نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری مدیریتورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران (نویسنده مسئول) E-mail: Karimi_7896@yahoo.com
2 استاد، گروه مدیریت ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
3 استاد، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
چکیده
جانشینپرورى برنامهاى مدون براى شناسایى، انتصاب و جایگزینکردن افراد شایسته در پستهای کلیدی براى پیشبرد اهداف سازمان به شمار میآید. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل مدیریت جانشینپروری در وزرات ورزشوجوانان است که با روش تحقیق کیفی و با ماهیت اکتشافیبنیادی انجام گرفت. دادههای تحقیق از طریق نمونهگیری هدفمند با تکنیک گلولهبرفی و بر اساس مصاحبه نیمهساختاریافته با 19 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد دارای تجربیات مدیریتی در وزارتورزش وجوانان جمعآوری شد. سپس دادهها بر اساس نظریه داده- بنیاد و با رویکرد کلاسیک گلیزر (1992) طی دو مرحله کدگذاری واقعی و کدگذاری نظری تجزیه وتحلیل شدند و مدل زمینهای طراحی گردید. پس از تحلیل مصاحبهها نتایج تحقیق نشان داد برای پیادهسازی جانشینپروری، در ابتدا جهت بسترسازی اولیه یکسری الزامات شامل فرهنگسازی، حمایت و تعهد مدیران ارشد، شفافسازی در امور مدیریت منایع انسانی، الزامات قانونی، پشتیبانیهای اقتصادی، استقرار نظام شایستهسالاری مورد نیاز میباشد. همچنین اقدامات اجرایی لازم به ترتیب در شش گام شامل شناسایی پیشبرندهها، تعیین کمیته جانشینپروری، شناسایی پستهای کلیدی، تعیین شاخصهای ورود افراد به طرح جانشینی، ارزیابی و انتخاب کاندیداها و توانمندسازی کاندیدااها دستهبندی شدند. درنهایت، مشخص شد که میتوان با استقرار نظامجانشینپروری، کارکنان مستعد و دارای توان و شایستگیهای آشکار و نهفته را شناسایی و معرفی کرد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Succession Management Model in the Ministry of Sport and Youth: Grounded Theory
نویسندگان [English]
- Maryam Karimi 1
- Sedigheh Heydarinejad 2
- Yadollah Mehralizadeh 3
1 Ph.D. Student in Sport Management, Faculty of Sport Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
2 Ph.D., Professor, Sport Management Department, Faculty of Sport Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
3 Ph.D., Professor, Educational Sciences Department, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Shahid Chamran University of Ahvaz, Ahvaz, Iran
چکیده [English]
Succession is considered as a planning to identify, appoint and replace competent people in key positions to advance the goals of the organization. The study is to design a native model of succession management in the Ministry of Sport and Youth through qualitative and exploratory-fundamental research method. The research data were collected through the purposive sampling with snow ball technique and by semi-structured interviews with 19 academic experts and individuals with managerial experiences in the Ministry of Sport and Youth. The data which were analyzed in two stages of real coding and theoretical coding, designed the grounded model.The results showed that for implementation of succession for initial context, a set of requirements, including culture, support and commitment of senior managers, transparency in affairs of management of human resources, legal requirements, economic support, establishment of a meritocracy system is required. In addition, the necessary executive measures were classified in six stages, respectively, including identification of the promoters, the determination of succession committee, the identification of key posts, the determination of the entering of individuals to the succession plan, assessment and selection of candidates, and enablers of candidates. Finally, it has been found that the talented employees can be identified by deployment of succession planning.
کلیدواژهها [English]
- Key Words: Ministry of Sport and Youth
- Succession Management
- Grounded Theory and Snow Ball Techniqu
طراحی مدل مدیریت جانشین پروری در وزارت ورزش و جوانان : نظریه داده بنیاد
مریم کریمی[1]
صدیقه حیدرینژاد[2]
یدالله مهرعلیزاده[3]
تاریخ دریافت مقاله: 8/10/1397
تاریخ پذیرش مقاله:31/1/1398
مقدمه
نیروی با کیفیت و با مهارت بالا تنها چیزی است که کپیبرداری و تکرار آن در سازمانها تقریباً غیرممکن است. بنابراین سازمانها با تمرکز بر خزانه استعدادهایشان میتوانند منبع مزیت رقابتی نسبت به سایر رقبا را دارا گردند. در واقع توانایی جذب و استخدام، نگهداشت، آموزش و توسعه مناسب و به کارگیری توانمندیهای افراد در تمام سطوح سازمان را میتوان یکی از مزیتهای رقابتی پایدار یک سازمان به حساب آورد و از آنجا که تقاضا برای نیروی شایسته بیشتر از عرضه آن میباشد، سازمانها با از دست دادن افراد با تجربه و ماهر خود به دلایل گوناگون، متحمل خسارت میگردند(مآگر[4]، 2017: 173). از طرف دیگر، جداشدن نیروهای انسانی از سطوح گوناگون سازمانی به دلایل مختلفی مانند استعفا، بازنشستگی، ارتقای شغلی، بیماری یا حتی فوت، اجتنابناپذیر است. بی تردید، این ترک خدمت نیروها در مشاغل سازمانی به ویژه در مناصب کلیدی حساس در صورت نداشتن جانشینی هم سطح مهارت و دانش او می تواند بر عملکرد سازمان تأثیری منفی برجای بگذارد (کولینز و همکاران، 2015: 11). همچنین باید در نظر داشت که در اختیار داشتن منابع انسانی ماهر و شایسته را تنها با استخدام نمیتوان حل کرد و سازمانها برای حل این بحران با جانشینپروری میتوانند نگاه خود را به درون سازمان معطوف داشته باشند تا بتوانند بر توسعه و توانمندسازی و پرورش استعدادهای موجودشان تمرکز کنند (کریمی،1397: 105).
راث ول[5] (2010) یکی از این ابزارهای تأمین نیروهای زبده برای مشاغل مهم سازمانی را ایجاد برنامهای به نام «مدیریت جانشینپروری»[6] معرفی میکند. از دیدگاه او مدیریت جانشینپروری، فرایندی است که طی آن افراد مناسب برای تصدی سمتهای سازمانی از میان افراد واجد شرایط و بااستعداد برگزیده میشوند و از طریق برنامههای متنوع آموزشی برای تصدی مشاغل و مناصب اصلی در سالهای آینده آماده میگردند. درواقع، برنامه جانشینپروری شبیه مسابقه دو امدادی است که مدیر در مسیر و حرکت، مسئولیت را به دیگری واگذار می کند-در این مسابقه تیم کسی که چوبش به زمین میافتد، مسابقه را میبازد. در طی سالهای اخیر هم، با تغییر دیدگاهها نسبت به راهبردهای توسعه مدیریت منابعانسانی، توسعه منابع فکری و انسانی به عنوان راز بقا و ماندگاری سازمان ها و جوامع تلقی می شود و مهمترین چالش در عرصه کسب و کار، بهرهمندی از منابع انسانی هوشمند، مستعد، توانمند و شایسته میباشد (مک دام[7]، 2012: 140). بنابراین سازمانهای دولتی و غیردولتی امروزی نیازمند مدیرانی هستند که بتوانند با تدوین برنامههای مشخصی چون مدیریت جانشینپروری و شناسایی و تربیت نیروهای مستعد، هنگام مواجهه با تأثیرات نیرومند محیطی حاصل از خروج نیروهای انسانی با ایفای واکنش مناسب و به موقع زمینه موفقیت و بهرهوری سازمان را فراهم آورند.
بررسی پژوهشها نشان میدهد که درصد از متخصصان منابع انسانی، فعالیتهای جانشینپروری و استعدادیابی را به خوبی نمیشناسند و فقط21 درصد از آنها این برنامه را به طور رسمی اجرا میکنند (رابلز[8]،2012: 458). قابل توجه آن که بیشتر این تحقیقات در حوزه جانشینپروری، فضای کسبوکارها را مشابه در نظر میگیرند و این حقیقت را که آنها با شکلی متفاوت اداره میشوند و ساختار کارکنان و مدیریت آنها متفاوت است، نادیده میگیرند (سابن[9]،2015: 227). در حالی که به دلیل وجود تفاوتهایی در نوع فعالیت سازمان، اندازه، عمر سازمان، ارزشهای مدیریتی مختلف و همچنین میزان زمان، منابع و تخصص در اختیار سازمان، طراحی برنامههای جانشینپروری به اشکال متنوعی امکان پذیر خواهد بود (راثول، 2010: 13). با وجود مدلها و رویکردهای زیاد در حیطه جانشینپروری هنوز مدل یا رویکرد واحدی برای همه سازمانها و موقعیتها وجود ندارد و تأکید صاحبنظران بر باز طراحی کردن مدل بر اساس شرایط خاص هر سازمان میباشد (ریچاردسون[10]، 2014).
در حال حاضر یکی از چالشهای اساسی بخش دولتی ایران، نداشتن مدل کارآمد و بومی جانشینپروری خاص هر سازمان است. به اعتقاد میرمحمدی و حسنپور (1390) در نظام اداری ایران، موضوع راهبردی جانشینپروری به بوته فراموشی سپرده شده و برای پرکرن خلأ نیروهای خارج شده از نظام اداری، برنامهریزی اساسی و پیشبینی کارشناسی صورت نمیپذیرد. همچنین باید گفت که ادبیات موضوع پیرامون مفهوم جانشینپروری در کشور ما بسیارمحدود است؛ به طوری که پژوهشهای انجام شده در زمینه استعدادیابی و برنامه جانشینپروری در سازمانهای دولتی اثرگذار- در حالیکه بخش دولتی کشور نیاز مبرم و اساسیتری به برنامه جانشینپروری دارد (مثل وزارتخانهها، معاونتهای ریاست جمهوری و...)- انگشت شماراست. به عنوان مثال، نیلپور و همکاران[11] (2014) به مطالعه چالشهای جانشینپروری در سازمانهای دولتی ایران، لطیفی و همکاران (1395) به بررسی الگوی جانشین پروری در سازمانهای دولتی از طریق کاربست مدلسازی ساختاری– تفسیری؛ قاسمی و همکاران (1392) به بررسی دشواریها و موانع استقرار برنامه جانشینپروری در نظام اداری ایران، خوارزمی و همکاران (1395) بررسی تحلیلی شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب پیادهسازی نظام جانشینپروری کارکنان دانشگاهی، دونر و همکاران[12] (2017) در پژوهشی با عنوان «برنامه ریزی جانشین پروری و مدیریت» به بررسی برنامههای جامع جانشین پروری و توسعه رهبری برای موفقیت در ارتباطات تجاری و منافع مالی شرکت ها در آینده و سنیوولیبا[13] (2015) به بررسی برنامه ریزی جانشینی جهت آماده سازی نسل بعدی نیروی کار دانشگاه پرداختند. نادریان(1396) در پژوهش خود به بررسی عوامل تسهیلکننده و بازدارنده در اجرای برنامه جانشین پروری بازیکنان در تیمهای فوتبال پرداخت. عاشوری و همکاران (1394) به شناسایی عوامل اثرگذار بر جانشینپروری در چهار فدراسیون منتخب ورزشی همت گماردند. همچنین قلیپور و همکاران (1389) مرشدیت (رابطه استاد- شاگردی) را به عنوان یک مکانیزم برای جانشینی پیشکسوتان و مدالآوران شهر تهران و سابینگ و واشنگتن (2011) تعیین جانشین رهبری تیم را عامل مثبت بر روی عملکرد تیم ورزشی بیان کردند.
اجرای موضوع جانشینپروری در وزارت ورزش و جوانان، به عنوان عالیترین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی کشور که بیشتر خدماتمحورند و نقش انسان به عنوان مهمترین سرمایه سازمان در آن، از سایر منابع پررنگتر است، اهمیت بیشتری دارد. بدون شک ایجاد وقفه در مدیریت صحیح نیروی انسانی به خصوص در بحث جانشینپروری صدمات جبرانناپذیری را به آن وارد میکند، چون نیاز به افراد توانمند یک موضوع مقطعی نیست، بلکه در همه دورههای زمانی باید در سازمان وجود داشته باشد. از دیگر عللی که وزرات ورزشوجوانان را به سمت توجه هر چه سریعتر به جانشینپروری سوق میدهد، آمار ارائه شده از سوی واحد منابعانسانی حاکی از قریبالوقوع بودن بازنشستگی حدود50 درصد از مدیران وکارکنان فعلی طی پنج سال آینده و نبود برنامه کاملاَ مشخص و مدونی با عنوان «جانشینپروری در سازمان» است که خود منجر به استمرار خدمت بسیاری از نیروهای بازنشسته خواهد شد (برگرفته از صحبتهای کارمندان ارشد واحد منابع انسانی وزات ورزش و جوانان. همچنین ابلاغ اخیر سازمان بازرسی و سازمان اداری و استخدامی کشور به همه وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی از جمله وزارتورزشوجوانان مبنی بر قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان، اجرای این کار را در وزارت تشدید میکند و از آنجایی که محیطهای ورزشی، محیطهایی پویا و فعالی هستند که در آنها انسانها نقش بسیار مهمی دارند، پس طراحی مدل مشخصی جهت ایجاد خزانهای از نیروهای انسانی که بتوان در مواقع ضروری به آن دست یافت بدون شک به بهبود شاخصهای عملکردی وزرات ورزشوجوانان در سطوح ملی و بینالمللی منجرخواهد شد.
بررسی مستندات و پیشینه ها نشان میدهد که مبحث جانشینپروری در زمینه ورزش تاکنون به طور منسجم مطالعه نشده و به راهبردها، پیامدها و فرایندهای حاکم بر مدیریت جانشینپروری در وزارتورزشوجوانان توجه دافی مبذول نگردیده است. در واقع، وجه تفاوت این پژوهش با پژوهشهای قبلی در این است که اولاَ، سعی شده است یک سازمان دولتی که مستقیماَ زیر نظر دولت است، بررسی شود؛ ثانیاَ، با انجام کار میدانی دقیق و مصاحبهگرفتن از مدیران ارشد، میانی و کارشناسان زبده این سازمان و خبرگاندانشگاهی، مدل فرآیندی مدیریت جانشینپروری در بخش دولتی به روش و قالب علمی مناسب تفهیم و تبیین شود. ازاین رو انجام این تحقیق میتواند براساس شناخت از وضعیت موجود، مدلی برای توسعة جانشینپروری در وزارت ورزشوجوانان ارائه دهد. این مدل میتواند نقش مهمی برای مدیران دولتی به ویژه مدیران ورزشی کشور در جهت برنامهریزی راهبردی حوزه منابع انسانی ایفا کند و به عنوان مبنایی مناسب برای تحقیقات آتی کشور در این حوزه باشد.
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش داده- بنیاد، یک روش استقرایی و اکتشافی است که به پژوهشگران در حوزههای موضوعی گوناگون امکان میدهد تا به جای اتکا به نظریههای موجود، خود به تدوین نظریه اقدام کنند. این نظریه بر اساس دادههای واقعی تدوین میشود و در مواردی که دانش موجود در زمینههای محدود است، کاربرد دارد (مهرعلیزاده و همکاران، 1392: 258). در این پژوهش با توجه به هدف اولیه که طراحی مدل بومی در زمینه مدیریت جانشینپروری در وزرات ورزشو جوانان میباشد- و تا کنون در این حیطه نظریهای بیان نشده- به منظور ارائه مدلی نظاممند و شماتیک، از راهبرد نظریهداده- بنیاد مبتنی بر روش مصاحبههای عمیق و با تأکید بر رویکرد اکتشافی استفاده شد. مصاحبه ها در سال 1397، به مدت زمان 50 تا 120 دقیقه و در دفتر کار مشارکتکننندگان انجام شد و در نهایت بعد از رسیدن به اشباع و کفایت نظری با افرادی که معرفی شده بودند، به اتمام رسید. در مواقع یادداشت برداری یا تعارض بین کدها یا ابهام در مفاهیم، ارتباط کوتاه تلفنی یا مجازی با مصاحبه شونده مجدد صورت میگرفت تا اطلاعات بهتر و غنیتری در دسترس قرار گیرد.
در این تحقیق سعی شد که از رویکرد کلاسیک (طرح خودجوش) که در سال 1992 از جانب گلیزر[14] در نظریه داده- بنیاد مطرح شد، استفاده شود. گلیزر (1992) معتقد است که نظریه باید از دل دادهها بجوشد و ظهور یابد، نه اینکه محقق از قبل رابطه بین مقولهها را در قالب کدگذاری محوری در نظر گرفته باشد و بعد از آن به دنبال مقولههایی باشد که با الگو سازگار باشند. در این پژوهش چون از روش کلاسیک استفاده میگردد، مراحل تجزیه و تحلیل دادههای کیفی در قالب دو مرحله: 1- کدگذاری واقعی[15] که خود شامل دو مرحله کدگذاری باز و انتخابی (محوری) میباشد و2- کد گذاری نظری[16] انجام شد. در مرحله کدگذاری باز ، مطالب خطبهخط خوانده و به هر قسمت از دادهها (که ممکن است یک کلمه، خط یا پاراگراف باشند) یک برچسب اختصاص داده شد. این تکه از دادهها را میتوان یک واقعه درنظر گرفت و چندین واقعه، یک مفهوم را شکل میدهند. در اصل هر نکتة کلیدی، یک واقعه محسوب می شود. سپس واقعهها به یک سطح بالاتر یعنی مفهوم انتقال یافتند. بعضی از مفاهیم، از ترکیب چند واقعه بهدست میآیند و بعضی، تنها از یک واقعه یا نکته کلیدی حاصل میشوند. در مرحله کدگذاری انتخابی، از طریق مقایسه مستمر کدها و مفاهیم تولید شده در مرحله قبلی، مقولههای فرعی و مقوله محوری یا اصلی شکل میگیرد. کدگذاری انتخابی تا زمانی ادامه پیدا میکند که مقوله اصلی و مقولههای مرتبط اشباع شوند. در این مرحله از تحلیل مصاحبهها، 145 مفهوم به دست آمد که از تلفیق آن ها با یکدیگر 24 مقوله فرعی در 7 مقوله اصلی دستهبندی شدند و امکان فهم عمیق تر، چرایی و چگونگی مدیریت جانشنیپروری فراهم شد. در مرحله کدگذاری نظری، چگونگی ارتباط مقولهها با یکدیگر را مفهومسازی میکنند. کدگذاری نظری معمولاَ در زمان مرتبسازی و یکپارچهکردن یادداشتها اتفاق میافتد. کدگذاری باز و انتخابی، به دستهبندی، طبقهبندی و در واقع تکهتکه کردن دادهها میپردازد، اما در این مرحله و از طریق کدهای نظری، مفاهیم را به یکدیگر ارتباط میدهیم. در واقع این کدها چگونگی ارتباط مقولهها را با یکدیگر مفهومسازی می نماید( گلیزر، 1978).
باید خاطرنشان ساخت که به علت ماهیت روش مورد استفاد، تعیین دقیق جامعه و نمونه آماری، مانند روشهای تحقیق کمی، در ابتدای کار مشخص نیست و دلیل این امر آن است که محقق مطمئن نیست که فرایند تحقیق او را به کجا میکشاند. در عوض محقق آنقدر به جمعآوری دادهها ادامه میدهد که به نقطه اشباع برسد؛ یعنی جایی که دیگر هیچ اطلاعات جدیدی فراهم نشود. از این رو، نظریه داده- بنیاد انعطافپذیر است و محقق را قادر میسازد به مسائل جدیدی بپردازد که پیشتر در مورد آنها فکر نکرده است (استراس و کوربین، 1390: 178). در این پژوهش انتخاب نمونه برمبنای نمونهگیری هدفمند یا تکنیک گلولهبرفی انجام گردید. برای این کار، ابتدا از میان جامعه آماری پژوهش که شامل کلیه خبرگان دانشگاهی (عضو هیئت علمی دانشگاهها) و افراد دارای تجربیات مدیریتی در وزارت ورزش و جوانان بودند، فهرستی تهیه و سپس با آنها مصاحبه عمیق برگزار شد. پس از اتمام هر مصاحبه، از هر یک از افراد مورد مصاحبه خواسته شد سایر خبرگان را به محقق معرفی کنند. این کار تا زمانی ادامه یافت که پژوهشگر به نقطه اشباع[17] رسید؛ جایی که دادههای جدید جمعآوری شده با دادههایی که قبلاً جمعآوری شده تفاوتی نداشت و شبیه هم بودند. در نهایت پژوهشگر با تعداد 19 مصاحبه، به اشباع نظری رسید. بنا بر نظر کوال (1996)، با توجه به زمان و منابع قابل دسترس، تعداد (10±15) نمونه برای انجام مصاحبه کافی خواهد بود. پس از مطالعه و بررسی مبانی نظری، دادههای خام به صورت استقرایی از مصاحبههای انجام شده بر اساس نظریه داده- بنیاد با رویکرد کلاسیک تجزیهوتحلیل شدند. در جدول 1، نمونه ای از کدگذاری باز و انتخابی از چند مصاحبه نشان داده شده است:
جدول 1: نمونهای از کدگذاری باز و واقعی
مقوله اصلی |
مقوله فرعی |
مفاهیم |
واقعهها (برچسبزنی اولیه) |
کد مصاحبه |
الزامات و بسترهای اولیه لازم |
حمایت و تعهد مدیران ارشد |
آگاه سازی مدیران جهت حمایت |
چون نیاز این موضوع در این سازمان حس میگردد، توجیه پذیری و حمایت مسئولان وقت وزارتخانه برای تمامی مراحل جانشین پروری لازم می باشد. |
AR29 |
تعهد و پشتیبانی مدیران ارشد |
تعهد مدیران ارشد و پشتبانی آنها عامل اصلی اجرای جانشینپروری میباشد. |
CR7 |
||
شفاف سازی |
نبود شفافیت در امور مدیریتی |
یکی از عمدهترین مشکلات ما مشخص نبودن امور مدیریتی در سازمان است |
AR5 |
|
روشن بودن تمام امور |
مشخص بودن کلیة اتفاقاتی که افتاده و ممکن است در آینده بیفتد |
BR13 |
برای تعیین موثق بودن دادهها- که در تحقیقات کیفی معادل پایایی و روایی در تحقیقات کمی است- از دو روش بازکدگذاری(پایایی بازآزمون) توسط یک پژوهشگر دیگر و روش بازبینی اعضا استفاده شد (امیری و نوروزی، 1394، 135). در روش بازکدگذاری، 3 مصاحبه در اختیار پژوهشگر دیگری قرار گرفت. ضریب پایایی بازآزمون 85 درصد بود که نشاندهنده میزان توافق کدگذاری در دو محقق، ثبات و درجه توافق مطلوب در کدگذاری است. با توجه به اینکه این میزان پایایی بیشتر از 60 درصد است (کوال، 1996)، قابلیت اعتماد کدگذاری مطلوب و مورد تأیید است. همچنین برای تعیین تأییدپذیری از روش بازبینی اعضا استفاده شد (آندرو، 2011). کدگذاری ها و مدل نهایی در اختیار سه نفر از مصاحبه شوندگان قرار گرفت و آنها نظرهای خود را اعمال و در نهایت مدل کلی تحقیق را تأیید کردند.
یافتههای پژوهش
از آنجا که فرایند تحقیق کیفی ماهیتی غیرخطی دارد، فرایند کدگذاری ها بارها و بارها تکرار شد و براساس رویههای مطرح شده در قسمت روششناسی، کلیه مفاهیم، مقولههای فرعی و اصلی به طور منظم- مانند آنچه که در جدول 2 برای کدگذاری سه مقوله فرعی (حمایت و تعهد مدیران ارشد، لزوم و جود شفافیت در مدیریت منابع انسانی و الزامات قانونی) از الزامات و بسترها نوشته شده است- تنظیم شدند.
جدول 2: کدگذاری مفاهیم، مقوله فرعی و اصلی مرنبط با سه مقوله از الزامات و بسترهای اولیه
مقوله های اصلی |
مقوله های فرعی |
الزامات و بسترهای لازم |
حمایت و تعهد مدیران ارشد، لزوم وجود شفافیت در مدیریت منابعانسانی، الزامات قانونی، الزامات اجتماعی،تسهیلات و پشتیبانیهای اقتصادی، استقرار نظام شایستهسالاری و ایجاد فرهنگ جانشین پروری |
شناسایی مشوقها |
آینده نگری، کارتیمی، انعطاف سازمانی، وجود کارراهه شغلی، کسب مزیت رقابتی، نظام پاداش و جبران خدمات و ثبات مدیریتی |
تعیین کمیتهی جانشینپروری |
ایجاد دبیرخانه مشخص و مشخص بودن وظایف |
شناسایی پستهای کلیدی |
پرسش از مدیران و متخصصان امر و بر اساس وظیفه حاد و اساسی |
تعیین شاخصهای ورودافراد به طرح جانشینی |
شاخصهای فردی و شاخصهای رفتاری |
نحوه ارزیابی و انتخاب کاندیداها |
ارزیابی و انتخاب شهودی و مشاورهای |
توانمندسازی کاندیداها |
آموزش داخلی و خارجی |
در نهایت، با طبقهبندی 145 مفهوم به دست آمده، 24 مقوله فرعی شکل گرفت که در مرحله کدگذاری نظری حول 7 مقوله اصلی طبقهبندی گردید. در اینجا فقط مقولههای فرعی و اصلی مدل بر اساس آنچه در بالا و روش تحقیق بیان شد، در قالب جدول زیر آمده است:
جدول 3: مقوله های فرعی و اصلی
مفاهیم |
مقولههای فرعی |
مقوله اصلی |
پشتیبانی و حمایت مدیران ارشد از سیاستهای جانشین پروری |
حمایت و تعهد مدیران ارشد
|
الزامات و بسترهای اولیه
|
پذیرش سیستم مدیریت جانشینپروری توسط مدیران |
||
آگاه سازی مدیران جهت حمایت |
||
تعهد منابع انسانی کلیدی وزارت نسبت به جانشینپروری |
||
تعیین چارچوب حمایتی |
||
نبود ابهام در امور انتصابات |
لزوم وجود شفافیت در مدیریت منابع انسانی |
|
شفافسازی کردن در امور سازمان |
||
شفاف بودن فرایند جانشینپروری |
||
لزوم تدوین فرایند جانشین پروری به شکل دستورالعمل و شفاف |
||
الزامات و دستورالعملهای مکتوب قانونی به همراه ضمانت اجرا جهت اجرای جانشینپروری |
الزامات قانونی |
|
قانونی بودن فرآیند اجرا |
||
تأکید هیئت دولت بر اجرای این موضوع به همراه دستورالعملهای ابلاغی |
||
ابلاغ الزامات قانونی به همراه ضمانت اجرا به تمام بخش ها |
بر مبنای یافتههای حاصل از مصاحبه ها، اولین مقوله اصلی الزامات و بسترسازی اولیه است که خود شامل مقولههای فرعی زیر می باشد: حمایت و تعهد مدیران ارشد، لزوم وجود شفافیت در مدیریت منابعانسانی، الزامات قانونی، الزامات اجتماعی، تسهیلات و پشتیبانیهای اقتصادی، استقرار نظام شایستهسالاری و ایجاد فرهنگ جانشینپروری. در ادامة تحلیل دادهها و کدگذاریها، اقدامات اجرایی جانشینپروری در 6 مقوله اصلی دستهبندی شدند: اولین مقوله اصلی از این اقدامات، شناسایی عوامل مؤثری همچون: آینده نگری، کارتیمی، انعطافسازمانی، وجود کارراهه شغلی، کسب مزیت رقابتی، نظام پاداش و جبران خدمات، ثبات مدیریتی در پیشبرد جانشینپروری بود. دومین مقولة اصلی، تعیین کمیته جانشینپروری شامل دو مقوله فرعی ایجاد دبیرخانه مشخص و مشخص بودن وظایف بود. سومین مقوله، شناسایی پستهای کلیدی شامل دو مقوله فرعی پرسش از مدیران و متخصصان امر و توجه به نمودار سازمانی به عنوان روشهای شناسایی این پستها بود. چهارمین مقوله اصلی، تعیین شاخصهای ورود افراد به طرح جانشینی بود که تحلیل نتایج مصاحبه ها، دو شاخص فردی و رفتاری را به عنوان شاخصهای مؤثر تعیین نمود. پنجمین مقوله اصلی، نحوه ارزیابی و انتخاب کاندیداها با مقولههای فرعی ارزیابی به صورت شهودی و مشاورهای بود. آخرین مرحله از این اقدامات، توانمندسازی کاندیدااها با دو روش آموزش داخلی و خارجی نامگذاری شد. در نهایت پس از تحلیلهای مکرر مفاهیم و مقولههای فرعی و اصلی، مدل نهایی زیر تبیین گشت:
شکل 1: مدل نهایی مدیریت جانشینپروری در وزارت ورزش و جوانان
شکل بالا الگوی جانشینپروری برخاسته از نظریه داده- بنیاد، بر اساس دیدگاه و نقطه نظرات متخصصان و مطلعان کلیدی حوزه وزارت ورزش و دانشگاهها را نشان میدهد و بیانگر این است که نظامجانشینی در وزارتورزشوجوانان به دلیل ساختار سنتی از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است. از این رو، در ابتدا باید برای تسهیل قابلیت اجرایی این مدل به بسترسازی مناسب و قرارگیری الزامات پرداخت تا بتوان در ادامه آن اقدمات اجرایی لازم شامل شش مرحله را پیاده ساخت.
بحث و نتیجهگیری
به نظر مصاحبهشوندگان اولین مرحله برای طراحی مدل جانشینپروری، ایجاد مجموعه ای از الزامات جهت بسترسازی اولیه میباشد تا موضوع قابلیت اجرایی پیدا کند. این الزامات شامل فرهنگسازی، حمایت و تعهد مدیران ارشد، شفافسازی در امور مدیریت منایع انسانی، الزامات قانونی، تسهیلات و پشتیبانیهای اقتصادی و استقرار نظام شایستهسالاری میباشد. در ادامه، این الزامات به طور مختصر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
از مصاحبهها چنین به دست آمد که ابتدا باید به برآورد شرایط اولیه که همان بسترسازی فرهنگی است، مبادرت ورزید؛ چراکه اهمیت فرهنگسازی بر کسی پوشیده نیست و به نوعی در استقرار هر نظامی در سازمانها نقش اساسی ایفا میکند و شکلدهنده رفتار و نگرش کارکنان در بسترسازی برای اجرا و نیل به اهداف از پیش تعیینشده است. لذا توجه به بسترسازی فرهنگی برای ایجاد یک تصویر و دیدگاه مثبت لازم است که خود سبب ازبینرفتن ترس کارمندانی می شود که جانشینپروری را خطری برای موقعیت خود در سازمان میدانند. مصاحبهشوندگان معتقد بودند تحکیم و تقویت فرهنگ جانشینپروری از طریق تشکیل هماندیشی و مشارکت، براى جلوگیرى از انتصاب به صورت تجربى و نیروی بیرونی در مناصب کلیدى احساس میشود. سینولیبا (2015) نیز به نقش فرهنگ در استقرار و بهرهبرداری از نظام مدیریت جانشینپروری اشاره کردهاست که خود تأکیدی بر لزوم توجه به این موضوع در اجرای اولیه جانشینپرروی میباشد.
از دید مصاحبهشوندگان پس از فرهنگسازی، حمایت و تعهد مدیران ارشد در زمینه فراهم سازی مقدمات اجرای این برنامه و پذیرش آن از سوی دیگران الزامی میباشد. البته این تعهد و التزام نباید فقط به حمایت لفظی و کلامی محدود باشد، بلکه بهتر است بالاترین سطوح سازمانی شامل معاونان و تیم مدیران ارشد وزارت، نقش یک قهرمان مشتاق را در این برنامهها به عهده بگیرند. نتایج تحقیقات واشینگتون (2016)، کیم (2006)، طیفی و همکاران (1395) و ابوالعلایی (1393) ضرورت این مقوله را تأیید میکنند. نتایج راثول (2010) نشان میدهد برنامهریزی جانشینپروری در واقع یک نظام تصمیمسازی است و فقدان باورمندی و حمایت مدیران عالی که استفادهکنندگان اصلی آن هستند، این برنامه را ناکارآمد خواهد ساخت. الزام بعدی در مورد وجود وضوح و شفافیت در کلیه امور مرتبط با مدیریت منابعانسانی در وزارت ورزشوجوانان میباشد؛ به طوری که نظام جانشینپروری باید بتواند زمینه مناسب را برای رشد و ارتقای کارکنان مستعد فراهم نماید و فرصتهای یکسان را برای آنان به گونهای ایجاد نماید که آنها بدانند برای رسیدن به مرحله خاصی در نردبان ترقی چه کارهایی باید انجام دهند و تلاش خود را در چه راستایی معطوف نمایند. از نظر کیم (2006)، شفاف و مشخصبودن اهداف و فرایند جانشین پروری برای کلیه کارکنان سازمان جزو عوامل فرایندی جانشنپروری میباشد که منجر به تسهیل اجرای این برنامه در سازمان میشود. راثول (2010) یکی از معایب برنامه جانشینپروری غیرعلنی، را احتمال ترک سازمان فعلی توسط کارکنان با استعداد و برجسته و نیز محدودیت در کمک به توسعه این افراد به دلیل آگاه نبودن از موقعیت آنها در سازمان می داند.
تدوین دستورالعملها و شیوهنامههای مکتوب به همراه ضمانت اجرا، الزامی دیگر برای اجرای این موضوع میباشد. تمامی مصاحبهشوندگان همنظر بودند که وجود دستورالعملهایی برای این موضوع- اگر از طرف مقامات بالا تنظیم، مهر و امضا شده باشد- زمینه برای اجرای این کار را در این وزارتخانه تسهیل میکند و از جهتگیری نامناسب فعالیتهای مرتبط و نیز نابسامانی رویکردها و رویههای اجرایی جلوگیری خواهد نمود. نتایج پژوهش نیلیپور و همکاران (2014) و کیم (2006) مبنی بر وجود ساختار سازمانی مکتوب و شفاف به همراه ضمانت اجرای برنامه جانشینپروری در تمام بخشها و سطوح مدیریتی جهت اجرای راهبرد جانشینپروری در سازمان، مؤید این موضوع است.
به علاوه، مصاحبه ها نشان داد که نظام اخلاقی- اجتماعی حاکم بر نظام های ارزشی ما، مرد سالارانه است که این که خود جانشینپروری بانوان را محدود میکند. از آنجا که روح کلی حاکم بر ورزش بر مبنای رعایت اصول اخلاقی و تربیتی است، رعایت این اصول اخلاقی و جوانمردانه در وزارتخانهای که تمام هم و غم آن بر توسعه ورزش است، یکی از الزامات توسعه جانشینپروری در وزارتخانه است. در اصل وجود فرصتهای قانونی برابر و داشتن آزادیهایی در انتخاب زنان به عنوان جانشینان مدیر در آینده، از دیگر الزامات اساسی برای بهبود و توسعه جاننشینپروری در وزارتخانه است. این الزام مطابق با نظر نیکلسون و هوی (2008) است که بیان میکند اگر سیستمهای ادارهکنند ورزش نتوانند فرصت مشارکت فعال تمامی اقشار و تودهها را در ورزش فراهم کنند، نمیتوان انتظار داشت که سرمایههای انسانی و قابلیتهای انسانی در ورزش رشد و توسعه یابد و به توسعه پایدار در ورزش رسید.
اجرای این کار مانند هر کار دیگری نیازمند صرف هزینه برای گماشتن منابع انسانی جهت اجرا و آماده کردن استعدادهای مورد نیاز برای آینده سازمان میباشد. برخی از مصاحبه شوندگان با توجه به اوضاع اقتصادی کشور و فشار تحریمها، وابسته بودن درآمد کشور به نفت و نگاه وزارتخانهها از جمله وزارت ورزش و جوانان به صندوق دولت را امری نگرانکننده و بیمناک دانستند، ولی با این حال معتقد بودند سازمانها همگی متأثر از محیط بیرونی و عوامل اثرگذار بر آن هستند. پس وقتی متأثر از محیط هستیم، نمیتوانیم چشم مان را بر روی مسائل و مشکلات اقتصادی ببندیم. بنابراین اجرای برنامه جانشینپروری در وزارت ورزش و جوانان- هر چند کم- نیازمند مجموعه ای از تسهیلات و پشتیبانیهای اقتصادی است. در این راستا کیم (2006) نیز معتقد است که اجرا و پیادهسازی برنامه جانشینپروری نیازمند تخصیص بودجه کافی میباشد که خود تأییدکننده این الزام در اجرای جانشینپروری میباشد. یکی از کاستیهای موجود در مسیر اجرایی جانشینپروری که حتماَ باید از قبل در وزارتورزشوجوانان گسترش داده شود، انتصاب مدیران و کارکنان لایق و توانمند است. چنانچه از آغاز انتصابات براساس شرایط احراز شغلی و نه برمبنای روابط در سازمان صورت پذیرد، اجرای جانشینپروری آسانتر خواهد بود. بی شک، بحث جانشینپروری با شایستهسالاری مطابقت دارد، چون منجر به روی کارآمدن افراد شایسته، ایجاد انگیزه و ماندگاری نیروهای توانمند در وزارتخانه خواهد شد.
در مرحلة بعدی یک سری اقدامات به عنوان چارچوب های لازم برای اجرای جانشینپروری در شش گام نظر گرفته شد: 1- شناسایی پیشبرندهها (مشوق ها)؛ 2- تعیین کمیته جانشینپروری؛ 3- شناسایی پستهای کلیدی؛ 4- تعیین شاخصهای ورود افراد به طرح جانشینی؛ 5- ارزیابی و انتخاب کاندیداها؛ 6- توانمندسازی کاندیداها دستهبندی گردید.
از دید مصاحبهشوندگان اولین مرحله، شناسایی عوامل مؤثر در پیشروی و اجرای این کار به عنوان مشوقها میباشد. وجود این عوامل باعث تسریع در روند پیشرفت اجرای این موضوع میگردد. اولین عامل پیشبرنده، آیندهنگری و تفکر در مورد آینده سازمان میباشد. عامل دوم، وجود انعطاف سازمانی در ساختار سازمانی میباشد؛ به گونهای که ساختارسازمان قابلیت انطباق با محیط متغیر امروزی را داشته باشد. مصاحبهشوندگان معتقد بودند تخصصگرایی در ورزش، نفوذ ورزش و سازمانهای ورزشی در لایههای مختلف زندگی جوامع بشری، انطباقپذیری با شرایط مختلف و متغیر فعلی را تبدیل به امری اجتنابناپذیر کرده است. از نظر هوگز و ویسبرود[1](2016)، محیط بازار کار و افزایش رقابت سازمانها را در تنگنا قرار میدهد تا نسبت به تغییرات محیطی که به سرعت انجام میپذیرد، از انعطافپذیری بیشتری برخوردار باشند.
عامل سوم، وجود کارراهه شغلی میباشد. معلومبودن فرآیند پیشرفت افراد در وزارتخانه سبب میگردد تا فرد مطمئن شود که پیشرفتها و انتصابات به ردههای بالاتر بر اساس یک چارچوب معین و به صورت سلسله مراتبی میباشد. در واقع، مشخصبودن مسیر شغلی فرد باعث میشود که سازمان به راهبرد جانشینپروری جامه عمل بپوشاند. پس وزارتخانه باید دارای نظام ارتقای منطقی و کارآمد باشد تا از طریق آن هر یک کارکنان بر اساس شایستگی و عملکرد خود بتوانند نردبان ترقی شغلی را طی کند. نظر کیم (2006) مبنی بر مؤثر بودن و وجود برنامه مسیر پیشرفت شغلی کارکنان سازمان در انتصابات هنگام اجرای برنامه جانشینپروری مؤید این عامل در پیشبرد جانشینپروری است.
از نظر مصاحبه شوندگان، در وزارت ورزش و جوانان نظام پاداش مشوق خوبی برای اجرای جانشینپروری خواهد بود. اعطای پاداش به کارکنان در قبال اشتراک دانش، تجربه و آماده کردن فردی به عنوان جانشین، بدون شک انگیزه بیشتری القا می کند و اجرای جانشینپروری را تسهیل خواهد نمود. از نظر کیم (2006) یکی از عوامل سازمانی مؤثر در اجرای جانشینپروری، ایجاد انگیزه در استعدادهای داخلی سازمان از طریق نظام جبران خدمات و پاداش میباشد. عامل بعدی گرایش به کارتیمی میباشد. مصاحبهشوندگان معتقد بودند که چون در کارهای تیمی به دلیل مشارکت مؤثر افراد با هم، پیشبینی عملکرد بهتری انتظار میرود، بنابراین اگر مدیران وزارتخانه، زیردستان زبده، صاحب فکر و اندیشه خود را در تصمیمگیریها، جلسات و همایشهای مهم شرکت دهند یا به آنان مسئولیت توام با اختیار بدهند، خودبهخود جانشینی بهتری صورت میگیرد و هنگام بازنشستگی نیروها، با خلاء منابع انسانی در پستهای کلیدی وزارت رو به رو نمیشویم. از دیدگاه کانگر وفالمر(2009) یکی از عوامل مؤثر بر حفظ و پرورش نیروی کار به خصوص نیروی کار مستعد، تمایل و اشتیاق مدیر به کار تیمی است. از نظر تعدادی از مصاحبهشوندگان یکی از نکات مهم دیگری که در نظام مدیریتی وزارت ورزش و جوانان و حتی کلیه سازمانهای دولتی ایران رعایت نمیشود، عدم ثبات مدیریتی است. در واقع، دوره زمانی مدیریت مدیر مشخص نیست. به همین دلیل مدیر هم هیچ تمایلی به تعیین جانشین ندارد. پس وجود ثبات در مدیریت، مشوق خوبی خواهد بود. طبق گفته موهاهو (2014)، ثبات تیم مدیریتی جهت اجرای مداوم و مستمر برنامه جانشینپروری جزو عوامل فرایندی میباشد و اگر ثبات در سازمان انجام نشود، افراد فاقد مهارت در نقشهای حیاتی ظاهر خواهند شد. مشوق آخر، تلاش برای به دست آوردن مزیت رقابتی در دنیای امروزی است که عامل خوبی برای پیشروی در فرآیند جانشینپرروی به شمار می آید. میستر و ویلرد (2010) معتقدند امروزه سازمانها در شرایط پررقابت، با کمبود قابل توجهی از استعداد مواجه خواهند شد که رقابتی جدی در جذب، استخدام و حفظ این استعدادها به دنبال خواهد داشت. پاسخدهندگان گام دوم را تعیین کمیتهای برای اجرای جانشینپروری اعلام کردند. همان طور که برای تمامی امور در وزارتخانه یک بخش خاصی موظف به اجرا میباشد، در این زمینه هم باید از همان اول کار یک واحد خاصی یا کمیتهای جهت پیگیری و اجرای امور تشکیل گردد و وظایفشان کاملاً مشخص و ثبت شده باشد. این کمیته مسئولیت رسمی تدوین دستورالعملهای اجرایی مدیریت جانشینپروری و همچنین نظارت بر حسن اجرای فعالیتهای حوزههای مختلف آن، رفع موانع و مشکلات احتمالی و تهیه و تنظیم گزارشهای تحلیلی از روند پیشرفت جانشینپروری براساس رویههای مصوب مدیریت جانشینی را بر عهده دارد. نیافتن مطلبی در تأیید این عامل خود دلیلی بر جدید بودن آن در مدل جانشینپروری میباشد. در مرحله سوم باید پستهای کلیدی در وزارتخانه شناسایی شوند، چون نظام جانشینی بر سمتهای محوری و مشاغلی که برای فعالیت دراز مدت سازمان ضروری است - پستهایی که در صورت خالی ماندن و نبود جانشین برایشان فعالیت محوری آن بخش متوقف می شود و در عملکرد جاری وزارتخانه اختلال به وجود میآید- تمرکز دارد. میزان تأثیرگذاری این سمتها در کل سازمانی که فرد در قبالش مسئول است، تعیین کننده جایگاه مهم سمتهای کلیدی است. طبق گفته مصاحبهشوندگان دو روش برای شناسایی پستهای کلیدی در وزارتخانه وجود دارد: یکی روش نمودار (ساختار) سازمانی است که از طریق بررسی جایگاه افراد در ساختار وزارتخانه، مشخص کردن نوع وظیفه و نقش آن پست در اثربخشی مسائل سازمانی و کلیدی بودن آن پست محرز میگردد؛ روش دوم، پرسش از مدیران و متخصصان امر میباشد. در واقع از طریق سؤال از مسئولان با تجربه هر بخش که سالها در سطوح و مشاغل مختلف، خدمات گوناگونی را ارائه داده اند و اطلاع کافی از نوع مشاغل کلیدی و تأثیرگذار دارند، کلیدی بودن پست مشخص میگردد. راثول (2010) معتقد است که یک برنامه مدیریت جانشینپرورى، فقط به مشاغل مدیریتى محدود نمیشود و میتواند همه مشاغل کلیدى در ردههاى مختلف را در بر بگیرد. همچنین کانن ومکجی (2011) تأکید میکنند که امروزه بیش از پیش بر مشاغل کلیدی در کلیه سطوح سازمانی توجه میشود. با توجه به اینکه در گام پیشین شناسایی پستهای کلیدی مورد توجه قرار گرفت، مصاحبهشوندگان معتقد بودند که جهت تسهیل فرایند پیدا کردن نیرو برای این پستها، باید یک شرایط حداقلی (شاخصها و معیارها) برای ورود افراد به طرح جانشینی و معرفیشان وجود داشته باشد. در واقع، تهیه فهرستی از معیارها و ملاک ها به گونهای که جنبه سفارشی نداشته باشد، راه خوبی برای ورود افراد به خزانه جانشینی است. شاخصها و معیارهای مناسب از دیدگاه مصاحبهشوندگان، به دو دسته شاخصهای فردی و مهارتی تقسیم شدند. مهارت و توانمندیهای فردی، دانش و تحصیلات، مطالعات فردی، ویژگیهای شخصیتی (انگیزه و انرژی بالا، اعتماد به نفس، علاقهمندی و طرز تفکر)، برخورداری از مقبولیت عمومی و الگو بودن، تجربیات و سابقه، استعداد و هوش هیجانی فرد در دسته شاخصهای فردی قرار گرفت. از طرفی چون از نظر استورات و لیندسی(1997) شایستگی های رفتاری بر اساس اصطلاحات رفتاری معرفی می شود و عمدتاَ به معرفی نوعی از رفتارها می پردازد که با عملکرد عالی ارتباط دارد، در این پژوهش داشتن مهارتهای ارتباطی وتعاملات، قدرت قضاوت و تصمیمگیری، قابلیت یادگیری فرد، مهارت کسب اطلاعات، قدرت فهم و تحلیل، خلاق و نوآور بودن، روابطعمومی بالا، آستانه تحمل فردی بالا و مشارکت گروهی در گروه شاخصهای رفتاری قرار گرفت. بی تردید، احصا و تدوین این شاخصها باعث میشود که افراد در وزارت بدانند در صورت داشتن یا مجهز شدن به این شاخصها می توانند وارد این خزانه بشوند و راه برای پارتی بازی بسته خواهد شد. بعد از اینکه بر اساس شاخصهای ورودی افرادی به عنوان کاندیداهای احتمالی انتخاب شدند، نوبت به ارزیابی و انتخاب نهایی آن افراد به عنوان جانشینان احتمالی آینده میرسد. ارزیابی و انتخاب آنان میتواند به صورت شهودی (مستقیم) از طریق مشاهده کردن رفتار فرد به طور عینی یا کنترل نامحسوس در محیط کار، از طریق آزمونهای عملی- تئوری و تستهای روانشناسی و یا به روش مشاورهای به نحوی که مستقیماَ با فرد مورد نظر در ارتباط نباشیم، انجام گردد. این روش شامل مشورت کردن با متخصصان، کمک گرفتن از مشاوران و روانشناسان شغلی، توصیه و معرفی مدیران و افراد مورد اعتماد و مراکز ارزیابی بیرونی بخش خصوصی میباشد. البته تأکید بیشتر بر استفاده از مشاوران و مراکز ارزیابی بیرونی بود، چون استفاده از نظرات مدیران ممکن است منجر به ناراحتی و دلخوری کارکنان گردد. این روش با نتایج سنیوولیبا (2015) مبنی بر اینکه شناسایی نامزد تنها یک موضوع برای جایگزینی و تطبیق با چارت سازمانی نیست و نیازمند به جلسات و بحث با رهبران و در صورت امکان یک نماینده از هر گروه، بخش و واحد است، مطابقت دارد. سریواستاوا و همکاران[18] (2016) روشهای سنتی جذب مانند آگهی و فراخوان در مورد استعدادها و نیروهای برتر را چندان مؤثر نمیدانستند و راهبرد استفاده از سایتها، شبکههای فعال در این حوزه و معرفی همکاران را پیشنهاد کردند. دادههای به دست آمده از انتخاب و ارزیابی در عین اینکه به شناسایی مؤثر افراد کمک میکند، اطلاعات لازم در مورد نیازهای آموزشی این کاندیداها را نیز فراهم میکند. در واقع، آموزش و توسعه از جنبههای مهم مدیریت منابع انسانی هستند (استوارت و بیور، 2004). از نتایج مصاحبه ها چنین حاصل شد که گام آخر در اقدامات مؤثر برای اجرایجانشینپروری، توانمندسازی و رشد کاندیداهای مورد نظر برای جانشینی میباشد. مبحث توانمندسازی، رشد و توسعه کاندیداها تقریباَ توسط تمامی مصاحبهشوندگان بیان شد. همگی معتقد بودند بعد از انتخاب کاندیداها نباید آنان را به حال خود رها کرد، بلکه باید با تحلیل موشکافانه و تعیین نیازهای آموزشی، مهارتها و تواناییهای لازم برای آینده شغلی جدیدشان به منظور نیل به مزیت رقابتی و پیشرفت مستمر، آموزش و توسعه آنها مد نظر قرار گیرد. از دید مصاحبهشوندگان برنامههای توانمندسازی باید در جهت آگاهی و آمادهسازی کاندیداهای جانشینی طراحی گردند. این برنامهها با توجه به نحوه ارائهشان به دو دسته آموزش داخلی و خارجی تقسیم می شوند. آموزش داخلی شامل مواردی چون: برگزاری دورههای آموزشی تخصصی و عمومی در خود وزارتخانه، کارگاههای آموزشی توانمندسازی در حیطههای مورد نیاز، دوره کارورزی، حضور کاندیداها در جلسات مهم مرتبط به حوزه کاری آینده شان در وزارت، همراهی کاندیداها درکنار افراد باتجربه قدیمی(استاد-شاگردی)، ایفای نقش، غنیسازی و گردششغلی کاندیداها و آموزشهای خارجی شامل الزام افراد به شرکت در دورهها و کارگاههای آموزشی بیرون از وزارتخانه چه داخل کشور چه خارج، حضور در کنفرانسها، همایشهای علمی و شرکت در دورههای فراگیری زبان های زنده دنیا میباشد. گروز (2007)، قلیپور و همکاران (1389) و راثول (2005) در تحقیقات خود به روشهای آموزشی یادگیری عملی در کنار یک مدیر، مربیگری، چرخش شغلی و سپردن وظایف با محدودیت و فشار زمانی و کیم (2006) به برگزاری کلاسهای آموزشی به منظور ارتقای تواناییهای کارکنان اشاره کرده اند. همچنین فالمر و کانگر (2009)، در پژوهش خود بیان کردند که نظامهاى برتر مدیریتجانشینى ارتباط نزدیکى با روشها و شیوههاى آموزش و یادگیرى دارند. گفتنی است که در کلیه مراحل، نبود پیشینه مرتبط با آن خود دلیلی محکم بر جدید بودن مؤلفهها و مراحل و در کل مدل تدوین شده میباشد. از مهمترین محدودیتهای این پژوهش و همچنین سایر پژوهشهایی که به روش کیفی صورت میگیرد، عدم قابلیت تعمیم یافتهها به سایر جوامع آماری مشابه است و همچنین دشواریهای پیشرو جهت ایجاد هماهنگی برای انجام مصاحبهها که منجر به افزایش زمان کار گردید.
اما در نهایت مدل برآمده از این تحقیق نشان داد که برنامه جانشینپروری، یکی از مهمترین برنامهها برای کارآمدسازی وزارتورزشوجوانان در شرایط رقابتی امروزه میباشد، زیرا خلأ و ترک خدمت نیروها در مشاغل حساس و مهم وزارت میتواند در روند حرکت آن اختلال جدی ایجاد کند. بنابراین، وزارتخانه برای جلوگیری از ایجاد اختلال باید برنامه جانشینپروری را به منظور تأمین نیروهای شایسته برای مشاغل مختلف از داخل سازمان به کار گیرد. اجرای این امر مستلزم آن است که وزاتخانه ابتدا بسترها و زمینههای لازم برای پیادهسازی این برنامه را فراهم سازد تا به دنبال آن بتوان عملاَ شاهد موفقیت تمامی مراحل اجرایی جانشینپروری بود. اگرچه در وزارت ورزش و جوانان، بحث رقابت تجاری و صنعتی وجود ندارد، اما مانند دیگر سازمانهای دولتی خدماتی- به دلیل اینکه محیط پیرامون سازمان دائما در حال تغیر و تحول است- برای رویارویی و پاسخ دهی متناسب با این تغییرات باید آمادگی بلندمدت و راهبردی در حیطه منابع انسانی به ویژه برای ساماندهی فعالیتهای مربوط به استخدام، ارتقا، انتصاب و ارزیابی کارکنان و مدیران وجود داشته باشد. فرایند استعدادیابی و جانشین پروری، پیشنهاد مناسبی برای تحقق این هدف محسوب می شود و چنانچه وزارتخانه به هر دلیلی نخواهد یا نتواند به انتصابات شایسته بپردازد و کماکان بر شیوههای سنتی انتصاب و ارتقا تکیه کند و رابطه سالاری را به شایستهسالاری ترجیح دهد، محکوم به شکست خواهد بود.
در ادامه به محققان دیگر توصیه میشود با توجه به اینکه جانشینپروری در سطح سازمان منجر به بقا و پیشرفت سازمان و به دنبال آن درسطح دولت نیز موجب توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد، در تحقیقات مشابه، به تدوین مدل جامعی از جانشینپروری در سطح ادارات دولتی کشور و حتی مقایسه با یکدیگر پرداخته شود. همچنین توسعه مدل در بخش خصوصی کشور به خصوص در زمینه ورزش و حتی بررسی چالشها و موانع اجرای موفق جانشینپروری در سازمانهای ورزشی کشور پیشنهاد میگردد. از سوی دیگر، میتوان با استفاده از دیگر رویکردهای کیفی این موضوع را بیشتر بررسی کرد تا ابعاد پنهان مانده نیز به مدل اضافه و کاملتر شود.
منابع
- ابوالعلایی، بهزاد وغفاری، عباس. (1393). مدیران آینده مبانی نظری و تجارب علمی برنامههای استعدادیابی و جانشینپروری مدیران. چاپ اول، تهران: انتشارات سازمان مدیریت صنعتی
- استراس، آنسلم و کوربین، جولیت. (1390). اصول روش تحقیق کیفی (نظریة مبنایی، رویهها و شیوهها). بیوک محمدی. چاپ سوم، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
- خوارزمی، امیدعلی؛ بیگی نصرآبادی، فاطمه و جوهری، لیلا. (1395). «بررسی تحلیلی شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب پیادهسازی نظامجانشین پروری در شهرداری مشهد». مطالعات مدیریت شهری. شماره 27، صص 15-28.
- عاشوری، جواد؛ محرم زاده، مهرداد و میری، محبوبه. (1394). «طراحی مدل جانشینپروری در فدراسیونهای منتخب ورزشی ایران». مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 23، صص 78-57.
- قاسمی، راضیه و محمدی، اصغر. (1392). «بررسی میزان احساس امنیت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان 15 تا 44 ساله شهرکرد». فصلنامه دانش انتظامی چهارمحال بختیاری. سال 1، شماره2.
- قلی پور، آرین؛ سبک رو، مهدی؛ استادی، رضا و نقوی حسینی، سید علیرضا. (1389). «مرشدیت مکانیزمی برای برنامه ریزی جانشینپروری در سازمانهای ورزشی». نشریه پژوهش های مدیریت. سال 3، شماره 9، صص 5-20.
- لطیفی، میثم؛ عبدالحسین زاده، محمد و آذرفر، امیر. (1395). «طراحی الگوی جانشینپروری در سازمانهای دولتی از طریق کاربست مدلسازی ساختاری- تفسیری». مدیریت سازمان های دولتی. دوره 4، شماره 4 (پیاپی 16)، صص 33-50.
- مهرعلیزاده، یدالله؛ صقایی مقدم، مسعود؛ صاالحی عمران، ابراهیم و علم، محمدرضا. (1392). مبانی نظری و عملی پژوهش (کمی، کیفی و آمیخته)در علوم انسانی. چاپ اول، اهواز: انتشارات دانشگاه شهید چمران اهواز
- میرمحمدی، سیدمحمد و حسنپور، اکبر. (1390). «نظام اداری ایران: تحلیلی بر مشکلات و چالشها». نشریه چشمانداز مدیریت دولتی. شماره 8، صص 9-22.
- نادریان، مسعود. (1396). «به کارگیری مدل میدان نیرو در برنامهریزی باشگاهها برای برنامهریزی جانشین پروری بازیکنان فوتبال». پژوهشهای معاصر در مدیریت ورزشی. سال 7، شماره 12، صص 13-22.
- Andrew, D. P., Pedersen, P. M., & McEvoy, C. D. (2011). “Research methods and design in sport management”. Human Kinetics, 123-146.
- Cannon, J. A. and Mcgee, R. (2011). Talent Management and Succession Planning. (2nd ed.), Chartered Institute of Personnel and Development.
- Conger, J., Fulmer, R (2009). “Developing your leadership pipeline”. Harvard Business Review, 81(12), 76.
- Donner, E.; Michael, Gridley, D.; Ulrich, S. and Bluth, E. I. (2017). “Succession Planning and Management: The Backbone of the of the Radiology Group's Future”. Journal of the American College of Radiology, 14(1), 125-129.
- Glaser, B. (1978). Theoretical sensitivity: Advances in the methodology of grounded theory. Sociology Press. Mill Valley, CA.
- Glaser, Barney G. (1992). Basics of Grounded Theory Analysis. Mill Valley, Ca.: Sociology Press.
- Groves, K. S. (2007). “Integrating leadership development and succession planning best practices”. Journal of Management Development, Vol. 26, No. 3, pp. 239-260.
- Hughes, H., & Weisbrod, B. (Eds.). (2016). “Human Resources, Employment and Development. New York: Springer. Jackson Food Group: An exemplar case study”. Journal of Family Business Management, 5(1), 2-16.
- Kim, Y. (2006). “Measuring the value of succession planning and management: A qualitative study of U.S. affiliates of foreign multinational companies”. For PhD Degree, The Pennsylvania State University.
- Kvale, Steinar. (1996). Interviews: An Introduction to qualitative research interviewing. Thousand Oaks, CA: Sage
- McAdam, R., Moffett, S. and Peng, J. (2012). “Knowledge sharing in Chinese service organizations: a multi case cultural perspective”. Journal of Knowledge Management, 16(1), 129-147.
- Meagher, K. A. (2017). “An examination of the recruitment selection factors for a front desk agent”. Journal of Human Resources in Hospitality & Tourism, 16(2), 171-191.
- Muhoho, J. M. (2014). “Challenges facing human resources succession planning in Tanzania's work organizations: The case of public and private work organisations based in Dar es salaam region”. International Journal of Innovation and Scientific Research, 12(1), 232-247.
- Munro, B. (2005). “Role Models: Is Anything More Important for Future Development? Role Models Retreat”. laurels Sport for Good Foundation, 23–24 November, Pretoria, South Africa, 295-314.
- M, Hoye, H. (2008). Sport and social capital. UK, Elsevier, Oxford, 114- 132.
- Nilipour Tabatabaee, sayed Akbar; Abdollahi Lakeh, Azam; Abbasi Tadi, Alireza (2014). “A study of succession planning challenges in governmental organization”. Kuwait Chapter of Arabian Journal of Business and Management Review, 3(11).
- Richardson, N. (2014). “Predictors of Nonprofit Executive Succession Planning: A Secondary Data Analysis”. A Dissertation Presented in Partial Fulfillment of the Requirements for the Degree Doctor of Philosophy Capella University.
- Robles, M. (2012). “Executive Perceptions of the Top 10 Soft Skills Needed in Today’s Workplace”. Business Communication Quarterly. 75(4) 453–465.
- Rothwell, W.J. (2010). Effective succession planning: Ensuring Leadership Continuity and Building Talent from Within. 4th edition, New York, American Management Association.
- Sabone, O. A. (2015). “A Synthesis of Effective Practices of Managing Succession Planning in Accounting Firms in Botswana”. Journal of Research in Business, Economics and Management, Volume 3, Issue 3 PP 223-230.
- Seniwoliba A. J. (2015). “Succession planning: Preparing the next generation workforce for the University for Development Studies”. Research Journal of Educational Studies and Review, 1(1), 1-10.
- Soebbing, B & Washington, M. (2011). “Leadership Succession and Organizational Performance: Football Coaches and Organizational Issues”. Journal of Sport Management, vol, 25, pp, 550-561.
- Srivastava, R., Shukla, S., & Basma, P. (2016). “An Analysis on Recruitment and Selection Process of Agent adopted by Various Life Insurance Companies”. Adhyayan: A Journal of Management Sciences, 5(2).
- Stewart, Jim, & Beaver, Graham. (2004). HRD in Small Organisations Research and Practice. Routledge
- Stuart, R. & Lindsay, P. (1997). “Beyond the frame of management competenc (i) es: towards a contextually embedded framework of managerial competence in organizations”. Journal of European Industrial Training, 21(1), 26-34.
- Washington, C.E. (2016). “Succession planning in higher education. Paper presented at closing the Gender Gap: Advancing Leadership and Organizations”. DOI: 10.5703/1288284316079.