نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران ( نویسنده مسئول) E-mail: qanbari20@yahoo.com
2 دانشجوی دکترای جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
3 استادیار، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف رسانه بر دینداری و ارزش های خانواده در شهر اصفهان است. با توجه به پژوهشهای پیشین و بحثوجدلهایی که در سالهای اخیر پیرامون تأثیر فضای مجازی ازجمله ماهواره و اینترنت بر ارزش های خانواده ایرانی وجود داشته، این دو متغیر بهعنوان متغیرهای تأثیرگذار بر ارزش های خانواده انتخاب شدند. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری، شهروندان شهر اصفهان بودند که تعداد 800 نفر از آنها بهصورت نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای برای تکمیل پرسشنامهها انتخاب شدند. نتایج بهدستآمده با استفاده از آزمونهای مختلف و مدل معادلات ساختاری (SEM) حاکی از رابطه معکوس بین مصرف رسانه (اینترنت و ماهواره) و ارزش های خانواده است. همچنین مشخص شد که مصرف رسانه رابطه معکوسی با میزان دینداری افراد دارد. از سوی دیگر نتایج نشان میدهد که رابطه مستقیمی بین دینداری و پایبندی به ارزش های خانواده وجود دارد. تعابیر قلبهای اجارهای و سفرههای تکنفره، انعکاسدهنده میزان تأثیر مصرف رسانه بر ارزش های خانوادهاند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که مصرف رسانه با ضریب بتای 36/0 سهم معناداری در ارزش های خانوادگی دارد. در پایان پیشنهادهایی نیز در راستای سیاستگذاری مناسب در این مورد ارائه شده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Digital Family, Religious Identity and Family Values: A Survey in Isfahan
نویسندگان [English]
- Ali Qanbari Barzian 1
- Ali Seyfzade 2
- Asqar Mohammadi 3
1 Ph.D., Assistant Professor, University of Isfahan, Isfahan, Iran
2 Ph.D. student in Sociology, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran
3 Ph.D., Assistant Professor, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran
چکیده [English]
This study is to investigate the effect of media on religious and family values in Isfahan. In this paper, we review the relevant theoretical approaches to this important issue is whether the Iranian family with your digital and media literacy institutional values associated with it. According to previous researches and discussion in recent years about the impact of the virtual space including satellite and internet Iranian family values exist, these two variables were selected as variables that influence family values. Methods of survey and the population of citizens that the number of multi-stage cluster sampling method 800 of them were selected to complete questionnaires. And finally the results obtained using structural equation modeling (SEM) showed an inverse relationship between consumption of media (internet and satellite) and family values. It was also found that media consumption is inversely with the degree of religiosity of people. The results showed that there is a direct relationship between religiosity and adherence to family values. Hearts interpretations rented, single-player tables, reflecting the effects of media on their family values. The recommendations in line with the appropriate policy in this regard are provided.
کلیدواژهها [English]
- Key words: Digital Family
- Religious Identity
- Media Literacy
- Family Values and Isfahan
خانواده دیجیتال، هویت دینی و ارزش های خانوادگی: پیمایشی در شهر اصفهان
علی قنبری برزیان[1]
علی سیف زاده[2]
اصغر محمدی[3]
تاریخ دریافت مقاله: 2/11/1395
تاریخ پذیرش مقاله:19/1/1396
مقدمه
ارزش ها، بنیانیترین و شالوده عناصر هر نظام اجتماعی و عامل همگرایی و ادغام اجتماعی است که ضمن تأثیرگذاری برکنشها و ارزیابی مردم از رویدادها، گرانیگاه و محور کانونی فرهنگ هر قوم و ملتی با نسل آینده نیز میباشند و تداوم هر جامعهای درگرو تداوم ارزش های اساسی آن است. این تداوم ارزشی و انتقال آن در طول نسلها، منطق ذاتی فرایند جامعهپذیری[4] را روشن میسازد که از خانواده و از اولین سالهای زندگی شروع میشود. ارتباط خانواده و ارزش ها ارتباطی دوسویه است؛ بهطوری که خانواده به منزله مهمترین نهاد تربیتی در ایجاد، تقویت و انتقال باورها و ارزش ها به افراد اساسیترین نقش را ایفا میکند. همچنین، ارزش های مشترک در زمره مهمترین عوامل همبستگی اجتماعیاند و عنصر مهم وحدت روانی افراد به شمار میروند (جاکوبسن و دیگران، 1975).
در نگاهی کلی به روند تحول خانواده از گذشته تاکنون میتوان ادعا نمود که امروزه تحول و استحاله ارزش های خانواده، بنیان آن را دچار تحولات جدی کرده و در برخی موارد آن را به مرز بحران رسانیده است. البته تغییر در نظام ارزشی خانواده به دلیل تفاوت نسلی و پایبندی هر نسل به ارزش های متفاوت بهویژه در دنیای جدید، همواره از مسائل مهم خانواده بوده است (اینگلهارت). رابین[5](1994)، ویلکینسن[6](1994) ویلکینسن و مورگان[7] (1995) نیز تضاد و تعارض ارزش ها و ایستارهای خانوادگی در میان نسلهای مختلف را در درون خانواده نشان دادهاند (گیدنز و بردسال، 1386: 272).
استدلالهای مختلفی را میتوان درباره تغییر و تحول در نظام ارزشی خانواده اقامه نمود. برای مثال، میتوان این تغییرات را از یکسو به تضاد ارزشی مرتبط دانست که خانواده مدرن همواره در درون خود میپرورد- آن چنان که بک و بک گرنشام در بررسی ماهیت پرتلاطم روابط شخصی، ازدواجها و الگوهای خانوادگی از این تعارض ارزشی سخن میگویند (همان، 260)- و از سوی دیگر، این استحاله ارزشی و حتی تضاد ارزشی[8] نشأت گرفته از آن را مولود زندگی در دنیایی نامأنوس دانست که این بیش از هر چیز به سبب تازگی، آگاهی و اطلاعیابی فزایندهای است که رسانهها برای ما به ارمغان آوردهاند- به صورتی که تغییر و تحول به یکی از خصیصههای روزمره زندگی ما بدل شده است. امروزه، بیشتر مردم جهان مجموعه وسیعی از زندگیهای نوینی را که قبلاً هرگز ندیدهاند و منبع آن رسانه جمعی است را تجربه میکنند وزندگیشان را از طریق زندگیهای جدیدی که توسط رسانهها ارائه میشود، شکل میدهند (آپادورای، 1996: 53). نماد بارز عصر اطلاعات، شبکهای از رایانههای بههمپیوسته در سراسر جهان، یعنی اینترنت است. اینترنت، رشد بافتهترین ابزار ارتباطی جهان است که به همه زوایای زندگی انسان امروز نفوذ کرده است (امام جمعه زاده و همکاران، 1392: 111). با ظهور اینترنت و دسترسی آسان به آن، ارزش های اجتماعی خانوادهها تحت تأثیر قرارگرفته و موجب تغییراتی در رفتار و گفتمان نسل جوان شده است (اسلوین، 1380: 83). درگذشته خانوادههای سنتی به دلایل گوناگون روابط درونی و بیرونی گستردهای داشتند، اما استفاده از اینترنت کم و کیف این روابط را تغییر داده و هر چه تعامل و گفتگوی خانوادگی کاهش مییابد، تحول بیشتری در ارزش های سنتی خانواده روی میدهد (لبیبی، 1392).
در کنار اینترنت، شبکههای ماهوارهای نیز قادرند ضمن شکلدهی به ادراک افراد از واقعیتهای پیرامون خود با تأثیرگذاری بر افکار و روان مخاطبان، نوع دیدگاه، سلایق و حتی توقعات مردم را تغییر دهند (سورین و تانکارد، 1386: 39). این شبکهها نقش مهمی در دگرگونی ارزش ها و باورها دارند و قادرند با برنامهریزیهای دقیق و کنترلشده، اندیشههای مردم یک جامعه را شکل دهند و رفتار آنان را بهصورت دلخواه سمتوسو دهند (محمدیسیف، 1392). برای مثال، برنامههای ماهوارهای در شکلدهی به ارزش های مدرن همچون: مادیگرایی، فردگرایی و آزادیهای نامحدود، اثرگذار است و باعث تغییر ارزش های سنتی و گاه ایجاد تضاد ارزشی در خانوادهها میشود و احتمال ناهنجاریهای مختلف نظیر طلاق را افزایش میدهد (نعیمی، 1390: 192). همچنین این واقعیت را نباید نادیده گرفت که ارزش های غیراخلاقی میتواند با مصرف برنامههای ماهوارهای در قالب قواعد و هنجارها و نمادها وارد محیط خانواده شود. فارغ از فضای نمادینی که هر رسانهای حتی تلویزیون ملی ایجاد میکند و بر نظام ارزشی خانواده تأثیر میگذارد، بستر و ایدئولوژی متفاوت شبکههای ماهوارهای فارسیزبان اثرگذاری آن را تشدید میکند، زیرا با ایدئولوژی و بستری که ارزش های خانواده ایرانی در آن تکوین یافته متفاوت و حتی متضاد است.
با ورود فنّاوری وسایل ارتباطجمعی یادشده به خانوادهها و به سبب نظم اطلاعاتی که رسانهها ایجاد کردهاند، مجاری سنتی تعریف نظام ارزشی خانواده همچون دین دیگر قادر نیستند در فرایند بازآفرینی ارزش ها و ایستارهای اجتماعی و یا حفظ و قوام بخشیدن به آنها نقشآفرینی کنند. اگرچه گسترش رسانههای نوین بعد از دورهای از عرفی شدن زندگی، نویدبخش طریقهای نوین برای اشاعه ادیان است و روف[9] (1992) نیز به نقش تعیینکننده رسانهها، در تجدید حیات دینی اشاره دارد (جوادی یگانه و همکاران، 1388)، اما به نظر میرسد در کنار این تعامل باید تقابل رسانه و دین را نیز در نظر داشت (حسنخانی، 1387)- همانطور که میتوان از تقابل بین خانواده و رسانه نیز سخن گفت. شاید سرمنشأ اصلی چنین تقابلی را باید در اساس شکلگیری هر یک از این نهادها دانست، چراکه دین و خانواده نهادهای ماقبل مدرن و به عبارتی همزاد با اولین اجتماعات بشری هستند، درحالیکه رسانههای جمعی بهویژه اینترنت و ماهواره همزاد مدرنیته متأخرند. نیلپستمن[10] با تأکید بر ماهیت مدرن و سکولار تلویزیون و تضاد و تقابل آن با دین معتقد است نهتنها تلویزیون نمیتواند اثرات مثبت دینی داشته باشد، بلکه باید منتظر آسیبهای آن بود (راودراد، 1388: 51).
اصفهان بهعنوان شهری صنعتی و درعینحال مذهبی و سنتی و گردشگری شاهد تغییرات شتابانی بوده که لایههای مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. تنوع فرهنگی و قومی و مذهبی، خشکسالیهای اخیر، مهاجرتهای زیاد و آسیبهای اجتماعی گوناگون و بالا و دامنه بالای استفاده از برنامههای ماهوارهای، سخن از این واقعیت دارد که تغییرات وسیع و فراگیر بوده است. در چرخه این تحول، خانواده خود از آسیبدیدگان عصر جهانی شده رسانهای است. افزایش آمار اختلافات خانوادگی، طلاق، خیانت زناشویی، تغییر روشهای فرزند پروری و افزایش بزهکاری و انحرافات اجتماعی میتواند نشاندهنده تغییر تدریجی نظام ارزشی در جامعه ایران و به خصوص خانوادهها باشد. تا زمانی که خانواده نقش خود را بهعنوان ابتداییترین و درعینحال مهمترین مرکز تربیتی بهدرستی به انجام نرساند، دیگر مراکز تربیتی و آموزشی در ادامه فرآیند تربیت نسل آینده، نخواهند توانست به هدف خود نائل آیند. لذا توجه به رسانه و دین بهعنوان دو عامل اثرگذار بر ارزش های خانواده، با توجه به حضور و نفوذ دین در تمام ارکان و لایههای جامعه ایرانی و نیز گسترش رسانههای نوین همچون شبکههای ماهوارهای و فضای وب و به خصوص شبکههای اجتماعی اهمیت اساسی دارد. با این توضیحات، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا مصرف برنامههای رسانه (ماهواره و اینترنت) سبب میشود که نظام ارزشی خانواده در اصفهان دیجیتال شود و سواد رسانهای و شبکههای رسانهای مهمترین مرجع برای پذیرش ارزش های خانواده و دینداری در میان خانوادههای اصفهانی شوند؟
پیشینه تجربی پژوهش
در مورد تأثیر مصرف برنامههای ماهوارهای و ارزش های خانواده پژوهشهای چندی در داخل و خارج از کشور انجامشده که در اینجا به برخی از آنها بهاختصار اشاره میشود. موسوى و همکارانش (1390) با استفاده از تحلیل محتوا و تحقیق پیمایشی به بررسى تأثیر شبکههاى مُد بر روى 300 دانشجوی دختر دانشگاه تهران پرداختند. نتایج نشان میدهد که تأثیرات شبکههاى مُد بیشتر آگاهى- مدارانه اند تا رفتارگرایانه و مخاطب تحصیلکرده ایرانى، شبکه مد را بهعنوان یک منبع اطلاعاتى و یک امکان دسترسى در کنار دیگر منابع در نظر میگیرد و بهجای رفتار منفعلانه در مقابل باورهاى تبلیغاتى فضاى دسترسى خود را افزایش میدهد. سلطانی فر و ملکیان (1389) در تحلیل محتوای 50 فیلم شبکه ماهوارهای ام.بی. سی فارسی به این نتیجه رسیدند که در این فیلمها بر مواردی چون تأکید بر فروپاشی خانواده، تصویر منفی از ارتباط بین نسلی، تأکید مثبت بر ازدواج، روابط مثبت با همسر، معیارهای مادی در انتخاب همسر، گذران اوقات فراغت به سبک غربی (در کاباره، کلوپ، کازینو و قمار)، اشاعه خشونت فیزیکی و کلامی، توجه به جاذبههای جنسی و توجه به زن بهعنوان یک سوژه جنسی تأکید شده است. ذوالقدر و قاسم زاده (1391) نیز با مصاحبه عمیق با 40 نفر از مخاطبان شبکههای ماهوارهای به این نتیجه رسیدند که شخصیت سریالها، تأثیر عمیقی بر نحوه نگرش آنها به مفهوم سبک زندگی، تجملطلبی، نحوه پوشش، چگونگی انتخاب همسر و همچنین اعتقادات مذهبی و دینی داشته است. خیانت، بیهویتی، بدبینی، پیدایش روابط مثلثی، یاس و خودکمبینی، مصرفزدگی و تجملگرایی و همچنین عادی شدن و رواج چندهمسری ازجمله پیامدهای منفی این سریالها میباشد.
داتا و آلو[11] (1999) با بررسی تأثیر تلویزیون ماهوارهای بر الگوی تعامل خانوادهها با بچههای 10 تا 12 ساله و والدین آنها در بمبئی به رابطه معنیداری بین استفاده از تلویزیون ماهوارهای و الگوی تعامل خانوادگی دست نیافتند؛ بااینحال پژوهش آنها نشان داد که روند رو به گسترشی از کاهش تعامل خانوادگی در حال ظهور است. الاوفی[12](1992: 86 و 178) در بررسی رابطه بین رویارویی با کانالهای یک و دو تلویزیون عربستان و گرایشهای اجتماعی افراد، اصول تحلیل کاشت گربنر را به کار بست. نتایج نشان داد بینندگان کانالهای ماهوارهای نگرش بسیار مطلوب و مناسبی به سبک زندگی غربی، تولیدات رسانههای غربی، مسافرت به خارج و تصور مثبت از غرب داشتند و بیشتر بینندگان کانالهای خارجی مستعد تغییرات فرهنگی و افزایش آگاهی ورزشی و سلامتی هستند، در مقابل بینندگان کانالهای داخلی بیشتر مستعد و متمایل به حفظ فرهنگ بومی بودند. زهراپولوس[13] (2003) در پیمایشی بر روی 508 دانشآموز دبیرستانی به بررسی تأثیر تلویزیون آمریکا بر فرهنگ یونانیان و مصرف کالاهای آمریکایی پرداخت. بخشی از نتایج پژوهش نشان میدهد که دانشآموزان پرمصرف برنامههای تلویزیون به خصوص برنامههای تلویزیون آمریکا، نگرش مطلوبتری نسبت به لباسهای مارکدار دارند. شامشر و نعیم عبدالله[14] (2012) نیز در بررسی تأثیرات تلویزیون ماهوارهای بر فرهنگ بنگلادش به این نتیجه رسیدند که ازنظر پاسخگویان استفاده از تلویزیون ماهوارهای تأثیر زیادی در افزایش آگاهی از مد، ترجیح برند و مارک و پیروی از آداب و رسوم غربی و کاهش تعلق اجتماعی، سرگرمی خانگی، علاقه به موسیقی و فیلم خارجی دارد. از طرف دیگر، استفاده از تلویزیون کابلی موجب افزایش آگاهی از ترجیح کیفیت، برابری جنسی و جامعه دانایی- محور و کاهش علاقه به موسیقی و فیلم بنگلادشی شده است. حوزههایی که تلویزیون تأثیر اندکی داشته شامل افزایش خوردن غذا بیرون از منزل، مشارکت بچهها در تصمیمگیری و کاهش پیوندهای مذهبی بود.
لبیبی (1392) نشان میدهد که جامعه ایرانی ارزش های خانوادگی در شش جنبه شامل معنای سنتی زندگی خانوادگی، باور به تمایزات جنسیتی، غلبه الگوهای جدید همسرگزینی، تضعیف فضای گفتگو و تعامل، تضعیف باورهای دینی و اعتقادات مذهبی و غلبه تفکر فردگرایی در کنار ضعف باورهای اخلاقی دچار تحول شده است. زنجانی زاده و محمدجوادی (1384) با بررسی متغیرهای اینترنتی و غیر اینترنتی نشان دادند سهم متغیر اینترنت در تبیین ارزش های خانواده 10 درصد است و استفاده از اینترنت بر ارزش های خانواده تأثیر منفی دارد. در خصوص تأثیرات و پیامدهای اینترنت، پژوهش زیهو و هی[15](2002) نشان داد که استفاده از اینترنت موجب کاهش فعالیت، مشارکت و روابط افراد در درون خانواده میشود. کفاشی (1388) به رابطه آماری معکوس بین استفاده از اینترنت و ارزش های خانواده دست پیدا کرد و در پژوهشی دیگر (1389) این رابطه معکوس را با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری[16] تأیید نمود. کشتیآرای و اکبریان (1389) نیز نشان دادند که دانشجویان در تعامل با اینترنت تجارب زیادی کسب میکنند که این کسب تجربه در هنجارها، باورها، عقاید، اخلاق و نمادهای کلامی آنها تأثیر دارد. این تجارب را میتوان تحت سه مفهوم، یادگیری ارزش های جدید، هنجارهای جدید و نمادهای کلامی جدید دستهبندی کرد. کاشانی (1390) نشان میدهد که رسانهها آنقدر که در دینگریزی افراد نقش دارند، در دینداری آنها نقشی ایفا نمیکنند. پژوهشهای صورت گرفته در داخل و خارج کشور نشان میدهد که فضای مجازی نقش مهمی در الگوسازیها و تغییر نظام ارزشی خانواده دارد.
مبانی نظری پژوهش
دیدگاههای اولیه در مورد رسانههای جمعی (چه مثبت و چه منفی) صرفاً بر نقش آنها در جایگزینی ارزش ها و نگرشهای سنتی با مدرن تأکید دارد. پارادایم مسلط در حوزه ارتباطات و توسعه در دهه 60 تا 70 میلادی به رسانهها بهعنوان موتور دگرگونی و تغییر ارزش های جوامع تأکید دارد. چنانکه لرنر[17]به تأثیر رسانهها در فروپاشی سنتگرایی اشاره دارد (احمدزاده کرمانی،1390: 230). لیکن تامپسون (1380: 239) معتقد است در خود مواجهه با رسانهها هیچ موضع رویارویی با سنت نیست. رسانهها در کنار به چالش کشیدن و تضعیف ارزش ها و باورهای سنتی در گسترش و تحکیم سنتها نیز نقش آفرینند. رابرتسون ،1377: 127) در کنار خانواده، آموزشوپرورش و گروه همسالان، رسانهها را اصلیترین نهادهای جامعهپذیری افراد در جوامع نوین میداند. منطق درونی که کار رسانهها را جامعهپذیری یا جامعهستیزی میداند این است که رسانهها بهطور مستمر و پیشاپیش تجربه واقعی، تصاویری از زندگی و مدلهایی از رفتار را عرضه میکنند (مککویل، 1382: 395- 394). زندگی در دنیای کنونی وضعیتی را پدید آورده که حاکی از قدرت مضاعف رسانهها نسبت به سایر عوامل اجتماعی شدن است. امروزه رسانهها یکی از ارکان جامعهپذیری محسوب میشوند و این رکن در بسیاری از موارد، نقش والدین را از حیث انتخاب تجارب و نقش گروه همسالان را از حیث تحریک تخیل و نقش نهادهای آموزشی را از حیث آموزشوپرورش به عهده گرفته اند. رسانه، حتی اگر تلاشی سازمانیافته و علمی برای جذب و جلب مخاطب به کار نگیرد، در بسیاری از مواقع، بر زندگی افراد تحمیل میشود (موسیپور و درتاج، 1387).
مک لوهان که اصطلاح سواد رسانه ای را مطرح کرده است و از صاحب نظران وسایل ارتباط جمعی می باشد، در نظریه منطق موزاییکی خود به تاثیر مصرف رسانه ای در تغییرات فرهنگی گروه های اجتماعی کوچک اشاره نموده و اثر آن را به بوم رنگ تشبیه نموده است. بر اساس این نظریه، موضوع مصرف و الگوهای آن در خانواده مستقیما تحت تاثیر استفاده از رسانه های جمعی است. دی فلور و بال روکیچ در الگوی خویش درباره وابستگی به رسانهها بر این باورند که شرط مهم برای بروز اثرات، میزان وابستگی به بعضی رسانههای ارتباطی است؛ مجرایی که مردم برای به دست آوردن اطلاعات مهم نسبت به آن احساس وابستگی میکنند، توان بیشتری برای ایجاد اثرات دارد، تا مجرایی که تفاوتی با مجاری دیگر ندارد و اطلاعاتی که فراهم میکند فاقد اهمیت است(به نقل از ویندال و همکاران، 1386:370). هابر ماس نیز فنآوری های ماهواره ای و اطلاعات دیجیتال(اینترنت) را سبب به وجود آمدن نوعی همسانی در عرصه فرهنگی و تبدیل فرهنگ طلایی شده آمریکایی به عنوان فرهنگ جهان گستر می داند.
بر اساس نظریه کاستلز، فضای مجازی در فرایند هویت سازی، مراجعه اجتماعی را متعدد و متنوع نموده است، هویت سازی سنتی را دشوار ساخته و تداوم "زمان" را از آن ستانده، "وحدت" موضوع را مخدوش کرده و احساسی از موقتی و متغیر بودن را بر ذهن انسان چیره گردانیده است. ضمن اینکه تردید و عدم قطعیت را به همه حوزه های زندگی فرهنگی و حتی حوزه شناخت علمی رسوخ داده و ترس و ناامنی فراگیری را به ارمغان آورده است. همچنان که قلمرو روابط زندگی اجتماعی را گسترش داده و دنیای اجتماعی افراد را بسیار بزرگ تر از گذشته ساخته و احساس کنترل ناپذیرتر شدن چنین دنیایی را در ضمیر یکایک آنان زنده کرده است. تبدیل، تغییرپذیری و سرعت به مهم ترین عوامل ویژگی بخش زندگی اجتماعی بازیگران فضای مجازی مبدّل شده و امنیت هستی شناختی بازیگران فضای مجازی راتهدید می کند. (کاستلز،55:1380 ).
اینگلهارت تغییر ارزش در جوامع غرب را پیامد غیر ارادی کامیابی اجتماعی- اقتصادی افزایش یافته میداند. اینگلهارت میگوید: کامیابی اقتصادی افزایش یافته منجر به برآورده شدن بهتر نیازهای بنیانی در سال های شکلگیری افراد میشود (سال های آخر نوجوانی) که به نوبه خود منجر به ارزش های ماتریالیست کمتر از نسلی به نسل دیگر میشود. بر این مبنا، اینگلهارت به تأثیر قشربندی اجتماعی توجه میکند. اینگلهارت، با اعتقاد به این استدلال که تفاوت میان اجتماعی شدن تکوینی جوانان اروپایی با بزرگسالانشان موجب شده تا جوانترها اولویت نسبتاً بیشتری برای آزادی و ابراز عقیده قائل شوند، اظهار داشت که با جایگزینی نسل جدید در آینده، نوعی جابجایی به سوی اولویتهای ارزشی فرامادی روی خواهد داد. اینگلهارت به منظور تبیین این تحول، دو فرضیه پیش بینی کننده دگرگونی ارزشی را مطرح میکند: 1- فرضیه کمیابی، که در آن اولویتهای فرد بازتاب محیط اجتماعی- اقتصادیش است؛ به نحوی که شخص بیشترین ارزش ذهنی را به آن چیزهایی میدهد که عرضه آن نسبتاً کم است. 2- فرضیه اجتماعی شدن، که در آن ارزش های اصلی شخص تا حد زیادی بازتاب اوضاع حاکم بر سال های قبل از بلوغ وی است. (آزاد ارمکی، 1383، 22) در بررسی اینگلهارت ارزش ها به دو دسته تقسیم شده اند. نخست، ارزش های مادی که مبتنی بر نیازهای زیستی و امنیتی فرد است که مستقیماً به حیات طبیعی ارتباط دارد و در مقابل، ارزش های فرامادی هستند که در جهت ارضای نیازهای فرا زیستی انسان میباشند. جهت سنجش اولویت ارزشی پاسخگویان از منظر خواسته های مادی و فرامادی با شاخص سازی اینگلهارت، دوازده سنجة ارزشی در نظر گرفته شده است؛ بطوری که شش گویه متعلق به ارزش های مادی هستند و باقیمانده ارزرشهای فرامادی را می سنجند.
استوارت هال سه مرحله تاریخی متفاوت برای سوژه (هویت) ارائه میکند: الف) سوژه روشنگری ب) سوژه جامعهشناختی و ج) سوژه پست مدرن (هال و دیگران، 1384: 91).
سوژه روشنگری: طبق نظریه هال، سوژه روشنگری بر مفهومی از انسان به عنوان فردی تمام و کمال و یکپارچه استوار بود که ظرفیتهایی مبنی بر تعقل، آگاهی و عمل داشت. «مرکز» سوژه روشنگری شامل یک هسته درونی بود که با تولد فرد برای اولین بار ظاهر و همراه آن شکوفا میشد؛ گو اینکه در سراسر زندگی فرد ذاتاً همان (همواره یا عیناً مانند خودش) باقی میماند و مرکز ذاتیِ خود، هویتِ فرد بود (تاجیک، 1384: 93).
سوژهی جامعهشناختی: همانطور که جوامع مدرن پیچیدهتر شدند، اشکال اجتماعیتر و جمعیتری به دست آوردند و مفهوم اجتماعیتری از سوژه ظهور کرد که طبق آن فرد باید در درون صورتبندیها و ساختارهای بزرگ حمایتکننده جامعه مدرن، مکان یافتهتر دیده میشد. بر طبق این رویکرد، هویت در«کنش متقابل» بین خود و جامعه شکل میگیرد. سوژه هنوز یک هسته و یا ماهیت درونی دارد که «من واقعی» است، اما من واقعی در گفتگوهای مستمر با جهانهای فرهنگی «بیرون» و هویتهایی که ارائه میدهد شکل میگیرد و تعدیل مییابد.
سوژهی پستمدرن: مدل جامعهشناختیِ تعاملیِ مذکور با رابطه پایدارش میان «درون» و «بیرون» دستاورد مهمی برای نیمه اول قرن بیستم بود. با این همه، در همین دوره، تصویر آشفتهکنندهتر و آشفته شدهای از سوژه و هویت در جنبشهای زیباییشناختی و روشنفکری شروع به نمایان شدن میکرد. این بینشها چیزهایی را که باید برای سوژههای دکارتی و جامعهشناختی در مدرنیته متأخر روی میداد، پیشبینی کردند. (تاجیک، 1384: 94).
با توجه به چارچوب نظری برگر و همکارانش، مرکزیّت برنامهریزی زندگی فرد، در معنایی است که او به زندگینامه خویش (و نیز معانی فراگیر جامعه) نسبت میدهد که همگی به بروز پیامدهای بسیار مهم هویتی برای فرد در جامعه مدرن دامن میزنند. منظور آنها از هویت، چیزی نیست که در روانشناسی علمی توصیف میشود، بلکه بیشتر تجربه واقعی فرد درباره خود در یک موقعیت اجتماعی خاص منظور است. به سخن دیگر، منظور آنها از هویت، "طریقی است که در آن افراد به تعریف خود میپردازند. هویت به این معنا، بخشی از یک ساختار معین آگاهی است و از این رو تابع توصیفی پدیدارشناسانه (فارغ از هرگونه داوری معرفتشناختی یا روانشناسانه) است". (برگر و دیگران، 84:1381)
گیدنز با تأکید بر مسئله شناسایی هویت و آگاهی به آن، معتقد است که هویت شخصی، به عنوان پدیدهای منتظم، مستلزم روایت معینی است: روایت «خود» باید صریح و بی امّا و اگر باشد. برای ایجاد و استوار داشتن مفهوم جامعی از «خود»، ترتیب دادن یادداشتهای منظم روزانه و تدوین زندگینامه شخصی از توصیههای عمده است (همان:113). در زندگی اجتماعی مدرن، زندگینامه هسته اصلی هویت شخصی را تشکیل میدهد. چنین زندگینامههایی، مانند دیگر متنهای روایتگرانه، چیزی است که باید روی آن کار کرد و در تدوین و تنظیم آنها ابتکار و خلاقیت به خرج داد. در زمینه نقش ساختارهای اجتماعی، گیدنز بر آن است که انتخاب شیوه زندگی و برنامهریزی زندگی دقیقاً در بطن زندگی روزمرّه، عاملهای اجتماعی یا از عناصر تشکیلدهنده آن زندگی نیستند، بلکه مرتبط با موقعیتهای نهادینی هستند که به افراد کمک میکنند تا به کنشهای خود شکل دهند (همان). همچنین میتوان گفت که گیدنز هویت را امری غیرقطعی و متغیر میداند. بنابراین «محتوای» هویت شخصی یا به عبارت دیگر، ویژگیهایی که زندگینامه شخص از آنها ساخته میشود، مانند دیگر عرصههای وجودی، از نظر اجتماعی و فرهنگی متغیّر است. به نظر گیدنز در نظم پسا سنتی، هویت شخصی بازاندیشی می شود و انسان ها دائماً هویت خود را خلق و تصحیح می کنند. معنای بازاندیشی در یک جمله بدین معناست: بازاندیشی، فرآیند تعریف و بازتعریف خود از طریق مشاهده و بازتاب اطلاعات روانشناختی و اجتماعی درباره مسیرهای ممکن زندگی است. حتی سنت ها هم در جهان مدرن بازاندیشی می شوند و دوباره در جریان زندگی فرد قرار می گیرند (گیدنز، 1384: 26). به قول گیدنز، همه چیز در معرض بازاندیشی است، حتی خود بازاندیشی. بازاندیشی گرایش به تغییر این جهان دارد و آن را از خصائص اصلی زندگی اجتماعی می داند. حتی بدن هم در معرض انواع رژیم ها (رژیم های غذایی و برنامه ورزشی) است (ریترز، 1377: 771). به نظر گیدنز، نوگرایی تبعات مثبت و منفی را با هم دارد و تهدید بی معنایی شخصی برآن مسلط شده و بسیاری از پدیده های معنی دار از زندگی جدا شده اند و سرکوب گردیده اند، اما این بازاندیشی روزافزون احتمال بازگشت به معناهای سرکوب شده را فراهم می کند. گیدنز به برکت بازاندیشی پیش بینی می کند که دوباره قضایای اخلاقی نمود پیدا خواهند کرد (ریترز، 1377: 772).
اوکلین (2009) در نظریه خود در مورد مصرف رسانه و تخریب سرمایه اجتماعی بیان می کند که اینترنت دارای پتانسیل قابل توجهی برای ارائه کودکان و نوجوانان به دسترسی به اطلاعات آموزشی است و می تواند با یک کتابخانه خانه بزرگ مقایسه شود. با این حال، عدم وجود استانداردهای سرمقاله اعتبار اینترنت را به عنوان یک منبع اطلاعات محدود می کند و البته نگرانی هایی نیز دارد. والدین ممکن است با توانایی های رایانه و اینترنت کودکان خود احساس برتری یا ناراحتی کنند یا ممکن است این نکته را درک نکنند که «رسانه جدید» یکی از اجزای اساسی سواد آموزی جدید است، چیزی که فرزندان آنها باید به صورت روان شناخته شوند.خطرات ذاتی این دنیای "سیمانی" نسبتا کنترل نشده بسیار متفاوت، اما اغلب پنهان هستند. این خطرات باید تشخیص داده شود و والدین عاقل یاد می گیرند چگونه با محافظت از فرزندان خود در محیط زیست محافظت کنند و از منابع زیادی که برای محافظت از کودکان در نظر گرفته شده است ونیز از مزایای غنی در محیط امن استفاده کنند(اوکلین،2009: 24).
شری ترکل در نظریه خود دوم که در کتاب "خود دوم، رایانه و روح انسانی" تشریح شده است، به این مهم اشاره کرده است که مصرف رسانه فقط یک بازی نیست، بلکه تاثیر زیادی بر رشد اجتماعی و زندگی عاطفی و هیجانی بر جای می گذارد. فضای رسانه ای درک از خود را تغییر می دهد4(ترکل، 2005،33). بر اساس این نظریه، بازیگران واقعیت های جهان را زیر سوال می برند (همان،36).
ترلو در نظریه پنجره جوهری خود بر این نکته تاکید دارد که تمرکز بر جنبه های مهم مصرف رسانه، ارتباطات میان فردی موثر که شامل ادراک و گشودگی است را تضعیف می کند. پنجره جوهری دو بعد اصلی را آشکار می کند که از طریق آن ما به روشنی خود را برای دیگران مفهوم می بخشیم و آن را سازماندهی می کنیم؛ یعنی آن جنبه از رفتار و شیوه ای که از آن آگاهی داریم و آن جنبه از رفتار که برای دیگران آشکار است. ترلو اشاره دارد به این معنا که پنجره جوهری برای ما یادآورتصمیماتی سخت درباره خودگشودگی در بازی های آن لاین یا آف لاین است (ترلو،1389: 17).
برندا دانت در کتاب جامعه سایبری در تشریح نظریه ماسک های هویتی، ضمن بررسی مسئله جنسیت، بازی و اجرا در اینترنت، از متن به عنوان ماسک یاد می کند و تحلیل خود را بر این اساس ارایه می دهد. او به این نکته اشاره می کند که اینترنت، فرصتی را در اختیار بازیگران قرار می دهد تا بتواند هیجانات خود را به صورت متنوع بروز دهند. بر اساس این نظریه، در بازی اینترنتی این فرصت فراهم می شود تا افراد بتوانند براحتی با جنس مخالف و به جای جنس مخالف خود بازی کنند. این افراد درصدند تا به عنوان منبعی برای لذت یا شیوه تجربه ای جدید در روابط جنسی از آن بهره گیرند. دانت معتقد است که فرهنگ مجازی، شبیه سازی شده ای از تصاویر است که لزوما واقعیت فیزیکی نیست6(دانت،2011: 44).
در این نوشتار برای تبیین مصرف رسانه بر هویت دینی و ارزش های خانوادگی افزون بر نظریه کاستلز و نظریه های گیدنز و استوارت هال و پیتر برگر، از نظریه خود دوم شری "ترکل"، نظریه پنجره جوهری "ترلو" و نظریه ماسک های هویتی "برندا دانت " استفاده شده است. همچنین، با توجه به اهمیتی که اینترنت و ماهواره بهعنوان جدیدترین فناوریهای رسانهای و اطلاعاتی در تبیین تغییرات اجتماعی دارند، با در نظر داشتن نظریههای فوق به بررسی تأثیر آنها بر ارزش های خانواده پرداخته میشود. دلیل انتخاب این دو متغیر بیش از هر چیز ویژگیهای خاص هر یک از این رسانههاست. اینترنت دارای خاصیت برقراری ارتباط دوطرفه است (در محیطهای تعاملی مثل چت)، درحالیکه در مورد ماهواره، ماهیت ارتباط اساساً یکسویه می باشد.
در مورد رابطه ارزش های دینی و ارزش های خانواده نیز دیدگاههای متعددی مطرح شده است. آلپر[18]یکی از کارکردهای دین ازنظر دورکیم را نقش آن در پایداری هنجارها و ارزش ها بیان میکند (کوزر، 1377: 200). ازنظر بروان (1997) نیز در بیشتر جوامع ضمانتهای قانونی رسمی، منبع اولیه کنترل اجتماعی نیستند، بلکه شعایر دینی در جهت حفظ ساختار اعتقادی، ارزش ها و هنجارهای جامعه عمل میکنند. همچنین، نیاز به انسجام اجتماعی و ثبات، نیروی راهبرنده در پشت اکثر نهادها ازجمله نهاد دین است (مهدوی و رحمانی، 1387: 13). بهزعم برگر و لاکمن (1967) نیز دینداری بهعنوان نمود بیرونی اعتقاد و پایبندی دینی از اساسیترین چارچوبهای ارزشی و هنجاری جامعه است و متأثر از آن خانواده از طریق فرایندهای مشروع، عینیتبخشیدن و نهادمند کردن ارزش ها و هنجارها، جامعه سالم را با تمام عناصر سازندهاش بازتولید میکند (حاجیزاده و همکاران، 1389: 25). روکیج (1385) با تأکید بر اینکه ارزش های هر یک از نهادهای اجتماعی میتوانند با یکدیگر همپوشانی داشته باشند، بر رابطه ارزشی دو نهاد دین و خانواده تأکید دارد. بهزعم وی با یک طبقهبندی نظاممند میتوان ارزش های انسانی را به دو دسته ارزش های نهادی و ارزش های فردی تقسیم کرد. همه ارزش های انسانی، محصولی اجتماعی هستند که نسل به نسل از طریق یک یا چند نهاد به آیندگان منتقلشدهاند. ارزش هایی که یک نهاد در آنها تخصص دارد، لزوماً بهطور کامل با ارزش های دیگر نهادها تفاوت ندارند. ممکن است در این نهادها، ارزش های معینی همپوشانی کنند و ارزش های مشترکی داشته باشند و درنتیجه ارزش های یکدیگر را تقویت کنند که نمونه آن را در دو نهاد خانواده و مذهب میتوان دید. این نهادها بهاندازهای که باهم همپوشانی نداشته باشند، رقیب هم خواهند بود که نمونه آن را میتوان در نهادهای مذهبی و نهادهای سکولار در درون جامعه دید (روکیج، 1385: 27).
چنین بحثهایی از دل اقتضائات و ضرورتهای قابل درکی بیرون آمده که نتیجه نقشی است که دین و نظامهای دینی در تحولات اجتماعی بهطور اعم و تحولات ارزشی بهطور اخص داشتهاند. این موضوع در مطالعه جامعه ایرانی اهمیت دوچندانی مییابد، زیرا که دین همواره از مهمترین عوامل تغییر و دگرگونی و یا ثبات و همبستگی در جامعه ایرانی بوده و متأثر از همین نقش بیبدیل است که در مورد رابطه دینداری و ارزش های خانواده در جامعه ایرانی میتوان به نظریه الگوی ایرانی- اسلامی خانواده اشاره کرد. این الگو در غالب گفتمان تمدن ایرانی- اسلامی و همچنین سبک زندگی ایرانی- اسلامی معرفیشده است. طبق این رویکرد، یکی از ویژگیهای خانواده در ایران تأثیرپذیری از ارزش های مذهبی است و در همین راستا توجه به خانواده مبتنی بر ارزش های دینی راهگشا می باشد. این الگو مدعی است که با عنایت به آموزههای دینی و توجه همزمان به مقتضیات خانواده در ابعاد اجتماعی و فرهنگی ایران، میتوان به خانوادهای سالم و اخلاقی و ارزشمدار دست یافت (صادقی و عرفانمنش، 1391: 23-22). مروجین این الگو معتقدند با توجه به وجود مشکلاتی که بخش اعظم آن ناشی از تهاجم فرهنگی و رسانهای تمدن غربی است و خطر نفوذ این ارزش ها و هنجارها در لایههای فرهنگی و ارزشی جامعه وجود دارد، لازم است تا ضمن مقابله با ابعاد تهدیدکننده هنجارها و ارزش های موجود در گفتمان غربی، به بازسازی سبک زندگی ایرانی اسلامی اقدام کرد (همان، 35-34). به توجه به این مبانی نظری و پیشینه پژوهشهای مرور شده میتوان مدل نظری پژوهش حاضر را بهصورت زیر ترسیم کرد. در این مدل، مصرف رسانه میتواند هم بهصورت مستقیم و هم بهصورت غیرمستقیم از طریق دینداری بر ارزش های خانواده تأثیر بگذارد.
مصرف و نوع استفاده از ماهواره
|
دینداری |
ارزشهای خانوادگی |
|
مصرف و نوع استفاده از ینترنت |
متغیرهای جمعیت شناختی |
|
|
|
|
|
مدل نظری پژوهش
فرضیههای پژوهش
- بین نوع و میزان استفاده از اینترنت و ماهواره و میزان دینداری رابطه وجود دارد.
- بین نوع استفاده از اینترنت و میزان پایبندی به ارزش های خانواده رابطه وجود دارد.
- بین نوع استفاده از ماهواره و میزان پایبندی به ارزش های خانواده رابطه وجود دارد.
- بین مصرف اینترنت و پایبندی به ارزش های خانواده رابطه وجود دارد.
- بین مصرف ماهواره و پایبندی به ارزش های خانواده رابطه وجود دارد.
- بین متغیرهای جمعیت شناختی و میزان پایبندی به ارزش های خانواده رابطه وجود دارد.
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش بکار رفته در مطالعه حاضر، روش پیمایشی مقطعی توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری دادهها از ابزار پرسشنامه با گویه های بسته استفاده شده است. واحد تحلیل، واحدی است که اطلاعات از آن گردآوری میشو؛ واحدی که خصوصیات آن را توصیف میکنیم. این واحد در پژوهش حاضر فرد میباشد، زیرا دادههای از تکتک افراد گردآوری شده است. واحد مشاهده نیز پاسخگویان اصفهانی میباشند. جمعیت آماری شامل شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان[19] میباشد که بنا بر سرشماری سال 1390 حدود 1420158 نفر گزارششده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 687 نفر برآورد شد که برای اطمینان بیشتر، تعداد 800 نفر بهعنوان نمونه انتخاب گردیدند. نمونهگیری نیز بهصورت خوشهای چندمرحلهای انجامشده است. بدین ترتیب که اصفهان به 15 منطقه شهرداری تقسیم و سپس متناسب با حجم جمعیت هر یک از مناطق انتخابی، تعداد پرسشنامه ها مشخصشده است. لذا خوشه اول، مناطق شهرداری اصفهان بوده است. در داخل خوشههای انتخابشده (مناطق)، خوشههای دیگری (بلوکها) انتخاب و در مرحله بعدی تعداد پرسشنامهها به تعداد بلوکهای واقع در هر منطقه تقسیم و یک خانه در هر بلوک بهصورت تصادفی ساده انتخاب و سپس سایر منازل واقع در آن بلوک به روش سیستماتیک با تعیین عدد فاصله انتخاب و نمونهگیری در هر منزل بهصورت تصادفی ساده از یکی از افراد بالای 18 سال در آن منزل به انجام رسید. بنابراین نمونهگیری در این پژوهش حالت سه مرحلهای بوده است.
جدولحجمنمونهبهتفکیکمناطقپانزدهگانه
منطقه |
یک |
دو |
سه |
چهار |
پنج |
شش |
هفت |
هشت |
نه |
ده |
یازده |
دوازده |
سیزده |
چهارده |
پانزده |
مجموع |
حجم نمونه |
33 |
33 |
44 |
39 |
44 |
62 |
42 |
47 |
32 |
65 |
44 |
44 |
44 |
55 |
44 |
800 |
اندازهگیری متغیرها
ارزش های خانواده[20]: ارزش های خانواده، ارزش های فرهنگی و سنتی مرتبط با ساختار، کارکردها، نقشها، باورها، نگرشها و ایدههای خانواده میباشد که از نسلی به نسل دیگر از طریق خانوادهها انتقال مییابد (پاناسنکو، 2013). برای سنجش این متغیر، از 10 گویه در مورد احترام به بزرگترها، علاقه به حجاب و پوشش، نوع روابط اعضای خانواده باهم و با دیگران، پایبندی به اخلاقیات و ... بر اساس طیف لیکرت استفاده شده است. این گویه ها حاصل مبانی نظری و مأخوذ از نظریه باکاک و تیموتی(درویشی؛ 1395 ؛78 و خزایی ؛1394 ؛64) و همچنین تحقیقات و پیمایشهای مربوط به ارزش های خانوادگی و جوانان(سازمان ملی جوانان 1386 و ...) میباشد.
دینداری[21]: دینداری یا تدین عبارت است از التزام افراد به دین مورد قبول خویش. این التزام در مجموعهای از اعتقادات، احساسات و اعمال فردی و جمعی که حول خداوند (امر قدسی) و رابطه ایمانی با او دور میزند، سامان مییابد (طالبان، 1380). متغیر دینداری با توجه به مطالعات خدایاریفرد و همکاران (1390) با 32 گویه و در سه بعد باور (6 گویه)، عواطف دینی (9 گویه) و التزام و عمل به وظایف دینی (17 گویه) و با استفاده از طیف لیکرت مورد سنجش قرارگرفته است.
مصرف رسانه[22]: مصرف رسانهها مجموع اطلاعات و سرگرمیهای رسانهای یک فرد و یا گروه است که شامل فعالیتهایی چون: تعامل با رسانههای جدید، خواندن کتابها و مجلات، تماشای تلویزیون و فیلم، گوش دادن به رادیو و غیره میشود (لوییس، 2002). منظور از مصرف رسانه در پژوهش حاضر، اینترنت و ماهواره و نحوه کاربری آن میباشد که برای سنجش مصرف اینترن،ت مدت زمان استفاده از اینترنت در شبانهروز و همچنین نوع استفاده (خبری، اجتماعی، علمی، تفریحی و ...) مدنظر قرارگرفته است. سنجش مصرف ماهواره نیز با توجه به دو بعد مدت زمان استفاده از ماهواره در شبانهروز و همچنین نوع استفاده (فیلم و سریال فارسی و غیرفارسیزبان، برنامه مستند، گفتگوی تلویزیونی، اخبار و ...) صورت گرفته است.
متغیرهای سنجش ارزش های خانوادگی و آماره آنها
|
صمیمیت |
دینداری |
اعتماد |
تقسیمکار |
پذیرش اقتدار پدر |
برابری |
میانگین |
52/3 |
50/2 |
72/3 |
10/3 |
10/1 |
62/2 |
انحراف از میانگین |
46/0 |
26/0 |
43/0 |
57/0 |
57/0 |
21/0 |
میانه |
05/3 |
05/2 |
05/3 |
22/3 |
14/1 |
2 |
مد |
05/3 |
57/2 |
05/3 |
11/3 |
71/3 |
09/2 |
انحراف معیار |
90/0 |
22/0 |
90/3 |
22/0 |
21/0 |
54/0 |
واریانس |
73/0 |
62/0 |
73/0 |
93/0 |
23/0 |
27/0 |
اعتبار و پایایی مقیاسها
اعتبار مقیاسهای مورد استفاده در پژوهش از طریق اعتبار محتوا ارزیابی شد که صحت و ربط منطقی گویهها با شاخصها از سوی متخصصان این حوزه مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین پایایی مقیاس اندازهگیری از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج آن به این صورت بود: ارزش های خانواده 82/0، مصرف رسانه 88/0، دینداری 95/0 (باورهای دینی 78/0؛ عواطف دینی 88/0؛ و عمل به وظایف دینی 95/0).
یافتههای پژوهش
سیمای توصیفی نمونه تحقیق نشان میدهد که 5/47 درصد پاسخگویان زن و 5/52 درصد مرد هستند. ازلحاظ جنسیت، 6/48 درصد پاسخگویان مجرد، 4/51 درصد متأهل هستند. پاسخگویان دارای مشاغل آزاد 4/31 درصد و افراد شاغل به تحصیل 9/26 درصد میباشند. به لحاظ میزان تحصیلات بیشترین فراوانی مربوط به پاسخگویانی است که دارای مدرک کارشناسی (33 درصد) و سپس دیپلم (9/39 درصد) هستند.
نتایج آمارهای توصیفی این گویهها و میانگین شاخص ترکیبی نشان میدهد که بیشتر پاسخگویان به ارزش های مطرحشده در مورد خانواده پایبند هستند. با اینحال این مطلب در مورد گویه آرایش خانمها و مدگرایی صادق نیست. میانگین توزیع پاسخگویان نشان میدهد که پایبندی ارزشی در مورد این دو گویه در حد متوسط است. شواهد در مورد مدگرایی نیز گویای آن است که بهاندازه سایر گویهها در این مورد اجماع و توافق بین پاسخگویان وجود ندارد؛ به صورتی که فراوانی پاسخگویان در سه سطح موافق، مخالف و بینابین تقریباً بهطور مساوی توزیع شده است.
جدول 1: توزیع نمونه آماری برحسب ارزش های خانواده
|
گویه ها |
موافقم |
بینابین |
مخالفم |
میانگین |
خانوادهام به حجاب و پوشش اسلامی پایبندند |
1/77 |
7/22 |
5/2 |
74/2 |
|
در خانواده ما، احترام به یکدیگر بهویژه به بزرگترها همیشه وجود داشته است |
3/80 |
5/19 |
2/0 |
8/2 |
|
آرایش کردن در زنان خانواده ما عادی است |
7/28 |
9/30 |
39 |
1.8 |
|
اعضای خانواده ما خیلی مد روز استفاده میکنند |
8/31 |
2/34 |
9/33 |
1.8 |
|
در خانواده به همدیگر اعتماد کامل وجود دارد |
3/64 |
7/21 |
14 |
58/2 |
|
آرامش روانی مناسبی در خانواده ما وجود دارد. |
8/71 |
2/20 |
78 |
7/2 |
|
خانواده من با محتوای پیامهای اخلاقی تلویزیون ملی، مدرسه و دانشگاه موافق هستند. |
4/58 |
4/31 |
2/10 |
45/2 |
|
داشتن دوستدختر یا دوستپسر برای خانواده من قابلپذیرش نیست |
9/57 |
4/28 |
7/13 |
44/2 |
|
شرکت در عروسیها و مجالس رقص مختلط در خانواده ما مخالفی ندارند. |
1/51 |
7/28 |
2/20 |
34/2 |
|
شاخص کل |
6/58 |
4/41 |
2 |
27/2 |
|
نتایج بهدستآمده در مورد میزان مصرف رسانه نشان میدهد بیشترین میزان مصرف اینترنت در میان پاسخگویان بین 2 تا 4 ساعت بوده است (7/33 درصد) و پسازآن در حدود 3/32 درصد پاسخگویان تا 2 ساعت از اینترنت استفاده کردهاند، درحالیکه میزان مصرف بیش از 4 ساعت در میان پاسخگویان بسیار کم و تنها 2/12 درصد گزارششده است. همچنین، 8/19 درصد نیز اذعان داشتهاند که اصلاً از اینترنت استفاده نمیکنند.
بر اساس نتایج بهدستآمده، میزان مصرف ماهواره با توجه به نتایج حاصل از اینترنت بیشتر است؛ بهطوریکه 2/83 درصد پاسخگویان از ماهواره استفاده میکنند و 5/39 درصد از آنان تا حداقل 5 ساعت ماهواره تماشا میکنند.
توصیف نتایج متغیر دینداری نشان میدهد که بیش از 71 درصد پاسخگویان به میزان زیادی در بعد باور، عواطف دینی و التزام دیندار هستند.
افرادی که دارای تحصیلات کمتر از دیپلم هستند نسبت به کسانی که تحصیلات دیپلم و کارشناسی دارند، میزان پایبندی ارزشی بیشتری دارند، ولی تفاوت آنها باکسانی که تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر دارند، معنیدار نیست. تفاوت معنیداری بین سه گروه متأهل، مجرد و مطلقه در مورد پایبندی به ارزش های خانواده وجود دارد. همچنین، نتایج نشان میدهد تفاوت معنیداری بین گروههای مختلف درآمدی و پایبندی به ارزش های خانواده مشاهده میشود؛ بهطوریکه خانوادههای پردرآمد پایبندی کمتری به ارزش های خانواده دارند و برعکس. در مورد تحصیلات نیز تفاوت معنیداری بین پاسخگویان دارای مدارک تحصیلی زیر دیپلم، دیپلم، کارشناسی، کارشناسی ارشد و بالاتر وجود دارد و بالاترین میزان پایبندی به ارزش های خانواده در میان افرادی مشاهده میشود که تحصیلات زیر دیپلم دارند و کمترین میزان پایبندی در میان پاسخگویان دارای تحصیلات کارشناسی میباشد. در مورد مشاغل نیز تفاوت معنیداری بین گروههای شغلی دانشجویان، کارمندان، مشاغل آزاد، خانهدار، بیکاران و بازنشستهها مشاهده میشود. در این مورد کمترین میزان پایبندی به ارزش های خانواده در میان بیکاران و دانشجویان و بیشترین میزان پایبندی در میان بازنشستهها وزنان خانهدار مشاهده میشود. به لحاظ جنسیت نیز نتایج نشان میدهد که پایبندی مردان به ارزش های خانواده بیشتر از زنان میباشد و تفاوت بین آنها معنیدار است. بین سن و پایبندی به ارزش های خانواده نیز همبستگی مثبت معنیداری مشاهده شد؛ بهطوریکه با افزایش سن، پایبندی به ارزش های خانواده بیشتر میشود.
نتایج حاصل از آزمون مقایسه میانگینها نشاندهنده وجود تفاوت معنیدار بین مصرفکنندگان و عدم مصرفکنندگان رسانه با دینداری و پایبندی به ارزش های خانواده است؛ چنان که کسانی که از اینترنت و ماهواره استفاده نمیکنند نسبت به کسانی که از آن استفاده میکنند پایبندی بیشتری به دین دارند. نتایج بهدستآمده از آزمون رابطه دینداری و مصرف ماهواره نیز بر تفاوت معنیدار میزان دینداری با توجه به استفاده یا عدم استفاده از ماهواره اشاره دارد. همچنین یافتهها حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین مصرفکنندگان رسانه و کسانی که از رسانهها استفاده نمیکنند به لحاظ پایبندی به ارزش های خانواده وجود دارد. کسانی که از رسانه استفاده نمیکنند میانگین پایبندی به ارزش های خانواده در آنها بیشتر از کسانی است که از آنها استفاده میکنند (اینترنت 2/4 در مقایسه با 6/3 و ماهواره 1/4 در مقایسه با 5/3).
جدول 2: رابطه استفاده یا عدم استفاده از اینترنت و ماهواره با دینداری و ارزش های خانواده
متغیرها |
ابعاد |
میانگین |
آزمون T |
سطح معناداری |
|
دینداری |
اینترنت |
استفاده میکند |
6/3 |
05/4- |
000/0 |
استفاده نمیکند |
8/3 |
||||
ماهواره |
استفاده میکند |
5/3 |
1/3- |
000/0 |
|
استفاده نمیکند |
8/3 |
||||
ارزش های خانواده |
اینترنت |
استفاده میکند |
8/3 |
51/8- |
000/0 |
استفاده نمیکند |
2/3 |
||||
ماهواره |
استفاده میکند |
6/3 |
67/8- |
000/0 |
|
استفاده نمیکند |
8/3 |
نتایج آزمونهای تحلیلی در مورد رابطه بین نوع استفاده از اینترنت و ارزش های خانواده حاکی از معناداری بین آنهاست (بهاستثنای استفاده از سایتهای ثبت نامی). همچنین یافتهها نشان میدهد که رابطه مثبتی بین استفاده از سایتهای خبری و سایتهای علمی با دینداری و ارزش های خانواده وجود دارد، درحالیکه رابطه معکوسی بین استفاده از شبکههای اجتماعی و سایتهای تفریحی، سرگرمی با دینداری و ارزش های خانواده مشاهده میشود. در مورد همبستگی بین نوع استفاده از ماهواره و دینداری نتایج جدول زیر نشان میدهد تنها رابطه تماشای سریالها و فیلمهای فارسیزبان و استفاده از شبکههای مخصوص بزرگسالان با دینداری معنیدار (البته بهصورت معکوس) است و در سایر موارد روابط معناداری مشاهده نمیشود. در مورد همبستگی بین نوع استفاده از ماهواره و ارزش های خانواده بهجز استفاده از شبکههای خبری و شبکههای بزرگسالان در سایر موارد ضرایب بهدستآمده گویای همبستگی معنیدار بین نوع استفاده و پایبندی به ارزش های خانواده است.
جدول 3: وزنهای خالص و ناخالص متغیرهای مستقل در معادله رگرسیونی ارزش های خانواده
متغیرهای مستقل |
متغیر وابسته |
ضرایب غیراستاندارد |
ضرایب استاندارد |
t |
معناداری |
ضریب تعیین تعدیلشده |
|
b |
خطای استاندارد |
β |
|||||
عدد ثابت |
ارزش های خانواده |
2.62 |
711/0 |
|
68/3 |
000/0 |
41/0 |
اینترنت |
331/0- |
02/0 |
419/0- |
55/16- |
000/0 |
||
ماهواره |
141/0- |
021/0 |
205/0- |
71/6- |
000/0 |
||
دینداری |
321/0 |
041/0 |
362/0 |
83/7 |
000/0 |
||
عدد ثابت |
دینداری |
11/4 |
054/0 |
|
42/76 |
000/0 |
121/0 |
اینترنت |
035/0- |
026/0 |
064/0- |
35/1- |
0.191 |
||
ماهواره |
161/0- |
028/0 |
322/0- |
75/5- |
000/0 |
در پژوهش حاضر برای مشخص ساختن اثر مصرف رسانه بر دینداری و ارزش های خانواده دو مدل تدوینشده است: در مدل اول، تأثیر مصرف رسانه به بهصورت تفکیکی بین اینترنت و ماهواره و در مدل دوم، مصرف رسانه بهصورت یک شاخص ترکیبی تعریف شده است. ضرایب به دست آمده برای روابط میان متغیرهای مستقل و وابسته در اینجا یافتههای مربوط به معادلات رگرسیونی فوق را تایید میکند. با این تفاوت که در مدل دوم که مصرف رسانه بهعنوان یک شاخص ترکیبی تعریفشده، رابطه معنیداری با میزان دینداری نشان میدهد. همچنین ضریب مسیر به دستآمده در مورد رابطه دینداری و ارزش های خانواده در مدل دوم (302/0-) نسبت به مدل اول (385/0-) اندکی کاهش یافته است. با اینحال مدل دوم واریانس بیشتری از ارزش های خانواده را نسبت به مدل اول تبیین کرده است و درمجموع نسبت به مدل اول قدرت تبیینی بیشتری دارد.
برای رسم مدل نهایی، از رویکرد یک مرحله ای استفاده گردید. در بخش اندازه گیری- همچنان که از مدل برمیآید- بیشتر معرف های متغیرهای مکنون به طور نسبتاً مناسب روی آنها بار شده و البته متغیرهایی که بار گویۀ پایینی داشته از معادله خارج شده اند. بخش ساختاری مدل نیز حاکی از آن است که تمامی مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل تایید شده است. بالاترین تأثیر را اینترنت بر ارزش های خانواده با ضریب (4/0-) داشته است. تنها متغیر دینداری بر ارزش های خانواده اثر مثبت(27/0) داشته است و سایر مسیرهای مدل اثر منفی داشته است. شاخص های مدل، آزمون نیکویی برازش ساختار نظری مطرح شده با داده های مشاهده شده و اعتبار سازه ای وسیلۀ اندازه گیری مورد بحث را نشان می دهد .اغلب شاخص های تطبیقی مدل نیز مقادیر بالاتر از 90/0 را نشان می دهند که به معنای توان مدل از فاصله گرفتن ازیک مدل استقلال و نزدیک شدن به یک مدل اشباع شده برمبنای معیارهای تعریف شده برای آنهاست. ازآنجا که معیارهای89/ 0=GFI ، 92/0=TLIو91/0 IFI=نزدیک به یک می باشند، حاکی از برازش زیاد مدل و معیار 07/0 =RMSEA، حاکی از عملکرد ضعیف باقیمانده ها در مدل است. (البته از آنجا که آمارۀ ²χ کاملا تحت تأثیر حجم نمونۀ مورد مطالعه می باشد و حجم نمونه در این تحقیق زیاد است، معناداری یا عدم معناداری ²χ ملاک مناسبی برای قضاوت در مورد مدل نمی باشد).
جدول 4: شاخصهای برازش کلی مدل معادلات ساختاری
DF |
P |
Chi-square |
AGFI |
RMSEA |
GFI |
IFI |
NFI |
TLI |
CMIN/DF |
73 |
000/0 |
54/430 |
88/0 |
07/0 |
92/0 |
91/0 |
9/0 |
92/0 |
9/3 |
بحث و نتیجهگیری
انسان امروزی در سیالیت زمان و مکان تجربیات زیستی متعددی دارد و ذهن را بیخانمان میسازد. در چنین اوضاعی فرد دیگر نمیتواند به ارزش ها و نظام نمادین معینی در تمام عمر خود وفادار بماند (برگر و دیگران، 1381: 78). این امر بیش از هر چیز، نتیجه جهانگستری جامعه ارتباطی و اطلاعاتی است، زیرا که این نظم نوین اجتماعی اذهان را در معرض ارزش های متفاوتی قرار میدهد. فنّاوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی نهتنها قواعد و قوانین حاکم بر ارتباط و تعامل میان انسانها، بلکه ارزش ها و ایستارهای ما را نیز تغییر دادهاند (دوران، 1389: 159). جابجاییهایی که در نظامهای ارزشی اتفاق میافتد، همه عناصر اجتماعی ازجمله نهادها را نیز دستخوش دگرگونی میکند و در این میان همانطور که پژوهشهای متعدد نشان میدهد (افروز، 1386؛ نصیری، 1386؛ حسین، 1391؛ زاهدی و خضرنژاد، 1392؛ لبیبی، 1392) خانواده بهعنوان حلقه اصلی جوامع و سنگر پاسداری از فرهنگ و ارزش ها نیز از این بیثباتی نظام ارزشی مصون نمانده است. افزایش استفاده از رسانههایی نظیر اینترنت و ماهواره در خانواده علاوه بر کاهش ارتباطات عاطفی، تأثیر مهم و عمدهای بر افکار، عقاید، نگرشها و ارزش های افراد خانواده داشته است. از سوی دیگر، با چندگانه شدن زیست جهانهای اجتماعی، وظیفه قدیمی دین بهطورجدی تهدید میشود (برگر و همکاران، 78). تا پیش از دوره مدرن، دین بهعنوان مهمترین نهادی بود که بیش از هر چیز باکار ویژه خود در ایجاد و حفظ نظام ارزشی جامعه شناخته میشد و آنطور که کنت میگوید: " دین اصل وحدتبخش و سنگ بنای سامان اجتماعی و یکی از مؤلفههای اجماع اجتماعی بود" (هاشمیان فر و همکاران، 1392: 57)، اما با توسعه فنّاوری نوین و ظهور جامعه اطلاعاتی، نهاد دین نیز با هجمه فرهنگی که رسانهها بر جوامع وارد میآورند آسیبپذیرتر از همیشه شده است. باوجوداین، همانطور که پژوهشهای گوناگون نشان میدهد، دین هنوز هم یکی از مهمترین عناصر حمایتی در برابر آسیبهایی است که هر نظام اجتماعی با آن مواجه است. به عبارت دیگر، یکی از مهمترین مؤلفههایی است که بهعنوان عامل مؤثر در فرایندهای اجتماعی نقشآفرینی مثبت دارد.
با این توضیحات، سه متغیر اصلی در پژوهش حاضر یعنی ارزش های خانواده، دینداری و مصرف رسانه مشخص میشود. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف رسانه و دینداری بر ارزش های خانواده است و با این پیشفرض آغاز میشود که مصرف رسانه و میزان دینداری در عین تأثیرگذاری بر ارزش های خانواده در یک ارتباط دوسویه با یکدیگر قرار دارد. این مسئلهای غریب و دور از ذهن نیست، چراکه آنچه رسانهها به نمایش میگذارند هم برگرفته از فرهنگ جامعه است و هم تأثیرگذار بر آن. رسانهها و دین به دلیل نقششان در آفرینش معنا، از وجه مشترک بسیار زیادی برخوردارند و بهنوعی درهمتنیدهاند (جعفری، 1388: 31)، اما آنچه بیشتر نمایان است تأثیری است که رسانه بر دین دارد؛ چنان که هوور[23] معتقد است رسانهها برای افراد، نمادها، افکار و محتوایی معنوی و مذهبی فراهم میکنند تا آنها خودشان را فردی مذهبی ببینند. بنابراین رسانه میتواند بر میزان مذهبی بودن ما تأثیر بگذارد (سیفیدیوکلائی، 1388: 4). در این مقاله، بررسی میزان پایبندی به ارزش های خانواده، تأثیر دین بهعنوان یکنهاد پیشامدرن و رسانه بهعنوان نهادی مدرن بر پایبندی به ارزش های خانواده و تأثیر رسانه بر میزان دینداری مدنظر است.
بر طبق نتایج پژوهش، میزان دینداری پاسخگویان در هر سه بعد عواطف، التزام و باور زیاد است، اما در مورد متغیر مستقل یعنی مصرف رسانه نتایج حاکی از درصد پایین مصرف رسانه در میان پاسخگویان است؛ به صورتی که هم در مورد ماهواره و هم اینترنت بیش از 50 درصد پاسخگویان کمتر از 2 ساعت از آنها استفاده کردهاند. همچنین، یافتهها بر میزان نسبتاً زیاد پایبندی به ارزش های خانواده (در ابعاد عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و ...) دلالت دارد؛ به صورتی که بیشتر پاسخگویان در مورد آنها موضعی موافق یا نسبتاً موافق داشتند و تنها درصد ناچیزی از ایشان با این ارزش ها مخالف بودند- البته این مسئله در مورد آرایش خانمها و مدگرایی صادق نیست. از سوی دیگر، میزان پایبندی ارزشی با توجه به متغیرهای زمینهای و جمعیت شناختی پژوهش متفاوت است. یافتهها نشان میدهد در مردان نسبت به زنان، متأهلها نسبت به مجردها و مطلقهها، خانوادههای پردرآمد نسبت به کمدرآمد، افرادی با سطح تحصیلی کمتر از دیپلم نسبت افرادی دارای مدرک دیپلم و کارشناسی، میزان پایبندی به ارزش های خانواده بیشتر است. همچنین، بازنشستهها وزنان خانهدار بیشترین میزان و بیکاران و دانشجویان کمترین میزان پایبندی به ارزش های خانواده را نشان میدهند. علاوه بر این مشخص شد که با افزایش سن میزان پایبندی به ارزش های خانواده بیشتر میشود.
یافتههای حاصل از آزمون فرضیههای تحقیق نشان میدهد که بین مصرف رسانه و میزان دینداری و نیز ارزش های خانواده رابطه معنی داری وجود دارد؛ به طوری که پاسخگویانی که از ارزش های دینی و خانوادگی پایین تری برخوردارند بیشتر سراغ این رسانه ها می روند.
مدل رگرسیونی در مورد تأثیر مصرف رسانه بر دینداری نشان میدهد اگرچه استفاده از اینترنت نمیتواند بر میزان دینداری تأثیر داشته باشد، اما استفاده از ماهواره باعث کاهش میزان دینداری افراد میگردد. در مورد میزان پایبندی به ارزش های خانواده نتایج حاکی از کاهش میزان پایبندی به ارزش های خانواده در صورت افزایش میزان استفاده از ماهواره و اینترنت است و با کاهش میزان استفاده از این رسانهها پایبندی به ارزش های خانواده بیشتر خواهد بود. همچنین، یافتههای پژوهش بر نقش مثبت دینداری بر پایبندی به ارزش های خانواده صحه میگذارد. هر چه میزان دینداری افراد بیشتر باشد، میزان پایبندی ارزشی آنها بیشتر و هر چه میزان دینداری کمتر باشد پایبندی ارزشی هم کمتر خواهد بود.
درنهایت آزمون مدل پژوهشی نشان میدهد که روابطی که بین میزان مصرف رسانه، میزان دینداری و میزان پایبندی به ارزش های خانواده فرض گرفته شده، بهصورت تجربی منطقی و معنیدار است. آنچه از این نتایج استنباط میگردد این است که در قالب رویکردهای نظری همچون کاشت، نظریه تزریقی و ... میتوان تأثیرگذاری رسانه در عرصههای زندگی اجتماعی را نشان داد؛ چنان که نتایج حاصل به تطبیق و عملیاتی شدن آنها در جامعه ایرانی اشاره دارد.
میتوان از نزدیکی یافتههای این پژوهش با پژوهشهای سطانیفر و ملکیان (1389) و ذوالقدر و قاسمزاده (1391) که تأثیر منفی استفاده از ماهواره بر ارزش ها و کارکرد خانواده را نشان میدهند، زیهو و هی (2002)، زنجانیزاده و محمدجوادی (1384) و کفاشی (1388 و 1389) که بر تأثیر استفاده از اینترنت بر کارکرد و ارزش های خانواده تأکید دارند، سخن گفت. در مورد رابطه دینداری و مصرف رسانه یافتههای این پژوهش با آنچه کاشانی (1390) در مطالعه خود در مورد تأثیر رسانه در دینگریزی افراد به آن اشاره دارد، همسوست. در مورد رابطه دینداری و ارزش های خانواده همچون لبیبی (1392) که نشان میدهد باورهای دینی و اعتقادات مذهبی بر تحولات ارزشی خانواده تأثیر دارد و نیز حضور کامل ارزش های دینی را در ساختارها و بنمایههای زندگی خانواده میتوان مشاهده کرد، پژوهش حاضر نیز رابطه دینداری و ارزش های خانواده و میزان دینداری زیاد افراد خانواده را تایید میکند.
بر طبق یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت سه حوزه مورد بحث در اینجا یعنی خانواده، دین و رسانه در عمل و حتی در تحلیل نظری درهمتنیده و مرتبطاند؛ به صورتی که تغییرات در هر یک را میتوان با توجه به تغییرات دیگری ردیابی کرد، اما متغیر اصلی در اینجا رسانه است، زیرا که بهواسطه خاصیت گستردگی، تازگی، سرعت و قدرتی که در عرصه اجتماعی دارد توانسته روند کلی تغییرات اجتماعی را مشخص و سازماندهی کند. آنچه در ارتباط رسانه و خانواده و دین لزوم مسئله یابی را مطرح میسازد بهویژه تأثیری است که رسانه در مرحله کانالیزه کردن فرهنگ و ارزش ها دارد. اگرچه پژوهش حاضر نشاندهنده مصرف کم رسانهای است، اما درعینحال تأثیر معنیدار آن بر کاهش پایبندی به ارزش های خانواده بر اهمیت آن تأکید دارد. حال با افزایش میزان مصرف رسانه- که نتیجه ناگزیر توسعه هر چه بیشتر جوامع اطلاعاتی است- این تأثیرگذاری منفی بیشتر خواهد بود. بنابراین بهعنوان یک راهکار پیشگیرانه برای جلوگیری از پیامدهای منفی رسانهها بهتر است به خانوادهها آموزش لازم برای تعامل و نحوه استفاده درست از رسانهها داده شود. بهعنوانمثال، همانطور که نتایج این پژوهش در مورد اینترنت نشان میدهد، شبکههای اجتماعی، سایتهای تفریحی و سرگرمی تأثیر منفی بر دینداری و پایبندی ارزشی افراد دارند. بنابراین لزوم آگاه ساختن خانوادهها و افزایش سواد رسانهای[24] برای مقاومت در برابر ارزش های ناهمساز در تعاملات اینترنتیشان از طریق اینگونه سایتها با آموزشهای درست باید مورد توجه قرار گیرد.
نهاد خانواده در جهان معاصر دچار چالشهای فراوانی شده است که ازجمله آنها میتوان بهنظام تربیتی خانواده اشاره کرد. کاهش اقتدار والدین، کنترل ناپذیری جوانان، تفاوت و یا شکاف نسلی، تغییر نگرش جوانان نسبت به زندگی و گسترش الگوهای تربیتی خارج از نهاد خانواده ازجمله مسائلی است که خانواده امروزی با آن مواجه است.
آسیبشناسی تربیتی خانواده را میتوان در زمینهها و حوزههای آموزش، اقتصاد و فرهنگ مورد بررسی قرار داد:
الف: رسانههای جمعی بهعنوان یکی از اجزای نظام فرهنگی و آموزشی کشور، امروزه رقیب کارکرد تربیتی خانواده و یکی از بزرگترین منابع اطلاعرسانی و آموزشی به شمار میروند. استفاده از فنآوریهای نوین رسانهای به دلیل شتابی که به زندگی میدهند و شرایطی که برای شیوه ارتباط نوجوانان ایجاد میکنند، آثار عمیقی در روابط خانوادگی و اجتماعی افراد دارند. رسانههای جمعی باید ضمن توجه به منابع درون دینی و تعامل خود با کارشناسان دینی حوزه و دانشگاه، پاسخ گوی مطالبات نسل جدید باشند و متناسب با نیازهای آنان برنامهریزی و فعالیت کنند و زمینه را برای نقش بیشتر والدین با فرزندان و گسترش روابط چهره به چهره باز کنند.
ب: نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور که عمدتاً هماهنگ با آموزههای مدرن و وارداتی است، درصورتیکه از استعدادها و ظرفیتهای فکری و بومی جامعه غفلت کند، میتواند موجبات سبک زندگی جدیدی را فراهم سازد که خواسته و ناخواسته نهاد خانواده را به حاشیه رانده و در فرایند تعارض و تضاد بین فرزندان و والدین شکاف بیشتری ایجاد کند. لذا در این زمینه موضوع تعامل و هماهنگی بین نهاد خانواده و نهاد آموزش و پرورش دارای اهمیت است.
ج: نظام اقتصادی، حوزه اقتصادی در جامعه در بحث سیاستگذاری و برنامهریزی و قانونگذاری آن چنانکه باید جهت حمایت از خانواده عمل نمیکند. در خانواده متعادل اسلامی، اشتغال زنان با همه اهمیتی که دارد، در برابر وظایف اصلی آنها بهعنوان مادر و همسر و محور عاطفی خانواده، نقشی فرعی به شمار میرود. نظام اقتصادی باید متناسب با شرایط آنها فرصت شغلی ویژهای را فراهم کند و برای مردان نیز تسهیلاتی را فراهم سازد تا آنان بتوانند بدون اضطراب و نگرانی، اوقات بیشتری را در خانواده و در کنار فرزندان سپری کنند. بنابراین رسانههای جمعی، نهادهای آموزشی، همچنین برنامه ریزان اجتماعی و اقتصادی باید اولاً، والدین را نسبت به اهمیت و نقشی که آنان در خانواده و تربیت فرزندان خود دارند آگاه سازند؛ ثانیاً، در ترویج الگوی تربیت منطقی و در مقابل توجه آنان به آسیبهای ناشی از الگوی تربیتی استبدادی تلاش بیشتری از خود نشان دهند و در نهایت با شیوههای تبلیغی جذاب و منعطفتر فضای عاطفی، عشق و محبت را به خانه و خانواده برگردانند.
آنچه میتواند در جهت رفع محدودیتها و نواقص این پژوهش انجام گیرد، مطالعه رابطه مصرف رسانه، دینداری و ارزش های خانواده بهصورت کیفی و عمیق است. بهعنوانمثال، طبق یافتههای تحقیق حاضر مطلقهها کمترین و متأهلها بیشترین میزان پایبندی ارزشی را نشان میدهند. انجام پژوهشی کیفی بهمنظور مقایسه وضعیت این دو گروه در مواجهه با رسانهها میتواند نشان دهد که چگونه آسیبهای وارد بر خانواده (مثل طلاق) بر کارکرد و ارزش های آن تأثیر میگذارد. همچنین، از آنجا که جوانان و نوجوانان بیشترین استفاده را از رسانهها دارند و در معرض تغییرات شدید نگرشی و ارزشی قرار دارند، چنین اقتضا می کند که مطالعاتی در این زمینه بر روی این افراد متمرکز باشد.
منابع
- احمدزاده کرمانی، روح اله. (1390). بازاندیشی در فرهنگ و رسانه. چاپ اول، تهران: چاپار
- اسلوین، ج. (1380). اینترنت و جامعه. ع، گلیگوری. تهران: نشر کتابدار
- امامجمعهزاده، جواد؛ مرندی، زهره؛ رهبرقاضی، محمودرضا و سعیدی ابواسحقی، لیلا. (1392). "بررسی رابطه مصرف رسانه و سبک زندگی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان".فصلنامه پژوهش ارتباطی. سال بیستم، شماره 2، صص 120- 101.
- برگر، پیتر؛ برگر، بریجیت و کلنر، هانسفرید. (1381). ذهن بی خانمان نوسازی و آگاهی. محمد ساوجی. تهران: نشرنی
- تامپسون، جان. ب. (1380). رسانهها و مدرنیته، نظریه اجتماعی رسانه. مسعود اوحدی، تهران: سروش
- جوادییگانه، محمدرضا؛ کلانتری، عبدالحسین و عزیزی، جلیل. (1388). "رسانهدینی، مخاطب دیندار و رضایت نسبی؛ بررسی رابطه دینداری مخاطبین و برآورده شدن انتظارات دینی رسانهای آنان". رسانه جهانی، سال اول، شماره 7.
- حسنخانی، محمد. (1387). "تعامل و تقابل رسانه و مذهب در خاورمیانه (با تأکید بر ایران)".فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران. دوره اول، شماره 3، صص 233- 215.
- حسین، اکرم. (1391). "تحول ارزش های خانواده در ایران". ماهنامه صدای جمهوری اسلامی ایران، سال دهم، شماره 62، صص 187- 183.
- ذوالقدر و قاسمزاده. (1391). "آسیبشناسی اجتماعی سریالهای شبکههای ماهوارهای بر نگرش مخاطب ایرانی". قابل دسترسی از http://cyber.irib.ir
- رابرتسون، یان. (1377). درآمدی بر جامعه. حسین بهروان. چاپ سوم، تهران: آستان قدس رضوی
- راودراد، اعظم. (1388). "نقش برنامههای دینی و غیردینی تلوزیون در افزایش یا کاهش دینداری". فصلنامه تحقیقات فرهنگی. دوره دوم، شماره 6، صص 77- 49
- روکیج، میلتون. (1385). ماهیت ارزش های انسانی و نظامهای ارزشی. فیروز امیری. رشد آموزش علوم اجتماعی. دوره نهم، صص 27- 20.
- زنجانیزاده، هما و محمدجوادی، علی. (1384). "بررسی تأثیر اینترنت بر ارزش های خانواده در بین دانشآموزان دبیرستانی ناحیه 3 مشهد (در سال 82- 83)". مجله جامعهشناسی ایران. دوره ششم، شماره 2، صص 146- 121.
- سیفیدیوکلائی، معصومه. (1388). "دین و رسانههای غربی: تعامل و تقابل".رسانه جهانی. سال اول، شماره 7، صص 12- 1.
- طالبان، محمدرضا. (1380). "تعهد مذهبی و تعلق سیاسی". نامه پژوهش. سال پنجم، شماره 21-20.
- کاشانی، مجید. (1390). نقش رسانهها بر دینگریزی و دینپذیری در جوامع مختلف. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
- کشتیآرا، نرگس و اکبریان، اکرم. (1389). "یادگیریهای پنهان دانشجویان در تعامل با اینترنت". دو فصلنامه مطالعات برنامه درسی آموزش عالی. سال 1، شماره 2، صص 26- 9.
- کفاشی، مجید. (1388). "بررسی تأثیر اینترنت بر ارزش های خانواده". فصلنامه پژوهش اجتماعی. سال دوم، شماره سوم، صص 76- 55.
- صادقی فسایی، سهیلا و عرفان منش، ایمان. (1392). "تحلیل جامعه شناختی تاثیرات مدرن شدن بر خانواده ایرانی و ضرورت تدوین الگوی ایرانی اسلامی". زن در فرهنگ و هنر . دوره 5 , شماره 1 ; صص 82-61.
- گیدنز، آنتونی و بردسال، کار. (1386). جامعه شناسی. تهران: نشر نی
- لبیبی، محمد مهدی. (1392). "نگرشی نوین به تحول ارزش های خانوادگی در ایران". علوم اجتماعی. شماره 64، صص 37- 32.
- محمدیسیف، معصومه. (1392). "شبکههای ماهوارهای و تغییر در کارکردهای خانواده". رسانه و خانواده، شماره 7.
- مک کویل، دنیس. (1382). درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی. پرویز اجلالی. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها
- موسوى و همکارانش. (1390). "بررسی تأثیر شبکه های مد روی دانشجویان دختر: مطالعه موردی دانشگاه تهران".تحقیقات فرهنگی ایران. پاییز ، 4، 3.
- موسیپور، نعمتالله و درتاج، فریبا. (1387). "ارزشیابی پویانماییهای دینی تلوزیون جمهوری اسلامی ایران".فصلنامه تحقیقات فرهنگی. سال اول، شماره 3، صص 182- 157.
- مهدوی، محمدصادق و رحمانیخلیلی، احسان. (1387). "بررسی تاثیر دینداری بر مشارکت اجتماعی شهروندان تهرانی".پژوهش نامه علوم اجتماعی. سال دوم، شماره 4، صص 28-5.
- نصیری، محمد. (1386). "جهانیشدن و تغییر ارزش های خانواده". پیوند. شماره 330 و 331، صص 32- 30.
- نعیمی، محمدرضا. (1390). "تأثیر تعامل خانواده و ماهواره در بروز پدیده طلاق". مجله تخصصی جامعهشناسی. اول. سال(1). 191 ـ 211.
- Al-ofy, A. (1999). "The Saudi TV and the realization of social attitudes according to the cultural cultivation theory". Bohooth Al-ettisul. 3, 8: 157-190.
- Appadurai, A. (1996). Modernity at Large: Cultural Dimensions of Globalization. University of Minnesota Press
- Gerbner, G. Gross, L. Morgan, M. Signorielli, N. & Shanahan, J. (2002). "Growing up with television: Cultivation process". In J. Bryant & D. Zillman (Eds.), Media effects: Advances in theory and research (pp. 43–67). Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum
- Jacobsen, R. B. & Berry, K.J. et al. (1975). "An empirical test of the generation gap: A comparative interfamily study". Journal of marriage and family, Vol 37, 841-850.
- Panasenko, N. (2013). "Czech and Slovak Family Patterns and Family Values in Historical, Social, and Cultural Context". Journal of Comparative Family Studies, 44 (1): 79–98.
- Sagone, E. & De Caroli, M. E. (2014). "The portrait of values in family: A cross-age study in Sicilian context". Procedia-Social and Behavioral Sciences, N 127, pp 194- 198.
- Schwartz, SH. & Bilsky, W. (1987). "Toward a universal psychological structure of human values". Journal of Personality and Social Psychology, Vol 53, pp 550-562.
- Shamsher, R. & Nayeem, A. M. (2012). "Effect of Satellite Television on the Culture of Bangladesh: The Viewers Perception". European Journal of Business and Management. 4, 9,
- Zaharopoulos, T. (2003). "Perceived Foreign Influence and Television Viewing in Greece". In Michael G. Elasmar (ed), The Impact of International Television A Paradigm Shift. Chapter 4, Lawrence Erlbaum Associates, Inc.