نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 گروه مدیریت ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، تهران، ایران
2 گروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد تهران جنوب، دانشگاه ازاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی نقش اعتماد به مدیر، عدالت توزیعی و محصورشدگی شغلی در قصد جا به جایی شغلی معلمان تربیت بدنی شهر تهران بود. پژوهش حاضر توصیفی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلمان زن و مرد تربیت بدنی شهر تهران در سال تحصیلی 98- 1397(2152 نفر) تشکیل می دادند. حداقل حجم نمونه براساس فرمول کوکران 326 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشه ای طبقه ای از مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شد. در این تحقیق از «پرسشنامه محصورشدگی شغلی» کارسلی و همکاران (2007)، «پرسشنامه قصد جا به جایی شغل» سینگ و همکاران (1996)، «پرسشنامه اعتماد مدیر» لی و همکاران (2013) و «پرسشنامه عدالت توزیعی» نیهوف و همکاران (1993) استفاده گردید. برای بررسی مدل تحقیق از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار اسمارت پیالاس نسخه 3 یهره گیری شد.
نتایج نشان داد که اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش تاثیر معنادار ندارد. عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش در سطح 01/0 تاثیر منفی معنادار دارد. محصور شدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیلگر ندارد. محصور شدگی شغلی در تاثیر عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیلگر معنادار دارد.
بنابراین، پیشنهاد میشود محصورشدگی شغلی به عنوان یکی از سازه های مهم شغلی در وزارت آموزش و پرورش مورد توجه جدی قرار گیرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Role of Trust in the Manager, Distributive Justice and Job Embedded ness in the job Turnover of Physical Education Teachers in Tehran
نویسندگان [English]
- Marjan Hemmati Nezhad 1
- Reza Nikbakhsh 2
- Akbar Afarineshkhaki 1
- Farideh Sharififar 1
1 Department of Sport Management, , South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 Department of Sport Management, Faculty of Physical Education, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
چکیده [English]
The study is to investigate the role of trust in the manager, distributive justice and job confinement in the job transfer of physical education teachers in Tehran. It was a descriptive research based on structural equation modeling. The statistical population consisted of all male and female physical education teachers in Tehran in the 1397-98 academic year, whose number was 2152 people. The minimum sample size based on Cochran's formula was 326 people. The statistical sample was selected using stratified cluster sampling method from 19 education districts of Tehran. In this study, “Job confinement questionnaire” of Karsley et al. (2007), “Job transfer questionnaire” of Singh et al. (1996), “Questionnaire of manager” Lee et al. (2013) and the “Distributive justice questionnaire” of Niehoff et al. (1993) were used. To investigate the research model, path analysis was used by Smart PLS software version 3. The findings showed that the manager's trust was not of a significant effect on job transfer intention in the context of sports. The distributive justice was of a significant negative effect on job transfer intention in sports context at the level of 0/01.The job confinement was not of a moderating effect on the effect of manager's trust on the intention of job transfer in the context of sport. Ihe occupational confinement was of a significant moderating role in the effect of distributive justice on job transfer intention in the context of sport.
Therefore, it is suggested that job confinement be considered as one of the important job structures in the Ministry of Education.
کلیدواژهها [English]
- Trust in the Manager
- Distributive Justice
- Job Embeddedness
- job Turnover
- Physical Education Teachers
مدل سازی اعتماد به مدیر، عدالت توزیعی و محصورشدگی شغلی در قصد جابه جایی شغلی معلمان تربیت بدنی شهر تهران
مرجان همتی نژاد[1]
رضا نیک بخش[2]
اکبر آفرینش خاکی[3]
فریده شریفی فر[4]
10.22034/SSYS.2022.2289.2645
تاریخ دریافت مقاله: 21/1/1401
تاریخ پذیرش مقاله:7/8/1401
مقدمه
در عصر جهانی شدن و پیشرفت سریع فناوری، سرمایه انسانی به عنوان مهمترین سرمایه سازمان ها قلمداد میشود. سرمایه انسانی مجموعهای از مهارتها، دانش و ویژگیهای عمومی افراد در سازمان است و میتواند نشان دهنده استعداد انجام کار امروز و ظرفیت کار فردا باشد. لذا در بهرهوری فردی، سازمان از مجموعه استعدادها و تواناییهای بالقوه فرد برای پیشرفت سازمان استفاده میکند (سلطانی و دیگران، ۱۳۹۴). در این راستا، محققان فعال در حوزه جا به جایی شغلی، اخیراً به جای بررسی دلایل ترک سازمان توسط کارکنان به بررسی دلایل تمایل به ماندن و ادامه دادن کار در آن سازمان تمرکز کردهاند (پلتوکرپی و همکاران[5]، ۲۰۱۵). از طرفی، جا به جایی شغلی[6] یک عامل مضر برای سازمان ها محسوب میشود، چرا که به بهزیستی سازمان آسیب میرساند و با تضعیف سرمایه مالی، انسانی و اجتماعی منجر به تضعیف دانش، مهارت و روابط اجتماعی موجود در محل کار میشود (هریتیج و همکاران[7] ، ۲۰۱۶). لذا، عامل اصلی که منجر به بررسی دلایل تمایل به ماندن در یک سازمان شده است، تئوری «محصورشدگی شغلی»[8] نام دارد . محصورشدگی اشاره به نیروهایی از درون و بیرون سازمان دارد که باعث ماندن فرد در شغل و سازمان کنونی می گردد(بامداد صوفی و همکاران، 1395) و توصیف کننده مجموعه عواملی است که از ترک سازمان توسط کارمندان جلوگیری میکند (پلتوکرپی و دیگران، 2015).
از سوی دیگر، یکی از وظایف مدیریت در سازمان این است که احساس مثبت در کارکنان را افزایش و احساسات منفی را کاهش دهد تا آنان با انرژی بیشتری کار کنند. احساس مثبت، استرس را کم می کند و یکی از عوامل این احساس خوب به میزان تمایل فرد به نسبت دادن نیات خوب به دیگران و داشتن اطمینان به گفتار و کردار آنها مربوط می شود که کوک و وال[9] (1980) آن را «اعتماد»[10] نامیدند. اعتماد، تصمیم به اعتماد به دیگری است- با این انتظار که او بر اساس یک توافق مشترک، عمل خواهد کرد. به طور کلی، اعتماد به عنوان عامل بنیادی برای سازمان های اثربخش نام برده می شود، چراکه بالا بودن اعتماد درون سازمانی ضعف در سایر منابع لازم برای ارتقای بهره وری را تا حدی جبران می کند. این عقیده که اعتماد در محیط های کاری به عنوان عامل اصلی بالقوه ای است که منجر به بهبود عملکرد سازمانی می شود و می تواند یکی از منابع مزیت رقابتی در بلندمدت باشد، نیز به سرعت مورد توجه قرار گرفته است(کاتبی جهرمی و همکاران، 1400). اعتماد به سازمان اجازه می دهد که بر فعالیت هـای بلنـد مـدت تمرکـز نـمایـد. بـرای مـثـال، توانمندسازی کارکنان ممکـن اسـت یـک هـدف کوتاه مدت باشـد، امـا مـمـکـن اسـت بـه نـوآوری، بهبود کیفیت خدمات، افزایش مسئولیت پذیری و شایستگی، بهبود روحیه و کاهش غیبت و ترک خـدمت منجـر شـود. اعتمـاد یک عنصر ضروری برای تغییـر اثـر بخـش سـازمان است (مهرگان و صبحی، ۱۳۹۸، بیات و همکاران، 1400). موضوع بی عدالتی باعث ایجاد نارضایتی می شود که در صورت عدم رفع فوری به رفتارهای انحرافی در سازمان منجر می گردد. رفتارهای انحرافی مختلف مانند دیر رسیدن، نادیده گرفتن دستورات مافوق یا استفاده از کالاهای خارج از اختیارات آنها، اشکالی از انحراف هستند که آگاهانه برای ایجاد مزاحمت برای شرکت انجام می شوند(جویس[11]، 2021، خساوانه[12]، 2021). اصطلاح «عدالت سازمانی» نقش عدالت و انصاف را در محیط کار نشان می دهد. قوانین ناعادلانه یا رفتار ناعادلانه با کارکنان بر رفتار آنها تأثیر می گذارد. اگر کارکنان احساس بی عدالتی کنند یا احساس کنند که قوانین غیر عادلانه هستند، آنها را نادیده می گیرند یا برای جبران بی عدالتی به رفتارهای انحرافی دست خواهند زد. عدالت سازمانی به شیوه های رفتار با کارکنان می پردازد؛ به گونه ای که آنها احساس می کنند به صورت عادلانه با آنها رفتار شده است- به بیان دیگر، تلاش در جهت تشریح و توضیح نقش عدالت در محیط کار به عنوان عدالت سازمانی شناخته می شود. احساس عدالت در سازمان سبب ایجاد رضایت شغلی، رضایت از حقوق دریافتی و تعهد سازمانی، مشارکت بیشتر، رضایت مندی از مدیریت و جلب اعتماد کارکنان و مانع بروز رفتارهای ناخواسته و انحرافی همچون تضاد، احساسات منفی و رفتارهای غیر اخلاقی می شود (زاهدبابلان و احمدی، 1401). سه بعد اصلی عدالت شامل عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی می باشد. عدالت توزیعی، درجه انصاف درک شده (از منظر کارمندان) در توزیع و تخصیص پیامدهای درون سازمان بر اساس ورودی هاست. طبق عدالت توزیعی یک کارگر، ورودی خود به سازمان را نسبت به خروجی دریافت شده مورد سنجش قرار می دهد و سپس در مورد انصاف و عدالت آن پیامد قضاوت می کند( امیر حسنی و همکاران، 1398).
از سوی دیگر، اعتماد عامل مهمی برای دستاوردهای سازمانی است که با ایفای نقش هماهنگی بین افراد و حفظ سازمان در کنار هم، تأثیر بسزایی بر ابعاد سازمانی دارد. اعتماد یک دارایی رابطه ای ارزشمند برای وجود بلندمدت سازمان هاست، زیرا رفتارهای حمایتی متقابل را در بین افراد تشویق می کند، از رفتارهای منفی غیرحمایتی جلوگیری می نماید و اولویت بندی اهداف سازمانی را تضمین می کند. اعتماد سازمانی به این باور اطلاق می شود که همه اعضای سازمان صادق، بی طرف و برابر خواهند بود و همه رویه های سازمانی بر این اساس انجام خواهد شد. در این زمینه، اعتماد در سازمان، ارتباطات سالم تر، همکاری قوی تر و تعامل موثر بین افراد را تضمین می کند. بر اساس تعاملات متقابل، بر رفتارهای آینده افراد نیز تأثیر می گذارد(اریک[13]، 2021). مفهوم اعتماد و مسائل مربوط به آن در چند سال گذشته، به طور فزاینده محور مطالعه سازمان ها شده است. امروزه اهمیت اعتماد در سازمان ها به خوبی آشکار گردیده است، زیرا برقراری ارتباط و تحقق همکاری میان افراد نیازمند وجود اعتماد است. در عصری که روابط بین افراد و گروه ها سست تر شده و به سرعت در حال تغییر است، اعتماد که عمدتا مبتنی بر استنتاج ها و تفسیرها درباره انگیزه ها، شخصیت و باطن دیگران است، موضوع محوری سازمان هاست که رشد و حیات آنها را تضمین می کند. اهمیت اعتماد به این دلیل است که مدیران به دنبال درک و شناخت چگونگی ایجاد همکاری مؤثر در سازمان هستند. اعتماد عامل اصلی است، زیرا همکاری را به وجود می آورد(زاهدبابلان و احمدی، 1401). اعتماد به سازمان به رابطه ایجاد شده بین کارکنان و سازمان اشاره دارد. زمانی که در سازمان اعتماد کم باشد با وجود نداشته باشد، هر تغییری ممکن است مشکوک و مضطرب به نظر برسد. محیط قابل اعتماد و ارتباطات باز برای یک محیط کاری مؤثر و سازنده ضروری است (آیگان[14]،2021).
تصمیم کارکنان برای ماندن یا ترک سازمانی که در آن مشغول به کار هستند، یک متغیر کلیدی برای تحقیقات مرتبط با شغل در تمام حوزههای شغلی محسوب میشود (فرریرا و همکاران[15]، ۲۰۱۷). در بازار رقابتی امروزه نیز بیشتر سازمان ها برای بازنشستگی کارکنان ارزشمندشان با چالشهای قابل توجهی مواجه هستند (روویمبو و هلانگنیپای[16]، ۲۰۱۶). کارکنان از سوی مدیران با فشارها و تلاشهایی روبه رو میشوند تا در این شغل یا حرفه بمانند که در قالب محصور شدگی شغلی شناخته میشود (چارلیر و همکاران[17] ، ۲۰۱۶). محصورشدگی سازمانی به عنوان پیامد حاصل از فراوانی منابع می باشد و منابع مرتبط با محصورشدگی نیز در دراز مدت نمایان می شوند. بنابراین، منابع محصورشدگی سازمانی بیشتر مربوط به سازمان و محل کار است. در واقع منابعی هستند که فرد را در یک شغل با سازمان خاصی محصور می کنند. به عبارت دیگر، محصورشدگی شغلی درجه ای است که کارمند احساس می کند با سازمان و اعضای آن ارتباط برقرار کرده است (مانند سازگاری با همکاران، ارتباط خوب با سرپرست و دلبستگی به پروژه ها). احساس سازگاری راحت با سازمان و شغل (به عنوان مثال، تناسب با کار به دلیل بهره گیری از استعدادها و مهارت های او یا تناسب با فرهنگ سازمان) و احساس نیاز روانی شدید برای محافظت شدن و نه قربانی شدن (مثل همکاران خوب، پروژه های جالب یا مشوق ها) منابعی هستند که با تعلق به سازمان غنی تر می شوند(همتی نژاد و همکاران، 1400). این مفهوم به منظور تشریح دلایل علاقمندی افراد به تداوم حضور در یک شغل و یا کنارهگیری داوطلبانه از آن شغل توسعه یافته است (کاراتپه و شهریاری[18]، ۲۰۱۴). سه عامل عمده در محصور شدگی شغلی مشارکت دارند: 1) تا چه حد یک فرد تعلقات قوی به افراد یا گروه های درون شغل و در جامعه دارد؛ 2) تا چه حد افراد انطباق یا همخوانی با شغل یا جامعه دارند؛ 3) تا چه درجهای افراد مجبورند چیزهایی را در صورت خروج از سازمان از دست بدهند یا قربانی نمایند. این عوامل ارتباط[19]، هماهنگی[20] و قربانی شدن[21] نامیده می شوند و سه بعد اصلی مفهوم محصور شدگی شغلی را نشان میدهند (ژانگ و همکاران[22]، ۲۰۱۲). از طرفی، محصورشدگی سازمانی به عنوان پیامد حاصل از فراوانی منابع میباشد و منابع مرتبط با محصورشدگی نیز در دراز مدت نمایان میشوند. بنابراین، منابع محصورشدگی سازمانی بیشتر مربوط به سازمان و محل کار است (هالبسلبن و وهلر[23]، ۲۰۰۸).
آکگوندیز و همکاران[24] (2015) پژوهشی با عنوان «نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر و عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی» انجام دادند که نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. پوربا و همکاران[25] (2016) پژوهشی با عنوان «رابطه بین اعتماد به مدیر، قصد جا به جایی شغلی و ترک شغل داوطلبانه» انجام دادند. در این تحقیق 471 کارمند از رستورانهای کشور اندونزی شرکت کردند. نتایج حاصل از این تحقیق که به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت نشان داد که اعتماد به مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. زفانه و همکاران[26] (2018) پژوهشی با عنوان «احساس اعتماد/عدم اعتماد قصد جا به جایی شغلی کارکنان را تحت تاثیر قرار میدهد» انجام دادند. در این تحقیق 311 کارمند بخش خدمات کشور امارات شرکت کردند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که اعتماد به مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. پیریایی و همکاران (۱۳۹۱) اثر امنیت شغلی و عدالت سازمانی بر قصد ترک شغل: نقش واسطه ای اعتماد به مدیریت ارشد را بررسی کردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اعتماد به مدیریت ارشد می تواند تأثیر چشم گیری بر نیتهای کناره گیرانه همچون قصد ترک شغل داشته باشد. بنابراین، با توجه به یافتههای تحقیقات به نظر میرسد شناسایی پیامدهای محصورشدگی در سازمان های ورزشی میتواند در حفظ کارکنان در سازمان و جلوگیری از پیامدهای منفی در سازمان نقش داشته باشد. پیشبینی ترک خدمت میتواند مشکل باشد، چرا که عوامل زیادی مانند عوامل سازمانی، روانشناختی، محیط خارجی و شرایط محیط کار ممکن است آن را ایجاد و یا درصدش را در یک سازمان بالا ببرد. یافته ها نشان می دهد که تمایل به ترک شغل از اراده آگاهانه و حساب شده شاغل برای ترک سازمان ناشی می شود؛ یعنی کارکنان به یکباره سازمان را ترک نمی کنند، بلکه " تمایل به ترک شغل" را به صورت تدریجی در خود پرورش می دهند و پس از در نظر گرفتن همه شرایط، اقدام به ترک شغل می کنند. اثر ترک خدمت بر اثر بخشی یک سازمان بسیار مهم است. ترک خدمت بالا می تواند به طور منفی روی ظرفیت یک سازمان برای فراهم آوردن خروجی های با کیفیت اثر بگذارد. همچنین ترک خدمت می تواند پیامدهای مهلکی در حوزه کارمند یابی، هزینه های آموزشی و توقف عملیات داشته باشد. آگاهی از این موضوع که چه عواملی باعث می شوند تا یک کارمند تصمیم به جدایی بگیرد، در توانایی سازمان برای حفظ کارمندان بسیار حیاتی است. از اینرو، شناسایی عوامل سازمانی موثر بر ترک شغل در سازمان های ورزشی میتواند به بهبود شرایط و جلوگیری از این پدیده پر هزینه کمک کند.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر توصیفی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری بود و از لحاظ هدف نیز جزو تحقیقات کاربردی محسوب میشد. جامعه آماری این تحقیق را کلیه معلمان زن و مرد تربیت بدنی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می دادند که تعداد آنها 2152 نفر بود. حداقل حجم نمونه براساس فرمول کوکران 326 نفر بود. نمونه آماری با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای طبقهای از مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شد.
ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های زیر بود:
پرسشنامه محصورشدگی شغلی: این پرسشنامه توسط کارسلی و همکاران (2007) ساخته شده است. این پرسشنامه شامل 7 سوال با مقیاس 5 درجهای لیکرت است. این پرسشنامه فاقد خرده مقیاس میباشد و آکگوندیز و همکاران (2015) روایی همگرای این پرسشنامه را 52/0 و پایایی مرکب را 84/0 گزارش کردند.
پرسشنامه قصد جا به جایی شغل: این پرسشنامه توسط سینگ و همکاران (1996) ساخته شده و دارای 3 سوال با مقیاس 5 درجهای لیکرت است. این پرسشنامه فاقد خرده مقیاس میباشد و آکگوندیز و همکاران (2015) روایی همگرا این پرسشنامه را 57/0 و پایایی مرکب را 70/0 گزارش کردند.
پرسشنامه اعتماد مدیر: این پرسشنامه توسط لی و همکاران (2013) ساخته شده و دارای 5 سوال با مقیاس 5 درجهای لیکرت است. این پرسشنامه فاقد خرده مقیاس میباشد و آکگوندیز و همکاران (2015) روایی همگرای این پرسشنامه را 53/0 و پایایی مرکب را 71/0 گزارش کردند.
پرسشنامه عدالت توزیعی: این پرسشنامه توسط نیهوف و همکاران (1993) ساخته شده و دارای 5 سوال با مقیاس 5 درجهای لیکرت است. آکگوندیز و همکاران (2015) روایی همگرای این پرسشنامه را 57/0 و پایایی مرکب را 69/0 گزارش کردند.
روش آماری مورد استفاده در این پژوهش در دو سطح توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادههای توصیفی از فراوانی و درصد و جهت تعیین طبیعی بودن توزیع دادهها از شاخص چولگی و کشیدگی استفاده گردید. سپس در بخش استنباطی، برای بررسی مدل تحقیق از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار اسمارت پیالاس نسخه 3 بهره گیری شد.
برای بررسی روایی سازه پرسشنامهها از معیار فورنل و لاکر[27] استفاده شد. فورنل و لارکر (1981) ملاک واریانس مستخرج از سازه ها (AVE) را 50/0 و مگنر و همکاران (1996) ملاک را بالای 40/0 در نظر می گیرند. براین اساس طبق جدول5 میتوان مشاهده کرد که محصورشدگی شغلی دارای واریانس 71/0 هستند و از وضعیت مطلوبی برخوردار هستند. همچنین پایایی ترکیبی (ضریب دیلون – گلداشتاین) 89/0 به دست آمد که از ملاک 70/0 بالاتر میباشند و نشان دهنده قابل قبول بودن آنهاست. عدالت توزیعی دارای واریانس 54/0 و از وضعیت مطلوبی برخوردار هستند. همچنین پایایی ترکیبی (ضریب دیلون – گلداشتاین) نیز به ترتیب 85/0 به دست آمد. میانگین واریانس مستخرج محصورشدگی شغلی 75/0 به دست آمد که حاکی از مطلوب بودن این شاخص است. همچنین پایایی ترکیبی (ضریب دیلون – گلداشتاین) نیز 93/0 به دست آمد. قصد جا به جایی شغلی دارای واریانس 79/0 است و از وضعیت مطلوبی برخوردار میباشد. همچنین پایایی ترکیبی (ضریب دیلون – گلداشتاین) نیز به ترتیب 92/0 به دست آمد.
یافتههای پژوهش
براساس نتایج جدول 1، با توجه به ضریب رگرسیونی 03/0- و نسبت بحرانی 64/0 که در بازه 96/1± قرار دارد - بر اساس قاعده خطای پنج درصد در ناحیه رد فرض صفر برای مقادیر خارج بازه 96/1 تا 96/1- هر پارامتر مدل- میتوان گفت که اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش تاثیر معنادار ندارد. با توجه به ضریب رگرسیونی 37/0- و نسبت بحرانی 87/6 که خارج بازه 96/1± قرار دارد- بر اساس قاعده خطای پنج درصد در ناحیه رد فرض صفر برای مقادیر خارج بازه 96/1 تا 96/1- هر پارامتر مدل- میتوان گفت که عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش در سطح 01/0 تاثیر منفی معنادار دارد. با توجه به ضریب رگرسیونی 25/0 و نسبت بحرانی 41/1 که در بازه 96/1± قرار دارد- بر اساس قاعده خطای پنج درصد در ناحیه رد فرض صفر برای مقادیر خارج بازه 96/1 تا 96/1- هر پارامتر مدل- میتوان گفت که محصور شدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیلگر ندارد. با توجه به ضریب رگرسیونی 11/0 و نسبت بحرانی 30/2 که خارج از بازه 96/1± قرار دارد- بر اساس قاعده خطای پنج درصد در ناحیه رد فرض صفر برای مقادیر خارج بازه 96/1 تا 96/1- هر پارامتر مدل- میتوان گفت که محصور شدگی شغلی در تاثیر عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیلگر معنادار دارد.
جدول 1: وزنهای رگرسیون استاندارد شده مدل
متغیر مستقل |
بتا |
آماره تی |
سطح معناداری |
نتیجه |
اعتماد مدیر ---˂ قصد جا به جایی شغلی |
032/0- |
645/0 |
519/0 |
رد |
عدالت توزیعی ---˂ قصد جا به جایی شغلی |
371/0- |
876/6 |
001/0 |
تایید |
اعتماد مدیر ---˂ محصور شدگی شغلی ---˂ قصد جا به جایی شغلی |
256/0 |
418/1 |
157/0 |
رد |
عدالت توزیعی ---˂ محصور شدگی شغلی ---˂ قصد جا به جایی شغلی |
117/0 |
309/2 |
021/0 |
تایید |
به منظور برازش مدل تحقیق در نرم افزار PLS نسخه 3، معیارهای جدیدی برای بررسی برازش مدل ارائه شده است. براساس نظر هنسلر و همکاران (2014) مقدار این شاخص کمتر از 1/0 یا 08/0 مناسب قلمداد میشود و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. بنابراین، با توجه به نتایج جدول 2 میتوان گفت که مدل تحقیق از برازش مطلوبی برخوردار است. سایر شاخصهای برازش مدل نیز محاسبه شدهاند. مقدار شاخص GOF برابر است با 670/0 که این عدد با توجه به سه مقدار 01/0، 25/0، و 41/0 به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF، حاکی از برازش کلی قوی میباشد.
جدول 2: خلاصه شاخصهای برازش مدل
شاخصها |
مدل برآورد شده |
ریشه میانگین مربعات باقی مانده استاندارد شده (SRMR) |
093/0 |
d_ULS |
809/1 |
d_G |
881/0 |
مربع کا (Chi-Square) |
464/1 |
شاخص نرم شده برازندگی (NFI) |
743/0 |
GOF |
670/0 |
شکل 1: مدل در حالت تخمین ضرایب استاندارد
شکل 2: مدل برآورد آماره تی
بحث و نتیجهگیری
هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی نقش اعتماد به مدیر، عدالت توزیعی و محصورشدگی شغلی در قصد جا به جایی شغلی معلمان تربیت بدنی شهر تهران بود. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر معنادار ندارد. به گفته مک آلیستر[28] (1995)، اعتماد، کسب اطمینان از سخنان، رفتارها و تصمیمات دیگران و مشتاقانه برای عمل مطابق آن است. اهمیت ویژه اعتماد مدیر برای این است که برای ایجاد یک فرهنگ مبتنی بر همکاری، کارمندان باید به مدیران و همکاران خود اعتماد کنند. بنابراین، اعتماد برای نگه داشتن کارمندان با تجارب مختلف زندگی در کنار یکدیگر و اطمینان از عملکرد آنها مطابق با اهداف سازمانی ضروری است. فراتر از آن، اعتماد منجر به بهبود نگرش، درک، رفتار و بازده عملکرد در سازمان می شود (دریکس و همکاران[29]، 2001). لذا بر این اساس، احتمالاً از دیدگاه معلمان تربت بدنی تنها داشتن این نوع نگرش نمیتواند بر قصد جا به جایی شغلی آنها موثر باشد و به نظر میرسد به عواملی فراتر از این نگرش که احتمالاً در حوزههای مادی و حمایتی شغل معلمی میباشد، مرتبط است. برخلاف یافتههای این تحقیق، آکگوندیز و همکاران (2015) نشان دادند که اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. پوربا و همکاران (2016) نیز نشان دادند که اعتماد به مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. نتایج تحقیق زفانه و همکاران (2018) نشان داد که اعتماد به مدیر بر قصد جا به جایی شغی تاثیر منفی معنادار دارد. پیریایی و همکاران (1391) نیز نشان دادند که اعتماد به مدیریت ارشد می تواند تأثیر چشم گیری بر نیتهای کناره گیرانه همچون قصد ترک شغل داشته باشد. بنابراین، یافته های پژوهش حاضر با نتایج تحقیق آکگوندیز و همکاران (2015)، پوربا و همکاران (2016)، زفانه و همکاران (2018) و پیریایی و همکاران (1391) ناهمسو میباشد. از دلایل احتمالی این ناهمسویی میتوان به تفاوت جامعه آماری پژوهش ها اشاره کرد.
نتایج دیگر این تحقیق نشان داد که عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. عدالت توزیعی شامل توزیع منابع با توجه به برخی اصول توزیع مانند تساوی حقوق، برابری و نیاز است. عدالت توزیعی انصاف ادراکشده از نتایجی است که شخص از مبادله اجتماعی یا تعامل دریافت میکند (نواکوسکی و کونلون[30]، ۲۰۰۵). بنابراین، براساس یافتههای حاصل از این بخش از تحقیق میتوان چنین استدلال کرد که وقتی معلمان تربیت بدنی به ادراک برسند که تمامی منابع و فرصتها توسط مدیران بالادستی آنها به درستی و به صورت برابر بین تمامی افراد توزیع میگردد و به عبارتی دیگر در قبال خدمات ارائه شده توسط آنها رفتارهای منصفانه و عدالت محور انجام میپذیرد، در این تحالت قصد آنها برای تغییر شغل منتفی میشود. علاوه بر این، وقتی معلمان تربیت بدنی پاداشی را که انتظار دارند در مقایسه با پاداشهای دیگران دریافت کنند، به دست بیاورند و یا به عبارتی دیگر، در قبال کارهایی که انجام میدهند کار جدید، مسئولیت، قدرت، پاداش و ارتقا دریافت کنند، میزان تمایل آنها برای جا به جایی شغلی کاهش پیدا میکند. در این راستا، نتایج تحقیق مشیری و همکاران (1393) نشان داد بین عدالت سازمانی با تمایل به ترک رابطه منفی معنادار وجود دارد. آکگوندیز و همکاران[31] (2015) نشان دادند که عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر منفی معنادار دارد. بنابراین، یافتههای پژوهش حاضر با نتایج تحقیق مشیری و همکاران (1393) و آکگوندیز و همکاران (2015) همسو میباشد.
نتایج دیگر این تحقیق نشان داد که محصور شدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیلگر ندارد. محصورشدگی شغلی به عنوان یک دستور سازمانی است که به صورت غیرمستقیم هزینههای جا به جایی شغل را کاهش میدهد و اکثر سازمان ها تلاش میکنند تا کارکنان این احساس را داشته باشند که در سازمانشان محصور و یا جا افتادهاند (بروس[32] و دیگران، ۲۰۲۱). در واقع محصورشدگی شغلی عوامل عمومی را که تصمیمات کارکنان برای حفظ و نگهداشت پست شغلیشان تحت تاثیر قرار میدهد، معنادار میسازد (رحیمنیا و دیگران، ۲۰۲۱). لذا براساس یافتههای حاصل از این تحقیق مبنی بر عدم نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی میتوان این یافته را چنین توجیه کرد که از دیدگاه معلمان تربیت بدنی حتی با وجود چنین رویکرد و فضایی در آموزش و پرورش جهت نگهداشت معلمان تربیت بدنی، در صورتی که آنها احساس اعتماد به مدیران نداشته باشد، قصد جا به جایی شغلی آنها تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت. در این راستا، آکگوندیز و همکاران (2015) پژوهشی با عنوان «نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر و عدالت توزیعی بر فصد جا به جایی شغلی» انجام دادند. نتایج نشان داد که نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی معنادار نبود. بنابراین، یافتههای پژوهش حاضر با نتایج تحقیق آکگوندیز و همکاران (2015) همسو میباشد.
نتایج دیگر این تحقیق نشان داد که محصور شدگی شغلی در تاثیر عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیلگر معنادار دارد. این یافته بدان مفهوم است که وقتی معلمان تربیت بدنی به این ادراک برسند که در این سازمان جهت توزیع منابع و پاداش شغل و جایگاه آنها به درستی و منصفانه قضاوت میشود و میتوانند در این سازمان در قبال خدماتی که ارائه میدهند جایگاه مطلوبی را کسب کنند و حتی براساس عملکردشان به درستی تشویق شوند و از سوی دیگر به این ادراک نیز برسند که سازمان با سیاستهایی که اتخاذ کرده است تمایل دارد که آنها را در این سازمان محصور و به عبارتی دیگر نگه دارد و معلمان تربیت بدنی این سیاستها را به عنوان سیاستهای حمایتی درک کنند، در این حالت قصد آنها برای جا به جایی شغلی کاهش پیدا میکند. آکگوندیز و همکاران (2015) پژوهشی با عنوان «نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر و عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی» انجام دادند. در این تحقیق 322 نفر از کارکنان هتل در کشور ترکیه شرکت کردند. نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی معنادار نبود. بنابراین، یافتههای پژوهش حاضر با نتایج تحقیق آکگوندیز و همکاران (2015) همسو میباشد.
براساس یافتههای حاصل از این تحقیق پیشنهاد میشود مدیران وزارت آموزش و پرورش در توزیع منابع و ابلاغ احکام، تعریف جایگاه شغلی معلمان تربیت بدنی را به عنوان یکی از پیشنهاد های مشاغل مهم مد نظر قرار دهند و از این نظر رضایتمندی معلمان تربیت بدنی را جلب کنند. همچنین، پیشنهاد میشود مدیران وزارت آموزش و پرورش با برگزاری سیمنارها و همایش و کارگاه های آموزشی به عنوان راهبردهای محصورشدگی شغلی برای نگهداشت کارکنان استفاده نمایند. به علاوه، پیشنهاد میشود محققان در تحقیقی تاثیر نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر حمایت سازمانی ادراک شده بر قصد جابه جایی شغلی معلمان تربیت بدنی را ررسی کنند. پیشنهاد میشود در تحقیقی نقش تعدیلگر محصورشدگی شغلی در تاثیر سایر ابعاد عدالت سازمانی از جمله عدالت رویه ای و عدالت مراودهای بر قصد جا به جایی شغلی بررسی شود.
یکی از محدودیتهای این تحقیق، گردآوری دادهها از طریق پلتفرمهای آنلاین پرسشنامه بود. با توجه به اینکه این تحقیق تنها بر روی معلمان تربیت بدنی شهر تهران تمرکز داشته است، لذا نمی توان آن را به دیگر شهر ها تعمیم داد. به طور کلی نتایج حاکی ازآن بود که اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی تاثیر معنادار ندارد و عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی از تاثیر منفی معنادار برخوردار است. همچنین محصور شدگی شغلی در تاثیر اعتماد مدیر بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش نقش تعدیل گر ندارد، اما محصور شدگی شغلی در تاثیر عدالت توزیعی بر قصد جا به جایی شغلی در بافت ورزش از نقش تعدیل گر معنادار برخوردار است.
منابع
- بامدادصوفی، جهانیار؛ تقوی فرد، محمدتقی و ارجمند قهستانی، امید. (1395). «چارچوبی برای تحلیل ریسک از دست رفتن دانش ناشی از خروج نیروهای دانشی». مطالعات مدیریت(بهبود و تحول). سال 25، شماره 82.
- بیات، نوشین؛ ذاکری، محمد و اسدی، اسماعیل. (1400). «تاثیر اعتماد سازمانی بر تجاری سازی دانش در شرکتهای دانش بنیان». خط مشی گذاری عمومی در مدیریت. دوره12، شماره 3، ص 43.
- پیریایی، صالحه و ارشدی، نسرین. (۱۳۹۱). «اثر امنیت شغلی و عدالت سازمانی بر قصد ترک شغل: نقش واسطه ای اعتماد به مدیریت ارشد». مشاوره شغلی و سازمانی.، 11(4).
- زاهدبابلان، عادل و احمدی، حسن. (1401). «بررسی نقش میانجی بیتفاوتی سازمانی در رابطه بین عدالت سازمانی و اعتماد سازمانی معلمان دوره متوسطه آموزش و پرورش شهر اردبیل». مدیریت بر آموزش سازمان ها. شماره 2.
- سلطانی، مرتضی؛ کاملی، علی رضا و خمویی، فرشید. (۱۳۹۴). «نقش سرمایه اجتماعی و رهبری تحولآفرین در ارتقای عملکرد نوآوری بنگاه». مدیریت سرمایه اجتماعی. 6(2).
- امیرحسنی، مصطفی؛ قربانی، سعید و زاهدی، محمدرضا. (1398). «بررسی تأثیر عدالت سازمانی بر اشتراکگذاری دانش در یک محیط آموزشی– دانشگاهی». نشریه مدیریت دانش سازمانی. دوره 2، شماره 4، صص 153-180.
- کاتبی جهرمی، فاطمه؛ همتی نژاد، مهرعلی و شفیعی، شهرام. (1400). «رابطه اعتماد به مدیران با رفتار شهروندی سازمانی با میانجی های هویت و تعهد سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان». پژوهش نامه مدیریتی و رفتار حرکتی. سال 17، شماره 33.
- مهرگان، فرهاد و صبحی، الهه. (1398). «تحلیل رابطه ساختاری اعتماد سازمانی با بهبود خود اثربخشی و اخلاق حرفه ای پرستاران». مدیریت پرستاری. 8، (4).
- همتی نژاد، مرجان؛ نیک بخش، رضا؛ آفرینش خاکی، اکبر و شریفی فر، فریده. (1400). «همبستگی عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، محصورشدگی سازمانی با عملکرد شغلی در کارکنان وزارت ورزش و جوانان». نشریه مدیریت ارتقای سلامت. دوره 10، شماره 2.
- Akgunduz, Yilmaz; & Cin, Firdevs Melis. (2015). “Job embeddedness as a moderator of the effect of manager trust and distributive justice on turnover intentions”. Anatolia, 26(4), 549-562. https://doi.org/10.1080/13032917.2015.1020504
- Burrows, Dominique N.; Porter, Christopher O. L. H.; & Amber, Brittney. (2021). “Beyond choosing to leave: The interactive effects of on- and off-the-job embeddedness on involuntary turnover”. Journal of Applied Psychology. https://doi.org/10.1037/apl0000881
- Charlier, Steven D.; Guay, Russell P.; & Zimmerman, Ryan D. (2016). “Plugged In or Disconnected? A Model of the Effects of Technological Factors on Employee Job Embeddedness”. Human Resource Management, 55(1), 109-126. https://doi.org/10.1002/hrm.21716
- Cook, John; & Wall, Toby. (1980). “New work attitude measures of trust, organizational commitment and personal need non-fulfilment”. Journal of Occupational Psychology, 53(1), 39-52. https://doi.org/10.1111/j.2044-8325.1980.tb00005.x
- Ferreira, Aristides I.; Martinez, Luis F.; Lamelas, José Pereira; & Rodrigues, Rosa I. (2017). “Mediation of job embeddedness and satisfaction in the relationship between task characteristics and turnover: A multilevel study in Portuguese hotels”. International Journal of Contemporary Hospitality Management, 29(1), 248-267. https://doi.org/10.1108/IJCHM-03-2015-0126
- Ghosh, Debjani; Sekiguchi, Tomoki; & Gurunathan, L. (2017). “Organizational embeddedness as a mediator between justice and in-role performance”. Journal of Business Research, 75, 130-137. https://doi.org/10.1016/j.jbusres.2017.02.013.
- Halbesleben, Jonathon R.B.; & Wheeler, Anthony R. (2008). “The relative roles of engagement and embeddedness in predicting job performance and intention to leave”. Work & Stress, 22(3), 242-256. https://doi.org/10.1080/02678370802383962
- Harris, Kenneth J.; Wheeler, Anthony R.; & Kacmar, K. Michele. (2011). “The mediating role of organizational job embeddedness in the LMX–outcomes relationships”. The Leadership Quarterly, 22(2), 271-281. https://doi.org/10.1016/j.leaqua.2011.02.003.
- Heritage, Brody; Gilbert, Jessica M.; & Roberts, Lynne D. (2016). “Job Embeddedness Demonstrates Incremental Validity When Predicting Turnover Intentions for Australian University Employees”. Frontiers in Psychology, 7. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2016.00582.
- Jayus, J. A. (2021). “The Effect of Distributive Justice, Procedural Justice and Interactional Justice on Teacher Engangement and Teachers Performance”. Turkish Journal of Computer and Mathematics Education (TURCOMAT), 12(7), 131-139.
Khasawneh, M. (2021). “The Degree of Practicing Organizational Justice by Teachers of Learning Disabilities in English Language from their Point of View”. Journal of Asian Multicultural Research for Educational Study, 2(2). - Karatepe, Osman M.; & Shahriari, Safoora. (2014). “Job Embeddedness as a Moderator of the Impact of Organisational Justice on Turnover Intentions: a Study in Iran: Organisational Justice, Job Embeddedness and Turnover Intentions”. International Journal of Tourism Research, 16(1), 22-32. https://doi.org/10.1002/jtr.1894.
- Mitchell, Terence; Holtom, Brooks; Lee, Thomas; Sablynski, Chris; & Erez, Miriam. (2001). “Why people stay: Using job embeddedness to predict voluntary turnover”. PsycNET. https://doi.org/10.2307/3069391.
- Nowakowski, Jaclyn M.; & Conlon, Donald E. (2005). “Organizational justice: Looking back, looking forward”. International Journal of Conflict Management, 16(1), 4-29. https://doi.org/10.1108/eb022921
- Peltokorpi, Vesa; Allen, David G.; & Froese, Fabian. (2015). “Organizational embeddedness, turnover intentions, and voluntary turnover: The moderating effects of employee demographic characteristics and value orientations: ORGANIZATIONAL EMBEDDEDNESS”. Journal of Organizational Behavior, 36(2), 292-312. https://doi.org/10.1002/job.1981.
- Purba, Debora E.; Oostrom, Janneke K.; Born, Marise Ph.; & van der Molen, Henk T. (2016). “The Relationships between Trust in Supervisor, Turnover Intentions, and Voluntary Turnover: Testing the Mediating Effect of On-The-Job Embeddedness”. Journal of Personnel Psychology, 15(4), 174-183. https://doi.org/10.1027/1866-5888/a000165.
- Rahimnia, Fariborz; Nosrati, Saeid; & Eslami, Ghasem. (2021). “Antecedents and outcomes of job embeddedness among nurses”. The Journal of Social Psychology, 1-16. https://doi.org/10.1080/00224545.2021.1920360
- Ruvimbo, Terera Sharon; & Hlanganipai, Ngirande. (2016). “Organizational commitment and job retention among nurses in a South African setting: An exploratory study”. Journal of Psychology in Africa, 26(1), 74-77. https://doi.org/10.1080/14330237.2015.1101283.
- Zeffane, Rachid; & Melhem, Shaker Bani. (2018). “Do feelings of trust/distrust affect employees’ turnover intentions? An exploratory study in the United Arab Emirates”. Middle East J. of Management, 5(4), 385. https://doi.org/10.1504/MEJM.2018.095582
- Zhang, Mian; Fried, David D.; & Griffeth, Rodger W. (2012). “A review of job embeddedness: Conceptual, measurement issues, and directions for future research”. Human Resource Management Review, 22(3), 220-231. https://doi.org/10.1016/j.hrmr.2012.02.004.