نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران

2 استادیار گروه مدیریت ورزشی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج ، ایران

3 دانشیارگروه مدیریت ورزشی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی ،سنندج، ایران

4 استادیارگروه مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، تهران، ایران.

چکیده

تحقیق حاضر با هدف نهایی طراحی مدل سیاست‌پذیری نظام ورزش نخبه در ایران با استفاده از طرح نظام­ مند نظریه داده‌بنیاد انجام شد. روش تحقیق آمیخته بود که در دو بخش کیفی با رویکرد اکتشافی و روش داده‌بنیاد و بخش کمی با استفاده از پرسش­نامه طراحی‌شده برمبنای داده ­های بخش کیفی انجام شد. در فاز کیفی، مصاحبه‌های عمیق و نیمه­ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان ورزش نخبه که با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب‌شده بودند، مصاحبه شد و در بخش کمی 401 نمونه آماری از 5 منطقه شمال، غرب، جنوب، شرق و مرکزی انتخاب شدند. طی فرایند کدگذاری باز 141 مفهوم اولیه به­ دست آمد و از درون آن‌ها 17 کد محوری و 7 کد گزینشی استخراج گردید. شرایط علی (توسعه‌ای، زیرساخت‌های ورزش نخبه و حمایت از رشد و پرورش ورزشکاران)؛ پدیده محوری (پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه)؛ شرایط زمینه‌ای (نوآوری در کسب دانش، دانش عمومی و مدیریت استعداد)؛ شرایط مداخله‌گر (فرهنگ سیاسی، شایستگی و ارتباطات؛ راهبرد‌ها (پژوهشی، کارآمدی نظام مالی، توانمندسازی و انگیزشی) حاصل شد و در نهایت مدل پارادیمی مورد برازش قرار گرفت.
بنا بر یافته ­های پژوهش، ضروری است که در زمینه پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه اقدامات راهبردی در جهت درک سیاست‌ها و اجرای اصولی آن‌ها انجام شود. پذیرش این سیاست‌ها سبب سازمان‌دهی نخبگان ورزشی و کاهش مهاجرت آنان، افزایش غرور ملی، کاهش خطای تصمیم‌گیری و افزایش کیفیت کار سازمان‌های ورزشی خواهد شد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Designing and the Model of the acceptance of Iran's elite sports policies

نویسندگان [English]

  • Ali Zivari 1
  • Mozhgan Khodamoradpoor 2
  • Mozafar Yektayar 3
  • tayabeh sadat zargar 4

1 PhD Student of Physical Education Sport Science Department, Sanandaj Branch, Islamic Azad University, Sanandaj, Iran

2 Assistant Professor of Management Department, Sanandaj Branch, Islamic Azad University, Sanandaj, Iran

3 Associate Professor of Sport Management Department , Sanandaj Branch, Islamic Azad University, Sanandaj, Iran

4 Assistant Professor, Department of Sports Management, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Islamic Azad University, South Tehran Branch, Tehran, Iran.

چکیده [English]

The study is to design a model for the acceptance of Iran's elite sports policies. The research method was mixed and in the qualitative section, an exploratory approach and grounded theory method was used and in a quantitative section, a questionnaire designed based on the qualitative section data. Semi-structured interviews were used to collect information in the qualitative part and questionnaires were used in the quantitative part. The statistical population of the study included experts and elites familiar with elite and championship sports. In the qualitative section, 12 people were selected for the interview using a targeted method. In the quantitative section, 401 people were selected in 5 areas of the north, west, south, east and central of Iran. During the open coding process, 141 primary concepts were obtained and 17 axial code and 7 selective code were extracted. The causal conditions included development, elite sports infrastructure and support for the growth and development of athletes. The underlying conditions included innovation in knowledge acquisition, general knowledge and talent management. The intervention conditions included political culture, competence and communication. The strategies included research, finance, empowerment, and motivation.
Therefore, in the policies of managers of sports organizations, these factors should be given special attention. Since the adoption of these policies led to the organization of elite sport and to reduce immigration, enhance national pride, reducing error and increasing the quality of sports organizations will decide.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Talent Identification
  • Grounded Theory
  • Politics
  • Migration and Elite Sport

طراحی مدل سیاست‌پذیری نظام ورزش نخبه در ایران

علی زیوری[1]

 مژگان خدامرادپور[2]

 مظفر یکتایار[3]

 طیبه سادات زرگر[4]

10.22034/ssys.2022.2065.2473

تاریخ دریافت مقاله: 2/8/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:1/12/1400

 

مقدمه

طی سال­های اخیر، مهاجرت ورزشکاران به کشورهای دیگر برای اقامت، پدیده‌ای جدید است که ورزش کشور با آن روبه رو شده است. پیش از این عدم تخصیص امکانات سخت­افزاری باعث می‌شد ورزشکاران زیر پرچم کشور دیگری به ورزش خود ادامه دهند، اما این بار قهرمانان تصمیم گرفته‌اند ورزش حرفه‌ای خود را کنار بگذارند و محل زندگی خود را تغییر دهند. در واقع چهره‌هایی که می‌توانند ورزشکاران آینده کشور را تربیت کنند یک به یک پرونده مهاجرت خود را تکمیل می‌کنند و برای خروج از کشور آماده می‌شوند (آفتاب نیوز، 1397). بررسی مطالعات علمی صورت­گرفته و پایگاه­های خبری نیز این مسئله مهم را تصدیق می­کنند؛ چنان­که پایگاه خبری تحلیلی عصر همدان در سال 1398 مقاله­ای با عنوان «جلوی مهاجرت نخبگان ورزشی گرفته شود» را منتشر کرد (پایگاه خبری تحلیلی عصر همدان، 1398) و شبکه اطلاع‌رسانی دانا با انتشار مطلبی در سال 1397 بیان داشت که «چند سالی است خبر افتخارآفرینی ورزشکاران ایرانی در قالب پوشیدن لباس تیم ملی سایر کشورها در میادین جهانی و المپیک نقل محافل ورزشی شده است و مدیران رده بالای ورزش ما بی‌تفاوت از کنار این موضوع عبور می‌کنند و به دنبال پیشگیری از این اتفاق تلخ و ناپسند هم نیستند» (دیبافر، 1398). در حقیقت مسئله مهاجرت نخبگان ورزشی، اتفاقی است که می‌تواند به نابودی بسیاری از پتانسیل‌های ورزشی ایران منجر شود. البته این موضوع ابعاد دیگری نیز دارد؛ از این نظر که برخی از ورزشکاران به هر قیمتی به دنبال لژیونر­شدن هستند تا با زندگی در کشوری دیگر، انگ وطن­فروشی نخورند. کم­شدن ارزش ریال در برابر دلار باعث شده ورزشکاران رشته‌هایی مثل والیبال، هندبال، بسکتبال و فوتبال حضور در لیگ کشورهای اروپایی درجه چندم را به حضور در لیگ‌های ایران ترجیح دهند و با دریافت مبالغی ناچیز در دنیای حرفه­ای­ اما قابل توجه نسبت به لیگ های داخلی، عازم کشوری دیگر شوند. این موضوع اگرچه در برخی ابعاد می‌تواند جنبه مثبت داشته باشد و آنها با کسب تجربه‌های لازم در رشته خودشان می‌توانند به کشور بازگشته و آموخته‌های خود را در اختیار سایر ورزشکاران قرار دهند؛ اما کاهش پویایی لیگ‌های ایرانی و گران­شدن بازیکنان بی­کیفیتی که رقیبی برای خود نمی‌بینند می‌تواند از آسیب‌های لژیونر­شدن به هر قیمتی باشد. جدایی ورزشکاران علاوه بر خسارت مستقیم، به شکل خسارت غیرمستقیم منجر به کاهش کیفیت لیگ­ها نیز می‌شود و به طور کلی ضربات جبران­ناپذیری را بر پیکره ورزش کشور وارد خواهد کرد. به نظر می‌رسد شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، فرار استعدادها را تسریع کرده و هر روز باید شاهد خبرهای تاسف­بارتری در این زمینه باشیم (آفتاب نیوز، 1397). مرور مطالعات موجود نشان می­دهد که یکی از عوامل تأثیرگذار در مسئله مهم مهاجرت، سیاست‌های جنگ سرد می‌تواند باشد که باعث شده بعد از جنگ جهانی، کشورهای غربی با ایجاد جاذبه‌هایی پذیرای مهاجران و پناه­جویان کشورهای بلوک شرقی باشند (لی[5]، 2018). واقعیت این است که مهاجران به رشد اقتصادی و توسعه کشورهای مقصدکمک زیادی می­کنند (بناچ [6]و همکاران، 2010) به ویژه هنگامی که مهاجران از متخصصان، افراد تحصیل­کرده و نخبه باشند با استقبال بیشتری مواجه می‌شوند؛ زیرا نگرانی‌های اجتماعی کمتری از سوی جامعه مقصد درباره آن­ها وجود خواهد داشت (هینمولر و هاپکینز[7]، 2014). در هر صورت این امر از مسائل مهم پیش روی ورزش در کشور می­باشد که نیاز به بررسی و مطالعه علمی و دقیق وضع موجود دارد، چرا که افزایش مهاجرت ورزشکاران، توسعه پایدار ورزشی، نهادینه کردن ورزش در جامعه و حضور مؤثر در رقابت­های بین­المللی و جهانی را تحت تأثیر قرار می­دهد و دستیابی به این اهداف، نیازمند فعالیت و برآیند کار و تلاش نخبگان ورزشی است (باقری و همکاران، 1398). در بررسی این مسئله مهم، شاید یکی از عوامل تأثیرگذار بر آن، سیاست‌گذاری‌های حوزه ورزش نخبگان و دیدگاه عموم مردم کشور نسبت به آن باشد. با توجه به اهمیت و نگرانی‌های این حوزه، تحقیقات متعددی پیرامون دلایل سیاست‌های پیرامونی و اثرگذار بر ورزش از ورزش همگانی تا ورزش قهرمانی، از نخبه‌پروری تا توسعه و مدل­های نطام جامع ورزش و سیاست­های کلی ورزش در این موضوع شکل گرفته است؛ از جمله نظری و تابش (1398) در مطالعه­ای با عنوان «چالش­های توسعه ورزش ایران با رویکرد استعدادیابی و نخبه­پروری گلخانه­ای» به این نتیجه رسیدند که مهم­ترین چالش­های نظام مدل گلخانه­ای استعدادیابی و نخبه‌­پروری ورزش ایران به ترتیب اولویت عبارت­اند از: ارتباطات، رهبری، پاداش، مکانیزم­های کمک­کننده، ساختار و اهداف، اما به­طور کلی مدل گلخانه­ای ماهیت و واقعیت ورزش کشور را نشان نمی­دهد و با سرمایه­گذاری بر روی افراد محدود، عملکرد ورزش کشور دچار حالت نوسانی و سینوسی می‌شود. رضایی و صالحی­پور (1398) در پژوهشی با عنوان «تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه صنعت ورزش ایران» به این نتیجه رسیدند که عوامل سیاست‌زدایی، مدیریت اثربخش و کارآمد، اصلاح ساختار، تجاری­سازی، خصوصی‌سازی، عوامل محیطی، توسعه منابع انسانی، ارتقای زیرساخت­ها و توسعه فضاهای ورزشی استاندارد، طراحی نظام استعدادیابی و استقرار مکانیزم توسعه صنعت ورزش به عنوان ده مؤلفه مؤثر بر توسعه صنعت ورزش ایران هستند. جوادی­پور و رهبری (1395) در تحقیقی با عنوان «شناسایی مؤلفه‌های مؤثر بر سیاست­گذاری ورزش همگانی ایران» به این نتیجه رسیدند که مؤلفه‌های مؤثر بر سیاست­گذاری ورزش همگانی ایران شامل مؤلفه‌های سازمانی، باورها و فرهنگ­ها، شرایط اقتصادی، تحلیل، تفسیر و تدوین علمی و مطالعات و پژوهش­هاست. بنابراین ضرورت دارد سیاست­گذاری ورزش همگانی ایران مبتنی بر مؤلفه‌های شناسایی­ و تحلیل­شده در این پژوهش باشد. مظفرى و همکاران (1389) در پژوهشى با عنوان «نظام جامع توسعه ورزش قهرمانی جمهورى اسلامى ایران» دریافتند که با توجه به قوت­ها، ضعف­ها، فرصت­ها و تهدیدهای نظام ورزش قهرمانی کشور و نیز نظرات شورای راهبردی، چشم‌انداز ورزش قهرمانی کشور را به صورت ارتقای غرور ملی از طریق توسعه ورزش قهرمانی می­توان ترسیم کرد. ملکوتیان (1388) در پژوهشی با عنوان «سیاست و ورزش» به جنبه­های گوناگون رابطه ورزش و سیاست پرداخته است. بر اساس این بررسی، رابطه ورزش و سیاست رابطه‌ای دوطرفه است. از یک طرف، سیاست از طریق تدوین و اجرای راهبرد ورزشی، در ورزش تأثیر دارد و ازطرف دیگر، ورزش از طریق تحکیم ارزش‌های انسانی و همبستگی ملی و افزایش مشارکت سیاسی، در سیاست تأثیر می‌نهد و البته این امر، به­ویژه در زمان برگزاری ورزش­های بین­المللی مورد استفاده قدرت­های جهانی قرار می­گیرد. الکساندرا و همکاران[8] (2020)، تن، ژنگ و دیکسون[9] (2019) هم طی پژوهشی با عنوان «انتقال سیاست در ورزش نخبه در چین» به بررسی سیاست‌گذاری درزمینه توسعه ورزش نخبه (غیرحرفه‌ای) از طریق بررسی دقیق سازمان­های شنای نخبگان چینی از اوایل دهه 2000 پرداختند و پنج جنبه اصلی انتقال سیاست شامل منطق، بازیگران، منابع، عناصر و محتوا و عوامل شرط‌بندی احصا شد. محققان طبق یافته‌های تحقیق بیان کردند که اگرچه انتقال سیاست می‌تواند مؤثر باشد، اما می‌تواند عواقب منفی ناخواسته نیز در پی داشته باشد. لذا نتایج به­دست آمده می‌تواند برنامه‌های نخبه ورزشی را تحریک کند تا شایستگی‌های پیگیری انتقال سیاست را در نظر بگیرند؛ یعنی زمان پیگیری انتقال سیاست و چگونگی پیگیری انتقال سیاست. دی‌ریکه و دی‌بوسچر[10] (2019) در بررسی سیاست‌ها و برنامه‌های آموزش و پرورش ورزشکاران نخبه در 16 کشور به این نتیجه رسیدند که از میان 9 عامل در نظر گرفته شده (سازماندهی ساختار ورزش، منابع مالی، فراهم نمودن شرایط برای ورزش، فراهم نمودن شرایط تمرینی مناسب، توسعه و ارتقای دانش مربیان، برگزاری رقابت‌های تدارکانی و انجام پژوهش‌های علمی مناسب) عامل‌های منابع مالی، حمایت از ورزشکاران، شرایط تمرینی و توسعه دانش مربیان از عوامل اصلی در توسعه ورزشکاران نخبه است. نتایج پژوهش سینگ[11] (2018) که به سیاست­ها و راهبردهای توسعه ورزش در کشور مالزی پرداخت، حاکی از آن بود که دولت مالزی از طریق وزارت ورزش و جوانان سه برنامه بزرگ ملی برای افراد در تمام سنین را راه‌اندازی کرده است. اهداف و راهبردهای مشخص­شده در این سیاست تضمین می‌کند که تمام تلاش­ها در این راستا، همراه با تلاش­ها برای رسیدن به وضعیت توسعه‌یافته در کشور مالزی، به موفقیت بینجامند. نتایج تحقیق استانلینگ و فالن[12] (2021) با عنوان «سیاست ورزش در سوئد»، حاکی از این بود که سیاست­های ورزشی در سوئد نتیجه رابطه­ای بلندمدت بین دولت­های ملی و محلی و باشگاه‌های غیرانتفاعی و با عضویت داوطلبانه است که به حمایت گسترده‌ای از ورزش‌های سازمان یافته منجر می‌شود. فاناهاشی و همکاران[13] (2015) در تحقیقی با عنوان «درک پذیرش عمومی در مورد سیاست­های ورزشی در ژاپن» به این نتیجه رسیدند که پذیرش عمومی به طور مثبت توسط ادراک آنها از مزایای شخصی/اجتماعی و به­طور منفی از خطرات درک­شده تأثیر می­پذیرد. این ساختارها به وسیله اعتماد عمومی به سیاست‌گذاران ورزش و درک مدل نقش ورزشکار تعیین می‌شود. برای افزایش پذیرش عمومی سیاست‌های ورزش، سیاست‌گذاران باید بر مزایای اجتماعی و ارزش‌هایی که از ارتقای سیاست­ها و متغیرها می‌باشد، تمرکز کنند همچنین هولیهان[14] (2005)، در مطالعه­ای به توسعه چارچوبی برای تحلیل تدوین سیاست­گذاری بخش عمومی ورزش انگلستان پرداخت. وی الگوی مراحل، تحلیل سازمانی، الگوی چند مرحله­ای جریان و ساختار ترکیبی پشتیبان را ارائه می­کند و سپس ساختاری مناسب برای سیاست‌گذاری بخش عمومی ورزش که بر نقاط قوت ساختارهای موجود تمرکز دارد، ارائه می‌نماید و تأکید ویژه‌ای بر ساختارهای همکاری متقابل همه نهادها در این حوزه دارد.

با نگاهی اجمالی بر تحقیقات انجام­شده می‌توان ادعا نمود تعیین پیاده‌سازی سیاست­های کلی در هر جامعه‌ای خواه در زمینه ورزش همگانی و خواه ورزش نخبگی متاثر از پذیرش این سیاست­ها و درک آن توسط جامعه می‌باشد. با توجه به اهمیت نخبگان در توسعه ورزش کشور و کمبود تحقیقات داخلی در این زمینه، اهمیت نگرش عموم نسبت به پذیرش و مقبولیت سیاست­های ورزش نخبه­ای و ضرورت پرداختن به آن توسط محققان، مسئولان، سیاست‌گذاران و متخصصان ورزشی کشور می‌تواند نقش موثری در جلوگیری از بروز رفتارهایی مانند مهاجرت نخبگان ورزشی و از سوی دیگر ایجاد رویه‌های مناسب توسط مسئولان و سیاست‌گذاران امر ورزش برای حفظ و ارتقای آنان در کشور داشته باشد.  لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای پذیرش سیاست­های ورزش نخبه­ای در کشور انجام شد. این مدل می‌تواند راهگشای سیاست­گذاران حوزه ورزش نخبگی و قرارگرفتن در مسیر توسعه در این سطح از ورزش در کشور باشد.

روش‌شناسی پژوهش

پژوهش حاضر نوعی پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی است که جامعه آن را مطلعان کلیدی[15] ورزش نخبه کشور تشکیل می­دادند. در بخش کیفی تحقیق از روش نمونه‌گیری غیراحتمالی هدفمند جهت انتخاب اعضای هیئت مصاحبه­شونده استفاده شد. 12 نفر از مدیران سطوح مختلف (میانی و ارشد) سازمان­های ورزشی و اساتید رشته مدیریت ورزشی کشور و آشنا به ورزش نخبگان که خود دارای سوابق اجرایی نیز در سطوح مختلف مدیریتی وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون­های ورزشی نیز بودند انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها، از مصاحبه عمیق و باز به‌مدت 30 تا 60 دقیقه با خبرگان استفاده شد که تا حد اشباع نظری[16] ادامه یافت. به بیان دقیق‌تر، تا زمانی که برای پژوهشگر آشکار شد که دیگر نمونه‌های آماری داده‌های جدیدی در محورهای مطرح‌شده ارائه نمی‌کنند و مباحث حالت تکراری یافته‌اند، انجام مصاحبه ادامه یافت. این حالت در مصاحبه دهم صورت گرفت و پژوهشگر برای اطمینان دو مصاحبه دیگر را نیز انجام داد. محتوای هر مصاحبه نوشته شد و بعد از کدگذاری اولیه، مفاهیم اولیه استخراج شدند.

علاوه بر این در پژوهش حاضر، از روش توافق درون­موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه­های انجام گرفته استفاده شد. برای محاسبه پایایی مصاحبه با روش توافق درون­موضوعی دو کدگذار) ارزیاب(، از یک دانشجوی مقطع دکتری آمار درخواست شد تا به­عنوان همکار) کدگذار) در پژوهش مشارکت کند. آموزش­ها و روش­های لازم جهت کدگذاری مصاحبه­ها به ایشان انتقال داده شد. در هر کدام از مصاحبه­ها، کدهایی که در نظر هر دو نفر مشابه بود، با عنوان «توافق» و کدهای غیرمشابه با عنوان «عدم توافق» مشخص گردید. سپس محقق به همراه این همکار پژوهش، تعداد سه مصاحبه را کدگذاری کردند و درصد توافق درون­موضوعی محاسبه گردید. مطابق این فرمول، مقدار پایایی برابر با 89/0 به­دست آمد. بر این اساس پایایی آزمون نیز مورد تأیید واقع شد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش تحلیل تماتیک استفاده گردید. در بخش کمی تحقیق اطلاعات حاصل از مصاحبه‌های عمیق به پرسش­نامه ساختار­یافته تبدیل شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل تمامی افراد آشنا به ورزش نخبه بود. با توجه به نامشخص­بودن جامعه پژوهش،  384 نفر مشارکت­کننده در تحقیق می بایست از جامعه انتخاب می شدند. جهت جلوگیری از افت مشارکت­کنندگان، 410 پرسش­نامه در پنج منطقه جغرافیایی شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز ایران از طریق هیئت­های ورزشی استان­های مناطق یاد­شده توزیع گردید که 407 پرسش­نامه به صورت کامل و صحیح بازگردانده شد. روش نمونه‌گیری به صورت خوشه­ای بود. در بخش کیفی از روش داده­بنیاد اشتراوس و کوربین و ابزار MAXQDA استفاده گردید و در بخش کمی از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری نرم‌افزار PLS  بهره­گیری شد.

یافته‌های پژوهش

ویژگی‌های مصاحبه­شوندگان به شرح جدول 1 است:

جدول 1: توصیف جنسیت، سابقه مدیریت و رشته تخصصی مصاحبه‌شوندگان

تعداد مصاحبه‌شوندگان

جنسیت

سابقه مدیریت در ورزش (قهرمانی)

رشته تخصصی

12

زن

مرد

1 تا 5 سال

5 تا 10 سال

11 تا 15 سال

بیش از 15 سال

علوم ورزشی

مدیریت

سایر

تعداد

4

8

2

3

3

4

7

3

2

درصد

33/33

67/66

67/16

25

25

33/33

33/58

25

67/16

نتایج جدول فوق نشان می‌دهد 33/33 درصد از مصاحبه­شوندگان زن و 67/66 درصد از آن­ها مرد می­باشند. همچنین بیشترین میزان در سابقه مدیریت در ورزش مربوط به سابقه بیش از 15 سال با 33/33 درصد و کمترین آن مربوط به 1 تا 5 سال با 10 درصد بوده است. بررسی رشته تخصصی مصاحبه­شوندگان نیز نشان می­دهد 58 درصد آن­ها تحصیلات مرتبط با علوم ورزشی، 25 درصد مدیریت و 67/16 درصد سایر رشته‌های تحصیلی داشته‌اند.

نتایج بخش کیفی تحقیق با استفاده از سه روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی در جدول 2 مشاهده می‌شود:

جدول 2: کدهای ثانویه و مفاهیم

کد اولیه

مفاهیم

مقولات

  1. توسعه‌ تسهیلات ورزش نخبه
  2. ایجاد مراکز تمرینی ملی
  3. فراهم­کردن خدمات حمایتی متخصصان ورزشی
  4. حمایت‌های علوم ورزشی و طب ورزشی
  5. سرمایه‌گذاری در ورزش نخبه
  6. کیفیت روابط مربیان و ورزشکاران

1.        توسعه‌ زیرساخت‌های ورزش نخبه

  1. اعتمادسازی
  1. فرصت‌های برابر
  2. حمایت از ورزشکاران آسیب­دیده
  3. حمایت از ورزشکاران تمام­وقت
  4. حمایت از ورزشکاران بازنشسته

2.        حمایت از رشد و پرورش ورزشکاران

  1. وجود فناوری پیشرفته ورزشی
  2. وجود منابع اطلاعاتی در دانشکده‌های علوم ورزشی
  3. وجود نظام‌های نرم‌افزاری جدید

3.        نوآوری در کسب دانش

  1. شرایط تسهیل‌گر
  1. دانش عمومی در مورد موفقیت در ورزش نخبه
  2. آگاهی عمومی در مدیریت امورآموزشی
  3. دانش و اطلاعات ورزشکاران در درک ورزش نخبه

4.        دانش عمومی

  1. وجود دانش استعدادیابی ورزشی
  2. رشد دانش علم تمرین

5.        مدیریت استعداد

  1. فرهنگ استبدادی
  2. بی ثباتی سیاست‌ها
  3. مشارکت‌گریزی
  4. پیچیدگی و ابهام

6.        فرهنگ سیاسی

  1. محدودیت‌ها
  1. بی عدالتی
  2. رابطه سالاری
  3. جناح­گرایی

7.        شایسته‌سالاری

  1. ضعف ارتباط بین سیاست‌ها و سازمان
  2. بدبین بودن به روابط بین سیاست‌گذاران و مدیران اجرایی
  3. شفاف نبودن روابط
  4. ضعف برنامه‌ریزی برای ایجاد روابط

8.        شبکه ارتباطات نظامی

  1. ارتقای همایش‌های علمی درزمینه ورزش نخبه
  2. افزایش پژوهش‌های مؤثر بر توسعه ورزش نخبه

9.        پژوهشی

  1. سیاست‌های زمینه‌ای
  1. ارائه پاداش مادی به ورزشکاران نخبه
  2. تأکید برحمایت مالی پژوهشگران ورزش نخبه
  3. حمایت از ورزشکاران، قهرمان و مدال‌آوران
  4. فراهم کردن شرایط تحصیلی رایگان ورزشکاران نخبه

10.     کارآمدی نظام مالی

  1. برگزاری دوره‌های توانمندسازی مربیان درزمینه ورزش نخبه
  2. ارتقای کیفی سطح ورزشکاران نخبه
  3. توجه به داوران نخبه در سطح ملی

11.     توانمندسازی

  1. ارتقای کیفی
  1. ارتقای فرهنگ مشارکت
  2. شفافیت سیاست‌گذاری‌ها
  3. شفافیت روابط بین سیاست‌گذاران
  4. رعایت عدالت در سیاست‌گذاری‌ها
  5. مستحکم‌سازی ارتباطات بین سیاست‌ها و سازمان

12.     انگیزشی

  1. احساس غرور
  2. شادی
  3. هویت‌یابی

13.     منافع شخصی

  1. درک موفقیت
  1. دیده­شدن در جهان
  2. افزایش غرور ملی
  3. افزایش مشارکت ورزشی
  4. بهبود اقتصادی
  5. بهبود وجهه اجتماعی

14.     منافع اجتماعی

  1. مؤثر بودن سیاست‌ها در هدایت ورزشکاران نخبه
  2. کاهش خطای تصمیم‌گیری
  3. افزایش کیفیت کار سازمان

15.     سودمندی پذیرش

  1. پذیرش سیاست‌ها
  1. پشتیبانی از تمامی وظایف سازمان
  2. اتصال تمامی واحدها از طریق سیاست‌ها

16.     پذیرش پشتیبانی

  1. درک سیاست‌ها توسط همه کارکنان
  2. رضایت‌بخش بودن سرعت تصمیم‌گیری
  3. سهولت در انجام وظایف کارکنان

17.     سهولت استفاده

بعد از کدگذاری و طبقه‌بندی داده‌ها، مدل نهایی پژوهش براساس مدل پیشنهاده‌شده کوربین و استراوس طراحی و تدوین شد. شکل 1 مدل پارادایمی برخاسته از نظریه داده‌بنیاد را برای پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه نشان می‌دهد:

 

 

شکل 1: مدل سیاست‌پذیری ورزش نخبه جمهوری اسلامی ایران

جدول 3 نتایج بخش کمی در تحلیل عوامل را نشان می دهد. بار برخی از سوالات عوامل مانند توسعه­ زیرساخت­های ورزش نخبه و  ارتباطات کمتر از 7/0 است. بنابراین گویه‏­­های مذکور از اعتبار مناسبی برخوردار نبوده و از سوالات تحقیق کنار گذاشته شدند. اما بارهای عاملی دیگر گویه‏ها بیشتر از 7/0 می‏باشند و بنابراین اعتبار مناسبی داشتند. از سوی دیگر، داده‏های جدول 4 نشان می‏دهد که پایایی مرکب برای این متغیر بزرگتر از 8/0 و میانگین واریانس آن بزرگتر از 5/0 می‏باشد. همچنین میزان آلفای کرونباخ و Rho دیلون و گلدستین نیز بیشتر از 7/0می‏باشد که این مقادیر، اعتبار همگرایی نسبتاً بالایی را نشان می‏دهند. با توجه به مناسب بودن اعتبار تمامی گویه‏های پرسش­نامه، تمامی آن­ گویه­ها در تحلیل مدل نهایی تحقیق وارد شده­اند.

جدول 3: نتایج مربوط به تحلیل‌های روایی و پایایی تحلیل عاملی مرتبه دوم

مؤلفه

تعداد سؤالات

میانگین واریانس

پایایی مرکب

Rho

آلفای کرونباخ

اعتماد

9

518/0

914/0

902/0

893/0

شرایط تسهیل‌گر

8

505/0

864/0

823/0

820/0

محدودیت‌ها

10

519/0

914/0

901/0

896/0

سیاست‌های زمینه‌ای

6

607/0

902/0

873/0

870/0

ارتقای کیفی

8

673/0

933/0

910/0

918/0

درک موفقیت

8

564/0

911/0

892/0

887/0

پذیرش سیاست‌ها

8

621/0

929/0

914/0

912/0

 

جدول 4: نتایج مربوط به تحلیل‌های روایی و پایایی مدل نهایی تحقیق

مؤلفه

تعداد سؤالات

میانگین واریانس

پایایی مرکب

Rho

آلفای کرونباخ

شرایط علی

9

518/0

914/0

902/0

893/0

شرایط زمینه­ای

8

505/0

864/0

823/0

820/0

عوامل مداخله‌گر

10

519/0

914/0

901/0

896/0

مقوله محوری

4

567/0

839/0

756/0

744/0

راهبردها

14

579/0

950/0

945/0

943/0

پیامدها

16

539/0

849/0

945/0

942/0

بررسی شاخص­های مدل نهایی پژوهش نیز نشان از اعتبار بالای مدل دارد. در نتیجه با توجه به تأیید مدل به گزارش نتایج تحلیل مسیر در قالب مدل تحقیق می­پردازیم.

جدول 5: مقادیر ضریب مسیر و آماره t فرضیه‏های مرتبط با مسیرهای مدل تحقیق

رابطه

ضریب مسیر

آماره t

معناداری

نتیجه

شرایط علی

ß

مقوله محوری

151/0

535/3

001/0

تأیید

شرایط زمینه­ای

ß

مقوله محوری

136/0

370/2

018/0

تأیید

شرایط مداخله‌گر

ß

مقوله محوری

617/0

085/13

001/0

تأیید

شرایط زمینه­ای

ß

راهبردها

204/0

314/3

001/0

تأیید

شرایط مداخله‌گر

ß

راهبردها

576/0

575/6

001/0

تأیید

مقوله محوری

ß

راهبردها

259/0

665/3

001/0

تأیید

راهبردها

ß

پیامدها

990/0

030/44

001/0

تأیید

در ادامه تصویر مدل آزمون­شده تحقیق به همراه ضریب مسیر به­دست­آمده برای تمامی مسیرهای مدل در قالب شکل 2 و 3، آمده است:

 

 

 

شکل 2: مدل نهایی پژوهش در حالت ضریب مسیر و بارهای عاملی

 

 

شکل 3: مدل نهایی پژوهش در حالت مقادیر معناداری (t. Value)

برای بررسی برازش مدل ساختاری پژوهش از چندین معیار استفاده می‌شود که اولین و اساسی‌ترین معیار، آماره t می‌باشد. ابتدایی‌ترین معیار برای سنجش رابطه بین متغیر در مدل (بخش ساختاری)، اعداد معنی‌داری t است. در صورتی که مقدار این اعداد از 96/1 بیشتر شود، نشان از صحت رابطه‌ بین متغیرها و در نتیجه تأیید فرضیه‌های پژوهش در سطح اطمینان 95/0 است. همچنین مقدار معناداری نیز به همان موضوع اشاره می­کند و اگر کمتر از 05/0 باشد، رابطه بین متغیرها را در سطح اطمینان 95/0 می­پذیرد. البته باید توجه داشت که اعداد فقط صحت رابطه را نشان می‌دهند و شدت رابطه بین متغیرها را نمی‌توان با آن سنجید. برای فهمیدن شدت رابطه و مقایسه آن با دیگر رابطه‌ها (رابطه‌های موجود در مدل) از ضریب استاندارد­شده می­توان استفاده کرد. با توجه به الگوی تفسیری در مدل‏سازی معادلات ساختاری و از آنجایی که مقدار آماره t مربوط یک مسیر از 96/1 بزرگتر باشد، می‏توان گفت که مسیر مربوطه در سطح 95 درصد معنی­دار می‏باشد. بنابراین به جز رابطه شرایط زمینه­ای و مقوله محوری بر راهبرد، تمامی فرضیه­های مورد برسی در تحقیق حاضر تأیید می‏گردد.

جدول : مقادیر شاخص‏های برازش برای متغیرهای مدل تحقیق

متغیر

Q2

R2

SRMR

مقوله محوری

343/0

653/0

089/0

راهبردها

460/0

367/0

پیامد

488/0

979/0

با توجه به اطلاعات جدول 6، مقادیر به­دست آمده برای شاخص‏ Q2 در محدوده متوسط تا قوی می­باشد. همچنین مقادیر R2 نیز در محدوده متوسط تا قوی قرار دارد و مقدار SRMR نیز کمتر از 1/0 می­باشد که نشان‏دهنده کیفیت مناسب مدل آزمون شده است.

 

 

 

 

 

بحث و نتیجه­گیری

از آن جا که افکار عمومی بخشی از نیروی درونی یک ملت هستند، می‌توان با شناخت الگوی حاکم بر آن، رفتارهای مردم را پیش‌بینی کرد (انواری، 1391). این امر بسیار حائز اهمیت است، چرا که پذیرش سیاست‌ها و تصمیم‌های دولت مردان از این طریق تسهیل می‌گردد. دولت‌ها می‌توانند ورزش نخبه را با استفاده از مقبولیت عمومی توسعه دهند و مهم‌ترین عنصر اثرگذار بر این پدیده، درک و پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه است. لذا در صورتی که اعتماد عمومی به سیاست‌ها شکل گیرد، تعهد به پیشبرد اهداف ورزش نخبه نیز افزایش می­یابد.

موفقیت کشورها در میادین بین‌المللی ورزشی علاوه بر تأثیرات اجتماعی و اقتصادی، نمادی از ثبات و توانمندی‌های همه جانبه آن کشورها محسوب می‌شود و یکی از علل سرمایه‌گذاری بالای کشورها در ورزش قهرمانی و حرفه‌ای، از این مورد نشأت می‌گیرد (نوری و صادقی، 1397). ورزش به عنوان پدیده­ای مهیج، برانگیزاننده، سبب­ساز اتحاد ملی و عامل توسعه و ارتقای سلامت در جامعه جایگاه مهمی در جامعه به عهده دارد. از این‌رو دارای اهمیت فراوان است (تذهیبی، 1394). یکی از موارد مهم و مورد­توجه برنامه‌ریزان ورزشی، فتح سکوهای بین­المللی و افتخارآفرینی در ورزش است که از راه سرمایه‌گذاری روی تیم‌های ملی می­توانند به آن نائل شوند. فدراسیون­های ورزشی، به عنوان بازوهای اجرایی تشکیلات ورزش کشورها، با اهداف تعمیم و گسترش ورزش همگانی و قهرمانی، متولی رشته­های ورزشی مربوط به خود هستند و در این راستا وظیفه سیاست­گذاری و تعیین خط مشی آن رشته ورزشی را بر عهده دارند (دهقان قهفرخی، 1389). این امر نیازمند ورزشکاران نخبه‌ای است که دارای ویژگی‌های حرفه‌ای در نقش خود هستند. کسب عنوان در رویدادهای ورزشی بزرگ و بین­المللی که در کانون توجه بسیاری از کشورها قرار دارد، می­تواند شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. ازاین رو ،بسیاری از کشورها در تلاش­اند با برنامه­ریزی، ورزشکارانی را آماده و روانه مسابقات کنند که موفقیت آن­ها را در رویدادهای بزرگ تضمین کند (دی‌ریکه و دی‌بوسچر، 2009). لذا دولت‌ها سیاست‌های ویژه‌ای برای ورزش نخبه به­کار می‌برند که پذیرش این سیاست­ها از دیدگاه عموم باید انجام شود که به سرانجام برسد. لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه­ مدل پذیرش سیاست­های ورزش نخبه­ای در جمهوری اسلامی ایران، به مقوله چگونگی نگرش افراد نسبت به پذیرش سیاست­های ورزشی و ارائه پیشنهادات مکفی در جهت پیاده‌سازی سیاست­های مورد حمایت عموم به سیاست‌گذاران جامعه ورزش کشور انجام شد.

بر اساس یافته‌های پژوهش، عوامل عِلی مؤثر بر پذیرش سیاست­های ورزش نخبه شامل مقوله اصلی اعتماد و مؤلفه‌های توسعه‌ زیرساخت‌های ورزش نخبه و حمایت از رشد و پرورش ورزشکاران است. در دنیای ورزش، نخبه به فردی گفته می‌شود که مستعدتر، برتر و یا تمرین­کرده‌تر از دیگران باشد. پس مفهوم نخبگی در ورزش ارتباط تنگاتنگی با ورزش­های قهرمانی و حرفه­ای دارد و ورزشکارانی را که دست‌کم در سطح لیگ­های برتر کشوری فعالیت می­کنند، می­توان جزو ورزشکاران نخبه محسوب کرد. ورزشکاران نخبه در هر جامعه که از آنان با عنوان «ستاره­های ورزشی» یاد می‌شود، نقش الگویی برای افراد مختلف جامعه، به­ویژه نوجوانان و جوانان دارند و بسیاری از کودکان و نوجوانان با الگو قرار دادن ورزشکاران محبوب خود و اعتماد به آنان آرزو دارند در آینده تبدیل به ستاره­هایی معروف در رشته­های مختلف ورزشی شوند و از منافعی همچون شهرت و محبوبیت و کسب درآمد بهره­مند گردند (محمدی ترکمانی و همکاران، 1395).

برای توسعه‌ تسهیلات ورزش نخبه باید شرایطی فراهم گردد که در آن ورزشکاران ویژگی‌های نخبه بودن را بهتر درک کنند. در این راستا ایجاد مراکز تمرینی ملی برای ورزشکاران یکی از این موارد است. زمانی که این مراکز شکل بگیرد، به‌تبع ورزشکاران نخبه میدانی برای تمرین و توسعه فعالیت­های خود دارند. البته باید خدمات حمایتی متخصصان ورزشی نیز فراهم باشد. حمایت‌های علوم ورزشی و طب ورزشی می‌تواند در پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه مؤثر واقع شود. در راستای حمایت‌های معنوی نیز می‌توان به کیفیت روابط مربیان و ورزشکاران اشاره کرد. این رابطه درصورتی‌که یک رابطه‌ی قوی و مشارکتی باشد می‌تواند در پذیرش سیاست‌ها نقش اساسی‌تری ایفا نماید. حمایت از رشد و پرورش ورزشکاران یکی از مهم‌ترین دلایل پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه است. به‌تبع، ورزشکاران باید فرصت‌های برابر برای ادامه فعالیت‌های ورزشی داشته باشند. لذا نه‌تنها در زمان ورزشکاری بلکه در تمامی ادوار باید ورزشکاران موردحمایت قرار گیرند. ازاین‌رو، حمایت از ورزشکاران آسیب‌دیده به دلیل اینکه سرمایه انسانی ما درزمینه ورزشی هستند حتماً یکی از دلایل پذیرش سیاست‌های نخبگی است. علاوه بر این حمایت از ورزشکاران تمام‌وقتی که به دلیل حجم فعالیت‌های تمرینی زیاد قادر به انجام کار و شغل دیگری نیستند، از عوامل علی مؤثر بر پذیرش سیاست‌هاست. نه‌تنها این ورزشکاران بلکه حمایت از ورزشکاران بازنشسته می‌تواند از عوامل اصلی در این زمینه باشد- چون اگر این حمایت شکل نگیرد، ماهیت نخبگی ورزشکاران با موانع جدی روبه­رو خواهد شد. نتایج مطالعه دیریک و دی بوسچر (2019) و فاناهاشی و همکاران (2015) نیز بر این موضوع تأکید داشتند که برای پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه حمایت‌های همه‌جانبه شغلی، سازمانی و اجتماعی ضروری است. در شرایط امروزی کشور و با توجه به اهمیت تصمیمات و سیاست­ها در جهان ورزش، نیاز به پذیرش عمومی این سیاست­ها برای حمایت جامعه ضرورت دارد. در مورد اینکه چگونه سیاست‌گذاران می‌توانند نگرش عموم مردم را نسبت به پذیرش سیاست­های ورزش افزایش دهند بیش‌ازپیش درک می‌شود تا مدیران و سیاست­گذاران بتوانند با تصمیمات درست و بر اساس نظرات جامعه به دنبال جلوگیری از تلف شدن سرمایه­های مالی و انسانی، به دست آوردن مزایای ناشی از موفقیت­های ملی و بین­المللی و همچنین بالا بردن پرچم کشور بر قله ورزش جهان باشند و این جز با حمایت عمومی جامعه به دست نخواهد آمد.

بر اساس یافته‌های پژوهش، مؤلفه‌های نوآوری در کسب دانش، دانش عمومی و مدیریت استعداد می‌توانند به‌عنوان شرایط زمینه‌ای به‌کاربرده شوند که در این صورت در پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه تسهیل ایجاد می­گردد. لذا برای نوآوری در کسب دانش باید به مواردی نظیر وجود فناوری پیشرفته ورزشی از قبیل فناوری‌های هوشمندانه اشاره کرد. این فناوری‌ها می‌توانند به ارائه فعالیت‌های ورزشی باکیفیت بالا کمک کنند که لازمه آن وجود منابع دانشی برای تأمین این فناوری‌هاست. امروزه بسیاری از سازمان­های ورزشی پذیرفته­اند که نیروهای متخصص و حرفه­ای مانند متخصصان تغذیه و روانشناسی ورزشی می­توانند در این زمینه موفق عمل کنند و تمامی متولیان ورزش در سطوح مختلف نیز باید بکوشند که فعالیت خود را حرفه‌ای سازند. بنابراین لازم است یک نظام آموزشی کاملاً تخصصی و حرفه‌ای طراحی گردد و سازمان­های ورزشی باید با ظرفیت‌های آموزشی و فناوری مناسب به این موضوع توجه و از آن حمایت کنند. وجود منابع اطلاعاتی در دانشکده‌های علوم ورزشی از اصلی‌ترین منابع دانشی برای این مورد می‌تواند باشد. همچنین در عصر جدید وجود دستگاه‌های نرم‌افزاری جدید از دیگر منابعی است که می‌تواند کسب دانش را با نوآوری در هم آویزد. ازاین‌رو، تمام این نوآوری‌ها باید در جهتی قرار گیرد که دانش عمومی در مورد موفقیت در ورزش نخبه و همچنین آگاهی عمومی در مدیریت امور آموزشی و دانش و اطلاعات ورزشکاران در درک ورزش نخبه را به وجود آورد. نباید از نقش و تأثیرگذاری افکار عمومی بر سیاست­ها در کشور غافل ماند، چراکه پذیرش و مقبولیت سیاست­های ورزشی توسط مردم باید به‌عنوان یکی از زمینه­های تحقیقاتی بالقوه قرار گیرد تا تلاش برای درک نگرش عمومی نسبت به سیاست­های ورزشی مؤثر واقع گردد. سیاست‌گذاران زمانی در پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه موفق بوده‌اند که علاوه بر منابع دانشی خلاقانه به مدیریت استعداد نیز توجه لازم را داشته باشند. لذا دانش باید در راستای استعدادیابی ورزشی و دانش علم تمرین قرار گیرد که در این صورت بیشترین پذیرش را در پی خواهد داشت. در این راستا نتایج مطالعه رضایی و صالحی­پور (1397) بر این موضوع تأکید داشت که مدیریت علمی و توسعه‌پذیری مبتنی بر دانایی به‌عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر حرفه‌ای‌گری و پرورش نخبگان در صنعت ورزش کشور است. همچنین هژبری، ریحانی و رمضانی نژاد (1390) نیز بر نقش دانش و مراکز علمی و تحقیقاتی در توسعه فرهنگ تخبه پروری تأکید کردند.

بر اساس یافته‌های پژوهش، محدودیت‌های پذیرش سیاست ورزش نخبه مربوط به عوامل فرهنگ سیاسی، شایستگی‌ها و ارتباطات خواهد بود. منظور از فرهنگ سیاسی، فرهنگ استبدادی است که در برخی سازمان‌های ورزشی وجود دارد. همچنین این مفهوم مواردی نظیر بی‌ثباتی سیاست‌ها، مشارکت­گریزی، پیچیدگی و ابهام و بی‌عدالتی را در پی دارد. این امر باعث می‌شود سیاست‌ها دچار تغییراتی شوند که مبتنی بر دیدگاه فرد است نه بر اساس برنامه‌های بلندمدت در سازمان. لذا هرچقدر در سازمان تصمیم‌های مدیران، یک‌جانبه و بر اساس دیدگاه مستبدانه باشد و نوعی ابهام و پیچیدگی در فرایند اجرای آن وجود داشته باشد، آن سازمان در انتقال سیاست‌های خود ناکارآمدتر خواهد بود- چراکه نه‌تنها نتوانسته مشارکت بخش‌های مختلف نیروی انسانی را به دست آورد، بلکه باعث بی‌ثباتی نیز شده است.  مانع مشهود دیگر در سازمان، مربوط به ارتباطات سازمانی است. زمانی که ضعف ارتباط بین سیاست‌ها و سازمان وجود داشته باشد؛ یعنی سیاست‌ها همسو با اهداف سازمانی نباشد و افراد به روابط بین سیاست‌گذاران و مدیران اجرایی بدبین باشند، عدم شفافیت در روابط و ضعف برنامه‌ریزی برای ایجاد روابط مثبت می‌تواند به مشکلات ارتباطی منتهی شود. نظری و تابش (1398) عدم ارتباط با ارگان‌های دیگر ازجمله آموزش‌و پرورش و سایر سازمان‌های مرتبط با ورزش (فرا سازمانی) و همچنین عدم­ارتباط مثبت و سازنده بین ورزشکاران نخبه و مربیان (درون‌سازمانی) را به‌عنوان عوامل مؤثر در مقوله استعدادیابی و نخبه­پروی بیان کردند. محمدی ترکمانی و همکاران (1395) بر روابط حرفه‌ای ورزشکاران جهت توسعه فرهنگ نخبه­پروری در جامعه تأکید داشتند. تن تان،ژانگ و دیکسون[17] (2019) نیز ضرورت ارتباطات برون و درون­سازمانی را جهت توسعه نخبه­پروری در ورزش بر شمردند.

در راستای پیشبرد پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه بر اساس عوامل علی، زمینه‌ها و موانع، راهبردهایی ارائه خواهد شد که امید است پیامدهای مطلوبی داشته باشند. بر اساس یافته‌های این پژوهش، سیاست‌های مالی و توانمندسازی انگیزشی از راهبردهای مؤثر بر پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه است. لذا برای اینکه سیاست‌های لازم را به کار ببریم باید اقدامات پژوهشی و مالی را عملی کنیم. سیاست‌های پژوهشی شامل ارتقای همایش‌های علمی درزمینه ورزش نخبه و افزایش پژوهش‌های مؤثر بر توسعه ورزش نخبه است. همچنین جنبه‌های مالی راهبرد به ارائه پاداش مادی به ورزشکاران نخبه مربوط است. موفقیت ورزشکار یا تیم به ظرفیت عملکرد سیستم مالی و اثربخشی این سیستم در استفاده از تمامی منابع مرتبط با ورزش نخبه وابستگی بسیاری دارد. تأکید بر حمایت مالی پژوهشگران ورزش نخبه، حمایت از ورزشکاران، قهرمانان و مدال‌آوران و فراهم کردن شرایط تحصیلی مناسب برای ورزشکاران نخبه است. در زمینه راهبرد ارتقای کیفی نیز به مواردی مانند توانمندسازی و راهبردهای انگیزشی متوسل می­شویم. راهبردهای توانمندسازی  به برگزاری دوره‌های توانمندسازی مربیان در زمینه ورزش نخبه، ارتقای کیفی سطح ورزشکاران نخبه و توجه به داوران نخبه در سطح ملی اشاره دارد. در این راستا باید اقداماتی نظیر ارتقای فرهنگ مشارکت، شفافیت سیاست‌گذاری‌ها، شفافیت روابط بین سیاست‌گذاران، رعایت عدالت در سیاست‌گذاری‌ها و مستحکم‌سازی ارتباطات بین سیاست‌ها و سازمان انجام داد. به عقیده فاناهاشی و همکاران (2020) سازمان‌های ورزشی باید با مدیریت اعتماد (مانند افزایش شفافیت و اقدامات ضد فساد) ابتکار عمل را در دست‌ گیرند. عدم اعتماد به دستگاه‌های حاکم بر ورزش شدیدترین تهدید صنعت ورزش محسوب می‌شود.

بخشی از توسعه ورزش با مفهوم توسعه ورزش قهرمانی و پرورش ورزشکاران نخبه گره‌ خورده است. گرین[18] (2020) توسعه ورزش قهرمانی را تعامل سه فرآیند انتخاب و ورود ورزشکار به سیستم ورزش نخبه، رشد و پیشرفت ورزشکار و در نهایت حفظ و نگهداری او می‌داند. پیامدهای استفاده از مدل پذیرش سیاست‌های ورزش نخبه می‌تواند در جنبه‌های مختلف درک موفقیت و پذیرش سیاست‌ها حاصل گردد. با فروپاشی تدریجی نظام سرسخت و تا اندازه‌ای غیراخلاقی رایج در کشورهای اروپای شرقی در رابطه با شناسایی و گزینش استعدادهای ورزشی و تربیت اجباری آن­ها به‌منظور استفاده اجباری در راستای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی نظام حکومتی آنان، تا اندازه‌ای ناپسندی و زشتی افکار عمومی در جهان نسبت به این امر از بین رفت. لذا امروز شاهد هستیم که اکثر کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته در دنیا با راه‌های مختلف سعی در تربیت و معرفی قهرمانان ورزشی به‌عنوان نمادی از پیشرفت و توسعه اقتصادی– اجتماعی و فرهنگی خود دارند. درک موفقیت به مواردی نظیر احساس غرور، احساس شادی و هویت‌یابی اشاره دارد و درعین‌حال جنبه‌های اجتماعی آن شامل بهبود اقتصادی، بهبود وجه اجتماعی، دیده شدن در جهان، افزایش غرور ملی و افزایش مشارکت ورزشی است. با پیشرفت روزافزون علم و فناوری، ورزش نیز از این غافله عقب نمانده است؛ به‌طوری‌که نسبت به سال­های قبل رکوردهای ایده‌آلی بر جای گذاشته است. در دنیای کنونی که عرصه رقابت در زمینه علم و فناوری بین کشورهای مختلف است، ورزش وسیله­ای برای اعلان برتری محسوب می­شود و کشورها از آن به‌عنوان ابزاری برای بیان پیشرفت خود استفاده می­کنند. درگذر از این جریانات، پرداختن به اصول علمی ورزش جهت سیر پله­­های ترقی نه‌تنها طبیعی بلکه ضروری است. برای افزایش پذیرش عمومی سیاست‌های ورزش، سیاست‌گذاران باید بر مزایای اجتماعی و ارزش‌هایی که از ارتقای سیاست­ها و متغیرهاست، تمرکز کنند. توسعه قابلیت‌های ورزشکاران یکی از الزامات حیاتی نظام فعلی ورزش است، زیرا این ساختار تأثیر کلی بر پذیرش عمومی دارد (فاناهاشی و همکاران، 2015).  همچنین مهم‌ترین پیامد آن به پذیرش سیاست‌ها اشاره دارد و سودمندی پذیرش را طلب می‌کند. لذا این پیامدها نشان می‌دهند که سیاست‌ها در هدایت ورزشکاران نخبه می‌توانند مؤثر واقع شوند. همچنین زمانی که چهارچوب مناسبی وجود داشته باشد، خطای تصمیم­گیری کاهش می‌یابد و در نهایت سبب افزایش کیفیت کار سازمان می‌شود.

بدون تردید نظام جامع تربیت ورزشکاران نخبه دارای جنبه‌های متعددی است: زیرساخت‌ها و امکانات، مربیان کارآزموده، ساختار اداری و اجرایی هماهنگ، حمایت‌های مالی، حمایت‌های اجتماعی، پوشش و حمایت رسانه‌ای، استعدادیابی، نگرش مثبت و حرفه‌ای مدیران، پذیرش عمومی و ... . تمامی این عوامل تحت‌تأثیر جهت‌گیری‌های سیاسی دولت در زمینه ورزش نخبه است. آگاهی از سیاست‌های ورزش نخبه در برخی کشورهای توسعه‌یافته که به نتایج مطلوبی دست‌ یافته‌اند، نوعی یادگیری سیاست‌گذاری به شمار می‌آید و استفاده از تجارب جهانی راه میان بری است که می‌تواند هزینه‌ دستیابی به توسعه‌ ورزش نخبه را کاهش دهد. بنابراین سازمان‌های ورزشی و متولیان ورزش کشور باید با فراهم نمودن شرایط لازم از قبیل اطلاع‌رسانی، برگزاری نشست‌های تخصصی، ایجاد مراکز استعدادیابی و نخبه‌پروری و استفاده از شبکه‌های اجتماعی و ارتباطی، هماهنگی و ارتباط با مراکز علمی و پژوهشی، تدوین برنامه‌های آموزشی متناسب با سطوح مدارس و مراکز آموزشی و شفافیت در برنامه‌ها، نسبت به آگاه نمودن و پذیرش سیاست‌های نخبه­پروری در اقشار مختلف جامعه جهت تحقق اهداف و سیاست‌های ورزش نخبه اقدام نمایند.   

  • منابع

    • آفتاب نیوز. (1397). «خسارت مستقیم و غیرمستقیم مهاجرت ورزشکاران». پایگاه خبری آفتاب. از https://aftabnews.ir/fa/news.
    • انواری، محمدرضا. (1391). «عوامل مؤثر بر شکل‌گیری افکار عمومی». خبرگزاری فارس. از

     https://www.farsnews.com/news

    • باقری، هادی؛ قوام صفت، موسیو حاصلی، غلامرضا. (1398). «شناسایی و اولویت‌بندی عوامل مؤثر بر مهاجرت ورزشکاران نخبه در ایران». مدیریت منابع انسانی در ورزش. 6(2)،صص 257-276.

    doi: 10.22044/shm.2019.7698.1858

    • پایگاه خبری تحلیلی عصر همدان. (1398). «جلوی مهاجرت نخبگان ورزشی گرفته شود». از

     http://asrehamedan.ir/20549.

    • تذهیبی، خادم­علی. (1394). «بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ورزش همگانی و موانع موجود از دیدگاه شرکت‌کنندگان و دست‌اندرکاران همایش پیاده‌روی صبح و نشاط در استان خوزستان». کنفرانس بین‌المللی مدیریت و اقتصاد در قرن 21. تهران.
    • دهقان قهفرخی، امین. (1389). «ارزیابی عملکرد مربیان تیم­های ملی والیبال با استفاده از بازخورد 360 درجه». پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه تهران.
    • جوادی­پور، محمد و رهبری، سمیه. (1396). «شناسایی مؤلفه­های مؤثر بر سیاستگذاری ورزش همگانی ایران». سیاست­نامه علم و فناوری. 17(3)،صص 75-84.
    • رضایی، شمس‌الدین و صالحی­پور، مژگان. (1397). «تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه صنعت ورزش ایران با رویکرد داده­بنیاد». مدیریت منابع انسانی در ورزش. 6 (1)،صص 89-107.
    • دیبافر، مجید. (1397). «مهاجرت نخبگان در ورزش». شبکه اطلاع رسانی دانا. از

     http://www.dana.ir/news

    • سجادی، سیداحمد؛ راسخ، نازنین؛ رضوی، سید محمدحسین و دوستی، مرتضی. (1396). «مطالعه تطبیقی ساختار ورزش ایران و کشورهای منتخب اروپا». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 36، صص 23-42.
    • فاضلی، حبیب. (1391). «ورزش و سیاست هویت». علوم سیاسی. 7 (2)،صص 151-174.
    • مظفری، سید امیر احمد؛ الهی، علی­رضا؛ عباسی، شهامت؛ احدپور، هنگامه و رضایی، زین­العابدین. (1391). «راهبردهای توسعه نظام ورزش قهرمانی ایران». مطالعات مدیریت ورزشی.13،صص 33-48.
    • محمدی ترکمانی، احسان؛ باقری، قدرت‌اله؛ زارعی متین، حسن؛ معینی، حسین و خنیفر، حسین. (1395). «سبک زندگی ورزشکاران نخبه ایرانی (ارائه یک نظریه داده‌بنیاد)». پژوهش در ورزش تربیتی. 4(11)،صص 71-96.

    doi: 10.22089/res.2016.846

    • ملکوتیان، مصطفی (1388). «ورزش و سیاست». فصلنامه سیاست. 39 (2)،صص 301-316.
    • نظری، رسول و تابش، سعید. (1398). «چالش­های توسعه ورزش ایران با رویکرد استعدادیابی و نخبه­پروری گلخانه­ای». مدیریت و توسعه ورزش. 8 (1)، صص 2-14.
    • هژبری، کاظم؛ ریحانی، محمد و رمضانی‌نژاد، رحیم. (1390). «سیاست­های ورزش نخبه در کشورهای آمریکا و کانادا». اولین همایش ملی استعدادیابی ورزشی.
    • Alexandra, F. Bell, Camilla J. Knight, Victoria, E. Lovett & Catherine, Shearer. (2020). “Understanding elite youth athletes’ knowledge and perceptions of sport psychology”. Journal of Applied Sport Psychology, 1 (1).252-286.
    • Benach, J., Muntaner, C., Chung, H., & Benavides, F. G. (2010). “Immigration, Employment Relations, and Health: Developing a Research Agenda”. American Journal of Industrial Medicine, 53, 338–343.
    • De Rycke, J., & De Bosscher, V. (2019). “Mapping the potential societal impacts triggered by elite sport: a conceptual framework”. International Journal of Sport Policy and Politics, 11(3), 485-502.
    • Funahashi, H., De Bosscher, V., Mano, Y. (2015). “Understanding public acceptance of elite sport policy in Japan: a structural equation modeling approach”. European Sport Management Quarterly, 15(4): 478-504.
    • Funahashi, H., Shibli, S., Sotiriadou, P., Mäkinen, J., Dijk, B., & De Bosscher, V. (2020). “Valuing elite sport success using the contingent valuation method: A transnational study”. Sport management review, 23(3), 548-562.
    • Green., M (2020). “Power, Policy, and Political Priorities: Elite Sport Development in Canada and the United Kingdom”. Sociology of Sport Journal, 21(4), 378-396.
    • Green, B. C (2005). “Building Sport Program to Optimal Athlete Recruitment, Retentionand Transition: Toward a Normative Theory of Sport Development”. Journal of Sport Management, 19, 233- 253.
    • Hainmueller, J., & Hopkins, D. J. (2014). “Public Attitudes toward Immigration”. Annual Review of Political Science, Center for research and Analysis of Migration, 17, 1-29.
    • Lee, H. K. (2018). “Reflections on South Korean Immigration Studies and the Interrelationship between Immigration and Social Transformation”. Journal of International Studies, 39(2), 145–162.
    • Ma, Y., & Kurscheidt, M. (2019). “The National Games of China as a governance instrument in Chinese elite sport: an institutional and agency analysis”. International Journal of Sport Policy and Politics, 11(4), 679-699.

     

    • Mäkinen, J., Lämsä, J., & Lehtonen, K. (2019). “The analysis of structural changes in Finnish sport policy network from 1989 to 2017”. International Journal of Sport Policy and Politics, 11(4), 561-583.
    • Singh, J., Appleby, B. B., & Lavender, A. P. (2018). “Effect of plyometric training on speed and change of direction ability in elite field hockey players”.Sports, 6(4), 144.
    • Stenling, C., & Fahlén, J. (2021). “Sport club consultants as street-level bureaucrats in sport policy processes: conceptualising micro-level interaction styles and their macro-level consequences”. European Journal for Sport and Society, 1-19.
    • Shibli, S., De Bosscher, V., van Bottenburg, M. (2014). “Measuring and forcasting elite sporting success”. In I. Henry & K. Ling-Mei (Eds.), Routledge Handbook of Sport Policy. Abingdon: Routledge, pp. 212–
    • Tan, T. C., Zheng, J., & Dickson, G. (2019). “Policy transfer in elite sport development: the cas e of elite swimming in China”. European Sport Management Quarterly, 19(5), 645-665.