نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد، مدیریت ورزشی، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران (نویسنده مسئول) E-mail: fa.malihe@yahoo.com
2 دانشیار، گروه مدیریت ورزشی، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران
3 استادیار، موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور، تهران، ایران
چکیده
بررسیها نشان میدهند که محققان زیادی در حال مطالعه بر روی بخشهای مختلف صنعت ورزش و ارائۀ پیشنهاداتی برای رشد و توسعه ورزش به عنوان یک صنعت در حوزه سرگرمی میباشند. نتایج تحقیقات نشان داده اشتغالزایی و توسعه اقتصادی، از حداقل دستاوردهای توجه به این حوزه است. بر این اساس، هدف از انجام این تحقیق، شناسایی روابط میان حوزههای صنعت ورزش ایران بود که بهصورت توصیفی- پیمایشی انجام شد. نمونههای تحقیق بر مبنای واریانس جامعه و به نسبت جامعه آماری معادل 263 نفر بودند که از میان گروههای چهارگانه شامل اعضای هیئت علمی، کارشناسان ورزشی، مربیان و قهرمانان، مشخص شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامهای محقق ساخته بود که روایی (84/0=KMO) و پایایی آن معادل (953/0=α) تایید شد (01/0P<). همچنین، از نرمافزار لیزرل برای شناسایی روابط میان عوامل و مدلسازی آن استفاده شد. براساس نتایج، 6 عامل برونزا و 12 عامل درونزا شناسایی و برازش مدل تایید گردید. از یک سو، نفوذ غیرمستقیم دولت بر اقتصاد ورزش، مانع سرمایهگذاری مناسب بخشخصوصی در تولید تجهیزات ورزشی گشته است و از سوی دیگر، رسانه نتوانسته در رسالت خود برای اثرگذاری بر سازمانها، رویداد، گردشگری، تولید کالاها و تجهیزات ورزشی موفقیت چندانی کسب نماید. با این حال، فعالیتهای همگانی و تفریحی بهخوبی تحت تاثیر فعالیتهای فرهنگی مرتبط با ورزش قرار گرفته که نشان از موفقیت نسبی فعالیتها در این حوزه دارد. همچین، بازاریابی در امور مربوط به رویداد اثر، معنیدار و بر خردهفروشی اثر معنیداری ندارد که این نشان از عدم بلوغ کافی در این بخش است. بنابراین، بهبود فرآیندها در این صنعت، مستلزم توجه به روابط میان عوامل مدل است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Identification of the Relationships between the Fields of Iran's Sports Industry
نویسندگان [English]
- Malihe Sadat Aghaee Shahri 1
- Zhale Memari 2
- Mahsa Saadati 3
1 Master degree in Sport Management, Alzahra University, Tehran, Iran
2 Ph.D., Associate Professor in Sport Management, Alzahra University, Tehran, Iran
3 Ph.D., Assistant Professor, National Population Studies and Comprehensive Management Institute, Tehran, Iran
چکیده [English]
Studies show that many researchers are studying on various sectors of the sports industry and suggesting the development of sports as an entertainment industry. Research results show that employment and economic development are the minimum achievements in this area. Accordingly, the purpose of this research was to identify the relations between the areas of sport industry in Iran which was conducted descriptively-survey. The research samples were based on the variance of society and in relation to the statistical society, 263 persons were identified among the four groups including faculty members, sports experts, coaches, and heroes. The validity of the Researcher made questionnaire(KMO = 0.84 and its reliability (α=0.953) was confirmed (P <0.01). LISREL software for modeling was used. The results showed that 6 exogenous factors and 12 endogenous factors in the model confirmed. On the one hand, the government's indirect influence on the sports economy has prevented the private sector from investing in the production of sports equipment. Also, media failed to succeed in its mission of influencing organizations, events, tourism, production of goods and equipment. However, community and recreational activities are well influenced by cultural activities related to sport, which indicates the relative success of activities in this area. Similarly, marketing in event has a significant effect, and does not have a significant effect on retail sales, which indicates that there is insufficient maturity in this section. Therefore, improving processes in this industry requires attention to the relationships between model factors.
کلیدواژهها [English]
- Key words: Sport Industry
- Iran
- Government and Economic
شناسایی روابط میان حوزههای صنعت ورزش ایران
ملیحه سادات آقائی شهری[1]
ژاله معماری[2]
مهسا سعادتی[3]
تاریخ دریافت مقاله: 21/9/1395
تاریخ پذیرش مقاله:29/3/1396
مقدمه
قرن 21 بدون حضور صنعت ورزش غیرقابل تصور است. هرچند ورزش در دهه 90 میلادی، قدرتی خاص و بیش از حد تصور بهدست آورد، ولی هنوز صنعتی جوان است و به طور طبیعی تمامی مشکلات یک صنعت نوپا را به همراه دارد (هان[4]، 2002). حسینی (1386) نیز در این مورد معتقد است ورزش با ویژگیهای خاص خود، اهدافی مشخص دارد که مانند سایر کسب وکارها قابل مشاهده است. در نظر عموم، مشارکت کنندگان در ورزش تنها به دنبال تفریح هستند، لیکن به نظر میرسد زمان آن رسیده که با رفع این تصورات قدیمی و بعضاً نادرست، نسبت به ورزش به عنوان یک صنعت نوپا و پررونق، یک تصور حرفهای ایجاد کنیم (حسینی، 1386).
لی و اشنفدر[5] در سال 2007 بیان نمودهاند که در طول پنجاه سال گذشته، تحقیق پیرامون اقتصاد ورزش، رشد اقتصادی این صنعت را نشان داده است. سوال اساسی ایشان این بوده که صنعت ورزش چیست؟ هر چند تاکنون با تلاشهای فراوانی که توسط پژوهشگران مدیریت ورزشی و کارورزان صنعت ورزش انجام شده است پاسخ روشن و مناسبی به این پرسش داده نشده است، اما طبق نظرات لی و همکارش تعریف صنعت ورزش به وظیفه مهمی برای کارشناسان ورزشی تبدیل شده است (لی و اشنفدر، 2007).
استاتلر[6](2012) اظهار می کند که دولتمردان کشورهای پیشرفته در کنار سایر صنایع، ورزش را به عنوان یک تجارت و صنعت مهم به حساب میآورند؛ به طوری که ورزش در ایالات متحده امریکا صنعتی است که افزون بر140 میلیارد دلار در آن سرمایه گذاری شده است (استاتلر، 2012). با وجود این، در بخش اقتصاد کشوری چون ایران، ورزش همچنان به عنوان یک صنعت شناخته نمیشود ( آذر، 1387) تا جایی که این امر موجب عدم به رسمیت شناختن این صنعت درآمدزا در نظام اقتصادی کشور شده است. به رسمیت شناخته نشدن ورزش به عنوان یک صنعت مجزا، عدم توجه کافی به پتانسیلهای اقتصادی این صنعت را نیز در پی خواهد داشت و این امر موجب کم رنگ شدن و حتی ناشناخته ماندن برخی ابعاد صنعت ورزش میشود که در سایر کشورها سهم عمدهای در تولید درآمد ملی دارند.
بنابه گزارش مرکز آمار ایران، تهیه و اجرای برنامههای اقتصادی و اجتماعی و ارزیابی دقیق آنها مستلزم بهرهگیری از آمارهای دقیق، جامع و بههنگام است. برای آن که آمارهای مورد نظر بتواند تصویری روشن و گویا از ساختارهای اقتصادی ارائه کند و قابلیت مقایسه در سطوح ملی و بینالمللی داشته باشد، ضرورت دارد از تعاریف و مفاهیم و طبقهبندیهای استاندارد پیروی شود (مرکز آمار ایران، 1387). بر همین اساس، در نظام طبقهبندی صنایع ایران، ورزش با وجود پتانسیلهای ایجاد درآمد عمده و با توجه به تاکید بر توسعه درآمدهای غیرنفتی برای کشور و نیز ظرفیت اشتغالزایی آن در طبقهبندی صنایع قرار نگرفته است. لذا بدیهی است که برای برداشتن اولین گامها در این راستا، لازم باشد طرحی کلی از عوامل موثر بر صنعت ورزش ترسیم گردد.
بنا به دلیل فوق، در سالهای اخیر برخی محققان سعی بر ارائه ساختاری نظاممند از صنعت ورزش داشتهاند؛ چنان که پیتز و فیدینگ و میلر[7] (1994) در پژوهشی، صنعت ورزش را با توجه به دو بخش تولیدات و مشتریان بخشبندی کردند. این الگو ارتباط میان واحدهای تولید ورزش را فهرستبندی میکند. علاوه بر آن بهنظر میرسد جدایی بخشهای مختلف صنعت ورزش در این مدل بدان معنی است که شرکتها و سازمانهای ورزشی که در یک بخش گنجانده می شوند با شرکتها و سازمانهای بخش دیگر ارتباطی ندارند.
در تعریفی دیگر، میک[8] (1997) برای توصیف صنعت ورزش در آمریکای شمالی از یک الگوی سه بخشی استفاده کرد. این سه بخش شامل 1- سرگرمیها و تفریحات؛ 2- تولیدات و خدمات ورزشی؛ 3- سازمانهای حمایتی ورزشی بودند. الگوی میک نیز تعریف عملیاتی جامعی از صنعت ورزش ارائه میکند، اما بنیان الگوی او بر اساس مخارج صرف شده در این بخشها بوده و الزامی برای مشخص نمودن تمامی فعالیتهای اقتصادی که شرکتها و سازمانهای ورزشمحور با آن درگیر هستند، نداشته است. چنین ساختاری به روشنی تولیدات و خدمات تعریف شده صنعت ورزش را ترسیم نمیکند، اما میتواند بهعنوان تلاشی برای تعریف و ترسیم صنعت ورزش، مورد توجه قرار گیرد.
بر این اساس و با معرفی مدلهای ارائه شده برای صنعت ورزش به روشنی میتوان دریافت که این مدلها نه تنها نتوانستهاند به طور کامل، تبیین کنندۀ تمامی ابعاد صنعت ورزش باشند، بلکه هریک دارای محدودیتهایی نیز هستند. همچنین، رویکرد نظریهپردازان در ارائه این مدلها رویکردی نظری بوده است.
بنابراین، به نظر میرسد پژوهشی که بتواند یک مدل کمّی از روابط میان عوامل تبیین کننده مدل صنعت ورزش ایران را ارائه کند، قادر به عرضه تصویری کلی و روشنگری از زوایای پنهان آن خواهد بود و انجام آن ضروری و با اهمیت است. بدین ترتیب، تحقیق حاضر بر آن است تا بر اساس نظرات کارشناسان و خبرگان در صنعت ورزش کشور، به ارائه مدلی جامع از این حوزه بپردازد و به سهم خود راه را برای کمک به درک بهتر ساختار فعالیتهای صورت گرفته در صنعت ورزش کشور هموار نماید.
یکی از محققانی که برای نخستین بار اقدام به ارائه تعریفی از صنعت ورزش نمود، مولین[9] (1983) است. وی معتقد است هرگونه فعالیت ورزشی که موجبات افزایش ارزش افزوده کالا و خدمات ورزشی را فراهم کند، جزئی از صنعت ورزش محسوب میشود. در تایید نظر مولین، پیتز و همکاران (1994) نیز همه محصولات، کالاها، خدمات و افراد مرتبط با ورزش را صنعت ورزش میدانند. ایشان معتقدند صنعت ورزش به عنوان بازاری تعریف شده است که در آن تولیدات ارائه شده به خریداران برای ورزش، آمادگی جسمانی، تفریحات یا اوقات فراغت هستند و ممکن است فعالیتها، کالاها، خدمات، مردم، مکان یا دیدگاهها را نیز دربرگیرند (پیتز و همکاران، 1994).
پس از ایشان و در جایی دیگر، پیتز و استاتلر[10] (2007) محققان دیگری بودند که با توجه به تمامی تعاریف ارائه شده از صنعت ورزش، معتقدند در کل صنعت ورزش را میتوان مجموعهای از فعالیتهای مرتبط با تولید و بازاریابی کالاها و خدمات ورزشی محسوب نمود که در ارتقای ارزش افزوده نقش داشته باشند. از نظر ایشان، صنعت ورزش شامل تمام محصولات، کالاها، خدمات، مکانها، مردم و طرحهایی است که به مشتری عرضه میشود.
پیتز و همکاران(1994)، از نخستین محققانی بودند که تلاش کردند صنعت ورزش را با یک الگوی سه بخشی نشان دهند. صنعت ورزش مطابق شکل 1 به سه بخش تقسیم شده است:
بخش تولیدات ورزشی:آن دسته از تولیدات لازم یا مطلوب برای تولیدات یا تحت تاثیر قرار دادن کیفیت عملکرد ورزشی |
بخش توسعه ورزش:آن دسته از تولیدات که به عنوان ابزار ارائه میشوند تا برای توسعه تولیدات ورزشی بکار گرفته شوند |
بخش عملکرد ورزشی:عملکرد ورزشی به معنی خدمات ارائه شده به مشتریان به عنوان ورزشکار یا تماشاگر |
صنعت ورزش: تمام تولیدات ورزشی و مرتبط باآن کالاها ، خدمات، مکانها،مردم،و دیدگاههای قابل ارائه به مشتریان |
بخش بندی صنعت ورزش به تولیدات و انواع مشتریان |
شکل1: الگوی صنعت ورزش، پیتز و همکاران (1994)
پس از آنان، میک نیز سعی کرد مدلی از این صنعت را پیشنهاد دهد. او برای توصیف صنعت ورزش در آمریکای شمالی از یک الگو با سه بخش اصلی مطابق شکل 2 (1997) استفاده کرد و مدلی کاملتر با اجزای بیشتر ارائه نمود:
تحقیق و توسعه |
تهیه و تدارکات |
تولید |
توزیع |
خدمات |
خرده فروشی |
کالاهای نرم |
کالاهای سخت |
تیمهایورزشی حرفهای و غیر حرفه ای |
غیر حرفهای یا آماتور |
حرفهای |
تجزیه و تحلیل بازار |
نمایشگاههای بازرگانی |
رویدادها |
رسانه ها |
حرفهای |
سازمانهای پشتیبان ورزش |
تولیدات ورزشی |
سرگرمیهای ورزشی |
شکل2: الگوی صنعت ورزش، میک (1997)
بر اساس اظهارات فوق و مدل های ارائه شده در بالا، به نظر میرسد در تعریف صنعت ورزش و ارائه مدلهای نظری از سوی نظریه پردازان تلاشهای محدودی صورت گرفته است- شاید اجزای بسیار متنوع و پرشمار این صنعت به ویژه که در هر چهار حوزۀ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی فعالیت دارد، بزرگترین چالش آنان در ارائه چنین مدلی بوده است. در واقع، امروزه میتوان با استفاده از نرمافزارهای مختلفی که در اختیار محققان قرار دارد و بر اساس نظرات خبرگان و دست اندرکاران، از وضعیت موجود این صنعت در کشور مدلی با تمام جزئیات ارائه نمود که بتواند روابط میان عوامل صنعت را نیز مشخص نماید.
پیشینه و ادبیات پژوهش
در اینجا به برخی از مهمترین و مرتبطترین ادبیات مرتبط در زمینه اجزای صنعت ورزش اشاره میشود.
داهان، جاناتان و جاناتان[11] اذعان دارند که دولت نقش موثری در فعالیتهای بازرگانی و خردهفروشی ایفا می کند (داهان، جاناتان و جاناتان ،2015). در همین مورد، پردازی مقدم در سال1386 در کتابش با عنوان "نقش نهادهای دولتی در حمایت از تشکیل و توسعه فعالیتهای بخش بازرگانی" بهطور مفصل به بررسی این رابطه پرداخته است. همچنین، در سند برنامهریزی دولت در مدیریت خرده فروشیها (هوگان و سالیوان[12]،2012) اشاره شده که بخش خردهفروشی، واحد ضروری در توسعه اقتصاد ایرلند بوده و نقشی کلیدی در حیات و رقابتپذیری میان شهرها و کل کشور ایرلند ایفا میکند. آنان معتقدند برنامهریزی برای فرایند مدیریت صحیح بخش خرده فروشی در ایجاد امنیت کسب و کار در این حوزه موثر است(هوگان و سالیوان،2012). بدون شک این حقایق قابل تعمیم در عرصه صنعت ورزش نیز هست.
امروزه در خرده فروشی، فعالیتهای بازاریابی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است و بدون شک بازاریابی، عامل مهمی در توسعه صنعت ورزش به شمار میرود. در همین راستا نیز، پیتز و استاتلر (2007)، صنعت ورزش را مجموعهای از فعالیتهای مرتبط با تولید و بازاریابی کالاها و خدمات ورزشی محسوب نمودند که در ارتقای ارزش افزوده نقش داشته باشند. نائورت و رامفورد[13] (2010) معتقدند سازماندهی و ساختار بازاریابی لیگهای حرفهای آمریکای شمالی بر لیگ برتر انگلستان بر پایه تمرکز بر منابع گوناگون درآمدی از قبیل حق پخشرسانهای، فروش جایگاههای ویژه در ورزشگاه، فروش اجناس ویژه با نشان باشگاه و ارائه خدمات متنوع به هواداران و تماشاگران قرار دارد که موجب جذب حامیان و سرمایه گذاران بزرگ برای آنان می گردد (نائورت و رامفورد،2010). رجبی، سلطان حسینی، رضوی و حسینی (1391) نیز بیان میکنند حمایت مالی ورزشی به عنوان یکی از شیوههای بازاریابی میتواند فروش را افزایش دهد، گرایشها را تغییر دهد، آگاهیها را بالا برد و روابط با مشتریان را دائمی سازد (رجبی، سلطان حسینی، رضوی و حسینی ،1391). هنری نیز معتقد است در اقتصاد مدرن جهانی، شهرهای بزرگ دنیا برای سرمایهگذاری، مسابقات المپیک را به عنوان یک پایگاه اعتباری منحصر به فرد و فرصتی برای بازاریابی محلی ارائه میدهند (هنری، 1390). نیشیو[14] (2016) و اسکاندیزو[15](2017)نیز صرفههای اقتصادی المپیک برای شهر میزبان را تایید می نمایند و معتقدند فایده اقتصادی بالقوه مهم میزبانی یک رویداد ورزشی بزرگ، نقشی کلیدی در جذب علاقه مندی به شهرها را بازی میکند و ورود تعداد زیادی از تماشاگران به شهر میزبان، بخش مسئول برای تحریک فواید اقتصادی است (نیشیو،2016؛ اسکاندیزو، 2017).
بدون تردید، افزایش شبکههای رسانهای مهمترین ابزار توسعه و گسترش ورزش است (حکمتنیا و خوشنویس، 1388). بسیاری از محققان معتقدند میان ورزش و رسانههای گروهی ارتباط نزدیکی وجود دارد. نقش ورزش در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی و بعد تجاری و اقتصادی آن برای رسانههای گروهی موجب به وجود آمدن این ارتباط نزدیک شده است (تجاری، کهندل و خدایاری، 1387). آلونز و سولبرگ[16](2016) نیز ارتباط نزدیک رسانه و ورزش را تایید نمودند. رسانههای گروهی در بیشتر موارد میتوانند موثر باشند، ازجمله: بهبود عملکرد منابع انسانی در ورزش، بهبود تبلیغات، توسعه گردشگری ورزشی و... . ورزشهای حرفهای به چند دلیل به رسانه ها به خصوص تلویزیون نیازمندند:
- لیگها و تیمهای حرفهای بخش عمدهای از درآمد ناشی از توافقنامه هایی که با تلویزیونها امضا شده را به دست میآورند؛
- تلویزیون لذت تماشای رویداد را افزایش میدهد و باعث افزایش میزان محبوبیت آن رشته ورزشی میشود؛
- افزایش صعودی میزان دستمزد بازیکنان؛
- افزایش رشد و مشارکت در ورزش حرفهای (سیدعامری،1391).
یافتههای پژوهش بیونگیون[17] (2014) نیز حاکی از این است که رسانهها در جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی موثر هستند (بیونگیون، 2014). همچنین یافتههای رجبی و همکاران (1391) نشان میدهد رسانهها در جذب سرمایهگذاری بخش خصوصی ورزش قهرمانی بسیار موثر میباشند. از نظر مدیران ارشد شرکتها، میزان و نحوه پوشش رسانهای و همچنین کمیت و کیفیت تماشاگران، باعث رد یا پذیرش سرمایهگذاری شرکتهای خصوصی در ورزش قهرمانی شده است.
سجادی (1387) نیز با توجه به 26 دوره بازیهای المپیک طی قرن بیستم نتیجه گیری کرد که بازیهای المپیک همزمان با پیشرفت صنعت ارتباطات و ساخت وسایل مدرن در سراسر جهان، شهرت بیشتری یافت. به بیان سیدعامری (1391)، با گسترش و پیشرفت سطح اقتصاد و امکانات فنی رسانهای در جهان، روز به روز بر تعداد کانالهای تلویزیونی و رادیویی افزوده میشود که از مهمترین دلایل این امر پیشرفت دانش ماهوارهای و ارتقای ابزارها و فناوریهای دیجیتال است.
نقش رسانههای گروهی در رویداد ورزشی مانند تهیه گزارش از ورزشکاران جهت الگوپذیری سایر افراد جامعه بویژه نوجوانان و جذابیت بیشتر رویدادهای ورزشی با افزودن تحلیل و تفسیرها، گزارشها، و... موجب رشد رویدادها می گردد. به علت پوشش رسانهای به ویژه تلوزیون، دیدگاه مردم درخصوص شهر یا منطقهای که رویداد درآن برگزار میشود، تغییر می کند. علاوه بر این، از لحاظ اقتصادی رویدادهای برجسته به علت هزینههای مرتبط با پذیرش مهمانان، حمل ونقل محلی و جهانگردی (مانند تفریحها و خریدها) به نفع شهر یا کشو میزبان تمام میشود (دوایر، جاگو و فوسیت[18]، 2016؛ سیدعامری، 1391). رویدادهای ورزشی باعث رونق و آبادانی شهر می شوند (سلطانحسینی و همکاران،1389). جلالیفراهانی و قهفرخی(1392)، میک (1997)، هنری(1390) و بارجاس، کوتز و فرناندز[19] (2016) نیز معتقدند رویداد ورزشی از منظر تجاری اثر مثبتی بر فعالیتهای اقتصادی منطقه میزبان دارد. بسیاری ازمحققان معتقدند استادیومهای ورزشی در تولید فعالیتهای اقتصادی بسیار تاثیر گذارند (سلطانحسینی، مجتهدی، نادریان و عابدی، 1389).
امروزه، ورزش به دلیل تاثیر زیاد بر تندرستی باعث کاهش هزینههای درمان، توسعه برنامههای ملی سلامت و افزایش نیروی کار نسبت به جمعیت شده است (آندرف[20]،2000). همچنین، اثرات اقتصادی غیر مستقیم ورزش در زمینههایی چون: ارتقای سلامتی جامعه، کاهش هزینههای درمان و به تبع آن توسعه برنامههای ملی توسعه سلامت، کاهش بزهکاری ها، کاهش غیبت کارکنان و افزایش عملکرد و بهرهوری آنان و ... مد نظر قرار میگیرد (عسگریان و جعفری، 1387). در پژوهش های زیادی از جمله وچینگ و لیفه ای[21](2013) به طب ورزش به عنوان عاملی برای بهبود ساختار اقتصادی و اجتماعی اشاره شده و جنبههای مختلف طب ورزش مورد توجه پژوهشگرانی چون گربینگ و تیل[22] (2015) و تولاکوئیک، مفتیک، رادجو و تولاویک[23] (2014) قرار گرفته است.
مدل مفهومی پژوهش
بر اساس ادبیات پژوهش، مدل مفهومی صنعت ورزش کشور طراحی شد:
سازمان های خصوصی و دولتی فعال در ورزش
|
اماکن و تاسیسات ورزشی |
فعالیت های بازاریابی
|
گردشگری |
امور فرهنگی مرتبط باورزش
|
فعالیت های همگانی و تفریحی
|
فعالیت های بازرگانی ورزشی
|
رویداد
|
فعالیت اقتصادی
|
منابع انسانی |
ارتباط با صنعت
|
خرده فروشان تخصصی
|
هزینه های عملیاتی
|
دولت
|
کالا و خدمات ورزشی
|
طب ورزش
|
فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی
|
رسانه ورزشی
|
شکل3: مدل مفهومی پژوهش بر اساس چهارچوب نظری و ادبیات پژوهش
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر، بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی عوامل صنعت ورزش انجام شده است. محققان، ضمن بررسی کتب دانشگاهی و نیز مقالات متعدد علمی و مصاحبه با خبرگان، به تهیه فهرستی از مهمترین متغیرهای مطرح در زمینه صنعت ورزش که به لحاظ مستندات علمی معتبر و از نظر تعداد، بیشترین تکرار و تاکید را در مقالات داشته، پرداخته اند و پس از دریافت نظر کارشناسی اساتید در مصاحبهها، اقدام به تهیه پرسشنامه برای مدلسازی صنعت ورزش کشور نموده اند (آقائی، معماری و سعادتی، 1393).
ابزار و روش جمع آوری اطلاعات
پس از مطالعه ادبیات تحقیق، پرسشنامهای با 71 سوال به دست آمد که با مراجعه به اساتید مدیریت ورزشی، اعتبار محتوایی آن توسط 5 نفر از این اساتید تایید شد. سپس برای بررسی پایایی همسانی درونی و ثبات آن نیز از شاخص آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی شامل 30 نفر به کار گرفته شد. آلفای کرونباخ کل پرسشنامه به میزان 953/0 به دست آمد- این ضریب پس جمع آوی کامل پرشنامهها، مجدداً تایید شد. تعداد263 نفر از گروههای چهارگانه (1- اعضای هیئت علمی دانشگاههای سراسری کل کشور؛ 2- کارشناسان ورزش شاغل در ادارات دولتی وابسته به وزارت ورزش و جوانان شهر تهران؛ 3- مربیان تیمهای ملی اسبق و فعلی؛ 4- ورزشکار/قهرمان دارای حداقل یک مقام در سطح بین المللی) به روش تصادفی دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه پاسخ دادند- این تعداد با توجه به شاخص (84/=0KMO) مناسب ارزیابی شد.
همچنین، مقدار آلفا برای هر عامل به صورت جداگانه نیز بررسی شد، اما برای عواملی که دارای یک متغیر هستند مقدار آلفا قابل اندازهگیری نبود: اماکن و تاسیسات ورزشی866/0α=، سازمانهای خصوصی و دولتی فعال در زمینه ورزش862/0α=، درآمد حاصل از فعالیتهای همگانی و تفریحی845/0α=، فعالیتهای بازرگانی809/0α=، فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی 828/0α=، رویداد 718/0α=، گردشگری 625/0α=، منابعانسانی، ارتباط با صنعت 652/0α=، خردهفروشان ورزشی، کالا و خدمات ورزشی 699/0α=، هزینههای عملیاتی، درآمد حاصل ازفعالیتهای بازاریابی 887/0α=، طب ورزشی801/0α=، امورفرهنگی مرتبط با ورزش718/0α=، رسانه ورزشی691/0α=، فعالیت اقتصادی دولت 693/0α=. با استفاده از آزمون پیرسون و روش تحلیلمسیری، صنعت ورزش کشور مدلسازی شد (آقائی و همکاران، 1393). همچنین، از نرم افزار لیزرل[24]برای مدلسازی و شناسایی معیارهای نیکویی برازش[25] استفاده شد.
یافتههای پژوهش
با توجه به نتایج تحلیل عاملی اکتشافی، صنعت ورزش شامل 18 عامل است (آقائی و همکاران،1393) که در بخش قبلی، نام هریک از عوامل به اختصار ذکر شد. در این تحقیق، مدلسازی تحلیل مسیری صنعت ورزش کشور، با توجه به نتایج مدل اکتشافی صورت گرفت. براساس این مدل، عوامل درونزا شامل اماکن و تاسیسات ورزشی، سازمانهای خصوصی و دولتی فعال در زمینه ورزش، درآمد حاصل از فعالیتهای همگانی و تفریحی، فعالیتهای بازرگانی، فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی، رویداد، گردشگری، منابع انسانی، ارتباط با صنعت، خردهفروشان ورزشی، کالا و خدمات ورزشی، هزینههای عملیاتی، و عوامل برونزا شامل درآمد حاصل ازفعالیتهای بازاریابی، طب ورزشی، امورفرهنگی مرتبط با ورزش، رسانه ورزشی، فعالیت اقتصادی و دولت هستند. سپس معادلات ساختاری بر اساس مدل برازش شده و نیز فرضیههای خاصی که بر روابط علت و معلولی و همبستگی میان متغیرها ناظرند، کشف شدند. شش متغیر برونزا ( متغیرهای مستقل) آشکار شده در این مدل، به طور مستقیم و غیر مستقیم بر متغیرهای درونزا مدل (متغیرهای وابسته)، اثرگذارند.
برای آزمون این فرض که آیا مدل از برازش مناسبی برخوردار است، از آمارۀ کایدو استفاده گردید. مقدار آماره کایدو برای این مدل برابر با 08/265 است. این مقدار از مقدار بحرانی کای دو با درجه آزادی73 مقدار مناسبی برای تایید مدل است. شاخص جیافآی[26]برابر با 91/0 و آراماسای[27] برابر با 096/0 ان اف آی[28] برابر با96/0 ان ان اف آی[29] برابر با93/0 سی اف آی[30] و آی اف آی[31] برابر با 97/0آر ام آر[32]برابر با 072/0گزارش شد که تمامی این مقادیر برازش مدل را تایید میکنند.
جدول1: شاخص های برازش مدل تحلیل مسیر
کای دو |
GFI |
RMSEA (95% CI) |
NFI |
NNFI |
IFI |
RMR |
CFI |
08/265 |
91/0 |
096/0 |
96/0 |
93/0 |
97/0 |
0072/0 |
97/0 |
بازاریابی |
طب ورزشی |
امور فرهنگی |
رسانه |
فعالیت اقتصادی |
دولت |
رویداد |
گردشگری |
خرده فروشی |
کالا و خدمات |
هزینههای عملیاتی |
اماکن |
تفریحی |
سازمانها |
بازرگانی |
فناوری |
ارتباط با صنعت |
منابع انسانی |
شکل(4) مدل تحلیل مسیری صنعت ورزش کشور
شکل4: مدل صنعت ورزش کشور
بحث و نتیجهگیری
بر اساس مدل به دست آمده، به بحث و نتیجهگیری پیرامون روابط بین عوامل درونزا با عوامل برونزا پرداخته میشود (05/0P<).
عامل دولتبر دو عامل درونزای "کالا و خدمات ورزشی" و "فعالیتهای بازرگانی ورزشی" تاثیر مثبت و معناداری ندارد. ضریب اثر دولت بر "کالا و خدمات ورزشی" 044/0 و دولت بر "فعالیتهای بازرگانی ورزشی" 91/2- است.
نتایج پژوهش هوگان و سالیوان (2012)، پردازی مقدم (1386) و داهان و همکاران (2015) با نتایج پژوهش حاضر همسو نیست. انتظار میرود همواره دولت بتواند شرایط کسب و کار را بهبود ببخشد و در این موارد نقش تسهیل کننده و مثبت ایفا نماید. لیکن بنا به اختصاصات ویژه حاکم بر اقتصاد و تجارت کشور و با توجه به نقش منفی دولت بر این دو عامل، باید به طریقی به بهبود وضعیت موجود پرداخت که طبق مدل مسیری صنعت ورزش، این مهم با افزایش سایر عوامل برونزا تاثیرگذار بر دولت قابل اجرا است. مطابق مدل به دست آمده و بر اساس همبستگی دو سویهای که بین دولت و رسانه آشکار شده انتظار میرود با ارتقای یک واحدی در عامل رسانه به میزان 206/0 واحد در عامل دولت و نقش آن بر سایر عوامل مدل شاهد رشد بود. البته با نگاهی دقیق تر به مدل می توان سایر همبستگی های دو سویه بین عوامل مدل را نیز پیش بینی نمود.
در واقع، رشد و توسعه دولت از هر طریقی که صورت گیرد باعث خواهد شد تا دولت بتواند بر دو عامل "کالا و خدمات ورزشی" و "فعالیتهای بازرگانی ورزشی" اثر مثبتی بگذارد، اما همبستگی دو سویه آشکار شده میان فعالیتهای اقتصادی و عامل دولت نشان از آن دارد که با افزایش یک واحدی نفوذ دولت میتوان انتظار داشت به میزان 036/0 در عامل "فعالیتهای اقتصادی در حوزه ورزش"، اثری کاهشی ایجاد شود. بروز این همبستگی از قبل نیز قابل انتظار بود و به نظر می رسد ناشی از نفوذ نامناسب دولت بر فعالیتهای اقتصادی کشور است و مقتضی است تا هر چه سریع تر راهکارهای تصدی دولت بر این مقوله فعالیت های اقتصادی در ورزش به نظارت بر آنها تغییر یابد.
عامل فعالیت اقتصادی مطابق مدل به دست آمده، بر عوامل "فناوری مرتبط با تولید ورزش" و "تجهیزات ورزشی و رویداد" تاثیر معناداری دارد، اما بر عوامل "منابعانسانی"، "سازمانهای ورزشی"، "اماکن و تاسیسات" و "درآمد حاصل از فعالیتهای تفریحی و همگانی" اثرگذاری معناداری ندارد. ضریب اثر فعالیت اقتصادی بر "فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی"36/0، فعالیت اقتصادی بر "رویداد" 47/0، فعالیت اقتصادی بر "منابع انسانی" 068/0، فعالیت اقتصادی بر "سازمانهای خصوصی و دولتی فعال در زمینه ورزش"63/2، فعالیت اقتصادی بر "اماکن ورزشی"50/0، فعالیت اقتصادی بر "درآمد حاصل از فعایتهای تفریحی و همگانی" 0028/0 است.
یافته های فوق با نتایج پژوهش سید عامری(1391)، سلطان حسینی و همکاران (1389)، دوایر و همکاران (2016) و بارجاس و همکاران (2016) همسوست.
برای بهبود تاثیرات فعالیتهای اقتصادی بر این عوامل میتوان از بهبود سایر عوامل اثرگذار بر فعالیتهای اقتصادی کمک گرفت. به نظر میرسد نفوذ منفی عامل دولت بر فعالیتهای اقتصادی از جمله اقتصاد در ورزش مانع از اثرگذاری معنادار در حوزههای "منابع انسانی" و "تولید تجهیزات ورزشی" باشد. لازم به ذکر است که این دو حوزه یکی از مهم ترین بخشهای جذب سرمایه و اشتغالزایی و کاهش وابستگی دولت به واردات وسایل و تجهیزات ورزشی و خروج ارز از کشور را رقم می زند. اثرگذاری غیرمعنی دار فعالیتهای اقتصادی بر درآمدزایی در بخشهای تفریحی و ورزش همگانی و نیز درآمدزایی از بخش اماکن و تاسیسات ورزشی نیز نشان از ضعف شدیدی دارد که به نظر می رسد ریشه در نفوذ غیرمستقیم دولت بر این بخش داشته باشد.
عامل رسانه ورزشی بر عامل "هزینههای عملیاتی" تاثیر معناداری دارد، اما بر عوامل "سازمانهای خصوصی و دولتی فعال در زمینه ورزش"، "فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی"، "رویداد"، "گردشگری"، "منابع انسانی" و "کالا و خدمات ورزشی" اثرگذاری معناداری مشاهده نشد. ضریب اثر متغیر رسانه ورزشی بر هزینههای عملیاتی 23/0، رسانه ورزشی بر سازمانهای خصوصی و دولتی فعال در زمینه ورزش14/2، رسانه ورزشی بر فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی 024/0، رسانه ورزشی بر رویداد36/0، رسانه ورزشی بر گردشگری 089/0-، رسانه ورزشی بر منابع انسانی 068/0 و رسانه ورزشی بر کالا و خدمات ورزشی 021/0 است.
نتایج پژوهش حکمتنیا و خوشنویس(1388)، تجاری و همکاران(1387)، سیدعامری(1391)، رجبی وهمکاران(1391)، سجادی(1387)، بیونگیون[33](2014) و آلونز و سولبرگ[34] (2016) با پژوهش حاضر همسو نیست، اما از سویی نتایج پژوهش سید عامری در مورد "تاثیر رسانه بر افزایش حقوق و دستمزد بازیکنان" با تاثیر مثبت رسانه بر هزینه های عملیاتی همسوست.
برای بهبود تاثیرات رسانه ورزشی بر این عوامل میتوان از بهبود سایر عوامل اثرگذار بر رسانه ورزشی کمک گرفت. به نظر میرسد رسانه چنانچه شایسته است نتوانسته بر بخشهای مهم این صنعت از جمله: سازمانها، رویداد، گردشگری تولید کالاها و تجهیزات ورزشی اثرگذاری معنی داری داشته باشد. بی دلیل نیست که وزارت صنایع ایران هنوز ورزش را در ردۀ صنایع فعال کشور به ثبت نرسانده است! یکی از راهکارهای قابل ارائه بر اساس این مدل و خروج از این بن بست تقویت ارتباط رسانه با عوامل برونزای مدل است؛ از جمله این ارتباطات، تقویت روابط بخش ورزشی رسانه با دولت، فعالیتهای اقتصادی، بازاریابی ورزشی و امور فرهنگی است. در این صورت می توان انتظار داشت پس از مدیریت بهینه و گذشت زمان لازم، اثرگذاری رسانه با عوامل ذکر شده که در مدل نیز منعکس شده است، به اثرگذاری مثبت و معنی داری بدل شود.
امور فرهنگی مرتبط با ورزش بر عامل "درآمد حاصل از فعالیتهای همگانی و تفریحی" و "فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی" اثر مثبت و معنی داری دارد. ضریب اثر امور فرهنگی مرتبط با ورزش بر درآمد حاصل از فعایتهای تفریحی و همگانی 15/0 و امور فرهنگی مرتبط با ورزش بر فناوری مرتبط با تولید ورزش و تجهیزات ورزشی 25/0 است.
برای بهبود تأثیرات امور فرهنگی مرتبط با ورزش بر این دو عامل میتوان از بهبود سایر عوامل اثرگذار بر امور فرهنگی مرتبط با ورزش کمک گرفت. به نظر میرسد فعالیتهای همگانی و تفریحی توانستهاند به خوبی تحت تاثیر فعالیتهای فرهنگی مرتبط با ورزش قرار گیرند. این بحث که چند سالی است در امور فرهنگی شهرداریها و نیز رسانهها آغاز گشته است، توانسته نقش خود را به خوبی ایفا کند. در جامعه امروز نیز توجه و اقبال عموم به امر ورزش و تفریح برای تندرستی جسم و روح به خوبی شناخته شده و جامعه از مزایای این توجه منتفع میگردد. همچنین با عنایت به مدل میتوان از نقش چندین عامل برونزا از جمله مهمترین آنها با عنوان رسانه، دولت و فعالیتهای بازاریابی- که قدر مسلم منظور بازاریابی اجتماعی است- برای ارتقای امور فرهنگی بهرهمند شد.
عامل طب ورزشیبر عامل "منابع انسانی" اثر مثبت و معنی داری دارد. ضریب اثر طب ورزشی بر منابع انسانی37/0- است. نتایج پژوهشهای (آندرف،2000)، عسگریان و جعفری(1387)، چینگوی و هوانگ (2013)، گربینگ و تیل(2015)، تولاکوئیک و همکاران(2014) با پژوهش حاض همسوست. طب ورزشی نیز از عوامل برونزای مدل است که همچون عامل فرهنگی با سایر عوامل برونزای مدل همبستگی دارد. لذا میتوان از این همبستگی در جهت ارتقای آن استفاده نمود. آنچه که جالب توجه است، این عامل میتواند بر عامل منابع انسانی این رشته از جمله ورزشکاران و توسعه سطح آمادگی جسمانی و نیز بازپروری آنان پس از آسیب دیدگی و نیز بازگشت هر چه بهتر و سریعتر آنان به میادین ورزشی اثرگذار باشد. لذا با توجه به اثرگذاری مثبت و معنی دار آن میتوان نتیجه گرفت این بخش از صنعت ورزش کشور نسبتا خوب مدیریت شده و با توجه به ضرایب اثر و و موثر مستقیم و غیر مستقیمی که در مدل آشکار شده، میتوان به گونهای بهتر این بخش را پیش برد.
عامل درآمد حاصل از فعالیتهای بازاریابی برعامل "رویداد" اثر مثبت و معنی داری دارد و بر "خردهفروشان ورزشی" اثرمنفی و معنی داری دارد. درآمد حاصل از فعالیتهای بازاریابی بر رویداد10/1 و درآمد حاصل از فعالیتهای بازاریابی ورزشی بر خردهفروشان تخصصی88/0- است.
نتایج پژوهشهای نائورت و رامفورد (2010)، هنری (1390)، تاتسورا نیشیو (2016) و اسکاندیزو (2017) با پژوهش حاضر همسو و نتایج پژوهشهای پیتز و استاتلر(2007) و رجبی و همکاران (1391) ناهمسو می باشد.
در فضای فعلی و مدل صنعت ورزش ایران، به طرز مشخصی تبیین شده است که در عمل خرده فروشان قادر به اثرپذیری از بخش بازاریابی نبوده است. بنابراین به نظر میرسد برای اینکه خرده فروشی نیز رونق بهتری در جهت کمک به تولید ناخالص ملی و نیز بحث اشتغالزایی داشته باشد، باید به گونهای موثر از همبستگی سایر عوامل برونزا مدل از جمله دولت و رسانه برای ارتقای بازاریابی و نیز از همبستگی سایر عوامل درونزا مدل برای ارتقای عامل خرده فروشی بهره گرفت. از سویی، رویدادهای ورزشی توانسته اند بخوبی از عامل بازاریابی جهت ارتقای خود بهره گیرند. بنابراین استفاده از عامل بازاریابی در جهت ارتقای سطح رویدادهای ورزشی کشور بیش از پیش مورد تاکید قرار میگیرد.
در نهایت با توجه به وضعیت مدل صنعت ورزش کشور و نتایج پژوهش، با وجود برخی مسائل از جمله ساختار اقتصادی ورزش کشور و حاکمیت دولت بر اقتصاد ورزشی، عدم توفیق در خصوصی سازی وعدم توانایی بخش بازاریابی در برخی موارد و عدم کفایت رسانه ورزشی در پوشش همه جانبه صنعت ورزش و سایر ضعف های این صنعت نشان میدهد آنچنان که شایسته است، از تواناییهای این حوزه در راستای توسعه کشور و توسعه ورزش کشور بهره برداری نشده است. لذا با توجه به مسائل و مشکلات وضعیت موجود صنعت ورزش کشور ایجاد بستری مناسب توسط دولت جهت ارتقای این صنعت ضروری به نظر میرسد. از سوی دیگر، نقاط قوت این صنعت از جمله: توانایی بازاریابی در ارتقای سطح رویدادها، تواناییهای بخش امور فرهنگی و طب ورزش در تاثیرگذاری بر سایر بخش ها و ... نقطه امیدی برای صنعت ورزش کشور به شمار میروند. همچنین، انتظار میرود با توجه به ویژگیهای آشکار شده صنعت ورزش در پژوهش حاضر، چشمانداز روشنی برای این صنعت ترسیم و اجرا شود.
مدل تحلیل مسیری عوامل صنعت ورزش کشور در وضعیت مطلوب
با توجه به اطلاعات استخراج شده از مدل وضعیت موجود و مطلوب صنعت ورزش کشور، تفاوت چندانی بین این دو مدل مشاهده نشد. بهنظر میرسد پاسخگویان برای وضعیت مطلوب و برون رفت از شکل فعلی چشم انداز مشخصی در ذهن نداشتند و در کشور ما آنچه از ورزش به عنوان یک صنعت انتظار میرود حتی برای خبرگان امر روشن نیست. حال آنکه مدل وضعیت موجود و وضعیت مطلوب با مدل مفهومی پژوهشگرکه بر اساس پیشینه پژوهش ایجاد شده، نیز فاصله دارد و تعداد زیادی از فرضیات مبنی بر اثرگذاری عوامل بر یکدیگر در مدلهای استخراج شده از نرمافزار پذیرفته نشدند. شاید این امر حاکی از آن است که در کشور ما مدیریت عوامل صنعت ورزش بخوبی صورت نگرفته و بسیاری از این بخشها نهتنها از دید مدیران، بلکه از نظر پژوهشگران نیز پنهان مانده است. به نظر میرسد آنچه در حال حاضر مورد نیاز صنعت ورزش کشور است، تقویت بخشهای کلیدی این صنعت و توسعه "بخشهایی که اثرگذاری مستقیم برآنها بخوبی مقدور نیست" از طریق سایر بخشهای مرتبط است. لذا تصمیمگیری در مورد وضعیت کنونی و آتی صنعت ورزش کشور باید به صورت علمی و عملی و با کمترین وقفه صورت پذیرد و شرایط بهبودی این صنعت فراهم شود.
منابع
- استاتلر، دیوید کنت. (2012). بازاریابی ورزشی: تهیه طرح های بازاریابی موفق در عرصه ورزش. ژاله معماری. تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا(س)
- آقائی شهری، ملیحه السادات؛ معماری، ژاله و سعادتی، مهسا. (1393). "تبیین و مدلسازی عوامل صنعت ورزش کشور". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا(س).
- · آذر، عادل. (1387). طبقه بندی فعالیت های اقتصادی در ایران براساسISIC-rav4.
- آندرف، ولادیمر. (1384). اقتصاد ورزش. جزایری و اله وردی.تهران: علم ورزش
- پردازی مقدم، سعیده. (1386). نقش نهادهای دولتی در حمایت از تشکیل و توسعه فعالیت های بخش بازرگانی. تهران: موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی
- تجاری، فرشید؛ کهندل، مهدی و خدایاری، عباس. (1387). فعالیت رسانه ای. تهران: بامداد کتاب
- حسینی، سید امیر. (1386). /متبین ورزش به عنوان یک صنعت جامع ورزش به عنوان کسب و کار".www.sportculture.ir.
- حکمت نیا، محمود و خوشنویس، امرالله. (1388). "مصادیق حقوق مالکیت فکری در صنعت ورزش". حقوق اسلامی، 23: 127-158.
- جلالی فراهانی، مجید و علیدوست قهفرخی، ابراهیم. (1392). "تحلیل موانع اقتصادی موثر بر اجرای سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی در ورزش حرفه ای ایران". مطالعات مدیریت ورزشی. 19: 109-128.
- سجادی، نصرالله. (1387). "تحلیلی بر نقش رسانههای جمعی در بازیهای المپیک طی قرن بیستم". نشریه حرکت. 3.
- سلطانحسینی، محمد؛ مجتهدی، حسین؛ نادریان، مسعود و عابدین، حجت. (1389). "بررسی آثار اقتصادی اماکن ورزشی بر محیط شهری". المپیک. 3: 59-67.
- سیدعامری، میرحسن. (1391). مبانی راهبردی رویدادهای ورزشی. ارومیه: انتشارات دانشگاه ارومیه
- رجبی، مالک؛ سلطان حسینی، محمد؛ رضوی، محمدحسین و حسینی، سید عماد. (1391). "نقش رسانه و تماشاگران ورزشی در جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی در ورزش قهرمانی". مطالعات مدیریت ورزشی. 13: 93-106.
- عسگریان، فریبا و جعفری، افشار. (1387). "بررسی میزان مبادلات بین المللی کالاهای ورزشی ایران در سالهای 1377 و 1380". المپیک. دوره 15، شماره4، صص97-103.
- کریمیان، جهانگیر و تندنویس، فریدون. (1383). "روابط بین نیروی انسانی، بودجه هزینه شده، مساحت اماکن و تاسیسات بر افزایش فعالیت های فوق برنامه ورزشی دانشگاهها". نشریه علوم حرکتی و ورزش، 3: 65-79.
- لی، مینگ و اشنفدر، مارک جی. (2007). اقتصاد ورزش. سید محمد حسین رضوی و محسن بلوریان. آمل: شمال پایدار.
- مرکز آمار ایران (1387) طبقه بندی صنایع براساس ISICReve4.
- هنری، حبیب (1390) "نقش گردشگری ورزشی در اشتغال و درآمدزایی از دیدگاه گردشگران، مدیران و ذینفعان". پژوهش های فیزیولوژی و مدیریت ورزشی، 8: 95.
- arajas, Angel. Coates, Dennis. PatricioSanchez, Fernandez (2016) "Beyond retrospective assessment. Sport event economic impact studies as a management tool for informing event organization". European Research on Management and Business Economics.Volume 22, Issue 3Pages 124-130.
- Dahan, Nicolas M. Doh, Jonathan P. Raelin, Jonathan D (2015) "Pivoting the Role of Government in the Business and Society Interface: A Stakeholder Perspective". Journal of Business Ethics, Volume 131, Issue 3, pp 665–680.
- Dwyer Faculty of Economics, University of Ljubljana, Ljubljana, Slovenia; Griffith Institute for Tourism (GIFT), Griffith University, Gold Coast, Australia; School of Marketing, University of New South Wales, Sydney, AustraliaCorrespondencel.dwyer@unsw.edu.au Larry, Jago Leo & Forsyth Department of Economics, Monash University, Melbourne, Australia; School of Tourism and Hospitality, Southern Cross University, Bilinga, Australia Peter (2016) "Economic evaluation of special events: Reconciling economic impact and cost–benefit analysis". Scandinavian Journal of Hospitality and TourismVolume 16,Pages 115-129.
- Gerbing ,K & Thiel, A (2015) "Handling of medical knowledge in sport: Athletes' medical opinions, information seeking behaviours and knowledge sources". European Journal of Sport Science. 0 ( 0) ,1-8.
- Hogan,P . O’Sullivan,J.(2012). guidelines for planning authorities retail planing. comhschool, pobal aguse riattas aitiuil.
- Han M. (2002). Motivation and Commitment of Volunteers in a marathon running event” The Florida state University College of education.
- Li M؛ Hofacre & Mahony D (2001) Economics of sport.
- Meek, A (1997) an estimate of the size and supported economic activity of the sport industry in United State.
- Mulin (1985) characteristics of sport marketing .In G. Lewis, & H. Appenzeller, (Eds.), succesful sport management. Charlottesville, VA: The Michie company.
- Nauright, J& Ramfjord (2010) "Who owns England’s game? American professional sporting influences and foreign ownership in the Premier League". Soccer & Society، 11(4(.
- Scandizzo, Pasquale Lucio(2017) "Assessing the olympic games: the economic impact and beyond". jurnal of economic survay. DOI: 10.1111/joes.12213.
- Pitts, B.G & Stotlar, D.K (2007) fundamental of sport marketing (3 ed.): Fitness Information Technology.
- Pitts, Brenda G, D. Lawrence, W.Fielding. &Lori K.Miller Ed.D. (1994) “Industry Segmentation Theory and the sport Industry: Developing a Sport Industry”. case studies in sport marketing: 175-182.
- Tatsuru, Nishio (2016) ”Economic Impact of Olympic Game Host Selection: A Comparison of the Main Stock Index of 10 Olympic Game Host Countries”. Journal of Japan Society of Sports Industry, vol. 26, issue. 1, pages137-142.
- Torlakovic, A ., Muftic,M., Radjo,I & Talovic,M (2014) “Evolution of Sports medical Team Management in the Program of Posture Correction in Children.Ifet Mahmutovic”.Materia Socio Medica . 26 (2) ,104.
- Ulvnes, Arne M & Solberg, Norwegian(2016) "Can major sport events attract tourists? A study of media information and explicit memoryScandinavian”. Journal of Hospitality and Tourism Volume 16, Issue 2.Pages 143-157.
- Zhang Kebai Li Wenjing ,Chen Lifei (2013) “Nontrivial Stable Control Economic Model of Sports Facilities”.Telkomnika Indonesian Journal of Electrical Engineering. vol. 12issue. 2.