نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 Bkhaje@rose.shirazu.ac.ir نویسنده مسئول
2 zhra.reyahi@gmail.com
3 Email: s.ebrahimmosavat@yahoo.com
چکیده
چکیده
مطالعهی حاضر رابطهی بین هویت مذهبی و سبک زندگی جوانان شهر شیراز را مورد بررسی قرار داده است. در ابتدا مطالعههای انجام شده در این حوزه مرور گردیدند، سپس بر اساس نظریهیی مبتنی بر آراء گیدنز هفت فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فرضیهها 560 جوان بین سنین 15 تا 29 شهر شیراز به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه است. نتایج در سطح همبستگی نشان میدهد که بین برخی متغییرهای سبک زندگی و میزان دینداری با هویت مذهبی رابطهی معنادار وجود دارد. نتایج بدست آمده در سطح تحلیل رگرسیونی نشان دادهاند که بترتیب متغیرهای شبکههای مجازی 2، سبک دینی، رسانههای خارجی، درآمد پاسخگو، رسانههای نوشتاری داخلی، مجرد بودن، فناوریهای نوین و سبک فرهنگی فراغت جدید برروی هم 52 درصداز تغییرات متغییر وابسته را تبیین میکنند. این تحقیق نشان میدهد که تقویت عوامل مذهبی، باورها ، و سبک زندگی دینی بر هویت مذهبی تاثیر مثبت و بسزایی دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Religioys identity and lifestyle
نویسندگان [English]
- Bijan khajehnoory 1
- Zahra Riahi 2
- Seyyed Ebrahim Mosavat 3
1 Ph.D.Assistant professor in sociology, Shiraz University
2 Student of master degree in sociology,shiraz University
3 Student of master degree in sociology,Shiraz Unirersity
چکیده [English]
The study considers relationship between religious identity and lifestyle of shiraz youth. At first we teviewed studies in this issue; then based on the ideas of Giddens, seven hypotheses were presented. To test the hypotheses, 560 young people aged between 15 and- 29 were selected by multistage random sampling. The method of this study was using questionnaire. The results show thar rhe correlation between some variable lifestyle and level of religiosity and religious identity is a meaningful relationship. The results of the rebression analysis show that respectinely virtual network vatiables, religion style. Media, tesponsive foreign income, local writing media, being single, new technologies and new leisure and cultural style explained a 52 percent change in the dependent vatiables. This study suggests that the strengthening of religious beliefs and religious life has significant positive impact on religious identiry.
کلیدواژهها [English]
- jjreligiosity
- Lifestyle
- Identity
- comsumption and youth
هویت مذهبی و سبک زندگی
مورد مطالعه: جوانان شهر شیراز
(دکتر بیژن خواجهنوری) استادیار جامعهشناسی دانشگاه شیراز[1] |
زهرا ریاحی دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه شیراز[2] |
سید ابراهیم مساوات[3] دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه شیراز |
مقدمه
انسانها برای رفع نیازهای خود به صورت ذاتی و انگیزشی به دنبال معنی و مفهوم زندگی میباشند و برای به دست آوردن آن به چند چیز نیاز دارند که عبارتاند از: 1- هدف[4] (هدفهای ذهنی در زندگی یک انسان)،2- ارزشی[5] ( یافتن کنشهای انسان برای دستیابی به حق یا رضایتمندی) 3- سودمندی یا اثرمندی[6] ( داشتن یک مفهوم یا درک در کنترل وقایع پیرامون) 4- ارزش قائل شدن برای خود[7] ( زندگی کردن مثبت و با ارزش) ( Salzman, 2008). برای به دست آوردن این نیازها انسانـها وارد گروههای اجتماعی میشوند و با عضویت در آنها خود را از دیگران متمایز کرده و اعتماد به نفس پیدا میکنند و به این ترتیب دارای هویت میشوند. هویت ظرفیت و گنجایشی است که به شناسایی دقیق "خود "منجر میشود. این گنجایشها شامل جنسیت، ملیت، مذهب و .... میباشند ((Ysseldyk, et al., 2005. به تعبیر گیدنز[8]، انسانها به دنبال پاسخدادن به چند پرسش بنیادین هستند تا بتوانند در متن زندگی اجتماعی به راه خود ادامه دهندکه شامل وجود و هستی(ماهیت وجودی، هویت اشیا و...)، فناناپذیری و زندگی انسانی(تضاد وجودی انسان و طبیعت)، تجربهی دیگران(تعبیر افعال و ویژگیـهای دیگران)، تداوم هویت شخصی. هویت شخصی همان ((خود)) است که شخص آن را به طور بازتابی از زندگینامهاش میپذیرد(گیدنز، 1378:82-85). هویت به دو سطح فردی و اجتماعی تقسیم میشود. هویت اجتماعی، نوعی خود شناسی در ارتباط با دیگران است. یکی از ابعاد هویت اجتماعی، هویت دینی میباشد (Peek, 2005 ; ایمان و کیذقان،1382؛ ساروخانی و رفعتجاه،1383؛ ذکایی،1381؛ عاملی، 1389). هویتدینی، به رابطهی انسان با دین و نسبتی که با آن پیدا میکند، اطلاق میشود. سنگ بنای هویت دینی پایبندی و تعهد است (رفعتجاه و شکوری،1387). در نتیجه میتوان گفت هویت دینی در یک جامعه از یک سو شامل پایبندی افراد به جوهر دین و ارزشهای دینی و از سوی دیگر، بیانگر وابستگی جمعی و عمومی افراد یک جامعه به شعائر، مناسک و نهادهای دینی است. همچنین دارای بُعد عملی نیز میباشد که همانا مشارکت و تمایل عملی انسانها، ظواهر آیینها و مراسم مذهبی و دینی را در بر میگیرد (سلمانپور، 1384 به نقل از: اخترشهر، 1386). در واقع هویت دینی بخشی از هویت اجتماعی هر فرد و گروه را تشکیل میدهد که با آن فرد و یا گروه، خود را مشابه هم دینان و متمایز از دیگران میسازد ( Salzman, 2008; Ysseldyk, 2011; Peek,2005 ).
در دنیای مدرن امروز با پدیدههایی مانند کاهش اهمیت مکان و زمان در روابط اجتماعی و فضامند شدن مناسبات اجتماعی، عمدتاً امکان کنش و برقرای ارتباط در سطحی فراتر از مکان و جغرافیای خاص روبرو هستیم که منجر به پیدایش آگاهی از جهان به مثابهی یک کل گردیده است. در این میان هویت نیز به عنوان مجموعهای از همسانیها و تمایزات که به موجود انسانی ویژگی منحصر به فردی میدهد، با چالش جدی مواجه شده است. چنین امری عمدتاً به دلیل نقش تعیینکنندهی زمان و مکان در امر هویت سازی و تداوم آن، و همچنین رشد فرایند بازاندیشی در جامعهی معاصر میباشد، که در جریان جهانیشدن ارتباطات در معرض دگرگونی قرار گرفته است (کاستلز، 1383: 383 به نقل از:گرگی، 1385). علاوه برتنوع کالاهای در دسترس و الگوهای مصرفی، بالا رفتن تسامح و تساهل (کثرتگرایی)، و فراغت نسبی بسیاری از انسانها از دغدغههای تامین نیازهایشان به گسترش این مفهوم کمک بسیاری کردهاست ( مهدوی کنی، 1387: 17). این روند جهتگیریهای جامعهشناسی معاصر را به سمت پذیرش اهمیت رو به افزایش حوزهی مصرف و فعالیتهای سبک زندگی در شکلدادن به هویت شخصی و جمعی سوق داده است. در واقع، هویت شخصی چیزی نیست که در نتیجهی تداوم کنشهای اجتماعی به فرد تفویض شده باشد، بلکه چیزی است که فرد باید آن را به طور مداوم و روزمره ایجاد کند و در فعالیتهای بازاندیشانهی خود مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهد (رحمتآبادی و آقابخشی، 1385).
ما در دنیای جدید با پدیدهای به نام مدرنیسیم روبرو هستیم و مهمترین تأثیری که این شرایط مدرن بر روی "خود" یا به تعبیری دیگر هویت میگذارد، الزاماً دگرگونی ژرفی را در زندگی افراد به وجود میآورد. در سطح "خود" یکی از مولفههای اساسی فعالیتهای روزمره، همان انتخابهایی است که بطور عادی به عمل میآوریم. یکی از موضوعات مهم در شرایط مابعد سنت، اهمیت یافتن شیوهی زندگی و اجتناب ناپذیر بودن آن برای فرد عامل است. عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرزکار و محیطهای مطلوب تجسم مییابند (گیدنز، 1378: 119-122).
به باور گیدنز شیوهی زندگی مجموعهای کم و بیش جامع از عملکردهاست که فرد آنها را به کار میگیرد چون، نه فقط نیازهای جاری او را برآورده میسازند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم میسازد (گیدنز، 1378: 120) . در نتیجه یکی از پیامدهای مدرنیسم جهانیشدن است. یکی از پیامدهای جهانی شدن و استفاده از رسانههای مجازی و وسایل ارتباطات جمعی، فرایند همانندسازی و یکی شدن فرهنگهاست که این مسئله بر تمایزات هویتی مانند ملیت، قومیت و مخصوصأ مذهب تاثیر بسیاری دارد و هویت مذهبی را دستخوش تغییر و تحول میسازد (Salzman, 2008). با توجه به تاریخ حیات بشری میتوان مشاهده نمود که دین و هویت دینی در گذشته کارکردهای گستردهای داشته و نقشهای فراوان و مسئولیتهای مختلفی را در زندگی بشر بر عهده گرفته است. اما با ظهور نهادهای مدرن در زندگی جوامع بشری، برخی از این کارکردها به سایر نهادها واگذار شده است و هویت مذهبی را دستخوش تغییر کرده است.
پیشینهی تحقیقات داخلی و خارجی:
گرگی در بررسی اینترنت و هویت با استفاده از نظریات گیدنز بیان میکند که آنچه در جهان معاصر بیش از همه هویت را تحت تأثیر خود قرار داده و آن را دستخوش تحول کرده است، فرایند بازاندیشی است که تحت تأثیر جهانی شدن ارتباطات میباشد و یکی از عواملی که به این دگرگونی کمک میکند رسانهها هستند. وی بیان میکند که اینترنت به دلیل قدرت بالای تمرکززدایی، تنوع، مجازی بودن، کاهش اهمیت زمان و مکان، تعاملی بودن تمایز و توفق برتری نسبت به دیگر رسانهها دارد و تاثیر بسزایی بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه دارد (گرگی، 1385).
نتایج تحقیق ربانی و شیری بر روی رابطهی اوقات فراغت و هویت اجتماعی بیانگر آن است که نقش تعیینکننده طبقهی اجتماعی و ترکیب همزمان جنسیت با طبقهی اجتماعی در خطوط تمایز و تفاوت الگوهای گذران اوقات فراغت است. حوزهی فراغت در تهران به عنوان انتخاب فردی هنوز در دایرهی محدود طبقهی اجتماعی و جنسیت است (ربانی و شیری، 1388).
مطالعه آزاد ارمکی و چاووشیان نشان داد که سطوح گوناگون مدیریت بدن رابطهی معناداری با متغییرهایی دارد که آشکارا دلالت فرهنگی دارند، این متغییرها عبارت اند از جنس، سن، تحصیلات، سرمایهی فرهنگی، دیانت و نگرش سنتی به خانواده. اما بین مدیریت بدن و متغییرهای ساختاری مثل پایگاه اقتصادی اجتماعی، سرمایهی اقتصادی و شغل رابطهی معنی داری دیده نشده است (ارمکی و چاووشیان، 1381).
مطالعهی زاهد و همکارانش بر روی هویت دینی گروهی از نوجوانان شهر شیراز نشان داد که 88 درصد دانشآموزان دارای هویت دینی قوی هستند و تنها 4 درصد پاسخگویان در این حوزه دچار مشکل یا بحران هستند (زاهد و دیگران، 1388).
پژوهش لام درباره تأثیر دینداری بر شرکت در قمار نشان می دهد که مذهب چه به صورت خصوصی مانند نماز خواندن، اعتقاد به خدا و چه به صورت عمومی مانند رفتن به کلیسا و شرکت در مراسم مذهبی بر اعتقادات، نگرش و عادات و تصمیمات افراد اثر میگذارد و کسانی که مذهبی هستند اخلاقیات را بیشتر رعایت میکنند و از زندگی رضایت بیشتری دارند (Lam, 2006).
آرمفیلد و دیگران در تحقیق خود پیرامون رابطه بین استفاده از اینترنت و اعتقادات مذهبی نتیجه میگیرند که رابطهی منفی بین استفاده از اینترنت و مذهب وجود دارد ولی وقتی این رابطه با متغییرهایی مانند سن و جنس و درآمد سنجیده شود رابطه معنیدار نمیباشد (Armfild et al, 2002).
وراسمی در بررسی رابطه بین هویت مذهبی و تیپ شخصیتی افراد بر اساس رهیافت اریکسون و مارسیا نتیجه گیری می کند که 1) بین افرادی که دارای یکپارچگی در اعتقادات هستند و تیپ شخصیتی افراد پریشان حال و مضطرب و افراد جزمگرا، همبستگی منفی وجود دارد؛ 2) بین کسانی که معتقدند باید در مذهب هرچه موافق با عقل و منطق بود را پذیرفت و بقیه را که نمیتوان با عقل و منطق توجیه کرد، رد کرد و افرادی که دارای تیپ شخصیتی پریشان حال و مضطرب هستند، همبستگی منفی وجود دارد؛ 3) بین افراد که در اعتقاداتشان خودمدار و سختگیر و افرادی که اعتقادات مذهبیشان همسو با دوستان و خانواده شکل گرفته است و کسانی که در اعتقادات مذهبی فقط به عقل و منطق خود تکیه میکنند، با تیپ شخصیت جزمگرا همبستگی مثبتی دارد؛ 4) بین کسانی که دارای اعتقاد مذهبی مردد هستند و افرادی که دارای تیپ شخصیتی مضطرب هستند، رابطهی مثبتی وجود دارد (Veerasamy, 2002).
مینکلر و همکارانش در مطالعه هویت مذهبی و مصرف به این نتیجه رسیدهاند که در مصرف فقط انگیزه افراد برای خرید و استفاده از کالاهای مختلف حرف اول را نمیزند، بلکه ورای نیازها و مصرف کالاهای فرهنگی، انتخاب و رسیدن به آن نیروهای دیگری هم هستند که یکی از مهمترین آنها هویت مذهبی است (Minkler et al, 2004).
کاهله و همکارانش در مطالعه مذهب، تعصب مذهبی و ارزشها در رفتار مصرفکنندگان در بین1500 نفر از مردم سنگاپور به این نتیجه رسیدهاند که مذهب و تعصب مذهبی تأثیر معنیداری بر نگرشها و رفتار مصرفی افراد دارد. از دلایل تأثیرگذار بودن مذهب این است که افراد را به طور بالقوه از کودکی جامعه پذیر میکند و این جامعهپذیری بر هویت افراد و نحوه زندگی و رفتار مصرفی آنها اثر میگذارد. و همچنین تعصب مذهبی باعث میشود که افراد سعی کنند به اعتقادات خود پایبند باشند (Kahle et al, 2008).
گاسگل و مینکلر در پژوهش خود در مورد عقلانیت و رفتار مصرفی به این نتیجه رسیدند آنچه باعث التزام در رفتارهای اجتماعی مردم میشود و هویت افراد را شکل میدهد باورها و اعتقادات افراد است و مذهب یک چارچوب هویتی را شکل میدهد که در مصرف، تولید و مبادلهی افراد تأثیر مهمی دارد (Co¸sgel & Minkler, 2004).
محمد و همکارانش براساس مطالعاتی که در مورد مذهب انجام شده است، پنج عامل مذهبی را بیان میکند که بر روی بازار و رفتار مصرفی افراد تأثیر میگذارد. این پنج عامل شامل التزام(تعصب) مذهبی، رهیافت انگیزشی درونی نسبت به مذهب، وابستگی وپیوستگی در اعتقادات مذهبی، گسترهی دانش و معرفت فرد از مذهب، آگاهی از پیامدهای اجتماعی در دنبال کردن رفتار مذهبی (Muhamad et al, 2010 ).
چارچوب نظری:
پیش از هرگونه مفهوم سازی دربارهی هویت مذهبی یا به طور کلیتر هویت اجتماعی ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که هویت اجتماعی برمبنای چه عاملی یا عواملی شکل میگیرد؟ زیرا کلیترین پاسخی که در جامعهشناسی به این پرسش داده میشود، براساس تمایز میان جامعهی سنتی و مدرن استوار است. دربارهی جوامع سنتی همین اشاره کافی است که مبنای هویت اجتماعی افراد، ویژگیهای انتسابی آنهاست. اما دربارهی جوامع مدرن عمدتاً دو پاسخ متفاوت که هر یک بر رویکردهای نظری متفاوت مبتنی هستند، داده میشود. این دو رویکرد، به لحاظ زمانی نیز تا حدی نسبت به یکدیگر تقدم و تأخر دارند. در رویکرد اول و قدیمیتر فعالیت مولد و جایگاه فرد در نظام تولید شالودهی هویت اجتماعی اوست، افرادی مانند مارکس، دورکیم و زیمل در این دسته هستند و در رویکرد دوم و جدیدتر، رفتارهای مصرفی فرد، مبنای شکلگیری هویت اجتماعی او محسوب میشوند. رویکرد اول در مفهوم طبقهی اجتماعی و رویکرد دوم در مفهوم سبک زندگی فرمول بندی میشود. در ادبیات جامعهشناسی، از مفهوم سبک زندگی دو برداشت و دوگونه مفهوم سازی متفاوت به عمل آمده است. در مفهوم سازی نخست که سابقهی آن به دههی 1920 میلادی باز میگردد، سبک زندگی، معرف ثروت و موقعیت افراد و غالبا به عنوان شاخصی برای تعیین طبقهی اجتماعی به کار میرفته است. افرادی مانند چامپین[9] و چاپمن[10] در این دسته هستند و در دومین مفهوم سازی نه راهی برای تعیین طبقهی اجتماعی، بلکه شکل نوینی دانسته میشود که تنها در متن تغییرات فرهنگی مدرنیته و رشد مصرفگرایی معنا مییابد. افرادی مانند گیدنز، بوردیو[11]، فدرستون[12]، لش و یوری[13] در این دسته قرار دارند ( اباذری و چاووشیان،1381؛ ربانی و شیری، 1388؛ Tomlison, 2003 ؛ رحمت آبادی و آقا بخشی، 1385؛ آزاد ارمکی و چاووشیان، 1381). سبک زندگی امروز بر الگوهای فرهنگیای تاکید میکند که براساس نشانهها، بازنماییها و رسانهها شکل گرفتهاند. از آنجا که سبک زندگی به گسترش اختیار مصرفکننده در انتخاب شیوهی زندگی منجر میشود این مفهوم ذاتاً بی ثبات است و قطعیت مفاهیم گذشته را ندارد ( وریجکاظمی و اباذری، 1384). در مجموع سبک زندگی را میتوان منابع تفسیری تلقی کرد که به جوانان امکان به دست دادن تعریفی از خود و برقراری ارتباط در جهان، را میبخشد که به سرعت تغییر میکند. سبک زندگی بخشی از زندگی اجتماعی روزمرهی جامعهی مدرن با همهی ابهامات و تناقضات آن به شمار میآیند. سبک زندگی جزء جدایی ناپذیر نظامهای اجتماعی هستند. در دنیایی که اولویتهای کلان نظری و ایدئولوژیها و فراروایتها اهمیت خود را بیش از پیش از دست دادهاند و مصلحتگرایی و تکثرگرایی رواج بیشتری یافتهاست، سبک زندگی، سیاست زندگی افراد و ارتباط و تفسیر آنها از خویشتن و جامعهشان را بر عهده دارد (ذکایی، 1381). یکی از نظریهپردازانی که در مورد هویت وسبک زندگی مباحث گستردهای دارد گیدنز میباشد. گیدنز ابتدا به بررسی مدرنیته میپردازد. او معتقد است:
در زمان حال، تجدد مراجع زندگی بشری را متعدد کرده است. انسانها برای رفع نیازهای خود به این نهادها رجوع میکنند. مراجعی مانند نهادیها و سازمانهای علمی، آموزش و پروش نوین و غیره که همه مدعی صلاحیت هستند و سنت که مهمترین مرجع و ماخذی بوده که بشر به آن رجوع میکرده، اهمیت کلی خود را از دست داده است و در عرض بقیهی مراجع موجود در جهان مدرن واقع شده است. با توجه به نظریهی گیدنز که ساخت و عاملیت را با هم ترکیب میکند، تحول در منابع، تحول در قواعد را در پی داشته است و چون این مردم هستند که در یک دیالکتیک درونی- بیرونی ساخت را باز تولید میکنند، سبک زندگی و هویت اجتماعی انسان امروزی با انسان ماقبل مدرن تفاوت زیادی دارد و فرایند هویتیابی تابع خصوصیات تجدد شدهاست. هر چه وضع و حال جامعه و محیطی که فرد در آن بسر میبرد بیشتر به دنیای ما بعد سنتی تعلق داشته باشد، شیوهای زندگی او بیشتر با هسته و ساخت و همچنین تجدید ساخت آن سرکار خواهد داشت(گیدنز،1378: 120).
اهمیت شیوهی زندگی در شکلگیری هویت، با توضیح پدیدهی جهانی شدن، بیشتر نمودار میشود. پیشرفت در تکنولوژیهای ارتباطی به عنوان مهمترین منبع تجربهی باواسطه در فرایند هویتیابی تأثیری عظیم بر هویت شخصی و همچنین ساختارهای روابط اجتماعی به جای گذاشتهاند. با توسعهی وسایل ارتباط جمعی، بخصوص ارتباطات الکترونی، تداخل توسعهی هویت شخصی و نظامهای اجتماعی تا حد موازین و معیارهای عام و جهانی بیش از پیش محسوس شده است (گیدنز، 1378: 20). گیدنز بحث خود را از جهانی شدن در ابتدا با مبحث مدرنیته و نقد نظریهپردازان پسامدرن آغاز میکند. به نظر وی مدرنیته پدیدهای به گونه ذاتی، جهانی است و این امر در برخی از بنیادیترین ویژگیهای نهادهای مدرن به ویژه از جا کندگی و بازاندیشی نهادها، آشکار است (گیدنز،1377: 76). همانطور که گیدنز در بحث خود دربارهی مدرنیته و پیوند آن با جهانیشدن بیان میکند"گسستهای رخ داده را باید ناشی از خود روشنگری اندیشهی مدرن در نتیجهی از میان برداشتن بقایای دیدگاههای سنتی و معیشتی، دانست" (گیدنز،1377: 62).
جهانیشدن در واقع به معنای در هم گره خوردن رویدادهای اجتماعی و روابط اجتماعی سرزمینهای دوردست با تار و پود موضعی یا محلی جوامع دیگر است. جهانی شدن عملاً این مفهوم را القاء میکند که هیچکس قادر نیست از تحولات ناشی از گسترش تجدد، مصون بماند یا برخلاف آن گزینشی به عمل بیاورد. بسیاری از وجوه نهادین امروزین، از جمله آنهایی که با مقیاسهای کوچک عمل میکنند، حتی مردمی را که در سنتیترین سکونتگاههای ممکن خارج از بخش پیشرفتهی جهان زندگی میکنند، تحت تأثیر قرار میدهد (گیدنز، 1378: 42). وی معتقد است که ویژگی خاص مدرنیته، پویایی، تأثیر جهانگستر و تغییردادن رسوم سنتی است. مدرنیته سبب میشود که افراد هر چه بیشتر از قید انتخابهایی که سنت به طور معمول در اختیار آنها قرار میداده، رها شوند و بدین ترتیب فرد را رودروی تنوع غامضی از انتخابهای ممکن قرار میدهد و به دلیل آن که دارای کیفیتی غیر شالودهای است، چندان کمکی به فرد ارائه نمیدهد تا وی را در گزینشهایی که باید به عمل آورد، یاریدهد (گیدنز، 1378: 119). در این میان امنیت هستیشناختی فرد آسیب میبیند. فرد برای اعادهی امنیت هستیشناختی خود از میان انتخابهای موجود برخی را بر میگزیند. به عقیدهیگیدنز، این انتخابها تصادفی نبوده و الگویی را پدید میآورند که فقط بخشی از آن مربوط به مصرف است.
در واقع تجدد فرد را در محدودهی کانالهای از پیش تعیین شده به جریان میاندازد. اما علاوه بر این تجدد فرد را رودروی تنوع زیادی از انتخابهای ممکن قرار میدهد و کمک چندانی به فرد در نحوهی گزینش، نمیکند. دلیل این مطلب این است که در دنیای مدرن، منابع همارز دیگری برای تفسیر کنش در دسترس افراد قرار دارد و همین امر تنوع گزینهها را زیاد کردهاست. یکی از این پیامدهای چنین امری مربوط میشود به اهمیت یافتن شیوهی زندگی و اجتناب ناپذیر بودن آن برای فرد عامل است. شیوههای زندگی بصورت عملکرد روزمره درمیآیند. عملکردهایی که در نوع پوشش، خوراک، طرز کار و محیطهای مطلوب تجسم مییابند. ولی این امور روزمره در پرتو ماهیت متحرک هویت شخصی، بطرزی بازتابی در برابر تغییرات احتمالی باز و پذیرا هستند. شخصی که خود را به یک شیوهی زندگی معین متعهد میداند، انتخابهای دیگر را لزوماَ خارج از موازین و معیارهای خویش میبیند. بعلاوه گزینش یا ایجاد شیوههای زندگی تحت تأثیر فشارهای گروه و الگوهای رفتاری آنها و همچنین زیر نفوذ اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی صورت میگیرد(گیدنز، 1378: 119-122).
با توجه به تحقیقاتی که در داخل و خارج کشور انجام شده است مشاهده میشود نشان میدهد که سبک زندگی بر هویت افراد تأثیر بسزایی دارد. سبکزندگی با فرصت انتخابی که برای افراد به وجود میآورد به افراد تا حدی آزادی عمل میدهد که بتوانند که در زندگی دست به انتخاب بزنند. در نتیجه افراد هویتهای مختلفی را برای خود برمیگزینند. در واقع هویت توسعهی سبکی از زندگی است که اساساً دربارهی تعلقات، بیانات، نمایشها، بازشناسی خود و ارتباط با دیگران است (Evance et al, 2007). در اکثر مقالاتی که در باب هویت دینی صورت گرفته است از نظریات اریکسون و بالاخص نظریات مارسیا برای دستهبندی انواع هویت جوانان استفاده شده است. اریکسون مذهب را به عنوان یک سازهی قابل توجه از مفهوم هویت میداند. اریکسون معتقد است که مذهب تجربهی جوانان را در پاسخ به موضوعات بسیار پیچیده ارتقاء میدهد و تاریخچهی زندگی افراد را به تاریخچهی اجتماعی وصل میکند (Marcos-Adams & Smith, 1996). اریکسون ساختار اجتماعی را در ایجاد هویت مذهبی موثر میداند. گیدنز نیز ساختار نظریهی اریکسون را در سطح خرد در تئوری هویت اجتماعی خویش استفاده کرده و آن را به سطح کلان پیوند زده است (سروش، 1385: 30). در واقع گیدنز معتقد است که دنیای مدرن و سبک زندگی مصرفی افراد را دچار سردرگمی و اعتماد بنیادین آنها را دچار تزلزل میکند. گیدنز بهای تجدد را احساس گناه میداند که ناشی از عدول از ضوابط اخلاقی است که البته در مدرنیته متأخر کمرنگ شده و تبعیت افسار گسیخته در میان انسانها جای آن را گرفته است (رفعتجاه، 1381). فرن [14] عناصر و مولفههای سبک زندگی را در سه گروه فعالیت (مانند سرگرمی و کار)، علاقمندیها (خانواده و مدرسه) و عقاید (موضوعات سیاسی و اجتماعی) قسیم بندی کرده است (Feren, 2001:175 به نقل از مهدوی کنی، 1387: 63). با توجه به مباحثی که ذکر شد و نتایج تحقیقات پیشین به نظر میرسد که:
1) بین متغیرهای زمینه ای (جنسیت، سن، درآمد، تحصیلات، وضعیت تأهل، محل سکونت) و هویت دینی رابطهی معنیداری وجود دارد.
2) بین اوقات فراغت و هویت دینی رابطه معنیداری وجود دارد.
3) بین فناوریهای نوین و سبکهای فرهنگی و هویت دینی رابطه معنیداری وجود دارد.
4) بین استفاده از شبکه های مجازی و هویت دینی رابطه معنیداری وجود دارد.
5) بین مدیریت بدن و هویت دینی رابطه معنیداری وجود دارد.
6) بین میزان دینداری و هویت دینی رابطه معنیداری وجود دارد.
روش تحقیق
این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام شده است. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه خود اظهاری بوده است. جامعهی آماری تحقیق جوانان 15 تا 29 ساله مناطق هشتگانه شهر شیراز بوده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول لین[15] محاسبه شد (Lin,1978: 446-447). نمونهی گزینشی با ضریب پایایی ، ضریب اطمینان 95 درصد و واریانس جمعیت 50-50 درصد (فرض بالاترین حد واریانس در جمعیت) برابر با 600 نفر بود که سعی شد به طور مساوی بین دخترها و پسرها توزیع شوند. شیوهی نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای بود. بدین معنی که در ابتدا تمامی مناطق شهر شیراز انتخاب و سپس در درون منطقهها با توجه به حجم جمعیت بطور کلی 24 حوزه انتخاب شدند. سپس در هر حوزه، به نسبت وجود خانوادهها، بلوکهای کوچکتر به عنوان یک خوشه بطور تصادفی انتخاب شدند. خانوارهای درون خوشهها مورد بررسی و در صورت وجود یک جوانان در دامنهی سنی بالا در خانواده با او مصاحبه شد. برای تعیین اعتبار سؤالات پرسشنامه از اعتبار صوری برای تعیین پایایی آنها از تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شد.
میزان مذهبی بودن: چارلز برای دینداری پنج بعد متمایز را مشخص می نماید: 1) بُعد تجربی دین؛ 2) بُعد ایدئولوژیک دین؛ 3) بُعد مناسکی؛ 4) بُعد عقلانی؛ 5) بُعد پیامدی یا استنتاجی" را مطرح میکند (ویلم، 1998: 81). در این تحقیق سه بعد اول بررسی شده است. کسانی که باورهای دینی قویتر، تجربهی دینی و یا رفتارهای دینی بیشتری داشتند نمرهی بالاتری گرفتهاند. این متغیر در سطح فاصلهای مورد آزمون قرار گرفته است.
مناسک دینی: صدقه جهت رفع بلا، نمازهای یومیه، قرائت قران در طول هفته، حضور در مجالس مذهبی، انجام کارهای روزانه براساس قوانین مذهبی، رفتن به زیارتگاهها، روزه گرفتن، گوش دادن به برنامههای مذهبی رادیو یا تلوزیون، مطالعهی کتب دینی(به غیر کتب درسی و قران)، رجوع به رسالهی عملیه جهت امور روزمره زندگی خود، استخاره کردن، کمک به نیاز مندان، نمازهای مستحبی مانند نماز شب،غفیله، نماز واجب و موردی مانند نماز آیات. صدقه دادن بیشترین استفاده را در بین جوانان شهر شیراز با میانگین 2.48 و انحراف معیار 25/1 داشته است. رفتن به زیارتگاه در مرحلهی دوم بیشترین تجربه ی دینی را در بین جوانان به خود اختصاص داده است (میانگین =45/2 انحراف معیار 40/1) .
ایدئولوژی دینی: قیامت، بهشت و جهنم، فرشتگان و شیطان، معجزه، گناه ،ثواب،توبه. گناه و ثواب و توبه بیشترین اعتقاد را در بین جوانان شهر شیراز با میانگین 87/2 و انحراف معیار 04/1 داشته است. فرشته و شیطان در مرحلهی دوم بیشترین اعتقاد را در بین جوانان به خود اختصاص داده است (میانگین = 05/2 انحراف معیار 51/1) .
تجربهی دینی: احساس نزدیکی به خداوند، حل مشکلات جامعه توسط امدادهای غیبی، تأثیر یادخدا و آخرت بر رفتارها حل مشکلات از طریق صدقه، حضور در محضر الهی، احساستنبیه توسط خداوندبه خاطر کارهای بدی که کردید، احساس اینکه خداوند در جایی یا کاری شما را نجات داده است. (احساس اینکه خداوند در جایی یا کاری شما را نجات دادهاست)بیشترین اعتقاد را در بینجوانان با میانگین 87/2 و انحراف معیار 09/1 داشته است. (احساس نزدیکی به خداوند)مرحلهی دوم بیشترین اعتقاد را در بین جوانان به خود اختصاص داده است (میانگین = 54/2 و انحراف معیار 22/1) .
هویت دینی: هویت از نظر لغوی به معنی یکی شدن با خود و دیگران مطرح گردیده و دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است (عاملی، 1389). همچنین هویت مجموعهای از معانی است که چگونه بودن را در خصوص نقشهای اجتماعی به فرد القاء میکند و به فرد میگوید که او کیست و مرجعی برای بیان کیستی و چیستی او تشکیل میدهد (همانجا). در تحقیقات انجام شده دین به عنوان نظامی از معانی میتواند در ساختن هویت افراد مشارکت نماید و نظام معانی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در این تحقیق از ابعاد هویت مذهبی که از تز وراسمی که بر گرفته از دیدگاه اریکسون و مارسیا است اخذ شدهاست (Verassamy, 2002). مارسیا دیدگاه هویت اریکسون را به جنبههای سیاسی، مذهبی و شغلی گسترش داد. مارسیا چهار شخصیت را بیان میکند 1- شخصیت پیش مدرن که در مسائل مذهبی وابسته به خانواده و اطرافیان است. 2- شخصیت مدرن اولیه که خود میخواهد هویت خود را کشف کند. 3- شخصیتی که در مدرنیتهی متاخر میباشد و از میان انتخابهایی که دارد دست به گزینش میزند. 4- شخصیتی که در مدرنیتهی متاخر میباشد و دچار ابهام نقش شده است (Haji, et al., 2011; Hardy, et al., 2010; Solomontos-Kountouri, et al., 2008).
هویت مذهبی شامل 58 گویه میباشد و پایایی آن برابر با 93/0 میباشد و به 6 بعد تقسیمشده است :
رابطهای[16]: این افراد تصمیماتشان به شدت به اطرافیانشان وابسته هستند و تحت تأثیر دیدگاههای خانوادگی و دوستانشان میباشند شامل: به نظر می رسد اگر دینی برای والدینم خوب است برای من هم خوبست، مذهبی بودن بخشی از شهروند خوب بودن است، به نظر من یک سیاستمدار خوب باید مذهبی باشد، به نظر من همسر خوب همسری است که مذهبی باشد، سیاستمدار حتی اگر مذهبی باشد نباید اجازه دهد تا مذهب بر تصمیماتشان تأثیر بگذارد، من در مورد موضوعات مذهبی از نظرات والدین و دوستانم استفاده میکنم، افراد مذهبی شهروندان خوبی هستند، به نظر من فرزند خوب فرزندی است که مذهبی باشد. پایایی آن برابر با 79/0 است.
پذیرش[17]: افراد دراین مرحله به یکپارچگی در اعتقادات وکشف دلایل و توجیهمنطقی در مرحلهی قبل دست یافتند در این مرحله افراد انتخاب خود را آزادانه انجام میدهند و در مورد احساساتشان دچار شک و تردید نیستند.
برایساختن زندگیام از دستورات همهی ادیانیکه میشناسم استفاده میکنم، پذیرش ادیان مختلف با یکدیگر،موجب بههمخوردن سلامت روان میشود، هر مذهبی می تواند در من ایجاد آرامش کند، دستورات دینی ادیان مختلف تفاوتی با یکدیگر ندارد، اگر روزی فرصتی پیشآید درمکان های سایر ادیان نماز می خوانم. پایایی برابر 52/0 میباشد.
اکتشافی[18]: افرادی هستند که به دنبال یک معنای شخصی از مذهب هستند که ممکن است با تفسیر و دیکتههای دیگران مخالف باشد و میخواهند به یک جهان بینی و ایدئولوژی دست یابند: جهت یادگیری مسایل دینی در کلاسهای دینی ثبت نام میکنم، از اینکه شناختی نسبت به سایر ادیان ندارم احساس تاسف میکنم، از هر دینی که بتوانم برای ساختن باورهام استفاده میکنم، از هر مکتب دینی استفادهمیکنم تا شناخت خود را نسبت بهجهان بهترکنم. یایایی آن برابر با 38/0 میباشد.
عینی[19]: این دسته از افراد دیدگاههای خود مدار دارند و معتقداند که تمام مذاهب غلط هستند و فقط مذهب خودشان را درست میدانند و بر روی دیدگاهشان مُصر هستند: بهتر اینست که به اعمال دینی که به آن بزرگ شدم وفادار بمانم، اگر پیروان دیگر ادیان با دین من روبرو شوند، قطعا آن را میپذیرند، به باور من خداوند تنها در کتاب دینی من به درستیتعریف شدهاست، تنها کتاب دینی من از دست کاری شدن در امان بوده است، نباید انسان آموزههای چند دین را با هم انجام دهد، شرکت در مراسمدینی ادیان مختلف سلامت فرد را بهخطرمیاندازد، از دستورات دینیم به شدت پیروی میکنم، به باور من آیات واقعی خداوند تنها در کتاب دینی من وجود دارد، به باور من انجام دستورات بیش از یک دین توسط مردم سبب به هم خوردن سلامت روان آنها میشود، افرادی که در مراسم دینی بیش از یک دین شرکت میکنند، دچار تزلزل عقیده میشوند، باید بچه ها را با آموزههای دینی تربیت کرد، فکر میکنم که مذهب من برای افراد دیگر ادیان هم به اندازهی کافی خوب است، باید سیاست و مذهب از یکدیگر جدا باشد، هرگاه موقعیتی پیدا کنم، سایر ادیان را نیز به دینم دعوت میکنم، با عمل به دستورات مذهبی، نیازهای خودم را برطرف میکنم، اگرچه فرد مذهبیام اجازه نمیدهمکه در زندگی روزمرهتاثیر گذارد، باید برنامههای رادیو و تلوزیون بر مبنای فرهنگدینی تهیه شود، باید کتب در سی مدارس را برمبنای دینی تهیه شود، روحانیت نباید در مسایل اقتصادی وارد شود، اگرچه فرد معتقد هستم اما فکر میکنم که نیاید قوانین کشوری را بر مبنای اصول مذهبی تنظیم کرد، عمل به دستورات دینی در من آرامش روحی ایجاد میکند، باید اقتصاد و مذهب از یکدیگر جدا باشد. پایایی آن برابر با 92/0 میباشد.
شناختی _ عقلانی[20]: افرادی هستند که هرچه موافق عقل و منطق باشد میپذیرند و هرچه را که نتوانند با عقل و منطق استنباطکنند، رد میکنند. این افراد وقتی با وقایع شدید مثل مرگ و میر یا جدایی روبرو شوند، به مرحلهی بعد میروند: من مذهبم را با مقایسه با تمام مذاهب شناختم، عمل به دستورات مذهبی مرا بیشتر اذیتمیکند تا مرا حمایتکند، از کسانی که فکر میکنند که مذاهب برای مردم خوب است،تعجب میکنم، مذهب چیز زیادی برای ارائه به من ندارد، افراد روشنفکر نیازبه مذهب ندارند، من نمیفهمم که چرا برخی از افراد زندگیشان را با دستورات دینی تطبیق میدهند. پایایی آن برابر با 69/0 میباشد.
ابهام[21]: افرادی هستند که در دینشان مردد هستند که یا به هویت دلخواه خود میرسند یا به سمت پایگاه شناختی ـ عقلانی میروند: وقتی که به دین میرسم، احساس سرگشتگی میکنم، مطمئن نیستم که فرد مذهبی هستم، من اعتقاد راسخی به علمای دین دارم، با انجام اعمال دینی هدف زندگیام را پیدا میکنم، آنچنانکه فرض میکنم به مذهبم بها نمیدهم، انجام دستورات دینی در من ایجاد ابهام میکند، فکر نمیکنم که مذهب مرا حمایت کند، نسبت به باورهای دینیم شک دارم. پایایی آن برابر با 54/0 میباشد.
سبک زندگی: برخی از تحقیقات سبک زندگی را عادتهای و الگوهای غذایی برشمردهاند(آقایی و دیگران، 1383؛ Holt, et al., 2005; Sarrafzadegan, et al., 2009; Tomlison, 2003; Heiman, et al.,2009). در بعضی از تحقیقات سبک زندگی به عنوان الگوهای فعالیت اوقات فراغت و مصرف کالاهای فرهنگی و مادی در نظر گرفته شده است ( فاضلی، 1382؛Ross, 2009; Quelhas, 2004). گویهها در این مقاله با استفاده از تحلیل عامل بدست آمده است که به صورت زیر میباشد:
1) فراغتهای جدید شامل: حرکات آیروبیک، گشت و گذار در خیابان ها ، پاساژها، مدل مو، پرسه زدن بی هدف در خیابان، آرایش صورت، جستجوی لباس جدید در فروشگاه لباس (بوتیک)، حضور در پارکها و تفرج گاهها، استفاده از عطر، با دوستان بودن
2) فناوریهای نوین و سبکهای فرهنگی شامل: اینترنت، استفاده از نرم افزارهای رایانهای، استفاده از ایمیل، کلاس رایانه و یا نرم افزار رایانهای، کلاسهای زبان خارجه، کلاسهای آموزش فنی، بازیهای رایانهای
3) سبک دینی شامل: مطالعهی کتابهای دینی، بسیج و مانند آنها، انجمنها یا موسسههای داوطلبانه و خیریه، گوش دادن به برنامهی مذهبی رادیو یا تلویزیون، مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه (انجمن ها و.....)، حضور در کتابخانه
4) مصرفهای جدید شامل: صرف غذا در فستفودها، ساندویچ فروشی، حضور در رستوران، رفتن به سینما و تئاترو.....، پیاده روی به عنوان ورزش
5) مدیریت بدن شامل: باشگاه ورزشی، بدن سازی، ورزش تناسب اندام، حضوردرمیادین به عنوان تماشاگر
6) رسانههای نوشتاری داخلی شامل: مطالعه روزنامه و مجلات داخلی، گوش دادن به برنامهی رادیو داخلی، مطالعهی مجلات و روزنامههای مربوط به نسل جوان، مطالعه کتاب داستان
7) شبکههای مجازی (1) شامل: پیامک، بلوتوس بازی، استفاده از تلفن همراه به جهت تماس با دیگران، استفاده از موسیقی،DVD,CD,MP3
سبکهای هنری شامل: کلاسهای هنری (موسیقی، نقاشی و....)، انجام فعالیتهای هنری (نقاشی وموسیقی و...).، تمرین یوگا
8) رسانههای خارجی شامل: گوش دادن به برنامه ی رادیو خارجی، مطالعهی روزنامهها و مجلات خارجی، مشاهدهی برنامههای تلویزیون (خارجی)
9) شبکههای مجازی (2) شامل: حضور در کافی نت، چت کردن، مهمانیهای دوستانه (پارتی)
جدول شمارهی 1 نشاندهندهی رابطهی بین برخی از متغیرهای مستقل و ابعاد متغیر وابستهی هویت مذهبی میباشد. همانطور که در جدول مشاهده میشود بیشترین همبستگی( منفی) بین رسانههای خارجی و بُعد عینی میباشد و نشان میدهد، کسانی که اعتقادات مذهبی محکمی دارند رابطهی منفی با استفاده از رسانههای خارجی مانند ماهواره یا رادیو دارند. در مرحلهی دوم کسانی که خانواده و دوستان مذهبی دارند نیز رابطهی منفی با استفاده از این رسانهها دارند.
جدول شمارهی 1: همبستگی بین برخی از متغیرهای مستقل با ابعاد هویت دینی
ابعادهویت سبک زندگی |
بْعدرابطهای |
بعدپذیرش |
بعداکتشافی |
بعدعینی |
شناختی-عقلانی |
بعد ابهام و گیجی |
هویت مذهبی |
فراغتهای جدید |
**272/0- |
043/0- |
*088/0- |
**217/0- |
**170/0- |
**226/0- |
**196/0- |
فناوریهای نوین و سبکهای فرهنگی |
**299/0- |
**125/0- |
**152/0- |
**214/0- |
**162/0- |
**160/0- |
**225/0- |
سبک دینی |
082/0 |
021/0- |
073/0 |
**176/0 |
**150/0 |
*102/0 |
**161/0 |
مصرفهای جدید |
**186/0- |
081/0- |
029/0- |
**152/0- |
*091/0- |
**117/0- |
**120/0- |
مدیریت بدن |
**118/0- |
007/0- |
035/0- |
**147/0- |
**125/0- |
*102/0 |
**127/0- |
رسانههای نوشتاری داخلی |
018/0 |
047/0 |
002/0- |
*104/0 |
**116/0 |
071/0 |
**124/0 |
شبکههای مجازی (1) |
**185/0- |
027/0 |
025/0- |
*090/0- |
049/0- |
*090/0- |
*086/0- |
سبکهای هنری |
**140/0- |
082/0- |
057/0- |
*103/0- |
081/0- |
**111/0- |
*105/0- |
رسانههای خارجی |
**310/0- |
**156/0- |
**181/0- |
**319/0- |
**241/0- |
**206/0- |
**274/0- |
شبکههای مجازی (2) |
**258/0- |
061/0- |
**115/0- |
**231/0- |
**256/0- |
**241/0- |
**263/0- |
** p <01/0; * p <05/0
جدول شمارهی 2 نشاندهندهی رابطهی بین برخی از متغیرهای مستقل(میزان دینداری) و متغیر وابسته هویت مذهبی میباشد. بیشترین میزان همبستگی مربوط به سبک دینی و مناسک مذهبی است که نشان میدهد کسانی که در فعالیتهایی مانند بسیج و انجمنهای خیریه و داوطلبانه بیشتر شرکت میکند مناسک مذهبی مانند مطالهی کتب دینی، انجام فرایض دینی را بیشتر انجاممیدهند. و در مرحلهی دوم کسانی که از رسانههای نوشتاری داخلی بیشتر استفاده میکنند ارتباط مثبتی با مناسک دینی دارند.
جدول شمارهی2: همبستگی بین برخی از متغیرهای مستقل با متغیر وابسته (هویت دینی)
|
مناسک دینی |
تجربهی دینی |
باور دینی |
فراغتهای جدید |
*087/0- |
**133/0- |
*097/0- |
فناوریهای نوین و سبکهای فرهنگی |
035/0- |
**178/0- |
041/0- |
سبک دینی |
**369/0 |
*095/0 |
**183/0 |
مصرفهای جدید |
035/0 |
*095/0- |
038/0 |
مدیریت بدن |
036/0 |
**115/0- |
010/0 |
رسانههای نوشتاری داخلی |
**360/0 |
*093/0 |
**119/0 |
شبکههای مجازی (1) |
028/0- |
011/0- |
062/0 |
سبکهای هنری |
*102/0 |
052/0- |
029/0 |
رسانههای خارجی |
057/0- |
**258/0- |
028/0- |
شبکههای مجازی (2) |
**110/0- |
**209/0- |
**141/0- |
** p <01/0; * p <05/0
جدول شمارهی 3 نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره را به شیوهی مرحله به مرحله برای متغیر وابسته هویت دینی جوانان نشان میدهد. نتایج آماری نشاندهندهی آن هستند که از میان متغیرهای مستقل، هشت متغیر فوق به ترتیب وارد معادله شدهاند. مدل رگرسیونی با 8 متغیر فوق توانسته است تا نزدیک به 50 درصد تغییرات متغیر کیفیت زندگی را تبیین کند. به غیر از سبک دینی و رسانههای نوشتاری داخلی و مجرد تمامی متغیرها دارای رابطهی منفی با متغیر وابسته بودهاند.
جدول شماره 3: متغیرهای وارد شده در معادلهی رگرسیون برای تبیین واریانس هویت دینی
مراحل ورود متغییرها |
متغییر |
R |
2R |
مقدارF |
Sig F |
Beta |
T |
Sig T |
اول |
شبکههای مجازی 2 |
286/0 |
082/0 |
568/47 |
000/0 |
160/0- |
4/3- |
001/0 |
دوم |
سبک دینی |
375/0 |
141/0 |
654/43 |
000/0 |
222/0 |
213/5 |
000/0 |
سوم |
رسانههای خارجی |
439/0 |
193/0 |
503/42 |
000/0 |
204/0- |
551/4- |
000/0 |
چهارم |
درآمد پاسخگو |
473/0 |
224/0 |
317/38 |
000/0 |
224/0- |
500/5- |
000/0 |
پنجم |
رسانههای نوشتاری داخلی |
493/0 |
244/0 |
314/34 |
000/0 |
176/0 |
142/4 |
000/0 |
ششم |
مجرد |
507/0 |
257/0 |
623/30 |
000/0 |
110/0 |
727/2 |
007/0 |
هفتم |
فناوریهای نوین و سبک فرهنگی |
516/0 |
266/0 |
382/27 |
000/0 |
112/0- |
347/2- |
019/0 |
هشتم |
فراغت جدید |
522/0 |
277/0 |
676/24 |
000/0 |
093/0 |
115/2- |
035/0 |
بحث و نتیجه گیری:
پژوهش حاضر به بررسی رابطهی سبکهای متفاوت زندگی بر هویت دینی در بین جوانان شهر شیراز پرداخته است. برای تبیین این رابطه از نظریهی مبتنی بر آراء گیدنز استفاده شد. بر اساس چارچوب نظریه تحقیق هفت فرضیه طراحی شد. جهت آزمون فرضیهها از روش پیمایشی استفاده شد. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.
مطالعهی حاضر نشان داد که سبکزندگی بر میزان دینداری و مذهب افراد تأثیر بسزایی دارد. دینداری بخشی از هویت افراد را تشکیل میدهد و در جامعه ما بنا به اینکه بافت جامعه مذهبی میباشد از اهمیت بالایی برخوردار است. نسل جوان که قشر زیادی را در جامعه به خود اختصاص دادهاند به دنبال هویتیابی برای خود میباشند. همانطور که در این مقاله بحث شد هویت تحت تأثیر سبکزندگیهای گوناگون میباشد (اباذری و کاظمی، 1384؛ شارعپور و خوشفر، 1381). همانطور که در جدول ملاحظه میشود سهم عمدهای از سبکهای زندگی را رسانهها و فناوریهای نوین ارتباطی مانند رسانههای خارجی، شبکههای مجازی 2 ، رسانههای نوشتاری داخلی و فناوریهای نوین و سبک فرهنگی تشکیل میدهد. که این رسانهها عامل عمدهای در شکلگیری ذهنیت و هویت متکثر و ناپایداری هستند که ضمن ایجاد تردید نسبت به یقینهای گذشته، امکان شکلگیری هویتهای چندپاره و ناپایدار را تقویت میکند. این رسانهها به عنوان وسایل سرگرمکننده ساختار هویت مذهبی به خصوص در نوجوانان و جوانان را شکل میدهند( Clark, 2002; Buckley, et al., 2007 ). در هر کشوری برای ادارهی امور و تغییر دیدگاهها و رفتارهای مردم از این رسانهها به خصوص تلوزیون استفاده میشود. در ایران نیز بیشترین سهم مربوط به تلوزیون است اما متاسفانه تحقیقات بسیاری نشان میدهد که الگوها و سبک زندگی طبقهی بالا در این رسانه به خصوص توسط پیامهای تبلیغاتی نشان دادهمیشود که نمایانگر و ترویجکنندهی مصرفگرایی است (میرزایی و دیگران، 1384؛ دهقان، 1378؛ آزاد ارمکی، 1378 ). با گسترش این وسایل ارتباطی همچون اینترنت و ماهواره این تأثیر روز به روز فزونی مییابد و نگرش افراد را در مورد مسائل مختلف از جمله مذهب تغییر میدهند (ذکایی وخطیبی، 1385؛ دوران، 1385).
اما همانطور که در جدول مشاهدهمیشود سبک دینی و رسانههای نوشتاری دینی رابطهی مثبتی با هویت مذهبی دارند و این نشانمیدهد که این وسایل نقش بسزایی در ایجاد هویت دینی ایفا میکنند. اما سبکهای جدید در بهترین شرایط عمدتاً سکولار هستند. عمدهی مؤلفههای این سبکها از فرهنگهای غیر دینی میباشند. افرادی که هویت در پی باز تولید هویت خود هستند، از این عناصر غیر دینی استفاده می کنند و بتدریج و بعضاً ناخودآگاه از حساسیتهای دینیشان کاسته میشود. با توجه به یافتهها میتوان پیش بینی کرد که با گرایش بیشتر جوانان به سبکهای جدیدی که متأثر از فرهنگهای خارجی میباشند، تمایل جوانان به تعریف هویت خود بر مبنای مذهب کاهش مییابد.
از آنجا که نمیتوان رابطهی بین جوانان را با فرهنگهای دیگر را از بین برد، و همچنین نمیتوان مانع از گسترش فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نوین در جامعه گردید، لذا میتوان با آگاهی بخشی جوانان از تبعات سؤ استفاده این فناوریها تا حدود زیادی کاست. همچنین لازم است که دانشمندان دینی برای حل مشکلات جوانان در عصر اطلاعات و فناوری های نوین، راهها و راهحلهای جدیدی را دنبال کرده و دریابند.