نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه خوارزمی(نویسنده مسئول) E-mail:Vida_therasmus2000@yahoo.com
2 دانشیار، دانشگاه خوارزمی
3 دانشجوی کارشناسی ارشد، روانشناسی عمومی، دانشگاه خوارزمی
چکیده
یکی از دغدغه های مهم زندگی هر فرد، انتخاب همسر است. انتخاب همسر و معیارهای مربوط به آن، به عنوان عوامل بنیادی در ایجاد یک فضای گرم و صمیمی که زمینه ساز رشد و پیشرفت جامعه است، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان با ملاکهای انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی بود.روش تحقیق در این پژوهش، از نوع همبستگی است. جامعۀ این پژوهش را تمامی دانشجویان دختر و پسر دورۀ کارشناسی دانشگاه خوارزمی تهران (در سال تحصیلی 93-92 که مجموعاً 5160 دانشجو بودند) تشکیل می دادند. از این جامعه، 250 دانشجوی دختر و پسر مجرد (125 پسر و 125 دختر) به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب و سپس پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید،1990)(95/0=آلفای کرونباخ)، خرده مقیاس تنظیمهیجانی (شات و همکاران، 1998)(88/0=آلفای کرونباخ) و ملاکهای انتخاب همسر (فراهانی و عابدی، 1385)(80/0> آلفای کرونباخ) را تکمیل نمودند. در فرآیند گردآوری دادهها، پژوهشگر پس از کسب رضایت و توضیح فرآیند پژوهش به شرکت کنندهها، پرسشنامهها را بین آنها توزیع میکرد. برای تجزیه و تحلیل دادهها در دو بخش توصیفی و استنباطی، از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان و سبک دلبستگی ایمن با مولفههای انتخاب همسر وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی ارتباط مثبت معنادار داشتند. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که تنظیم هیجان و سبک دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی میتوانند 23 درصد از واریانس ملاک وظیفه شناسی را تبیین کنند. تنظیم هیجان، دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی و دلبستگی اجتنابی میتوانند 25 درصد از واریانس ملاک برونگرایی انتخاب همسر را تبیین کنند و سبکهای دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی و ایمن میتوانند 17 درصد از واریانس ملاک عینی انتخاب همسر را تبیین نمایند. همچنین، نتایج آزمون t مستقل نشان داد دو گروه دختر و پسر از لحاظ ملاک انتخاب همسر وظیفه شناسی تفاوت دارند.بدین ترتیب، براساس نتایج این پژوهش میتوان در مشاورههای قبل از ازدواج با تعیین سبک دلبستگی و تنظیم هیجان افراد، ملاکهای انتخاب همسرشان را پیشبینی کرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Attachment Styles, Emotion Regulation and Mate Selection among Kharazmi University Single Students
نویسندگان [English]
- Faranak Ghafoori Asl 1
- Mohammad Hossein Abdollahi 2
- Mohsen Amiri 3
1 Master degree in General Psychology, Kharazmi University
2 Ph.D., Associate Professor in Psychology, Kharazmi University
3 Master degree Student in General Psychology, Kharazmi University
چکیده [English]
One of the important issues in the life of any one is the mate selection. Mate selection and the criteria related to it, as a fundamental factor in creating a warm and friendly atmosphere that underlie the growth and the development of society, have special importance. Given the importance of the issue, the objective of this research was to study the relationship between attachment styles and emotion regulation with mate selection among Kharazmi University single students.
This was a correlation study. The research society was all male and female students graduate BS, Kharazmi University of Tehran (93-92 academic year, a total of 5160 students). The sample of 250 people (125 male, 125 female) were selected by using multi-stage cluster sampling method. Then they completed Adult Attachment Style questionnaire, Emotional Regulation subscale and Mate Selection questionnaire. Data analysis, in both descriptive and inferential statistics, was performed using Pearson correlation, Stepwise regression and Independent T-test.
Results showed emotion regulation and secure attachment style had a significant positive correlation with components of mate selection including conscientiousness, extraversion and objectivity. Also, results of stepwise regression showed that emotion regulation and ambivalent attachment style can explain 23 percent of variance of conscientiousness of mate selection; Emotion regulation, anxious-ambivalent and avoidant attachment styles can explain 25 percent of variance of extraversion of mate selection, and anxious-ambivalent, avoidant and secure attachment styles can explain 17 percent of variance of objectivity of mate selection. The results of t-test showed that the two groups of male and female are different in conscientiousness of mate selection.
In conclusion, These results can be used in premarital consultation with determining attachment style and emotion regulation in order to predict their mate selection criteria.
کلیدواژهها [English]
- Attachment Styles
- Emotion Regulation
- Mate Selection Criteria and Single students
سبکهای دلبستگی، تنظیم هیجان و ملاکهای انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی
فرانک غفوری اصل[1]
محمدحسین عبداللهی[2]
محسن امیری[3]
تاریخ دریافت مقاله: 19/8/1393
تاریخ پذیرش مقاله:18/10/1393
مقدمه
یکی از دغدغه های مهم زندگی هر فرد انتخاب همسر است. انتخاب همسر و معیارهای مربوط به آن، به عنوان عوامل بنیادی در ایجاد یک فضای گرم و صمیمی که زمینه ساز رشد و پیشرفت جامعه است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است(عابدی، 1386).
انتخاب همسر از زمانی که داروین در سال 1871 در مورد انتخاب جنسی نوشته، یکی از موضوعات مورد توجه زیستشناسان بوده است؛ با این حال تا سال 1998 که تحقیقات شکل منظمتری یافته، انتخاب همسر در انسان خیلی به ندرت مورد تحقیق قرار گرفته است (مثل هیل[4]، 1945؛ مگنیز[5]، 1958؛ وکیل[6]، 1973). این احتمال که در واقع راهبردهایی برای انتخاب همسر در انسان وجود دارد، در طول سالها در بسیاری از فرهنگها مطرح شده و در بیانات حکیمانه گوناگونی به کار رفته است(پدیادیتاکیس[7]، 1997).
پاره ای از تحقیقات (باس[8]، 1998؛ اشمیت[9]، 2003) در انتخاب همسر به تفاوتهای جنسی اشاره کرده و برخی دیگر (میلر[10]، 2002) مردان و زنان را در انتخاب همسر مشابه دانسته و تفاوتهای جنسی را گزارش نکرده اند. در بین تحقیقاتی که تفاوتهای جنسی در انتخاب همسر را مطرح میسازند، مسئله مهم چگونگی تعبیر و تفسیر این تفاوتها میباشد. بعضی بر اساس دیدگاه تکاملی[11] (باس و بارنس[12]، 1986؛ کنریک[13] و تروست[14]، 1993) یا نظریه راهبردهای جنسی[15] (باس و اشمیت، 1993) این تفاوتها را به تفاوتهای زیستی نسبت داده اند و برخی دیگر طبق نظریه نقش اجتماعی[16] (ایگلی[17] و وود[18]، 1999؛ ایگلی و وود، 2002) تفاوتها را به نقشهای اجتماعی ربط میدهند.
از سوی دیگر، ویژگیهای بهنجار و نابهنجار روابط بینشخصی به گونهای عمیق از سبک دلبستگی[19] اشخاص تاثیر میپذیرند (حیدری و اقبال، 1390؛ بشارت و همکاران، 1382). بنابراین، ازدواج نیز که در زمره پیچیدهترین روابط انسانی است (میرمحمد صادقی، 1384) میتواند از سبکهای دلبستگی تاثیر پذیرد. تلفیق چندین نظریه در مورد تاریخ زندگی (لاو[20]، 1998؛ نقل از اشمیت، 2005) و نظریه دلبستگی (بالبی[21]، 1969) اشاره دارند به اینکه تجربیات دوران کودکی، راهبردهای انتخاب همسر در بزرگسالی را تحت تاثیر قرار میدهند (بلسکی[22]، 1999؛ چیشولم[23]، 1996؛ دراپر[24] و هارپندینگ[25]، 1988؛ نقل از اشمیت، 2005). در واقع، دلبستگی، نگهدارنده نزدیکی متقابل بین دو فرد در تمام مراحل زندگی است (خانجانی، 1384). اگرچه سبک دلبستگی فرد در سالهای اولیه زندگی شکل میگیرد، ولی در تمام طول عمر تداوم مییابد و ابعاد مختلف زندگی فرد از جمله روابط صمیمانه، عشق و ازدواج و چه بسا همسازی زناشویی وی را تحت تاثیر خود قرار میدهد(هازان و شیور[26]، 1987؛ سیمپسون[27] و همکاران، 1992).
شواهد بسیاری ثابت میکنند که افراد دارای مهارت هیجانی، یعنی کسانی که احساسات خود را به خوبی میشناسند و آنها را تنظیم میکنند و احساسات دیگران را نیز درک و به طرز اثربخشی با آن برخورد میکنند، در حوزههای مختلف زندگی، موفق و کارآمد میباشند و صاحبنظران و پژوهشگرانی که به بررسی و مطالعه علمی هوش هیجانی میپردازند، معتقدند که هوش هیجانی میتواند کاربردها و تاثیرات مهمی بر فعالیتهای گوناگون آدمی همچون: رهبری و هدایت دیگران، زندگی شغلی، زندگی خانوادگی و زناشویی، تعلیم و تربیت، سلامت روانی و... داشته باشد (یاریاری، مرادی و یحیی زاده، 1386). ولی یکی از جنبههایی که هوش هیجانی تاثیر فوق العادهای بر موفقیت در آن دارد، ازدواج و زندگی زناشویی است؛ به عبارتی، اگر زمینهای باشد که هوش هیجانی در آن اهمیت دارد، آن زمینه ازدواج است، زیرا بنیاد و اساس رضایت از روابط، به توانایی فهم و کنترل هیجانات بستگی دارد و جزء مهمی از رضایت زناشویی، آگاهی فرد از هیجانات همسرش و احترام به آن هیجانات است (یاریاری، مرادی و یحیی زاده، 1386). با توجه به مطالب مطرح شده، هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و تنظیمهیجان با ملاکهای انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی بود و سوالهای تحقیق به قرار زیر بودند:
- آیا تنظیم هیجانی با ملاکهای انتخاب همسر همبستگی دارد؟
- آیا سبکهای دلبستگی با ملاکهای انتخاب همسر همبستگی دارد؟
- آیا سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان میتوانند با هم ملاکهای انتخاب همسر را پیش بینی کنند؟
- آیا مردان و زنان از لحاظ ملاکهای انتخاب همسر با هم تفاوت دارند؟
دیدگاه تکاملی و نظریه راهبردهای جنسی، تفاوتها را بر اساس تفاوتهای زیستی- تولیدمثلی بررسی کرده است. بر اساس این نظریه، هر جنس با مشکلات منحصر به فردی در تولید مثل موفق رو به رو میشود. زنان و مردان از نظر مسئولیت در قبال فرزند، ظرفیت تولید مثل[28]، رفتار پدرانه[29] در مقابل رفتار مادرانه[30] متفاوتاند و برای مقابله با این موارد، راهبردهای متفاوتی را به کار میبرند. مردان نسبت به زنان سلولهای جنسی بیشتری تولید میکنند و مسئولیت کمتری در مورد فرزندان دارند. بنابراین، آنان تمایل بیشتری به داشتن ارتباطات کوتاه مدت دارند و تعداد ارتباط آنان با غیر همجنس نسبت به زنان بیشتر است (باس، 1998 به ویرایش پروین[31] و کوپر[32]، 1998). نکته دیگر در دیدگاه تکاملی این است که مردان تاکید بیشتری نسبت به زنان بر زیبایی جسمی دارند، چرا که زیبایی با سن، سلامت و تناسب برای تولیدمثل ارتباط دارد. بر عکس، مسئولیت زنان در تولید فرزندانی که زنده بمانند خیلی زیاد است، زیرا دوران بارداری و پس از آن در برگیرنده تحمل زحمت و مراقبت بسیار است. مورد دیگر که این مسئولیت را افزایش میدهد این است که زنان در تولید فرزندان نسبت به مردان محدودیت بیشتری دارند (باس، 1998، به ویرایش پروین و کوپر، 1998).
در این پژوهش ملاکهای انتخاب همسر در سه عامل مورد توجه قرار میگیرد:
عامل اول یا عامل وظیفه شناسی و تعهد: شامل خصوصیاتی درونی و فردی هستند که شناخت آنها نیاز به بررسی عمیق دارد و به سادگی صورت نمیگیرد، مثل توانایی حل مسئله، با اعتماد به نفس، دارای انگیزه پیشرفت، وفادار و متعهد، دارای ثبات رای.
عامل دوم یا عامل برونگرایی-درونگرایی: صفاتی است که در ارتباط با دیگران بروز مینمایند، مثل شاد و سرزنده، پرانرژی و فعال، هیجان طلب، بیانگر و باز، شوخ طبع، با گذشت، مهربان و صمیمی که در جوامع جمعگرا که موفقیت فرد در ارتباط با دیگران و به خصوص خانواده همسر، نقش ارزندهای در موفقیت در روابط زناشویی دارد، عوامل مهمی در ملاکهای انتخاب همسر به نظر میرسند.
عامل سوم یا عامل عینی: صفات عینی که اشاره به وضعیت و موقعیت فرد دارند و به راحتی قابل شناسایی میباشند و در ایجاد جذابیتهای ابتدایی موثر هستند، مثل آینده اقتصادی خوب، جایگاه اجتماعی و تحصیلات. به نظر میرسد این ویژگیها به خصوص در جوامع جمعگرا که ادراک خود وابسته به دیگران بوده و خود در بافت اجتماع تعریف میگردد، در ملاکهای انتخاب همسر مهم به شمار آیند (عابدی، 1386).
میکولینسر و شیور (2003) پویایی[33] سیستم دلبستگی در بزرگسالی را نشان دادند و اظهار داشتند سیستم دلبستگی، یک وسیله ذاتی تنظیمکننده است که برای شخصیت و رفتار بینفردی، دارای کاربرد و پیامدهای مهمی است. افراد ایمن، اجتنابی و دوسوگرا، راهبردهای کاملاً متفاوتی را برای تنظیم عواطف و پردازش اطلاعات هیجانی[34] به کار میبرند (شیور، شاخنر[35] و میکولینسر[36]، 2005). سبکهای دلبستگی بر شیوه مدارا با استرسها و برخورد با وقایع تروماتیک و حوادث تهدیدکننده زندگی تأثیر دارند؛ به طوری که افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، در مقایسه با سبکهای اجتنابی و دوسوگرا، در چنین شرایطی بهتر مقابله میکنند و از سلامت روان بهتری برخوردارند (دیتوماسو[37]، برانن-مک نالتی[38]، راس[39] و برگس[40]، 2003؛ نقل از رحیمیان بوگر و همکاران، 1387؛ میکولینسر و شیور، 2003) همچنین، از راهبردهای تعامل اجتماعی مثبتتری نسبت به دو گروه دیگر استفاده میکنند و تنظیم هیجانی بیشتری دارند (کراگنولا[41] و همکاران، 2011).
اشخاص دارای سبک دلبستگی ایمن، از آن دسته راهبردهای تنظیم هیجانی استفاده میکنند که استرس را به حداقل میرسانند و هیجانهای مثبت را فعال میکنند (میکولینسر و شیور، 2004؛ لینلی[42] و ژوزف[43]، 2004). به علاوه، اشخاص دارای سبکهای دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا از آن دسته راهبردهای تنظیم هیجانی سود میجویند که بر هیجانهای منفی تأکید دارند یا تجربههای هیجانی را سرکوب میکنند (اجتنابی) یا آنکه باعث میشوند موقعیتها، استرسزاتر تجربه شوند (میکولینسر و شیور، 2004). افراد اجتنابی در مورد صمیمیت و تعهد نگرانند. آنها تمایلی به مشارکت در روابط نزدیک ندارند و ترجیح میدهند به دیگران وابسته نشوند و نیاز به دلبستگی را تحت فشار استقلال و کنترل انکار میکنند. افراد دوسوگرا اشتیاق زیادی برای صمیمیت دارند، در عین حال ترس از طرد را تجربه میکنند. دوسوگراها نسبت به افراد ایمن و اجتنابی، از اعتماد به خود کمتری برخوردارند. این ویژگیهای آسیبزای دلبستگیهای ناایمن زمینه را برای پیدایش و یا تداوم مشکلات و اختلالهای روانشناختی فراهم میسازند (بشارت و همکاران، 1391).
تنظیم هیجان[44] به عنوان فرآیندِ آغاز، حفظ، تعدیل و یا تغییر در بروز، شدت یا استمرارِ احساس درونی و هیجانِ مرتبط با فرآیندهای اجتماعی- روانی و فیزیکی در به انجام رساندنِ اهداف فرد تعریف میشود (ویمز و پینا[45]، 2010). در واقع، تنظیمهیجانی تنها سرکوب هیجانها نیست، بلکه شخص نباید همیشه در یک حالت آرام و ساکن از برانگیختگی هیجانی قرار داشته باشد. در عوض تنظیمهیجانی، شامل فرآیندهای نظارت و تغییر تجربیات هیجانی شخص است (تامپسون[46]، 1994؛ نقل از مهدوی حاجی، 1389). هیجانات دارای کیفیت بالایی هستند؛ به این صورت که میتوانند باعث واکنش مثبت یا منفی در افراد شوند. اگر متناسب با موقعیت و شرایط باشند باعث واکنش مثبت و در غیر این صورت باعث واکنش منفی میشود. بنابراین، زمانی که هیجانات شدید میشوند یا طولانی میشوند و یا با شرایط سازگار نیستند، آن زمان نیاز به تنظیم کردن آنها لازم است (گروس[47]، 1998).
اشخاصی که از سطوح بالاتر هوشهیجانی (که تنظیمهیجان از مولفههای اصلی آن است) برخوردارند در مقایسه با افراد با هوشهیجانی پایین، رضامندی زناشویی بیشتری را تجربه میکنند (شات و همکاران، 2001؛ نقل از فدوی، 1389). براساس برخی مطالعات، مؤلفههای هوش هیجانی (شامل تنظیم هیجان، ارزیابی و بیان هیجان و بهره برداری از هیجان) یک پیشبین عمده برای شاخصهای بهزیستی روانی از جمله رضایت از زندگی و عملکرد بینفردی محسوب میشوند (اکسترمرا و فرناندز[48]، 2005؛ واندیاس[49]، 2005). رهنما (1381) نشان داد که آموزشهای حین ازدواج، تاثیری مثبت بر رضایت زناشویی دارد و بنابراین آموزش تنظیمهیجان میتواند به شکلگیری ازدواجی موفق نایل شود.
بنابر نتایج بعضی از پژوهشها (فنی و نولر، 1990؛ بشارت و همکاران، 1382)، دلبستگی ایمن با ویژگیهای ارتباطی مثبت شامل صمیمیت و خرسندی، دلبستگی اجتنابی با سطوح پایینتری از صمیمیت و تعهد و دلبستگی دوسوگرا با شور و هیجان و دلمشغولی در مورد روابط- توأم با خرسندی کم- مرتبط است. اشخاص ایمن به راحتی روابط نزدیک برقرار میکنند، تنشهای پیرامونی را به خوبی تحمل می نمایند، قدرت بیان هیجانهای خود را دارند و در شرایط درماندگی به حمایت اطرافیان تکیه میکنند. در این افراد، خصومت و اضطراب کمتر و انعطاف پذیری بیشتری دیده میشود و از هماهنگی بیشتر با واقعیت برخوردارند.
هاریسون گریر و لی آنی (1991، نقل از اکبرزاده عبدالجبار و همکاران، 1389) در تحقیقی با عنوان "سبکهای دلبستگی در روابط زناشویی"، سبکهای دلبستگی ترسناک یا بیمناک، منفصل، پریشان و ایمن را در افراد مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاکی از آن بود که سبک دلبستگی در بزرگسالی با متغیرهای رفتار دلبستگی و نگرشها، رضایتمندی زناشویی، صمیمیت و مشکلات بینفردی افراد مرتبط بود. همچنین، بنابر نتایج پژوهشها، دلبستگی ایمن با ویژگیهای ارتباطی مثبت شامل صمیمیت و خرسندی، دلبستگی اجتنابی با سطوح پایینتری از صمیمیت و تعهد و دلبستگی دوسوگرا با شور و هیجان و دلمشغولی در مورد روابط، توأم با خرسندی کم، مرتبط است (فنی و نولر،1990). افراد اجتنابی بیش از دوسوگراها به پایان بخشیدن روابط تمایل نشان میدهند (هازن و شیور، 1987؛ فنی و نولر،1990). در پی انحلال روابط پیشین، بازسازی روابط جدید نیز برحسب الگوی دلبستگی فرد متفاوت است. اجتناب گرها با ازمیان رفتن یک رابطه، کمتر از دوسوگراها مضطرب و پریشان میشوند (سیمپسون[50]، 1990). گروه اخیر به سرعت به برقراری روابط جدید اقدام میکنند (فنی و نولر، 1990).
علاوه بر رشد مثبت طلاق، جامعه کنونی ما شاهد رشد آمارهای مربوط به جرایم و دعاوی خانوادگی نیز بوده است (موسوی چلک، 1383؛ نقل از میرمحمدصادقی، 1384). بنابراین، پژوهش در زمینه ملاک انتخاب همسر میتواند امروزه که شاهد افزایش آمار طلاق (علیزاده، 1385) هستیم، از اهمیت ویژه برخوردار باشد و با توجه به اینکه ملاکهای انتخاب همسر میتوانند رضایت از زندگی را پیشبینی کنند (وبر[51] و راچ[52]، 2012)، در نتیجه انتخاب همسری مناسب، یکی از مهمترین تکالیف دوران بزرگسالی است که میتواند به ازدواجی پایدار توام با رضایت بیانجامد. نتایج پژوهشهای زیادی، استمرار و تداوم سبک دلبستگی را در چرخه زندگی تایید میکنند (فریلی[53]، 2002؛ مین[54]، کاپلان[55] و کسیدی[56]، 1985؛ نافتل[57] و شیور، 2006؛ به نقل از رحیمیان بوگر و همکاران، 1387) و از آنجا که پژوهشگرانی مثل یو، ماتسوموتو و لیروکس[58] (2006) تنظیم هیجانها را مهمترین عامل پیشبینیکننده سازگاری مثبت دانستهاند و با توجه به ارتباط مشاهده شده بین سبکهای دلبستگی و تنظیم و پردازش هیجانات (شیور، شاخنر و میکولینسر، 2005) و به دلیل خلاء وجود مطالعات، ضرورت و اهمیت مطالعه سبک دلبستگی و همچنین تنظیم هیجانات در انتخاب همسر احساس میشود. در این پژوهش سوال اصلی این بود:
سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان با هم چه مقدار از واریانس ملاکهای انتخاب همسر را در دانشجویان دختر و پسر مجرد دانشگاه خوارزمی پیش بینی میکنند؟
روش شناسی پژوهش
طرح پژوهش از نوع توصیفی (غیرآزمایشی) میباشد و چون به کشف روابط بین متغیرها میپردازد، میتوان آن را از نوع پژوهشهای همبستگی دانست. جامعه پژوهش حاضر، تمامی دانشجویان دختر و پسری بودند که در سال تحصیلی 93-1392 در دانشگاه خوارزمی مشغول به تحصیل بودند و تعدادشان 5160 نفر گزارش شد (دانشگاه خوارزمی، 1392). از بین این افراد، نمونهای به حجم 250 نفر (125 دختر و 125 پسر) دانشجوی مجرد دوره کارشناسی، به روش خوشهای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش نمونه گیری به این صورت بود که ابتدا از میان دانشکدههای دانشگاه خوارزمی، 3 دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، روانشناسی و علوم تربیتی و علوم پایه به صورت تصادفی ساده انتخاب و سپس از هر دانشکده 3 کلاس به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند. از بین افراد انتخاب شده 127 نفر مونث و 141 نفر مذکر بودند. جهت کاهش خطای واریانس، حجم دو گروه دختر و پسر برابر و 125 نفر در نظر گرفته شد. در فرایند گردآوری دادهها، پژوهشگر پس از کسب رضایت و توضیح فرایند پژوهش به شرکت کنندهها، پرسشنامهها را بین آنها توزیع میکرد. در طول پاسخدهی شرکت کنندهها، پژوهشگر حضور فعال داشت تا از بروز پاسخ های تصادفی جلوگیری نماید و در صورت لزوم به پرسشهای آنها پاسخ دهد. در نهایت، دادههای جمعآوری شده با روشهای ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
به منظور گردآوری اطلاعات در این پژوهش از سه پرسشنامه به شرح زیر استفاده شد:
- · پرسشنامه ملاک های انتخاب همسر (فراهانی و عابدی، 1385)
این پرسشنامه 38 ماده دارد که مشخص کننده سه عامل میباشد. 15 ماده مربوط به عامل (اول) وظیفهشناسی، 13 ماده نشانگر عامل (دوم) برونگرایی و 10 ماده نیز مربوط به عامل (سوم) عینی میباشد. جهت بررسی اهمیت سن در انتخاب همسر، دو ماده با عنوان «جوانتر از من» و «بزرگتر از من» به صورت مستقل در پرسشنامه قرار دارد. پرسشنامه به صورت گروهی یا انفرادی اجرا گردید و زمان متوسط برای آن 15 دقیقه بود. سوالهای مربوط به سه عامل به صورت پراکنده در یک پرسشنامه به آزمودنی ارائه و آزمودنیها میزان اهمیت خود به هر یک از ملاکها را در مقیاس 5 درجهای (اصلاً مهم نیست = 1؛ مهم نیست = 2؛ فرقی نمی کند = 3؛ مهم است = 4؛ بسیار مهم است = 5) مشخص نمودند. نمره هر عامل به صورت میانگین نمرات داده شده به ملاکهای موجود در آن عامل مشخص میگردد. پایایی پرسشنامه ملاکهای انتخاب همسر، در یک بازآزمایی در گروهی شامل 26 دانشجوی دختر و پسر، با فاصله زمانی دو هفته بررسی شد. ضرایب پایایی پرسشنامه در بازآزمایی به ترتیب برای عامل اول، دوم و سوم 845/0، 93/0، 784/0 میباشد. همانگونه که ملاحظه میگردد نتایج، ضرایب همبستگی بالایی را نشان میدهد. ضرایب آلفای کرونباخ به دست آمده برای عامل اول، دوم و سوم به ترتیب 93/0، 80/0، 65/0 میباشد (عابدی، 1386).
به منظور بررسی روایی سازه پرسشنامه مذکور از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده که نتایج نشان میدهد این آزمون با سه عامل خود (وظیفه شناسی، برونگرایی، عینی) همبستگی بالایی دارد. همچنین، مناسبترین عاملها در این آزمون از روش مولفههای اصلی و چرخش وریماکس استخراج شدند که نتایج نشان داد عامل اول با ارزش ویژه حدود 874/9 به تنهایی 571/20 درصد واریانس را تبیین میکند و در مجموع سه عامل روی هم 941/31 درصد واریانس را تبیین میکنند (عابدی، 1386).
- · پرسشنامه سبکهای دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990)
این مقیاس شامل خودارزیابی از مهارتهای ایجاد روابط و خود توصیفی شیوه شکل دهی روابط دلبستگی نسبت به چهرههای دلبستگی نزدیک است و مشتمل بر 18 ماده میباشد که از طریق علامت گذاری روی یک مقیاس 5 درجه ای از نوع لیکرت- که از به هیچ وجه با خصوصیات من تطابق ندارد = 1، تا کاملاً با خصوصیات من تطابق دارد = 5، تشکیل میگردد- سنجیده میشود. با تحلیل عوامل، 3 زیر مقیاس که هر مقیاس شامل 6 ماده است مشخص میشود:
- وابستگی [59](D): میزانی را که آزمودنیها به دیگران اعتماد میکنند و به آنها متکی میشوند، به این صورت که آیا در مواقع لزوم قابل دسترسیاند، اندازه گیری میکند.
- نزدیک بودن[60](C): میزان آسایش در رابطه با صمیمیت و نزدیکی هیجانی را اندازه گیری میکند.
- اضطراب[61](A): ترس از داشتن رابطه را میسنجد (مالینکرودت[62]و همکاران؛ نقل از جعفرزاده، 1389).
کولینز و رید (1990؛ نقل از جعفرزاده، 1389) بر پایه توصیفهایی که در پرسشنامه دلبستگی بزرگسال هازان و شیور در مورد سه سبک اصلی دلبستگی وجود داشت، مواد پرسشنامه خود را تدارک دیدهاند. زیر مقیاس اضطراب (A) با دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا مطابقت دارد و زیر مقیاس نزدیک بودن (C) یک بعد دوقطبی است که اساساً توصیفهای ایمن و اجتنابی را در مقابل هم قرار میدهد. بنابراین، نزدیک بودن (C) در تطابق با دلبستگی ایمن میباشد و زیر مقیاس وابستگی (D) را میتوان تقریباً عکس دلبستگی اجتنابی قرار داد. مدت اجرای پرسشنامه کولینز و رید (RAAS) بر اساس زمینهیابی انجام شده 10 دقیقه در نظر گرفته شده است. اجرای این پرسشنامه میتواند به صورت فردی یا گروهی صورت گیرد. براساس دستورالعمل پرسشنامه، 6 ماده مربوط به هر زیر مقیاس مشخص میشود. با توجه به اینکه در مورد هر جمله در پاسخنامه، آزمودنی علامت خود را روی کدام دایره زده است، نمره وی برای هر زیر مقیاس مشخص میشود. برای گزینههای 1 تا 5 به ترتیب نمرات 0 تا 4 در نظر گرفته میشود. سوالات 6، 1*، 8*، 13، 12، 17* دلبستگی ایمن را میسنجند. سوالات 5*، 2، 16*، 14، 7، 18* دلبستگی اجتنابی را مورد ارزیابی قرار میدهد و سرانجام سوالات 3، 4، 9، 10، 11، 15 دلبستگی دوسوگرا-اضطرابی را میسنجد. در مواردی که سوالات باید معکوس نمره گذاری شود (که در دستورالعمل نمره گذاری با علامت * مشخص شدهاند) باید بر روی گزینههای 1 تا 5 به ترتیب نمرات 4، 3، 2، 1 و صفر در نظر گرفته شود. سوالاتی که با ستاره مشخص شدهاند بایستی قبل از جمع کردن به طور معکوس نمره گذاری شوند. نمرات 6 ماده هر مقیاس با هم جمع شده و نمره زیر مقیاس به دست میآید. کولینز و رید (1990، نقل از جعفرزاده، 1389) نشان دادند که زیر مقیاسهای نزدیک بودن، وابستگی و اضطراب در فاصله زمانی 2 ماه و حتی در طول 8 ماه پایدار ماندند و در مورد قابلیت اعتماد مقیاس دلبستگی بزرگسال کولینز و رید میزان آلفای کرونباخ را برای هر زیر مقیاس این پرسشنامه در 3 نمونه از دانشجویان گزارش دادند. با توجه به این که مقادیر آلفای کرونباخ در تمامی موارد مساوی یا بیش از 80/0 بود، آزمون از اعتبار بالایی برخوردار میباشد. از سوی دیگر، در پژوهش پاکدامن (1380) میزان اعتبار آزمون با استفاده از آزمون مجدد به صورت همبستگی بین این دو اجرا مشخص شده است. این پرسشنامه (RAAS) در مورد 100 دختر و پسر کلاس دوم دبیرستان که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا گردید. نتایج حاصل از دو بار اجرای این پرسشنامه با فاصله زمانی یک ماه از یکدیگر بیانگر آن بود که این آزمون در سطح 95/0 دارای اعتبار است- این پرسشنامه دارای روایی محتوایی میباشد (پاکدامن، 1380).
- · خرده مقیاس تنظیمهیجانی پرسشنامه هوشهیجانی شات (1998)
در این پژوهش از خردهمقیاس تنظیمهیجانی پرسشنامه هوشهیجانی شات که توسط شات و همکاران در سال 1998 ساخته شده، استفاده گردید. این مقیاس شامل سه مؤلفه تنظیمهیجان، ارزیابی و بیانهیجان و بهرهبرداری از هیجان میباشد که در این پژوهش از مؤلفه تنظیمهیجان این مقیاس استفاده شد. این مؤلفه شامل سوالات 13، 14، 16، 17، 20، 23، 26، 27، 30 و 31 میباشد. کلیه سوالات این آزمون 5 درجهای بوده و آزمودنی درجه توافق یا مخالفت خود را با هر جمله در یک مقیاس 5 درجهای لیکرت که از کاملاً مخالف=1 تا کاملاً موافق=5 است، انتخاب میکند. تمام سوالات خردهمقیاس تنظیمهیجان نیز به همین ترتیب نمرهگذاری و به هر سوال از یک تا پنج نمرهدهی میشود و نمره کل این خردهمقیاس از جمع نمرات این ده سوال به دست میآید. نمره افراد در این خردهمقیاس میتواند از10 تا 50 متغیر باشد. مطالعه این مقیاس در میان نوجوانان پایایی آلفای 84/0 برای هوشهیجانی کل و برای خردهمقیاسها به ترتیب: ارزیابی و ابراز هیجان آلفا برابر با 76/0؛ تنظیم و مدیریت هیجان آلفا برابر با 66/0 و بهره برداری از هیجان آلفا برابر با 55/0 را نشان میدهد (سیاروچی[63] و همکاران، 2000). در مطالعهای که بر روی نوجوانان کانادایی انجام شد، به منظور بررسی روایی و پایایی هوش هیجانی شات 354 نفر (235 نفر زن و 119 نفر مرد با میانگین سنی 4/21) انتخاب شدند و همبستگی مقیاس هوش هیجانی شات با مقیاس رواننژندی 37/0، برونگرایی 51/0، باز بودن 27/0، سازندگی 18/0، وظیفهشناسی 38/0، و مستعدافسردگی 38/0 (001/0>p) و پایایی آزمون 89/0=a گزارش شد (اسکات و ماتیو، 2004؛ نقل از جواهری کامل، 1385). خسرو جاوید (1381؛ نقل از جواهری کامل، 1385) همبستگی نمرات هوش هیجانی شات را با افسردگی 33/0، اضطراب 25/0 - (01/0>p) و آلکسی تایمیا (05/0>p) گزارش نمود. همچنین، پایایی آزمون را با استفاده از آلفای کرونباخ در هوش هیجانی کل 81/0، تنظیم هیجان 78/0، ارزیابی و ابراز هیجان 67/0 و بهره برداری از هیجان 50/0 گزارش نمود. بشارت (1384؛ نقل از مهدوی حاجی، 1389) با به کارگیری مقیاس مذکور در نمونه 135 نفری از دانشجویان ایرانی، ضریب اعتبار آزمون را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر 88/0 و ضریب بازآزمایی (با فاصله دو هفته) را برابر 83/0 گزارش کرده است.
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
در این پژوهش، دامنه سنی کل آزمودنیها بین 18–22 بود. میانگین و انحراف استاندارد سن آنها به ترتیب70/19 و 28/1 بود. همچنین، 50 درصد آزمودنیها مذکر(125 نفر) و 50 درصد آنها مونث(125 نفر) بودند.
جدول1: میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش به تفکیک جنسیت
متغیرها |
مذکر |
مونث |
||
|
M |
SD |
M |
SD |
تنظیم هیجان |
41/25 |
64/4 |
01/42 |
77/4 |
دلبستگی ایمن |
48/12 |
10/3 |
54/12 |
68/2 |
دلبستگی اجتنابی |
36/13 |
66/2 |
52/13 |
83/2 |
دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی |
17/13 |
10/5 |
92/10 |
35/5 |
وظیفهشناسی |
51/64 |
447/4 |
93/66 |
399/4 |
برونگرایی |
07/58 |
181/4 |
70/57 |
778/4 |
عینی |
06/38 |
716/4 |
38/38 |
068/5 |
جدول2: ماتریس همبستگی تنظیمهیجان، دلبستگی ایمن، دلبستگی اجتنابی، دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی، و ملاک های انتخاب همسر شامل وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی
متغیر |
تنظیمهیجان |
دلبستگی ایمن |
دلبستگی اجتنابی |
دلبستگی دوسوگرا-اضطرابی |
وظیفهشناسی |
برونگرایی |
عینی |
تنظیمهیجان |
1 |
|
|
|
|
|
|
دلبستگی ایمن |
** 382/0 |
1 |
|
|
|
|
|
دلبستگی اجتنابی |
105/0 |
036/0- |
1 |
|
|
|
|
دلبستگی دوسوگرا-اضطرابی |
138/0 |
140/0- |
** 282/0- |
1 |
|
|
|
وظیفهشناسی |
** 388/0 |
** 201/0 |
016/0- |
043/0- |
1 |
|
|
برونگرایی |
** 298/0 |
** 292/0 |
050/0- |
038/0- |
** 659/0 |
1 |
|
عینی |
** 208/0 |
** 261/0 |
001/0 |
135/0- |
** 504/0 |
** 587/0 |
1 |
همانطور که در جدول 2 مشاهده میشود(**0.01>P) تنظیم هیجان با هر سه ملاک انتخاب همسر همبستگی مثبت دارد(از بین سه ملاک، بیشترین همبستگی را ملاک وظیفه شناسی با تنظیم هیجان داراست). همچنین، از بین سبکهای دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن با هر سه ملاک انتخاب همسر همبستگی مثبت دارد (از بین سه ملاک، بیشترین همبستگی را ملاک برونگرایی با سبک دلبستگی ایمن دارا میباشد).
یافتههای استنباطی
برای تعیین پیش بینی هر یک از متغیرهای سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسوگرا و تنظیم هیجان بر ملاکهای انتخاب همسر، این متغیرها به روش گام به گام وارد معادله رگرسیون شدند.
جدول3: نتایج شاخصهای آماری رگرسیون گام به گام ملاک انتخاب همسر وظیفه شناسی بر تنظیم هیجانی و سبکهای دلبستگی
مدل |
متغیرها |
SS |
Df |
MS |
F |
R |
SE |
|
گام 1 |
تنظیم هیجانی |
48/316 |
1 |
48/316 |
87/19 |
38/0 |
14/0 |
99/3 |
گام 2 |
تنظیم هیجانی، دوسوگرا |
70/513 |
2 |
85/256 |
86/17 |
48/0 |
23/0 |
79/3 |
با توجه به مندرجات موجود در جدول 3، میزان F مشاهده شده معنادار است. تنظیم هیجانی و دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی با هم توانستند 23 درصد از واریانس ملاک انتخاب همسر وظیفه شناسی را تبیین کنند که از این مقدار 14 درصد آن به تنظیم هیجان اختصاص دارد.
جدول4: نتایج شاخصهای آماری رگرسیون گام به گام ملاک انتخاب همسر برونگرایی بر تنظیم هیجانی و سبکهای دلبستگی
مدل |
متغیرها |
SS |
DF |
MS |
F |
R |
SE |
|
گام 1 |
تنظیم هیجانی |
74/318 |
1 |
74/318 |
15/19 |
39/0 |
15/0 |
07/4 |
گام 2 |
تنظیم هیجانی، دوسوگرا- اضطرابی |
00/409 |
2 |
50/204 |
83/12 |
44/0 |
20/0 |
99/3 |
گام 3 |
تنظیم هیجانی، دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی |
09/527 |
3 |
69/175 |
76/11 |
50/0 |
25/0 |
86/3 |
با توجه به مندرجات موجود در جدول 4 میزان F مشاهده شده معنادار است. تنظیم هیجانی، دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی و دلبستگی اجتنابی با هم توانستند 25 درصد از واریانس ملاک انتخاب همسر برونگرایی را تبیین کنند که از این مقدار، 15 درصد آن به تنظیم هیجان اختصاص دارد.
جدول5: نتایج شاخصهای آماری رگرسیون گام به گام ملاک انتخاب همسر عینی بر تنظیم هیجانی و سبکهای دلبستگی
مدل |
متغیرها |
SS |
DF |
MS |
F |
R |
SE |
|
گام 1 |
دوسوگرا- اضطرابی |
01/225 |
1 |
01/225 |
53/8 |
26/0 |
07/0 |
13/5 |
گام 2 |
دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی |
10/457 |
2 |
55/228 |
32/9 |
37/0 |
14/0 |
95/4 |
گام 3 |
دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی، ایمن |
03/567 |
3 |
01/189 |
96/7 |
42/0 |
17/0 |
87/4 |
با توجه به مندرجات موجود در جدول 5 میزان F مشاهده شده معنادار است. سبکهای دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی و ایمن با هم توانستند 17 درصد از واریانس ملاک انتخاب همسر عینی را تبیین کنند.
جدول6: آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین مردان و زنان
ملاکهای انتخاب همسر |
N |
M |
SD |
DF |
t |
P |
|||
مرد |
زن |
مرد |
زن |
مرد |
زن |
|
|
|
|
وظیفهشناسی |
122 |
122 |
51/64 |
93/66 |
44/4 |
39/4 |
242 |
28/4- |
001/0 |
برونگرایی |
107 |
112 |
07/58 |
70/57 |
18/4 |
77/4 |
217 |
62/0 |
53/0 |
عینی |
112 |
117 |
06/38 |
38/38 |
71/4 |
06/5 |
227 |
48/0- |
62/0 |
همانطور که در جدول 6 مشاهده میشود، نتایج آزمون t مستقل جهت مقایسهی میانگین گروه مردان و زنان از لحاظ ملاکهای انتخاب همسر نشان داد که دو گروه فقط از لحاظ ملاک انتخاب همسر وظیفه شناسی با هم تفاوت معنادار داشتند؛ به اینصورت که زنان در این ملاک میانگین بیشتری نسبت به مردان داشتند.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان با ملاکهای انتخاب همسر در دانشجویان مجرد دانشگاه خوارزمی انجام شد. در اینجا به پاسخگویی به سوالات تحقیق می پردازیم:
آیا تنظیم هیجانی با ملاکهای انتخاب همسر همبستگی دارد؟
بله. همانطور که نتایج نشان داد همبستگی مثبت بین تنظیم هیجان به ترتیب با هر سه مولفه وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی ملاک انتخاب همسر در سطح 0.01 وجود داشت؛ بدین معنا که هر چه قدرت تنظیم هیجان در فرد بیشتر باشد، اهمیت به ملاکهای وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی انتخاب همسر نیز در وی افزایش مییابد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهشهای پیشین که نشان دادند هیجان و تنظیم آن بر انتخاب همسر، ازدواج و رضایت و سازگاری زناشویی تاثیر دارد (تیرگری و همکاران،1383؛ شات و همکاران، 2001؛ هامپل، 2002؛ اسمیت و همکاران، 2007؛ اورتس و همکاران، 2008؛ اسمیت و سیاروچی، 2008؛ نقل از فدوی، 1389؛ اکسترمرا و فرناندز، 2005؛ واندیاس، 2005؛ یاریاری، مرادی و یحیی زاده، 1386؛ رهنما، 1381؛ مایر، سالووی و کارسو، 1999) همسو میباشد. همچنین، این نتیجه با نتایج تحقیقات پیشین (آیزن و همکاران، 1991؛ استرادا ، 1997؛ نقل از مهدوی حاجی، 1389) نیز همسو بود که نشان دادند هیجان نقش موثری در فرآیند تصمیمگیری انتخاب همسر دارد. طبق گفته دانیل گلمن[64]، هوش هیجانی نقش مهمی در برقراری و ادامه ارتباطات بازی میکند. بنابراین میتوان انتظار داشت فردی با هوش هیجانی بالا که در ارتباطات اجتماعی و همچنین در ارتباطات نزدیک موفقتر است، در ارتباطات زناشویی نیز بهتر عمل کند. هاتفیلد[65] و همنظران وی (1978، 1988؛ نقل از نوری و جانبزرگی، 1390) بر این اعتقادند که عشق، هیجانی بر پایه سیستم بیوفیزیولوژیکی انسان است که در این مورد با نخستیها مشابه است. از آنجایی که وظایف عشق عبارت اند از: 1- جذب یک همسر، 2- حفظ همسر، 3- تولید مثل، 4- سرمایه گذاری والدی (باس، 1988؛ سونسون، 1972؛ نقل از نوری و جانبزرگی، 1390)، آنچه پس از بحث عشق مطرح میگردد، مبحث ازدواج است. از آنجا که انتخاب معیار یا همان ارزشها و ملاکهای کلی فرد در مورد ازدواجT یکی از انتخابهای مهم فرد در عرصه زندگی خویش است که رنگ و بویی احساسی نیز دارد (نوری و جان بزرگی، 1390) بنابراین تفوق و برتری در معیارهای ازدواج و انتخاب همسر افراد مجرد با تنظیم هیجان میباشد. در مجموع، به نظر میرسد تنظیم هیجانات که یکی از مولفههای هوش هیجانی است، باعث میشود که فرد در مواقع حساس به خوبی بتواند هیجانات خود را کنترل کند و سازگار با موقعیت، واکنش نشان دهد. دور از انتظار نیست که افرادی با چنین خصوصیاتی در انتخاب همسر دقت بیشتری داشته باشند و ملاکهای وظیفه شناسی، برونگرایی و عینی را در انتخاب همسر مد نظر قرار دهند.
آیا سبکهای دلبستگی با ملاکهای انتخاب همسر همبستگی دارد؟
بله. تنها دلبستگی ایمن همبستگی دارد. نتایج نشان داد از میان سبکهای دلبستگی، بین دلبستگی ایمن به ترتیب با هر سه مولفه وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی ملاک انتخاب همسر در سطح 0.01 ارتباط مثبت وجود دارد. افزایش نمره دلبستگی ایمن در افراد، باعث افزایش ترجیح ملاکهای انتخاب همسر وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی در آنها میشود. در تبیین این یافته میتوان گفت هر چه فرد ویژگیهای دلبستگی ایمن را بیشتر دارا باشد، در انتخاب همسر بهتر عمل میکند و اهمیت او به ملاکهای انتخاب همسر(شامل وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی) بیشتر میشود. این نتیجه با پژوهشهای پیشین (بلسکی، 1994؛ چیشولم، 1996؛ دراپر و هارپندینگ، 1988؛ نقل از اشمیت، 2005؛ هازان و شیور، 1987؛ سیمپسون و همکاران، 1992؛ برک، 2002) که بیان میداشتند تجربیات دوران کودکی و دلبستگی، راهبردهای انتخاب همسر در بزرگسالی را تحت تاثیر قرار میدهند، همسو بود. از نظر اینسورث (1978، نقل از خانجانی و همکاران، 1391) دلبستگی برای رشد روانی و عادی، تحول شخصیت بهنجار و روابط هیجانی سالم ضروری است و دلبستگی، اساس سلامت هیجانی، روابط اجتماعی و نگرش بهنجار فرد به دنیا تلقی میشود. همانطور که پاراد، لیرکز و بلانکسون (2010) گزارش کرده اند، دلبستگی ایمن موجب کاهش اضطراب اجتماعی و سرانجام ایجاد روابط صمیمی با دیگران میشود. براساس مبانی شکلگیری سبک دلبستگی، کودکان ایمن به دسترسپذیری مادر بیشتر اعتماد دارند و بیش از کودکان ناایمن (اجتنابگر، دوسوگرا) از وی به عنوان پایگاه امن استفاده میکنند. هنگام بازگشت مادر پس از جدایی کوتاهمدت، کودکان ایمن با وی به سهولت تماس و تعامل برقرار میکنند. ازسوی دیگر، تداوم سبکهای دلبستگی در ادامه زندگی، بعد از کودکی و در بزرگسالی تایید شده است (اینسورث ودیگران، 1978؛ بالبی، 1988؛ بشارت، 1391؛ واترز و دیگران، 2000؛ نقل از بشارت و همکاران، 1392). افراد دارای سبک ایمن، ارتباط با دیگران برایشان آسان است و از اینکه به دیگران تکیه کنند و نیز اجازه دهند که دیگران به آنها تکیه کنند، احساس راحتی می کنند. این افراد از اینکه دیگران آنها را ترک کنند و یا خیلی به آنها نزدیک شوند، احساس نگرانی نمی کنند. اینسورت نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیدة ایمنی در هستة زندگی انسان مورد تأکید قرار داد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می کند. برای مثال Tکودکانی که دلبستگی شدید به مادرشان دارند، در آینده از لحاظ اجتماعی برونگرا هستند ، به محیط اطراف توجه نشان میدهند، تمایل به کاوش در محیط اطرافشان دارند و می توانند با مسائل مقابله کنند. طبق نظر بالبی، کیفیت دلبستگی در طول زمان ثابت است و پیشبینی کننده مناسبی، برای کیفیت روابط بین شخصی (همسالان، دوستان و روابط با غیرهمجنس) می باشد (نقل از موسوی، 1388). افراد با سبک دلبستگی ایمن، احساس خوشحالی، دوستی و اطمینان در روابط نزدیک خود می کنند. آنان عزت نفس بالایی دارند و احساس می کنند دیگران آنان را دوست داشته و به آنان اهمیت می دهند. سبک دلبستگی ایمن، مربوط به میل برای قدردانی کردن، توجه نشان دادن و قربانی کردن خود برای افراد با اهمیت می باشد. افراد با سبک ایمن، با اعتماد، نزدیکی و وابستگی، احساس راحتی می کنند، زیرا از دیگران توقع دارند با پذیرش، نزدیکی و حمایت پاسخ دهند (کلینک، ترجمه گودرزی، 1382، نقل از موسوی، 1388). به نظر میرسد این خصوصیات افراد با دلبستگی ایمن باعث میشود که آنها در انتخاب همسر دقت بیشتری داشته باشند و به ملاکهای ارزنده وظیفهشناسی، برونگرایی و عینی انتخاب همسر بیشتر اهمیت دهند.
آیا سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان میتوانند با هم ملاکهای انتخاب همسر را پیش بینی کنند؟
بله. به طور کلی هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان با ملاکهای انتخاب همسر بود. نتایج نشان دادند که سبکهای دلبستگی و تنظیم هیجان، پیشبینی کننده ملاکهای انتخاب همسر هستند. همانگونه که در جداول 3 و 4 و 5 مشاهده میشود، تنظیم هیجان و دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی با هم توانستند 23 درصد از واریانس ملاک انتخاب همسر وظیفه شناسی؛ تنظیم هیجانی، دلبستگی دوسوگرا-اضطرابی و دلبستگی اجتنابی با هم توانستند 25 درصد از واریانس ملاک انتخاب همسر برونگرایی؛ دلبستگی دوسوگرا- اضطرابی، اجتنابی و ایمن با هم توانستند 17 درصد از واریانس ملاک انتخاب همسر عینی را پیشبینی کنند. این نتایج همسو با پژوهشهای پیشین (بلسکی، 1994؛ چیشولم، 1996؛ دراپر و هارپندینگ، 1988؛ نقل از اشمیت، 2005؛ هازان و شیور، 1987؛ سیمپسون و همکاران، 1992؛ برک، 2002) هستند که بیان داشتند تجربیات دوران کودکی و دلبستگی، راهبردهای انتخاب همسر در بزرگسالی را تحت تاثیر قرار میدهند. همچنین، این نتایج با نتایج پژوهشهای گذشته (تیرگری و همکاران، 1383؛ شات و همکاران، 2001؛ هامپل، 2002؛ اسمیت و همکاران، 2007؛ اورتس و همکاران، 2008؛ اسمیت و سیاروچی، 2008؛ نقل از فدوی، 1389؛ اکسترمرا و فرناندز، 2005؛ واندیاس، 2005؛ یاریاری، مرادی و یحیی زاده، 1386؛ رهنما، 1381؛ مایر، سالووی و کارسو، 1999) نیز همسو و سازگار هستند که نشان دادند هیجان و تنظیم آن بر انتخاب همسر، ازدواج و رضایت و سازگاری زناشویی تاثیر دارد.
همسو با برخی دیگر از پژوهشها (فنی و نولر، 1990) به نظر میرسد خصوصیات افراد با دلبستگی ایمن که در مقدمه به آن اشاره شد، باعث میشود که آنها در انتخاب همسر دقت بیشتری داشته باشند و به ملاکهای ارزنده انتخاب همسر بیشتر اهمیت دهند.
همچنین، همسو با پژوهش بشارت و همکاران (1391) به نظر میرسد مشکلاتی که در افراد با دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا- اضطرابی وجود دارد مانع از این میشود که این افراد در امر انتخاب همسر، ملاکهای وظیفه شناسی، برونگرایی و عینی را مد نظر قرار بدهند و احتمالا این افراد ملاکهای فرعی و غیر ضروری انتخاب همسر را در نظر میگیرند.
در مورد پیش بینی ملاکهای انتخاب همسر توسط تنظیم هیجان، همانطور که در سوال اول مطرح شد باید گفت از آنجا که انتخاب معیار یا همان ارزشها و ملاکهای کلی فرد در مورد ازدواج یکی از انتخابهای مهم فرد در عرصه زندگی خویش است که رنگ و بویی احساسی نیز دارد (نوری و جانبزرگی، 1390)، بنابراین تفوق و برتری در معیارهای ازدواج و انتخاب همسر افراد مجرد با تنظیم هیجان میباشد. در مجموع، به نظر میرسد تنظیم هیجانات که یکی از مولفههای هوش هیجانی است باعث میشود که فرد در مواقع حساس به خوبی بتواند هیجانات خود را کنترل کند و سازگار با موقعیت، واکنش نشان دهد. دور از انتظار نیست که افرادی با چنین خصوصیاتی در انتخاب همسر دقت بیشتری داشته باشند و ملاکهای وظیفه شناسی، برونگرایی و عینی را در انتخاب همسر مد نظر قرار دهند.
آیا مردان و زنان از لحاظ ملاکهای انتخاب همسر با هم تفاوت دارند؟
بله، از لحاظ مولفه وظیفه شناسی تفاوت وجود داشت. نتایج آزمون t مستقل جهت مقایسه میانگین گروه مردان و زنان از لحاظ ملاکهای انتخاب همسر پژوهش کنونی نشان داد که دو گروه فقط از لحاظ ملاک انتخاب همسر وظیفهشناسی- که در مقدمه توضیح داده شد- با هم تفاوت معنادار داشتند. عامل وظیفهشناسی ملاک انتخاب همسر شامل صفات با اعتماد به نفس، وظیفه شناس، بالغ و پخته، قابل اعتماد، باهوش و زیرک، توانا در کسب درآمد، دارای ثبات رأی، دارای انگیزه پیشرفت، مرتب و منظم، منطقی، مستقل، دین دار، مسئله گشا، وفادار و متعهد، موفق و کارآمد میباشد که به نظر میرسد صفاتی فردی، درونی و ذهنی میباشند. پژوهش کنونی نشان داد که زنان در این ملاک، میانگین بیشتری نسبت به مردان داشتند. این نتیجه با پژوهشهای پیشین که تفاوتهای جنسی در انتخاب همسر را نشان دادند (برای مثال سانتراک[66]، 1998؛ بم[67]، 1998؛ تاون سند[68]، 1989؛ گرینلز[69] و مکگرو[70]، 1994؛ نقل از عابدی، 1386؛ باس و بارنس، 1986؛ کنریک و تروست، 1993؛ باس و اشمیت، 1993؛ ایگلی و وود، 1999؛ ایگلی و وود، 2002؛ باس، 1998 به ویرایش پروین و کوپر، 1998؛ باس، 1989؛ 1993؛ اشمیت، 2003) سازگار بود. همچنین، این نتیجه با نتایج باداهداه[71] و تیمن[72] (2005) همسو بود که اثر تفاوت جنس در ملاک های انتخاب همسر را نشان دادند. میتوان این یافته را با الگوی سودمندی-افزایشدهی دیدگاه نقش اجتماعی تبیین کرد. این تفاوت معنادار بین دو جنس در این عامل در جهت تایید نظریه نقش اجتماعی و دیدگاه تکاملی میباشد که ملاکهای انتخاب همسر را تحت تاثیر جنس و نقشهای جنسی و مسئولیت والدینی آنها (کسب در آمد در مردان که از مولفههای ملاک وظیفهشناسی میباشد) میدانند.
در این پژوهش، محدوده سنی آزمودنیها 18-22 بود. لذا تعمیم نتایج با محدودیت همراه است. با توجه به اینکه سن ازدواج بالا رفته است و شاید گروه 18 تا 22 سال به صورت جدی در مورد ازدواج فکر نکرده و امروزه در این سن، تازه هویت در حال شکلگیری میباشد، پیشنهاد میگردد پژوهشی مشابه در گروه سنی بالاتر انجام گردد. همچنین با توجه به اینکه پژوهشگر در جستجویی که انجام داد به تحقیقی در مورد رابطه سبکهای دلبستگی و تنظیمهیجان با ملاکهای انتخاب همسر دست نیافت، لذا در زمینه ادبیات تحقیق و امکان مقایسه با پژوهشهای دیگر محدودیت و خلاء بسیار وجود داشت.
در این پژوهش، متغیرهای درونفردی (سبکهای دلبستگی و تنظیمهیجان) به کار برده شده است. بررسی متغیرهای درونفردی باثباتتری مثل صفات شخصیت و سبکهای مقابله ای در کنار تنظیمهیجان میتواند میزان بیشتری از واریانس ملاکهای انتخاب همسر را تبیین نماید. همچنین در این پژوهش، فقط افراد دانشجوی دوره کارشناسی مورد بررسی قرار گرفتند که پیشنهاد میگردد پژوهش در حوزهای خارج از دانشگاه و با نمونهای وسیعتر نیز مطالعه شود تا قابلیت تعمیم بیشتر به جامعه فراهم گردد. پیشنهاد میشود در مطالعهای دیگر ملاکهای افراد متاهل، قبل از ازدواجشان و بعد از ازدواج (که به نظر میرسد متفاوت شوند) بررسی گردد.
در مشاورههای قبل از ازدواج میتوان با تعیین سبکهای دلبستگی و قدرت تنظیم هیجان افراد، ملاکهای انتخاب همسرشان را پیشبینی کرد و در صورت نیاز، آموزشها و آگاهیهایی داد تا در زندگی رضایت و سازگاری قابل ملاحظهای داشته باشند. از آنجایی که روانشناسان معتقدند که دلبستگی به عنوان مهمترین ویژگیهای شخصیتی انسانها محسوب میشود، تلاش کنیم که آنها را به سبک دلبستگی ایمن سوق دهیم؛ چرا که دلبستگی توام با امنیت، بهداشت روانی را افزایش می دهد و در انتخاب همسر و نگرش نسبت به ازدواج، مهارت حل تعارض و رضایت زناشویی تأثیر چشمگیری دارد. شناساندن راههای تنظیم هیجان به افراد نیز ضروری است، چرا که تنظیم هیجان، صرف نظر از چگونگی کسب آن، میتواند احساس امنیت خلقی بیشتری را برای فرد فراهم کند.
اکثر محققان ادعا کردهاند که هوش هیجانی، قابل آموزش دادن است و حتی مهمترین مزیت هوش هیجانی در برابر هوش شناختی را این نکته میدانند که قابلیتهای هیجانی اساسی، میتوانند یاد گرفته شوند. بنابراین، مراجعه به مراکز مشاوره و رواندرمانی جهت اقدام به یادگیری و بهبود هوش هیجانی پیشنهاد میشود.
منابع
- اکبرزاده عبدالجبار، حسن؛ حسین پورلنگرودی، فاطمه و مصباح، نسرین (1389)"بررسیرابطهسبکهایدلبستگیبانگرشنسبتبهازدواجومهارتحلتعارضدر دانشجویانمجردکارشناسیدانشگاهتهران". زن و مطالعات خانواده. سال دوم، شماره 8.
- برک، لورا. ای (1387) روانشناسی رشد. یحیی سید محمدی. تهران: نشر ارسباران
- بشارت، محمدعلی؛ گلی نژاد، محمد و احمدی، علی اصغر (1382) «بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مشکلات بین شخصی». مجله اندیشه و رفتار. شماره 8. .
- بشارت، محمدعلی؛ محمدیحاصل، کورش؛ نیکفرجام، محمدرضا؛ ذبیح زاده، عباس و فلاح، محمدحسین (1392) "مقایسه سبک های دلبستگی در بیماران مبتلا به افسردگی، اختلالهای اضطرابی و افراد عادی".روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی.سال نهم، شماره 35.
- بشارت، محمدعلی؛ نوربخش، سیده نجمه؛ رستمی، رضا و فراهانی، حجت اله (1391)"نقشتعدیلکنندهخودتنظیمگریدررابطهبینسبکهایدلبستگیوشدتاختلالهایمصرفمواد". مجله روانشناسی بالینی. سال 4، شماره 3.
- پاکدامن، شهلا (1380) "بررسی ارتباط بین دلبستگی و جامعه طلبی در نوجوانی". پایاننامه دکترای روانشناسی، دانشگاه تهران.
- جعفرزاده، مهناز (1389) "رابطه بین سبکهای دلبستگی و سبکهای مقابله ای با رفتارهای پرخطر در دانشجویان". پایاننامه کارشناسی، دانشگاه تربیت معلم تهران.
- جواهری کامل، عابدین (1385) "بررسی ارتباط هوش هیجانی و سبکهای دلبستگی در دانشجویان". پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت معلم تهران.
- حیدری، علیرضا و اقبال، فرشته (1390)"رابطهدشواریدرتنظیمهیجانی،سبکهایدلبستگیو صمیمیتبارضایتزناشوییدرزوجینصنایعفولادشهراهواز". یافتههای نو در روانشناسی. سال پنجم، شماره 15.
- خانجانی، زینب (1384) تکامل و آسیب شناسی دلبستگی از کودکی تا نوجوانی. تبریز: انتشارات فروزش
- خانجانی، زینب؛ حسینینسب، سید داود؛ کاظمی، آمنه و پناهعلی، امیر (1391) "سبکهای دلبستگی و اختلالات شخصیت: تحلیلی بر نقش ناایمنی دلبستگی بر اختلالات شخصیت خوشه B و C". فصلنامه مطالعات روانشناسی بالینی. شماره 7، سال دوم.
- رحیمیان بوگر، اسحق؛ اصغرنژادفرید، علی اصغر و رحیمی نژاد، عباس (1387) " رابطه سبکهای دلبستگی با سلامت روان در بزرگسالان زلزلهزده شهرستان بم".. پژوهشهای روانشناختی. دوره 11، شماره 1 و 2.
- رهنما، اکبر (1381) "بررسی تاثیر آموزشهای حین ازدواج بر رضایت زناشویی گروهی از زوجین تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر تهران". مجله دانشور. دوره دهم. شماره 42..
- عابدی، فریبا (1386) "بررسی رابطه بین سبک های هویت، نقش های جنسی و جنس با ملاک های انتخاب همسر در بین دانشجویان مجرد دانشگاه تربیت معلم". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران.
- علیزاده، مرجان (1385)"بررسی روند آمار ازدواج و طلاق های ثبت شده کشور از سال 1379 تا 1384". فصلنامه جمعیت. شماره 55 و 56.
- فدوی، آزاده (1389) "اثر بخشی آموزش هوش هیجانی یا (EQ) بر رضایت زناشویی و تعارضات زناشویی مادران دارای فرزند ابتدایی شهر رشت". پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی تنکابن.
- مهدوی حاجی، طاهره (1389) "بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی، کیفیت زندگی و تنظیم هیجانی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم". پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران.
- موسوی، اکرم سادات (1388) "مقایسه سبک های دلبستگی و مقابله ای در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و غیر مبتلا". پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند.
- میرمحمدصادقی، مهدی (1384) "ازدواج (آموزش پیش از ازدواج)". چاپ اول. تهران: سازمان بهزیستی کشور، معاونت امور فرهنگی و پیشگیری، دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی.
- نوری، نسیم و جانبزرگی، مسعود (1390) "رابطه بین سبک های دلبستگی و نگرش افراد به عشق با ارزش های ازدواج". مجله علوم رفتاری. دوره 5، شماره 3.
- یاریاری، فریدون؛ مرادی، علیرضا و یحیی زاده، سلیمان (1386)"رابطه هوش هیجانی و منبع کنترل با سلامت روانشناختی در بین دانشجویان دانشگاه مازندران". مطالعات روانشناختی. دوره 3، شماره 1.
- Badahdah, A. M. & Tiemann, K. A. (2005) "Mate selection criteria among muslims living in America". Evolution and Human Behavior. Vol. 26.
- Bowlby, J. (1969) Attachment and loss. Vol. 1. Attachment. New York: Basic Books.
- Buss, D. M. & Barnes, M. (1986) "Preferences in human mate selection". Journal of Personality and Social Psychology. Vol. 50.
- Buss, D. M. & Schmitt, D. P. (1993) "Sexual strategies theory: An evolutionary perspective on human mating". Psychological Review. Vol. 100.
- Buss, D. M. (1989) "Sex differences in human mate preferences: Evolutionary hypotheses tested in 37 cultures". Behavior Brain Science. Vol. 12.
- Buss, D. M. (1998) Sex differences in human mate preferences: Evolutionary hypotheses tested in 37 cultures. In: Cooper, Cary L. and pervin, Lawrence A. (1998). Personality.
- Ciarrochi, J.; Chan, A. Y. C. & Caputi, P. (2000) "A critical evaluation of the emotional intelligence concept". Personality and Individual Differences. Vol. 28.
- Crugnola, C. R.; Tambelli, R.; Spinelli, M.; Gazzotti, S.; Caprin, C. & Albizzati, A. (2011) "Attachment patterns and emotion regulation strategies in the second year". Infant Behavior and Development. Vol. 34.
- Eagly, A. H. & Wood, W. (1999) "The origins of sex differences in human behavior: Evolved dispositions versus social roles". American Psychologist. Vol. 54.
- Eagly, A. H. & Wood, W. (2002) " A cross-cultural analysis of the behavior of women and men: Implications for the origins of sex differences". Psychological Bulletin. Vol. 128.
- Extremera, N. & Fernandez, P. (2005) "Perceived emotional Intelligence and life satisfaction: Predictive and incremental validity using the trait meta- mood scale". Personality and Individual Differences. 39.
- Feeney, J. A. & Noller, P. (1990) "Attachment style as a predictor of adult romantic relationships". Journal of Personality and Social Psychology. Vol. 58.
- Gross, J. J. (1998) "The emerging field of emotion regulation: An integrative review". Review of General Psychology. 2 (3).
- Hazan, C. & Shaver, P. (1987) "Attachment as an organizational framework for research on close relationship". Psychological Inquiry. (5).
- Hill, R. (1945) "Campus values in mate selection". Journal of Home Economics. Vol. 37.
- Kenrick, D. T. & Trost, M. R. (1993) The evolutionary perspective. In A. E. Beall, & R. J. Sternberg (Eds.), The psychology of gender. New York: Guilford Press.
- Láng, A. (2010) "Attachment and emotion regulation – clinical implications of a non-clinical sample study". Procedia Social and Behavioral Sciences. 5.
- Linley, P. A. & Joseph, S. (2004) "Positive change following trauma and adversity: A review". Journal of Traumatic Stress. 17.
- Mayer, J. D.; Salovey, P. & Caruso, D. R. (1999) "Emotional intelligence meets traditional standards for an intelligence". Journal of Intelligence. Vol. 27.
- McGinnis, R. (1958) "Campus values in mate selection: A repeat study". Social Forces. Vol. 36.
- Mikulincer, M. & Shaver, P. R. (2003) "The Attachment behavioral system in adulthood: Activation, psychodynamics, And interpersonal processes". Advances in Experimental Social Psychology. Vol. 35.
- Mikulincer, M. & Shaver, P. R. (2004) Security-based self representations in adulthood: Contents and processes. In W. S. Rholes & J. A. Simpson (Eds.), Adult Attachment: Theory, Research, and Clinical Implications. New York: Guilford.
- Miler, C. (2002) Men, women from same planet when looking for mate. New York: Reuters Health.
- Parade, S. H., Leerkes, E. M., & Blankson, A. N. (2010) "Attachment to parents, social anxiety and close relationships of female students over the transition to college". Journal of Youth Adolescence, 39, 127-137.
- Pediaditakis, N. (1997) " Factors and their origins in mate selection and choice among humans: implications for individual psychotherapy and counseling". Medical Hypotheses. Vol. 51.
- Schmitt, D. P. (2003) "Universal sex differences in the desire for sexual variety: Tests from 52 nations, 6 continents, and 13 islands". Journal of Personality and Social Psychology. Vol. 85.
- Schmitt, D. P. (2005) Fundamentals of Human Mating Strategies. The Handbook of Evolutionary Psychology. New Jersey: John Wiley & Sons, Inc.
- Shaver, P. R., Schachner, D. A., & Mikulincer, M. (2005) "Attachment style, excessive reassurance seeking, relationship processes, and depression". Personality and Social Psychology Bulletin. Vol. 31. p.p: 343-359.
- Simpson, J. A. (1990) "Influence of attachment style on romantic relationship". Personality Social Psychology. Vol. 59.
- Simpson, J. A.; Rholes, W. S. & Nelligan, J. S. (1992) "Support seeking and support giving within couples in anxiety provoking situation: The role of attachment styles". Journal Personality Social Psychology. (62)3.
- Vadnais, A. M. (2005) The relationship of Emotional Intelligence and Marital Satisfaction. Doctoral Disseration, Alliant International University. Dissertation Abstract International, 3161334.
- Vimz, B. & Pina, W. (2010) "The assessment of emotion regulation improving construct validity in research on psychopathology in youth". Journal Of Psychological Behaviour Assessment ,Published Online Do I,10.
- Wakil, P. (1973) "Campus mate selection preferences: A cross-national comparison". Social Forces. Vol. 51.
- Weber, M. & Ruch, W. (2012) "The role of character strengths in adolescent romantic relationships: An initial study on partner selection and mates' life satisfaction". Journal of Adolescence. Vol. 35.
- Yoo, S. H.; Matsumoto, D. & Le Roux, J. A. (2006) "The influence of emotion recognition and emotion regulation on intercultural adjustment". International Journal of Intercultural Relation. 30.