نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 1- کاندیدای دکتری مشاوره، گروه علوم اجتماعی و رفتاری، پردیس بینالمللی ارس، دانشگاه تهران، جلفا، ایران
2 استادیار، گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 دانشیار، گروه مشاوره، پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت)، تهران، ایران
4 دانشیار، گروه روشها و برنامههای آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران .
چکیده
طبق گزارش مرکز ملی آمار ایران (1400)، نسبت آمار ازدواج به طلاق (3 به 1) و بیشترین تعداد طلاق مربوط به 1 الی 5 سال اول زندگی است. با توجه به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی مرتبط با طلاق، واکاوی عمیق فرایند و عوامل مربوط به پایداری زندگی مشترک در راستای قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، میان زوجین ایرانی اهمیت و ضرورت فراوانی پیدا میکند. در این راستا تحقیقی باهدف بازنمایی فرایند شکلگیری پایداری زندگی میان زوجهای ایرانی انجام گرفت. بدین منظور 11 زوج با استفاده از روش نمونهگیری ملاکی و سپس گلوله برفی انتخاب شد. پژوهش با رویکرد تحقیق کیفی، روش نظریه برخاسته از دادهها و طرح سیستماتیک اشتراوس و کربین با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. مرور و مقایسه متوالی دادهها، به استخراج 350 کد اولیه، 25 زیر مقوله، 8 مقوله شد. از میان مقولات، "عاملیت بخشی به شایستگیهای مرتبط بادوام ازدواج" بهعنوان مقوله محوری (مرکزی) شناسایی شد. زندگی مشترک یک رویداد محسوب نمیشود بلکه یک روند و فرایند است که تحت تأثیر عوامل روان شناختی-شخصیتی، اخلاق و ارزشها، زمینههای مشترک فردی و زوجی، اشتغال و درامد، شکلگرفته و باوجود زمینههای مساعد، چون سلامتی و توان ایفای نقش در زندگی، عوامل تعاملی-فرهنگی-اجتماعی و زمینههای خانوادگی بوده و با استفاده از راهبردهای مؤثر (مهارتهای زندگی فردی و اجتماعی) در نهایت منجر به بالندگی فردی و اجتماعی می شود؛ ازاینرو اگر زوجین مسیر را طبق این فرایند با تعامل یکدیگر پیش برند، احتمالاً دوام ازدواج و پایداری زندگی را از لحاظ کمیّت و کیفیت تجربه خواهند نمود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Explaining the Process of Transmogrification of Marriage Stability in Iranian Couples
نویسندگان [English]
- Majdeddin Mostaan 1
- Yaser Madani 2
- Mahdi Zareh Bahramabadi 3
- Keyvan Salehi 4
1 1. Ph.D. Candidate in Counseling Psychology, Department of Social and Behavioral Sciences, Aras International Campus, University of Tehran, Jolfa, Iran
2 Assistant Professor, Department of Educational Psychology and Counseling, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
3 Associate Professor, Department of Educational Psychology and Counseling, Center for Research and Development in Humanities (SAMT), Tehran, Iran
4 Associate Professor, Department of Educational Administration and Planning, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
Iran's Statistical Center reports that the marriage-to-divorce ratio in 2021 was 3 to 1. It mentions that most divorces occur between 1 and 5 years of marriage. The social and cultural implications of these reports and the emphasis of most existing studies on divorce risk factors necessitate an in-depth analysis of the process and factors contributing to the sustainability of cohabitation of Iranian couples concerning the Family Protection and Young Population Act. Accordingly, the paper explores life stability among Iranian couples. So, 11 Iranian couples were selected using the criteria and snowball sampling methods. Semistructured interviews were conducted based on Strauss and Corbin's grounded theory and systematic design. Following the sequential review and data comparison, 350 primary codes, 25 subcategories, and eight categories were extracted from causal, contextual, interventional-environmental, and strategy and outcome conditions. Among the categories, assigning agency to the eligibilities concerning marriage durability was the main category. Sustainable life is a multi-level and multi-dimensional phenomenon influenced by various pre- and post-marriage factors. Sustainable life is not an event but a trend and a process forged under the influence of psychological-personality factors, ethics, and values, joined by the individual, paired contexts, employment, and income; one that, with favorable and essential areas can assist couples to adopt effective strategies in different real-world scenarios through interactive and sociocultural factors and family conditions, and thrive individually and socially. If couples take a route through interaction, they will experience a lasting marriage life in quantity (over 20 years) and quality.
کلیدواژهها [English]
- Representation
- Marriage sustainability
- Marital stability
- Iranian couple
- Grounded theory
بازنمایی فرایند شکلگیری پایداری زندگی در زوجهای ایرانی: مطالعهای به روش نظریه برخاسته از دادهها
مجدالدین مستعان[1]
یاسر مدنی[2]
مهدی زارع بهرامآبادی[3]
کیوان صالحی[4]
تاریخ دریافت مقاله: 7/11/1401
تاریخ پذیرش مقاله:19/11/1401
مقدمه
خانواده مقدسترین نهاد شناختهشده و موجود در هستی است، چراکه خالق بیهمتا، فلسفه خلق همه شگفتی هستی را بر زوجیت بنا نهاده است (افروز، 1399). اگر به این واقعیت باور و ایمان داشته باشیم که غایت ازدواج دستیابی به آرامش و تجربه خوشبختی حقیقی است، رسالت اصلی مرد و زن، در هر شرایط، اندیشه و پاسداری از موهبت آرامش و مهارت آرامشآفرینی در کانون پرقداست خانواده است (افروز، 1399). وقتی صحبت از ازدواج میشود، ناخودآگاه جوانی و دغدغههای آن مانند عشق و احساس، ازدواج، تحصیل، شغل، درامد، مخارج و فرزندآوری یادآوری میشود. ازدواج بهعنوان یک انتخاب در مرحلهای از زندگی انسان مانند ارتباط درون و بیرون ارزشمند زن و مرد جهت تشکیل خانوادهای سلامت و جاودان شناخته میشود (لاکسیمی[5]، 2021). درصورتیکه ازدواج بر پایه عشق، اعتماد دوجانبه، احترام متقابل همسران در نظر گرفته شود، میتوان به خانوادهای آرام و پایدار رسید (لاکسیمی، 2021). ازدواج آغاز شکلگیری یک کانون گرم حمایتی و احساسی، در زندگی است و با پرورش نسل بعد و بقای زندگی انسان ارتباط دارد؛ هرقدر این پیوند، استحکام بالایی داشته باشد، سهم قابلتوجهی در حفظ و ارتقای سلامت جامعه از تمامی جهات ایفا خواهد کرد (درخش، اصلانی و کرایی، 1397). زندگی مشترک مستحکم و پایدار، شرایطی است که زوج طی مدتزمان طولانی و زیاد از آرامش و صلح نسبی برخوردار باشند و از زندگی لذت ببرند و با درک متقابل، عشق و علاقه ناب تجربه شود- درواقع بدون هیچ نیت و عملی برای شکست عهد مشترک، از هم حفاظت و حمایت نمایند. در نقطه مقابل، هر ارتباطی که با خصوصیت گفتهشده نباشد، منجر به کاهش پایداری زندگی مشترک خواهد شد (منرینگ، هارولد، لیو، شلتون، شاو[6]، 2011). درنهایت، زندگی مشترک پایدار، زندگی است که زوج زمان بیشتری از طول زمان مجردیشان، طی دوران تأهل با همسر گذرانده باشند که این زمان، تقریباً حداقل 20 سال به بالاست و زوج در این ازدواج، شبکهای از ویژگی و راهبرد را ایجاد مینمایند که آنها را در کنترل مسائل و مشکلات یاری مینماید (گنیلکا[7]، 2007؛ کاسلو و رابینسون[8]، 1996).
دلایل و عوامل مرتبط بادوام و پایداری زندگی در پژوهشهای اندک داخلی طی 20 سال گذشته نشان میدهد مؤلفههایی چون: عوامل مربوط بهپیش از ازدواج (آشنایی پیش از ازدواج، علاقه و کشش نخستین، وجود شباهتها میان زوجین)، عوامل فردی (ویژگیهای شخصیتی مؤثر، نگرشهای کارآمد، مسئولیتپذیری، پایبندیهای اخلاقی و مذهبی)، عوامل خانوادگی (منظومه زناشویی پدر و مادری و چند نسلی کارآمد و راهبردهای مؤثر خانوادهها)، عوامل بین فردی (سازگاری، قدرت حل مسئله، صمیمیت، تعهد، پایبندی به حقوق یکدیگر)، عوامل فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی (بقای نظام ارزشی و نگرش به پایداری خانواده، رسانهاینشدن خانواده، اتخاذ رویکرد سیاستی جامعهمحور) (ثناگوی زاده، 1400)؛ عوامل فردی (ویژگیهای اخلاقی، شخصیتی، هویتی و باورهای مذهبی و اعتقادی)، زوجی (مهارتهای حل تعارض، والدگری، ارتباط مؤثر با همسر، رابطه با خانواده مبدأ و همسر، مسائل مالی و مسائل جنسی)، عوامل زمینهای (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی) و ملاکهای همسرگزینی (شناخت انتظارات، نیازها و خواستهها، همسانی و توافق نظر، بلوغ همهجانبه و سلامت جسم و روان) (کیانی، نوابینژاد، احمدی و تقوایی، 1400) در پژوهشهای گوناگون شناخته و گزارششده است.
با تمام شرایطی که گفته شد، امروزه در کشور ما، آمارهای زندگی مشترک پایدار حاوی اخبار خوبی نیستند. کاهش دوام و پایداری ازدواج منجر به طلاق بهعنوان یکی از مسائل و مشکلات اجتماعی امروز جامعه ایران به شمار میرود. بر اساس آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران و سازمان ثبتاحوال کشور، میانگین دوام و پایداری ازدواج منجر به طلاق کمی بیش از 7 سال و در دامنهای بین 6/2 سال تا 12 سال در نوسان است (حسینی و تیموری ارشد، 1398). به نظر میرسد شاهد کاهش قابلتوجه تعداد و افزایش سن ازدواج میان جوانها میباشیم (حسینی، 1401). ازدواج جوانهای امروز بهعنوان امری چندساحتی، علاوه بر ابعاد اقتصادمحور، بعد فرهنگی، اجتماعی و البته روانشناختی را هم در بر دارد. توجه به مقوله ازدواج، رکن مهم و هستیبخش خانواده، امری مهم و حیاتی تلقی میگردد. با افزایش سن ازدواج میان جوانها و گرایش آنها به تجرد در سالهای متمادی، بهطور طبیعی شاهد روند کاهش جمعیت و فرزندآوری و در عوض، افزایش جمعیت میانسال و مشکلات عدیده آنها خواهیم بود. همچنین با وجود ارتباطات گسترده بینالمللی امروزی در قالب دهکده جهانی، تغییر سبک زندگی و گسترش آن، بدیهی است که با خانوادههای جوان متعارض با ارزشهای هویتی جامعه مواجه شویم (حسینی، 1401). باید گفت که شرایط اجتماع و فرهنگ جامعه بر شناخت جوانها اثر دارد و الگوی ذهنی آنها در مورد ازدواج را متحول و از الگوهای سنتی متمایز خواهد ساخت. لذا با توجه به اهمیت ازدواج جوانها، حفظ و بقای ارکان نهاد خانواده و سلامت جامعه، لازم است به ازدواج جوانها و مسئله پایداری زندگی نگاهی باز، جدی و دقیق همراه با اتکای علمی و تجربی از وضع موجود، داشته باشیم تا بتوان روند تحول خانواده ایرانی آینده را از اکنون هدایت و مدیریت نمود (حسینی، 1401). ازاینرو میتوان گفت افزایش آمار قابلتوجه، با عنایت به کاهش آمار ازدواج نسبت به دو الی سه سال گذشته مشابه، نگرانکننده بوده و میتواند جهت سیاستهای کلی کشور مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است در این زمینه نیاز به سببشناسی، نیازسنجی، امکانسنجی و ارائه راهحلهای پژوهشمحور و عملیاتی است. غالب پژوهشهای انجامشده در داخل کشور بهصورت گسترده و به بررسی دلایل بیثباتی و فروپاشی زندگیهای مشترک زوجها پرداخته و تحقیقات انجامشده روی عوامل پایداری زندگی و ازدواج موفق محدود است (کیانی و همکاران، 1400). طبق بررسی اینطور برداشت میشود که دستاورد تحقیقات پیشین بهاندازهای نبوده است که بهخوبی خلأ را شناسایی و راهحل کاربردی ارائه و آسیبها را رفع نماید و یا در مقطع کوتاهی از زمان و در وسعت کمی این امر را محقق سازد. همچنین مطالعهای که فراتر از شناسایی عوامل، به تبیین فرایند پدیده پایداری زندگی زوجهای ایرانی بپردازد کم است. لذا به نظر میرسد انجام پژوهشی که بتواند بهطور تفصیلی به تبیین و بازنمایی فرایند شکلگیری دوام و پایداری زندگی میان زوجهای ایرانی بپردازد، ضروری است و میتوان با رویکردی کیفی و نظریه برخاسته از دادهها که فرایندی است و به نظریهسازی میپردازد، این مهم را بررسی نمود.
انجام این تحقیق میتواند راهگشای تحقیقات آتی گردد و نیز مورداستفاده مشاوران حیطه ازدواج و خانواده قرار گیرد تا با الگو قرار دادن و استفاده در آموزهها و مداخلات، سهم کوچکی در راستای بهبود شرایط و پایداری زندگی زوجهای جوان در کشور داشته باشد. بدین ترتیب، پژوهش حاضر بر آن است تا به سؤالهای زیر پاسخ دهد:
- پدیده اصلی یا مقوله محوری در فرایند شکلگیری پایداری زندگی در زوجهای ایرانی چیست؟
- مقولههای علّی در تبیین فرایند شکلگیری پایداری زندگی زوجهای ایرانی چیست؟
- شرایط زمینهای و مداخلهگر در شکلگیری پایداری زندگی زوجهای ایرانی چیست؟
- راهبردها در فرایند شکلگیری پایداری زندگی زوجهای ایرانی چیست؟
- پیامدهای پایداری زندگی زوجهای ایرانی چیست؟
روششناسی پژوهش
در پژوهش حاضر از طرح تحقیق کیفی با نظریه برخاسته از دادهها استفاده گردید. در پژوهش از مصاحبه با پرسش و کاوش نیمه ساختارمند بهرهگیری شد؛ بدینصورت که از یک مصاحبه مبتنی بر سؤال بازپاسخ جهت بررسی فرایند شکلگیری زندگی پایدار استفاده و بهوسیله کدگذاری باز[9]، محوری[10] و گزینشی[11] تحلیل گردید.
میدان تحقیق
جهت انتخاب مناسب مشارکتکنندگان، از راهبرد نمونهگیری نظری[12] استفاده شد. زوجهای در دامنه سنی بزرگسال با سابقه بیش از 20 سال زندگی مشترک، از میان اقوام ایرانی، دارای حداقل یک فرزند بهصورت هدفمند[13] با استفاده از روش ملاکی بهصورت آگاهانه، سپس بهصورت گلوله برفی[14] (ارجاع زنجیرهای) بهعنوان مشارکتکننده پژوهش انتخاب گردیدند.
روش جمعآوری اطلاعات
پس از شناسایی مشارکتکنندگان با توجه به ملاک، در مورد هدف کلی و تبیین مسئله، اطلاعاتی به آنها داده و پس از کسب رضایت کامل جهت شرکت در تحقیق این اطمینان به آنها بخشیده شد که اطلاعاتشان محرمانه تلقی شده، بدون نام و مشخصات و گفتههای آنها، طی نتایج تحقیق با حفظ حریم خصوصی در مجامع علمی (جهت بهبود شرایط ازدواج و دوام زندگی زوجها) انعکاس داده میشود و نیز این اختیار و آگاهی به آنها داده شد در هر کجا و مرحله از انجام تحقیق که به هر دلیل مایل به ادامه همکاری نبودند، میتوانند انصراف دهند. با توجه به شیوع بیماری کرونا و حفظ سلامتی و حریم شخصی زوجها (هنگام انجام مصاحبه طی تابستان و پاییز 1400) مصاحبهها را بهصورت مجازی از طریق نرمافزار تماس تصویری واتس اپ[15] (با رعایت حریم خصوصی)- همانطور که لوکاس[16] (2018) در پژوهش خود انجام داد- اجرا نمودیم. بهطور متوسط مصاحبه با هر فرد حدود 40 دقیقه به طول انجامید و تا جایی ادامه یافت که مشارکتکنندگان به مورد جدیدی اشاره نکردند و در اصطلاح دادهها به حد اشباع (11 زوج "22 نفر") رسید. درواقع، ورای نمونهگیری از دادهها، جهت ایجاد ارزش نظری در گردآوری دادهها، بلافاصله تحلیل را انجام و از سرنخها برای جمعآوری بیشتر دادهها، طبق پروتکل بازرگان (1391) استفاده نمودیم. در پایان، 22 مصاحبه روی کاغذ اعمال و برای تحلیل و کدگذاری آماده شد.
روش تدوین، انجام و اعتبار پروتکل مصاحبهها
مصاحبه پژوهش حاضر را بر اساس مدل تدوین و اعتبار مصاحبه (بنیاسدی و صالحی، 1398) در قالب "متن شروع"، "پرسش"، "سرنخ"، "متن پایان مصاحبه" به همراه مفاهیم "ایجاد تفاهم[17]"، "صحت و اعتمادپذیری[18]" و "پالایش پروتکل[19]" ضمن رعایت اصل بیطرفی[20] طی فرایند مصاحبه نیمهساختارمند انجام دادیم (جاکوب و فرگرسن[21]، 2012).
روش تحلیل دادهها
برای تحلیل دادههای بهدستآمده از مصاحبهها، از رویکرد کیفی با نظریه برخاسته از دادهها (دادهبنیاد) به شیوه سیستماتیک3 مرحلهای اشتراوس و کربین[22] استفاده نمودیم. در گام اول پس از اجرای مصاحبه، مکتوبسازی (تایپ در نرمافزار word) انجام و در ادامه، کدگذاری و تحلیل دادهها مطابق روال و اصول با استفاده از نرمافزار مکس کیودا[23] 2020 انجام شئ. سپس از مدل پارادایمی استفاده تا چارچوب نظری تولید گردد.
ملاکهای ارزشیابی و اعتبار یافتهها
ملاکهای اعتبار پژوهش حاضر بر اساس ملاکهای اعتبار پژوهش کیفی و نیز طبق تحقیق کریمیان، صالحی و خدایی (1399)، بنیاسدی و صالحی (1398) و حاتمی ورزنه (1394) در مواردی چون تطابق همگونی[24] یافتهها، درگیری پیوسته و طولانی، مشاهده مداوم، بازبینی (کنترل) همکاران تحقیق (گروه کانونی)، ذهنیت پیشرونده، مرور با مشارکت شرکتکنندگان و مقایسه با پیشینه موجود انجام شد.
یافتههای پژوهش
مشخصات و ویژگی توصیفی شرکتکنندگان
بیشترین تعداد پاسخگویان با 47 درصد در رده سنی 50 تا 60 سال و کمترین تعداد با 6/23 درصد در رده سنی بیشتر از 60 سال بودند. بیشترین تعداد شرکتکنندگان با 4/76 درصد دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر و کمترین تعداد با 8/5 درصد دارای مدرک ارشد و بالاتر بودند.
یافتههای استنباطی
بخش اول: تحلیل مقولهها (کدهای اولیه)
جدول 1 نشان می دهد 350 کد اولیه، 25 زیر مقوله و 8 مقوله از فرایند کدگذاری باز (شناسایی مفاهیم و مقولات متعدد) از مصاحبههای شرکتکنندگان به دست آمده است:
جدول 1: شکلدهی مقوله، زیر مقوله و کد اولیه از مصاحبهها
مقوله |
زیر مقوله |
کدهای اولیه |
عوامل روانشناختی-شخصیتی |
ویژگیهای مهم شخصیتی |
برونگرایی/ درونگرایی- توافقپذیری بالا- وظیفهشناسی بالا- تناسب باورهای نقش جنسیتی- تناسب در ارزشها- تمایزیافتگی مناسب- مسئولیتپذیری شخصی- عملگرایی- پایبندی به اخلاقیات- پرهیز از حسادت به دیگران- پرهیز از کینه و انتقامجویی- نوعدوستی- اسناد درونی موفقیت و شکست- رضایت بدنی بهاندازه از خود (خودپنداره)- منبع درونی کنترل امور- خودشکوفایی (آگاهی برای انجام امور فراتر از نیازهای فردی خویش)- نداشتن گرایش به مواد و الکل_ سطح مطلوب هوش هیجانی |
استقلال نسبی |
داشتن اختیار و اراده در انتخاب همسر- انگیزه مناسب شخصی برای ازدواج- انتخاب همسر همراه با میل شخصی- داشتن توانایی مدیریت امور زندگی فردی |
|
قابلیتهای هیجانی |
شفقت خود- زودرنجی پایین و علاقه به دیگران- کنترل خشم، استرس و صحبت بجا- بروزدادن هیجان |
|
ویژگیهای مرتبط با انعطاف و سازگاری |
پذیرش محدودیتهای ایجادشده پس از ازدواج- بالابودن توانایی انعطافپذیری- واقعگرایی مطلوب و توان کنترل آن- بالا بودن استقامت و سرسختی ذهنی- پذیرش کاستیها و شرایط همسر- پذیرش تفاوتها قابلاعتماد بودن در عمل و امور گوناگون- نشاندادن پختگی با رفتارهای منطقی در چالشها |
|
اخلاق و ارزشها |
ارزشهای فردی |
باور به ارزشمندی زندگی- باور به ارزشهای اخلاقی- باور به وجود عشق- باور به عامل ایجاد احساس آزادی و امنیت در زندگی- باور به بهبود مشکلات با گذر زمان- باور به تغییرپذیری انسان- باور به ساختن زندگی به دست خود- باور به وجود راهحل برای حل مشکل- باور به شروع تغییر از خود- باور متعادل به تقدیر و انتخاب- شناخت خود و نیازها- داشتن اهداف و برنامه مشخص برای زندگی- داشتن فلسفه زندگی فردی و اجتماعی- باور به پاداش الهی در سختیها- باور به نقش مثبت خدا در زندگی- باور به ترجیح دینداری به بیدینی- باور به سبک زندگی دینی (الگوهای دینی)- باور به تقدس ازدواج در زندگی انسان- باور به وعده خدا به گشایش مالی با ازدواج- ارتباط باخدا- توکل به خدا- حیای از خدا- برخورداری از ارزشهای مذهبی و معنوی- انجام فرایض دینی و واجبات- رفتار دینی (بهویژه نماز)- داشتن باورها و اعتقادات دینی- داشتن انگیزه دینداری- برخورداری از انگیزه درونی مذهبی- پایبندی به امور واجب و مستحب مذهبی- داشتن تجارب معنوی- دلبستگی به خداوند |
امور دینی مشترک |
تناسب مذهب و دین- تناسب سطح دینداری- تناسب باورهای مذهبی و معنوی- تناسب باورهای مربوط به پوشش |
|
ارزشهای مشترک زندگی |
باور به تکهمسری- باور به آسیبزا بودن طلاق- باور به طبیعی بودن اختلاف- باور به فرزندآوری- باور و پذیرش تفاوت زن و مرد- پایینبودن باورهای غیرمنطقی جنسی- پایینبودن باورهای غیرمنطقی در مورد نقش زن و مرد- باور منطقی به تغییرپذیری همسر- پایینبودن باور اینکه مخالفت حتماً مخرب است- باور منطقی مربوط به سن زن و مرد و اختلاف آن- باور قبیحبودن خیانت و نقش مهم تعهد در ابعاد دیگر زندگی- پایینبودن گناه پنداری میل و لذت جنسی- باور به اجر معنوی رابطه جنسی با همسر- باور به پاداش الهی در رسیدگی به خانواده همسر- باور به پاداش الهی برای عشق ورزیدن به همسر- باور به پاداش الهی در مقابل تحمل بداخلاقی و رفتاری همسر |
|
زمینههای مشترک فردی و زوجی |
ملاکهای انتخاب همسر با توجه به خانواده |
شرایط قومی و آداب خانوادگی- جایگاه اجتماعی خانوادههای دو طرف- شرایط فرهنگی بین خانواده زوجین- سطح رفاهی خانوادههای دو طرف - شناخت کافی از خانواده خود، همسر و محیط- شناخت کافی از طریق منابع معتبر (مشاور-خانواده-افراد باتجربه) |
تطابق و توافق زوجی و زناشویی |
تناسب در باورهای فرزندآوری و فرزندپروری- تطابق در باورهای مربوط به اشتغال هر دو نفر- تطابق در باورها و رفتارهای جنسی- تطابق در باورهای مربوط به امور شغلی و مالی- تطابق در باورها و ملاکهای فراغت و تفریح- تطابق ملاکهای ازدواج- تطابق انتظار از یکدیگر- تعهد و وفاداری دوطرفه- همخوانی و مکمل بودن خواستهها- داشتن عشق و تعلقخاطر- اطمینان بخشی به یکدیگر- درک متقابل- داشتن احساس آزادی در زندگی مشترک- رضایت جنسی- مشارکت و همکاری در تمامی امور- ارتباط مؤثر کلامی و غیرکلامی- تصمیمگیری درست در مسائل مشترک- رضایتمندی از زندگی مشترک- رضایت از همسر- رضایت از خود در زندگی مشترک- رضایت از فرزندان- داشتن احساس لذت، آزادی و امنیت در زندگی مشترک_ مسئولیتپذیری در امور فردی و مشترک |
|
نگرش قبل و پس از ازدواج |
توانایی کنترل منفعتطلبی منفی و منطقیسازی جهت جلوگیری از خطا- پایین بودن فاجعهسازی و توان کنترل آن- پایینبودن کمالگرایی منفی و توان کنترل آن- دید درست در انتخاب ازدواج فامیلی/غیر فامیلی- داشتن دیدگاه صحیح و مناسب برای داشتن ازدواج سنتی/مدرن- پایینبودن احتیاط منطقی و توان کنترل آن-پایینبودن سلطهجویی منفی و توان کنترل آن- پایینبودن قطعینگری و توانایی کنترل آن-ساده زیستی (دنیاگرایی و مادیگرایی پایین)- کاهش هزینههای ازدواج وزندگی مشترک- ایثار و فداکاری در زندگی مشترک-داشتن خوشبینی منطقی و مطلوب- داشتن روحیه انتقادپذیری منطقی |
|
اشتغال و درامد |
شرایط شغلی |
داشتن شغل- داشتن رضایت شغلی- داشتن ثبات شغلی- پایینبودن تعارض شغل- حجم ساعت اشتغال مناسب- اقمارینبودن شغل- امکان داشتن شیفت شغلی روز- شیفت ثابت شغلی |
تمکن مالی |
توان تهیه مسکن- درآمد مکفی و مناسب- ثبات در درآمد- پایینبودن مشکلات مالی-اقتصادی |
|
نگرشهای مالی |
داشتن درآمد مشروع- مدیریت مناسب امور اقتصادی زندگی- داشتن روحیه دستودلبازی مناسب و بهاندازه (خسیس نبودن) |
|
سلامتی و توان ایفای نقش در زندگی |
صفات مردانه |
وجود کشش عاطفی مرد به جنس مخالف- داشتن مرام و معرفت مردانه- داشتن روحیه قدردانی از همسر (از طریق خرید هدیه)- داشتن دغدغه مالی و درآمدی برای رفاه و آسایش همسر و فرزند- کنترل رفتارهای فیزیکی در بحث با همسر- غیرت بجا و منطقی نسبت به همسر- تلاش و کوشش مرد برای رفاه خانواده- توجه و عمل به نیازها و خواسته جنسی زن |
صفات زنانه |
موقعیت اجتماعی (تحصیل-شغل) متناسب با شرایط زن- حمایت اقتصادی از مرد (قناعت)- پایینبودن تجملهای امور زنانه- مالکیت منطقی نسبت به همسر- علاقه به مادر بودن (نداشتن ترس از حاملگی)- آرامشبخشی و انعطافپذیری- خردمندی نسبت به مسائل و عدمصحبت و تصمیم احساسی- اهـل سخن گفتن و شنیدن صحبتهای شریک زندگی خود- رسیدن به وضع ظاهری |
|
سلامت جسمانی |
سلامت جسمانی (نداشتن بیماری و فعال بودن)- سلامت جنسی (ساختار و کارکرد جنسی) |
|
سلامت روان |
نداشتن اختلال هویت جنسیت- نداشتن اختلال هویت و نیز کارکرد جنسی- نداشتن اختلال شخصیت- نداشتن اضطراب اجتماعی- روان بنه جنسیتی مناسب- پایینبودن روان بنههای ناسازگار |
|
دلبستگی ایمن |
کنترل خود در دوری از همسر و رفتارهای استاندارد مربوط به دلبستگی- مهربانی و لطف اندازه بجا و مناسب و بدون انتظار نابجا |
|
عوامل تعاملی و فرهنگی-اجتماعی |
ارتباطات فردی و بین فردی |
پایینبودن معاشرتهای مجردی- کیفیت مناسب روابط در محیط (رعایت اصول)- کیفیت و کمیت مناسب رابطه با اقوام- کیفیت و کمیت مناسب رابطه با دوستان- برخورداری از دوستان مناسب- مشارکت در امور اجتماعی و روحیه همکاری- ارتباط حداقلی و کنترلشده با جنس مخالف قبل و پس ازدواج- وجهه مناسب و پذیرفته و مقبولیت در محیط زندگی و کار |
نقش سواد رسانه |
کنترل افراطی استفاده از انواع رسانه و انتخاب رسانه درست برای خود و خانواده- آگاهی از مصرف منحرفانه رسانه |
|
تحصیلات و سن |
همسانی و نزدیکبودن تحصیلات/ تفاوت سنی منطقی و مناسب |
|
زمینههای خانوادگی |
اثر خانواده خود و همسر |
حمایت خانوادهها از زوجین در زمینههای مختلف- حمایت زوجین از خانوادهها- کنترل انتقال مسائل به فرزندان- تعامل کارآمد با خانوادهها- صمیمیت با خانواده اصلی- دلبستگی منطقی و بدون ضرر فرزند و والدین- انسجام با خانواده اصلی خود- احسان و احترام به خانواده اصلی خود- سابقه تجارب مثبت در خانواده اصلی- پذیرش از سوی پدر و مادر در کودکی- رابطه مناسب فعلی با پدر و مادر- تمایزیافتگی نسبت به خانواده اصلی خود- کنترل توجه بیشازحد به خانواده اصلی خود- کنترل طرفداری افراطی از خانواده اصلی خود- تفاوت محل سکونت با خانوادههای اصلی- جدا کردن حساب همسر از خانوادهاش- حمایت از همسر نزد خانواده اصلی خود - آگاهسازی و هماهنگ کردن با همسر- حفظ حریم خصوصی همسر- تلاش برای حل مشکل بین زن و شوهر- حمایتگری بهویژه حمایت پدر و مادر- حمایت اقتصادی از زوجین مخالفت با طلاق- کنترل انتظارات نابجا از زوج جدید- کمک به حل اختلاف زوجین |
نقش والدگری در زندگی مشترک |
نقش مثبتداشتن فرزند و بالابردن آگاهی جهت آموزش او- کمک فرزندان به والدین- کمک والدین به فرزندان- کمک والدین به دیگران |
|
مهارتهای زندگی |
مهارتهای فردی |
داشتن آیندهنگری و برنامهریزی برای آن- بالا بودن مهارتهای ارتباطی- بالابودن و کنترل در همدلی- بالا بودن و کنترل مهارت تصمیمگیری- بالابودن و کنترل مهارت تفکر نقاد- بالابودن و کنترل مهارت جرئت ورزی- بالابودن و کنترل مهارت ذهن آگاهی- بالابودن و کنترل مهارت مقابلهای- بالابودن مهارت و کنترل هیجان- بالابودن و کنترل مهارتهای خودآگاهی- بالابودن و کنترل مهارت هدفگذاری و برنامهریزی- آگاهی از خطاهای شناختی- مهارت ارزیابی فکر منفی |
مهارتهای زوجی |
مشورت با یکدیگر- مهارت گفتوشنود بهخصوص در اختلافات- مهارت مرزگذاری و- تعیین مرزهای فردی و محیطی- مهارتهای مشترک حل تعارض- مهارتهای مرتبط با ارتباط جنسی- عدممقایسه یکدیگر در هر زمینه- عدملجبازی و سختگیر نبودن- صداقت در گفتار و رفتار- قدردانی کلامی و عملی- استفاده از شوخطبعی بهخصوص در چالش و بحث- قهر نکردن- عمل به قول و تعهدات یکدیگر- توجه به ویژگیهای مثبت- همسر برای تحمل سختیها- توجه به حقوق و انتظارات همسر- احترام متقابل (استفاده از کلام مناسب و مؤدبانه) و بدون کنایه- تلاش برای خوشحالی (به مناسبت و غیر مناسبتها)- اهمیت و اولویت به انتخابهای همسر- توجه به ویژگیهای مثبت همسر برای حل مشکلات- نداشتن خودبرتربینی و تحقیر نسبت به همسر- حریمسازی و مرزسازی زوجی با خانوادههای اصلی مبدأ و همسر- اجازه ندادن به دخالتهای بیمورد افراد خانواده- استقلال در تصمیمسازیها- عدمانتقال مشکلات زندگی به بیرون از خانواده- اولویتدهی به همسر- اولویتدهی به زندگی مشترک- جبران کلامی و غیرکلامی خطا و اشتباه |
بخش دوم: تکوین نظریه (کدگذاری محوری)
مقوله مرکزی (هسته): عاملیت بخشی به شایستگیهای مرتبط با دوام ازدواج
مقوله محوری یا مرکزی، یک صورت ذهنی از پدیدهای میباشد که اساس فرآیند پژوهش است. با بررسی ارتباط مقولهها به نظر میرسد "عاملیت بخشی به شایستگیهای مرتبط با دوام ازدواج" میتواند با یک رابطه منطقی و مستقیم با تمامی مقولهها بهعنوان مقوله مرکزی (هسته) باشد.
- به نظر میرسد زوجی که با دلبستگی و حُبّ خداوند، تجارب معنوی مثبتی را تجربه کرده باشند به ارزشمندی زندگی ایمان داشته و عشق را با توجه به فلسفه و اهمیت امر ازدواج در دینباور داشته و با شناخت خود و نیازها انتخاب صحیح برای تشکیل زندگی انجام میدهند. این انتخاب قاعدتاً همخوان و بر اساس این ارزش و باورهای اشارهشده در فرد است و احتمالاً این اشتراک در ملاک انتخاب همسر (قبل از ازدواج) از باور به تقدس ازدواج در زندگی انسان میتواند عاملیتبخشی به شایستگی لازم جهت دوام ازدواج وزندگی مشترک باشد.
- از ویژگیهای بهدستآمده از زوجهای موفق در تحقیق حاضر مسائل اعتقادی و مذهبی بود. به نظر میرسد با توجه به کمرنگ شدن مسائل اعتقادی در نسلهای جدید که ناشی از تبادل و تهاجم فرهنگی میان غرب و شرق (در مسائل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ...) است، اما طبق پژوهشها، هنوز یکی از قویترین عوامل ثباتدهنده ازدواج در زندگی فردی و زوجی محسوب میشود. وقتی ارتباط، توکل و حیای از خداوند در وجود انسان باشد، کمتر احتمال دارد تا سمت ناپاکیها و انحرافات اخلاقی چون روابط فرا زناشویی رود. وقتی تناسب باورهای مذهبی و معنوی در ملاکهای انتخاب همسر مدنظر قرار گیرد، این توافق و تناسب میتواند قبل، حین و پس از ازدواج مراقبت نماید تا کمتر دچار خدشه گردد.
- یکی از عوامل ناپایداری زندگیهای مشترک در پژوهشها، عدم تناسب خانوادههای زوجین است. در تحقیق حاضر روشن گردید که در نظر گرفتن شرایط قومی، آدابورسوم خانوادگی، جایگاه اجتماعی، شرایط فرهنگی، سطح رفاهی خانوادههای دو طرف و استفاده از مشاوره میتواند احتمال پایداری زندگی را بالا برد. این آگاهی در ملاکهای انتخاب همسر بسیار در قبل از ازدواج برای تمامی زوجها مهم است و احتمالاً میتواند عاملیتبخشی به شایستگی لازم جهت دوام ازدواج وزندگی مشترک باشد.
- خانواده همیشه در تمامی مراحل زندگی نقش مهمی در شکلگیری افکار و رفتار افراد دارد. حمایت خانوادهها از زوجین در زمینههای مختلف نیز بسیار حائز اهمیت است. آنها باید با انتظار منطقی از فرزندان خود، درک کنند که فرزندانشان زندگی و خانواده مستقلی از آنها را شکل دادهاند و باید آنها را در تصمیمگیری امور فقط حمایت نمایند و برای زندگی زوجین حدومرز قائل شوند و تا زمانی که درخواست کمک نکردند در زندگی ان ها دخالت ننمایند. مشارکتکنندگان پژوهش حاضر از این موهبت اثر مثبت خانوادگی جهت افزایش احتمال دوام ازدواج خود بهره بردهاند که صورتی از عاملیتبخشی به شایستگی در دوام ازدواج محسوب میشود.
- زوجین نیز باید در قبال خانواده خود و همسر شرایطی را با حفظ احترام پیش برند تا نه موجب رنجش آنها شوند و نه به زندگی مشترک خود آسیب رسانند. زوجین با مشورت یکدیگر میتوانند در تمامی امور خانوادگی مرزگذاری مناسب نمایند. مرزگذاری شامل احسان و احترام متقابل و بهاندازه است که وابستگی ایجاد ننماید. همچنین شامل اولویتگذاری (ابتدا همسر و فرزند و سپس خانواده)، کنترل توجه بیشازحد به خانواده، جداکردن حساب همسر از خانوادهاش، حمایت از همسر نزد خانواده، حفظ حریم خصوصی و ... است که مصداق بارزی جهت تحقق و عاملیتبخشی به شایستگیهای دوام ازدواج است.
- شرایط علّی (سببساز) در دوام ازدواج
شرایط علّی، مجموعه رویدادها و وقایعی است که بر پدیده اثر میگذارند و تا حد معین چگونگی و چرایی پاسخ افراد و گروهها را به نسبت به آن شرایط توضیح میدهد. شرایط علّی در پژوهش حاضر از مقولههایی چون: عوامل روانشناختی- شخصیتی، اخلاق و ارزشها، زمینههای مشترک فردی و زوجی و اشتغال و درامد تشکیل شد.
- زوجین نشان دادند تمایزیافتگی مناسب در خانواده (بهعنوان نشانهای از پیشبینیکنندههای زندگی زوجی موفق) را تا حدی بهعنوان استقلال نسبی داشتند؛ بدینصورت که آنها در انتخاب همسر دلخواه، آزادی و حق انتخاب داشتند و وابستگی زیادی به خانواده نداشتند و البته تحت نظر و مشورت خانواده نیز آن را انجام دادند و مواردی چون انگیزه مناسب شخصی برای ازدواج، تناسب خانوادگی و ... را هم مدنظر قرار دادهاند که همگی آنها احتمالاً میتواند بهعنوان عوامل اثرگذار مهم در دوام ازدواج محسوب شود.
- توانایی مدیریت امور زندگی یکی از عوامل مهم درروند دوام ازدواج است. زوجین باید آگاهی داشته باشند که از این مرحله (زندگی مشترک) باید غیر از خود، مراقب همسر هم باشند، به نیازهای او توجه ویژه نمایند و فضای امن و آرامی جهت زندگی فراهم آورند. مسئولیتپذیری، امری مهم در مدیریت زندگی است که وظایف فردی و زوجی که از این مرحله نیاز است باید بهخوبی و کامل انجام گیرد. مدیریت صحیح در امور زندگی میتواند نشان از وظیفهشناسی بالای فرد باشد و موجب ایجاد احساس امنیت در همسر شود. ازاینرو، احتمالاً میتواند بر دوام ازدواج مؤثر واقع شود.
- سازگاری با شرایط، یکی از قابلیتهای شخصیتی و روانشناختی مطلوب است که میزان متناسب آن میتواند در زندگی موجب تحمل سختی زندگی و گذر از تنگناهای آن را خواهد شد و در کنار یکدیگر میتواند موجب پختگی زوجین و پذیرش شرایط گردد. این بهنوبه خود یکی از اثرگذارترین عوامل مؤثر بر دوام ازدواج است. ویژگیهایی چون پذیرش محدودیتهای پس از ازدواج، تحمل شرایط سخت اقتصادی، پذیرش کاستیها و شرایط همسر و پذیرش تفاوتها از دسته قابلیتهای روانشناختی و شخصیتی مرتبط با سازگاری است که احتمالاً عوامل مهمی در شکی گیری دوام ازدواج به شمار میآیند.
شرایط زمینهای در دوام ازدواج
شرایط زمینهای، مجموعه خاصی از شرایط (شکلهای شرایط) است که در یکزمان و مکان خاص جمع میآیند تا اوضاع، احوال و مسائلی را پدیدآورند که اشخاص با عمل و تعامل خاص به آنها پاسخ میدهند. شرایط زمینهای بهدستآمده از مصاحبهها، در مقولههای سلامتی و توان ایفای نقش در زندگی و نیز مهارتهای زندگی شناسایی شد.
- داشتن تعهد و صفات مردانه در قالب دغدغه مالی و درآمدی برای رفاه و آرامش همسر و فرزند در کنار شرایطی چون توجه به نیازهای اولیه و عاطفی آنها، زمینه افزایش آسایش و رضایت از زندگی را فراهم مینماید و احتمال دوام ازدواج را بالا میبرد.
- تناسب موقعیتهای اجتماعی، سن، تحصیلات و ... نیز میتواند بهعنوان یکی از ملاکهای انتخاب همسر زمینه احتمال بالابردن دوام ازدواج را از طریق درک و فهم نزدیک به یکدیگر زوجین افزایش دهد.
- داشتن سلامت جسمانی و روانشناختی و رسیدن به وضع ظاهری از نکات مهمی است که میتواند بهصورت مستقیم بر سلامت جنسی (ساختار و کارکرد جنسی) اثر بگذارد و با بالابردن رضایت زناشویی وزندگی زمینه بالابردن احتمال دوام ازدواج را فراهم آورد.
شرایط دخیل یا مداخلهگر (شرایط محیطی) در دوام ازدواج
علاوه بر شرایط علی که بهطور مستقیم در پایداری زندگی مشترک تأثیر دارد، عواملی وجود دارند که در ارتباط با این شرایط هستند و پایداری یا عدمپایداری زندگی مشترک را در پیش دارد. اشتراوس و کربین (1998) این شرایط را شرایط مداخلهگر مینامند. شرایط دخیل یا مداخلهگر (شرایط محیطی) از مقولههایی چون عوامل تعاملی و فرهنگی- اجتماعی و نیز زمینههای خانوادگی تشکیل شد.
- گذاشتن قوانین استفاده از وسایل ارتباطجمعی چون تلفن همراه، تلویزیون و ... باید بهعنوان یکی از موارد گفتوگو و تفاهم قبل از ازدواج موردتوجه قرار گیرد. ازآنجاکه رسانه بسیار بر افکار و نگرش انسانها اثرگذار است، نحوه استفاده از آن میتواند بهصورت غیرمستقیم بر روابط زوجین اثرگذار باشد. برای مثال، اگر تحت تأثیر رسانههای غیراستاندارد ملاکهای زندگی و علاقهمندی پس از ازدواج تغییر نماید میتواند موجب زمینه اختلاف زوجین گردد. ازاینرو، نوع رسانه، شبکهها، موضوعات، زمان و ... نیز باید بهصورت شفاف و دقیق موردبررسی و صحبت میان آنها قرار گیرد. به نظر میرسد رسانه بهطور غیرمستقیم بر دوام ازدواج مؤثر واقع میشود.
- نحوه ارتباط در خانواده طرفین بسیار حائز اهمیت است. خانوادهای که عشق و علاقه و حمایت مادی و معنوی و احترام متقابل در آن به چشم میخورد، احتمال بالایی وجود دارد که فرزندشان نیز از این رویه پیروی نماید و پیشبینیکننده مناسبی جهت بررسی در بالابردن احتمال دوام ازدواج محسوب میشود.
- داشتن فرزند و دغدغه تأمین مادی، معنوی و عاطفی وی موجب میشود که رفتار و فعالیتهای مشترکی جهت رفع این موضوعات میان زوجین صورت گیرد که احتمالاً مرتبط با بالابردن دوام ازدواج آنها خواهد بود.
راهبردها در دوام ازدواج
مطابق نظر اشتراوس و کربین (1998) راهبردها اعمال، تعامل و کنشهایی هستند که در طرز عمل عادی و چگونگی مدیریت موقعیتها توسط افراد در مواجهه با مسائل بهکارمیروند و بهعنوان زمینهساز (همانطور که قبلاً گفته شد) دوام ازدواج شناخته میشوند. اینها رفتارهایی هستند که مردم، سازمانها و جوامع انجام میدهند. این اعمال کنشهای عمدی هستند که برای حل مسئله صورت میگیرند و با صورتگرفتن آنها پدیده خاصی شکل میگیرد. راهبردهای مشارکتکنندگان پژوهش حاضر به شرح زیر است:
- ذهن تفاهممدار: زوجین با آگاهی از سازوکارهای ذهن آگاهی هدف- وسیله ای، اگر مشکلات اقتصادی را تجربه نمایند به یاد دارند که احساس تعلق و کنار هم ماندن وجود دارد و زندگی محل بحث و آتو گرفتن از همسر نیست. در واقع هدف وسیله را رها نمیکند و برای دوام ازدواج میکوشند.
- استقلال موضعی (خانوادهمحور): زوجین با تفاهم میان خود، استقلال موضعی داشته و آن را حفظ می کنند و زندگی خود را محل تاخت و تاز دخالت دیگران نمیکنند و اجازه ورود و دخالت به هیچ کس نمیدهند و خود مشکلات و اختلافها را حل و فصل مینمایند که امری مهم در حفظ دوام ازدواج محسوب میگردد.
- فعالیتهای مشترک: برنامهریزی در زندگی، امری فردی و مشترک میان زوجین جهت داشتن زندگی دارای جهت محسوب میشود. اگر برای زندگی برنامه وجود نداشته باشد، دیگران و شرایط برای آن برنامهریزی تحمیل خواهند نمود. بدین ترتیب بدون برنامه امکان دارد زندگی به هر سمت و سویی کشیده شود. زن و مرد باید آگاهانه برای تمام شرایط زندگی (فراغت، شغل، خرید، تصمیمات جابجایی منزل و ...) برنامه مشخص و مرتبط با اهداف و ارزشهای خود داشته باشند. از این رو به نظر می رسد این عامل هم به عنوان پیشگیریکننده و مراقبتکننده از رابطه و نیز به عنوان فعالیت مشترک موجب بالا بردن احتمال دوام ازدواج گردد.
- مهارت های کلامی- جسمانی: همدلی کلامی همراه با نوازش جسمانی در اختلافها یا مسائل پیشآمده چون جر و بحث و سوءتفاهمها، شکستهای مالی، سوگ و ... از طریق ایجاد آرامش، کاهش تنشهای جبرانناپذیر احتمالی، بالابردن احساس تعلق و ... احتمالاً میتواند بر دوام ازدواج مؤثر واقع گردد.
- مزاح به عنوان مهارتی التیامبخش در تنشها: استفاده از شوخیهای مناسب کلامی- عملی و به موقع در تنشها میتواند مهارتی برای پیشگیری و یا حل برخی تعارض و اختلافها باشد که از طریق کاهش آن ها و ایجاد ذهن آگاهی (حضور در زمان حال و نه بررسی گذشته) احتمالاً میتواند بر دوام ازداج مؤثر واقع گردد.
پیامدهای دوام ازدواج
میتوان گفت هرکجا انجام یا عدمانجام عمل/تعامل معینی در پاسخ به امر یا مسئلهای یا بهمنظور اداره یا حفظ موقعیتی از سوی افراد انتخاب شود، پیامدهایی به وجود میآید. پیامد درواقع نتیجه استفاده از راهبردها (چه علمی-آموزشی و چه تجربی) است که موجب رضایت از زندگی و شکلگیری مقوله اصلی پژوهش یعنی "عاملیتبخشی به شایستگیهای مرتبط با دوام ازدواج" میشود.
- بالندگی فردی: بالندگی فردی/ سلامت روان/ احساس لذت و رضایت از خود-زندگی-همسر-فرزند، احساس آزادی و امنیت/ رضایت زناشویی/ ایجاد زمینه خودتوسعهای/ موفقیتهای تحصیلی و شغلی/ کاهش آسیبپذیری فردی.
- بالندگی اجتماعی: مرکز توجه جامعه بهعنوان الگو/ نشاط خانوادگی/ فرزندان تابآور/ انسانهایی همدل و اثرگذار و مورد اعتماد در جامعه/ ایفای سلامت نقشهای اجتماعی و شغلی/ کاهش آسیبپذیری اجتماعی خانواده/ کاهش آسیبهای اجتماعی.
الگوی پارادایمی
شرایط زمینهای (واسطه-میانجی) سلامتی و توان ایفای نقش در زندگی، مهارت های زندگی |
شرایط علی (سبب ساز): عوامل روان شناختی-شخصیتی، اخلاق و ارزشها، زمینههای مشترک فردی و زوجی، اشتغال و درامد |
شرایط مداخلهگر (محیطی) عوامل تعاملی، فرهنگی-اجتماعی، زمینههای خانوادگی |
مقوله اصلی: عاملیت بخشی به شایستگی های مرتبط با دوام ازدواج
|
راهبردها - مهارتهای فردی - مهارت های زوجی
|
پیامد: (پایداری زندگی مشترک) بالندگی های فردی و اجتماعی |
شکل 1: مدل پارادایمی نظریه میانی تدوینشده برای فرایند شکلگیری پایداری زندگی زوجهای ایرانی
بخش سوم: شکلگیری نظریه: فرایند شکلگیری پایداری زندگی مشترک زوجین
فرایند، زنجیره پیشروندِه عمل/تعامل بهعنوان تغییراتی که میتواند منجر به تغییر در شرایط ساختاری شود، تعریف گردیده است که ماهیت پیشرونده داشته و اشکال گوناگون آن پیش بردن همه اجزای مرتبط بهسوی هدفی واحد است. فرایند بهصورت هم خطی (زنجیرهای) و هم غیرخطی از دادههای گردآوریشده بهدستآمده و بهصورت عمل و تعامل توصیف میگردد. با توجه به الگوی پارادایمی بهدستآمده در این پژوهش و دقت در رابطه میان مقولههای تدوینشده در این الگو، گزارههایی (فرضیه) در قالب فرایند به شرح ذیل تکوین یافت:
- اگر زوجین از سلامت جسمانی و روانشناختی مطلوب برخوردار باشند و طی انجام فرایند مشاوره پیش از ازدواج ازلحاظ تناسب شخصیتی، عوامل روانشناختی، ملاکها و ... موردبررسی قرارگرفته و مهارتهای لازم روانشناختی (فردی-زوجی) مربوط به رابطه وزندگی مشترک را بیاموزند، احتمالاً دوام ازدواج و پایداری زندگی را ازلحاظ کمیّت (بالای 20 سال) و کیفیت تجربه خواهند نمود.
- اگر هر یک از زوجین، رضایت بدنی (خود پنداره) کافی نداشته، هیجان خود را بهموقع و مناسب بروز نداده و باور پایینی به اجر معنوی رابطه جنسی با همسر داشته باشند و از سطح سلامت مطلوب جسمانی و روانشناختی برخوردار نبوده تا بهاندازه کافی به خواستههای یکدیگر توجه کنند، احتمالاً تواناییهایی چون، سازگاری و تابآوری کاهشیافته و حتی ممکن است روی مسائل اعتقادی آنها اثر نامطلوب بگذارد. در چنین شرایطی اگر زوجین بهموقع مسئله را شناسایی نکنند و از مشاور متخصص در این زمینه یاری نگیرند، احساس لذت و رضایت کاهش مییابد و احتمال پایدارماندن این زندگی پایین میآید.
- تحقیقات و تجربه مربوط به عوامل مؤثر بر طلاق در ایران نشان داده عوامل اقتصادی و درامد در ناپایداری زندگی مشترک نقش مهمی دارد. به نظر میرسد اگر عوامل شخصیتی چون توانایی مدیریت و کنترل امور زندگی، مسئولیتپذیری و وظیفهشناسی بالا در کنار صفات مردانه در قالب داشتن غیرت اداره زندگی، دغدغه مالی و درآمدی برای رفاه و آسایش همسر و فرزند که مرد از خانواده مبدأ خودآموخته و یا از محیط طی تجارب اکتساب کرده وجود داشته باشد، او میتواند با آیندهنگری، برنامهریزی، تحمل و سازگاری از پیش آمدن مشکلات مالی و اقتصادی جلوگیری نماید و یا جایگزینی برای آن در نظر گیرد. ازاینرو احتمال ایجاد اختلاف در این زمینه کاهش پیدا میکند و احتمال دوام ازدواج وزندگی مشترک بالا میرود.
- اگر زوجین آزادانه و بدون هیچگونه تحمیل از روی عشق و علاقه همسر خود را طبق ملاکهای استاندارد (با کمک مشاور) انتخاب نمایند، حتی در صورت وجود مشکلات اقتصادی میتوانند سازگاری به خرج دهند و شرایط سخت را در کنار یکدیگر تحمل نمایند و برای آن برنامهریزی و جهت رفع آن اقدام کنند.
بحث و نتیجهگیری
تحقیق حاضر بر آن بود تا با رویکردی کیفی و روش مبتنی بر نظریه برخاسته از دادهها، فرایند شکلگیری پایداری زندگی مشترک زوجهای ایرانی را شناسایی و بازنمایی نماید. بدین منظور نتایج با توجه به تجارب و دیدگاه مشارکتکنندگان، پس از تحلیل منجر به کشف 350 کد اولیه، 25 زیر مقوله و 8 مقوله شد. در مورد مقوله محوری "عاملیتبخشی به شایستگیهای مرتبط بادوام ازدواج" در واقع شایستگی، مجموعهای از انگیزش، خودآگاهی، علاقه و تمایل به نشاندادن عملکرد مؤثر برای موفقیت است. ازاینرو، زوجین در زمینه آگاهی، دانش و انگیزه از ملاکهای انتخاب همسر گرفته تا انجام مجموعه فعالیتهای باثباتکننده زندگی مشترک برگرفته از خانواده و یا محیط تلاش میکنند. نتایج پژوهش حاضر با تحقیقات مارتین، ونبل و ماتی[25](2021)، لوکاس[26](2018)، کیانی و همکاران (1400)، رجبی (1397)، بستان (1396)، شریعتمدار (1396)، صادقی و همکاران (1394)، باقیانی مقدم و همکاران (1390) و بهپژوه (1380) در این زمینه همخوان بود و تحقیق ناهمخوانی یافت نشد.
در تبیین نتایج مقوله محوری، میتوان گفت طبق نظریه خودآگاهی ویکلند و دووال[27] (1972)، فرایند آگاهی نسبت به خود و گرایشهای فردی و چگونگی انجام آن در ابتدای ازدواج مؤثر است. خودآگاهی، نقش حیاتی در انتخاب همسر بر پایه شناخت از خود و انتظارات از همسر و زندگی مشترک دارد و بهطور طبیعی آگاهی بالاتر نسبت به خود منجر به انتخاب آگاهانهتر در زمان ازدواج خواهد شد (شریعتمدار، 1396). باقیانی مقدم، مسعودی، بروجنی، میرزایی علویجه ئ شهبازی (1390) اظهار کردند ازدواج تکلیفی رشدی در انسان است که ضمانت موفقیت در آن، شناخت خوب و درست از سوی زوج است. کیانی، نوابنژاد، احمدی و تقوایی (1400) آگاهی و شناخت در مورد انتظارات، نیازها-خواستهها، همسانی و توافق نظر، بلوغ همهجانبه و سلامت جسم و روان را در پایداری زندگی زوجهای ایرانی در قالب ملاکهای همسرگزینی شناسایی نمودند. لذا با توجه به عوامل گوناگون اشارهشده، احتمالاً در شکلگیری شناخت مسیر دوام زندگی و عمل کردن به آن میان مشارکتکنندگان پژوهش حاضر مؤثر واقع گشته است.
یکی از سؤالهای پژوهش حاضر عوامل شکلگیری مرتبط با پایداری زندگی زوجین ایرانی بود که در قالب مقوله مرکزی (هسته)، شرایط علّی (سببساز)، شرایط زمینهای (واسطه)، شرایط دخیل یا مداخلهگر (شرایط محیطی) و راهبردها (مهارتهای زندگی فردی و زوجی) شناسایی شد. نتایج این پژوهش با یافتههای علیمالدین و ایشیدا[28] (2022)، فنوآلتیا، بایبوسینوف، ژائو، ژو و ژانگ[29] (2021)، مارتین، ونبل و ماتی[30] (2021)، لوکاس[31] (2018)، کیانی و همکاران (1400)، کریمی و همکاران (2019)، یزدانی و همکاران (1399)، نظری و همکاران (1399)، اعظمی و همکاران (1398)، خجسته مهر و همکاران (1397) و آذرخش و همکاران (1397) همخوان بود و تحقیق ناهمخوانی یافت نشد.
در تبیین یافتهها میتوان گفت عوامل روانشناختی- شخصیتی، اخلاق و ارزشهای فردی، توان مالی، عوامل تعاملی و فرهنگی-اجتماعی، باور و آگاهی، برخی زمینههای خانوادگی (تناسب قومیت، فرهنگی، درامد و ...) با ملاکهای فردی و قبل از ازدواج مرتبط میباشد. طبق «نظریه سیستمها»ی بوئن[32] (1985) افراد، همسرانی با سطح تمایزیافتگی مشابه با خود را برمیگزینند؛ یعنی افرادی که میزان استقلال عاطفی و فکریشان از خانواده و نیز میزان جداسازی فرایندهای شناختی و هیجانی در خود فرد تناسب داشته باشد (گلدنبرگ، 2013؛ فیروزبخت، 1394). همچنین طبق «نظریه نیازهای مکمل»، افراد دارای یک نیاز در شدت متفاوت یکدیگر را برمیگزینند. بهعنوانمثال، در دو فرد با نیاز سلطه، یکی سلطهگر و دیگری سلطهپذیر است که این دو فرد یکدیگر را برای همسری انتخاب خواهند نمود. در مثالی دیگر، افراد پرحرف به دنبال گوشهای شنوا هستند و بهاینترتیب نیاز تکاملی درستی را شکل میدهند. در مواردی این نظریه با عنوان« ناهمسان همسری»[33] هم مطرح میشود و بر اساس آن بهعکس نظریه همسان همسری، بیانگر علاقه انسان به انتخاب همسری است که مکملی برای وی باشد؛ یعنی دقیقاً دارای ویژگیها و خصایصی باشد که در فرد وجود ندارد و بهنوعی کاملکننده همسر خود است (میر محمدصادقی، 1390).
در خصوص اخلاق و ارزشها، توان مالی، برخی زمینههای خانوادگی (تناسب قومیت، فرهنگی، درامد و ...) طبق نظریه همانندی، یکی از مبناهای انتخاب همسر، را ویژگی و جذابیت ظاهری است، بر همین اساس افراد انتخاب افرادی که از همه لحاظ همانند خود باشند بسنده میکنند (هاگس[34]، 2009)؛ همچنین طبق نظریه صافی[35] افراد برای انتخاب همسر گزینهها را از صافیهای متعدد میگذرانند تا فرد موردنظر را برگزینند. بهاینترتیب گزینههای قابلتأمل کاهش و انتخاب را سهلتر میکند. از جمله این صافیها یا بهعبارتدیگر ملاکها میتوان به قومیت، خانواده، مکان جغرافیایی، فضای آشنایی، تحصیلات، جذابیت، اخلاق، علایق و باورها و ارزشها اشاره داشت (میر محمدصادقی، 1390).
وجود سلامتی و توان ایفای نقش در زندگی، عوامل تعاملی و فرهنگی- اجتماعی، از عوامل مورد شناسایی است که پس از انجام ازدواج در طول زندگی اثرگذار خواهد بود.
در تبیین عوامل تعاملی و فرهنگی- اجتماعی میتوان به «نظریه بافتاری» بوزورمنی-ناگی[36] اشاره داشت. این نظریه معتقد است بین حقوق، مسئولیتها و تکالیف و امتیاز زوجین باید تعادل وجود داشته باشد. زوجینی که در حفظ این تعادل کوشا هستند، ازدواج پایداری خواهند داشت و چنانچه تعارضی بین ایشان به وجود آید، با حفظ ویژگی بنیادی رابطه، یعنی اعتماد و همراه باصداقت، انصاف و نزاکت باید وارد گفتگو و مذاکره شوند تا مسئله حل شود و عدالت برقرار گردد (لینس[37]، 2003). همچنین طبق «نظریه انصاف» میتوان گفت زمانی در رابطه زناشویی انصاف وجود دارد که زوجین احساس برابری و ادراک انصاف داشته باشند. بر اساس این نظریه چنانچه رابطه زناشویی شرایط ذیل را دارا باشد، چرخهای به نام «چرخه انصاف» را شکل میدهد (لانگ و یانگ[38]، 2007؛ ترجمه نظری و همکاران، 1400): الف) مشارکت در پذیرش مسئولیت شامل توافقی دوطرفه برای تقسیمکارها و مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به خانواده؛ ب) مشارکت اقتصادی یا همراهی برای مدیریت اقتصادی خانواده و اطمینان از دریافت سود به نفع هر دو طرف؛ ج) احترام به معنای گوشدادن بدون پیشداوری، همدلی و درک عواطف، ارزشگذاری به نظرات و اعتقادات فرد مقابل؛ د) اعتماد و حمایت به معنای حمایت از همسر در اهداف زندگی، احترام به احساسات، دوستان، عقاید، نظرات و فعالیتهای موردعلاقه وی؛ ه) درستکاری و صداقت یا قبول مسئولیت و پذیرش اشتباهات خود درگذشته و مقید به داشتن روابط باز و اصیل با همسر. از سوی دیگر، طبق «نظریه کارکردگرایی» که زندگی مشترک را ارگانیسمی پویا میداند که در برابر تغییر مقاومت میکند و تمایل به حفظ حالت توازن و تعادل دارد، کارکرد خانواده در دستهبندی چهارگانه (جنسی، اقتصادی، آموزشی و تولیدمثل) منحصر است. بنابر نظر پارسونز، تقسیمکار جنسیتی، بهترین شکل ایفای کارکردهای خانواده است. این کارکردهای خانواده، زمینه جامعهپذیری کودکان و اسباب تثبیت شخصیت بزرگسالان را فراهم مینماید و تابعیت زنان از حیث کارکردی را ضامن استحکام و انسجام خانواده میداند (بستان، 1396) ازاینرو طبق این سه نظریه، عوامل کشفشده فوق، احتمالاً بر پایداری زندگی مشترک زوجین این پژوهش مؤثر بوده است.
در تبیین زمینههای خانوادگی، طبق «نظریه رابطه محملی» مایسنر[39] (1978) میتوان گفت زن و مرد برای عملکرد موفق در زندگی مشترک تا حد زیادی وابسته به روابط خود با والدینشان هستند. در واقع موفقیت زن و مرد در زندگی زناشویی طبق دیدگاه روابط محملی درگرو میزان و نوع حلوفصل دلبستگیهای منفی افراطی ایشان به گذشته است و نحوه مواجهه با تکالیف رشدی هر یک از طرفین و انجام آنها به این امر وابسته است. همچنین طبق رویکرد «نظریه اعتباربخشی انسانی» (ستیر) حفظ پایداری یک ازدواج مرهون ارتباطی شفاف و سازگار است. در این رویکرد، عزتنفس دارای اهمیت اساسی است. ازنظر ستیر، خانواده و ازدواج یک نظام تعادل یافته است که ارتباطات کارآمد، روشن، شفاف و دقیق در آن وجود دارد. از نگاه ستیر، چنانچه اعضای خانواده از تجارب خودآگاه و با واقعیت تماس داشته باشند، شیوه ارتباط همخوان را آموخته و بهاینترتیب پایداری رابطه را حفظ خواهند کرد (گلدنبرگ، 2013؛ ترجمه فیروزبخت، 1394).
درباره نتیجه فرایند شکلگیری پایداری زندگی زوجهای ایرانی، هیچ تحقیق همخوان و ناهمخوان داخلی و خارجی یافت نشد.
بهطور تفصیلی، این روند بهراحتی شکل نگرفته است. «پایبندی به اخلاق و داشتن ارزشهای فردی و زوجی که از باور به ارزشمندی زندگی، وجود عشق، تقدیر الهی، فلسفه زندگی، پاداش الهی در سختیها، تقدس ازدواج و گشایش مالی، باور تکهمسری، باور آسیبزا بودن طلاق، پاداش الهی برای عشق ورزیدن به همسر» بهخصوص در نسلهای دهه 40 و 50 که عمدتاً در این پژوهش حضور داشتند- که آنها را از خانواده و آموزههای محیطی کسب نمودهاند- یک نظام ارزشی فردی و زوجی را به وجود آورده که موجب بالارفتن احتمال موفقیت زندگی مشترک آنها شده است. در کنار وجود ارزشها، داشتن ملاکهای قبل از ازدواج در انتخاب فرد با تناسب خانوادگی (تناسب در قومیت، سطح درامد و رفاه خانوادهها، سطح اعتقادی و آداب و رسوم) نیز در افراد به چشم میخورد که طبق گفتهها، برخی از خانواده گرفتهشده، برخی آموختهشده و برخی تجربه شخصی آنها را شکل داده است. خانواده زوجین مشارکتکننده این تحقیق بهعنوان یک منظومه، نقش مهمی در زندگی آنها داشتهاند. رفتار مناسب زوجین نسبت به خانواده خود و همسر و برعکس (عدم دخالت والدین دو طرف در امور زندگی زوجین، حمایت مادی و معنوی خانواده از زوجین در زمینههای مختلف و برعکس، کنترل انتظارات نابجا از زوج جدید، کمک به حل اختلاف زوجین، صمیمیت با خانواده اصلی و همسر) موجب شکلگیری محبت بین زوجین گردیده و میتواند بر رضایت و پایداری زندگی آنها اثر گذارد.
در نهایت پژوهش حاضر نتایج تحقیقات گذشته در شناسایی زمینه عوامل مؤثر در پایداری زندگی مشترک زا تقریباً تکرار نمود؛ اما نتایج، مکمل تحقیقات گذشته شد و به عوامل بیشتری در مقایسه با آنها اشاره نمود که شامل فرایند شکلگیری نیز هست. میتوان نتیجه گرفت که زندگی پایدار، پدیدهای چند سطحی و چندبعدی متأثر از عوامل گوناگون قبل و پس از ازدواج است و یک رویداد محسوب نمیشود- بلکه یک روند است. میتوان گفت بهطورکلی این فرایند از آغاز تحت تأثیر عوامل روان شناختی- شخصیتی، اخلاق و ارزشها، زمینههای مشترک فردی و زوجی و اشتغال و درامد شکلگرفته و در ادامه باوجود زمینههای مساعد و لازم چون سلامتی و توان ایفای نقش در زندگی توانسته شرایطی را مهیا کند تا زوجها از طریق عوامل تعاملی و فرهنگی- اجتماعی و زمینههای خانوادگی از راهبردهای مؤثری چون مهارتهای زندگی فردی و اجتماعی در شرایط مختلف زندگی استفاده نمایند تا درنهایت منجر به بالندگی فردی و اجتماعی شود. ازاینرو، اگر زوجین مسیر مطلوبی را طبق این فرایند با تعامل یکدیگر پیش ببرند، احتمالاً دوام ازدواج و پایداری زندگی را ازلحاظ کمیّت (بالای 20 سال) و کیفیت تجربه خواهند نمود.
در این راستا با توجه به اینکه "عاملیتبخشی به شایستگیهای مرتبط با دوام ازدواج" بهعنوان مقوله محوری و نیز مهارتهای زندگی فردی (کنترل هیجان/خودآگاهی/ارزیابی افکار منفی/تفکر نقادی/همدلی) و مهارتهای زوجی (مهارت گفتوشنود/ مرزگذاری/مهارتهای حل تعارض/ شوخطبعی/حفظ حرمت/قدردانی کلامی- عملی) بهعنوان راهبردهای مناسب استفادهشده جهت پایداری زندگی شناسایی شد، شایسته است مسئولان و سازمانهای سیاستگذار برنامههای آموزشی خود را از طریق رسانه و کارگاههای آموزش پیش از ازدواج و مداخلههای مشاوران مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانگری با این محوریت پیش برند و از دیگر دستاوردهای این پژوهش جهت بالا بردن احتمال پایداری زندگی بهخصوص در زوجهای جوان استفاده نمایند. این پژوهش بهنوبه خود با محدودیتهایی روبهرو بود. لذا با توجه به اصول پژوهش کیفی و نیز محدودیتها، امکان تعمیم و انتقال نتایج بهکل جامعه ایرانی وجود ندارد و میتواند طی پژوهشهای آتی این موارد مدنظر قرار گیرد.
منابع
- افروز، غلامعلی. (1399). «خانواده متعالی در سایه حاکمیت حقوق عاطفی». فصلنامه علمی-پژوهشی خانواده و پژوهش. دوره 17(1)، صص 11-20.
- اعظمی، مریم؛ شریعت مدار، آسیه و فرحبخش، کیومرث. (1398). «مطالعه چگونگی آشنایی با همسر در زنان دارای ازدواج پایدار». نشریه علمی- پژوهشی بهار. 16(54)، صص 7-26.
- استراوس، انسلم و کربین، جولیت. (1۳96). مبانی پژوهش کیفی (فنون و مراحل تولید نظریه زمینهای). ابراهیم افشار. تهران: نشر نی
- باقیانی مقدم، محمدحسین؛ مسعودی بروجنی، داریوش؛ میرزایی علویچه، مهدی و شهبازی، حسن. (1390). «بررسی نگرش جوانان در شرف ازدواج در رابطه با شناخت همسر آینده و زندگی مشترک در شهرستان بروجن». مجله تحقیقات نظام سلامت. دوره 7 (6)، صص 693-701.
- بستان، حسین. (1396). جامعهشناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی. تهران: پژوهشکده حوزه و دانشگاه
- بازرگان، عباس. (1391). روشهای تحقیق کیفی و آمیخته. تهران: نشر دیدار
- بازرگان، عباس. (1384). «ضرورت توجه به دیدگاههای فلسفی زیربنایی معرفتشناسی در علوم انسانی برای انتخاب روش تحقیق با تأکید بر روشهای کیفی پژوهش و ارزشیابی آموزشی. (مجموعه مقالات) علوم تربیتی: به مناسبت نکوداشت دکتر علی کاردان (ص 38-50). تهران: انتشارات سمت.
- بخشی زنجیرانی، نجمه. (1395). «بازدارندهها و تسهیلکنندههای طلاق از دیدگاه زنان متأهل مطلقه شهر شیراز». پایاننامه دفاع شده کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد.
- بنیاسدی، علی و صالحی، کیوان. (1398). «مقدمهای بر اصول و فرایند ساخت و رواسازی پروتکل مصاحبه». نشریه نامه آموزش عالی. 12(46)، صص 177-203.
- ثناگویزاده، محمد. (1400). «شناسایی عوامل مرتبط با پایداری ازدواج در مطالعات ایرانی (1398-1388)». فصلنامه سیاستگذاری عمومی. دوره 7، شماره 3، صص 261-277.
- حسینی، ناهید. (1401). «تبیین مدل پارادایمی فردیت یافتگی در ازدواج جوانان». فصلنامه خانوادهپژوهی. شماره 71، صص 493-514.
- حاتمی ورزنه، ابوالفضل؛ اسمعیلی، معصومه؛ فرحبخش، کیومرث و برجعلی، احمد. (1395). «بررسی مقایسهای ازدواجهای پایدار رضایتمند و ازدواجهای در حال جدایی». فصلنامه فرهنگی-تربیتی زنان و خانواده. شماره 35، صص 7-39.
- حاتمی ورزنه، ابوالفضل؛ اسمعیلی، معصومه؛ فرحبخش، کیومرث و برجعلی، احمد. (1395). «ارائه الگوی ازدواج پایدار رضایتمند: یک پژوهش گراندد تئوری.» نشریه مشاوره و رواندرمانی خانواده. 6(1)، صص 120-149.
- حاتمی ورزنه، ابوالفضل. (1394). «تدوین الگوی ازدواج پایدار رضایتمند و بررسی اثربخشی برنامه مداخلهای مبتنی بر آن». رساله مقطع دکتری رشته مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران.
- حسینی، حاتم و تیموری ارشد، رضا. (۱۳۹۸). «تبیین دوام ازدواج منجر به طلاق در ایران». مجله انجمن جمعیتشناسی ایران. شماره 39، صص 115-153.
- خجستهمهر، رضا؛ داتلی بگی، مژگان و عباسپور، ذبیحالله. (1397). «آزمون مدل مدارا با رویکرد اسلامی در بافت زندگی زناشویی». نشریه روانشناسی خانواده. شماره 13.
- خجستهمهر، رضا؛ محمدی، رزگار؛ سودانی، منصور و عباسپور، ذبیحالله. (1397). «تجربه زیسته فداکاری در ازدواجهای پایدار (یک مطالعه پدیدارشناسی توصیفی روانشناسانه)». فصلنامه علمی پژوهشهای مشاوره. 17(65)، صص 150-186.
- خجستهمهر، رضا و محمدی، رزگار. (1395). «تجربه خوشبختی در ازدواجهای پایدار: یک مطالعه کیفی». نشریه روانشناسی خانواده. دوره 3، شماره 2، 59-70.
- درخش، علی؛ اصلانی، خالد و کرایی، امین. (1397). «شناسایی عوامل ازدواج موفق: یک پژوهش کیفی (مطالعه نظریه دادهبنیاد)». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. شماره 42، صص 215-236.
- روشن چسلی، رسول؛ فراهانی، حجتاله و مرواریدی، مریم. (1401). «برازش مدل ساختاری رابطه بین سبکهای دلبستگی و طرح وارههای هیجانی با توجه به متغیرهای میانجی نظم جویی هیجانی و انعطافپذیری شناختی با رغبت به ازدواج». نشریه روانشناسی بالینی و شخصیت، دانشگاه شاهد. doi: 10.22070/cpap.2023.16191.1227
- رجبی، غلامرضا؛ حمیدی، امید؛ امانالله فرد، عباس و اصلانی، خالد. (1397). «پیکاوی تجربه زیسته رضایت زناشویی زوجین دارای تفاوت فرهنگی: یک مطالعه پدیدارشناسی». نشریه مشاوره و رواندرمانی خانواده. شماره 1، 8(25)، صص 105-124.
- سالاریزارع، زینب؛ گودرزی، محمود؛ زندی، فرزاد و کریمی ثانی، پرویز. (1398). «فرا ترکیب پژوهشهای پیشین در راستای دستیابی به مؤلفههای ازدواج موفق در ایران». نشریه دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی. 20(۴)، صص ۳۶-۲۴.
- شریعتمدار، آسیه. (1396). «سنجش و ارزیابی در خانواده و ازدواج». دانشگاه علامه طباطبایی. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، تهران.
- صالحی، کیوان؛ بازرگان، عباس؛ صادقی، ناهید و شکوهییکتا، محسن. (1394). «بازنمایی ادراکات و تجارب زیسته معلمان از آسیبهای ناشی از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی». فصلنامه مطالعات اندازهگیری و ارزشیابی آموزشی. 5(9)، صص 59-99.
- صاحبدل، حسین؛ زهراکار، کیانوش و دلاور، علی. (1394). «شناسایی شاخصهای ازدواج موفق (یک مطالعه کیفی)». نشریه پژوهشهای روانشناسی بالینی و مشاوره. 5 (2)، صص 32-46.
- فتحی، الهام؛ اسمعیلی، معصومه؛ فرحبخش، کیومرث و دانشپور، منیژه. (1395). «حیطههای تعارض و زاهبردهای حل آن در زوجین رضایتمند». فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی. 6(24)، صص 29-54.
- کرایی، امین؛ خجسته مهر، رضا؛ سودانی، منصور و اصلانی، خالد. (1395). «شناسایی عوامل مؤثر در ازدواجهای پایدار رضایتمند در زنان». نشریه مشاوره و رواندرمانی. 6، 2(22)، صص 129-164.
- کیانی، اردشیر؛ نوابینژاد، شکوه؛ خدابخش، احمدی و تقوایی، داوود. (1400). «فراترکیب عوامل استحکامبخش و خطرساز ازدواج در دهه اخیر در ایران». پژوههای مشاوره. جلد 20، شماره 77، صص 4-37.
- کریمیان، زهرا؛ صالحی، کیوان و خدایی، ابراهیم. (1399). «ارائه نظریه دادهبنیاد برای تبیین فرایند شکلگیری روحیه کارآفرینی در بین دانشآموزان مدارس فنی و حرفهای». اندیشههای نوین تربیتی دانشگاه الزهرا (س). دوره 16، شماره 1، صص 7-44.
- نظری، راضیه؛ سرداریپور، مهران؛ کاکاونی، علیرضا و منصوبیفر، محسن. (1399). «تبیین رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با پایداری زناشویی با میانجیگری ادراک انصاف». مجله مطالعات ناتوانی. 73(10)، صص 1-8.
- وبسایت رسمی سازمان ثبتاحوال کشور. (1401). «ازدواج و طلاقهای ثبتشده و نسبت ازدواج به طلاق». http://www.sateahval.ir
- هاشمی گل مهر، مجید؛ اما الهی، عباس؛ فرهادی، حمید؛ اصلانی، خالد و رجبی، غلامرضا. (1399). «ارائه الگوی ازدواج موفق: یک پژوهش کیفی». پژوهشهای مشاوره. دوره ۱۹، شماره ۷۶، صص ۱4۱-۱7۱.
- یزدانی، فاطمه؛ شفیعآبادی، عبداله و حیدری، حسن. (1399). «پیشبینی پایداری زناشویی بر اساس معیارهای همسرگزینی، مهارتهای ارتباطی و تابآوری خانواده». نشریه مطالعات اسلامی در حوزه سلامت. 4(11)، صص 69-78.
- یادگاری، مطهره؛ صالحی، کیوان و سجادیه، نرگسالسادات. (1398). «ارائه نظریه دادهبنیاد برای تبیین فرایندهای جاری اخلاقی در مدارس متوسطه شهر تهران». مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی. شماره 2 (11)، صص 147-186.
- یزدانی، فاطمه؛ شفیعآبادی، عبدالله و حیدری، حسن. (1399). «پیشبینی تابآوری خانواده بر پایداری زندگی زناشویی». مجله علوم پزشکی رازی. ۲۷، صص 96-103.
- Alimudin, A., & Ishida, Y. (2022). “Matching-updating mechanism: A solution for the stable marriage problem with dynamic preferences”.Entropy, 24(2), 263.
- Böhm, A. (2004). 13 theoretical coding: Text analysis in grounded theory. A Companion to, 270.
- Bowen, G. L. (1985). “Inter-cultural marriage in the military: A comparative analysis”. International Journal of Sociology of the Family, 81-93.
- Charmaz, K. (2014). Constructing grounded theory. sage.
- Corbin, J. M., & Strauss, A. (1990). “Grounded theory research: Procedures, canons, and evaluative criteria”.Qualitative sociology, 13(1), 3-21.
- Corbin, J. M. (1998). “The Corbin and Strauss chronic illness trajectory model: an update”.Research and Theory for Nursing Practice, 12(1), 33.
- Charmaz, K. (2008). Grounded theory as an emergent method.Handbook of emergent methods, 155, 172.
- Denzin, N. K., & Lincoln, Y. S. (Eds.). (2011). The Sage handbook of qualitative research.
- Eisenhardt, K. M. (1989). “Agency theory: An assessment and review”.Academy of management review, 14(1), 57-74.
- Fenoaltea, E. M., Baybusinov, I. B., Zhao, J., Zhou, L., & Zhang, Y. C. (2021). “The stable marriage problem: An interdisciplinary review from the physicist’s perspective”.Physics Reports, 917, 1-79.
- Field, D., & Weishaus, S. (1984). Marriages over Half a Century: A Longitudinal Study.
- Gasson, S. (2003). Subjectivity, context, and perceptions of quality in empirical research.
- Gnilka, A. S. (2007). A study of the development of long-term marriages lasting 25 years or more.
- Gottman, J. M., & Krokoff, L. J. (1989). “Marital interaction and satisfaction: a longitudinal view”.Journal of consulting and clinical psychology, 57(1), 47.
- Hughes, B. (2009). “Wounded/monstrous/abject: A critique of the disabled body in the sociological imaginary”.Disability & Society, 24(4), 399-410.
- Impett, E. A., Gable, S. L., & Peplau, L. A. (2005). “Giving up and giving in: the costs and benefits of daily sacrifice in intimate relationships”.Journal of personality and social psychology, 89(3), 327.
- Jacob, S. A., & Furgerson, S. P. (2012). “Writing interview protocols and conducting interviews: Tips for students new to the field of qualitative research”. The Qualitative Reports, 17 (42), 1-10.
- Jones, M., & Alony, I. (2011). Guiding the use of Grounded Theory in Doctoral studies–an example from the Australian film industry.
- Karimi, R., Bakhtiyari, M., & Arani, A. M. (2019). “Protective factors of marital stability in long-term marriage globally: a systematic review”.Epidemiology and health, 41.
- Kaslow, F., & Robison, J. A. (1996). “Long-term satisfying marriages: Perceptions of contributing factors”.American Journal of Family Therapy, 24(2), 153-170.
- Lucas, H. (2018). A Grounded Theory Qualitative Research Approach to Understanding Enduring Marriage.
- Laksmi, I. A. N. W. (2021). “The The Perception Of Hindu Community In Mataram Toward Changing On Customary Marriage Behavior”.Kamaya: Jurnal Ilmu Agama, 4(3), 364-382.
- Leech, B. L. (2002). “Asking questions: Techniques for semistructured interviews. PS: Political and toddlerhood in adoptive families”.Child development, 82(4), 1252-1266.
- Maxwell, J. A. (2012). “The importance of qualitative research for causal explanation in education”.Qualitative Inquiry, 18(8), 655-661.
- Martin, A., Venable, K. B., & Mattei, N. (2021). “Behavioral stable marriage problems”. In International Conference on Distributed Artificial Intelligence (pp. 150-170).
- McCracken, G. (1988). “Qualitative research methods: The long interview”.Newbury Park, CA: SAGE Publications, Inc. doi, 10, 9781412986229.
- Neuman, L. W. (2007). Social research methods, 6/E. Pearson Education India.