نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد جامعهشناسی در دانشگاه شیراز، ایمیل: iman@shirazu.ac.ir
2 دانشجوی دکتری جامعهشناسی تغییرات اجتماعی در دانشگاه شیراز، ایمیل: aliruhani@gmail.com
چکیده
امروزه در درون جوامع جدید، فرایند تمایز گزاری و «تمیز» سبکهای زندگی متفاوت بین افراد و گروهها، دیگر نه به وسیله پایگاه موروثی اجتماعی/اقتصادی/سیاسی، بلکه بیشتر بر اساس قدرت انتخاب در مصرف انواع کالاهای مادی و معنوی، صورت میگیرد. در این میان یکی از عواملی که موجب این قدرت انتخاب در مصرف میشود، مالکیت سرمایههای متفاوت در فضای نابرابر اجتماعی است. افراد با داشتن سرمایههای متفاوت، به شیوههای متفاوتی سبک زندگی و به تبع آن الگوهای گذران اوقات فراغت خود را شکل میدهند. مالکیت سرمایه اجتماعی نیز به همین شکل سبک زندگی و گذران اوقات فراغت افراد را شکل میدهد. پژوهش حاضر در این مسیر سعی نموده است به بررسی تجربی این مدعای نظری (طرح تحلیلی پییر بوردیو) بپردازد. به همین دلیل «میدان دانشگاه شیراز» به عنوان یک میدان علمی/اجتماعی انتخاب شد و 430 نفر از دانشجویان به شیوه نمونهگیری تصادفی سیستماتیک مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که هرچند میزان سرمایه اجتماعی در دسترس دانشجویان در هر دو بعد سرمایه اجتماعی غیررسمی و رسمی در وضعیت متوسط و پایین قرار دارد، اما سرمایه اجتماعی غیررسمی تنها با الگوهای فراغتی فردگرایانه رابطه معناداری داشته است، در حالی که سرمایه اجتماعی رسمی هم با الگوهای فراغتی فردگرایانه و هم با الگوهای فراغتی جمعگرایانه رابطه معنیدار داشته است. نتایج تحقیق در پایان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و راهکارهای عملی ارایه گردید.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Explore the relationship between social capital ownership and patterns of leisure Case study: students of shiraz university
نویسندگان [English]
- Mohammad Taghi Iman 1
- Ali Rohani 2
1 Ph.D. professor in sociology, shiraz univetsity
2 Ph.D student in sociology (social changes). Shiraz university
چکیده [English]
Today in modern societies, differentiation process and diagnosis of lifestyles vetween individuals and groups nor by their heredity bases of social, economic,political rather than achoice based on the consumption of materal and spirial and spiritual goods will be. Among the context of social inequalily. People have different tesources; different ways of lifestyle and consequently their lesisure patterns would be formed. Ownership of social capital in the similar way forms their lifestyle and leisure. The present study attempted to empirically examine the theoretical point (Pierre Boutdieu’s analysis plan). For this tcason the “shiraz university” as a scientific.social field were selected and 430students by systematic random sampling were examined. The results showed that the zmount of social capital xvailable to students in both formal and informal social capital kind are medium and low; however, informal social capital with individyalistic leisure patterns and colleetivist leisurepatterns both is correlated. The results were discussed and practical solutions were proposed.
کلیدواژهها [English]
- eeeeee
بررسی رابطۀ مالکیت سرمایه اجتماعی و الگوهای گذران اوقات فراغت
مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شیراز
دکتر محمدتقی ایمان[1]، علی روحانی[2]
مقدمه
دورکیم با تقسیمبندی جوامع به ارگانیکی و مکانیکی، شاید اولین جامعهشناسی باشد که به صورت غیرمستقیم بر تمایز و تفاوت اشاره کرده است. در جوامع مکانیکی (جوامع سنتی)، تقسیم کار ساده است و تفاوتهای فکری، سلیقهای، اجتماعی، فردی و ... بین افراد وجود ندارد و به طور کلی حرکت و جابهجایی معنایی نداشته است. اما با افزایش جمعیت، شدت مهاجرت (انواع مهاجرت) و پیشرفت وسایل ارتباطی و حمل و نقل (پورجبلی و سرایی، 1386: 96)، جوامع به سمت جوامع ارگانیکی حرکت میکنند (جوامع امروزی). در جامعه مکانیکی هر جزء و واحد در جمع حل میشد و داشتن هویت و منش شخصی برای هر فرد معنایی نداشت. اما در جوامع ارگانیکی است که فرد هویت شخصی و منحصر به فرد پیدا میکند و انتخاب و عاملیت افراد معنا مییابد. در اینجاست که همبستگی اجتماعی بر اساس تفاوتپذیری افراد شکل میگیرد و تمایز و گروهبندیهای اجتماعی و فردی شکل یافته و سبکهای متفاوت زندگی سر بر میآورند (کوزر،1383: 191-188؛ رفعتجاه، 1386؛ منادی،1388؛ ربانی و شیری،1388).
در چنین بستری، به ویژه بعد از دهه هشتاد میلادی، با گسترش فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی نظیر ماهواره، اینترنت و گسترش شبکههای ارتباطی در جهان، فرهنگ مدرن در جهان گسترش پیدا کرد. با فرایند جهانی شدن، شبکههای ارتباطی و ماهوارهها با اینکه فرایند یکسان سازی فرهنگ جهانی را دنبال میکردند (خواجهنوری، 1384: 7-6)، اما در عین حال موجب خلق تمایزات گوناگون میان مردم شدند. افراد با ایجاد تمایز، سعی در متفاوت نشان دادن خود از دیگری داشتند. این امر با مصرف کردن (کالاهای مادی و معنوی) نمود عینیتری به خود گرفت و ادبیات جدیدی تحت عنوان سبک زندگی وارد عرصه جامعهشناسی شد (اباذری، چاوشیان، 1381: 7-6).
انتخاب نوع خاصی از سبک زندگی منجر به شکل دادن حوزه فردی و عمومی هر فردی میشود. در واقع سبک زندگی افراد نحوه گذران اوقات فراغت آنها را مشخص مینماید. به بیان دیگر افراد با مصرف فراغتهای مختلف، از نوع پوشش متفاوت تا ترجیحات غذایی در حوزه فردی تا عضویت در گروههای مختلف اجتماعی، کسب موفقیت، گردش، موسیقی، مصرف رسانهای و ... سعی میکنند میان خود و دیگران تمایزگذاری کنند (خواجه نوری، 1388).
علاوه بر این موارد، طولانی شدن دورة جوانی و نوجوانی، رواج شیوههای جدید رفتار اجتماعی برای پرکردن فضای زندگی، فردیشدن و کمرنگشدن شکافهای متداول اجتماعی، اهمیت یافتن سیاست زندگی بر اساس ترجیحات فراغتی متفاوت برای جوانان، از هم پاشیدگی شبکههای سنتی همسایگی و نوسازی شهری از جمله زمینههای اصلیای هستند که شرایط جدیدی را پیش روی جوانان قرار دادهاند. آنچه در کنار این روندها و متأثر از رشد رسانههای جدید قابل ذکر است، اهمیت بیش از پیش حفظ و تنوع در اوقات فراغت برای نوجوانان و جوانان است. اولین نسل آشنا با کامپیوتر و تکنولوژیهای ارتباطی را باید نسل فعلی، یعنی جوانان امروزی دانست. بسیاری از آنان میتوانند با طیفی از نرمافزارهای کامپیوتری کار کنند و به راحتی آن را بفهمند و در کمترین زمان ممکن در هر نقطهای از جهان دوست اجتماعی پیدا کرده و مرزها را بشکنند. این تحولات تکنولوژیک علاوه بر تأثیر بر ذوق، سلیقه و نیاز ارتباطی آنها، گذراندن اوقات فراغت، نگرش به خود و جامعهشان، نوع پوشش، و حتی نوع سفر و ... را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پس با طرح این مباحث، به طور کلی میتوان اینگونه گفت که با ظهور مدرنیته و خلق تمایزات اجتماعی از طریق مصرف و نه طبقه، الگوهای مصرف متفاوت و به تبع آن سبکهای گوناگون زندگی و انواع و الگوهای متفاوت گذران اوقات فراغت، منبعی برای تعریف و بازتعریف هویتهای جدید در افراد شدند. به زعم بوردیو[3] که برای تبیین جهان جدید و مدرنیته از مفاهیمی چون عادتواره[4] (و نمود عینی آن منش[5]) و میدان[6] استفاده کرد (جمشیدیها و پرستش، 1385: 4)، موقعیت اجتماعی مشابه در میدانهای مشابه و مستقل، ذائقه و سبک زندگی مشابهی میآفریند و الگوهای مصرف فرهنگی، طبقات اجتماعی مختلفی را بازتولید و نشانهگذاری میکنند (بوردیو، 1984). این موقعیت اجتماعی مبتنی بر میزان بهرهمندی افراد از حجم و ترکیب انواع سرمایهها (سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی) است و از آنجایی که دسترسی به این منابع و سرمایهها در میان افراد به طور برابر توزیع نمیشود، یک سلسله مراتب اجتماعی از گزینهها و فعالیّتها و فراغتهای فرهنگی عامهپسند و نخبهپسند ظهور پیدا میکند (ترنر[7]، 2003: 495) که برای مثال میتوان به سبکهای فراغتی متفاوتی اشاره کرد که در میان میدانهای مختلف طرفداران خاص خود را دارد.
در واقع بر اساس نظر بوردیو در میدانهای متفاوت و مستقل از هم، افراد بر اساس ترکیب و حجم سرمایههای مختلف که به صورت نابرابر توزیع شده است، با توجه به منطق آن میدان و عادتوارههای نسبتا یکسانشان، منشها، رفتارها و فعالیتهای مشابهی در هر میدان نسبت به میدانهای دیگر انجام میدهند. در نتیجه افراد در موقعیتهای مشابه در میدانهای مشابه، عمدتا باید ذائقه و سبک زندگی مشابهی داشته باشند و نمود عینی سبکزندگی (اوقات فراغت) آنها باید در قالب فراغتهای خاصی شکل یابد. بدین جهت پژوهش حاضر سعی خواهد داشت در «میدان دانشگاه شیراز»، رابطه بین مالکیت یکی از انواع سرمایههای مطرح شده از جانب بوردیو را یعنی سرمایه اجتماعی دانشجویان را با الگوهای گذران اوقات فراغت آنها، به عنوان شاخصی از سبک زندگی، بررسی کند. در این مسیر سرمایه اجتماعی به صورت سرمایه اجتماعی درون گروهی (غیررسمی) و برون گروهی (رسمی) مورد سنجش قرار خواهد گرفت. در واقع این پژوهش بدنبال آن است که مدعای نظری بوردیو را مورد آزمون قرار دهد. بدین ترتیب پژوهش حاضر سعی خواهد کرد این امر را بررسی نماید که مالکیت میزان متفاوتی از سرمایه اجتماعی (رسمی و غیررسمی) چه رابطهای با نحوه گذران اوقات فراغت و فعالیتهای فراغتمحور (به عنوان نمود و شاخص عینی سبکزندگی) دانشجویان دارد. در واقع بر اساس منطق نظریه بوردیو و تبیین نظری صورت گرفته از جانب وی، در پی پاسخ بدین سوال خوهیم بود که با داشتن نوع و میزان خاصی از سرمایه اجتماعی، الگوهای فعالیتهای فراغتی دانشجویان در میدان دانشگاه شیراز به چه شکلی خواهد بود.
پیشینه تحقیق
مطالعات نظری و تجربی فراوانی در رابطه با سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت در ایران صورت گرفته است. در واقع در رابطه با اوقات فراغت مطالعات بسیار زیادی در حوزههای متفاوت صورت گرفته است. همچنین مطالعات گوناگونی نیز در زمینه سرمایه اجتماعی که از جمله میتوان به رابطه سرمایه اجتماعی و اقتصاد (علمی و همکاران، 1384: 239 ؛ قاسمی و همکاران، 1389: 243)، سرمایه اجتماعی و خانواده (روحانی، 1389: 7 ؛ روحانی 1390: 8)، سرمایه اجتماعی و توسعه (کهنه پوشی و فردوسی، 1387: 80 ؛ فیروزآبادی و همکاران، 1389: 57 ؛ برامکییزدی، 1387: 161)، سرمایه اجتماعی و دین (براتلو و صنایع، 1388: 27)، سرمایه اجتماعی و امنیت (ردادی، 1387: 186)، سرمایه اجتماعی و بزهکاری (علیوردینیا و همکاران، 1387: 107)، سرمایه اجتماعی و مسئولیت اجتماعی (ایمان و جلائیانبخشنده، 1389: 19)، سرمایه اجتماعی و حکمرانی (سردارنیا و همکاران، 1388: 135؛ پورمحمدی و همکاران، 1389: 35) و مطالعات بیشمار فراوان دیگری در حوزههای گوناگون اجتماعی اشاره کرد که در حوصله این مقاله نمیگنجد. مطالعات نظری فراوانی نیز در رابطه با هر دو موضوع سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت صورت پذیرفته است. اما آنچه قابل تامل است مطالعات تجربی داخلی اندکی درباره رابطه سرمایه اجتماعی و گذران اوقات فراغت صورت پذیرفته است. در این میان تنها مطالعات سرایی و همکاران (1391: 25)، خواجهنوری و مقدس (1387: 133)، غفاری (1387: 77) و ربانی و شیری (1388: 209) به طور تلویحی قابل ذکر هستند. این روند در میان مطالعات خارجی نیز حکمفرماست. به هر تقدیر مطالعات مرتبط با موضوع پژوهش حاضر به ترتیب مطالعات داخلی و به ترتیب سال انتشار ارایه میشوند.
سرایی و همکاران (1391: 25) در مطالعهای تحت عنوان «عوامل موثر بر گذران اوقات فراغت در مناطق شهری ایران (مطالعه موردی: منطقه 8 مشهد)»، سعی کردهاند عوامل اجتماعی (از جمله میزان سرمایه اجتماعی) تاثیرگذار بر میزان اوقات فراغت را در شهر مشهد بررسی کنند. روش تحقیق آنها، پیمایشی از طریق ابزار پرسشنامه خودساخته بوده است و شیوه نمونه گیری آنها نیز، سهمیهای بوده است. نتایج تحقیق آنها نشان داد که سرمایه اجتماعی تاثیر مثبتی بر میزان گذران اوقات فراغت دارد.
ربانی و شیری (1388: 209) در مطالعهای تحت عنوان «اوقات فراغت و هویت اجتماعی: بررسی جامعهشناختی الگوهای گذران اوقات فراغت جوانان در تهران»، در پی آن بودهاند که به دو شیوه کمی و کیفی هویت اجتماعی افراد را بر اساس اوقات فراغت آنها بررسی کنند. در این مسیر نتایج آنها نشان داد که میان متغیرهای سرمایه اجتماعی و میزان گذران اوقات فراغت رابطه معناداری وجود داشته است.
خواجهنوری و مقدس (1387: 133) در مطالعهای تحت عنوان «بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر میزان گذران اوقات فراغت؛ مورد مطالعه: دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آباده»، در پی آن بودهاند که تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی را بر میزان گذران فراغت در بین دانش آموزان شهرستان آباده را بررسی کنند. در این مسیر آنها از نظریۀ بوردیو به عنوان چارچوب نظری استفاده نمودند. روش آنها روش پیمایشی بوده است و نمونه مورد مطالعه آنها نیز 500 دانشآموز دختر و پسر بودهاند. نتایج آنها نشاندهندۀ این واقعیت بوده است سرمایه اجتماعی از میان سایر اشکال سرمایهای بیشترین تبیین کننده اوقات فراغت بوده است.
غفاری (1387: 77) در مطالعهای تحت عنوان «پیوند و تعامل اوقات فراغت و سرمایه اجتماعی در میان جوانان ایرانی»، سعی کرده است رابطه تعاملی میان سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت افراد را بر اساس دادههای تجربی در دسترس تحلیل نماید. نتایج وی نشان میدهد که افرادی که فعالیتهای فراغتی جمعگرایانه داشتهاند در مقایسه با آنهایی که فعالیتهای فراغتی شخصی و فردگرایانه داشتهاند، از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار بودهاند. از جانب دیگر وی نتیجه میگیرد که مالکیت سرمایه اجتماعی مناسب و بالا منجر به افزایش فراغتهای جمعگرایانه میشود. در واقع حضور در اماکن و مکانهای عمومی و اجتماعی منجر به بازتولید و تقویت شاخصها و اجزای سازنده سرمایه اجتماعی میشود.
موایر[8] (2011: 959) در مطالعهای به بررسی سرمایه اجتماعی رسمی،غیر رسمی و عمودی در ایرلند شمالی پرداخته است. نتایج وی حاکی از این حقیقت بودهاند که عضویت افراد در شبکههای اجتماعی موجب افزایش سرمایههای اجتماعی رسمی، غیر رسمی و عمودی[9] مردم میشود و علاوه بر آن رابطه بین اجتماعات مختلف را بهتر میکند.
پنارد و پوسینگ[10] (2010) در مطالعهای تحت عنوان «استفاده از اینترنت و سرمایه اجتماعی: قدرت پیوندهای مجازی» در پی آن بودهاند که چگونه کاربران اینترنت سرمایه اجتماعیشان را با فعالیتهای برخط[11] افزایش میدهند. نتایج آنها نشان داد که فعالیتهای برخط آنها با فعالیتهای داوطلبانه و اعتماد رابطه مثبت معناداری داشته است.
مینارد و کلیبر[12] (2005) در مطالعهای در رابطه با اوقات فراغت و تولید سرمایه اجتماعی در جامعه معاصر آمریکا، به این نتیجه رسیدهاند که بر اساس مطالعات صورت گرفته در آمریکا، میزان سرمایه اجتماعی در حال کاهش است. در نتیجه آنها معتقدند که برای افزایش میزان سرمایه اجتماعی باید خدمات فراغتی اجتماع محور ارایه شود. به همین دلیل آنها نتیجه گرفتهاند که جمعیت هدف باید نسل جوانان باشند و بیشتر خدمات فراغتی به آنها ارایه شود.
لیندسترم و همکاران[13] (2003: 23) در مطالعهای تحت عنوان «سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت: تحلیلی چندمرحلهای در مالمو[14] سوئد»، سعی داشتهاند تاثیر سرمایه اجتماعی و عوامل فردی را بر روی سطح و میزان اوقات فراغت در منطقه مالمو سوئد بررسی کنند. تحقیق آنها پیمایشی بوده است و در بین 5600 نفر انجام شده است. نتایج آنها نشان داد که عوامل فردی موجب کاهش اوقات فراغت افراد میشوند اما با افزایش سرمایه اجتماعی افراد میزان اوقات فراغت آنها افزایش مییابد.
چارچوب نظری
1- سرمایه اجتماعی
مفهوم «سرمایه اجتماعی[15]» در چند دهه اخیر بحثهای فراوانی را در حوزههای مختلف علمی، از جمله جامعهشناسی (بوردیو[16]، 1986: 241؛ لین[17]، کوک[18] و بارت[19]، 2001: 3؛ لین، 2004: 3؛ بارت، 2005: 1) در علوم سیاسی( پاتنام، 1995: 65؛ پاتنام، 1993: 1؛ پاتنام، 2007: 137؛ کلمن[20]، 1988: 95؛ فوکویاما[21]، 2001: 7؛ فوکویاما، 1999: 1؛ فوکویاما، 2002: 23؛ فوکویاما، 2005: 89) در اقتصاد (سرسوسیمو[22]، 2008: 208؛ وولب[23]، 2008: 373؛ کریشنا[24]، 2008: 438) و سایر حوزههای مربوط برانگیخته است. اصطلاح سرمایه اجتماعی اولین بار توسط هانیفان[25] (1916) به کار برده شد (اجتهادی، 1386: 4) اما بر خی متفکرین ژاکوب[26] (1967)، پیرسون[27] (1960) و لوری[28] (1977) را آغازگر و مبدع سرمایه اجتماعی میدانند (وولکاک[29]، 1998: 155). اما در هر حال این مفهوم در کارهای بوردیو (1983، 1980)، پاتنام (1993، 1995، 2000، 2007)، کلمن (1988، 1990) و بارت (2005) توسعه و گسترش پیدا کرد (علمی و همکاران، 1384: 243؛ غفاری، 1385: 87).
سرمایه اجتماعی در شکل کلی آن به ارتباطات بین شبکه اجتماعی افراد اطلاق میشود. این شکل از سرمایه با اشکال مختلف آن (سرمایه طبیعی، سرمایه فیزیکی و انسانی) ارتباط متقابلی دارد.
شکل شماره 1: رابطه سرمایه اجتماعی با دیگر اشکال سرمایه، منبع: غفاری،1385: 85
لین (1999: 30) نظریههای مربوط به سرمایه را در دو قسمت نظریههای کلاسیک و نظریههای سرمایه جدید (خود در سه حوزه سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه انسانی تقسیم میشود) دستهبندی میکند که در جدول شماره 1 نمایش داده شده است.
بوردیو سرمایه اجتماعی را «مجموع منابع واقعی یا بالقوهای میداند که به مالکیت شبکه با دوامی از ارتباطات کاملا نهادینه شده یا کمتر نهادینه شده بازشناسایی یا تصدیق متقابل متصل شده است» (بوردیو، 1986: 248) تعریف کرده است. وی در همانجا سرمایه اجتماعی را «ساخته شده از تعهدات (ارتباطات) که در شرایط خاص قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و امکان این را دارد که در شکلی از عناوین طبقات بالا نهادینه شود» (بوردیو، 1986: 243) عنوان میکند. وی در جایی دیگر با همکاری ووکانت[30] سرمایه اجتماعی را «مجموع منابع واقعی یا مجازی میداند که بوسیله شبکه با دوامی از ارتباطات کاملا نهادینه شده یا کمتر نهادینه شده بازشناسایی یا تصدیق متقابل به یک فرد یا گروه تعلق میگیرد» (بوردیو و ووکانت، 1992: 119) تعریف میکند.
جدول 1: نظریههای سرمایه
|
نظریه کلاسیک سرمایه |
نظریههای سرمایه جدید |
|||||
سرمایه انسانی |
سرمایه فرهنگی |
سرمایه اجتماعی |
|||||
نظریهپرداز |
مارکس |
اسکولز، بکر |
بوردیو |
لین، بارت، مارسدن، فلپ، کلمن |
بوردیو، کلمن، پاتنام |
||
تبیین |
ارتباطات اجتماعی: استثمار کارگران توسط سرمایهداران (بورژوازی) |
انباشت ارزش اضافی کارگران |
بازتولید نمادها و معانی غالب (ارزشها) |
دسترسی و استفاده از منابع نهفته در شبکههای اجتماعی |
همبستگی و بازتولید گروه |
||
سرمایه |
الف) قسمتی از ارزش مازاد بین ارزش مصرف (در بازار مصرف) و ارزش مبادله (در بازار کار-تولید) ب) سرمایه گذاری در تولید و گردش کالاها |
سرمایهگذاری در عرصه دانش و مهارتهای فنی |
درونی سازی یا شناخت نادرست ارزشهای غالب |
سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی |
سرمایهگذاری در تشخیص و تصدیق متقابل |
||
سطح تحلیل |
ساختاری (طبقات) |
فرد |
فرد/طبقه |
فرد |
فرد/گروه |
||
منبع: لین، 1999: 30 وغفاری، 1385: 86.
پاتنام اشکال سرمایه اجتماعی را منابع اخلاقی کلی یک جامعه میداند. سرمایه اجتماعی در نظر وی از عناصری تشکیل شده است که وجود این عناصر پیشرفت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را برای هر کشور به ارمغان میآورد. این عناصر را پاتنام الزامات اخلاقی و هنجارها، ارزشهای اجتماعی (به ویژه اعتماد) و شبکه اجتماعی (به ویژه انجمنهای داوطلبانه) میداند. در واقع اگر کشور یا منطقهای از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار باشد، در نزد پاتنام این بدان معناست که آن کشور یا منطقه از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار است (عطار، 1387: 134). وی از دو نوع سرمایه اجتماعی یاد میکند و آنها را از هم تمیز میدهد. سرمایه اجتماعی درون گروهی (غیر رسمی) یا محدود که ارتباط با دوستان، همکاران، همسایهها و افراد نزدیک به شخص را در بر میگیرد و سرمایه اجتماعی برون گروهی (رسمی) یا تعمیم یافته که عضویت در سازمانهای مدنی، شبکه و ... را در بر میگیرد (پاتنام، 2007: 143).
جدول شماره 2: مباحثات موجود در سرمایه اجتماعی
موضوع |
مغایرت (مباحثه) |
مشکل |
دارایی جمعی یا فردی (کلمن، پاتنام) |
سرمایه اجتماعی به عنوان دارایی جمعی |
ابهام در هنجارها اعتماد |
باز یا بسته بود شبکهها (بوردیو، کلمن، پاتنام) |
گروه باید بسته یا متراکم باشد |
بینش جامعه طبقهای و غیبت تحرک |
کارکردی (کلمن) |
سرمایه اجتماعی به وسیله تاثیرش در کنشی خاص نشان داده شده است |
تکرار و حشو (علت به وسیله معلول تعیین شده است) |
سنجش (کلمن) |
غیر قابل سنجش |
استدلالی است نه باطل شدنی |
منبع: لین، 1999: 33.
2- اوقات فراغت
به طور کلی گذران اوقات فراغت به عنوان شاخصی از سبک زندگی، به سه دوره کلی تقسیم میشود. اولین دوره مربوط به دوره ماقبل شهرنشینی است (معادل جامعه سنتی و مکانیکی دورکیم) که نشانگر کار دایم هرروزه به صورت کامل بوده است (معمولا در خانه و خودکفایی خانوادگی) و اوقات فراغت معنایی نداشته است. دومین دوره مربوط به دوره شهرنشینی و انقلاب صنعتی است که به موجب آندر یک سر طیف اقشار ممتاز و طبقه بالا قابل مشاهده بودند که دارای اعمال فراغتی خاص خود بودند و در سوی دیگر اقشار مردم که محکوم به کار سخت و فاقد اوقات فراغت خاصی بودند. اما دوره سوم، همزمان با مدرنیته متاخر است که با سیاستهای دولت رفاه نیز پیوند خورد. در این دوره بدنبال رفاه نسبی مردم، اوقات فراغت به جزیی از زندگی مردم از یک سوی و مبحثی آکادمیک از سوی دیگر تبدیل شد. مردم در این دوره با استفاده از توسعه تکنولوژی در عرضهای جغرافیایی حرکت کردند و انواع متفاوتی از فعالیتهای فراغتی رواج یافت (الوانی، 1376: 44 ؛ علویزاده، 1387: 69-68).
البته در مورد پیدایش فراغت و دلیل انتخاب آن توسط انسان، سه نظریه بنیادی نیز وجود دارد. اولین نظریه حاکی از این بوده است که مبنای تفریح در دین بوده است. چنانچه در جامعۀ اولیه عملا رسوم مذهبی از بازی و تفریح جدا نبوده است و رقص و آواز و نمایش رابطۀ تنگاتنگی با سنن مذهبی داشته است. هاوس در این رابطه ریشه تفریح در زمان قدیم را در دین قرار داده است و معتقد است که با استیلای مسیحیت بر جهان، رابطه عکس شده است و پرداختن به تفریح به عنوان معصیت شناخته شد. دورکیم و جین هاریسن نیز از جمله طرفداران این نظریه هستند. این نظریه به طور کلی معتقد است که تفریح و فراغت در دین سرچشمه دارد و عمل فراغتی نوعی رفتار اجتماعی است که در ایجاد وحدت میان اعضای یک گروه یا قبیله نقش به سزایی ایفا میکند. دومین نظریه در زمینۀ فراغت، فرضیه غریزی بودن بازی و تفریح است. از طرفداران این نظریه میتوان به جیمز بالدوین، ویلیام مکدوگال و کارل گروس اشاره کرد. در این مسیر مگدوگال معتقد است که میل به بازی تا حدودی از غریزه جنگجویی سرچشمه میگیرد و گروس معتقد است که کشش انسان برای بازی و تفریح بیشتر ناشی از سبک زندگی اوست که مبنای غریزی دارد. به نظر وی یکنواختی زندگی و نبودن نشاط در دنیای کنونی باعث اختناق میشود که نتیجه آن ایجاد کشش به عشق و تفریح است. سومین نظریه نیز مبتنی بر فرضیه استراحت و کسب لذت است. اسپنسر در این خصوص علت گرایش انسان به تفریح را رها شدن وی از نیروهای اضافی میداند و مارتین لاواروس روانشناس آلمانی، عامل تفریح را نیاز بشر به استراحت و جبران خستگی بیان میکند. توماس نیز میل رهایی از یکنواختی و به دست آوردن تجربیات را عامل پیدایش بازی و تفریح میشمارد. پاتریک نیز در همین مسیر فراغت را رهایی انسان از فعالیت مداوم و تلاش خستهکننده که نتیجۀ آن خستگی جسمی و روحی شدید افراد جامعه است، میداند. به طور کلی به نظر میرسد اوقات فراغت بر اساس نظریههای مطرح، بیشتر جنبه تفریحی، رفع خستگی از کار روزانه و لذت بردن است (منادی، 1386: 143-142)
3- تلاقی سرمایه اجتماعی و اوقات فراغت در چارچوب تحلیلی نظری بوردیو
بوردیو به مجموعهای از میدانهای اجتماعی در جامعه اشاره میکند که این میدانها صحنه مبارزه برای مالکیت و بازآفرینی منابعی هستند که مختص آنها است. وی سپس مفهوم سرمایه را در پیوند با این میدانها مطرح میکند. در واقع نوع رابطه و موقعیت یک میدان بسته به دسترسی هر یک از افراد به منابع سرمایهای در آن میدان وابسته است (بونویتز، 1390: 70-66 ؛ عطار، 1387: 160). به بیان دیگر، دستگاه نظری بوردیو ناظر بر میدانهای نسبتا مستقلی است که استقلالشان در نوع سرمایهای انعکاس مییابد که برای هر میدان اهمیت دارد. در حقیقت به موازات تنوع یافتن سرمایه، میدان نیز تکثر مییابد (شوارتز[31]، 1997: 122 نقل شده در جمشیدیها و پرستش، 1386: 23-22). به هر صورت، تکوین میدانهای اجتماعی گوناگون با تمایز سرمایههای متفاوت همراه بوده است. در این مسیر بوردیو از چهار نوع سرمایه یاد میکند:
1- سرمایه اقتصادی، یا دارایی سود بخش و بهرهزا ( پول و اشیا مادیای که میتواند برای تولید کالاها و خدمات به کار برده شود)
2- سرمایه اجتماعی، یا موقعیتها و روابط در گروهبندیها و شبکههای اجتماعی
3- سرمایه فرهنگی، یا مهارتهای بین فردی غیر رسمی، عادتها، روشها، سبکهای زبانی، درجات آموزشی، سلیقهها و سبکهای زندگی و ...
4- سرمایه نمادین، یا استفاده از نمادها باری مشروع نمودن دارایی سطحهایی متفاوت و شکلبندیهای سهگونه دیگر سرمایه (ترنر[32]، 2003: 496-495).
به طور کلی سرمایه اجتماعی نزد بوردیو عضویت در گروههای اجتماعی یا خانوادگی و خویشاوندی است که منفعتهای حاصل از این عضویت، نوعی از همبستگی را به وجود میآورد که همین همبستگی نیز حصول منفعتها را ممکن میسازد (بوردیو، 1381: 149 نقل شده در مرشدی و شیری، 1387: 196). مقدار سرمایه اجتماعیای که هر عامل نیز به دست میآورد به اندازه شبکه ارتباطات موثر او بستگی دارد (بوردیو، 1986: 248).
پس همچنانکه در بخش مقدمه نیز ذکر شد، بر اساس نظر بوردیو، با توجه به خلق مفاهیمی مانند عادتواره (و نمود عینی آن منش) و میدان، موقعیت اجتماعی مشابه در میدانهای مشابه و مستقل، ذائقه و سبک زندگی مشابهی میآفریند. این موقعیّت اجتماعی مبتنی بر میزان بهرهمندی افراد از حجم و ترکیب انواع سرمایهها (سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نمادی) است و از آنجایی که دسترسی به این منابع و سرمایهها در میان افراد به طور برابر توزیع نمیشود، یک سلسله مراتب اجتماعی از گزینهها و فعالیّتها و فراغتهای فرهنگی عامهپسند و نخبهپسند ظهور پیدا میکند (ترنر[33]، 2003: 495) که برای مثال میتوان به سبکهای فراغتی متفاوتی اشاره کرد که در میان میدانهای مختلف طرفداران خاص خود را دارد.
پس بر همین اساس میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که طبق نظر بوردیو در میدانهای متفاوت و مستقل از هم، افراد بر اساس ترکیب و حجم سرمایههای مختلف که به صورت نابرابر توزیع شده است، با توجه به منطق آن میدان و عادتوارههای نسبتا یکسانشان، منشها، رفتارها و فعالیتهای مشابهی در هر میدان نسبت به میدانهای دیگر انجام میدهند. در نتیجه افراد در موقعیتهای مشابه در میدانهای مشابه، عمدتا باید ذائقه و سبک زندگی مشابهی داشته باشند و نمود عینی سبکزندگی (اوقات فراغت) آنها باید در قالب فراغتهای خاصی شکل یابد. به این ترتیب، افراد در میدان دانشگاه شیراز، با توجه به میزان سرمایه اجتماعی در دسترسشان و عادتوارهشان، منشهای (نمود عینی عادتواره که مشخص کننده سبک زندگی و اوقات فراغت افراد است) خاصی را نشان میدهند. پس پژوهش حاضر در پی این خواهد بود که رابطه این دو را به صورت تجربی بررسی کند. این بدان معنا است که تحقیق حاضر سعی خواهد کرد تاثیر مالکیت میزان متفاوت سرمایه اجتماعی افراد در میدان علمی دانشگاه شیراز را بر روی الگوهای گذران اوقات فراغت دانشجویان ارزیابی و بررسی نماید.
در این مسیر وولکاک و نارایان در تحلیل عملیاتی سرمایه اجتماعی بوردیو، آن را در سه بعد 1. سرمایه اجتماعی محدود یا درونگروهی (غیر رسمی)، 2. سرمایه اجتماعی اتصالی یا برونگروهی (رسمی) و 3. سرمایه اجتماعی ارتباطی (رسمی)، سنجیدهاند (آنهمپشایر و همکاران، 2002، نقل شده در غفاری و انق، 1385: 166). به همین ترتیب مطالعه حاضر متغیر سرمایه اجتماعی را در سه بعد 1. سرمایه اجتماعی درونگروهی (غیررسمی) با 6 گویه، 2. سرمایه اجتماعی اتصالی/برونگروهی/رسمی (مشارکت در نهادهای دانشگاهی) با 7 گویه و 3. سرمایه اجتماعی ارتباطی/برونگروهی/رسمی (اعتماد به نهادهای عمومی) با 10 گویه سنجیده است. شایان ذکر است مجموع سرمایه اجتماعی اتصالی با سرمایه اجتماعی ارتباطی نیز به طور کل به عنوان سرمایه اجتماعی برونگروهی (رسمی) با 17 گویه مورد سنجش قرار میگیرد. گذران اوقات فراغت نیز بر اساس بنیان نظری که مطرح شد و آن را به صورت تفریح، دوری از خستگی کارهای روزانه و لذت بردن در نظر گرفت، به صورتهای فراغتهای مذهبی محور (شرکت در نمازهای جماعت، مطالعه کتابهای دینی در زمان فراغت و ...)، اینترنت محور (عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی مثل توئیتر، فیسبوک و ...، دانلود موسیقی و فیلم از اینترنت و ...)، موسیقی محور (موسیقی داخلی (شجریان، اصفهانی و ...) و خارجی (پاپ لسآنجلسی، هویمتال، راک و ...)، فرهنگی-اجتماعی محور (شرکت در کلاسهای خطاطی، نقاشی، کامپیوتر، زبان و ...)، تفریحی-گردشی محور (گشت و گذار در پارکها، خیابانها، بیرون رفتن با دوستان و ...) رسانهمحور (رسانههای داخلی (تلویزیون، رادیو و مجلات و روزنامههای داخلی) و خارجی (ماهواره، رادیو و مجلات و روزنامههای خارجی)) و ورزش محور (ورزش تنیس، بدمینتون، والیبال، بدنسازی و ...) ارایه خواهد شد. ارایه این دستهبندی با توجه به مطالعات متکثر در زمینه اوقات فراغت و ویژگیها و برنامههای فراغت محور موجود در میدان دانشگاه شیراز طراحی شده است.
فرضیههای تحقیق:
- بین سرمایه اجتماعی درون گروهی (غیررسمی) و انواع فعالیتهای فراغتی رابطه معناداری وجود دارد.
- بین سرمایه اجتماعی برون گروهی (رسمی) و انواع فعالیتهای فراغتی رابطه معناداری وجود دارد.
روش
پژوهش حاضر مبتنی بر روش کم و تکنیک پیمایش بوده و در آن از پرسشنامه به عنوان ابزار پژوهش استفاده شده است. پرسشنامه شامل سوالاتی در سنجش سرمایه اجتماعی ( در دو بعد 1. سرمایه اجتماعی درون گروهی یا محدود (غیر رسمی) شامل 6 گویه، 2. سرمایه اجتماعی برون گروهی یا تعمیم یافته (رسمی) در دو قسمت الف) مشارکت در تشکلهای مختلف دانشجویی شامل 7 گویه، ب) اعتماد به نهادهای اجتماعی شامل 10 گویه)، و سوالاتی در سنجش انواع متفاوت فعالیتهای فراغتی بود. در سال تحصیلی 1391-1390 از میان پانزدههزار دانشجوی دانشگاه شیراز، با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه گزینشی با ضریب اطمینان 95 درصد و واریانس جمعیت 50-50 درصد (فرض بالاترین حد واریانس در جمعیت) برابر با 386 نفر بود. کل روند نمونهگیری، براساس نمونهگیری تصادفی سیستماتیک از روی لیست نام دانشجویان انجام شد. ذکر این نکته ضروری است که بهدلیل اینکه فقط نام و نامخانوادگی، محل تولد و رشتة دانشجویان در دسترس محققان قرار گرفت (هیچگونه اطلاعات برای تماسبرقرارکردن با دانشجو در اختیار محققان قرار نگرفت)، مصاحبه با آنان و تکمیل پرسشنامهها با مشکلاتی مواجه بود که بههمینمنظور، نمونه به 450 نفر ارتقا داده شد. از میان پرسشنامههای عودت دادهشده، 430 نمونه بررسی شد. لازم به ذکر است که اعتبار تحقیق، از طریق اعتبار صوری و پایایی آن، از طریق ضریب آلفای کرونباخ حاصل شد. ضرایب بهدستآمده از آلفای کرونباخ، بیش از 7/0 بوده است و به صورت دقیق، در بخش یافتههای تحقیق، در زیر طیفهای مورد بررسی ذکر شده است.
یافتههای تحقیق
جدول شماره 1 میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان مورد مطالعه را بر اساس سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی نشان میدهد. برای مشخص کردن میزان سرمایه اجتماعی افراد، دامنه تغییرات مشاهده شده در تحقیق در پنج گروه (خیلی پایین، پایین، متوسط، بالا، خیلی بالا) مورد دستهبندی قرار گرفت. با توجه به یافتههای جدول، سرمایه اجتماعی درون گروهی افراد مورد مطالعه متوسط است. اما سرمایه اجتماعی برون گروهی (مشارکت در نهادهای دانشگاهی) بسیار پایین و سرمایه اجتماعی برونگروهی (اعتماد به نهادهای عمومی) در حد پایین بوده است. سرمایه اجتماعی برونگروهی کل یا سرمایه اجتماعی رسمی نیز پایین بوده است. همچنین میزان کل سرمایه اجتماعی افراد پایین بوده است. به طور کلی نیز سرمایه اجتماعی بالا یا خیلی بالا در میان دانشجویان مشاهده نگردید.
جدول 1: میزان سرمایه اجتماعی در میان دانشجویان
وضعیت سرمایه اجتماعی در میان دانشجویان |
میانگین |
دامنه تغییرات |
موارد |
||
میانگین نظری کل موارد |
میانگین کلی مشاهده شده |
حداکثر کل موارد |
حداقل کل موارد |
||
متوسط |
00/20 |
60/19 |
00/30 |
00/7 |
سرمایه اجتماعی درونگروهی/ غیر رسمی |
خیلی پایین |
00/9 |
53/10 |
00/30 |
00/7 |
سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی (مشارکت در نهادهای دانشگاهی) |
پایین |
00/22 |
037/23 |
00/50 |
00/10 |
سرمایه اجتماعی برونگروهی/ رسمی (اعتماد به نهادهای عمومی) |
پایین |
00/33 |
55/33 |
00/74 |
00/17 |
سرمایه اجتماعی برونگروهی کل (مجموع سرمایه اجتماعی رسمی) |
پایین |
00/53 |
25/53 |
00/97 |
00/27 |
سرمایه اجتماعی کل |
جدول شماره 2 ماتریس همبستگی میان متغیر سرمایه اجتماعی درون گروهی/غیر رسمی و انواع فعالیتهای فراغتی را نشان میدهد. همچنانکه از نتایج جدول بر میآید، در میان گونههای فعالیتهای فراغتی تنها فعالیت فراغتی تفریحی-گردشی محور (006/0sig= ) و فعالیت فراغتی ورزش محور (002/0sig= ) رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی درونگروهی داشتهاند.
جدول شماره 2: رابطه بین سرمایه اجتماعی درونگروهی/غیر رسمی و فعالیتهای فراغتی
|
مذهبی |
اینترنت محور |
موسیقی محور (داخلی) |
موسیقی محور (خارجی) |
فرهنگی- اجتماعی محور |
تفریحی-گردشی محور |
رسانهمحور (داخلی) |
رسانهمحور (خارجی) |
ورزش محور |
سرمایه اجتماعی درون گروهی/غیر رسمی |
049/0 |
077/0 |
066/0 |
037/0- |
096/0 |
134/0 |
024/0- |
016/0 |
149/0 |
سطح معناداری |
316/0 |
117/0 |
176/0 |
453/0 |
051/0 |
006/0 |
625/0 |
738/0 |
002/0 |
جدول شماره 3 ماتریس همبستگی میان متغیر سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی و انواع فعالیتهای فراغتی را نشان میدهد. همچنانکه از نتایج جدول بر میآید، در میان گونههای فعالیتهای فراغتی، فعالیت فراغتی مذهبی (005/0sig= )، فعالیت فراغتی فرهنگی/اجتماعی محور (009/0sig= )، فعالیت فراغتی تفریحی-گردشی محور (019/0sig= )، فعالیت فراغتی رسانه محور داخلی (000/0sig= ) و فعالیت فراغتی ورزش محور (002/0sig= ) رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی داشتهاند. همچنین فعالیتهای فراغتی اینترنتمحور (000/0sig= ) و رسانه محور خارجی (000/0sig= ) رابطه منفی و معناداری با سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی داشتهاند.
جدول شماره 3: رابطه بین سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی و فعالیتهای فراغتی
|
مذهبی |
اینترنت محور |
موسیقی محور (داخلی) |
موسیقی محور (خارجی) |
فرهنگی- اجتماعی محور |
تفریحی-گردشی محور |
رسانهمحور (داخلی) |
رسانهمحور (خارجی) |
ورزش محور |
سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی (مجموع سرمایه اجتماعی اتصالی و ارتباطی) |
503/0 |
224/0- |
064/0 |
088/0- |
131/0 |
118/0 |
272/0 |
325/0- |
158/0 |
سطح معناداری |
000/0 |
000/0 |
206/0 |
083/0 |
009/0 |
019/0 |
000/0 |
000/0 |
002/0 |
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با این واقعیت آغاز گشت که فرایند تمایزگزاری بین افراد محصولی مدرن و در واقع حاصل جامعه ارگانیکی است. این فرایند با «قدرت انتخاب در مصرف» بین انواع کالاهای مادی و معنوی، معنا مییابد. این امر بدان معنا است که در جامعه جدید افراد خود را با مصرف کردن بازنمایی میکنند و از تعیینکنندگی طبقه در معادلات اجتماعی کاسته شده است. پس فرایند مصرف متمایز نشاندهندۀ موقعیت اجتماعی و به طور کلی سبک زندگی افراد در جامعه شده است. در این میان یکی از حوزههایی که تمایزگزاری میان افراد را بیشتر و بهتر نشان میدهد و نشاندهندۀ سبک زندگی افراد شده است، نحوه گذران اوقات فراغت است. به همین دلیل مطالعات امروزی اوقات فراغت را یکی از شاخصههای اصلی سبک زندگی قلمداد میکنند.
اما به هر تقدیر عوامل متفاوتی بر نوع سبک زندگی افراد و به تبع آن نحوه گذران اوقات فراغت آنان تاثیر میگذارند. بوردیو، در تحلیل این امر معتقد است که موقعیت اجتماعی مشابه در میدانهای اجتماعی مشابه، سبک زندگی و ذائقه یکسانی تولید میکند. اما در این میان نحوه کنشگری افراد در میدانهای نابرابر به میزان بهرهمندی افراد از حجم و ترکیب سرمایههای متفاوت بستگی دارد. یعنی افراد با داشتن حجم و ترکیب سرمایههای متفاوت، جایگاههای متفاوتی در میدانها برای خود اخذ میکنند و به همین ترتیب بر اساس میزان سرمایه اجتماعی در دسترس سبک زندگی و به تبع آن اوقات فراغت خاصی خواهند داشت. به همین منظور تحقیق حاضر سعی داشته است به بررسی تجربی این مدعای نظری بوردیو بپردازد. در این مسیر با استفاده از تکنیک پیمایش 430 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شدند. با استفاده از چارچوب نظری بوردیو، دو فرضیه اصلی مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج تحقیق نشان دادند که میزان سرمایه اجتماعی درونگروهی/غیر رسمی دانشجویان در حد متوسط و سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی آنها در حد پایین بوده است. در میان گونههای فعالیتهای فراغتی تنها فعالیت فراغتی تفریحی-گردشی محور و فعالیت فراغتی ورزش محور رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی درونگروهی/غیر رسمی داشتهاند. اما در سوی دیگر در میان گونههای فعالیتهای فراغتی، فعالیت فراغتی مذهبی محور، فعالیت فراغتی فرهنگی/اجتماعی محور ، فعالیت فراغتی تفریحی-گردشی محور ، فعالیت فراغتی رسانه محور داخلی و فعالیت فراغتی ورزش محور رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی داشتهاند. همچنین فعالیتهای فراغتی اینترنتمحور و رسانه محور خارجی رابطه منفی و معناداری با سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی داشتهاند. نتایج حاصل با نتایج سرایی و همکاران (1391)، ربانی و شیری (1388)، خواجهنوری و مقدس (1387)، غفاری (1387)، موایر (2011) و لیندسترم و همکاران (2003) همسویی داشته است و با مطالعه پنارد و پوسینگ (2010) همسوئی نداشته است.
اما آنچه که در تحقیق حاضر جای بحث و بررسی بیشتر دارد این امر است که میزان سرمایه اجتماعی مطالعهشندگان در سطح پایینی بوده است و همین امر هشداری برای برنامهریزان محسوب میشود. در این میان سرمایه اجتماعی برونگروهی در بعد مشارکت اجتماعی که شامل مشارکت در نهادهای متفاوت دانشگاهی است در حد بسیار پایینی گزارش شده است. اما با این وجود الگوی خاصی از نتایج ارایه شده است. رابطه میان سرمایه اجتماعی درونگروهی/غیر رسمی و فعالیتهای فراغتی در بعد تفریحی-گردشی محور و ورزش محور معنادار گشته است که نشاندهندۀ فراغتهای فردگرایانه هستند. در واقع سرمایه اجتماعی درونگروهی/محدود/غیر رسمی که شامل اعتماد به دوستان و نزدیکان میشود، تنها با فعالیتهای فراغتی فردگرایانه و شخصی رابطه معناداری برقرار میکنند. اما در مقابل سرمایه اجتماعی برونگروهی/رسمی هم با فعالیتهای فراغتی فردگرایانه و هم فعالیتهای فراغتی جمعگرایانه رابطه معنادار داشته است. این امر اهمیت بسیار زیاد سرمایه اجتماعی رسمی (اعتماد به نهادهای کلان و مشارکت درنهادهای اجتماعی) را میرساند. اما با این وجود این گونه سرمایه اجتماعی با فعالیتهای فراغتی اینترنت محور و رسانه محور خارجی رابطه معنادار منفیای داشته است. این امر نشان میدهد که افزایش اعتماد به نهادهای کلان و مشارکت در نهادهای دانشگاهی از میزان استفاده از رسانههای خارج محور و عضویت در شبکههای اینترنتی مجازی (فیسبوک، کلوب، توئیتر و ...) و دانلود موسیقی و فیلم و ... میکاهد. پس با توجه به این امور میتوان به جرات گفت که نهادهای برنامهریز دانشگاهی باید تمام تلاش خود را صرف ارتقا سرمایه اجتماعی دانشجویان به ویژه سرمایه اجتماعی رسمی آنها نمایند. زیرا تجربیات عملی نگارندگان نیز نشان میدهد که نهادهای رسمی و مدنی دانشگاه که باید محلی برای مشارکت و اعتمادافزایی دانشجویان باشند، فاقد پویایی بوده و اغلب دانشجویان مایل به مشارکت در آنها نیستند. این امر از یک سو به دلیل عدم پویایی نهادهای مربوطه است و از سوی دیگر به دلیل عدم گسترش و فراگیر بودن این نهادهاست که بتواند اکثر سلایق متفاوت را گرد هم آورد. به هر تقدیر باید این موانع را کنار نهاد، زیرا با افزایش سرمایه اجتماعی افراد از طریق گسترش نهادهای دانشگاهی متنوع، محبوب، سرمایهساز و اعتمادافزا، میتوان اوقات فراغت افراد را بیشتر به سوی فعالیتهای جمعگرایانهتر سوق داد. بهترین راهکار نیز برای این امر تشکیل، راهاندازی، گسترش و تشویق نهادهای مدنی/دانشگاهی فراگیر و گسترده اجتماعی/فرهنگی/هنری و ... در بستر دانشگاه است. نهادهای علمی، هنری، اجتماعی و ... متکثر، مسابقههای جمعی، گفتگوهای جمعی و ... هر یک به نوعی میتوانند افراد را از سطح فردی وارد عرصه اجتماعی نمایند و فعالیتهای فراغتمحور جمعگرایانه را منجر شوند. بدین طریق دانشجو نه فراغتهای خود را بیرون از دانشگاه و نه به صورت فردگرایانه و مجزا، بلکه در عرصه دانشگاه و محیط اجتماعی دانشگاه دنبال خواهد نمود. در واقع میتوان هم فعالیتهای ورزشی، هم هنری، رسانهای و ... را به سطح اجتماع دانشگاهی ارتقا داد و با هدایت و برنامهریزیهای لازم، سرمایه اجتماعی افراد را بالا برد و از آن طریق اوقات فراغت جمعی را گسترش داد. زیرا فراغتهای جمعگرایانه همچنانکه مطالعات نظری و تجربی فراوانی نشان میدهد، موجب رشد، بالندگی و پویایی افراد میشود و از انزوا و گوشهگیری دانشجویان، به ویژه دانشجویان خوابگاهی که خارج از محیط خانه و خانواده زدگی میکنند، جلوگیری میکند.