نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مدیریت ورزشی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

2 استاد، گروه مدیریت ورزشی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران(نویسنده مسئول)

3 استاد مدیریت ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، گروه تربیت بدنی، تهران

4 استادیار، مدیریت ورزشی، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

چکیده

هدف از این پژوهش، طراحی و آزمون مدل کاربست تحقیقات ورزشی کشور بود. روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل اساتید و مدیران حوزه علمی ورزش کشور بود. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای مدلسازی در نرم‌افزار smart pls برآورد و با روش قضاوتی نمونه­گیری انتخاب شد (162 نفر). ابزار پژوهش، پرسشنامه مستخرج از مرحله کیفی نظام­مند بود. روایی ابزار از نظر متخصصان (روایی محتوایی) و شاخص­های برازش مدل (پایایی و روایی سازه) ارزیابی و تایید گردید.
چهار سطح مفهومی مدل و ابعاد شامل اکوسیستمی (ظرفیت‌های نظام علمی، توسعه سیستم ورزش و تحولات علمی ورزش بین‌المللی)، سیستمی (قابلیت­های بخش اجرایی، صنعت و سیستم علمی ورزش)، ساختاری (مدیریت پژوهشی، تأمین منابع، خدمات پژوهشی و توسعه پژوهش) و کارکردی (کاربست‌پذیری، دامنه و  پیامدهای کاربست) است.
یافته­ها نشان داد که براساس نتایج تحلیل عاملی و مدل‌های اندازه­گیری، ابعاد متغیرهای مدل به طور معنی­داری تبیین کننده آن­ها بودند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که روابط بین متغیرهای مدل معنی‌دار است. شاخص­های برازش نیز در سطح مطلوبی مورد تأیید قرار گرفتند. براساس نتایج به مدیریت واحدهای پژوهشی در سازمان­های ورزشی (کمیته پژوهش سازمان‌ها، علوم ورزشی دانشگاه­ها و..) پیشنهاد می­شود که کاربست تحقیقات ورزشی را به عنوان یک جریان سیستمی و راهبردی تعریف نمایند و همزمان با ارتقای قابلیت کاربست­پذیری تحقیقات ورزشی به ظرفیت‌سازی در محیط علمی، اجرایی، صنعتی و اجتماعی ورزش بپردازند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Designing and testing model for Sports Research Application in Iran

نویسندگان [English]

  • Omalbanin Azmsha 1
  • aboulfazl farahani 2
  • Alimohammad Safania 3
  • shiva azadfada 4

1 Ph.D. Student in Sport Management, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran

2 Ph.D., Professor, Department of Sport Management, Payame Noor University, Tehran, Iran

3 Professor of Sport Management, Islamic Azad University of Science and Research Branch, Department of Physical Education, Tehran

4 Ph.D., Assistant Professor in Sport Management, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran

چکیده [English]

The study is to design and test a model for the application of sports research in the Iran. The research method was descriptive-correlational. The statistical population included all professors and managers of the country in sports science. The statistical sample was estimated to be sufficient for modeling in smart pls software and was selected by judgmental sampling method (162 people). The research tool was a questionnaire extracted from the systematic qualitative stage. The validity of the instrument was evaluated and confirmed by experts (content validity) and model fit indices (reliability and validity of the structure). Four conceptual levels of model and dimensions were: Ecosystem (capacities of scientific system, development of sports system and scientific developments of international sports), system (capabilities of executive department, industry, sports scientific system), structural (research management, provision of resources, research services and research development) and functional (usability, Scope and consequences of application).
The results showed that based on the results of factor analysis and measurement models, the dimensions of the model variables were significantly explained. The results of path analysis also showed that the relationships between model variables were significant. The fitting indices were also approved at the desired level.
Based on the results, it is suggested to the management of research units in sports organizations (Research Committee of Organizations, University Sports Sciences, etc.) to define the application of sports research as a systematic and strategic flow and at the same time to improve capabilities. Applicability of sports research to build capacity in the scientific, executive, industrial and social environment of sports.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Sports Sciences
  • Application of Knowledge
  • Research Management
  • Application Model

طراحی و آزمون مدل کاربست تحقیقات ورزشی کشور

ام­البنین ازمشا[1]

 ابوالفضل فراهانی[2]

علی­محمد صفانیا[3]

شیوا آزاد فدا[4]

           
10.22034/SSYS.2022.2209.2583

تاریخ دریافت مقاله: 10/11/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:22/12/1400

 

مقدمه

     ایجاد ارتباط بین دولت، جامعه، دانشگاه و صنعت اهمیت بسیاری دارد؛ به­طوری که در «سند چشم­انداز 1404» و «برنامه ششم توسعه ایران» نیز بر اقتصاد دانش­بنیان، تحقیق و توسعه و پاسخگویی مراکز علمی و صنعتی کشور به تقاضای اجتماعی تأکید شده است. ورزش به عنوان بخشی از جامعه و صنعت یا به عنوان یک جامعه و صنعت، فراگیر بوده، جایگاه منحصر به فردی در نهاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور دارد. بنابراین توسعه علمی ورزش، تجاری­سازی دانش ورزش و پاسخگویی مناسب نظام علمی و فناوری به نیازهای ورزش کشور از اهمیت بالایی برخوردار است (علیزاده گلریزی، 2017). همچنین نظر به تجربه کشور در یک دهه اخیر و روند کند ورود فرهنگ و دستاوردهای پژوهشی به عرصه اقتصادی و وجود فاصله میان صاحبان علم و فناوری و اقتصاد، صاحب‌نظران بر این عقیده استوارتر شده­اند که اصلاح فرهنگ و نگرش اقتصادی و علمی جامعه یکی از زیرساخت­های اساسی و الزامات پایه برای موفقیت کشور در عرصه اقتصاد دانش‌بنیان است. جامعه ورزش بخش بزرگی از نظام اجتماعی و صنعت و رویدادهای ورزش نیز حوزه پویا و فراگیری در اقتصاد کشور است. از این رو به طور بالقوه، ورزش ظرفیت بالایی در جهت دستیابی به اهداف اقتصاد دانش و اقتصاد مقاومتی در کشور دارد. با وجود این، تاکنون نقش آن در این زمینه به­طور مشخص مورد بررسی و توجهات علمی و رسانه­ای نبوده است (امینی، 2017).

 در میان فعالیت‌های مختلف علمی و فناوری سازمان‌ها، پژوهش نقشی بی‌بدیل و شگرف بر میزان پیشرفت و بلوغ فنی و فناوریکی آن‌ها دارد. دانش و فناوری، یکی از عوامل بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی نهاد هر کشوری به شمار می‌آید و از جمله منابعی است که می‌توان بدون کاهش و استهلاک از آن استفاده کرد (فراهانی و رضایی، 2011)؛ یعنی بر خلاف سایر منابع فیزیکی مثل سرمایه، دارایی­های مادی و منابع طبیعی استفاده از آن از حجمش  نمی­کاهد و می‌توان از آن بارها استفاده کرد. در واقع، با وجود محیط پویا و پیچیده امروزی، چالش‌هایی پیش روی سازمان‌ها قرار می‌گیرند که دیگر با روش‌های سنتی و کلاسیک نمی‌توان به مدیریت و رفع آن‌ها پرداخت و باید از روش‌های نوین استفاده کرد. دستیابی به اطلاعات و راهکارهای جدید از طریق دانش و پژوهش میسر است و سازمان‌هایی که توان علمی و نوآوری مناسبی دارند بهتر می‌توانند عملکرد خود را مدیریت کنند (نام[5] و همکاران، 2019). به عبارت دیگر، سازمانی که از تسهیم اطلاعات و خلق دانش میان کارکنانش حمایت می‌کند، بیشتر می‌تواند فرایندهای مؤثر و کارآمدی را تعریف نماید و عملکرد سازمانی خود را بهبود بخشد. بنابراین در مدل‌های جدید رشد اقتصادی، دانشی که البته کاربردی باشد به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل در بهره‌وری رشد اقتصادی مطرح می‌شود. بنابراین اقتصاد دانش‌بنیان تأثیر بسزایی در افزایش تولید سرانه و کاهش نابرابری در توزیع درآمد خواهد داشت (راتن[6]، 2019). با توجه به توسعه بالای علوم ورزشی در آموزش عالی وجود تولیدات علمی بالای آن، از یک سو و نیاز به علمی کردن بخش­های اجرایی، صنعتی و ورزشی توسعه علمی ورزش از سوی دیگر نیازمند کاربست تحقیقات می‌باشد. در جمع‌بندی کلی، بنیان و ظرفیت تحقیقات بنیادی، تحقیقات قابل تجاری شدن و شبکه‌های تحقیقاتی، وجوه مختلفی از تحقیق و توسعه هستند که بدون وجود آن‌ها، حتی در صورت فراهم بودن سرمایه انسانی و پیشرفته‌ترین فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی، امکان نوآوری، انجام فعالیت‌های کارآفرینی و درونی کردن دانش در اقتصاد ممکن نیست (ان ام نعیم و آملوس[7]، 2016). به طور کلی آنچه در اقتصاد دانش کلیدی است، گسترش فعالیت‌های تحقیق و توسعه به لحاظ کمی، از یک سو و تعمیق این فعالیت‌ها به لحاظ کیفی از سوی دیگر است؛ تنها از این راه است که می‌توان به مزایای اقتصاد دانش دست یافت (هیچما و احمد[8]، 2015). پژوهش‌ها نقش حیاتی و کلیدی در پیشبرد علوم و پیشرفت جوامع دارند.

  در این میان، کاربست یافته‌های پژوهشی از اهمیت محوری برخوردار است، چرا که اگر یافته‌های پژوهش مورد استفاده و یا کاربرد قرار نگیرند انجام پژوهش­ها توجیه اقتصادی ندارد. پژوهش اثربخش و برنامه‌ریزی شده سرلوحه کار تمامی سازمان‌ها و مؤسسات قرار دارد. کاربست پژوهش یکی از مفاهیم بسیار مهم در مدیریت پژوهشی است که به اعتقاد برخی بی‌توجهی به آن، موجب بی‌ثمر ماندن تلاش‌های پژوهشی می‌شود و چگونگی برنامه‌ریزی برای آن در چارچوبی قرار می‌گیرد که به عنوان مدل‌های کاربست شناخته می‌شود (علیزاده گلریزی، 2017). مدیریت پژوهشی به عنوان یک موضوع میان‌رشته‌ای که پیوند میان دو رشته اصلی «مدیریت» و «روش‌شناسی پژوهش‌ها» به خصوص پژوهش‌های انسانی و اجتماعی است، مطرح شده است. کاربست تحقیقات بیانگر سه نوع استفاده ابزاری، مفهومی و فرآیندی از نتایج تحقیقات می­باشد که برجسته شده و در هریک از این استفاده‌ها مدل‌های کاربست متناسبی معرفی شده‌اند (بشیری و همکاران، 2015). مدل‌های ارتباطات، فشار علم، نشات گرفته از دانش، حل مسئله، کشش تقاضا، اشاعه، استتار، فرآیند دانش به عمل و مدل‌های تلویحی کاربست ابزاری پژوهش در استفاده ابزاری مطرح هستند. مدل ارزشیابی پاسخ‌گو، مدل کرونباخ، مدل روسی در استفاده مفهومی و مدل استفاده از پژوهش اوتاوا، مؤسسات کانادایی پژوهش بهداشتی، چارچوب بافت ادراک کاربر، مشارکتی و مدل ارزشیابی متمرکز بر کاربست، در استفاده فرآیندی مورد معرفی قرار گرفتند. این بررسی می‌تواند زمینه­ای برای انتخاب مدل‌های کاربست جهت کاربران متفاوت ایجاد کند. بر اساس گستره مدل‌های کاربست پژوهش می‌توان چنین برداشت کرد که این مدل‌ها بر اساس شرایط خاص موضوعی و منطق‌هایی به وجود آمده است و بنابراین در هنگام استفاده از آن‌ها نیز باید به خصوصیات خاص مدل‌ها و انطباق با ویژگی‌های سازمانی و محیطی توجه ویژه‌ای داشت (کبیری، 2009).

با وجود این و به رغم صرف هزینه‌های هنگفت، مدیران سازمان‌ها چندان رضایتی از اثربخشی پژوهش‌های انجام شده ندارند. از جمله علل این عدم رضایتمندی را می‌توان در عدم کاربرد نتایج تحقیقات در سازمان دانست. نقطه اصلی هر پژوهشی، کاربرد آن است و تا زمانی که کاربرد پیدا نشود، صرف زمان و هزینه جهت انجام پژوهش، صرفاً اتلاف منابع انسانی و مادی خواهد بود (نقوی و همکاران، 2013). لازمه شناسایی مسائل اساسی و انجام پژوهش‌های اثربخش حول این مسائل، کاربست نتایج پژوهشی است، زیرا این مقوله به‌واسطه‌ این که سرمایه‌های دانشی بشر را به حل مسائل واقعی زندگی معطوف می‌کند، می‌تواند مثمر ثمر واقع شود (صفا و همکاران، 2013). به کمک فرایند کاربست پژوهشی، دغدغه‌های سازمان‌ها و نهادهای مختلف جامعه برطرف می‌شوند، پژوهشگران تلاش خود را به حل مسائل اولویت‌بندی شده جامعه بشری اختصاص می‌دهند و نوعی عقلانیت در استفاده از منابع و ابزار پژوهش تسری پیدا می‌کند. اما امروزه علی‌رغم نقش بسزایی که کاربست پژوهشی در تبیین و پیشبرد سطح وسیع و متنوعی از فعالیت‌های علمی، پژوهشی و آموزشی دارد، مغفول واقع شده است (بامیر و ستایش، 2019). رابطه میان علم و عمل در علوم انسانی و اجتماعی نسبت به سایر علوم چالش بیشتری دارد و  یکی از عمده‌ترین موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مباحث و مناقشه‌های بسیاری را به دنبال داشته است. هدایت فرایند پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی از مرحله آغازین تا مرحله اجرا و نهادینه کردن آن همچون هر تغییر و تحول دیگر نیازمند مدیریت است (فراهانی و رضایی، 2011). تحقیقات علوم ورزشی یکی از شاخه­های نسبتاً جدید علوم انسانی و اجتماعی کشور است که به دلیل نقش ورزش در جامعه اهمیت بالایی پیدا کرده است. عمده دانشگاه­های کشور رشته­های علوم ورزشی را در مقطع تحصیلی کارشناسی و تحصیلات تکمیلی و به صورت گروه آموزشی یا دانشکده دارند. این توسعه رشته تربیت­بدنی و علوم ورزشی سبب شده است تا تحقیقات زیادی به صورت پایان‌نامه، طرح پژوهشی و مقالات در این زمینه انجام شود. اما مشکل موجود در این زمینه عدم کاربرد بیشتر این تحقیقات در دولت، صنعت و جامعه به شیوه­های مختلف است. از این رو، کاربست نتایج تحقیقات ورزشی یکی از الزامات توسعه ورزش کشور است که باید به آن توجه شود (افشاری و همکاران، 2019). آن چه که در حوزه مدیریت پژوهش­های ورزشی بسیار اهمیت دارد، ضرورت رویکرد کاربردگرایی در نیازسنجی پژوهش‌های علوم ورزشی است که زمینه‌ساز ترسیم و کشف چشم‌اندازهای توسعه علم، فناوری و جامعه و ارتقای کیفی پژوهش‌های علوم انسانی به منظور کاربست و تجاری­سازی تحقیقات در توسعه همه جانبه گردد (فراهانی و رضایی، 2011).

جهت تبیین بهتر مسئله پژوهش، لازم است تا تحقیقات پیشین و مرتبط با موضوع پژوهش مرور و نقد شوند. تحقیقات خارجی ابعاد  بیشتری از زمینه­های توسعه علمی و کاربرد دانش در محیط ورزش را بررسی کرده­اند. راتن[9] (2019) برای توسعه اکوسیستم­ کارآفرینی ورزشی، اهمیت عنصر دانش را نسبت به زیرساخت­ها، سیاست­ها، فرهنگ و ذینفعان بیشتر می­داند. نام[10] و همکاران (2019) کارکرد اقتصاد دانش در رشد و رقابت­پذیری جهانی کسب‌وکارهای خدمات به ورزشکاران و استعدادهای ورزشی (کره جنوبی) را مورد تأیید قرار دادند. مک آدام[11] و همکاران (2018) نیز تجاری­سازی فناوری دانشگاه­ها را بیشتر متأثر از روابط مارپیچ چهارگانه در سطح خرد گزارش کرده­اند. کورستن و راچر[12] (2018) نقش دانش و فناوری در توسعه تجاری نوین ورزش را قابل توجه ارزیابی کردند. ویلتی و کوهن[13] (2016) همکاری تحقیقاتی بین محققان ورزش در حوزه توسعه ورزش را دارای چالش­های چشم‌انداز سیاسی و سازمانی؛ تأمین امنیت تعهدات از سازمان با منابع محدود؛ مذاکره اهداف متفاوت، اهداف و فهم می دانند و انجام ارزیابی‌ها و تحقیقات طولانی‌مدت مهم­ترین عوامل اثرگذار در این زمینه گزارش کرده­اند. ان ام نعیم و آملوس[14] (2016) در بررسی اولویت‌های پژوهشی موردتقاضا در سازمان‌های تولیدی در مالزی گزارش کردند. که نوآوری، راهبرد محصول، تجربه کارکنان سه معیار دارای اولویت هستند. گرک[15] (2016) منابع نوآوری در شبکه نوآوری صنعت ورزش استرالیا را شامل دو بخش داخلی و خارجی تعیین کردند که توسط مکانیسم­های بین­سازمانی به خوشه­های صنعتی ورزشی انتقال می­یابند. عبدالکریم[16] و همکاران (2016) در بررسی اولویت‌های سازمان‌های تولیدی در اردن سه معیار عملکرد مالی، اشتراک دانش و بهبود را در اولویت قرار دادند. زاهاریا و کابوراکیس[17] (2016) هم موانع توسعه علمی صنعت ورزش آمریکا را شامل موانع کاربردی، ساختاری و زیرساختی می­داند. پیچی و کوهن[18] (2016) نیز چالش­های همکاری بین محققان و مدیران در ورزش را شامل عوامل سیاسی و سازمانی؛ تضمین تعهدات، محدودیت منابع؛ ناهمسویی اهداف، معیارهای ارزیابی و زمان همکاری گزارش کرده­اند. هیچما و احمد[19] (2015) کیفیت آموزش، آموزش حرفه‌ای، بودجه و زیرساخت‌ها و تحقیقات علمی و  ارزیابی عملکرد را در اقتصاد دانش حوزه ورزش الجزایر تعیین کننده گزارش کرده­اند. وینسنت[20] و همکاران (2014) در بررسی مدیریت علمی و تحقیقات بازار شرکت ICT گزارش کرد که نیازهای مشتریان و رضایت، قابلیت‌های فناوری و مدیریت، تحلیل و برنامه‌ریزی دارای بیشترین اولویت هستند. برانسا و همکاران[21] (2013) همکاری دولت، دانشگاه و صنعت در حوزه ورزش برزیل را برای توسعه ضروری می­دانند.

تحقیقات داخلی دارای جهت­گیری کلی در زمینه توسعه علمی و پژوهشی حوزه ورزش هستند. در مهم‌ترین تحقیقات، افشاری و همکاران (2019) اثر عوامل راهبردی، روحیه خلاقیت و نوآوری در عوامل انسانی، توانایی انتقال و انتشار فناوری در عوامل فناوریک و افزایش انگیزش افراد فنی در عوامل مدیریتی را بر توانمندی‌های تحقیق و توسعه در پژوهشگاه علوم ورزشی معنی­دار گزارش کرده است. بامیر و ستایش (2019) تأثیر‌گذاری پیشرفت علم بر رشد و توسعه ورزش قهرمانی را از طریق ارتباط فراوانی تولیدات، مؤسسات، پژوهشگران با مدال­های کسب شده معنی­دار گزارش کردند. پیرجمادی و همکاران (2019) پایداری شرکت‌های ورزشی دانش‌بنیان پایدار را متأثر از عوامل ساختاری، زیرساختی، مدیریتی، همکاری فرابخشی، مالی، نوآوری و بازاریابی دانسته­اند.

     در «سند گزارش برنامه ششم توسعه کشور» برای حوزه ورزش (2017)، منظرهای توسعه علمی را عمدتاً در محورهای ارتباط بین مراکز علمی ورزش با سازمان­های ورزشی کشور و مراکز خارج از کشور، تولید و تقاضای پژوهش، امکانات و تجهیزات و به‌کارگیری فناوری گزارش شده است. امینی (2017) اقتصاد دانش‌بنیان در ورزش را شامل سه سطح اقتصاد دانش‌بنیان معطوف به فرد، اقتصاد دانش‌بنیان معطوف به سازمان و اقتصاد دانش‌بنیان معطوف به جامعه با پیامدهای توسعه مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، سلامتی، فناورانه و زیست‌محیطی طراحی کرده­اند. علیزاده گلریزی (2017) بین عوامل مؤثر بر تجاری‌سازی تحقیقات علوم ورزشی به تفکیک گرایش­های مدیریت ورزشی، فیزیولوژی ورزشی، رفتار حرکتی، آسیب‌شناسی ورزشی و بیومکانیک ورزشی تفاوت معنی­داری گزارش کرده است. ساعت­چیان (2015) ارتباط بین دانشکده­های تربیت­بدنی و صنعت ورزش را متأثر از عوامل زمینه­ای، علی، ساختاری، مداخله­گر، راهبردها و پیامدها می­داند. یوسفی و همکاران (2015) مقایسه تولیدات پژوهشی محققان علوم ورزشی کشور با سطح جهانی را دارای شکاف نسبتاً بالایی گزارش کرده است. خسروی زاده و همکاران (2015) راهکارهایی همچون بهره‏گیری از توان علمی و دستاوردهای مراکز آموزش عالی در ورزش و سرمایه­گذاری صنعت ورزش بر تحقیقات دانشگاه­ها را مهم­ترین راهکار ارتباط بین صنعت ورزش و آموزش عالی دانستند. کوزه چیان و همکاران (2014) در تحلیل و تعیین الگوی تحقیقات میان‌رشته‌ای در تربیت‌بدنی و علوم ورزشی حوزه­های میان‌رشته‌ای در علوم ورزشی را شناسایی و ارزیابی کردند. نظری، قنبری و صابونچی (2014) نقش آموزش، سرمایه فکری و انسانی را در رقابت‌پذیری و فرصت‌های اقتصادی صنعت ورزش کشور قابل توجه ارزیابی نموده­اند. صفا و همکاران (2013) در پژوهش خود نشان دادند که شش عامل سیاستی، زیرساختی، قانونی، تأمین مالی، آموزشی و اطلاع‌رسانی با تجاری‌سازی دانش مرتبط می‌باشند. نقوی و همکاران (2013) مهم‌ترین موانع به‌کارگیری فناوری اطلاعات در پژوهش علوم ورزشی را شامل نبود وحدت رویه بین مدیران و متخصصان برای کاربرد فناوری و برنامه­ریزی بلندمدت آن گزارش کردند. میزانی و همکاران (2013) در بررسی مشکلات تدوین پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد تربیت‌بدنی و علوم به ضعف­های موجود در ابعاد پژوهشی و نوآوری در دانشکده­های تربیت‌بدنی تأکید دارند. دستوم و همکاران (2013) در بررسی ارتباط بین محیط آکادمیک ورزش با صنعت ورزش نشان دادند که به دلیل دولتی بودن دو نهاد و استقلال مالی آن‌ها از هم ساختار دو طرف جهت تعامل مناسب نیست. فراهانی (2010) در بررسی تقاضامحوری پژوهش­های تربیت‌بدنی نشان داد که بین وضعیت کمی و کیفی منابع، کیفیت ارتباطی محققان و یافته‌های پژوهشی آنان، مدیریت تحقیقات و کیفیت پژوهش‌ها با تقاضامحور شدن تحقیقات رابطه معنی‌دار وجود دارد. حسنقلی پور و همکاران (2010) الزامات تجاری‌سازی دانش را در چهار دسته شرایط مداخله‌گر (طراحی مکانیسم اصلاح ساختار و طراحی مکانیسم اصلاح فرهنگ)، شرایط علی (توسعه و ارتقای کشور، حل مسائل جامعه و تولید علم بومی)، بستر حاکم (طراحی مکانیسم‌های مالی و طراحی مکانیسم‌های قانونی) و مقوله اصلی (طراحی مکانیسم‌های مدیریتی) طبق­بندی کردند.

     تحقیقاتی که در زمینه کاربست پژوهش­های حوزه ورزش انجام شده است عمدتاً بر پایه جنبه­های تقاضامحور نبودن پژوهش­ها و موانع به‌کارگیری آن‌ها در مدیریت ورزش بوده و تاکنون تحقیق تخصصی و جامعی به بررسی کاربست تحقیقات علوم ورزشی نپرداخته است. تحقیقات قبلی نیز به صورت اکتشاف کیفی و آزمون کمی به بررسی متغیرهای اثرگذار در کاربست تحقیقات نپرداخته­اند. در عین حال تحلیل وضعیت و ارائه مدل کاربست باید مسیر روشن­تری در اختیار محققان و مدیران ورزشی برای به‌کارگیری نتایج تحقیقات علمی و دانشگاهی قرار دهد. به طور کلی تحقیقات انجام شده بیشتر به بررسی مشکلات پژوهش در ورزش و ارتباط علمی مراکز دانشگاهی و اجرایی ورزش پرداخته­اند و به صورت مفهومی، علمی و کلی همکاری کاربست تحقیقات علوم ورزشی مورد بررسی قرار نگرفته است. از آنجا که الگوهای خارجی از لحاظ ساختاری تفاوت زیادی با ساختار داخلی دارد، مدیریت در این زمینه بیشتر تحت تأثیر ساختار ورزش کشور خواهد بود. علاوه براین مطالعات با موضوع کاربست تحقیقات در ورزش عمدتاً ناظر به نظریه­های توسعه کلان علمی است. این شیوه­ها از آغاز بر پایه­های نظری استوار بوده است و یا پس از رواج میدانی پشتوانه نظری برخوردار شده است. همچنین بدون کاربرد ماندن حجم عظیم تولیدات علمی حوزه تربیت­بدنی و علوم ورزشی در نظام آموزش عالی، از یک طرف و ضعف­های علمی و فناورانه در صنعت ورزش کشور از سوی دیگر سبب شده است تا توسعه علمی ورزش به­طور اعم و کاربردی­سازی تحقیقات ورزش به صورت اخص، مسئله‌ای مهم و ضرورتی راهبردی در ورزش کشور تلقی شود. با وجود این شواهد بین­المللی، هنوز درک مناسبی از اهمیت علوم ورزشی در ایران وجود ندارد و توسعه علمی، فناوری و پژوهشی ورزش با چالش­های فراوانی روبروست. این در حالی است که تحقیقات گسترده علمی و استفاده از یافته­های علوم مختلف برای افزودن توانمندی­های ورزشی کشورهای پیشرفته، مبین توجه ویژه­ای است که آنان به امر ورزش معطوف داشته‌اند. بنابراین به عنوان یک گام آغازین، برنامه­ریزی توسعه علمی ورزش به­ویژه کاربست تحقیقات ورزش شناخت ساختارها، عوامل و مسیرهای اثرگذار در این زمینه ضرورت بالایی دارد که تحقیقات قبلی دانش مناسبی در این زمینه به دست نداده­اند. در عصر تجاری­سازی، بازارهای به هم پیوسته، تحولات فناوری و رقابت روز افزون برای مشارکت در زنجیره ارزش کالاها و خدمات، اقتصاد ورزش کشور با توجه به پتانسیل­های درونی و موقعیت دیگر رقبا، نیازمند دستیابی به ساختارهای مبتنی بر فناوری، دانش، نوآوری و کارآفرینی می‌باشد و با توجه به عوامل درونی و کارگزاران خود، باید قادر به ترسیم و دستیابی به چشم‌انداز علمی مطلوبی برای خود باشد- البته این امر مستلزم تحقیق و توسعه و کاربردی­سازی تحقیقات علوم ورزشی است.  براساس مرور مبانی نظری، نقد پیشینه پژوهش و ضرورت­های کاربست علوم ورزشی، هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل مناسب برای تحلیل کاربست تحقیقات علوم ورزشی می­باشد.

    مدل مفهومی شامل سطوح اکوسیستمی (ظرفیت‌ها)، سیستمی (قابلیت‌ها)، ساختاری (راهبردها) و کارکردی (دستاوردها) می­­باشد. جریان کلی روابط بین متغیرها به صورت توالی مذکور برای سطح­های فوق شده است. سطح اکوسیستمی (ظرفیت‌ها) شامل ظرفیت‌های نظام علمی کشور، توسعه سیستم ورزش کشور و تحولات علمی ورزش در جهان بود. منظر ظرفیت‌های نظام علمی کشور مشتمل بر ابعاد  سیاست‌های علمی در کشور، سرمایه‌گذاری علمی کشور و بازار علم و فناوری کشور بود. منظر توسعه سیستم ورزش کشور شامل ابعاد توسعه نظام ورزش، رشد جامعه ورزش و توسعه صنعت ورزش می­باشد. منظر تحولات علمی ورزش در جهان مشتمل بر ابعاد تحولات علوم ورزشی و رشد علمی صنعت ورزش است. روابط علی- معلولی بین متغیرهای اصلی جهت آزمون مدل در نرم‌افزار به صورت شکل زیر تعیین گردید. روابط ترسیم شده ابتدا بر اساس مبانی نظری و پیشینه پژوهش تعیین شد. سپس توسط مصححان کدگذاری مفهومی تصحیح گردید. در نهایت، روابطی که در نرم‌افزار تأیید شدند ترسیم گردید.

 

 

 

 

 

 

شکل 1: مدل مفهومی پژوهش (مستخرج از بخش کیفی اکتشافی نظام­مند رساله)

روش­شناسی پژوهش

     روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق را تمامی اساتید علوم ورزشی (دانشگاه‌های دولتی که سابقه مدیریت در بخش پژوهشی داشتند) و مسئولان کمیته پژوهشی در سازمان­های ورزشی تشکیل می­دادند. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت جهت آزمون مدل به روش هدفمند و در دسترس انتخاب و از آنان نظرخواهی گردید (162 نفر). تعداد نمونه براساس تعداد قابل کفایت جهت مدلسازی در نرم افزار pls به تعداد 10 تا 20 برابر تعداد سؤالات مربوط به متغیر دارای بیشترین سؤال در مدل (داوری و رضازاده، 2016) برآورد و انتخاب شد. از این رو، به تعداد 11 برابر سؤالات متغیر دارای بیشترین تعداد سؤال (14 سؤال در متغیر قابلیت صنعت ورزش)  154 نفر برآورد شد. جهت اطمینان از دریافت تعداد پاسخ­های مناسب، 170 پرسشنامه توزیع شد که از بین 158 پرسشنامه­ دریافتی، 151 پرسشنامه به طور کامل پاسخ داده شده بودند و وارد فرایند تحلیل گردیدند.

     ابزار پژوهش، پرسشنامه مستخرج فاز کیفی رساله (تبدیل چارچوب کیفی به پرسشنامه) بود. پرسشنامه شامل متغیرها و عوامل تعیین­کننده بود و در مقیاس 5 ارزشی لیکرت (از بسیار­کم = 1 تا بسیار­زیاد = 5) تنظیم شده بود. پرسشنامه تدوین­شده جهت بررسی روایی محتوایی یا صوری در اختیار 6 نفر از اساتید و 6 نفر از مدیران قرار گرفت. بعد از تایید روایی محتوایی، ابتدا ابزار در یک مطالعه راهنما بین 30 نفر از جامعه آماری توزیع شد. سپس از طریق روش آلفای کرونباخ، پایایی یا ثبات درونی آن با استفاده از نرم‌افزار SPSS20  محاسبه (85/0=ɑ) و تایید گردید. سپس پرسشنامه­ها در مرحله اصلی جمع­آوری شدند و ضریب آلفای کرونباخ این مرحله (نهایی) نیز 88/0 محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ نشان داد که اکثر سازه‌ها و متغیرهای مرتبط به آن‌ها دارای ثبات درونی بسیار مناسبی هستند. سپس پایایی و روایی سازه به صورت مراحل گزارش شده در قسمت یافته­ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی­ال­اس[22] تایید گردید. در آمار استنباطی ابتدا بر اساس آزمون چولگی و کشیدگی برای توزیع داده­های پژوهش، مقدار چولگی و کشیدگی تمام متغییرهای پژوهش بررسی شد- بین 2 و -2 قرار داشتند و لذا توزیع داده‌ها نرمال است. در ادامه تجزیه ‌و تحلیل داده­ها و مدل با استفاده از روش PLS در سه بخش مدل اندازه‌گیری[23]، مدل ساختاری[24] و مدل کلی انجام شد. متغیر‌های مدل در دو دسته متغیر‌های پنهان و آشکار تقسیم‌بندی گردیدند- متغیر پنهان نیز در سطوح مختلف به‌ کار برده شد. بخش مدل اندازه‌گیری شامل سؤالات (شاخص‌ها) هر بعد همراه با آن بعد است و روابط میان سؤالات و ابعاد در این بخش مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار می‌گیرد. بخش مدل ساختاری نیز حاوی تمامی سازه‌های مطرح در مدل اصلی پژوهش است و میزان همبستگی سازه‌ها و روابط میان آن‌ها در این قسمت مورد تمرکز و توجه واقع می‌شود. در بخش مدل کلی که شامل هر دو بخش مدل اندازه‌گیری و ساختاری است با تائید برازش آن، بررسی برازش در یک مدل کامل می‌شود.

یافته­های پژوهش

 یافته­های بخش کمی شامل دو بخش توصیفی و استنباطی است. در بخش توصیفی، ویژگی­های نمونه آماری گزارش شد که شامل 89 استاد و 62 کارشناس و مدیر سازمانی بود. نسبت جنسیتی نمونه شامل 53 زن و 98 مرد به دست آمد. میانگین سنی نمونه برابر با 35/44 سال و میانگین سابقه شغلی برابر با 84/13 سال بود. در ادامه برای توصیف متغیرهای پژوهش مطابق جدول زیر، معیار مرکزی (میانگین) و همچنین معیار پراکندگی (انحراف معیار) برای متغیرهای پرسشنامه‌ مورد بررسی قرار گرفت که عامل توسعه سیستم ورزش کشور (15/4) و تأمین منابع پژوهش در ورزش (90/2) بودند.

نتایج مدلسازی شامل دو بخش مربوط به شاخص­های برازش و ضرایب‌ روابط متغیرهای مدل است. در بخش برازش مدل، اولین شاخص­ مورد بررسی روایی همگرا بود که معیار متوسط واریانس استخراج‌شده (AVE) ارزیابی و مطلوب (مساوی و بالاتر از 5/0) گزارش شد. جهت بررسی روایی واگرای مدل اندازه‌گیری، از معیار فرونل و لاکر و لاتنت استفاده شد و نشان داد که میزان ماتریس برای هر سازه بیشتر از واریانس اشتراکی بین آن سازه و سازه‌های دیگر در مدل است.  پایایی ترکیبی (CR)  یک شاخص تحلیل پایایی (قوی تر از آلفای کرونباخ) است که میزان مساوی و بالای 7/0 مناسب بیان شده است. مقدار R2  برای برازش سازه‌های درون‌زای (وابسته) مدل محاسبه می‌گردد و دارای سه سطح ضعیف ( 19/0)، متوسط (33/0) و قوی (67/0) است. معیار Q2 قدرت پیش‌بینی مدل را مشخص می‌سازد و در مورد یک سازه درون‌زا قدرت پیش‌بینی ضعیف، متوسط و قوی (سه مقدار 02/0، 15/0 و 35/0) را مشخص می­نماید. برای سنجش برازش مدل کلی (هر دو بخش مدل اندازه‌گیری و ساختاری) از معیار SRMR استفاده شد که مقدار آن باید از 1/0 کمتر باشد. مطابق جدول زیر، میزان شاخص­های برازش برای متغیرهای مدل در دامنه مطلوبی قرار دارد.

جدول 2: شاخص­های توصیف متغیرها و شاخص­های برازش مدلسازی

متغیرها

شاخص­های توصیف

شاخص­های برازش مدل

M

SD

AVE

CR

R2

Q2

SRMR

ظرفیت‌های نظام علمی کشور

69/3

47/0

55/0

85/0

یرون زا

511/0

09/0

توسعه سیستم ورزش کشور

15/4

43/0

67/0

88/0

یرون زا

074/0

تحولات علمی ورزش در جهان

85/3

50/0

54/0

90/0

یرون زا

361/0

قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش

81/3

30/0

63/0

92/0

71/0

096/0

قابلیت سیستم علمی ورزش کشور

24/3

44/0

67/0

93/0

55/0

241/0

مدیریت پژوهشی در ورزش

15/3

40/0

64/0

92/0

75/0

217/0

توسعه پژوهش در ورزش

60/3

36/0

54/0

85/0

48/0

442/0

تأمین منابع پژوهش در ورزش

90/2

47/0

58/0

89/0

33/0

257/0

خدمات پژوهشی در ورزش

41/3

49/0

57/0

88/0

51/0

413/0

قابلیت تحقیقات ورزشی برای کاربست

18/3

45/0

62/0

83/0

51/0

403/0

کاربست تحقیقات ورزشی

32/3

31/0

64/0

89/0

67/0

349/0

پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی

32/3

46/0

56/0

83/0

69/0

457/0

براساس جدول و شکل زیر نتایج بخش کمی نشان داد که در مدل معادلات ساختاری پژوهش همه روابط معنی‌دار و شاخص­های برازش مطلوب هستند و مدل پژوهش از نظر آماری نیز مورد تایید است.

جدول 3: نتایج آزمون مدل پژوهش در محیط نرم­افزار به تفکیک دو بخش تحلیل عاملی و  تحلیل مسیر

تحلیل عاملی ابعاد متغیرها (مدل اندازه­گیری)

تحلیل مسیر روابط بین متغیرها (مدل ساختاری)

متغیر -> ابعاد

ضریب

اثر

T

Values

متغیر -> متغیر

ضریب

اثر

T

values

ظرفیت نظام علمی کشور -> سیاست­های علمی

76/0

13/27

ظرفیت نظام علمی -> قابلیت صنعت ورزش

150/0

66/3

ظرفیت نظام علمی -> سرمایه­گذاری علمی

81/0

56/33

ظرفیت نظام علمی -> قابلیت علمی ورزش

22/0

83/3

ظرفیت نظام علمی -> بازار علم و فناوری کشور

85/0

58/56

توسعه سیستم ورزش -> قابلیت صنعت ورزش

39/0

53/7

توسعه سیستم ورزش -> توسعه نظام ورزش

89/0

43/85

توسعه سیستم ورزش -> قابلیت علمی ورزش

90/0

62/3

توسعه سیستم ورزش -> رشد جامعه ورزش

83/0

11/37

تحولات علمی ورزش جهان -> قابلیت صنعت ورزش

40/0

427

توسعه سیستم ورزش -> توسعه صنعت ورزش

76/0

95/30

تحولات علمی ورزش جهان -> قابلیت علمی ورزش

48/0

69/7

تحولات علمی ورزش جهان -> تحولات علوم ورزشی

91/0

31/93

قابلیت صنعت ورزش -> تامین منابع پژوهش

35/0

91/3

تحولات علمی ورزش جهان -> رشد علمی ورزش

92/0

28/103

قابلیت صنعت ورزش -> مدیریت پژوهشی ورزش

43/0

56/7

قابلیت صنعت ورزش -> تقاضامحوری دانش ورزش

88/0

92/72

قابلیت علمی ورزش -> مدیریت پژوهشی ورزش

49/0

97/8

قابلیت صنعت ورزش -> قابلیت مدیریت دانش ورزش

89/0

73/82

قابلیت علمی ورزش -> خدمات پژوهشی ورزش

68/0

33/10

قابلیت صنعت ورزش -> تعامل صنعت و دانشگاه

85/0

44/48

مدیریت پژوهشی ورزش -> تامین منابع پژوهش

25/0

70/2

قابلیت سیستم علمی ورزش -> جامعه دانشی ورزش

94/0

73/169

مدیریت پژوهشی ورزش -> خدمات پژوهشی ورزش

83/0

45/3

قابلیت علمی ورزش -> توسعه علمی آموزشی ورزش

86/0

54/55

تامین منابع پژوهش ورزش -> توسعه پژوهش ورزش

22/0

18/3

قابلیت سیستم علمی ورزش -> فرهنگ علمی ورزش

88/0

22/73

مدیریت پژوهشی ورزش -> توسعه پژوهش ورزش

37/0

03/7

مدیریت پژوهشی ورزش -> سیاست گذاری پژوهش

88/0

93/60

خدمات پژوهشی ورزش -> توسعه پژوهش ورزش

20/0

97/2

مدیریت پژوهشی در ورزش -> نیازسنجی پژوهش

87/0

25/58

توسعه پژوهش ورزش -> قابلیت کاربست تحقیقات

72/0

54/27

مدیریت پژوهشی در ورزش -> نظارت و ارزیابی

89/0

54/77

توسعه پژوهش در ورزش -> کاربست تحقیقات

31/0

66/6

تامین منابع پژوهش در ورزش -> امکانات پژوهشی

91/0

85/114

قابلیت کاربست تحقیقات -> کاربست تحقیقات

57/0

09/14

تامین منابع پژوهش در ورزش -> تامین مالی پژوهشی

94/0

54/179

قابلیت کاربست تحقیقات -> پیامدهای کاربست

61/0

55/12

خدمات پژوهشی ورزش -> دسترسی به شبکه علمی

88/0

21/65

کاربست تحقیقات ورزشی -> پیامدهای کاربست

26/0

05/5

خدمات پژوهشی در ورزش -> آموزش و مشاوره

94/0

09/138

کاربست تحقیقات ورزشی -> کاربست آموزشی

86/0

96/53

توسعه پژوهش در ورزش -> نشریافته­های پژوهشی

90/0

16/83

کاربست تحقیقات ورزشی -> کاربست سازمانی

78/0

76/25

توسعه پژوهش در ورزش -> پژوهش و تولید دانش

88/0

35/60

کاربست تحقیقات ورزشی -> کاربست صنعتی

87/0

91/57

توسعه پژوهش ورزش -> ارزشگذاری و اعتبار سنجی

67/0

38/24

کاربست تحقیقات ورزشی -> کاربست اجتماعی

77/0

04/30

قابلیت کاربست تحقیقات ورزشی -> کیفیت تحقیقات

74/0

71/20

پیامدهای کاربست -> ارتقای بهره­وری ورزش

84/0

91/41

قابلیت کاربست تحقیقات -> کاربردگرایی تحقیقات

87/0

87/65

پیامدهای کاربست تحقیقات -> ارتقای علمی ورزش

82/0

96/35

قابلیت کاربست تحقیقات -> نوآوری تحقیقات

84/0

8/50

پیامدهای کاربست تحقیقات -> تامین منابع و مولدان

83/0

81/38

             

براساس جدول 3 و شکل 2، نتایج بخش تحلیل عاملی ابعاد متغیرها نشان داد که ابعاد بازار علم و فناوری کشور (85/0)، سرمایه­گذاری علمی در کشور (81/0)  و سیاست­های علمی در کشور (76/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین ظرفیت نظام علمی کشور بودند. ابعاد توسعه نظام ورزش (89/0)، رشد جامعه ورزش (83/0)  و توسعه صنعت ورزش (76/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین توسعه سیستم ورزش کشور بودند. ابعاد رشد علمی صنعت ورزش (92/0)  و تحولات علوم ورزشی (91/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین تحولات علمی در جهان ورزش بودند. ابعاد قابلیت مدیریت دانش در سازمان­های ورزشی (89/0)، تقاضامحوری دانش در صنعت ورزش (88/0) و تعامل محیط اجرایی و صنعتی با بخش علمی (85/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش بودند. ابعاد جامعه دانشی ورزش (94/0)، فرهنگ علمی ورزش کشور (88/0) و توسعه علمی آموزشی ورزش (86/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین قابلیت سیستم علمی ورزش کشور بودند. ابعاد نظارت و ارزیابی (89/0)، سیاست‌گذاری پژوهش (88/0) و نیازسنجی پژوهش (87/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین مدیریت پژوهشی در ورزش بودند. ابعاد تامین مالی پژوهشی (94/0)  و امکانات پژوهشی (91/0) به یک اندازه دارای نقش معناداری در تبیین تامین منابع پژوهش در ورزش بودند. ابعاد آموزش و مشاوره (94/0)  و دسترسی به شبکه علمی (88/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین خدمات پژوهشی در ورزش بودند. ابعاد نشر یافته­های پژوهشی (90/0)، پژوهش و تولید دانش (88/0)  و ارزش­گذاری و اعتبار­سنجی (67/0) به یک انداره دارای نقش معناداری در تبیین توسعه پژوهش در ورزش بودند. ابعاد کاربردگرایی تحقیقات (87/0)، نوآوری تحقیقات (84/0) و کیفیت تحقیقات (74/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین قابلیت تحقیقات ورزشی برای کاربست بودند. ابعاد کاربست صنعتی (87/0)، کاربست آموزشی (86/0)، کاربست سازمانی (78/0) و کاربست اجتماعی (77/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین کاربست تحقیقات ورزشی بودند. ابعاد هر سه بعد، ارتقای بهره وری ورزشی در ورزش کشور (84/0)، تامین منابع و مولدان (83/0)  و ارتقای علمی ورزش کشور (82/0) به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی بودند.

تحلیل مسیر نشان داد که ظرفیت نظام علمی کشور (با ضریب 15/0)  بر قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش داو  (22/0)  بر قابلیت سیستم علمی ورزش کشور اثر  معنی­داری دارد. توسعه سیستم ورزش کشور (39/0)  بر قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش و (90/0)  بر قابلیت سیستم علمی ورزش کشور اثر  معنی­داری دارد. تحولات علمی ورزش در جهان (40/0)  بر قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش و (48/0)  بر قابلیت سیستم علمی ورزش کشور اثر  معنی­داری دارد. قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش (35/0)  بر تأمین منابع پژوهش در ورزش و (43/0)  بر مدیریت پژوهشی در ورزش اثر  معنی‎داری دارد. قابلیت سیستم علمی ورزش کشور (49/0) بر مدیریت پژوهشی در ورزش و (68/0) و خدمات پژوهشی در ورزش اثر  معنی داری دارد. مدیریت پژوهشی در ورزش (25/0)  بر تامین منابع پژوهش در ورزش و (83/0) بر خدمات پژوهشی در ورزش اثر  معنی­داری دارد. تامین منابع پژوهش در ورزش (22/0) ، مدیریت پژوهشی در ورزش (37/0) و خدمات پژوهشی در ورزش (20/0)  اثر  معنی‌داری بر توسعه پژوهش در ورزش دارند.  توسعه پژوهش در ورزش (72/0)  بر قابلیت تحقیقات ورزشی برای کاربست و (31/0) بر کاربست تحقیقات ورزشی اثر  معنی داری دارد. قابلیت تحقیقات ورزشی برای کاربست (5/0) بر کاربست تحقیقات ورزشی و (61/0)  بر پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی اثر  معنی‌داری دارد. پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی ( 26/0)  اثر  معنی داری بر پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی دارد. 

 

شکل 2: نتایج آزمون مدل پژوهش در محیط نرم­افزار اسمارت پی­ال­اس

بحث و نتیجه­گیری

     هدف مشخص پژوهش این بود که مدل مناسب برای تحلیل کاربست تحقیقات ورزشی کشور را پس از طراحی کیفی و تایید آماری، ارائه نماید. برای تفسیر و بررسی مدل ارائه شده ابتدا به تفکیک سطوح مدل و سپس روابط بین متغیرهای این سطوح اقدام گردید. نتایج سطح اکوسیستمی (ظرفیت‌ها)نشان داد که ابعاد بازار علم و فناوری کشور، سرمایه­گذاری علمی در کشور و سیاست­های علمی در کشور  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین ظرفیت نظام علمی کشور بودند. ابعاد توسعه نظام ورزش ، رشد جامعه ورزش   و توسعه صنعت ورزش  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین توسعه سیستم ورزش کشور بودند. ابعاد رشد علمی صنعت ورزش و تحولات علوم ورزشی  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین تحولات علمی در جهان ورزش بودند. در واقع ابعاد منظرهای ظرفیت‌های نظام علمی کشور، توسعه سیستم ورزش کشور و تحولات علمی ورزش در جهان بود. برخی تحقیقات قبلی نیز با نتایج و نتیجه­گیری این سطح همسویی و انطباق دارند. یوسفی و همکاران (2015) همکاری محققان علوم ورزشی کشور با یکدیگر و با محققان خارج از کشور را برای ارتقای کیفیت تولیدات پژوهشی پیشنهاد کرده­اند- جهانی دارای شکاف نسبتاً بالایی گزارش کرده است. را و همکاران (2013) همکاری دولت، دانشگاه و صنعت در حوزه ورزش برزیل را برای توسعه ضروری می­دانند. ویلتی و کوهن (2016) نقش عوامل راهبردی، ساختاری و فرایندی را بر همکاری­های علمی در حوزه ورزش مؤثر می­داند. منظر تحولات علمی ورزش در جهان مشتمل بر ابعاد تحولات علوم ورزشی و رشد علمی صنعت ورزش است. تجمیع مفاهیم و شواهد مربوط به این سطح از مدل نشان می­دهد که پارادایم حاکم در نظام علمی کشور و روند حرکت جهانی در صنعت علم و فناوری موجب شده است تا کاربرد علم و نتایج تحقیقات در ورزش کشور نیازمند تمرکز بر اکتشاف در محیط و اکوسیستم علوم ورزشی و بهره­برداری از آن در یک رویه ساختاری-کارکردی حوزه مدیریت علمی در ورزش باشد. از این رو، سیستم علمی ورزش کشور برای آنکه بتواند تولید دانش را به کاربرد برساند باید به نظام کلی ورزش، نظام علمی کشور و نظام علم و فناوری ورزش بین‌المللی به عنوان سه محیط نزدیک و اثرگذار بر خود توجه و تعامل داشته باشد، زیرا از یک‌سو توسعه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ورزش بستر کاربرد علم در آن را فراهم می­کند و از سوی دیگر سیاست­ها، منابع و بازار علمی کشور همسو با تحولات علوم ورزشی و صنعت ورزش در جهان بستر علمی شدن ورزش و کاربرد نتایج علمی را تقویت می­کند. 

ابعاد قابلیت مدیریت دانش در سازمان­های ورزشی ، تقاضامحوری دانش در صنعت ورزش  و تعامل محیط اجرایی و صنعتی با بخش علمی  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش بودند. ابعاد جامعه دانشی ورزش ، فرهنگ علمی ورزش کشور  و توسعه علمی آموزشی ورزش  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین قابلیت سیستم علمی ورزش کشور بودند. پس از سطح اکوسیستمی و ظرفیت­های آن، لازم است تا سیستم علمی ورزش و عوامل وابسته آن مورد توجه قرار بگیرد. در مدل پژوهش، سطح سیستمی (قابلیت‌ها) شامل منظرهای قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش و قابلیت سیستم علمی ورزش کشور است. برخی مطالعات پیشین نیز یافته­ها و تفسیر این سطح را مورد تأیید قرار می­دهند. فراهانی (2010) تقاضامحوری، توسعه کمی و کیفی منابع، کیفیت ارتباطی محققان در پژوهش­های تربیت‌بدنی در توسعه آن مؤثر می­داند. نقوی و همکاران (2013) وحدت رویه بین مدیران و متخصصان برای کاربرد فناوری و برنامه­ریزی بلندمدت را مهم­ترین عامل توسعه فناوری اطلاعات و ارتباط در تحقیقات ورزشی می­داند. دستوم و همکاران (2013) و خسروی زاده و همکاران (2015) تعامل و بهره­مندی  دو طرفه دانشگاه و صنعت در حوزه ورزش برای کاربرد علم تولیدی دانشگاه و تأمین نیاز علمی صنعت ضروری می­داند. این یافته­ها مبین این است که در واقع شناخت قابلیت­های سیستم علمی ورزش کشور به تنهایی برای بسترسازی کاربست پژوهش­ها کافی نیست، بلکه قابلیت­های پذیریش علم و فناوری در حوزه­های اجرایی و صنعت ورزش نیز به عنوان مقصد دانش تولید شده مورد ارزیابی قرار بگیرد. حتی مسیر انتقال دانش و فناوری از محیط علمی و آکادمیک به بخش­های اجرایی و صنعتی نیز لازم به صورت راهبردی و نظام­مند مورد بررسی قرار بگیرند. به طور مشخص لازم است تا در حوزه­های اجرایی و صنعت ورزش تقاضا برای پژوهش، قابلیت استفاده از پژوهش و مسیر تعامل با محیط علمی و دریافت دانش مشهود و کارآمد باشد. در سیستم علمی نیز علاوه بر آموزش پژوهش، فرهنگ پژوهشی و شبکه کاری از محققان و دانشگران فعال باشد.

     ابعاد نظارت و ارزیابی، سیاست‌گذاری پژوهش و نیازسنجی پژوهش به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین مدیریت پژوهشی در ورزش بودند. ابعاد تأمین مالی پژوهشی  و امکانات پژوهشی  به یک اندازه دارای نقش معناداری در تبیین تامین منابع پژوهش در ورزش بودند. ابعاد آموزش و مشاوره  و دسترسی به شبکه علمی به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین خدمات پژوهشی در ورزش بودند. ابعاد نشر یافته‌های پژوهشی، پژوهش و تولید دانش و ارزش‌گذاری و اعتبارسنجی  به یک انداره دارای نقش معناداری در تبیین توسعه پژوهش در ورزش بودند. سه منظر مدیریت پژوهشی در ورزش، تأمین منابع پژوهش در ورزش، خدمات پژوهشی در ورزش و توسعه پژوهش در ورزش تبیین­کننده سطح ساختاری (راهبردها) هستند. برخی تحقیقات قبلی نیز با نتایج و نتیجه­گیری این سطح همسویی و انطباق دارند. صفا و همکاران (2013) تجاری‌سازی دانش را عمدتاً مربوط به عوامل مربوط به این سطح می­دانند  (زیرساختی، قانونی، تأمین مالی، آموزشی و اطلاع‌رسانی). در «سند گزارش برنامه ششم توسعه کشور» برای حوزه ورزش (2017) نیز عمدتاً عوامل مرتبط با این سطح مورد توجه قرار گرفته است (همکاری علمی، مدیریت تولید و تقاضا، امکانات و تجهیزات). برخی تحقیقات نیز عملکرد پایدار مراکز علمی ورزشی را متأثر از عوامل فردی، ساختاری، زیرساختی، مدیریتی، همکاری، مالی، نوآوری و بازاریابی دانسته­اند (افشاری و همکاران، 2019؛ پیرجمادی و همکاران، 2019). زاهاریا و کابوراکیس (2017) توسعه علمی صنعت ورزش آمریکا را عمدتاً متأثر از عوامل زیرساختی و اجرایی می­داند. از این رو، با توجه ویژگی­های سیستم باز پژوهش و فرابخشی بودن آن، لازم است تا همه بخش­های مدیریت پژوهشی در کشور مانند دانشگاه­ها، پژوهشگاه­ها و انجمن­ها، کمیته­های پژوهش در سازمان­های ورزشی و شبکه­های اطلاعاتی ارتباطی در حوزه علوم ورزشی مشارکت داشته باشند. تقسیم‌کار بین آن‌ها براساس مدل پژوهش در چهار حوزه تأمین منابع، مدیریت، خدمات و فرایند توسعه پژوهش است. مدیریت توسعه علمی ورزش کشور باید با براساس ظرفیت­ها و قابلیت درون و برون­سیستمی مشخص­شده در دو سطح قبلی از طریق تأمین منابع و خدمات موردنیاز سیستم پژوهشی ورزش کشور میزان و دامنه کاربست تحقیقات ورزشی را به طور مستمر افزایش دهد.

     ابعاد کاربردگرایی تحقیقات، نوآوری تحقیقات و کیفیت تحقیقات  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین قابلیت تحقیقات ورزشی برای کاربست بودند. ابعاد کاربست صنعتی، کاربست آموزشی، کاربست سازمانی  و کاربست اجتماعی  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین کاربست تحقیقات ورزشی بودند. ابعاد هر سه بعد، ارتقای بهره وری ورزشی در ورزش کشور، تامین منابع و مولدان و ارتقای علمی ورزش کشور  به ترتیب دارای نقش معناداری در تبیین پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی بودند. از این رو، منظرهای قابلیت تحقیقات ورزشی برای کاربست، کاربست تحقیقات ورزشی و  پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی تبیین­کننده سطح کارکردی (دستاوردها) هستند. برخی مطالعات نشان داده­اند که کاربردی­سازی تحقیقات ورزش این امکان را ایجاد می‌کند تا در صورت ایجاد پیوندهای پسین و پیشین نیرومند، بر علمی شدن ورزش نیز تأثیرگذار باشد  (فراهانی و رضایی صوفی، 2011). بامیر و ستایش (2019) تأثیر‌گذاری پیشرفت علم بر رشد و توسعه ورزش کشور را قابل‌توجه گزارش کرده­اند. بیشتر مطالعات بیان چهار حوزه اصلی تحقیقات پایه‌ای، مشارکتی، انتقال دانش و فناوری را برای کاربست دانش تعریف کرده­اند. عبدالکریم و همکاران (2016) در بررسی اولویت‌های سازمان‌های تولیدی در اردن، سه دستاورد مالی، دانشی و بهبود را در اولویت قرار دادند. ان ام نعیم و آملوس (2016) تقاضامحوری پژوهش در صنعت تولیدی مالزی را متأثر از نوآوری، کیفیت محصول و عملکرد کارکنان می­دانند. کاربست فراگیر تحقیقات ورزشی در این سطح اتفاق می­افتد. در واقع خروجی سطح ساختاری مدل (مدیریت، منابع، خدمات و توسعه فرایندی پژوهش در ورزش کشور)  زمینه­ساز ارتقای قابلیت­های کاربست، تحقق کاربست و پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی است. سؤال اصلی در این سطح این است که چه تحقیقاتی کاربرد می­یابند و چه نوع کاربردی خواهد بود؟

پاسخ­های موجود و شناسایی شده به این سؤال منطبق بر ابعاد تعیین شده در این سطح مدل است.  در واقع تحقیقات باید دارای خاصیت کیفی، نوآوری و مصرفی بودن باشند تا بتوانند در سیستم­های علمی آموزشی، سازمانی، صنعتی و اجتماعی کاربرد پیدا کنند. دستاوردها و پیامدهای حاصل از توسعه فزاینده و مستمر کاربست تحقیقات ورزشی هم عملکرد سیستم ورزش کشور و هم جایگاه و قابلیت علمی آن را ارتقا می­دهد. همچنین منافع مراکز و افراد دانشگر و مولد دانش نیز باید تأمین شود تا چرخه کاربست تحقیقات کامل گردد. برخی مطالعات پیشین نیز یافته­ها و تفسیر این سطح را مورد تأیید قرار می­دهند. 

براساس تحلیل مسیر مشخص شد که ظرفیت نظام علمی کشور  و توسعه سیستم ورزش کشور  بر قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش و  قابلیت سیستم علمی ورزش کشور اثر معنی­داری دارند. تحولات علمی ورزش در جهان  بر قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش و  قابلیت سیستم علمی ورزش کشور اثر معنی­داری دارد. قابلیت بخش اجرایی و صنعت ورزش  بر تامین منابع پژوهش در ورزش و  مدیریت پژوهشی در ورزش اثر معنی داری دارد. قابلیت سیستم علمی ورزش کشور  بر مدیریت پژوهشی در ورزش و  خدمات پژوهشی در ورزش اثر معنی­داری دارد. مدیریت پژوهشی در ورزش  بر تامین منابع پژوهش و  خدمات پژوهشی در ورزش اثر معنی­داری دارد. تامین منابع پژوهش در ورزش، مدیریت پژوهشی در ورزش  و خدمات پژوهشی در ورزش  بر توسعه پژوهش در ورزش اثر معنی­داری دارند. توسعه پژوهش در ورزش  بر قابلیت کاربست تحقیقات ورزشی و  کاربست تحقیقات ورزشی اثر معنی­داری دارد. قابلیت کاربست  تحقیقات بر کاربست تحقیقات ورزشی اثر معنی­داری دارد. قابلیت کاربست تحقیقات ورزشی  و کاربست تحقیقات ورزشی  بر پیامدهای کاربست تحقیقات ورزشی اثر معنی­داری دارند. در واقع  چهار سطح مفهومی مدل شامل سطوح اکوسیستمی (ظرفیت‌ها)، سیستمی (قابلیت‌ها)، ساختاری (راهبردها) و کارکردی (دستاوردها) می­­باشد. جریان کلی روابط بین متغیرها به صورت توالی مذکور برای سطح­های یاد شده است. برخی تحقیقات پیشین نیز به ارائه چارچوب، تئوری و مدل­های مفهومی در زمینه مدیریت و توسعه علمی با رویکرد کاربست پژوهشی پرداخته­اند. مدل ارائه شده در تحقیق قبلی مانند حسنقلی پور و همکاران (2010-  مدل تجاری‌سازی دانش)، امینی (2017- مدل اقتصاد دانش‌بنیان در ورزش)، علیزاده گلریزی (2017- مدل تجاری­سازی تحقیقات)، هیچما و احمد (2015- مدل اقتصاد دانش مؤسسات ورزشی)  و کیوتای و همکاران (2017 – مدل مدیریت دانش)  با چارچوب و مدل این پژوهش همسویی و انطباق دارند و کلیات نتایج آن را مورد تأیید قرار می­دهند. جریان کلی روابط بین متغیرها از سطح ظرفیت‌های اکوسیستمی به سمت قابلیت‌های سیستمی و سپس راهبردهای ساختاری و  دستاوردهای کارکردی است. در واقع لازم است ابتدا انواع ظرفیت­های موجود در اکوسیستم و قابلیت­های درون­سیستم ورزش شناسایی و نظام‌مند شود. سپس چارچوب راهبردی متناسب با آن ارائه گردد تا به دستاوردهای مطلوب در زمینه کاربست یافته­های پژوهشی منجر شود. از این رو، چارچوب استخراج و تدوین­شده در واقع شامل شناخت علمی سیستم ورزش و محیط و مدیریت تحقیقات متناسب با آن است.

     براساس کلیات یافته­ها می­توان گفت که مدیریت و توسعه کاربست تحقیقات ورزشی، فرایندی سیستماتیک و چندسطحی است که در هر سطح و مرحله دارای ویژگی­های مختص به خود می­باشد و از عوامل همبسته خود اثر می­پذیرند. از این رو، ضرورت دارد تا ارتباط بین عوامل در درون هر سطح و با سایر سطوح در نظر گرفته شوند. به طور مشخص باید گفت که توسعه کاربست تحقیقات ورزشی، یک جریان راهبردی و نظام­مند است که از طریق ظرفیت­سازی محیطی درونی و بیرونی سیستم ورزش، ضمن ارتقای قابلیت کاربست پژوهش­ها، دامنه کاربرد آن‌ها را گسترش می­دهد تا به پیامدهای موردنظر برسد. در بحث کاربرد نتایج خود این پژوهش نیز می­توان به ضرورت استفاده از رویکرد مدلسازی کیفی اکتشافی و نظام‌مند در حوزه موضوع پژوهش و جامعه آماری مورد مطالعه پرداخت. نظام علمی آموزشی ورزش کشور از نقش­های دانشی زیادی تشکیل شده است که در حال تعامل و همکاری با یکدیگر هستند. این سیستم تحت تأثیر بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور با رکود بی‌سابقه‌ای مواجه شده است. مدیریت در چنین سیستمی بسیار پیچیده و غیرقابل درک خواهد بود. چارچوب­ها و مدل­های ارائه شده توسط محققان به کارگزاران و مدیران کمک می­کنند که با ساده­سازی کلیات سیستم علمی ورزش به درک بهتری از تمامیت آن دست یابند. مدل­های اکتشافی مسائل را بهتر طبقه­بندی می­کنند و شانس یافتن پاسخ­های صحیح را بالا می­برند تا تصمیم­گیری بر پایه یافته­های جزئی و پراکنده بر مبنای چارچوب­های فکری برخاسته از نظر خبرگان و مبانی علمی قرار بگیرد. همچنین کشف، تبیین و تفسیر داده­های پژوهشی در چارچوب مدل­سازی بهتر می‌تواند روابط پدیده­های علمی را توضیح دهد و درک مکانیسم­های پژوهشی، تجاری، مدیریتی و ... را آسان­تر ­کند. اهمیت مدل ارائه شده در این پژوهش و جایگاه آن در دانش موجود به دلیل فقدان مدل­های قابل‌اتکا و دارای مصادیق عینی در نظام علمی و نظام ورزش کشور می­تواند در صورت وجود تمایلات محیطی در سطح قابل‌توجهی قرار بگیرد. براساس مدل ارائه شده سازمان­های متولی توسعه علمی ورزش با وجود توانمندى­های ساختاری و اجرایی به تنهایی نمی­توانند اهداف و راهبردها را تحقق بخشند- شواهد فعلی از وضعیت ورزش کشور گویای این مسئله است- زیرا سیستم ورزش یک زمینه پویا با محیط پیچیده و ساختار چندبخشی است و خروجى مطلوب این سیستم نیازمند یک چارچوب راهبردی یکپارچه می­باشد. استفاده از مدل­های اکتشافی و جامع­نگر در ارزیابی، برنامه­ریزی و تصمیم­گیری می­تواند به کاهش ناکارایی برنامه­هاى فعلی و جزیره­اى عمل کردن در حوزه توسعه اقتصادی ورزش کشور منجر شود.

پیشنهادها

براساس یافته­های پژوهش پیشنهادهای زیر جهت توسعه کاربست تحقیقات ورزشی در کشور ارائه می‌شود:

  1. براساس منظر ظرفیت­سازی در مدل، پیشنهاد می­شود کاربست پژوهش­های ورزشی از طریق محرک­های رسانه­ای، بخشنامه سازمانی و مطالبات محققان و مدیران به گفتمانی در درون و بین نهادهای متولی و ذینفع تبدیل شود.
  2. براساس بُعد فرهنگ علمی در مدل، پیشنهاد می­شود که برنامه­ها و مشوق­های فرهنگ‌سازی کاربردگرایی در بین اساتید و محققان فعال در حوزه ورزش تدوین و انتشار یابد.
  3. آموزش‌های مناسب در زمینه توانمندسازی پژوهشی محققان، اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم ورزشی تعریف شود و به صورت مشارکتی در چارچوب یک تقویم زمانی مشخص ارائه گردند.
  4. براساس منظر منابع پژوهش در مدل، پیشنهاد می‌شود که ارتقای زیرساخت­های فناوری اطلاعات و ارتباطات و دسترسی به شبکه پژوهشی بین­المللی در مراکز و سازمان­های علمی آموزشی ورزشی صورت پذیرد.
  5. ارتباط بین علوم ورزشی دانشگاه با سازمان­های مصرف­کننده دانش تولیدی آن­ها در بخش­های دولتی، صنعت و جامعه تقویت شود.
  6. مطالعات تطبیقی بین مدیریت پژوهشی و کاربست تحقیقات ورزش کشور با سایر کشورها صورت پذیرد.
  7. براساس منظر مدیریت پژوهشی در مدل، یک سیستم نظارت و هدایت پژوهشی فرابخشی از خبرگان برای نظرات بر مبنای تحقیقاتی ورزشی کشور تشکیل شود و بستر فعالیت آن ظرفیت­سازی گردد.
  8. ظرفیت­های علمی بخش ورزش برای سیاست­گذاران و کارگزاران نظام علمی و تحقیقاتی کشور مشخص و تبیین شود تا علوم ورزشی در اولویت پایینی برای آن­ها قرار نگیرد.
  9. واحدها و کمیته­های پژوهشی موجود در سازمان­های ورزشی به قابلیت نوآوری و تحقیق و توسعه ارتقا پیدا کنند.
  10. در آئین‌نامه‌ها، قوانین، اسناد و برنامه‌های مراکز با مدیریت پژوهش در ورزش بازنگری انجام شود و بر کاربست­ تحقیقات تاکید گردد.
  • منابع

    • Awwad, A., & Akroush, M. N. (2016). “New product development performance success measures: an exploratory research”. EuroMed Journal of Business., Vol. 11 Iss 3: 43-54.
    • Afshari, Mostafa, Mir Safian, Hamid, Esmaili, Mohsen, Vafaee Moghadam, Ali. (2019). “Analysis and application of factors affecting R&D capabilities in the Sports Science Research Institute”. Sports Management Studies, (Persian)
    • Alizadeh Golrizi, Abolfazl. (2017). “Development of a commercialization model for sports science research”. PhD thesis of Payame Noor University, (Persian)
    • Amini, Maryam. (2017). “Designing a knowledge-based economy model in sports”. Master's thesis, Al-Zahra University, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, (Persian)
    • Bamir, M., Setayesh, A. (2019). “Measuring the Impact of Scientific Advancements on Sports Development (Case Study: The Thematic Area of Sports Championship Olympics)”. Sport Management Studies, 11(55): 59-70. (Persian)
    • Bashiri, J., Gilvari, A., Koulaian, F. (2015). The Application of the Results of Research Projects of the Agricultural Research, Education and Extension Organization as Viewed by the Researchers. Branca, Luis Alberto Batista, Sergio Ricardo Cortines Campos, and Mariza Almeida. (2013). “Interaction Among Universities, Government and Spin-off Companies in a Brazilian Context to Generate Sports Innovation”. Journal of technology management & innovation, 8(2): 93-106.
    • Cortsen, K., & Rascher, D. (2018). “The Application of Sports Technology and Sports Data for Commercial Purposes”. In The Use of Technology in Sport-Emerging Challenges. Intech Open.
    • Dastoom, S., Ramezani Nezhad, R., benar, N., Rasouli, R. (2013). “Survey of interactions administrative departments and industry sport in Iran Based on the Analysis Documents and structural”. Applied Research in Sport Management2(2), 91-109. (Persian)
    • Document of the Sixth Development Plan Report in the Sports Sector. (2017). Ministry of Sports and Youth, Center for Strategic Studies, (Persian)
    • Farahani, Abolfazl, Rezaei Sufi Morteza. (2011). Research Management. Hatami Publications, Tehran, First Edition
    • Farahani, Abolfazl. (2010). Demonstrative Demand in Physical Education Research with Emphasis on Doctoral Dissertations. Research Project, Physical Education Research Institute, 2010.
    • Gerke, A. (2016). “Towards a network model of innovation in sport–the case of product innovation in nautical sport clusters”. Innovation, 2016, 18(3), 270-288.
    • hasangholipour, H., Gholipour, A., ghazimahaleh, M., Roshandel Arbatani, T. (2011). “Requirements, necessities and mechanisms of knowledge commercializing in Management Schools/Faculties”. Journal of Business Management, 2(4): 211-227. (Persian)