Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D.in Sport Management, Department of Sport Management, Sport Sciences Research Instituteof Iran, Tehran,Iran
2 Ph.D., Associate Professor, Educational Methods and Programs Department, University of Tehran, Tehran, Iran
3 Ph.D., Assistant Professor, Department of Sport Management, Sport Sciences Research Instituteof Iran, Tehran, Iran
Abstract
Today, active participation of people is one of the most important ways of developing countries. The study is to identify the outcome of social participation in Iran sport for all. In this research, qualitative research method and Grounded theory were used. The statistical population of the study was consisted of managers and experts from the Ministry of Sports and Youth and the Federation of Sports for all, and Faculty members. First through the initial studies, the introductory list of effective signs was identified and using a purposeful and theoretical sampling method from 36 deep and semi-structured interviews, after the interview, a theoretical observer from the 27th was obtained.
The results of the coding in the open stage showed that 165 initial indications and 28 final signs determine the consequences of social participation in Iran's sport for all. Then, in the axial coding stage, the final badges were categorized in 10 concepts and 5 main categories inclusive, general management of general sport, popular sport, active lifestyle, promotion of social capital and law development.
Therefore, it is recommended to manage general development of sports in the country in order to achieve the above-mentioned consequences.
Keywords
پیامد مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران
علی پارساجو[1]
محمد جوادی پور[2]
حسین زارعیان [3]
تاریخ دریافت مقاله: 25/7/1397
تاریخ پذیرش مقاله:8/11/1397
مقدمه
مشارکت اجتماعی همواره یکی از مولفههای اساسی در سازماندهی فعالیتهای انسان در حیات اجتماعی بوده است. کنشهای داوطلبانه و پیونددهنده با رویکرد دگرخواهانه، تاثیر زیادی بر همبستگی و انسجام در جامعه داشته و از این رو، در کانون توجه عالمان علوم اجتماعی بوده است. در دهههای اخیر نیز مشارکت اجتماعی در چارچوب نهادمندسازی فعالیتهای افراد به صورت یکی از شاخصهای توسعهای مدنظر قرارگرفته است (شکوری، 1390). مشارکت اجتماعی، وضعیتی است که فرد به طور آگاهانه نسبت به مسائل محیطی، انسانی و هیجانیِ حیات اجتماعی خود، رفتار مشارکت جویانهای را بروز میدهد. در واقع مشارکت نوعی احساس همبستگی و پیوند ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) میان فرد و جامعه است (فتحی و میرزاپوریولوکلا، 1395). زندگی انسان نیز از ابتدای تاریخ با مشارکت همراه بوده است؛ به طوری که بدون آن هیچ گونه فعالیت مفید اجتماعی شکل نمیگیرد. حضور و شرکت افراد در امور جامعه باعث افزایش احساس یگانگی، سعه صدر و تسامح و تساهل می گردد. در نتیجه، نهادهای مدنی و مردمسالار تقویت خواهند شد (مظلومخراسانی و همکاران، 1391). امروزه یکی از مهمترین راههای توسعة کشورها، مشارکت فعال مردم است و دولتها سعی در برطرف کردن موانع مشارکت مردم در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارند (داوری و همکاران، 1389).
ورزش همگانی یک عنوان کلی مورد استفاده برای تشریح دامنهای از سیاستهای اتخاذ شده توسط دولتها برای ارتقا و توسعة مشارکت فعال در ورزش درون جامعه است (فرولی[4] و همکاران، 2009). خدمات برابر ورزش همگانی، یک اصطلاح عمومی از همه انواع فعالیتهای بدنی و خدماتی است که رضایت عمومی افراد را برای اجرای ورزشهای همگانی ایجاد مینماید و نیازهای مردم را در همه جنبهها رعایت و مبنای آن مردم- محور بوده، برای هر فرد این خدمات به صورت برابر قابل دسترس است و همه شهروندان از فرصتهای خدمات برابر ورزش همگانی برخوردارند (لینا و روکسو[5]، 2012). سیاست ورزش همگانی همانا ایجاد شرایط مطلوب برای جمع بسیاری از مردم است؛ به طوری که بتوانند بر حسب علایق خود به طور منظم در فعالیتهای جسمانی شرکت کنند (رضوی و همکاران، 1393).
با وجود گذشت چند دهه از سیاست ورزش برای همه، هنوز فرصت مشارکت در ورزش به طور نابرابر تقسیم میشود و برخی از گروههای اجتماعی محروم، دستیابی کمتری به ورزش دارند (واندرمشوان[6]و همکاران، 2017)؛ چنان که آمارها فاصله بسیار وضعیت همگانی شدن ورزشهای تفریحی بین ایران و دیگر کشورها را نشان میدهد (صفاری و همکاران، 1394). ورزش همگانی در جهان با اهداف افزایش مشارکت تمام گروههای اجتماعی و فراهم کردن تکثرگرایی در ورزش، تقویت ورزش قهرمانی، توسعه و ارتقای سلامتی و گسترش تفریحات سالم و ورزش تفریحی پایه گذاری شده است (وندن دریش[7] و همکارن، 2012). تحقیقات صورت گرفته، عوامل اجتماعی، سلامتی، امکانات و تسهیلات، عوامل اقتصادی، عوامل شخصی و زمان را به عنوان موانع مشارکت در فعالیتهای ورزشی تفریحی (روزبهانی و همکاران، 1393) و عواملی چون: کسب نشاط و شادابی، تقویت جسم و روان، کسب اعتماد به نفس و داشتن رفتار و اخلاق نیکو را مهمترین علل و انگیزههای مشارکت در فعالیتهای حرکتی و ورزشی معرفی نمودهاند (نعمتی بیدگلی، 1395). مشارکت در برنامههای ورزشی اوقات فراغت با سطوح سرمایه اجتماعی افراد در ارتباط است، نه با در دسترس بودن پارکها و امکانات ورزشی. علاوه بر این، سرمایه اجتماعی محلی و در دسترس بودن پارکها در نوجوانان ساکن در یک منطقه شهری با مشارکت ورزشی اوقات فراغت در تعامل است و در دسترس بودن پارک فقط زمانی برای مشارکت ورزشی اوقات فراغت اهمیت پیدا میکند که با سطوح بالاتری از سرمایه اجتماعی محلی بالا همراه باشد. (پرنس[8] و همکاران ،2012). عدم مشارکت اجتماعی در بزرگسالان ارتباط مستقیمی با بروز بیمارها در آنها دارد و سطح بالای مشارکت اجتماعی افراد بزرگسال به داشتن سلامت در زندگیشان مربوط میشود. عوامل مختلفی بر مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی تاثیرگذار است (شین[9] و باربور[10]، 2015) و سطح مشارکت در ورزش و فعالیت بدنی با افزایش وضعیت اجتماعی و اقتصادی افزایش پیدا می کند و با کاهش دسترسی به اماکن ورزشی کاهش مییابد (ایمی[11] و همکاران، 2015).
تمدن و پیشرفت روزافزون فناوریهای مدرن، پدیدهای به نام «فقر حرکتی» را با خود به همراه آورده که باعث کمتحرکی گردیده و جنبههای مختلف جسمی، روانی و اجتماعی را در بر گرفته است. برون رفت از وضع موجود، نیازمند ابزارهای درخور شایستهای از جمله ورزشی همگانی به عنوان ابزاری چند بعدی با تأثیرات گستردة بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی، کمک به اوقات فراغت سالم و ایجاد نشاط و شادابی است (ویکر[12] و همکاران، 2012 و ویکر[13] و همکاران، 2013). همچنین پژوهشها نشان میدهند که پرداختن به سطوح پایة ورزش، با احساس مشارکت و انگیزۀ عمل همراه میباشد که این امر منجر به توسعة ورزش و افزایش سلامت اجتماع میگردد و زمینة افزایش حضور مردم در فضاهای ورزشی، آگاهی آنها نسبت به فرایندهای ورزشی، ارتقای سلامت و تداوم رفتارهای فعالتر را مهیا میسازد (ویلر[14]و استمتکیز[15]، 2014).
سیاست مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی در راستای توسعه و گسترش ورزش در بین اقشار مختلف جامعه و بهرهگیری از مزایای آن در زمینه جبران کاهش تحرک افراد و کمک به افزایش نشاط و سلامتی جسمانی و روانی شهروندان، از اولویتهای هر جامعه رو به رشدی است. در کشورهای پیشرفته، ارزان بودن و سهولت دسترسی مردم به امکانات و تجهیزات ورزشی، یکی از دستورالعملهای مدیریتی است و در این میان، تشویق جامعه به ورزش و سرمایهگذاری به منظور به وجود آوردن امکانات و تجهیزات لازم در سطح گسترده برای تمام مردم ضروری میباشد (قاسمی و همکاران، 1391). در حال حاضر، به دلیل وجود رویکردهای مختلف در مورد میزان و نحوۀ پرداختن به فعالیت بدنی، آمار دقیق و قطعی از میزان مشارکت در ورزش همگانی در کشور وجود ندارد، اما کلیة آمار و ارقام موجود، میزان مشارکت را ناکافی نشان میدهند و تأکید مسئولان ورزشی نیز بر این است که ورزش همگانی تا جایی توسعه پیدا کند که در کنار فعالیتهای روزمره، به عنوان بخشی از سبد زندگی مردم قرار بگیرد (عربنرمی و همکاران، 1395).
آمار شرکتکنندگان در ورزش همگانی نشان میدهد که وضعیت ورزش همگانی در کشور ایران (19 درصد مشارکت) نسبت به کشورهای پیشرو در ورزش همگانی مانند فنلاند (81 درصد مشارکت)، هلند (77 درصد مشارکت) و آلمان (75 درصد مشارکت) بسیار نامطلوب است (صفاری و همکاران، 1394). همچنین در مطالعات صورت گرفته پیرامون ورزش همگانی در مورد انگیزه شرکتکنندگان در ورزش همگانی، وضعیت آن در ایران، چالشها و موانع توسعه و گسترش آن و دیدگاهها و چشماندازهای آیندۀ ورزش همگانی از طرف محققان مدلهای مختلفی ارائه شده است و هر کدام از منظر خویش گرایش مردم به سمت ورزش همگانی را به تصویر کشیدهاند که از این میان میتوان به مدل ورزش همگانی صفاری (1391)، مدل توسعۀ ورزش همگانی و تفریحی در ایران (جوادیپور و همکاران، 1392)، الگوی جذب مردم به ورزش همگانی در استان گیلان (بنار،1392)، الگوی توسعۀ ورزش همگانی استان هرمزگان (سوادی و همکاران، 1396) اشاره نمود. حال سوال این است اگر همه شرایط و زمینهها به خوبی فراهم شوند، مشارکت اجتماعی مردم در برنامههای ورزش همگانی چگونه خواهد بود. بنابراین، سوال اصلی پژوهش حاضر این است:
- نتایج مشارکت اجتماعی مردم در ورزش همگانی چیست؟
- پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران کدام اند؟
روششناسی پژوهش
به منظور پاسخگویی به پرسش اصلی تحقیق، از روش گراندد تئوری به شیوه استراس و کوربین[16] استفاده شد.
در این پژوهش از دو روش نمونهگیری نظری و هدفمند بهره گیری شد. از 36 نفر مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته به عمل آمد که بعد از مصاحبه با نفر بیست و هفتم اشباع نظری حاصل گردید. جامعۀ آماری تحقیق شامل صاحب نظران حیطۀ ورزش همگانی از سه حوزۀ علمی، اجرایی و ورزشی بودند. این متخصصان شامل اعضای هیئت علمی رشته مدیریت ورزشی که در مورد ورزش همگانی مقاله یا کتاب داشتند، مدیران و کارشناسان معاونت ورزش همگانی وزرات ورزش و جوانان و فدراسیون ورزشهای همگانی و پیشکسوتان ورزش همگانی کشور بودند.
در مرحلۀ اول پژوهش، از طریق مطالعۀ پیشینۀ تحقیق و جمعآوری اطلاعات کتابخانهای، فهرست مقدماتی کدهای اولیه شناسایی شد. فهرست مقدماتی به عنوان سؤالات مصاحبه و ابزار اولیۀ جمعآوری دادهها مدنظر قرار گرفت. سپس راهنمای مصاحبه تدوین و محقق پیش از مصاحبه با هر یک از نخبگان آگاه، آن را برای مصاحبه شوندگان ارسال کرد. در مرحلۀ بعد، مصاحبههای کیفی از جامعه آماری به عمل آمد. شایان ذکر است که به منظور ثبت اطلاعات حاصل از مصاحبهها، علاوه بر یادداشت برداری، از دستگاه ویژۀ ضبط صدا نیز استفاده شد. به دلیل رعایت مسائل اخلاقی، پژوهشگر قبل از ضبط هر مصاحبه، از مصاحبهشونده اجازه گرفت. مدت زمان مصاحبهها، متفاوت و مکان مصاحبه در محل مورد توافق مصاحبهگر و پژوهشگر بوده است.
ارائة یک نظریة برخاسته از دادهها، مستلزم جمعآوری و تحلیل همزمان و زنجیروار دادههاست. پنج مرحلۀ اساسی ولی نه لزوماً پیدرپی در مسیر پردازش یافتهها طی شد: انتخاب شرکتکنندگان، جمعآوری دادهها، تنظیم یافتهها، تجزیه وتحلیل یافتهها و ارائۀ راهبردهای اجرایی. طی فرایند مستمر جمعآوری، تجزیه و تحلیل و دستهبندی دادهها از طریق مصاحبه و بر اساس ارتباط پیامدهای مشارکت با هم، به تدوین مدل نهایی پرداخته شد. گفتنی است که پژوهشگران در این مصاحبهها به دنبال شناسایی پیامدهای اجرای راهبردهای کنش در زمینه مورد نظر و یافتن مقوله و مسئله محوری در زمینه توسعة ورزش همگانی از طریق مشارکت اجتماعی بودند. در نمونهگیری نظری، گردآوری اطلاعات و تحلیل دادهها، اقداماتی هستند که به شدت به یکدیگر وابسته میباشند و باید به صورت متناوب انجام گیرند، زیرا تحلیل همزمان، نمونهگیری از دادهها را هدایت میکند.
کدگذاری در این تحقیق به صورت باز و محوری انجام گرفت. در کدگذاری باز، پژوهشگر با مرور مجموعه دادههای گردآوری شده، تلاش می کند که مفاهیم پنهانی آن را باز شناسد. در کدگذاری محوری نیز هدف تعیین رابطۀ بین مقولههای ایجادشده در مرحلۀ کدگذاری باز است. بدین ترتیب، پدیدۀ مرکزی شناسایی و تفسیر شرایط علی و راهبردهای حاصله ارائه شد. از آنجا که نظریههایی که در عرصۀ علوم انسانی و رفتاری ارائه میشوند در طول زمان قابل اصلاح و تعدیلاند، محققان کیفی به جای واژۀ روایی و پایایی از واژههای دیگر مانند مقبولیت[17]، قابلیت انتقال[18] و تأییدپذیری[19] استفاده میکنند. مقبولیت به واقعی بودن اشاره دارد و پیتنی و پارکر[20] (2009) روشهایی را برای افزایش مقبولیت تحقیق پیشنهاد کردند که شامل منابع متعدد، تحلیلگران متعدد و روش های متعدد است. انتقال پذیری نتایج پژوهش، بیانگر تعمیم پذیری نتایج حاصل به سایر گروهها و محیطهای مشابه است. هرچند این امر خارج از توانایی پژوهشگر کیفی است، اما میتوان با استخراج و ارائۀ حداکثری دادهها (تا حد ممکن) تا حدودی این بخش از روایی تحقیق را نیز تأمین کرد-در این پژوهش با مرور متعدد مصاحبهها و استخراج حداکثری و غیرتکراری مطالب سعی بر اجرای این توصیه شد. تأییدپذیری نتایج پژوهش کیفی هنگامی تحقق مییابد که سایر محققان بتوانند به روشنی مسیر تحقیق و اقدامهای انجام گرفته توسط محقق را دنبال کنند.
یافتههای پژوهش
یافتههای پژوهش با استفاده از تحلیل همزمان فرایند کدگذاری، هنگام و پس از مصاحبهها به دست آمد. در ادامه بخشی از یک مصاحبه و نتایج کدگذاریها به تفکیک ارائه میشود.
«به عینه معلوم است که با توسعه ورزش همگانی در جامعه و شرکت همگی در این بحث، تحرک در افراد بیشتر شده و افزایش تحرک در مردم به سلامتی آنها کمک کرده و کمتر شاهد مراجعه مردم به بیمارستانها خواهیم بود. مردمی که به طور منظم فعالیت بدنی دارند، مردمی بانشاط هستند و کمتر به مسائل و مشکلات اجتماعی فکر میکنند و سعی دارند از زندگی خود لذت ببرند.» (مصاحبه یازدهم)
در مرحله کدگذاری باز، دادههای مربوط به پدیده مورد مطالعه با بررسی دقیق، نامگذاری و مقولهبندی میشود. در این کدگذاری دادهها به بخشهای مجزا خرد میشوند. برای به دست آوردن مشابهتها و تفاوتها به دقت بررسی میشوند و سوالاتی درباره پدیدهها که دادهها حاکی از آن اند، مطرح میگردد. لذا محقق در ابتدا محتوای کلیه مصاحبهها را پیادهسازی و سپس کدگذاری باز آنها را انجام داد. نتایج جدول 1 حاکی از آن است که 165 نشان اولیه میتواند پیامد مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران را تبیین کنند که سپس این نشانها در 28 نشان نهایی طبقهبندی شدند.
جدول 1: نتایجحاصلازکدگذاریباز پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانیایران
نشانهای نهایی |
نشانهای اولیه |
سلامتی و بهداشت جسمانی جامعه |
|
بهداشت روانی و اجتماعی جامعه |
|
افزایش ارتباطات اجتماعی |
|
پیگیری بهتر امورات اجتماعی |
|
نظارت عمومی بر عملکرد ورزش همگانی |
|
ادامه جدول 1: نتایجحاصلازکدگذاریباز پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانیایران
نشانهای نهایی |
نشانهای اولیه |
توسعه قانون در جامعه |
|
گسترش خصوصی سازی در جامعه |
|
مدیریت اصولی ورزش در کشور |
|
گسترش کانون ها و نهادهای ورزش همگانی در کشور |
|
مدیریت صحیح شهری |
|
ادامه جدول 1: نتایجحاصلازکدگذاریباز پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانیایران
نشانهای نهایی |
نشانهای اولیه |
سیاست اصولی دولت در ورزش همگانی |
|
افزایش اعتماد و عدالت اجتماعی در کشور |
|
توسعه مشارکت سیاسی مردم |
|
افزایش سرمایه اجتماعی جامعه |
|
بالا رفتن کیفیت زندگی عموم |
|
شناسایی و توسعه بازی های بومی و محلی |
|
ادامه جدول 1: نتایجحاصلازکدگذاریباز پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانیایران
نشانهای نهایی |
نشانهای اولیه |
ساماندهی و توسعه جشنوارهها و همایشها |
|
بهبود کیفیت رشته های ورزش همگانی |
|
بالا رفتن آگاهی های اجتماعی |
|
کارآفرینی و بازاریابی ورزش همگانی |
|
ادامه جدول 1: نتایجحاصلازکدگذاریباز پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانیایران
نشانهای نهایی |
نشانهای اولیه |
توسعه امکانات و تجهیزات ورزش همگانی |
|
توسعه گردشگری ورزشی |
|
توسعه جامع رسانه های گروهی |
|
توسعه فرهنگ داوطلبی در جامعه |
|
توسعه سیستم آمار و اطلاعات ورزش همگانی |
|
جهت دهی ورزش همگانی توسط عموم مردم |
|
بهبود مسائل فرهنگی و اجتماعی ورزش همگانی |
|
بهبود وضعیت آموزش و تعلیم و تربیت |
|
در مرحلۀ پس از فرایند کدگذاری باز، فرایند کدگذاری محوری صورت گرفت. کدگذاری محوری، مرحله دوم تجزیه و تحلیل در نظریهپردازی دادهبنیاد به روش استراس و کوربین است. هدف از این مرحله، برقراری رابطه بین طبقههای تولید شده (در مرحله کدگذاری باز) است. در حالی که کدگذاری باز، دادهها را به مقولههای مختلف تفکیک میکند، کدگذاری محوری، مقولهها و زیرمقولههای آنها را با توجه به مشخصهها و ابعاد آنها به یکدیگر مرتبط میسازد. (استراوس و کوربین، 1998). در طی فرایند کدگذاری محوری، محققان از ابزارهای تحلیلی پرسیدن سوال و مقایسه دائمی و نظری بین مقولهها، مقولههای فرعی و مشخصههای آنها که در کدگذاری باز ظاهر شدهاند، استفاده کردند تا روابط بین مقولهها و مقولههای فرعی را توسعه دهند. در نتیجه نشانهای نهایی در 10 مفهوم طبقهبندی شدند و از این میان، 5 مقوله نهایی پدید آمد که در جدول 2 نشان داده شده است:
جدول2: کدگذاریمحورییافتههایتحقیق
مقولهها |
مفاهیم |
نشان ها |
پیامد سبک زندگی فعال |
ارتقای کیفیت زندگی مردم |
|
توسعه آگاهی های اجتماعی |
|
|
پیامد مدیریت جامع ورزش همگانی کشور |
توسعه سازمان های ورزش همگانی کشور |
|
مدیریت اصولی ورزش در کشور |
|
|
ارتقای جایگاه بازی های بومی و محلی |
|
|
ارتقاء سرمایه اجتماعی
|
ارتقای سرمایه اجتماعی جامعه |
|
بهبود مشارکت مردمی |
|
|
توسعه قانون در جامعه |
توسعه قانون در جامعه |
|
پیامد ورزش همگانی مردمی |
عدم تمرکز دولت در بخش ورزش |
|
ورزش برای همه توسط مردم |
|
کدگذاری گزینشی یا انتخابی، کدگذاری محوری را در سطحی بالاتر و انتزاعیتر ادامه میدهد. در این مرحله، شکلگیری و پیوند هر دستهبندی با سایر گروهها تشریح میشود و محقق بیشتر در نقش نویسنده ای ظاهر میشود که بر اساس مقولات، نوشتههای کدگذاری، یادداشتهای نظری، شبکهها و دیاگرامها عمل میکند. جهتگیری کدگذاری گزینشی به سمت یکپارچه کردن مقولات مختلف در شکل یک طرح تئوریکی کلان است (جونز و نوبل[21]، 2007). در نهایت با یافتن رابطۀ نهایی بین مقولههای به دست آمده از کدگذاری محوری، الگوی نظری زیر شامل مدیریت جامع ورزش همگانی، ورزش همگانی مردمی، سبک زندگی فعال، ارتقای سرمایه اجتماعی و توسعه قانون در جامعه، با در نظر گرفتن مقولات، بیشترین تا کمترین درصد فراوانی نوشتههای کدگذاری و نظرات خبرگان و تاکیدات مصاحبه شوندگان و نظر محققان تدوین شد (شکل 2). پس از تدوین مدل برای افزایش اعتبار آن، مدل نهایی در اختیار خبرگانی قرار گرفت که هم با ورزش همگانی آشنایی داشتند و هم روش کیفی را میشناختند. از این خبرگان خواسته شد تا نظرهای خود را در مورد فرایند تدوین و مدل نهایی ارائه دهند. بیشتر آنها مدل را تأیید کردند و بعضی از آنها نظرهای اصلاحی داشتند که در فرایندی رفت و برگشت، اصلاحات اعمال و نظر نهایی آنها دریافت شد.
شکل1: الگوی نظری پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران
بحث و نتیجهگیری
از دیدگاه «شورای ورزش همگانی اروپا»[22]، ورزش همگانی یعنی فعالیتهای بدنی آزاد، داوطلبانه و اختیاری که در اوقات فراغت به انجام میرسد، امکان پرداختن به آن برای همگان وجود دارد و هدف از آن رقابت و پیروزی نیست، بلکه هدف پرداختن به چنین ورزشهایی، تفریح، توسعه و بهسازی انسانها میباشد (جوادیپور و سمیع نیا، 1392). هدف اصلی این تحقیق، شناسایی پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران بود. از این رو با توجه به یافتههای تحقیق، این عوامل در مراحل کدگذاری شناسایی، خلاصه و تحلیل شد که در انتها به استخراج مدلی در تحقیق منجر گردید. بر اساس یافتههای کدگذاری باز در تحلیل مصاحبههای کیفی، 165 نشان مرتبط با نتایج و پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران شناسایی شد که با توجه به تحلیل این عوامل، نشانها بر اساس نزدیکی مفهومی شناسایی شدند و 28 نشان نهایی طبقهبندی شدند. در ادامۀ تلخیص و تحلیل یافتهها، مفاهیم مرتبط و نزدیک به هم با کدگذاری محوری در یکدیگر تلفیق شد و در نهایت 10 مفهوم و 5 مقولۀ اصلی شامل مدیریت جامع ورزش همگانی، ورزش همگانی مردمی، سبک زندگی فعال، ارتقای سرمایه اجتماعی و توسعه قانون در جامعه تدوین شد.
با پیشرفت روزافزون علم و فناوری، مدیریت و برنامهریزی نقش مؤثری در سازمانهای اجتماعی و اجرایی یافته است (جوادیپور و همکاران، 1392) و مقوله تربیت بدنی و ورزش به عنوان یک تشکیلات گسترده و در عین حال پیچیده نیاز به مدیریت کارآمد در سطوح مختلف را دارد. توسعه ورزش همگانی در کشور نیز نیازمند سازمانهای کارا و اثربخش است که در راستای مشارکت مردم و همسو با جامعه در گسترش اصولی ورزش همگانی بکوشند. بنابراین پیامد مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی، توسعه سازمانهای ورزشی پویا و دانش- محور است که اصولا غیردولتی هستند و تصمیمگیری، هدایت، نظارت و امور اجرایی آن مستقیم یا غیر مستقیم در دست مردم است و تصمیمگیرنده اصلی آنها در واقع خود مردم به شمار می آیند. عراقی و کاشف (1393) کمبود امکانات، عدم آگاهی ورزشی، نبود مربیان متخصص و مشکلات اقتصادی را عمدهترین چالش توسعة ورزش همگانی در ایران دانستهاند که با نتایج تحقیق حاضر همخوانی ندارد- هر چند چالش مورد نظر ریشه در مدیریت ناصحیح ورزش همگانی دارد و از منظری دیگر می توان گفت که پیامد مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی میتواند این چالشها را مدیریت نماید. عیدی و همکاران (1390) به بررسی و تحلیل چالشهای ورزش همگانی پرداختند و نشان دادند که چالشهای اساسی در این حوزه شامل چگونگی مشارکت دولتها در ورزش، تاکید بر ورزش قهرمانی در مقابل ورزش همگانی و روند توسعة ورزش از سطح بالا به پایین (الگوبرداری نوجوانان و جوانان از قهرمانان ورزشی از طریق رسانه) جامعه را شامل میشود. یافتههای این تحقیق با نتایج تحقیق حاضر از این لحاظ همخوانی دارد که اگر مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی اتفاق بیفتد، بزرگترین چالش مورد نظر یعنی چگونگی مشارکت دولتها در ورزش همگانی رفع می شود و مدیریتی مردمی و غیردولتی در ورزش همگانی حاکم خواهد گردید. همچنین مهدیزاده و اندام (1393) مسائل سازمانی و مدیریتی را در اولویت اول راهکارهای توسعه ورزش همگانی دانستهاند که با یافتههای این تحقیق سازگار است، چرا که این تحقیق نیز مسائل مدیریتی ورزش همگانی را در اولویت قرار داده است. آصفی و همکاران (1393) وکشگر و سلیمانی (1391) نیز بیان نمودهاند که افزایش امکانات ورزشی باعث افزایش مشارکت جامعه در ورزش همگانی خواهد شد. بنابراین توجه مسئولان امر در فراهم نمودن زیرساختها و تجهیزات ورزش همگانی برای توسعه ورزش همگانی در نواحی مختلف کشور و بهره گیری از مشارکت مردم در این امر، از موارد لازم میباشد و باعث مشارکت حداکثری مردم میشود.
توسعة ورزش همگانی مخصوص یک جا و یک گروه خاص نیست و همانطورکه از این اصطلاح بر می آید، ورزش برای همة اقشار جامعه با هر رنگ و نژاد، هر وضعیت اقتصادی و ... است (آصفی و اسدیدستجردی، 1395). یکی دیگر از پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی، سوق ورزش همگانی به سمت مردمی بودن و فاصله گرفتن از بخش دولتی است. هر چند تاکنون تلاشهای گوناگونی برای کاهش تصدیگری دولت در بخشهای مختلف از جمله ورزش صورت گرفته است، اما این تلاشها تا کنون به طور کامل موفقیتآمیز نبوده و شاهد این هستیم که ورزش در کشور ایران اصولا توسط بخش دولتی هدایت و کنترل میشود. صفاری و قره (1395) در تحقیق خود نشان دادند که مهمترین عوامل محیطی شامل محیط اجتماعی است و تدوین برنامههای آتی بر اساس بافت اجتماعی میتواند زمینهای مناسب برای همگانی شدن ورزش در ایران فراهم کند که با نتایج تحقیق حاضر همخوانی دارد. همچنین، شمسی و همکاران (1394) در تحقیق خود نشان دادند تأثیر متغیرهای خانواده، دوستان و همسالان با مشارکت ورزشی جوانان دارای رابطۀ معناداری میباشد که با توجه به اینکه مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی از طریق خانوادهها صورت میگیرد، با نتایج تحقیق حاضر همخوانی دارد. شهبازی و همکاران (1392) در تحقیق خود از میان راهکارهای مربوط به نیروی انسانی، دو راهکار بهرهگیری از نیروهای داوطلب در توسعه ورزش همگانی و تربیت کارشناسان و مدیران حرفهای در ورزش همگانی را در اولویت دانستهاند که با یافتههای تحقیق حاضر سازگار میباشد. بنابراین در برنامهریزی درازمدت برای توسعه مشارکت اجتماعی باید عوامل انسانی و مسائل مختلف اجتماعی در اولویت توجه قرار گیرد و کار فرهنگی در این زمینه انجام شود تا نیروی انسانی آمادگی مشارکت در این امر را داشته باشد و از پیامدهای مشارکت اجتماعی، مردمی شدن ورزش همگانی در کشور باشد. یکی از پیامدهای مشارکت اجتماعی واقعی در ورزش همگانی کشور ایران، سوق ورزش همگانی به سمت خصوصی شدن و رهایی از دولتی بودن خواهد بود که در نتیجه شاهد رشد و شکوفایی گردشگری ورزشی در کشور خواهیم بود. همچنین با سودآور بودن ورزش همگانی در کشور، بازاریابی و کارآفرینی در این بخش رونق می یابد و به صنعتی مهم در کشور تبدیل خواهد شد. بدیهی است که این امر از طریق نظارت مردمی بر تمام حوزههای ورزش همگانی و در دست گرفتن امور اجرایی ورزش همگانی توسط نیروهای داوطلبی و جهتدهی برنامههای ورزش همگانی کشور توسط مردم خواهد بود. بهتر است خدمات عمومی ورزشی در جامعه در جهت خصوصیسازی پیش برود و ورزش همگانی نیز به عنوان یک خدمت عمومی شناخته شود؛ چنان که حق هر شهروندی در جامعه دسترسی آسان، ارزان قیمت و با کیفیت به آن است. پس وضع قوانینی در ایجاد حمایت و پشتیبانی از متولیان خصوصی و مشارکت مردم یک محله در همه ابعاد توسعهای ورزش همگانی به صورت تعاونی، میتواند در توسعه برنامه مشارکت مردم در غیردولتی نمودن ورزش همگانی اهمیت داشته باشد.
یکی دیگر از پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی، تغییر سبک زندگی مردم از شیوه غیر فعال به سمت فعال و پر تحرک است. شرکتکنندگان در ورزش همگانی، مهمترین رکن توسعهای در گسترش ورزش همگانی هستند و اهمیت دادن به بهداشت و سلامتی آنها در همه موارد میتواند با اهمیتترین راهبرد مدیران جامعه در توسعه ورزش همگانی به شمار آید. افزایش دانش و آگاهی مردم در موارد بهداشتی، سلامتی و ورزشی، زمینه توسعه مشارکت آنها را فراهم مینماید. امروزه با توجه به گسترش رسانههای گروهی و توسعه اطلاعات و دانش افراد جامعه در موارد گوناگون، زمینه برای توسعه ورزش همگانی مساعدتر شده است. یافتههای جدید علمی پیرامون نقش ورزش همگانی در سلامتی جسمانی و روانی و توصیه به ورزش و تحرک از طرف متولیان سلامت جسمانی و روانی جامعه، زمینه را برای توجه عمومی به ورزش همگانی مساعد نموده است. همچنین نوع تعلیم و تربیت افراد از زمان کودکی و پرداختن به ورزش و بازیهای دوران کودکی، میتواند شرایط را برای سوق افراد به سمت داشتن زندگی فعال در بزرگسالی مهیا نماید. در راستای توجه به ابعاد بهداشتی ورزش، مگن[23] و همکاران (2016)، فلوید[24] و همکاران (2016)، شین[25] و باربور[26] (2015) نشان دادند که مشارکت اجتماعی بخصوص مشارکت در فعالیتهای بدنی با سلامتی و بهداشت افراد جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد که با یافتههای این تحقیق همخوانی دارد. قره و همکاران (1395) در تحقیقی نشان دادند رسانهها با توجه به قدرتی که در جذب تودۀ مخاطبان و مشارکت در فرآیند شکلدهی افکار عمومی دارند، میتوانند نقش درخور ملاحظهای در افزایش مشارکت مردم در ورزشهای تفریحی داشته باشند. بنابراین توسعه وسایل ارتباطی جمعی که به توسعه ارتباطات اجتماعی و در نتیجه بهبود مشارکت اجتماعی در افراد جامعه منجرگردیده است میتواند به عنوان پتانسیل توسعه مشارکت اجتماعی در همه زمینههای اجتماعی از جمله ورزش همگانی باشد. آیمیو[27] و همکاران (2013) در تحقیقی به توسعه یک مدل مفهومی اطلاعرسانی سلامت از طریق ورزش پرداختند. در این مدل مفهومی که بهداشت از طریق ورزش ارائه شده، دستهبندی اولیه از سه گروه اصلی جسمی، روانی و اجتماعی تشکیل گردیده و ریشه اصلی این مدل بر اساس مدل محیط زیستی اجتماعی خوب تعیین شده است و نشان میدهد که مشارکت ورزشی منحصرا توسط عوامل فردی- اجتماعی (سطح خرد) تعیین نمیشود، بلکه عوامل زیربنایی مانند در دسترس بودن امکانات ورزشی و برنامههای ورزشی (سطح کلان) نیز میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. بنابراین یکی از پیامدهای توسعه مشارکت در ورزش همگانی، توسعه زیر ساختها و داشتن محیط زیست اجتماعی خوب میباشد که با یافتههای تحقیق حاضر همخوانی دارد.
ورزش به نوعی موجب افزایش روابط اجتماعی افراد میشود و سرمایهگذاری در ورزش موجب افزایش هویت ملی، غرور ملی، توسعه و یکپارچگی اجتماعی و جلوگیری از جرم و جنایت و افزایش سطح تحصیلات و منافع اقتصادی میگردد (کلیبال[28] و همکاران، 2010). سرمایه اجتماعی به عنوان محصول نوع خاصی از کنش جمعی میتواند مولد کارکردهای اجتماعی مورد انتظار باشد. کنشها و مشارکتهای داوطلبانه و جمعی منتهی به تولید سرمایه اجتماعی است (پاکسرشت، 1393). از پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی، میتوان به ارتقای سرمایه اجتماعی در جامعه اشاره نمود. سرمایة اجتماعی، مفهومی مهم در کنشها و روابط اجتماعی به شمار میآید که شخص از طریق برقراری ارتباط با دیگران به این نوع سرمایه دست پیدا میکند (ترپتی و همکاران[29]، 2012). باشگاههای ورزش محلی، یکی از مؤلفههای مهم شبکههای اجتماعی رسمی و غیررسمی هستند که ایجاد، گسترش و حفظ سرمایۀ اجتماعی را پشتیبانی میکنند. باشگاههای ورزشی مبتنی بر اجتماع محلی (ورزش همگانی)، فرصتهایی را برای افراد جامعه فراهم میآورند تا گرد هم جمع شوند و آنها را قادر میسازد تا به واسطۀ سازوکارهای رسمی و غیررسمی ورزش با شبکههای اجتماعی گستردهتر مرتبط و درگیر شوند (کاسکلی[30]، 2008). یافتههای تحقیق عابدینی و طالبی (1396) نشان میدهد که عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مرتبط با میزان گرایش شهروندان به ورزش همگانی رابطۀ مثبتی دارد. همچنین صفاری و قره (1395) نشان دادند که محیط اجتماعی مهمترین مؤلفۀ محیطی است و تدوین برنامههای آتی بر اساس بافت اجتماعی، شیوۀ زندگی، گروههای همسن و تهیه و تدارک امنیت اجتماعی در پیرامون اماکن و فضاهای ورزشی تفریحی میتواند زمینهای مناسب برای همگانی شدن ورزش در ایران را فراهم کند. بنابراین مشاهده میشود با توسعه ورزش همگانی در جامعه، مشارکت اجتماعی نیز افزایش پیدا می کند که این نیز به نوبه خود باعث بهبود سرمایه اجتماعی در آن محیط میشود.
فلسفۀ ورزش همگانی، تشویق شهروندان به ورزش و فعالیتهای فیزیکی است و نیز پیامی برای سیاستگذاران دارد تا از موقعیت خود برای پیشبرد این هدف و فراهمآوردن فرصت برای مشارکت عموم افراد استفاده کنند (امان، 2009). امروزه توسعه ورزش به عنوان یک سیاست عمومی بر دیگر مباحث سیاسی دولتها برتری گرفته است و اغلب کشورهای پیشرفته جهان در برنامهریزیها و سازماندهی ورزش همگانی خود با دیگر کشورها رقابت میکنند و به طور مرتب در حال ارائه برنامههای خلاق برای رشد این ورزش هستند (سیدعامری و قربانبردی، 1391). از دیگر پیامدهای مشارکت اجتماعی در جامعه، توسعه قانونپذیری در افراد جامعه و بهبود حقوق شهروندی و سیاست بهینه دولت در امر توسعه ورزش همگانی است، چرا که امروزه ورزش همگانی به عنوان یک حق شهروندی مطرح است و مردم میتوانند به عنوان یک حقوق اجتماعی از دولت مردان مطالبه کنند و این گویای این امر است که دولتها نیز باید در کشور ایران این حق را بپذیرند و خود را آماده ارائه سرویسهای خدماتی ورزش همگانی برای آحاد جامعه بکنند. شهبازی و همکاران (1392) در تحقیق خود از بین راهکارهای مربوط به ساختار تشکیلاتی و وضع قوانین و مقررات، مشخص کردن شرح وظایف تمام سازمانها و نهادهای دستاندرکار ورزش همگانی و اتحاد و یکپارچگی بین سازمانهای دستاندرکار ورزش همگانی در کشور را دارای اولویت دانستهاند. ایبرت[31]و اسمیت[32] (2010) بیان میکنند که ایجاد انگیزه در افراد برای مشارکت فعال در فعالیتهای بدنی با توجه به اثرات سودمند آن بر سلامتی، بخشی از دستور کار سیاستهای بهداشتی کشور اسکاتلند باید باشد. بنابراین توجه به سلامتی مردم باید در زمره سیاست های اصولی دولت ها قرار گیرد و این امر جز از طریق ایجاد قوانین و دستورالعملهای لازم محقق نخواهد شد.
به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که پیامدهای مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران در زمینهها و بسترهای خاصی صورت خواهد گرفت و ابعاد مختلفی را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. بنابراین عوامل مختلفی باید مهیا گردند تا شاهد رشد و شکوفایی و همهگیر شدن ورزش همگانی در کشور ایران باشیم. در این میان، توجه جدی به حضور و مشارکت مردم در همه امورات مربوط به توسعه ورزش همگانی یک حقیقت اجتناب ناپذیر است، چرا که بدون حضور مردم، مشارکتی در کارها صورت نمی گیرد و توسعه ورزش همگانی عقیم خواهد ماند.
ورزش همگانی باید به سایر حوزههای سیاستگذاری مانند آموزش، بهداشت، خدمات اجتماعی، برنامهریزی شهری و کشوری، محیط زیست و اوقات فراغت پیوند بخورد و به عنوان عامل مهم فرهنگی - اجتماعی در رشد انسانی مورد توجه قرار گیرد.
بنابراین پیشنهاد میشود:
- در مورد فوائد ورزش و تحرکبدنی در بین جامعه اطلاعرسانی گستردهای صورت بگیرد تا پرداختن به ورزش همگانی در سبد زندگی خانوار قرار گیرد.
- مدیریت منسجم ورزش همگانی در کشور ایجاد شود تا با استفاده از ظرفیتهای موجود در بخش دولتی کشور و استفاده از ظرفیت بخش خصوصی به توسعه مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی بپردازد.
- برای این که شاهد پیامدهای خوب مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی کشور باشیم، باید توجه دستاندکاران امر ورزش همگانی به فراهم نمودن بسترهای ورود مردم در جهت مدیریت، سازماندهی، نظارت و کنترل ورزش همگانی در تمامی ابعاد مدیریت ورزش همگانی کشور فراهم شود.
منابع
- آصفی، احمدعلی؛ خبیری، محمد؛ اسدی دستجردی، حسن و گودرزی، محمود. (1393). «بررسی عوامل سازمانی موثر در نهادینه کردن ورزش همگانی در ایران». پژوهشنامۀ مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. سال 10، شماره 20. صص 63-76.
- آصفی، احمدعلی و اسدی دستجردی، حسن. (1395). «بررسی موانع توسعة ورزش همگانی در دانشگاههای دولتی شهر تهران و ارائة راهکارهای کاربردی توسعة آن». مدیریت ورزشی. دورة 8، شمارة 6، صص 823 – 844.
- پاکسرشت، سلیمان. (1393). «ملاحظات و راهبردهای ارتقای سرمایه اجتماعی». مجله راهبرد فرهنگ. شماره 25، صص 71-104.
- فتحی، سروش و میرزاپوری ولوکلا، جابر. (1395).«بررسیتأثیرپایگاهاقتصادیاجتماعیبرمشارکتاجتماعی». فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان. سال هفتم، شماره 22، ص 87-100.
- جوادیپور، محمد و سمیع نیا، مونا. (1392). «تبیین موقعیت راهبردی و ارائه استراتژی توسعه ورزش همگانی در ایران». پژوهشهای مدیریت ورزشی و علوم حرکتی». دوره 3، شماره5، صص 15-28.
- جوادیپور، محمد؛ قویدل سرکندی، مژده و سمیعنیا، مونا. (1392). «ارائۀچارچوبنظریوطراحیالگوبرایتوسعۀورزشهمگانیدرایران». مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 21، صص 127-148.
- رضوی، سیدمحمدحسین؛ نیازی، سید محمد و برومند، محمدرضا. (1393). «طراحی و تدوین راهبرد توسعة ورزش همگانی شهر مشهد با استفاده از دیدگاه علمی». پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. سال سوم، شمارة 1، صص49- 60.
- داوری، کوروش؛ شجاعی مقدم، امیررضا و رضوی مطلق، زهرا سادات. ( 1389). «بررسی رابطه بین روشهای جلب مشارکت با انجام فعالیتهای داوطلبانه در بین داوطلبان جمعیت هلال احمر استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1389». نشریه امداد و نجات. دوره2، شماره 4، صص 46-51.
- روزبهانی، محبوبه؛ کامکاری، کتایون و میرزاپور، علیاکبر. (1393). «بررسی عوامل موثر بر موانع مشارکت زنان سالمند در فعالیتهای ورزشی تفریحی استان البرز». مطالعات مبانی مدیریت در ورزش. سال 1، شماره 2، صص 33-42.
- سوادی، مهدی؛ همتینژاد، مهرعلی؛ قلیزاده، محمدحسن و گوهررستمی، حمیدرضا. (1396). «طراحی الگوی توسعه ورزش همگانی در استان هرمزگان». دوفصلنامه مدیریت و توسعه ورزش. دوره 6، شماره 2، صص 86- 101.
- سیدعامری، حسن و آلق قربان بردی، محمد. (1391). «تبیین راهکارهای جذب و افزایش مشارکت شهروندان در برنامههای ورزش همگانی و تفریحی (مطالعه موردی ارومیه)». پژوهشهای مدیریت ورزشی و علوم حرکتی. سال دوم، شماره 4، صص 23-34.
- شکوری، علی. (1390). مشارکتهای اجتماعی و سازمانهای حمایتی، با تاکید بر ایران. چاپ اول، تهران: انتشارات سمت
- شمسی، عبدالحمید؛ سلطانحسینی، محمد و روحانی، میثم. (1394). «تبیین نقش عوامل جامعهپذیری در توسعۀ مشارکت ورزشی جوانان(مطالعه موردی: شهر اصفهان)». مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 28، صص 71-88.
- شهبازی، مهدی؛ شعبانی مقدم، کیوان و صفاری، مریم. (1392). «ورزش همگانی (ضرورت، موانع و راهکارها)». فصلنامه مجلس و راهبرد. سال بیستم، شماره 76، صص 69-97.
- صفاری، مرجان و قره، محمدعلی. (1395). «شناسایی و رتبه بندی عوامل محیطی مؤثر بر همگانی شدن ورزشهای تفریحی ایران». مدیریت ورزشی. دوره 8، شماره 1، صص 51-68.
- صفاری، مرجان؛ احسانی، محمد و مجتبی امیری. (1394). «تحلیلیبرورزشهمگانیایرانباکاربردمدلیابیمعادلاتساختاری». دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. شماره 9، صص 94-83.
- قاسمی، حمید؛ تجاری، فرشاد؛ بروجردی علوی، مهدخت؛ امامی، حسین و امیری، مریم. (1391). «تحلیل محتوای دیدگاههای رؤسای سازمان تربیت بدنی دربارة مؤلفههای ورزش از سال 1357تا 1388». نشریة مدیریت ورزشی. شمارة 13، صص 137-152.
- قره، محمدعلی؛ صفاری، مرجان و نیری، شهرزاد. (1395). «بازپردازیکارکردهایرسانۀملیجهتتوسعۀورزشهایتفریحی: ارائه راهبردها و راهکارها». دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. سال ششم، چهاردهم پیاپی، شماره 11، نوبت بهار و تابستان، صص 63-76.
- کشگر، سارا و سلیمانی، مجتبی. (1391). «نقش برنامه خصوصیسازی بر توسعه ورزشهای همگانی از دیدگاه کارشناسان». پژوهشهای کاربردی مدیریت و علوم زیستی در ورزش. شماره 2، صص 99-104.
- عابدینی، صمد و طالبی، شیدا. (1396). «عوامل اجتماعی ـ فرهنگی مرتبط با میزان گرایش شهروندان به ورزش همگانی در خلخال». جامعهشناسی کاربردی. دوره 28، شماره 1، شماره پیاپی 65، صص 144-131.
- عرب نرمی، بتول؛ گودرزی، محمود؛ سجادی، سید نصرالله و خیبری، محمد. (1395). «تلویزیون و توسعة ورزش همگانی: یک نظریه برخاسته از دادهها». مطالعات مدیریت ورزشی. نوبت 8 ، شماره 40، صص 17-38 .
- عراقی، محسن و کاشف، میرمحمد. (1393). «چالشهایپیشرویتوسعةورزشهمگانیدرایرانوراهبردهایآن». مدیریت ورزشی، دوره 6، شماره 4، ص 643-655.
- عیدی، حسین؛ رمضانینژاد، رحیم و عباسی، همایون. (1390). «چالشهای ورزش همگانی و تفریحات سالم در مقابل ورزش نخبه در ایران و جهان». همایش ملی تفریحات ورزشی. آذر ماه، تهران.
- مظلوم خراسانی، محمد؛ نوغانی، محسن و خلیفه، محمدرضا. (1391). «بررسیمیزانمشارکتاجتماعیمردمدرشهرمرودشتو عواملمؤثربرآندرسال1387». جامعه شناسی کاربردی. سال 23، شماره پیاپی 45، شماره اول، صص 50-80.
- مهدیزاده، رحیمه و اندام، رضا. (3931). «راهکارهای توسعه ورزش همگانی در دانشگاههای ایران». مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 22، ص 15-38.
- نعمتی بیدگلی، جواد. (1395). «بررسی و ارزیابی عوامل موثر بر نگرش، گرایش و عدم مشارکت خانوادهها به فعالیتهای حرکتی و ورزشی در هشت شهر جمهوی اسلامی ایران». توسعه آموزش جندی شاپور. دوره 7، ویژه نامه، صص 42-52.
- Aman, MS. (2009). “Sport for All and Elite Sport: Underlining Values and Aims for GovernmentInvolvement via Leisure Policy”. European Journal of Social Sciences, Vol. 9, No. 4.
- Cuskelly, G. (2008). “Volunteering in community sport organization: Implications forsocial capital”. In Nicholson, M., & Hoye, R. (Eds). Sport and social capital. )1st Ed( Amsterdam: Butterworth-Heinem
- Eberth, B. and Smith, MD. (2010). “Modelling the participation decision and duration of sporting activity in Scotland”. Economic Modelling, 27: 822–834.
- Eime, RM. Charity, MJ. Harvey, JT. And Payne, WR. (2015). “Participation in sport and physical activity: associations with socio-economic status andgeographical remoteness”. Eime et al. BMC Public Health. 15:434.
- Floud, S. Balkwill, A. Canoy, D. Reeves, G K. Green, J. Beral, V & Cairns, B. J. (2016). “Social participation and coronary heart disease risk in a large prospective study of UK women”. European Journal of Preventive Cardiology, 23(9): 995–1002.
- Frawley, S., Veal, A. J., Cashman, R., and Toohey, K. (2009). “Sport for All’ and MajorSporting Events: Introduction to the Project”. School of Leisure, Sport and Tourism Working Paper 5, Sydney: UTS, 15.
- Jones ,Robert and Noble, Gary. (2007). “Grounded theory and management research: a lack of integrity?”. Qualitative Research in Organizations and Management: An International Journal. Vol. 2 Issue: 2, pp.84-103, https:// doi. org/ 10.1108/ 17465640710778502.
- Kylie Ball et al. (2010). “Love the neighbor? Associations of socialcapital and crime with physical activity amongst women”. Social Science & Medicine, 71, pp: 807-814.
- Lina, S., Ruixue, C. (2012). “Research Status on Equalization of Public Sports Service for Nationwide Fitness in Hebei”. International Conference on Solid State Devices and Materials Science, 25, 2298 – 2303.
- Qin, J., Theis, K.A., Barbour, K.E. (2015). “Impact of arthritis and multiple chronic conditions on selected life domains — United States”. MMWR Morb. Mortal. Wkly Rep. 64 .21., 578–582.
- Prins, Richard G. Mohnen, Sigrid M. van Lenthe, Frank J. Brug, Johannes & Oenema, Anke. (2012). “Are neighbourhood social capital and availability of sports facilities related to sports participation amongDutch adolescents?”. International Journal of Behavioral Nutrition and Physical Activity, Vol.9.90., PP:2-11. http://www.ijbnpa.org/content/9/1/90.
- Strauss A & Corbin. J. (1998). Basics of Qualitative Research: techniques and procedures for developing grounded theory. 2rd.edition, Thousand Oaks: Sage publications, Inc.
- Weiler, R., Hamer, M., & Stamatakis, E. (2014). “Watching sport on television, physical activity, and risk of obesity in older adults”. BMC Public Health, 14(1), 1-4.
- Wicker, P. Hallmann, K. Breuer, C. (2012). “Micro and macro level determinants of sport participation”. Sport, Business and Management: An International Journal, 2 (1). 51-68.
- Wicker, P. Hallmann, K. Breuer, C. (2013). “Analyzing the impact of sport infrastructure on sport participation using geo-coded data: Evidence from multi-level models”. Sport Management Review, 16. 54–67. jo u rn al h om ep age: w ww.els evier.c o m/lo c ate/s mr.
- Vandendriessche, J. B., Barbara, F.R. Vandorpe., & Roel, V. (2012). “Variation in Sport articipation,Fitness and Motor Coordination with Socioeconomic Status among Flemish Children”. Pediatric Exercise Science, 24:113-12.
- Vandermeerschen, H. Meganck, J. Seghers, J. Vos, S. Scheerder, J. (2017). “Sports, Poverty and the Role of the Voluntary Sector. Exploring and Explaining Nonprofit Sports Clubs’ Efforts to Facilitate Participation of Socially Disadvantaged People”. LSTR. Voluntas, 28: 307–334.