نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیئت علمی، جهاد دانشگاهی خوارزمی(نویسنده مسئول) E-mail: a.esmaelzadeh@gmail.com
2 دکترای جامعه شناسی، دانشگاه تهران
چکیده
مخفیانهترین و در عین حال پیچیدهترین رابطهها، روابطی است که میان زن و شوهر وجود دارد. بنابراین، دستیابی به اطلاعاتی در این زمینه بسیار مشکل و حتی در شرایطی غیرممکن خواهد بود. هدف پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مجموعهای از عوامل موثر بر طلاق را ارایه نماید. برای دستیابی به این هدف، مطالعات انجام شده در مورد عوامل تاثیرگذار بر طلاق گردآوری و بررسی شدند. تمامی مطالعات مربوط به عوامل موثر بر طلاق، فارغ از کیفیت این مطالعات گردآوری و در نهایت، 23 مطالعه برای ورود به "مرور سیتماتیک" پذیرفته شدند. مجموع حجم نمونه در آثار بررسی شده، جمعیتی بالغ بر 577.957 نفر از زوجین مطلقه، متقاضی طلاق و زوجین عادی را تشکیل دادند که میتواند باعث اعتبار هر چه بیشتر نتایج مطالعه حاضر باشد.استفاده از نظریههای همسان همسری، مبادله، شبکه و قشربندی اجتماعی را می توان ویژگی مشترک –تقریبا- تمام مطالعات انجام شده در زمینه طلاق در ایران دانست. نگاهی به نقشه جغرافیایی طلاق در سطح کشور، از تفاوت میزان و علتهای وقوع طلاق براساس تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی حکایت دارد. ویژگی منحصر به فرد مطالعه حاضر، شناسایی مدلهای استفاده شده در مطالعات مربوط به طلاق و ارائه یک "تئوری ترکیبی" است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Systematic Review of Research Studies on Divorce
نویسندگان [English]
- Ali Asghar Esmaelzadeh 1
- Ali Baghaee 2
1 Academic Member, Kharazmi Academic Center of Education, Culture and Research
2 Ph.D. in Sociology, University of Tehran
چکیده [English]
The most complex and ambiguous relationship is the one which exists between a Couple (a husband and a wife). Therefore, to achieve the information about is very difficult and may be impossible in some circumstances. This study was to review a set of factors affecting the divorce systematically. So, all researches and study factors related to divorce were gathered and finally, 23 studies chosen to "Systematic Review". Total sample size of the study population was over 577957 people among the divorced couple that could cause results to be valid any more. There are some theories such as the same theory of wife swapping, network and social stratification and common feature - almost –in all of the studies on divorce in Iran. Take the divorce on the map indicates the extent and causes of divorce based on different cultural and social differences. A unique feature of this study is to identify the models used in the studies on divorce and provide a "Hybrid Theory".
کلیدواژهها [English]
- Divorce
- Systematic Review and Hybrid Theory
مرور سیستماتیک تحقیقات انجام شده در زمینه طلاق
علیاصغر اسماعیلزاده[1]
علی بقایی[2]
شهلا عمیدی[3]
تاریخ دریافت مقاله: 22/5/1393
تاریخ پذیرش مقاله:26/7/1393
مقدمه
تحولات اجتماعی دهههای گذشته در سطح جهانی، نظامهای خانواده را با تغییرات، چالشها و نیازهای جدیدی مواجه کرده و طی همین مدت خانواده به شکلی فزاینده به علل متعدد و پیچیدهای در معرض تهدید قرار گرفته است. (Amato, 2001: 35) در کشور ما نیز در سالهای اخیر، با رشد نگران کننده میزان طلاق رو به رو بودهایم. مروری بر آمار این واقعه در کشور طی سه دهه گذشته نشانگر روند رو به افزایش این پدیده است؛ به طوری که از 18021 مورد واقعه در سال 1356 به 33433 مورد در سال 1366 و 41816 مورد در سال 1376 رسیده است. (میری آشتیانی، 1382: 188)
جدیدترین آمار طلاق نشان میدهد که در سال 1392 تعداد 158 هزار و 753 طلاق در دفاتر طلاق به ثبت رسیده که در مقایسه با سال 1391، 6/4 درصد افزایش داشته است. در سال 1391 نیز تعداد طلاق های ثبت شده نسبت به سال 1390 معادل 8/4 درصد رشد داشته است. با بررسی بیشتر میتوان گفت طی 5 ساله اخیر، تعداد طلاق های ثبت شده هر سال افزایش یافته که این افزایش در سال 1388 معادل 17 درصد، در سال 1389 بیش از 10 درصد و در سال 1390 بیش از 7 درصد بوده است. بیشترین آمار طلاق مربوط به استانهای البرز و تهران و کمترین مربوط به استان های سیستان و بلوچستان و یزد میباشد.(سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، 1393)
در مجموع، اطلاعات آماری ایران در مورد طلاق، بیانگر افزایش شمار آن میباشد.(Zahirodin, 2003:48) در سالهای اخیر میزان طلاق در ایران افزایش بیشتری داشته است. هم اکنون ایران از نظر آمار طلاق در رتبه چهارم دنیا قرار دارد. (Foroutan, 2008:12) جدول زیر تعداد پروندههای مختوم شده طلاق را در مراجع مختلف قضایی تهران بین سال 1378 تا سال 1386 نشان میدهد.
جدول 1: پروندههای مختوم شده طلاق در دادگاههای عمومی استان تهران
سال |
1378 |
1379 |
1380 |
1382 |
1383 |
1385 |
1386 |
تعداد |
27267 |
34613 |
38935 |
38190 |
32194 |
42787 |
18910 |
مأخذ: (دادگستری کل استان تهران، 1388)
طلاق، منجر به بروز اختلالهای اساسی در زندگی کودکان میشود و مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادیترین بخش جامعه، یعنی خانواده است و بالا رفتن آن نشانه بارز اختلال در سیستم اجتماعی و روابط فردی- خانوادگی است. (میری آشتیانی، 1382: 188) نتایج تحقیقات نشان داده است که بچههای والدینی که طلاق گرفتهاند در مقایسه با بچههای والدینی که با هم زندگی میکنند، در متغیرهای سازگاری روانی، خودپنداره، تحصیلات دانشگاهی و روابط اجتماعی نمرات پایینتری دریافت نمودهاند. (Amato and keith, 2001: 355)
در کنار افزایش میزان طلاق و پیچیدهتر شدن پیامدهای منفی طلاق بر والدین، کودکان و جامعه، به همان میزان شاهد رشد فزاینده تحقیقات در حوزه آسیبشناسی اجتماعی از جمله در زمینه طلاق بودهایم؛ به عبارت دیگر، مسائل اجتماعی در جامعه ما نسبت به سایر حوزههای جامعهشناسی گسترش بیشتری یافته و حجم قابل توجهی از پژوهشهای انجام شده در عرصه علوم اجتماعی به پژوهشهای آسیب شناسی اجتماعی اختصاص پیدا کرده است. (صدیقسروستانی، 1379: 68) اما این حجم گسترده، خود جنگلی از دادهها را فراهم آورده که اطلاع و تسلط بر تمامی ابعاد این حوزه را تا حدود زیادی ناممکن ساخته است. نتایج مطالعات در این زمینه نیز در مقایسه با هم متفاوت بودهاند. به عنوان مثال، در تحقیق فرجاد با عنوان "پژوهش علمی پیرامون طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی" مهمترین علت تقاضای طلاق، ناسازگاریهای رفتاری بیان شده، در حالی که در تحقیق قطبی و همکاران با عنوان "وضعیت طلاق و عوامل موثر بر آن"، مهمترین عامل طلاق عدم تفاهم بوده است. در مجموع، پژوهشها در حوزه آسیبهای اجتماعی از روش معینی پیروی نکرده و بیشتر تابع سلیقه و علاقه پژوهشگر بوده است. (اسماعیلزاده، 1388: 67) بنابراین، در این حوزه با انباشت تحقیقات و پایاننامه هایی رو به رو هستیم که بصورت جزیرهای انجام شدهاند و به نظر میرسد انجام یک مرور سیستماتیک بتواند چکیده و نتایج تحقیقات را در یک موضوع خاص به شیوه ای نظام مند و علمی فراروی پژوهشگران و برنامهریزان قرار دهد. مشکل دیگر این است که با وجود انجام پایاننامهها و تحقیقات فراوان در این حوزه، فقط یک تحقیق فراتحلیلی در مورد طلاق انجام شده است که آن هم تفاوتهایی با تحقیق حاضر دارد. علاوه بر این، پدیدههای مورد مطالعه علوم اجتماعی به دلیل آن که موجود انسانی موضوع اصلی و عمده تحقیق میباشد، پیچیدهتر از آن است که بتوان در چهارچوب مطالعه واحدی به تبیین آنها پرداخت. لذا سوال اساسی تحقیق این است که طبقهبندی و دستهبندی پژوهشهای اجتماعی انجام شده در زمینه طلاق چگونه ممکن است؟
ترکیب و تلفیق دیدگاههای نظری، یکی از چالشهای ساختاری جامعه شناسی در چند دهه اخیر بوده که نه تنها نتایج رضایتبخشی در بر نداشته، بلکه حتی بقول "گیدنز" بحث بی فایدهای نیز بوده است.
در بررسی طلاق، هر نظریهای از دیدگاه خاصی به این پدیده مینگرد و واقعیت این است که تنها یک رویکرد نظری مسلط بر کل تحقیق، وجود ندارد- ممکن است این امر، نشانهای از ضعف محقق باشد، زیرا رفتار انسانی، پیچیده و دارای جنبههای متعدد است و بسیار نامحتمل است که یک دیدگاه نظری برخاسته از زمان و مکان ویژه به تنهایی بتواند همه جنبههای پدیده طلاق را در طبقات اجتماعی در برگیرد. گوناگونی در تفکر نظری، منبعی غنی از اندیشهها را فراهم میسازد که میتوان از آن در این تحقیق استفاده کرد. تحقیق حاضر کوشیده است تا ضمن جمعبندی دیدگاههای مختلف، به تدوین نظریهای ترکیبی مبادرت ورزد.
از آنجا که یکی دیگر از اهداف این تحقیق، دستیابی به علل منجر به طلاق و همچنین دستهبندی نظریهها جهت تبیین طلاق در نمونههای آماری مورد بررسی میباشد، نویسنده مقاله کوشیده است تا – به اختصار- نگاه جامعی در حوزه طلاق را بر اساس نمونههای مورد بررسی در مطالعه حاضر ارائه نماید.
در مجموع، دیدگاههای موجود پیرامون طلاق را میتوان به سه دسته کلی جامعهشناختی(کلان، میانه و خرد)، روانشناختی و روان شناختی- جامعه شناختی تقسیم نمود.از نظر آنتونی گیدنز، هر تحقیقی در علوم اجتماعی با کنش یا ساخت سر و کار دارد.(ریترز، 1376: 600) گیدنز در تحلیل جامعه شناسی خرد و جامعه شناسی کلان اعتقاد دارد که ترکیب خرد و کلان می تواند برای جامعه شناسی مفید باشد.
نظریههای تبیینی طلاق در سطح کلان
این سطح تحلیلی به ساختار جامعه ایران می پردازد و میزان آسیبزایی آن را مورد بحث قرار میدهد. آسیب زایی جوامع از شرایط و تحولات تاریخی آنها برمی خیزد که به فرد تحمیل می شود. برای مثال، جامعه ایران قرن ها دارای ساختار سیاسی استبدادی بوده و بر محور مرد سالاری به حیات خود ادامه داده است. از این رو، بسیاری از ناسازگاری های خانوادگی در تحلیل نهایی به تضاد بین مرد سالاری سنتی و انعکاس شیوه های استبدادی در نظام خانوادگی، از یک سو و دادن نقش های صوری به زن (در رابطه با تحولات جدید) از سوی دیگر باز می گردد.
در جامعهشناسی کلان، توجه به فشارهای ساختاری، بیهنجاری، از خود بیگانگی و عوارض ناشی از تقسیم کار در جامعه مدرن، از مفاهیم عمده به شمار می آیند. بروز دگرگونی و تغییرات اجتماعی مربوط به ساخت هستند. در این سطح، توجه به برهم خوردن ساختاری اقتصادی و اجتماعی بسیار مهم است. طلاق به عنوان یک پدیده اجتماعی معلول علل متعددی چون: مشکلات مالی و یا ناسازگاری میان افراد و خانواده ها می باشد. از دیدگاه جامعه شناسی کلان می توان گفت که یکی از عوامل گسترش طلاق در ایران بخصوص شهر تهران، برهم خوردن ساختاری اقتصادی و اجتماعی است که این امر دگرگونی اجتماعی را در پی دارد، زیرا بسیاری از بخشهای سنتی را دستخوش دگرگونی، جابهجایی، بیثباتی و تزلزل نموده است. توسعه شهرنشینی، تحول طبقاتی، پیدایش مشاغل جدید، اشکال جدید تقسیم کار اجتماعی و تقاضا برای زندگی مدرن موجب سست شدن اخلاق مشترک در جامعه شده است. پدیده طلاق با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مردمشناسی میتواند از دو بُعد جامعهشناسی کلان و خرد مورد ارزیابی قرار گیرد.
نظریههای تبیینی طلاق در سطح خرد
در سطح جامعهشناسی خرد به ذهنیت افراد میتوان اشاره نمود که موجب تغییر نقشهای محوله و تضاد نقشها در ساختار خانواده میگردد. در این سطح، افراد متقاضی طلاق مطرح می شوند و ویژگی های فردی، کنش ها و روابط متقابل نمادی مورد مطالعه قرار می گیرد. سطح خرد در واقع، سطح بروز واقعیت طلاق و نقطه شروع تحقیق طلاق است. در ترکیب نظریههای طلاق، تئوری ساختیابی آنتونی گیدنز بسیار موثر بود.
طلاق یک فرایند روان شناختی
این دیدگاه، توصیفی روان شناختی از پدیده طلاق است. نظریه تحلیلی کسلر[4] (1957) بر اساس مشاهدات بالینی وی طی سال ها کار بر روی افرادی که طلاق گرفته اند، شکل یافته است. از دیدگاه وی، فرایند طلاق به هفت مرحله هیجانی یا عاطفی تقسیم می شود: الف. مرحله بیداری[5] یا آگاهی اولیه؛ ب. مرحله افول[6] علاقه یا تقلیل ارتباط زن و شوهر؛ ج. مرحله کناره گیری[7]؛ د. مرحله جدایی فیزیکی یا جسمی[8]؛ ه. مرحله ماتم؛ و. مرحله آگاهی یا بیداری ثانویه[9] ز. مرحله کشف خود و تلاش جدی.
کسلر تاکید می کند که افراد مختلف این هیجانات یا عواطف را به طرق متفاوتی تجربه می نمایند؛ به گونه ای که نقطه شروع و خاتمه فرایند به خوبی مشخص نیست. هم چنین، مدت زمان طی این مراحل به ساختار روان شناختی افراد بستگی دارد و ممکن است در افراد مختلف، متفاوت باشد. (نیازی و ارفعی، 1388: 59)
نظریات روان شناختی ـ جامعه شناختی فرایند طلاق
طلاق نیز مانند ازدواج دارای ابعاد فردی ـ اجتماعی بسیار پیچیده ای است. اگرچه وقوع هر طلاقی دارای ویژگی های منحصر به فرد است، اما برخی از نقاط مشترک این پدیده ما را قادر می سازد که عوامل روان شناختی ـ جامعه شناختی موثر بر این فرایند را مشخص سازیم.
عمده ترین چارچوب های نظری در مورد طلاق دراین حوزه مبتنی بر اصول تغییرات اجتماعی است. (رایت[10]، 1988) در یک عبارت کلی، این نظریه ها بر کیفیت تعاملات اجتماعی بر پایه میزان و سطح ارضای فردی تاکید می نمایند. سطح ارضای فردی به وسیله ارزشیابی میزان منفعتی که فرد از ارتباط مورد نظر به دست می آورد، تعریف می گردد.
روش شناسی پژوهش
روشی اصلی در تحقیق حاضر، مطالعه اسنادی از نوع "فراتحلیل کیفی" و یا "مرور سیستماتیک" است که در آن تحلیل کمّی اسناد پژوهشی در مورد طلاق، هدف اصلی تحقیق می باشد. این روش تلاش میکند با ترکیب نتایج تحقیقات گذشته در یک چارچوب کمی به نتایج جدیدی دست پیدا کند. از نتایج این گونه تحقیقات می توان در غنیسازی متون درسی، اصلاح و یا تغییر قانون خانواده، فرهنگسازی از طریق رسانههای جمعی و استفاده از آن در نظام دانشگاهی سود جست. از اینرو هدف از اجرای این طرح، بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه طلاق است. در روش فراتحلیل، رویکرد یا مسیر واحدی وجود ندارد. (طباطبائی، 1389: 73) در این پژوهش، ابتدا گزارش های متعدد براساس موضوعات مورد مطالعه دستهبندی شدند و سپس روشهای بکار گرفتهشده، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند.
با توجه به جامعه آماری تحقیق، اطلاعات مورد نیاز از آثار مورد نظر به لحاظ موضوعات، روش شناسی و اعتبار دستهبندی شدند و مورد تحلیل و فراتحلیل قرار گرفتند. قبل از مطالعه و بررسی متون، فرمتی بر اساس اهداف تحقیق طراحی شد که پس از آموزش نحوه تکمیل آن، فرم در اختیار تیم پژوهشی جهت استخراج دادههای مورد نیاز از منابع مورد نظر، قرار گرفت.
جامعه آماری مطالعه را طرحهای پژوهشی، پایاننامه تحصیلی و مقاله های علمی و پژوهشی تشکیل می دادند که در فاصله سالهای 1378 الی1390 – محدودهای 13 ساله- پیرامون طلاق انجام شده بودند.
در مرحله اول، با کلید واژههای "طلاق"، "ازدواج"، "نارضایتی زناشویی" و "خانواده گسسته" در مجموع 6286 عنوان اثر در قالب رسالهتحصیلی، مقاله (علمی-پژوهشی، همایش و ترویجی)، طرح پژوهشی و کتاب شناسایی و مطالعه شدند. در مرحله بعد، پس از مطالعه عناوین، 285 چکیده اثر که احتمال میرفت ارتباط مستقیم با تحقیق حاضر داشته باشند نیز مورد بررسی قرار گرفتند. پس از بررسی آثار از نظر فنی و شاخصهای ارزیابی توسط شش متخصص حوزه آسیبهای خانواده، 23 مطالعه که از حداقل شرایط علمی لازم برای مرور سیستماتیک همچون: روایی و پایایی مناسب، روش نمونهگیری و روشآماری صحیح، فرضیهها و سوالهای مناسب با موضوع پژوهش برخوردار بودند، گزینش شدند. برای استخراج دادهها، از چک لیست محققساخته مشخصات طرحهای پژوهشی استفاده شد که در دو بخش مؤلفههای شکلی و جنبههای محتوایی آثار را مورد سنجش قرار دادند. داوری لازم طی دو مرحله توسط سه نفر برحسب یک طیف ترتیبی پنج درجهای از خیلی ضعیف تا عالی صورت گرفت. سپس این تحقیقات براساس نمره حاصل از ارزیابی، ردهبندی و دارای رتبه عالی به عنوان پژوهش برگزیده در نظر گرفته شدند.
یافتههای پژوهش
قبل از تحلیل دادههای مربوط به نمونههای آماری تحقیق، ابتدا جهت ارائه تصویری ساختاری و کلان نسبت به مسئله طلاق در سطح کشور، کلیه مطالعات شناسایی شده در تحقیق حاضر در طول سه دهه اخیر به تفکیک ابعاد طلاق، مورد بررسی قرار خواهند گرفت. پس از اتمام این بخش، به تحلیل نمونههای تحقیق در دو بخش بررسی مؤلفههای شکلی و بررسی جنبههای محتوایی آثار پرداخته خواهد شد.
قلمرو رشتهای آثار علمی
از آنجا که موضوع طلاق و ابعاد مرتبط با آن میتواند تحت تأثیر متغیرهای حقوقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار گیرد، آثار موجود هم در حوزههای مختلف میباشند. جدول زیر، حوزههای بررسی موضوع طلاق را به تفکیک در رشتههای جامعه شناسی، حقوق، علوم تربیتی و روان شناسی، حقوق و سایر موارد (علوم پزشکی، فلسفه، ادبیات) همچنین در ابعاد بررسی به تفکیک توصیف ویژگیهای متقاضیان طلاق و مطلقه (نیمرخ شخصیتی متقاضیان طلاق، گرایش به طلاق، شاخصهای ازدواج و طلاق)، علل پیدایش طلاق (متغیرهای تاثیر گذار)، پیامدهای طلاق، کودکان طلاق، تبیین مسئله طلاق(طلاق به عنوان آسیب اجتماعی، گونه شناسی طلاق) و سایر موارد(حقوق زوجین پس از طلاق، طلاق در آیات قرآن کریم، طلاق در اصول فقه، تفسیر و زبانشناسی، بهداشت روانی طلاق، طلاق قضایی، تصمیمات دادگاه در مورد طلاق و تاثیرات آن، تعارض قوانین، حق طلاق، تصور از خدا در نزد زوجین متقاضی طلاق، سوء استفاده از حق طلاق، طلاق توافقی و تامین نفقه) نشان میدهد. به عبارت دیگر، جدول زیر نگاهی ساختاری و کلاننگر به مسئله طلاق را در بُعد قلمرو رشتهای و ابعاد بررسی نمایان ساخته است.
جدول 2: دستهبندی قلمرو رشتهای آثار علمی و ابعاد مورد بررسی طلاق
ردیف |
ابعاد (زمینههای) بررسی طلاق |
حوزه بررسی |
فراوانی |
درصد |
||||
جامعه شناسی |
روانشناسی |
حقوق |
بین رشته ای* |
سایر |
||||
1 |
پیشگیری |
2 |
5 |
- |
- |
2 |
9 |
4/4 |
2 |
توصیف متقاضیان طلاق و مطلقه |
4 |
7 |
- |
- |
1 |
12 |
9/5 |
3 |
علل طلاق |
32 |
22 |
- |
1 |
12 |
67 |
6/33 |
4 |
پیامدها |
5 |
- |
- |
- |
- |
5 |
5/2 |
5 |
تبیین مسئله طلاق و تغییرات آن، طلاق به عنوان آسیب اجتماعی و گونهشناسی |
9 |
0 |
0 |
0 |
2 |
11 |
4/5 |
6 |
کودکان طلاق |
9 |
22 |
0 |
1 |
3 |
35 |
4/17 |
7 |
سایر موارد |
0 |
0 |
60 |
0 |
2 |
62 |
8/30 |
|
جمع کل ستون(فراوانی) |
61 |
56 |
60 |
2 |
22 |
201 |
100 |
جمع کل ستون(درصد) |
3/30 |
9/27 |
8/29 |
1 |
9/10 |
100 |
|
با توجه به جدول فوق، ماهیت چند وجهی مسئله طلاق را- که در طرح مسئله تحقیق هم بدان اشاره شد- میتوان دریافت، زیرا این موضوع از دیدگاه جامعه شناسی، مدیریت، روان شناسی، اقتصاد، حقوق، فلسفه، جغرافیا و حتی بطور خاص در قالب میان رشتهای، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بیشتر مطالعات انجام شده در زمینه طلاق (مقاله، طرح پژوهشی و رساله تحصیلی) پیرامون "علل طلاق" یا "متغیرهای تاثیر گذار بر طلاق" (6/33 درصد) می باشد. 8/30 درصد مطالعات هم در زمینه هایی چون: حقوق زوجین پس از طلاق، طلاق در آیات قرآن کریم، طلاق در اصول فقه، تفسیر و زبان شناسی، بهداشت روانی طلاق، طلاق قضایی، تصمیمات دادگاه در مورد طلاق و تاثیرات آن، تعارض قوانین، حق طلاق، تصور از خدا در نزد زوجین متقاضی طلاق، سوء استفاده از حق طلاق، طلاق توافقی و تامین نفقه بوده است. 4/17 درصد بررسی ها درباره "کودکان طلاق" و "فرزندان والدین طلاق گرفته"، 9/5 درصد پیرامون توصیف ویژگیهای شخصیتی متقاضیان طلاق و "زوجین طلاق گرفته"، 4/5 درصد در مورد تبیین مسئله طلاق و تغیرات آمارهای طلاق و تنها 4/4 درصد در ارتباط با "پیشگیری و اثربخشی برنامههای مداخلهای در کاهش طلاق صورت گرفته است.
همچنین، در زمینه قلمرو رشتهای، 3/30 درصد مطالعات در حوزه جامعهشناسی، 8/29 درصد در حوزه حقوق، 9/27 درصد در حوزه علوم تربیتی و روانشناسی، 9/10 در سایر رشتهها –بیشتر در حوزه علوم پزشکی- و تنها 1 درصد به صورت بینرشتهای بودهاند. وجود تنها دو مطالعه تطبیقی در مورد طلاق در زمینههای جامعهشناسی و روانشناسی ناشی از خلاء مطالعاتی در زمینه مطالعات بینالمللی است.
بررسی مؤلفههای شکلی و روش شناسی
- معرفی قالب آثار علمی
در بخش تحلیل دادهها، لازم است تا آثار بررسی شده در تحقیق حاضر در چهار قالب طرحهای پژوهشی، پایان نامههای تحصیلی، کُتب و مقالات معتبر علمی که در نشریات علمی- پژوهشی چاپ شده بودند، معرفی شوند. البته، نباید از نظر دور داشت که شمار مطالعات پیرامون طلاق بسیار بیشتر از آثار بررسی شده در تحقیق حاضر بودند، اما به دلایل زیر از این بررسی کنار گذاشته شدند:
- بسیاری از آثار مطالعه شده در مورد طلاق، تنها در زمینههای حقوقی، روانشناسی، روانپزشکی، متون اسلامی و سایر حوزهها بودند که خارج از هدف تحقیق به شمار می آمدند.
- براساس شاخصهای در نظر گرفته شده در تحقیق حاضر، بعضی آثار از حداقل استانداردهای لازم برخوردار نبودند.
بدین ترتیب، از مجموع 23 اثر بررسی شده، 6 عنوان طرح پژوهشی، 6 عنوان پایان نامه در مقاطع تحصیلات تکمیلی، 10 عنوان مقاله علمی- پژوهشی و 1 عنوان کتاب بودند؛ به عبارت دیگر، 1/26 درصد آثار مورد بررسی را طرح های پژوهشی، 1/26 درصد پایاننامه ها، 47/43 درصد مقالات و 34/4 درصد را کتابها تشکیل می دادند.
- محل انجام پژوهش
بیشتر مطالعات مورد بررسی، در شهر تهران انجام شده و 4/30 درصد کل آثار را به خود اختصاص داده است. 4/17درصد آثار در سطح ملّی، 13 درصد در استان اصفهان، 7/8 درصد در استانهای خراسان، 7/8 درصد در سطح استان کرمانشاه، 7/8 درصد در سطح استان فارس، 3/4 درصد در سطح استان آذربایجان غربی، 3/4 درصد نیز در سطح استان مرکزی و 5/4 درصد آثار نیز در محل های نامعلوم انجام شدهاند. در انتخاب آثار به عنوان جامعه آماری نیز تلاش شد تا براساس توان تحقیق، گستره جغرافیایی مطالعات انجام شده تا حد ممکن سطح کشور و یا حداقل استانهای مهم را پوشش دهد که نتایج نیز تا حدودی آن را تایید میکند.
- روش تحقیق آثار
در آثار مورد بررسی، تقریبا از همه روشهای رایج در مطالعات استفاده شده است. اما روش پژوهش غالب در آثار بررسی شده، روش پیمایشی بوده که 56.7 درصد حجم کل آثار را شامل شده است. به عبارت دیگر، پرکاربرد ترین روش مورد استفاده در بررسی طلاق، روش میدانی بوده است. 14 درصد از روش اسنادی و کتابخانهای، 8.7 درصد از روش علّی- مقایسهای، 8.7 درصد از فن تحلیل ثانویه، 4.3 درصد از ترکیب پیمایش و اسنادی و 4.3 درصد از روش آزمایش استفاده نموده بودند- روش مطالعه 4.3 درصد نیز نامعلوم بود.
براساس یافتههای فوق، متاسفانه استفاده از روشهایی مانند "مشاهده" و "روش کیفی" که در مقایسه با سایر روشها، روشهای توانمندتری در بررسی آسیبهایی همچون طلاق به شمار می آیند، بسیار کمرنگ بود. با توجه به بحثهای نظری تحقیق، مطالعه مسئله طلاق که نیازمند ورود به یکی از خصوصیترین حیطههای رابطه یک زوج میباشد، استفاده از روشهای کیفی و ژرفانگر را جهت درک واقعیتر مسئله و اعتبار بیشتر یافتههای مطالعات می طلبد.
- بررسی جنبههای محتوایی
در بخش دوم تحلیل دادهها، جنبههای محتوایی آثار با مؤلفههای بررسی اهداف، فرضیات تحقیق، مبانی نظری، متغیرهای تأثیرگذار بر طلاق و راهکارها مورد سنجش قرار گرفتند.
- بررسی وضعیت فرضیهها در آثار بررسی شده
با توجه به نتایج تحقیق، تنها 3 اثر(13 درصد) فاقد فرضیه- که اهتمام محققان را به داشتن فرضیه در پژوهشها نشان میدهد- و 20 اثر(86.9 درصد) دارای فرضیه بودهاند. در مجموع، 169 فرضیه مطرح شده که میانگین آن 7.3 فرضیه برای هر تحقیق بوده است. حداقل تعداد فرضیه آثار 1 و حداکثر 23 فرضیه بوده که ناشی از واریانس زیاد تعداد فرضیات در مطالعات مورد بررسی میباشد. نکته قابل توجه در بخش فرضیهها این بود که بیش از نیمی از فرضیهها، اثبات شدهاند. این میزان میتواند ناشی از دو مسئله باشد:
الف: این مطالعات به پشتوانه یک چارچوب نظری قوی شکل گرفتهاند و فرضیهها بیشتر از درون آن چارچوب مشخص استخراج شدهاند. لذا مصادیق متنوع آن آموزه نظری به تکرار تأیید شده است. این آموزه نظری بیشتر در نظریههای شبکه، ناهمسان همسری و بویژه نظریه مبادله بوده است؛ به عبارت دیگر، نظریههای یاد شده، از قویترین نظریهها در تبیین طلاق بودهاند. البته نظریه مبادله در شهرهای بزرگ بویژه تهران، بیشترین فراوانی را داشته و هرچقدر محیط اجرای مطالعات به شهرهای کوچکتر و سنتیتر حرکت میکند، نظریههای "ناهمسان همسری" و بویژه "نظریه شبکه" نمایانتر میشود.
ب: بیشتر محققان، فرضیههای خود را به صورت تقلیدی از مطالعات دیگران اقتباس نموده اند و لذا تکراری هستند. در پژوهشهای حاضر این مشکل تا حدی وجود دارد.
- بررسی مبانی نظری آثار و دستهبندی آنها
در بررسی آثار مشخص شد:
- مبانی نظری برخی پژوهشها بسیار از هم گسیخته و مبهم بودند که به سختی میتوان تشخیص داد که دقیقاً از کدام تئوری استفاده نمودهاند. لذا بصورت شفاف به تئوری خاصی اشاره نکردهاند؛
- برخی آثار، بصورت ترکیبی از بیش از یک نظریه استفاده نمودهاند.
- برخی آثار نیز فاقد تئوری بودند که 4/17 درصد کل آثار را شامل میشد.
برای تبیین علتهای طلاق، نظریههای مختلفی در پژوهشهای بررسی شده مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ از جمله: نظریه شبکه، نظریه ناهمسان همسری، نظریه آنومی، نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز، نظریه تبیین کارکردی، نظریه انتقال فرهنگی، نظریه برچسب زنی، نظریه کنش اجتماعی، بیگانگی رابرت مرتون، تقسیم کار اجتماعی، بحران وجدان جمعی و دیگر تئوریها که در بخش نظری تحقیق و بویژه مدل علّی به آنها پرداخته خواهد شد. از بین انواع نظریههای تبیین کننده طلاق نیز نظریه "مبادله" با 5/17 درصد، بیشترین فراونی را در بین آثار داشت. نظریه "شبکه"، ساخت گرایی آنتونی گیدنز و همسان همسری از جمله نظریههای مهم در مطالعات مورد بررسی بودند.
جدول 3: بررسی نظریههای تبیین کننده طلاق در آثار بررسی شده
مبانی نظری آ ثار |
فراوانی |
درصد |
مبادله |
7 |
5/17 |
ساخت گرایی |
6 |
15 |
شبکه |
5 |
5/12 |
همسان همسری |
4 |
10 |
کارکردگرایی |
3 |
5/7 |
توسعه خانواده |
3 |
5/7 |
کنش متقابل نمادین |
2 |
5 |
سایر |
10 |
25 |
کل |
40 |
100 |
در دسته بندی نظریههای آسیب شناسانه در مطالعات پژوهشی، هدف این است که چه نوع تئوریهایی بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند و چه تئوریهایی از سهم کمتری برخوردار بوده اند و اینکه آیا این پژوهشها توانسته اند وظیفه به آزمون کشاندن تئوری ها را عهده دار شوند و نتیجه آزمون چه بوده است؟
در مطالعه حاضر، نظریههای مربوط به طلاق به سه دسته تقسیم می شوند:
الف) آثاری که در سطح کلان و با نگاه ساختاری به پدیده طلاق پرداختهاند، مانند نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز و نظریه آنومی که این آثار 1/52 درصد مجموعه را تشکیل میدهند.
ب) آثاری که در سطح خرد، به کنش افراد و تاثیر آن بر پدیده طلاق توجه نمودهاند، مانند نظریه کنش متقابل نمادین، تئوری توزیع قدرت، تئوری نیاز- انتظار، تئوری کرختی وجدان جمعی و تئوری خود میانبینی و دوری از همدلی که این آثار 2/26درصد مجموعه را تشکیل میدهند.
ج) نظریههایی که در حوزه روانشناختی قرار گرفتهاند و از تئوریهای نظریه رشدی- تحولی و نظریه شش مرحلهای طلاق استفاده نمودهاند که 13 درصد آثار را تشکیل میدهند. البته در 7/8 درصد مطالعات نیز در کنار سایر تئوریها، از نظریههای زیستشناختی و دیدگاههای اسلامی استفاده شده بود.
در تقسیمبندی جامعتر، نظریه های پیرامون طلاق به دو دسته کلی تقسیم می شوند: دسته اول، نظریاتی در مورد خانواده یا همان نظریات جامعه شناسی خانواده شامل نظریات مبادله، توسعه خانواده، شبکه، نظام ها و نقشها؛ دسته دوم، نظریه هایی پیرامون آسیب شناسی اجتماعی شامل نظریات آنومی دورکیم و مرتن. در چارچوب نظری این تحقیق از نظریههایی جامعه شناسی خانواده، متغیرهایی مثل منزلت شغلی زن و مرد، سطح تحصیلات زن و مرد، درآمد و ناتوانی جنسی و عقیم بودن زن یا مرد از نظریه مبادله (نظریه منابع ارزشمند) گرفته شده است. از نظریه نقش ها، شیوه انتخاب همسر (مشارکت زن درانتخاب همسر)، فرمانبردار بودن یا تحت سلطه بودن زن و میزان شناخت از همسر اخذ شده است. همچنین، از نظریه شبکه، متغیرهای دخالت والدین زوجین، خویشاوندان و همسایگان در امور خانواده و تصمیم گیری های زوجین گرفته شده است. اما از نظریه آسیب شناسی اجتماعی دورکیم و مرتن، متغیرهایی که به ساخت اجتماعی مربوط هستند مانند محل سکونت زن و شوهر یعنی روستایی یا شهری بودن آنها، مصرف مواد مخدر توسط یکی یا هر دوی زوجین گرفته شده است. همچنین، از متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن زن در ابتدای ازدواج، سن مرد، مدت ازدواج و تعداد فرزندان و غیره استفاده شده است.
براساس تقسیمبندی فوق، 1/39 درصد آثار از نظریههای جامعهشناسی خانواده، 13 درصد از نظریههای آسیبشناسی اجتماعی و بقیه نیز بصورت ترکیبی از نظریههای خانواده و آسیبشناسی استفاده نمودهاند.
- بررسی متغیرهای تاثیر گذار بر طلاق در آثار بررسی شده
در بررسی مطالعات انجام شده، متغیرهای زیادی بر طلاق مؤثر بودهاند که در یک جمعبندی کلی میتوان آنها را در چهار بُعد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناختی(فردی و شخصیتی) دسته بندی کرد. جدول زیر، مهمترین و تاثیرگذارترین متغیر طلاق در هر مطالعه را به تفکیک جایگاه آن متغیر در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناختی مورد مقایسه قرار داده است.
جدول 4: بررسی متغیرهای تأثیر گذار بر طلاق در آثار بررسی شده به تفکیک نوع عامل
متغیرها |
نوع عامل طلاق |
فراوانی |
درصد |
|||
اجتماعی |
فرهنگی |
اقتصادی |
روانشناختی |
|||
عدم تفاهم و تعارضات فکری |
****** |
|
|
|
6 |
2/26 |
برآورده نشدن انتظارت از همسر |
*** |
|
|
|
3 |
2/13 |
شناخت کم از همسر |
** |
|
|
|
2 |
7/8 |
نارضایتی زناشویی |
|
|
|
** |
2 |
7/8 |
کیفیت پایین زندگی |
** |
|
|
|
2 |
7/8 |
بحران ارزشها(توجه به منافع فردی) |
** |
|
|
|
2 |
6/8 |
اعتیاد |
* |
|
|
|
1 |
3/4 |
ضعف در برقراری رابطه با همسر |
* |
|
|
|
1 |
3/4 |
دخالت نابجای اطرافیان |
|
* |
|
|
1 |
3/4 |
ضعف مهارتهای رفتاری زوجین |
|
|
|
* |
1 |
3/4 |
توسعه اقتصادی و شهرنشینی |
* |
|
* |
|
2 |
7/8 |
جمع کل |
17 |
1 |
1 |
4 |
23 |
100 |
با توجه به یافتههای جدول فوق، متغیر "عدم تفاهم، تعارضات فکری و اخلاقی زوجین" با میزان 1/26 درصد، مهمترین عامل تاثیرگذار بر طلاق در بین نمونههای آماری مورد بررسی بوده است. همچنین، متغیر "میزان برآورده نشدن نقش انتظارت از همسر(تناقض نقش)" با 13 درصد به عنوان دومین عامل تاثرگذار بر طلاق معرفی شده است. متغیرهای "عدم شناخت و شناخت کم از همسر در قبل از ازدواج" با 7/8 درصد، "نارضایتی زناشویی (عدم رضایت از زندگی جنسی)"، "اعتیاد"، "ضعف در برقراری رابطه اجتماعی با همسر"، "دخالت نابجای پدر و مادر و سایر افراد دو فامیل"، "ضعف مهارتهای رفتاری زوجین(حل مشکل)"، "سست شدن باورهای مشترک(شرایط آنومیک) و "بحران ارزشها(توجه به منافع فردی)" به عنوان سایر متغیرهای تاثیرگذار بر طلاق شناسایی شده بودند.
معرفی مدل نهایی طلاق
پس از بررسی نظریههای تبیینکننده طلاق و بررسی چندین مدل فرضی از میان مدلهای علّی طلاق در آثار بررسی شده، میتوان یک مدل نهایی جهت تبیین طلاق معرفی نمود. به بیان دیگر، با استفاده از این مدل می توان دریافت که چه نظریههایی از قدرت تبیین یا اولویت بیشتری برخوردارند. هرچند باید پذیرفت که با وجود روابط بسیار پیچیده متغیرهای سطوح مختلف برحسب شرایط گوناگون اجتماعی، ارائه الگوی کلی تبیینکننده وضعیت و نسبت متغیرها تنها با قدری ساده سازی و تسامح امکان پذیر است.
تفاوت سنی، سن ازدواج، تفاوت تحصیلات، تفاوت عقاید، تعداد فرزندان، مدت ازدواج، اشتغال، درآمد، عدم صداقت همسر، تصور مثبت از پیامدهای طلاق، اعتیاد همسر به مواد مخدر |
سطح خرد |
سطح میانه |
سطح کلان |
ساخت قدرت در خانواده |
دگرگونی طبقاتی |
فاصله نقشها |
گرایش به طلاق
|
گرایش به طلاق |
سبک زندگی |
دخالت بیجای دیگران در زندگی زوجین |
گرایش فردگرایانه |
میزان برآورده نشدن انتظارات همسران از یکدیگر |
تعارض نقش |
روابط خویشاوندی |
آنومی |
صنعتی شدن جامعه |
بحران وجدان جمعی |
رضایت زناشویی |
نارضایتی اجتماعی |
آرزوهای بیحد و حصر |
خانواده هستهای |
ارزشهای منفی نسبت به طلاق |
طلاق
|
مدل نهایی علل طلاق براساس نمونههای فراتحلیل شده به تفکیک سطوح خرد، میانه و کلان |
در توضیح این مدل که پس از ترکیب مدلهای استفاده شده در نمونههای آماری تحقیق به دست آمده میتوان گفت که شناخت طلاق، نیازمند بکارگیری تئوریها در همه سطوح و در نظر گرفتن تاثیر و تاثرات متقابل متغیرها- روانشناختی، اقتصادی و متغیرهای زمینهای- است. یکی از ویژگیهای مهم متغیرهای طلاق این است که همواره ثابت نیستند؛ به عبارت دیگر، متغیرهای ساختاری گرچه از بالا بر سطوح دیگر میانی و خرد تاثیرگذار هستند، ولی خود نیز از سطوح پایینتر میتوانند تاثیرپذیر باشند.
بحث و نتیجه گیری
براساس یافتهها، روشهایی مانند "مشاهده" و "روش کیفی" که به نظر روشهای توانمندتری در مقایسه با سایر روشها در بررسی آسیبهای همچون طلاق هستند، بسیار کمرنگ بودند. با توجه به بحثهای نظری تحقیق، مطالعه مسئله طلاق نیازمند ورود به یکی از خصوصیترین حیطههای رابطه یک فرد و زوج میباشد که نیازمند استفاده از روشهای کیفی، جهت درک واقعیتر مسئله و اعتبار بیشتر یافتههای مطالعات میباشد.
استفاده از نظریههای همسان همسری، مبادله و شبکه، ویژگی مشترک – تقریبا- تمام مطالعات انجام شده در زمینه طلاق در ایران بوده است. به عبارت دیگر، هر مطالعه بدنبال تکرار مطالعات قبلی است و کمتر محققان این جسارت را به خود دادهاند تا به دنبال علتهای پنهان شده طلاق خارج از چارچوبهای قبلی بگردند. لذا نتایج مطالعات مشابه هستند. با توجه به یافتهها، توزیع جغرافیایی طلاق بدین صورت بوده که برای تبیین طلاق در اجتماعات روستایی و یا محیطهایی با همبستگی مکانیکی، نظریه همسان همسری از کارائی بیشتری برخوردار بوده –حداقل از این تئوری بیشتر استفاد شده- اما هر چه قدر به سمت کلانشهرها از جمله شهر تهران حرکت میکنیم، نظریههایی مانند مبادله از قدرت تبیین بالاتری برخوردارند. به نظر میرسد در زمینه نظریهپردازی در حوزه مسائل خانواده ایرانی با فقر تئوریک مواجه میباشیم و این ضعف در اغلب پژوهشها مشهود است.
بر اساس یافتهها، متغیر "تفاوت سنی" نقش غیرقابل انکاری بر طلاق دارد؛ به طوری که با افزایش اختلاف سنی زوجین، شاهد افزایش طلاق بودهایم. ضمن اینکه متغیر یاد شده در بیشتر تحقیقات با هر هدفی که انجام شده به عنوان یک متغیر زمینهای و بطور ثابت استفاده شده است. البته این اختلاف سن، از 3 سال اختلاف به بعد بیشتر به عنوان یک عامل افزایش وقوع طلاق خود را نشان میدهد. همچنین، با وجود نتایج متفاوتی که تحقیقات در مورد رابطه تعداد فرزندان و طلاق ارائه نمودهاند، اما در یک جمعبندی کلی و براساس مباحث نظری میتوان گفت که با افزایش "تعداد فرزندان" و همچنین متغیر "مدت زندگی مشترک" شاهد کاهش وقوع طلاق در آثار بررسی شده بودیم که با نتایج قبلی از جمله مطالعه قطبی (1382) همخوانی دارد. به بیان دیگر، وجود فرزندان و تعداد آنها به عنوان یک عامل بازدارنده قوی در کاهش احتمال وقوع طلاق– حداقل در جامعه ما- میتواند تاثیرگذار باشد. متغییر "عدم تفاهم اخلاقی" و یا "تعارضات فکری" هم پای ثابت فرضیهها در مطالعات مربوط به طلاق بود که در بیشتر موارد به عنوان یک متغییر غیرقابل انکار در وقوع طلاق، در آزمون فرضیات تایید شده بود.
متغیرهای اختلاف تحصیلی زوجین، اختلاف سن زوجین (14-8 سال)، تحصیلات زن و سن ازدواج زن با گرایش به طلاق زنان رابطه معنادار و مستقیمی داشته که با نتایج پژوهشهای دیگر نیز همخوانی دارد.[11] متغیرهای مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش زنان به طلاق رابطه معنادار و معکوسی دارند؛ به طوری که با افزایش مقدار این متغیرها از مقدار گرایش زنان به طلاق کاسته میشود. زنان شهری نسبت به زنان روستایی، زنانی که با همسرشان خویشاوند نبودهاند نسبت به زوجین خویشاوند و زنانی که شوهرشان بیش از یک زن داشتهاند نسبت به تک همسران از گرایش بیشتری به طلاق برخوردارند. همچنین، شیوه آشنایی زوجین بر گرایش زنان به طلاق مؤثر بوده است. متغیرهای مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش مردان به طلاق رابطه معنادار و معکوسی دارند.
یافتهها نشان دادند که در پنج سال نخست زندگی، بیشترین امکان طلاق وجود دارد و زوجین متقاضی طلاق اغلب بین20 تا 25 سال سن دارند. این یافته با یافتههای زرگر (1386)، مارتین و بومباس (1989)، کوردک (1993)، لارسون و هلمن (1994) که سن کم ازدواج را در بیثباتی زناشویی موثر دانستهاند، همخوانی دارد. دخالت بیجای اطرافیان در زندگی زوجین براساس نظریه شبکه، به عنوان یک عامل مشترک تاثیرگذار بر طلاق در نمونههای مورد بررسی بوده است؛ به گونه ای که زوجینی که بدون کمک والدین و به تنهایی همسرشان را انتخاب نموده اند و به صورت مستقل زندگی میکنند، از شانس بیشتری برای دوام زندگی زناشویی برخوردارند.
علتهای طلاق در مردان و زنان متفاوت است و بیشتر تحقیقات در بررسی علت طلاق، زوجین را به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته اند. به عبارت دیگر، در بررسی تاثیر یک متغیر مستقل بر طلاق، علاوه بر تاثیر کلی آن متغیر بر طلاق باید به تاثیر تفکیکی آن بر زنان و مردان نیز توجه داشت. به عنوان مثال، زنان بیشتر از مردان، نظرات دیگران را در زندگی زناشویی خود دخالت میدهند و تصورات مثبت مردان از پیامدهای طلاق، بیشتر متوجه زنان است و زندگی آنان را بیشتر از مردان تحت تاثیر خود قرار میدهند که با نتایج دیگر همخوانی داشت (فاتحیدهاقانی،1390). به عبارت دیگر، ممکن است نظریه شبکه در مجموع عامل تاثیرگذاری در گرایش زوجین به طلاق نباشد، اما همین عامل (دخالت بیجای اطرافیان در زندگی زناشویی) در بین زنان تاثیرگذار باشد و از طرفی برعکس، متغییری دیگر یعنی تصورات مثبت از پیامدهای طلاق، در مردان تاثیرگذارتر باشد. همچنین، تحصیلات زوجین هر چه بالاتر باشد، احتمال طلاق کاهش می یابد، ولی اگر بین میزان تحصیلات زوجین اختلاف وجود داشته باشد، احتمال طلاق افزایش می یابد و برعکس، هر چه تحصیلات زوجین مشابه باشد، احتمال وقوع طلاق کاهش می یابد. به لحاظ تفاوت سنی، اگر سن زن بیشتر از مرد باشد، احتمال وقوع طلاق بیشتر میشود.
اما متغیری مانند "تعداد فرزندان" و "مدت زندگی مشترک"، هم در بین زنان و هم در بین مردان باعث کاهش گرایش به طلاق میشود که البته این نکته، حکایت از پیچیدهتر شدن مطالعه عوامل مربوط به طلاق دارد. یافتههای مطالعه حاضر در تحکیم مبانی نظری و تایید یافتههای پژوهشی پیشین میباشند. به عنوان مثال، براساس نظریه شبکه، هر چه دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی بیشتر باشد، گرایش آنان به طلاق افزایش مییابد. همچنین، نظریه مبادله پیشبینی میکند زمانی که هر یک از زوجین، هزینههای زندگی زناشویی را بیش از منافع آن ارزیابی نمایند، احتمال گسستن این رابطه وجود خواهد داشت.
در برخی مطالعات به نقش متغیر بهداشت جنسی پرداخته شده (آزادی، 1389) اما در مجموع، کمرنگ بودن متغیرهای اقتصادی و رضایت زناشویی بویژه متغیرهای بهداشت جنسی، بیماریهای جسمی و مستمر زن و مرد، ناباروری و روابط نامشروع جنسی یکی از زوجین (خیانت جنسی)، از دیگر یافتههای مطالعه حاضر میباشد که به به عنوان "تابوهای پژوهشی" از آن یاد می شود. نقش پایین متغیرهای اقتصادی با یافتههای مارتین و بومباس (1989)، کوردک (1993)، ویدانوف (1990) و وستمن (2004) مطابقت نداشت- شاید به این دلیل که متغیرهای اقتصادی به عنوان علت طلاق بسیار کم مورد سنجش قرار گرفتهاند و از وزن کمتری در پیشبینی طلاق برخوردارند. متغیر "خیانت جنسی"، در مطالعات آماتو[12] و راجرز[13] (1997) و سوت[14] و لیود[15] (1995)، به عنوان قویترین پیشبینی کننده طلاق بودهاند که شاید دلیل آن تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی جوامع باشد. به هرحال به نظر میرسد متغیر یاد شده، نقش مهمی را در تبیین طلاق ایفا میکند که در نمونههای مطالعه حاضر، نادیده گرفته شدهاند. هم اکنون، "هنجاری شدن طلاق"، آن را از شکل تابوگونهای که در پیش داشت خارج نموده و به تبع آن، سهلگیرانهتر شدن نگرش افراد جامعه به طلاق را در پی داشته است.
از نظر محقق، نباید مسئله طلاق را تنها یک آسیب تلقی نمود، بلکه باید به آن یک نگاه تحوّلی هم داشت؛ چرا که از دیدگاه دورکیم، هر جامعه میتواند میزانی از طلاق داشته باشد، اما باید این میزان، کم باشد. این که هر جامعه بتواند میزانی از طلاق داشته باشد، نشان دهنده آن است که آزادی انجام طلاق در جامعه وجود دارد. لذا جامعه بیطلاق جامعه ایدهآل نیست. به بیان دیگر، بهتر است که آمارهای طلاق در استانها در کنار آمار سایر آسیبهای اجتماعی بررسی شود و از ایجاد تفکری که لزوماً ازدواجهای باقیمانده را در شرایط مثبت ارزیابی میکند، جلوگیری کرد؛ چرا که همین آسیبهای اجتماعی ثانویه، خود میتوانند به بروز آسیبهای دیگر بینجامند. به عنوان مثال، کم بودن نرخ آمار طلاق در استانی چون ایلام با 637 مورد[16] در سال 1391 میتواند دلایل بسیاری داشته باشد که لزوماً مثبت و سازنده نیست. قبح اجتماعی و عرفی بیش از حد طلاق و تأکید بر ادامه زندگی تحت هر شرایطی، نداشتن امکان گذران اقتصادی زندگی در صورت طلاق، وجود قتلهای ناموسی و تهدید به آن در صورت درخواست طلاق زن و ترس از طرد اجتماعی پس از طلاق، همگی از مسائلی هستند که میتوانند از بروز طلاق در این استان جلوگیری کنند و خود ایجادکننده آسیبهای اجتماعی دیگری همچون: خودکشی و خودسوزی زنان، قتل شوهر، قتل زن یا فرزندان در حین خشونتهای خانگی، اعتیاد، فرار از منزل و ارتباط نامشروع هستند- آسیبهایی که مرتب اخبارشان را در رسانههای جمعی می بینیم و میخوانیم. این جامعنگری به مسئله طلاق در مطالعات انجام شده در ایران، بسیار کمرنگ و گذرا ست.
در مجموع با توجه به نتایج تحقیق میتوان نتیجه گرفت که مطالعات انجام شده در زمینه طلاق (بویژه پایان نامههای تحصیلی) نیاز مبرم به سامان دهی دارند؛ از جمله: انتخاب موضوعات مطالعات، تدوین اهداف و فرضیات، روشهای پژوهش، ابزارهای مورد استفاده، تحلیل دادهها و ارائه راهکارها. دستیابی به دقت علمی، مدیون مطالعاتی همانند فراتحلیلهاست تا از طریق آنها با رفع کاستیهای روششناختی، پژوهشها سامان بیشتری یابند.
عناوین پژوهشی کلی که در نتیجه اهداف گستردهای را نیز به دنبال دارند، از جمله ضعفهای عمده این تحقیقات بود. ارائه راهکارهای کلی برای کاهش میزان طلاق و عملیاتی نبودن آنها نیز از دیگر انتقادات وارد به این مطالعات بود. تقریباً هیچ کدام از موضوعات، در تکمیل و یا ادامه تحقیقات قبلی نبودند که این نکته، "جزیره ای بودن" مطالعات در این حوزه را نشان میدهد. به عبارت دیگر، پژوهشها در کشور ما، در حمایت و تکمیل یکدیگر انجام نمیشوند و لازم است تا متولی خاصی برای این مقوله تعیین شود تا در حد امکان، پژوهشها را جهت دهی نماید و از پراکندگی موجود بکاهد.
هم اکنون، طلاق این پدیده شوم، به یک دغدغه ملّی بدل شده و نیازمند عزمی ملی و هماهنگی تمامی سازمانهای ذیربط از جمله قوه قضائیه، وزارت کشور، نیروی انتظامی، آموزش و پرورش، آموزش عالی و سازمان بهزیستی میباشد.
منابع
- آزادی، شهدخت و همکاران (1389) "ارزیابی عوامل اجتماعی زمینه ساز طلاق عاطفی در میان کارکنان زن شرکت بهره برداری نفت گچساران". مجله زن و بهداشت. دوره پاییز.
- اسماعیلزاده، علیاصغر(1388) "فراتحلیل مطالعات انجام شده در حوزه مهاجرت نخبگان". سازمان ملی جوانان.
- ریتزر، جرج (1376) نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر. محسن ثلاثی. تهران: علمی
- ساروخانی، باقر(1376) طلاق. تهران: دانشگاه تهران
- صدیقسروستانی، رحمت الله(1379) "فراتحلیل مطالعات انجام شده در حوزه آسیب شناسی اجتماعی ایران". نامه علوم اجتماعی. شماره 15، بهار و تابستان 1379، تهران: دانشگاه تهران.
- طباطبائی، قاضی و ودادهیر، ابوعلی(1389) فراتحلیل در پژوهشهای اجتماعی و رفتاری. تهران: جامعه شناسان
- فاتحی دهاقانی، ابوالقاسم(1390) "تحلیل جامعه شناختی عوامل موثر بر گرایش زوجین به طلاق در استان اصفهان". مطالعات امنیت اجتماعی. شماره 25: 54-13.
- میریآشتیانی، الهام(1382) مقدمهای بر آسیبشناسی مسائل اجتماعی در ایران. تهران: فرهنگ گفتمان
- نیازی، محسن و صدیقیارفعی، فریبرز(1390) جامعه شناسی طلاق. تهران: نشر سخنوران
فهرست مقاله ها، پایان نامهها، طرحها و کتاب های استفاده شده (نمونههای تحقیق)
- آقاجانی مرسا، حسین(1384) "عوامل مؤثر در طلاق بر حسب طبقه اجتماعی مورد: شهر تهران". فصلنامه تخصصی جامعه شناسی. سال اول، شمار 2.
- بهاری، فرشاد، صابری، سیدمهدی(1383) "مقایسه عملکرد خانوادگی زوجهای در حالطلاقارجاعی به سازمان پزشکی قانونی و زوج هایغیرمطلقه". مجله علمی پزشکی قانونی.10(34): 79-75.
- بهاری، فرشاد (1388) "تاثیر آموزش مهارت های ارتباط همسران بر میزان تعارض های زناشویی زوجهای متعارض متقاضی طلاق". پژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره. سال اول، شماره 1.
- پیران، پرویز (1369) "در پی تبیین جامعهشناختی طلاق: برخی ملاحظات روششناختی". ماهنامه اجتماعی - اقتصادی رونق. شماره 1.
- حفاریان، لیلا؛آقایی، اصغر؛ کجباف، محمدباقر و کامکار، منوچهر (1388) "مقایسه کیفیت زندگی (و ابعاد آن) در زنان مطلقه و غیرمطلقه و رابطه آن با ویژگیهای جمعیت شناختی در شهر شیراز". فصلنامه دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی. سال یازدهم، شماره 41.
- ریاحی، محمداسماعیل؛ علی وردی نیا، اکبر، بهرامی، کاکاوند سیاوش (1386) "تحلیل جامعه شناختی میزان گرایش بهطلاق". زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان). 5 (3): 140-109.
- زرگر، فاطمه؛ نشاطدوست، حمیدطاهر (1386)"بررسی عوامل موثر در بروز طلاق در شهرستان فلاورجان". فصلنامه خانواده پژوهی. 3(11): 749-737.
- جلیلیان، زهرا (1375) "عوامل اجتماعی موثر بر درخواست طلاق در شهر تهران". رساله کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی.
- ثنایی ذاکر، باقر وباقریان نژاد، زهرا(1382) "بررسی ابعاد نارضایتی زناشویی زنان و مردان متقاضی طلاق در شهر اصفهان". فصلنامه دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی. سال پنجم، شماره 15.
- سپهریان، فیروزه(1379) "بررسی مقدماتی عوامل موثر بر طلاق و راههای پیشگیری از آن". فصلنامه اصول بهداشت روانی. سال دوم. بهار و تابستان 1379، شماره پنجم و ششم.
- فروتن، سیدکاظم و جدید میلانی، مریم(1386) "بررسی شیوع اختلالات جنسی در متقاضیان طلاق مراجعه کننده به مجتمع قضایی خانواده". دوماهنامه دانشور پزشکی. شماره 78، دی 1387.
- قطبی، مرجان و همکاران(1382) وضعیت طلاق و برخی عوامل مؤثر بر آن در افراد مطلقه. تهران: دانشگاه علوم پزشکی تهران
- غیاثی، پروین؛ معین، لادن و روستا، لهراسب(1388) "بررسی علل اجتماعی گرایش به طلاق در بین زنان مراجعه کننده به دادگاه خانوادهی شیراز". فصلنامه جامعه شناسی زنان. سال اول، شماره 3.
- قطبی و دیگران (1382) "وضعیت طلاق و برخی عوامل موثر بر آن در افراد مطلقه ساکن در منطقه دولت آباد". فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی. سال سوم، بهار 1383، شماره 12، تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
- کاملی، محمدجواد (1386) "بررسی توصیفی علل و عوامل موثر در بروز آسیب اجتماعیطلاق در جامعه ایران با توجه بهآمار و اسناد موجود". فصلنامه دانش انتظامی. 9 (3).
- کردزنگنه، جعفر (1387) "بررسی پویایی ازدواج و طلاق در ایران با تأکید بر سرشماری سال 1385". تهران: ماهنامه مهندسی فرهنگی. سال سوم، شماره 21 و 22.
- مشکی، مهدی و همکاران (1390)" بررسی وضعیت و عوامل مرتبط با طلاق از دیدگاه زوجین مطلقه شهرستان گناباد در سالهای 88-1387". افق دانش. شماره 17 (پیاپی 51): 35-43.
- ملتفت، حسین (1381)" بررسی عوامل موثر بر گرایش زوجین به طلاق در شهرستان داراب". رساله کارشناسی ارشد، دانشگاه شیراز.
- هاشمزهی، نوروز(1386) "فراتحلیل پژوهشهای طلاق در کلانشهر تهران". دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهر تهران.
- یاری، مازیار؛ وظیفهدوست، حسین(1383) "وضعیت طلاق و برخی عوامل موثر بر آن در افراد مطلقه ساکن در منطقه دولت آباد". رفاه اجتماعی. بهار.1383
- Amato,P. R & Keith,B. (2001) "Children of Divorce in the 1990s: An Update of the Amato and Keith Meta-Analysis". Journal of Family Psychology.Volume 15, Issue 3, Pages 355-370
- Amato,P. R & Keith,B.(1991) "Parental Divorce and the Well-Being of Children: A Meta-Analysis". Psychological Bulletin. Volume 110, Issue 1, Pages 26-46
- Foroutan, S.K.(2008) "The prevalence of sexual dysfunction among divorce requested". Daneshvar Medical Journal 2008; 16(78): 11-17.
- Zahirodin, A.R., Khodaeefer, F.(2003) "Personality profile review referred to family court in Tehran in 2001". Feiz Magazine 2003.4(25):47-50
- Wagner, M. &Weiss, B.(2004) "On the variation of divorce risks in Europe: a meta-analysis ". The 3rd Conference of the European Research Network on Divorce.
- Wright, G. (1988) "Revitalizing exchange models of divorce". Social casework 56, (4). 205-212.