نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه علاه طباطبایی

چکیده

امروزه تحلیل وضعیت ازدواج و گرایش جوانان به آن، بیش از همۀ نمایانگر یک نیاز مبرم به ارائۀ یک چهارچوب تحلیلی در قالب «انگاره ازدواج» باشد تا در عین توصیف و تببین نگرش جوانان نسبت به ازدواج بتوان به صورت بندی سنخ های ازدواج و چالش های آن پرداخت. با عنایت به هدف اصلی پژوهش از دو روش تحقیق «پیمایش» و «تحلیل روند» استفاده گردیده است. نتایج حاصل نشان می دهد که 22 درصد از جوانان نگرش مثبت و در مقابل 26 درصد نگرش منفی نسبت به ازدواج دارند. بر اساس تحلیل چند متغیره داده ها رابطه ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با بتای 36/0، معنای ازدواج برابر با بتای 25/0، هنجار ازدواج برابر با بتای 29/0 و فرصت ازدواج برابر با بتای 14/0 می باشد. با مروری کلی و تحلیل یافته های مطالعات کمی و کیفی مختلف، می توان چنین استنباط نمود که انگاره ازدواج در بین جوانان ایرانی در مواجهه با دو الگوی «کنش انتخابی ازدواج ـ ساخت نهادی ازدواج» تعیین می یابد. به طور دقیق تر چنین انگاره ای در قالب غلبه کنش انتخابی بر وجه نهادی خانواده با چهار سنخ الگوی ازدواج و تشکیل خانواده (فردگرایانه، رابطه ای، دینی و اقتضایی) قابل شناسایی و تحلیل است که به نوبه خود زمانبندی ازدواج، معیارهای همسرگزینی، ارزش ها هنجارهای ازدواج و نیز معنا و موانع ازدواج متفاوت فهم می شود.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Marriage paradigm in Iranian youth; Types and challenges

نویسنده [English]

  • ahmad ghyasvand

Associate Professor, Department of Sociology, Allameh Tabatabai University

چکیده [English]

امروزه تحلیل وضعیت ازدواج و گرایش جوانان به آن، بیش از همۀ نمایانگر یک نیاز مبرم به ارائۀ یک چهارچوب تحلیلی در قالب «انگاره ازدواج» باشد تا در عین توصیف و تببین نگرش جوانان نسبت به ازدواج بتوان به صورت بندی سنخ های ازدواج و چالش های آن پرداخت. با عنایت به هدف اصلی پژوهش از دو روش تحقیق «پیمایش» و «تحلیل روند» استفاده گردیده است. نتایج حاصل نشان می دهد که 22 درصد از جوانان نگرش مثبت و در مقابل 26 درصد نگرش منفی نسبت به ازدواج دارند. بر اساس تحلیل چند متغیره داده ها رابطه ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با بتای 36/0، معنای ازدواج برابر با بتای 25/0، هنجار ازدواج برابر با بتای 29/0 و فرصت ازدواج برابر با بتای 14/0 می باشد. با مروری کلی و تحلیل یافته های مطالعات کمی و کیفی مختلف، می توان چنین استنباط نمود که انگاره ازدواج در بین جوانان ایرانی در مواجهه با دو الگوی «کنش انتخابی ازدواج ـ ساخت نهادی ازدواج» تعیین می یابد. به طور دقیق تر چنین انگاره ای در قالب غلبه کنش انتخابی بر وجه نهادی خانواده با چهار سنخ الگوی ازدواج و تشکیل خانواده (فردگرایانه، رابطه ای، دینی و اقتضایی) قابل شناسایی و تحلیل است که به نوبه خود زمانبندی ازدواج، معیارهای همسرگزینی، ارزش ها هنجارهای ازدواج و نیز معنا و موانع ازدواج متفاوت فهم می شود.

کلیدواژه‌ها [English]

  • انگاره ازدواج
  • گرایش به ازدواج
  • سنخ های ازدواج
  • ارزش و هنجار ازدواج
  • معنای ازدواج

انگاره ازدواج در بین جوانان ایرانی؛ سنخ­ها و چالش­ها[1]

احمد غیاثوند[2]

10.22034/SSYS.2022.2292.2648

 

 

تاریخ دریافت مقاله: 22/1/1401

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:21/3/1401

 

مفدمه

در جامعه مسلمان ایران، ازدواج و تشکیل خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که نقش مهمی در رشد جسمی و تعالی روحی و معنوی انسان­ها دارد. با توجه به اهمیت این نهاد اجتماعی در بهروزی دنیوی و آخروی انسان­ها، اسلام به عنوان آیینی تعالی­بخش توجه بسیار زیادی به آن مبذول داشته است. علاوه بر تأکید بر اهمیت خانواده از منظر دینی، علمای علوم اجتماعی نیز در تحلیل نهاد خانواده جایگاه ویژه­ای در کنار سایر نهادهای اجتماعی قائل­اند. «امر ازدواج هم از نظر فردی، هم از دیدگاه زیستی و هم از دیدگاه اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. هیچ نهادی مانند آن جهانی و پایدار نیست. از این رو، هیچ نهادی مانند آن تحت تأثیر دگرگونی­های اجتماعی قرار نمی­گیرد (ساروخانی، 1375: 11).

خانواده از آن جایی که نهادی اجتماعی است، متناسب با تغییرات اجتماعی دچار تحول می­شود. تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه، مناسبات درونی خانواده را دستخوش تحولات ساختاری کرده است. فرآیند نوسازی در جامعه ایران با رشد شهرنشینی، صنعتی­شدن، رشد طبقه متوسط، افزایش جمعیت جوان و تحرک اجتماعی مناسبات جدیدی را در ساخت و کارکرد روابط خانواده ایجاد کرده است. ساختار و کارکردهای خانواده و مناسبات زناشویی همپای تغییرات فرهنگی تغییر کرده و ابعاد و کارکردهای خانواده سنتی گسترده دگرگون شده است. بنابراین امروزه دگرگونی­های اقتصادی و اجتماعی و به دنبال آن تحولات فرهنگی جامعه ایرانی، موجبات تغییرات اساسی را در نوع نگاه افراد به خانواده و انتظارات آنها از ازدواج و زندگی زناشویی پدید آورده است؛  چنان که ویلیام گود بیان می­کند: تغییرات ملموسی در نظام خانواده در جهان در حال وقوع است که همه این تغییرات در نقطه مشترکی با هم تلاقی می­کنند: افزایش سن ازدواج، کاهش ازدواج­های ترتیب یافته و افزایش آزادی در انتخاب همسر. به عقیده او پارامترهای ازدواج در جوامع

بر مبنای مرور اجمالی مطالعات حوزه زنان و خانواده، برخی از تغییرات و مسائل خانواده را می­توان به شرح زیر بیان کرد: هسته‌ای شدن خانواده و کاهش تعداد افراد تحت تکفل، تغییر در بعد خانوار، کاهش نرخ باروری، کاهش میزان موالید، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، کاهش عمومیت ازدواج در گروه سنی 15 تا 19 ساله، ناپایداری نسبی ازدواج به ویژه در سال‌های اولیه زندگی، افزایش میزان تجرد جوانان، رخداد مضیقه ازدواج یا کاهش تعداد پسران آماده ازدواج نسبت به تعداد دختران آماده ازدواج، افزایش طلاق، افزایش خانواده‌های تک والدی، افزایش فرزندآوری خارج از حریم خانواده و موارد تعدد زوجات (مهاجرانی، 1375؛ خضری، 1380؛ مشکانی، 1381؛ افتخار، 1383؛ کاظمی‌پور، 1383؛ محبوبی‌منش، 1383؛ لیاقت، 1384؛ صادقی و همکاران، 1386؛ علیوردی‌نیا، 1387 به نقل از قانعی‌راد و عزلتی مقدم، 1389: 164). در این میان، مرور مطالعات تجربی مختلف در حوزه وضعیت خانواده در طول حداقل چهار دهه گذشته، دلالت بر سه واقعه بارز دارند: «افزایش سن ازدواج»، «افزایش طلاق» و «کاهش نرخ باروری». به طور دقیق تر از جمله تغییرات مهم در حوزه ازدواج را می­توان میزان آمادگی و نحوه تصمیم­گیری برای ازدواج، معیارهای همسرگزینی، ارزش و هنجارهای ازدوج، و معنا و موانع ازدواج در بین جوانان دانست.

یافته­های پژوهش دیگری، بیانگر آن است که «بیش از یک سوم دختران در شهر تهران (37 درصد) تمایل بسیاری به ازدواج و تشکیل خانواده دارند (غیاثوند، 1396). همچنین در برخی از مطالعات، یافته­ها نشان می­دهد که 7/66 درصد پاسخگویان ازدواج کردن را در زندگی ضروری می دانند، در حالی که به باور 1/14 درصد افراد ازدواج کردن امری ضروری نیست. 4/53 درصد جوانان اظهار داشته­اند که نظر پدر و مادرشان در انتخاب همسر اهمیت دارد و در مقابل 38 درصد نیز بیان کرده اند که صرفا نظر خودشان در مورد انتخاب همسر اهمیت دارد (آقاسی و فلاح مین­باشی، 1394). با مرور تحقیقات مختلف در ایران، یافته­ها نشان­دهنده کنشگری در تصمیم به ازدواج است که به بیان اریک آیزن، فیش باین و جیمز مارچ به زنجیره­ای از عوامل (تصمیمات عقلانی و هنجارها) بستگی دارد ( مارچ، 1396؛ آیزن، 1988).  «شیوه همسرگزینی، تلفیقی از انتخاب فرزندان و والدین است. آنها اگر به طور مستقل به انتخاب همسر اقدام کنند با حمایت دیگری روبه­رو می­شوند. فرزندان ممکن است که به طور مستقل از والدین به انتخاب همسر اقدام کنند، ولی برای نهایی کردن ازدواج از والدین و اعضای خانواده کمک و همیاری می­طلبند. بدین لحاظ است که همسرگزینی در ایران امری خانوادگی است تا فردی و شخصی». (آزادارمکی، 1389)

با این توصیف، به نظر می رسد تحلیل وضعیت ازدواج و گرایش جوانان به آن، بیش از همه نمایانگر یک نیاز مبرم به ارائه یک چهارچوب نظری و تحلیلی جدیدی در قالب «انگاره ازدواج» باشد. در واقع می­توان گفت انگاره (پارادایم) الگوی اندیشیدن درباره جهان پیرامونی می­باشد؛ به زبان ساده، یک پارادایم مجموعه­ای از پیش­فرض­هاست که چگونگی درک جهان را توضیح می­دهد و شامل جهان­بینی و روشی برای ساده­سازی شناخت (تجزیه) پیچیدگی­های دنیای واقعی است (ایمان، 1395). ویلوگبی، هال و لوژاک از اصطلاح «پارادایم» استفاده می­کنند تا نشان دهند که «هر فرد یک پارادایم متمایز ازدواج یا یک مجموعه کلی از باورها را دارد که جهت­گیری شخصی فرد درباره ازدواج را مشخص می­نماید». بنابراین در این مطالعه انگاره ازدواج دربرگیرنده گشتالتی (نظامی) از باورهای فردی، جنسیتی، خانوادگی و جمعی مبتنی بر تجربه جوانان است که زمینه، انگیزه، اقدام و نگرش آنها  پیرامون نهاد ازدواج را فراهم می­سازد که به نوبه خود از منظر جامعه­شناختی به ساخت اجتماعی واقعیت ازدواج می­انجامد. بنابراین توصیف، تبیین و تحلیل روند انگاره ازدواج در بین جوانان در جامعه ایران از یک سو می­تواند تببین­گر گرایش آنها به ازدواج و از سوی دیگر بیانگر موقعیت­ها و فرایندهایی باشد که موجب می­گردد تا بتوان از میان روندها و مولفه­های اساسی آن به سنخ­ها و تحولات ازدواج در جامعه ایران نزدیک شد و ساخت تحلیل منسجمی را فراهم نمود.  بر این اساس سوالات اساسی این پژوهش عبارت اند از:

1ـ جوانان ایرانی چه انگاره­ای نسبت با ازدواج دارند؟

2ـ در قالب انگاره ازدواج چگونه می­توان به توصیف و تبیین نگرش جوانان نسبت به ازدواج پرداخت؟

3ـ تحلیل روند انگاره ازدواج در بین جوانان چه صورت­بندی از سنخ­های ازدواج و چالش­های آنها را پیش روی ما قرار می­دهد؟   

ادبیات پژوهش

مطالعات صورت­گرفته پیرامون  ازدواج جوانان را می‌توان در قالب دو دسته از پژوهش‌ها تشخیص داد:

  1. مطالعات بین­المللی و ملی در حوزه جوانان که ابعاد مختلف ارزش­ها و نگرش­های آنها را مورد پیمایش قرار داده اند. در این دسته از پژوهش­ها ممکن است به طور خاص جوانان جمعیت آماری نمونه پژوهش باشند و در برخی از پژوهش­ها، جوانان در کنار سایر گروه­های سنی مورد مطالعه قرار گرفته باشند.
  2. پژوهش­های کمی و کیفی که به طور خاص در زمینه ازدواج جوانان مورد تحلیل قرار گرفته‌اند.

درباره دسته نخست، سابقه چنین مطالعاتی در سراسر دنیا در قالب پیمایش ارزش­های جهانی، مطالعه ارزش­های اروپائیان، پیمایش ارزش­ها و نگرش­های بریتانیا و پیمایش ارزش­های شرق آسیا می­باشد.

همچنین رونالد اینگلهارت در قالب چارچوب نظری با عنوان «دگرگونی ارزش­های مادی/ فرامادی»  از سال 1970 - 1983 و بعد 1990 تا 1992 و تاکنون به‌طور پانل سعی نموده به مقایسه داده‌های به‌دست آمده از کشورهای اروپایی و آسیایی بپردازد.

در ایران اولین مطالعه تجربی مربوط به نظرسنجی پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران در سال 1353 بوده است. بتدریج از سال 1375 به بعد شاهد انجام پیمایش­های مختلف ملی، منطقه و استانی و... می­باشیم (وزارت ارشاد، 1379، 80 و 94؛ محسنی، 1374؛ آزاد ارمکی و غیاثوند، 1383؛ گودرزی، 1396، غیاثوند، 1396؛ وزارت ورزش و جوانان، 1383، 1399؛ فیضی و ابراهیمی، 1397؛ غیاثوند، 1399؛ ایسپا 1397 و 1399).

در دسته دوم نیز مطالعات کمی و کیفی مختلفی به تبیین علی و کارکردی وضعیت ازدواج جوانان، معیارهای همسرگزینی، تجرد زیستی جوانان، تجربه و معنای ازدواج در بین جوانان، روابط جنسی و تجربه همبالینی، ارزش ازدواج و .. پرداخته اند. در این باره برخی از پژوهش­های کیفی درباره مطالعه تجرد دختران به پدیده­های محوری از قبیل «حضور پررنگ داغ ننگ» (سنگینی نگاه دیگران، ترحم­های بی مورد، پرسش­ها و کنجکاوی­های مزمن، سرکوفت­های خانواده، احساس سرباربودن، نسبت دادن عیب و ایرادات ناروا و القای ناشایستی، نیشخندهای زهرآلود، و طعنه­های بی رحمانه) (قانع عزآبادی و همکاران، 1393)؛ «در معرض طرد اجتماعی» (نگاه­ها و حرف­های طعنه­آمیز، تحقیرآمیز و ترحم سایرین، گسترش شایعات، تبعیض، وابستگی، شرمساری، سرزنش، احساس تنهایی، ترس، انتظار، رنج، بیماری جسمی، افسردگی و نگرانی درباره آینده)؛ (فرضی زاده، 1392)؛ «احساسات دوگانه نسبت به تجرد» (داشتن استقلال و آزادی و از سوی دیگر احساس تنهایی کردن) (حسنی و ایزدی، 1394)؛ «پیامدهای منفی تجرد» (احساس تنهایی و انزوا، احساس بی­انگیزگی، بی­هدفی و پوچی در زندگی) (حبیب پور و غفاری، 1390)؛ دلایل مجرد ماندن مختلف (کمال‌گرایی، سخت‌گیری بیش از حد والدین و پیدا نکردن زوج مناسب) (کجباف و همکاران (1387)؛ «تجربه تجرد» (تجربه تجرد برای دختران، خشونت روانی، انزوای مضاعف، آینده مبهم و احساس سرباری و ابژه‌های حقارت در پی داشته (قادرزاده و همکاران،1396) اشاره کرده­اند که طبیعاً دختران تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی القا­کننده ازدواج قرار دارد و عمدتاً تجربه­های ناخوشایند و نیز پیامدهای منفی را برای این دسته از دختران رقم می­زنند. دخترانی که دیرتر ازدواج می‌کنند از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نگرش فرامادی به ازدواج دارند و اعتقاد بیش‌تری دارند که با ازدواج، هزینه فرصت‌های از دست‌رفته بیش از فرصت ازدواج است (حبیب پور و غفاری ،1390).

«به لحاظ آماری در بحث از جمعیت هرگز ازدواج نکرده، یافته­ها نشان می­دهد که در سال 1390 جمعیت افراد در سن ازدواج برابر با 11 میلیون و 240 هزار نفر و در سال جاری بیش از 13 میلیون نفر برآورد می­گردد» (مرکز آمار، 1395). به نظر می­رسد میزان تمایل به ازدواج و نیز معنای ازدواج در بین افراد مجرد به الگوی ازدواج­های دیرهنگام دامن بزند. یافته­های پژوهشی با عنوان «پیمایش ارزش­ها و نگرش­های زنان» در بین دختران 15 سال به بالای شهر تهران، نشان داد که 16 درصد دختران اصلاً تمایلی به ازدواج ندارند و نیز 15 درصد در سطح کم بدان اذعان کرده­اند. البته بیش از یک سوم دختران در شهر تهران (37 درصد جمع زیاد و خیلی زیاد) تمایل بسیاری به ازدواج و تشکیل خانواده دارند. همچنین حدود 24 درصد ازدواج نمودن برایشان چندان مهم نیست. 15 درصد هیچ الزام یا فشاری را از سوی خانواده احساس نمی­کنند. حدود 20 درصد از دختران مورد مطالعه بیان کرده­اند که امکان و فرصت ازدواج برای آنها مسیر نیست. در واقع می­توان چنین قضاوت نمود که حدود یک چهارم دختران در شهر تهران، نگرش مثبتی نسبت به ازدواج ندارند و حتی بالغ بر یک سوم آنها بر مستقل زندگی کردن و متأهل نشدن (33 درصد) اذعان داشته­اند (غیاثوند، 1396). در مجموع نتایج مطالعات مختلف می­تواند بیانگر تغییر در افزایش سن ازدواج، تغییر در همسرگزینی، کاهش تمایل جوانان به تشکیل خانواده،  شکل­گیری روابط خارج از الگوی زندگی خانوادگی و تمایل به تنها زیستی باشد.  

مرور نظری پژوهش

ویلوگبی[3]، هال[4] و لوژاک[5]  در کوششی برای ارائه یک چارچوب مفهومی در قالب «باورهای زناشویی»، از اصطلاح «پارادایم» به منظور «توصیف تمامیت سامانه باورهای یک فرد درباره ازدواج» استفاده نموده­اند. گرچه اصطلاح پارادایم ابتدا توسط کوهن به­کار گرفته شد و او نیز دقیقاً مفهوم پارادایم را روشن نکرده- به عقیده مارگارت مسترمن[6] (1970) حدود 21 تعبیر پارادایم را به­کار برده است (Echberg & Hill, 1979: 226؛ به نقل از بیکر: 59)- ولی می­توان گفت پارادایم یا انگاره[7]  الگوی اندیشیدن درباره جهان پیرامونی می­باشد. به زبان ساده، یک پارادایم بیانگر آن است که چه موضعی در قبال واقعیت اجتماعی داشته باشیم که به نوبه خود به چگونگی درک جهان را توضیح می­دهد و شامل جهان­بینی و روشی برای ساده­سازی شناخت (تجزیه) پیچیدگی­های دنیای واقعی است (ایمان، 1395). ویلوگبی، هال و لوژاک از اصطلاح «پارادایم» استفاده می کنند تا نشان دهند که «هر فرد یک پارادایم متمایز ازدواج، یا یک مجموعه کلی از باورها را دارد که جهت­گیری شخصی فرد درباره ازدواج را مشخص می­نماید». به همین دلیل برای نامیدن چهارچوب نظری خود از اصطلاح «پارادایم­های زناشویی» استفاده نموده­اند. بنابراین در حد خطوط کلی، «پارادایم زناشویی دربرگیرنده باورهای تجمعی فرد درباره نهاد ازدواج و همچنین باورهای انتزاعی فرد درباره روابط زناشویی می­باشد» (ویلوگبی و همکاران، 2015).

کارول در بحث از نظریه «افق زناشویی» به چشم انداز یا رویکرد فرد نسبت به وضعیت کنونی فرد نسبت به ازدواج اشاره دارد که به نوبه خود سه مولفه جداگانه را که دربرگیرنده برنامه زندگی زناشویی فرد است را شامل می­شود : 1) اهمیت ازدواج در برنامه­های زندگی فعلی، 2) زمان مطلوب ازدواج و 3) نوع آمادگی لازم قبل از آمادگی برای ازدواج. در دوره رشد بزرگسالی در حال ظهور واقع شده است (آرنت ، 2000)، ایده اصلی این نظریه این است که افق زناشویی فرد یک عامل اصلی در تعیین طول بزرگسالی نوظهور و رفتارهای خاص (به ویژه رفتارهای ناسالم) است که در بزرگسالی ظهور می­کند ( کارول و همکاران ، 2007). اهمیت ازدواج. طبق نظریه افق زناشویی، اهمیت نسبی ازدواج در ارتباط با سایر اهداف بر رفتارهای فعلی بزرگسالان در حال ظهور تأثیر می­گذارد. هرچه ازدواج هدفمند محوری تر باشد، احتمال انطباق فرد با هنجارهای متعارف جامعه بیشتر خواهد بود و بنابراین احتمال انجام رفتارهای مختلف خطرپذیری کمتر است. زمان زناشویی مورد نظر طبق تئوری افق زناشویی، هرچه فرد از سن ایده­آل خود برای ازدواج دورتر باشد، احتمال انجام رفتارهای مخاطره­آمیز بیشتر است. هرچه فرد به سن ایده­آل خود برای ازدواج نزدیک می­شود، با شروع هماهنگی بیشتر شخص با انتظارات اجتماعی ازدواج ، رفتار کم­خطرتری را تجربه خواهد کرد.

نظریه افق زناشویی معتقد است که اعتقاد بزرگسالان در حال ظهور در مورد معیارهایی که برای ازدواج لازم است ، بر زمان مطلوب ازدواج و احتمالاً اهمیت نسبی ازدواج برای آن فرد تأثیر زیادی خواهد گذاشت. مفاهیم موجود در ورای افق­های ازدواج بر «پیش­بینی» و «برنامه­ریزی» برای ازدواج تمرکز (Carroll et al, 2007).  و نقش مورد انتظار نوبزرگسالان از ازدواج در زندگی را برجسته می­کند. تئوری افق ازدواج، اساس مطالعات بسیاری در سال­های اخیر شده است که این موضوع نشان­دهنده اهمیت عقاید مربوط به ازدواج بر شد و توسعه افراد بالغ می­باشد. به عنوان مثال، نظریه افق ازدواج بالغین با تمایز­یافتگی بیشتر و یا افرادی که اهمیت کمی به ازدواج می­دهند و اولویت­های زمانی دیگری دارند، مشارکت در رفتارهای ریسک پذیرتز (Carroll et al, 2007) و فعالیت جنسی بیشتری از خود نشان می­دهد (Willoughby & Carroll, 2009) . اعتقادات زناشویی نیز به­طور مستقیم بر توسعه روابط میان بالغین اثر می­گذارد. یک مطالعه نشان داده است که نگرش مثبت نسبت به ازدواج بیشتر با افزایش تعهد در روابط عاشقانه همراه است (Willoughby, 2014). در حالی که مطالعات دیگری نشان­دهنده سن مطلوب ازدواج به سلامت روان و چگونگی ارتباط سن واقعی ازدواج نوبزرگسالان و همسان سازی در آنها بستگی دارد (Carroll, 2012).

جیسون کارول[8] در مطالعه شان با عنوان «تأخیر در ازدواج: روندها و پیامدهای آن» از ایده نظری «پارادوکس آماده­شدن جوانان برای ازدواج» سخن به میان می­آورد. این تعبیر از آماده شدن به معنای آن است که جوانان امروز برای ازدواج راه­هایی در پیش می­گیرند تا شانس بیشتری برای موفقیت در ازدواج داشته باشند؛ اما در مقابل، چنین اقداماتی در عمل شانس فرد را برای ازدواج کاهش می­دهد.

نکته مهم اینجاست که این رفتارها به عنوان دوری­گزینی از ازدواج یا کنار گذاشتن ازدواج انجام نمی­شود، بلکه اقداماتی است که توسط این نسل در حال پذیرش مورد پذیرش قرار می­گیرند و به نوبه خود به تأخیر در ازدواج دامن می­زند  مانند چرخاندن درب شیشه در جهت معکوس. در واقع، ممکن است شما باور داشته باشید که می­خواهید درب آن را سست کنید تا آنچه را می­خواهید به­دست آورید، اما شما در واقع آن را اشتباه می­چرخانید و درب را محکم­تر می­کنید. 

 اولین پارادوکس آماده شدن «داشتن تجربه زندگی مشترک» می­باشد: در این باره بسیاری از جوانان معتقدند برای کاهش خطر و احتمال طلاق بهتر است مدتی زندگی مشترک را با دیگران تجربه کنند. هیچ مطالعه­ای تا به امروز هیچ گونه زندگی مشترکی را برای داشتن یک عامل محافظت در برابر طلاق نشان نداده است، حتی زندگی مشترک قبل از ازدواج از لحاظ تاریخی با شانس بیشتری برای طلاق همراه بوده است. دومین پارادوکس کاشت جو وحشی است که بسیاری از جوانان و والدین آنها دوره جوانی زندگی بزرگسالان را به عنوان زمانی برای تجربیات جنسی مختلف مد نظر دارند. یافته­ها نشان می­دهد که هر چه یک زوج در انتظار برقراری رابطه جنسی باشند، رابطه آنها بعد از ازدواج بهتر می­شود (Carroll et al, 2006). مطالعه دوم، توسط شارون ساسلر و همکارانش در دانشگاه کرنل، (Sassler et al, 2012)  نشان داد که تأخیر در درگیری جنسی با کیفیت روابط بالاتر در ابعاد مختلف مرتبط است. آنها دریافتند که ارتباط منفی بین زمان جنسی و کیفیت رابطه تا حد زیادی ناشی از پیوند بین رابطه جنسی زودهنگام و زندگی مشترک است. این یافته فرضیه نوروال گلن را تأیید می­کند که درگیری جنسی ممکن است منجر به درگیری عاطفی ناسالم شود که پایان دادن به یک رابطه بد را دشوار می­کند. همانطور که ساسلر و همکارانش نتیجه گرفتند برای توسعه روابط عاشقانه به روشی سالم زمان کافی لازم است. در مقابل ، روابطی که خیلی سریع حرکت می­کنند، بدون بحث و گفتگو کافی در مورد اهداف و خواسته­های طولانی مدت هر یک از شرکا، ممکن است به اندازه کافی متعهد نباشند و در نتیجه منجر به پریشانی رابطه شوند. این تحقیقات نشان می­دهد که الگوی محدودیت جنسی - جایی که تعهد پیش از رابطه جنسی باشد - بهترین الگوی را برای کاهش خطر انحلال روابط ایجاد می­کند. سومین پارادوکس «ازدواج در سن بالا بهتره» می­باشد.  امروز بسیاری از جوانان، در اقدامی مبادله­آمیز، با سبک و سنگین کردن زیان و سود حاصل به ازدواج نگاه می­کنند. بنابراین به این که ازدواج برای آنها چه آورده­ای دارد و با ازدواج چه چیزی را از دست می­دهند، توجه دارند. بر این اساس بخشی از سال­های بزرگسالی را به عنوان زمانی برای تمرکز و توجه به خود می­نگرند و اوضاع را قبل از ازدواج بهتر تصور می­کنند(Carroll et al, 2006).

بر این اساس برای تهیه چارچوب مفهومی تحقیق در قالب فهم انگاره ازدواج در بین جوانان متاثر از نظریه «پارادایم­های زناشویی»، «افق زناشویی» و «پارادوکس آماده شدن جوانان برای ازدواج» و نیز «نظام کنش» می­توان بیان داشت که ارزیابی فردی و هنجارهای اجتماعی موجب شکل­دهی به رفتار فرد و نیز با تاسی از نظریه آیزن و همکران موجب تغییر در قصد رفتار و نیز آمادگی برای عمل می­گردد. به تعبیر دیگر چلبی بیان می­دارد: «هر رفتار کنشگر اعم از فردی و جمعی، در هر سطح و هر حوزه‌ای، به کم و کیف و آرایش فرصت، نیاز، انتظار و معنا وابسته است. در نخستین تقرب به واقع، ممکن است رابطه رفتار را با چهار سازه مزبور به شکل یک تابع کلی، به صورت ساده شده زیر تدوین کرد» (چلبی، 1385: 100):

(معنا، انتظار، نیاز، فرصت) f= رفتار

بر این اساس مطابق فرمول فوق، رفتار نهادی و به تعبیری دقیق­تر در این مطالعه، نگرش افراد درباره ازدواج  تحت تاثیر نیازها، انتظارات، فرصت­ها و معنای آنها می­باشد. بر این اساس در  بحث از انگاره ازدواج در بین جوانان، می­توان در سطحی انضمامی­تر به نظامی از هنجارها، ارزش­ها، معانی و محدودیت­های ازدواج در قالب مولفه­های فردی، جنسیتی، خانوادگی و جمعی مختلف اشاره داشت که در سطح عاملیت و نهادی به ساخت اجتماعی واقعیت ازدواج می­انجامد.

نمودار 1: چارچوب مفهومی انگاره ازدواج در بین جوانان

 

در سطح عملیاتی انگاره ازدواج، در قالب روش تحقیق پیمایش می­توان بیان داشت که مفهوم «هنجارهای ازدواج» نوعی فشار یا تا حدودی الزام است که دیگران «انتظار» انجام رفتار ازدواج را از سوی جوانان دارند. همچنین در این راستا «فرصت ازدواج» نوعی «امکان و موقعیت» ایفای نقش را برحسب موقعیت و محدودیت­های مختلف مالی، جسمی، اجتماعی و ... میسر می­سازد که در کنار تاثیر هنجارهای اجتماعی، بعد تبیینی و ساختاری گرایش جوانان نسبت به ازدواج محسوب می­شود. در مقابل در بخش فردی و عاملیتی، «ارزش ازدواج» قرار دارد که به نحوی اهمیت داشتن و «ماهیت اساسی» یک موقعیت یا انجام رفتاری برای جوانان در نظر گرفته شده است. همچنین «معنای ازدواج»، در قالب «تجربه و ادراک» فرد در قبال ازدواج از اهمیت بسزایی برخوردار است. بر این اساس واقعیت ذهنی کنشگران ایجاب می­کند که معنا و ادراک فردی و اجتماعی جوانان مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که تفسیر جوانان از رفتارهایشان در قالب گرایش­های مختلف موجب جهت دهی به کنش آنها می­گردد. در این میان نیز میزان احساس هویت فردی و اجتماعی در قبال ازدواج در قالب میزان اهمیت قائل شدن برای آنها و مهم جلوه کردن بیانگر ارزش ذهنی جوانان برای تاثیر­گذاری بر رفتارشان می­باشد. به عبارتی عاملیت­بخشی به جوانان در کنار ساختار عینی می­توانند به کنش و واکنش آنها تعیین بخشد. بنابراین می­توان مدل نظری پژوهش را به صورت زیر ترسیم نمود:

           
   
     
 
 
     

 

 

 

 

 

 

شکل 1: مدل مفهومی انگاره ازدواج در بین جوانان

روش­شناسی پژوهش

با عنایت به هدف اصلی پژوهش مبنی بر توصیف، تبیین و تحلیل انگاره ازدواج در بین جوانان از دو روش تحقیق «پیمایش» و «تحلیل روند» استفاده گردیده است.

در فاز اول: در انجام پژوهش پیمایش، جمعیت آماری مطالعه را «کلیه دختران و پسران 18 تا 35 ساله جوان کل کشور در سال 1400» تشکیل می­دادند. مطابق فرمول کوکران تعداد نمونه برآورد­شده برابر با 3415 نفر بود و با بهره مندی از شیوه نمونه­گیری چندمرحله­ای در نهایت از شهر تهران 600 نمونه، اهواز 400 نمونه، مشهد 500 نمونه، رشت 400 نمونه، خرم­آباد 400 نمونه، تبریز 500 نمونه و شیراز 600 نمونه انتخاب گردیدند. سپس نقشه­های مناطق و میادین مختلف هر شهر تهیه و متناسب با آن حجم نمونه مشخص شد و عملیات پرسشگری به صورت مصاحبه حضوری انجام گرفت.

 در فاز دوم، مطالعه حاضر به روش «تحلیل روند» صورت گرفت و جامعه آماری آن را «کلیه پژوهش­های انجام شده پیرامون ارزش­ها و نگرش­های جوانان درباره ازدواج و خانواده طی چهار دهه اخیر تشکیل می­دادند.  

یافته­های پژوهش

در این پژوهش از مبان جوانان 18 تا 35 سال کل کشور 3415 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته‌اند؛ به نحوی که 51 درصد نمونه را زنان و در مقابل 49 درصد را مردان تشکیل می‌دادند. در بین افراد نمونه 5/49 درصد متأهل و در مقابل 5/46 مجرد بودند (4 درصد سایر). میانگین کل سن جوانان مورد مطالعه، 5/27 سال، میانه 28 سال و بیشترین فراوانی متعلق به 35 ساله‌ها می‌باشد. بیش از نیمی از جوانان نمونه تحصیلات دانشگاهی داشتند (55 درصد)، 33 درصد دیپلمه و در مقابل 11 درصد نیز زیردیپلم، سواد بودند. همچنین نیمی از افراد شاغل، حدود 20 درصد خانه دار، 16 درصد دانشجو و نیز 12 درصد علام کرده­اند که در جستجوی کار هستند. یافته­های حاصل نشان می­دهد که 5/17 درصد نمونه تحقیق از شهر تهران، 5/17 درصد از شهر شیراز، 15 درصد از شهر تبریز، 15 درصد از شهر مشهد و در مقابل 5/11 درصد از شهر اهواز و نیز 5/11 درصد از شهر رشت است.

گرایش جوانان نسبت به ازدواج: نگرش به ازدواج را میزان آمادگی، پذیرش و سوگیری جوانان نسبت به امر ازدواج می­توان تعریف نمود که متاثر از نظریه افق زناشویی کارول[9] (2007) به لحاظ عملیاتی مولفه­هایی از قبیل قصد ازدواج، زمان­بندی ازدواج  و اهمیت ازدواج را در بر می­گیرد. برای سنجش گرایش جوانان به ازدواج 6 معرف در نظر گرفته شده است که به نوبه خود از اعتبار سازه (همبستگی گویه با متغیر) و پایایی لازم (82/0) برخوردار هستند. طبق نتایج مندرج در جدول زیر، 20 درصد جوانان کشور تمایلی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند؛ 23 درصد ازدواج کردن برای آنها دغدغه مهمی نیست و نیز 37 درصد نگران دیرازدواج کردن­شان نیستند. در مقابل 16 درصد علاقه بسیاری به ازدواج دارند و 18 درصد ازدواج کردن دغدغه مهم­شان است و نیز 13 درصد در حد خیلی زیاد نگران دیر ازدواج کردن­شان هستند.

 

جدول1: توزیع پاسخگویان بر حسب معرف­های گرایش به ازدواج

نگرش به ازدواج

اصلاً

کم

متوسط

زیاد

خیلی زیاد

جمع

1ـ چقدر تمایل به ازدواج دارید؟

5/13

20

32

22

5/12

100

2ـ چقدر فکر می­کنید فرد مناسبی را برای ازدواج پیدا می­کنید/کرده­اید؟

9

14

25

30

22

100

3ـ ازدواج کردن، چقدر برای شما دغدغه مهمی است/بود؟

17

19

25

24

15

100

4ـ چقدر نگران دیر ازدواج کردن­تان هستید/بودید؟

30

22

20

17

11

100

5ـ چقدر معتقدید که ضرورتی ندارد همه افراد ازدواج کنند؟

11

24

17

30

18

100

با ترکیب گویه­های نگرش به ازدواج، ارقام مندرج در جدول زیر نشان می­دهد که 22 درصد از جوانان نگرش مثبت و در مقابل 26 درصد نگرش منفی نسبت به ازدواج دارند. حدود نیمی از جوانان در حد متوسط نگرش به ازدواج دارند.

جدول2: توزیع پاسخگویان بر حسب نگرش به ازدواج

وضعیت

تعداد

درصد

منفی

940

26

بینابین

1481

52

مثبت

988

22

بی نظر

6

-

جمع

3415

100

 

سن مناسب ازدواج: در بین جوانان مجرد علاقه­مند به ازدواج، بررسی­ها نشان می­دهد که میانگین مناسب سن ازدواج برابر با 27 سالگی، میانه 27 و بیشترین سنی که جوانان مجرد تمایل دارند ازدواج کنند. همچنین، میانگین سن مطلوب برای دختران 23 سال، میانه برابر با 25 سال و بیشترین فراوانی سنی که اعلام شده نیز 25 سال می باشد.

 

 

رابطه نگرش به ازدواج با هنجار ازدواج: «هنجارهای ازدواج» به مثابه انتظارات و الگوهای رفتاری الزام­آوری عمل می­کنند تا خطوط راهنمایی دختران و پسران جوان برای شکل دادن به زندگی زناشویی آنها باشد. بنابراین با توجه به در نظر گرفتن انواع رفتار و تمایلات جوانان برای ازدواج می­توان میزان انتظاری که خانواده و یا اطرافیان از جوانان  دارند به لحاظ عملیاتی با عنوان قواعد و هنجارهای ازدواج مورد سنجش قرار گیرد. بر این اساس سنجش هنجارهای ازدواج در قالب فشار، قواعد، انتظارات و الزامات فردی، خانوادگی، جمعی و جنسیتی می­تواند صورت گیرد.

 برای بررسی رابطه بین دو متغیر هنجار ازدواج با نگرش به ازدواج از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری (نرم افزار PLS) استفاده شده است. چنانچه در مدل علی زیر مشاهده می­گردد رابطه هنجار ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با 53/0 می­باشد. همچنین هنجار فردی ازدواج با ضریب بتای 97/0 و هنجار جمعی ازدواج با ضریب بتای منفی  16/0 بیشترین تاثیر را با متغیر نگرش به ازدواج نشان می­دهد.

مدل تجربی 2: رابطه نگرش به ازدواج با هنجار ازدواج

جدول 3: ضرایب بتای شاخص های هنجارهای ازدواج با نگرش به ازدواج

شاخص­های هنجار ازدواج/ نگرش به ازدواج

هنجار فردی ازدواج: جوانان را باید تشویق کرد تا زودتر ازدواج کنند.

97/0 **

هنجار جنسیتی ازدواج: امروزه پسران/دختران نسبت به ازدواج بی رغبت و بی انگیزه شده­اند.

07/0

هنجار خانوادگی ازدواج: امروزه خانواده ها، کمتر فرزندانشان را به ازدواج و تشکیل خانواده تشویق می­کنند.

006/0

هنجار جمعی ازدواج: امروزه در جامعه ما، تصمیم برای ازدواج نکردن خیلی راحت تر از گذشته شده است.

16/0 - **

در واقع می­توان این­گونه نتیجه گرفت که هرچه جوانان از طرف مردم جامعه بیشتر مورد تشویق و ترغیب قرار گیرند، نگرش مثبت تری نسبت به ازدواج دارند و برعکس. همچنین جوانانی که بیان کرده­اند که تصمیم برای ازدواج نکردن خیلی راحت­تر از گذشته شده است، نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج دارند و برعکس.

رابطه نگرش به ازدواج با معنای ازدواج: «معنای ازدواج» پنداشت­های اساسی، ایده­ها و ذهنیت افراد در ارتباط با ازدواج می­باشد که محصول درک و تجربه زیسته افرادی است که به نوبه خود کارکردها و پیامدهایی برای آنها به همراه دارد. بنابراین امکان تصمیم­گیری، مقایسه و مدیریت تعاملات و تا حدودی رفع نیازها را برای کنشگر فراهم می­کند. در واقع میزان پذیرش و مقبولیت انواع برداشت­ها و رویکردهای جوانان در قالب معنای ازدواج متاثر از بافت خانوادگی و اجتماعی آنها بوده که به نوبه خود به فهم و تجربه زیسته فرد دامن می­زند و به ساخت اجتماعی واقعیت ازدواج منجر می­گردد. بر این اساس سنجش معنای ازدواج در قالب برداشت­های فردی، خانوادگی، جمعی و جنسیتی می­تواند صورت گیرد.

 برای بررسی رابطه بین دو متغیر معنای ازدواج با نگرش به ازدواج، از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری (نرم افزار PLS) استفاده شده است. چنانچه در مدل علی زیر مشاهده می گردد رابطه معنای ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با 54/0 می باشد. همچنین معنای فردی ازدواج با ضریب بتای 68/0 ، معنای خانوادگی ازدواج با ضریب بتای حدود 26/0 و نیز معنای جمعی با بتای 29/0 بیشترین تاثیر را با نگرش به ازدواج نشان می دهد.

مدل علی 3: رابطه نگرش به ازدواج با معنای ازدواج 

جدول 4: ضرایب بتای شاخص­های معنای ازدواج با نگرش به ازدواج

شاخص­های معنای ازدواج/نگرش به ازدواج

معنای فردی ازدواج: ازدواج موجب احساس امنیت در روابط عاطفی و جنسی فرد می­شود.

68/0 **

معنای جنسیتی ازدواج: ازدواج باعث می­شود فرد از موقعیت­های مختلف (تحصیلی و شغلی) باز بماند.

17/0 - *

معنای خانوادگی ازدواج:  ازدواج کردن موجب رسمیت یافتن رابطه در قالب خانواده می­گردد

26/0 **

معنای جمعی ازدواج: در جامعه ما مجرد ماندن چالش­های بسیاری را برای دختران/پسران به همراه دارد.

29/0 **

 

در واقع می­توان این گونه نتیجه گرفت که هرچه جوانان به دنبال روابط عاطفی و جنسی امن باشند، نگرش مثبت تری نسبت به ازدواج دارند و برعکس. همچنین جوانانی که به دنبال رسمیت در روابط با جنس مخالف در قالب خانواده هستند، نگرش مثبت­تری نسبت با ازدواج دارند و برعکس. چالش­هایی که تجرد برای دختران و پسران به همراه دارد موجب می­گردد که جوانان تمایل بیشتری به ازدواج داشته باشند و عمدتاً افرادی که بدین چالش­ها واقف نیستند، نگرش منفی نسبت به ازدواج دارند. همچنین جوانانی که معتقدند که ازدواج باعث می­شود فرد از موقعیت­های مختلف باز بماند، نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج دارند و برعکس.

رابطه نگرش به ازدواج با ارزش ازدواج: «ارزش ازدواج» مطلوبیت­هایی است که ماهیت و اهداف ازدواج را در قلمرو شکل­گیری زندگی زناشویی سروسامان می­دهد و به شروع و تداوم زندگی مشترک یا ممانعت از انجام آن را در بر می­گیرد. در پژوهش حاضر متاثر از مورگان (1982) و چرلین (2004) به لحاظ عملیاتی نظام ارزشی ازدواج شامل چهار سنخ از ارزش­های فردی (رابطه ای) ، جنسیتی (اشتراکی)، خانوادگی (نهادی) و اجتماعی (قدسی) می­باشد.

برای بررسی رابطه دو متغیر ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج از تکنیک مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. چنانچه در مدل علی زیر مشاهده می­گردد رابطه ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با 48/0 می­باشد. همچنین ارزش جمعی ازدواج با ضریب بتای 85/0 و نیز ارزش فردی ازدواج با بتای منفی 33/0 بیشترین تاثیر را با نگرش به ازدواج نشان می­دهند.

 

مدل علی 4: رابطه نگرش به ازدواج با ارزش ازدواج 

 

 

جدول 5: ضرایب بتای شاخ­­های ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج

شاخص­های ارزش ازدواج/نگرش به ازدواج

ارزش فردی ازدواج: یک دختر یا پسر می تواند ازدواج نکند و مستقل از خانواده، زندگی کنند.

33/0 - **

ارزش جنسیتی ازدواج: زن و شوهر باید در تمام امور زندگی زناشویی (انجام امور  منزل، مراقبت از کودکان و...) وظایف و نقش­های مساوی داشته باشند.

001/0

ارزش خانوادگی ازدواج: هر فردی باید با شخصی که خودش انتخاب کرده، ازدواج کند؛ حتی اگر مورد موافقت والدین نباشد.

09/0 **

ارزش جمعی ازدواج: لحاظ دینی و شرعی خود را مقید به ازدواج می­دانم.

85/0  **

در واقع می­توان این­گونه نتیجه گرفت که هرچه جوانان میل بیشتری به مستقل شدن و زیست مجردی داشته باشند، نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج دارند و برعکس. همچنین جوانانی که به لحاظ شرعی خود را بیشتر مقید به ازدواج می­دانند نگرش مثبت­تری نسبت با ازدواج دارند و برعکس. به لحاظ ارزش­های خانوادگی ازدواج، رابطه ضعیف معنادار­شده نشان می­دهد که هرچه افراد تلقی شان از ازدواج  امری فردی و بدون موافقت خانواده باشد، نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج دارند. بنابراین رابطه­ای و به تعبیر دقیق­تر فردی نگریستن به ارزش ازدواج، موجب نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج می­شود و در مقابل هرچه افراد ازدواج را به ارزش­های خانوادگی و جمعی پیوند بزنند- به عبارتی هر چه فهم نهادی نسبت به ازدواج وجود داشته باشد- نگرش جوانان به ازدواج مثبت­تر می­گردد.   

رابطه موانع (فرصت) ازدواج با نگرش به ازدواج: فرصت ازدواج بدان معناست که جوانان امکان و موقعیت انجام یکسری تمایلات و رفتارهای مختلف را برای ازدواج داشته باشند؛ به نحوی که مشکلات مختلف مالی، جسمی و... آنها را محدود نسازد. این امر موجب ایجاد فرصت‌ مساوی برای بهبود وضعیت ازدواج جوانان در جامعه می گردد. به لحاظ عملیاتی فرص­ های ازدواج به میزان امکانات و شرایط مختلف برای جوانان اطلاق می شود که فرصت­های برابر در شروع زندگی زناشویی را فراهم می­آورد. بر این اساس سنجش فرصت ازدواج در قالب محدودیت­ها، موانع و چالش­های فردی، خانوادگی، جمعی و جنسیتی می­تواند صورت گیرد. برای بررسی رابطه دو متغیر ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج از تکنیک مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. چنانکه در مدل علی زیر مشاهده می­گردد فرصت ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با 36/0 می­باشد.

 

 

مدل علی7: رابطه نگرش به ازدواج با فرصت ازدواج

جدول 6: ضرایب بتای شاخص­های فرصت  (موانع) ازدواج با نگرش به ازدواج

مشکلات و موانع ازدواج

سطح معناداری

ضریب بتا

تمایل به تنهایی

000/0

70/0

نداشتن شغل

000/0

30/0

وسواس در انتخاب همسر

001/0

29/0

داشتن برادر یا خواهر بزرگ تر مجرد

001/0

27/0

نبودن فضایی برای آشنایی بین دختر و پسر

002/0

24/0

بی­اعتمادی به جنس مخالف

007/0

21/0

درگیری عاطفی نسبت به شخص خاص

01/0

18/0

نداشتن استقلال مالی

06/0

12/0

تجربه طلاق در بین نزدیکان

11/0

10/0

نداشتن مسکن

38/0

06/0

در حال تحصیل بودن

7/0

05/0

ترس از شکست در ازدواج

78/0

01/0

 

در واقع می­توان این گونه نتیجه گرفت که از بین موانع مختلف موثر بر نگرش جوانان به ازدواج، به ترتیب تمایل به تنهایی با بتای 70/0، نداشتن شغل با بتای 30/0، وسواس در انتخاب همسر با بتای 29/0، داشتن برادر یا خواهر بزرگتر مجرد با بتای 27/0، نبودن فضایی برای آشنایی بین دختر و پسر با بتای 24/0، بی­اعتمادی به جنس مخالف 21/0، درگیری عاطفی نسبت به شخص خاص با بتای 18/0 بیشترین محدودیت پیش روی جوانان برای ازدواج هستند که موجب می­شوند جوانان نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج داشته باشند.

تحلیل چند متغیره داده­ها: چنانچه در مدل علی زیر مشاهده می­گردد رابطه ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با بتای 36/0، معنای ازدواج برابر با بتای 25/0، هنجار ازدواج برابر با بتای 29/0 و فرصت ازدواج برابر با بتای 14/0  می­باشد. در واقع مشاهده می­گردد داشتن نگرش مثبت یا منفی نسبت به ازدواج بیش از همه به میزان ارزشمندی ازدواج در نظر جوانان بر می­گردد. به عبارتی، هرچه جوانان ارزش اجتماعی بیشتری برای ازدواج قائل باشند، نگرش مثبت­تری به ازدواج دارند و برعکس. همچنین با توجه به بتای هنجارهای اجتماعی، به نظر می­رسد کسانی که تحت تاثیر و الزام واقعیت بیرونی ازدواج هستند و انتظار می­رود که به موقع ازدواج کنند، نگرش مثبت­تری به ازدواج دارند.

 

 

مدل علی7: عوامل موثر بر نگرش به ازدواج

بحث و نتیجه­گیری

در بحث از توصیف و تبیین نگرش جوانان ایرانی نسبت به ازدواج در این بخش لازم است در قالب بهره­مندی از تحلیل روند به تحلیل ثانویه مطالعه ملی و منطقه­ای مختلف پرداخته شود. در این تحلیل به توصیف و مقایسه نتایج پیمایش­های مختلف از سال 1353 تاکنون پیرامون روند نگرش جوانان نسبت به زمان­بندی ازدواج، سن مطلوب ازدواج در بین دختران و پسران، معیارهای همسرگزینی، نگرش نسبت به جنس مخالف، نگرش به ازدواج سفید (همبالینی)، و نیز تبیین نگرش جوانان متاثر از متغیرهای هنجار، ارزش، معنا و نیز موانع ازدواج  پرداخته می­شود تا در تحلیل جامعه­شناختی و در سطحی انتزاعی تر به جمع­بندی الگوی تحولات نهاد ازدواج از منظر جوانان ایرانی رسید.

یا مرور نتایج پژوهش های مختلف پیرامون مولفه­های انگاره ازدواج جوانان و مقایسه آنها با نتایج چهار دهه پیمایش ملی مختلف در ایران، می­توان سنخ ها، روندها و تحولات مربوط به ازدواج را در جامعه ایران و نیز به طور خاص در بین جوانان تفسیر نمود:

تصمیم به ازدواج: با مرور نتایج مختلف مشاهده می­گردد که 5/19 درصد جوانان مجرد کل کشور اصلاً تمایلی به ازدواج ندارند و در مقابل فقط 10 درصد در حد خیلی زیاد تمایل دارند (غیاثوند، 1400). به طور دقیق، 24 درصد پسران و 15 درصد دختران علاقه­ای به ازدواج ندارند. در پژوهشی دیگر در بین زنان و دختران سال 1399 در شهر تهران 14 درصد و در سال 1396 حدود 16 درصد دختران مجرد تمایلی به ازدواج ندارند و به ترتیب 10 و 4 درصد درحد زیاد میل به ازدواج داشتند (غیاثوند، 1399 و 1396). در مطالعه ایسپا، 3/4 درصد پاسخگویان گفته­اند که اصلاً ازدواج نخواهند نمود. 2/25 درصد نیز اظهار نموده­اند که مطمئن نیستند که ازدواج کنند (ایسپا، 1397). در یک جمع­بندی، یافته­های پژوهش حاضر  نشان داد 26 درصد نگرش منفی و 22 درصد نگرش مثبت به ازدواج دارند و حدود 52 درصد جوانان با نگرش بینابین قابل تامل است. گرچه طبق مطالعه ایسپا، حدود 67 درصد بیان کرده که در نهایت «یک روزی ازدواج خواهند نمود». بنابراین می­توان بیان داشت حدود یک سوم جوانان با نگرش منفی و تردید در تصمیم برای ازدواج مواجه­اند که از این مقدار حداقل 15 درصد علاقه­ای به ازدواج ندارند؛ چرا که 11 درصد جوانان معتقدند که فرد مناسب­شان را پیدا نمی­کنند، 22 درصد جوانان اصلاً دغدغه­ای برای ازدواج کردن ندارند؛ 36 درصد اصلاً نگران دیر ازدواج کردن نیستند و 10 درصد معتقدند که ضرورتی ندارد همه افراد بخواهند ازدواج کنند. با بررسی این یافته­ها می­توان نتیجه گرفت ازدواج نکردن و تنها زیستی، در بین حدود حداقل 20 تا 30 درصد جوانان بتدریج به عنوان یکی از سبک­های زندگی به عنوان پدیده­ای نو در حال شکل­گیری است. همچنین نتایج پاسخ به سوالی با مضمون پیشنهاد پاسخگویان برای جوانانی که در شرایط فعلی نمی­توانند ازدواج کنند، 32 درصد به «مستقل شدن و تنها زندگی کردن» اشاره نموده­اند. حتی در بررسی آماری بین موانع مهم موثر نگرش به ازدواج مشخص شد که «عادت به تنهایی» بیشترین رابطه همبستگی را به داشتن نگرش منفی نسبت به ازدواج نشان داد.

زمان­بندی ازدواج: بی تردید منظور از زمان­بندی ازدواج، همان سن ایده­آل یا مناسب ازدواج است که میانگین سنی آمادگی دختران و پسران یک جامعه برای ازدواج محسوب می­شود. با مقایسه داده­های پیمایش ملی طی سال­های 74 تا کنون می­توان نتیجه گرفت در پژوهش حاضر میانگین سن مطلوب برای پسران 27 سال به­دست آمده است. گرچه حدود 11 درصد بازه سنی 18 تا 23 سال را مد نظر قرار داده اند، اما 42 درصد به سنین 30 تا 35 سالگی اشاره کرده­اند. در پژوهش ایسپا نیز در سال 1392 میانگین سن مطلوب برای پسران 6/27 و در سال 1397 برابر با 8/27 می باشد (ایسپا، 1392 و 1396). در پیمایش ملی ارزش­ها و نگرش­های جوانان سال 1383 توسط سازمان ملی جوانان، در مجموع مناسب­ترین سن ازدواج پسران از نظر پاسخگویان (15 تا 29 ساله کل کشور) حدود 26 و برای دختران 6/21 بیان شده است. البته این وضعیت در شهرهای بزرگ اندکی افزایش می­یابد؛ به عنولن مثال، در پژوهشی در شهر تهران سن مطلوب ازدواج 28 سالگی (گودرزی، 1390) و 30 سالگی (غیاثوند، 1399)  برآورد شده است.

بررسی این وضعیت در بین دختران نیز بیانگر آن است که در پژوهش حاضر، میانگین سن مطلوب برای دختران 23 سال بوده است. در پژوهش ایسپا نیز در سال 1392 میانگین سن مطلوب برای دختران 2/23 و در سال 1397 برابر با 1/23 می­باشد (ایسپا، 1392 و 1396). البته در شهر تهران سن مطلوب ازدواج 23 سالگی (گودرزی، 1390) و 27 سالگی (غیاثوند، 1399)  برآورد شده است. در واقع مشاهده می­گردد میانگین سن مطلوب ازدواج برای پسران و دختران طی سه دهه اخیر حدود سه سال افزایش نشان می­دهد.

مقایسه این اطلاعات با میانگین سن ازدواج در کل کشور نشان می‌دهد که عدد به دست آمده نزدیک به نتایج سرشماری است. بر اساس نتایج سرشماری سال 1355 میانگین سن ازدواج برای مردان برابر با 2/24 سال و برای زنان برابر با 7/19 سال بوده، ولی در سرشماری 1395 میانگین سن ازدواج در کل کشور برای مردان 4/27 سال و زنان 23 سال گزارش شده است (مرکز آماری، 1395). بنابراین مشاهده می گردد که در هر دهه حدود یک سال به میانگین سن ازدواج در بین جوانان افزوده شده است. همچنین می­توان نتیجه گرفت واریانس سنی زمان ازدواج (اختلاف کمترین تا بیشترین سن ازدواج) تفاوت چشمگیری پیدا کرده است. در واقع در عین اینکه شاهد زودرسی سن ازدواج در برخی از مناطق شهری و روستایی هستیم، ازدواج­های تاخیری نیز در سال­های اخیر افزایش و نسبت تجردهای قطعی نیز فزونی یافته است. جالب اینکه حدود 30 درصد نمونه مطالعه حاضر معتقد بودند دختران بهتر است در سنین  20 سالگی و کمتر ازدواج کنند و در مقابل 18 درصد 30 سالگی و بالاتر را مطلوب می­دانند. البته برای پسران ازدواج 5 درصد سنین 20 سالگی و کمتر را مطلوب، ولی 18 درصد 30 سالگی و بالاتر مد نظر داشته­اند. پس همزمان با تغییر رفتار جوانان، شاهد تغییر نگرش آنان درباره سن مناس ازدواج می­باشیم. گرچه باید اذعان داشت افزایش سن اولین ازدواج و کاهش تمایل جوانان به تشکیل خانواده در سنین پایین، پدیده­ای جهانی است که در سال­های اخیر دامن­گیر کشور ما نیز شده است. با این وجود ازدواج در ایران نسبت به بسیاری از کشورهای جهان در سنین پایین­تری اتفاق می افتد. میانگین سن ازدواج زنان و مردان در حدود دوسوم کشورهای آسیایی از ارقام مشابه در ایران بیشتر است (بخش جمعیت، گروه امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل، 2013). به علاوه، علی­رغم افزایش سن ازدواج، عمومیت ازدواج در کشور همچنان بالاست. این درحالی است که بخش قابل توجهی از زنان و مردان ایرای تا سن 35 سالگی ازدواج می­کنند (5/84 درصد و 1/84 درصد مردان).  در این میان نیز در سال 1390 حدود 152 هزار نفر مجرد قطعی (50 ساله و بیشتر) در ایران ثبت شده است (عباسی شوازی و همکاران، 1395).

معیارهای همسرگزینی: در پژوهش ملی سال 1353 نجابت، خلق خوش و خانه داری به ترتیب سه ویژگی مهم یک زن ایده­آل در جامعه ایران بود؛ در حالی که خصوصیاتی نظیر فهم و ذکاوت، تحصیل، اصالت خانوادگی و زیبایی کمتر مورد توجه قرار می­گرفت. همچنین مرد ایده­آل در جامعه امروز ایران، مردی است که در مرحله نخست با خانواده خود خوش رفتار (34 درصد) و سپس دلسوز و مسئول باشد و بتواند معیشت آنها را فراهم کند (اسدی و همکاران، 1353: 146). در پیمایش ملی ارزش­ها و نگرش­های ایرانیان در سال 1395 پیرامون ویژگی­های یک پسر یا مرد خوب برای ازدواج و یا یک دختر یا زن خوب، یافته­ها نشان داد که برای دختران 5/16 درصد به پاکدامنی، 5/15 درصد به ایمان و تقوا و 15 درصد به معیار اخلاق و رفتار خوب اشاره کرده­اند. همچنین برای پسران 1/22 درصد داشتن شغل، 6/19 درصد اخلاق و رفتار خوب و 1/16 درصد ایمان را مد نظر قرار داده­اند. در پژوهش حاضر در بین جوانان «اصالت خانوادگی» با 55 درصد در مرتبه نخست و در مراتب بعدی «تعهد به زندگی زناشویی» و «عشق و علاقه » با 48 درصد و نیز «خوش اخلاق بودن» با 47 درصد مهمترین معیارهای همسرگزینی در بین جوانان هستند. جالب است خوش تیپ بودن، پولدار بودن، مذهبی بودن و داشتن تحصیلات بالا با فاصله بیشتری کمترین معیار مورد قبول جوانان می­باشند.

در مجموع با مرور داده­های چهار دهه از پژوهش­های مختلف پیرامون معیارهای همسرگزینی، مشاهده می­گردد که معیار «خوش رفتاری و اخلاق» بیش از سایر ملاک مورد توجه مردم ایران بوده و می­باشد. در اولویت دوم، نجابت برای دختران و داشتن شغل برای پسران بیش از همه مهم تلقی می­گردد. چنانچه اخیراً به مطالعه معیارهای مورد سنجش بپردازیم بتدریج شاهد هستیم که معیار اصالت خانوادگی و بعد تعهد به خانواده در مراتب بعدی قرار می­گیرد. توجه به این معیار به خاطر افزایش طلاق و خیانت در سطح خانواده­ها قابل توجیه است. در مقابل مشاهده می­گردد که در این مدت معیارهایی از قبیل خوش تیپ بودن، پولدار بودن، تحصیلات بالا و مذهبی بودن جزو کمترین معیارهای مورد توجه و اهمیت در بین جوانان محسوب می­شوند. البته از این دو سنخ معیار همسرگزینی یعنی معیار اولیه (داشتن اخلاق خوب، نجابت، شغل و تعهد خانوادگی) و در مقابل معیار ثانویه (خوش تیپ بودن، پولدار بودن، تحصیلات بالا و مذهبی بودن) می توان دو تفسیر ارائه نمود: نخست اینکه جوانان بیشتر به معیار اولیه همسرگزینی توجه دارند؛ زیرا که این معیارها موجباب پایداری و استحکام خانواده را رقم می­زنند. دیگر اینکه توجه کمتر به معیارهای ثانویه، نوعی بدیهی پنداشتن آنهاست و می­توان کمتر بدان علاقه نشان داد.

در این راستا، در زمینه انتخاب همسر، سایر یافته­ها نشان می­دهد که 7/43 درصد از پاسخگویان اظهار داشته­اند که نظر پدر و مادر اهمیت دارد؛ در مقابل 9/46 درصد نیز گفته­اند صرفاً نظر خودشان در انتخاب همسر اهمیت دارد (ایسپا، 1397). طبق سرشماری 1390، درصد ازدواج­هایی که در آن شوهران 2 تا 4 سال بزرگتر از زنان بوده­اند برای متولدین ابتدا تا انتهای دوره از 16 درصد به کمی بیش از 26 درصد و به همین منوال، درصد زوجین هم سن و نیز 1+- سال اختلاف سنی شوهر از زن، از 10 درصد به بیش از 17 درصد افزایش می­یابد.

در مجموع این روندها حاکی از آن است که در طول زمان از فواصل سنی زیاد بین زوجین به­طور چشمگیری کاسته شده و در مقابل درصد ازدواج های با فاصله کم سنی بین زن و شوهر و یا همسان از نظر سنی افزایش یافته است (عباسی شوازی و همکاران، 1396: 62). با توجه به شواهد آماری، ما شاهد کاهش ازدواج و افزایش میانگین سن ازدواج در جهان (بیشتر)، کشور و به­ویژه در شهر تهران می­باشیم. این افزایش سن در بین زنان نسبت به مردان شدیدتر است. طبق بررسی صورت گرفته میانگین سن ازدواج برای دختران برابر با 5/26 و برای پسران برابر با 5/29 سال بوده است. همچنین میانگین اختلاف سن زوجین 3 سال می‌باشد. نکته جالب‌تر اینکه حدود 17 درصد زوجین هم‌سن بوده و نیز 5/7 درصد زنان از مردان سن‌شان بیشتر است (غیاثوند، 1392). همچنین در بیشتر مطالعات مشاهده می­گردد دختران جامعه به لحاظ تحصیلی و شغلی وضعیت مطلوب‌تری نسبت به پسران پیدا کرده‌اند. «وضعیت تحصیلات زنان و مقایسه با شوهرانشان درصدی برابر با 35 درصد (کاردانی و کارشناسی) و 12 درصد (کارشناسی ارشد) را نشان می­دهد که بیانگر نوعی «همسان­همسری تحصیلی» در بین زنان و مردان متأهل می­باشد (غیاثوند، 1399). در واقع می­توان نتیجه گرفت حداقل در یک دهه اخیر معیارهای ازدواج به سمت همسان­همسری سنی و تحصیلی در حال تغییر است و در برخی موارد شاهد فرودست همسری دختران می­باشیم؛ دخترانی که با سطح سواد و نیز مرتبه شغلی بالاتر با پسرانی با سواد کمتر و پایگاه اقتصادی پایین­تر ازدواج می­کنند. «طرز تفکر و تلقی از همسان­گزینی در ازدواج موجب شده است تا بسیاری از دختران تحصیل­کرده با وجود تحصیلات عالی و موقعیت اجتماعی مناسب، از یافتن شریک زندگی خود بازبمانند» (محبی و همکاران، 1395).

هنجارهای و ارزش­های ازدواج: طبق چارچوب نتایج حاصل رابطه متغیر ارزش ازدواج با نگرش به ازدواج برابر با بتای 36/0، معنای ازدواج برابر با بتای 25/0، هنجار ازدواج برابر با بتای 29/0 و فرصت ازدواج برابر با بتای 14/0  می­باشد. در اینجا منظور از هنجار ازدواج، نوعی فشار یا تا حدودی الزامی است که دیگری ضمنی  از جوانان برای ازدواج انتظار دارند. همچنین ارزش ازدواج مطلوبیت­هایی است که ماهیت و اهداف ازدواج را در قلمرو شکل­گیری زندگی زناشویی سروسامان می­دهد. دراین باره چهار مولفه فردی، جنسیتی، خانوادگی و جمعی برای سنجش این متغیرها در نظر گرفته شد. نتایج به­دست آمده بیانگر آن است که ارزش جمعی ازدواج با ضریب بتای 85/0 و نیز ارزش فردی ازدواج با بتای منفی 33/0 بیشترین تاثیر را با نگرش به ازدواج نشان می­دهند. بنابراین ارزش فردی ازدواج با تکیه بر مستقل شدن و ازدواج نکردن با داشتن نگرش منفی نسبت به ازدواج و نیز ارزش جمعی ازدواج با پذیرش تقید شرعی و دینی به ازدواج و داشتن نگرش مثبت به ازدواج فهم جدید از گرایش و تصمیم به ازدواج را برای ما روشن می­سازد که در نهایت به ازدواج رسمی، به هنگام و در مقابل به ازدواج غیر رسمی (سفید) تاخیری و مبتنی بر آزادی در روابط جنسی می­انجامد.

در خصوص هنجارهای ازدواج، هنجار فردی ازدواج با ضریب بتای 97/0 و هنجاری جمعی ازدواج با ضریب بتای منفی  16/0 بیشترین تاثیر را با متغیر نگرش به ازدواج نشان می­دهد. بر این اساس هرچه جوانان از طرف مردم جامعه بیشتر مورد تشویق و ترغیب قرار گیرند، نگرش مثبت­تری نسبت به ازدواج دارند و در مقابل جوانانی که بیان کرده­اند که تصمیم برای ازدواج نکردن خیلی راحت تر از گذشته شده است، نگرش منفی­تری نسبت به ازدواج دارند. در واقع مشاهده می­گردد فشار هنجاری ازدواج نسبت به جوانان برای ازدواج کمتر شده است و اختیار بیشتری برای تصمیم به ازدواج به خود آنها واگذار شده است. گرچه در این میان به نظر می­رسد کاهش فشار هنجاری خانواده، تحت تاثیر ناتوانی خانواده برای حمایت­های مالی و اقتصادی جوانان باشد. طبق تحقیق صورت­گرفته «74 درصد زوج‌های جوان بیان داشته‌اند که هزینه‌های رهن، اجاره و یا خرید منزل بر عهده خودشان (67 درصد مردان  و 13 درصدزنان) بوده است. در خصوص مراسم و خرید عروسی سهم زوجین برابر با 73 درصد، خانواده‌ها برابر با 20 درصد، سایر 7 درصد بوده؛ در زمینه تهیه وسایل زندگی سهم زوجین برابر با 70 درصد، خانواده‌ها 27 درصد، و سایر 13 درصد بوده است (غیاثوند، 1392). بنابراین امروز مشاهده می­گردد کنش ازدواج و تصمیم جوانان برای ازدواج بیشتر به شرایط اقتصادی زوجین، میزان مشارکت هردوی آنها برای سروسامان دادند به ازدواج می­گردد. بنابراین جنبه شخصی و فردی پنداشتن آن و مبتنی بر آمادگی فردی دانستن پر رنگ­تر می­شود و کمتر می­توان شاهد الزام خانواده­ها مبنی بر ازدواج در بین جوانان بود. «اشتغال زنان همراه با تحصیلات آنان یکی از عوامل موثر بر تغییر ارزش ازدواج بوده است» (سرایی و اوجاقلو، 1390).

معنای ازدواج: در این مطالعه، معنای ازدواج پنداشت­های اساسی، ایده ها و ذهنیت افراد در ارتباط با ازدواج می­باشد که محصول درک و تجربه زیسته افراد است که به نوبه خود کارکردها و پیامدهایی برای آنها به همراه دارد. طبق بررسی صورت گرفته، با عنایت به تاثیرگذاری متغیر معنای ازدواج با بتای 25/0 می­توان به طور دقیق تر بیان نمود که معنای فردی ازدواج با ضریب بتای 68/0 ، معنای خانوادگی ازدواج با ضریب بتای حدود 26/0 و نیز معنای جمعی با بتای 29/0 بیشترین تاثیر را با نگرش به ازدواج نشان می­دهند. پس هرچه جوانان به دنبال روابط عاطفی و جنسی امن باشند؛ به دنبال رسمیت رابطه با جنس مخالف در قالب خانواده باشند و مجرد ماندن برای آنها چالش­های بسیاری را به همراه داشته باشد، نگرش مثبت تری نسبت به ازدواج پیدا می­کنند.

به تعبیری مشاهده می­گردد در بین برخی از جوانان، ازدواج کردن نوعی هویت­یابی خانوادگی را تداعی می­بخشد؛ اینکه چقدر ازدواج موجب افزایش منزلت و جایگاه اجتماعی افراد می­گردد و در مقایسه با ادامه تحصیل و پیدا کردن شغل در اولویت بیشتری قرار دارد که نوعی فاصله گرفتن از توسعه و رشد پیشرفت­های فردی و به اشتراک گذاشتن منابع زندگی را با دیگران به همراه دارد. پس متاثر از نتایج «محبی و همکاران» دلالت­های معنایی تأخیر در ازدواج شامل دو تم مفهومی «تأخیر ازدواج به مثابه فرصت­سازی» و «تأخیر در ازدواج به مثابه فرصت­سوزی» است (محبی و همکاران، 1395). «مشارکت­کنندگان «واپس زدگی» به ازدواج ناشی از چهـار  مقولـه تـرس، بی­میلی، افول ارزش­های فرامادی و لذت­گرایی را تجربه می­کنند با دلایل معنـایی  در سـه  مقولـه  الگـوی  معیشـت  شامل اقتصاد ناایمن مرد، عدم توان مدیریت هزینه­ها، استقلال مالی زنان؛ مناسبات ارزشی نوپدید شامل ارزش­های اخلاقی و مناسبات اجتماعیـ ارتباطی شامل وضعیت اجتماعی و چگـونگی  ارتباطـات  دو جـنس بـا   یکـدیگر  قابـل  تفسیر است» (حسینی و همکاران، 1395).

فرصت ازدواج: فرصت ازدواج بدان معناست که جوانان امکان و موقعیت انجام یک­سری تمایلات و رفتارهای مختلف را برای ازدواج داشته باشند؛ به نحوی که مشکلات مختلف مالی، جسمی و... آنها را محدود نسازد. در زمینه موانع ازدواج، بتای متغیر فرصت و محدودیت­های ازدواج برابر با 16/0 می­باشد. به طور دقیق­تر می­توان نتیجه گرفت که به ترتیب تمایل به تنهایی با بتای 70/0، نداشتن شغل با بتای 30/0، وسواس در انتخاب همسر با بتای 29/0، داشتن برادر یا خواهر بزرگتر مجرد با بتای 27/0، بی­اعتمادی به جنس مخالف 21/0، درگیری عاطفی نسبت به شخص خاص با بتای 18/0 بیشترین موانع پیش روی جوانان ایرانی برای ازدواج می­باشند. همچنین «در بحث از عوامل بالا رفتن سن ازدواج به مواردی از قبیل عدم­برخوداری از درآمد کافی، بالا بودن هزینه ازدواج، عدم­برخوداری از مسکن مستقل و بالا بودن سطح توقعات جوانان اشاره کرده­اند که عمدتاَ موانع اقتصادی محسوب می­شوند (فیضی و ابراهیمی، 1399). جوان در مورد دلایل عدم ازدواج و اینکه چه چیز باعث شده است که تاکنون ازدواج نکنند، نیافتن همسر دلخواه را با 1/49 درصد به عنوان بیشترین دلیل خود بیان کرده­اند. بالا بودن هزینه‌­های زندگی مشترک با 9/34 درصد و نداشتن شغل با 4/30 درصد نیز در رتبه‌­های دوم و سوم قرار دارند» (ایسپا، 1397).

طبق پژوهش محبی و همکاران (سال 1395) مشارکت­کنندگان علل تأخیر در ازدواج را تنگنای ازدواج، ریسک ازدواج، زاویه­گیری خانواده از ازدواج، آنومی در ازدواج، تغییر فضا و ترجیحات نوین همسرگزینی، محاسبه هزینه ـ فایده ازدواج، سپهر روانی تجرد، بی اخلاقی­های اجتماعی و بازاندیشی در هویت زنانه برشمرده­اند.  برخی دختران، آموزش را به ابزاری برای گسترش آزادی­های فردی و تثبیت «خودمختاری» و  «فردیت جدید» خود تبدیل می­کنند. در واقع؛ این گروه، تأخیر در ازدواج را مثبت ارزیابی می­کنند. از منظر آنها، «تأخیردر ازدواج به مثابه فرصت­سازی» است و ازدواج، امکان ارتقای اجتماعی آنها را کاهش داده و تحقق بسیاری از آرزوهای آنان را با مشکل مواجه خواهد کرد. این نوع نگرش عمدتاً محصول رویکرد برابری جنسیتی و فمینیسم است (محبی و همکاران، 1395). «بیشترین میزان اثرگذاری در نگرش سنتی به ازدواج مربوط به متغیر دینداری و برای نگرش مدرن به ازدواج، مربوط به هزینه فرصت است» (نیکخواه و همکاران، 1394).

بی­تردید تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه ایران، متاثر از جهانی­شدن و نیز تحولات هویتی در بین جوانان مناسبات شکل­گیری ازدواج و تشکیل خانواده را دستخوش تحولات گوناگونی نموده است. در واقع مشاهده می­گردد که واکنش جوانان به ازدواج در الگویی از قبیل «پارادوکس ازدواج» و «محاسبه هزینه فایده ازدواج» (حسینی و همکارن، 1395)، «فرصت­سازی و فرصت­سوزی» (محبی و همکاران، 1395)، «ماندن در ایستار ازدواج» (غیاثوند و حاجیلو، 1399) قابل شناسایی و تحلیل می­باشند.

با مروری کلی و انتزاعی بر یافته های مطالعات کمی و کیفی مختلف، می­توان چنین استنباط نمود که انگاره ازدواج در بین جوانان ایرانی در مواجهه با دو الگوی «کنش انتخابی ازدواج ـ ساخت نهادی ازدواج» تعیین می­گردد. چنانچه روند و تحلیل داده­های مربوط به خانواده و ازدواج را در حداقل سه دهه گذشته مرور کنیم، می­توان شاهد غلبه کنش انتخابی ازدواج و عاملیت جوانان بود و در مقابل به فرسایش نهادمندی ازدواج منجر می­گردد. همچنین به نظر می­رسد چنین انگاره­ای در قالب غلبه کنش انتخابی بر نهادی خانواده با چهار سنخ الگوی ازدواج و تشکیل خانواده قابل شناسایی و تحلیل است که به نوبه خود زمان­بندی ازدواج، معیارهای همسرگزینی، ارزش­ها و هنجارهای ازدواج و نیز معنا و موانع ازدواج متفاوت فهم می­شود؛ به عبارتی، هر چه جوانان فهم نهادی تری نسبت به ازدواج داشته باشد، نگرش آنها به ازدواج مثبت­تر می­گردد.  بر این اساس هرچه افراد تلقی­شان از ازدواج  امری فردی، انتخابی و بدون موافقت خانواده باشد، نگرش منفی­تری خواهد.

بر این اساس می­توان چهار الگوی ازدواج را در بین جوانان همراه با مشخصات جدول زیر مورد شناسایی و تمایز قرار داد که به نوبه خوبه در قالب انگاره ازدواج کلی قابل تحلیل هستند.  

جدول 7: انگاره جوانان ایرانی نسبت به ازدواج و سنخ­های ازدواج

کنش انتخابی ازدواج - ساخت نهادی خانواده

سنخ فردگرایانه ازدواج

سنخ عرفی ازدواج

زمان­بندی ازدواج: ازدواج های تاخیری

زمان­بندی ازدواج: ازدواج­های اقتضایی

الگوی همسرگزینی: آزادی بیشتر در انتخاب همسر

الگوی همسرگزینی: همراهی خانواده و خواستگاری سنتی

ارزش­ها و هنجارهای ازدواج: برون­همسری و همسان­همسری ازدواج

ارزش­ها و هنجارهای ازدواج: فشار هنجاری درون همسری و ازدواج فامیلی

معنا و موانع ازدواج: رشد و توسعه فردی و همزمان

معنا و موانع ازدواج: حمایت اجتماعی و اقتصادی خانواده

سنخ اشتراکی ازدواج

سنخ مذهبی ازدواج

زمان­بندی ازدواج: ازدواج­های همبالینی

زمان­بندی ازدواج: ازدواج­های شرعی

الگوی همسرگزینی: اهمیت بعد شخصی و خصوصی ازدواج

الگوی همسرگزینی: هم­کفو بودن و مذهبی بودن

ارزش­ها و هنجارهای ازدواج: مطالبه­گری حقوق برابر در بین زوجین

ارزش­ها و هنجارهای ازدواج: سایه گستری دین در امور زندگی

معنا و موانع ازدواج: آزادی سیال و معاشرت جنسی

معنا و موانع ازدواج: زودرسی ازدواج و تقید شرعی

با توجه به شکل­گیری سنخ نامتعارف ازدواج در جامعه ایران (ازدواج اشتراکی)، برخی از چالش­های پیش روی خانواده در جامعه ایران عبارت­انداز:

  • افزایش سن ازدواج، کاهش تمایل جوانان به ازدواج و عدم­پذیرش مسئولیت زندگی و اقدام به ازدواج در بین جوانان؛
  • رخداد مضیقه ازدواج و یا بالا بودن تعداد دختران آماده ازدواج نسبت به پسران آماده ازدواج در دهه اخیر؛
  • تغییر الگوی همسرگزینی و افزایش فردگرایی و مقاومت در برابر الگوهای رایج، عرفی و دینی ازدواج؛
  • کاهش نقش خانواده­ها در فرآیند ازدواج جوانان علیرغم جایگاه مهم خانواده در نظام اجتماعی و دینی و نگرش مثبت مردم به خانواده؛
  • پذیرش و توسعه سبک زندگی تجرد زیستی انتخابی به عنوان یک الگوی نو پدید و تحت تاثیر قرار دادن کارکردها و ظرفیت­های خانواده؛
  • گسترش ازدواج­های فرودست همسری در بین دختران در قالب ازدواج با پسرانی با تحصیلات کمتر، سن کمتر و پایگاه کمتر؛
  • نگرش مثبت جوانان نسبت به روابط هم­بالینی در بین جوانان؛
  • پیگیری و توسعه هویت مادرانه در بین دختران مجردی که تمایل چندانی به ازدواج ندارند علیرغم داشتن رغبت و تمایل بیشتری به داشتن فرزند یا فرزندخواندگی.

در راستای چالش­های مطرح شده برخی سیاست­ها و کاستی­های برنامه­ریزی در این باره بدین شرح است:

  • توجه لازم به جلب مشارکت اجتماعی جامعه و نهادهای مدنی و سازمان­های مالی خیریه در امور ازدواج و امکان تجمع و تجهیز منابع مالی مردمی  برای کاهش  مسائل ازدواج؛
  • افزایش حمایت، نظارت و مشارکت اجتماعی در امر ازدواج جوانان و کاهش غلبه برخی از اقدامات قانونی رایج مثل به اجرا گذاشتن مهریه، نداشتن حق طلاق زنان و...؛
  • عدم واگذاری حمایت اجتماعی نهاد خانواده به دولت و تأکید یک­سویه بر نقش دولت در حل مسائل مشکلات اقتصادی جوانان؛
  • ایجاد سازوکارهای هماهنگ‌کننده و شبکه‌سازی در بین سازمان­ها و نهادهای مسئول رسیدگی به ازدواج جوانان؛
  • ضعف سیاست‌های پیشگیرانه و ناهماهنگی بین نهادهای قانونی و اجرایی در حل مشکلات و ارائه خدمات اجتماعی؛
  • کاهش نرخ بیکاری جوانان، و دشواری تامین شرایط لازم برای شروع زندگی و پاسخگویی به نیازهای ازدواج جوانان؛
  • جابه­ جایی و کاهش تأثیرات جهانی شدن و فناوری ­های جدید در برابر افزایش سرمایه‌های اجتماعی و همسایگی، فامیلی و افزایش نقش خانواده و خویشاوندی در فرایندهای همسرگزینی و ازدواج.

.

  • منابع

    • اسدی، علی و همکاران. (1353). «پیمایش ملی بررسی نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی در ایران». تهران: پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران
    • ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران). (1392). «سنجش نگرش جوانان ایرانی به ازدواج و تشکیل خانواده». تهران: موج اول
    • ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران). (1394). «سنجش نگرش جوانان ایرانی به ازدواج و تشکیل خانواده». موج دوم.
    • آقاسی محمد، فلاح و مین باشی، فاطمه. (1394). «نگرش جوانان ایرانی به ازدواج, انتخاب همسر و تشکیل خانواده». پژوهش­نامه زنان. دوره 6، شماره 1.
    • بارکر، فیلیپ. (1375). خانواده درمانی پایه. محسن دهقانی و زهره دهقانی. تهران: انتشارات رشد.
    • بهنام، جمشید. (1383). تحولات خانواده: پویایی خانواده در حوزه‌های فرهنگی گوناگون. محمد جعفر پوینده. تهران: نشر ماهی
    • ترابی، فاطمه؛ ترابی، عباس؛ عسکری ندوشن، عباس و مندگاری، علی. (1396). «تحولات ازدواج و خانواده در ایران».
    • چلبی،‌ مسعود. (1383). «چهارچوب مفهومی طرح ارزش­ها و نگرش­های ایرانیان». دفتر طرح­های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
    • حبیب‌پور گتابی، کرم و غفاری، غلامرضا. (1390). «علل افزایش سن ازدواج دختران». زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان). دوره 9، شماره 1، صص 7-34.
    • حسینی، سید حسن و ایزدی، زینب. (1395). «پدیدارشناسی تجربه زیسته زنان مجرد (جمعیت مورد مطالعه: زنان مجرد بالای 35 سال شهر تهران)». مجله مطالعات زنان. سال 14 شماره 1.
    • ریبنز مک‌کارتی، جین و ادواردز، روزالیند. (1390). مفاهیم کلیدی در مطالعات خانواده. محمد مهدی لبیبی. تهران: نشر علم
    • ریتزر، جرج. (1374). نظریه­های جامعه شناسی در دوران معاصر. محسن ثلاثی. تهران:‌‌ نشر نی
    • ساروخانی، باقر. (1379). مقدمه‏ای بر جامعه­شناسی خانواده. تهران: انتشارات سروش
    • عباسی شوازی، محمد جلال. ( ). «گزارش پژوهشی: وضعیت جمعیت در جمهوری اسلامی ایران». مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور، صص50 –
    • علی‌نژاد، فاطمه. (1391). «بررسی تأثیر فضا‌های همسرگزینی بر اقدام نسبت به طلاق نزد زوجین(مطالعه موردی: ساری)». پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی.
    • غیاثوند، احمد. (1396). «پیمایش ارزش­ها و نگرش­های زنان در شهر تهران». ، کارفرما: شهرداری تهران.
    • غیاثوند، احمد. (1399). «پیمایش ارزش­ها و نگرش­های زنان در شهر تهران». کارفرما: شهرداری تهران.
    • غیاثوند، احمد و حاجیلو، زینب. (1399). «تجرد زیستی جوانان: پانتومیم دختران مجرد در ایستار ازدواج». فصلنامه علوم اجتماعی(علمی) دانشگاه علامه طباطبائی. سال 26، شماره 88، صص179-220.
    • غیاثوند، احمد. (1384). «تاخیر سنی ازدواج در بین جوانان». روزنامه همشهری، مورخ 25/2/1384.
    • فیضی، ایرج و ابراهیمی، مرضیه. (1399). «پیمایش ملی خانواده». سازمان مجری: جهاد دانشگاهی، واحد استان البرز.
    • قانع عزآبادی و همکاران. (1393). «تجارب زیسته دختران 30 سال به بالا در زمینه داغ ننگ ناشی از تجرد (مورد مطالعه: شهرهای اصفهان و یزد)». بررسی مسائل اجتماعی ایران. دوره 4، شماره 2.
    • قانعی راد، محمد امین و خسرو خاور، فرهاد. (1385) نگاهی به عوامل فرهنگی افزایش ورود دختران به دانشگاه، مجله زن در توسعه و سیاست، دوره 4، شماره 4.ـ برناردز، جان (1384) درآمدی به مطالعات خانواده، ترجمه: حسین قاضیان، تهران، نشر نی.
    • کاظمی پور، شهلا. (1383). «تحول سن ازدواج در ایران و عوامل جمعیتی مؤثر بر آن». پژوهش زنان. دوره 2، صص103-124
    • گود، ویلیام جی. (1385). خانواده و جامعه. ویدا ناصحی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
    • لبیبی، محمدمهدی. (1393). خانواده در قرن بیست و یکم: از نگاه جامعه­شناسان ایرانی و غربی. تهران: نشر علم
    • مارچ، جیمز. (1396). درآمدی بر علم تصمیم­گیری (تصمیم­گیری چگونه رخ می­دهد). ابراهیم افشار. تهران: نشر نی
    • Carroll, J. S., Badger, S., & Yang, C. (2006). Delaying Marriage: The Trends and the Consequences
    • Carroll, J. S., Badger, S., & Yang, C. (2006). “The Ability to Negotiate or the Ability to Love: Evaluating the Developmental Domains of Marital Competence”.  Journal of Family Issues, 27, 1001-1032.
    • -Willoughby, B. J. (2010). “Marital attitude trajectories across adolescence”. Journal of Youth and Adolescence, 39, 1305-
    • Willoughby, B. J. (2012a). “Associations between sexual behavior, sexual attitudes and marital horizons during emerging adulthood”. Journal of Adult Development, 19, 100-110.
    • Willoughby, B. J. (2012b). Using marital attitudes in late adolescence to predict later union transitions.
    • Willoughby, B. J., & Carroll, J. S. (2012). “Correlates of attitudes toward cohabitation: Looking at the associations with demographics, relational attitudes and dating behavior”. Journal of Family.
    • Willoughby, B. J., & Hall, S. S., & Luczak, H. P. (2015). “Marital Paradigms: A Conceptual Framework for Marital Attitudes, Values, and Beliefs”. Journal of Family Issues 2015, 36(2) 188–211.