نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز تهران ایران

2 دانشیارگروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.

3 استادیار گروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی تهران ایران

چکیده

این پژوهش با هدف ارائه مدل تاثیر رهبری تحول ­­آفرین با خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان انجام شد و روش پژوهش، توصیفی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را همه کارکنان وزارت ورزش و جوانان  (1171 نفر) تشکیل می­دادند که در نهایت، تعداد 370 نفر به­عنوان نمونه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش چهار پرسش­نامه «رهبری تحول­آفرین» باس و آولیو(2004)، «خلاقیت کارکنان» جورج و ژو(2001)، «خودکارآمدی خلاق» کارووفسکی و همکاران(2013) و «محیط کار فیزیکی» دال و سیلان(2011) بود. روایی صوری و محتوایی ابزار پژوهش توسط گروهی از اساتید صاحب­نظر و روایی سازه آن به­وسیله تحلیل عاملی تاییدی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری تایید گردید. همچنین پایایی پرسش­نامه‎ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ گزارش شد. برای تجزیه­و­تحلیل­ داده­ها از نرم­افزارهای اس.پی.اس.اس.، اس.پی.اس.اس. سمپل­پاور، آموس و اسمارت پی.ال.اس. استفاده گردید.
نتایج پژوهش نشان داد که رهبری تحول­آفرین باعث افزایش خلاقیت کارکنان می­شود. همچنین خودکارآمدی خلاق به عنوان یک میانجی و محیط کار فیزیکی به عنوان یک تعدیل­کننده در رابطه بین رهبری تحول­آفرین و خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان عمل می­کنند. با توجه به نتایج به دست آمده می­توان گفت که مدیران وزارت ورزش و جوانان باید به محیط کار فیزیکی در محل کار و سیاست­های مدیریتی خود توجه بیشتری داشته باشند. این امر موجب می­شود که خلاقیت در کارکنان افزایش یابد. همچنین باید مدیران به جنبه­های بدنی محیط کار فیزیکی اهتمام ورزند، زیرا این امر موجب تحریک و افزایش روحیه مثبت در کارکنان و خلاق‎تر شدن تفکر آنها می­شود.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

A Model for the Impact of Transformational Leadership on the Creativity of Ministry of Sports and Youth Staff

نویسندگان [English]

  • mohammadsaeed salehnia 1
  • shahoo zamani 2
  • zahra haji anzohaei 3

1 Student of Sports Management, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Islamic Azad University, Tehran Branch, Tehran, Iran

2 Associate Professor, Department of sport management, Faculty of Physical Education and Sports Science, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran

3 Assistant Professor, Department of Sports Management, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran

چکیده [English]

The study is to present a model for the impact of transformational leadership on the creativity of the Ministry of Sports and Youth staff. It is worth noting that this study was descriptive and correlational. The statistical population was 1171 employees of the Ministry of Sports and Youth that 370 people were randomly selected as the sample. The research tools were: “transformational leadership questionnaires” of Bass and Avolio (2004), “Creativity” of George and Zhou Employees (2001), “Creative Self-Efficacy” of Karwowski et al. (2013) and Dul and Ceylan “Physical Work Environment” (2011). The formal and content validity of the research instrument was confirmed by a group of expert professors and the validity of its structure was confirmed by confirmatory factor analysis based on the structural equation model. The reliability of the questionnaires was also reported using Cronbach's alpha coefficient. To analyze the data, SPSS software, SPASS. Sample Power, Amos and Smart PLS. were used.
The results showed that transformational leadership increases employee creativity. Creative self-efficacy also acts as a mediator and physical work environment as a moderator in the relationship between transformational leadership and employee creativity in the Department of Sports and Youth. Based on the results, it can be said that the managers of the Ministry of Sports and Youth should pay more attention to the physical work environment in the workplace and their management policies, which will increase creativity in employees. The managers should also pay attention to the physical aspects of the physical work environment, which stimulates and enhances the positive mood in employees and makes their thinking more creative.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Key Words: Employee Creativity
  • Creative Self-Efficacy
  • Transformational Leadership
  • Physical Work Environment and Ministry of Sports and Youth

ارائه مدل تاثیر رهبری تحول­­آفرین بر خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان

محمدسعید صالح­نیا[1]

محمدرضا اسماعیلی[2]

زهرا حاجی انزاهایی[3]

10.22034/SSYS.2022.1416.1980

تاریخ دریافت مقاله: 3/4/1399

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:6/8/1399

 

مقدمه

در بازار رقابتی جهانی امروز، نوآوری صرف نظر از اینکه به کدام صنعت یا بخش متعلق باشد، به یک توانایی در همه سازمان­ها تبدیل شده است (دامانپور، واکر و آوللاندا[4]، 2009). این را می­توان حداقل تا حدی به این واقعیت نسبت داد که نوآوری هدف نهایی مربوط به مزیت رقابتی یک شرکت است که به بقا، رشد و توسعه سازمان کمک می­کند (آتالای، آنافارتا و ساروان[5]، 2013). بنابراین، جای تعجب نیست که نوآوری جایگاه برجسته­ای را در ذهن تصمیم­گیرندگان اصلی در سازمان­ها اشغال می‎کند. کانتر[6] (1998) نوآوری را ایجاد و استخراج ایده­های جدید تعریف کرد. اندرسون، پوتیننیک و ژو[7] (2014) تعریف مفصل­تری از خلاقیت و فرآیند نوآوری ارائه دادند: خلاقیت و نوآوری عملا فرایند، نتیجه و محصول تلاش برای توسعه و معرفی راه­های جدید و بهتر انجام کارها می­باشد. مرحله خلاقیت این فرایند به تولید ایده و نوآوری به مرحله بعدی اجرای ایده­ها به سمت رویه­ها، شیوه­ها یا محصولات بهتر اشاره دارد. آمابیل، کونتی، کوون، لازنبی و هرون[8] (1996) خاطر نشان کردند که همه نوآوری­ها با ایده­های خلاقانه آغاز می­شوند. لویت[9] (1963) به همین ترتیب اظهار داشت که ایده­ها بی­معنی هستند، مگر اینکه مورد استفاده قرار گیرند. می­توان گفت که خلاقیت پیش­نیاز نوآوری است. آرتز، نورمن، هاتفیلد و کاردینال[10] (2010) تأکید کردند که با توانایی یک شرکت در تولید محصولات و خدمات نوآورانه در محیط کسب و کار و افزایش رقابت می­توان به پیشرفت و مزیت رقابتی دست یافت (وونگ[11]، 2007).

ادبیات موجود عمدتا مورد توجه عوامل مختلفی است که به عنوان پیش­نیازهای خلاقیت کارمندان نقش دارند (وانگ، تسای و تسای[12]، 2014؛ جیزوال و دار[13]، 2015). این پژوهش، بر رهبری تحول­آفرین به عنوان قدم اول برای تقویت خلاقیت کارکنان متمرکز شده است. وانگ و همکاران (2014) و جیزوال و دار (2015) رابطه بین رهبری تحول آفرین و خلاقیت کارکنان با تأثیر واسطه­ای خودکارآمدی خلاق، با تمرکز بر نوآوری سازمانی را مورد تجزیه و تحلیل داده­اند (وانگ و همکاران، 2014؛ جیزوال و دار، 2015). بر این اساس خلا مطالعاتی که به بررسی اثر واسطه­ای خودکارآمدی خلاق و تأثیر تعدیل­کننده محیط فیزیکی در رابطه با صنعت ورزش بپردازد، احساس می­شود. بنابراین این پژوهش به تاثیر رهبری تحول­­آفرین با خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان با نقش میانجی خودکارآمدی خلاق: نقش تعدیل‎گر محیط کار فیزیکی می‎پردازد.

با توجه به اینکه وزارت ورزش و جوانان به دلیل داشتن روابط نزدیک با سایر بخش­ها، در صنعت ورزش ایران نقش بسزایی دارد، مطالعه در این زمینه می­تواند حائز اهمیت باشد. پینکس، بونزاکک و کولک[14] (2014) معتقد بودند که نیاز به اتخاذ مسیر مستحکم و پایدار نوآوری، در صنعت از اهمیت بالایی برخوردار است (پینکس و همکاران، 2014). نتایج مطالعات شولز، بروجردی و کروگ[15] (2014) حاکی از آن بود که در میان دیگر برنامه­های موجود، طرح‎های پژوهش و توسعه نقش مهمی در نوآوری محصولات جدید دارند (شولز و همکاران، 2014). پیشینه پژوهش­های قبلی اهمیت این موضوع را بیان کرده­اند. در پژوهشی لما، کوادروس و اشمیتز[16] (2015) اظهار کردند که تغییر پارادایمی در قدرت نوآوری جهانی در جریان است و هند نیز جمع­کننده بالقوه قابلیت­های ابتکاری خود است. صنعت خودروی هند 1/7 درصد از تولید ناخالص داخلی هند و 13 درصد از سهم بازار کل وسایل نقلیه مسافربری را تشکیل می­دهد (سازمان پژوهش صنعت خودرو هند[17]، 2017). هورنگ، تسای، یانگ و لیو[18] (2016) در پژوهشی به بررسی رابطه بین شخصیت فعال، محیط کارفیزیکی و خلاقیت کارکنان پرداختند. نتایج بیانگر آن بود که شخصیت فعال باعث ایجاد اثر مثبت بر محیط کارفیزیکی و خلاقیت کارکنان و انگیزش ذاتی می­شود. همچنین آنها دریافتند که در صنعت مهمان نوازی و گردشگری، با جذب استعدادهای پرشور، پشتیبانی از ایده­های جدید و فراهم کردن محیط­های بدنی حامی خلاقیت، می­توان خلاقیت را ایجاد کرد. چوبی، ساهو و خاتری[19] (2019) در پژوهشی به تاثیر خودکارآمدی خلاق و محیط کار فیزیکی در رابطه رهبری تحول­آفرین با خلاقیت کارکنان و نوآوری سازمان پرداختند. یافته­های آنها نشان داد که رهبری تحول­آفرین خلاقیت کارکنان را افزایش می­دهد. همچنین خودکارآمدی خلاق کارکنان به عنوان یک ابزار واسطه‎ای و محیط کار فیزیکی به عنوان یک تعدیل­کننده در رابطه بین رهبری تحول­آفرین و خلاقیت کارکنان عمل می­کند. مهران فرد، نادعلی و شهنی شفیعیانی (1397) در پژوهشی به بررسی نقش واسطه­ای یادگیری سازمانی در تاثیر رهبری تحول­آفرین بر نوآوری سازمانی در بین کارکنان شرکت برق منطقه­ای خوزستان شهر اهواز پرداختند. نتایج نشان داد که بین مولفه­های رهبری تحول­آفرین (ترغیب ذهنی، نفوذ آرمانی، ملاحظات فردی و انگیزش الهام­بخش) و نوآوری سازمانی (نوآوری فرایندی، نوآوری اداری و نوآوری تولیدی) و یادگیری سازمانی (یادگیری فردی، یادگیری تیمی و یادگیری گروهی) کارکنان شرکت برق منطقه­ای خوزستان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین حیدری آقاگلی و نصراصفهانی (1397) در پژوهشی به بررسی تاثیر رهبری‌ تحول­‌آفرین بر هویت ‌سازمانی با میانجی‌گری خودکار آمدی ‌خلاق پرداختند. نتایج حاکی از آن بود که متغیر رهبری‌ تحول­آفرین بر هویت‌ سازمانی با ضریب تاثیر 906/7 و بر متغیر خودکارآمدی‌ خلاق با ضریب تاثیر 912/5، تاثیر مثبت و معنا‎داری داشته و همچنین خودکارآمدی ‌خلاق بر هویت‌ سازمانی با ضریب 544/2، تاثیر مثبت و معناداری گذاشته است. از طرفی، متغیر رهبری ‌تحول‌­آفرین به طور غیرمستقیم از طریق میانجی خودکارآمدی ‌خلاق به میزان 04/0 بر هویت ‌سازمانی تاثیر مثبت داشته است.

بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، تجزیه و تحلیل این مسئله می­باشد که چگونه رهبری تحول­آفرین می­تواند بر خلاقیت کارکنان تاثیرگذار باشد. تحقیقات قبلی نشان داداند که رهبری تحول­آفرین تأثیر مثبتی بر خلاقیت کارکنان دارد و باعث ایجاد یک محیط کار خلاق می­شود (میتال و دار، 2015؛ ممفورد، اسکات، گادیس و استرنج[20]، 2002). همچنین مشخص شده است که خودکارآمدی بر اساس نوع رهبری که وجود دارد، تأثیر واسطه­ای (میانجیگری) بر عملکرد دارد (جیزوال و دار، 2015). بنابراین، در بستر پژوهش­های پیشین، این پژوهش قصد دارد خودکارآمدی خلاق کارکنان را به عنوان یک مکانیسم میانجی­گر و محیط کار فیزیکی به عنوان یک مکانیسم تعدیل­کننده در رابطه رهبری تحول­آفرین با خلاقیت کارکنان مورد بررسی قرار دهد.

 

شکل 1: مدل مفهومی پژوهش

روش­شناسی پژوهش

پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی از نوع پژوهش­های پیمایشی و از جمله پژوهش­های کاربردی است که به­صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را همه کارکنان وزارت ورزش و جوانان به تعداد 1171 نفر تشکیا می­دادند. در نهایت، تعداد 370 نفر به­عنوان نمونه از طریق نرم­افزار تعیین حجم نمونه اس. پی. اس. اس. سمپل­پاور[21] به­صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور اجرای مدل­سازی معادله ساختاری واریانس محور توجه به پیش­فرض­ اساسی این رویکرد حائز اهمیت است و باید پیش از اجرای مدل مورد بررسی قرار گیرد. یکی از این پیش­فرض­ها، حجم بهینه نمونه است. مولر[22] (1999) برای تعیین حجم نمونه از نسبت حجم نمونه به پارامتر آزاد برای برآورد استفاده می­کند. وی حداقل این نسبت را 5 به 1، حد متوسط آن را نسبت 10 به 1 و حد بالای آن را نسبت 20 به 1 بیان می­نماید. با این حال در پژوهش حاضر  با توجه به حجم جامعه و با مدنظر قراردادن حداقل نسبت حجم نمونه به تعداد متغیرهای مشاهده­شده و پارامترهای آزاد، پیچیدگی مدل، روش برآوردهای پارامترهای آزاد برآورد حداکثر درست­نمایی (نیاز داشتن به حجم نمونه متوسط)، حجم داده­­های مفقود (کمتر از 5 درصد) و رابطه نرمالیتی چندمتغیره با حجم نمونه اصل بر این گذاشته شد که حجم نمونه 370 نفر به منظور اجرای مدل‎سازی معادله­ ساختاری کفایت لازم را دارد. دومین پیش­فرض همخطی­چندگانه است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی همخطی بین متغیرهای مستقل در مدل­ها معادله ساختاری از مقادیر مربوط به دو شاخص تورم واریانس[23] و تحمل[24] که نشان­دهنده میزان همخطی بین متغیرهای مستقل می­باشند، استفاده گردیده است. برای جمع­آوری داده­ها به ترتیب از پنج پرسش­نامه مربوط به اطلاعات شخصی (جنسیت، سن، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات و سابقه)، «پرسش­نامه رهبری تحول­آفرین» باس و آولیو (2004) شامل 20 سوال، «پرسشنامه خلاقیت کارکنان» جورج و ژو (2001) شامل 10 سوال، «پرسش­نامه خودکارآمدی خلاق» کارووفسکی و همکاران (2013) شامل 11 سوال و «پرسشنامه محیط کار فیزیکی» دال و سیلان (2011) شامل 8 سوال، استفاده شد. پس از دریافت نظر کارشناسی صاحب­نظران (12 نفر از اساتید مدیریت ورزشی) در مورد روایی صوری و محتوایی پرسش­نامه و انجام اصلاحات، پرسش­نامه­ها با مقیاس پنج ارزشی لیکرت (کاملا مخالفم تا کاملا موافقم) تهیه شد. در ادامه، طی یک مطالعه مقدماتی پایایی پرسش­نامه­ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (رهبری تحول­آفرین= 82/0، خلاقیت کارکنان= 79/0، خودکارآمدی خلاق= 83/0 و محیط کار فیزیکی= 82/0) برآورد شد. در نهایت، پرسش­نامه­ها در دو بخش مشخصات فردی و سوال­های اصلی پرسش­نامه­ها بین نمونه‎های پژوهش توزیع گردید. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش­های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. همچنین، برای بررسی روایی سازه ابزار اندازه­گیری از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. با توجه به نتایج آزمون چولگی و کشیدگی که در بازه 2 و 2- بودند، می­توان گفت که داده­ها از توزیع طبیعی برخوردارند. همه تجزیه و تحلیل­ داده­ها با استفاده از نرم­افزارهای اس.پی.اس.اس[25].، اس.پی.اس.اس. سمپل پاور، آموس[26] و اسمارت پی.ال. اس.[27] انجام شد.

یافته­های پژوهش

برای برآورد حجم نمونه از نرم­افزار حجم نمونه استفاده گردید. با مدنظر قرار دادن حداکثر متغیر مستقل اثرگذار و درصد خطای 05/0، توان 85/0 و حجم اثر 05/0، حجم نمونه 370 نفر برآورد شد.

جدول1: برآورد حجم نمونه

درصد خطا

توان آزمون

حجم اثر

حجم نمونه

05/0

85/0

05/0

370

 نتایج حاصل از یافته­های توصیفی نشان داد که از 370 نفر نمونه آماری، بیشتر شرکت­کنندگان مورد مطالعه (62 درصد) مرد و بقیه (38 درصد) زن بودند. همچنین بیشترین نمونه­های پژوهش در محدوده سنی بین 45 تا 55 سال (با فراوانی 38 درصد) و کمترین رده سنی زیر 30 سال (با فراوانی 8 درصد) قرار داشتند. مدرک تحصیلی بیشتر شرکت­کنندگان (52 درصد) کارشناسی ارشد و کمترین مدرک تحصیلی آنها (18 درصد) کارشناسی بود. بر اساس سابقه کار، بیشترین شرکت­کنندگان 11 تا 15 سال (38 درصد) و کمترین شرکت­کنندگان زیر پنج سال (14 درصد) سابقه کار داشتند.

جدول 2: برآورد همخطی چندگانه با استفاده از شاخص تحمل و عامل تورم واریانس

متغیرها

شاخص­های همخطی چندگانه

شاخص تحمل

عامل تورم واریانس

رهبری تحول­آفرین

748/0

337/1

خودکارآمدی خلاق

797/0

254/1

محیط کار فیزیکی

830/0

204/1

بر حسب مقادیر برآورد شده در جدول 2، (مقدار شاخص تحمل بالاتر از 40/0 و مقدار شاخص تورم واریانس پایین‌تر از 5/2) می‌توان گفت که هم‌خطی چندگانه مربوط به متغیرهای مستقل پژوهش در وضعیت نامطلوبی قرار ندارد. بنابراین پیش فرض عدم هم‌خطی چندگانه در مورد این متغیرها برقرار است.

جدول 3: معادلات اندازه­گیری پرسش­نامه­ها

متغیر

معرف

بار عاملی

مقدار بحرانی

واریانس تبیین­شده

سطح معناداری

رهبری تحول­آفرین

سوال اول

47/0

-

23/0

-

سوال دوم

53/0

382/10

29/0

001/0

سوال سوم

62/0

234/8

39/0

001/0

سوال چهار

59/0

837/7

35/0

001/0

سوال پنج

60/0

923/9

37/0

001/0

سوال شش

58/0

681/7

34/0

001/0

سوال هفت

49/0

026/7

25/0

001/0

سوال هشت

51/0

189/7

27/0

001/0

سوال نه

63/0

040/8

40/0

001/0

سوال ده

54/0

426/7

30/0

001/0

سوال یازده

61/0

930/7

38/0

001/0

سوال دوازده

60/0

077/7

37/0

001/0

سوال سیزده

63/0

106/8

40/0

001/0

سوال چهارده

54/0

521/7

30/0

001/0

سوال پانزده

58/0

843/7

35/0

001/0

سوال شانزده

48/0

901/6

23/0

001/0

ادامه جدول 3: معادلات اندازه­گیری پرسش­نامه­ها

متغیر

معرف

بار عاملی

مقدار بحرانی

واریانس تبیین­شده

سطح معناداری

رهبری تحول­آفرین

سوال هفده

50/0

077/7

26/0

001/0

سوال هجده

33/0

361/5

12/0

001/0

سوال نوزده

41/0

173/6

17/0

001/0

سوال بیست

44/0

567/6

19/0

001/0

خلاقیت کارکنان

سوال اول

58/0

-

34/0

-

سوال دو

56/0

316/8

31/0

001/0

سوال سه

52/0

906/7

27/0

001/0

سوال چهار

66/0

995/8

43/0

001/0

سوال پنجم

53/0

729/7

28/0

001/0

سوال شش

56/0

234/8

32/0

001/0

سوال هفت

46/0

020/7

21/0

001/0

سوال هشت

55/0

102/8

30/0

001/0

سوال نه

62/0

844/8

39/0

001/0

سوال ده

59/0

573/8

35/0

001/0

خودکارآمدی خلاق

سوال اول

58/0

-

34/0

-

سوال دو

62/0

971/8

38/0

001/0

سوال سه

63/0

982/8

40/0

001/0

سوال چهار

59/0

826/8

35/0

001/0

سوال پنج

45/0

959/6

20/0

001/0

سوال شش

56/0

331/8

31/0

001/0

سوال هفت

59/0

595/8

35/0

001/0

سوال هشت

53/0

911/7

28/0

001/0

سوال نه

56/0

389/8

32/0

001/0

سوال ده

50/0

495/7

25/0

001/0

سوال یازده

55/0

204/8

30/0

001/0

محیط کار فیزیکی

سوال اول

58/0

-

34/0

-

سوال دو

70/0

654/9

49/0

001/0

سوال سه

73/0

917/9

54/0

001/0

سوال چهار

70/0

343/9

48/0

001/0

سوال پنجم

48/0

489/7

24/0

001/0

سوال شش

50/0

736/7

25/0

001/0

سوال هفت

49/0

515/7

24/0

001/0

سوال هشت

51/0

806/7

26/0

001/0

 

مقادیر برآوردشده در جدول 3 (بارعاملی، مقدار بحرانی، واریانس تبیین­شده و سطح معناداری) بیانگر این است که بارهای عاملی سوالات پرسش­نامه­های رهبری تحول­آفرین، خلاقیت کارکنان، خودکارآمدی خلاق و محیط کار فیزیکی در وضعیت مطلوبی قرار دارند.

 

 

 

شکل 2: مدل معادلات ساختاری پژوهش در حالت استاندارد

با توجه به شکل 2، تمامی ضرایب معناداریZ  از 96/1 بیشتر هستند که این امر معنادار بودن تمامی سوالات و مولفه­ها و روابط میان متغیرها را در سطح اطمینان 95/0 نشان می­دهد.

جدول 4: شاخص­های ارزیابی کلیت مدل

شاخص

متغیر

میانگین واریانس استخراج شده[28]

پایایی ترکیبی[29]

آلفای کرونباخ[30]

شاخص اشتراک[31]

شاخص افزونگی [32]

خلاقیت کارکنان

0849/0

867/0

831/0

633/0

579/0

خودکارآمدی خلاق

864/0

874/0

842/0

632/0

432/0

رهبری تحول­آفرین

0789/0

909/0

894/0

665/0

-

محیط کار فیزیکی

873/0

861/0

815/0

645/0

-

شاخص­های ارزیابی کلیت مدل معادله ساختاری با توجه به دامنه مطلوب این شاخص­ها در مجموع بیانگر این است که مدل مفروض تدوین­شده توسط داده­های پژوهش حمایت می­شوند. به عبارت دیگر، برازش داده­ها به مدل برقرار است و همه شاخص­ها دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند.

 

جدول 5: ماتریس جدول روایی واگرا به روش فورنل و لارکر

متغیرها

خلاقیت کارکنان

خودکارآمدی خلاق

رهبری تحول­آفرین

محیط کار فیزیکی

خلاقیت کارکنان

630/0

-

-

-

خودکارآمدی خلاق

678/0

623/0

-

-

رهبری تحول­آفرین

752/0

658/0

579/0

-

محیط کار فیزیکی

673/0

746/0

608/0

662/0

رهبری تحول­آفرین، خلاقیت کارکنان، خودکارآمدی خلاق و محیط کار فیزیکی از مقدار همبستگی بالایی برخوردارهستند،که این امر روایی واگرای مناسب و برازش خوب مدل اندازه­گیری را نشان می­دهد. مقدار اساسی ارزیابی متغیرهای مکنون درون­زا، ضریب تعیین می­باشد. این شاخص نشان می­دهد چند درصد از تغییرات متغیر درون­زا توسط متغیر برون­زا صورت می­پذیرد و این مقدار برای متغیر برون­زا محاسبه نمی­شود. سه مقدار 02/0، 15/0 و 35/0 به ترتیب نشان از اندازه اثر کوچک، متوسط و برزگ یک سازه بر سازه دیگر دارد (فورنل و لارکر[33]، 2008). 

جدول 6: میزان ضریب تعیین متغیرهای درون زا

متغیر

ضریب تعیین (R2)

خلاقیت کارکنان

657/0

خودکارآمدی خلاق

433/0

مقادیر ضریب تعیین مربوط به متغیرهای خلاقیت کارکنان و خودکارآمدی خلاق به ترتیب برابر است با 657/0 و 433/0 که مقدار ضریب تعیین مربوط به متغیر درون­زای خلاقیت کارکنان اندازه اثر بزرگ و مقدار ضریب تعیین مربوط به متغیر خودکارآمدی خلاق اندازه اثر متوسط متغیر برون­زا بر متغیر درون­زا را نشان می­دهد و این نشان از برازش مناسب مدل ساختاری مدل دارد.

جدول 7: مجموع اثرات مستقیم بین متغیرهای پنهان

مسیر

ضریب مسیر

مقدار تی

سطح معناداری

نتیجه

رهبری تحول­آفرین <--- خلاقیت کارکنان

521/0

973/11

001/0

تایید

رهبری تحول­آفرین  <--- خودکارآمدی خلاق

658/0

598/19

001/0

تایید

خودکارآمدی خلاق  <---خلاقیت کارکنان

166/0

793/2

005/0

تایید

رهبری تحول­آفرین <--- خودکارآمدی خلاق <---خلاقیت کارکنان

109/0

740/2

006/0

تایید

رهبری تحول­آفرین × محیط کار فیزیکی <--- خلاقیت کارکنان

060/0

134/2

033/0

تایید

نتایج گزارش شده در جدول 7 نشان می­دهد که رهبری تحول­آفرین اثر مثبت و معناداری بر خلاقیت کارکنان (521/0=α، 001/0 =P) و خودکارآمدی خلاق کارکنان (658/0=α، 001/0 =P) دارد. همچنین خودکارآمدی خلاق اثر مثبت و معناداری بر خلاقیت کارکنان (166/0=α، 005/0 =P)  دارد. علاوه بر این مشخص گردید که رهبری تحول­آفرین بر خلاقیت کارکنان از طریق خودکارآمدی خلاق (109/0=α، 006/0 =P)  اثر مثبت و معناداری دارد. 

در نهایت نتایج نشان داد که محیط کار فیزیکی نقش تعدیلگری بین تاثیر رهبری تحول­آفرین باشگاه بر خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان دارد که میزان اندازه اثر آن برابر با (060/0=α، 033/0 =P)  می­باشد که می­توان گفت اندازه اثر نقش تعدیلگر تقریبا ضعیف است.

 

 

شکل 3: مدل معادلات ساختاری پژوهش در حالت معناداری

بحث و نتیجه­گیری

امروزه سازمان­ها به طور روز افزونی با محیط­های پویا و در حال تغییر مواجه هستند و بنابراین جهت بقا و پویایی خود مجبورند که خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. به عبارت دیگر، با توجه به سرعت شتابنده تغییرات تحولات علمی، فناوری، اجتماعی، فرهنگی و غیره عصر کنونی، سازمان­هایی موفق و کارآمد خواهند بود که علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه امروزی بتوانند مسیر تغییرات و دگرگونی­ها را نیز در آینده پیش­بینی کنند و قادر باشند که این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آینده­ای بهتر هدایت کنند. البته سازمان­ها باید نسبت به گذشته خلاق­تر و نوآورتر باشند تا بتوانند در چنین محیطی بقا داشته باشند، رقابت کنند و رشد نمایند (میرکمالی و چوپانی، 1390، 167). بنابراین این پژوهش با هدف ارائه مدل تاثیر رهبری تحول­­آفرین بر خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان انجام شد.

نتایج نشان داد که رهبری تحول­آفرین تاثیر مثبت و معناداری بر خلاقیت کارکنان دارد. این یافته­ها با نتایج مطالعات نیکنام و محمدی (1396)، پورانجنار و همکاران (1395)، افشاری (۱۳۹۴)، ترابی و همکاران (۱۳۹۳)، شفی و همکاران (2020)، چوبی و همکاران (2019) و هنکر و همکاران (2015) همخوان است. از دلایل همخوانی در پژوهش­های داخلی می­توان به جو سازمانی اشاره کرد، چرا که در همه سازمان­های ایرانی جو سازمانی مشابهی وجود دارد. همچنین در پژوهش­های خارجی دلایل همخوانی می­تواند ابزار پژوهش و روش پژوهش باشد و در نهایت می­توان گفت که بیشتر این پژوهش­ها بر روی کارکنان انجام شده و با توجه به اینکه مدیران و رهبران برای حفظ یکپارچگی، مدیریت، افزایش خلاقیت و نوآوری، برآورده ساختن انتظارات و انجام تعهدات و وظایف صورت گرفته نیاز به ایجاد ارتباطات سازمانی مناسب و موثر دارند، موجب همخوانی نتایج گردیده است. نتایج مطالعات شفی و همکاران (2020) بیانگر آن بود که رهبری تحول­گرا می­تواند اثر مثبت و معناداری بر خلاقیت کارکنان داشته باشد. چوبی و همکاران  (2019) دریافتند که رهبری تحول­آفرین، خلاقیت کارکنان را افزایش می­دهد. همچنین نتایج مطالعات هنکر و همکاران (2015) حاکی از آن بود که رهبری تحول­آفرین خلاقیت کارکنان را تقویت می­کند. این یافته­ها نشان می­دهد که گسترش و سرعت تغییرات باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد. سازمان­ها فقط با ابتکار و نو آوری می­توانند خود را با شرایط جدید وفق دهند و همگام با دگرگونی­ها به پیش روند. بدیهی است در دنیای پیچیده­ کنونی سازمان­هایی در رقابت با سایرین موفق­ترند که بتوانند از فرصت­های پیش­رو، به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امکان پذیر نیست (هاشمی، 1396). با توجه به نتایج می­توان این گونه نتیجه گرفت که مهم­ترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود، افزایش انگیزش در میان کارکنان است. انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها، عدم اجبار شغل نامناسب به افراد دیگر، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار می­روند. همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش می­دهد. ایجاد گروه­های کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشه­های متفاوت می­تواند اشتیاق افراد را به کار و دست­یابی به هدف افزایش دهد و در نتیجه تجربیات و مهارت­های تفکر خلاق را ارتقا ‎بخشد. پاداش و تشویق، ارتقای شغلی، اعتنا و اعتماد، عدم ارزیابی‎های بی مورد و وقت­گیر و ایجاد فضای کاری آرام و بدون ترس و بیم، حمایت سازمانی، تقویت همکاری­های متقابل و احساس هدف مشترک بین کارکنان و مدیران و ایجاد جذابیت کاری برای کارکنان، عواملی هستند که مدیران با تأثیر بر آنها و نیز اثرگذاری بر روی دو مؤلفه­ دیگر یعنی تخصص و تفکر خلاق، می­توانند به ارتقا و پیشرفت سازمان خود و در نتیجه ترقی جامعه کمک کنند.

دیگر نتایج نشان داد که رهبری تحول­آفرین تاثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی خلاق کارکنان دارد.  خودکارآمدی خلاق اشاره به درجه­ای دارد که افراد به توانایی خود برای تولید نتایج خلاق باور دارند (تیرنی و فارمر، 2011). معصومی (1396) معتقد بود که سرپرستان با سبک رهبری تحولگرا در سازمان­ها می­توانند اعتماد به­نفس کارکنان را تحریک و برانگیزانند تا با موفقیت به ارائه خدمات با روش خلاق­تر و جدیدتر دست یابند. این یافته­ها با نتایج مطالعات معصومی (1396)، شاه‎منصوری و سکوت آرانی (1394)، چوبی و همکاران (2019)، هنکر و همکاران (2015)، میتال و داهر (2015) وانگ و همکاران (2014) هخوان است. شاه­منصوری و سکوت آرانی (1394) معتقد بودند که یکی از بهترین سبک­های رهبری، رهبری تحول­آفرین می­باشد. رهبری تحول­آفرین از طریق گسترش و ترفیع اهداف می­تواند بر زیر دستان اعمال نفوذ کند و با ایجاد اعتماد در کارکنان باعث ­شود آنها بیشتر از انتظارات توافق شده عمل کنند. از آنجا که خودکارآمدی نیز اشاره به اعتقاد فرد به توانایی­ها و مهارت­های خود دارد (بندورا، 1993) می­توان بیان نمود که سبک رهبری تحول­آفرین ،خودکارآمدی بالا در فرد را به همراه خواهد داشت (شاه­منصوری و سکوت آرانی، 1394). با توجه به نتایج می­توان اینگونه نتیجه گرفت که اگر رهبری تحول­آفرین در وزارت ورزش و جوانان افزایش یابد و به طور ملموس­تر در سازمان احساس گردد، کارکنان نیز خودکارآمدی بیشتری از خودشان نشان خواهند داد.

نتایج نشان داد که رهبری تحول­آفرین از طریق خودکارآمدی خلاق تاثیر مثبت و معناداری بر خلاقیت کارکنان دارد. این یافته­ها با نتایج مطالعات چوبی و همکاران (2019)، میتال و داهر (2015)، وانگ و همکاران (2014) همخوان است. نتایج مطالعات میتال و داهر (2015) حاکی از آن بود که خودکارآمدی خلاق می­تواند به عنوان نقش میانجی در رابطه با رهبری تحول­آفرین و خلاقیت کارکنان باشد. همچنین تقسیم دانش به عنوان تعدیل­کننده در رابطه با  خلاقیت کارکنان عمل می‎کند. وانگ و همکاران (2014) طی پژوهشی به این نتیجه رسیدند که هویت نقش خلاق و خودکارآمدی خلاق، متغیرهای واسطه­ای تأثیرگذاری بر رهبری تحول­گرا و خلاقیت کارکنان هستند (وانگ و همکاران، 2014). می­توان چنین نتیجه گرفت که مدیرانی که سبک رهبری تحول­گرا را اتخاذ می­کنند، اثر مثبتی بر خودکارآمدی خلاق کارکنان خود دارند و از طریق هویت نقش خلاق و خودکارآمدی خلاق کارکنان، خلاقیت آنها را به­طور مثبتی تحت تأثیر قرار می­دهند. نتایج پژوهش حاضر با تئوری شناختی اجتماعی (بندورا، ۱۹۸۶) سازگار است. طبق این تئوری، باور افراد به توانایی­های خود به تولید نتایج خلاق و قدرت شناسایی خود به عنوان افرادی خلاق در محل کار، هر دو اثر حیاتی در مکانیزم زنجیره على و معلولی بین رهبری تحول­آفرین و خلاقیت کارکنان دارند. مهم­تر از همه، نتایج پژوهش با در نظر گرفتن خودکارآمدی خلاق کارکنان به عنوان متغیری که رهبری تحول آفرین، تئوری شناختی اجتماعی و نظریه‎های خلاقیت در زمینه صنعت ورزش پیوند می­دهد، به ادبیات این زمینه کمک بسیاری می­کند. بنابراین می­توان گفت که رهبری تحول­آفرین تاثیر زیادی بر خلاقیت کارکنان دارد از این رو باید مدیران تمرکز بیشتری بر خودکارامدی کارکنان داشته باشند تا خلاقیت کارکنان نماین شود.

در نهایت نتایج نشان داد که محیط کار فیزیکی نقش تعدیلگری در رابطه بین رهبری تحول­آفرین بر خلاقیت کارکنان وزارت ورزش و جوانان دارد. این یافته­ها با نتایج مطالعات چوبی و همکاران (2019)، هورنگ و همکاران (2016) , سامانی و همکاران (2014) هخوان است. نتایج یافته­های هورنگ و همکاران (2016) حاکی از آن بود که شخصیت فعال باعث ایجاد اثر مثبت بر محیط کار فیزیکی و خلاقیت کارکنان و انگیزش ذاتی می­شود. همچنین آنها دریافتند که در صنعت مهمان­نوازی و گردشگری، با جذب استعدادهای پرشور، پشتیبانی از ایده­های جدید و فراهم کردن محیط­های بدنی حامی خلاقیت، می­توان خلاقیت را ایجاد کرد. سامانی و همکاران (2014) به این نتیجه رسیدند که به دلیل تحولات سازمانی پویا و رشد سریع فناوری، خلاقیت در صنعت امروزه از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار است و محیط کار فیزیکی می­تواند عاملی موثر بر عملکرد افراد باشد (سامانی و همکاران، 2014). دال و سیلان (2011) به طور گسترده محیط کار را به دو دسته محیط کار اجتماعی و محیط کار فیزیکی طبقه­بندی می­کنند (دال و سیلان، 2011). مک کوی (2005) ضمن مطالعه مفهوم محیط کار فیزیکی، پنج مؤلفه اصلی را مشخص کرد؛ یعنی سازمان فضایی، جزئیات ساختاری، نماها، منابع و شرایط محیطی که به طور قابل­توجهی در نتایج خلاقانه نقش دارند. دال و همکاران (2011) در توضیح و تفسیر محیط کار فیزیکی سهم بسزایی داشتند. آنها محیط کار فیزیکی را به عنوان درک فردی از محیط پیرامونی مانند محیط کار و محیط ساختمان تعریف کردند (دال و همکاران، 2011). نقش بالقوه محیط کار فیزیکی به عنوان محرک خلاقیت توسط بسیاری از محققان تاکید شده است (مک کوی و ایوانز، 2002؛ مارتنز، 2011 و هورنگ و همکاران، 2016). محرک­های فیزیکی موجود در محیط مانند تنوع و انعطاف‎پذیری فضا، ویژگی­های زیبایی­شناختی مانند رنگ و نور، ساختمان­های زیبا و فضاهای دلپذیر و غیرمعمول، محرک خلاق را تحریک و محیطی مشترک را برای تولید خلاق فراهم می­کند (باقری و نوری، 2016). همچنین دال و همکاران (2011) خاطرنشان ساختند که محیط کار فیزیکی، جدا از شخصیت افراد خلاق و محیط کار روانی اجتماعی، خلاقیت را به صورت مجزا تحریک می­نماید (دال و همکاران ، 2011). در نتیجه، محیط پیرامونی محل کار که باعث افزایش خلاقیت کارکنان می­شود، به میزان قابل توجهی در ایجاد محصولات جدید کمک می­کند (سامانی و همکاران، 2014). مارتنز (2011) هنگام ارائه تعریف محل کار خلاق، آن را فضایی فرض کرد که افراد را به انجام کارهای خلاقانه ترغیب می­نماید. مک کوی (2005) اظهار داشت که اگرچه شواهد کمتری در مورد ارتباط مستقیم محیط کار فیزیکی با عملکرد خلاق وجود دارد، اما تأثیرات غیرمستقیم و تعدیل­کننده را نمی­توان انکار کرد. بارون و کنی (1986) تعدیل­کننده را به عنوان یک متغیر کیفی یا کمی تعریف کردند که بر جهت و قدرت رابطه بین متغیر مستقل یا پیش­بینی­کننده و متغیر وابسته یا ملاک تأثیر می­گذارد. این یافته­ها به طور نسبی با نتایج مطالعات انجام شده مبنی بر اینکه محیط کار فیزیکی نقش تعدیلگری را بر خلاقیت کارکنان دارد، همخوان است. بنابراین می­توان اینگونه نتیجه گرفت که اگر مدیران هرگونه افزایش در عوامل فیزیکی محیط کار را افزایش دهند، به صورت غیر مستقیم می­تواند بر خلاقیت کارکنان تاثیرگذار باشد.

با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می­شود که مدیران وزارت ورزش و جوانان به محیط کار فیزیکی در محل کار و سیاست­های مدیریتی خود توجه بیشتری داشته باشند. این امر موجب می­شود که خلاقیت در کارکنان افزایش یابد. همچنین پیشنهاد می­شود مدیران به جنبه­های بدنی محیط کار فیزیکی نیز توجه نمایند، زیرا این امر موجب تحریک و افزایش روحیه مثبت در کارکنان می‎شود و تفکر آنها خلاق‎تر می­گردد. از آنجا که خلاقیت، یکی از راه‎های رایج برای سازمان­ها در به دست­آوردن و حفظ مزیت رقابتی است و عوامل محیط کار از جمله سبک‌های رهبری، رفتار خلاق کارکنان را تحت تأثیر قرار می­دهد، کسب اطلاعات بیشتر در مورد هر زنجیره علت و معلولی روابطی که ممکن است بین رهبری و عملکرد خلاق کارکنان وجود داشته باشد، بسیار مهم است. بنابراین در صنعت ورزش باید تلاش بیشتری برای آموزش مدیران صورت پذیرد و آنها را به بهبود روابط دوجانبه شان با کارکنان تشویق کنند. با آگاهی بیشتر در مورد این موضوع، مدیران ورزشی قادر می­شوند تشخیص بهتری از تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم رهبری تحول‎آفرین در فرآیندهای روانی که به خلاقیت مربوط می­شود داشته باشد. همچنین مدیران به­منظور پرورش خلاقیت کارکنان، ضمن تهیه و تدوین برنامه­های آموزشی برای آنان، اشتباهات کارکنان را موقع انجام کارها به روش­های جدید، مورد انتقاد قرار ندهند؛ زیرا این امر موجب تضعیف خودکارآمدی خلاق و سرکوب خلاقیت در کارکنان می­گردد. از آنجا که کارکنان نقش مهمی در عملکرد سازمان دارند، توجه سازمان­ها به امور کارکنان سبب انگیزش بیشتر کارکنان و تشویق آنان به ایفای نقش­های خلاقانه می­شود. مدیران می­توانند با ایجاد امنیت شغلی، جلب اعتماد، ایجاد علاقه­مندی به شغل، قدردانی و ارج نهادن به فعالیت­ها، شرکت­دادن کارکنان در تصمیم­گیری­ها و... در سازمان، موجبات تشویق و انگیزش کارکنان را فراهم کنند که در نهایت این امر موجب تقویت یک حس قوی هویتی در کارکنان می­شود. به علاوه، به مدیران وزارت ورزش و جوانان پیشنهاد می­گردد که جلساتی را با حضور سایر کارکنان برگزار کنند و در این جلسات نظرات کارکنان را خواسته و این ذهنیت را در آنان ایجاد کنند که نقش مهمی در سازمان دارند. این امر موجب خواهد شد تا کارکنان نسبت بـــه سازمان احساس تعلق بیشتری یابند و علاقه­مند به اعلام نظرات خود در مورد مشکلات باشند. همچنین موجب می­شود تا خلاقیت کارکنان برانگیخته شود و در جهت حل مشکلات به صورت غیررسمی و فارغ از عنوان و مقام رسمی با یکدیگر همکاری ­کنند.

  • منابع

    • پورانجنار، گل بهار؛ جودزاده، مهتا و پورانجنار، عافیه. (1395). «بررسی رابطه­ سبک رهبری تحول­آفرین با نوآوری و خلاقیت وکارآفرینی سازمانی در بین کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان». بررسی­های بازرگانی. 77، صص 79-93.
    • ترابی، سیده آرزو؛ ترابی، سید امیر و ولی­زاده دستجرد، حبیب. (۱۳۹۳). «بررسی تأثیر رهبری تحول­آفرین بر خلاقیت و نوآوری کارکنان سازمانی». دومین کنفرانس بین­المللی مدیریت چالش­ها و راهکارها. شیراز، مرکز همایش­های علمی همایش نگار.
    • حیدری آقاگلی، پریسا و نصراصفهانی، علی. (1397). «بررسی تاثیر رهبری‌ تحول­‌آفرین بر هویت ‌سازمانی با میانجی‌گری خودکار­آمدی ‌خلاق». مطالعات مدیریت و کار آفرینی. 4 (1)، صص 40-52.
    • شاه منصوری، اشرف و سکوت آرانی، مهدی. (1394). «تاثیر سبک رهبری تحول­آفرین بر خودکارآمدی کارکنان». مجله مدیریت توسعه و تحول. 21، صص 43-48.
    • معصومی، مهداد. (1396). «تاثیر رهبری تحول­گرا بر خلاقیت کارکنان با نقش واسطه­ای هویت نقش خلاق و خودکارآمدی خلاق». پایان­نامه کارشناسی ارشد. دانشکده اقتصاد، مدیریت و بازرگانی گروه مدیریت، گرایش مدیریت تحول، دانشگاه تبریز.
    • مهران فرد، فاطمه؛ نادعلی، ابوالحسن و شهنی شفیعیانی، اشکان. (1397). «بررسی نقش واسطه­ای یادگیری سازمانی در تاثیر رهبری تحول­آفرین بر نوآوری سازمانی در بین کارکنان شرکت برق منطقه­ای خوزستان شهر اهواز». مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی. 2، صص 25-34.
    • میرکمالی، سید محمد و چوپانی، حیدر. (1390). «رابطه بین رهبری تحول­آفرین با گرایش به نوآوری سازمانی در یک شرکت بیمه­ای». پژوهشنامه بیمه. 26، 3، صص 181-155.
    • نیکنام صغری کوچی و صادق، محمدی حسنعلی. (1396). «بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول­آفرین و خلاقیت با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش در شهرداری فسا». پژوهش­های جدید در مدیریت و حسابداری. 18، صص 67-88.
    • هاشمی، سید حسین. (1396). «بررسی رابطه رهبری تحول­آفرین و خلاقیت کارکنان با نقش میانجی رفتار نوآورانه». پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده علوم انسانی، گروه مدیریت دولتی، گرایش تحول، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود.
    • Amabile, T. M., Conti, R., Coon, H., Lazenby, J., & Herron, M. (1996). “Assessing the work environment for creativity”. Academy of management journal, 39(5), 1154-1184.
    • Anderson, N., Potočnik, K., & Zhou, J. (2014). “Innovation and creativity in organizations: A state-of-the-science review, prospective commentary, and guiding framework”. Journal of management, 40(5), 1297-1333.
    • Artz, K. W., Norman, P. M., Hatfield, D. E., & Cardinal, L. B. (2010). “A longitudinal study of the impact of R&D, patents, and product innovation on firm performance”. Journal of product innovation management, 27(5), 725-740.
    • Atalay, M., Anafarta, N., & Sarvan, F. (2013). “The relationship between innovation and firm performance: An empirical evidence from Turkish automotive supplier industry”.  Procardia-Social and Behavioral Sciences, 75, 226-235.
    • Bagheri, N., & Nouri, S. A. (2016). “The Role of the Physical Environment in the creative space of the architecture”. International Journal of Humanities and Cultural Studies (IJHCS)​ISSN 2356-5926, 2(4), 1602-1616.
    • Bandura, A. (1986). “Social foundations of thought and action”. Englewood Cliffs, NJ, 1986.
    • Bandura, A. (1993). “Perceived self-efficacy in cognitive development and functioning”. Educational psychologist, 28(2), 117-148.
    • Baron, R. M., & Kenny, D. A. (1986). “The moderator–mediator variable distinction in social psychological research: Conceptual, strategic, and statistical considerations”. Journal of personality and social psychology, 51(6), 1173.
    • Bass, B. M., & Avolio, B. J. (2004). Multifactor Leadership Questionnaire: MLQ; manual and sampler set. Mind Garden.
    • Chaubey, A., Sahoo, C. K., & Khatri, N. (2019). “Relationship of transformational leadership with employee creativity and organizational innovation: A study of mediating and moderating influences”. Journal of Strategy and Management, 12(1), 61-82.
    • Damanpour, F., Walker, R. M., & Avellaneda, C. N. (2009). “Combinative effects of innovation types and organizational performance: A longitudinal study of service organizations”. Journal of management studies, 46(4), 650-675.
    • Dul, J., & Ceylan, C. (2011). “Work environments for employee creativity”. Ergonomics, 54(1), 12-20.
    • Fornell, C., & Larcker, D. F. (1981). “Evaluating structural equation models with unobservable variables and measurement error”. Journal of marketing research, 18(1), 39-50.
    • George, J. M., & Zhou, J. (2001). “When openness to experience and conscientiousness are related to creative behavior: an interactional approach”. Journal of applied psychology, 86(3), 513.
    • Henker, N., Sonnentag, S., & Unger, D. (2015). “Transformational leadership and employee creativity: the mediating role of promotion focus and creative process engagement”.Journal of Business and Psychology, 30(2), 235-247.
    • Horng, J. S., Tsai, C. Y., Yang, T. C., & Liu, C. H. (2016). Exploring the relationship between proactive personalities, work environment and employee creativity among tourism and hospitality employees”. International Journal of Hospitality Management, 54, 25-34.
    • (2017). “Automobile industry in India”. Indian Brand Equity Foundation, available at: www.ibef.org/industry/india-automobiles.aspx (accessed July 20, 2018).
    • Jaiswal, N. K., & Dhar, R. L. (2015). “Transformational leadership, innovation climate, creative self-efficacy and employee creativity: A multilevel study”. International Journal of Hospitality Management, 51, 30-41.
    • Kanter, R. M. (1988). “When a thousand flowers bloom: Structural, collective, and social conditions for innovation in organizations”. Knowledge Management and Organizational Design, 10, 93-131.
    • Karwowski, M., Lebuda, I., Wisniewska, E., & Gralewski, J. (2013). “Big five personality traits as the predictors of creative self‐efficacy and creative personal identity: Does gender matter?” The Journal of Creative Behavior, 47(3), 215-232.
    • Lema, R., Quadros, R., & Schmitz, H. (2015). “Reorganizing global value chains and building innovation capabilities in Brazil and India”. Research Policy, 44(7), 1376-1386.
    • Martens, Y. (2011), “Creative workplace: instrumental and symbolic support for creativity. Facilities, Vol. 29 Nos 1/2, pp. 63-79.
    • Mccoy, J. M. (2005). “Linking the physical work environment to creative context”. The Journal of Creative Behavior, 39(3), 167-189.
    • McCoy, J. M., & Evans, G. W. (2002). “The potential role of the physical environment in fostering creativity”. Creativity Research Journal, 14(3-4), 409-426.
    • Mittal, S., & Dhar, R. L. (2015). “Transformational leadership and employee creativity: mediating role of creative self-efficacy and moderating role of knowledge sharing”. Management Decision, 53(5), 894-910.
    • Mueller, R. O. (1999). Basic principles of structural equation modeling: An introduction to LISREL and EQS. Springer Science & Business Media.
    • Mumford, M. D., Scott, G. M., Gaddis, B., & Strange, J. M. (2002). “Leading creative people: Orchestrating expertise and relationships”. The leadership quarterly, 13(6), 705-750.
    • Pinkse, J., Bohnsack, R., & Kolk, A. (2014). “The role of public and private protection in disruptive innovation: The automotive industry and the emergence of low‐emission vehicles”. Journal of Product Innovation Management, 31(1), 43-60.
    • Samani, S. A., Rasid, S. Z. B. A., & bt Sofian, S. (2014). “A workplace to support creativity”. Industrial Engineering & Management Systems, 13(4), 414-420.
    • Schulze, A., Brojerdi, G., & von Krogh, G. (2014). “Those who know, do. Those who understand, teach. Disseminative capability and knowledge transfer in the automotive industry”. Journal of Product Innovation Management, 31(1), 79-97.
    • Shafi, M., Lei, Z., Song, X., & Sarker, M. N. I. (2020). “The effects of transformational leadership on employee creativity: Moderating role of intrinsic motivation”.Asia Pacific Management Review.
    • Tierney, P., & Farmer, S. M. (2011). “Creative self-efficacy development and creative performance over time”. Journal of Applied Psychology, 96(2), 277.
    • Wang, C. J., Tsai, H. T., & Tsai, M. T. (2014). “Linking transformational leadership and employee creativity in the hospitality industry: The influences of creative role identity, creative self-efficacy, and job complexity”. Tourism Management, 40, 79-89.

    Wong, M. Y. (2007). “Transformational leadership and job satisfaction of advanced practice nurses in public health setting”. Unpublished Ph. D. dissertation. School of Advanced Studies, University of Phoenix