نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال، خلخال، ایران

2 استادیار،گروه جامعه‌شناسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران(نویسنده مسئول)

3 گروه جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب، تهران، ایران

چکیده

هدف اصلی این پژوهش، واکاوی سبک زندگی مصرفی جوانان استان اردبیل بر حسب تجربه آن‌ها از ارتباطات رسانه‌ای است. روش تحقیق به‌صورت آمیخته (کیفی – کمی) یود؛ یه­طوزی که در بخش کیفی به­صورت داده‌بنیاد و در بخش کمی به­صورت پیمایشی اجرا گردید. مشارکت‌کنندگان پژوهش در بخش کیفی را خبرگان، اساتید دانشگاه و والدین و جامعه آماری در بخش کمی را جوانان استان اردبیل تشکیل می­دادند که در بخش کیفی به‌صورت نمونه‌گیری هدفمند (گلوله برفی) و در بخش کمی از طریق نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی ، مصاحبه نیمه‌ساختاریافته و در بخش کمی پرسش­نامه یود. تجزیه و تحلیل داده­ها در بخش کیفی از طریق تحلیل تم و نرم‌افزار مکس‌کیودا انجام شد و در بخش کمی از طریق معادلات ساختاری و نرم‌افزار Smart PLS انجام گردید. در بخش کیفی نتایج منجر به شناسایی 184 مضمون پایه گردید. سپس جهت تعیین مقوله‌های علی، زمینه‌ای، محوری، مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها، مدل پارادایمی پژوهش تدوین شد. در بخش کمی نتایج منجر به تأیید مدل تدوین شده گردید.
لذا می­توان گفت استفاده از یافته‌های این پژوهش می‌تواند در تدوین سیاست‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های صحیح در زمینه سبک زندگی مصرفی جوانان و همچنین اتخاذ سیاست‌های درست در زمینه ارتباطات رسانه‌ای کمک نماید.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Analyzing the consumption lifestyle of young people in Ardabil province according to their experience of media communication

نویسندگان [English]

  • farshid khodadost 1
  • eghbaleh azizkhani 2
  • Soroush Fathi 3

1 PhD Student in Sociology of Social Issues, Islamic Azad University, Khalkhal Branch, Khalkhal, Iran.

2 Ph.D., Assistant Professor, Department of Sociology, Khalkhal Branch, Islamic Azad University, Khalkhal, Iran

3 Department of Sociology, Islamic Azad University, West Tehran Branch, Tehran, Iran

چکیده [English]

The study is to analyze the consumption lifestyle of the youth of Ardabil province according to their experience of media communication. The research method was mixed (qualitative-quantitative). It was Grounded Theory in the qualitative part and survey in the quantitative part. The research participants in the qualitative part were experts, university professors and parents, and the statistical population in the qualitative part was the youth of Ardabil province, who were selected by purposeful sampling (Snowball sampling) and in the quantitative part, they were selected through random stratified sampling. The data collection tool in the qualitative part was semi-structured interviews and in the quantitative part through a questionnaire. The analysis method was done in the qualitative part through theme analysis and MaxQuda software, and in the quantitative part it was done through structural equations and Smart PLS software. In the qualitative part, the results led to the identification of 184 basic themes. Then, in order to determine the causal, contextual, central, intervening, strategies and consequences categories, the research paradigm model was developed. In the quantitative part, the results led to the verification of the developed model. Therefore, using the findings of this research can help in formulating correct policies and decisions in the field of youth consumption lifestyle and also in adopting correct policies in the field of media communication.

کلیدواژه‌ها [English]

  • "؛ Lifestyle"؛ media communication"؛ youth"؛
  • "؛ consumption"

واکاوی سبک زندگی مصرفی جوانان در استان اردبیل بر حسب تجربه آن‌ها از ارتباطات رسانه‌ای

فرشید خدادوست[1]

اقباله عزیزخانی[2]

سروش فتحی[3]

10.22034/ssys.2023.2771.3012

تاریخ دریافت مقاله: 20/1/1402

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:13/4/1402

 

مقدمه

سبک زندگی از مفاهیمی است که در رشته­های گوناگون علمی نظیر جامعه­شناسی، روان­شناسی، دین­شناسی، مطالعات فرهنگی و پزشکی مورد مطالعه و پژوهش است (شریفی،1391). یکی از رویکردهای پژوهش درباره سبک زندگی، تحقیق درباره مؤلفه‌ها و ابعادی است که سبک زندگی را تشکیل می­دهد. منظور از مؤلفه‌ها، مصداق­های عینیِ سبک زندگی نظیر مصرف، مسکن، پوشش، تغذیه، روابط اجتماعی، کسب و کار، تفریح، اوقات فراغت و موارد مشابه است (کلانتری و همکاران، 1394).

آدلر[4] که بسیاری از اندیشمندان او را مبدع مفهوم سبک زندگی می­دانند، می­گوید سبک زندگی یعنی کلیت بی­همتا و فردی زندگی که همه فرایندهای عمومیِ زندگی، ذیل آن قرار می­گیرد (آدلر، 1956). گیدنز[5] معتقد است سبک زندگی رفتارهایی است که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده است؛ جریان­هایی که در لباس پوشیدن، غذا خوردن، شیوه­های کنش و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران جلوه می­کند (کوکرهام[6] و همکاران، 1997). کاویانی (1390) بیان می­کند سبک زندگی، شیوه­ای نسبتا ثابت است که فرد اهداف خود را به وسیله آن پی می­گیرد. این شیوه­ها، حاصل زندگی دوران کودکی فرد است؛ به عبارت دیگر، سبک زندگی، بعد عینی و کمیت­پذیر شخصیت افراد است. طیف فعالیت­های افراد در هر عرصه از زندگی می­تواند سازنده سبک زندگی آنها در آن عرصه باشد (فاضلی، 1382: 80). حاجیانی (1391) سبک زندگی را مجموعه رفتارها و الگوهای کنش­های هر فرد می­داند که به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی معطوف باشد و نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و کنش­های هر فرد است.

سبک زندگی هر فرد، انعکاسی از تجربیات زندگی، موقعیت‌ها، ارزش‌ها و نگرش‌ها و انتظارات اوست. در جوامع سنتی، به­ویژه در کشورهایی که فرهنگ جمع­گرایی در آنها غالب است، گزینه­های مصرف افراد به­شدت تحت تأثیر طبقه اجتماعی، خانواده و اطرافیان قرار دارد (امام­جمعه­زاده و همکاران، 1392)؛ اما در جوامع مدرن، مصرف­کنندگان در انتخاب کالاها، خدمات و فعالیت‌هایی که به واسطه آن خود را تعریف می­کنند، آزاد هستند. یک فرد با انتخاب مجموعه­ای از کالاها و خدمات در واقع ابراز می­دارد که چه کسی است، چه ماهیتی دارد و دوست دارد عضو چه تیپ افرادی شناخته و دسته­بندی شود (صمدی، 1386: 145).

در میان عوامل دخیل در چگونگی سبک زندگی، مصرف رسانه‌ای جایگاه خاصی دارد؛ چراکه حضور کمی رسانه­ه ای گوناگون در زندگی آدمیان، به­ ویژه پس از فراگیر شدن تلفن همراه، به همه اوقات بیداری انسان‌ها گسترش یافته است. از سوی دیگر، حضور کیفی رسانه‌ها نیز در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها بیش از گذشته دیده می‌شود. تأثیر رسانه بر واقعیت‌های اجتماعی، امری پذیرفته شده است (تن، 1388: 287) و حتی می‌توان گفت که در دهه‌های پیشین، گروه‌های اجتماعی، واقعیت‌های جامعه را شکل می‌دادند، ولی در سالیان اخیر، رسانه‌ها توانستند از گروه‌های اجتماعی پیشی بگیرند و واقعیت‌های اجتماعی را بسازند (فیاض، 1390: 55). رسانه­ها یکی از مهم­ترین زیربناهای ساختار ارتباطی و اطلاعاتی هستند. رسانه ­ها همانند هر ابزار پیشرفته دیگری، همچون سکه دورو دارد و در کشورهای مصرف­ کننده این فناوری معضلاتی را پدید می­آورد. اصولاً ورود هر فناوری پیشرفته­ای در کشورهایی که زمینه ­های لازم را برای توسعه و فناوری و فرهنگ­سازی آن فراهم نکرده­اند، باعث ایجاد تناقض و تضادهای زیادی می­شود و می­تواند فرهنگ و باورهای یک جامعه را مورد تهاجم قرار دهد و آن را دگرگون کند (سلیمی و صالحی امیری، 1396: 29).

به طور میانگین افراد، نزدیک به 70 درصد زمان یک روزشان را به استفاده از رسانه مشغول‌اند؛ در مقابل، کمتر از 31 درصد از زمان، وقف کارهای دیگر می­شود (پوتر[7]، 2010: 5). بر اساس پژوهش‌های انجام گرفته درباره تأثیر رسانه‌های جمعی بر مخاطبان، بیشترین اثر رسانه‌ها به ترتیب متعلق به رسانه‌های تصویری، رسانه‌های صوتی و سپس رسانه‌های نوشتاری است (تن، 1388: 191). امروزه تلویزیون به عنوان پر قدرت­ترین وسیله ارتباط جمعی در تکوین، تحکیم و تضعیف، جهت­دهی فرهنگی و ایجاد یا عدم­انسجام جامعه نقش اساسی دارد. در جامعه ایران، افراد روزانه 2 تا 5 ساعت وقت خود را در پای تلویزیون صرف می­کنند و کودکان به وسیله آن هویت می­پذیرند (خیری، 1389: 17).

سبک زندگی ترکیبی از انگیزه‌ها، نیاز‌ها و خواسته‌هاست و تحت تاثیر عامل‌هایی از قبیل فرهنگ، خانواده و گروه مرجع و طبقه اجتماعی قرار دارد (­خان[8] و همکاران، 2011: 249). سبک زندگی مصرفی خود به سه دسته انفعالی، ابداعی و ارتباطی تقسیم می­شود: سبک زندگی انفعالی، مصرف ­کننده را منفعل فرض می­کند و مصرف را نوعی دستکاری از جانب قدرت می‌داند. سبک مصرفی ابداعی مصرف را نوعی تولید­کننده معانی اجتماعی می­داند و سبک مصرفی ارتباطی به مصرف به­عنوان نوعی چشم و هم­چشمی و رقابت و ایجاد ارتباط نگاه می­کند (کاظمی، ۱۳۹۲: ۴۲-۴۱).

سبک زندگی در شهرها به دلیل ماهیت شهری بودن از جمله تراکم صنعت، وجود مراکز دانشگاهی، وجود مراکز فرهنگی، گسترش رسانه‌ها (از جمله رسانه­های اجتماعی، تلویزیون و ماهواره)، امکان ادامه تحصیل در شهرها به نسبت جوامع روستایی، استفاده از فناوری‌های پیشرفته در جوامع شهری به نسبت جوامع روستایی، کم­رنگ شدن حمایت­ های مشترک در زندگی شهری، تغییرات سریع سبک زندگی در جوامع شهری و ... (زردشت و همکاران، 1385؛ زارع و فلاح، 1391؛ نجارزاده، 1391؛ مهاجرانی و همکاران، 1394 و شهابی و قائم‌پور، 1399) باعث شده تا افراد سبک زندگی متفاوتی را تجربه نمایند و این مسئله ممکن است در مناطق شهری مرزنشین و غیرمرزنشین متفاوت باشد. از این‌رو، استان اردبیل به لحاظ تنوع جغرافیایی و هم­مرز بودن با کشور آذربایجان و همچنین تنوع فرهنگی و قومی و از طرفی به لحاظ برخورداری از جاذبه­های گردشگری، به نظر می­رسد سبک زندگی متنوعی را در بین مردمان خود داراست. از سویی، تغییر سبک زندگی مصرفی در سال­های اخیر باعث شده تا سبک زندگی متفاوتی بین نسل جدید با نسل قدیم رقم بخورد. لذا به نظر می­­رسد سبک زندگی مصرفی بین فرزندان و والدین متفاوت باشد و این مسئله بین مرکز استان اردبیل و شهر مرزنشین پارس­آباد که تحت تأثیر رسانه­ ها و فرهنگ کشورهای مجاور (از جمله آذربایجان و ارمنستان) است، احتمال دارد متفاوت باشد. بنابراین به نظر می­رسد پیشرفت و ترقی و همچنین حرکت به سمت جهانی­ شدن باعث گردد تا فاصله بین نسل ­ها بیشتر شود و به تبع آن سبک ­های زندگی متفاوتی در این زمینه شکل گیرد. با توجه به این­که هر روز بر گسترش و پیشرفت فناوری ارتباطات و اطلاعات افزوده می­شود و کشورهای در­حال­توسعه به سمت دهکده جهانی حرکت می­کنند، نگهداری فرهنگ و سبک زندگی بومی و ارائه راهکارهای مناسب در این زمینه مهم است و بررسی این مسئله با رویکرد و روش داده‌بنیاد از جمله نوآوری‌های این پژوهش می‌باشد.

لذا هدف این پژوهش آن است تا به واکاوی سبک زندگی مصرفی جوانان استان اردبیل بر حسب تجربه آن‌ها از ارتباطات رسانه‌ای بپردازد. بنابراین سؤال‌های پژوهش یه شرح زیرند:

 درک و تفسیر جوانان از سبک مصرفی­شان بر حسب کنش‎های رسانه‌ای  خود و تجربه ارتباطات رسانه‌ای ‌ چگونه است؟

سبک مصرفی کنشگران بر حسب برهم­کنشی منجر به کدام شرایط علی، زمینه­ای و مداخله‌ای می‌شود؟ چه پیامدهایی دارد و راهبردهای اتخاذ­شده در این زمینه چیست؟

پیشینه پژوهش

صدیقی و همکاران (1400) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بالا بردن سطح آگاهی مردم و نیاز به آموزش فرهنگی در پیشگیری از عوامل خطر بیماری‌های قلبی- عروقی موثر هستند. موسوی و معظمی (1400) در پژوهشی دریافتند که سبک زندگی تحمیل ­شده بر زنان بی‌خانمان، فعالیت‌های روزمره، دستیابی به فرصت‌های نامشروع و حضور در مناطق داغ شهری، آنان را به بزه‌دیدگان آسیب‌پذیر بدل می‌کند. کیانی و صالحی (1398) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که، سرمایه فرهنگی و ویژگی‌های فردی (وضعیت تاهل، محل تولد و سن) بر سبک زندگی جانبازان تاثیر دارد. نتایج پژوهش خورشیدی زگلوجه و دیگران (1397) نشان داد که از میان ابعاد سبک زندگی، بعد اقتصادی با سه عامل محوری یعنی تولید، پس­انداز و مصرف با بیشترین مقدار ویژه نزدیک به 60 درصد تغییرات سبک زندگی خانواده­ های روستایی را تبیین می‌کند. با جمع­بندی عامل­های استخراجی می­توان از سبک زندگی تلفیقی (ترکیبی از سنت و مدرن) نام برد که در خانواده­های روستایی حاکم است. نتایج پژوهش فتحی و جعفری (1396) نشان داد که بین مصرف رسانه­ای و سبک زندگی رابطه معنی­داری وجود دارد. همچنین بین میزان مصرف رسانه ­های دیجیتال با مصرف فرهنگی، مصرف مادری، رفتار سیاسی و دینداری همبستگی مستقیم وجود دارد. نتایج پژوهش مظفری­نیا و قاسمی­پور (1396) نشان داد میانگین نمره سبک زندگی متأثر از فضای مجازی در بین زنان و مردان یکسان است. میانگین سبک زندگی متأثر از فضای مجازی بر حسب میزان تحصیلات متفاوت می­باشد. همچنین بین سبک زندگی متأثر از فضای مجازی و طلاق عاطفی، رابطه معنادار وجود دارد. نوری لنگ و دیگران (1396) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که رسانه ­ها یکی از مهم­ترین زیربناهای ساختار ارتباطی و اطلاعاتی هستند که مانند هر ابزار پیشرفته دیگری همچون سکه دورو دارند؛ یعنی هم می­توانند مفید و هم مضر واقع شوند. اصولاً ورود هر فناوری پیشرفته­ای در کشورها می­تواند سبب توسعه و پیشرفت مقاصد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ملل مختلف شود و اگر زمینه ­های لازم برای توسعه و فناوری و فرهنگ­سازی آن فراهم نشده باشد، باعث ایجاد تناقض­ها و تضادهای زیادی می­شود و به­ خصوص سبک زندگی سنتی و بومی را تغییر می­دهد. بدین منظور، از ابزار و شیوه­ های گوناگون، به ویژه برنامه­ های به­ ظاهر جذاب ماهواره ­ای، فرهنگ بومی را تضعیف و فرهنگ خویش را ترویج می کنند. صادقی (1395) در پژوهشی به این نتیجه رسید که برنامه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی تلویزیون می‌تواند بر سبک زندگی مخاطبان تأثیر­گذار باشد. نتایج پژوهش کرمی (1395) نشان داد که بین سبک زندگی عمومی و متغیرهای میزان تماشای شبکه‌های فارسی زبان ماهواره ای، انگیزه استفاده از شبکه، میزان رضایت از تماشای شبکه­ های فارسی زبان ماهواره­ای و میزان تماشای سریال‌های فارسی زبان ماهواره‌ای و بین میزان تماشای شبکه‌های فارسی زبان ماهواره­ای و تحصیلات رابطه معناداری وجود دارد و پاسخگویانی که تحصیلات پایینی دارند، بیشتر شبکه­ های ماهواره­ای فارسی زبان را تماشا می‌کنند و بیشتر پاسخگویان از آن به منظور اطلاع­یابی، آشنایی با مد و الگوهای غربی و سرگرمی استفاده می­نمایند. در مجموع یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که میزان تماشا و استقبال مخاطبان از برنامه‌های ماهواره­ای نقش بسیاری در ترویج مصرف­ گرایی و بروز احساسات در بین عامه و الگوبرداری از سبک زندگی غربی دارد. نتایج رگرسیونی نشان می‌دهد بیشترین تأثیر بر سبک زندگی عمومی مربوط به میزان انگیزه استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای می‌باشد. نتایج پژوهش کاوه­فیروز و صارم (1395) نشان داد که مؤلفه­های سبک زندگی بر نگرش به ازدواج اثرگذار بودند. مصرف فرهنگی با ضریب بتای 61/0 مهم­ترین متغیر اثرگذار بر نگرش دختران به ازدواج بوده و از بین مؤلفه­های اثرگذار بر نگرش به ازدواج، ارتباطات اجتماعی یگانه مؤلفه ­ای است که از سه مؤلفه دیگر سبک زندگی (پایگاه اقتصادی- اجتماعی، مصرف فرهنگی و مدیریت بدن) اثر می­پذیرد و به صورت بلافصل با ضریب بتای 553/0 بر نگرش به ازدواج اثرگذار است. فتحی و مختارپور (1393) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که، استفاده از رسانه‌های نوین تصویری به شکل­ گیری سبک زندگی ویژه­ای می‌انجامد و در هر یک از جنبه ­های مختلف سبک زندگی، نظام ارزشی و جهان­بینی متفاوتی را ایجاد می­کند که منجر به کنش­های گوناگونی از جانب افراد می­شود و باعث می­گردد تا افراد در حوزه­ های مختلف زندگی خود از جمله اوقات فراغت و شیوه گذران آن، نگرش به ازدواج )شیوه همسرگزینی(، رفتارهای دینی و مدگرایی از الگوهای متفاوتی پیروی کنند. کوهی و دیگران (1393) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که، به لحاظ جنسیت، زنان بیش از مردان و به لحاظ تحصیلات، بی‌سوادان و دیپلمه‌ها دارای بالاترین و لیسانس‌ها از کمترین میزان پایبندی به سبک زندگی دینی برخوردارند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نیز نشان داد که همبستگی معنی ­دار و مستقیمی بین میزان تماشای تلویزیون، گوش دادن به رادیو و در کل، میزان استفاده از رسانه‌های داخلی با میزان پایبندی به سبک زندگی دینی مشاهده شد. امام­جمعه­زاده و دیگران (1392) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که رابطه بین مصرف رسانه‌های چاپی با ابعاد مصرف فرهنگی، رفتارهای انحرافی، رفتار سیاسی و دینداری معنادار است. همچنین نتایج نشان می­دهد که ارتباط مصرف رسانه ­های چاپی با ابعاد سبک زندگی به غیر از رفتارهای انحرافی همبستگی مثبت دارد. همچنین رابطه مصرف رسانه‌های الکترونیک با ابعاد سبک زندگی معنادار و مثبت (به جز بعد رفتارهای انحرافی) است. رابطه مصرف رسانه­ های دیجیتال با ابعاد مصرف فرهنگی و رفتار سیاسی معنادار است. از سوی دیگر، ارتباط مصرف رسانه­ های دیجیتال با بعد دینداری همبستگی منفی ولی با ابعاد دیگر سبک زندگی همبستگی مثبت دارد.

چوکور و چوکور[9] (2017) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که رسانه­ های اجتماعی، کمک و تصحیح می­کنند که چگونه دانشجویان دختر فکر کنند، واکنش نشان دهند، ارتباط برقرار کنند، چگونه عشق بورزند یا چگونه عشق خود را پیدا کنند- سبک زندگی و بسیاری از موارد دیگر را آموزش می­دهند. وانگ[10] و همکاران (2012) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که آنلاین بودن بیش از حد، دسترسی از طریق اینترنت به کلوپ­های اینترنتی و استفاده از اینترنت برای تخلیه هیجانات به سبک ضعیف زندگی و عدم تحرک بزرگسالان منجر شده است. در مقابل نیز استفاده از اینترنت با اهدافی مثل کسب دانش و یافتن اطلاعات، مثبت است و سبک زندگی سالمی را برای بزرگسالان رقم می­زند. سولیبورسکا[11] و همکاران (2012)، در تحقیقی با عنوان «تحلیل سبک زندگی جوانان در نواحی شهری و روستایی» به این نتیجه رسیدند که سبک زندگی جوانان روستایی از لحاظ تغذیه، تحرک بدنی متفاوت از جوانان شهری است و جوانان روستایی سالم­تر از جوانان شهری هستند.

با توجه به بررسی­های محقق، پژوهش­های مختلفی در زمینه سبک زندگی و رسانه­های ارتباط جمعی در داخل و خارج کشور انجام شده، ولی در زمینه سبک زندگی مصرفی تحقیقات محدود است. بیشتر تحقیقات انجام شده در این زمینه محدود به روش­های کمی است و کمتر پژوهشی درباره سبک زندگی مصرفی به صورت کیفی انجام شده است. همچنین بررسی سبک زندگی مصرفی و رسانه­های ارتباط جمعی در دو شهر مرزنشین و غیرمرزنشین مورد بررسی قرار نگرفته و این کمبود پژوهشی در این حوزه را نشان می­دهد و بررسی چنین موضوعی اهمیت اجرای پژوهش را دو چندان می­کند.

روش­شناسی پژوهش                                    

این پژوهش به لحاظ ماهیت داده، جزو پژوهش‌های آمیخته (کیفی- کمی) و به لحاظ هدف از نوع توسعه‌ای است که در زیر به­صورت جداگانه توضیح داده می­شود:

الف: بخش کیفی

در بخش کیفی از روش تحقیق داده­بنیاد و مصاحبه نیمه‌ساختارمند و تکنیک تم یا مضمون استفاده شد. ابتدا پروتکل مصاحبه تدوین شد و بعد از تأیید اساتید راهنما و مشاور، با استفاده از معیارهای مشخص در پروتکل مصاحبه، شروع مصاحبه گردید. مشارکت­کنندگان پژوهش در بخش کیفی (جامعه آماری) را اساتید دارای حداقل مدرک دکتری در حوزه جامعه­شناسی و با سابقه خدمت حداقل 5 سال و والدین دارای تحصیلات حداقل کارشناسی در زمینه علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی تشکیل می‌دادند که به‌صورت هدفمند معیاری از نوع گلوله برفی انتخاب گردیدند و پایان نمونه‌گیری از طریق اشباع نظری در نظر گرفته شد. به این‌ترتیب پس از 14 مصاحبه، اشباع نظری حاصل شد و تا 18 نفر مصاحبه هم ادامه یافت.

برای دستیابی به صحت و اعتبار مطالعه در بخش کیفی، از روش مثلث‌سازی منابع داده استفاده گردید. سه نوع مثلث‌سازی (سه سویه‌سازی) وجود دارد که در این پژوهش از آن استفاده شده است: الف) مثلث‌سازی داده‌ها: یعنی جمع‌آوری داده‌ها در مکان‌ها و زمان‌ها و از افراد مختلف صورت گرفت؛ ب) مثلث‌سازی بررسی‌کننده: بیش از یک مصاحبه‌گر استفاده گردید؛ ج) مثلث‌سازی نظری: ارزیابی داده‌ها از دیدگاه‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفت.

همچنین برای بررسی پایایی پژوهش نیز از ضریب پایایی هولستی استفاده شد. در این روش، متون در دو مرحله کدگذاری می‌شوند. هولستی فرمولی را برای تعیین پایایی داده‌های اسمی برحسب «درصد توافق مشاهده‌شده» ارائه کرده است:

PAO = 2M / (N1+N2)

در فرمول فوق M تعداد موارد کدگذاری مشترک بین دو کدگذار می­باشد N1 و N2   به ترتیب تعداد کلیه موارد کدگذاری شده توسط کدگذار اول و دوم است. مقدار PAO بین صفر (عدم توافق) و یک (توافق کامل) است و اگر از 7/0 بزرگ‌تر باشد، مطلوب است.

PAO = 944/0 = (184+176)/ (170)2

کدهای شناسایی‌شده از مصاحبه‌های صورت­گرفته برای کدگذار اول برابر با 168 و برای کدگذار دوم نیز برابر با 168 کد به دست آمد. همان­طور که ملاحظه می­شود ضریب پایایی هولستی برای تحلیل مضامین بیشتر از 70 صدم و برابر با 94 صدم قرار دارد. بنابراین به لحاظ پایایی مورد تأیید قرار می­گیرد. لازم به توضیح هست که همه مصاحبه‌ها توسط دو کدگذار انجام شده است.

تجزیه‌وتحلیل اطلاعات و داده­ها در بخش کیفی با استفاده از تحلیل مضمون یا تم انجام گرفت و نرم­افزار مورداستفاده در این بخش مکس‌کیودا[12] بود. تحلیل مضمون، روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در داده‌های کیفی است. این روش، فرآیندی برای تحلیل داده‌های متنی است و داده‌های پراکنده و متنوع را به داده‌هایی غنی و تفصیلی تبدیل می‌کند (براون و کلارک[13]، 2006).

ب: بخش کمی

روش تحقیق در این بخش به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری برابر با کلیه جوانان استان اردبیل بود که با توجه به نامحدود بودن جامعه آماری و بر اساس جدول مورگان و کرجسی، تعداد نمونه 384 نفر در نظر گرفته شد. ابزار اندازه‌گیری در بخش کمی پرسش­نامه مستخرج از بخش کیفی بود. کل پرسش­نامه از 48 سؤال تشکیل شده بود- 4 سؤال مربوط به ویژگی‌های جمیعت‌شناسی (جنسیت، سن، وضعیت تأهل و تحصیلات) و 44 سؤال مربوط به متغیرها (شرایط علی برابر با 9 سؤال، شرایط زمینه‌ای برابر با 9 سؤال، پدیده محوری برابر با 8 سؤال، عوامل مداخله‌گر برابر با 6 سؤال، راهبردها برابر با 7 سؤال و پیامدها برابر با 12 سؤال).

روایی صوری پرسش­نامه از طریق نظر خبرگان و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی مورد بررسی و تأیید قرار گرفت و پایایی پرسش­نامه نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ بررسی شد و به دلیل این‌که مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای هر گویه بیشتر از 70 صدم به­دست آمد، به لحاظ پایایی مورد تأیید قرار می‌گیرد. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها نیز به دلیل غیرنرمال بودن داده‌ها از نرم‌افزار Smart PLS استفاده شد.

یافته‌های پژوهش

یافته‌های پژوهش در دو قسمت کیفی و کمی مورد بررسی و تشریح قرار می‌گیرد.

بخش کیفی

در این قسمت به یافته­های حاصل از پژوهش که مربوط به مصاحبه و تحلیل آن می­باشد، پرداخته شده است. به همین دلیل، ابتدا متن مصاحبه­ها پیاده گردید. سپس مفاهیم اولیه از آن استخراج گردید. مفاهیم اولیه به لحاظ مفهومی نزدیک به‌هم در یک دسته قرار گرفتند و بر اساس مفهوم همان دسته، در قسمت مضامین اصلی و فرعی دسته­بندی شدند. در نهایت مدل نظری پژوهش بر اساس مقوله‌ها یا مضامین شناسایی­شده، ارائه گردید.

سؤالات تحقیق

  1. درک و تفسیر جوانان از سبک مصرفی خود بر حسب کنش‎های رسانه‌ای خود و تجربه ارتباطات رسانه‌ای ‌ چگونه است؟
  2. سبک مصرفی کنشگران بر حسب برهم­کنشی منجر به کدام شرایط علی، زمینه­ای و مداخله‌ای می‌شود؟چه پیامدهایی دارد و راهبردهای اتخاذ­شده در این زمینه چیست؟

در شکل 1، مدل پارادایم حاصل از بخش کیفی نشان داده شده است:

 

شکل 1: مدل پارادایمی پژوهش

فرایند تدوین مدل پاردایمی پژوهش به این صورت بود که ابتدا مضامین پایه شناسایی گردید. سپس از روی مضامین پایه، مضامین سازمان‌دهنده سطح دوم تدوین شدند و سپس مضامین اصلی یا سازمان‌دهنده سطح اول تدوین گردیدند. برای اسم‌گذاری مضامین سطح اول و دوم چندین بار برای تأیید مضامین بین اساتید رفت و برگشت صورت گرفت تا مضامین منطبق با اصول علمی و ادبیات گذشته تدوین گردد. بعد از مشخص شدن مضامین و با استفاده از ادبیات گذشته (با بررسی نقش متغیرها و اثرگذاری معنی‌دار آن‌ها) و همچنین با راهنمایی اساتید، مدل اولیه تدوین و تکمیل شد. در مدل پیشنهادی پیش‌زمینه‌ها شامل عوامل زمینه‌ای و عوامل اقتصادی، سیاسی و غیره، به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده، سطح درگیری به‌عنوان متغیر تعدیل‌گر و آثار رقابتی و رفتار مصرف‌کننده به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شده‌اند. گفتنی است که در گذشته چنین مدلی در زمینه سبک زندگی مصرفی جوانان تدوین نشده و می‌توان گفت که مزیت این مدل نسبت به مدل‌های گذشته در منطبق بودن آن با سبک زندگی مصرفی جوانان بر حسب تجربه آن‌ها از ارتباطات رسانه‌ای است.

بخش کمی

در این قسمت ابتدا در جدول 1، توصیف متغیرهای پژوهش و نرمال بودن آن آمده و سپس به اعتباریابی مدل پژوهش اقدام شده است. همان‌طور که در جدول 1 ملاحظه می‌شود، تعداد نمونه آماری برابر با 384 نفر، میانگین و انحراف معیار متغیر شرایط علی برابر با (664/0 ± 55/4)، پدیده‌محوری برابر با (84/0 ± 44/4)، متغیر زمینه‌ای برابر با (711/0 ± 47/4)، متغیر راهبردها برابر با (625/0 ± 54/4)، متغیر مداخله‌گر برابر با (648/0 ± 61/4) و پیامدها برابر با (643/0 ± 58/4) می‌باشد. بالاترین میانگین مربوط به متغیر مداخله‌گر (61/4) و پایین‌ترین میانگین مربوط به متغیر پدیده‌محوری (44/4) است. همچنین نتایج مربوط به نرمال بودن داده، نشان‌دهنده آن است که داده‌ها در سطح نرمال نیست. به دلیل اینکه سطح معنی‌داری کمتر از سطح خطای 5 صدم قرار دارد و از آنجا که داده‌ها در سطح نرمال قرار نداشتند، از نرم‌افزار SmartPls که به عنوان نرم‌افزار حداقل مربعات جزئی شناخته می‌شود، برای معادلات ساختاری و اعتباریابی پرسش­نامه استفاده گردید.

جدول 1: یافته‌های توصیفی مربوط به متغیرها و نرمال بودن آن

متغیرها

تعداد

میانگین

انحراف معیار

آماره کولموگروف- اسمیرنف

سطح معنی‌داری

شرایط علی

384

55/4

664/0

249/0

000/0

پدیده محوری

384

44/4

840/0

269/0

000/0

زمینه‌ای

384

47/4

711/0

229/0

000/0

راهبردها

384

54/4

625/0

236/0

000/0

مداخله‌گر

384

61/4

648/0

282/0

000/0

پیامد

384

58/4

643/0

262/0

000/0

در بخش استنباطی برای این‌که مدل تدوین شده، مورد اعتباریابی قرار گیرد، ابتدا پرسش­نامه‌ای از نتایج بخش کیفی تدوین شد و سپس برای اینکه مشخص شود تعداد نمونه از کفایت لازم برای استفاده از تحلیل عاملی برخوردار است یا نه، از آزمون کفایت نمونه‌گیری کیزر-میر-اولکین که با علامت اختصاری KMO  مشخص می‌شود، مورد تحلیل قرار گرفت. مقدار آزمون کیزر، میر و اولکین برابر با (968/0) به‌دست آمد و با توجه به این‌که سطح معنا‌داری آزمون کرویت بارتلت کمتر از سطح خطای 5 صدم می‌باشد، از کفایت نمونه برخوردار است.

جدول 2: بررسی کفایت نمونه‌گیری

کفابت نمونه‌گیری کیزر-میر-اولکین

95/0

آزمون کرویت بارتلت

کای اسکوئر

343/27026

درجه آزادی

1540

سطح معنا‌داری

(sig)

000/0

در ادامه، معادلات ساختاری مربوط به مدل تحقیق برآورد شد.

 

شکل 2: مقادیر t برای روابط بین متغیرهای پژوهش مدل ساختاری در حالت معناداری (t-value)

در شکل 2 و 3 اطلاعات مربوط به مدل معادلات ساختاری نشان داده شده است و در کل نتیجه پژوهش حاکی از تأیید مدل پژوهش می‌باشد که در ادامه به تفصیل و تشریح آن پرداخته می‌‌شود. همان‌طور که ملاحظه می‌شود، مدل پژوهش از 6 بعد شراط علی، پدیده‌محوری، شرایط زمینه‌ای، راهبردها، عوامل مداخله‌گر و پیامدها تشکیل شده است.

شرایط علی حوادث، وقایع و اتفاقاتی هستند که به وقوع یا گسترش پدیده مورد نظر می‌انجامد. در این پژوهش شرایط علی شامل عوامل اقتصادی، اجتماعی، رسانه‌ای، جغرافیایی، سیاسی و عوامل مذهبی هستند.

بستر یا زمینه مجموعه مشخصه­های ویژه‌ای است که به پدیده مورد نظر دلالت می‌کند؛ یعنی محل حوادث و وقایع متعلق به پدیده. بستر نشانگر مجموعه شرایط خاصی است که در آن راهبردهای کنش و واکنش صورت می‌پذیرد. در این پژوهش، شرایط زمینه‌ای شامل رسانه، فضای مجازی، آموزش عالی، زیرساخت توسعه شهری، زیرساخت ارتباطی، زیرساخت فناوری، امکانات رفاهی و تنوع‌طلبی هستند.

شرایط مداخله­گر شرایط ساختاری‌ هستند که به پدیده مورد نظر تعلق دارند و بر راهبردهای کنش و واکنش اثر می‌گذارند. آن‌ها راهبردها را در درون بستر خاصی محدود یا تسهیل می‌کنند. در این پژوهش، شرایط مداخله‌گر شامل متغیرهای سن، جنسیت، شغل، تحصیلات، قرابت فرهنگی، توجه مسئولان و تبلیغات هستند.

راهبردها مبتنی بر کنش‌ها و واکنش­هایی برای کنترل، اداره و برخورد با پدیده مورد نظر هستند. راهبردهای مقصود داشته، هدفمند است و به دلیلی صورت می‌گیرد. در این پژوهش راهبردها شامل متغیرهای فرهنگ‌سازی، ارتقای سطح آگاهی، برنامه‌ریزی، جذابیت برنامه‌های رسانه ملی، تقویت فرهنگ دینی و ملی، غنی‌سازی برنامه‌های تلویزیونی و اهمیت دادن به فرهنگ‌های محلی هستند.

پیامدها نتایج و حاصل کنش­ها و واکنش‌ها هستند. پیامدها را همواره نمی‌توان پیش‌بینی کرد و الزاماً همان‌هایی نیستند که افراد قصد آن را داشته‌اند. پیامدها ممکن است است حوادث و اتفاقات باشند، شکل منفی به خود بگیرند، واقعی یا ضمنی باشند و در حال یا آینده به وقوع بپیوندند. در این پژوهش، پیامدها شامل متغیرهای تقویت فرهنگ تجسم‌یافته، تقویت فرهنگ عینیت‌یافته، تقویت فرهنگ نهادی، توسعه ارزش‌ها، توسعه فرهنگ ملی و تقویت وحدت ملی هستند.

پدیده موردنظر، ایده و فکر محوری، حادثه، اتفاق یا واقعه‌ای است که جریان کنش‌ها و واکنش‌ها به سوی آن رهنمون می‌شوند تا آن را اداره، کنترل و یا به آن پاسخ دهند. در این پژوهش، پدیده موردنظر شامل متغیرهای سبک زندگی انفعالی، ارتباطی و ابداعی هستند.

 

شکل 3: بررسی تأثیر متغیرهای پژوهش با مدل ساختاری در حالت ضرایب استاندارد

نتایج حاصل از برآورد مدل معادلات ساختاری را می‌توان به شرح زیر بیان کرد:

با توجه به این‌که مقدار ضریب شرایط علّی بر پدیده محوری برابر با 66/0 قرار دارد و مقدار t آن نیز برابر با 36/13 و بیشتر از مقدار بحرانی آن (96/1) در سطح 95 درصد به دست آمده است، نتیجه گرفته می‌شود که شرایط علّی بر پدیده محوری (سبک زندگی انفعالی، ارتباطی و ابداعی) تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد. همچنین با توجه به این‌که مقدار ضریب پدیده محوری بر راهبردها برابر با 224/0 قرار دارد و مقدار t آن نیز برابر با 201/3 و بیشتر از مقدار بحرانی آن (96/1) در سطح 95 درصد به دست آمده است، نتیجه گرفته می‌شود که پدیده محوری بر راهبردها تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد. از طرفی، مقدار ضریب شرایط زمینه‌ای بر راهبردها برابر با 434/0 قرار دارد و مقدار t آن نیز برابر با 188/6 و بیشتر از مقدار بحرانی آن (96/1) در سطح 95 درصد به دست آمده است، نتیجه گرفته می‌شود که شرایط زمینه‌ای  بر راهبردها تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد.

همچنین با توجه به این‌که مقدار ضریب عوامل مداخله‌گر بر راهبردها برابر با 313/0 قرار دارد و مقدار t آن نیز برابر با 667/3 و بیشتر از مقدار بحرانی آن (96/1) در سطح 95 درصد به دست آمده است، نتیجه گرفته می‌شود که عوامل مداخله‌گر بر راهبردها تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد. از طرفی مقدار ضریب راهبردها بر پیامدها برابر با 549/0 قرار دارد و مقدار t آن نیز برابر با 548/8 و بیشتر از مقدار بحرانی آن (96/1) در سطح 95 درصد به دست آمده است، پس نتیجه گرفته می‌شود که راهبردها بر پیامدها تأثیر مثبت و معنی‌داری دارد.

جدول 3: شاخص­ها  و مقادیر مربوط به مدل پژوهش

متغیر

شاخص استون گیسر (Q2)

پایایی ترکیبی

ضریب تعیین(R2)

آلفای کرونباخ

میانگین واریانس استخراجی

AVE˃0.4

راهبردها

573/0

943/0

822/0

929/0

706/0

شرایط زمینه­ای

-------

932/0

-------

917/0

603/0

شرایط علی

-------

948/0

-------

936/0

674/0

عوامل مداخله­گر

-------

932/0

-------

912/0

695/0

پدیده محوری

304/0

952/0

435/0

942/0

713/0

پیامدها

153/0

933/0

30/0

921/0

944/0

میانگین

343/0

 

519/0

 

 

GOF

552/0

 

بررسی ضریب آلفای کرونباخ مدل اندازه­گیری برای سنجش پایایی و ارزیابی پایداری درونی(سازگاری درونی) نشان داد که مقادیر آلفای کرونباخ برای تمامی متغیرها از مقدار 7/0 بیشتر بوده که بیانگر پایایی پرسش­نامه است. همچنین شاخص پایایی ترکیبی[14] مدل اندازه­گیری و همبستگی سوالات با یکدیگر در مدل نشان داد که مقادیر به­دست آمده برای هر سازه بالای 7/0 می‌باشد که نشان از پایداری درونی مناسب برای مدل‌ اندازه‌گیری دارد. بررسی معیارپایایی اشتراکی[15] و قابلیت تعمیم‌پذیری در یک نمونه دیگر از همان جامعه، نیز نشان داد که مقادیر به­دست آمده برای هر سازه بیشتر از 5/0 بود. معیار ضریب تعیین(R2) متغیرهای پنهان درون‌زای مدل محاسبه شد و نتایج با سه مقدار 19/0، 33/0 و 67/0 به عنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضریب تعیین ضعیف، متوسط و قوی مقایسه شد. با توجه به جدول 2، متوسط مقادیر ضریب تعیین  متغیرها برابر با 45/0 بوده که بزرگتر از مقدار 33/0 و نشان از برازش مناسب مدل دارد.

برازش کلی مدل نیز از طریق معیار GOF بررسی شد. این معیار فوق توسط تننهاوس و همکاران(2004) ابداع و طبق فرمول زیر محاسبه گزدید:

فرمول(1)                           

به‌طوری که میانگین Communalities نشانه میانگین مقادیر اشتراکی هر سازه بوده و Ave R2 سازه‌های درون‌زای مدل است. با توجه به جدول 3 و سه مقدار 01/0، 25/0 و 35/0 به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF و حصول عدد 552/0 برای این مدل، نشان از برازش بسیار مناسب مدل تحقیق است.نتی

بحث و نتیجه‌گیری

یکی از مقوله‌های مدل پارادایمی پژوهش، شرایط علی سبک زندگی است. شرایط علی سبک زندگی در بین جوانان و بزرگسالان اردبیل و پارس‌آباد به عوامل مختلفی از جمله: عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی، مذهبی و آداب و رسوم بستگی دارد. به عبارتی، شرایط اقتصادی فرد نظیر وضعیت مالی خوب، ضعیف یا متوسط، پشتوانه مالی خوب، برخورداری از مسکن مناسب و منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کند، عوامل اعتقادی، سیاست حاکم بر کشور، قوانین حمایتی و غیره، علل و عواملی هستند که مشخص می‌کنند فرد چه نوع سبک زندگی داشته باشد. به عنوان مثال، فردی که از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار است، سعی می‌کند در بهترین جای شهر ساکن شده و به لحاظ آرامش روحی و جسمی به خود رسیده و از محصولات با بالاترین کیفیت استفاده نماید؛ اما فردی که به لحاظ وضعیت اقتصادی در شرایط ضعیفی قرار دارد، به ناچار از محصولاتی استفاده می‌کند که توان خرید آن را داشته باشد. همچنین عوامل رسانه‌ای از جمله ضعف رسانه‌های داخلی به لحاظ کیفیت محتوا، میزان جذب مردم و عدم رضایت مردم از رسانه، در قبال رسانه‌های برون‌مرزی می‌تواند باعث تغییر سبک زندگی مصرفی مردم گردد.

مقوله دیگری که برای مدل پارادایمی سبک زندگی جوانان و بزرگسالان وجود دارد، شرایط زمینه‌ای و بستر حاکم بر سبک زندگی است. بستر یا زمینه، مجموعه مشخصه­های ویژه‌ای است که به پدیده مورد نظر دلالت می‌کند؛ یعنی محل حوادث و وقایع متعلق به پدیده. لذا مقوله‌هایی مانند رسانه، فضای مجازی، آموزش عالی، زیرساخت توسعه شهری، زیرساخت ارتباطی، زیرساخت فناوری، امکانات رفاهی و تنوع‌طلبی باعث شکل‌گیری شرایط زمینه‌ای حاکم بر سبک زندگی می‌شود. این مقوله‌ها مواردی است که زمینه و شکل‌گیری نوع سبک زندگی را مهیا می‌سازد. اگر امکانات رفاهی در خانه و شهر زیاد باشد، فرد می‌تواند در اوقات فراغت خود از آن‌ها استفاده نماید. اگر زیرساخت‌های شهری برای تفریح و سرگرمی مهیا شده باشد، فرد می‌تواند تفریحات خود را به بهترین شکل ممکن سپری کند. از طرفی اگر مراکز آموزش عالی در شهر وجود داشته باشد، افراد به سمت سبک‌های زندگی علمی حرکت خواهند کرد. همچنین اگر رسانه داخلی نتواند رضایت مردم را به خود جلب نماید، مردم به دنبال جایگزین کردن رسانه بیگانه خواهند رفت که این مسئله می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به سبک زندگی مصرفی مردم و فرهنگ جامعه وارد نماید. بنابراین زمینه‌ها و شرایط حاکم بر محل زندگی افراد می‌توانند باعث شکل‌گیری نوع سبک زندگی مصرفی افراد گردند.

مقوله دیگری که برای مدل پارادایمی سبک زندگی جوانان و بزرگسالان وجود دارد، شرایط مداخله‌گر بر سبک زندگی است. شرایط مداخله­گر شرایط ساختاری‌ای هستند که به پدیده مورد نظر تعلق دارند و بر راهبردهای کنش و واکنش اثر می‌گذارند. آن‌ها راهبردها را در درون بستر خاصی محدود یا تسهیل می‌کنند. سن، جنسیت، شغل، تحصیلات، قرابت فرهنگی، توجه مسئولان و تبلیغات از جمله مقوله‌هایی است که می‌تواند به عنوان متغیرهای مداخله‌گر در سبک زندگی به حساب آید. هر چقدر سن پایین باشد افراد بدون توجه به ماهیت الگوها و بیشتر به سبک تقلید کورکورانه سبک‌های مصرفی خود را شکل می‌دهند- ولی با افزایش سن، این روند حالت معکوس به خود می‌گیرد. سبک زندگی زنان و مردان در بسیاری از زمینه‌ها با یکدیگر متفاوت می‌باشد. همیچنین تحصیلات افراد نیز می‌تواند بر نوع سبک انتخابی تأثیرگذار باشد. قرابت فرهنگی با شهرهای مجاور و یا حتی با کشورهای مجاور می‌تواند در شکل‌گیری نوع سبک ندگی مصرفی اثرگذار باشد.

مقوله دیگری که برای مدل پارادایمی سبک زندگی جوانان و بزرگسالان وجود دارد، پدیده‌محوری است. پدیده مورد نظر، ایده و فکر محوری، حادثه، اتفاق یا واقعه‌ای است که جریان کنش‌ها و واکنش‌ها به سوی آن رهنمون می‌شوند تا آن را اداره، کنترل و یا به آن پاسخ دهند. مقوله‌ای که به عنوان مقوله محوری انتخاب می‌شود باید به قدر کافی انتزاعی باشد و بتوان سایر مقولات اصلی را به آن ربط داد. پدیده محوری شامل سه مقوله سبک زندگی انفعالی، ارتباطی و ابداعی است. سبک زندگی مصرفی انفعالی (مصرف به مثابه دستکاری) نظریه­هایی را شامل می‌شود که مصرف­کننده را منفعل فرض می­کند و مصرف را نوعی دستکاری از جانب قدرت می‌داند. آدورنو، هورکهایمر و مارکوزه از اساسی­ترین متفکران این حوزه می‌باشند. در سبک زندگی مصرفی ارتباطی، نگاه به مصرف به عنوان رسانه‌ای برای برقراری ارتباط فرض می‌شود و مصرف نوعی چشم و هم چشمی و رقابت و ایجاد ارتباط است. زیمل، وبلن، بوردیو، داگلاس و ایشروود از مهم­ترین متفکران این می‌باشند. سبک زندگی مصرفی ابداعی، مصرف به مثابه تولید ثانویه، متأثر از آرای فیسک و دو سرتو بوده و مصرف را نوعی تولید کننده معانی اجتماعی می‌داند.

مقوله دیگری که برای مدل پارادایمی سبک زندگی جوانان و بزرگسالان وجود دارد، راهبردهاست. راهبردها مبتنی بر کنش‌ها و واکنش­هایی برای کنترل، اداره و برخورد با پدیده مورد نظر هستند. راهبردها، مقصود داشته و هدفمند هستند و به دلیلی صورت می‌گیرد. در عین حال ممکن است برای اهدافی صورت پذیرد که مربوط به پدیده نیست، اما به هر حال پیامدهایی را برای پدیده در بر خواهد داشت. همواره شرایط مداخله‌گری نیز حضور دارند که راهبردها را سهولت می‌بخشند یا آن را محدود می‌سازند. مواردی از جمله: فرهنگ‌سازی، ارتقای سطح آگاهی، برنامه‌ریزی، جذابیت برنامه‌های رسانه ملی، تقویت فرهنگ دینی و ملی، غنی‌سازی برنامه‌های تلویزیونی، اهمیت دادن به فرهنگ‌های محلی به عنوان راهبردهای شکل‌دهی سبک‌های زندگی می­باشد؛ یعنی اگر این راهبردها و فرایندها در جامعه شکل بگیرند منجر به پیامدهای مثبتی در سبک‌های زندگی خواهد شد.

آخرین مقوله‌ای که در روش داده‌بنیاد مدنظر است، مقوله پیامدهاست. پیامدها نتیجه برنامه‌های پیاده­شده خواهد بود. پیامدها نتایج و حاصل کنش­ها و واکنش­ها هستند. پیامدها را همواره نمی­توان پیش بینی کرد و الزاماً همان­هایی نیستند که افراد قصد آن را داشته­اند. پیامدها ممکن است حوادث و اتفاقات باشند، شکل منفی به خود بگیرند، واقعی یا ضمنی باشند و در حال یا آینده به وقوع بپیوندند. همچنین این امکان وجود دارد که آن چه که در برهه‌ای از زمان پیامد به شمار می‌روند، در زمانی دیگر به بخشی از شرایط و عوامل تبدیل شوند. پیامدهای حاصل از شرایط علی، زمینه‌ای، مداخله‌گر، پدیده‌های محوری و راهبردهای سبک زندگی می‌تواند باعث شکل‌گیری تقویت فرهنگ تجسم‌یافته، تقویت فرهنگ عینیت‌یافته، تقویت فرهنگ نهادی، توسعه ارزش‌ها، توسعه فرهنگ ملی و توسعه وحدت ملی گردد. باتوجه به پیامدهای مطرح شده، می‌توان بیان کرد که اگر شرایط علی و شرایط زمینه‌ای توسط سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان کلان کشوری درست هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی شود، می‌توان در آینده انتظار تقویت فرهنگ اسلامی- ایرانی و همچنین تقویت سبک زندگی مصرفی مردم را داشت که خود آرامش و آسایش آحاد جامعه را در پی دارد.

در مورد مقایسه این مدل با سایر مدل‌های موجود در زمینه سبک زندگی مصرفی باید گفت که مدل‌ها و نظریه‌های موجود در زمینه‌های مختلف و با رویکردهای مختلف انجام شده، اما این پژوهش با رویکرد تجربه رسانه‌ای و ارتباطات رسانه‌ای و در بین جوانان استان اردبیل صورت گرفته است.

از جمله محدودیت‌های این پژوهش می‌توان به عدم بررسی این موضوع در بین اقشار مختلف جامعه اشاره کرد.

با توجه به یافته‌های پژوهش و در راستای بهبود سبک‌های مصرفی جوانان، پیشنهادهای زیر ارائه می گردد:

  • در راستای تقویت و بهبود سبک‌های زندگی مصرفی مردم، پیشنهاد می‌شود به تقویت و غنای برنامه‌های تلویزیونی ملی و استانی پرداخته شود و در این مسیر از جوانان نخبه و کوشا استفاده گردد و تغییرات مناسب در نهاد رسانه‌ای کشور صورت پذیرد.
  • پیشنهاد می‌شود در رسانه ملی به تقویت برنامه‌های طنز که می‌تواند به جذب بیشتر بینندگان تلویزیونی منجر گردد و باعث جلوگیری از تماشای شبکه‌های خارجی شود، توجه شود و در واقع رسانه با مردم باشد.
  • پیشنهاد می‌شود به فرهنگ‌های محلی اهمیت داده شود و سطح آگاهی مردم از طریق برنامه‌های مختلف افزایش یابد که لازمه این کار جلب رضایت مردم از رسانه ملی می­باشد.
  • همچنین پیشنهاد می‌شود موضوع پژوهشی حاضر در بین اقشار مختلف جامعه مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
  • منابع

    • امام جمعه­زاده، سید جواد؛ مرندی، زهره؛ رهبرقاضی، محمودرضا و سعیدی ابواسحقی، لیلا. (1392). «بررسی رابطه مصرف رسانه و سبک زندگی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان». فصلنامه پژوهش­های ارتباطی. 20 (2)، صص101-120.
    • تن، الکسیس اس. (1388). نظریه­ها و پژوهش­های ارتباط جمعی. نعیم بدیعی. تهران: انتشارات همشهری
    • حاجیانی، ابراهیم. (1391). الگوهای سبک زندگی ایرانیان. تهران: پژوهشکده مرکز تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام
    • خورشیدی زگلوجه، رضا؛ ­پور گتابی، حبیب و کرم­پور، روزا. (1397). «بررسی عامل­های سبک­زندگی در خانواده­های روستایی با مطالعه­ای در بین خانواده­های روستایی شهرستان بستان­آباد». مطالعات جامعه­شناسی. 10 (38)، صص 119-137.
    • خیری، حسن. (1389). دین، رسانه، ارتباطات اجتماعی؛ پیش درآمدی بر نظریه ارتباطات اسلامی. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
    • زارع، بیژن و فلاح، مهدی. (1391). «بررسی سبک زندگی جوانان در شهر تهران و عوامل موثر بر آن». فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران. 5(4)، صص 75-105.
    • زردشت، رقیه؛ تدین فر، موسی­الرضا؛ رهنما، فاطمه؛ اکبرزاده، رویا؛ استاجی، زهرا و نجار، لادن. (1348). «بررسی سبک زندگی در ساکنین شهر سبزوار». مجله علمی- پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار. 13(3)، صص 134-139.
    • سلیمی، محمد و صالحی امیری، سیدرضا. (1396). «الگویی مطلوب از شاخص­های سنجش امور فرهنگی در رسانه ملی». دوفصلنامه علمی پژوهشی مطالعات فرهنگی اجتماعی حوزه. 1(1)، صص 27-62.
    • شریفی، احمد حسین. (1391). «سبک زندگی به عنوان شاخصی برای ارزیابی سطح ایمان». فصلنامه معرفت فرهنگی اجتماعی. 3(3)، صص 49-62.
    • شهابی، محمود و قائم پور، محمدعلی. (1399). «مرزبندی و ترددهای فرهنگی در میان گروه‌های سبک زندگی مختلف در شهر تهران». فصلنامه مطالعات فرهنگ- ارتباطات. 21(51)،صص 229-260.
    • صادقی، سوسن. (1395). «بررسی تأثیر تماشای برنامه­های شبکه اول تلویزیون بر سبک زندگی ساکنین شهر تهران». پایان­نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور، دانشکده مدیریت تهران غرب، رشته مدیریت رسانه.
    • صدیقی، مهرنوش؛ چراغی، مصطفی و هاشم زاده، پژمان. (1400). «بررسی نوع سبک زندگی و اثرات آن بر بیماری­های قلبی عروقی». علوم پیراپزشکی و بهداشت نظامی. ۱۶ (۱)،صص 46-56.
    • صمدی، منصور. (1386). رفتار مصرف­کننده. تهران: آییژ
    • فاضلی، محمد. (1382). مصرف و سبک زندگی. قم: صبح صادق
    • فتحی، حبیب­اله و جعفری، علی. (1396). «رابطه مصرف رسانه­ای با تغییر سبک زندگی». فصلنامه مطالعات رسانه­های نوین. 3 (9)، صص 222-255.
    • فتحی، سروش و مختارپور، مهدی. (1393). «بررسی نقش و تاثیر رسانه‌های نوین تصویری در تغییر سبک زندگی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات تهران)».مطالعات توسعه اجتماعی ایران. 6(2)، صص 101-118.
    • فیاض، آرش. (1390). کارکرد و تأثیرات رسانه­ها در برخی بحران­های اجتماعی کشور در رسانه­ها و فرهنگ عمومی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
    • کاظمی، عباس. (1392). پرسه­زنی و زندگی روزمره ایرانی. چاپ اول، تهران: فرهنگ جاوید
    • کاوه­فیروز و صارم، اعظم. (1396). «بررسی تأثیر مؤلفه­های سبک زندگی بر نگرش دختران مجرد در باب ازدواج». مسائل اجتماعی ایران. 8 (1)، صص 72-96.
    • کاویانی، محمد. (1390). «کمی­سازی و سنجش سبک زندگی اسلامی». مجله علمی پژوهشی روان­شناسی و دین. 4(2)، صص 27-44.
    • کرمی، امیر. (1395). «بررسی تأثیر شبکه­های فارسی زبان ماهواره­ای بر تحول سبک زندگی عمومی با تأکید بر فعالیت­های روزمره در بین دختران 18 تا 35 سال ساکن منطقه 5 تهران». پایان­نامه کارشناسی ارشد، رشته علوم ارتباطات، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق.
    • کلانتری، اسماعیل؛ کلانتری، ابراهیم؛ محمودی، فاطمه و مقامی، حمید. (1394). «ارائه چارچوب مفهومی سبک کسب و کار اسلامی». فصلنامه مدیریت اسلامی. 23(3)، صص 123-142.
    • کوهی، کمال؛ عباس­زاده، محمد و بی­شک، علی خواجه. (1393). «بررسی تأثیر رسانه­های داخلی و خارجی بر میزان پایبندی به سبک زندگی دینی در بین شهروندان 15-65 شهر تبریز». پژوهش­های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی. 3 (1)، صص 79-94.
    • کیانی، مژده و صالحی، خدیجه. (1398). «تاثیر سرمایه فرهنگی بر سبک زندگی جانبازان جنگ تحمیلی شهر نجف آباد». مجله مطالعات ملی. 20 (77)، صص 145-160.
    • مظفری­نیا، سهراب و قاسم­پور، مریم. (1396). «بررسی رابطه بین سبک زندگی متأثر از فضای مجازی و طلاق عاطفی در شهر ایلام». فصلنامه علمی ترویجی فرهنگ ایلام. 18 (56 و 57)، صص 1721-191.
    • موسوی، سیده سکینه و معظمی، شهلا. (1400). «بررسی اثربخشی سبک زندگی زنان بی خانمان بر بزه­دیدگی آنان». پژوهش­های حقوق جزا و جرم شناسی. 9(17)، صص 51-74.
    • مهاجرانی، علی اصغر؛ حقیقتیان، منصور و یوسف نیا، مهدی. (1394). «بررسی تأثیر شهرنشینی بر سبک زندگی ساکنان روستاهای تبدیل شده به شهر در ایران (نمونه موردی: شهرستان­های خواف و رُشتخوار در استان خراسان رضوی)». مطالعات توسعه اجتماعی- فرهنگی. ۴ (۲)، صص۱0۳-۱2۳.
    • نجارزاده، محمد. (1391). «بررسی‌ تفاوت‌های سبک زندگی گروه‌های‌ شهری و روستایی در ارتباط با جهانی‌شدن فرهنگی‌ (مطالعه موردی: اصفهان و روستاهای آن)». جامعه­شناسی کاربردی، 23(4)، صص143-164.
    • نوری لنگ، سمانه؛ امیدی، اسماعیل و شریفی طاسکوه، رفعت­الله. (1396). «بررسی تأثیر رسانه­های جمعی خارجی و شبکه­های ماهواره­ای بر سبک زندگی». فصلنامه دانش انتظامی گیلان. 6 (21)، صص 102-119.
    • Adler, Alfred. (1956). The Individual Psychology of Alfred Adler. New York: Basic Books Inc.
    • Braun, V. & Clarke, V. (2006), “Using thematic analysis in psychology”, Qualitative Research in Psychology, Vol. 3, No. 2, Pp. 77-101.
    • Chukwuere, J. E., & Chukwuere, P. C. (2017). “The impact of social media on social lifestyle: A case study of university female students”.Gender and Behavior, 15(4), 9966-9981.
    • Cockerham, W. C. (2005). “Health lifestyle theory and the convergence of agency and structure”. Journal of Health and Social Behavior, 46, 51-67.
    • Khan, H., Razi, A., Ali, S. A., & Asghar, A. (2011). “Identifying consumer lifestyle”. Interdisciplinary Journal of Contemporary Research in Business, 3(8), 249-268.
    • Potter, W. J. (2010). “The state of media literacy”.Journal of broadcasting & electronic media, 54(4), 675-696.
    • Suliburska, J., Bogdanski, P., Pupek-Musialik, D., Glod-Nawrocka, M., Krauss, H., & Piatek, J. (2012). “Analysis of lifestyle of young adults in the rural and urban areas”. Annals of Agricultural and Environmental Medicine, 19(1).
    • Wang, L., Luo, J., Gao, W., & Kong, J. (2012). “The effect of Internet use on adolescents’ lifestyles: A national survey”.Computers in Human Behavior, 28(6), 2007-2013.