ دریافت مقاله: 31/6/1398
تاریخ پذیرش مقاله:20/7/1398
مقدمه
انسان، موجودی پیچیده و دارای ابعاد مختلفی است که حیات وی در اثر تعامل نسبی این ابعاد تضمین شده و دوام مییابد. در برقراری چنین تعادلی، عوامل بی شماری به طور مستقیم و غیرمستقیم تأثیر میگذارند که ممکن است نقش برخی از آنها برجستهتر و مهمتر از عوامل دیگر باشد. نکته مهم این است که برقراری تعادل اغلب سبب بهبود رفتار و رضایت خاطر از زندگی و خشنودی میگردد و کیفیت زندگی را ترقی میبخشد؛ چیزی که برخی دانشمندان از آن با واژه «سلامتروانی» یاد میکنند. سلامت خود مفهومی کلی و پیچیده و دارای ابعاد و مؤلفههای فراوانی است که اگر چه هرکدام عملکرد مستقلی دارند، اما از جهات مختلفی با هم مرتبط هستند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند. سلامتی و رفاه در گستردهترین معنی آن، پدیده ای است که مورد علاقه و توجه تمامی انسانها، گروههای اجتماعی و جوامع بشری میباشد. سلامتی در گفتمانهای متنوعی توصیف و تبیین شده است که این گفتمانها به طور اجتماعی ساخت یافتهاند. گرچه مفاهیم سلامتی، ذهن و بدن طی مکانها و زمانهای مختلف، متفاوت بودهاند، اما برای تمامی فرهنگها و جوامع، نقش اساسی در تجارب زندگی انسانها بازی کردهاند (مارکس[4] و همکاران، 2000: 3). با در نظر گرفتن سلامتی به عنوان مفهومی متأثر از مجموعه پیچیدهای از عوامل زیستی، روانی- اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و محیطی باید اذعان داشت که در این معنا، سلامتی دیگر تنها دغدغه دستاندرکاران علوم پزشکی نیست، بلکه تمامی دانشمندان علوم اجتماعی، به ویژه جامعهشناسان و روانشناسان به بررسی آن علاقمند هستند. سویتزر[5] و همکاران (1999) مهمترین حوزههای علاقمند به سلامت روان را به شکل نمودار زیر نمایش دادهاند:
نمودار1: مهمترین حوزههای علمی علاقمند به سلامت روان
امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید میشود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر میگردد؛ به طوری که سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی با عنوان «سال بهداشت روانی» اعلام گردید (سازمان بهداشت جهانی، 2001؛ به نقل از آقاجانی، 1381). سلامت روانی، بخش اصلی یک زندگی شاد است و دانشگاهها نقش مهمی در آگاه ساختن دانشجویان پیرامون مسائل بهداشتی، سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارند. بنابراین، سلامت روانی به عنوان یکی از موضوعات مهم در عصر حاضر، کانون توجه بسیاری از جوامع جهانی است. در سازمانها و جوامعی که تجمع زندگانی جمعی مطرح است، به دلیل اثرپذیری و خطر شیوع مشکلات روانی، موضوع بهداشت روانی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. بر این اساس محیطهای دانشجویی نیز با توجه به سن افراد ونقش آیندهساز جوانان باید مورد توجه قرار گیرد. از آنجا که دانشجویان در هر جامعهای از مهمترین نیروهای تأثیرگذار بر توسعه کشور محسوب میگردند و شیوع هرگونه اختلال روانی در بین آنان میتواند به هدر رفتن سرمایهگذاریهای مادی و معنوی منجر گردد، از اینرو شناسایی وضعیت سلامت روان آنان و تجزیه و تحلیل عوامل مرتبط و مؤثر بر آن میتواند در بالندگی این قشر مؤثر واقع شود و در درازمدت، آثار مثبت و فوائد آن نصیب کل جامعه گردد. برخورداری از حمایت اجتماعی جهت تعمیق روابط و کاستن نگرانیها نیز از جمله استراژیهای عمدهای است که میتواند به بهبود سطح سلامت روان در دوران پراسترس دانشجویی کمککند. همچنین روند گرایش به دین و معنویت و نیز آثار و پیامدهای دینداری برجنبههای مختلف زندگی اجتماعی و فردی توسط پژوهشهای متعددی در جوامع مختلف جهان، مورد بررسی قرار گرفته است. تجربه جوامع غربی نشان داده است که مادیگرایی در ایجاد شادی و احساس خوشبختی، کاملا موفق نبوده است (چراغی، 1385: 3).
مسئله بهداشت روان از مهم ترین مسائل دانشجویان است. بنابراین توجه به مسائل بهداشت روانی دانشجویان در کشور ایران که آبستن رشد و ترقی است، از اهمیت خاصی برخوردار میباشد که نباید از آن غفلت کرد.
اهمیت بررسی رابطه حمایت اجتماعی و دینداری با سلامت روانی در ایران از آنروست که تحقیقات پیشین عمدتا یا در کشورهای صنعتی (آمریکا، اروپای غربی و استرالیا) انجام شده یا کشورهای با درآمد پایین را در نظر گرفته است. لازم به ذکر است که مرور تحقیقات انجام شده در زمینه سلامت روانی در پایگاههای اطلاعاتی کشور نشان میدهد در تحقیقاتی که در نشریات علمی- پژوهشی روانشناسی توسط روانشناسان انجام شده، رابطه سلامت روانی با متغیرهای جمعیتشناختی یا دیگر متغیرهای روانشناختی بررسی شده و متغیرهایی که صبغه جامعهشناختی داشته باشند به عنوان عامل تعیینکننده سلامت روانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است (رضویزاده و همکاران، 1391: 5). بر این اساس، در تحقیق حاضر با توجه به اهمیت نقش عوامل اجتماعی و به ویژه حمایت اجتماعی و دینداری در سلامت روان، سعی شده تا ارتباط بین میزان حمایت اجتماعی و دینداری با سلامت روانی دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد. درواقع سؤالاتی که این پژوهش در پی پاسخگویی به آن خواهد بود این است که توزیع سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز چگونه است؟ میانگین حمایت (عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی) توسط دانشجویان و دینداری مناسکی و اعتقادی به چه میزان با توزیع میانگین سلامت روان در بین دانشجویان همخوانی و همبستگی دارد؟ و چه ارتباطی بین سن، جنس، وضعیت تأهل و وضعیت سکونت در ایام دانشجویی با سلامت روانی دانشجویان وجود دارد؟
پیشینه تجربی پژوهش
بررسی پایگاههای جامع مقالات علمی داخلی ایران نشان میدهد که علیرغم اهمیت مسئله سلامت روانی در بین دانشجویان و جوانان، تعداد پژوهشهای جامعهشناختی مرتبط با این موضوع بسیار اندک میباشد. با این حال، برخی از پژوهشهای انجام شده درخور استناد است که در ادامه به آنها اشاره می گردد.
در زمینه نقش واسطهای متغیرهای حمایت اجتماعی و خوشبینی در ارتباط با دینداری و اثرات ترکیبی آنها بر سلامت روان، پژوهشهای اندکی صورت گرفتهاند. قشقائی و همکاران (1390) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با میزان سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی» به تعیین عوامل اجتماعی مرتبط با میزان سلامت روانی دانشجویان مقطع لیسانس دانشکده علوم اجتماعی پرداختند. یافتهها حاکی از رابطه مثبت بین حمایت اجتماعی، مهارت اجتماعی و پایگاه اجتماعی با سلامت روان دانشجویان بود.
حاجیلو و همکاران (1393) در پژوهشی با عنوان «تأثیر معنویت در سلامت روان دانشجویان فخری مصری دانشگاه پیامنور واحد سلماس» پرداختند به این نتایج رسیدند که میان اعتقادات معنوی جوانان و سلامت روان آنها رابطه وجود دارد.
بزرگپوی (1395) در پژوهشی به بررسی رابطه کیفیت روابط و حمایت اجتماعی با سلامت روانی در دانشجویان پرداخت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین حمایت اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان و کیفیت روابط و سلامت روانی دانشجویان رابطه همبستگی مثبت و معنادار است و این دو متغیر به میزان 40 درصد از واریانس نمره سلامت روانی در دانشجویان را به صورت معناداری پیش بینی میکند.
قلمی و همکاران (1397) پژوهشی با عنوان «بررسی سلامت روان، سبک زندگی و هویت دینی بین کاربران فعال و عادی شبکههای اجتماعی» انجام دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سطح سلامت روان، سطح سبک زندگی و هویت دینی در کاربران عادی در مقایسه با کاربران فعال از لحاظ آماری بهطور معناداری بیشتر است. درواقع، کاربران عادی از سلامت روان بیشتر، سبک زندگی مناسبتر و هویت دینی منسجمتری برخوردار میباشند.
ویلیام لی[6] و همکاران (2004) در پژوهشی با عنوان «حمایت اجتماعی به عنوان سپر استرسهای فرهنگپذیری» به مطالعه رابطه حمایتهای اجتماعی و سلامت روان دانشجویان کره پرداختند. نتایج حاکی از رابطه مثبت و معناداری بین حمایتاجتماعی و سلامت روانی بود.
موریا المدیا و همکاران (2006) نیز در مطالعهای کیفی و به صورت فراتحلیل، به بررسی شواهد علمی رابطه بین مذهب و سلامت روان پرداختهاند. یافتههای این فراتحلیل نشان داده است که در اکثر مطالعات، رفتارهای مذهبی رابطه معناداری با شاخصهای سلامت روان (از جمله: رضایت از زندگی، خشنودی، احساس مثبت و روحیه بالا) داشتهاند.
کیم[7] (2010) پژوهشی با عنوان «توسعهنیافتگی محل و بهداشت روان: نقش به هم گسیختگی نظام همسایگی و روابط اجتماعی» انجام داده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد ساکنان محلههایی که روابط اجتماعی ضعیف و اختلال محله ای بیشتری دارند، سطوح بالاتری از پریشانی روانی نسبت به ساکنان محلههایی که روابط اجتماعی بهتر و اختلال محله ای کمتری دارند، نشان می دهند.
دایان وینید[8] و همکاران (2014) پژوهشی با عنوان «سکوت پیرامون مسائل مربوط به بهداشت روانی در محیط دانشگاه: مطالعه کمی» انجام دادهاند. نتایج نشان میدهد که سکوت پیرامون مشکلات روحی و روانی بر محیط دانشگاه، رفتار کمک طلبانه دانشجویان و احساس حمایت، تندرستی و شادابی دانشجویان مبتلا به مشکلات روحی– روانی تأثیر سوء داشته است و دانشگاه میتواند با ارائه خدمات مشاورهای احساس عزت نفس دانشجویان را ارتقا دهد.
بررسی و جمعبندی تحقیقات پیشین نشان میدهد:
بیشتر پژوهشهای انجام شده در داخل کشور در زمینه سلامت روان، با نگاهی روانشناختی یا پزشکی و ... انجام شده و بنابر ماهیت این رشتههای علمی، از توجه به ابعاد ساختاری و کلان اجتماعی غفلت ورزیدهاند. بنابراین، پژوهشهای اندکی با نگاهی جامعهشناختی به بررسی رابطه عوامل اجتماعی و از جمله حمایت اجتماعی و دینداری بر سلامت روان در کشور پرداختهاند و نیاز به پژوهشهای بیشتر در این زمینه کاملا احساس میشود. از سوی دیگر، کمیت پژوهشهای داخلی انجام شده در زمینه رابطه دینداری و سلامت روان، در مقایسه با پژوهشهای خارجی اندک بوده و به لحاظ کیفی نیز بخش اعظم آنها از منظر روانشناسی و یا پزشکی صورت گرفته و عمدتا به صورت توصیفی انجام شدهاند.
موضوع «بررسی تأثیر دینداری و حمایت اجتماعی بر سلامت روانی» توسط محققان داخلی در مقالات و پژوهشهایی در شهرها و دانشگاههای مختلف کشور کار شده، اما متأسفانه در شهر اهواز و در مورد دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز هرگز بررسی نشده است. با توجه به اهمیت این مسئله در مورد دانشجویان که سرمایههای هر کشوری هستند و با توجه به شرایط محیطی، فرهنگی و قومی متفاوتی که شهر اهواز دارد و میتواند زمینهساز شیوع بسیاری از اختلالات روانی به ویژه در بین دانشجویان باشد، انجام این تحقیق ضرورت مییابد.
چارچوب نظری پژوهش
عموما دو رویکرد متفاوت در تعریف سلامت وجود دارد که عبارتانداز:
رویکرد بیماریمحور: این رویکرد با حضور و عدم حضور بیماری در مقولههای مخالف جسمانی و روانی محدود شده است. از این منظر، سلامتی حالتی است که علائم بیماری در فرد وجود نداشته باشد و سلامت هدف نهایی پزشکی بود. در این دیدگاه نقش عوامل تعیینکننده زیستمحیطی- اجتماعی و روانشناختی نادیده گرفته میشود.
رویکرد سلامتیمحور: که در آن سلامت را به عنوان برخورداری از درجه بالایی از بهزیستی تعریف میکنند. با توجه به دو رویکرد مذکور، دو نوع الگو برای سلامت مطرح است: اول الگوی زیستشناختی که نقش عوامل تعیینکننده زیستمحیطی- اجتماعی و روانشناختی را دست کم گرفته است و در حل بسیاری از مسائل اساسی بهداشتی مانند اعتیاد، بیماریهای روانی و... نارسا بوده است. دومین مورد الگوی «کلیت سلامت» نام دارد. این الگو همه عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، زیستمحیطی و.... را شناسایی میکند. در این دیدگاه، عوامل متعددی در تعیین سلامتی فرد دخالت دارد و سلامتی حالتی فراتر از تعادل کامل اعمال به شمار میرود(محمدزاده، 1394: 147).
به طور کلی چهار سبک اندیشه جامعه شناختی راجع به اختلال روانی مطرح میشود که هر کدام از آنها واکنشی در مقابل مدل فردگرایانه سلامتی و بیماری روانیاند که توسط روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری به کار گرفته میشوند:
سبک سببشناختی[9]، تعریف رایج از بیماری روانی را میپذیرد و علل آشفتگیهای روانی در افراد را جستجو میکند. سبک روانشناسی جامعه شناختی[10]، این مطلب را مورد بررسی قرار میدهد که چگونه نشانههای اختلال روانی، محصولات فرهنگی بافتهای تاریخی و اجتماعی خاص هستند. سبک پاسخ اجتماعی[11]، شاخصهای سنتی بیماری روانی را به عنوان یک مبنای پذیرفته شده به کار میبرد و تغییرات اجتماعی در واکنش به این نشانهها را مطالعه میکند و رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی[12] که به اختلال روانی جدا از ساختارهای فرهنگی و کنشگران اهمیت نمیدهد- در این منظر اختلالات روانی در واقع تعاریف اجتماعی هستند.
در یک مقایسه کلی، میتوان گفت که ابعاد سبب شناختی، روانشناسی و جامعه شناختی به مطالعه این موضوع میپردازند که چگونه اختلالات روانی در افراد خاص ظاهر میگردد. در مقابل، مکاتب پاسخ اجتماعی و تفسیرگرایی اجتماعی به تبیین شیوههایی میپردازند که گروه اجتماعی برای پاسخ و واکنش نسبت به نشانههای روانی تعریف میکنند. در مطالعات سببشناختی و مطالعات پاسخ اجتماعی، نشانههای اختلال روانی به طور مستقل از فرهنگ ظاهر میشوند، ولی در مطالعات روانشناسی، جامعهشناختی و تفسیرگرایی اجتماعی نشانه ها به طور فرهنگی تولید میشوند یا به عبارتی تولیدات فرهنگی هستند (هورویتز[13]، 1999: 25). جنبه جامعهشناختی رویکرد سببشناختی آن است که نشانهها و حالات روانی، از موقعیتهای افراد در ساختار اجتماعی ناشی میشوند. این رویکرد بر نقش سببشناختی فشارهای مزمن (نظیر فقر یا زندگی در خانوادههای تک والد)، حوادث حاد زندگی (نظیر بیکاری یا فسخ زناشویی)، جنبههایی از نقشهای اجتماعی (نظیر تعارض نقش، گرانباری نقش یا فشار نقش) و میزان حمایت اجتماعی به هنگام درگیری با عوامل تنشزا، تأکید دارد. مطالعات جامعهشناختی، همچنین بیشتر به دنبال بررسی میزانهای متفاوت اختلال روانی در میان مکانها( ملتها، شهرها و مناطق) یا گروههای اجتماعی متفاوت (طبقه اجتماعی، گروه اجتماعی، منزلت اجتماعی، جنس و سن) هستند تا اینکه چرا افراد خاص، نشانههای بیماریهای روانی را تجربه میکنند. در چهارچوب سببشناختی در این پژوهش از ترکیبی از نظریات دورکیم، برکمن و سیم جهت بررسی رابطه دینداری (مناسکی و اعتقادی) و حمایت اجتماعی ادراکی با سلامت روان استفاده شده است. همبستگی یا انسجام اجتماعی، نقش مهمی در نظریههای امیلدورکیم دارد. دورکیم، نظریه انسجام اجتماعی خود را در بررسی آنچه که او آن را کنش نهایی فرد، یعنی خودکشی میدانست، به کار برد (آرمسترانگ، 1370: 61). او چنین استدلال کرده است که خودکشی، به رغم ماهیت به ظاهر فردیاش، مبتنی بر فرآیندهای بنیادی اجتماعی است. دورکیم، تبیینهای روانشناختی ارائه شده در مورد خودکشی را رد میکند و خودکشی را نتیجه عوامل گوناگونی از جمله تضعیف شدن نقش حمایتی نهادهای اجتماعی مثل خانواده، مذهب و....، در هم ریختن و از هم پاشیدگی نظام اجتماعی و احساس تنهایی و مطرود بودن فرد میداند. بنابراین تمام عوامل اجتماعی که پدید آورنده جریانهای خودکشیزا هستند، آمادگی روانی را برای این عمل به وجود میآورند (گیدنز، 1363: 37-38). از آنجا که خودکشی، واضحترین شکل از ناسلامتی است که در نهایت به مرگ افراد منجر میگردد، نظریهپردازان متأخر سعی کردهاند تبیین دورکیم راجع به اثرات انسجام اجتماعی بر خودکشی را به بحث اختلالات روانی نیز تعمیم دهند. پژوهشگران کنونی با استفاده از فرضیههای دورکیم، کوشیدهاند تا رابطه بین جمایت اجتماعی و بیماری را بیابند. استدلال آنها از این قرار است که اگر یگانگی و انسجام اجتماعی در جامعهای ضعیف باشد در این صورت، افراد ازحمایت اجتماعی بیبهرهاند و از همینرو، بیشتر در معرض بیماری (جسمی و روانی) قرار میگیرند. برعکس، حمایت اجتماعی (ناشی از انسجام و یگانگی اجتماعی قوی)، افراد را از بیماری (جسمی و روانی) در امان نگه میدارد (آمسترانگ، 1370: 61). در واقع، انسجام اجتماعی از طریق فراهم آوردن حمایت اجتماعی مناسب، شرایطی را فراهم میکند که میتواند به سلامت روان افراد منجر گردد. کوششهای انجام شده برای اندازهگیری کیفیت روابط حمایتکننده منجر به این اندیشه شد که شاید این کیفیت، به شکل واقعی وجود ندارد، بلکه در ادراکات و توقعات شخصی که مورد حمایت قرار میگیرد، نهفته است. اگر حمایت اجتماعی صرفا عبارت از عقیده به وجود آن باشد، در این صورت افرادی که شدیدا به آن اعتقاد دارند باید بیش از آنهایی که فاقد چنین اعتقادی هستند، از بیماری محافظت شوند. نمونه این پدیدهاعتقاد مذهبی است که ضمن آن شخص از حمایت ادراک شده خداوند برخوردار است و هم از حمایت جامعه مذهبیای که به آن تعلق دارد. علاوه بر این، مذهب میتواند از لحاظ پرورش نگرشهایی که به فرد، دیدگاهی کمککننده در روبهرو شدن با وضعیتهایی پرتنش میبخشد، مفید باشد. این امر با نظریه دورکیم که معتقد است خودکشیها در میان گروههای مذهبیای که بر احساس همبستگی خود تأکید میکنند کمتر متداول است، مطابقت دارد (همان: 64). علاوه براین، به نظر دورکیم دین یک پدیده سراسر جمعی، و وسیلهای است که انسانها را به همدیگر پیوند میدهد. به اعتقاد او، دین تنها یک نظام عقاید نیست. دین قبل از هر چیز نظامی از نیروهاست. انسانی که زندگی مذهبی دارد، قبل از هر چیز کسی است که قدرتی را احساس میکند که به طور معمول، خود فاقد آن است و وقتی که در حالت مذهبی نیست، احساسش نمیکند. انسانی که حیات مذهبی دارد، باور دارد که در نیروی مسلط بر خویش مشارکت میکند، نیرویی که در عین حال حمایتش میکند و او را به فراسوی خود میخواند. با تکیه بر همین نیروهاست که به نظرش میرسد میتواند بهتر با ابتلائات و مشکلات زندگی مواجه شود وحتی میتواند طبیعت را در برابر خود به زانو در آورد (دورکیم، 1381: 205). به عقیده دورکیم، آیینهای دینی با تقویت باورهای جمعی و اخلاقیات و نیز با پیوند شرکتکنندگان به یکدیگر، باعث همبستگی جامعه میشود. کارکرد دین در جامعه، یکپارچه کردن و انسجام آن است (استونز، 1379: 84-85).
هاری آلپر[14]، پژوهشگر دورکیمی، چهار کارکرد عمده را برای دین به عنوان نیروهای اجتماعی از نظر دورکیم چنین بر میشمرد: 1- انضباطبخشی (آماده سازی انسانها برای زندگی اجتماعی از طریق تحمیل انضباط بر نفس و خویشتنداری)؛ 2- انسجامبخشی (تحکیم همبستگی اجتماعی از طریق گرد هم آوردن مردم در مراسم مذهبی و تصدیق مجدد پیوندهای مشترک)؛ 3- حیاتبخشی (احیا و ابقای میراث اجتماعی گروه از طریق اجرای مراسم دینی و انتقال ارزشهای پایدار آن به نسلهای آینده) و 4- خوشبختیبخشی (مقابله با احساس ناکامی و فقدان ایمان با برانگیختن احساس خوشبختی در میان مؤمنان و احساس اطمینان به حقانیت جهان اخلاقیشان) (کوزر، 1385: 200). جامعهشناسان نوین، افکار امیل دورکیم را تکمیل کرده و کارکردهای اجتماعی متعددی برای مذهب تشخیص دادهاند؛ از جمله: همبستگی اجتماعی، دادن معنی به زندگی، کنترل اجتماعی و حمایت روانی (مذهب افراد را در دنیای ناامنیها، به ویژه ناامنیهای روانی مورد حمایت عاطفی قرار میدهد و آنها را در حوادث مهم زندگی یاری میدهد) (رابرتسون، 1372: 336-337).
برای تبیین و توضیح چگونگی تأثیر حمایت اجتماعی بر سلامتی، دو مدل نظری مطرح گردیده است: مدل تأثیر مستقیم[15] یا تأثیر کلی[16] حمایت اجتماعی و مدل تأثیر غیر مستقیم[17] یا فرضیه ضربهگیر[18].
مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی: مطابق این مدل نظری، برخورداری از حمایت اجتماعی برای سلامتی مفید است. حمایت اجتماعی، صرفنظر از اینکه فرد تحت تأثیر استرس و فشارهای روانی باشد یا نه، باعث میشود فرد از تجارب منفی زندگی پرهیز کند و این امر، اثرات سودمندی بر سلامتی دارد. اثرات سودمند حمایت اجتماعی برای سلامتی افراد، تحت شرایط و موقعیتهای پرتنش و یا آرام و کم استرس، یکسان و مشابه میباشند (سارافینو، 1998: 21). مطالعات متأثر از این مدل، بیان میکنند افرادی که در شبکههای حمایتی قرار دارند، کمتر افسردهاند و عمدتا سلامت روانی بهتری را نسبت به افراد فاقد چنین شبکههای حمایتی نشان میدهند. مدل تأثیر مستقیم حمایت اجتماعی، همچنین در قالب فرضیه داراییها – منافع مطرح شده است. طبق این فرضیه، فقدان حمایت اجتماعی، فینفسه زیانآور و استرسزاست (قدسی، 1382: 10).
مدل تأثیر غیرمستقیم یا فرضیه ضربهگیر: براساس این مدل، حمایت اجتماعی صرفا برای افرادی مفید و مؤثر است که تحت فشار روانی و استرس قرار دارند. در این حال، حمایت اجتماعی همانند سپری در مقابل ضربات ناشی از استرس، عمل می کند و نقش تعدیلکننده آثار منفی حوادث استرسزا را بازی مینماید. به تعبیری دیگر، مدل ضربهگیری حمایت اجتماعی، بیان میکند حمایت اجتماعی، عمدتا هنگامی که سطح استرس بالاست، بر سلامت روانی تأثیر میگذارد. فقدان حمایت در این مدل، ضرورتا استرسزا به حساب نمیآید، لذا این کارکرد حفاظتی حمایت اجتماعی، تنها زمانی رخ میدهد که فرد با یک عامل تنشزای قوی روبرو میگردد. (سیم، 2000: به نقل از قدسی، 1382) و تحت شرایط و موقعیتهای کم استرس، اثر ضربهگیری حمایت اجتماعی یا بسیار کم است یا اصلا عمل نمیکند. با مقایسه دو مدل، میتوان گفت که در مدل تأثیر مستقیم، فقدان یا کاهش در حمایت اجتماعی موجب آسیبها و اختلالات جسمی و روانی میشود، در حالی که در مدل ضربهگیر یا تأثیر غیرمستقیم، فقدان یا کاهش حمایت اجتماعی به اضافه حضور استرس و افزایش آن است که موجب بروز چنین اختلالاتی میگردد. شواهد موجود نشاندهنده تأیید هردو مدل میباشد (کوهن و ویلز؛ 1985، به نقل از علیپور، 1385؛ گاچل و همکاران، 1377).
مدل تحلیلی پژوهش
مدل تحلیلی، یک الگوی تحلیلی است مبتنی بر روابط تئوریک میان شماری از عوامل که در پژوهش با اهمیت تشخیص داده شدهاند. این مدل با بررسی سوابق پژوهشی در قلمرو مسئله به گونهای منطقی جریان پیدا میکند. مدل تحلیلی در پژوهش حاضر با توجه به تعاریف مبانی ارائه شده پیرامون موضوع پژوهش و با بررسی ادبیات تحقیق به تأثیر متغیرهای مستقل (دینداری و حمایت اجتماعی) بر متغیر وابسته (سلامت روانی) ارائه الگوی ساختاری پرداخته است.
شکل 1: مدل نظری پژوهش
فرضیه های پژوهش
- میان دینداری مناسکی و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان دینداری اعتقادی و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان حمایت اجتماعی عاطفی و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان حمایت اجتماعی ابزاری و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان حمایت اجتماعی اطلاعاتی و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان سن و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان جنس و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان وضعیت تأهل و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد.
- میان وضعیت سکونت دانشجویان در ایام دانشجویی و سلامت روانی آنان رابطه وجود دارد.
روششناسی پژوهش
روش مورد استفاده در این پژوهش، کمی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان (کارشناسی و کارشناسی ارشد) دانشگاه شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1396- 1397 میباشد که تعداد آنها مطابق گزارش دفتر آمار دانشگاه 13314 نفر میباشد. حجم نمونه پس از محاسبه با استفاده از فرمول کوکران، با توجه به خطای نمونهگیری 05/0 و سطح اطمینان 95 درصد مقدار 373=n به دست آمد. در انتخاب جمعیت نمونه در این تحقیق از نمونهگیری طبقهای استفاده شده است. همچنین در این پژوهش جهت سنجش اعتبار گویهها از اعتبار صوری (مراجعه به اساتید جامعهشناسی) استفاده شده است و پس از تهیه و تدوین شاخصها و طراحی اولیه پرسشنامه، مطالعه مقدماتی بر روی یک نمونه 40 نفری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز به اجرا در آمد. هدف از این مطالعه مقدماتی، تعیین میزان پایایی پرسشنامه پژوهش بوده است. از این تعداد 39 پرسشنامه تکمیل شده به دست آمد. بعد از محاسبه جمع نمرات پاسخگویان، برای سنجش میزان پایایی و همسانی دورنی گویهها، از آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 ارائه گردیده است. از آنجا که ضرایب به دست آمده برای پرسشنامه، بالای 60 درصد میباشد، میتوان نتیجه گرفت که ابزار پژوهش، ابزاری پایا و اعتماد پذیر میباشد:.
جدول 1: ضرایب آلفای کرونباخ به تفکیک متغیرها در مطالعه مقدماتی
متغیر |
آلفای کرونباخ |
سلامت روانی |
85/0 |
علائم جسمانی |
71/0 |
اضطراب |
88/0 |
کارکرد اجتماعی |
79/0 |
افسردگی |
89/0 |
دینداری اعتقادی |
89/0 |
دینداری مناسکی |
81/0 |
حمایت اجتماعی عاطفی |
82/0 |
حمایت اجتماعی ابزاری |
76/0 |
حمایت اجتماعی اطلاعاتی |
85/0 |
تعریف مغهومی و سنجش متغیرها
سلامت روانی
متغیر سلامت روانی عبارت است از: توانایی اخذ تصمیمهای درست، احساس مسئولیت در برابر محیط انسانی و مالی، کنترل هیجان و اضطراب، عدم اختلال در نقشهای اجتماعی و نداشتن نقص جسمانی (هو، 1999؛ به نقل از عنایت و آقاپور، 1389: 34). سلامت روانی تنها شامل نداشتن بیماری روانی نیست، بلکه واکنش در برابر انواع گوناگون تجربیات زندگی به صورت قابل انعطاف و معنیدار است (پارک و پارک، 1372: 36). برای اندازهگیری آن از پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی[19] استفاده شده است. این مقیاس که گلدبرگ[20]در سال 1972 طراحی کرده است، با دامنه نمرات صفر تا 4 و متشکل از 28 گویه است که سلامت روان را در چهار بعد نشانههای جسمانی، اضطراب و بیخوابی، نارسایی کنشوری اجتماعی[21] و افسردگی میسنجد. در مجموع دامنه نمرههای این مقیاس از صفر تا 112 است. در این مقیاس هر چه نمره فرد بیشتر باشد، از سلامت روانی پایینتری برخوردار است. اعتبار و پایایی این مقیاس در ایران ارزیابی و تأیید شده است.
جدول 2: تعریف عملیاتی متغیر سلامت روان
تعریف عملیاتی |
متغیر |
مجموع نمرات دانشجویان در علائم جسمانی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی که توسط پرسشنامه اندازهگیری میشود. GHQ28 |
سلامت روان |
تجربه احساس سلامتی و بیماری توسط فرد طی یک ماه گذشته |
علائم جسمانی |
علائم بیخوابی، احساس فشار، ترس و وحشت بی دلیل به همراه ناتوانایی در انجام کارها طی یک ماه گذشته |
اضطراب |
ناتوانی در انجام کارهای روزمره، احساس نارضایتی در انجام وظایف، عدم احساس مفید بودن طی یک ماه گذشته |
اختلال در کارکرد اجتماعی |
احساس بیارزشی، ناامیدی، احساس بیارزش بودن زندگی، آرزوی مرگ، افکار خودکشی طی یک ماه گذشته |
افسردگی |
منبع: پورافکاری و همکاران، 1391: 177
دینی بودن
عنوان عامی است که به هر فرد یا پدیدهای که ارزشها و نشانههای دینی در آن متجلی باشد، اطلاق میشود. تجلی ارزشها و نشانههای دینی بودن فرد را در نگرش، گرایش و کنشهای آشکار و پنهان او میتوان جستوجو کرد. فرد دیندار خود را مقید به رعایت دستورات و توصیههای دینی میداند. همین تقید و اهتمام او به آموزهها و دستورات دینی، او را از انسانهای دیگر متمایز میسازد. بر این اساس میتوان، به دو طریق فرد دیندار را از دیگران بازشناخت: نخست، پایبندی و التزام دینیاش و دوم، «پیامد» دینداری، آثار آن در فکر و جان و عمل فردی و اجتماعی او( سراجزاده،1387: 17). برای سنجش میزان دینداری از مقیاس 12 سؤالی سروش (1380) استفاده به عمل آمد که در پژوهش حاضر، دینداری در دو بعد اعتقادی یا باورهای دینی( عبارت است از باورهایی که انتظار میرود پیروان آن دین به آنها اعتقاد داشته باشند) و مناسکی یا اعمال دینی(شامل اعمال دینی مشخصی شامل عبادات و اعمال مورد تأکید دین است) مورد سنجش قرار گرفت. کلیه عبارات پرسشنامه، سؤالات نگرشی بوده و در طول یک طیف پنج قسمتی از نوع لیکرت ارزشگذاری شدهاند: (1) کاملا موافق (2) موافق (3) بینظر (4) موافق (5) کاملا موافق.
حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی، مفهومی چند بعدی است که به اشکال و طرق مختلفی تعریف شده است. برای مثال، میتوان آن را به عنوان یک منبع فراهم شده توسط دیگران، به عنوان امکاناتی برای مقابله با استرس یا یک مبادلهای از منابع تعریف نمود (شولتز و شوارتزر، 2004: 18). برخی از پژوهشگران، حمایت اجتماعی را میزان برخورداری از محبت همراهی، مراقبت، احترام، توجه و کمک دریافت شده توسط فرد از سوی افراد یا گروههای دیگر نظیر اعضای خانواده، دوستان و دیگران تعریف کردهاند (سارافینو، 1998: 21). حمایت اجتماعی به میزان برخورداری از محبت، همراهی و توجه به اعضای خانوده، دوستان و سایر افراد تعریف شده است. برخی حمایت اجتماعی را واقعیتی اجتماعی و برخی دیگر آن را ناشی از ادراک فرد میدانند. سارافون حمایت اجتماعی را مفهومی چند بعدی میداند که هر دو را در بر میگیرد (علیپور، 1385: 31). در پژوهش حاضر برای سنجش حمایت اجتماعی، مقیاس بهرامینژاد (1387) مورد استفاده قرار گرفت. حمایت اجتماعی کارکردی، جنبه کیفی ارتباطات اجتماعی را مورد توجه قرار میدهد. اغلب پژوهشگران برای حمایت اجتماعی کارکردی سه بعد ابزاری، عاطفی و اطلاعاتی در نظر گرفتهاند (لوچر و دیگران، 2005؛ ویس، 1974 به نقل از برکمن، 2000). در این پژوهش نیز با استفاده از نظریات یاد شده، سه بعد عملکردی (کارکردی) حمایت اجتماعی شامل حمایت ابزاری، حمایت اطلاعاتی و حمایت عاطفی ملاک عمل قرار گرفته اند و مورد سنجش واقع میشوند.
حمایت اجتماعی عاطفی
عبارت است از: دسترسی فرد به حمایت روانی زمانی که بدان نیاز دارد (صادقی و همکاران، 2000: 21) مانند دریافت اطمینان خاطر (شوارتزر و دیگران، 2003)، ایجاد نوعی رابطه صمیمی همراه با محبت (معتمدی شلمزاری و همکاران، 1381)، دوست داشتن و مراقبت کردن (برکمن و همکاران، 2000).
حمایت اجتماعی ابزاری: عبارت است از: دسترسی به منابع مالی و خدماتی (صادقی و همکاران، 2000: 21) زمانی که فرد بدان نیاز دارد. همچنین به دریافت کمک مالی و کاری از دیگران گفته میشود (هوس، 1981 به نقل از برکمن، 2000).
حمایت اجتماعی اطلاعاتی
عبارت است از: دسترسی به اطلاعات زمانی که فرد به آنها نیاز دارد (صادقی و همکاران، 2000: 21)، مانند دریافت مشاوره و راهنمایی (شوارتزر و دیگران، 2003).
یافتههای پژوهش
آمارههای توصیفی متغیرها (سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت سکونت در دوران دانشجویی)
آمارههای توصیفی سن بدین قرار است که میانگین نمرهای که پاسخگویان از مجموع نمرات این متغیر کسب کردهاند 99/22 و انحراف معیار 871/2 میباشد. حداقل نمره برای این متغیر (سن پاسخگویان) 16 و حداکثر آن 39 میباشد. توزیع پاسخگویان بر حسب جنس نشان میدهد که 60 درصد پاسخگویان زن و 40 درصد مرد میباشند. توزیع پاسخگویان برحسب وضعیت تأهل نشان میدهد 4/89 درصد پاسخگویان مجرد و 6/ 10درصد متأهل میباشند. توزیع پاسخگویان بر حسب وضعیت سکونت در ایام دانشجویی نشان میدهد که 6/20 درصد پاسخگویان همراه خانواده، 10 درصد در منزل اجارهای همراه دوستان و 4/69 درصد پاسخگویان در خوابگاههای دانشجویی زندگی میکنند. میانگین سلامت روانی 9822/41 و انحراف معیار 481/14 میباشد. حد پایین آن 15 که نشان دهنده میزان بالای سلامت روانی و حد بالای آن 88 که نشان دهنده میزان پایین سلامت روانی میباشد.
جدول 3: میانگین، انحراف معیار، بیشترین و کمترین نمره آزمودنیها در متغیرهای مستقل و متغیر وابسته
شاخص متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
تعداد گویه |
سلامت روانی |
9822/41 |
481/14 |
15 |
88 |
28 |
علایم جسمانی |
93/10 |
713/4 |
7 |
26 |
7 |
علایم اضطراب |
51/10 |
313/6 |
7 |
28 |
7 |
کارکرد اجتماعی |
47/15 |
657/4 |
7 |
28 |
7 |
افسردگی |
36/7 |
655/6 |
7 |
28 |
7 |
دینداری اعتقادی |
86/29 |
245/6 |
8 |
35 |
7 |
دینداری پیامدی |
16/15 |
315/6 |
5 |
25 |
5 |
حمایت اجتماعی عاطفی |
08/10 |
244/3 |
3 |
15 |
3 |
حمایت اجتماعی ابزاری |
09/10 |
012/3 |
3 |
15 |
3 |
حمایت اجتماعی اطلاعاتی |
75/6 |
222/2 |
2 |
10 |
2 |
نتایج مربوط به آزمون فرضیههای پژوهش
فرضیه: بین متغیرهای مستقل (دینداری در دو بعد و حمایتاجتماعی در سه بعد و سن) و سلامت روانی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.
نتایج جدول 4 نشاندهنده نتایج آزمون همبستگی بین متغیرهای مستقل پژوهش (دینداری در دو بعد و حمایتاجتماعی در سه بعد و سن) با متغیر وابسته (سلامت روانی) میباشد. همانگونه که دادههای جدول نشان میدهد متغیرهای مستقل دینداری در دو بعد اعتقادی و مناسکی و حمایت اجتماعی در سه بعد عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی دارای رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با متغیر سلامت روانی میباشند. بدین معنا که هرچه بر میزان دینداری در دو بعد اعتقادی و مناسکی و حمایت اجتماعی در سه بعد عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی افزوده شود، بر میزان سلامت روانی دانشجویان نیز افزوده میشود. همچنین بین متغیرهای سن و سلامت روانی رابطه معناداری مشاهده نشد؛ بدین معنا که پایین بودن یا بالا بودن سن دانشجویان، تاثیری بر میزان سلامت روانی آنها نداشته است. لذا این فرضیه مورد تایید قرار نگرفت. تمامی متغیرهای تأیید شده در این جدول در سطح 99 درصد اطمینان تأیید شدهاند. سطح معناداری و ضرایب همبستگی هر یک از متغیرها در جدول 4 به تفکیک آمده است.
جدول4: نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرهای مستقل(دینداری در دو بعد و حمایتاجتماعی در سه بعد و سن) و سلامت روانی
متغیر |
ضریب همبستگی پیرسون |
سطح معناداری |
نتیجه آزمون |
دینداری اعتقادی و سلامت روانی |
207/0 |
000/0 |
تأیید |
دینداری مناسکی و سلامت روانی |
206/0 |
000/0 |
تأیید |
حمایت اجتماعی عاطفی و سلامت روانی |
177/0 |
001/0 |
تأیید |
حمایت اجتماعی ابزاری وسلامت روانی |
202/0 |
000/0 |
تأیید |
حمایت اجتماعی اطلاعاتی وسلامت روانی |
149/0 |
006/0 |
تأیید |
سن و سلامت روانی |
039/0- |
447/0 |
عدم تأیید |
فرضیه: میان جنس و سلامت روانی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.
مناسبترین آزمون برای بررسی رابطه متغیر جنس و سلامت روانی، آزمون Test - T میباشد. همان گونه که درجدول 5 مشاهده میگردد، بین زنان و مردان به لحاظ سلامت روانی(043/0Sig=) تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه میانگین های دو گروه نشان میدهد که میانگین سلامت روانی زنان(55/73) و میانگین سلامت روانی مردان (33/70) است. در نتیجه زنان از سلامت روانی بالاتری برخوردار هستند. بنابراین فرضیه محقق مورد تأیید قرار میگیرد.
جدول5: نتایج آزمون تی برای دو متغیر جنس و سلامت روانی
متغیر |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
T |
F |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
|
سلامت روانی |
زن |
206 |
53/73 |
026/14 |
027/2 |
630/0 |
337 |
043/0 |
مرد |
103 |
33/70 |
694/14 |
فرضیه: میان وضعیت تأهل و سلامت روانی رابطه معناداری وجود دارد.
مناسبترین آزمون برای بررسی رابطه متغیر وضعیت تأهل و سلامت روانی، آزمون Test - T میباشد. همان گونه که درجدول 6 مشاهده میگردد، بین مجردها و متأهلان به لحاظ سلامت روانی (042/0Sig=) تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسه میانگینهای دو گروه نشان میدهد که میانگین سلامت روانی افراد مجرد (69/71) و میانگین سلامت روانی افراد متأهل (44/76) است، در نتیجه افراد متأهل از سلامت روانی بالاتری برخوردار هستند. بنابراین فرضیه محقق مورد تأیید قرار میگیرد.
جدول 6: نتایج آزمون تی برای دو متغیر وضعیت تأهل و سلامت روانی
متغیر |
فراوانی |
میانگین |
انحراف معیار |
T |
F |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
|
سلامت روانی |
مجرد |
296 |
69/71 |
068/14 |
039/2- |
832/1 |
337 |
042/0 |
متأهل |
43 |
44/76 |
761/15 |
فرضیه: میان وضعیت سکونت و سلامت روانی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد.
برای تحلیل این فرضیه از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شده است. با توجه به مقدار 084/4 F= و 018/0sig = در جدول 7، میتوان ادعا کرد که افراد در گروههای مختلف از لحاظ وضعیت سکونت در دوران دانشجویی دارای نمرههای متفاوتی از سلامت روانی هستند و از طریق آزمون تکمیلی شفه مشخص شد که از بین این سه گروه، افرادی که همراه با خانواده زندگی میکنند نسبت به دو گروه دیگر از سلامت روانی بالاتری برخوردار هستند.
جدول 7: نتایج آزمون آنالیز واریانس بین وضعیت سکونت و سلامت روانی
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
مقدار F |
میزان معنیداری |
بین گروهی |
525/1653 |
2 |
763/826 |
084/4 |
018/0 |
درون گروهی |
144/68014 |
336 |
423/202 |
||
کل |
670/69667 |
338 |
-- |
تحلیل رگرسیون
برای تعیین سهم تأثیرگذاری نسبی هریک از متغیر های مستقل بر روی سلامت روانی دانشجویان، تحلیل رگرسیونی چند متغیره به روش گام به گام استفاده گردید. همان گونه که در جدول 8 مشاهده میشود تحلیل رگرسیون تا شش گام پیش رفته است. در گام اول متغیر دینداری اعتقادی وارد معادله شده است که میزان ضریب همبستگی چندگانه آن (R) با متغیر سلامت روانی 207/0 به دست آمده است. در این مرحله میزان ضریب تعیین برابر با 043/ و ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 040/ به دست آمده است. در گام دوم با وارد شدن دومین متغیر یعنی متغیر دینداری مناسکی، ضریب همبستگی چندگانه به 352 /0، ضریب تعیین به 124/0 و ضریب تعیین تعدیل شده به 119/0 افزایش یافته است. به عبارت دیگر، براساس ضریب تعیین به دست آمده، 4/12 درصد از تغییرات متغیر سلامت روانی به وسیله دو متغیر دینداری مناسکی و دینداری اعتقادی تبیین میشود. در گام سوم با وارد شدن سومین متغیر، یعنی متغیر حمایت اجتماعی ابزاری ضریب همبستگی چندگانه به 399 /0، ضریب تعیین به 159/0 و ضریب تعیین تعدیل شده به 151/0 افزایش یافته است. به عبارتی دیگر، براساس ضریب تعیین 9/15 درصد از تغییرات متغیر سلامت روانی به وسیله سه متغیر دینداری اعتقادی، دینداری مناسکی و حمایت اجتماعی ابزاری تبیین میشود. در گام چهارم، متغیر حمایت اجتماعی عاطفی وارد معادله شده است که میزان ضریب همبستگی چندگانه آن (R) با متغیر سلامت روانی 419/0 به دست آمده است. در این مرحله میزان ضریب تعیین برابر با 176/0 و ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 166/0 به دست آمده است. به عبارتی دیگر، براساس ضریب تعیین، 6/17 درصد از تغییرات متغیر سلامت روانی به وسیله چهار متغیر دینداری اعتقادی، دینداری مناسکی و حمایت اجتماعی ابزاری و حمایت اجتماعی عاطفی تبیین میشود. در گام پنجم با وارد شدن پنجمین متغیر یعنی متغیر جنس ضریب همبستگی چندگانه به 431/0 ، ضریب تعیین به 185/0 و ضریب تعیین تعدیل شده به 173/0 افزایش یافته است. به عبارت دیگر، براساس ضریب تعیین به دست آمده 5/18 درصد از تغییرات متغیر سلامت روانی به وسیله پنج متغیر دینداری مناسکی و دینداری اعتقادی، حمایت اجتماعی ابزاری، حمایت اجتماعی عاطفی و جنس تبیین میشود. در گام ششم با وارد شدن ششمین متغیر، یعنی متغیر وضعیت سکونت ضریب همبستگی چندگانه به 442/0 ، ضریب تعیین به 195/0 و ضریب تعیین تعدیل شده به 181/0 افزایش یافته است. به عبارتی دیگر، براساس ضریب تعیین، 5/19 درصد از تغییرات متغیر سلامت روانی به وسیله شش متغیر دینداری اعتقادی، دینداری مناسکی و حمایت اجتماعی ابزاری، حمایت اجتماعی عاطفی، جنسیت و وضعیت سکونت تبیین میشود.
جدول 8 : آزمون رگرسیون به روش گام به گام برای متغیر سلامت روانی
شاخص ها متغیرها |
B |
اشتباه استاندارد |
Beta |
مقدارt |
سطح معناداری |
ضریب تعیین هر گام |
مقدار ثابت |
265/94 |
790/5 |
- |
282/16 |
000/0 |
ـ |
دینداری اعتقادی |
586/0 |
123/0 |
255/0 |
772/4 |
000/0 |
043/0 |
دینداری مناسکی |
553/0 |
122/0 |
244/0 |
548/4 |
000/ |
124/0 |
حمایت اجتماعی ابزاری |
013/1 |
238/0 |
213/0 |
260/4 |
000/0 |
159/0 |
حمایت اجتماعی عاطفی |
568/0 |
225/0 |
129/0 |
522/2 |
012/0 |
176/0 |
جنس |
016/ 3 - |
483/1 |
103/0 - |
033/2 - |
043/0 |
185/0 |
وضعیت سکونت |
711/1- |
857/0 |
100/0 - |
997/1 - |
047/0 |
195/0 |
تحلیل مسیر
تحلیل مسیر برای آزمون مدلهای علّی به کار میرود و مستلزم تنظیم مدلی به صورت نمودار علّی است و به ما کمک میکند تا ببینیم در پی چه چیزی هستیم. در تحلیل مسیر، میتوان مناسب بودن مدل را ارزیابی کرد و با استفاده از وزن بتا (ضریب تأثیر استاندارد) که در تحلیل مسیر، ضریب مسیر[22] نامیده میشود، مقدار اثر هر متغیر را تعیین کرد. علاوه بر این، تحلیل مسیر ما را قادر میسازد به سازوکار اثر متغیرها بر یکدیگر پی ببریم. تحلیل مسیر مشخص میکند اثر هر متغیر تا چه حد مستقیم است و تا چه حد غیرمستقیم (دواس، 1376: 222). براساس تحلیل مسیر که در جدول 9 ارائه شده است، مدل اصلی تبیین کننده سلامت روانی دانشجویان به این صورت رسم میشود.
جدول 9: آثار مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای مدل تحلیلی بر میزان سلامت روان دانشجویان
اثرات تبیین نشده |
اثرات تبیین شده |
معناداری |
اثر کل |
اثر غیر مستقیم |
اثر مستقیم |
متغیر های مستقل |
7/85 |
3/14 |
تأیید شده |
255/0 |
- |
255/0 |
دینداری اعتقادی |
|
|
تأیید شده |
328/0 |
084/ |
244/0 |
دینداری مناسکی |
|
|
تأیید شده |
213/0 |
- |
213/0 |
حمایت اجتماعی ابزاری |
|
|
تأئید شده |
210/0 |
081/ |
129/0 |
حمایت اجتماعی عاطفی |
|
|
تأئید شده |
103/0- |
- |
103/0- |
جنس |
|
|
تأئید شده |
061/0- |
038/ |
100/0- |
وضعیت سکونت |
جدول مذکور نشاندهنده تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم و تأثیرات کل هر یک از متغیرهای مدل تحلیلی تحقیق میباشد. متغیرهای مستقل به طور کلی 5/19 درصد واریانس سلامت روانی را تبیین میکنند و 5/80 درصد از واریانس متغیر وابسته، به صورت تبیین نشده باقی میماند که متأثر از متغیرهای دیگر میباشد. متغیر دینداری مناسکی، قویترین و مهمترین پیشبینیکننده میزان سلامت روان دانشجویان میباشد.
شکل 3: نمودار تحلیل مسیر تبیین میزان سلامت روان
بحث و نتیجهگیری
سلامتروانی نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی هر جامعه ایفا میکند. از آنجا که دانشجویان از اقشار مستعد برگزیده جامعه و سازندگان فردای هر کشوری میباشند، سلامت روانی آنان از اهمیت ویژهای در یادگیری و افزایش آگاهی علمی برخوردار است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط دینداری و حمایت اجتماعی با سلامت روانی دانشجویان به روش پیمایشی انجام شده است. بهطورکلی تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد وضعیت سلامت روانی دانشجویان در سطح چندان مطلوبی قرار ندارد. در این تحقیق، دامنه نمرات سلامت روانی پاسخگویان بین صفر تا 112 میباشد که نمره 46 به عنوان نقطه برش در نظر گرفته شده است که بر اساس نتایج پژوهش، 82/56 درصد از پاسخگویان بر اساس معیارهای GHQ28 در معرض خطر ابتلا به یکی از اختلالهای روانی هستند. این میزان در مقایسه با نتایج تحقیقات انجام شده در جمعیت عمومی بیشتر است (نوربالا، 2001). در این پژوهش میان سن و سلامت روانی دانشجویان رابطه معناداری مشاهده نشد که با تحقیقات احمدی و همکاران (1389) و باقری حیدری (1394) همسو بوده است، اما بین جنس، وضعیت تأهل و وضعیت سکونت در دوران دانشجویی با سلامت روانی رابطه معناداری مشاهده شد؛ به این صورت که دختران از سلامت روانی بالاتری برخوردار بودند- هر چند که این تفاوت چشمگیر نبود. یک وجه تبیینی در این زمینه به تغییر نگرش در مورد نقشهای سنتی مردان و زنان مربوط میگردد؛ بدین معنی که نقشهای سنتی جنسی، مبتنی بر باوری در مورد نقش مکمل زنان و مردان بودند. به عنوان مثال، تصور میشد که مردان غالب و زنان فرمانبردارند که این تفکرات امروزه تا حد زیادی کمرنگ شده است. در این پژوهش نیز همسوی با مطالعه سیلورا[23] و همکاران (2001)، پری[24] (2008)، بخشیپور رودسری و همکاران (1384)، ریاحی و همکاران (1389) و مهری و همکاران (1390) میتوان نتیجه گرفت که متغیر جنس به عنوان یک عامل مؤثر خود را در سلامت روان نشان داده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که افراد متأهل از سلامت روانی بالاتری نسبت به افراد مجرد برخوردارند. نتیجه این پژوهش با نتایج قاسمیپور و همکاران (1388)، احمدی و همکاران (1389) و حلواییپور و همکاران (1393) همسو بوده است. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این بود که افرادی که در طول دوران دانشجویی همراه با خانواده زندگی میکنند، از سلامت روانی بالاتری نسبت به افرادی که در منزل استیجاری همراه با دوستان یا خوابگاههای دانشجویی ساکن هستند، برخوردارند. نتیجه این پژوهش با تحقیق بخشیپور رودسری و همکاران (1384) همسو بوده است.
بررسی و آزمون فرضیه تأثیر دینداری اعتقادی بر سلامت روانی دانشجویان نشان داد که بین دینداری اعتقادی دانشجویان و سلامت روانی آنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان دینداری اعتقادی (باورهای دینی) دانشجویان بالاتر باشد، از سلامت روانی بالاتری نیز برخوردارند که همسو با تحقیقات بهرامی چگنی (1389)، عنایت و آقاپور (1389) و نورمحمدیان (1395) میباشد. نتایج آزمونهای آماری مختلف برای بررسی رابطه میان دینداری و سلامت، گویای آن است که دینداری در ارتقای سلامت کل و ابعاد آن، به طور مستقیم و غیرمستقیم اثر معنیداری دارد. نتایج این آزمونها با توجه به بحثهای نظری مطرح شده در باب نسبت میان دینداری و سلامت چندان دور از انتظار نبود.. بعد اعتقادی یکی از مؤلفههای دینی است که میتواند نقش مهمی در تأمین سلامت روحی و روانی افراد داشته باشد. ایمان به خدا، آثار نیک فراوانی دارد؛ از جمله تولید بهجت و انبساط، نیکو ساختن روابط اجتماعی، کاهش و رفع ناراحتیهای روحی و دنیوی (مطهری، 107). خداوند در قرآن کریم فرموده است: «اجابت کنید دعوت مرا و به من ایمان بیاورید تا رشد کنید» (بقره، 186). در اینجا، نتیجه ایمان به خدا و اجابت دعوت خداوند رشد، تکامل و دستیابی به سلامت روان است. انسانی که در این مسیر حرکت میکند، معیار ایدهآل سلامت فکر را دارد(حسینی،1393،33). زندگی قاطعانه و هدفمند، احساس شایستگی و توانایی به همراه میآورد؛ بدین معنا که فرد از تمام نیروی خود برای رسیدن به هدفهای زندگی استفاده میکند و این دیدگاه تلاش را به دنبال دارد (براندن، 1388: 128).
همچنین بررسی و آزمون فرضیه تأثیر دینداری مناسکی بر سلامت روانی دانشجویان حاکی از تأثیر مثبت و معنادار دینداری مناسکی بر سلامت روانی دانشجویان بود؛ بدین معنا که با افزایش میزان دینداری مناسکی دانشجویان (اعمال دینی) سلامت روانی آنان نیز افزایش مییابد. یافتههای این پژوهش با تحقیقات جوابخت و همکاران (1388)، بهرامی چگنی (1389)، سراجزاده و همکاران (1392) همسو بوده است. بعد رفتاری یا مناسکی به عنوان مجوعهای از رفتارها و واکنشها در سلامت روان و حفظ آن بسیار مؤثرند. اسلام به دلیل نقش و تأثیر اساسی رفتار در بهداشت روانی، اهمیت بسیاری به تصحیح رفتار و انطباق آن با اصول ساده و اسلامی میدهد و حتی انسان از راه شناخت صحیح تفکرات و باورهای سازنده را در خود شکل میدهد. بیشک باید رفتارخود را به جهت آن باورها سوق دهد.
بر اساس یافتههای این تحقیق، حمایت اجتماعی در سه بعد عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی تأثیر مستقیم و معکوسی با شیوع اختلالات روانی داشت؛ به این معنا که با افزایش میزان حمایت اجتماعی عاطفی و ابزاری و اطلاعاتی دانشجویان از اختلالات روانی آنان کاسته میشود. حمایت اجتماعی میزان دسترسی فرد به شبکهای از افراد و منابع حمایتی را نشان میدهد و به عنوان یکی از عوامل حفاظتکننده فرد در برابر آسیبهای روانی شناخته شده است. برخورداری از حمایت اجتماعی جهت تعمیق روابط و کاستن از نگرانیها نیز از جمله راهبردهای عمدهای است که میتواند در بهبود سطح سلامت روان در دوران پر استرس دانشجویی کمککننده باشد. کوهن و ویلز[25]در ارتباط با تأثیر حمایت اجتماعی بر سلامت روان دو مدل را مطرح نمودهاند. در مدل اثرات محافظتی[26]، حمایت اجتماعی موقعیت سلامتی فرد را با اثرگذاری بر پیامدهای استرس بهبود میبخشد و در مدل اثرات بنیادی [27]، حمایت اجتماعی بدون در نظر گرفتن مقدار استرس، بر آنهایی که تجربه استرس را داشتهاند تأثیر میگذارد (کوهن و ویلز، 1985). تحقیقات متعددی نشان داده است که فراهم بودن حمایت اجتماعی در این دوران، اثرات مستقیمی بر سلامت روان دارد؛ به گونهای که حمایت اجتماعی بالاتر با اختلال روانی پایینتر همراه بوده است (لاندمن پیترز[28] و همکاران، 2005؛ پیتکین[29]و همکاران، 2009؛ کامران و همکاران، 1388و مهری و همکاران ،1390).
با عنایت به نتایج این پژوهش، پیشنهاد میگردد تا سیاستگذاران و مجریان حوزه سلامت روان (بهویژه در میان دانشجویان)، به طراحی سیاستهای عملیای بپردازند که با افزایش میزان حمایت اجتماعی (عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی) و تقویت باورهای دینی منجر به کاهش فشارهای روانی و ارتقای سلامت روان گردند. همچنین از آنجا که هر چه محل تحصیل دانشجویان به محل سکونتشان نزدیکتر باشد و همراه با خانواده زندگی کنند از سلامت روانی بالاتری برخوردارند، شایسته است که در گزینش دانشجو به طرح بومیگرایی اهمیت بیشتری داده شود.
منابع
- استونز، راب. (1379). متفکران بزرگ جامعهشناسی. مهرداد میردامادی. تهران: نشر مرکز
- آقاجانی، سعید و اسدی نوقابی، احمد علی. (1381). نظریه مشاوره و روان درمانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی
- آمسترانگ، دیوید و توکل، محمد. (1370). جامعهشناسی پزشکی. احمد خزاعی. تهران: مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف
- براندن، ن. (1388). انسان بدون خویشتن یا روانشناسی از خودبیگانگی. مهدی هاشمی.
- بزرگ پوری، مروارید. (۱۳۹۵). «بررسی رابطه حمایت اجتماعی و کیفیت روابط با سلامت روان دانشجویان». سومین کنفرانس ملی روانشناسی و علوم تربیتی، شادگان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شادگان.
- پارک، جی. ای و پارک، ک. (1372). کلیات خدمات بهداشتی درسنامه پزشکی پیشگیری و اجتماعی. حسین شجاعی تهرانی. نشر دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
- پورافکاری، نصرالله و شکری، کبری. (1391). «بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر سلامت روان دانشجویان». فصلنامه تخصصی علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شوشتر، شماره 16.
- چراغی، منا و مولوی، حسین. (1385). «رابطه بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان».
- حاجیلو، جلیل و همکاران. (1393). «بررسی تأثیر معنویت در سلامت روان دانشجویان فخری مصری دانشگاه پیام نور واحد سلماس». نخستین همایش ملی علوم تربیتی و روانشناسی آسیبهای اجتماعی و فرهنگی ایران.
- حسینی، سید ابوالقاسم. ( ). مفاهیم اول بهداشت روانی. ش1.
- خدا رحیمی ، سیامک. (1380). مفهوم سلامت روان شناختی. چاپ اول، مشهد: انتشارات جاودان فرد
- دورکیم، امیل.( 1381). صور بنیادی حیات دینی. باقر پرهام. تهران: نشر مرکز
- رابرتسون، یان. (1372). درآمدی بر جامعه. حسین بهروان. مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی
- رضویزاده، ندا و همکاران. (1391). «رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد». مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه فردوسی مشهد، سال نهم.
- سراجزاده، سید حسن. (1387). «دین و نظم اجتماعی: بررسی رابطه دینداری با احساس آنومی و کجروی مسائل اجتماعی ایران». ویژه نامه علوم اجتماعی، مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی، دانشگاه تربیت معلم، سال 16 شماره 63.
- صادقی، محمدرضا؛ کاستنگه، سوزان و رجوعی، مریم. (1387). «تاثیروضعیتفشارروانیوحمایتاجتماعیدرافسردگی سالمندان».نشریه پژوهش های روانشناختی. دوره 5.
- علی پور، احمد. (1385). «ارتباط حمایت اجتماعی با شاخص های ایمنی بدن در افراد سالم: بررسی مدل تأثیر کلی». مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. دوره 12، شماره2.
- عنایت، حلیمه و آقاپور، اسلام. (1389). «بررسی عاملهای اجتماعی- فرهنگی مرتبط با کیفیت سلامت روانی خانواده و نمونه مورد مطالعه: خانوادههای ساکن شهر شیراز». فصلنامه زن و جامعه. سال اول، شماره2.
- قدسی، علی محمد. (1382). «بررسیجامعهشناختیرابطهبینحمایتاجتماعیوافسردگی». پایان نامه مقطع دکتری، دانشگاه تربیت مدرس تهران.
- قریشی راد، ف. ( ). «اعتباریابی مقیاس مقابله با موقعیتهای استرسزای اندلر و پارکر». علوم رفتاری. ش1.
- قشقایی، هما و همکاران. (1390). «بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با میزان سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 90-1389». مجله علمی پژوهشی پژوهان. دوره 12، شماره2
- قلمی، زهرا و شعاع، اصغر. (1397). «بررسی سلامت روان، سبک زندگی و هویتدینی بین کاربران فعال و عادی شبکههای اجتماعی(مطالعه موردی: دانشجویان دانشکده حقوق و علومسیاسی و علومارتباطات دانشگاه علامه طبابایی)». مجله پژوهشهای ارتباطی. شماره 96.
- کوزر، لوئین.( 1385). زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی. محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی
- گاچل، رابرت. جی و دیگران. (1377). زمینه روانشناسی تندرستی. غلامرضا خوینژاد. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی
- گیدنز، آنتونی.( 1363). جامعهشناسی و نظریه اجتماعی. منوچهر صبوری. تهران: نشر نی
- مطهری، مرتضی. ( ). بیست گفتار. ص107.
- معتمدی شلمزاری، عبداله؛ اژهای، پرویز؛ فلاح ، جواد و کیامنش، علیرضا.(1381). «بررسینقشحمایتاجتماعیدر رضایتمندیاززندگی،سلامتعمومیواحساستنهاییدربینسالمندانبالاتراز60سالشهرکرد». مجله روانشناسی. شماره 22 ،صص 18-20.
- مهری، علی و همکاران. (1388). «بررسی وضعیت سلامت روانی و برخی عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاههای سبزوار در سال1388». مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی. دوره 21، شماره 4
- موری، کریستوفر و لوپز، آلن. (1377). بار جهانی بیماریها. پژمان شادپور. تهران: انتشارات وزارت بهداشت و یونیسف
- (1985).“Adolescents: An Exploratory Study”. Journal of Health Psychology, Vol, 15, N.1. 98(2):310-57.
- Berekman , Lisa , tomas, brissette , ian, seaman , Teresa. (2000) “from social integration to health: Durkheim the new millennium”. Social science & medicine, 51, 813- 857.
- Cohen, S., Wills Ta . (1985). “Stress, social support, and the buffering hypothesis”. psychol bull, 98(2). 31-57
- Dianne wynaden. Margaret mcallister. Jenny tohotoa. Omar al onari. Karen heslop. Ravani duggan. Sean murray. Brenda happell. Louise, byrne. (2014). “The silence of mental health issues with in university environments: a quantitative study”. Journal home page: www. Elsevier. Com/ locate impnu. for the Study of Religious and Spiritual Problems (NEPER), Department of Psychiatry, Universidade de São Paulo (USP),São Paulo (SP), Brazil:131-11.
- (2003).“Health of Filipinas in Queensland”. Australian and New Zeeland Journal of Helgeson VS. Social support and quality of life, Quality of Life Research, 12(2):25–31=
- Horwitz, A. (1999). The Sociological Study of Mental Illness.
- Kim, joongbaeck. (2010). Neighbourhood disadvantage and mental health.
- Locher, J., Ritchie, C., Roth, D., Sawyer, P., Bodner, E., Allman, R. (2005). “Social isolation, support, and capital and nutritional risk in an older sample: ethnic and gender differences”. Social science medicine,60 ,747-761
- Marks, david f. et a1. (2000). Health psychology: theory, research and practice. London, sage publications 1 td.
- Moreira-Almeida, at. Al. (2006). “Religiousness and Mental Health: a review”. Center Psychology, Vol. 36.
- Sarafino, Edward. P. (1998). Health Psychology. Third Edition, New York,
- Schulz, Ute & Schwartzberg, Ralf. (2004). “Long- term effects of spousalsupport on coping with cancer after surgery”. Journal of Social and Clinical Psychology, 23 (5), pp 716- 32.
- Schwarzer , ralf , knoll , nina , rieckmann , Nina. (2003). “Social support”. Introduction to health psvchology, oxford , England : blach well.
- “Synthesis of Four Perspectives”. In Handbook of Sociology of Mental health, New York, Kluwer Academic/Plenum Publishers, pp: 57-74
- Thompson, S, et al. (2002). “The Social and Cultural Context of the Mental”. William Li, Ho Cheung, Siu Long Polly Chan, Oi Kwan Joyce Chung
- Wiley & Sons. ( ). “The role of neighbourhood disorder and social relationship”. Social science research, 39: 260 – 271.
- World health organization. (1999). Health promotion glossary. Geneva