نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران

2 استاد تمام، گروه جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران (نویسنده مسئول) E-mail: mohsenit@ut.ac.ir

3 استاد تمام، گروه جامعه شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران

چکیده

مشارکت، یکی از موضوعات مهمی است که در حوزه های مختلف علوم اجتماعی و سیاسی به آن توجه خاص می شود. امروزه جوانان به عنوا ن یک گروه تاثیرگذار در مشارکت، نقش مهمی در تصمیم گیری های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی  جامعه دارند. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تبیین جامعه شناختی مشارکت جوانان، علل، صور و چالش ها صورت گرفته است. به منظور دست یابی به این هدف از بین عوامل و متغیرهای گوناگونی که در مشارکت جوانان تاثیر گذار است، متغیرهای اعتماد اجتماعی، بیگانگی اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها و پایگاه اقتصادی- اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل انتخاب شده است. مبانی نظری متغیرها و پارامترهای این پژوهش، بر مبنای نظریات  ملوین سیمن، لیپست، پارسونز،  گیدنز، زتومکا و اینگلهارت تدوین شده است.
روش تحقیق، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری پژوهش، جوانان 18-29 سال مناطق 22 گانه تهران درسال 1394 می باشد. حجم نمونه 390 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است. روش اصلی در تحلیل داده ها، رگرسیون و تحلیل مسیر است.
همچنین بر اساس نتایج تحقیق،  میان صور مشارکت و متغیرهای اعتماد اجتماعی،  بیگانگی اجتماعی، رسانه های جمعی، بی تفاوتی اجتماعی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی  و جنسیت رابطه معنادار وجود دارد، اما بین متغیر وضع تاهل با مشارکت و صور آن رابطه معناداری به چشم نمی خورد. از میان این متغیرها، اعتماد اجتماعی دارای قوی ترین رابطه با متغیر وابسته صور مشارکت (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و روانی) است. در ﻫﻤﻴﻦ راﺳﺘﺎ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ از دﺳﺖ آﻣﺪه از رﮔﺮﺳﻴﻮن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﻴﺮه، ﺣﺎﻛﻲ از آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در اﻳـﻦ  ﺗﺤﻘﻴﻖ  (ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ) ﺑﻪ ﻣﻴـﺰان 35 درﺻــﺪ تغییرات متغیر وابسته "مشارکت اجتماعی"، به میزان41 درصد تغییرات متغیر وابسته"مشارکت سیاسی"، به میزان32 درصد تغییرات متغیر وابسته "مشارکت فرهنگی"، به میزان 28 درصد تغییرات متغیر وابسته "مشارکت اقتصادی" و به میزان 25 درصد تغییرات متغیر وابسته"مشارکت روانی" را تبیین می کنند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Sociological Explanation of Youth Participation: Causes, Forms and Challenges (Studied in Tehran)

نویسندگان [English]

  • Reza Karim 1
  • Ali Reza Mohseni Tabrizi 2
  • Mehrdad Navabakhsh 3

1 Ph.D. Student in Sociology, Sciences and Researches Branch, Islamic Azad University,Tehran, Iran

2 Ph.D., Full professor in Sociology, Sciences and Researches Branch, Islamic Azad University,Tehran, Iran

3 Ph.D., Full professor in Sociology, Sciences and Researches Branch, Islamic Azad University,Tehran, Iran

چکیده [English]

This study examined the sociological explanation of youth participation, causes, forms and challenges. In order to achieve this goal through a variety of variables that affect youth participation, variables of social trust, social alienation, social apathy, the use of media and economic status- social were selected as independent variables. Theoretical Foundations of variables and parameters of this study were on the base of Melvin Seaman, Limpest, Parsons, Giddens, Inglehart and zetompka theories.
The research methodology was survey and data gathering tool was a questionnaire with the reliability and credibility. Statistical population were 18-29 year old young people in 22 districts of Tehran in 1394. The sample number was 390 based on multi-stage cluster sampling method and Cochran formula. The main methods of data analysis were regression and path analysis.
On the base of the results, there were partnership between variables and social trust, social alienation, mass media, indifference, social and economic and social base and gender, but there were no significant relationship between the variables of marital status and participation.
Also, there was  a significant relationship between variables and social trust, social alienation, mass media, social indifference, economic and social base and gender, but there was no significant relationship between the marital status  and the participation.
Among the studied variables, social trust was of the strongest relationship to the the dependent variable of participation (social, political, cultural, economic and psychological).
The Multivariate regressions suggests that independent variables explain % 35  of "social participation" dependent variable changes, % 41 of "political participation"dependent variable changes, % 32 of "cultural cooperation"dependent variable changes, % 28  of "economic cooperation" dependent variable changes and % 25  of "the involvement of mental" dependent variable changes.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Keywords: Participation
  • Social Trust
  • Social Alienation
  • Indifference
  • Use of Social Media and Socio- Economic Base

تبیین جامعه شناختی مشارکت جوانان، علل، صور و چالشها (مورد مطالعه: شهر تهران)

 

رضا کریمی[1]

علیرضا محسنی تبریزی[2]

مهرداد نوابخش[3]

تاریخ دریافت مقاله: 12/8/1395

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:20/8/1395

 

 

مقدمه

مشارکت و همکاری به عنوان یکی از مهم­ترین ارکان ادامه حیات بشری در طول تاریخ از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. این مهم این امکان را برای افراد فراهم می­آورد تا در سرنوشت خود و چگونگی محقق شدن تصمیمات حیاتی، نظارت کنند و اثرگذار باشند. اما بحث از مشارکت می‌باید با این پیش فرض همراه گردد که از یک سو، مفهوم مشارکت در طول سالیان پشت سرگذاشته شده با دگرگونی­های مختلفی همراه بوده است و از سویی دیگر، تحقق مفهوم مشارکت به معنای جامعه­شناختی آن، تنها در قالب جوامع  برخوردار از شهروندی و به تبع آن نهادهای مدنی شکل خواهد گرفت؛ جوامعی که مشارکت را "دخالت مستقیم افراد در تصمیم­گیری اجتماعی می­دانند تا حقوق و آزادی­های افراد از گزند تصمیم­های گروه های کوچک و دور از دسترس و اغلب ناشناس در امان بماند"(آشوری، 1373). اما در دیدی وسیع­تر، مشارکت را می­توان روند درگیر ساختن مردم در تعیین سرنوشت خود و احساس مسئولیت نسبت به این سرنوشت دانست که در حقوق عمومی و اسناد     بین­المللی در پنج حوزه مطرح شده است:

 الف) مشارکت سیاسی که عنصر اساسی در ساختار جامعه در ارتباط با توزیع قدرت است.

 ب) مشارکت اقتصادی که متضمن مداخله مستقیم افراد در مدیریت کار و فعالیت خود و نیز تقسیم منافع حاصل از آن است.

ج)مشارکت اجتماعی که طیف وسیعی از فعالیت­ها را برای مداخلۀ جوانان در اجتماعات و محله­های اطراف خود و همچنین شرکت در فرآیند جامعه­پذیری در خانواده سنتی و مدرن در اشکال مختلف همبستگی در بر می­گیرد.

د) مشارکت فرهنگی که این نوع مشارکت در گروه های هنرمندان و دوستداران هنر و نیز فعالیت­های مراکز فرهنگی به عنوان راه­هایی برای ترویج شناسایی مشارکت اجتماعی جوانان در خلق اشکال جدید هنر و    ارزش های فرهنگی نمود پیدا می­کند(شیانی، 1382: 16).

 ه) مشارکت روانی  که در چهارچوب همدلی و همبستگی اجتماعی موجبات انسجام اجتماعی و مشارکت بیشتر را به دنبال دارد .

 همچنین، میزان مشارکت به عنوان یکی از سطوح توسعه­یافتگی جوامع قلمداد می­شود که هرچه قلمرو، فراگیری و تنوع مشارکت شهروندان گسترده­تر باشد، نشانگر توان تصمیم­گیری اعضای جامعه، نظارت و کنترل بر سرنوشت اجتماعی خود و تحقق معنای شهروندی است. از آنجا که هدف از این پژوهش بررسی علل، صور و موانع مشارکت اجتماعی جوانان و ارائه راهکارهایی جهت افزایش این وجه از مشارکت است، حوزۀ مشارکت اجتماعی مورد توجه قرار دارد. جوانان به عنوان قشری که بیشترین فراوانی را در ساختار جمیعیتی کشور به خود اختصاص داده­اند و پیش­برندۀ مسائل اجتماعی در جامعه نیز محسوب می­گردند، از نقش و اهمیت ویژه­ای برخوردارند، چرا که با استناد به تعریف، "مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیت­های ارادی دلالت دارد که از طریق آن­ها اعضای یک جامعه در امور محله، شهر و روستا شرکت می کنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی مشارکت دارند"(محسنی تبریزی، 1387: 1375).  براساس اطلاعات موجود و با استناد به آمارهای موجود، "مشارکت جوانان در نهادهایی مثل محل تحصیل، نهادهای سازندگی، نهادهای فرهنگی، نهادهای نظامی و انتظامی و نهادهای سیاسی بسیار اندک است و کاملاً آشکار می­سازد که جامعه نتوانسته است زمینه­های مشارکت اجتماعی جوانان را فراهم نماید و آنان را به حضور اجتماعی موثر دعوت کند. بدین جهت بسیاری از جوانان به حوزه­های اجتماعی منتسب به خود و نهادهای کوچک اجتماعی رانده شده­اند (گروه دوستان)؛ نهادهایی که ارتباطات درونی­شان مبتنی بر ارتباط چهره به چهره است"(مشکینی، 1382: 190).

ضرورت بررسی موانع مشارکت اجتماعی از این جهت آشکار می گردد که در پی مشارکت است که      جامعه­پذیری و سازگاری اجتماعی در نهان اعضای جامعه بخصوص جوانان نهادینه می شود، هدف­گذاری­های جمعی و کار گروهی در سایۀ نهادهای مدنی فعال محقق می­گردد و دست یابی به هدفی والاتر که شکل­گیری ساختارهای کارآمد جهت بیان و انعکاس درست و دقیق دیدگاه­ها و نظرات در حوزه­های سیاسی و اجتماعی را در پی دارد. از این جهت در این پژوهش برآنیم تا علل، صور و چالش های عدم شکل­گیری زمینه­های مشارکت را مشخص کنیم و در وهلۀ دوم راهکارهایی اجرایی جهت افزایش این نوع مشارکت را بیان نماییم.

 

 

 

پیشینه تجربی پژوهش

قریشی و صداقت (1388) در پژوهشی با عنوان "بررسی عوامل فرهنگی- اجتماعی مرتبط بر شکل­گیری اعتماد اجتماعی شهروندان تبریز" 395 نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر تبریز را مورد پیمایش قرار داده­اند. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که بین متغیرهای سطح شهروندی، نگرش دینی، مشارکت اجتماعی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، فقر فرهنگی، جنسیت، وضعیت تاهل، تحصیلات، سن و شغل با اعتماد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد.

قدیمی(1380) در تحقیقی با عنوان" بیگانگی در سازمان های اداری" به نتایج متعددی دست یافته است: اولاً، بیگانگی اجتماعی را می توان با بی قدرتی مترادف و همسنگ دانست؛ ثانیاً، بیگانگی اجتماعی با تحرک شغلی و ارتقای شغلی، رابطه به شدت نیرومندی دارد که جهت آن معکوس است- یعنی، هر چند میزان بیگانگی افزایش یابد به همان میزان میل به ارتقا و تحرک شغلی کاهش می یابد؛ ثالثاً، هر چه افراد در روابط صمیمانه تری در قالب گروه های غیر رسمی با یکدیگر رابطه داشته باشند، از میزان بیگانگی کمتری برخوردارند. به عبارتی، بین داشتن روابط صمیمانه در قالب گروه های غیررسمی و میزان بیگانگی رابطه معکوس وجود دارد.

کلانتری و همکاران(1386) به بررسی بی تفاوتی و نوعدوستی در جامعه شهری ایران و عوامل موثر بر‌ آن پرداخته اند. این پژوهش به روش پیمایش علی- مقایسه ای و طی دو مرحله انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد: اولا، در مواجهه با حالت های اضطراری، 3/75 درصد از شهروندان نوعدوست و 7/24 درصد بی تفاوت اند؛ ثانیاً، گروه نوعدوست در مقایسه با گروه بی تفاوت دارای همدلی بیش تر، مسولیت پذیری بیش تر و تحلیل هزینه - پاداش مادی کم تر است. یافته های این پژوهش با توجه به نتایج مطالعات پیشین مورد بحث قرار گرفته و نشان داده شده که با افزایش همدلی، افزایش مسوولیت پذیری و کاهش تحلیل هزینه پاداش مادی در بین شهروندان می توان نوعدوستی را افزایش و بی تفاوتی را کاهش داد.

محسنی تبریزی  و صداقتی فرد (1390) پژوهشی در مورد بی تفاوتی اجتماعی در شهر تهران انجام داده اند. یافته ها نشان داد میان متغیرهای قومیت، شغل و تحصیلات از صفات زمینه ای تفاوت وجود دارد و بین تمامی متغیرهای مستقل اصلی- بی هنجاری (آنومی)، اعتماد اجتماعی، اثربخشی اجتماعی، رضایت اجتماعی، محرومیت نسبی، فردگرایی، تحلیل هزینه- پاداش و التزام مدنی- با بی تفاوتی اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. در نتایج حاصل از تحلیل چندگانه، مشخص شد که حدود 40 درصد تغییرات در بی تفاوتی اجتماعی به وسیله مجموع پنج متغیر مستقل قابل تبیین است. بر اساس یافته های به دست آمده در این مطالعه، می توان استنتاج کرد که بی تفاوتی اجتماعی در شهروندان تهرانی به میزانی بالاتر از حد متوسط وجود دارد و سطح آن به ترتیب با نوسانات پنج متغیر التزام مدنی، فردگرایی، بی هنجاری، رضایت اجتماعی و محرومیت نسبی تغییر می کند.

ساری و وثوقی(1392) در تحقیقی به مطالعه جامعه شناختی گونه های بیگانگی اجتماعی جوانان در شهر تهران پرداخته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد بی هنجاری، رایج ترین گونه بیگانگی در میان جوانان است و پس از آن، بی معنایی در رتبه دوم، از خود بیزاری در رتبه سوم، انزوای اجتماعی در رتبه چهارم و بی قدرتی در رتبه آخر قرار دارند. همچنین، پدیده بیگانگی اجتماعی در بین دختران و پسران جوان وضعیت یکسانی را داراست.

رسولی و بنی فاطمه(1390) به بررسی میزان بیگانگی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز و عوامل مرتبط با آن پرداخته اند. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه ها نشان دهنده وجود رابطه معنی دار بین متغیرهای اعتماد اجتماعی و رضایت اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل و بیگانگی اجتماعی به عنوان متغیر وابسته تحقیق است. بعلاوه، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره تحقیق نشان می دهد که در نمونه تحصیلات تکمیلی 53 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل پژوهش تبیین می شود.

نوروزی و بختیاری (1388) به بررسی مشارکت اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر بر آن پرداختند. شیوه­ این پژوهش، پیمایشی با حجم نمونه­ 400 نفر از ساکنان 30 تا 60 ساله­ شهرستان خدابنده است. هدف از انجام این پژوهش، سنجش میزان مشارکت اجتماعی- سیاسی افراد 30 تا 60 ساله ساکن شهرستان خدابنده و نیز بررسی عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی- سیاسی آنان بوده است. متغیر مستقل در این پژوهش سن، جنسیت، طبقه اجتماعی، محل سکونت، عام­گرایی، آینده- نگری، بیگانگی سیاسی- اجتماعی، اعتماد، ساختار خانواده، تعلیم و تربیت، رسانه­های گروهی و تقدیرگرایی بوده که تاثیر این عوامل بر متغیر وابسته یعنی مشارکت اجتماعی-سیاسی سنجیده شده است. یافته­های پژوهش نشان داده است که بین میزان عام­گرایی، تقدیرگرایی و آینده نگری افراد و میزان مشارکت آنها ارتباط معناداری وجود ندارد، اما بین میزان بیگانگی اجتماعی- سیاسی، میزان اعتماد، میزان تعلق اجتماعی، میزان شیوه­ اقناع­گری تربیتی، میزان استفاده از رسانه­های گروهی و طبقه اجتماعی با مشارکت اجتماعی-سیاسی افراد ارتباط معناداری وجود دارد. البته رابطه­ بیگانگی اجتماعی- سیاسی و مشارکت معکوس است؛ به این معنا که با افزایش بیگانگی اجتماعی- سیاسی، مشارکت کاهش می­یابد. همچنین بر اساس تحلیل رگرسیونی، تعلق اجتماعی وزن مهم­تری را در پیش­بینی مشارکت اجتماعی- سیاسی دارد.

پاول (1986) بیگانگی، بی قدرتی و انزوای اجتماعی را در میان کارکنان زندان در ایالت مونتانا مورد مطالعه قرار داد. محقق 13 فرضیه را ارائه کرد که سه مورد از آنها در کلیه کارکنان به تایید رسید و 4 مورد از فرضیه ها فقط در گروهی از کارکنان مشاهده شد و بقیه فرضیه ها رد شدند. نتایج مطالعات این محقق نشان داد که میزان بیگانگی در میان کارکنان جوان تر و با سابقه کمتر، بیشتر از کارکنان با سابقه است؛ به گونه ای که ناامیدی و یاس از فضای زندان و شغل شان در آنها بسیار دیده می شد.

ناتالیا لتکی (٢٠٠٣) در مقاله خود با عنوان "تبیین مشارکت سیاسی در اروپای شرقی ـ مرکزی: سرمایه اجتماعی، دموکراسی و جوامع مابعد کمونیستی" تلاش نمود تا تاثیر اعتماد اجتماعی، ویژگی‌های اقتصادی ـ اجتماعی و ... را بر انواع مشارکت سیاسی (شرکت در بحث‌های سیاسی، عضویت حزبی، هواداری حزبی و رﺃی دهی) بررسی نماید. تحلیل رگرسیونی در این پژهش نتایج با ارزشی را نشان می‌دهد که از جمله می توان به معنادار بودن تاثیر اعتماد اجتماعی بر متغیرهای شرکت در بحث‌های سیاسی، هواداری احزاب، رﺃی دهی و معنادار نبودن تاثیر آن بر متغیر عضویت در احزاب سیاسی اشاره کرد.

گنس (1992) به "بررسی رابطة میان مشارکت سیاسی و بی تفاوتی" پرداخت و با توجه به کاهش علاقة افراد به پیگیری مسائل سیاسی جامعة خود، بی تفاوتی را به عنوان مسئله ای مهم در این کشور معرفی کرده است.

ون اسنیپنبرگ و شیپرز (1991) نیز افزایش بی تفاوتی اجتماعی در هلند سال 1985 را ما به ازای اعتراض سیاسی عظیم طبقاتی دانسته اند که به شدت از رکود اقتصادی ضربه خورده اند و به همین دلیل، الگویی را برای تبیین بی تفاوتی سیاسی در میان افراد طبقات پایین در اواسط دهة 1980 هلند طراحی کردند.

در پژوهش دیگری که در کشور عربستان سعودی انجام شد، محقق مسئلة بی تفاوتی عمومی را به عنوان مانعی  در جهت برنامه های توسعة این کشور مورد تحلیل وتبیین قرار داد (المیزجاجی،2001).

در پژوهشی با عنوان "سنجش بی تفاوتی سیاسی مردم شهر پکن"، عوامل مؤثر و اثر متغیرهای گوناگون     زمینه ای و مستقل مانند رضایت اجتماعی، احساس اثربخشی، موقعیت اجتماعی- شغلی و وابستگی حزبی –سیاسی بر روی بی تفاوتی سیاسی مورد بررسی قرار گرفت.  نتایج حاصله حاکی از وجود رابطة معنی دار میان این متغیرها بوده است(چن و زانگ،1990).

چارچوب نظری و مفهومی پژوهش

تئوری تالکوت پارسونز

اگر مشارکت اجتماعی را نوعی کنش توسط افراد جامعه در نظر بگیریم، می‌توانیم آن را با استفاده از نظریه کنش پارسونز مورد بررسی قرار دهیم. در تحلیل کنش در سطح خرد، پارسونز معتقد است که هر عملی که از انسان سر می‌زند سه خصلت عمده دارد: خصلت اورگانیستی، یعنی هر کنشی در جهت پاسخ به نیازی زیستی است؛ خصلت شخصیتی، یعنی هر کنشی تحت تأثیر شخصیت فرد است ؛ و خصلت فرهنگی، یعنی هر کنشی صبغه‌ فرهنگی دارد و تحت تأثیر فرهنگ جامعه است. پارسونز ارگانیسم رفتاری را- که دارای سه گرایش هنجاری، ارزیابی و ادراکی یا شناختی است- نخستین منشأ کنش می‌داند.  اورگانیسم، وسیله‌ای است که انسان به وسیله‌ آن با محیط ارتباط پیدا می‌کند و کارکرد آن فراهم کردن عوامل تطابق انسان با محیط است. به نظر پارسونز، به دلیل آن که نوزاد انسان در یک نظام فرهنگی متولد می‌شود، این اورگانیسم در برخورد با فرهنگ و پذیرش مجموعه‌ باورها، ارزش ها و هنجارهای نظام فرهنگی، آن‌ها را درونی می‌کند (از طریق زندگی در میان اعضای خانواده، کسب تحصیلات در گر و ه های آموزشی ، یادگیری باورها و ارزش ها درباره‌ فایده‌های مشارکت در امور اجتماعی و همکاری، و از این دست مفاهیم) و با درونی شدن ارزش ها و هنجارها، نظامی شخصیتی شکل می‌گیرد که کارکرد آن هدف یابی است. وقتی نظام شخصیتی شکل گرفت، دیگر انسان نه از اورگانیسم، بلکه از شخصیت خود پیروی می‌کند و شخصیت بر ارگانیسم مسلط می‌شود.(روشه:1377،168)

 به عقیده‌ پارسونز، دو عنصر محیط فیزیکی و ارزش های غایی نیز برکنش اثرمی گذارند؛ محیط ارگانیک -فیزیکی، تسهیلات محیطی را برای فرد فراهم می‌کند (نظیر امکانات موجود در هر خانواده، محله و منطقه‌ زندگی، مثل وجود سازمان ها و نهادهای مشارکتی، ارزیابی از وجود این امکانات و نبودن آن به عنوان مانع مشارکت) و ارزش غایی نیز نمادی ناظر بر آینده است (نظیر امید به آینده و بهبود شرایط با فعالیت فرد) در بین عناصر مطرح شده، عنصری که میزان اطلاعات آن بالاتر است، کنترل بیش تری بر کنش دارد و آن را از بالا به پایین مورد توجه قرار می‌دهد. بر این اساس، محیط طبیعی، اورگانیسم رفتاری، نظام شخصیتی ودر نهایت ارزش های غایی، به ترتیب، کاملترین اطلاعات و بیش ترین انرژی را دارند.  از نظر پارسونز، انسان در کنش خود آزاد است و کنش نیز گرچه تا حدی ارادی و اختیاری است، ولی آزاد مطلق نیست و کنش گر تحت شرایط ساختاری در جامعه عمل می‌کند؛ بنابراین، عوامل و شرایط سطح کلان، کنش انسان را مقید ومشروط می‌کند و نتیجه این است که انسان هر چند در اعمال خود مقید به شرایط اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی است، می‌تواند با کنش خود این ساختارها را تغییر دهد.(یزدان پناه به نقل از کرایب،ریتزر،توسلی،1387)

"پارسونز منشأ هر رفتار را تمایلاتی نیازی می‌داند که طی فرآیند اجتماعی شدن شکل می‌گیرند  وانگیزه‌های کنش را می‌سازند.  یک دسته از این تمایلات نیازی، تمایلاتی است که کنش گران را وادار  می‌کند در روابط اجتماعی شان به دنبال تأیید و عشق بروند و دسته‌ دیگر، ارزش های ملکه‌ ذهن شد ه‌ای است که شخص را وادار می‌کند معیارهای گوناگون فرهنگی را رعایت کند"(روشه،170:1377). بنابراین، تمایل به کسب پاداش‌های مادی و معنوی از یک سو، و تمایل به رعایت ارزش های فرهنگی و اجتماعی، از سوی دیگر منشأ کنش اند. پارسونز ارزش های فرهنگی و اجتماعی را که در عمل، سازند ه‌ شرایط ساختی کنش اند، زیر عنوان متغیرهای الگویی دسته بندی می‌کند و منظور وی از متغیر، انتخاب یک  گونه از دو گونه ای است که کنش گر باید یکی از آن دو را انتخاب کند. از نظر پارسونز، ترکیب الگوها و جهت گیری‌های ارزشی که به وسیله‌ کنش گر در زمان اجتماعی شدن به دست می‌آید، تا اندازه‌ زیادی نتیجه‌ کارکرد ساختار بنیادین جامعه و ارزش های مسلط نظام اجتماعی است؛ بنابراین از نظر وی، هر یک از عوامل ساختاری سطح کلان مانند اقتصاد، سیاست، اجتماع، فرهنگ و سطح توسعه، به روش تأثیرگذاری بر ترکیب متغیرهای الگویی، مشروط کننده‌ کنش است. از سوی دیگر، او معتقد است که کنش نیز به طور متقابل بر ساختار جامعه تأثیر می‌گذارد و تغییردهنده‌ شرایط ساختاری است. این تغییرات در جهت تفکیک پذیری و انسجام نظام اجتماعی، شکل گیری ارزش ها و اجتماع عام و افزایش توان و ظرفیت تطابق جامعه با محیط صورت می‌گیرد(ریتزر،62:1377). بر اساس نظریه‌ پارسونز، افراد مشارکت جو دارای ویژگی هایی چون: عامگرایی، فعال گرایی، خردگرایی و امیدوار به آینده  و دارای احساس مسئولیت نسبت به جامعه و افراد آن هستند که نمود آن را می توان در عضویت در سازمان های غیر دولتی، خیریه، انجمن‌های علمی و فرهنگی و.... مشاهده نمود.

تئوری لیپست

لیپست، از دیگر نظریه پردازان نوسازی نیز در مدل خود می­کوشد براساس متغیرهای اجتماعی پدیده مشارکت یا عدم مشارکت گروه های مختلف را در پویش­های اجتماعی تبیین کند. مدل لیپست بر آن است که پدیده شرکت یا عدم شرکت اقشار و گروه های مختلف اجتماعی را براساس چندین عامل کلی اجتماعی در فرایندهای سیاسی و اجتماعی نظیر انتخابات، انجمن­ها، سندیکاهای کارگری، شوراهای محلی و نظایر آن تبیین کند. وی با تبیین الگوی شرکت در انتخابات میان کشورهای مختلف (آلمان، سوئد، آمریکا، نروژ، فنلاند و ...) این الگو را در کشورهای مذکور کم و بیش یکسان می­بیند و معتقد است در کلیه این کشورها میزان مشارکت در فرایندهای اجتماعی در میان مردان، گروه های تحصیلکرده، متأهلان، شهرنشینان، افراد میانسال و نیز افراد دارای منزلت و همچنین اعضای سازمان ها، احزاب، سندیکاها و شوراها بیشتر است(غفاری و نیازی، 1386 : 54).

تئوری زتومکا

زتومکا(1999) در بحث اعتماد اجتماعی،  تئوری" ضرورت اجتماعی فرهنگ اعتماد" را مطرح می کند و معتقد است که ظهور فرهنگ اعتماد با مقداری از فرهنگ اعتماد فطری و ذاتی یعنی سنت اعتمادیابی شروع می گردد. پس از آن، شرایط ساختاری واقعی- شامل همبستگی هنجاری، ثبات و نظم اجتماعی، شفافیت، انس و آشنایی و در نهایت پاسخگویی یا فقدان هر یک از آنها- احتمال تجارب مثبت و با ارزش اعتماد و نیز برآورد و یا نقض شروط اعتماد را افزایش و یا کاهش می دهند. این شرایط بسته به استعداد کنشگران، فرصت های ساختاری را برای پذیرش و یا نادیده گرفتن آسان تر مخاطره اعتماد فراهم و یا مانع می گردند.(زتومکا، 1386 :236) خلقیات اجتماعی که به عنوان پیامدهای جمعی نشانگان های شخصیتی اعتمادپذیری و یا شک و تردید که برای اعضای گوناگون جامعه به صورت مختلفی ظاهر می شوند، می توانند موجب ترغیب و یا سد راه تبلور فرهنگ اعتماد گردند. به همین ترتیب، سرمایه جمعی که به عنوان مجموعه ای از منابع گوناگون در تصاحب اعضای جامعه ظاهر می شوند، در صورتی که به اندازه کافی غنی باشد، امنیت بیمه و گزینه های پشتیبان را فراهم می کند و در صورت فقر سرمایه جمعی، ناامنی، عجز و ناتوانی را به بار می آورد که در نتیجه می تواند محرک و یا مانع ظهور اعتماد و فرهنگ اعتماد شود. به نظر زتومکا، اعتماد اجتماعی پایین در یک جامعه منجر به انزوا و دوری اعضای جامعه از همدیگر می شود و میزان بیگانگی اجتماعی را افزایش می دهد.

تئوری گیدنز

از نظر گیدنز، جوامع امروزی برای پیشرفت نیازمند مفهوم اعتماد هستند. مفهوم اعتماد تنها به معنای اعتماد به یک شخص خاص نیست، بلکه شامل سازمان ها و نهادهای بزرگتر، از جمله نظام های تخصصی می گردد؛ به طوری که این گونه روابط در گذشته بدین وسعت و گستردگی وجود نداشته است. اعتماد، به شیرازه زمان و مکان مربوط می شود. نظریه پردازانی مانند گیدنز، همچنین بین دو نوع اعتماد تمایز قایل می شوند: اعتماد به افراد خاص و اعتماد به افراد یا نظام های انتزاعی. اعتماد انتزاعی، در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورد اعتماد است. لذا در حالی که کنشگر می تواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند، بر اساس اطلاعات مربوط به تاریخچه آن فرد، انگیزه ها و شایستگی های او می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته نیز دارای ایده ها و باورهایی باشد.(شارع پور، 1380 :104) از نظر گیدنز، اعتماد شیوه ضروری و اجتناب ناپذیر زندگی اجتماعی و از مولفه های مدرنیته است. در فرهنگ های سنتی، چهار زمینه محلی شامل خویشاوندی، اجتماع محلی، سنت و کیهان شناسی مذهبی یا دین در ارتباط با اعتماد غالب هستند. طبق نظر گیدنز، منابع اصلی اعتماد در جوامع سنتی، اهمیت خود را در جوامع صنعتی و جدید از دست داده اند. گیدنز ارتباط ناب را منوط به اعتماد متقابل می داند که رابطه ای نزدیک با صمیمیت دارد. برای ایجاد اعتماد، شخص باید هم به دیگری اعتماد کند و هم خودش دست کم در محدوده رابطه مورد نظر، قابل اعتماد باشد. گیدنز اعتماد را در جوامع دوره پیش از مدرن و دوره مدرن نه تنها متفاوت، بلکه در تضاد با یکدیگر می داند. به عبارت دیگر، می توان برای فرهنگ هر یک از این جوامع، از محیط های اعتماد و      محیط های مخاطره یاد کرد. در دوره پیش از مدرن، اعتماد محلی از اهمیت زیادی برخوردار بوده که این امر زمینه عمومی و جهت گیری کلی اعتماد را در این جوامع نشان می دهد. در جوامع مدرن، اعتماد بین مردم کاهش یافته و زمینه عمومی و جهت گیری کلی اعتماد در آن مبتنی بر روابط اعتماد نظام های انتزاعی و تخصصی است که از نظر گیدنز دارای ویژگی از جاکندگی یا بی ریشگی در دنیای مدرن هستند(گیدنز، 1384: 120).

تئوری کلاوس اوفه

از نظر کلاوس اوفه می توان با استدلال سه مرحله ای، علاقه به اعتماد و دیگر پدیده های مرتبط با آن را مورد بررسی قرار داد. اولاً، نظم اجتماعی جامعه مدرن از طریق سه ابزار پول، قدرت و دانش باز تولید می شود. ثانیاً، آرمان نهایی این سه ابزار ایجاد هماهنگی است که اعتماد نمونه بسیار خوبی از منابع فرهنگی و اخلاقی است که شیوه غیر رسمی ایجاد هماهنگی اجتماعی را امکان پذیر می سازد. ثالثاً، با استفاده از اعتماد- که سرچشمه همکاری اجتماعی است- می توان کیفیت نظم و کارایی استفاده از ابزار قدرت، پول و دانش را به شدت افزایش داد(اوفه، 1385: 205-204). افزایش اعتماد، بهره وری سازمان های خدماتی و تولیدی و مشروعیت حکومت ها را افزایش می دهد. فقدان اعتماد بر گذار سریع و موفقیت آمیز به حکومت غیر اقتدارگرا و تحکیم نظام لیبرال دموکرات تاثیر بسیار نامطلوبی دارد. اعتماد اجتماعی را می توان از حوزه ها و جنبه های مختلف بررسی کرد. از ترکیب دوگانه توده[4]، نخبه[5] افقی[6] و عمودی[7] چهار حوزه به دست می آید که روابط اعتماد در آن چهار حوزه خود را نشان می دهد.

 تئوری ملوینسیمن

سیمن کوشیده ضمن ارائه تعریفی مفهومی از بیگانگی و مشخص نمودن تیپولوژی آلیناسیون، صور و انواع تظاهرات رفتار بیگانه گونه را در شش نوع قابل تمیز که به نظر وی از رایج ترین و متداول ترین صور کاربرد مفهومی واژه در ادبیات جامعه شناسی و روانشناسی است، نشان می دهد.

  1. احساس بی قدرتی: عبارت است از احتمال و یا انتظار متصوره از سوی فرد در قبال بی تاثیری عمل خویش و یا تصور این باور که رفتار او قادر به تحقق و تعیین نتایج مورد انتظار نبوده و وی را به هدفی که بر اساس آن کنش او تجهیز گردیده رهنمون نیست. سیمن معتقد است که این مفهوم از بیگانگی، بیش از صور دیگر آن در ادبیات معاصر کاربرد دارد.
  2. احساس انزوای اجتماع : واقعیتی فکری است که در آن فرد عدم تعلق و وابستگی و انفصال تامه ای را با ارزش های مرسوم جامعه احساس می کند. در این حالت فرد همچنین دارای اعتقاد و باور نازلی نسبت به مکانیسم ارزش گذاری و سیستم پاداش اجتماعی است و با هر آنچه که از نظر جامعه معتبر و ارزشمند است خود را هم عقیده و همسو نمی بیند. احساس انزوای اجتماعی از نظر سیمن به مفهوم فقدان قابلیت سازگاری فرد با زمینه اجتماعی خویش نیست، بلکه چنین انفکاک فکری فرد از استانداردهای فرهنگی است.
  3. احساس بی هنجاری: به عقیده سیمن احساس بی هنجاری چون احساس بی قدرتی، وضعیتی فکری و ذهنی است که در آن فرد این احتمال را به حد مفرطی بر خود مفروض و متصور می دارد که تنها کنش های فرد را به حوزه های هدف نزدیک می سازد که مورد تأیید جامعه نیست.
  4. احساس بی معنایی: این شکل از بیگانگی به نظر سیمن زمانی مشهود است که فرد در باور و عقیده خود دچار شک و تردید و ابهام است، یعنی نمی تواند که به چه اعتقاد داشته باشد. در تصمیم گیری ها عقیده خود را با استانداردهای موجود در جامعه خویش نمی تواند تطبیق دهد. به عبارتی، وی در تخمین و پیش بینی نسبتا دقیق رفتار دیگران و نیز برآورد عواقب و نتایج رفتار خود با دشواری روبه روست.
  5. احساس تنفر از خویشتن : سیمن میزان و درجه هر رفتاری را بر اساس پاداش های مورد انتظار و آتی      می بیند و چون مارکس معتقد است پاداش منحصراً در خود عمل نهفته نیست، بلکه نسبت به کار امری خارجی است. به نظر سیمن، در دنیای صنعتی انسان در بسیاری از حرف و مشاغل در روابط تولیدی خاص واقع می شود که درآن کار و تولید فرد را دیگر به هدف و تعالی مورد انتظار رهنمون نیست. او کار می کند بدون آن که به ارزش واقعی کار خود واقف باشد و از نتایج کار خویش متمتع گردد. نتیجه آن، زوال و از دست رفتن مفهوم واقعی کار و آغاز نفی خود در تولید است. در چنین وضعیتی، فرد از شانس و فرصت لازم جهت خلق و تولید محصولی که او را راضی و خرسند می سازد، برخوردار نیست و در نوعی احساس انزجار از روابط اجتماعی تولید گرفتار است(محسنی تبریزی، 1370، 67).
  6. تنفرفرهنگی: از نظر سیمن احساسی است که طی آن فرد نسبت به باورها و اهدافی که در یک جامعه خاص ارزشمند و دارای پاداش اجتماعی می باشد، اعتقاد نازلی دارد. به عبارتی، آنچه که نزد سایر مردم مهم و باارزش می باشد، در نظر فرد دارای چنین احساسی، بی ارزش یا دارای ارزش کمتری می باشد.

تئوری مانوئل کاستلز

به اعتقاد کاستلز، شبکه اینترنت ستون فقرات ارتباطات جهانی از دهه 1990 به بعد است، چرا که به تدریج بیشتر شبکه های اجتماعی را به یکدیگر پیوند خواهد داد. البته، مسأله بدین جا ختم نشده، بلکه انتشار اینترنت و شبکه های ارتباطیِ کامپیوتری به تدریج فرهنگ کاربران شبکه و حتی الگوهای ارتباطی آینده را نیز شکل  می دهد. از نظر کاستلز، جامعه شبکه ای- که محصول اصلی اینترنت است- بر ساخته شدن هویت افراد موثرخواهد افتاد (کاستلز، 1385). به نظر وی، فرآیند جهانی شدن و به دنبالِ آن جامعه شبکه ای با تولید و رشد آگاهی در مردم منجر به تضعیف مسائلی چون دولتِ ملی و هویت ملیِ مرتبط با آن می شود؛ بدین صورت که با برجسته شدن بسیاری هویت های خاص گرایانه - همانند هویت های قومی و مذهبی- در داخل کشورها، سلطه دولت و نقش آن در تعریف هویت ملی به چالش کشیده خواهد شد.

تئوری یورگن هابرماس

هابرماس، جامعه اطلاعاتی و جهانی شدن رسانه ای را در قالب حوزه عمومی و همگانی مورد توجه قرار داده است. او اینترنت را محیطی می داند که یک حوزه و فضای عمومی را در جامعه فراهم کرده است. حوزه عمومی هابرماس، عرصه ای است که در آن حضور افراد در مباحثات باز و علنی و کنش ارتباطی از طریق بیان و گفت و گو تحقق می یابد. (آذرنگ، 1382:  65) این حوزه فقط در جامعه های باز و مردم سالار شکوفا    می شود، قدرت در آن دخالتی ندارد و در این فضا گفتگوها به صورت آزادانه انجام شده و افراد می توانند مسائل مورد علاقه و حتی خصوصیِ خود را مطرح کنند. در نگاه هابرماس، شبکه ارتباطیِ اینترنتی مدت هاست که به عنوان یِک حوزه عمومی جدید مطرح شده و هر چند به نظر بعضی ها، فقط یک حوزه عمومی مجازی است، ولی با این حال به شدت در حال رشد است(آذرنگ، 1382: 37) به زعم هابرماس، در تمام انسان های آزاد مجموعه ای از نیازهای اساسی و اصیل وجود دارد و این نیازها زمانی که فرد با دیگران صمیمانه وارد گفتگو شود، کشف خواهد شد. در محیط های تعاملی اینترنتی (ایمیل، وبلاگ، سایت های مختلف، چت روم و...) در واقع "شرایط آرمانی مورد نظر هابرماس" به خوبی تحقق می یابد. در این محیط ها، افراد معمولا راحت تر می توانند نیازهای خود را مطرح کنند و این طرح کردن نیازها باعث شکل گیری یک فضای گفتگو و مباحثه می شود. کاربران در آن فضا به گفتگو می پردازند، احساسات خود را ابراز می کنند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند. (زنجانی زاده، 1383: 126) 

 

 

 

 

 

مدل مفهومی پژوهش

شکل 1: مدل مفهومی صور مشارکت

 

صور مشارکت

 

 

 

بیگانگی اجتماعی

 

پایگاه اقتصادی-  اجتماعی

 

 

بی­تفاوتی اجتماعی

 

 

اعتماد اجتماعی

 

میزان استفاده از رسانه­ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرضیه های پژوهش

فرضیه اول: بین بیگانگی اجتماعی جوانان و صور مشارکت آنها رابطه وجود دارد.

فرضیه دوم: بین بی تفاوتی جوانان و صور مشارکت آنها رابطه وجود دارد.

فرضیه سوم: بین اعتماد اجتماعی جوانان و صور مشارکت  آنها رابطه وجود دارد.

فرضیه چهارم: بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی جوانان و صورمشارکت آنها رابطه وجود دارد.

فرضیه پنجم: بین میزان استفاده جوانان از رسانه ها و صور مشارکت آنها رابطه وجود دارد.

فرضیه ششم: بین متغیرهای زمینه ای(جنس و تاهل)  و صور مشارکت رابطه وجود دارد.

روش شناسی پژوهش

از لحاظ هدف، این تحقیق از نوع کاربردی، از لحاظ شیوه تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی و همبستگی      می باشد و هدف آن، شناخت و توصیف وضعیت مشارکت (متغیر وابسته) در جامعه آماری مورد مطالعه و تعیین رابطه آن با ویژگی های اجتماعی– فردی و مولفه های بیگانگی اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی، اعتماد و رسانه ها (متغیر مستقل) می باشد. برای گردآوری داده ها از دو روش اسنادی(کتابخانه ای) و میدانی(پیمایش و مصاحبه) استفاده شده است. در روش اسنادی، جهت تدوین جامع چارچوب نظری تحقیق، مطالعات انجام گرفته قبلی و نظریه های جامعه شناسی در تحلیل مشارکت و صور آن بررسی شده است و پس از ارزیابی تحقیقات و نظریه های مرتبط با موضوع از یک طرف و شناخت وضعیت فعلی جامعه، تدوین شاخص ها و متغیرهای تحقیق انجام گرفته است.

تعریف نظری و عملی مفاهیم  و چگونگی اندازه گیری متغیرها

مشارکت 

الف) تعریف مفهومی:"مشارکت به معنی سهمی در چیزی یافتن و یا از از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است"( بیرو ، 1367: 257). مشارکت یک حرکت آگاهانه، فعال، آزاد و مسئولیت‌آوری است که برای پیشبرد امور جامعه ضروری است. بر این اساس، تعاریف جدید مشارکت از نوعی رابطه همکاری به بنیادی اساسی برای برنامه‌های توسعه و از عملی صرفاً منفعلانه به کنشی فعال و آگاهانه تغییر کرده است" (شجاعی، ۱۳۸۱: ۲).

ب) تعریف عملیاتی: برای سنجش متغیر مشارکت از پنج بعد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و روانی، سوالات محقق ساخته  طراحی و سوالات هر مولفه بر اساس طیف لیکرت به صورت پنج گزینه‌ای در نظر گرفته شده است(محسنی تبریزی،1390: 8).

 

 

 

 

جدول1: تعریف عملیاتی صور مشارکت

مفهوم

ابعاد

گویه ها

سطح سنجش

مشارکت

اجتماعی

تمایل به عضو شدن در انجمن‌ها ( گروه های صنفی ، باشگاه ها و غیره )

ترتیبی

همکاری با نهادهایی مثل سمن ها، هلال احمر، بهزیستی و....

شرکت در کارهای خیر و عام المنفعه(مانند کار در موسسات خیریه درمانی، مالی و اجتماعی و مددکاری و یا احداث بناهای خیریه و...)

میزان تمایل شما در مشارکت و کمک به مردم و دولت در صورت وقوع حادثه غیر مترقبه فراگیر (سیل، زلزله و... )

میزان تمایل به مشارکت شما در فعالیت‌های علمی، فرهنگی و ورزشی ( مانند مدارس، دانشگاه ها، کانون های هنر، کتابخانه ها و اداره ارشاد اسلامی)

میزان تمایل به کاندیدا و یا عضو شدن در شوراها، خوابگاه­های دانشجویی و...

میزان تمایل شما به شرکت در شورای محل سکونت

سیاسی

در انتخابات مختلف سراسری که شرایط حضور را در آن داشته باشم، شرکت می کنم

ترتیبی

اطلاعات و اخبار سیاسی کشور را پیگیری می کنم

در بحث های سیاسی که در محیط خانواده و بیرون از خانواده مانند محیط کار و اماکن عمومی  وغیره  شکل می‌گیرد، شرکت می کنم

شرکت در برنامه­ها و همایش­های اجتماعی– مدنی که از طریق تشکل­های ذیربط در دانشگاه و کشور برگزار می­شود

تشویق دیگران به شرکت در انتخابات

نامزد شدن برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی و شهر

تبلیغ انتخاباتی به نفع کاندیدا های مورد علاقه خود در انتخابات سراسری

عضویت در یکی از نهادهای سیاسی

ارائه نظرات انتقادی یا اسلامی خود به مسئولان و دستگاه­های دولتی به طرق مختلف مثل نوشتن نامه، مراجعه حضوری، نوشتن مقاله و...

اقتصادی

همکاری و کار با موسسات دولتی

ترتیبی

همکاری و کار با موسسات غیر دولتی

مشارکت جوانان در سازمان های خودیاری(NGOs )

همکاری با شرکت های دانش بنیان در جهت تقویت توان اقتصادی کشور

فرهنگی

تا چه اندازه در سازمان ها و کانون های فرهنگی(کانون هنرهای تجسمی، گردشگری، موسیقی، فیلم، شعر، نشریات و غیره) عضویت دارید

ترتیبی

بازدید از نمایشگاه های فرهنگی(نمایشگاه کتاب، خوشنویسی، طراحی، نقاشی و غیره)

شرکت در سمینارها و گردهمایی فرهنگی

فعالیت در زمینه های روزنامه، قصه نویسی، رادیو، تلویزیون و غیره

شرکت در مراسم و مناسبت های مذهبی محلی و ملی(شرکت درنماز جماعت، اعیاد و عزاداری، عاشورا و....)

روانی

افراد اغلب با محاسبه سود و زیان ناشی از مشارکت و با در نظر گرفتن منافع خود پای صندوق رای می روند

ترتیبی

گاهی اوقات خود را جای مسئولان قرار می دهم و راجع به مسائل فکر می کنم.

عدم اعتماد به نفس جوانان باعث شده که آنان در مسائل سیاسی جامعه شرکت نکنند و آن را خارخ از توانمندی های خود بدانند

شما تا چه اندازه خود را به لحاظ تاثیرگذاری بر تصمیم گیری های سیاسی موثرمی دانید

 

بی تفاوتی اجتماعی

الف) تعریف مفهومی: بی تفاوتی اجتماعی وضعیتی معرفی شد که طی آن، افراد به واسطه عدم اتصال ذهنی(شناختی) و عینی(کنشی) با جامعه (همنوعان، نهادها و ساختارهای اجتماعی)، با بی‌علاقگی و بی‌اعتنایی به واقعیت‌های پیرامون از انجام مشارکت اجتماعی سیاسی، مسئولیت‌های اجتماعی، فعالیت‌های دگرخواهانه و درگیری فعال و مدنی در مسائل اجتماعی پرهیز می کنند؛ یعنی بی تفاوتی اجتماعی، وضعیتی است که طی آن افراد در جامعه نسبت به همنوعان، اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و شرایط موجود و آینده دچار بی‌اعتنایی و بی‌علاقگی می‌شوند.

ب) تعریف عملیاتی: برای سنجش متغیر بی تفاوتی اجتماعی از چهار عامل بی هدفی، بی اعتمادی، قدرت تصمیم گیری و مسئولیت پذیری سیاسی استفاده شد که سوالات به صورت محقق ساخته طراحی و سوالات هر مولفه بر اساس طیف لیکرت به صورت پنج گزینه‌ای در نظر گرفته شده است(محسنی تبریزی،1390: 8).

بیگانگی اجتماعی

الف) تعریف مفهومی: بیگانگی اجتماعی، چیزی است که گره خوردگی‌ها و وابستگی‌ها و ارتباط بشر با خودش و دیگران، نهادهای اجتماعی و کسی که او را آفریده است، گم، مفقود و یا بریده و فسخ می‌نماید. بیگانگی اجنماعی عبارت است از حالتی برای افراد که احساس می‌کنند نظام اجتماعی که در آن زندگی می کنند خردکننده و مغایر با برخی نیازمندی هایشان است؛ به طوری که باعث جدایی و تعلق نداشتن آنان نسبت به جامعه می شود و حتی گاه تلاش می کند که این نظام اجتماعی و ضوابط حاکم بر آن را نفی کنند(محسنی تبریزی،1373،65).

ب) تعریف عملیاتی: برای سنجش مفهوم بیگانگی اجتماعی از شش بعد یا مولفه(احساس بی قدرتی، احساس بی هنجاری، احساس بی معنایی، انزوای اجتماعی، تنفر از خود و تنفر فرهنگی) استفاده شده است.

اعتماد اجتماعی

الف) تعریف مفهومی: اعتماد اجتماعی دلالت دارد بر انتظارات و تعهدهای اکتسابی و تایید شده به لحاظ اجتماعی که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان ها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی شان دارند و قرین با روابط متقابل تعمیم یافته است(ازکیا،1380 ،9). آنتونی گیدنز، اعتماد را عامل احساس امنیت وجودی می‌داند که موجود انسانی منفرد را در نقل و انتقال ها در بحران ها و در حال و هوایی آکنده از خطرهای احتمالی قوت قلب می بخشد(گیدنز،1378: 63).

ب) تعریف عملیاتی: برای سنجش اعتماد اجتماعی از سه مولفه (اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته یا اعتماد  به غریبه ها، اعتماد به نهادها یا سازمان های دولتی) استفاده شده است و سوالات هر مولفه بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت اندازه گیری شده است.

رسانه های جمعی

الف) تعریف مفهومی: رسانه‌های جمعی یا گروهی عبارت اند از: شکل‌های ارتباط مانند روزنامه ها، مجلات، رادیو یا تلویزیون که به منظور رساندن پیام به پیام گیرندگان انبوه طرح ریزی شده اند.  (گیدنز، 1376: 805) رسانه‌های جمعی یا وسایل ارتباط جمعی[8]  به مجموعه وسایل غیرشخصی اطلاق می‌شود که انتقال پیام سمعی، بصری و یا هر دو را به سوی مردمی بسیار و در مناطق دور دست موجب می‌شوند. شاخص این وسایل، ارتباط با جمع است. بدین سان رسانه‌های همگانی، وسایل و ابزاری هستند که بین جمع و جمع، یا فرد و جمع ایجاد ارتباط می‌کنند (ساروخانی، 1370، 29-428). به نظر بیرو، رسانه‌های جمعی "مجموع فنون، ابزار و وسایلی را می‌رساند که از توانایی انتقال پیام های ارتباط حسی و یا اندیشه‌ای در یک زمان به شماری بسیار از افراد و به خصوص در فواصل زیاد برخوردار باشد" (بیرو، 1366: 218).

ب) تعریف عملیاتی: معیار سنجش متغیر وسایل ارتباط جمعی در این تحقیق، روزنامه و مجلات (مطبوعات) رادیو ایران، تلویزیون ایران، رایوهای خارجی، تلویزیون خارجی، ماهواره و اینترنت می‌باشند که میزان استفاده از آنها شامل شش متغیر با سطح سنجش رتبه‌ای با پنج گزینه می‌باشد.

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

پایگاه اقتصادی، "جایی است که هر کس در ساخت اجتماعی اشغال می کند. وضع یا اعتبار اجتماعی است که معاصران فرد به او به طور عینی در بطن جامعه ای که در آن پا به حیات می گذارد، تفویض می دارند. وضع یا مرتبتی است که شخص به طور ذهنی حفظ می کند یا سعی در نگهداری از آن در نظر دیگران دارد"(بیرو،1:1375-380). به عبارت دیگر، طبقه اجتماعی به مجموعه افرادی گفته می شود که از لحاظ شغل، درآمد و ثروت در موقعیت مشابهی باشند.

به منظور سنجش این متغیر، شاخصی براساس منطقه محل سکونت، میزان درآمد خانواده، مرتبه شغلی و میزان تحصیلات والدین پاسخگو ساخته شد که جایگاه خانواده پاسخگویان را در ساختار اقتصادی- اجتماعی جامعه نشان می دهد.

 

اعتبار و روایی ابزار اندازه گیری

در این پژوهش جهت برآورد اعتبار سوالات پرسشنامه، از اعتبار محتوایی استفاده شده است. اعتبار محتوایی به معنی شناسایی اعتبار شاخص‌ها یا معرف‌های پژوهش از طریق مراجعه به داوران می‌باشد. بدین ترتیب، در پژوهش حاضر پژوهشگران از طریق بررسی ادبیات موضوع و نظر خبرگان این حوزه به این نتیجه رسیده‌اند که شاخص های گنجانده شده درسوالات پرسشنامه، معرف حوزه معنایی مفاهیم مورد مطالعه هستند. همچنین برای حصول اطمینان از پایایی ابزار سنجش، پرسشنامه مورد پیش آزمون قرار گرفت؛ به این صورت که تعداد ۶۰ نفر از پاسخگویان پرسشنامه تنظیم شده را تکمیل نمودند. سپس پرسشنامه‌های مذکور کدگذاری و در نرم افزار SPSS وارد شدند و پایایی آن‌ها به وسیله آلفای کرونباخ ارزیابی گردید. بر این اساس نتایج به دست آمده در غالب موارد بیش از ۷۰ درصد بود که نشان دهنده پایایی و قابلیت اعتماد پرسشنامه می‌باشد.  داده‌ها با    نرم افزار spss در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد پردازش قرار گرفت و برای تحلیل داده‌ها از رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شد.

جامعه و نمونه آماری، استراتژی نمونه گیری و تعیین حجم نمونه

جامعه آماری تحقیق حاضر شامل مجموعه جوانان گروه سنی 18-29 سال ساکن در شهر تهران بزرگ می باشند که براساس آمار سال 1390 برابر 2219653 نفر است (سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390). از این تعداد،  1088096  نفر زن و 1131557 نفر مرد هستند. نمونه گیری این پژوهش در چند مرحله انجام گرفته است. ابتدا شهر تهران بر اساس ویژگی های جمعیتی، فرهنگی و اقتصادی به چند طبقه تقسیم شد. سپس متناسب با جمعیت هر طبقه، تعداد نمونه طبقه ها انتخاب گردید و در نهایت در هر کدام از طبقات با روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده به تکمیل پرسشنامه مبادرت گردید. برای برآورد حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. نمونه آماری در این پژوهش شامل 384 نفر بود که برای اطمینان بیشتر به390 افزایش پیدا کرد. روش تعیین حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به صورت زیر بوده است:

 

 

 

که در آن حد مطلوب اطمینان در این پژوهش 95/0 در نظر گرفته شد. در نتیجه، سطح احتمال مورد نظر (d) برابر با 05/0 و اندازة متغیّر در توزیع طبیعی یا ضریب اطمینان (t‌) برابر با 96/1 است. برای تعیین واریانس،  از پیش­برآورد استفاده گردید. به بیان دیگر، بزرگ­ترین نمونه لازم برای پاسخ‌گویی به سوالات یک تحقیق وقتی به دست می­آید که احتمال دارا بودن صفت یا قرار گرفتن در نمونه (p) برابر 5/0 باشد. در این صورت، اشتباه استاندارد کم­ترین مقدار را به خود می­گیرد (سرایی، 1384: 124).

روش و تجزیه وتحلیل داده ها

تجزیه و تحلیل داده ها در چند مرحله و با استفاده از نرم افزار اس پی اس انجام شد و به تناسب سئوالات و فرضیات تحقیق از روش توصیفی یا تبیینی استفاده گردید. در بخش آمار توصیفی با توجه به سطوح سنجش متغیرها، از آماره های میانگین و انحراف استاندارد بهره گیری شد و برای ایجاد مفاهیم مورد نظر- زمانی که سطوح سنجش گویه ها و سئوالات با هم متفاوت بودند- از طریق استاندارد سازی امکان جمع آوری آنها فراهم آمد. در تحلیل دو متغیری نیز بنا به سطح سنجش متغیرها از آزمون های مقایسه میانگین ها، تحلیل واریانس و آزمون پیرسون استفاده گردید. به منظور انجام تحلیل چند متغیری و مشخص کردن سهم هر یک از متغیرها در تبیین تغییرات متغیر وابسته، تحلیل رگرسیون چند متغیری انجام شد. تحلیل مسیر نیز برای تعیین اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرها بکار گرفته شد.

یافته‌های توصیفی متغیر‌های پژوهش

شاخص مشارکت

متغیر وابسته پژوهش حاضر، مشارکت جوانان است که در پنج بعد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و روانی سوالاتی محقق ساخته طراحی و بر اساس مقیاس طیف لیکرت مورد سنجش قرار گرفت. گویه های طراحی شده مثبت و منفی بعد از این که هم مسیر شدند، با همدیگر تشکیل شاخص مشارکت را نشان         می دهند. میانگین بالاتر بیانگر میزان مشارکت بالاست و میانگین پایین تر بیانگر میزان مشارکت پایین در جامعه مورد مطالعه است.

بر اساس یافته های پژوهش، میانگین همه عوامل نزدیک به 3 می باشد و مولفه مشارکت سیاسی بیشترین میانگین را (51/3) در بین پنج مولفه داراست و مولفه مشارکت اجتماعی با مقدار 47/3  در رتبه دوم و مشارکت فرهنگی با مقدار 17/3 در مرتبه سوم و مشارکت روانی با میانگین 93/2 در مرتبه چهارم و مولفه مشارکت اقتصادی با مقدار73/2 دارای کمترین مقدار میانگین می باشد.

شاخص بیگانگی اجتماعی

برای سنجش مفهوم بیگانگی اجتماعی از شش بعد یا مولفه (احساس بی قدرتی، احساس بی هنجاری، احساس بی معنایی، انزوای اجتماعی، تنفر ازخود و تنفر فرهنگی) استفاده شد و سوالات هر مولفه بر اساس طیف لیکرت طراحی گردید.

بر اساس یافته های پژوهش، میانگین همه عوامل کمتر از 3 می باشد و مولفه احساس بی معنایی بیشترین میانگین را (30/3) در بین شش مولفه داراست و مولفه احساس بی قدرتی با مقدار(3/2) دارای کمترین مقدار میانگین می باشد. در کل میانگین بیگانگی اجتماعی در جامعه مورد مطالعه (7/2) بود که با توجه به حداقل و حداکثر نمره - به ترتیب 1 و 5- نشان می دهد که میزان بیگانگی در بین جوانان تقریبا در حد متوسط رو به پایین می باشد.

شاخص بی تفاوتی اجتماعی

برای سنجش متغیر بی تفاوتی اجتماعی از چهار عامل بی هدفی، بی اعتمادی، قدرت تصمیم گیری و مسئولیت پذیری سیاسی با سوالات محقق ساخته استفاده شد و سوالات هر مولفه بر اساس طیف لیکرت به صورت پنج گزینه‌ای طراحی گردید.

 

بر اساس یافته های پژوهش، میانگین همه عوامل کمتر از 3 می باشد و مولفه بی اعتمادی بیشترین میانگین را (29/3) در بین چهار مولفه داراست و مولفه بی هدفی با مقدار 78/2 دارای کمترین مقدار میانگین می باشد. در کل، میانگین بی تفاوتی در جامعه مورد مطالعه 93/2 بود که با توجه به حداقل و حداکثر نمره- به ترتیب 1 و 5-  نشان می دهد که میزان بی تفاوتی در بین جوانان تقریبا در حد متوسط می باشد.

شاخص اعتماد اجتماعی

برای سنجش متغیر اعتماد اجتماعی از سه عامل اعتماد بین فردی، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی با سوالات محقق ساخته استفاده شد و سوالات هر مولفه بر اساس طیف لیکرت به صورت پنج گزینه‌ای طراحی گردید.

بر اساس یافته های پژوهش، میانگین همه عوامل بالاتر از 3 می باشد و مولفه اعتماد بین فردی بیشترین میانگین را (43/3) در بین سه مولفه داراست و مولفه اعتماد نهادی با مقدار 98/2 دارای کمترین مقدار میانگین می باشد. در کل، میانگین اعتماد اجتماعی در جامعه مورد مطالعه 21/3  بود که با توجه به حداقل و حداکثر نمره- به ترتیب 1 و 5-  نشان می دهد که میزان اعتماد در بین جوانان تقریبا در حد متوسط رو به بالا می باشد.

شاخص میزان استفاده از رسانه ها

یکی از عوامل موثر در دانش و اطلاعات و نگرش افراد و در نتیجه، میزان و نحوه مشارکت آنان، میزان استفاده از انواع رسانه‌های جمعی است. در این تحقیق سعی شد میزان استفاده از انواع رسانه‌های داخلی شامل مطبوعات، رادیو و تلویزیون و میزان استفاده از انواع رسانه‌های خارجی شامل رادیو، ماهواره و اینترنت مورد پرسش واقع شود تا بتوان آثار احتمالی آنها را در مشارکت جوانان بررسی کرد. برای سنجش متغیر میزان استفاده از رسانه ها از دو جنبه داخلی و خارجی از سوالات محقق ساخته طراحی شده بر اساس طیف لیکرت به صورت پنج گزینه‌ای استفاده گردید.

بر اساس یافته های پژوهش، اگر به طور نسبی هم به میزان رسانه داخلی و خارجی جوانان تهرانی نگاه کنیم، 7/35 درصد آنان از رسانه های داخلی و خارجی به میزان کم و 7/34 درصد به میزان متوسط  استفاده می کنند. بدین ترتیب، 4/60 درصد استفاده آنان از رسانه های داخلی و خارجی در سطح پایین و متوسط قرار دارد و فقط حدود 6/29 درصد آنان از رسانه های داخلی و خارجی به میزان بالا استفاده می نمایند. مجموع این داده‌ها نشان از استفاده در حد متوسط رو به  پایین جوانان تهرانی از رسانه های داخلی  و خارجی دارد. در کل، میزان استفاده از رسانه های اجتماعی(داخلی و خارجی) در جامعه مورد مطالعه 87/2 است که نشان می دهد میزان استفاده از رسانه های خارجی و داخلی در بین جوانان تقریبا در حد متوسط روبه پایین می باشد- دلیل پایین بودن میانگین، استفاده کمتر از رسانه های خارجی در بین جوانان می باشد.

آزمون فرضیه های تحقیق

جدول زیر نشان دهنده نتایج آزمون همبستگی بین متغیر های مستقل تحقیق با متغیر وابسته صور مشارکت (اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و روانی) می باشد. همانطور که داده های جدول نشان می دهد با توجه به سطح معناداری گزارش شده، بین تمامی متغیرهای مستقل تحقیق با صور مشارکت رابطه معناداری وجود دارد. سطح معناداری و ضرایب همبستگی هر یک از متغیرها در جدول زیر به تفکیک آمده است.

جدول 2: ضریب همبستگی پیرسون بین بیگانگی اجتماعی جوانان و صور مشارکت آنان

متغیرمستقل

ضرایب و سطح معناداری

صور مشارکت

مشارکت اجتماعی

مشارکت فرهنگی

مشارکت سیاسی

مشارکت اقتصادی

مشارکت روانی

بیگانگی اجتماعی

ضریب همبستگی پیرسون

336/0-

315/0

309/0-

203/0-

292/0-

سطح معناداری

000/0

000/0

000/0

000/0

000/0

تعداد

390

390

390

390

390

نتیجه آزمون

تایید

تایید

تایید

تایید

تایید

بی تفاوتی اجتماعی

ضریب همبستگی پیرسون

234/0-

215/0-

239/0-

193/0-

275/0-

سطح معناداری

000/0

000/0

000/0

020/0

000/0

تعداد

390

390

390

390

390

نتیجه آزمون

تایید

تایید

تایید

تایید

تایید

اعتماد اجتماعی

ضریب همبستگی پیرسون

321/0

287/0

254/0

214/0

237/0

سطح معناداری

000/0

000/0

000/0

000/0

000/0

تعداد

390

390

390

390

390

نتیجه آزمون

تایید

تایید

تایید

تایید

تایید

رسانه اجتماعی

ضریب همبستگی پیرسون

247/0

231/0

302/0

187/0

211/0

سطح معناداری

000/0

000/0

000/0

000/0

000/0

تعداد

390

390

390

390

390

نتیجه آزمون

تایید

تایید

تایید

تایید

تایید

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

ضریب همبستگی پیرسون

257/0

229/0

247/0

264/0

211/0

سطح معناداری

000/0

000/0

000/0

000/0

000/0

تعداد

390

390

390

390

390

نتیجه آزمون

تایید

تایید

تایید

تایید

تایید

 

برای بررسی میزان مشارکت جوانان بر حسب جنسیت از آزمون آماری t مستقل استفاده شد. به منظور بررسی رابطه صور مشارکت و ابعاد آن با جنسیت پاسخگویان از آزمون مقایسه میانگین ها استفاده گردید که آزمون آماری مناسب برای بررسی تفاوت میانگین هاست. نتایج این آزمون نشان می دهد که میان جنسیت (زنان و مردان) با صور مشارکت و پنج بعد آن تفاوت معنادار آماری وجود دارد. بنابراین، صور مشارکت در هر دو جنس(مرد و زن) مورد مطالعه یکسان نیست و میانگین مردان بیشتر از زنان بوده است.

برای بررسی میزان  صور مشارکت جوانان بر حسب وضعیت تاهل از آزمون آماری t مستقل استفاده شد.   یافته های پژوهش نشان می دهد که سطح معناداری به دست آمده برای صور مشارکت به ترتیب برابر است با : 124/0 ،214/0 ، 087/0 ، 231/0 و 097/0 . از آنجا که این اعداد بیش از 05/0 می باشند،  بین صور مشارکت و وضعیت تاهل رابطه معنادار وجود ندارد؛ به این معنی که تفاوت معناداری بین صور مشارکت جوانان در دو گروه مجرد و متاهل به چشم نمی خورد. به عبارت دیگر،  فرضیهH0 تایید و فرضیه 1H (فرضیه پژوهش) رد می شود.

آزمون رگرسیون چندگانه

برای تبیین روابط چندگانه بین متغیرها و نیز آزمون مدل نظری تحقیق با استفاده از داده های جمع آوری شده و مقیاس اندازه گیری این داده ها، از مدل تحلیلی رگرسیون چندگانه استفاده شد. از آن جا که متغیر وابسته تحقیق در قالب پنج متغیر میزان مشارکت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و روانی مورد سنجش قرار گرفته است، به بررسی نتایج حاصله از پنج معادله رگرسیونی تنظیم شده می پردازیم.

1-روابط چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر میزان مشارکت اجتماعی

در جدول زیر نتایج معادله رگرسیونی متغیر میزان مشارکت اجتماعی به عنوان متغیر وابسته با  متغیرهای مستقل اعتماد اجتماعی،  بیگانگی اجتماعی، رسانه های جمعی، بی تفاوتی اجتماعی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی ارائه شده است.

جدول3: -نتایج آزمون تحلیل رگرسیون برای عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی

مدل

R

2R

R تعدیل شده

انحراف استاندارد

 

1

599/0

359/0

302/0

30255/1

 

عنوان متغیر

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

مقدارT

سطح معناداری

B

اشتباه استاندارد

Beta

عدد ثابت (Constant)

097/2

355/1

-

548/11

000/0

بیگانگی اجتماعی

-520/0

138/0

278/0-

76/3-

000/0

بی تفاوتی اجتماعی

-335/0

130/0

215/0-

58/2-

012/0

اعتماد اجتماعی

623/0

109/0

490/0

69/5

000/0

رسانه های جمعی

457/0

149/0

217/0

42/3

000/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

029/0

012/0

185/0

45/2

015/0

                     

 

نتایج معادله رگرسیون با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان می دهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد می باشد. متغیرهای مستقل وارد شده در مدل، رابطه معناداری را در سطح اطمینان 95 درصد نشان می دهد. میزان همبستگی چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق که مشارکت اجتماعی است برابر با 60 درصد و ضریب تعیین برابر با 35 درصد است؛ یعنی 35 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین می شود. از میان متغیرهایی که رابطه معنادار با متغیر وابسته دارند، بیشترین تاثیر مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی و کمترین تاثیر مربوط به متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی  است.

 

 

 

2- روابط چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر میزان مشارکت سیاسی

در جدول زیر نتایج معادله رگرسیونی که متغیر مشارکت اجتماعی متغیر وابسته آن و متغیرهای اعتماد اجتماعی،  بیگانگی اجتماعی، رسانه های جمعی، بی تفاوتی اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی متغیرهای مستقل آن هستند، در زیر آورده شده است.

جدول4:-نتایج آزمون تحلیل رگرسیون برای عوامل موثر بر مشارکت سیاسی

مدل

R

2R

R تعدیل شده

انحراف استاندارد

 

1

642/0

412/0

364/0

2143/1

 

عنوان متغیر

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

مقدارT

سطح معناداری

B

اشتباه استاندارد

Beta

عدد ثابت (Constant)

134/2

12/1

-

14/12

000/0

بیگانگی اجتماعی

-564/0

184/0

321/0-

06/3

001/0

بی تفاوتی اجتماعی

-425/0

171/0

374/0-

48/2

000/0

اعتماد اجتماعی

741/0

192/0

521/0

86/3

003/0

رسانه های جمعی

523/0

167/0

365/0

13/3

000/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

141/0

110/0

241/0

28/1

002/0

                     

 

نتایج معادله رگرسیون با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان می دهد که معادله رگرسیون، معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد می باشد. متغیرهای مستقل وارد شده در مدل، رابطه معناداری را در سطح اطمینان 95 درصد نشان می دهد. میزان همبستگی چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق که مشارکت سیاسی است برابر با 64 درصد و ضریب تعیین برابر با 41 درصد است؛ یعنی 41 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین می شود. از میان متغیرهایی که رابطه معنادار با متغیر وابسته دارند، بیشترین تاثیر مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی و کمترین تاثیر مربوط به متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی  است.

3- روابط چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر میزان مشارکت فرهنگی

در جدول زیر نتایج معادله رگرسیونی که متغیر مشارکت اجتماعی، متغیر وابسته آن و متغیرهای اعتماد اجتماعی،  بیگانگی اجتماعی، رسانه های جمعی، بی تفاوتی اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی متغیرهای مستقل آن هستند، در زیر آورده شده است.

 

جدول5: -نتایج آزمون تحلیل رگرسیون برای عوامل موثر بر مشارکت فرهنگی

مدل

R

2R

R تعدیل شده

انحراف استاندارد

 

1

569/0

324/0

287/0

430/1

 

عنوان متغیر

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

مقدارT

سطح معناداری

B

اشتباه استاندارد

Beta

عدد ثابت (Constant)

871/1

18/1

-

41/9

000/0

بیگانگی اجتماعی

-464/0

164/0

284/0-

82/2

021/0

بی تفاوتی اجتماعی

325/0-

134/0

215/0-

43/2

004/0

اعتماد اجتماعی

641/0

172/0

365/0

73/3

011/0

رسانه های جمعی

423/0

123/0

349/0

44/3

007/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

141/0

098/0

147/0

44/1

014/0

                     

 

نتایج معادله رگرسیون با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان می دهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد می باشد. متغیرهای مستقل وارد شده در مدل، رابطه معناداری را در سطح اطمینان 95 درصد نشان می دهد. میزان همبستگی چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق که مشارکت فرهنگی است، برابر با 56 درصد و ضریب تعیین برابر با 32 درصد است؛ یعنی 32 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین می شود. از میان متغیرهایی که رابطه معنادار با متغیر وابسته دارند، بیشترین تاثیر مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی و کمترین تاثیر مربوط به متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی  است.

 

4- روابط چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر میزان مشارکت  اقتصادی

در جدول زیر نتایج معادله رگرسیونی که متغیر مشارکت اجتماعی، متغیر وابسته آن و متغیرهای اعتماد اجتماعی،  بیگانگی اجتماعی، رسانه های جمعی، بی تفاوتی اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، متغیرهای مستقل آن هستند، در زیر آورده شده است.

 

 

 

 

جدول6: نتایج آزمون تحلیل رگرسیون برای عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی

مدل

R

2R

R تعدیل شده

انحراف استاندارد

 

1

535/0

286/0

212/0

342/1

 

عنوان متغیر

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

مقدارT

سطح معناداری

B

اشتباه استاندارد

Beta

عدد ثابت (Constant)

086/1

02/1

-

84/7

000/0

بیگانگی اجتماعی

-452/0-

174/0

265/0-

59/2-

040/0

بی تفاوتی اجتماعی

247/0-

177/0

232/0-

39/1-

000/0

اعتماد اجتماعی

574/0

147/0

394/0

90/3

031/0

رسانه های جمعی

325/0

179/0

247/0

81/1

012/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

374/0

186/0

327/0

01/2

000/0

                     

 

نتایج معادله رگرسیون با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان می دهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد می باشد. متغیرهای مستقل وارد شده در مدل، رابطه معناداری را در سطح اطمینان 95 درصد را نشان می دهد. میزان همبستگی چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق که مشارکت اقتصادی است، برابر با 53 درصد و ضریب تعیین برابر با 28 درصد است؛ یعنی 28 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین می شود. از میان متغیرهایی که رابطه معنادار با متغیر وابسته دارند، بیشترین تاثیر مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی و کمترین تاثیر مربوط به متغیر رسانه های جمعی است.

5- روابط چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر میزان مشارکت روانی

در جدول زیر نتایج معادله رگرسیونی که متغیر مشارکت اجتماعی، متغیر وابسته آن و متغیرهای اعتماد اجتماعی،  بیگانگی اجتماعی، رسانه های جمعی، بی تفاوتی اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی متغیرهای مستقل آن هستند، در زیر آورده شده است.

 

 

 

 

جدول7: نتایج آزمون تحلیل رگرسیون برای عوامل موثر بر مشارکت روانی

مدل

R

2R

R تعدیل شده

انحراف استاندارد

 

1

535/0

254/0

212/0

342/1

 

عنوان متغیر

ضرایب غیر استاندارد

ضرایب استاندارد

مقدارT

سطح معناداری

B

اشتباه استاندارد

Beta

عدد ثابت (Constant)

024/1

04/1

-

67/6

000/0

بیگانگی اجتماعی

324/0-

184/0

247/0-

760/1

002/0

بی تفاوتی اجتماعی

227/0-

162/0

207/0-

401/1

000/0

اعتماد اجتماعی

454/0

176/0

326/0

56/2

020/0

رسانه های جمعی

315/0

190/0

214/0

66/1

000/0

پایگاه اقتصادی- اجتماعی

132/0

101/0

217/0

32/1

001/0

                     

 

نتایج معادله رگرسیون با توجه به میزان F و سطح معناداری آن نشان می دهد که معادله رگرسیون معادله معناداری در سطح اطمینان 99 درصد می باشد. متغیرهای مستقل وارد شده در مدل، رابطه معناداری را در سطح اطمینان 95 درصد را نشان می دهد. میزان همبستگی چندگانه متغیرهای مستقل با متغیر وابسته تحقیق که مشارکت اقتصادی است برابر با 60 درصد و ضریب تعیین برابر با 35 درصد است؛ یعنی 35 درصد از واریانس متغیر وابسته از طریق متغیرهای مستقل وارد شده در مدل تبیین می شود. از میان متغیرهایی که رابطه معنادار با متغیر وابسته دارند، بیشترین تاثیر مربوط به متغیر اعتماد اجتماعی و کمترین تاثیر مربوط به متغیر بی تفاوتی اجتماعی است.

بحث و نتیجه گیری

مشارکت به عنوان زیربنای پیشرفت جامعه، از شروط لازم برای توسعۀ اجتماعی قلمداد می­گردد که در صورت فقدان آن، طرح ها و برنامه­های توسعه با شکست روبه رو می­شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تبیین جامعه شناختی مشارکت جوانان، علل، صور و چالش ها صورت گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین صور مشارکت جوانان در دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد. این فرضیه با 95 درصد اطمینان تایید شد؛ به این معنی که بین صور مشارکت جوانان در دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد و مردان بیش از زنان مشارکت دارند. نتایج تحقیقات حسینی(1384)، دارابی(1394)، محسنی(1382)، عفتی(1371)، شفیعی(1385)، ایسپا(1382)، حسینی(1385)، شرفخانی(1385) نیز پیرامون مشارکت جوانان، همراستا با نتایج این تحقیق می باشد. بنابراین، در ﺗﺄﻳﻴــﺪ  ﻧﻈﺮﻳــﺎت ﻟﻴﭙــﺴﺖ،  بین ﺟﻨﺴﻴﺖ جوانان و صور ﻣـﺸﺎرﻛﺖ (اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ، فرهنگی، اقتصادی و روانی) ارتباط معناداری مشاهده گردید.

فرضیه دیگر تحقیق آن بود که هر چه احساس بیگانگی اجتماعی جوانان افزایش یابد، میزان  صور مشارکت آنان کاهش می یابد. این فرضیه با 95 درصد اطمینان تایید شد. به عبارت دیگر، هرچه احساس بیگانگی اجتماعی جوانان افزایش یابد، میزان صور مشارکت آنان کاهش می یابد. نتایج تحقیقات بنی فاطمه(1390)، فولادیان(1394) نیز در مورد مشارکت جوانان، همراستا با نتایج این تحقیق می باشد.

از ﺳﻮی دﻳﮕﺮ، ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﻲ اﻓﺮاد ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ ﺟﺎﻣﻌــﻪ را از دو زاوﻳــﻪ اﺟﺘﻤــﺎﻋﻲ و ﺳﻴﺎﺳــﻲ ﻣــﻲ ﺗــﻮان ﻣــﻮرد ﺗﻮﺟــﻪ  قرار داد. این مسئله در ﻧﻈﺮﻳﺎت ﻣﺎرﻛﺲ، دورﻛﻴﻢ و ﺳﻴﻤﻦ ﻫـﻢ ﻣـﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در واﻗﻊ، ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛـﻪ ﻓﺮد اﺣﺴﺎس ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻋﻤﻞ او ﺗﺄﺛﻴﺮی ﺑـﺮ ﺳـﻴﺮ وﻗﺎﻳﻊ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻧﺪارد و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ وﺳـﻴﻠﻪ ﮔـﺮوه ﻛﻮﭼﻜﻲ اداره ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺻـﺮف ﻧﻈـﺮ از ﻫـﺮ ﻧﻮع ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻳﺎ ﻋﻤﻞ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺑـﻪ ﺣﻔﻆ ﻣﻨﺎﻓﻊ و ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺧﻮد ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧـﺪ،  وی دﭼﺎر ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ مـﻲ ﮔـﺮدد و اﻳـﻦ اﻣـﺮ، اﺣــﺴﺎس ﺑــﻲﺗﻔــﺎوﺗﻲ، اﻧﻔﻌــﺎل و ﺑﻲﻋﻼﻗﮕـﻲ ﻓـﺮد از ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺳﻴﺎﺳـﻲ ﺟﺎﻣﻌـﻪ را در پی دارد. ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎی اﻳﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ ﻧﻴـﺰ ارﺗﺒـﺎط ﻣﻌﻨــﻲدار ﺑــﻴﻦ ﻣﺘﻐﻴــﺮ ﺑﻴﮕــﺎﻧﮕﻲ ﺳﻴﺎﺳــﻲ- اﺟﺘﻤــﺎﻋﻲ ﺑــﺎ ﻣﻴــﺰان ﻣــﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤــﺎﻋﻲ و ﺳﻴﺎﺳﻲ اﻓﺮاد در ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻧﻤﻮده اﺳـﺖ .

فرضیه دیگر تحقیق آن بود که هرچه احساس بی تفاوتی اجتماعی جوانان افزایش یابد، میزان  صور مشارکت آنان نیز کاهش می یابد. این فرضیه با 99 درصد اطمینان تایید شد. به عبارت دیگر، هر چقدر احساس          بی تفاوتی اجتماعی جوانان افزایش یابد، میزان صور مشارکت آنان نیز کاهش می یابد. نتایج تحقیقات بنی فاطمه(1390) و  فولادیان(1394) نیز پیرامون مشارکت جوانان همراستا با نتایج این تحقیق می باشد.

ﻳﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی اﻳـﻦ ﭘـﮋوﻫﺶ، راﺑﻄـﻪ ﺑـﻴﻦ ﻣﻴـﺰان اﺳﺘﻔﺎده از وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒـﺎط ﺟﻤﻌـﻲ و صور مشارکت (اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، فرهنگی، اقتصادی، ﺳﻴﺎﺳﻲ و فرهنگی) را ﺑـﺎ ﻫﻤﺒـﺴﺘﮕﻲ ﺑـﺎﻻﻳﻲ ﺗﺄیید ﻛــﺮده است؛ یعنی هرچه میزان استفاده جوانان از رسانه ها افزایش یابد، میزان صور مشارکت آنان نیز افزایش می یابد. این فرضیه با 99 درصد اطمینان تایید شد. به عبارت دیگر، هرچقدر میزان استفاده جوانان از رسانه ها افزایش یابد، میزان صور مشارکت آنان نیز افزایش می یابد. نتایج تحقیقات عفتی(1371) و حسینی(1385)  نیز پیرامون مشارکت جوانان، همراستا با نتایج این تحقیق می باشد.

در ﺑﺮرﺳــﻲ ﺗــﺄﺛﻴﺮ  ﻃﺒﻘــﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻓﺮاد ﺑـﺮ ﻣـﺸﺎرﻛﺖ آﻧﻬـﺎ در ﺟﺎﻣﻌـﻪ، هانتینگتون معتقد اﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﺐ منزلت های ﺑﺎﻻﺗﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻪ ﻧﻮﺑﻪ ﺧﻮد در ﻓـﺮد اﺣـﺴﺎس ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ و ﻧﮕﺮش ﻫﺎی ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﻧﻬـﺎدن ﺑﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﻴﺮی ﻫﺎی دﺳﺘﮕﺎه ﻫـﺎی ﻋﻤـﻮﻣﻲ را اﻳﺠﺎد ﻣﻲﻛﻨﺪ که اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ذﻫﻨﻲ در ﻣﺠﻤـﻮع ﻣــﻲ ﺗﻮاﻧــﺪ ﻣــﺸﻮق ﻣــﺸﺎرﻛﺖ در ﺳﻴﺎﺳــﺖ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎﺷﺪ. در اﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ، ﻣﻨﺰﻟـﺖ اﺟﺘﻤــﺎﻋﻲ ﺑــﺎﻻﺗﺮ و اﺣــﺴﺎس ﺗﻮاﻧــﺎﻳﻲ و ﻣــﺆﺛﺮ ﺑﻮدن از ﻧﻈـﺮ ﺳﻴﺎﺳـﻲ ﺑـﻪ ﻋﻨـﻮان ﻣﺘﻐﻴﺮﻫـﺎی ﻣﻴﺎﻧﻲ، ﻣﺸﻮق ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ و ﺳﻴﺎﺳـﻲ ﻣﺤــﺴﻮب ﻣــﻲ ﺷــﻮد و از ﻣﻴــﺎن ﻣﺘﻐﻴﺮﻫــﺎی ﻣﻨﺰﻟﺘﻲ،  ﻣﻴﺰان ﺳﻮاد و   ﺗﺤﺼﻴﻼت ﻓـﺮد، دارای ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﺮ صور ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻣﻲ  ﺑﺎﺷﺪ.

فرضیه ی بعدی این بود که هرچه میزان اعتماد اجتماعی جوانان افزایش یابد، میزان مشارکت اجتماعی آنان نیز افزایش می یابد. این فرضیه با 99 درصد اطمینان تایید شد. به عبارت دیگر، هرچقدر اعتماد اجتماعی جوانان افزایش یابد، میزان مشارکت آنان نیز افزایش می یابد. نتایج تحقیقات محسنی(1382)، کلدی(1380)، عفتی(1371)، ایسپا(1382) و حسینی(1385)نیز درباره مشارکت جوانان، همراستا با نتایج این تحقیق          می باشد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺑـﻪ ﻋﻘﻴـﺪه ﮔﻴـﺪﻧﺰ، ارتباط ﻧـﺎب در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻨﻮط ﺑﻪ اﻋﺘﻤﺎد ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﺳﺖ و اﻋﺘﻤﺎد  ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻧﻴﺰ راﺑﻄﻪ ﻧﺰدﻳﻜﻲ ﺑـﺎ ﺻـﻤﻴﻤﻴﺖ دارد. ﺑﺮای اﻳﺠﺎد اﻋﺘﻤﺎد ، ﺷﺨﺺ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻢ ﺑﻪ دﻳﮕﺮی اﻋﺘﻤــﺎد ﻛﻨــﺪ وهم خودش دست کم در محدوده رابطه مورد نظر قابل اعتماد باشد. ﻧﻜﺘﻪ ﻣﻬﻢ از ﻧﻈـﺮ ﮔﻴـﺪﻧﺰ آﻧﻜـﻪ در اﻳـﻦ راﺑﻄﻪ ﻫﺮﻛﺲ ﺑﺎﻳـﺪ ﺷﺨـﺼﻴﺖ دﻳﮕـﺮی را ﺑـﻪرﺳﻤﻴﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ و ﻗﺎدر ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﻃـﻮر ﻣـﻨﻈﻢ ﺑﻌﻀﻲ ﭘﺎﺳﺦ ﻫﺎیﻣﻄﻠﻮب را از ﮔﻔﺘـﺎر و  رﻓﺘـﺎر دﻳﮕﺮان اﺳﺘﻨﺒﺎط ﻛﻨﺪ. در اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، اﻋﺘﻤﺎد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﻨﻴـﺎدﻳﻦ و ﺗﺄﺛﻴﺮﮔـﺬار ﺑﺮ ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ اﻓﺮاد ﺷـﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه و ارﺗﺒﺎط ﻣﻌﻨﻲ دار آن ﺑـﺎ ﻣﺘﻐﻴـﺮ واﺑـﺴﺘﻪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، ﺳﻴﺎﺳﻲ، فرهنگی، اقتصادی و روانی ﺑﻪ ﺗﺄﻳﻴﺪ رﺳـﻴﺪه اﺳـــﺖ .

همچنین، بین متغیر تاهل و صور مشارکت افراد- ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻧﻈﺮﻳﺎت ﻟﻴﭙﺴﺖ و ﻫﺎﻧﺘﻴﻨﮕﺘﻮن- ارﺗﺒـﺎط ﻣﻌﻨﻲداری مشاهده نگردیده است.

فرضیه دیگر تحقیق آن بود که بین مشارکت جوانان در دو گروه مجرد و متاهل تفاوت معناداری وجود دارد. این فرضیه با 95 درصد اطمینان رد شد. به عبارت دیگر، بین مشارکت جوانان در دو گروه مجرد و متاهل تفاوت معناداری وجود ندارد و همه پاسخگویان صرف نظر از وضعیت تاهل، مشارکت تقریباً یکسانی داشتند. دیکر فرضیه تحقیق حاضرآن بود هرچه سن جوانان افزایش یابد، میزان صور مشارکت آنان نیز افزایش می یابد. این فرضیه با 95 درصد اطمینان رد شد. به عبارت دیگر، بین سن جوانان و میزان صور مشارکت آنان رابطه معناداری وجود ندارد و همه گروه های سنی مشارکت تقریباً یکسانی دارند. نتایج تحقیقات محسنی(1382)، کلدی(1380)، شفیعی(1385)، ایسپا(1382)، حسینی(1385) و شرفخانی(1385) نیز درباره مشارکت جوانان، همراستا با نتایج این تحقیق می باشد.

ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه از تحلیل رﮔﺮﺳﻴﻮن ﭼﻨﺪ ﻣﺘﻐﻴﺮه، ﺣﺎﻛﻲ از آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در اﻳـﻦ  ﺗﺤﻘﻴﻖ  (ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ) ﺑﻪ ﻣﻴـﺰان 35 درﺻــﺪ تغییرات متغیر وابسته "مشارکت اجتماعی"، به میزان 41 درصد تغییرات متغیر وابسته "مشارکت سیاسی"، به میزان 32 درصد تغییرات متغیر وابسته "مشارکت فرهنگی"، به میزان 28 درصد تغییرات متغیر وابسته "مشارکت اقتصادی"، به میزان 25 درصد تغییرات متغیر وابسته "مشارکت روانی" را تبیین می کنند. 65 درصد از عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی و 59 درصد از عوامل موثر بر مشارکت سیاسی، 68 درصد از عوامل موثر بر مشارکت فرهنگی، 72 درصد از عوامل موثر بر مشارکت اقتصادی و 75 درصد از عوامل موثر بر مشارکت روانی نیز خارج از قلمروی این تحقیق می باشند که باید در تحقیقات بعدی مورد بررسی قرار گیرند. 

 

  • منابع

    • آذرنگ، عبدالحسین. (1382). پدیده جهانی شدن وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی. تهران: آگه
    • ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا. (1379 و 1386). جامعه‏شناسی توسعه. تهران: انتشارات کیهان
    • آشوری، داریوش. (1373). دانشنامه سیاسی. تهران: انتشارات مروارید
    • اوفه، کلاوس. (1385). "چگونه به شهروندان باید اعتماد کرد"در کتاب کیان تاجبخش «سرمایه‌ اجتماعی: اعتماد، دموکراسیون و توسعه». تهران: نشر شیرازه
    • بیرو، آلن. (1366). فرهنگ علوم اجتماعی. باقر ساروخانی. تهران: نشر کیهان
    • روشه، گی. (1376). تغیرات اجتماعی. منصور وثوقی. تهران: نشر نی
    • روشه، گی. (1377). جامعه شناسی تالکت پارسونز.  عبدالحسین نیک­گهر. تهران: انتشارات تبیان
    • ریترز، جرج. (1374). نظریه‌ جامعه‌شناسی در دوران معاصر. محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی
    • زتومکا، پیوتر. (1386). اعتماد، نظریه جامعه شناختی. غلامرضا غفاری. چاپ دوم، تهران: انتشارات شیرازه
    • زنجانی زاده، هما و جوادی، محمدی. (1384). "بررسی تاثیر اینترنت بر ارزش های خانواده در بین دانش آموزان دبیرستانی ناحیه 3 مشهد".  مجله جامعه شناسی ایران. دوره ششم، شماره2 .
    • ساری، محسن و وثوقی، منصور. (1392). "مطالعه جامعه شناختی گونه های بیگانگی اجتماعی جوانان در شهر تهران".  نشریه مطالعات توسعه اجتماعی ایران. دوره5، شماره3.
    • شارع پور، محمود. (1380). "فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن". نامه انجمن جامعه شناسی. سال اول، شماره یک.
    • صداقتی­فرد، مجتبی. (1388). "مطالعه بی­تفاوتی اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن (مورد پژوهش: شهر تهران)". پایان نامه دکتری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران.
    • غفاری، غلام رضا و نیازی، محسن. (1386). جامعه‌شناسی مشارکت. تهران: نشر نزدیک
    • فاضلی، محمد و خوشفر، غلامرضا. (1383). "مشارکت سیاسی در استان گلستان". مجله مطالعات اجتماعی ایران. سال چهارم، شماره 3.
    • قدیمی، مهدی. (1386)." بررسیمیزاناعتماداجتماعیوعواملمؤثربرآندربیندانشجویان دانشگاههایزنجان". پژوهشنامه علوم انسانی. فصلنامه ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه شهید بهشتی، شماره 53 .
    • قریشی، فخرالسادات و صداقت، کامران. (1388). "بررسی نقش عوامل فرهنگی- اجتماعی مرتبط بر شکل­گیری اعتماد اجتماعی شهروندان تبریز".جامعه شناسی کاربردی. سال بیستم، شماره پیاپی 36- شماره4، صص 102-75.
    • کلانتری، صمد ؛ ادیبی، مهدی؛ ربانی خوراسگانی، رسول و احمدی، سیروس. (1386). "بررسی بی تفاوتی و نوعدوستی در جامعه شهری ایران و عوامل موثر بر‌ آن".نشریه دانشور رفتار. دوره22، شماره8..
    • کاستلز، مانوئل. (1385). عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد 2، قدرت هویت). احد علیقلیان، افشین خاکباز و حسن چاوشیان. ویراسته‌ی علی پایا. چاپ پنجم. تهران: طرح نو.
    • کرایب، یان. (1378). نظریه‌ های مدرن جامعه شناسی از پارسونز تا هابرماس. محبوبه مهاجر. تهران: سروش
    • گیدنز، آنتونی. (1383). تجدد و تشخص، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ناصر موفقیان. چاپ سوم، تهران: نشر نی
    • گیدنز، آنتونی. (1384). چشم اندازهای جهانی. حمیدرضا جلایی پور. تهران: انتشارات طرح نو
    • گیدنز، آنتونی. (1384). پیامدهای مدرنیت. ترجمه­  محس ثلاثی. تهران: نشر مرکز
    • محسنی تبریزی، علی رضا. (1378). "بررسی راه‌های جلب مشارکت مردمی در برنامه‌های توسعه‌ی پایدار".تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران.
    • محسنی تبریزی، علیرضا و صداقتی فرد، مجتبی. (1390). "بی تفاوتی اجتماعی در شهر تهران". مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان. دوره22، شماره3.
    • محسنی تبریزی، علیرضا. (1370). "بیگانگی".نامه علوم اجتماعی. دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، شماره2.
    • محسنی تبریزی، علیرضا. (1381). "بررسی آسیب شناسی بیگانگی اجتماعی- فرهنگی(بررسی انزوای ارزشی در دانشگاه های دولتی تهران)". نشریه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی. دوره8، شماره26.
    • محسنی، منوچهر و جاراللهی، عذرا. (1382). مشارکت اجتماعی در ایران چاپ اول، تهران: انتشارات آرون
    • محسنی، منوچهر. (1378). بررسی برخی از ابعاد مشارکت اجتماعی در ایران. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
    • محسنی، منوچهر؛ دوران، بهزاد و سهرابی، محمدهادی. (1385).  "بررسی اثرات استفاده از اینترنت بر انزوای اجتماعی کاربران اینترنت (در میان کاربران کافی نت های تهران)". فصلنامه جامعه شناسی ایران. سال هفتم، شماره 4.
    • مشکینی، احمد. (1382). "گفتار و مصاحبه: مشارکت اجتماعی جوانان راهی به سوی کشف منابع سرشار انسانی در نسل سوم انقلاب". فصلنامه مطالعات جوانان. زمستان 1381 و بهار 1382، شماره 1 و 2: صص از 189 – 202.
    • نوروزی، فیض­اله و بختیاری، مهناز. (1388). "مشارکت اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر بر آن". فصنامه راهبرد. سال هجدهم، شماره 53، زمستان 88.
      • Al.Mizjaji, Almad Dawood. (2001). "Public Apathy towards Bureaucracy As a Constraint On The Development Of Saudi Arabia". Public Administration Quarterly. Fall 2001, 25,3/4,ABI/Inform Global. P: 270.
      • Castells. M. (2001). The Internet Galwcy. Reflections on the internet..
      • Chen, J. & Zhong,Y. (1999). "Mass Political Interest(Or Apathy)in Urban China". Communist and Post- Communist Studies.Vol 32.
      • Letki, Natalia. (2003). "Explaining political participation in east-central Europe: social capital, democracy and the communist past".
      • Van, Snippenburg. ,Leo, B. & Peer Scheepers. (1991). "Social Class and Plitical Behavior During a Period of Economic Stagnation: Apathy and Radicalism in the Netherland, 1985". Political Psychology. Vol 12. No 1.