نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 معاون فرهنگی و امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان استان
2 استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
3 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان بالای 18 سال شهر تبریز به انجام رسید. روش پژوهش، پیمایش و جامعه آماری آن شهروندان بالای 18 سال شهر تبریز بودند. حجم نمونه برابر با 300 و شیوه نمونه گیری، خوشهای چند مرحلهای بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و از روشهای آماری در سطح توصیفی و استنباطی از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه F استفاده شد.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. در بررسی میزان همبستگی بین متغیر سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان میتوان گفت بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف مضهود است. بررسی همین ضریب همبستگی در مورد رابطه متغیر سرمایه اقتصادی با نگرش به ارزش فرزندان حاکی از آن است که بین دو متغیر رابطه معکوس و نسبتا قوی وجود دارد. در نهایت بررسی رابطه بین مدیریت بدن و نگرش به ارزش فرزندان نیز حاکی از این است که بین دو متغیر رابطه معکوس مضهود است که این رابطه تنها در بعد کنترل وزن و تناسب اندام معنادار میباشد. در تحلیل چند متغیره نتایج حاکی از این است که مجموع متغیرهای مستقل واردشده به مدل توانسته اند 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. بررسی نتایج مربوط به تفاوت میانگین متغیر نگرش به ارزش فرزندان برحسب متغیرهای زمینه ای پژوهش نیز نشان میدهد میانگین نگرش به ارزش فرزندان برحسب متغیرهای وضعیت اشتغال و منطقه مسکونی متفاوت و معنادار میباشد. در مجموع با توجه به اینکه جامعه ایران همانند بسیاری از جوامع درحالتوسعه تحت تاثیر مدرنیته و صنعتیشدن قرار دارد و با توجه به نقش سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در نگرش به ارزش فرزندان، جهت حفظ جوانی جمعیت و آینده کشور لازم است برنامهریزیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در زمینههای مختلف به انجام برسد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Investigating social factors related to the attitude towards the value of children among citizens (Study case: citizens over 18 years of age in Tabriz city)
نویسندگان [English]
- amir taghizadeh 1
- mohammadhoseyn banifatameh 2
- tavakol aghayari hir 3
1 deputy minister of culture and youth affairs
2 Professor of Social Sciences Department of Tabriz University
3 Associate Professor, Department of Social Sciences, University of Tabriz
چکیده [English]
In examining the degree of correlation between the variable of cultural capital and the attitude towards the value of children, it can be said that there is an inverse and weak (-0.185) and the two variables at confidence level of 99% (0.001).Examining the same correlation coefficient regarding the relationship between the economic capital variable and the attitude towards the value of children indicates that there is an inverse and relatively strong relationship between the two variables (-0.314) and significant at the 99% confidence level (0.001). Finally, the examination of the relationship between body management and attitude towards the value of children also indicates that there is an inverse relationship between the two variables, which is significant (0.028) only in the aspect of weight control and fitness (-0.127). be In the multivariate analysis, the results indicate that the total of independent variables included in the model were able to explain 30% of the changes in the dependent variable.Examining the results related to the difference of the average variable of attitude towards the value of children according to the background variables of the research also shows that the average attitude towards the value of children according to the variables of employment status and residential area is different and significant. In general, considering that Iranian society, like many developing societies, is under the influence of modernity and industrialization, in order to preserve the youth of the population and the future of the country, economic, cultural and social planning in various fields is necessary.
کلیدواژهها [English]
- Child value
- fertility
- population youth
- fitness
- social capital
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان
(مورد مطالعه: شهروندان بالای 18 سال شهر تبریز)
امیر تقیزاده[1]
محمدحسین بنیفاطمه[2]
توکل آقایاری هیر[3]
تاریخ دریافت مقاله: 13/04/1403
تاریخ پذیرش مقاله: 13/06/1403
مقدمه
خانواده[4] این روزها به شدت مورد توجه و مورد مطالعه است. در کشورهای توسعهیافته تغییرات جاری خانواده به حدی است که برخی از «زوال خانواده» صحبت میکنند و برخی جهت ارائهی چارچوبی برای مطالعه آن، اصطلاح «گذار جمعیتی دوم[5]» را به کار میبرند. در کشورهای در حال توسعه نیز، در اثر تعامل عوامل و شرایط درونی با تاثیرات بیرونی، خانواده دچار تغییرات شده است و میرود تا به طور اساسی دگرگون شود. در کشور ما نیز این روزها ضرورت توجه به خانواده و مطالعه آن به طور فزایندهای احساس میشود. غالبا چنین فرض شده است که وقتی ساختارهای سنتی خانواده تحت تاثیر تغییرات اجتماعی و اقتصادی در جهت جایگزینی با ساختارهای خانواده مدرن حرکت میکند، مجموعه جدیدی از اخلاقیات و ارزشهای تازه در رابطه با باروری نیز جایگزین ارزشهای قبلی میشود. به عبارت دیگر دقیقتر خانواده مدرن با تولید مجموعهای از ارزشها و ایدهآلهای جدید، رفتارهای باروری زوجها را در جهت باروری پایینتر تغییر میدهد. اگرچه میزانهای باروری نمود عینی و آشکار باروری در سطح اجتماعی است، اما این نمود حاصل جمع تصمیم تک تک زنان، زوجین و خانوادهها است و مقوله فرزندآوری در حوزه خصوصی در سطح خرد صورت میگیرد (محمودی و صادقی، 1393: 2).
مردم و به عبارتی دیگر جمعیت[6] در مرکز توسعه پایدار[7] قرار دارند و تاثیرگذار در امر توسعه خواهند بود؛ در دهههای اخیر تعداد جمعیت 60 ساله و بالاتر نسبت به جمعیت جوان با شیب تندی روبه افزایش است (چشماندازهای جمعیت جهان: بازبینی [8]2017، 2018: 1-10).
ارزشهای خانوادگی[9] متشکل از مجموعه پیچیدهای از ارزشهای در هم متداخل از جمله ارزشهای ازدواج، همسرداری، فرزندآوری و ... است. در این بین ارزشهای فرزندآوری مقولهای است که میتواند نقش مهمی در تغییرات سطوح باروری و به دنبال آن تغییرات رشد جمعیتی یک جامعه ایفا کند. مفهوم ارزش فرزندان[10] مجموعه منافعی هستند که والدین با داشتن فرزندان دریافت میکنند. ارزش فرزندان به دو دسته ارزشهای مثبت و منفی تقسیمبندی میشوند. ارزشهای مثبت فرزندان شامل منافع عاطفی، اقتصادی، کسب هویت، دستیابی به کمال و تداوم خانواده است و ارزشهای منفی شامل هزینههای عاطفی، اقتصادی، خانوادگی، جسمانی و محدودیتها و فرصتهای از دست رفته است. ارزش فرزندان، به عنوان مجموعهای از متغیرهای مستقل در تعیین تعداد فرزندان و تصمیمگیری والدین، در این باره نقش بسزایی دارند. ارزشهای فرزندان را میتوان از بررسیهایی که از نگرشهای مثبت و منفی والدین نسبت به فرزندان دارند شناسایی کرد؛ ارزشهای فرزندان مطابق تحولات اقتصادی- اجتماعی هر جامعه تغییر مییابد. ارتقاء مولفههای توسعه از جمله گسترش شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات زنان و به دنبال آن اشتغال بیشتر آنها علاوه بر آنکه ازدواج را افزایش داده، میل به فرزندآوری را در بین زنان کاهش داده است (مشفق و عشقی، 1391: 94-95).
چنانچه میزان باروری کل به میزان زیادی به زیر سطح جایگزین (دو فرزند به ازای یک زن) سقوط کند، نه تنها جمعیت سالخورده شده و شاخص وابستگی اقتصادی افزایش مییابد، دولتها نیز به شدت درگیر مشکلاتی نظیر تامین نیروی کار فعال، بحران سازمانهای بازنشستگی و نظام خدمات بهداشتی و درمانی میشوند (لی و ماسون[11]، 2014: 229-234). همچنین در طولانی مدت مسئله جانشینی نسلی نیز میتواند دچار مشکل شود.
در زمینه عوامل موثر بر نگرش به ارزش فرزندان به عوامل مختلفی میتوان اشاره داشت؛ تحقیقات مختلفی به تاثیرگذاری متغیرهایی اعم از دینداری و جهتگیری مذهبی[12] (مدیری، 1396؛ عباسزاده و همکاران، 1398؛ کلانتری و همکاران، 1389؛ ساعی قرهناز، 1395)، رسانه و شبکههای اجتماعی[13] (عباسزاده، 1398؛ سفیری و همکاران، 1396؛ دیلن و سینگ[14]، 2010؛ خاتون[15]، 2011؛ قربانی و همکاران، 1395)، تحصیلات، اشتغال و درآمد[16] (هاشمینیا و همکاران، 1396؛ ؛ نقیبالسادات و همکاران[17]، 2010؛ سیاهپوش و ارجمند، 1395)، سرمایه اجتماعی و فرهنگی[18] (قدرتی و همکاران، 1390؛ رسولزاده و همکاران، 1395؛ کاوه فیروز و همکاران، 1395)، سبک زندگی[19] (رسولزاده و همکاران، 1395؛ پروینیان، 1397؛ سیاهپوش و ارجمند، 1395) و خانوادهگرایی[20] (عباسزاده و همکاران، 1398) در نگرش و به فرزندآوری و ارزش فرزند اشاره داشتهاند.
از سویی دیگر معنا و جایگاه ارزش فرزند، از چند دهه اخیر در ایران تغییر یافته و هر نسل از زنان برداشت متفاوت از نقش و ارزش فرزند در خانواده دارند. این تغییر از ان جهت بوده است که خانواده در معرض تغییر و دگرگونی است. خانواده در جهان امروز، بیش از گذشته در معرض تغییر و دگرگونی است (اوجاقلو و همکاران، ۱۳۹۳: ۴۰۹). شهر تبریز یکی از شهرهای صنعتی ایران است که تحولات بسیاری را به لحاظ گسترش شهرنشینی و صنعتی شدن تجربه کرده است و تغییرات ارزشی مطابق با این تحولات اجتماعی امری محتمل به نظر میرسد؛ ارزش فرزندان و نگرش به باروری نیز یکی از ارزشهایی است که تحت تاثیر این تحولات، تغییرات قابل مشاهدهای را داشته است؛ با توجه به مطالب مذکور در این پژوهش محقق در پی پاسخگویی به این سوالات میباشد: نوع نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان بالای 18 سال شهر تبریز چگونه است؟ عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش به ارزش فرزندان کدامند؟
ادبیات پژوهش
در مرور نظریات مطرح در حوزه فرزندآوری و به طور کلی تحولات مربوط به آن، هر یک از نظریههای مطرح از دیدگاه خاصی به این موضوع نگریسته و آن را تبیین میکنند. ارزشها[21] را میتوان در زمره مهمترین عوامل تعیینکننده جهتهای رفتاری اعضای جامعه و نیز زیربنای نظم اجتماعی دانست؛ چرا که تا زمانی که ارزشهای یک جامعه تغییر نکند، در آن جامعه تغییری مشاهده نخواهد شد. ارزشهای اجتماعی دیرپا و ماندگارند و یک شبه تغییر نمییابند، همانگونه که استقرار ارزشها دیر زمانی طول میکشد، تغییر آنها و جایگزینی ارزشهای جدید نیز به همین سیاق بوده است و به مرور زمان و به تدریج صورت میگیرد. در دهههای اخیر با تغییر ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران در نتیجه بهبود شاخصهایی همچون افزایش شهرنشینی، صنعتی شدن، افزایش تحرک اجتماعی و مهاجرت، جوانی جمعیت، توسعه شبکه حمل و نقل عمومی، توسعه وسایل ارتباط جمعی و توسعه نهادهای اجتماعی جدید مانند آموزش و پرورش و دانشگاه زمینه مساعدی برای بروز تغییراتی در ارزشها و نگرشهای اعضای خانواده ایرانی به وجود آمده است؛ به گونهای که از روابط والدین و فرزندان تحت تاثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی جدید قرار گرفته و دگرگونیهایی در آن پدید آمده است.
طبق نظریه کلاسیک انتقال جمعیتی (مدرنیزاسیون[22]) باروری در کشورهای توسعهیافته به لحاظ هزینه و منافع از اهمیت عمدهای برخوردار است. در این جوامع فرهنگ و تحصیلات هر دو احتمال پذیرش اولیه ایدههای جدید را فراهم میآورد؛ پس از آن امیدها برای مصرف افزایش مییابد و همچنین شان اجتماعی زنان با اشتغال آنها در بیرون خانه افزایش یافته و افزایش هزینههای نسبی فرزندان را به همراه دارد. اگر در جامعهای توسعه، نوسازی و ارزشهای مربوط به آن وارد شود، افراد جامعه برای اینکه بخواهند از لذتهای همراه نوسازی مانند اشتغال و تحصیلات بهرهمند شوند یا در این جریان به فردگرایی و استقلالطلبی برسند و همچنین به دلیل اینکه زنان شاغل در بیرون از خانه نمیتوانند باردار شوند و از فرزند خود مراقبت کنند، باروری خود را پایین میآورند و تا حدی مراقبت از فرزندان خود را به اقوام یا مراکز مراقبت از کودکان (نظیر مهدکودکها) میسپارند. از سوی دیگر بر طبق نظریه گذار دوم جمعیتی[23] به دنبال ایجاد جنبشهای اجتماعی، آگاهی جوامع به دنبال تکنیکهای مدرن در آموزش عمومی و بهبود بهداشت که به جامعهای وارد میشود فزایش مییابد که به دنبال آن منزلت اجتماعی زنان اهمیت پیدا میکند و در نتیجه ازدواج و باروری زودهنگام نیز دچار دگرگونی میشود. به طوریکه جریان فردگرایی باعث تغییر نگرش نقش سنتی زنان به عنوان مادر و همسر شده و ایدهآلهای جدید در تضاد با باروریهای بالا قرار خواهند گرفت و در نتیجه گرایش به باروری کمتر ایجاد شده و موالید محدود میشوند (ترابی و شیدایی، 1398: 37).
نظریه نوگرایی[24] گویای این است که نوسازی فیزیکی محیط و بازسازی اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی در جامعههای گوناگون میتواند تا اندازهای میزان باروری را تغییر دهد و باعث شود روحیه آیندهنگری و گرایش به زندگی همراه با آسایش و شادکامی باشد، در اذهان مردم جاری گردد. این نظریه، دنبال میکند که پیشرفت و توسعه و فناوری بر زندگی مردم حتی در زمینههای عاطفی و ارزشی تاثیر میگذارد و میتواند تغییراتی در ارتباط با کاهش میزان موالید به وجود اورد. این چارچوب همچنین بر وابستگی متقابل افراد و تعامل اجتماعی آنها تاکید دارد و اینکه تغییرات در آگاهی و رفتارهای برخی افراد دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد (چمنی و همکاران، 1394: 141).
در بین نظریههای اقتصادی، نظریه لیبنشتاین بر این فرض استوار است که منفعت یا عدم منفعت اقتصادی فرزندان عاملی است که در تصمیمگیری والدین در مورد تعداد فرزندان تاثیر میگذارد. وی در نظریه هزینه و منافع فرزندان معتقد است که در تحول از تولید خانوادگی به تولید سرمایهداری، بچهدار شدن به دلیل مخارج تحصیل و تربیت آنها کمتر و کمتر اقتصادی شده است. همچنین در اقتصادهایی که تورم فشار شدیدی بر مردم فقیر و متوسط میآورد، ناتوانی در تغذیه کودکان، تهیه لباس و سایر تسهیلات برای والدین بار سنگینی است و فشار تورم مانع باروری است (کلانتری و همکاران، 1384: 142).
به باور وی منفعت یا عدم منفعت اقتصادی عاملی است که باعث میشود والدین تصمیم بگیرند که چه تعداد فرزند داشته باشند. از این رو ایجاد تعادل بین رضایتمندی اقتصادی و هزینههای نگهداری فرزند زیربنای اصلی نگرش مردم در مورد تعداد فرزند است. به طور کلی در مدلهای اقتصادی رفتار باروری برحسب خصوصیات اقتصادی و کارکرد فرزندان توضیح داده میشود. این والدین و مخصوصا پدران هستند که سبک زندگی و مقررات و ضوابط حاکم را در تمامی زمینههای حیاتی و از جمله رفتار باروری و تنظیم خانواده مشخص میکنند (بگی و همکاران، 1400: 64).
از نظر بکر نیز فرزند به عنوان کالای مصرفی در نظر گرفته میشود که تصاحب آن مستلزم صرف پول و زمان از سوی والدین است. بکر میگوید: همان طوری که خانوادهها در مورد گزینش یک کالا تصمیم میگیرند، در مورد داشتن فرزند نیز تصمیمگیری میکنند. به باور بکر، حرکت اصلی باروری در جامعه را رفتارهای اقتصادی انسان دیکته میکند (کلانتری و همکاران، 1389: 87).
ارزش فرزندان مفهومی است که مطابق تحولات اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی هر جامعه تغییر مییابد و به طور کلی، مجموعه چیزهای مثبت و منفی هستند که والدین با داشتن فرزند دریافت میکنند. از نظر فاوست ارزشهای خاص در نیازهای روانشناختی خاص قرار گرفتهاند که به ساختارهای اجتماعی متصل شدهاند، با تنوعات فرهنگی و تغییرات اجتماعی مرتبط و تکمیلکننده برخی جنبههای پدر و مادرشان هستند. وی با توجه به مطالعات مقایسهای، دستهبندی دیگری از ارزش عمومی مثبت و منفی فرزندان ارائه میدهد. وی مقولههای مربوط به ارزشهای مثبت فرزندان را با عنوان 5 مقوله منافع احساسی (خوشی و سرور در زندگی والدین و موضوع عشق و محبت و همدمی برای والدین)، منافع و امنیت اقتصادی (کمک در کارهای خانه، سهم داشتن در درآمد خانه، امنیت دوران پیری و .....)، تقویت و توسعه خود (تجربه بزرگ و تربیت کردن فرزندان، افزایش مسئولیتپذیری والدین، عضو کامل اجتماع پذیرفته شدن زوجین با داشتن فرزند)، کسب هویت با فرزندان (لذت بردن از تماشای رشد فرزندان، افتخار کردن به فضیلت و کمال فرزندان) و پیوستگی و تداوم خانواده (فرزندان فرجام طبیعی ازدواج، کمک به تقویت پیوند ازدواج زن و شوهر، ادامهدهنده نام خانوادگی) بیان کرده است. ارزشهای منفی یا همان هزینهها را نیز با 5 مقولهی هزینههای احساسی (نگرانی درباره سلامت فرزندان، رفتار فرزندان)، هزینه اقتصادی (هزینههای پوشاک، تحصیل و دیگر مخارج فرزندان)، محدودیتها و هزینههای فرصت از دسترفته (آزادی کمتر زندگی اجتماعی، زندگی حرفهای و علایق شخصی)، مسائل خانوادگی (مشاجره زن و شهر بر سر تربیت فرزندان، کم رنگ شدن روابط زن و شوهر) و زحمات (اضافه شدن کارهای خانگی، کم خوابی و خستگی و ....) سنجیده است (فاوست، 1974؛ برگرفته از هاشمینیا و همکاران، 1396: 76-77).
یکی از نظریههایی که در تبیین رفتار باروری به مفهوم فرهنگ و نقش هنجارها و ترجیحات در رفتار اشاره کرده است، نظریه لیوین و اسکریمشاور است. در نظر این دو مولف، فرهنگ[25] نظام سازمانیافتهای از معانی مشترک و رایج میان مردم است. مجموعهای از مفروضات اساسی و تصوراتی که قوانین و عقاید را ایجاد میکند، اما مجموعهای مفروضات اساسی و تصوراتی که قوانین و عقاید را ایجاد میکند، اما قابل تقلیل به آنها هم نیست. یک مدل فرهنگی شامل دو جنبه هستیشناسی و هنجاری است (دلالتهایی بر آنچه هست و آنچه که باید باشد) که به صورت کد نمادین واحدی برای افراد مشترک است. مفهوم مورد تاکید در این مدلها، عقلانیت فرهنگی است. عقلانیت فرهنگی آشکار میسازد که مثلا رفتار باروری در کدام موقعیت مجاز و در کدام موقعیت باید با محدودیت همراه باشد. برای یک جمعیت خاص عقلانیت فرهنگی الگوی باروری شامل مجموعهای از مفروضات فرهنگی است که بعضی از آنها منطقی (سازگار با شرایط واقعی) و برخی دیگر غیر منطقی (منعکسکننده هنجارهای سنتی) هستند، اگرچه مردم همه آنها را در مجموع پذیرفتهاند و فعالیتهای مرتبط با باروری نظیر تولد، شیردهی، فاصله فرزندان، مراقبت از کودک و نظایر آن را شامل میشوند. به بیان دیگر عنصر واسطهای در اثرگذاری تعیینکنندههای بلافصل و واسطهای در نتیجه باروری است. مطالعه و شناخت محیط فرهنگی عاملان، به عنوان بستر شکلگیری کنش و بررسی هنجارهای حاکم بر رفتار کنشگران، توضیح مناسبی از سازوکار عوامل موثر بر رفتار ارائه خواهد داد. لیوین و اسکریم شاو بر نقش هنجارهای فرهنگی تاکید میکنند و معتقدند که عقلانیت فرهنگی است که برای انسانها موقعیت مجاز و غیرمجاز رفتار باروری را تعیین میکند. از این رو پیشنهاد میکنند که برای درک رفتار کنشگران باید محیط فرهنگی آنان و هنجارهای حاکم بر آن محیط را شناخت؛ بر همین اساس اگر محیط فرهنگی از طریق خویشاوندان و دوستان زن، او را تشویق به داشتن فرزند دیگر کنند، گرایش او به داشتن فرزند دیگر بیشتر از زنی است که هیچ تشویقی از نزدیکان و دوستان خود دریافت نمیکند و ترغیب به این کار نمیشود (صادقی و سرایی، 1395: 7-8).
به نظر بوردیو انتخاب تحت تاثیر سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی افراد قرار میگیرد. سرمایه اقتصادی در نظام تولیدی اشاره دارد که به مفهوم مارکسی سرمایه نزدیک است. سرمایه اجتماعی به شبکه آشنایان و روابط گروهی مربوط میگردد که فرد در درون آن قرار گرفته است و میتواند به نفع خود استفاده کند و مفهوم سرمایه فرهنگی نزدیک به مفهوم وبری سبک زندگی است که شامل مهارتهای خاص، سلیقه، نحوه سخن گفتن، مدرک تحصیلی و شیوههایی میگردد که فرد از طریق آن خود را از دیگران متمایز میسازد. به عبارتی به فرد اجازه میدهد از طریق آن به منزلت دست یابد. سرمایه فرهنگی بر مبنای نظر بوردیو دو منبع دارد: نخست عادتوارهها در زندگی خانوادگی. دوم تحصیلات. از دیدگاه بوردیو تحصیلات از جمله متغیرهای بسیار مهمی است که می تواند حتی جانشین عادت واره خانوادگی شود، بالاخره سرمایه نمادین که شامل کاربرد نمادهایی میگردد که فرد به کار میگیرد تا به سطوح دیگر سرمایه خود مشروعیت بخشد ( بوردیو 1984، به نقل از ابراهیمی و همکاران، 1390: 132).
به طور کلی سرمایه به منابع یا قابلیتهای در اختیار فرد یا موقیعتی اشاره دارد که از نفوذ اجتماعی یا رواج برخوردار باشد. سرمایه هرگونه خاستگاه و سرچشمه در عرصهای اجتماعی است که در توانایی فرد برای بهرهمندی از منافع خاصی که در این صحنه حاصل میگردد، موثر واقع شود. اشکال گوناگون سرمایه که تحت کنترل کارگزاران گوناگون قرار دارند، شانسهای برنده شدن در هر بازی را تعیین میکنند. گروههایی که به بیشترین میزان سرمایه دسترسی دارند، در فضایی قرار میگیرند که بوردیو آن را «میدان قدرت[26]» مینامد. جایگاههای عوامل گوناگون درون یک زمینه را مقدار و اهمیت نسبی سرمایهای که این عوامل دارند تعیین میکند. مجموع سرمایههای یک فرد است که به فرد اجازه میدهد تا سرنوشت خود و دیگران را تحت نظارت بگیرد. در میان اشکال متفاوت سرمایه، سرمایه اقتصادی و فرهنگی مناسبترین معیارهای تمایزگذاری را به منظور برساختن فضای اجتماعی در جوامع توسعهیافته فراهم میکنند. بنابراین موقعیت عاملان در فضای طبقات اجتماعی به حجم و ساختار سرمایه آنها بستگی دارد (بوردیو، ۱۹۹۹؛ چمنی و همکاران، 1395: 142-143). مفهوم دیگری که بوردیو به آن اشاره دارد، مفهوم سبک زندگی است که وی سبک زندگی را در مطالعه اول، داراییای (کالاهای تجملی یا فرهنگی) میداند که افراد دور خود جمع کردهاند؛ مانند خانه، ویلا، ماشین، عطرها، لباسها و ...؛ دوم، فعالیتهایی که با آن خود را متمایز نشان میدهد؛ ورزشها، بازیها و تفریحات (پیادهروی یا کوهپیمایی، اسکی یا سوارکاری، گلف یا تنیس)، رسیدگی به ظاهر بدن خود، نحوه استفاده از زبان و بودجهبندی و ... (فاضلی، 1382: 55).
از نظر گیدنز[27] (1387) هر سبک زندگی مستلزم مجموعهای از عادتها و جهتگیریها و بنابراین برخوردار از نوعی وحدت است که علاوه بر اهمیت خاص خود از نظر تداوم امنیت وجودی- پیوند بین گزینشهای فرعی موجود در یک الگوی کم و بیش منظم را نیز تامین میکند. در حوزه مطالعات فرهنگی سبک زندگی به مجموعه رفتارها و الگوهای کنشهای هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و معنایی زندگی اجتماعی باشد، اطلاق میشود و نشان دهنده کم و کیف نظام باورها و کنشهای فرد است. به عبارت دیگر، سبک زندگی دلالت بر ماهیت و محتوای خاص تعاملات و کنشهای اجتماعی اشخاص در هر جامعه دارد و بیانکننده اغراض، نیتها و تفاسیر فرد در رفتار روزمره و زندگی روزانه میباشد؛ بیتردید کاهش جمعیت در ایران، معلول عوامل متعددی است ولی تاثیر مدرنیته و نفوذ سبک زندگی غربی در لایههای مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی ایرانیان از عوامل مهم کاهش جمعیت در کشور است. فرهنگ غربی که بر پایه اعتقاد به انسان محوری بنا شده است، میکوشد این برداشت را در ذهن مردم ایجاد کند که برای خوشبختی و لذت بردن بیشتر از زندگی، باید اعضای خانواده را محدود کرد و این کار با کنترل باروری و کاهش زاد و ولد محقق میشود (جوکار و صفورایی پاریزی، 1393: 41-42).
نظریه منزلت اجتماعی[28] میزان باروری در هر خانواده و جامعه را مبتنی بر جایگاه و منزلت والدین و یا ساکنان آن جامعه میدانند. خانواده با پیشرفت و ترقی حاصل شده در جامعه و موقعیتی که به عنوان یک عضو داراست، به فرزندآوری میاندیشد. حال اگر آوردن فرزند باعث حرکت صعوی خانواده میشود، آن را ادامه میدهد ولی اگر فرزندآوری را مانع پیشرفت و توسعه و موقعیت اجتماعی خانواده بداند، آن را به طرق مختلف کنترل میکند (چمنی و همکاران، 1395: 146).
پیشینه تجربی پژوهش
با بررسی مطالعاتی که در حوزه فرزندآوری و نگرش نسبت به ارزش فرزندان در جامعه امروزی، میتوان گفت در راستای موضوع مد نظر تحقیقات متعددی در داخل و خارج کشور به انجام رسیده است که بررسی نتایج این تحقیقات در امر انتخاب متغیرها و همچنین ارائه دیدگاهی جامع به محقق امری مفید به نظر میرسد. در این بخش از پژوهش محقق به بررسی این تحقیقات و نتایج آنها پرداخته است.
براتی و همکاران (1400) در تحقیقی تحت عنوان «سرمایه فرهنگی و باروری: مطالعهای در میان زنان ازدواج کرده 49-15 ساله شهر رشت» به بررسی دلایل ذهنی نرخ پایین باروری پرداختند؛ نتایج تحقیق حاکی از این است که بین سرمایه فرهنگی و تمامی ابعاد آن و رفتار باروری رابطه معنادار و معکوس حاکم است و با افزایش سرمایه فرهنگی میزان باروری کاهش مییابد. براین اساس، امروزه اگرچه عوامل ساختاری در باروری نقش دارند، نگرشها، سلایق، ارزشها و در نتیجه انتخابها نیز مهم هستند و نیاز به ایجاد هماهنگی در انتظارات ذهنی و موقعیت عینی خانوادهها وجود دارد.
تقوایی فرد و همکاران (1399) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی مدیریت بدن در بین زنان و تاثیر آن بر نگرش آنها نسبت به باروری (مورد مطالعه: زنان در سنین باروری شهر جهرم)» به بررسی این موضوع در بین 400 نفر از زنان متاهل 49-15 سالهی ساکن در شهرستان جهرم پرداختند؛ نتایج تحقیق حاکی از این است که متغیر مدیریت بدن و بعد مدیریت طاهر بدن و تناسب اندام بر نگرش زنان نسبت به باروری موثر است. درواقع مدیریت ظاهر بدن تاثیر بیشتری داشته و میزان تبیین آن 154/0 میباشد.
عباسزاده و همکاران (1398) در پژوهشی تحت عنوان «نقش دینداری، خانوادهگرایی، رسانههای نوین و بازاندیشی مدرن در نگرش به فرزندآوری در زنان و مردان متاهل 18-49 ساله» به بررسی عوامل اجتماعی تاثیرگذار بر نگرش به فرزندآوری در بین زنان و مردان متاهل شهر تبریز پرداختند؛ نتایج پژوهش حاکی از این است که بین خانوادهگرایی، دینداری با نگرش به فرزندآوری همبستگی مستقیمی وجود دارد و بین بازاندیشی مدرن، میزان استفاده از اینترنت و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی با نگرش به فرزندآوری همبستگی معنادار معکوس وجود داشت.
هاشمینیا و همکاران (1396) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی نگرش زنان به ارزش فرزندان (مورد مطالعه: زنان 15-49 ساله شهر شیراز)» به بررسی این نگرش در بین 400 نفر از زنان 15-49 سال ساکن در شهر شیراز پرداختند؛ نتایج پژوهش حاکی از این است که حداقل یکی از مقولههای ارزش فرزندان شامل ارزش اقتصادی، هزینه فرصت از دست رفته، تقویت و توسعه خود، کسب هویت با فرزندان، تداوم خانواده با توجه به متغیرهای تحصیلات، سن ازدواج، درآمد خانواده، محل تولد، وضعیت اشتغال و سن زنان متفاوت است. بین متغیرهای تحصیلات و سن ازدواج با ارزشهای منافع اقتصادی، منافع احساسی، تقویت و توسعه خود و تداوم خانواده رابطه معنیدار و معکوس وجود دارد. هر چه سن زن و شوهر افزایش مییابد، درک زنان از منافع اقتصادی داشتن فرزند بیشتر میشود. برای زنانی که درآمد خانوادگی بیشتری دارند، منافع اقتصادی، تداوم خانواده، توسعه و تقویت خود و کسب هویت با فرزندان اهمیت کمتری دارد. حداقل یکی از مقولههای ارزش فرزندان با توجه به متغیرهای تحصیلات، سن ازوداج، درآمد خانواده، محل تولد، وضعیت اشتغال و سن زنان متفاوت است. به طور کلی در جامعه مدرن، تغییر مقولههای ارزش فرزندان از مفهوم سنتی آن وجود دارد و زنان فرزندان را کالایی اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی میدانند که داشتن آن احساس مطلوبیت برای فرد ایجاد میکند که ارضا کننده ارزشهای غیر مادی است و والدین حاضرند با وجود کاهش منافع عینی و کارکردی داشتن فرزند را تجربه کنند.
کاوه فیروز و همکاران (1396) در تحقیقی تحت عنوان «تاثیر مولفههای سرمایه اجتماعی و فرهنگی بر نگرش به فرزندآوری (مور مطالعه: زوجین در آستانه ازدواج شهر تهران)» به بررسی این موضوع پرداختند؛ نتایج تحقیق حاکی از این است که متغیرهای بررسی شده حدود 16 درصد از تغییرات نگرش در مورد فرزندآوری را تبیین میکنند. همچنین براساس تحلیل مسیر، در بین متغیرهای مورد بررسی مهمترین متغیر اثرگذار بر نگرش در مورد فرزندآوری، متغیر مشارکت اجتماعی با ضریب بتای 329/0 بوده است و بعد از این متغیر متغیرهای شبکههای اجتماعی مجازی، سرمایه فرهنگی نهادی و سرمایه فرهنگی تجسمیافته به ترتیب بیشترین سهم را در نگرش زوجین شهر تهران در مورد فرزندآوری دارند. همچنین متغیر مصرف محصولات فرهنگی به عنوان یک متغیر مبانی اثرگذار بر متغیر وابسته بیشترین تاثیرپذیری را از سایر متغیرها داشته است.
ارجمند سیاپوش و برومند (1395) در تحقیقی تحت عنوان بررسی «عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به فرزندآوری در شهر اندیمشک با تاکید بر سبک زندگی (مطالعه موردی زنان متاهل کمتر از 35 سال)» به بررسی این موضوع در بین 240 نفر از زنان متاهل کمتر از 35 سال شهر اندیمشک پرداختند؛ نتایج پژوهش حاکی از این است که بین ترجیح جنسی و گرایش به فرزندآوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین پیروی از سنتها، میزان تحصیلات، سبک زندگی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با گرایش به فرزندآوری زنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. اما بین مولفههای سبک زندگی (اوقات فراغت، مصرف کالای فرهنگی و مدیریت بدن) با گرایش به فرزندآوری زنان رابطه معناداری وجود ندارد.
رسولزاده اقدم و همکاران (1395) در پژوهشی تحت عنوان «تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و سبک زندگی با گرایش به فرزندآوری (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)» به بررسی این موضوع در بین 384 نفر از دانشجویان این دانشگاه پرداختند؛ نتایج پژوهش حاکی از این است که بین میزان استفاده از رسانههای خارجی (اینترنت، شبکههای اجتماعی مجازی و شبکههای ماهوارهای) و گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار معکوسی وجود دارد، اما بین استفاده از رسانههای داخلی و گرایش به فرزندآوری رابطه معناداری مشاهده نشد. بین سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی) و سبک زندگی سنتی با گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار مثبت و بین سبک زندگی مدرن و گرایش به فرزندآوری رابطه معنادار معکوسی وجود دارد. علاوه بر این از میان متغیرهای زمینهای (سن، جنس، مقطع تحصیلی، وضعیت شغلی و گروه قومی) تنها رابطه بین وضعیت شغلی و قومیت با گرایش به فرزندآوری معنادار شد.
پوررحیم (1380) در پژوهشی تحت عنوان «ارزش فرزندان از دیدگاه زوجین و رابطه آن با باروری و تنظیم خانواده (مطالعه موردی شهرستان بهشهر)» به بررسی این این رابطه پرداخته است؛ نتایج پژوهش حاکی از این است که سن ازدواج با ارزش فرزندان رابطه معنادار دارد. محدودیت و فرصتهای از دست رفته مانند فرصت اشتغال، درآمد، تحصیلات بالاتر، تفریحات و .... به دلیل داشتن فرزند برای زنان بیش از مردان است و میزان تحصیلات در ارزشگذاری فرزند موثر بوده و با تعداد مطلوب فرزندان رابطه معکوس دارد.
برگر و دسره[29] (2024) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی تاثیر مذهب و تحصیلات در باروری در جنوب صحرای آفریقا» به بررسی نقش مذهب و تحصیلات در رفتارهای باروری زنان آفریقای جنوبی پرداختند؛ نتایج تحقیق حاکی از این است که مذهب در رفتارهای باروری زنان تاثیر نداشته است؛ در مقابل رفتارهای باروری زنان با تحصیلات مختلف، متفاوت بوده است.
تینتلن و استولپ[30] (2024) در تحقیقی تحت عنوان «تبیین عدم قطعیت در ترجیحات باروری زنان» به بررسی تمایلات باروری زنان و تغییرات آن پرداختند؛ نتایج تحقیق حاکی از این است که در ترجیحات باروری زنان نگرش شریک زندگیشان به فرزند بسیار تاثیرگذار است؛ یافتهها حاکی از این است که زوجین بیشتر تمایل به کاهش ترجیحات باروری خود هستند و این تحت تاثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و محل زندگی میباشد.
کلارک و لپینتر[31] (2020) در تحقیقی تحت عنوان «یک آزمایش طبیعی در مورد ناامنی شغلی و ایالات متحده: شرایط اقتصادی ساختاری و عدم اطمینان اقتصادی درک شده»، به این نتیجه رسیدند که عدم امنیت شغلی و اقتصادی بر احتمال والدیگری اثر نمیگذارد اما بر احتمال داشتن فرزندان بیشتر و اندازه خانواده اثرگذار است.
هاپکرافت[32] (2014) در تحقیقی تحت عنوان «رابطه تفاوتهای جنسیتی با تعداد فرزندان در آمریکا» این نتیجه رسیده است که بین درآمد مردان و تعداد فرزندان آنها رابطهای مثبت و قوی وجود دارد و این رابطه در تمام مقاطع تحصیلی صدق میکند؛ به این معنا که با بالا رفتن درآمد مردان، فارغ از سطح تحصیلات آنها تعداد فرزندان آنها افزایش مییابد.
برگبوم و همکاران[33] (2017) در تحقیقی تحت عنوان «اولین تجربه بارداری زنان از بدن خود در دوران آغازین حاملگی» که به شیوه کیفی و از طریق مصاحبه با 12 زن باردار به انجام رسیده است به این نتیجه رسیدند که مقولههای اصلی استخراج شده از مصاحبهها عبارتند از: 1-عطش بدن و حس ابهام،2- مردد بودن، 3- مردد بودن، 3- استقبال از تغییرات در بدن و ذهن، 4- احساس قدرت درونی و تلاش برای یافتن قدرت، 5- پذیرش ذهن و بدن و تجربه از بارداری زنان بر حسب این مقولهها متفاوت میباشد.
مودنا و همکاران[34] (2012) در تحقیقی تحت عنوان «امنیت اقتصادی و تمایل به باروری» نشان دادند که بیثباتی شغلی زنان، تصمیمگری برای داشتن فرزند اول را به میزان قابل توجهی به تاخیر میاندازد و رابطه منفی معناداری بین عدم امنیت اقتصادی خانوار و تعداد فرزندان وجود دارد.
لپگارد و همکاران[35] (2011) در تحقیقی تحت عنوان «تفاوتهای اجتماعی و اقتصادی در باروری» که در بین مردان نروژی به انجام رسید به این نتیجه رسیدند که بیفرزندی در بین مردان با سطح تحصیلات پایین بیشتر و در بین مردان با سطح تحصیلات عالی کمتر است. همچنین این مطالعه نشان داد بالاتر بودن تعداد فرزندان مردان با تحصیلات عالی از طریق متغیرهایی از جمله توانایی برای تامین اقتصادی فرزندان، چشمانداز شغلی، امنیت شغلی و انعطافپذیری شغلی قابل توضیح است.
گودمن و کپلی[36] (2010) در تحقیقی تحت عنوان «تاثیر عملکرد مدرسه بر ازدواج و موفقیت درازمدت در باروری 1000 مرد و زن سوئدی متولد 1929-1915 »، به این نتیجه رسیدند که سطح تحصیلات پایینتر احتمال داشتن تعداد فرزندان و نوادگان کمتر را افزایش میدهد که تا حد زیادی به واسطه کاهش احتمال ازدواج مردان با تحصیلات کمتر به علت موقعیت اقتصادی- اجتماعی پایین توضیح داده میشود.
بوهلر[37] (2009) تحقیقی تحت عنوان ارزش ساختاری فرزندان و تصمیمات آن برای باروری مطلوب در بلغارستان به بررسی عوامل موثر در تصمیمات افراد در باروری پرداختند؛ نتایج این تحقیق حاکی از این است که باروری پیامدهایی دارد که به تغییرات خواسته یا ناخواسته در شبکههای اجتماعی افراد و روابط مبادلهای آنها منجر میشود.
کلین و اکهارد[38] (2007) در پژوهشی تحت عنوان تفاوتهای آموزشی، ارزش کودکان و نتایج باروری در آلمان نشان دادند در بین زنان با تحصیلات بالاتر درک ارزش غیر مادی فرزندان اهمیت بیشتری دارد و در مقابل جنبههای مطلوب اقتصادی مانند امنیت دوران پیری کمتر اهمیت دارد. زنان با تحصیلات پایین، تمایل بیشتری برای تشکیل خانواده نشان میدهند و درک ارزش غیر مادی فرزندان برای آنها کمتر اهمیت دارد.
فرضیههای پژوهش
با توجه به مطالب مذکور در این پژوهش محقق در پی بررسی فرضیههای زیر میباشد:
- بین سرمایه اقتصادی و نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان شهر تبریز رابطه معناداری وجود دارد.
- بین سرمایه فرهنگی و ابعاد آن و نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان شهر تبریز رابطه معناداری وجود دارد.
- بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن و نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان شهر تبریز رابطه معناداری وجود دارد.
- بین مدیریت بدن و ابعاد آن و نگرش به ارزش فرزندان در بین شهروندان شهر تبریز رابطه معناداری وجود دارد.
- میانگین نگرش به ارزش فرزندان برحسب متغیرهای وضعیت اشتغال، منطقه مسکونی و طبقه اقتصادی متفاوت و معنادار میباشد.
مدل تحلیلی پژوهش
با توجه به مطالب ذکر شده در بخش ادبیات پژوهش و فرضیههای استخراج شده، مدل تحلیلی تحقیق به شرح زیر میباشد:
شکل 1: مدل تحلیلی پژوهش
روششناسی پژوهش
با توجه به ماهیت موضوع، روش مورد استفاده در تحقیق حاضر پیمایشی و از نوع مقطعی بوده و نوع پژوهش نیز کاربردی و واحد تحلیل نیز فرد (شهروندان بالای 18 سال شهر تبریز) میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه شهروندان ساکن در شهر تبریز میباشند که طبق آخرین سرشماری که در سال 1395به انجام رسیده است، 2755358 نفر میباشد.
با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت گرداوری دادهها پرسشنامه می باشد که شامل سوالاتی درباره هر کدام از متغیرهای مستقل و همچنین متغیر وابسته میباشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. به منظور تعیین پایایی گویه های متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردیده که مقدار آن برای هریک از متغیرها در جدول ۱ درج شده و در حد قابل قبول میباشد.
جدول 1: جدول میزان پایایی و اعتبار متغیرهای تحقیق
|
نام متغیر |
عاملها و تعداد گویههای مورد سنجش |
آلفا |
kmo |
|
ارزش فرزندان |
8 عامل (منافع احساسی، هزینههای احساسی، کسب هویت با فرزندان، تداوم خانوادگی، تقویت و توسعه خود، هزینههای اقتصادی، منافع اقتصادی، محدودیتها و فرصتهای از دست رفته) |
827/0 |
757/0 |
|
سرمایه فرهنگی |
داشتن مدرک معتبر در رشتههای هنری، داشتن مدرک معتبر در تعمیر وسایل الکترونیکی، داشتن مدرک معتبر در جوشکاری و تراشکاری، مسلط بودن به یک یا چند زبان خارجی، رفتن به سینما در طول سال، رفتن به تئاتر در طول سال، رفتن به موزه در طول سال، رفتن به نمایشگاه هنری در طول سال، رفتن به کنسرت در طول سال، خرید کتابهای غیر درسی در طول سال، خیرید آثار هنری از قبیل تابلو، مجسمه یا آثار هنری در طول سال |
728/0 |
746/0 |
|
سرمایه اجتماعی |
تلاش در کمک به افراد نیازمند، داشتن روابط صمیمی با اطرافیان، داشتن دوستانی از سایر اقوام و زبانها، دوست بودن با افراد سایر مذاهب، داشتن حمایت عاطفی از سوی فامیل و بستگان در صورت به وجود آمدن مشکلات، شرکت در هیئت های عزاداری، مشارکت در جمع آوری اعانه به افراد نیازمند، شرکت در فعالیت های ورزشی، قرض دادن پول به افراد نیازمند، عدم اعتماد به افراد در این دوره و زمانه، عدم اعتماد به افراد دیگر به غیر از خانواده، عدم اعتماد به وعدههای مسئولین جامعه، عدم وجود افرادی در جامعه که بتوان روی حرفشان حساب باز کرد |
696/0 |
652/0 |
|
سرمایه اقتصادی |
متوسط درآمد ماهانه خانواده، تعداد املاک شخصی(خانه، مغازه، قطعه زمین)، ارزش تقریبی املاک شخصی(خانه، مغازه، قطعه زمین)، تعداد وسیله نقلیه (ماشین سواری، وانت، اتوبوس، مینی بوس، موتور، دوچرخه)، ارزش تقریبی وسایل نقلیه(ماشین سواری، وانت، اتوبوس، مینی بوس، موتور، دوچرخه) |
654/0 |
610/0 |
|
مدیریت بدن |
استحمام روزانه، اصلاح روزانه صورت، اصلاح یا آرایش روزانه مو، استفاده روزانه از عطر یا ادکلن، زیربغل، استفاده روزانه از کرم های مرطوب کننده و ضد عرق، استفاده روزانه از کرم های ضد آفتاب، انجام ورزش های بدنسازی و تناسب اندام، کنترل وزن با انجام ورزش و رژیم غذایی، کنترل وزن با استفاده از دارو، انجام ورزش های هوازی(پباده روی، یوگا و...)، استفاده از سونا و جکوزی |
852/0 |
800/0 |
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
الف- ویژگیهای اجتماعی– جمعیتی پاسخگویان
الف)- یافتههای توصیفی پژوهش
در بررسی توزیع فراوانی پاسخگویان در متغیرهای زمینهای پژوهش میتوان گفت، در متغیر وضعیت اشتغال پاسخگو بیشترین فراوانی مربوط به قشر خانهدار (24 درصد) و کمترین فراوانی مربوط به قشر بیکار (7 درصد) میباشد؛ در بررسی نتایج مربوط به منطقه مسکونی پاسخگویان بیشترین فراوانی مربوط به منطقه 5 (24 درصد) و بیشترین فراوانی مربوط به منطقه 6 (2 درصد) میباشد. در نهایت بررسی نتایج مربوط به متغیر وضعیت طبقه اقتصادی پاسخگویان نیز نتایج حاکی از این است که بیشترین فراوانی مربوط به پاسخگویانی است که خود را متعلق به طبقه متوسط به بالا (42 درصد) میدانند و کمترین فراوانی مربوط به پاسخگویانی است که خود را متعلق به طبقه بسیار بالا (1 درصد) میدانند.
جدول 2: توصیف آمارههای مربوط به متغیرهای زمینهای
|
نام متغیر |
طبقات |
فراوانی |
درصد فراوانی |
|
وضعیت اشتغال
|
کارمند دولتی |
36 |
12 |
|
کارمند بخش خصوصی |
31 |
10 |
|
|
شغل آزاد |
61 |
20 |
|
|
بازنشسته |
21 |
7 |
|
|
دانشجو |
55 |
18 |
|
|
خانهدار |
71 |
24 |
|
|
بیکار |
20 |
7 |
|
|
بیجواب |
6 |
2 |
|
|
کل |
300 |
100 |
|
|
منطقه مسکونی |
منطقه 1 |
43 |
14 |
|
منطقه 2 |
42 |
14 |
|
|
منطقه 3 |
27 |
9 |
|
|
منطقه 4 |
30 |
10 |
|
|
منطقه 5 |
70 |
24 |
|
|
منطقه 6 |
6 |
2 |
|
|
منطقه 7 |
11 |
4 |
|
|
منطقه 8 |
25 |
9 |
|
|
منطقه 9 |
13 |
4 |
|
|
منطقه 10 |
33 |
11 |
|
|
کل |
300 |
100 |
|
|
طبقه اقتصادی |
بسیار پایین |
14 |
5 |
|
پایین |
33 |
11 |
|
|
متوسط به پایین |
74 |
25 |
|
|
متوسط به بالا |
126 |
42 |
|
|
بالا |
37 |
12 |
|
|
بسیار بالا |
3 |
1 |
|
|
بیجواب |
13 |
4 |
|
|
کل |
300 |
300 |
در جدول 3 اطلاعات توصیفی متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش ذکر شده است. این جدول دربرگیرنده کمینه و بیشینه پاسخها، میانگین و انحراف استاندارد پاسخهای ارائه شده میباشد که در ادامه قابل مشاهده میباشد.
جدول 3: یافتههای توصیفی متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش
|
متغیر |
کمینه |
بیشینه |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین درصدی |
|
ارزش فرزندان |
96 |
246 |
5033/178 |
62784/25 |
72 |
|
سرمایه اجتماعی |
42 |
78 |
5433/59 |
0222/8 |
76 |
|
سرمایه فرهنگی |
11 |
60 |
9267/29 |
42075/9 |
45 |
|
سرمایه اقتصادی |
3 |
18 |
6803/6 |
56507/3 |
20 |
|
مدیریت بدن |
15 |
72 |
4900/41 |
42516/12 |
17 |
اطلاعات به دست آمده از جدول 3 نشان میدهد که میانگین ارزش فرزندان در بین پاسخگویان 72 درصد، سرمایه اجتماعی 76 درصد، سرمایه فرهنگی 45 درصد، سرمایه اقتصادی 20 درصد و مدیریت بدن 17 درصد میباشد که نتایج حاکی از این است که میانگین ارزش فرزندان و سرمایه اجتماعی در بین پاسخگویان بالاتر از حد متوسط میباشد. در مقابل میانگین سرمایه فرهنگی، سرمایه اقتصادی و مدیریت بدن پایینتر از حد متوسط میباشد.
یافتههای استنباطی پژوهش
- بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش
در بررسی رابطه بین متغیرهای مستقل پژوهش با توجه به سطح سنجش متغیرهای پژوهش از آزمونهای آماری متناسب استفاده شده است؛ با توجه به اینکه سطح سنجش متغیرهای مستقل و نگرش به ارزش فرزندان فاصلهای میباشد، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج این بررسی در جدول 4 تا 7 درج شده است.
جدول 4: میزان ضریب همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان
|
نام متغیرها |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
|
سرمایه اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان |
**381/0 |
000/0 |
|
انسجام اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان |
**261/0 |
000/0 |
|
مشارکت اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان |
**327/0 |
000/0 |
|
اعتماد اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان |
**203/0 |
000/0 |
با توجه به نتایج مندرج در جدول شماره 4 در بررسی میزان همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه مثبت و نسبتا قوی با ضریب همبستگی (381/0) وجود دارد که با توجه به سطح معناداری مشاهده شده (000/0) میتوان گفت این رابطه در سطح معناداری 99 درصد معنادار میباشد. به عبارتی دیگر با افزایش میزان سرمایه اجتماعی در بین افراد، میزان اهمیت و ارزش فرزندان نیز افزایش پیدا میکند.
در بررسی رابطه بین ابعاد متغیر سرمایه اجتماعی با متغیر نگرش به ارزش فرزندان نیز میتوان گفت، بعد مشارکت اجتماعی بیشترین میزان همبستگی را با متغیر وابسته (371/0) دارد که در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است؛ در مقابل بعد اعتماد اجتماعی با ضریب همبستگی (203/0) دارای کمترین میزان همبستگی با متغیر نگرش به ارزش فرزندان میباشد که در سطح اطمینان 99 درصد معنادار میباشد.
در بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان نیز با توجه به اینکه سطح سنجش هر دو متغیر فاصلهای میباشد از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج این بررسی در جدول 5 درج شده است.
جدول 5: میزان ضریب همبستگی بین سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان
|
نام متغیرها |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
|
سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان |
**185/0- |
001/0 |
|
سرمایه فرهنگی عینی و نگرش به ارزش فرزندان |
111/0 |
055/0 |
|
سرمایه فرهنگی تجسمیافته و نگرش به ارزش فرزندان |
**208/0- |
000/0 |
|
سرمایه فرهنگی نهادی و نگرش به ارزش فرزندان |
041/0- |
484/0 |
در بررسی میزان همبستگی بین متغیر سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان با توجه به نتایج مندرج در جدول 5 میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (185/0-) و معنادار در سطح اطمینان 99 درصد (001/0) وجود دارد. به عبارتی دیگر هر چه میزان سرمایه فرهنگی افزایش مییابد، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند.
در بررسی نتایج مربوط به همبستگی متغیر سرمایه فرهنگی عینیتیافته و نگرش به ارزش فرزندان نیز میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه مثبت (111/0) وجود دارد که با توجه به میزان سطح معناداری به دست آمده (055/0) این رابطه معنادار نیست؛ میزان همبستگی بین سرمایه فرهنگی تجسمیافته و نگرش به ارزش فرزندان نیز نتایج حاکی از این است که بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (208/0-) در سطح اطمینان 99 درصد (000/0) وجود دارد؛ در نهایت در بررسی رابطه بین بعد نهادی سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان نیز با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (041/0-) وجود دارد که با توجه به سطح معناداری گزارش شده این رابطه معنادار (484/0) نمیباشد.
در بررسی رابطه بین سرمایه اقتصادی و نگرش به ارزش فرزندان نیز با توجه به اینکه سطح سنجش هر دو متغیر فاصلهای میباشد از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج این بررسی در جدول 6 درج شده است.
جدول 6: میزان ضریب همبستگی بین سرمایه اقتصادی و نگرش به ارزش فرزندان
|
نام متغیرها |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
|
سرمایه اقتصادی و نگرش به ارزش فرزندان |
314/0- |
000/0 |
در بررسی میزان همبستگی بین متغیر سرمایه اقتصادی و نگرش به ارزش فرزندان با توجه به نتایج مندرج در جدول شماره 6 میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و نسبتا قوی (314/0-) و معنادار در سطح اطمینان 99 درصد (001/0) وجود دارد. به عبارتی دیگر هر چه میزان سرمایه اقتصادی افزایش مییابد، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند.
در نهایت در بررسی رابطه بین مدیریت بدن و نگرش به ارزش فرزندان نیز با توجه به اینکه سطح سنجش هر دو متغیر فاصلهای میباشد، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج این بررسی در جدول 7 درج شده است.
جدول 7: میزان ضریب همبستگی بین مدیریت بدن و نگرش به ارزش فرزندان
|
نام متغیرها |
ضریب همبستگی |
سطح معناداری |
|
مدیریت بدن و نگرش به ارزش فرزندان |
086/0- |
138/0 |
|
مراقبتهای بهداشتی و آرایشی و نگرش به ارزش فرزندان |
019/0- |
739/0 |
|
کنترل وزن و تناسب اندام و نگرش به ارزش فرزندان |
*127/0 |
028/0 |
در بررسی میزان همبستگی بین متغیر مدیریت بدن و نگرش به ارزش فرزندان با توجه به نتایج مندرج در جدول 7 میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (086/0-) وجود دارد. به عبارتی دیگر هر چه میزان مدیریت بدن افزایش مییابد، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند. اما با توجه به سطح معناداری گزارش شده در حالت کلی این رابطه معنادار نمیباشد.
در بررسی نتایج مربوط به همبستگی بعد استفاده از لوازم بهداشتی و آرایشی و نگرش به ارزش فرزندان نیز میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (019/0) وجود دارد که با توجه به میزان سطح معناداری به دست آمده (739/0) این رابطه معنادار نیست؛ میزان همبستگی بین بعد کنترل وزن و تناسب اندام و نگرش به ارزش فرزندان نیز نتایج حاکی از این است که بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (127/0-) در سطح اطمینان 95 درصد (028/0) وجود دارد؛ به عبارت دیگر هر چه میزان دقت پاسخگویان به کنترل وزن و تناسب اندام افزایش پیدا میکند، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند.
بررسی تفاوت میانگین متغیر وابسته بر حسب متغیرهای زمینهای پژوهش
از جمله متغیرهای زمینهای پژوهش که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است، متغیر وضعیت اشتغال، منطقه مسکونی و طبقه اقتصادی پاسخگو میباشند. با توجه به اینکه سطح سنجش متغیر وضعیت اشتغال پاسخگو، منطقه مسکونی اسمی چند حالته و طبقه اقتصادی رتبهای چند حالته و سطح سنجش نگرش به ارزش فرزندان فاصلهای میباشد، مناسبترین آزمون جهت بررسی میزان تفاوت میانگین، آزمون تحلیل واریانس یک طرف F میباشد که نتایج در جدول 8 درج شده است.
جدول 8: نتایج آزمون تفاوت میانگین نگرش به ارزش فرزندان بر حسب متغیر وضعیت اشتغال پاسخگو، منطقه مسکونی و طبقه اقتصادی
|
نام متغیر |
منبع تغییرات |
مجموع مربعات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
F |
سطح معنی داری |
|
وضعیت اشتغال |
بین گروهی درون گروهی کل |
886/15994 454/160710 340/176705 |
6 284 290 |
814/2665 882/565 |
711/4 |
000/0 |
|
منطقه مسکونی |
بین گروهی درون گروهی کل |
843/18081 497/74282 341/92364 |
8 217 225 |
230/2260 316/342 |
603/6 |
000/0 |
|
طبقه اقتصادی |
بین گروهی درون گروهی کل |
782/6506 823/164228 604/170735 |
5 277 282 |
356/1301 884/592 |
195/2 |
055/0 |
با بررسی نتایج مندرج در جدول شماره 11باید گفت، در بررسی نتایج مربوط به تفاوت میانگین میزان ارزش فرزندان بر حسب متغیر وضعیت اشتغال پاسخگو، نتایج حاکی از این است که میانگین نگرش به ارزش فرزندان بر حسب متغیر وضعیت اشتغال متفاوت (711/4 f=) و در سطح طمینان 99 درصد معنادار (000/0) میباشد. در بررسی نتایج مربوط به منطقه مسکونی پاسخگو نیز نتایج حاکی از این است که میانگین نگرش به ارزش فرزندان بر حسب متغیر منطقه مسکونی متفاوت (603/6 f=) و در سطح اطمینان 99 درصد معنادار (000/0) میباشد؛ در نهایت در بررسی نتایج مربوط به متغیر طبقه اقتصادی نیز نتایج حاکی از این است که میانگین نگرش به ارزش فرزندان بر حسب متغیر طبقه اقتصادی متفاوت نمیباشد.
با توجه به اینکه میانگین نگرش به ارزش فرزندان برحسب متغیرهای وضعیت اشتغال پاسخگو و منطقه مسکونی متفاوت میباشد، در مرحله بعد جهت بررسی این نکته که این تفاوت در بین کدام گروهها معنادار میباشد از آزمون تعقیبی LSD استفاده شده است؛ نتایج این بررسی در جدول شماره 9 درج شده است.
جدول 9: نتایج آزمون LSD میانگین نگرش به ارزش فرزندان بر حسب متغیر وضعیت اشتغال پاسخگو
|
نام متغیر |
طبقات |
کارمند دولتی |
کارمند بخش خصوصی |
شغل آزاد |
بازنشسته |
دانشجو |
خانه دار |
بیکار |
|
وضعیت اشتغال پاسخگو |
کارمند دولتی |
|
*26613/12- |
*88115/11- |
27381/10- |
43182/7 |
61567/5- |
15000/4 |
|
کارمند بخش خصوصی |
*26613/12 |
|
38498/0 |
99232/1 |
*69795/19 |
65046/6 |
*41613/16 |
|
|
شغل آزاد |
*88115/11 |
38498/0- |
|
60734/1 |
*31297/19 |
26548/6 |
*03115/16 |
|
|
بازنشسته |
27381/10 |
99232/1- |
60734/1- |
|
*70563/17 |
65814/4 |
42381/14 |
|
|
دانشجو |
43182/7- |
*69795/19- |
*31297/19- |
*70563/17- |
|
*04749/13- |
28182/3- |
|
|
خانه دار |
61567/5 |
65046/6- |
26548/6- |
65814/4- |
*04749/13 |
|
76567/9 |
|
|
بیکار |
15000/4- |
*41613/16- |
*03115/16- |
42381/14- |
28182/3 |
76567/9- |
|
نتایج مندرج در جدول 9 نشان میدهد میانگین نگرش به ارزش فرزندان در بین افرادی که شغل آنها کارمند بخش دولتی هست با افرادی که وضعیت شغلی آنان کارمند بخش خصوصی، شغل آزاد هست متفاوت و معنادار است؛ میانگین نگرش به ارزش فرزندان افرادی که کارمند بخش خصوصی هستند با افراد کارمند دولت، دانشجو و بیکار متفاوت، افراد دارای شغل آزاد با کارمند دولتی، دانشجو و بیکار، افراد بازنشسته با دانشجو، دانشجو با کارمند خصوصی، شغل آزاد و بازنشسته و خانهدار، خانهدار با دانشجو و در نهایت میانگین نگرش به ارزش فرزندان افراد بیکار با میانگین نگرش به ارزش فرزندان کارمند بخش خصوصی و شغل آزاد متفاوت و معنادار میباشد.
در بررسی نتایج همین آزمون مربوط به متغیر منطقه مسکونی نیز با توجه به نتایج آزمون LSD میتوان گفت، میانگین نگرش به ارزش فرزندان در بین افراد ساکن در منطقه 1 با افراد ساکن در مناطق 4 و 8، میانگین افراد ساکن در منطقه 2 با افراد ساکن در مناطق 4، 8، 9 و 10، میانگین افراد ساکن در منطقه 3 با افراد ساکن در منطقه 4، 8، 9 و 10، میانگین افراد ساکن در منطقه 4 با افراد ساکن در منطقه 1، 2، 3، 6، 7، 10، میانگین افراد ساکن در منطقه 6 با افراد ساکن در مناطق 4، 8، 9 و 10، میانگین افراد ساکن در منطقه 7 با افراد ساکن در منطقه 4، 8، 9 و 10، میانگین افراد ساکن در منطقه 8 با افراد ساکن در مناطق 1،2، 3، 6، 7، میانگین افراد ساکن در منطقه 9 با افراد ساکن در مناطق 2، 3، 6، 7 و در نهایت میانگین افراد ساکن در منطقه 10 با میانگین افراد ساکن در مناطق 2، 3، 4،6، 7 متفاوت و معنادار میباشد. لازم به ذکر است که با توجه به طولانی بودن نتایج آزمون LSD مربوط به متغیر منطقه مسکونی در این بخش از مقاله از ذکر جدول مربوطه اجتناب گردید.
تحلیل چند متغیره
در این پژوهش جهت انجام تحلیل چند متغیره، از روش رگرسیون با روش گام به گام استفاده شده است. پس از بررسی پیشفرضهای رگرسیونی و انجام رگرسیون چند متغیره نتایج حاکی از این است که متغیرهای سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی وارد مدل شدهاند و در مجموع توانستهاند 30 درصد از تغییرات مربوط به متغیر نگرش به ارزش فرزندان را تبیین کنند و مابقی واریانس تبییننشده متاثر از متغیرهای دیگری است که در مدل تحقیق آورده نشدهاند.
جدول 10: نتایج ضرایب رگرسیونی چندگانه و تبیینکنندههای ارزش فرزندان
|
همبستگی چندگانه |
ضریب تعیین |
ضریب تعیین تعدیل شده |
دوربین واتسون |
|
558/0 |
312/0 |
305/0 |
83/1 |
با توجه به مقدار سطح معنیداری جدول شماره 11 میتوان گفت، مدل رگرسیونی ایجاد شده مدل معناداری است. به عبارتی دیگر مدل رگرسیونی ایجاد شده از سه متغیر مستقل سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و یک متغیر وابسته مدل خوبی میباشد و متغیرهای مستقل قادرند تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند.
جدول شماره 11: نتایج آزمون رگرسیونی چندگانه مربوط به متغیرهای تبیینکننده ارزش فرزندان
|
منبع تغییرات |
مجموع مربعات |
درجه آزادی |
میانگین مربعات |
F |
سطح معنی داری |
|
رگرسیون |
496/55434 |
3 |
165/18478 |
055/44 |
000/0 |
|
باقیمانده |
042/122475 |
292 |
435/419 |
||
|
کل |
537/177909 |
295 |
|
با توجه به ضرایب b جدول 12 میتوان گفت، مقدار ضریب b متغیر سرمایه اجتماعی ( 290/1) میباشد. به عبارتی دیگر به ازای 1 واحد تغییر در متغیر سرمایه اجتماعی، 2/1 افزایش در میزان نگرش به ارزش فرزندان به وجود میآید که این افزایش معنیدار (000/0) میباشد. متغیر سرمایه اقتصادی نیز با مقدار ضریب b (037/2-) حاکی از این است که به ازای 1 واحد تغییر در متغیر سرمایه اقتصادی، میزان نگرش به ارزش فرزندان در پاسخگویان به میزان 0/2- کاهش پیدا میکند که این کاهش معنیدار (000/0) میباشد. متغیر سرمایه فرهنگی نیز با مقدار ضریب b (505/0-) حاکی از این است که به ازای 1 واحد تغییر در متغیر سرمایه فرهنگی، میزان نگرش به ارزش فرزندان در پاسخگویان به میزان 50/0- کاهش پیدا میکند که این کاهش معنیدار (000/0) میباشد. همچنین با توجه به میزان بتاهای مندرج در جدول شماره 10 میتوان گفت، به ترتیب متغیر سرمایه اجتماعی بیشترین (422/0) و متغیر سرمایه فرهنگی کمترین (270/0) سهم را در تبیین متغیر وابسته داشتهاند.
جدول 12: ضرایب بتای متغیرهای مربوط به مدل رگرسیونی نگرش به ارزش فرزندان
|
منبع تغییرات |
Beta |
B |
T |
سطح معنیداری |
Tolerance |
Vif |
|
عرض از مبدا |
|
879/116 |
459/12 |
|
|
|
|
سرمایه اجتماعی |
422/0 |
290/1 |
403/8 |
000/0 |
935/0 |
069/1 |
|
سرمایه اقتصادی |
270/0- |
037/2- |
431/5- |
000/0 |
953/0 |
049/1 |
|
سرمایه فرهنگی |
193/0- |
505/0- |
887/3- |
000/0 |
958/0 |
043/1 |
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش به ارزش فرزندان به انجام رسیده است؛ نتایج بررسی میزان همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان نشان میدهد، در بررسی میزان همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و نگرش به ارزش فرزندان میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه مثبت و نسبتا قوی با ضریب همبستگی (381/0) وجود دارد که با توجه به سطح معناداری مشاهده شده (000/0) میتوان گفت این رابطه در سطح معناداری 99 درصد معنادار میباشد. به عبارتی دیگر با افزایش میزان سرمایه اجتماعی در بین افراد، میزان اهمیت و ارزش فرزندان نیز افزایش پیدا میکند. در بررسی رابطه بین ابعاد متغیر سرمایه اجتماعی با متغیر نگرش به ارزش فرزندان نیز میتوان گفت، بعد مشارکت اجتماعی بیشترین میزان همبستگی و بعد اعتماد اجتماعی کمترین میزان همبستگی با متغیر نگرش به ارزش فرزندان را دارند.
در این زمینه باید گفت بوردیو یکی از افرادی است که به نقش سرمایه اجتماعی در انتخاب و کنشهای افراد اشاره دارد؛ سرمایه اجتماعی دال بر داراییهای جمعی میکند که کنش را تسهیل میکند و افراد را در دستیابی به اهداف خود یاری میدهد. از نظر بوردیو سرمایه اجتماعی بر تعهدات و ارتباطات اجتماعی مبتنی است و آن را چنین تعریف میکند که سرمایه اجتماعی انباشت منابع بالفعل و بالقوهای است که مربوط به داشتن شبکهای به نسبت پایدار از روابط کم و بیش نهادی شده از آشنایی و شناخت متقابل است؛ به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی آن دسته از شبکهها و هنجارهایی است که مردم را قادر به عمل جمعی میکند. پاتنام نیز در مورد سرمایه اجتماعی سخن میگوید و از دید وی سرمایه اجتماعی به خصوصیاتی از سازمان اجتماعی نظیر شبکهها، هنجارها و اعتماد اشاره دارد که همکاری و هماهنگی برای منافع متقابل را تسهیل مینماید. این نتیجه همسو با نتایج تحقیقات افرادی همچون رسولزاده و همکاران (1395)، برناردی و کلنر (2014)، ساکو وکلاس (2002) ، بوهلر (2009) میباشد که این افراد نیز در تحقیقات خود به نقش سرمایه اجتماعی در نگرش به ارزش فرزندان و فرزندآوری اشاره داشتهاند.
در بررسی میزان همبستگی بین متغیر سرمایه فرهنگی و نگرش به ارزش فرزندان میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (185/0-) و معنادار در سطح اطمینان 99 درصد (001/0) وجود دارد. به عبارتی دیگر هر چه میزان سرمایه فرهنگی افزایش مییابد، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند. لیوین و اسکریم شاور به نقش فرهنگ و هنجارها در رفتار افراد اشاره داشتهاند؛ لیوین و اسکریم شاو بر نقش هنجارهای فرهنگی تاکید میکنند و معتقدند که عقلانیت فرهنگی است که برای انسانها موقعیت مجاز و غیرمجاز رفتار باروری را تعیین میکند. اینان معتقدند که برای درک رفتار کنشگران باید محیط فرهنگی آنان و هنجارهای حاکم بر آن محیط را شناخت؛ بوردیو نیز دسترسی به فرهنگ و داشتههای ارزشمند فرهنگی را همچون یک سرمایه میداند که سود و منافع لازم از جمله برخورداری از تحصیلات بالا و نیز امکان بازتولید اجتماعی را فراهم میآورد. به نظر وی سرمایه فرهنگی درون یک فضای اجتماعی پخش شده است و سپس از طریق میراث انتقال مییابد و در نهایت به صورت فرهنگ سرمایهگذاری میشود. به طور کلی میتوان گفت که افرادی که سرمایه فرهنگی بالایی دارند با توجه به اینکه در میدانهای بیشتری با دیگران قرار دارند، پیوندهای اجتماعی بیشتری هم با دیگران دارند. در نتیجه نگاه فرد به فرزندآوری و ارزش فرزند متاثر از سرمایه فرهنگی وی نیز میتواند باشد. در دنیای امروز که افراد رغبت بیشتری برای پیشرفت دارند، ممکن است وجود فرزند مانع دسترسی آنان به این مهارتها شود و در نتیجه به موازات شهرنشینی و صنعتی شدن و اشاعه اشاعه ارزشهای جدید، نگرشها و باورهای افراد به فرزند و فرزندآوری نیز قابل تغییر است. این نتیجه همسو با نتایج تحقیقات کاوه فیروز و همکاران (1396)، براتی و همکاران (1400)، کلین و اکهارد (2007) میباشد که این پژوهشگران نیز در تحقیقات خود به نقش معکوس سرمایه فرهنگی در فرزندآوری اشاره داشتهاند.
در بررسی میزان همبستگی بین متغیر سرمایه اقتصادی و نگرش به ارزش فرزندان میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و نسبتا قوی (314/0-) و معنادار در سطح اطمینان 99 درصد (001/0) وجود دارد. به عبارتی دیگر هر چه میزان سرمایه اقتصادی افزایش مییابد، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند.
در این زمینه لبنشتاین معتقد است که منافع اقتصادی در فرزندآوری موثر است و در حالت کلی وی منفعت یا عدم منفعت اقتصادی عاملی است که باعث میشود والدین تصمیم بگیرند که چه تعداد فرزند داشته باشند. ایجاد نوعی تعادل بین رضایتمندی اقتصادی و هزینههای نگهداری فرزند، زیربنای اصلی نگرش والدین در مورد تعداد فرزندان است. از نظر بکر نیز فرزند به عنوان کالای مصرفی در نظر گرفته میشود که تصاحب آن مستلزم صرف پول و زمان از سوی والدین است. بکر میگوید: همان طوری که خانوادهها در مورد گزینش یک کالا تصمیم میگیرند، در مورد داشتن فرزند نیز تصمیمگیری میکنند. از نظر وی تحصیلات بیشتر، از طریق بالا بردن سطح درآمد و موقعیت بهتر در بازار کار باروری را افزایش میدهد. همچنین بوردو نیز به نقش سرمایه اقتصادی به عنوان یک مولفهی تاثیرگذار در کنشهای انسانی اشاره دارد. این نیجه همسو با نتایج تحقیقات شاهنوشی و سامی (1388)، پوررحیم (1380)، کلارک و لپنتر (2020)، هاپکراف (2014) و مودنا و همکاران (2014) میباشد که این محققین در پ›وهشهایی که به انجام رساندهاند به نقش سرمایه اقتصادی و درآمد در میزان باروری و ارزش فرزند اشاره داشتهاند.
در بررسی میزان همبستگی بین متغیر مدیریت بدن و نگرش به ارزش فرزندان میتوان گفت، بین دو متغیر رابطه معکوس و ضعیف (086/0-) و معنادار در سطح اطمینان 99 درصد (138/0) وجود دارد. به عبارتی دیگر هر چه میزان مدیریت بدن افزایش مییابد، میزان نگرش مثبت به ارزش فرزندان کاهش پیدا میکند. همچنین ضریب همبستگی بین بعد کنترل وزن و تناسب اندام مدیریت بدن در سطح اطمینان 95 درصد معنادار میباشد. در این زمینه میتوان گفت که از یک طرف باروری و فرزندآوری با بدن زنان در ارتباط است و تغییرات زیستی و ظاهری را در بدن آنها موجب میشود و در بسیاری از فرهنگها و جوامع چنین تصور میشود که حاملگی اختلالاتی در کنترل بدن ایجاد و تغییراتی را در اندازه و شکل بدن ایجاد میکند. و از طرف دیگر بدن و مدیریت آن راهی برای هویتیابی در دوران مدرن به حساب میآید. گیدنز معتقد است که زنان به طور ویژهای براساس ویژگیهای جسمانی و ظاهریشان مورد قضاوت قرار میگیرند و احساس شرمساری آنها نسبت به بدن خود رابطه مستقیم با انتظارات اجتماعی دارد. همچنین اینکه هنجارهای اجتماعی در مورد زنان به میزان بیشتری بر جذابیت جسمانی تاکید دارد. دوم اینکه تصویر مطلوب یک زن، تصویر لاغر اندام است تا عضلانی و سوم هر چند زنان نسبت به گذشته در عرصه اجتماعی فعالتر شدهاند ولی به همان اندازه که براساس موفقیتهایشان مورد قضاوت قرار میگیرند، براساس وضعیت ظاهری و جسمانیشان ارزیابی میشوند. این نتیجه همسو با نتایج تحقیقات تقوایی فرد و همکاران (1399) و برگبوم و همکاران (2017) میباشد که در تحقیقات خود به نقش مدیریت بدن و تناسب اندام در رفتارهای باروری و ارزش و اهمیت فرزندان اشاره داشتهاند.
در بررسی نقش متغیرهای زمینهای پژوهش که در این تحقیق نقش متغیرهای وضعیت اشتغال، منطقه مسکونی و طبقه اقتصادی بررسی شده است، نتایج تحقیق حاکی از نقش موثر متغیرهای وضعیت اشتغال و منطقه مسکونی در نگرش به ارزش فرزندان دارد. این نتایج همسو با نتایج تحقیقات هاشمینیا و همکاران (1396)، ارجمند سیاپوش و برومند (1395)، رسولزاده اقدم و همکاران (1395)، پوررحیم (1380)، میباشد که محققین مذکور به نقش این متغیرها در رفتارهای باروری و ارزش فرزندان اشاره داشتهاند.
با توجه به نتایج تحقیق به نظر میرسد، جامعه ایران مثل تمامی جوامع در حال توسعه تحت تاثیر دنیای مدرن و صنعتیشدن قرار گرفته است و به نوعی سرمایههای اجتماعی و فرهنگی جدیدی را به وجود آورده است و همین عوامل باعث تغییر در نگرش به ارزش فرزند شده است. در این راستا به نظر میرسد که با تقویت حمایتهای دولتی از زوجهای جوان و تقویت برنامهها حمایتی در راستای جوانی جمعیت، افزایش حمایتهای اجتماعی و فرهنگی هم از سوی دولت هم از سوی خانوادهها، تشویق زوجین به فرزندآوری با استفاده از ارائه تسهیلات بلند مدت، افزایش مرخصیهای بعد زایمان برای زنان شاغل و ارائه طرحهای حمایتی در راستای نگهداری فرزندان زنان شاغل در مراکز اداری و آموزشی میتوان اقدامات موثری را در زمینه ارتقای ارزش فرزندان در جامعه و تشویق زوجین به فرزندآوری برداشت.
منابع
- ابراهیمی، قربانعلی؛ ضیاء پور، آرش (۱۳۹۱). بررسی جامعه شناختی تاثیر سرمایه فرهنگی بر مدیریت بدن (مطالعه تجربی جوانان شهر گیلان غرب )، فصلنامه جامعه شناسی کاربردی، شماره ۱، ۱٤۸– ۱۲۵.
- اوجاقلو، سجاد؛ سرایی، حسن (1393). مطالعه تغییرات زمانی ارزش فرزند در ایران (مطالعه زنان شهر زنجان)، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، سال سوم، شماره 2، 261-248.
- براتی، طوبی؛ کنعانی، محمد امین؛ عباداللهی چندانق، حمید (1400). سرمایه فرهنگی و باروری: مطالعهای در میان زنان ازدواج کرده 49-15 ساله شهر رشت، فصلنامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال شانزدهم، شماره 31، 191-159.
- بوردیو، پیر (1381). نظریه کنش، دلایل عملی و انتخاب عقلانی، ترجمه: مرتضی مردیها، تهران، انتشارات نقش و نگار.
- بوردیو، پیر (1381). نظریه کنش، مترجم: مرتضی مردیها، تهران: نقش و نگار.
- پوررحیم، محمدرضا (1380). ارزش فرزندان از دیدگاه زوجین و رابطه آن با باروری و تنظیم خانواده (مطالعه موردی شهرستان بهشهر)، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
- پی یر ، بوردیو (۱۳۹۰). تمایز، نقد اجتماعی قضاوت های ذوقی، ترجمه: حسن چاوشیان، تهران: نشر ثالث، چاپ اول .
- ترابی، فاطمه؛ شیدانی، رضا (1398). بررسی عوامل موثر بر گرایش زنان 15-49 ساله ساکن شهر تهران به فرزندآوری کمتر، فصلنامه مطالعات زن و خانواده پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، دوره 7، شماره 2، 31-63.
- تقوایی فرد، لیلا؛ کریمی،مجید رضا؛ راسخ، کرامتاله (1399). بررسی مدیریت بدن در بین زنان و تاثیر آن بر نگرش آنها نسبت به باروری (مورد مطالعه: زنان در سنین باروری شهر جهرم)، فصلنامه زن و جامعه، سال یازدهم، شماره 3، 66-47.
- تقواییفرد، لیلا؛ کریمی، مجید رضا؛ راسخ، کرامتاله (1398). تاثیر مصرف رسانهای بر نگرش زنان به فرزندآوری در شهر جهرم، دو فصلنامه پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، سال هشتم، شماره 15، 67-87.
- جوکار، محبوبه؛ صفورایی پاریزی، محمد مهدی (1393). مدرنیته، تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، سال دوم، شماره 2، 39-69.
- چمنی، سولماز؛ شکربیگی، عالیه؛ مشفق، محمود (1395). مطالعه تعیینکننده جامعهشناختی فرزندآوری (موردکاوی: زنان متاهل شهر تهران)، فصلنامه راهبرد اجتماعی فرهنگی، سال پنجم، شماره 20، 137-165.
- رسولزادهاقدم، صمد؛ افشار، سیمین؛ عدلیپور، صمد؛ میرمحمدتبار، سید احمد (1395). تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و سبک زندگی با گرایش فرزندآوری (مور مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)، فصلنامه راهبرد اجتماعی فرهنگی، سال پنجم، شماره 20، 107-135.
- ساعی قرهناز، مرضیه؛ ازگلی، گیتی؛ حاجیزاده، فهیمه؛ شیخان، زهره؛ نصیری، ملیحه؛ جاننثاری، شراره (1395). ارتباط جهتگیری مذهبی با قصد فرزندآوری و تعداد فرزندان موجود و مطلوب از نظر زنان شاغل در مرکزهای منتخب شهر تهران، فصلنامه پژوهش در دین و سلامت، دوره 3، شماره 1، 79-90.
- سفیری، خدیجه؛ کمالی، افسانه؛ فرجی، الهه (1396). بررسی جامعهشناختی نگرش مثبت به فرزند (مطالعه زنان شهر ایلام)، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، دوره 19، شماره 75، 85-109.
- سیاهپوش، اسحق ارجمند؛ ناهید، برومند (1395). بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به فرزندآوری در شهر اندیمشک با تاکید بر سبک زندگی (مطالعه موردی زنان متاهل کمتر از 35 سال)، فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان، سال ششم، شماره 21، 9-24.
- شاهنوشی، مجتبی؛ اعظم، سامی (1388). بررسی تفاوت ارزش فرزندان در مناطق شهری و روستای شهرستان سمیرم، فصلنامه جامعهشناسی، دوره 5، شماره 3، 75-96.
- صادقی، حنانه سادات؛ سرایی، حسن (1395). عوامل موثر بر گرایش به فرزندآوری زنان شهر تهران، فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، سال هفتم، شماره 27، 1-32.
- طاووسی، محمود؛ مطلق، محمد اسماعیل؛ اسلامی، محمد؛ حائری مهریزی، علی اصغر؛ هاشمی، اکرم؛ منتظری، علی (1394). فرزندآوری و عوامل مرتبط با آن از نگاه مردم تهران: پیش آزمون یک مطالعه ملی، فصلنامه پایش، سال چهاردهم، شماره 5، 597-605.
- عباسزاده، محمد؛ آقایاری هیر، توکل؛ علیزاده اقدم، محمد باقر؛ عدلی پور، صمد (1398). نقش دینداری، خانوادهگرایی، رسانههای نوین و بازاندیشی مدرن در نگرش به فرزندآوری در زنان و مردان متاهل 18-49 ساله، نشریه پایش، سال هجدهم، شماره 2، 173-182.
- عباسی شوازی، محمد جلال؛ محمودیان، حسین؛ صادقی، رسول؛ قربانی، زهرا (1397). تاثیر جهتگیریهای ارزشی- نگرشی بر ایدهآلهای فرزندآوری در ایران، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال سیزدهم، شماره 26، 37-66.
- قربانی، فائزه؛ گلمکانی، ناهید؛ شاکری، محمد تقی (1395). ارتباط استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و گرایش به فرزندآوری در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و فردوسی مشهد: مطالعه مقطعی، فصلنامه زنان و مامائی و نازایی ایران، دوره نوزدهم، شماره 19، 15-24.
- کاوه فیروز، زینب؛ زارع، بیژن؛ جهانبخش گنجه، صادق (1396). تاثیر مولفههای سرمایه اجتماعی و فرهنگی بر نگرش به فرزندآوری (مورد مطالعه: زوجین در آستانه ازدواج شهر تهران)، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 6، شماره 1، 119-143.
- کاوه فیروز، زینب؛ زارع، بیژن؛ جهانبخش گنجه، صادق (1396). تاثیر مولفههای سرمایه اجتماعی و فرهنگی بر نگرش به فرزندآوری (مورد مطالعه: زوجین در آستانه شهر تهران)، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 6، شماره 1، 143-119.
- کرمی قهی، محمد تقی؛ زادسر، زینب (1392). «سنجش بررسی رابطه دینداری و سبک زندگی( مطالعه موردی زنان 20 ساله و بیش تر ساکن شهر تهران) »، فصلنامه فرهنگ و هنر، شماره 1، 101-85
- کلانتری، صمد؛ بیک محمدی، حسن؛ زارع شاه آبادی، اکبر (1384). عوامل جمعیتی موثر بر باروری زنان یزد در سال 1384، فصلنامه پژوهش زنان، سال سوم، شماره 12، 156-137.
- کلانتری، صمد؛ عباسزاده، محمد؛ امین مظفری، فاروق؛ راکعی بناب، ندا (1389). بررسی جامعهشناختی گرایش به فرزندآوری و برخی عوامل مرتبط با آن (مورد مطالعه: جوانان متاهل شهر تبریز)، فصلنامه جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و یکم، شماره پیاپی (37)، 104-83.
- گیدنز، آنتونی (1378). تجدد و تشخص در جامعه جدید، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نی.
- محمودی، سید جواد؛ صادقی، حنانه سادات (1393). تاثیر ارزش فرزندان بر گزایش به داشتن فرزند دیگر در شهر تهران، فصلنامه جمعیت، شماره 87و 88، 1-20.
- مدیری، فاطمه (1396). بررسی مقایسهای تاثیر دینداری و نگرشهای جنسیتی بر قصد فرزندآوری به تفکیک جنسیت در شهر تهران، فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، سال هشتم، شماره 32، 171-202.
- مدیری، فاطمه؛ تنها، فاطمه؛ گیلانی، نرجس (1400). تعیین کنندههای اقتصادی- اجتماعی قصد و رفتار فرزندآوری در مردان شهر تهران، فصلنامه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 10، شماره 4، 1147-1123.
- مدیری، فاطمه؛ رازقی نصرآباد، حجیهبیبی (1394). بررسی رابطه دینداری و قصد باروری در شهر تهران، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال دهم، شماره 20، 127-162.
- مدیری، فاطمه؛ رازقی نصرآباد، حجیهبیبی (1394). بررسی رابطه دینداری و قصد باروری در شهر تهران، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال دهم، شماره 2، 127-162.
- مشفق، محمود؛ غریب عشقی، سارا (1391). تحلیلی بر رابطه ارزش فرزندان و باروری بین زنان تهرانی، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، سال پانزدهم، شماره 58، 93-120.
- هاشمینیا، فاطمه؛ رجبی، ماهرخ؛ احمدی، علییار (1396). بررسی نگرش زنان به ارزش فرزندان (مورد مطالعه: زنان 15-49 ساله شهر شیراز)، فصلنامه جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و هشتم، شماره پیاپی (67)، شماره 3، 61-78.
- Abu Sadat Nurullah, MA (2012). RECEIVED AND PROVIDED SOCIAL SUPPORT: A REVIEW OF CURRENT EVIDENCE AND FUTURE DIRECTIONS, American journal of health studies,No. 27(3):173–188.
- Adsera A. (2006). Differences in Desired and Actual Fertility: An Economic Analysis ofthe Spanish Case. Review of Economics of the Household, Vol. 4, No. 1, and pp.75-95.
- Bachrach, C.A. & Morgan, S.P. (2011). Further reflections on the theory of planned behavior and fertility research, Vienna Yearbook of Population Research, 9: 71–74. doi: https://www. jstor. org/stable/41342805. [link]
- Beck, U & Beck- Gernsheim, E. (1995), The Normal Chaos Of Love. Cambridge: Polity Press.
- Beck, U & Beck-Gernsheim, E. (2002), Individualization: Institutionalized Individualism and its Social and Political Consequence. London: sage.
- Beck, U. (1992), Risk Society: Toward a New Modernity. London: Sage Publication.
- Bergbom, I., Modh, C., Lundgren, I., & Lindwall, L. (2017). First�time pregnant women's experiences of their body in early pregnancy. Scandinavian journal of caring sciences, 31(3), 579-586.
- Berge, Hoel, Dasre b, Aurelien (2024). Religious affiliation, education, and fertility in sub-Saharan Africa, journal of World Development, 184: 1-32.
- Bernardi, Laura & Klarner, Andreas (2014). Social networks and fertility, Journal of Population Sciences, No 30; pp. 641-670.
- Buhler, Christoph (2009), »On the Structural Value of Children and Its Implication on Intended Fertility in Bulgaria«, Demography Research, No 18: 569-610.
- Chan, R (2007) "Family at-Risks: the risks and its management in Hong Kong", The 4th Annual East Asian Social Policy Research Network International Conference University of Tokyo, Tokyo, Japan
- Clark, A. E, & Lepinteur, A. (2020). A Natural Experiment on Job Insecurity and the United Saates: Structural economic conditions and perceived economic uncertainty. Demographic Research, 36 (51), 1549-1600. Doi: 10.4054/ DemRes. 2017.36.51.
- Dhillon, P., Singh, L. L. (2010). Time varying and unvarying factors affecting ideal and actual family size in North India. Received from ppa2010. princeton.edu/download. aspx.
- Fawceet, J. (1974) “The Value Of Children In Asia And The United States”, East- West population Institure, No. 32.
- Fawcett, J.T. (1972) The Statisfaetions and Costs of Children: Theories, Concepts, Methods, Hawaii, East-West Center.
- Fuse, K. (2013). Daughter preference in Japan: A reflection of gender role attitudes?, Demographic Research, 28(36), 1021- 1052.
- Gilbert M. Talaue, Ali AlSaad, Naif AlRushaidan, Alwaleed AlHugail, Saad AlFahhad (2018). The Impact of Social Media on Academic Performance of Selected College Students, International Journal of Advanced Information Technology (IJAIT) Vol. 8, No.4/5: 27-35.
- Golds tein, J., Lutz, W. & Tes ta, M. R. (2003). The emergence of sub-replacement family size ideals in Europe. Population research and policy review, 22(5), 479-496.
- Goodman, A., & Koupil, I. (2010), The Effect of School Performance upon Marriage and Long-term Reproductive Success in 10,000 Swedish Males and Females Born 1915-1929, Evolution and Human Behavior, No. 6: 425‒435.
- Gunther, I. and Harttgen, K. (2016), Desired Fertility and Number of Children born across time and space, Demography, 53 (1): 55-83.
- Henz, U. (2008). Gender Roles and Values of Children Childless Couples in East and Weast Germany, Demographic Research, 19(39), 1451-1500.
- Hoffman, L. W. & Hoffman, M.L. (1973) "A psychological perspective on the value of children to parents", in J. T. Fawcett (ed.), The Statisfaetions and Costs of Children: Theories, Concepts, Methods. Hawaii: EastWest Center.
- Hoffman, L.W., A. Thornton, and J. Dm, Manis, (1978). “The Value of Children to Parents in the United States”, Journal of Population, Vol. 1(2).
- Hopcroft, R. L. (2015), Sex Differences in the Relationship between Status and Number of Offspring in the Contemporary US, Evolution and Human Behavior, No. 2: 146–151.
- Khatun, T. (2011). Desired and actual fertility in Bangladesh: The role of mass media and social interactions. Erasmus University.
- Klaus, D., Suckow, J., Nauck, B. (2007) "The Value of Childern in Palestine and Turkey: Differences and the Consequences for Fertility", Current Sociology, 55(4): 527-544.
- Klein, T., Eckhard, J. (2007). "Educational Differences, Value of Children and Fertility Outcomes in Germany", Current Anthropology, 55(4): 505-525.
- Kreyenfeld, M.R. (2005). Economic Uncertainty and Fertility Postponement Evidence from German Panel Data, MPIDR Working Paper WP 2005-034, http://www.demogr.mpg.de/papers/working/wp-2005-034.pdf
- Lappegard, T., & Marit, R. (2011), Socioeconomic Differentials in Multi-Partner Fertility among Men, Discussion Papers Statistics Norway, Research Department 653.
- Lee R, Mason A. 2014. “Is low fertility really a problem? Population aging, dependency, and consumption,” Science 346 (6206): 229-234.
- Lindsey, L. L. (2015). Gender Roles: A Sociological Perspective, Boston, MA: Prentic Hall.
- Lutz W, Skirbekk V, Rita Testa M. (2006). The Low-Fertility Trap Hypothesis: Forcesthat May Lead to Further Postponement and Fewer Births in Europe. ViennaYearbook of Population Research, Vol. 4: pp. 167-192.
- Miller, W. B., Jones, J., & Pasta, D. J. (2016). An implicit ambivalence-indifference dimension of childbearing desires in the National Survey of Family Growth. Demographic Research, 34, 203–242
- Mills, M., Mencarini, L., Tanturri, M. L. & Begall, K. (2008). Gender equity and fertility intentions in Italy and the Netherlands. Demographic research, 18, 1-26.
- Modena, F. Rondinelli, c. Sabatini, F. (2012),Economic Insecurity and Fertility Intentions: The Case of Italy, Review of Income and Wealth ,Volume 60, Issue S1 S233-S255.
- Naghibasadat, S.R. (1389). The role of economic, social and cultural factors in women attitude toward fertility, Social science Quarterly Book Review (36); [In Persian].
- Régnier-Loilier, A., Vignoli, D. & Dutreuilh, C. (2011). Fertility intentions and obs tacles to their realization in France and Italy. Population, 66(2), 361-389.
- Samson A. Arekete, Dorcas M. Okewole, Bosede O. Oguntunde, Godspower P. Osilama (2017). Impact of Social Networking Media Usage on the Academic Performance of Students of the Redeemer’s Universit , International Journal Of Engineering Research And Development, Volume 13, Issue 10 : 56-66.
- Smith, Stanley K., Tayman, Jeff, Swanson, David A (2002): State and Local Population Projections: Methodology and Analysis. The Springer Series on Demographic Methods and Population Analysis.
- Suckow, J., Klaus, D. (2002). Value of Children in Six In: Nauck, B. &suckow, J.(Ed.): SozialeNetzwerke und Generation.
- Tes ta, M. R. & Grilli, L. (2006). The influence of childbearing regional contexts on ideal family size in Europe. Population, 61(1), 99-127
- Tintelen, Amke M.G. van, Stulp, Gert (2024). Explaining uncertainty in women’s fertility preferences, journal of Heliyon, 10: 1-12.
- United Nations Population Division. (2018). World Population Prospects: 2017 Revision. United Nation: New York.https://www.compassion.com/multimedia/world-population-prospects.pdf (Accessed September 8, 2018).
- Weeks, John R. (2002): POPULATION an Introduction to Concepts and Issues. San Diego State University.
- Wilson, Chris. Pison, Gilles (2004). More than half of the global population lives where fertility is below replacement level, Journal of Population & Societtes, No 405: 1-4.