Document Type : Original Article

Authors

1 PhD student in Sports Management, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran

2 Assistant Professor, Department of Physical Education, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz, Iran

3 Assistant Professor, Department of Physical Education, Tabriz Branch, Islamic Azad University, Tabriz,

Abstract

The purpose of this study was to design a branding model of the Iranian Football Premier League using the foundation data theory. The research method was analytical and qualitative methodology was used for this purpose. The research strategy was to use data theory. Participants in the study were 16 people, including professors in the field of sports marketing, club and league officials, and sampling strategy in the targeted quality section with maximum diversity or heterogeneity. Content analysis of the interviews and coding were used to analyze the data. The research tool was open interview and the results were analyzed based on three stages of open, axial and selective coding. The findings showed that the promotion of the Premier League brand position, stable brand identity, customer relationship management, and financial benefits were the causal factors. The central phenomenon consists of factors that improve brand equity, performance evaluation, brand credibility of the league brand. Underlying factors included league brand positioning, social factors, establishing a competitive balance in the league, and national league brand infrastructure. Also, intervening factors included factors of change and development of related technologies, club factors, regulatory weaknesses, human resources weakness, accountability, and customer characteristics. Legal solutions, proper management strategies, establishing proper communication and interactions, holding matches according to current world standards, strengthening the facilitators, brand fit and logo with the league formed the branding strategies of the Iranian Football Premier League. Finally, the premise of the Premier League brand, the establishment of the league brand position, t

Keywords

طراحی مدل برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران بر اساس رویکرد داده بنیاد

تریفه پیامی[1]

 جعفر برقی مقدم[2]

 محمدرحیم نجف­زاده[3]

 حبیب محمدپوریقینی[4]

10.22034/SSYS.2022.2085.2489

تاریخ دریافت مقاله: 22/8/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:29/9/1400

 

مقدمه

در کسب و کارهای امروزی، استفاده از برند و مدیریت آن یکی از شاخص­های مهمی محسوب می­شود که به بهبود وضعیت بازاریابی و اقتصاد می­انجامد (کارلسون[5] و همکاران، 2019). به اعتقاد اکر (۱۹۹۱) برند با  مشتری سخن می­گوید و این کار را نه تنها با استفاده از معنی و مفهوم لغوی، بلکه مهم تر از آن، با استفاده از عواملی انجام می­دهد که در طول زمان به نحوی با آن در­آمیخته و در جامعه به­صورت هویتی اجتماعی و شناخته­شده شکل یافته است. به بیان دیگر، برندها کمک می­کنند تا مصرف­کنندگان محصولات و خدمات را به یاد آورند و تصویرها (تصویری از محصول، خدمات و سازمان فراهم­آورنده) را در حافظه خود تثبیت نمایند. برندها می­توانند با کمک به خلق تصاویر مثبت از محصول، خدمت یا شرکت و ایجاد اعتبار برای آنها، ثروت بسازند؛ یعنی چیزی که می­تواند تمامی تلاش­های بازاریابی شرکت­ها را دربرگیرد (گلادن و فانک[6]، 2001). برند یکی از مهمترین دارایی­های نامشهود هر سازمان است که طی چند دهه اخیر مورد توجه سازمان­ها قرار گرفته است. طراحی و ساخت برندهای قدرتمند از اولویت­های اصلی سازمان­های موفق به حساب می­آید، زیرا طبق باور عمومی برندهای موفق قابلیت ایجاد مزیت دارند و این همان توانی است که مورد توجه تمامی سازمان­ها به­خصوص سازمان­های ورزشی قرار گرفته است (کونز[7] و همکاران، 2016). تحقیقات نشان می­دهد که تصویر برند بر روی ادراکات مشتریان از کیفیت محصولات و خدمات، تأثیر دارد و اعتبار شرکت بر روی ادراک مشتری و وفاداری او مؤثر است به ویژه علائم تجاری و قدرت آن در بازاریابی ورزشی از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود و حساسیت مشتری بسیار زیاد است و انعطاف پذیری در آن کم و کوچکترین کم توجهی باعث هدر رفتن همه تلاش­های بازاریابی می­شود. از گذشته تاکنون، روند روبه رشدی در برندسازی حاکم بوده است و هدف برندسازی، ایجاد وضعیتی مطلوب برای برند سازمان از طریق ذینفعان مختلف آن می­باشد. این موضوع باعث شده است راهبرد­های برند در راهبرد کلان سازمان از جایگاه ویژه­ای برخوردار شوند (والش[8] و همکاران، 2014). از منظر مدیریت برند، ضروری است که یک تصویر کلی از جایگاه برند، ارزش­های برند و ارتباطات آن در تمامی تعاریف فرآیندهای مرتبط با حوزه جذب و نگهداری منابع انسانی، ساختارهای سازمانی و... ایجاد و با مدیریت هوشمند حفظ و نگهداری گردد تا اینکه در هنگام مراجعه فرد به سازمان، فرآیندهای درونی سازمان نیز مؤید تصویر ارائه شده قبلی باشد و فرد همواره سازمان را متعهد به رعایت ارزش­های وعده داده شده، مشاهده نماید (شووامی[9]، 2016).

صنعت ورزش با توجه به سودآوری و افزایش چشمگیر علاقمندان به آن، به حوزه­ای با اهمیت تبدیل شده و توجهات را به خود جلب نموده است. امروزه باشگاه­های ورزشی به برندهایی تبدیل شده­اند که علاوه بر زمین مسابقه، در خارج از آن هم در حال رقابت با هم هستند (میربابایی و همکاران، 1395). از این رو، آنها برای موفقیت در این عرصه، از راهبرد­های مختلفی سود می­برند که یکی از آنها توسعه برند ورزشی است. برندها در صنعت ورزش باید بر اساس مفاهیمی شکل گیرد که برای اعضای بازار هدف، معنادار و شناخته شده باشد. برند یک سازمان ورزشی، تجارب کلی تجاری سازمان است که باید به مشتریان این امکان داده شود که همواره از برند انتظار تجربه مشابه با تجارب کلی سازمان را داشته باشند و اگر چه این امر کاری بس دشوار و طاقت فرساست، اما تنها راهی است  که برای طرفداران وفادار برند، ارزش ایجاد می­کند (یوسف[10] و همکاران، 2017). امروزه جهانی شدن از اهداف ویژه برند­های ورزشی است و به طور کلی باشگاه­های ورزشی لیگ­های حرفه ای تمایل بیشتری برای برندسازی و توسعه برند در سطح ملی و بین­المللی دارند (کارلسون و همکاران، 2019). با بررسی برخی از برند­های ورزشی می­توان مشاهده نمود که امروزه برندهای ورزشی قدرتمند  و حتـی تعـدادی از آنها مانند افسانه­ها شده­اند. آنها مزایا و امتیـازات چشـم­گیری از تصـویر و ارزشـی کـه دارنـد، به دست می­آورند و علاوه بر این، موفقیت آنها بر پایه توانایی آنها در تقویت ادراک مشتریان از نمادهـای مـرتبط با برند آنهاست. برندینگ به عنوان یک راهبرد نفوذ برای سازمان­های ورزشی چه در سـطح داخلـی و چــه در ســطح بــین­المللی شــناخته مــی­شــود و یکــی از مهمترین دارایی­های تیم­ها و فعالان صنعت ورزش مــی­باشد. به عبارتی می­توان گفت برندینگ جدیدترین بـازی در صنعت ورزش است (یوسف و همکاران، 2017).

   امروزه تیم­های ورزشی و باشگاه­ها نیز مانند کلیه برندهای ورزشی باید برای پویایی سازمان خود تلاش کنند و بتوانند برندی در حال توسعه تولید نمایند تا از ورشکستگی و رویدادهای نامطلوب بازار ورزشی مصون بمانند. هزینه­های بیش از حد، وابستگی و عدم وجود برند در حال رشد از مهم ترین عوامل انحلال و ورشکستگی در برند­ها و تیم­های ورزشی است (فلوریا[11] و همکاران، 2018). آنچه در تیم­های ورزشی حائز اهمیت است، این موضوع است که برند تیم­های ورزشی کمتر تحت تاثیر نتایج تیم است و در صورت وفاداری هواداران کمتر مورد انحلال و آسیب و کاهش ارزش برند واقع می شود. به عبارتی، در شرایطی که سازمان­های ورزشی و مالکان تیم­های ورزشی ممکن است دچار آسیب­ها و مشکلات سازمانی و افول اقتصادی شوند، برند توسعه­یافته در تیم های ورزشی می­تواند تیم های ورزشی و سازمان­های وابسته به آنها را از ورشکستگی نجات دهد و زمینه رشد دوباره و بازیابی سازمان را فراهم نماید (یوسف و همکاران، 2017). اگرچه در مقابل نتایج ضعیف تیم و مشکلات سازمانی واکنش­های هواداران تیم ها از جمله خشم، اعتراض و عصبانیت وجود دارد. از این رو، برند تیم می­تواند در مدیریت این مسائل کمک­کننده باشد و در بهبود وضعیت سازمان­های ورزشی مربوط به تیم ورزشی یاری کننده مدیران سازمان گردد (فلوریا و همکاران، 2018).

لیگ­های ورزشی نیز بخشی قابل توجهی را در صنعت ورزش تشکیل می­دهند که برندسازی در حوزه لیگ­های ورزشی می­تواند توجه رسانه­های زیادی را به سمت لیگ­ها معطوف کند؛ به­طوری که می­توان رویدادها، مسابقات، تورنمت­ها و لیگ­های ورزشی را برندهای توسعه یافته و بعضا در حال توسعه در صنعت ورزش دانست. مدیریت برند در لیگ­های ورزشی در رشته­های ورزشی مانند فوتبال، راگبی، بیسبال، حاکی، کریکت و بوکس را می­توان در جهان ورزش امروز مشاهده نمود که نشان می­دهد لیگ­های ورزشی می­توانند به عنوان برند­هایی معرفی شوند که در درون آنها برندهای متعددی توسعه یابد که این امر، خود زمینه جذب حامیان مالی، حامیان قدرتمند رسانه­ای و بهبود ارتباطات را رقم می­زند (بالولی و همکاران[12]، 2015). امروزه رویدادها و لیگ­های ورزشی علاوه بر اینکه خود برندهایی در حال رقابت با یکدیگر می­باشند، زمینه رشد برندهای دیگری از جمله برندینگ شهری، برندهای صنایع غیر مرتبط با ورزش و همچنین برندهای ورزشی را نیز سبب می­شوند (ژانگ و ژیاوبین ژائو، 2019). توسعه برندهای لیگ در صنعت ورزش زمینه توسعه محصولات متعدد مرتبط با لیگ و بهبود توسعه بازار ورزشی و دستیابی به مصرف کنندگان جدید را فراهم می­کند که از این منظر ارزش برندسازی برای لیگ­های ورزشی را دوچندان می­نماید (کانکل و همکاران، 2014). می­توانیم مشاهده کنیم که امروزه برای دستیابی به مشتریان و مصرف کنندگان بیشتر، لیگ­های ورزشی برندسازی مجدد و برنامه­ریزی­های راهبردی را در دستور کار خود قرار داده اند تا بتوانند از طریق افزایش ارزش برند لیگ، از مزایای متعدد آن استفاده نمایند (کانکل و همکاران، 2014). با بررسی لیگ­های معتبر ورزشی در سراسر جهان می­توان مشاهده نمود که بسیاری از لیگ­های معتبر ورزشی جهان در حال پروژه­های برندسازی و کمپین­های توسعه برند برای لیگ می­باشد که از آن میان لیگ­های فوتبال آمریکا (MLS)، لیگ فوتبال استرالیا و لیگ هاکی ایالات متحده آمریکا را می­توان نام برد. لذا لازم است تا لیگ­های ورزشی با برندسازی از طریق برنامه­ریزی، تحقیق و توسعه، کمپین­های برندینگ و راهکارهای متعدد، زمینه توسعه لیگ­های ورزشی را برای توسعه برند و افزایش ارزش برند، در دستور کار خود قرار دهند (کانکل و همکاران، 2014). لیگ برتر فوتبال ایران نیز با توجه به توسعه ورزش حرفه­ای در سطح آسیا و پیشرفت کشورمان در فوتبال در سطح جهانی لازم است تا برای برندسازی الگوی مناسبی داشته باشند تا  زمینه توسعه برند به صورت حرفه­ای در این لیگ برتر فوتبال فراهم شود (عبدالله زاده و تکلی، 1396).

نتایج پژوهش رضایی و همکاران (1399) نشان داد برندسازی در لیگ برتر بسکتبال ایران  شامل 7 عامل بود: لیگ بسکتبال ایران، فلسفه و ماهیت ورزش بسکتبال، ماهیت ورزش، نیروهای خارجی، مشتریان برند، ارتباطات و بازاریابی. کانکل و همکاران[13](2020) به این نتیجه رسیدند 17 عامل تشکیل دهنده تداعی برند لیگ های ورزشی است:  محیط، غرور در جامعه، رقابت، تفریح، آموزش، هیجان،  نمایش بازی، عملکرد، توسعه و پرورش بازیکنان جوان، رقابت طلبی، جامعه­پذیری، تیم خاص و سنت. نتایج نشان داد  تداعی­های شناسایی شده با  نتایج نگرشی و رفتاری لیگ‌های ورزشی مرتبط است. همچنین ریشیلیو[14] (2018) تحقیقی را با عنوان «یک راهبرد برند سازی برای ورزش برای شهرها، مناطق و کشورها» انجام داد. یافته­های تحقیق نشان داد ورزش در راستای توسعه برند شهرها، مناطق و کشورها می­تواند موثر باشد و برندسازی از طریق ورزش امکان پذیر است.

با توجه به اهمیت موضوع برند و توجه به آن در فضاهای غیرورزشی، کمبودهای موجود در این زمینه و نداشتن مدلی برای برندینگ در لیگ های برتر به­خصوص در رشته­های دارای ظرفیت مانند فوتبال و اثرات قابل توجه برندینگ در بازاریابی ورزشی کشور و لیگ برتر فوتبال، می­توان گفت که در صنعت ورزش به طور عام و در رشته فوتبال به طور خاص این موضوع آن طور که باید مورد توجه مسئولان و پژوهشگران قرار نگرفته و پژوهش­های جامعی در این زمینه انجام نشده که اهمیت پرداختن به این موضوع را دوچندان می­کند (ریشیلیو، 2018). نتایج حاصل از انجام این پژوهش و طراحی الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال می­تواند مورد استفاده افراد و نهادهایی همچون: سازمان لیگ برتر فوتبال، باشگاه­های حاضر در لیگ برتر فوتبال، فدراسیون فوتبال، حامیان مالی لیگ برتر، سرمایه گذاران و ... قرار گیرد و گامی هرچند کوچک در جهت بهبود شرایط ورزش کشور بردارد (رجب زاده و همکاران، 1399). طراحی الگوی برندسازی در لیگ برتر فوتبال باعث شناخته شدن این لیگ، جذب سرمایه­های بیشتر، تمایل تیم­های بهتر و باکیفیت برای حضور در لیگ، حضور بازیکنان خارجی قدرتمندتر، تمایل رسانه ای بالاتر، هواداران وفادارتر و در نهایت کسب درآمد بالاتر برای لیگ و فدراسیون فوتبال خواهد شد (فانک و همکاران[15]، 2020). همچنین عدم بهره­مندی از الگوی صحیح برندسازی سازمان­های ورزشی، رشته­های در حال رقابت در عرصه­های بین­المللی همانند فوتبال را با مشکلات متعدی روبه رو می­کند که مهم­ترین آنها عبارت­اند از: تضعیف رابطه فرهنگی و سیاسی، ناتوانی در حفظ شرایط رقابتی، عدم استقبال تماشاگران و گسستن رابطه عاطفی  (فلوریا و همکاران، 2017). از آنجا که کشور ما کشوری در حال توسعه و ورزش فوتبال نیز رو به حرفه ای شدن و توسعه می­باشد و در مسابقات بین المللی و آسیایی موفقیت­های بین­المللی توسط تیم­های باشگاهی فوتبال ایران کسب شده است (رضایی و همکاران، 1399) و با توجه به مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه و اهمیت روزافزون مدیریت برند در لیگ و باشگاه های ورزشی و در رشته فوتبال، باید سعی بر درک این موضوع داشت که به چه شیوه­ای می­توان برند لیگ برتر فوتبال ایران را مدیریت کرد و آن را ارتقا داد. کسب شناخت نسبت به این موضوع که ارزش برند لیگ برتر ایران در حال حاضر به چه میزان است یا چگونه باید تعیین شود، مسئله­ای است که نیاز به بررسی و شناسایی متغیرهای مختص این لیگ دارد. بنابراین، محقق در این پژوهش سعی دارد برای درک و تبیین مدل برندسازی با بررسی برند لیگ برتر فوتبال ایران (به عنوان چتر برندی که برندهای باشگاهی را در بر می­گیرد) با استفاده از داده­های حاصل از مصاحبه ها، مستندات، مشاهدات و ... مدل جامعی را در این زمینه با استفاده از روش کیفی ارائه نماید. محقق با توجه به اختصاصی بودن شرایط هر لیگ و تفاوت مدل­های موجود در سایر رشته­ها و همچنین با توجه به انجام کارهای مشابه در سطوح کلان و راهبردی در پی پاسخگویی به سؤالات زیر است:

عوامل تشکیل دهنده برند لیگ برتر فوتبال ایران کدام­اند؟

شرایط فعلی برندسازی در لیگ برتر چگونه است؟

چه مدلی را می­توان با توجه به متغیرهای شناسایی­شده ترسیم کرد؟

روش­شناسی‌ پژوهش

روش انجام این پژوهش کیفی و راهبرد تحقیق در این مطالعه تحلیل داده بنیاد به روش اشتراوس و کوربین بود. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید حوزه بازاریابی ورزشی، مسئولان باشگاه و سازمان لیگ بودند. رشته تحصیلی و داشتن تالیفات علمی مرتبط با برند، دارا بودن سمت‌های مدیریتی و تجارب اجرایی در عرصه برند ورزشی و عرصه سازمان لیگ و باشگاه­ها از جمله شاخص­های انتخاب فهرست اولیه صاحب­نظران بود. روش نمونه­گیری به‌صورت نمونه‌گیری غیر احتمالی[16]، با انتخاب هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود. نمونه­گیری تا رسیدن به کفایت نظری ادامه یافت- وقتی کفایت نظری حاصل شود، هیچ نوع داده­ اضافی نمی­توان یافت که پژوهشگر به وسیله آن بتواند خواص یا ویژگی­ها (مقوله­ها) را تدوین کند و به موازاتی که داده­های مشابه را جمع­آوری می­کند، از لحاظ تجربی اطمینان می­یابد که یک مقوله به کفایت رسیده است (دانایی فرد و همکاران، 1398). از این رو، تعداد مشارکت کنندگان در مصاحبه 16 نفر بود. برای گردآوری اطلاعات ابتدا ادبیات و پیشینه تحقیق با استفاده از کتب، مجلات، پایان­نامه­های مربوط، آیین­نامه و اسناد مرتبط و سایت­های اینترنتی موردبررسی قرار گرفت. پس از تهیه راهنمای مصاحبه به نمونه آماری مراجعه شد و داده­های موردنیاز با استفاده از مصاحبه‌های باز جمع­آوری گردید. طول مدت مصاحبه­ها 30-90 دقیقه بود و مصاحبه­ها توسط دستگاه ضبط دیجیتالی ثبت شد. قبل از مصاحبه با افراد به منظور حداکثر مشارکت متخصصان و استادان، نامه­ای همراه با جزئیات اساسی اهداف مطالعه و سؤال­ها مرتبط با آن توسط E-mail  به مشارکت­کنندگان ارسال شد و از آن­ها جهت ملاقات حضوری دعوت گردید. برای تحلیل مصاحبه­ها از رویکرد ویرایشی[17] و تئوری مبتنی بر داده[18] گلاسر و استراوس که یکی از رویکردهای تحلیل داده­ها در مصاحبه­هاست، استفاده شد (دانایی فرد و همکاران، 1398).

نخستین گام در ساخت نظریه زمینه­ای انجام کدبندی باز است. کدگذاری باز شامل تعداد کدهای اولیه می‌باشد که شناسایی‌شده و با توجه به مفاهیم آن‌ها دسته‌بندی می­شود (کریوگر و نیومن[19]، 2006). مفاهیم و مقوله­های به­دست آمده از مرحله کدگذاری باز، در الگوی کدگذاری[20] جای می­گیرد. الگوی کدگذاری، روابط بین مقوله­هایی مانند شرایط علّی، شرایط زمینه­ای، مقوله محوری، شرایط مداخله­گر، راهبردها و پیامدها را ترسیم می­کند (دانایی فرد، 1398). درنهایت مرحله سوم یا کدگذاری انتخابی صورت می‌گیرد که مدل نهایی پژوهش شکل‌ می گیرد و ارائه می‌شود.

گفتنی است که به جهت نو بودن تحقیق و محدودیت احتمالی داده‌ها، از رویکرد مثلث سازی[21] استفاده شد. مثلث سازی به فرایند استفاده از رویکردها و منابع گوناگون جهت جمع‌آوری اطلاعات در تحقیق اطلاق می‌شود (اسکینر، ادواردز و کوربت[22]، 2014). با توجه به استفاده از شیوه مثلث سازی (استفاده از منابع چندگانه شامل منابع کتابخانه‌ای، گروه کانونی با کارشناسان و مصاحبه با متخصصان) در این تحقیق از منابع متنوع به‌منظور جمع‌آوری اطلاعات استفاده شد. علاوه بر این، جهت سنجش روایی از معیارهای اسکینر، ادواردز و کوربت (2014) استفاده شد (جدول 1):

جدول 1: روش­های اطمینان از روایی

روش‌ها

نحوه اجرا در این پژوهش

درگیری طولانی‌مدت

افزایش حساسیت نظری، مشارکت عملی و ارتباط با مشارکت‌کنندگان برای ارزیابی برداشت‌های محقق

مشاهده پایدار

مشارکت عملی محقق و حضور در محیط مشارکت و اکتشاف جزئیات تجارب مشارکت‌کنندگان

بازرسی مجدد مسیر کسب اطلاعات

انجام بازرسی ادواری اطلاعات و کدهای به‌دست‌آمده به جهت پیشگیری از سوگیری و اطمینان از صحت توسط محقق و یک همکار (دانشجوی دکتری) آشنا به موضوع موردپژوهش

چک کردن

بررسی اطلاعات به‌دست‌آمده به کمک گروه تحقیق و نظرسنجی از مصاحبه‌شوندگان در مورد نتایج

مثلث­سازی

استفاده از منابع متعدد برای جمع‌آوری داده‌ها

مقایسه مستمر

مقایسه داده‌های به‌دست‌آمده از منابع موردبررسی با سایر منابع به‌صورت مستمر در تمام طول تحقیق

برای محاسبه پایایی با روش توافق درون موضوعی دو کدگذار، از یک متخصص مدیریت ورزشی که در مراحل انجام پژوهش حضور داشته و از آگاهی مناسبی پیرامون این پژوهش برخوردار بود، درخواست شد تا به‌عنوان همکار در کدگذاری تحقیق شرکت کند. آموزش‌ها و تکنیک‌های لازم جهت کدگذاری به همکار تحقیق انتقال داده شد. سپس محققان به همراه همکار، به‌عنوان نمونه دو مورد از مصاحبه‌ها را کدگذاری کردند و درصد توافق درون موضوعی با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد:

 

 

طبق جدول 2، تعداد کل کدهای به ثبت رسیده معادل 41 کد و تعداد کل توافقات بین کدها معادل 16 می­باشد. همچنین، پایایی بین کدگذاران برای مصاحبه­های انجام‌گرفته در این پژوهش معادل 78 درصد است. لذا با توجه به این‌که میزان پایایی بیشتر از 60 درصد می­باشد، قابلیت اعتماد کدگذاری­ها مورد تأیید است و می­توان گفت که میزان پایایی تحلیل مصاحبه کنونی مناسب می­باشد.

جدول 2: محاسبه پایایی

ردیف

شماره مصاحبه

تعداد کل کدها

کدهای موردتوافق

کدهای عدم توافق

پایایی

1

4

10

4

2

80/0

2

9

15

6

3

80/0

3

12

16

6

4

75/0

جمع

41

16

9

78/0

 

گفتنی است کلیه تحلیل­های آماری با کمک نرم­افزار Maxqda نسخه 2020 انجام گرفت. نرم‌افزار Maxqda، نرم‌افزاری پیشرفته جهت تجزیه‌وتحلیل کیفی داده‌هاست که در حوزه‌های علوم اجتماعی و علوم انسانی و غیره کاربرد بسیار دارد. این نرم‌افزار برای دانشجویان، پژوهشگران، اساتید و مؤسسات تحقیقاتی که خواهان به‌کارگیری روش‌های تحقیق کیفی از جمله: روش نظریه زمینه‌ای یا داده بنیاد و روش تحلیل محتوا هستند، بسیار کارگشا می‌باشد. با بهره‌گیری از این نرم‌افزار می‌توان پژوهش‌های کیفی را با زمان کمتر، دقت و سهولت بیشتر به انجام رساند (بهشتی، 1397).

یافته­های پژوهش

در این پژوهش از 16 نمونه تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه شد. با انجام مصاحبه با این افراد، تشخیص محقق و گروه تحقیق این بود که اطلاعات گردآوری شده به نقطه اشباع رسیده و نیازی به انجام مصاحبه­های بیشتر نیست.

جدول 3: مشخصات نمونه‌های بخش کیفی

مدرک تحصیلی

شغل

جنسیت

سن

ردیف

کارشناسی ارشد

مدیر باشگاه

مرد

42

1

دکترای مدیریت ورزشی

هیئت علمی دانشگاه (دانشیار)

مرد

56

2

مدیریت بازاریابی و رسانه ورزشی

هیئت علمی دانشگاه (استادیار)

زن

55

3

کارشناسی ارشد

عضو کمیته بازاریابی سازمان

مرد

45

4

دانشجوی دکترا

مسئول بازاریابی سازمان لیگ

زن

55

5

دانشجو دکترا

کارشناس فدارسیون

مرد

42

6

مدیریت بازاریابی

هیئت علمی دانشگاه (استادیار)

مرد

59

7

مدیریت بازاریابی

هیئت علمی دانشگاه (دانشیار)

مرد

62

8

مدیریت ورزشی

هیئت علمی دانشگاه (دانشیار)

مرد

54

9

دکترا مدیریت بازاریابی ورزشی

هیئت علمی دانشگاه (استادیار)

زن

49

10

دانشجوی دکترای مدیریت

مدیر عامل باشگاه

مرد

46

11

دکترای ورزشی

هیئت علمی دانشگاه (دانشیار)

زن

64

12

دانشجو دکترا

مسئول کمیته بازاریابی باشگاه

مرد

52

13

کارشناسی ارشد

مسئول کمیته بازاریابی باشگاه

مرد

48

14

دکترای مدیریت رسانه

هیئت علمی دانشگاه (استادیار)

مرد

56

15

دکترا مدیریت ورزشی

هیئت علمی دانشگاه (استادیار)

مرد

55

16

با استناد به کدگذاری مرحله اول که به «کدبندی اولیه» معروف است و از طریق بازبینی مصاحبه­های انجام گرفته با صاحب­نظران، 164 کدباز شناسایی گردید. حال که کلیه داده­ها کدگذاری شده و کدها یا مفاهیم اولیه متعددی ساخته شدند، مرحله دوم کدگذاری داده­ها با نام «کدگذاری محوری» انجام شد.

نتایج به دست آمده در جدول 4 نشان داد که عوامل عِلّی مؤثر بر الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران از 4 مولفه و 22 کد مستخرج شده تشکیل گردیده است:

جدول 4: کدهای اولیه و کدبندی ثانویه (متمرکز) عوامل علی

کد اولیه (باز)

کد محوری

کد گزینشی

وجود شاخص­های ارزش­یابی نشان تجاری برند لیگ

ارتقای جایگاه نشان تجاری لیگ برتر

عوامل علی

شناسایی مزایای ماموس و ناملموس نشان تجاری

ایجاد تصویری منطبق با هویت برند

نشان تجاری به عنوان دارایی با ارزش لیگ

داشتن وجهه ملی در بین جامعه

برخورداری از هویتی تغییرناپذیر و یا با تغییراتی اندک در طول زمان

هویت با ثبات برند

برخورداری از هویت حسی مطلوب

تعریف هویت بر مبنای توسعه

حفظ اصالت

عدم حذف مؤلفه­های اصلی موفقیت برند در طول زمان

حفظ و نگهداری از ویژگی­های خود در شرایط در حال تغییر و استمرار آن

حفظ شرایط خود در برابر رقبا، شخصیت با ثبات

ارتباط با مشتری

مدیریت ارتباط مشتریان

حفظ مشتری

جذب مشتری

وفاداری مشتری

تقویت اعتماد مشتری

افزایش کارایی خدمات

منافع مالی

توسعه منابع مالی

جلوگیری از هزینه­های مازاد

کاهش ریسک مالی

بهبود کارایی خدمات

نتایج به دست آمده در جدول 5 نشان داد که پدیده­های محوری موثر بر الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران از 3 مولفه و 14  کد مستخرج شده تشکیل گردیده است:

جدول 5: کدهای اولیه و کدبندی ثانویه (متمرکز) پدیده­های محوری

کد اولیه (باز)

کد محوری

کد گزینشی

آگاهی از برند

بهبود ارزش ویژه برند

پدیده محوری

تداعی برند

تصویر برند

کیفیت درک شده

سنجش توان عرضه

ارزیابی عملکرد

محاسبه سهم اولویت برند برای هر برند در هر طبقه محصول

سیستم ارزیابی عملکرد مبتنی بر پایداری و توسعه

محاسبه سهم بدون اولویت برند در بازار

محاسبه نرخ رشد متوسط برای هر برند خواه مثبت و یا منفی

امتیاز ارتقادهنده خالص برند

هم سویی با نیازها و انتظارات

اعتبار نام تجاری  برند لیگ

تقویت جایگاه نشان تجاری برند لیگ

ایجاد مبنایی برای طبقه­بندی مشتریان

زمینه سازی برای ایجاد نشان تجاری معتبر

نتایج به دست آمده در جدول 6 نشان داد که عوامل زمینه­ای مؤثر بر الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران از 4 مولفه و 23  کد مستخرج شده تشکیل گردیده است:

جدول 6: کدهای اولیه و کدبندی ثانویه (متمرکز) عوامل زمینه­ای

کد اولیه (باز)

کد محوری

کد گزینشی

انتخاب درست جامعه­ هدف

جایگاه سازی برند لیگ

عوامل زمینه ای

تشخیص درست ویژگی­های برند در جامعه مورد نظر

تشخیص درست مشخصات جامعه­ هدف

موقعیت­یابی

تشخیص درست موقعیت شرکت در میان رقبا

ارزیابی چرخه عمر محصول

توجه به عدالت اجتماعی در جامعه و بین نسل­ها

عوامل اجتماعی

برنامه­ریزی کارآمد برای منابع لیگ

برنامه­ریزی مسیر بهینه­سازی

تقرب به مشتریان لیگ

ارائه تصویر مطلوب از لیگ

توزیع بازیکنان خوب و فنی بین تیم­ها

برقرای تعادل رقابتی در لیگ

رقابت متعادل

نزدیک بودن سطح تیم­ها با یکدیگر

غیر قابل پیش­بینی بودن نتیجه بازی

رقابت تنگاتنگ

توزیع مناسب امکانات

پخش رسانه­ای متعادل و شانس برابر تیم­ها

امکانات هتلینگ ملی

زیر ساخت های ملی برند لیگ

داشتن وضعیت حمل و نقل مناسب

تجهیزات نرم­افزاری و سخت­افزاری فوتبال ملی

قابلیت مدیریت و برگزاری رویدادهای بین المللی

به وجود آمدن شرکت­های متخصص در بین­المللی سازی برند لیگ

نتایج به دست آمده در جدول 7 نشان داد که عوامل مداخله­گر مؤثر الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران از 6 مولفه و 34  کد مستخرج شده تشکیل گردیده است:

جدول 7: کدهای اولیه و کدبندی ثانویه (متمرکز) عوامل مداخله­گر

کد اولیه (باز)

کد محوری

کد گزینشی

تغییر ویژگی­های فناوری در عصر حاضر

تغییر و پیشرفت فناوری های مرتبط

عوامل مداخله­گر

تغییر  در مهارت­ها و تخصص­های مورد نیاز

تغییر در نحوه ارائه خدمات

عدم­کارایی مناسب فناوری­های موجود

هزینه بردار بودن بهره­گیری از فناوری­های مناسب جدید

عدم­رعایت قوانین حرفه­ای­سازی در باشگاه­ها

عوامل باشگاهی

عدم درآمدزایی باشگاه­های فوتبال

عدم ثبات مدیریت در باشگاه­های فوتبال

بی اعتمادی باشگاه­ها به سازمان لیگ

عدم­تجاری بودن باشگاه­های فوتبال لیگ برتر

فساد در تیم­های فوتبال

بی­اخلاقی بازیکنان و مربیان

مدیریت ضعیف باشگاه­های فوتبال

حضور بازیکنان بی کیفیت در باشگاه­ها

عدم نظارت بر عملکرد باشگاه­ها

ضعف های نظارتی

عدم برخورد نامناسب با مشکلات اخلاقی بازیکنان و کادر فنی

عدم­برخورد سریع سازمان لیگ با حواشی موجود

عدم­برخورد مناسب با رسانه­های حاشیه­ساز برای سازمان لیگ

نفوذ بالای دلالان فوتبالی در تصمیمات تیم­ها

سندسازی و عدم صداقت در مباحث مالی

ضعف داوران در قضاوت مسابقات

ضعف نیروی انسانی

ضعف روابط عمومی سازمان لیگ در رسانه­های مجازی

عدم شایستگی کادر اجرایی سازمان لیگ

عدم استفاده از خبرگان ورزشی

بی­انگیزه بودن مسئولان اجرایی لیگ

سواد پایین مربیان شاغل در لیگ

ارتقای پاسخ­گویی مطلوب

پاسخ گویی

جلوگیری از رویگردانی مشتریان

افزایش ارزش اداراک شده

ایجاد انگیزه برای مراجعه مجدد

دانش مشتری

ویژگی های مشتریان

تجربه مشتری

تفاوت و تغییر در الگوهای ارتباطی

تفاوت و تغییر در الگوهای تصمیم­گیری

نتایج به دست آمده در جدول 8 نشان داد که راهبردهای مؤثر بر الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران از 6 مولفه و 44  کد مستخرج شده تشکیل گردیده است:

جدول 8: کدهای اولیه و کدبندی ثانویه (متمرکز) راهبردها

کد اولیه (باز)

کد محوری

کد گزینشی

ثبت رسمی برند باشگاه­ها

راهکارهای حقوقی و قانونی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راهبردها

تدوین شرایط ورود باشگاه­ها به مسابقات لیگ برتر

اجرای مناسب قوانین از سوی مجریان لیگ

تسهیم باشگاه­ها در قانون­گذاری مسابقات به شکل اثرگذار

تدوین آیین­نامه جامع برای برگزاری مسابقات

اجرای قانون کپی­رایت برای استفاده از لوگوی سازمان لیگ

برنامه­ریزی جامع برای برندسازی سازمان لیگ

راهکارهای مدیریتی مناسب

شایسته سالاری در مسئولیت­ها

تغییر دیدگاه حکومت به فوتبال

توجه به بازخورد های مردمی

واگذاری برخی از مسئولیت­ها به باشگاه­ها

برگزاری مسابقات لیگ توسط اتحادیه باشگاه­های کشور

اجرای تمامی مراحل برگزاری مسابقات توسط سازمان لیگ

خصوصی­سازی باشگاه­های فوتبال

الگو گرفتن از لیگ­های معتبر دنیا

استفاده از مدیران فوتبالی در بدنه باشگاه­ها

استفاده از مسکات­های هم­هویت با برند سازمان لیگ

برقراری ارتباطات و تعاملات مناسب

برقراری ارتباط با مخاطبان از طریق مسکات

تعامل مناسب با رسانه­های جمعی

فعال­سازی شبکه های اجتماعی در فضای مجازی

تعامل مناسب با خبرنگاران در برگزاری مسابقات

طراحی مناسب سایت سازمان لیگ

همکاری با نهادهای علمی برای کشف نقاط ضعف و قوت سازمان لیگ

عقد قرارداد بین سازمان لیگ و شرکت­های خدماتی جهانی

رعایت عدالت برای تیم­ها به­طور یکسان

برگزاری مسابقات با توجه به استانداردهای روز دنیا

طراحی کاپ قهرمانی مخصوص برای مسابقات مختلف

طراحی تشریفات مخصوص برگزاری مسابقات

طراحی شعار مخصوص مسابقات

طراحی مناسب جشن قهرمانی مسابقات

برگزاری مسابقات در روزهای ثابت

برگزاری مسابقات در اوقات مناسب

برگزاری برنامه­های سرگرم­کننده قبل و بین دو نیمه مسابقات

تقویت تصویر­برداری و نحوه پخش مسابقات لیگ

حل مشکل ورود بانوان به ورزشگاه­ها

شفاف سازی قراردادهای باشگاه­ها

تقویت عوامل تسهیل کننده برگزاری لیگ

بهبود وضعیت زیرساخت­های برگزاری مسابقات در چند سال اخیر

برنامه ریزی مدون برگزاری مسابقات در ابتدای فصل

برگزاری مداوم مسابقات در طول سال

موفقیت تیم­های باشگاهی کشور در چند سال اخیر در آسیا

تبلیغات محیطی سازمان لیگ در مسابقات

ساده بودن لوگوی سازمان لیگ

تناسب برند و لوگو با لیگ

استفاده از نشان­های ملی در لوگوی سازمان لیگ

گویا و مناسب بودن لوگوی فعلی سازمان لیگ

نمایش لوگوی سازمان لیگ در خلال پخش مسابقات

نتایج به دست آمده در جدول 9 نشان داد که پیامدهای حاصل از الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران از 5 مولفه و 27  کد مستخرج شده تشکیل گردیده است:

جدول 9: کدهای اولیه و کدبندی ثانویه (متمرکز) پیامدها

کد اولیه (باز)

کد محوری

کد گزینشی

در نظر گرفتن منافع بلند مدت

اینده نگری برند لیگ برتر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیامدها

نگاه بلند­مدت به مدیریت برند

برخورداری از افق­های بلند­مدت

نگاه به آیندگان و نسل­های آینده

ایجاد تفکری بلندمدت نسبت به پایداری در برندسازی

توضیح دقیق برند

تصبیت موقعیت برند لیگ

توضیح قیمت برند

توضیح ارزش درک شده

تصمیم­گیری در مورد ویژگی­های بصری و احساسی برند

تثبیت جایگاه برند لیگ در بین برندهای معتبر ورزشی

طبقه هواداری باشگاه (طبقه اجتماعی و سرمایه ای)

به­وجود آمدن رابطه برند لیگ و طرفداران

توجه به قدرت گروه­های مرجع و پایگاه­های هواداری

رفتار طرفداران در داخل و خارج ورزشگاه

کیفیت میزبانی از هوادارن (قبل، حین و پس از مسابقه)

فراوانی، گستردگی جغرافیایی و وفاداری هوادارن

مزیت­های منحصر بفرد طرفداران

مشتریان وفادار

ایجاد تعهد برند

تمایل مشتریان به برند

بهبود عقاید مشتری نسبت به برند مورد نظر

کسب لذت از سوی مشتریان

عدم تصمیم­گیری خودسرانه در میان مدیران در راستای دستیابی به هدف

مدیریت صحیح برند

نحوه استقرار تبلیغات

عدم سطحی­نگری به برند

طرح­ریزی و برنامه­ریزی صحیح و به موقع

­ استفاده مؤثر از منابع

اجرای سیستم مدیریت زنجیره تأمین پایدار

برنامه ریزی مدون و منسجم لیگ، برگزاری منظم

با توجه به کدگذاری­های محوری صورت گرفته، مدل پارادایمی به روش داده بنیاد و شیوه استراس و کوربین، به شرح زیر می باشد:

شکل 1: مدل پارادیمی برگرفته برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران

در این مرحله از پژوهش، کدگذاری گزینشی و مدل نهایی ارائه می­گردد. در مرحله کدگذاری گزینشی یا انتخابی، شکل­گیری و ییوند هر دسته­بندی با سایر گروه­ها تشریح می­شود. در این قسمت کدگذاری­های محوری به صورت ترکیبی و محتوای هر یک از آن­ها در قالب کدهای نظری قرار داده شدند که در جدول زیر ارائه گردید:

جدول10: کدگذاری نظری (گزینشی) الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران

مقوله  اصلی

مقوله محوری

عوامل علی

ارتقای جایگاه نشان تجاری لیگ برتر

هویت با ثبات برند

مدیریت ارتباط مشتریان

منافع مالی

پدیده محوری

بهبود ارزش ویژه برند

ارزیابی عملکرد

اعتبار نام تجاری  برند لیگ

عوامل زمینه­ای

جایگاه­سازی برند لیگ

عوامل اجتماعی

برقرای تعادل رقابتی در لیگ

زیر­ساخت­های ملی برند لیگ

عوامل مداخله­ای

تغییر و پیشرفت فناوری­های مرتبط

عوامل باشگاهی

ضعف های نظارتی

ضعف نیروی انسانی

پاسخ گویی

ویژگی­های مشتریان

راهبردها

راهکارهای حقوقی و قانونی

راهکارهای مدیریتی مناسب

برقراری ارتباطات و تعاملات مناسب

برگزاری مسابقات با توجه به استانداردهای روز دنیا

تقویت عوامل تسهیل کننده برگزاری لیگ

تناسب برند و لوگو با لیگ

پیامدها

اینده نگری برند لیگ برتر

تثبیت موقعیت برند لیگ

به­وجود آمدن رابطه برند لیگ و طرفداران

ایجاد تعهد برند

مدیریت صحیح برند

براساس ترکیب لایه­های ارائه شده در جداول قبل، مدل نهایی تحقیق به شرح زیر به­دست آمد:

 

شکل 2: الگوی نهایی الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران

بحث و نتیجه­گیری

هدف از این پژوهش، ارائه الگوی برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران بود. به منظور ارائه یک مدل نظام­مند و شماتیک از یافته­های برخاسته از داده­های کدگذاری شده، از رویکرد نظام­مند نظریه داده بنیاد که توسط اشتراوس[23] و کوربین[24] (1998) ارائه شده، استفاده گردید. مدل نظام­مند از لایه­های تفکیک شده­ای حاصل شده است و براساس قرار گرفتن این لایه­ها در کنار هم، مدل نهایی تحقیق ارائه  و سپس این لایه­ها به تفکیک کدهای حاصل بررسی و تحلیل می­گردد. منظور از شرایط علی، مقوله­هایی مربوط به شرایطی است که بر مقوله محوری الگوی برندسازی لیگ یرتر فوتبال تأثیر می­گذارد (دانایی­فرد و امامی، 1398). هویت باثبات، یکی از عوامل علی است که با مشخصه­های برخورداری از هویتی تغییرناپذیر و یا با تغییراتی اندک در طول زمان، برخورداری از هویت حسی مطلوب، تعریف هویت بر مبنای توسعه، حفظ اصالت، عدم حذف مؤلفه­های اصلی موفقیت برند در طول زمان، حفظ و نگهداری از ویژگی­های خود در شرایط در حال تغییر و استمرار آن، حفظ شرایط خود در برابر رقبا و شخصیت با ثبات تعریف می­شود. هویت برند یعنی برداشت و درک مخاطب از برند ارائه شده از همان لحظه ابتدایی که در مورد آن می­شنود تا وقتی که لوگوی آن را می­بیند یا دیدن تبلیغات اینترنتی یا محیطی. در واقع شناخت، احساس و تجربیاتی که یک برند می­خواهد از محصولات و خدماتش در ذهن مخاطب به­وجود آورد، هویت یک برند را شکل می­دهد. در خلق تجربه برندی موفق برای مخاطبان، رعایت اصول هویت برند بسیار موثر است. توسعه و بهبود هویت برند در طی سال­ها و با تمرکز بر رعایت یکپارچگی در تدوین و اجرای فعالیت­های برندسازی امکان­پذیر است. معمولاً وقتی حرفی از برند به میان می­آید، شکل لوگوی برند تداعی می­شود. دلیل این امر آن است که لوگو به گونه­ای تداعی­کننده تجربه ­ شما از برند است. در حالی که راه­های بسیار دیگری هم برای خلق تجربه برند وجود دارد. این یافته با نتیجه مطالعات رزم­پوش (1395) و طباطبایی­نسب و ضرابخانه (1393) همخوان است، چون این پژوهشگران نیز معتقد هستند که هویت برند در واقع جان مایه و پایه و اساس هر شرکتی است و سازمان­ها با تعریف آن پیامشان را به شرکا، مشتریان و کارمندان خود می‌رسانند. سازمان­ها ترجیح می­دهند که به رابطه طولانی با مشتری­های موجود و حفظ ارزش­های بلندمدت با مشتریان فعلی در راستای عوامل انتخاب برند توجه کنند تا این که به تولید و افزایش انتقال­های جدید توسط مشتریان جدید دست یابند. بنابراین، به تجدید­نظر در تئوری بازاریابی قدیمی و راهبردهای کاربردی جدید نیاز است. از سویی،  باید بر عواملی تمرکز کنند که موفقیت در بخش برند را با توجه به کارایی خدمات و جلوگیری از تحمیل هزینه های مازاد در صنعت ورزش به­خصوص رشته ورزشی فوتبال در سطح لیگ برتر تحت الشعاع قرار می­دهد. در واقع سازمان لیگ از طریق اندازه گیری فرایندهای مؤثر بر برند خود، می­تواند از صحت فرایندهای بازاریابی خود اطمینان حاصل کند و این فرایندها را به منظور تأثیر­گذاری مناسب روی پیامدهای راهبردی طراحی­شده در جهت ارائه الگوی برند لیگ برتر فوتبال بهبود دهد. همچنین از طریق مدیریت ارتباط با مشتری که یکی دیگر از عوامل علی شناسایی­شده بود، می­توان ارتباط درست و قابل قبولی با مشتریان که همان تماشاگران و هواداران فوتبال می باشند، برقرار کرد و با توجه به نیازهای آنها و برآورده ساختن این نیازها، در حفظ و نگهداری و همچنین جلب اعتماد بیشتر آنها گام مثبتی برداشت.

پدید محوری، یک صورت ذهنی از پدیده­ای است که اساس فرآیند می­باشد (دانایی­فرد و امامی، 1398). در پژوهش حاضر پدیده­های محوری شامل عوامل بهبود ارزش ویژه برند، ارزیابی عملکرد و اعتبار نام تجاری برند لیگ بود. ارزیابی عملکرد در ظهور پدیده مورد نظر که الگوی برند می­باشد، نقش دارد. شالتر و بلاک[25] (2015) ضمن تأیید اینکه ارزیابی عملکرد یک شاخص اثرگذار بر ارائه الگو و توسعه برند است، بیان می­کنند که هر برند در بازار برای اینکه به توسعه برسد باید اولویت برندینگ و نرخ رشد خود را ارزیابی کند. همچنین لازم است امتیاز ارتقا­دهنده­ حاصل برند که گزارش مصرف­کنندگان در مورد میزان تمایل آنان به معرفی برند به دوستان، شرکا و غیره است، ارزیابی شود؛ چرا که با ارزیابی میزان نفوذ برند در مصرف­کنندگان و در عین حال میزان پیشرفت آن در بازار، بازخوردی نصیب شرکت می­شود که در طرح­ریزی برنامه برای ارائه الگوی برند به شرکت کمک می­کند. عامل دیگر، بهبود ارزش ویژه برند است. ضروری است که برای بهبود ارزش ویژه برند لیگ اقداماتی صورت گیرد که کیفیت آن بالا برود و برای مشتریان که همان هواداران هستند، قابل درک باشد. این عامل می­تواند تصویر ایجاد شده از برند در ذهن هوادار را ابقا سازد و منجر به آگاهی از برند و تبلیغ آن نیز بشود.

منظور از شرایط زمینه­ای، شرایط خاصی است که بر راهبردها تأثیر می­گذارد (دانایی­فرد و امامی، 1386). هدف غایی از تدوین شرایط زمینه­ای در این پژوهش، تأکید بر نقش نظریه­های سرمایه­گذاری و بهبود و بازبینی در کیفیت خدمات با توجه به فضای رقابتی در وضعیت متلاطم امروزی است. یکی از عوامل شناسایی­شده در بخش عوامل زمینه­ای، جایگاه­سازی برند است. منظور از جایگاه­سازی این است که جامعه­ هدف به درستی انتخاب و ویژگی­های برند در جامعه مورد نظر به درستی تشخیص داده شود. همچنین مشخصات جامعه­ هدف به درستی شناسایی شود، موقعیت­یابی انجام گیرد، موقعیت شرکت در میان رقبا مشخص گردد و چرخه عمر محصول ارزیابی شود. نتایج به دست آمده در بخش زمینه­ای با یافته­های مطالعه وادیچرا و ساراوانان[26] (2015) همخوان است. به علت اینکه در مطالعه مذبور شاخص­های جایگاه­سازی به عنوان یکی از اقلام الگوسازی برند و پایداری آن برشمرده شده است. همچنین بعد اجتماعی به توانایی شناسایی و یا شناخته شدن با یک گروه اشاره دارد. در این راستا گرد (2000) به نقل از برگستوم و همکاران (2010) معتقد است خریداران، خریدهای خود را براساس بعد اجتماعی انجام می­دهند. آن­ها برندی را که هویت اجتماعی آنان را نشان می­دهد، خریداری می­نمایند. نام تجاری یا یک لوگو، نمادی از یک گروه اجتماعی را به دنبال دارد. یک مثال خوب، نایک و صدای خش­خش معروف آن است. این نمادها و برندها منجر به برقراری یک ارتباط میان مصرف­کنندگان برندهای مشابه می­گردد. به علاوه گوپتا در سال 2010 براین اعتقاد بود که با در نظر گرفتن پایداری اجتماعی بسیاری از شرکت­ها موتور اصلی توسعه جوامع خود هستند، آن هم از طریق بهبود و گسترش در راستای جوامع ملی، محلی و ناحیه­ای. انگیزه­های آنان نه تنها زندگی روزانه­ بسیاری از جوامع را تغییر می­دهد، بلکه برند را با ارزش­هایی از قبیل نوآوری، کارآفرینی و آینده­گرایی آشنا می سازد و به سمت منابع انرژی جایگزین علیرغم تمرکز کسب و کار اصلی آنان بر منابع انرژی غیرقابل جایگزین هدایت می­نماید. همچنین والمارت معتقد است که از طرح­هایی مثل آموزش مهارت­های بازار محور برای کارکنان، طرح­های ایمنی کارگر و برنامه­های توانمندسازی زنان استفاده کرده است. نستله هم از طرح­های مشابه که بر کمبود آب، رفاه جوامع نزدیک کارخانه و مدیریت زمین که به حقوق مردم محلی احترام می­گذارد، استفاده می­کند. بانسال[27] در سال 2005 بیان نمود که بعد اجتماعی بر ایجاد ارزش و بهبود عملکرد مالی فعالیت­های شرکت متمرکز می­شود. یکی دیگر از عوامل، زیرساخت­ها بودند. زیر­ساخت از عواملی مانند امکانات هتلینگ تشکیل شده است. از این رو باید بسترهای ارائه امکانات رفاهی مناسب و همچنین قابلیت برگزاری رویدادهای آسیایی و بین­المللی که مهمترین آن  مسابقات جام باشگاه­های آسیاست که هر ساله تیم­های ایرانی در آن شرکت می­کنند، به بهترین شکل ممکن فراهم شود. از این رو، وجود زیرساخت­های مناسب برای بالابردن وجهه لیگ ایران امری ضروری است.

منظور از شرایط مداخله­گر، شرایطی است که بر راهبردها تأثیر می­گذارد (دانایی­فرد و امامی، 1398). بسیاری از افرادی که حتی خود را طرفدار تیم های لیگ برتری می دانند، هیچ تصویری از برند سازمان لیگ در ذهن خود ندارند که این موضوع به دلیل ضعف مدیران در معرفی مناسب این برند می­باشد. برند سازمان لیگ همچنین به درستی از سوی مسئولان سازمان لیگ مورد حفاظت قرار نگرفته است. اجازه حاشیه­سازی­ها و خرابکاری­ها در لیگ برتر ایران به­آسانی بر اعتبار برند سازمان لیگ لطمه وارد می­کند که مسئولان سازمان لیگ با غفلت از این موارد زمینه­ساز خلق برندی ضعیف را فراهم آورده اند. افزون بر این، رفتارهای نامناسب مدیران سازمان لیگ نیز که بیشتر اوقات خود عامل ایجاد حاشیه­های رسانه­ای هستند، با تاثیر منفی بر برند سازمان لیگ همراه بوده و آن را تضعیف نموده است. استفاده از مدیران نالایق در سازمان لیگ برتر فوتبال کشور هم ممکن است دلیل ایجاد این حاشیه­ها باشد. به اذعان بیشتر نمونه­های تحقیق، برخی از مسئولان سازمان لیگ در حد و اندازه این مسابقات نیستند و به همین دلیل از مدیریت صحیح این سازمان و این مسابقات عاجزند. همچنین این مدیران با درک نادرست خود از برند سازمان لیگ، احساس می­کنند که برند تنها یک نام است و احتیاجی به محافظت و توسعه ندارد. نا­آگاهی مدیران سازمان لیگ در بحث برندینگ باعث تضعیف روزافزون شهرت و اعتبار این برند شده است. عامل بازدارنده دیگر، ضعف در مسابقات لیگ می­باشد. سازمان لیگ در برگزاری مسابقات ضعف­های مشهودی دارد که یکی از آن­ها ضعف سازمان لیگ در انجام کارهای فرهنگی است. سازمان لیگ در بحث کارهای فرهنگی در مقایسه با لیگ­های دیگر بسیار ضعیف عمل می­کند که یکی از دلایلی است که برند سازی مجدد سازمان لیگ ایران با چالش روبه­رو شده است. عدم توجه به مسئولیت اجتماعی از سوی سازمان لیگ، عامل بازدارنده دیگری است که از سوی سازمان لیگ مورد توجه قرار نگرفته است. انجام کارهای خارج از حیطه وظایف این سازمان در قالب برنامه­های مسئولیت اجتماعی می­تواند تاثیر بسیار مثبت و سازنده­ای در برند سازمان لیگ داشته باشد. ارتباطات ضعیف لیگ و باشگاه­ها با لیگ­های خارجی نیز عاملی است که که از صادر کردن وجهه و برند سازمان لیگ و شناساندن این برند در بیرون از مرزهای کشور جلوگیری نموده است و در نهایت انحصاری بودن حق پخش بازی­ها بزرگترین مشکل اجرایی در برگزاری لیگ می­باشد که مسئولیت مستقیم آن با سازمان لیگ است. سازمان لیگ بنابر قوانین و نفوذهای دولتی، توانایی فروش پخش مسابقات را به رسانه­های خارجی ندارد و صدا و سیما به صورت انحصاری اقدام به خرید و پخش مسابقات می­کند که این مورد هم از نظر اقتصادی و هم از نظر وجهه عمومی باعث مشکلات زیادی برای سازمان لیگ می­شود. همچنین در میان عوامل مداخله­گر نباید از ویژگی­های مشتریان غافل شد. هر مشتری دارای تجربه خاصی است و باید نیازها و خواسته­های عموم مشتریان را درنظر گرفت و درصدد رفع آن قدم برداشت.

منظور از راهبردها، کنش­ها یا برهم­کنش­های خاصی است که از پدیده محوری منتج می­شود (دانایی­فرد و امامی، 1398). نتایج تحقیق نشان داد راهبردهای برند­سازی سازمان لیگ ایران شامل راهکارهای مدیریتی، راهکارهای ارتباطی و برگزاری مناسب مسابقات می­باشد. در مورد راهکارهای مدیریتی باید بیان داشت در وهله اول برندسازی مجدد سازمان لیگ نیازمند برنامه­ریزی جامع است که طبق آن دورنمای برندسازی لیگ و وضعیت فعلی آن مشخص و تقسیم وظایف گردد. آنچه در این میان به پیشبرد این عملیات کمک می­کند، شایسته­سالاری در مسئولیت­هاست. باید از افراد کاردان و با تجربه و نیز دارای تخصص مربوطه در جای خود استفاده نمود تا ضمن سرعت­دهی به فرآیند کار، کیفیت اجرا نیز بالا رود. از طرفی مسلما تا همراهی حکومت  و مردم نباشد، برند سازی مجدد تحقق نخواهد یافت. لذا باید به تغییر دیدگاه­های کنونی دولتمردان پیرامون فوتبال و سوق دادن نظر آنان به سمت برندسازی مجدد لیگ فوتبال پرداخت. در این میان، توجه به بازخوردهای مردم و توجیه نمودن آنان نیز می­تواند به موفقیت این عملیات کمک شایانی نماید، زیرا مردم مخاطبان اصلی فوتبال هستند و بدون وجود مردمی که به تماشای رقابت­ها ­بپردازند، فوتبال معنی و مفهومی نخواهد داشت. گام دیگر در راهکار مدیریتی، واگذاری برخی از مسئولیت­ها به باشگاه­ها می­باشد؛ بدین صورت باشگاه­ها موظف خواهند بود در قبال آن بخش از عملکردشان که تفویض اختیار شده است، پاسخگو باشند و مسئولیت نتیجه کار را خود به عهده گیرند که این خود سبب ارتقای کیفیت عملکرد باشگاه­ها خواهد شد. راهکار دیگر در بخش مدیریتی، برگزاری مسابقات لیگ توسط اتحادیه باشگاه­های کشور است. با زیر نظر رفتن برگزاری مسابقات لیگ توسط اتحادیه باشگاه­های کشور می­توان شاهد افزایش کیفیت مسابقات و جلوگیری از اعتراضات تیم­ها شد- این در حالی است که اجرای تمامی مراحل برگزاری مسابقات باید  توسط سازمان لیگ و تحت نظارت این سازمان باشد. گام دیگر در برند­سازی مجدد سازمان لیگ، خصوصی­سازی باشگاه­های فوتبال است. خصوصی­سازی ضمن جلوگیری از هدررفت منابع و بودجه­های زیادی که امروزه از خزانه دولت برای باشگاه­های فوتبال صرف می­شود، منجر به بهبود عملکرد تیم­ها و در نتیجه پیشبرد وظایف سازمان لیگ فوتبال خواهد شد. بدین منظور می­توان از لیگ­های معتبر دنیا الگو گرفت و از تکرار مدام اشتباهاتی که در لیگ داخلی اتفاق می­افتد، جلوگیری نمود. همچنین استفاده از مدیران فوتبالی در بدنه باشگاه­ها می­تواند یک راهکار مدیریتی بسیار با اهمیت باشد، چرا که وجود افراد غیر­فوتبالی و ناآشنا با فوتبال به جز ایجاد وقفه و مشکلات برای فوتبال کشور چیز دیگری به ارمغان نخواهد داشت. مدیران فوتبالی و آشنا به مشکلات بدنه فوتبال کشور می­توانند در برندسازی مجدد سازمان لیگ فوتبال کشور بسیار موثر واقع شوند و به پیشبرد هرچه بیشتر فوتبال کشور کمک کنند. یکی دیگر از راهکارهای برند سازی مجدد سازمان لیگ، راهکارهای ارتباطی است. در این باره باید گفت استفاده از مسکات­های هم­هویت با برند سازمان لیگ می­تواند در این زمینه موثر واقع شود، زیرا این مسکات­ها به نوعی انتقال­دهنده پیام و هویت یه سازمان­ها هستند که می­توانند تاثیر­گذاری خوبی بر مخاطب داشته باشند. همچنین تعامل مناسب با رسانه­های جمعی و پاسخ­دهی به اذهان عمومی از طریق این رسانه­ها منجر به تسهیل برندسازی مجدد سازمان لیگ می­شود، چون تا زمانی که رسانه و مردم توجیه شده باشند و حمایت آنان وجود داشته باشد، این روند با سرعت بیشتر پیش خواهد رفت. این درحالی است که امروزه با وجود پیام­رسان­های مختلفی که اخبار را زودتر از رسانه­ها و حتی سریع­تر از آن نشر می­دهند باید بدان­ها نیز توجه نمود و با فعال­سازی شبکه­های اجتماعی در فضای مجازی این اخبار و همراهی را در آنجا نیز اطلاع رسانی نمود. هر چند که تعامل مناسب با خبرنگاران در برگزاری مسابقات نیز می­تواند به بازتاب خبری توسط آنان چه در رسانه و چه در فضای مجازی کمک شایانی بکند. یکی دیگر از راهکارهای ارتباطی در برند سازی مجدد سازمان لیگ، طراحی مناسب سایت سازمان لیگ است؛ سایتی که جذب­کننده مخاطبان و ارائه دهنده اطلاعات به­روزی باشد که مخاطب فوتبالی به دنبال آن است. سایتی که در آن به انتقادها و پیشنهادها پاسخ داده شود و پیگیری شکایات نیز تا رسیدن به نتیجه امکان­پذیر باشد. از طرفی با توجه به شایسته­سالاری که پیش­تر بیان شد، سازمان لیگ باید از دستاوردهای علمی پژوهشگران در این زمینه استفاده کند تا بتواند نقاط ضعف و قوت سازمان خود را تشخیص دهد و در جهت رفع نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت­ خود برآید. همچنین می­تواند جهت ارتقای عملکرد خود و تسریع روند برند سازی مجدد با شرکت های خدماتی جهانی قرارداد ببندد و از خدمات و تجربیات آنان جهت پیشبرد امور سازمانی خود بهره گیرد. سومین راهکار برندسازی مجدد سازمان لیگ، برگزاری مناسب مسابقات می­باشد. باید گفت که رعایت عدالت برای تیم­ها، اولین قدم برای جلوگیری از اعتراضات و افزایش کیفیت مسابقات می­باشد. برای این منظور جدای از اینکه تیم­ها از چه شهری و در چه رده­ای هستند، باید شرایط برگزاری رقابت برای همه آن­ها یکسان باشد. همچنین طراحی کاپ قهرمانی مخصوص برای مسابقات مختلف در هر دوره می­تواند با تزریق روح تازه­ای در تیم­ها و ایجاد اشتیاق در آنان، به پررنگ تر شدن حضور و خدمات سازمان لیگ کمک کند. طراحی تشریفات مخصوص برگزاری مسابقات- به­گونه­ای که مخاطبان را به وجد آورد- نیز راهکاری دیگر می­باشد. همچنین طراحی شعار مخصوص مسابقات نیز راه دیگری برای القای جوی هیجان انگیز برای بازیکنان و تماشگران است و پلی ارتباطی بین مردم، باشگاه­های فوتبال و سازمان لیگ به­شمار می­آید. از طرفی، توجه به طراحی مناسب جشن قهرمانی مسابقات، برگزاری مسابقات در روزهای ثابت و برگزاری مسابقات در اوقات مناسب که منجر به افزایش تماشگران فوتبال می­شود نیز یک راهکار مناسب برای برند­سازی مجدد سازمان لیگ است. برگزار برنامه­های فرهنگی در قالب اقدامات سرگرم­کننده قبل و بین دو نیمه مسابقات نیز منجر به بهبود کیفیت رقابت­ها، جلوگیری از پرخاشگری­ها و افزایش رضایت تماشگران خواهد شد. تقویت تصویر­برداری و نحوه پخش مسابقات لیگ که مخاطبان خانگی را هم باخود همراه سازد و کارشناسی­های بعدی بر روی خطاهای داوری را بهبود بخشد نیز می­تواند در پررنگ شدن نقش سازمان لیگ در رقابت ها کمک کند. اما راهکاری دیگر که می­تواند برای برندسازی سازمان لیگ نقش اساسی ایفا کند، حل مشکل ورود بانوان به ورزشگاه­هاست. سازمان لیگ برای اینکه بتواند از سازمان­های خدماتی جهانی و تجربیات و خدمات آنان استفاده کند باید بتواند ابتدا همگام با آنان پیش رود و ممانعت از ورود زنان به باشگا­ه­های ورزشی مانعی بر سر راه پیشبرد لیگ فوتبال به شمار می­آید؛ مانعی که برای کمک به برند­سای مجدد سازمان لیگ، باید به دست خود سازمان لیگ حل و فصل شود و بانوان بتوانند از حق خود برای تماشای رقابت­ها بهره ببرند ضمن اینکه امنیت آنان حفظ شود. در نهایت تناسب برند و لوگو با لیگ، آخرین راهبرد برای برندسازی سازمان لیگ است. لوگوی سازمان لیگ با حفظ سادگی و استفاده از نشان­های ملی در طراحی آن هم نمایشگر وجهه ملی کشور ایران می باشد. چون پیچیدگی خاصی برای مخاطبان ندارد، مورد پذیرش آنان است و می­توانند به راحتی با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین سازمان لیگ با نمایش لوگوی خود در خلال پخش مسابقات، توانسته است تا حدود زیادی آن را در سال­های گذشته به هواداران و کسانی که فوتبال را دنبال می­کنند، بشناساند.

منظور از پیامدها، خروجی حاصل از استخدام راهبردهاست (دانایی­فرد و امامی، 1398). یکی از پیامدهای شناسایی­شده در پژوهش حاضر، آینده­نگری برند لیگ برتر است. منظور از تعیین هدف، آن انگیزه­ای است که در حمایت از ارائه الگوی برند وجود دارد. در نظر گرفتن منافع بلند­مدت، یکی از عوامل موثر آینده­نگری در حوزه برند است که باید با توجه به آن برنامه­ریزی کرد که این امر زمانی تحقق می­یابد که عمر مدیریت آن به اندازه کافی باشد. از این رو، چنین اقتضا می­کند که دوره چرخه مدیریت حداقل 5 ساله باشد تا در آن تفکر پایداری برند به وجود بیاید. در همین راستا چابسکی و همکاران در سال 2011 بیان نمودند که مدیران اگر خواهان ایجاد تصویر از برند خود در ذهن همگان هستند، همواره باید مسائل مرتبط با پایداری را با تلاش­های خود یکی سازند. بلز و پیتی[28] در سال 2009 بیان نمودند که تعدادی از برندهای پایداری نسل اول در بازار با شکست روبه­رو گشتند؛ آن هم به این علت که شرکت­ها بیش از حد بر ویژگی­های اجتماعی- زیست­محیطی مثبت محصول تأکید کرده­اند- این در حالی است که آنان تمرکز بر سایر ویژگی­های محصول از قبیل عملکرد، طراحی، نوآوری، هویت برند، فعالیت­های بازاریابی و غیره را نادیده گرفته­اند. در نتیجه، بسیاری از محصولات قادر به رقابت در مقابل این قبیل محصولات متداول نخواهند بود. به نظر می­رسد به منظور ایجاد و موقعیت­گیری برندهای پایداری قوی، لازم است نه تنها مسئولیت اجتماعی و نظارت محیطی تقویت شود، بلکه اقداماتی هم برای مدیریت برند، نوآوری، تصویر برند، هویت برند، آینده­نگری و فعالیت­های بازاریابی انجام شود. در واقع این شاخص­ها الزاماتی هستند که در فرآیند برندسازی باید مورد توجه قرار گیرند و گام به گام برای آن­ها برنامه­ریزی شود تا به صورت یک سیکل ادامه­دار همواره در حال ایجاد و تکامل باشند. آنچه که باید در این پژوهش بدان اشاره گردد این است که تمامی اینها گام­هایی هستند که اگر به درستی برای آن­ها برنامه­ریزی شود و اجرایی گردند منجر به پایداری برند خواهند شد.

آخرین پیامدی که از دیدگاه صاحب­نظران می­توان برای تعامل­ها و راهبردهای الگوی برند ورزشی متصور شد، بحث تعهد است. تعهد یکی از اقسام ارتباط مشتری با برند است که در کنار اعتماد و رضایت­مندی آنان ایجاد می­شود و موجب ارتقای ارزش ویژه برند و تصویر برند نزد مشتریان خواهد گردید. میتوز، سون و واچراوسینگکان[29] (2014) معتقدند که تعهد یکی از برآیندهای پایداری و توسعه برند است و منجر به خرید مجدد یا تشویق مجدد به سوی خرید محصول و یا خدمت مورد نظر در آینده می­گردد.

  • منابع

    • بهشتی، صمد. (2016) .تجزیه و تحلیل داده­های کیفی با نرم افزار maxqda . چاپ سوم، تهران: انتشارات متفرقه
    • دانایی فرد، حسن؛ الوانی، سید مهدی و آذر، عادل. (1398). روش­شناسی پژوهش کیفی در مدیریت: رویکردی جامع. تهران: انتشارات اشراقی، صفار
    • رجب زاده، رضا؛ طالب پور، مهدی؛ حدادیان، علیرضا و جباری نوقابی، مهدی. (1397). «تبیین اثر ارزش ویژه برند، تصویر برند و تعهد هوادار بر برندسازی بی­ المللی باشگاه­های برتر فوتبال کشور». رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. دوره 6، شماره 21.
    • رزم پوش، مرتضی. (1395). «اثر شخصیت برند و تبلیغات بازرگانی بر توسعه برند (بررسی موردی: مصرف­کنندگان کفش پیاده­روی تن تاک)». پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران.
    • رضایی، زهر؛ سجادی، سید نصرالله؛ الهی، علیرضا و رسولی، مهدی. (1399). «طراحی الگوی برندسازی لیگ برتر بسکتبال ایران». مطالعات مدیریت ورزشی. Doi: 10.22089/smrj.2018.6333.229
    • طباطبایی­نسب، سید محمد و ضرابخانه، فرزاد. (1393). «نقش هویت برند مقصد در توسعه ارزش ویژه برند (مقصد مورد مطالعه: شهر اصفهان)». کنفرانس بین­المللی توسعه پایدار، راهکارها و چالش­ها با محوریت کشاورزی، منابع طبیعی، محیط زیست و گردشگری.
    • عبدالله زاده، عادل و تکلی، همیلا. (1396). «بررسی ارزش ویژه برند تیم والیبال کاله مازندران». مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 43 .
    • میربابایی، سیده رقیه. (1395). «تاثیر تصویر ذهنی برند ورزشی آدیداس بر ارزش ویژه برند و رفتار خرید مصرف­کننده». پایان­نامه کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی، دانشگاه شمال.
    • Ballouli, K.etal. (2015). “The delicate art of rebranding a minor league baseball franchise: Practices, pitfalls, and payoffs of rebranding the Winston-Salem Warthogs”. Sport Management Review, http:// dx.doi.org/10.1016/j.smr.2015.04.001
    • Carlson, B. D., Todd Donavan, D., & Cumiskey, K. J. (2019). “Consumerbrand relationships in sport: brand personality and identification”. International Journal of Retail & Distribution Management, 37(4), 370–384. Doi:10.1108/09590550910948592
    • Florea, D.-L., Barbu, C. M., & Barbu, M. C. R. (2018). “A model of fans’ reaction to resurrected brands of sport organizations”. International Journal of Sports Marketing and Sponsorship, 19(2), 127–146.Doi:10.1108/ijsms-08-2017-0073
    • Gladden, J. M., & Funk, D. C. (2001). “Understanding Brand Loyalty in Professional Sport: Examining the Link between Brand Associations and Brand Loyalty”. International Journal of Sports Marketing and Sponsorship, 3(1), 54–81. Doi:10.1108/ijsms-03-01-2001-b006
    • Gupta, S., Czinkota, M., & Melewar, T. C. (2013). “Embedding knowledge and value of a brand into sustainability for differentiation”. Journal of World Business, 48(3), 287-296.
    • Kreuger, L., & Neuman, W. L. (2006). Social work research methods: qualitative and quantitative approaches: with Research Navigator. Pearson/Allyn and Bacon.
    • Kunkel, Z. D., & Dadvand, A. (2020). “Investigating the relationship between brand development and company image; (case study: Nivea products)”. Kuwait Chapter of the Arabian Journal of Business and Management Review, 3(10), 23.
    • Kunkel, T. (2014). “Exploring sport brand development strategies to strengthen consumer involvement with the product– The case of the Australian A-League”. Sport Management Review. http:// dx.Doi.org/10.1016/j.smr.2014.01.004
    • Kunz, R., Elsässer, F., & Santomier, J. (2016). “Sport-related branded entertainment: the Red Bull phenomenon”. Sport, Business and Management: An International Journal, 6(5). doi:10.1108/sbm-06-2016-0023
    • Matthews, D. R., Son, J., & Watchravesringkan, K. (2014). “An exploration of brand equity antecedents concerning brand loyalty: A cognitive, affective, and conative perspective”. Journal of Business and Retail Management Research, 9(1).
    • Richelieu, A. (2018). A sport-oriented place branding strategy for cities, regions and countries. Sport, Business and Management: An International Journal.Doi:10.1108/sbm-02-2018-0010
    • Schultz, D. E., & Block, M. P. (2015). “Beyond brand loyalty: Brand sustainability”. Journal of Marketing Communications, 21(5), 340-355.
    • Shuv-Ami, A. (2016). “A new market brand equity model (MBE)”. Euro Med Journal of Business, 11(3), 322–346.doi:10.1108/emjb-05-2015-0025 
    • Skinner, J., Edwards, A., & Corbett, B. (2014). Research methods for sport management. Routledge
    • Vadicherla, T., & Saravanan, D. (2015). “Sustainable Measures Taken by Brands, Retailers, and Manufacturers”. In Roadmap to Sustainable Textiles and Clothing (pp. 109-135). Singapore.
    • Walsh, P., Rhenwrick, I., Williams, A., & Waldburger, A. (2014). “Team brand extension or licensed product? Examining consumer awareness of two distinct brand strategies”. Sport, Business and Management: An International Journal, 4(2), 96–108.doi:10.1108/sbm-02-2012-0007
    • Yousaf, A., Gupta, A., & Mishra, A. (2017). “Sport team brand-equity index: a new measurement”. Journal of Indian Business Research, 9(2), 169–188. Doi:10.1108/jibr-07-2016-0069 
    • Zhang, L., Xiaobin Zhao, S (2019). “City branding and the Olympic effect: A case study of Beijing”. Cities 26, 245–254.