Document Type : Original Article
Authors
1 phd student
2 Professor in Sport Management, Allameh Tabataba’i university
3 phd
4 Associate Professor Department of Sport Management, Faculty of Physical Education and Sport science, University of Allameh Tabatabaei, Iran
5 Associate Professor of Sport Management, Department of Sport Management, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran
Abstract
The aim of the present study was to investigate the underlying factors and intervene in the development of entrepreneurship in the educational system of physical education and sports sciences in the country. The research method was qualitative and grand theory. Data were collected through in-depth and semi-structured interviews. The statistical population of the study includes all experts in the three fields of science, administration and sports, including experts and experts in the field of entrepreneurship (including top sports entrepreneurs, professors in this field), elite faculty members and experts in the faculties of physical education and sports sciences. (Ministry of Sports and Youth, Federations, and the National Olympic Committee). Findings related to background factors represent 4 sub-categories; Infrastructure, related organizations, entrepreneurial culture, and higher education policy-making and planning for ignition were categorized into two general concepts: organizational and structural factors, and entrepreneurial culture and thinking. Also, the findings of the intervening factors in 2 general concepts of macro-legal, political and economic factors and focusing on the development of entrepreneurship and skills training strategies of students, which include 5 sub-categories; Production of law, support facilities, political and economic factors, development of entrepreneurial knowledge and structural engineering were classified. In general, recognizing these factors can help universities, professors, and the physical education system to develop entrepreneurship.
Keywords
کاوش عوامل زمینهای و مداخلهگر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی علوم ورزشی ایران
مهدی محمودی یکتا[1]
غلامرضا شعبانی بهار[2]
حبیب هنری[3]
جواد شهلایی[4]
فرزاد غفوری[5]
10.22034/SSYS.2022.1418.1979
تاریخ دریافت مقاله: 1/4/1399
تاریخ پذیرش مقاله:21/5/1399
مقدمه
از اهداف اصلی تأسیس دانشگاه ها، مسئله اشتغال[6]، کارآفرینی[7] و تربیت نیروی متخصص بوده و صنعتی شدن سریع جوامع، تحصیلات عالی را به دریچه ای برای ورود به مشاغل بهتر، درآمدهای بالاتر و منزلت اجتماعی برتر تبدیل کرده است. اگرچه امروزه شاید مدرک دانشگاهی، ارزش گذشته را ندارد، اما هنوز از لحاظ مالی و اشتغال و منزلت اجتماعی اهمیت شایانی دارد. بدیهی است کسانی که از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نسبت به کسانی که تحصیلات پایین تری دارند، درآمد سالانه بالاتری به دست می آورند که این امر، از طریق هدف گذاری درست دست یافتنی است (سابار[8]،1994: 33). البته امروزه در جوامع مختلف به خصوص در ایران، دانشگاه ها نتوانستهاند آن گونه که باید افراد را با توجه به نیازهای جامعه و مسئله اشتغال تربیت کنند؛ چنان که بیکاری از مهم ترین مشکلات دانش آموختگان دانشگاهی به ویژه در رشتههای علوم انسانی است، زیرا رشتههای علوم انسانی تا حد زیادی وابسته به استخدام های دولتیاند و مهارت ها و آموزشهای دانشجویان این رشتهها، کمتر اجازه می دهد در بخشهای خصوصی و غیردولتی مشغول به کار شوند. براساس آمارهای موجود، نیمی از دانشجویان کشور در رشتههای علوم انسانی مشغول به تحصیل هستند. این امر بیان کننده وضعیت دشوار در زمینه اشتغال یابی برای دانشجویان علوم انسانی است (ظاهری عبدوند و صفری،1398: 74).از جمله رشته های علوم انسانی که دانش آموختگان آن در زمینه اشتغال با مشکلات فراوانی مواجعه هستند، رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی است. نگرانی در زمینه اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی یکی از مسائلی است که موجب شده محققان به مباحث مربوط به کارآفرینی توجه بیشتری داشته باشند(شکرکن و همکاران،1381: 45).با توجه به اینکه به نظر می رسد یکی از مهمترین ماموریت های جدید دانشگاه ها، ایجاد و توسعه کارآفرینی در میان دانش آموختگان دانشگاهی است(مردانشاهی و همکاران،1393: 73)، تحقق این امر مستلزم مطالعه دقیق جنبه های گوناگون کارآفرینی و همچنین شناسایی و توجه به عوامل موثر بر آن است. اصطلاح کارآفرین در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار ژوزف شومپیتر به کار برد. او بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام، زمانی میسر خواهد بود که افرادی در بین سایر افراد جامعه با خطرپذیری، اقدام به نوآوری کنند و با این کار روش ها و راه حل های جدید جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کهن قبلی شود(تخریب خلاق) (مجتوی و همکاران، 1398: 53). کارآفرینی به عنوان پدیده ای نوین در اقتصاد، نقش موثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها ایفا می کند(ناهید،1388: 56). لذا توسعه کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان مهمترین راهکار خروج از بحران اقتصادی است که پیش بینی می شود دامن گیر کشور عزیزمان گردد(مجتوی و همکاران،1398: 53). حجازی و همکاران(1394) بیان داشتند که با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورمان مبنی بر جوان بودن جمعیت، موضوع اشتغال و کارآفرینی و توسعه آموزش کارآفرینی از اهمیت دوچندانی برخوردار شده است و حتی این موضوع در سیاست های کلان،سند چشم انداز بیست ساله نظام،برنامه های پنج ساله توسعه، نقشه جامع علمی کشور و سایر اسناد فرادستی مورد توجه و تاکید می باشد. در هر کشوری کارآفرینان به صورت بالقوه وجود دارند و باید تلاش شود که توانایی های آنها بالفعل شود و مهم تراز همه، ساختارهای موجود اجازه دهند که کارآفرینان ابرازوجود کنند(فردوسی و همکاران،1398: 30). از نظر هیسریچ و همکاران[9](2002) نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی کشورها به حدی کلیدی است که از آن به عنوان «موتور توسعه اقتصادی» نام برده می شود و تمام کشورها تلاش می کنند تا کارآفرینی را در کشورشان توسعه دهند. رشد صنعت ورزش در پنجاه سال گذشته، به صورت ناگهانی اتفاق نیفتاده و به عوامل مختلفی نسبت داده شده است که مواردی چون: افزایش تعداد و تنوع مجله های ورزشی و تجاری، افزایش و گسترش کالاها و خدمات مرتبط با ورزش برای بخش های مختلف بازار، افزایش حامیان و سرمایه گذاری ورزشی از سوی جوامع تجاری، افزایش میزان قراردادها، افزایش در فناوری کالاها و خدمات مرتبط با ورزش و آموزش را در برمی گیرد(سانتیومیر[10]،2002: 14). ورزش از عوامل بسیار مهم و اساسی تأمین سلامت ونشاط جامعه و افزایش بهره وری ملی است؛ به طوری که توجه به فعالیت های ورزشی در جوامع پیشرفته نقش بسزایی در رونق اقتصادی دارد (سازمان تربیت بدنی،1384). ورزش در ایران نیز روند رو به توسعه ای دارد؛ به طوری که این تحول فزاینده، زمینه های مناسبی را برای فعالیت های کارآفرینانه در کنارورزش میسر می سازد(فرید،1388: 67).
ورزش در کشور ما در حال تحول و رو به توسعه است که این امر می تواند زمینه های سرمایه گذاری مناسبی را برای فعالیت های کارآفرینانه ایجاد کند (فروغی پور،1384: 64). از یک سو، در تولید محصولات و خدمات ورزشی- از جمله باشگاه داری- اشتغال ایجاد می کند و از سوی دیگر، بر تولید ناخالص ملی می افزاید. از این منظر توسعه ورزش ملی بخش مهمی از توسعه اقتصادی- اجتماعی ملی است و موجب رونق اقتصادی وشکوفایی اجتماعی می شود (یدالهی فارسی و همکاران،1390). حجم وسیع تبادلهای مالی در صنعت ورزش، تغییر شیوه زندگی و وقت های فراغت مردم، رویدادهای رو به گسترش ملی، منطقه ای، قاره ای، جهانی، ورزش حرفهای و قهرمانی و غیره همه فرصت های بیشماری را در اختیار کارآفرینان ورزشی قرار می دهند(هیخمان و همکاران،2005: 34).
روند تاریخی توسعه اقتصادی و صنعتی کشورهای پیشرفته نشان می دهد که پویایی نظام آموزشی[11] و پیوند عمیق بین علم و فناوری با بازار کار، یکی از عوامل مهم ترقی، شکوفایی و توسعه اقتصادی و فرهنگی آنها بوده است. در واقع، توسعه هرکشور در گرو استفاده بهینه از همه امکانات به ویژه نیروی انسانی است که یکی از مهم ترین و کلیدی ترین سرمایه های آن کشور محسوب می شود و بی شک در این میان، نقش نیروی انسانی متخصص بیش از دیگران است(فراهانی و همکاران،1388: 65).دانشگاه ها باید با چالش های جدیدی مواجه شوند تا به انتظارات روبه رشد کارآفرینی پاسخ دهند؛ چالش هایی که از طریق تعامل بین آموزش، پژوهش و کارافرینی انجام می گیرد(لاهیکاینن و همکاران[12]،2019: 64).
اگر دانشگاه ها مانند دانشگاه کارآفرین به عامل نوآوری تبدیل نشوند، توسعه ملی، منطقه ای و نیز رقابت بین المللی را مختل می کنند(آرنات،2010). امروزه کارآفرینی به شکل چشمگیری در دانشگاه های نسل سوم به عنوان «دانشگاه های کارآفرین» توسعه پیدا کرده و در کشورهای بسیاری به موضوع مهمی تبدیل شده است(قینا و گوستومو،2017). هرچه دانشجویان مرتبط با کارآفرینی در دانشگاه ها بیشتر باشند، فعالیت های کارآفرینانه در دانشگاه ها افزایش می یابد(چوبین و همکاران، 1395: 45). دانشگاه های نسل سوم، عموماً مبتنی بر کارآفرینی و نظام یافته در تعامل با محیط پیرامون هستند که به عنوان محور و مأموریت کانونی نظام دانشگاهی، قلمداد می شوند(ماسکارنهاس و همکاران،2017). ژاپن، جزو اولین کشورهایی است که در اواخر دهه 50 میلادی آموزش کارآفرینی وترویج فرهنگ آن را از سطح دبیرستان آغاز کرد و در مدت کوتاهی آموزش کارآفرینی در این کشور به سطح دانشگاه ها هم کشیده شد(کارتونن،2000: 90).
بدون شک، نظام آموزش عالی در هر کشوری یکی ازاساسی ترین و برجسته ترین نهادهای جامعه در جهت رشدو توسعه است. مهمترین رسالت این نهاد، تربیت نیروی متخصص مورد نیاز جامعه، ترویج و ابقای دانش، گسترش تحقیق و فراهم ساختن زمینه مساعد برای توسعه است. بنابراین رسیدن به اهداف آموزشی مناسب در دوره های آموزشی مستلزم برنامه ریزی صحیح و فراهم نمودن وسایلو امکانات آموزشی می باشد(فرجی و صادقی،139: 153-213). از آنجا که دانشجویان به عنوان محور اصلی نظام تعلیم و تربیت در هرکشوری محسوب می شوند و پس از طی دوره تحصیل، وارد بازار کار شده و به عنوان نیروی انسانی کارشناس وکاردان به خدمت مشغول می شوند، تعلیم وتربیت صحیح و مناسب آنان، امری بسیارحساس به شمارمی رود که این مهم در دانشگاه ها صورت می گیرد(بیلی[13]،2006: 51-75). باتوجه به نوآوری ها و تغییرات شگرفی که درعرصه های گوناگون درحال وقوع است، رسالت مستندسازی یافته ها و نشر و ترویج آنها در قالب برنامه های درسی سازمان یافته ومدون به عهده دانشگاه ها می باشد. متاسفانه برغم اهمیت برنامه های درسی در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی، میزان توجه به آنها کافی نبوده و حتی تلاش و همت کافی برای بررسی، ارزشیابی، اصلاح و تغییرآنها در دستورکار این موسسات و دانشگاه ها قرارنگرفته است(شیخ و همکاران،1383: 43-78). امروزه نیروی انسانی، نقش مهمی در توسعه جوامع دارد و برای داشتن نیروی انسانی متخصص نیز به برنامه ریزی درست در زمینه نظام آموزشی و به ویژه سرفصل ها نیاز است. برنامه ریزی آموزشی، به مفهوم نقشه کشیدن برای آینده، فرایندی است که طی آن، زمینه های لازم برای تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز جامعه فراهم می شود(ظاهری عبدوند و صفری،1398: 60-67).
به طورکلی و بدون تردید برنامه های درسی دردانشگاه ها وموسسات آموزش عالی می تواند در توفیق یا شکست این موسسات نقش کلیدی و تعیین کننده داشته باشد. به عبارت ساده تر، برنامه های درسی آینه تمام نمای میزان پیشرفت وانعکاسی ازپاسخ گوبودن دانشگاه هابه نیازهای درحال تغییرجامعه می باشند و نباید ازنظر مسئولان و دست اندرکاران وزارت علوم، تحقیقات وفناوری و مجریان در دانشگاه ها دور بماند(امینیان رضوی و همکاران،1390: 50-39). می توان گفت تعیین اهداف درست در برنامه های آموزشی و سرفصل های دانشگاهی، تأثیرمهمی در توانمند کردن نیروی انسانی و اشتغال دارد. البته این اهداف و برنامه ریزی باید به گونه ای باشد که با توجه به نیاز های جامعه بتوان آن ها را تغییر داد و از موضوعات مهم در برنامه ریزی درسی، اهمیت دادن به تجدید نظر در برنامه های درسی و هماهنگ ساختن محتوا با وضعیت در حال تغییر جامعه است(سابار،1994: 54). امروزه آموزش کارآفرینی به عنوان جزء لاینفک پیدایش دانشگاه های کارآفرین، مهم ترین نقش را در مأموریت این نوع دانشگاه ها یعنی تربیت نیروهای انسانی کارآفرین برای ارتباط با صنعت ایفا می کند و در همین راستا محتوا و شکل نظام آموزشی در ارتباط با کارآفرینی باید به گونه ای باشد که فرد با توجه به پیچیدگیها و دگرگونیهای دنیای امروزی خلاقیت، نوآوری و اعتمادبه نفس خود را برای عملکرد هر چه بهتر در تقابل با چالش ها افزایش دهد(ملکی پور و همکاران،1398: 32).
لذا در باب اهمیت موضوع پژوهش، بیان این نکته کفایت خواهد کرد که افزایش فارغ التحصیلان دانشگاهی و تقاضای ورود آنها به بازار کسب و کار مسئله ای است که به سادگی نمی توان از آن گذشت. در این بین بیکار ماندن فارغ التحصیلان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی بعد از فراغت از تحصیل و تلاش فراوان برای جذب پیکره دولت شدن(استخدام مشاغل دولتی) از طرف ایشان نشان از توانمندی پایین دانشجویان در حوزه تخصصی خود، ناکارآمدی نظام آموزشی در تربیت نیروهای توانمند و عدم گسترش فرهنگ و تفکر کارآفرینی می باشد. بر این اساس، یکی از اقدامات راهبردی به منظور برون رفت از این مشکل، تمرکز بر دانشگاه ها و ایجاد تغییر و تحول سازنده در نظام آموزشی آنها به سمت کارآفرین شدن و تربیت دانشجویان دارای مهارت لازم در رشته خود برای ایجاد کسب و کار می باشد. با تحقق این امر ما شاهد این خواهیم بود که دیگر استخدام شدن در ارگان های دولتی جزو دغدغه، آمال و آرزوهای دانشجویان نبوده و ایشان با توانمندی و کسب مهارت های لازم در طول دروران تحصیل و به کارگیری خلاقیت و نوآوری در زمینه تولید، اشتغال و راه اندازی کسب و کار مرتبط با رشته تحصیلیشان، غول بزرگ بیکاری را پشت سر می گذارند. این پژوهش بر آن است تا با اتکا بر آموزههای برگرفته از آرا و پیشینه پژوهش و با استفاده از نظرات خبرگان، اساتید، صاحبنظران و مدیران حوزه ورزش و کارآفرینی کشور عوامل زمینه ای و مداخله گر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور را شناسایی نماید. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر کاوش عوامل زمینه ای و مداخله گر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی علوم ورزشی ایران بود و محقق به دنبال پاسخ این سوال بود:
عوامل زمینهای و مداخلهگر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی علوم ورزشی ایران کدام اند؟
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر، کیفی و از نوع نظریه زمینهیابی[14] (گرندد تئوری) بود. منظور از پژوهش کیفی[15]، هر نوع پژوهشی است که یافتههایش با شیوههایی غیر از روشهای آماری با هر گونه کمّی شدن به دست آمده باشد (استراس و کوربین[16]،1990). به بیان دیگر، دادهها در پژوهش کیفی به صورت واژه و نه به صورت ارقام به توصیف واقعیتها میپردازند. این نوع دادهها برای توصیف و تشریح شرایط یک پدیده (موضوع و مقولات پژوهش)به کار میرود. همچنین، به کمک دادههای کیفی میتوان درباره مقولات مورد بررسی و عمق ساختار آنها به تدوین فرضیه پرداخت و سرانجام نظریهپردازی کرد (دلاور،علی،1384: 39-54). بدین صورت که ابتدا از طریق مطالعات اسنادی (مطالعه مقالات، کتب، اسناد، جراید و ...) فهرستی از عوامل مؤثر با موضوع پژوهش شناسایی شد. فهرست مقدماتی به عنوان سئوالات مصاحبه و ابزار اولیه گردآوری دادهها مد نظر قرار گرفت. سپس راهنمای مصاحبه تدوین و پژوهشگر قبل از انجام مصاحبه با هریک از صاحبنظران آگاه، راهنمای مصاحبه را برای آنان ارسال کرد. در مرحله بعد، مصاحبههای کیفی عمیق و نیمه ساختارمند با صاحبنظران از موضوع پژوهش، به عمل آمد. مصاحبه با صاحبنظران آگاه، حالتی ویژه از مصاحبه است که بر روی دستهای خاص از مصاحبه شوندگان متمرکز می شود. فرض بر این است که صاحبنظران از دانش بیشتری برخوردارند و بر اساس تخصص و تجاربی که در زمینههای مرتبط با پژوهش دارند، با آنها مصاحبه می شود. بیان این نکته ضروری است که به منظور ثبت اطلاعات حاصل از مصاحبهها، علاوه بر نکتهبرداری، از دستگاه ویژه ضبط صدا[17] نیز استفاده گردید. مدت زمان مصاحبهها متفاوت و مکان مصاحبه در مکان مورد توافق مصاحبه شونده و پژوهشگر بود. مراحل پردازش یافتهها در پنج مرحله اساسی ولی نه لزوماً پی در پی عبارت اند از: انتخاب شرکت کنندگان، جمع آوری دادهها، منظم سازی یافتهها، تجریه و تحلیل یافتهها و ارائه راهبردهای اجرایی (پینتی و پارکور[18]،2009: 34). سپس با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند مصاحبههای کیفی انجام شد. این پژوهش پس از انجام 19 مصاحبه با 17 نفر- با دو تن از نمونهها 2 بار مصاحبه شد- محقق به اشباع نظری رسید که مصاحبه شوندگان شامل 3 نفر از اساتید حوزه کارآفرینی، 2 نفر از کارآفرینان برتر ورزشی، 7 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده های تربیت بدنی،2 نفر از روسای فدراسیون ها، 2 نفر از مدیران وزارت ورزش و جوانان و 1 نفر از مدیران کمیته ملی المپیک بودند. انجام مصاحبهها تا حد کفایت یا اشباع نظری[19] ادامه یافت. اشباع نظری مرحلهای است که در آن دادههای جدیدی در ارتباط با مقوله پدید نیاید و روابط بین مقولهها برقرار و تأیید شده است (استراس و کوربین،1990).
ازآنجا که نظریههایی که در عرصه علوم انسانی و رفتاری ارائه می شوند در طول زمان قابل اصلاح و تعدیل هستند، پژوهشگران کیفی به جای واژه اعتبار و روایی، از واژههای «مقبولیّت»[20]، «انتقالپذیری»[21] و «تأییدپذیری»[22] استفاده می کنند. روشهایی برای افزایش مقبولیّت پژوهش کیفی پیشنهاد شده است که عبارت اند از: منابع داده متعدد، تحلیلگران متعدد و روشهای متعدد. در این پژوهش سعی گردید تمامی این موارد رعایت شود. انتقالپذیری نتایج پژوهش، نشانگر تعمیمپذیری نتایج حاصل شده به سایر گروهها و محیطهای مشابه میباشد. هرچند که این امر خارج از توانایی پژوهشگر کیفی است، اما میتوان با استخراج و ارائه حداکثری دادهها (تا جایی که ممکن باشد)، تاحدودی این بخش از روایی پژوهش را نیز تأمین کرد. در این پژوهش با مرور متعدد مصاحبهها و استخراج حداکثری و غیرتکراری مطالب، سعی بر اجرای این توصیه شد. تأییدپذیری نتایج پژوهش کیفی هنگامی تحقق پیدا می کند که سایر پژوهشگران بتوانند به روشنی، مسیر پژوهش و اقدامات انجام شده توسط پژوهشگر را دنبال کنند. یک راه برای تحقق این امر آن است که پژوهشگر دقیقاً تمام روند پژوهش و مسیر تصمیمات خود طی پژوهش را در گزارش بیان نماید. در این پژوهش نیز سعی بر آن بود.
در این پژوهش از روش کیفی نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) استفاده شد. گالدینک(2002) بیان کرده اکثر مطالعات الگوی کدگذاری پارادایمی را برای تحلیل دادههای حاصل از روش داده بنیان معرفی می کنند که در قالب یک فرایند کدگذاری سیستماتیک[23] شامل سه مرحله باز[24]، محوری[25] و گزینشی[26]، منجر به ایجاد این الگو می شود. در طی کدگذاری باز، متن مصاحبههای پیاده شده با استفاده از کدهای زنده علامتگذاری و ایدههای تکراری شناخته شد. مفاهیم شامل کلمهها و عبارتهایی بود که در حوزه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی از نظر نمونههای پژوهش منعکس میشد. کدگذاری و بررسی مفاهیم تکرار شده تا رسیدن به اشباع- وقتی هیچ موضوع جدیدی نمیتوان در دادههای خام یافت- ادامه پیدا کرد. در مرحله بعد کدگذاری محوری این مفاهیم در قالب مقولههای کلی، شرایط علّی، راهبردها زمینه و پیامدها طبقهبندی شدند و به صورت نظری در قالب مدل پارادایمی به هم مرتبط شدند. در کدگذاری انتخابی، نظریه بیانی از فرایند پژوهش، نحوه یکپارچهسازی مقولهها و پالایش آنها ارائه میدهد (استراس و کوربین،1990).
یافتههای پژوهش
یافتههای پژوهش عوامل زمینهای توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور با استفاده از تحلیل همزمان و نیز فرایند کدگذاری، حین و پس از انجام مصاحبهها شناسایی گردید که نتایج کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی به تفکیک در جدول 1 ارائه شده است:
جدول1: کدگذاری گزینشی، محوری و باز عوامل زمینه ای توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور
مدل زمینه ای |
مقولههای کلی (مفاهیم) |
مقولههای فرعی (مؤلفهها) |
ایعاد و ویژگیها (گویهها) |
عوامل زمینه ای |
عوامل سازمانی و ساختاری
|
1.زیرساخت ها |
فراهم نبودن زیرساخت های لازم کارآفرینی در جامعه توسط سازمان های زیربط(سخت گیری در اعطای مجوزها، تخصیص مکان، واردات تجهیزات مورد نیاز، امور مالیاتی و...) |
نبود امکانات و تجهیزات ورزشی مناسب در دانشگاه ها |
|||
ایراد در پرداخت تسهیلات بانکی(بروکراسی اداری و سخت گیری های زیاد در امر ضامن) |
|||
فقدان تامین منابع لازم برای کسب و کارهای ورزشی جهت تثبیت در بازار(فقدان سرمایه گذاری بخش دولتی و شرکت های خصوصی در این حوزه) |
|||
عدم رشد و توسعه شرکت های نوپا(استارت آپ ها) در زمینه ورزش |
|||
عدم مدیریت صحیح منابع مالی و توزیع آن به صورت مناسب |
|||
2. سازمان های مرتبط
|
غیر تخصصی بودن بیشتر نیروها در سازمان های ورزشی(وزارت ورزش و جوانان،کمیته ملی المپیک، فدراسیون ها و....) |
||
اهداف منفعت طلبانه نفرات در شورای برنامه ریزی دروس وزارت علوم |
|||
غیرتخصصی بودن نفرات در شورای برنامه ریزی دروس وزارت علوم |
|||
نقص در قوانین موجود در حوزه ورزش (تدوین قوانین نامناسب در بحث کارآفرینی) |
|||
اعطای مدرک مربیگری به افراد فاقد تحصیلات تربیت بدنی و علوم ورزشی توسط فدراسیون ها |
|||
کمرنگ بودن نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی فعال در بخش صنعت ورزش |
|||
ضعف نظام نظارتی و ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر عملکرد اساتید |
|||
مشخص نبودن خواسته ها و نیازهای سازمان های ورزشی از دانشگاه ها |
|||
عدم شفافیت نظام استخدامی کشور در ارتباط با ویزگی های مورد نیاز احراز مشاغل |
|||
فرهنگ و تفکر کارآفرینی |
3. فرهنگ کارآفرینی
|
عدم توسعه قابلیت ها و توانمندی های فردی دانشجویان از طرف خانواده و دانشگاه |
|
عدم توجه و احترام به خلاقیت دانشجویان |
|||
ریسک پذیر نبودن دانشجویان |
|||
نداشتن فرهنگ تحمل شکست در دانشجویان |
|||
کپی برداری از الگوی توسعه کارآفرینی کشورهای دیگر به صورت کورکورانه |
|||
عدم وجود سیاست های کارآفرینانه در رفتار کارآفرینان(استفاده نکردن از فرصت ها، عدم تحلیل محیط بازار، فقدان تعامل اثربخش با سازمان های زیربط) |
|||
4. سیاستگذاری و برنامه ریزی آموزش عالی برای اشتغالزایی
|
فقدان ارتباط و تعامل اثربخش بین دانشجویان با محیط ورزش و سازمان های ورزشی |
||
نظارت پایین بر فعالیت های تحقیقاتی و پایان نامه های مقاطع تحصیلات تکمیلی |
|||
مشخص نبودن ذینفعان و ارزش های رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی |
|||
شناخت کم دانشجویان از فضای کسب و کار و کارآفرینی در طول دوران تحصیل |
|||
عدم شناسایی خدمات حرفه ای، تفریحی، آموزشی و گردشگری در حوزه ورزش از طرف دانشگاه برای دانشجویان |
|||
عدم شناسایی استعدادهای کارآفرینانه در طول دوران تحصیل توسط دانشگاه ها |
|||
پذیرش دانشجویان غیر مرتبط در مقاطع تحصیلات تکمیلی |
در جدول 2، یافتههای کیفی عوامل مداخلهگر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور با استفاده از کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی به تفکیک ارائه شده است:
جدول2: کدگذاری گزینشی، محوری و باز عوامل مداخله گر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور
مدل زمینه ای |
مقولههای کلی (مفاهیم) |
مقولههای فرعی (مؤلفهها) |
ایعاد و ویژگیها (گویهها) |
عوامل مداخله گر |
عوامل کلان قانونی،سیاسی و اقتصادی
|
1. تولید قانون
|
فقدان حمایت نهادهای تصمیم گیرنده و قانون گذار از قوانین موجود در حوزه ورزش |
وجود چالش های حقوقی و قانون گذاری ناصحیح در حوزه کارآفرینی ورزشی توسط مجلس |
|||
تعرفه های سنگین در حوزه خدمات و محصولات ورزشی |
|||
عدم الزام سازمان های ورزشی در به کارگیری فارغ التحصیلان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی |
|||
فقدان ارتباط و تعامل مستمر و اثربخش سازمان های ورزشی با دانشگاه |
|||
تصویب و ایجاد سازمان نظام تخصصی ورزش کشور |
|||
2. تسهیلات حمایتی
|
توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح جامعه |
||
مشکلات بانکی و نقل و انتقالات مالی |
|||
نبود صندوق حمایت از کارآفرینان ورزشی |
|||
نبود شهرک های صنعتی ورزشی در کشور |
|||
فقدان ساختارهای انعطاف پذیر در بخش کارآفرینی ورزشی |
|||
3. عوامل سیاسی و اقتصادی
|
نقش کمرنگ دولتمردان ودستگاه های اجرایی درحمایت و رونق کارآفرینی و کسب و کارهای ورزشی |
||
نبود توجه به عوامل جمعیتی شناختی هر منطقه در بحث کارآفرینی |
|||
اثر منفی تحریم های اقتصادی در کارآفرینی و کسب و کارهای ورزشی |
|||
کیفیت پایین محصولات جهت صادرات و برنامه ریزی در بخش تولید لوازم و تجهیزات ورزشی |
|||
عدم سهولت در ورود به کسب و کارهای ورزشی از طرف بخش های دولتی |
|||
فقدان خصوصی سازی و حضور کمرنگ بخش خصوصی در کنار بخش دولتی در این حوزه |
|||
تمرکز بر توسعه راهبردهای کارآفرینی و مهارت آموزی دانشجویان |
4. بسط و توسعه دانش کارآفرینی
|
ارتباط و تعامل پایین دانشجویان با فناوری اطلاعات و IT در طول دوران تحصیل |
|
انجام محدود تحقیقات و مطالعات بین رشته ای(حقوق، توریسم، جامعه شناسی، روانشناسی و ...) |
|||
نداشتن دید همه جانبه به مقوله کارآفرینی(اکوسیستم کارآفرینی) در دانشگاه ها |
|||
عدم توجه به شناسایی فرصت های کسب و کار ورزشی در دانشگاه ها و استفاده مفید از آنها |
|||
5. مهندسی ساختار
|
نقش اولیا، اساتید و مربیان در تغییر شیوه زندگی و ایجاد تفکر کارآفرینی در دانشجویان |
||
نبود محیط رقابتی در حوزه کارآفرینی ورزشی |
|||
فقدان فرهنگ سازی در حوزه ورزش و افزایش تمایل جامعه به این بخش |
|||
سوق ندادن دانشجویان به سمت تمرکز بر روی فعالیت های بالقوه با بیشترین سود آوری |
|||
جامعه یادگیرنده(دانشگاه و دانشجویان یادگیرنده) |
|||
نداشتن تفکر راهبردی در حوزه کارآفرینی |
بحث و نتیجه گیری
هدف اصلی پژوهش، کاوش عوامل زمینهای (نزدیک) و عوامل مداخلهگر (دور) توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور بود. از اینرو، یافتههای پژوهش با استفاده از کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی شناسایی، خلاصه و تحلیل شدند. در عوامل زمینهای، نشانها در 4 مقوله فرعی، 2 مفهوم کلی و 28 گویه شناسایی و دستهبندی شدند. با توجه به نتایج پژوهش، یکی از شرایط زمینهای توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور عوامل سازمانی و ساختاری است که شامل زیرساخت ها و سازمان های مرتبط در این حوزه می باشد. نتایج پژوهش در بخش زیرساخت ها نشان داد که فراهم نبودن زیرساخت های لازم کارآفرینی در جامعه توسط سازمان های ذیربط(سخت گیری در اعطای مجوزها، تخصیص مکان، واردات تجهیزات مورد نیاز، امور مالیاتی و...)، نبود امکانات و تجهیزات ورزشی مناسب در دانشگاه ها، ایراد در پرداخت تسهیلات بانکی(بروکراسی اداری و سخت گیری های زیاد در امر ضامن)، فقدان تامین منابع لازم برای کسب و کارهای ورزشی جهت تثبیت در بازار(فقدان سرمایه گذاری بخش دولتی و شرکت های خصوصی در این حوزه)، عدم رشد و توسعه شرکت های نوپا(استارت آپ ها) در زمینه ورزش و عدم مدیریت صحیح منابع مالی و توزیع آن به صورت مناسب از جمله عوامل زمینه ای موثر در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی بودند. نیک رفتار و فرید(1394) در مطالعه ای پیرامون عوامل درون سازمانی موثر بر توسعه کارآفرینی دانشگاهی در دانشگاه تهران نتیجه گرفتند که کارآفرینان با مشکلات و موانع تجاری، فیزیکی و مالی رو به رو می باشند. در این راستا پیشنهاد می شود دانشگاه خود را از بوروکراسی و شرکت های سازمانی نجات دهد و به تیم چندرشته ای وکارآفرینی تبدیل کند، چرا که این سازمان ها تمایلی به ساختار کارآفرینی ندارند(گیوررو و همکاران،2015: 39). مطالعه تطبیقی کشورها حاکی از آن است که پشتوانه موفقیت بسیاری از کشورها در موضوع توسعه کارآفرینی، علاوه بر حمایت های گسترده دولتی، توسعه زیرساخت های نوآوری و تجاری سازی، توسعه انرژی های پاک و ... است(وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی،1390). بر اساس دیدگاه مصاحبهشوندگان، تجهیزات و امکانات ضعیف دانشگاه ها در حوزه ورزش و تربیت بدنی همچون استخر و زمین فوتبال و فراهم نبود. زیرساخت های لازم از سوی سازمان های مربوطه در جامعه از جمله مواردی هستند که در توسعه کارآفرینی نطام آموزشی اثر گذار می باشند.کریم زاده (1398) در تحقیق خود موانع ساختاری را به عنوان یکی از موانع پیش روی کارآفرینی زنان شهرستان سراوان بیان نمود. نتایج مطالعه سازمان بین المللی کار در زمینه شناسایی مانع های توسعه کارآفرینی در سال 2006 نشان می دهد که یکی از مهم ترین موانع راه اندازی کسب وکار توسط جوانان، دسترسی به منابع مالی برای راه اندازی کسب و کار می باشد(زالی و رضوی،1387: 76). توسعه زیرساخت هایی مانند ارتباطات، حمل و نقل، خدمت های بیمه ای و بانکی و .. از جمله عواملی هستند که به بهبود فضای کسب وکار کمک می کنند. برنامه های دولت در زمینه بهبود فضای کسب وکار می تواند بستری را برای توسعه کسب وکارهای ورزشی ایجاد کند(یدالهی فارسی و همکاران،1390). همچنین می توان اذعان نمود که کاهش بروکراسی اداری در راه اندازی کسب و کارهای ورزشی، تامین و مدیریت منابع مالی لازم و شکل گیری شرکت های نو پا(استارت آپ ها) در حوزه ورزش در تغییر نظام آموزشی به سمت کارآفرین شدن موثر می باشند.
از دیگر نتایج می توان به تاثیر سازمان های مرتبط از طریق غیر تخصصی بودن بیشتر نیروها در سازمان های ورزشی(وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک، فدراسیون ها و....)، اهداف منفعت طلبانه نفرات در شورای برنامه ریزی دروس وزارت علوم، غیرتخصصی بودن نفرات در شورای برنامه ریزی دروس وزارت علوم، نقص در قوانین موجود در حوزه ورزش (تدوین قوانین نامناسب در بحث کارآفرینی)، اعطای مدرک مربیگری به افراد فاقد تحصیلات تربیت بدنی و علوم ورزشی توسط فدراسیون ها،کمرنگ بودن نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی فعال در بخش صنعت ورزش، ضعف نظام نظارتی و ارزیابی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر عملکرد اساتید، مشخص نبودن خواسته ها و نیازهای سازمان های ورزشی از دانشگاه ها و عدم شفافیت نظام استخدامی کشور در زمینه ویژگی های مورد نیاز احراز مشاغل اشاره نمود. این یافته ها با پژوهش های زالی و رضوی(1387) و یدالهی فارسی و همکاران(1389) هم راستا می باشد. فردوسی و همکاران(1398) بنا بر نتایج تحقیق خود با عنوان «طراحی الگوی کارآفرینی سازمانی» پیشنهاد دادند که قوانین و مقررات خشک و دست و پاگیر کاهش یابد، دستورالعمل ها وآیین نامه های سازمانی در سازمان های ورزشی انعطاف کافی داشته باشد و ساختار سازمانی، بیشتر به سمت ارگانیکی سوق داده شود. ظاهری عبدوند و صفری(1398) بیان نمودند که نداشتن واحد درسی متناسب با اهداف شغلی بیان شده در سرفصل ها از جمله مشکلات و آسیب های موجود در جایگاه آموزش کارآفرینی و اشتغال رشته ادبیات فارسی می باشند. بر اساس یافته های به دست آمده از پژوهش، یکی دیگر از مفاهیم کلی موثر در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور فرهنگ و تفکر کارآفرینی می باشد که شامل فرهنگ کارآفرینی و سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزش عالی برای اشتغالزایی است. فرهنگ کارآفرینی به عنوان یکی از عوامل زمینهساز توسعه کارآفرینی نظام آموزشی به شمار می آید. در بحث فرهنگ کارآفرینی میتوان به این موارد اشاره کرد: عدم توسعه قابلیت ها و توانمندی های فردی دانشجویان از طرف خانواده و دانشگاه، عدم توجه و احترام به خلاقیت دانشجویان، ریسک پذیر نبودن آنها، نداشتن فرهنگ تحمل شکست، کپی برداری از الگوی توسعه کارآفرینی کشورهای دیگر به صورت کورکورانه و عدم وجود سیاست های کارآفرینانه در رفتار کارآفرینان(استفاده نکردن از فرصت ها، عدم تحلیل محیط بازار، فقدان تعامل اثربخش با سازمان های زیربط). این یافته ها با نتایج زالی و رضوی(1387) و مقیمی(1382) که اشاره داشتند نگرش فرهنگی و اجتماعی به کارآفرینی و فرهنگ و محیط خطر ناپذیر جزو مهمترین موانع در راه اندازی کسب و کار و کارآفرینی می باشد، همخوانی داشت. امینی و همکاران(1393) بیان داشتند که یکی از موانع کارافرینی، عدم علاقه دانشجویان به شرکت در ریسک های جدید کارآفرینی است. موانع فردی، موانعی مربوط به ویژگی های درونی فرد هستند که از این میان می توان به بی اعتقادی به موثر بودن و مفید بودن خویشتن، بی تفاوتی به محیط پیرامون، ناتوانی در ارائه راه حل های سازنده و مفید، موافقت بی قید و شرط با افکار و عقاید دیگران، بدبینی و منفی نگری، تحمل کم در برابر مشکلات، نداشتن اعتماد به نفس، نداشتن اهداف و بینش روشن و احساس ناتوانی در گسترش استعدادها اشاره کرد(آرمند و سلطانی،1384). این در حالی است که کارآفرینان نیاز زیادی به موفقیت احساس می کنند و نبود این نیاز برای افراد به طور غیر مستقیم یک مانع اولیه محسوب می شود(روویتچ[27]،2004).
سیاست گذاری و برنامهریزی آموزش عالی برای اشتغالزایی از جمله دیگر عواملی بود که در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور بر اساس یافته های پژوهش نقش موثر داشت که در این حوزه می توان به فقدان ارتباط و تعامل اثربخش بین دانشجویان با محیط ورزش و سازمان های ورزشی، نظارت پایین بر فعالیت های تحقیقاتی و پایان نامه های مقاطع تحصیلات تکمیلی، مشخص نبودن ذینفعان و ارزش های رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی، شناخت کم دانشجویان از فضای کسب و کار و کارآفرینی در طول دوران تحصیل، عدم شناسایی خدمات حرفه ای، تفریحی، آموزشی و گردشگری در حوزه ورزش از طرف دانشگاه برای دانشجویان، عدم شناسایی استعدادهای کارآفرینانه در طول دوران تحصیل توسط دانشگاه ها و پذیرش دانشجویان غیر مرتبط در مقاطع تحصیلات تکمیلی اشاره نمود. این نتایج با یافته های امینی و همکاران(1393) همراستا بود که اشاره داشتند دانشگاه ها باید طرح های شبه تجاری را که ظرفیت کاربری دارند در محیط دانشگاهی اجرایی نمایند از قبیل کیوسک های فروش اجناس و کتاب در محیط دانشگاه یا حتی اجرای کسب و کار اینترنتی و خدمات کوچک و اولیه کامپیوتری، برگزاری کلاس های آموزشی رشته های مختلف ورزشی برای دانشجویان سایر رشته ها توسط دانشجویان تربیت بدنی، استفاده از دانشجویان تربیت بدنی برای برگزاری رویدادها و مسابقات ورزشی وفعالیت های فوق برنامه. همچنین استریدام و آدامز[28](2009) بیان نمودند که چرخه یا سیستم دانشگاه ها باید در جهت برقراری ارتباط قوی بین دانشگاه ها و سازمان های ذیربط(وزارت کار، بانک ها، تعاونی ها، مراکز تولیدی و رفاهی و ...) با هدف افزایش هرچه بیشتر فرصت های بروز کارآفرینی دانشجو محور باز طراحی شود. ملکی پور و همکاران(1398) اظهار داشتند که دانشجو باید به عنوان فردی فعال و پویا در نظر گرفته شود که ضمن تحریک نیازها، علایق و فرایندهای درونی او همچون: تفکرخلاقانه و نقادانه، ارتباط مؤثر، نوآوری، اعتمادبه نفس، تصمیم گیری و روش های حل مسئله، تعامل و تجربه اش با محیط اطراف نیز مورد تأکید قرار گیرد. شاه ولی و یوسفی نژاد(1379) اعتقاد داشتند برخی از ریشه های احتمالی مشکلات آموزش عالی دانشگاهی، ارتباط محدود بین دانشگاه و دنیای خارج، بی توجهی آموزشگران به یادگیری مهارت های جدید در آموزش زمینه های نوین علوم و محدود شدن قابلیت های یادگیری به واحدهای درسی دانشگاه می باشد. گایدزانوا(2003) بیان نمود که دانشگاه ها در توسعه فعالانه تجارت و شغل های دانشجو محور با مشکل رو به رو هستند. در مقابل ادعای حمایت از کارآفرینی بسیاری از دانشگاه ها، این طور به نظر می رسد که دانشجویان آموزش هایی را برای کارمند شدن می بینند تا کارآفرین شدن. در نتیجه، فرصت ارزشمندی برای آزمایش یک سرمایه گذاری و کسب و کار کوچک و به دست آوردن تجربه دست اول برای درک مفهوم کارآفرینی، در حال از دست رفتن است(ماساد و توکر،2009). دیو پی(2009) اعتقاد داشت به عنوان یک نتیجه از سیستم آموزش و پرورش ضعیف، دانشگاه های امروز در حال ثبت نام دانشجویان فاقد شایستگی هستند و صرفا یکسری شرایط مالی برای پذیرش در نظر گرفته می شود. می توان گفت که نظارت پایین بر پایان نامه ها و پژوهش های مقاطع تحصیلات تکمیلی، نبود استعدادیابی اصولی و هدفمند از طرف دانشگاه ها مواردی هستند که در صورت اصلاح، نقش موثر در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور دارند.
یکی دیگر از اهداف این پژوهش، شناسایی عوامل مداخلهگر توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور بود که یافتههای کیفی- پس از کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی- در 5 مقوله فرعی،2 مفهوم کلی و 27 گویه شناسایی و طبقهبندی شدند. یافتهها نشان داد که مفهوم کلی عوامل کلان قانونی، سیاسی و اقتصادی شامل 3 مقوله فرعی تولید قانون، تسهیلات حمایتی و عوامل سیاسی و اقتصادی می باشد. در حوزه مسائل قانونی می توان بیان نمود که فقدان حمایت نهادهای تصمیم گیرنده و قانون گذار از قوانین موجود در حوزه ورزش، وجود چالش های حقوقی و قانون گذاری ناصحیح در حوزه کارآفرینی ورزشی توسط مجلس، تعرفه های سنگین در حوزه خدمات و محصولات ورزشی، عدم الزام سازمان های ورزشی در به کارگیری فارغ التحصیلان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی، فقدان ارتباط و تعامل مستمر و اثربخش سازمان های ورزشی با دانشگاه و تصویب و ایجاد سازمان نظام تخصصی ورزش کشور به عنوان عوامل مداخله گر در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی شناسایی شدند. این نتایج با یافته های زالی و رضوی(1387)و کریم زاده(1398) همخوانی دارد. می توان گفت که اصلاح قوانین و مقررات موجود در ساختار ورزش کشور از جمله: کاهش تعرفه های سنگین خدمات و محصولات ورزشی، ایجاد سازمان های تخصصی در حوزه ورزش(نظام تخصصی ورزش)، کاهش چالش های قانونی در حوزه کارآفرینی ورزشی و تصویب قانون منع به کارگیری نیروهای غیر متخصص و فاقد مدرک تربیت بدنی در سازمان های ورزشی به عنوان عوامل اثرگذار در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور به شمار می آیند. در همین راستا یدالهی فارسی و همکاران(1390) اشاره نمودند که پیچیدگی زیاد در راه اندازی کسب وکار، بیش ترین اثرگذاری (منفی) در حوزه کارآفرینی از دیدگاه کارآفرینان بالقوه را دارد. امینی و همکاران(1393)اذعان داشتند که برداشتن موانع اداری و تسهیل قوانین و مقررات دست و پا گیر برای تشویق کارآفرینی مثمر ثمر خواهد بود. پژوهش بهارتوجان در سال 2014 نشان داد یکی از مهمترین موانع کارآفرینی زنان در هند عبارت است از: موانع مالی و محدودیت های قانونی و اداری(بهارتوجان[29]،2014). در همین راستا مصاحبه شوندگان نیز اشاره داشتند که نقص قوانین در حوزه ورزش و عدم حمایت قانونی مجلس و دیگر نهادهای قانون گذار از ورزش کشور اثر منفی بر کارآفرینی ورزشی دارد. یکی دیگر از نمونه ها بیان نمود که جذب نیروهای غیر متخصص و بدون مدرک تربیت بدنی و علوم ورزشی در سازمان های ورزشی موجب دلسردی دانشجویان و ناکارآمد نشان دادن نظام آموزشی ما می شود. به عنوان مثال، وزارت ورزش و جوانان 825 نیرو دارد که بسیاری از آنها غیر ورزشی و غیر متخصص می باشند.
همچنین از یافته های به دست آمده از پژوهش، تسهیلات حمایتی که شامل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح جامعه، مشکلات بانکی و نقل و انتقالات مالی، نبود صندوق حمایت از کارآفرینان ورزشی، نبود شهرک های صنعتی ورزشی در کشور و فقدان ساختارهای انعطاف پذیر در بخش کارآفرینی ورزشی می باشد، از جمله عوامل مداخله گر در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور به حساب می آیند. این یافته ها با نتایج تحقیقات امینی و همکاران(1393)، زالی و رضوی(1387) و یدالهی فارسی و همکاران(1390) که دسترسی محدود کارآفرینان به منابع مالی، کمبودهای موجود در زمینه خدمت های حمایتی توسعه کسب و کارهای ورزشی، دسترسی نداشتن به اطلاعات مورد نیاز در این حوزه و تلاش کم رسانه های گروهی برای ترویج فرهنگ کارآفرینی را ازجمله موانع و مشکلات توسعه کارآفرینی ورزشی می دانستند، همراستا می باشد. مقیمی(1379) در تحقیق خود بیان می دارد که افزایش رفتار مدیریتی محافظه کارانه، نظام های پاداش نامناسب، کوتاه مدت نگری و قید و بندهای مربوط به سیاست های پرسنلی و عدم حمایت مناسب از کارآفرینان از مهم ترین موانع کارآفرینی در کشور می باشد. یونیدو [30](2007) اشاره دارد که موانع تسهیلاتی و نداشتن فرصت بروز کارآفرینی از مهمترین مشکلات و سدهای پیش روی کارآفرینان ورزشی است. برومند و همکاران(1392) اظهار داشتند که از جمله دلایل نارضایتی دانش آموختگان و کارایی نامطلوب ایشان در حوزه کسب و کار، کمبود بودجه و امکانات کافی، شناخت ناکافی مردم و جامعه از توانایی های این رشته، درآمد کم، توجه ناکافی مسئولان در روزآمد کردن دانسته های آن ها و حمایت نکردن از کارشناسان است. عوامل سیاسی و اقتصادی از جمله دیگر عوامل مداخله گری بود که در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور بر اساس یافته های پژوهش نقش موثر داشت که در این حوزه می توان به نقش کمرنگ دولتمردان و دستگاه های اجرایی در حمایت و رونق کارآفرینی و کسب و کارهای ورزشی، فقدان توجه به عوامل جمعیتی شناختی هر منطقه در بحث کارآفرینی، اثر منفی تحریم های اقتصادی در کارآفرینی و کسب و کارهای ورزشی، کیفیت پایین محصولات جهت صادرات و برنامه ریزی در بخش تولید لوازم و تجهیزات ورزشی، عدم سهولت در ورود به کسب و کارهای ورزشی از طرف بخش های دولتی و فقدان خصوصی سازی و حضور کمرنگ بخش خصوصی در کنار بخش دولتی در این حوزه اشاره نمود. این یافته ها با نتایج امینی و همکاران(1393) که اعتقاد داشتند قوانین حمایتی مناسب و کافی برای پشتیبانی از دانشجویان کار آفرین وجود ندارد و دستیابی به منابع مالی برای سرمایه گذاری بسیار مشکل است و حمایت مالی از طرف دولت برای شرکت های جدید و در حال رشد وجود ندارد همراستا می باشد. مصاحبه شوندگان نیز در گفتگوهای خود اظهار داشتند که عوامل سیاسی داخلی و خارجی ازجمله جناح ها و تحریم های اقتصادی تاثیر مستقیم بر کارآفرینی ورزشی دارند. از نظر آنان، عدم توجه به فاکتورها و عوامل جمعیت شناختی و حضور بسیار کمرنگ بخش خصوصی در ورزش از دیگر عوامل رکود در کسب و کارهای ورزشی می باشد. یکی دیگر از نمونه ها، کیفیت بسیار پایین محصولات ورزشی ایرانی و وجود مشکلات متعدد در بحث خدمات ورزشی را بسیار مهم می دانست. فلاح شهیدی(1386) درتحقیق خود بیان داشت که باید تلاش گردد تا زمینه های تحصیل سرمایه جهت فعال سازی ایده ها برای نیروی کار فراهم گردد که در این زمینه هم دولت و هم بخش خصوصی می توانند نقش مهم و ارزشمندی را در جهت ورود جوانان به بازار کار ایفا نمایند. برومند و همکاران(1392) اعتقاد داشتند که برنامه ریزان و تصمیم سازان در هیئت دولت لازم است تا ضمن بازنگری سیاست های اشتغال زایی در کشور جلوی هدر رفتن سرمایه های ملی و بروز مشکلات اجتماعی ناشی از بیکاری قشر تحصیل کرده را بگیرند. عسگریان و جعفری (1386) و کیانمرز و همکاران (1386) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که مبادلات بین المللی ایران نسبت به کشورهای پیشرفته به طور معناداری کمتر می باشد. مهمترین دلایل آن کوچک بودن اندازه بازار کالاهای ورزشی و هزینه های ورزشی خانوار، عدم مرغوبیت کالاهای ورزشی، فقدان تبلیغات و بازاریابی مناسب، تحریم های اقتصادی و افزایش قیمت تمام شده کالاها و نابرابری ارز کشور نسبت به سایرکشورها بیان شد. همچنین غلامی (1387) از جمله موانع اصلی کارآفرینی در ورزش را میزان سرمایه گذاری زیربنایی دولت در ورزش، توجه به کیفیت محصولات، خدمات و زیرساخت های کسب وکار اعلام کرد. کلت و راسل[31] (2009) صنعت ورزش در استرالیا را روبه رشد گزارش کردند و از عوامل مهم توسعه ورزش استرالیا را فقدان ساختار رسمی و کنترل زیاد در ورزش، وجود کارآفرینان و سرمایه گذاری زیاد و وجود تسهیلات و برنامه ریزی برای توسعه ورزش برشمردند که منجر به سرمایه گذاری زیاد در بخش ورزش و رشد کارآفرینی در سطح ایده آل در استرالیا شده است. مندعلی زاده و همکاران(1391) در پژوهش خود مهمترین تهدیدها در حوزه کارآفرینی ورزشی را دخالت جریان های سیاسی در ورزش کشور و فاصله ورزش از دانشگاه بیان نمودند. می توان گفت که با حضور هرچه بیشتر و پررنگ تر بخش خصوصی در کنار بخش دولتی در حوزه ورزش و سهولت بیشتر در ورود به کسب و کارهای ورزشی از طرف بخش های دولتی، ما شاهد رونق و توسعه کارآفرینی ورزشی باشیم. همچنین باید این نکته را نیز مد نظر قرار داد که در بحث کارآفرینی ورزشی در هر منطقه با توجه به موقعیت فرهنگی، جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی آن منطقه نسخه صادر نمود.
از دیگر نتایج پژوهش مفهوم کلی تمرکز بر توسعه راهبردهای کارآفرینی و مهارت آموزی دانشجویان می باشد که شامل 2 مقوله فرعی بسط و توسعه دانش کارآفرینی و مهندسی ساختار در این حوزه بود که می توان به عامل بسط و توسعه دانش کارآفرینی از طریق ارتباط و تعامل پایین دانشجویان با فناوری اطلاعات و IT در طول دوران تحصیل، انجام محدود تحقیقات و مطالعات بین رشته ای(حقوق، توریسم، جامعه شناسی، روانشناسی و ...)، نداشتن دید همه جانبه به مقوله کارآفرینی(اکوسیستم کارآفرینی) در دانشگاه ها و عدم توجه به شناسایی فرصت های کسب و کار ورزشی در دانشگاه ها و استفاده مفید از آنها اشاره نمود. در راستای این بخش از یافته های پژوهش مصاحبه شوندگان نیز اعتقاد داشتند که آشنا سازی دانشجویان با مقوله IT و فناوری اطلاعات در دانشگاه ها و افزایش دروس در این حوزه از عوامل تاثیرگذار بر کارآفرینی ورزشی می باشد. یکی دیگر از نمونه های پژوهش بیان داشت که استفاده و ورود به حوزه بین رشته ای در تربیت بدنی همچون تحقیقات و مطالعات حقوق ورزشی، گردشگری ورزشی، جامعه شناسی ورزشی، مهندسی ورزشی، روانشناسی ورزشی و ... باعث پدید آمدن فرصت های پنهان کارآفرینی در حوزه ورزش برای دانشجویان می شود. این یافته ها با نتایج پژوهش مندعلی زاده و همکاران(1391) و کارلیز(2006) که اشاره داشتند فقدان بهره گیری از نتایج تحقیقات و طرح های علمی پژوهشی ورزشی از نقاط ضعف کارآفرینی در ورزش می باشد، همراستا می باشد. رمضانی نژاد و همکاران (1397) بیان داشتند که اکوسیستم کارآفرینی، رویکرد جدیدی برای بررسی نظام مند و جامع توسعه کارآفرینی در حوزه های مختلف مانند ورزش می باشد. بوسما و همکاران[32](2008) اعتقاد داشتند که توسعه بخش صنعت و کارآفرینی، با افزایش تحقیق و توسعه و شدت دانش مرتبط است. این توسعه، رویکردی را برای توسعه نوآوری و ایجاد فرصت های کارآفرینانه جستجو می کند. فرهمند مهر و همکاران(1398) به این نکته اشاره داشتند که با توجه به اینکه تا کنون هیچ گونه نگاه سیستمی در حوزه کارآفرینی در ورزش در کشور وجود نداشته است، باید با فراهم آوردن اکوسیستم کارآفرینی مناسب برای کارآفرینان بالقوه که بدون هیچ پیش زمینهای عزم به شروع کسب و کار در ورزش را دارند تمامی موارد مورد نیاز برای شروع و ماندگاری کسب و کار را پیشبینی و ایجاد نمود. همچنین بارون[33](2008) در تحقیق خود اظهار داشت که فرصت های کسب و کار ورزشی، یکی از مفاهیم برجسته برای تحلیل گران بازار ورزش است و کارآفرینی در واقع تعقیب فرصت هاست. در همین مقوله می توان اظهار داشت که توانمندسازی دانشجویان از طریق فناوری اطلاعات و فضای مجازی به منظور استفاده از این بخش در راه اندازی کسب و کارهای خود نقش بسزایی در توسعه کارآفرینی ورزشی ایفا می نماید. همچنین دانشگاه ها باید خود را مکلف به شناسایی و تبیین فرصت های کارآفرینی برای دانشجویان نمایند که یکی از اقدامات لازم جهت تحقق این امر انجام مطالعات و تحقیقات بین رشته ای در حوزه تربیت بدنی و علوم ورزشی می باشد. تمرکز بر مهندسی ساختار از جمله دیگر عواملی بود که در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی کشور بر اساس یافته های پژوهش نقش موثر داشت که در این حوزه می توان به نقش اولیا، اساتید و مربیان در تغییر شیوه زندگی و ایجاد تفکر کارآفرینی در دانشجویان، نبود محیط رقابتی در حوزه کارآفرینی ورزشی، فقدان فرهنگ سازی در حوزه ورزش و افزایش تمایل جامعه به این بخش، سوق ندادن دانشجویان به سمت تمرکز بر روی فعالیت های بالقوه با بیشترین سود آوری، جامعه یادگیرنده(دانشگاه و دانشجویان یادگیرنده) و نداشتن تفکر راهبردی در حوزه کارآفرینی اشاره نمود. این یافته ها با نتایج تحقیق مندعلی زاده و همکاران(1391) که فقدان برنامه راهبردی کارآفرینی در ورزش کشور را یکی از ضعف های موجود در این حوزه می دانستند، همراستا می باشد. همچنین نتایج به دست آمده از تحقیق کوراتکو و آدرستچ[34](2009) که اشاره داشتند استفاده راهبردی از کارآفرینی، به طورفزاینده ای برای ایجاد ارزش، مزیت رقابتی و ثروت اهمیت دارد و در سطح ملی منجر به ایجاد چارچوب رسمی می شود که باعث ابتکار عمل کارآفرینی توسط افراد یا سازمان با رویکرد توجه به اهداف ملی می شود، یافته های این پژوهش را تایید می نماید. ملکی پور و همکاران(1398) اعتقاد داشتند که در فرایند آموزش کارآفرینی یادگیرنده باید به عنوان فردی فعال و پویا در نظر گرفته شود و فرایند یادگیری در آموزش کارآفرینی فرایندی خطی و یکسان نیست، بلکه یادگیری در آموزش کارآفرینی فرآورده رشد است که به واسطه آن یادگیرندگان خود را باور می کنند و به ایجاد معنی و مفهوم می پردازند و این نتیجه تعامل آن ها با محیط اطراف است. فراهانی و همکاران(1388) در تحقیق خود بیان داشتند که دانشگاه ها، اساتید و اولیا با تشویق دانشجویان به پذیرش کارهای داوطلبانه ورزشی و با حمایت از طرح های دانشجویی در مورد اشتغال می توانند در ایجاد کارآفرینی ورزشی و کارآفرین نمودن دانشجویان مؤثر باشند. به طور کلی، نتایج و یافتههای حاصل از این پژوهش کیفی نشان داد که عوامل سازمانی و ساختاری و فرهنگ تفکر کارآفرینی از جمله مواردی بودند که با مد نظر قرار دادن آنها می توان به بهبود و توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی امیدوار بود. در این بین باید زیرساخت های لازم از سوی دولت و سازمان های مربوطه مهیا گردد تا شاهد رشد و توسعه شرکت های نوپا(استارت آپ های ورزشی) باشیم. همچنین گسترش فرهنگ کارآفرینی در جامعه به ویژه بین دانشجویان با محوریت توجه به خلاقیت و نوآوری ایشان، بالا بردن قدرت ریسک پذیری در آنها و تحمل شکست می تواند تاثیر بسیار بالایی در گسترش کارآفرینی ورزشی داشته باشد. در این راستا برنامه ریزی و سیاستگذاری های آموزش عالی برای اشتغال دانشجویان و کاهش چالش های قانونی و حقوقی در راه اندازی کسب و کارهای ورزشی و وجود تسهیلات حمایتی در این حوزه همگی در ورود سریعتر و آسان تر دانشجویان به محیط کارآفرینی ورزشی کمک می نمایند. در این بین توجه به تحریم های اقتصادی در ورزش و تمرکز بر گسترش دانش کارآفرینی و ایجاد محیط رقابتی سالم نیز در توسعه کارآفرینی نظام آموزشی تربیت بدنی اثرگذار می باشند.
پیشنهادها
براساس یافته های پژوهش و با توجه به اولویت ها و محدودیت های موجود، برای دستیابی به توسعه کارآفرینی ورزشی پیشنهادهای زیر ارائه می شود:
- افزایش سرمایه گذاری های زیربنایی دولت در ورزش و اصلاح میزان اعتبار های مورد نیاز کارآفرینان ورزشی توسط بانک ها و مؤسسه های مالی؛
- توسعه زیرساخت هایی مانند ارتباطات، حمل و نقل و خدمت های بیمه ای و بانکی؛
- ایجاد نظام کنترلی مناسب برای واردات به منظور حفظ انگیزه در کارآفرینان؛
- حمایت از بخش خصوصی و سوق دادن پژوهش های دانشگاهی به سمت اجرای ایده های جدید؛
- ماموریت گرا شدن دانشگاه ها در حوزه ورزش و تهیه و تدوین پایان نامه های کاربردی؛
- تقویت انجمن های ورزشی در دانشگاه ها و قرار دادن پیش شرط اخذ سه کارت مربیگری برای هر دانشجو به منظور فارغ التحصیلی؛
- .بهره گیری از پارک های علم و فناوری در حوزه کارآفرینی ورزشی و امتیاز بندی دانشگاه ها از این بعد؛
- برگزاری رویدادهای کارآفرینی ورزشی در دانشگاه ها و معرفی فرصت های موجود در این حوزه و حضور قهرمانان و ورزشکاران حرفه ای و چهره های برتر کارآفرین ورزشی در محیط دانشگاه.
همچنین به دیگر محققان پیشنهاد می گردد در تحقیقات آتی موارد زیر را در اولویت پژوهشی خود قرار دهند:
- معرفی استارت آپ ها و کسب و کارهای ورزشی به روز دنیا؛
- تحلیل و بررسی تناسب میان سرفصل دروس رشته علوم ورزشی با بازار کار در این حوزه؛
- مطالعه تطبیقی در مورد نحوه ارائه و تدریس واحد کارورزی در دانشکده های تربیت بدنی دیگر کشورها.
منابع
- آرمند، پیمان و سلطانی، شهره. (1384). «توسعه کارآفرینی زنان روستایی(چالش ها و فرصت ها)». مجموعه مقالات همایش ملی کارآفرینی. رودهن.
- امینیان، رضوی؛ شب خیز، توراندخت؛ جعفری حجین، فاطمه و بلند آذین، افسر. (1390). پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت ورزشی. شماره7.
- امینی، مرجان؛ جمشیدی، رحیم و حیدری نژاد، صدیقه. (1393). «اولویت بندی موانع کارآفرینی از نظر دانشجویان تربیت بدنی با استفاده از روش TOPSIS».پژوهش در ورزش دانشگاهی. شماره 6.
- برومند، محمدرضا؛ افضلی درزی، اعظم و عظیمی دلارستاقی، عادله. (1392). «مطالعه دیدگاه دانشجویان و دانش آموختگان رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی نسبت به آینده شغلی». پژوهش در ورزش دانشگاهی. شماره5.
- چوبین، بهرام؛ مشرف جوادی، مینا و صفری، علی. (1395). «ارزیابی و رتبه بندی معیارهای توسعه کارآفرینی دانشگاه کارآفرین» (مورد مطالعه: دانشگاه های استان اصفهان)». 9 (4)، صص 691 -710.
- حجازی، ا. و همکاران. (1394). «شناسایی عوامل تاثیرگذار بر برنامه های توسعه اموزش کارآفرینی در نظام اموزش عالی ایران». فصلنامه رهیافتی نو در مدیریت آموزش.6(1)، صص1-21.
- دلاور، علی. (1384). روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر ویرایش
- رمضانی نژاد، رحیم؛ برومند، محمدرضا و احمدی،فاطمه. (1397). «اکوسیستم کارآفرینی: رویکردی جدید برای توسعه کارآفرینی در ورزش». پژوهش های معاصر در مدیریت ورزش. سال8، شماره 16.
- زالی، محمدرضا و رضوی، سیدمصطفی. (1387). «پژوهشی در زمینه موانع توسعه کارآفرینی در ایران». تهران: دانشگاه تهران، دانشکده کارآفرینی.
- شاه ولی، منصور و یوسفی نژاد، سعید. (1379). «رویکردهای ترویج، آموزش و تحقیقات در قرن بیست ویکم». چاپ اول، تهران: انتشارات مؤسسه توسعه روستایی
- شکرکن برومند نسب، م. و نجاریان، و. (1381). «بررسی رابطه ساده و چندگانه خلاقیت، انگیزه پیشرفت و عزت نفس با کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز». فصلنامه علوم تربیتی و روانشناسی،12(3)، صص42-54.
- شیخ، محمود؛ باقرزاده، فضل الله و حمایت طلب، رسول. (1383). «بررسی وتحلیل ضرورت گرایشی شدن آموزش رشته تربیت بدنی درسطح دانشگاه ها ومراکزآموزش عالی کشور». طرح پژوهشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران.
- ظاهری عبدوند، ابراهیم و صفری،جهانگیر. (1398). «جایگاه آموزش کارآفرینی در سرفصل های رشته زبان و ادبیات فارسی با تاکید بر رویکرد رفتاری». پژوهش و کتب دانشگاهی. شماره44.
- ضیاد،بابک،رضوانی،مهران،مبارکی،محمدحسن،تاج پور،مهدی.(1398). «الگوی بین المللی سازی دانشگاه با رویکرد کارآفرینی(مورد مطالعه: دانشگاه های برتر ایران)». مجله توسعه کارآفرینی. دوره 12، شماره2، صص301-320.
- عسگریان، فریبا؛ فرجی دانا، احمد؛ گودرزی، محمود و جعفری، افشار. (١٣٨۴). «بررسی وضعیت اقتصادی صنعت ورزش ایران در سالھای ١٣٧٠ و ١٣٨٠». نشریه حرکت. شماره ، صص 25-43.
- غلامی، ناصر. (1387). «بررسی موانع کارآفرینی در ورزش کشور». پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
- فراهانی، ابوالفضل و همکاران. (1388). «نقش سرفصل و محتوای دروس تربیت بدنی در کارآفرینی دانش آموختگان این رشته». مجله مدیریت ورزشی. شماره 1.
- فرجی، رضا و صادقی، رضا. (1393). «بررسی میزان کارآیی دروس عملی مقطع کارشناسی رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی در مرتفع کردن نیازهای این درس از دیدگاه دبیران تربیت بدنی». پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. سال3، شماره1.
- فردوسی، محمدحسن؛ فراهانی، ابوالفضل و کشاورز، لقمان. (1398). «طراحی الگوی کارآفرینی سازمانی مبتنی بر رابطه ساختار و استراتژی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران».پژوهش های فیزیولوزی و مدیریت در ورزش. دوره11، شماره1، صص 61-75.
- فروغی پور، حمید. (1384). «زمینههای کارآفرینی در ورزش از دیدگاه مدیران و متخصصان تربیتبدنی کشور و ارائه راه کار». رساله دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات.
- فرهمندمهر، عباس؛ شریفی فر، فریده و نیک بخش، رضا. (1398). «طراحی و تبیین چارچوب اکوسیستم کارآفرینی در ورزش». فصلنامه مدیریت و توسعه ورزش. دوره8، شماره 1.
- فرید، داریوش. (1388). «شناسایی رابطه بین خلاقیت و کارآفرینی ورزشکاران و غیرورزشکار زن و مرد (مطالعه موردی:دانشجویان دانشگاه یزد)». مجله مدیریت ورزشی. سال2، شماره3.
- کریم زاده، مجید. (1398). «بررسی موانع کارآفرینی زنان بلوچ شهرستان سراوان». مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان. سال17، شماره2.
- کیانمرز، یحیی؛ محرم زاده، مهرزاد؛ کیانمرز، وحیده و مرندی، رضا. (١٣٨۶). «بررسی وضعیت اقتصادی صنعت ورزش ایران در سال های ٨٠ تا ٨۴ ". مجموعه مقالات ششمین ھمایش بین المللی تربیت بدنی وعلوم ورزشی. جزیره کیش.
- مجتوی، سیدارشاد؛ حسن زاده، امیر و حجاریان، مرضیه. (1398). «بررسی عوامل موثر بر کارآفرینی دانشجویان(مطالعه موردی: دانشگاه ارومیه). مجله نخبگان علوم مهندسی. جلد4، شماره20.
- مردانشاهی، م؛ تاجیک اسماعیلی و عفو مبارکی، م. (1393). «بررسی استعداد کارآفرینی در دانشجویان ورودی و خروجی دانشگاه های دولتی (مورد مطالعه: دانشگاه های دولتی مازندران). فصلنامه توسعه کارآفرینی.7(4)، صص771-775.
- مقیمی، سید محمد. (1382). «سازمان های غیردولتی کارآفرین». مجله فرهنگ مدیریت. شماره 3.
- مقیمی، سید محمد. (1379). «بررسی موانع کارآفرینی در صنعت کشور و ارائه راهکارهای اساسی». جلد 2، گروه پژوهشی مدیریت جهاد دانشگاهی، واحد تهران، گزارش نهایی پروژه.
- ملکی پور، احمد؛ میرجلیلی، سیدمحمدعلی و مقیمی فیروزآباد، معصومه. (1398). «تبیین سازگاری و مسیر گذر چارچوب مطلوب عناصر برنامه درسی اسکایرو». پژوهش در برنامه ریزی درسی. سال16، شماره35، صص20-39.
- مندعلی زاده، زینب؛ هنری، حبیب و شهلایی، جواد. (1391). «تعیین موقعیت راهبردی و وضعیت موجود و مطلوب کارآفرینی در ورزش کشور». دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. سال 2، شماره3.
- وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی. (1390). «نقشه توسعه کارآفرینی کشور، معاونت سرمایه انسانی و توسعه اشتغال». قابل دسترسی در سایت:
ShowFile.aspx? ID=dfc67068 Karaj. Alborz. pnu.ac.ir/ Portal /File
- ناهید، مریم. (1388). «چیستی و چرایی کارآفرینی و کارآفرینی سازمانی در یک نگاه». بررسی های بازرگانی. شماره34.
- نیک رفتار، ط و فرید، ح. (1394). «عامل های درون سازمانی موثر بر توسعه کارآفرینی دانشگاهی در پردیس کشاورزی دانشگاه تهران». نشریه کارآفرینی در کشاورزی.2(2)، صص132-145.
- یدالهی فارسی، جهانگیر؛ غلامی، ناصر؛ حمیدی، مهرزاد و کنعانی، علی. (1390). «مطالعه موانع کارآفرینی در ورزش کشور». فصلنامه توسعه کارآفرینی. سال3، شماره12.
- Arnaut، (2010). “Towards an Entrepreneurial University”. IJMS، 3(1). 136-152.
- Bailey R. (2006). “Physical Education and Sport in Schools: A Reviewof Benefits and Outcomes”. Journal of School Health، 76، No. 8.
- Baron،، (2008). “The role of affect in the entrepreneurial process”. Academy of Management Review، 33 328–340.
- Bosma، ، Acs،Z.J.، Autio، E.، Coduras،A.، and Levie، J. (2008). “Global Entrepreneurship Monitor”. Executive Report. GEM National Teams 2008 Publication، Babson College and Londan Business School.
- Du، (2009). “The place and role of Universities of Technology in South Africa”. Bloemfontein، Durban University of Technology (on behalf of South African Technology Network). Gaidzanwa. Gender and Canon Formation: Women and Men and Literary Art in Africa. Mans.2003; Accra، Ghana.
- Ghina،، Simatupang، T. M.، & Gustomo، A. (2017). “A Systematic Framework for Entrepreneurship Education within a University Context”. International Education Studies، 7(12): pp. 1-19.
- Guerrero،، Urbano، D.، & Salamzadeh، A. (2015). “Entrepreneurial transformation in the Middle East: experiences from Tehran Universities”. Technics Technologies Education Management، 10(4)، 533-537.
- Thomas M.، Lawrence، Katherine E. & Ward، James، C. (2002). “A Social Identities Perspective on the Effects of Corporate، Sport Sponsorship on Employees”. Sport Marketing Quarterly، vol 14، no. 3، pp. 148-157.
- Hisrich، Robert D. and Peters. Michael P. (2002). Tuta Mc Graw- Hill Publishing Company، Fifth Edition، pp. 217-219.
- Karlis، (2006). “The future of leisure، recreation and sport in Canada: a SWOT for small sized enterprises”. The Sport Journal، Vol. 9، pg: 123-133.
- Karttunen، (2000). “The entrepreneurship in elderly care. The small business advancement national center”. Finland. University of Oulu press.
- Kellet،، and Russel، R. (2009). “A comparison between mainstream and action sport industries in Australia: a case study of the skateboarding cluster". Sport Management Review، Vol. 12، PP: 66-78.
- Kuratko،F.، and Audrestsch، D.B. (2009). “Strategic entrepreneurship: exploring different perspectives of an emerging concept”. The Business Journals:
[www.entrepreneur.com/tradejournals/article/192851028.html]. (28 mar 2009).
- Lahikainen،، Kolhinen، J.، Ruskovaara، E.، & Pihkala، T. (2019). “Challenges to the development of an entrepreneurial university ecosystem: The case of a Finnish university campus”. Industry and Higher Education، 33(2)، 96-107.
- Mascarenhas،، Marques، C. S.، Galvão، A. R.، & Santos، G. (2017). “Entrepreneurial university: towards a better understanding of past trends and future directions”. Journal of Enterprising Communities: People and Places in the Global Economy، 11(03)، 316-338.
- Massad V. J.، Tucker J. M. (2009). “Using student managed businesses to integrate the business curriculum”. Journal of Instructional Pedagogies. 1: 17-29.
- Physical Education Organization of the Islamic Republic of Iran. Detailed study of financial resources development (In Persian)]. First edition. Apple Green pa. 2005: 1-138.
- Pitney،، & Parker، J. (2009).Qualitative research in physical activity and the health professions. Human Kinetics. P: 34.
- Ruwitch، (2004). “HAQ interview: Singapore’s Deputy Prime Minister Lee Hsien Loong”. Harvard Asia Quarterly. Available at: www.fas.harvard .edu/، asiactr/haq/200001/0001a005.htm.
- Sabar، (1994). “Curriculum Development at School Level”. In Torsten Husen and Thomas N.Postlethwaite (Eds.). The International Encyclopedia of Education، 2nd ed.، New York: Pergamoon، pp. 1267-1272.
- Santomier، (2002). “Sport business entrepreneurship”. New England Journal of Entrepreneurship، 5: 5-6.
- Strauss، & Corbin، J. (1990). Basics of qualitative research: Ground theory procedures and techniques. New bury Park، CA: Sage.
- Strydom R.، Adams M. (2009). “Evaluating the learning experience of undergraduate entrepreneurship students exposed to unconventional teaching approach: a South African case study”. Southern African Journal of Entrepreneurship and Small Business Management. 2(1): 50-67.
- (2007). The legal empowerment of the Poor: Informal business. Cape Town، United Nations Development Programme.