آیندهپژوهی مشارکتدهی زنان در نقشهای تصمیمگیری و مدیریت ورزش کشور
الهام جعفری
فریده شریفی فر
شهرام علم
تاریخ دریافت مقاله: 9/4/1397
تاریخ پذیرش مقاله:23/5/1397
مقدمه
تغییرات محیطی و افزایش رقابت جهانی، زنان را در کانون توجه قرار داده است. در سال های اخیر حضور و مشارکت زنان در حوزههای مختلف شغلی، تجاری، علمی، هنری، ورزشی و اجتماعی افزایش چشمگیری داشته است. (موچالی و همکاران ، 2014: 425) برای مثال، حضور زنان در صحنههای رقابتی مانند فوتبال مثبت ارزیابی شده است (بِشلِر و همکاران ، : 171) و حتی در مدیریت حوادث ورزشی نیز بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد. (کوواسین و اِلبن ، 2011: 125) اما بهرغم افزایش کمی مشارکت، در بعد کیفی چندان رشدی مشاهده نشده است. یکی از جنبههای کیفی مهمترین حوزههایی که زنان در آن با محدودیتها و چالشهای زیادی مواجه هستند، سطوح مختلف مدیریت در کشور است. از یک طرف، زنان به عنوان یک نیروی کار عظیم و بالقوه مورد توجه مدیران قرار گرفتهاند و از طرف دیگر، سازمانها برای افزایش قابلیت-های رقابتپذیری و چابکی به برخی مهارتهای ویژه زنان در مدیریت نیاز دارند (پاتواردهان و همکاران ، 2015: 123) اما در سطوح مدیریتی، نابرابریهایی دیده میشود و زنان سهم اندکی در انتخاب شدن برای رتبههای بالای مدیریت سازمانی داشته اند. در واقع میتوان گفت وضعیت موجود و سیستم فعلی مدیریت ورزش کشور هنوز محدودیتهای زیادی جهت مشارکتدهی زنان در امور تصمیمگیری و مدیریتی دارد. عمده امیدهای ارتقای جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور به آینده و گشایشهای سیاسی در حوزه ورزش است، اما به دلیل نبود تحقیقات آیندهنگرانه قابل اتکا و برنامههای بلندمدت کارآمد، چشمانداز مشخص و مطلوبی برای مشارکت زنان در امور تصمیمگیری در ورزش پیش بینی نمیشود. با وجود این، آراجو و همکاران (2014: 823) با توجه به نیرومندی الگوهای حاصل شده تجربی دانشآموزان در زمینه محتوای تربیت بدنی، مطالعات در حوزه زنان را بخشی مهمی از تحقیقات آینده حوزه صنعت ورزش قلمداد میکنند- هر چند فرصتهای موجود برای یادگیری دانشآموزان دختر را چندان رضایتبخش نمی بیند. از این رو، به نظر میرسد انجام مطالعات آیندهنگرانه و آیندهپژوهی با موضوع مدیریت زنان و نقش آنان در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای ورزش کشور ضرورت بالایی دارد.
آیندهپژوهی در واقع دانش شکل بخشیدن به آینده متناسب با امیال و آرمانهای فرد و سازمان است. آیندهپژوهی به این موضوع میپردازد که چگونه از دل تغییرات و تحولات امروز، واقعیت فردا تولد مییابد. (خزایی و محمودزاده، 1392: 27) اهمیت اصلی آیندهپژوهی به دلیل دنیای پرشتاب امروزی است. مطالعات آیندهپژوهی، حوزهای بینرشتهای است و با طیف گستردهای از دیدگاهها پیرامون آینده محتمل، ممکن و مرجح ارتباط دارد. بیش از ١٧ دیدگاه روششناسی در زمینه آیندهپژوهی شناسایی شده است که اغلب آنها در ارتباط و هماهنگی با یکدیگر به کار میروند. سلسله دادههای زمانی، مدلها، طوفان فکری، سناریونویسی، شبیهسازی، قیاس تاریخی، فنون دلفی، تحلیل تأثیر متقابل، مدلسازی عّلی، تبارشناسیها، بازیسازی و نگاشت متنی برخی از فنون آیندهپژوهی هستند. (لاشوا ، 2018) آیندهپژوهی شامل چند دیدگاه و مکتب کلی است: دیدگاههای مبتنی بر آینده (تحلیلگران الگو، مشاهده گران و غیره)، دیدگاههای مبتنی بر افق زمانی (چشمانداز کوتاه مدت در مقابل بلند مدت)، دیدگاههای کیفی در مقابل دیدگاههای کمی، دیدگاههای برونیابی در مقابل دیدگاههای هنجاری و غیره. (خزایی و محمودزاده، 1392: 29) تحقیقات آیندهپژوهی اخیر در حوزه ورزش به ویژه ورزش با دیدگاه و اهداف تربیتی و آموزشی مورد توجه قرار گرفته است. (راتن و جونز ، 2018: 490) تضمین موفقیت آیندهپژوهی به ایجاد مشارکت و تعامل در گستره وسیعی از افراد و سازمانها در جامعه بستگی دارد و ایجاد چنین مشارکت و تعاملی نیازمند گفتمان و جریانهای اجتماعی است. یکی از جریانهای اجتماعی، تحول نقش زنان و افزایش مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی است که خود یکی از شاخصهای توسعه کشورها به شمار میرود. (متقی شهری، 1393: 9)
زنان سطح دانش و تواناییها و ظرفیتهای بالقوهای دارند و میتوانند در شرایط کنونی که سازمانها با تحولات اساسی در زمینه تغییر سبک رهبری، توسعه ارتباطات و گسترش نوآوریها مواجه اند، زمینهساز تحول باشند؛ اما متأسفانه آمارها و بررسیها نشان میدهند که حضور زنان در عرصه مدیریت بسیار کمرنگ است و کشور ما در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان از این نظر در وضع بسیار نامساعدی قرار دارد. بر اساس گزارش توسعه انسانی برنامه توسعه سازمان ملل (2010) 13 درصد پستهای مدیریتی در ایران اختصاص به زنان دارد، حال آنکه این رقم در مورد کشورهای توسعه یافتهای نظیر استرالیا، کانادا و سوئد به ترتیب 35، 34 و 31 درصد است. (احمدی و همکاران، 1392: 333)
ممکن است برای خواننده این سؤال پیش آید که به راستی مدیریت زنان در بخشهای گوناگون جامعه چه ضرورتی دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید اذعان داشت که امروزه توانمندسازی زنان و مشارکت کامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینهها از جمله در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت جامعه یکی از پیش نیازهای توسعه پایدار میباشد که کشور ما سخت بدان نیازمند است. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و عادلانهای بین مشارکت زن و مرد در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسانی فارغ از جنسیت برقرار نگردیده است، فرآیند توسعه آن گونه که انتظار داشتهاند موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی رخ خواهد داد که زن و مرد و دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را بر عهده بگیرند. (تاج مزینانی و یاسری، 1392: 7) از سوی دیگر، کسب مشاغل مدیریتی توسط زنان علاوه بر آن که زنان را در مقابله با تبعیضاتی چون: معیارهای استخدامی نابرابر، دستمزدهای نابرابر، فرصتهای آموزشی حرفهای نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی و امکانات نابرابر در ارتقای شغلی تواناتر میکند، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس، کسب یک هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنان میشود که کل جامعه از آن منتفع خواهد شد. علاوه بر این، رشد دختران و زنان تحصیل کرده دانشگاهی و پیشی گرفتن زنان از مردان جامعه در چند ساله اخیر نمود پیدا کرده است که لزوم بحث مدیریت زنان را بیش از پیش مطرح میسازد. (اسماعیلپور و تفقدی، 1369: 169)
در سالیان گذشته عواملی مانند رشد صنعتی و اقتصادی کشور، گسترش آموزش عمومی، ورود درصد قابل توجهی از زنان به عرصه آموزش عالی، ازدواج دیررس، کاهش نرخ باروری، افزایش هزینههای زندگی و در نهایت حمایتهای دولتی از مشارکت زنان باعث حضور چشمگیر زنان در عرصههای کار و فعالیت در جامعه شده است. (اسماعیلپور و تفقدی، 1396: 171) با وجود این و برخلاف افزایش کمی زنان در بازار کار، میزان حضورشان در ردههای مدیریتی اعم از مدیریت کلان و خرد ناچیز است، در حالی که تحقیقات بسیاری اختلاف معنیداری بین توانایی مدیریتی زنان و مردان گزارش نکردهاند. (تاج مزینانی و یاسری، 1392: 11) از این رو، در حال حاضر مشارکت زنان در امور تصمیمگیری و تصمیمسازی بالقوه یک چالش اساسی در توسعه ملی به شمار میرود. همین مسئله یکی از دلایل توجه به مقوله آیندهپژوهی مدیریت زنان، مقایسه سازمانهای موفق و ناموفق برحسب مدیریت زنان و مردان میباشد. در اذهان عمومی، محیطهای اجتماعی، فضاهای رسانهای و نظامهای اداری و صنعتی همواره این سؤال مطرح است که چرا برخی مدیران نسبت به سایر مدیران در فضای مشابه موفقتر و اثربخشترند؟ سیمون (2011: 41) در یک مقاله مروری با عنوان «زنان در موقعیت های برتر صنعت ورزشی: شکستن موانع و کلیشه ها» نشان داد که حتی با پیشرفتهایی که زنان در طول تاریخ داشتهاند، اما تعداد بسیار کمی از آنان به سطوح بالای سازمان های ورزشی رسیدهاند. تحقیقات قبلی به کلیشه های جنسیتی، تفکیک بر اساس نوع شغل و انحصارگرایی مردان به عنوان علل این مسئله اشاره کرده اند. همچنین نتایج مطالعه سیمون نشان می دهد که زنان از عهده موانعی که در گذشته به عنوان محدودیتی برای مدیریت آنان مطرح شده بود، به خوبی برآمدند و امروزه زنان نسبت به قبل، بیشتر در زمینه های مدیریت در صنعت ورزشی موفق هستند. درک درست در این باره نیازمند تحلیل منطقی براساس اطلاعات علمی است. مرور تحقیقات انجام شده تا کنون میتواند بخشی از این نیاز دانشی را مرتفع نماید.
کلارینگ (2008) نشان داد که مباحث مرتبط با تجارب رهبری زنان در ورزش باید در برگیرنده نقش جنسیت به عنوان یک بعد سیاسی در فرایندهای اجتماعی و سازمانی باشد (به نقل از آزادان و همکاران، 1394: 39)- این به درک اینکه چگونه و چرا جنسیت در فرایند اجتماعی و سازمانی مرتبط با ورزش مهم است، کمک می کنند. هوودن (2009: 41) در پژوهشی بر روی سازمانهای ورزشی نروژ نشان داد با وجودی که زنان و مردان مدیر دارای شایستگیها و موقعیتهای مشابه در زندگی حرفهای خود بودند، اما زنان در پستهای اجرایی سازمانهای ورزشی وضعیتی مشابه مردان نداشتهاند. مکالیستر (2009: 277) در بررسی مهارتهای رهبری در زنانی که به سطوح بالای مدیریت ورزشی دست یافتهاند به این نتیجه رسید که اعتماد به نفس زنان، بهکارگیری حداکثر تلاش، ارزیابی برآورد قدرت دیگران، هدفگذاری از راههای مؤثر در راه رسیدن آنها به پستهای مدیریتی است و تمامی مدیران زن تجارب ورزشی خود را در موفقیتشان در کارهای مدیریتی به طور مستقیم و غیرمستقیم مؤثر دانستهاند. کیرنی و مارگارف (2014: 324) نشان دادند که توانمندسازی مدیران زن در قابلیتهای رهبری سبب ارتقای سایر جنبههای حرفهای آنها نیز می-شود. هال و اگلسبی (2016: 271) در پژوهش خود کاهش پدیده سقف شیشهای را یکی از روندهای مهم آینده ورزش زنان پیشبینی میکند.
در تحقیقات داخلی، شتاب بوشهری (1387: 171) در بررسی ارتقای زنان به سطوح مدیریتی در سازمان تربیتبدنی کشور به این نتیجه رسید که از دیدگاه مدیران زن و مرد تمامی مؤلفههای عوامل محیطی نقش بازدارنده در ارتقای زنان به پستهای مدیریتی داشتهاند، در حالی که در بین مؤلفههای عوامل فردی، مؤلفه روانی و شخصیتی، نقش بازدارندهای در ارتقای زنان به پستهای مدیریتی نداشته است. متقی شهری (1393: 10) در پژوهش خود با عنوان «مقایسه نقش و حضور زنان در پستهای مدیریتی سازمانهای ورزشی و غیرورزشی» به این نتیجه رسید که تفاوت معناداری در مؤلفههای تبعیض جنسیت، تضاد بین کار و خانواده، حمایت خانواده و روابط در کار بین سازمانهای ورزشی و غیرورزشی ایران وجود دارد. اللهیاری و همکاران (1394: 54) در بررسی نقش سقف شیشهای بر وضعیت توانمندی زنان در سازمان ورزش شهرداری تهران نشان دادند که سقف شیشهای به طور مستقیم بر افزایش توانمندی بانوان اثر میگذارد. آزادان و همکاران (1394) در بررسی وضعیت سقف شیشهای و تأثیر آن بر کاهش توانمندی زنان در ادارهی کل ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی نشان داد که سقف شیشهای به طور مستقیم بر توانمندی، جامعهپذیری ضعف و خود ناتوان انگاری اثرگذار است. همچنین، جامعهپذیری ضعف و خود ناتوان انگاری بر توانمندسازی اثری منفی و معنادار دارند. در نهایت، زنان شاغل در سازمانهای ورزشی از پدیده سقف شیشهای رنج میبرند. ادیب روشن (1394: 59) در تدوین سناریوهای ورزش قهرمانی استان خراسان رضوی در افق 1404 به روش آیندهپژوهی نشان داد که ایجاد نظام برنامهریزی پویا و فعال، مهمترین سناریو مطلوب جهت توسعه پایدار از طریق ورزش قهرمانی است. زرگر (1395: 34) در بررسی سندرم سقف شیشهای و چالشهای حضور زنان در پستهای مدیریتی سازمانهای ورزشی، ناتوانی زنان، دیدگاههای فرهنگی منفی، عدم جامعهپذیری و نقش جنسیتی را به عنوان مهمترین موانع ارزیابی نمود. موسویراد و همکاران (1395) در اولویتبندی موانع مدیریت زنان در ورزش به روش تحلیل سلسله مراتبی نشان دادند که در میان موانع حضور زنان در پستهای مدیریتی سازمانهای ورزشی، «نبود شرایط مساوی بین زنان و مردان برای رشد در سازمانها» و «عدم اعتماد به زنان در فرهنگ ایران» بیشترین اشاره را در میان مصاحبه شوندگان داشتد. زنان، عامل فرهنگی و مردان، عوامل فردی را مهمترین عامل برشمردهاند. شیرزاد ملاباشی و همکاران (1396: 111) در بررسی عوامل مؤثر در انتصاب زنان در پستهای مدیریتی وزارت ورزش و جوانان نشان دادند که عوامل مؤثر در انتصاب زنان در پستهای مدیریتی به ترتیب اعتماد به نفس، اعتقادات مذهبی، سیاست، مسئولیتهای خانوادگی و جامعهپذیری جنسیتی است.
با توجه به اسناد زیادی اعم از کتاب و مقاله که از حدود 40 سال پیش با عناوینی مانند ورزشهای سه گانه، زنان و ورزش (فِلشین ، 1974: 36)، زنان در ارتباط با ورزش و روابط جنسی (بیرِل، 1988: 459)، زنان، رسانه و ورزش (کریدون ، 1994: 57) و زنان مسلمان و ورزش (بِن و همکاران ، 2010:459) شروع شده، در سدههای اخیر، هنوز نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان در حال توسعه و همچنین نقش آنان در حوزه تصمیمگیریهای مدیریتی در عرصه ورزش نادیده گرفته شده و تحقیقات کمی صورت گرفته است که به نظر میرسد این امر نشان از وجود تبعیضات و نابرابریهای جنسیتی در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره دارد- هرچند که این مسئله نیازمند ریشهیابی و تحقیقات گسترده و کلان است. جامعه انسانی از عدم حضور واقعی زنان در عرصههای مختلف، صدمات جبران ناپذیری دیده و به همین دلیل در دو دهه اخیر درصدد جبران این نقیصه بر آمده است. بورتون (2015:155) به حضور کم زنان با توجه به مقاله مروری که در این راستا نوشته است، اشاره دارد. برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تبعیضات و در نتیجه توسعه بهتر و کاملتر جامعه، نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرآیند تصمیمگیری در سطوح مختلف جامعه شرکت نمایند.
عمده تحقیقات معطوف به محدودیتهای مدیران ورزشی زن در ارتقای سطوح مدیریتی بوده است. به صورت کلی عمده جهتگیری تحقیقات داخلی در زمینه مدیران ورزشی زن حاکی از موانع مختلف در مسیر نقش بیشتر در زنان در مدیریت ورزشی کشور بوده است و تفاوتهای قابل توجهی بین نگرش مردان و زنان نظرخواهی شده در این تحقیقات نسبت به مسئله جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور وجود دارد. در کنار این شواهد علمی، شواهد اجتماعی، رسانهای و اداری نیز در محیط سازمانهای ورزشی کشور به وضوح آنها را تأیید میکنند. اهمیت این مسئله و رفع آن با توجه وضعیت مدیریتی ورزش و وضعیت اقتصادی کشور، مقولهای فزاینده است و نیازمند توجه بیشتر محققان و تلاشهای علمی بیشتر میباشد. جمعبندی دانش برخاسته از تحقیقات موجود هر چند زوایای مختلف مدیریت زنان را تشریح میکند، اما برای برنامه-ریزی بلندمدت تکیهگاه مناسبی برای تصمیمگیری نیست، زیرا هم مقاومتهایی آشکار و پنهانی در زمینه استفاده بیشتر از زنان در مدیریت ورزش کشور وجود دارد و هم تمایلزیادی به پاک کردن صورت مسئله این موضوع از طرف برخی جریانها و گروههای بخشی و فرابخشی به چشم می خورد. به همین دلیل ارائه اطلاعات علمی و مستند پیرامون ابعاد مختلف مسئله مدیریت زنان در ورزش کشور میتواند جزو اولین اقدامات اساسی و واقعی در زمینه مشارکتدهی بیشتر زنان در مدیریت ورزش کشور باشد. این رو، همراستا با تحقیقات انجام شده لازم است تحقیقاتی مبتنی بر پیشبینی آینده صورت بگیرد تا اطلاعات پایه برنامهریزی و اقدامات آتی از قابلیت تعمیم بالاتری برخوردار باشد. در این پژوهش سعی شده است که با استفاده از تکنیک دلفی به آیندهپژوهی مدیریت زنان در ورزش پرداخته شود.
روششناسی پژوهش
روش تحقیق از نظر سطح راهبردی، از نظر نوع کیفی، از نظر استراتژی فرایندی، از نظر هدف کاربردی و از نظر زمان آیندهنگر و به صورت مطالعه موردی (مدیریت زنان در ورزش) میباشد. در تدوین الگوی پژوهش، همزمان از مفاهیم، رویکردها و روشهای تحلیل و موقعیت سنجی استفاده شده است. این چارچوب نگاهی کلگرا، سیستمی و بلندمدت به مقوله مدیریت زنان در بخش ورزش دارد. با توجه به ماهیت پژوهش و نیاز به جمعآوری دادهها از حوزههای مختلف، جامعه آماری به همراه تعداد نمونه و روش نمونه-گیری به صورت جدول زیر تعریف و بررسی گردید. براین اساس، جامعه آماری شامل دو بخش جامعه انسانی و جامعه اطلاعاتی به صورت جدول زیر بود. مدیران از وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک، سازمان ورزش شهرداری تهران و تبریز، فدراسیون فوتبال و ورزش همگانی، اداره کل ورزش و جوانان تهران و اصفهان، اداره کل تربیتبدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و ... در دو گروه مردان و زنان بر مبنای پست سازمانی، تخصص علمی و سابقه شغلی مرتبط با موضوع پژوهش انتخاب و نظرخواهی شدند. اساتید نیز از دانشکدههای تربیتبدنی (دانشگاه تهران، گیلان، شهید بهشتی، مازندران و رازی) و پژوهشگاه تربیتبدنی بر مبنای پست سازمانی، تخصص علمی و سابقه شغلی مرتبط به موضوع پژوهش انتخاب و مورد نظرخواهی قرار گرفتند.
جدول 1: جامعه آماری و نمونهگیری پژوهش
گروه مطالعه نمونهگیری نمونه
جامعه انسانی مدیران ورزشی ستادی (سطح ملی و کلان) زن هدفمند و قضاوتی 4 نفر 21 نفر
مرد هدفمند و قضاوتی 3 نفر
صف (سطح خرد و استانی) زن هدفمند و قضاوتی 4 نفر
مرد هدفمند و قضاوتی 3 نفر
اساتید مدیریت ورزشی دانشگاهی زن هدفمند و قضاوتی 4 نفر
مرد هدفمند و قضاوتی 3 نفر
جامعه اطلاعاتی منابع کتابخانهای و علمی هدفمند و قضاوتی 17 نسخه 39 نسخه
گزارشها و اسناد اجرایی و حقوقی هدفمند و قضاوتی 8 نسخه
منابع و آرشیوهای رسانهای هدفمند و قضاوتی 12 نسخه
جهت بررسی و چارچوببندی عوامل و جمعآوری و استخراج دادهها از سه ابزار به شرح زیر استفاده شده است:
الف) مطالعه کتابخانهای: شامل مطالعات علمی داخلی و خارجی، اسناد و برنامهها و گزارش علمی و اجرایی؛ ب) مصاحبه اکتشافی: به صورت مصاحبه نیمه هدایت شده با جامعه آماری پژوهش. از مصاحبه جهت شناسایی متغیرها و تکمیل پرسشنامه حاصل از مطالعه کتابخانهای استفاده شد؛
ج) روش دلفی: جهت غربال و تعیین اعتبار بخشهای مختلف پژوهش از تکنیک مطالعه دلفی متشکل از صاحبنظران و خبرگان استفاده شد (7 نفر). روش دلفی، فرایندی ساختاریافته برای جمعآوری و طبقهبندی دانش موجود در نزد گروهی از کارشناسان و خبرگان است و اعتبار آن به اعتبار علمی متخصصان شرکتکننده در پژوهش بستگی دارد.
جدول 2: ابزار پژوهش، روایی ابزار، روش گردآوری دادهها و روشهای تحلیلی
نوع روش مطالعه نظری مطالعه نیمه تجربی مطالعه خبرگی
ابزار مطالعه کتابخانهای مصاحبه و رونوشت تکنیک دلفی دومرحلهای
روایی اعتبار حقوقی اسناد و اعتبار علمی منابع کتابخانهای اعتبار و مرجعیت افراد
محاسبه ضریب توافق بین کدگذارها و مصححان اعتبار و مرجعیت افراد دعوت شده
توافق جمعی
نمونه 39 نسخه نظرخواهی از 21 نفر دو جلسه با حضور 7 نفر
یافته شناسایی مولفهها و اجزای چارچوب تکمیل و غربال مولفهها و اجزای شناسایی شده مرحله قبل نظامندسازی مولفهها و اجزای غربال شده در مرحله قبل
روش تحلیل کدگذاری و چارچوببندی مفهومی کدگذاری و چارچوببندی مفهومی تحلیل سیستمی و نظامند
روشهای تحلیلی مورد استفاده در این پژوهش شامل دو روش زیر بود:
الف) تحلیل مفهومی و کدگذاری دستهبندی و کدگذاری مفاهیم مستخرج از ابزارهای مختلف پژوهش براساس مبانی نظری و روایی کیفی متخصصان؛
ب) تحلیل سیستمی: دیدگاه سیستمی برای درک و کنترل پدیدهها. نمایش مفهومی و تصویری سیستمهای توسعه، شبیهسازی در بررسی رفتار سیستمها و معرفی یک چارچوب جامع اقدامات مناسب، تجزیه و تحلیل مدل و طراحی سیاست با استفاده از مدل، از جمله مهمترین جنبههای عملیاتی استفاده از این روش میباشد.
شکل 1: مراحل اجرای پژوهش
یافتههای پژوهش
نتایج تحقیق شامل چند بخش بود:
الف) شناسایی ظرفیتهای مدیریتی ورزش کشور و توصیف وضعیت فعلی و مطلوب تصدی زنان؛
ب) شناسایی عوامل تعیین کننده در ایفای نقش زنان در آینده مدیریت ورزش کشور؛
ج) تحلیل فرایندی و سطحی مولفههای آیندهپژوهی زنان در مدیریت ورزش کشور.
ابتدا به توصیف وضعیت فعلی ظرفیتهای مدیریتی ورزش کشور برای تصدی زنان پرداخته شد. براساس جدول 3، ظرفیتهای مدیریتی در اشکال مختلف از پست سازمانی یا کرسی و عضویت در سازمان شامل شورا و هیئت رئیسه، رئیس، معاون، دبیر، مدیر بخش، مدیر کمیته، مدیر پروژه، سرپرست رویداد، مشاور و بخش مختص زنان است. براساس بررسی وضعیت فعلی تصدی یا عضویت زنان در این پستها و نقشهای تصمیمگیرنده و اجرایی، آنان در وضعیت مناسبی قرار ندارد و نسبت به حالت مطلوب شکاف بالایی دارد. بررسی کلی نشان میدهد این شکاف در پستهای سطح عالی نسبت به پستهای سطح پایینتر نمود بیشتری دارد. وضعیت موجود براساس آمار و اطلاعات وزارت ورزش و نظر افراد مطلع از نمونه آماری توصیف گردید. وضعیت مطلوب نیز بر اساس مطالعه تطبیقی منابع حقوقی مختلف داخلی و خارجی و نظر متخصصان ترسیم شده است.
جدول 3: توصیف برخی ظرفیتهای مدیریتی ورزش کشور برای تصدی زنان
سازمانها پست / کرسی وضعیت موجود
نقش زنان
(درجه 1 تا 10) وضعیت مطلوب
چشماندازه 10 ساله
شورا / هیئت رئیسه رئیس معاون دبیر مدیر بخش مدیر کمیته مدیر پروژه سرپرست رویداد مشاور بخش مختص زنان
وزارت ورزش و جوانان، مراکز تابعه و ادارات استانی * * * * * * * * * 2 4
کمیته ملی المپیک و پارالمپیک و مراکز تابعه * * * * * * * * * * 1 4
فدراسیونهای ورزشی، مراکز تابعه و هیأتهای ورزشی استانی * * * * * * * * 2 4
اداره کل تربیتبدنی وزارت علوم و ادارات تربیتبدنی دانشگاهها * * * * * * * * 2 4
اداره امور ورزشی وزارت کار و ادارات استانی * * * * * * * * 1 4
اداره تربیتبدنی وزارت بهداشت و پزشکی و ادارات استانی * * * * * * * * 2 4
دفتر برنامهریزی درسی و معاونت تربیتبدنی وزارت آموزش و پرورش
و ادارات استانی، کانونهای ورزشی و هنرستانهای تربیتبدنی * * * * * * 3 5
دانشکدهها و گروههای آموزشی علوم ورزشی دانشگاهها * * * * * * * * 2 4
باشگاه ورزشی حرفهای و تیمدار * * * * * * * * 1 4
شبکه ورزش و رادیو ورزش * * * * * * * * 2 5
انجمنهای ملی ورزش 2 5
پژوهشگاه تربیتبدنی، دفتر برنامهریزی درسی رشته علوم ورزشی
و انجمنهای علمی ورزشی * * * * * * * * 2 4
سازمان ورزش شهرداری شهرها * * * * * * * 1 4
نظام ورزش نیروهای مسلح * * * * * * 1 4
شرکتها و مؤسسات ورزشی خصوصی * * * * * * * * 2 4
باشگاههای و مجموعههای خدمات ورزشی * * * * * * * * 2 4
(علامت * بیانگر وجود پست در سازمان متناظر است)
با توجه به ظرفیتهای مدیریتی شناسایی شده و شکاف بالای بین وضعیت موجود و مطلوب ایفای نقش زنان، نیاز به شناسایی عوامل تعیین کننده وجود دارد. در جدول 4، عوامل اثرگذار بر آینده نقش زنان در مدیریت ورزش کشور به همراه زیر مؤلفههای آنها آورده شده است. عوامل در یک جدول ماتریسی با دو رویکرد دستهبندی شدند:
الف) تحلیل سیستمی شامل عوامل پیشایندی، فرایندی و پیامدی؛
ب) تحلیل سطحی شامل عوامل فردی، شغلی، سازمانی و محیطی.
براین اساس هر مؤلفه را میتوان از دو منظر سیستمی و سطحی که مکمل هم هستند، مورد تحلیل قرار داد. تحلیل دوسویه سبب میشود برآیند عوامل و نتایج تطبیق آنها بهتر قابل درک و تفسیر باشد. مؤلفههای آورده شده در هر بخش از جدول مواردی بودند که در مطالعه کتابخانهای و مصاحبه دارای بیشترین تکرار (فراوانی) بودند.
جدول 4: برخی عوامل تعیین کننده جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور
تحلیل سیستمی
عوامل پیشایندی عوامل فرایندی عوامل پیامدی
تحلیل سطحی عوامل فردی - وضعیت رفاهی زندگی فرد و خانواده
- سرمایه اجتماعی فرد و خانواده
- وضعیت تحصیلی فرد
- تیپ شخصیتی و ویژگیهای روانی فرد
- مهارتهای عمومی مدیریت و رهبری فرد
- مشغله خانوادگی فرد مانند خانه-داری و مادری
- و سایر - رویکرد خودآموزی و توسعه فردی
- مشکلات شخصی و خانوادگی
- تراکم کاری مشاغل مدیریتی
- کیفیت ارتباطات و روابط اجتماعی
- حمایت خانواده و کیفیت روابط خانوادگی
- رعایت حقوق و اخلاق کاری در محیط کار
- و سایر - میزان تعهد و وفاداری به سازمان
- دستیابی به اهداف فردی
- لذت از شغل
- چشماندازه شغلی فرد
- رضایت مدیران و همکاران و زیردستان سازمان
- فضای ارتباطی و رفتاری در شغل
- و سایر
عوامل شغلی - هدفگذاری شغلی
- ویژگیهای شغل
- تناسب شغل با شخصیت
- جایگاه شغل در سازمان
- ارزش سازمانی و اجتماعی شغل
- و سایر - مهارت شغلی
- سبک رهبری
- انسجام و همبستگی در سازمان
- جو دوستانه در گروه
- میزان تعارض و تضاد فرد با اعضا
- و سایر - عملکرد شغلی
- امنیت شغلی و آینده کاری
- پیشرفت شغلی و فرصت پیشرفت
- دستمزد و پاداش شغلی
- فرصت خدمت به دیگران
- و سایر
عوامل سازمانی - سوابق مدیریتی زنان
- فرهنگ مرد- زنسالاری سازمانی
- سرمایه و منابع مالی سازمان
- وجود پدیده سقف شیشهای
- و سایر - نگرش منفی به قابلیت سیاسی زنان
- تحولات و تغییرات پیچیده در مدیریت
- جو تعارض و تضاد در سازمان
- سیستم کنترل و نظارت و ارزیابی
- و سایر - عملکرد سازمان
- رشد حرفهای سازمان
- منزلت اجتماعی سازمان
- ثبات مدیریت در سازمان
- و سایر
عوامل نهادی - فرهنگ مرد- زنسالاری در جامعه و حاکمیت
- جایگاه ورزش زنان در برنامه-های توسعه
- میزان حمایت حقوقی از زنان در اسناد ملی
- جایگاه زنان در دیپلماسی و سیاست
- تحولات جهانی در نقش سیاسی و اقتصادی زنان
- و سایر - توجه رسانهها به گروه و سازمان
- توجه مدیران به مشکلات ذینفعان
- مشارکت سازمان در فعالیتهای اجتماعی
- زنان نگرش دولتمردان و کارگذاران
- تمایل به حفاظت اطلاعات در مدیران
- و سایر - انتشار اخبار درون گروه در رسانهها
- توجه رسانهها به سازمان
- وضعیت رابطه سازمان با ذینفعان بیرونی
- مسئولیت اجتماعی سازمان
- حمایت اجتماعی از زنان
- و سایر
بر پایه اطلاعات دو جدول قبلی، منظرهای آیندهپژوهی مدیریت زنان در ورزش کشور مورد بررسی قرار گرفت. براین اساس در سه منظر زمانی گذشته، حال و آینده به تعیین بخشهای هر فاز، هدفها و فعالیت-های آن اقدام شد (جدول 5). فاز تحلیل، اساس و پایه فاز اجرا میباشد و منظرهای آنها بر هم منطبق است.
جدول 5: آیندهپژوهی مدیریت زنان در ورزش کشور
گذشته
(تحلیل وضعیت سپری شده) حال
(تعیین وضعیت موجود) آینده
(تعیین وضعیت هدف)
منظرهای تحلیل گذشته هدفگذاری شده:
مطالعه اسناد و شواهد رسانهای نشان میهد که علیرغم وجود الزامات مستمر اجتماعی، اما الزامات حقوقی و مستند مدیریتی قابل توجهی به مشارکت دهی زنان در امور تصمیمگیری و پستهای اجرایی ورزش کشور وجود ندارد.
حال تحت کنترل:
شواهد موجود و ادراک خبرگان نشان میدهد که در حال حاضر تمایل به مشارکتدهی زنان در مدیریت ورزش کشور نسبت به میانگین چند سال اخیر بهبود مشهودی دارد و به طور موردی در بعضی پستها از برخی سازمانها در حال پیشرفت است، اما در عمل هنوز تغییرات قابل توجهی رخ نداده است.
آینده محتمل و ممکن:
پیشبینی براساس سازوکار این پژوهش نشان میدهد که در چشمانداز 10 ساله پیش رو، با توجه به تحولات محیطی و چندبعدی، میزان ایفای نقش زنان در آینده از شتاب فعلی چندان پیشی نخواهد گرفت.
گذشته رخ داده شده:
سوابق کمی و کیفی احراز پستهای مدیریتی و کرسیهای تصمیمگیری ورزش کشور نشان میدهد گذشته رخ داده شکاف طبیعی و بالایی با گذشته هدفگذاری شده دارد. عمده اقدامات در مرحله برنامه یا در ابتدای مرحله اجرا رها شدهاند و موفقیتها عمدتاً موردی بودهاند.
حال خارج از کنترل:
برخی رویکردها مانند روندهای جهانی شدن، فساد اداری نهادینه شده در کشور و الزامات اجتماعی به صورت مثبت یا منفی سبب شده است در برخی موارد نقش زنان در بعضی حوزههای ورزش کشور برخلاف تمایل حاکمیتی برجسته شود.. همه این موارد چه به صورت منفی و چه به صورت مثبت، نشان از ناکارآمدی سیستم نظارت و ارزیابی دارد. عمده این چالشها یا قابلیتها در حال حاضر خارج کنترل مدیریت ورزش قرار دارد.
آینده مطلوب:
براساس سیاستهای کلی نظام در زمینه مشارکتدهی نقشهای مختلف در امور تصمیمگیری و جو سیستمی موجود در نظام ورزش آینده مطلوب به صورت درصد نسبی 20 تا 30 درصد پستهای مدیریتی و نقشهای تصمیمگیری باید در فرایند هدفگذاری قرار بگیرد.
فازهای اجرا شناخت بنیانها و ارزشهای
درون و برون سیستمی:
- ارج نهادن به مقام زن و تواناییهای او در تمدن ایرانی اسلامی
- ستایش ارزشهای شغلی و ورزشی زنان از دیدگاه فرهیختگان جامعه
- استقبال و عنایت بالای کاربران ایران از موفقیتهای ورزشی زنان
شناخت چالشها و تهدیدهای درون و برون
سیستمی:
- عدم وجود جو اعتماد به زنان در زمینه حفاظت اطلاعات و تحمل فشار سیاسی در ساختار اداری مالی نظام ورزش کشور
- عدم تمایل بالای بسیاری از زنان متخصص و شاغل به تلاش برای حضور در پستهای تصمیمگیری بخش ورزش
عدم قطعیتهای ظهوریافته و قابل پیشبینی:
- تغییر دولت و تحولات پیامدی آن در بخش ورزش
- تغییرات مربوط به نسبت زنان به مردان در عرضه نیروی کار و تقاضای بازار ورزش
- سوابق مدیریت زنان در ورزش کشور
تفسیر گذشته و تشخیص مسیر:
بخشی از ملاحظات در بهکارگیری زنان در مدیریت ورزش کشور برحسب تشخیص مراجع بالادستی بوده، اما شفافیت لازم در زمینه آن وجود ندارد و بسیاری از محدودیتهای بالقوه و بالفعل پایه حقوقی ندارند.
تعیین اهداف و نیازها:
- فرهنگسازی مفهوم واقعی عدالت و شایستهسالاری در نسبت زنان و مردان مدیر
- مناسبسازی سیستم آموزش شغلی و حرفهای زنان در ساختار اداری ورزش کشور
- کارامدسازی سیستم نظارت و ارزیابی شغلی در نظام ورزش
راهبردها و راهکارها:
- بازنگری در قوانین و ساختار شغلی نظام ورزش
- بازطراحی سیستم نظارت و ارزیابی در مدیریت عملکرد مدیران ورزش کشور
- توانمندسازی مدیران ورزشی زنان برای احراز پستهای مدیریتی
شناسایی روندهای طی شده درون و برون سیستمی:
- تفاوت مشخصی بین دولتهای بعد از انقلاب در بهکارگیری زنان در بخش مدیریت ورزشی کشور دارد
- بین دیدگاه رسانهای، دانشگاهی و اجتماعی نسبت به مشارکت دهی زنان در مدیریت ورزشی کشور همگرایی وجود دارد، اما همراستایی لازم با دیدگاه دولتی و اجرایی را ندارد.
شناخت نیروهای پیشران، فرصتها و قابلیتهای درون و برون سیستمی:
- وجود جو اعتماد به زنان در مراجع تصمیمگیری دارای کارکرد فرهنگی اجتماعی
- شواهد موجود در زمینه درجه پایینتر فسادپذیری زنان نسبت به مردان در پستهای تصمیمگیری کلان و خرد
- قابلیتهای بیشتر و بهتر زنان در زمینه ارتباطات با زیردستان
- تلقی ورزش به عنوان یک محیط احیا کننده و توانمندساز برای زنان
روندهای نوظهور:
- نوگرایی در حمایت جهانی از زنان به ویژه در ورزش
- روندهای ملی در احیای حقوق شغلی و سیاسی زنان در روزش
- تغییرات فزاینده در تغییر نقش زنان در خانواده به ویژه زنان ورزشی
- افزایش سرسامآور فناوری ارتباطات مجازی و ارتقای نقش شهروندان در توسعه و سیاست
- توسعه معنایی و مفهومی صفات زنانگی در جوامع
الگوی آیندهنگری مدیریت زنان در ورزش کشور (موجود به مطلوب)
براساس آیندهپژوهی در جدول5 ، یک الگوی اجرایی برای آیندهنگری مدیریت زنان در ورزش کشور ارائه شد. براین اساس در شکل 3، اقدامات و ملاحظات لازم جهت بهبود جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور در پنج سطح چالش، قابلیت، راهبرد، عملکرد و پیامد ترسیم گردید. سطح چالش در واقع مسئله اصلی در مدیریت زنان حوزه ورزش است.
شکل 2: چارچوب اولیه آیندهنگری مدیریت زنان در ورزش کشور
همان طور که در شکل 2 مشاهده میشود، سطح قابلیت به ظرفیتها و توانمندیهای بالقوه جهت رفع چالش و حرکت در مسیر دستیابی به اهداف و چشمانداز اشاره دارد. سطح راهبرد شامل جهتگیری اصلی و اهداف اصلی سیستم میباشد که به صورت حقوقی، اداری یا رسانهای تبیین گردیده است. سطح عملکرد بیانگر دستاوردهای قابل پیشبینی در صورت انجام اقدامات و ابتکارات میباشد. سطح پیامد نیز به مظاهر ثانویه و متأخر عملکرد و نتایج اولیه اشاره دارد. مجموعه هدفمند این منظرها و مولفهها یک سیستم آیندهنگری را تشکیل میدهد.
بحث و نتیجهگیری
در این پژوهش، به بررسی آیندهپژوهی نقشآفرینی زنان در امور تصمیمگیری و مدیریتی ورزش کشور اقدام شد. توصیف وضعیت فعلی ظرفیتهای مدیریتی ورزش کشور برای تصدی زنان نشان داد که ظرفیتهای مدیریتی در اشکال مختلف از پست سازمانی یا کرسی و عضویت در سازمان شامل شورا و هیأت رئیسه، رئیس، معاون، دبیر، مدیر بخش، مدیر کمیته، مدیر پروژه، سرپرست رویداد، مشاور و بخش مختص زنان وجود دارد، اما وضعیت فعلی تصدی یا عضویت زنان در این پستها و نقشهای تصمیمگیرنده و اجرایی در حالت مناسبی قرار ندارد و نسبت به وضعیت مطلوب شکاف بالایی دارد. در تفسیر این یافتهها باید گفت این تحلیل روشنگر یک تناقض بزرگ است. در جامعه کنونی ورزش هر چند ادعای برابری دو جنس در حقوق اجتماعی و انسانی به نحو فراگیری در حال پذیرش است، اما بین پذیرش عقلانی آن و اجرای آن در عمل، فاصله بسیاری وجود دارد. هنوز نگرشها و ارزشهای جامعه ما کاملا ً مردسالارانه است و متأسفانه این ارزشها تقریباً تمامی حوزههای حیات اجتماعی و فردی اعضای جامعه را تحت تأثیر خود قرار میدهد. آزادان، و همکاران (1394: 39) در بررسی وضعیت سقف شیشهای و تأثیر آن بر کاهش توانمندی زنان در اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی نشان دادند که سقف شیشهای به طور مستقیم بر توانمندی، جامعهپذیری ضعف و خود ناتوان انگاری اثرگذار است. همچنین، جامعهپذیری ضعف و خود ناتوان انگاری بر توانمندسازی اثری منفی و معنادار دارند. در نهایت، زنان شاغل در سازمانهای ورزشی از پدیده سقف شیشهای رنج میبرند. اللهیاری و همکاران (1394: 59) در بررسی نقش سقف شیشهای بر وضعیت توانمندی زنان در سازمان ورزش شهرداری تهران نشان دادند که سقف شیشهای به طور مستقیم بر افزایش توانمندی بانوان اثر میگذارد. بولد و نوپرز (2008) اشاره کردند زمانی که خانمها به عنوان اعضای هیأت مدیره در سازمانهای ورزشی برگزیده میشوند، سعی میکنند از پیوستن به آنچه رفتار کلیشهای منفی خانمها خوانده میشود خودداری کنند و با روشهای رفتاری غالب آقایان، خود را وفق میدهند. این شواهد نشان میدهد که درصد پایین نقش مدیریت زنان در ورزش کشور به شدت تحت تأثیر پدیده سقف شیشهای میباشد. از این رو، اولین گام در توسعه اثرگذاری و مشارکت زنان در عرصه مدیریت ورزش کشور رفع این تناقض و شکافهای پیرامونی آن است.
در ادامه، عوامل اثرگذار بر آینده نقش زنان در مدیریت ورزش کشور شناسایی و در دو رویکرد مورد بررسی قرار گرفتند: الف) تحلیل سیستمی شامل عوامل پیشایندی، فرایندی و پیامدی؛ ب) تحلیل سطحی شامل عوامل فردی، شغلی، سازمانی و محیطی. تحلیل سیستمی نشان میدهد که عوامل تعیین کننده لزوماً تنها به صورت پیشایندهای موجود، فرایندهای در جریان و یا پیامدهای آتی نیستند، بلکه عوامل تعیین کننده در این سه منظر توزیع هستند. تحلیل سطحی مشابه تحلیل سیستمی بیانگر این است که عوامل تعیین کننده لزوماً مربوط به یکی از سطوح سیستم مدیریت ورزش نیستند و در سطوح مختلف فردی، شغلی، سازمانی و نهادی آن قرار دارند.
شواهد بیشتر در این زمینه در برخی تحقیقات ارائه شده است. شتاب بوشهری (1387: 171) گزارش کرد که بیشتر عوامل محیطی و فردی به صورت معنیداری نقش بازدارنده در ارتقای زنان به پستهای مدیریتی سازمان تربیتبدنی داشتهاند که با نتایج این پژوهش همسوست. متقی شهری (1393: 9) نیز گزارش کرده است که مؤلفههای تبعیض جنسیت، تضاد بین کار و خانواده، حمایت خانواده و روابط در کار به صورت معنیداری بر سازمانهای ورزشی ایران اثرگذار هستند. زرگر (1395: 34) نشان داده است که ناتوانی زنان، دیدگاههای فرهنگی منفی، عدم جامعهپذیری و نقش جنسیت در سندرم سقف شیشهای سازمانهای ورزشی نقش معنیداری دارند و یافتههای این پژوهش نیز آن را تأیید میکند. موسوی راد و همکاران (1395: 111) گزارش کرده است که «نبود شرایط مساوی بین زنان و مردان برای رشد در سازمانها» و «عدم اعتماد به زنان در فرهنگ ایران»، مهمترین موانع مدیریت زنان در ورزش کشور هستند که با نتایج این پژوهش همسویی دارد. شیرزاد ملاباشی و همکاران (1396: 37) نشان دادند که به ترتیب اعتماد به نفس، اعتقادات مذهبی، سیاست، مسئولیتهای خانوادگی و جامعهپذیری جنسیتی، مهمترین عوامل مؤثر در انتصاب زنان در پستهای مدیریتی وزارت ورزش و جوانان هستند. به صورت کلی یافتههای این پژوهش همسو با تحقیقات پیشین نشان میدهد عوامل اثرگذار بر سیستم بهکارگیری مدیران زن در ورزش کشور متأثر از عوامل مختلف با روابط پیچیدهای میباشد. یکی از هدفهای تحلیل ماتریسی دو بعدی سیستمی و سطحی این پژوهش، سادهسازی پیچیدگی مسیرهای اثرگذاری انواع عوامل تعیین کننده بود.
منظرهای آیندهپژوهی مدیریت زنان در ورزش کشور از سه منظر زمانی گذشته، حال و آینده و دو بخش منظر تحلیل و فازهای اجرا مورد بررسی قرار گرفت. الگوی اجرایی برای آیندهنگری مدیریت زنان در ورزش کشور به صورت اقدامات و ملاحظات لازم جهت بهبود جایگاه زنان در مدیریت ورزش کشور در پنج سطح چالش، قابلیت، راهبرد، عملکرد و پیامد ترسیم گردید. تطبیق منظرهای شناسایی و تحلیل شده نشان میدهد که آینده محتمل و ممکن برای ایفای نقش مدیران زن در ورزش کشور بیشتر به ارتقای نسبی و موردی در برخی ابعاد و شاخصهای آن شباهت دارد تا آینده مطلوب کل ابعاد و فرایندهای سیستم مورد بحث، اما الگوی ارائه شده در تحقیق حاضر نشان میدهد که چگونه میتوان تغییرات مثبت و روند بهبود را شتاب بخشید. یکی از نکات کلیدی جهت متقاعدسازی مراجع عالی منصوبگر در ورزش، اشاره به قابلیتهای ویژه زنان در برخی مهارتها مانند مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی است که در شرایط امروز بیش از گذشته مورد نیاز سازمانهای ورزشی کشور است. (هال و اگلسبی ، 2017: 271) به ویژه اینکه مدیریت منابع انسانی مانند مربیان، هواداران و ورزشکاران به این قابلیتها نیاز مبرمی دارند. در واقع در شرایط امروز، نیازهای افراد در سازمانها، بیشتر در ارتباط با سبک رهبری دموکراتیک و حساس بودن است. کلارینگ (2008) نشان داد که مباحث مرتبط با تجارب رهبری زنان در ورزش باید در برگیرنده نقش جنسیت به عنوان یک بعد سیاسی در فرایندهای اجتماعی و سازمانی باشد. این به ادراک اینکه چگونه و چرا جنسیت در فرایند اجتماعی و سازمانی مرتبط با ورزش مهم است، کمک میکنند. اما فراسوی این واقعیت نظری، حقیقتی موجود است که ریشه در انگارهها و باورهای اجتماعی- فرهنگی و تاریخی دارد که مفهوم مدیریت را با مفهوم مذکر بودن پیوندی عمیق و ناگسستنی میزند و اولین تصوری را که از مدیر به ذهن متبادر میکند، مفهوم مرد است. از طرف دیگر، حضور زنان در سازمانهای ورزشی موجبات گسترش فرهنگ سالم و اخلاق را فراهم میسازد. همچنین با حضور زنان در مشاغل مدیریتی حول سازمانهای ورزشی از لحاظ بهبود ارتباطات سازمانی و ترویج نوآوری تسهیل میشود.
به صورت کلی میتوان گفت از گذشته تا کنون مشارکتدهی زنان در امور تصمیمگیری و مدیریتی ورزش کشور در وضعیت نامطلوب قرار داشته است و شتاب بهبود آن در مسیر آینده از وضعیت مناسبی برخوردار نیست، اما اقدامات آیندهنگرانه ارائه شده در قسمت نتایج این پژوهش میتواند آینده مطلوبتری را به دست دهد. لازم به ذکر است که مدیریت در نظریهها مفهومی خنثی و غیر جنسیتی است و بر مبنای اصول مدیریت، مفهوم جنسیت نمیتواند نقش و معنای مؤثری در نظریههای مدیریت داشته باشد. قابلیتهای مدیریتی تا حدودی به طور مساوی بین مردان و زنان توزیع شده یا به عبارتی، این موهبت الهی در هر دو گروه تقریباً به طور یکسان هدیه شده است. (تاج مزینانی و همکاران، 1392: 7) از این رو، عدم تأمین شرایط یا فرصتهای مناسب برای ارتقای زنان مستعد به مشاغل مدیریتی، موجب عدم استفاده از حدود نیمی از ظرفیتها و استعدادهای در دسترس میشود.
با توجه به مطالب گفته شده میتوان راهکارهایی را جهت حل این مسئله و فراهم آوردن شرایط مناسبتر جهت فعالتر نمودن زنان در عرصه مدیریت ورزش کشور ارائه نمود:
• ایجاد فرصتهای لازم برای تأسیس مراکز تجمع زنانه در ورزش برای آگاهی از کم و کیف پتانسیلهای موجود؛
• برگزاری دورههای آموزشی برای زنان شاغل در ورزش جهت آشنایی با حقوق خود، فراهم کردن زمینههای خودباوری در زنان و آگاه کردن آنها از قابلیتها و تواناییهای فردیشان؛
• برگزاری سمینارها و کارگاههای آموزشی برای آشنا شدن مدیران، سیاستگذاران و تصمیمگیران ورزش کشور با مقوله جنسیتی و فوائد حضور مؤثرتر زنان در ردههای بالای تصمیمگیری؛
• تشویق و ترغیب مدیرانی که از زنان در سطوح بالای سازمانی استفاده میکنند و امکان به ثبوت رسانیدن لیاقت آنان با ایجاد فرصتهای لازم؛
• معرفی زنان برتر مدیریت ورزش و مقایسه عملکرد آنان با مردان همپایه شان؛
• انجام پژوهشهای علمی در زمینه مسائل زنان بهویژه در مباحث اشتغال، مدیریت و نقش آنان در توسعه ورزش کشور.
منابع
• احمدی، کهنعلی؛ بهبودی، محمدرضا و جام جور، طاهره. (1392). «موانع دستیابی زنان به پستهای مدیریتی از دیدگاه مدیران زن». نشریه زن در توسعه و سیاست.11 (3): 333-349.
• ادیب روشن، فرشته. (1395). «تدوین سناریوهای ورزش قهرمانی استان خراسان رضوی در افق 1404 بر اساس روش ترکیبی سناریو نویسی و تحلیل ساختاری». رساله دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد.
• اسماعیلپور، رضا و تفقدی، حمیدرضا. (1396). «مطالعه کیفی موانع ارتقای شغلی و مدیریتی بانوان». نشریه زن در توسعه و سیاست. 15(2): 169-185.
• آزادان، مهدی؛ کوزه چیان، هاشم؛ بشیری، مهدی و نوروزی سید حسینی، رسول. (1394). «وضعیت سقف شیشهای و تأثیر آن بر کاهش توانمندی زنان در ادارهی کل ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی». پژوهشهای فیزیولوژی و مدیریت در ورزش. 7 (1): 39-50.
• تاج مزینانی، علیاکبر و یاسری، زینب. (1392). «بررسی سیاستگذاری اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران». مطالعات راهبردی زنان> 15(59): 7-58.
• خزایی، سعید و محمودزاده، امیر. (1392). آیندهپژوهی. اصفهان: علم آفرین و پارس ضیاء
• زرگر، طیبه. (۱۳۹۵). «سندرم سقف شیشهای: چالشهای حضور زنان در پستهای مدیریتی سازمانهای ورزشی». نخستین کنگره ملی زنان موفق ایران، مرکز همایشهای بینالمللی توسعه داتیس، تهران.
• سهرابی، لیلا. (1394). «آیندهپژوهی ورزش قهرمانی کشور به روش دلفی». پایاننامه کارشناسی ارشد ،دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه علامه طباطبائی.
• شیرزاد ملاباشی، شیرین؛ فراهانی، ابوالفضل و اسد، محمد رضا. (1396). «عوامل موثر در انتصاب زنان در پستهای مدیریتی وزارت ورزش و جوانان». مدیریت و توسعه ورزش. 6(1)، 37-51.
• شتاب بوشهری، ناهید؛ احسانی، محمد؛ کوزه چیان، هاشم و مشبکی اصفهانی، اصغر. (1387). «بررسی و رتبهبندی عوامل بازدارنده ارتقای زنان به پستهای مدیریتی در هیئتهای ورزشی استان خوزستان». پژوهش در علوم ورزشی. 6 (19): 171 - 189.
• اللهیاری، فاطمه؛ بیاتی، هادی؛ سجادی، سید نصراله؛ گودرزی، محمود و علی دوست قهفرخی، ابراهیم. (1394). «نقش سقف شیشهای بر وضعیت توانمندی زنان در سازمان ورزش شهرداری تهران». پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی. 4 (13): 59 - 69.
• متقی شهری، محمدحسن؛ غفوری، فرزاد و محمودی، احمد. (۱۳۹۳). «مقایسه نقش و حضور زنان در پستهای مدیریتی سازمانهای ورزشی و غیرورزشی». رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. ۲ (۴): ۹-۲۰.
• موسوی راد، سیده طاهره؛ فراهانی، ابوالفضل و بیات، پریوش. (1395). «اولویتبندی موانع مدیریت زنان در ورزش به روش تحلیل سلسله مراتبی». پژوهشهای کاربردی در مدیریت ورزشی. 5(17): 111-119.
• Araújo, R., Mesquita, I., & Hastie, P. A. (2014). “Review of the status of learning in research on sport education: Future research and practice”. Journal of sports science & medicine, 13(4): 829-846.
• Hovden, J. (2006). “The gender order as a policy issue in sport: A study of Norwegian sports organizations”. Nordic journal of women's studies, 14(1), 41-53.
• Beşler, H. K., Yüce, A., & Katirci, H. (2018). “WOMEN'S TOUCH ON SPORTS SCREEN: EXAMINING THE WOMEN SPORTS PRESENTER PERCEPTION ON TV FOOTBALL SHOWS”. European Journal of Physical Education and Sport Science.
• Covassin, T., & Elbin, R. J. (2011). “The female athlete: the role of gender in the assessment and management of sport-related concussion”. Clinics in sports medicine, 30(1), 125-131.
• Hall, R. L., & Oglesby, C. A. (2016). “Stepping through the looking glass: The future for women in sport”. Sex Roles, 74(8): 271-274.
• McAllister, M., John, T., & Gray, M. (2009). “In my day: Using lessons from history, ritual and our elders to build professional identity”. Nurse Education in Practice, 9(4), 277-283.
• David, F. R. (2011). Strategic management: Concepts and cases. Peaeson/Prentice Hall.
• Lashua, B. D. (2018). “The Time Machine: Leisure Science (Fiction) and Futurology”. Leisure Sciences, 40(2): 85-94.
• Mulcahy, M. & Linehan, C. (2014). “Females and Precarious Board Positions: Further Evidence of the Glass Cliff”. British Journal of Management, 25: 425–438.
• Patwardhan, vidya. Mayya, sureshramana. Joshi, HG. (2015). “Determinants of career progression for woman in Hospitality Industry: reflections of woman managers in five-star hotels in India”. African Journal of hospitality, tourism and leisure. 4(2): 123-142.
• Ratten, V., & Jones, P. (2018). “Future research directions for sport education: toward an entrepreneurial learning approach”. Education + Training, 60(5): 490-499.
• Simmons, K. (2011). Women in Top Management Positions in the Sport Industry: Breaking Down the Barriers and Stereotypes.
• Felshin, J. (1974). “The triple option… for women in sport”. Quest, 21(1), 36-40.
• Creedon, P. J. (Ed.). (1994). Women, media and sport. Sage
• Benn, T., Pfister, G., & Jawad, H. (Eds.). (2010). Muslim women and sport. Routledge
• Birrell, S. J. (1988). “Discourses on the gender/sport relationship: from women in sport to gender relations”. Exercise and sport sciences reviews, 16, 459-502
• Burton, L. J. (2015). “Underrepresentation of women in sport leadership: A review of research”. Sport Management Review, 18(2), 155-16
• Kearney, E., & Marggraf, K. (2014). “The Effects of Empowering Leadership on Managers' Career Perceptions”. In Academy of Management Proceedings (Vol. 2014, No. 1, p. 13384). Briarcliff Manor, NY 10510: Academy of Management.
Futurology Women's Participation in the Roles of Decision Making and Management of Sport in Iran
Elham Jafari
Master Degree in Sport Management, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Southern Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
Farideh Sharifi Far
Ph.D., Assistant Professor in Sport Management, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Southern Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
Shahram Alam
Ph.D., Assistant Professor, Sport Management Department, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
Received:30 Jun. 2018
Accepted:14 Aug. 2018
The research is to present a model for future studies of the presence of women at the level of Iranian sports management. The research methodology in terms of level was strategic; in terms of type was qualitative; in terms of strategy was process; in terms of purpose was functional and in terms of time was prospective. The statistical population consisted of two sections: human society (18 people) and information society (39 copies). The research tool consisted of three methods of library study, interview and Delphi technique. The validity of the tools was evaluated based on the scientific and legal credibility of the sample, content evaluation of specialists and the coefficients of agreement between the desired experts. Coding and conceptual analysis methods were used to analyze the findings. The results showed that there were significant gaps between current and desired status identified capacity management (organizational posts, seats and membership). Decisive factors are categorized by two approaches: A) system analysis including the factors of progression, processes and outcomes; (B) Surface analysis including individual, occupational, organizational and environmental factors. Future perspectives on women's sport management in Iran was investigated in the last three perspectives of the past, present and future and two theoretical and executive sections. Finally, the prospect model was outlined based on the necessary measures and considerations to improve the status of women in sports management in the country at five levels: challenges, capabilities, strategies, performance, and outcomes. Based on the findings, it can be said that the possible future for women's role in the sport of the country is more than relative and case improvement in some dimensions and indices, in order to desirable future of the whole dimensions and processes of the system under discussion. It is suggested that opportunities be created for the establishment of women's sports centers in order to be aware of the potential and the potential of the present.
Key Words: Sport Managers, Women Directors, Forthcoming and Women's Sports