نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه جامعه شناسی، دانشگاه پیام نور
2 استادیار، گروه تربیت بدنی،دانشگاه تهران
3 دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز(نویسنده مسئول) E-mail: sattari.amir63@yahoo.com
چکیده
این مقاله با هدف تبیین رابطه فعالیتهای ورزشی بر میزان انحرافات اجتماعی جوانان و همچنین با درنظر گرفتن متغیرهای واسط پیوند اجتماعی و پیوند افتراقی برای تبیین رابطه غیر مستقیم فعالیتهای ورزشی صورت گرفته است. مهمترین سوالاتی که در این پژوهش مورد پیگیری قرار میگیرد، به دو دسته تقسیم میشود: آیا فعالیتهای ورزشی بر میزان انحرافات اجتماعی تاثیرگذار هستند؟ فعالیتهای ورزشی به واسطه متغیرهای پیوند اجتماعی و پیوند افتراقی چه تأثیری بر میزان انحرافات اجتماعی دارند؟ روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه می باشد. برای برآورد اعتبار سؤالهای پرسشنامه، علاوه بر اعتبار صوری، از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است. در این پژوهش، نمونهای به تعداد 400 نفر از میان جوانان 15 تا 29 سال شهر تبریز نخست به شیوة نمونه گیری خوشهای و در مرحلة دوم، به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. فعالیتهای ورزشی(متغیر پیشبین) به انواع (منظم و نامنظم، سازمانیافته و غیرسازمانیافته، تیمی و انفرادی) و متغیر انحرافات اجتماعی(متغیر ملاک) نیز به ابعاد وندالیسم و اوباشگری، خشونت و پرخاشگری، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی و کجرویهای اخلاقی- فرهنگی تقسیم بندی شده بودند. یافتههای آماری نشان میدهد که بین نوع فعالیتهای ورزشی (منظم و نامنظم) و میزان هر یک از آنها، نوع فعالیتهای ورزشی تیمی و انفرادی، میزان پیوند اجتماعی و میزان دوستان منحرف با انحرافات اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد؛ اما بین نوع فعالیتهای ورزشی (سازمانیافته و غیر سازمانیافته) با انحرافات اجتماعی و بین میزان فعالیتهای ورزشی با پیوند اجتماعی و نیز بین میزان فعالیتهای ورزشی نامنظم با میزان دوستان منحرف رابطه معنیداری وجود ندارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Study on the Impact of Sports Activities on the Rate of Youth Social Deviances
نویسندگان [English]
- Ahmad Bokharaee 1
- Seyyed Mahdi Aghapoor 2
- Amir Sattari Dolat Abad 3
1 Ph. D., Assistant Professor in Sociology, University of Payam-e- Noor
2 Ph. D., Assistant Professor in Physical Education and Sport Sciences, University of Tehran
3 Ph.D. student in Sociology, Islamic Azad University, Tehran Branch
چکیده [English]
The research attempts to explain the relationship between sports activities on social deviations among youth with regard to intermediate variables such as social link and differential link for detailed explanation of indirect relationship between sports activities and social deviations. The most important questions which answered in this study are as follows: Do sports activities are effective on social deviations? What impacts Sports activities have on social deviance through social link and differential link? The research method is survey one and data collection instrument is questionnaire. In addition to formal credit, confirmatory factor analysis was used to evaluate the validity of the questionnaire, and the reliability was measured based on calculation Cronbach's alpha measure. The Sample of 400 young people ranging 15-29 years old which habited in Tabriz was selected primarily by cluster sampling technique and thereafter by simple random sampling technique by the help of survey and questionnaire procedures. owing to the fact that sports activities (independent variables) are apportioned to (regular, irregular, organized, non-organized individual and team varieties) and social deviations (dependent variable) are assorted to (vandalism, aggression, violence, drugs, alcoholism, and cultural-ethical deviances), statistical findings support the correlation of regular or irregular sports activities and their rate, team or individual sports. The rate of social association and devious friends with social deviances were confirmed but the correlation between organized and non-organized sports activities and social deviances and also between sports activities and social association as well as between irregular sports activities and devious friends were not confirmed.
بررسی تاثیر فعالیتهای ورزشی بر میزان انحرافات اجتماعی جوانان
احمد بخارایی[1]
سیدمهدی آقاپور[2]
امیر ستاری دولتآباد[3]
تاریخ دریافت مقاله: 1/7/139
تاریخ پذیرش مقاله:19/7/1393
مقدمه
رشد فزاینده بزهکاری برابر است با هدر رفتن پتانسیلهای خلاق و سازنده جامعه؛ آن هم در جامعهای که یک سوم جمعیت آن را جوانان تشکیل میدهد. از این رو، تحقیقات فراوانی به منظور شناخت ریشههای بزهکاری و زمینههای کاهش آن انجام شده است. جامعهشناسان عموماَ معتقدند بزهکاری با زمینه اجتماعی پیوند دارد. آنها تلاش دارند آن را با متغیرهای فرهنگی- اجتماعی تبیین کنند. برخی به رابطه میان سبکهای زندگی با بزهکاری پرداختهاند؛ به این معنا که سبک زندگی هر فرد او را به انجام فعالیتها و اشتغال به اموری تشویق میکند که احتمال بزهکاری را کاهش یا افزایش میدهد(هاودان[4]،1999). بنابراین بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی برآنند که برای مبارزه با کژرفتاریها باید زمینه اجتماعی آنها را از میان برداشت (ستوده،1389).
یکی از زمینه های اجتماعی که نقش محوری مهمی در زندگی اجتماعی جوانان ایفا میکند، اوقات فراغت است. نیاز به گذران اوقات فراغت به گونهای اجتنابناپذیر به منزله یک "ارزش" برای تمام قشرهای جامعه، بویژه جوانان مطرح است. فضاهای ورزشی از جمله محیطهایی هستند که در گذران اوقات فراغت جوانان و نوجوانان نقش عمدهای دارند. خاصه که نسل جوان به دلیل ویژگیهای خاص خود، نظیر داشتن تحرک، تلاش و هیجان و مانند اینها توجه بیشتری به ورزش نشان میدهد (معدنکن،1369). در بسیاری از تحقیقات، جوانان ورزش را به عنوان مناسبترین نوع فعالیت فراغتی انتخاب نمودهاند؛ به گونه ای که انواع ورزشها از مناسبترین و ضروریترین گونههای گذران اوقات فراغت در عصر حاضر گشته اند.
ورزش بهعنوان یکی از فعالیتهای مهم اوقات فراغت از اشکال مهم کنترل اجتماعی به حساب میآید و اهداف تربیتی زیادی در پی دارد. اقبال گسترده همگان از ورزش در جوامع پیشرفته صنعتی سبب شده است که ورزش به مثابه تربیت عامه در سالهای اخیر بسیار پرطرفدار باشد. برای نمونه، اتحادیه اروپایی بر چنین رویکردی تأکید ویژه دارد. در آمریکای شمالی نیز ورزش را «دین جامعه مدنی» معاصر قلمداد کردهاند. چنین پنداشتی، نشان از اهمیت جایگاه ورزش در جامعه معاصر دارد (موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران،1384). براستی در جهان کنونی کمتر پدیدهای را میتوان یافت که از چنین ویژگی و قابلیتی برخوردار باشد، این پدیده جهانی امروزه، امیدهای تازهای را در کنترل و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی در بین جوامع بویژه جوانان نوید میدهد. پایایی و قوام فضاها و فعالیتهای ورزشی و همبستگی میان اعضای آن، شبکهای از مبادلات را طرحریزی مینماید که می تواند سوگیری رفتار، نگرش و کنش اجتماعی آتی جوانان را موافق با هنجارهای عام اجتماعی تنظیم کند. بی گمان هنجارهای اجتماعی منشاء متنفذ و قوی ارتباط و پیوستگی درون گروهی بوده و بر همین اساس گفته میشود که فعالیت های ورزشی میتوانند به عنوان یکی از نمودهای اصلی این ارتباط به شمار آیند.
تحقیقات بسیاری نشان داده است که اغلب بزهکاران نوجوان، از اوقات فراغت خود سوء استفاده میکنند. بر این اساس یک علت عمده بزهکاری این است که بزهکاران کار بهتری برای انجام دادن ندارند. امروزه؛ بسیاری از مراکز ویژه تخلفات نوجوانان از برنامه های تفریحی- ورزشی اوقات فراغت بهمنظور کنترل، پیشگیری و اصلاح بزهکاری استفاده میکنند (ساجن و یاناکیس[5]،1982).
در حالیکه بسیاری بزهکاری را به مثابه شکست جامعه در انتقال ارزشهای مثبت به نسل جدید خود دانستهاند، ورزشهای سازمان یافته میتواند سطح تعهد نوجوانان به ارزشها و نهادهای عرفی را افزایش دهد و در نتیجه موجب کاهش بزهکاری شود.
ورزش که میتوان آن را به عنوان صورت ممتاز حرکات نمایشی عصر ما ملاحضه کرد، آزمایشگاهی است که در آن رفتارها، نگرشها، ارزشها و بازنماییهای معنادار فرهنگ قرن بیست و یکم شکل میگیرد و تجربه میشود (دوفرانس،1385). به عقیده پاتریک در شهرهای صنعتی باید به بازی به عنوان عاملی ضروری و واجب برای بهبود وضع اجتماعی توجه شود. استفاده از انواع بازیهای مفرح ورزشی به عنوان عامل موثر برای جلوگیری از انحراف، کجروی و رفتارهای ضد ارزشی دوران نوجوانی و جوانی پیشنهاد شده است(نادریان جهرمی،1389).
افزون بر نمونههای تجربی، تئوریهای بسیاری نیز به تاثیر ورزش بر سلامت اجتماعی و کاهش ناهنجاریها و اختلالات اجتماعی تاکید کردهاند. فرضیههایی که بر وجود رابطه ورزش با انحرافات تاکید داشتهاند، از قرن گذشته شکل گرفتهاند. در مدارس انگلستان در اواسط دهه80، برای اولین بار ورزش آشکارا به مثابه شکلی از کنترل اجتماعی بهکار گرفته شد و فعالیتهای ورزشی به عنوان جانشینی برای دزدی، قلدری، اوباشگری (وندالیسم) و مستی برای پسر بچههای مدرسهای مطرح گردید که میتوانست تمام اوقات فراغت آنها را پوشش دهد. متعاقباً، ورزش به بخش مهمی از برنامههای آموزشی (تحصیلی) مدارس و دیگر موسسات تربیتی نوجوانان و جوانان در بریتانیا تبدیل گشت. در سال 1965، انجمن ورزشهای بریتانیا تاسیس شد. یکی از انگیزههای تعلیماتی این انجمن، آن بود که در صورت رشد و افزایش بزهکاری در نوجوانان و جوانان، ورزش میتواند کارکرد آشکاری در کنترل و کاهش انحرافات داشته باشد (ماسون و ویلسون[6]،1988).
نظریه کنترل[7] به جای تاکید بر انگیزههای بزهکارانه، ثابت میکند که رفتار بزهکارانه نتیجه فشار پیوندهای عرفی میباشد. بر این اساس، نظریههای کنترل اجتماعی پیشبینی میکنند که مشارکت در ورزشها پیوندهای جوانان را با جوامع عرفی افزایش می دهد و به تبع آن از رفتارهای ضد اجتماعی میکاهد (کریگر[8]،2007). نظریه پیوند افتراقی اظهار میدارد که رفتار انحرافی در داخل گروه همسالان (دوستان) از طریق رابطه یا آشنایی با روشهای ارتکاب اعمال جنایی، انگیزشها، سائقها و توجیح سازیها، یاد گرفته میشود (ماسون و ویلسون،1988). اسنایدر[9] (1994)، اظهار داشت که اگر ورزشکاران بصورت عمده و در بدو امر، با دیگر ورزشکاران و مربیان وارد تعامل بشوند، این پیوند افتراقی می تواند احتمال درگیرشدن در رفتارهای بزهکارانه را کاهش دهد؛ به این معنا که تعامل نخستین با دوستان همفکر، از لحاظ نظری به عنوان سپری در مقابل رفتارها و ارزشها و هنجارهای خرده فرهنگ انحرافی عمل مینماید. پوردی و ریچارد[10] (1983)، بیان نمودند در حالی که بزهکاران ارزشها و رفتارهای بزهکارانه را از گروه همسالان یاد میگیرند، اما ورزشکاران بوسیله ارزشها و رفتارهای مطابق با ارزشهای عرفی و رفتارهای جامعه، جامعه پذیر میشوند.
در یک بررسی اجمالی پیرامون تحقیقات انجامیافته و نظریات مطرح شده، مشاهده گردید که ورزش به طور عام با مقولة سلامت اجتماعی رابطة مستقیم و با انواع بزهکاری و انحرافات اجتماعی رابطة منفی و معکوس دارد. به این ترتیب، تحقیقات و تئوریهای یاد شده نشان میدهد که فعالیتهای ورزشی میتواند زمینة بروز ناهنجاریها و انواع آسیبهای اجتماعی را کاهش دهد، اوقات بیکاری و فراغت جوانان را به شکل بهتر و مطلوبتری سامان دهد، امکان بروز خشونت و اختلاف را در سطح اجتماع و مناسبات اجتماعی پایین بیاورد، حس گذشت و جوانمردی را در روابط اجتماعی تقویت کند و به طور کلی، وضعیت روانی- اجتماعی جوانان را مطلوب و تحملپذیر نماید. چنین تحقیقاتی به وضوح اهمیت فعالیتهای ورزشی را نمایان میسازد و برخی از آثار کلی ورزش بر انحرافات اجتماعی را مشخص می نماید.
تحقیقات مزبور در نوع خود مفید و بجا به نظر میرسند، اما در کنار یافتههای تجربیشان(به عنوان ابزار علمی شناخت)، به خوبی به تحلیل علمی نپرداختهاند. لذا نقصی که در این تحقیقات وجود دارد، فقدان و یا ضعف تحلیل علمی در زمینه تفکیک ابعاد فعالیتهای ورزشی و در نظر گرفتن متغیرهای واسط تاثیرگذار است. این سخن بدین معنی است که تنها با توسل به تحقیقات تجربی کلان نمیتوان بستر اصلی پدیدههای اجتماعی را کشف کرد، بلکه باید در کنار تحقیقات تجربی کلان که به عنوان ابزار فرعی مفید تلقی میشوند، از تحلیل علمی در سطح خرد نیز سود برد. بنابراین، در تحقیق حاضر سعی میشود در کنار سنجش برخی از متغیرهای واسط (پیوند اجتماعی و پیوند افتراقی)، تاثیر میزان و انواع فعالیتهای ورزشی (منظم (سازمانیافته و غیر سازمانیافته) و نامنظم، تیمی و انفرادی) را نیز در تحقیق مورد آزمون قرار داد.
بر همین مبنا، در تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر فعالیتهای ورزشی بر انحرفات اجتماعی (با ابعاد آن) در سطح شهر تبریز بودیم و سعی شد که جوانب و ابعاد مسئله را به گونهای درست، علمی و مستند سنجیده گردد.
مبانی نظری پژوهش
در این تحقیق برای تبیین رابطه بین ورزش و انحرافات اجتماعی، از نظریه پیوند اجتماعی هیرشی، پیوند افتراقی سادرلند، انرژی مازاد اسپنسر، نظریه فرایند متمدن شدن نوربرت الیاس (احساسات، حالات و خشونت) و تئوری رفتار محرکجویی استفاده شده است.
نظریه پیوند اجتماعی هیوشی
در دهههای اخیر نظریه کنترل اجتماعی هیرشی (1969)، یکی از رایجترین چارچوبهای تئوریکی در زمینه درک سیمای انحرافات اجتماعی و بویژه بزهکاری جوانان بوده است. برجستگی این نظریه از ارتباط و پیوستگی ادراکی بین افراد و نهادهای اجتماعی عرفی سرچشمه میگیرد (اوزبای[11]،711:2006؛ بووس، فارل و وارنو[12]،2008). هیرشی در سال 1969، نظریه پیوند اجتماعی را برای آزمودن پیوستگی بین مشارکت در فعالیتهای ورزشی و رفتارهای ضد اجتماعی جوانان مورد استفاده قرار داد. نظریه کنترل به جای تاکید بر انگیزههای بزهکارانه، ثابت میکند که رفتار همنوا نتیجه فشار پیوندهای عرفی میباشد. بر این اساس، نظریههای کنترل اجتماعی پیشبینی میکنند که مشارکت در ورزش، پیوندهای جوانان را با جوامع عرفی افزایش میدهد و به تبع آن از رفتارهای ضد اجتماعی میکاهد (کریگر،2007). سگریو (1983) ادعا میکند که مولفههای ورزش و ورزشکارانه به عنوان پادزهری نسبت به بزهکاری توجه و تمرکز زیادی را بر روی نظریه کنترل در مقایسه با دیگر نظریات به خود جلب کرده است (ماسون و ویلسون،1988). هیرشی در تحقیقات خود عناصر چهارگانه پیوند اجتماعی (وابستگی یا دلبستگی[13]، تعهد[14]، درگیری یا مشغولیت[15] و اعتقاد یا باور[16]) را برای مشارکت در فعالیتهای ورزشی افراد به کار برد: او در بعد سوم یعنی درگیری و مشغولیت معتقد است که برای تمرین و موفقیت در ورزشها افراد باید وقت بیشتری را به این کار اختصاص بدهند و این به معنای مشغولیت و درگیری بیشتر در فعالیتهای عرفی جوانان محسوب میشود که به نوبه خود زمان در دسترس برای رفتار ضد اجتماعی را کاهش میدهد (میشل[17]،257:2003؛ کریگر،2007). افراد در طول زندگی، زمان و انرژی محدودی دارند. «درگیری» در امور زندگی روزمره، وقت زیادی نیاز دارد و خود باعث محدود شدن رفتار میشود. افراد بیکار، وقت بیشتری برای هنجارشکنی دارند. پس فراهم بودن تسهیلات ورزشی (ورزش کردن)، موجب کاهش کج رفتاری میشود (بخارایی،1386). شرکت در فعالیتهای ورزشی و تفریحی بر این اساس که ساعتها و اوقات فراغت جوانان را پر میکند، مورد حمایت قرار میگیرد- با این فرضیه متعاقب که آنها وقت کمتری جهت درگیری در فعالیتهای ضد اجتماعی دارند (پوردی و ریچارد[18]،1983).
نظریه پیوند افتراقی سادرلند
ادوین سادرلند[19] (1939) بر این باور بود که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با اغیار[20] یا پیوند افتراقی یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم مانند تبهکاران آموخته می شود. هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای منحرف بیشتر باشد، احتمال رفتار انحراف آمیز شخص نیز بیشتر می شود و برعکس (کوئن،1379). نکته اصلی نظریه سادرلند این است که افراد به این علت کجرفتار میشوند که تعداد ارتباط های انحرافی آنان بیش از ارتباطهای غیرانحرافیشان است. این تفاوت تعامل افراد با کسانی که ایدههای کجرفتارانه دارند نسبت به افرادی که از ایده های همنوایانه برخوردارند (یعنی ارتباط بیشتر آنان با کجرفتاران یا ایدههای کجرفتاری) علت اصلی کجرفتاری آنهاست (صدیق سروستانی،1387). بر همین مبنا، دور بودن و معاشرت نکردن با دوستان ناباب و منحرف و معاشرت کردن با افراد سالم و بهنجار باعث کنترل و کاهش رفتارهای انحرافی میشود.
نظریه انرژی مازاد[21] اسپنسر
نظریه انرژی مازاد یا مضاعف به از سوی اسپنسر[22] در اوایل قرن نوزدهم مطرح گردید. به عقیده او بازی و ورزش به عنوان کاهنده تنش عمل مینمایند. او همچنین بیان میدارد که انرژی از طریق کار از بین نمیرود، بلکه در شخص تا نقطه اوج بالا میرود. سپس این انرژی میتواند در تمامی فعالیتها به شکل رفتار بزهکارانه صرف شود (اسپنسر،1873 به نقل از ماسون و ویلسون،1988). اسپنسر بازی را اساساَ ناشی از انرژی متراکم در توانایهای به کار گرفته ناشده میداند و بر این پایه، به بررسی این پدیده میپردازد. او در تئوری خود، میل به بازی را بر این اساس تفسیر میکند که موجود زنده به گونهای آفریده شده است که بیش از نیازهای بدنی خود، انرژی در اختیار دارد و این انرژی انباشته برای آن که به مصرف برسد، برونشوی می طلبد و این همان عاملی است که انسان را به سمت بازی سوق میدهد (انوالخولی،1383). همانطور که سگریو (1983) بیان نمود اغلب فعالیتهای فیزیکی بر پایه و اساس اصولی حمایت میشوند که به کودکان اجازه میدهد به جای روش مخرب، به شکل مثبت از این جریان خارج شوند- یعنی، با انجام فعالیتهای ورزشی، انرژی خودشان را تخلیه کنند (ماسون و ویلسون،1988).
تئوری رفتار محرکجویی[23] سیلز
تئوری محرکجویی پیشنهاد میکند که " افراد در جستجوی محرک به شکل فعال بدنبال محیطهایی هستند که سائقهای اولیهشان در آنها ارضا میشوند یا قبلاَ ارضا شده است". بنابراین بر عکس نظریه مضاعف، سیلز[24] (1971) پیشنهاد میکند که بزهکاری، نتیجه نیاز شدید برای محرک است. در این مورد مدافعان ورزش استدلال میکنند که تمامی انواع فعالیتهای فیزیکی محیطهای با محرک بالا فراهم میکنند. به همین دلیل برای افرادی که در جستجوی حفظ سطح مطلوبی از هیجان میباشند، بازیها و فعالیتهای تفریحی، جانشینی مفیدی برای بزهکاری است (ماسون و ویلسون،1988) ساجن و یاناکیس (1982)، دیدگاه مشابهی را با توجه به فرصتهای چالشبرانگیز که بواسطه برنامههای پیوند بیرونی[25] فراهم میآید، بسط دادند. بنابراین اگر رفتار بزهکارانه، راهی برای بهدست آوردن شور و هیجان از طریق بعضی ماجراجوییها یا شهامت انجام فعالیتهای بزهکارانه باشد، میتوان ادعا نمود که محیط ورزشی میتواند این تمایلات و نیازها را از طریق هیجانات ناشی از سرعت، جنب و جوش و موقعیتهای تجربه مخاطرهآمیز، ارضا کند؛ به عبارتی، جستجوی محرک از طریق ورزش، جایگزین جستجوی محرک از طریق انحرافات گردد (اسنایدر،1994).
نظریه فرایند متمدن شدن نوربرت الیاس: احساسات، حالات و خشونت
نوربرت الیاس بر این باور است که در جوامع اولیه، آدمی احساساتش را خیلی راحت و حتی به شکل فیزیکی بروز میداده است که با کنترل شهرنشینی و مدنیت این احساسات را دورن خود انباشته و مخفی کرده است، ولی در صحنه فعالیتهای ورزشی که پویایی و تحرک فیزیکی زیاد است، زندگی اولیه طبیعی تداعی میشود و ساختار جدید مدنیت برایش بیاثر میگردد که عقدهگشایی میکند. از نظر سورکین، ورزش شکل مسالمت آمیزی است که با مدنیت کنونی جایگزین تجاوزات به همنوعان در بشر اولیه شده است (جهانفر،1381). او معتقد است ورزش در واقع به نوعی جبران آن خشونت فیزیکی است که در قدیم مجاز شمرده میشد و هم اکنون مجاز شمرده نمیشود. لذا ورزش به شکل روشمند و فعلی از اوایل قرن 16 شروع شد، چرا که در همین زمان است که زندگی بیرونی و درونی آن قدر کنترل شده و به نظم درآمده که ضرورت داشت جاهای دیگری برای تخلیه خشونت به رسمیت شناخته شود. الیاس در یکی از مطالعاتش دریافت که وقتی جنگ در پارلمان بالا میگرفت، مشاجره در کلوپهای ورزشی پایین میآمد و برعکس (اباذری،1381). ورزش اجازه میدهد که مردم هیجان کامل از تقلای بدون خطر و ریسک را تجربه کنند. با وجود این، ورزش بطور کامل کارکردی خالص و تصفیه شده ندارد. همین طور روزنهای است برای احساساتی که نمیتواند از طریق دیگری در جنبههای عادی زندگی اجتماعی تصفیه شوند (مهرآیین،1387). الیاس با تشریح تحول فرهنگ بدن از عهد عتیق تا دوران معاصر، فرآیند منضبط ساختن بدن و کنترل کردن رفتارهای پرخاش گرایانه را نشان میدهد (ذکایی،1387).
نظریه ملالت یا خستگی[26]
این فرضیه بر این مبنا قرار دارد که شاید در برخی موارد بزهکاری، نتیجه خستگی محض باشد. کلینارد[27]و وید[28] (1966) گزارش کردند که بیشتر اعمال خشونت بار و وندالیسم در جوانان نتیجه آن است که آنان کار و فعالیت مناسبی برای پر کردن اوقات فراغتشان ندارند. اسکافر[29] (1969) بیان نمود که بطور آشکار در ورزشکاران احتمال خستگی کمتر بوده و از آنجایی که ورزشها بیشتر بعد از مدرسه یا در تعطیلات آخر هفته انجام میگیرد، این قضیه صادق خواهد بود (ماسون و ویلسون،1988).
پیشینه پژوهش
گلزاده (1382) پژوهشی با عنوان «تربیت بدنی و نقش آن در کاهش گرایش به انحرافات اجتماعی» دربین دانش آموزان پسر دبیرستانهای اردبیل انجام داده است. تاکید اصلی این پژوهش، بر نقش تربیت بدنی و فعالیتهای ورزشی در کاهش گرایش به انحرافات اجتماعی میباشد. نتایج حاصله از آزمون فرضیههای پژوهش بیانگر آن بود که تربیت بدنی رابطه معنیداری با کاهش گرایش به انحرافات اجتماعی دارد. همچنین، تربیت بدنی رابطه معنیداری با متغیرهای واسطه تحقیق (ارضای نیازها، شکوفایی شخصیت، گذران سالم اوقات فراغت، تربیت صحیح اخلاقی و رعایت هنجارها) دارد. این متغیرها نیز رابطه معنیداری با کاهش گرایش به انحرافات اجتماعی دارند.
فتحیپور (1387) پژوهشی با عنوان مقایسهی نگرش به انحرافات اجتماعی نوجوانان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار انجام داده است. نتایج این تحقیق بیانگر آن بود که بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار، به لحاظ نگرش نسبت به مصرف مشروبات الکلی، استعمال موادمخدر و عدم رعایت هنجارهای اجتماعی تفاوت معنیدار وجود دارد و نوجوانان ورزشکار، نگرش منفیتری نسبت به سه شاخص مذکور در مقایسه با نوجوانان غیر ورزشکار داشتند. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، بین دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار، به لحاظ نگرش نسبت به برقراری روابط نامشروع، تفاوت معنی دار وجود نداشت.
یعقوبی هریکنده (1387) تحقیقی با عنوان بررسی تاثیر فعالیتهای ورزشی نوجوانان بر نگرش نسبت به بزهکاری انجام داده است. در این تحقیق از نظریه پیوند اجتماعی هیرشی و عزت نفس برای تبیین تاثیرات متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داده است که متغیرهای پیوند اجتماعی (با عناصر چهارگانهاش) و عزت نفس رابطه معکوس و معنیداری با بزهکاری دارند، بطور مثال، با کاهش درگیرهای ورزشی، بزهکاری افزایش مییابد و با افزایش فعالیتهای ورزشی، بزهکاری کاهش مییابد. همچنین، میان تعهد تحصیلی و بزهکاری رابطه معنی داری دیده نشد.
اسکافر[30] (1969) در اواخر دهه 1960، از نخستین ارزیابیهای تجربی که ارتباط ورزش و بزهکاری را مدنظر قرار داده بودند، حمایت کرد. جامعه آماری او 585 نفر از دانشآموزان پسر مقطع دبیرستان در یکی از مدارس بزرگ امریکا بود. 28 درصد از پسرها به عنوان ورزشکار طبقهبندی شده بودند؛ بهطوریکه آنان دوره کاملی از ورزشهای داخل مدرسه را در طول سه سال دبیرستان به پایان رسانده بودند. بقیة دانشآموزان هم به عنوان غیر ورزشکار در نظر گرفته شدند. همچنان که اسکافر پیش بینی میکرد، نتایج بهدست آمده رابطه منفی بین مشارکت ورزشی و بزهکاری را نشان داد. از موارد گزارش شده بزهکاری، 7 درصد برای ورزشکاران در مقایسه با 17 درصد برای غیر ورشکاران بدست آمد. این یافته گویای این مطلب است که مشارکت در ورزشهای درون مدرسهای میتواند تأثیر بازدارنده بر بزهکاری داشته باشد (ماسون و ویلسون،1988).
بوهرمن[31] (1977) پژوهشی برای شناخت برخی جنبههای انحراف و رابطه آن با فعالیت ورزشی در میان دانش آموزان دختر دبیرستانی آیوا (Iowa) به عمل آورد. نتایج نشان داده است که مشارکت ورزشی رابطه معکوس (منفی) با استعمال دخانیات، مصرف مشروبات الکلی، تقلب در امتحانات و سروکار داشتن با پلیس دارد. نتایج تحقیق همچنین حاکی از آن است که درجه عملکرد ورزشی با رفتارها و خلق و خویهای پسندیده متداول رابطه مثبت دارد (انورالخولی،1383).
لندرز و لندرز[32] (1978) در تحقیقی نشان دادند که مسابقات ورزشی مدارس در کاهش میانگین بزهکاری نوجوانان تاثیرات مفیدی دارد. این نتایج آشکار ساخت که بالاترین میانگین بزهکاری در میان گروه دانشجویانی بوده که در برنامههای فعالیت داخل مدرسه ورزش نمیکنند و برعکس، کمترین میانگین بزهکاری در بین دانشجویانی بوده است که این دو پژوهشگر آنها را در ضمن گروه ورزشکاران و رهبران خدمات ورزشی مدرسه تقسیم بندی کرده بوند (انورالخولی،1383).
سگریو و هاستید[33] (1982) یکی از جامعترین تحقیقات را در این حوزه انجام دادهاند. آنها در این مطالعه تلاش کردهاند که تفاوتهای رفتار بزهکارانه را در میان ورزشکاران و غیر ورزشکاران و بین گروههای متفاوت ورزشی تعیین نمایند. نتایج روشن ساخت که ورزشکاران دبیرستانی بطور معنیدار رفتار بزهکارانه کمتری نسبت به غیر ورزشکاران از خود به نمایش گذاشتهاند. رابطه منفی بین ورزشکاری و رفتار بزهکارانه در میان تمامی نمونهها و برای تمامی انواع بزه تعمیم داده شد. بویژه اینکه محققان مزبور دریافتند که ورزشکاران کمتر مرتکب دزدیهای کوچک، وندالیسم و حمله فیزیکی میشوند. این رابطه در میان گروههای سنی جوانان، مردان و زنان، سفیدها و جوانان روستایی و شهری تفاوت معنیدار آماری داشته است. همچنین، مشارکت ورزشی به عنوان بازدارنده رفتار بزهکارانه میتواند عامل موثر قویتری، در میان مردان نسبت به زنان باشد (ماسون و ویلسون،1988).
اندرز و اندرز[34] (2003) اصلاح جوانان از طریق ورزش را در یک واحد اقامتی تامینی تحت نظارت مرکز جرم در انگلستان مورد مطالعه قرار دادهاند. این مطالعه از نوع کیفی و یک مطالعه مشاهدهای شبه طولی محسوب میشود. تحلیل تجارب بهدستآمده در این واحد نشان میدهد که استفاده از فعالیتهای ورزشی مثل شنا و سایر فعالیتهای سازمان یافته به عنوان برنامههای اصلاحی مناسب، بازخورد مثبتی دارد و نیازهای فردی را به خوبی ارضا و رفع مینماید. این مطالعه تاکید میکند که فعالیت های ورزشی باید انتخابی و سازمان یافته باشند، در غیر این صورت ممکن است نتایج سوء به بار بیاورند. در پایان این مطالعه پیشنهاد شده است که تحقیقات بعدی به این مسئله بپردازد که چگونه ورزش، کنترل اجتماعی عملی و زبانی را اعمال میکند (به نقل از یعقوبی هریکنده،1387).
کریگر[35] (2007) در مقالهای با عنوان «خشونت غیر ضروری؟ ورزشهای مدرسهای، شبکههای دوستانه و خشونت مردان جوان» به بررسی نظریه کنترل اجتماعی، یادگیری اجتماعی و نیاز به ابراز مردانگی پرداخته است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال است که میزان مشارکت در فعالیتهای درون مدرسهای، چقدر در خشونت پسران سهم دارد؟ در مقابل انتظارات نظریه کنترل اجتماعی، تحلیلهای این تحقیق نشان میدهد که درگیری در فعالیتهای ورزشی و ورزشکار بودن، مانع از خشونت مردان نمی شود. به هرحال یک رابطه قوی بین ورزشهای تماسی و خشونت وجود دارد.
ورملیون[36](2007)، مقالهای با عنوان «مشارکت ورزشی و انحرافات جوانان: تحلیلی استدلالی (منطقی)» ارائه کرده است. هدف این تحقیق، آزمایش رابطه بین مشارکت ورزشی و انحرافات تعریف شده در بین دانشآموزان میباشد. در تحلیل نتایج این رابطه از متغیرهای واسط خانواده، مدرسه و دانشآموزان که از تحقیق آموزش ملی استخراج و اقتباس شده بود، استفاده گردیده است. نتایج روشن میکند که مشارکت ورزشی تاثیر ضعیفی بروی انحرافات جوانان دارد. در حالی که تحلیلها، از وجود تفاوت معنیدار آماری بین ورزشکاران و غیر ورزشکاران در ارتباط با شخصیتهای معین (که به واسطهی نظریه پیوند اجتماعی حاصل میشود) دارد؛ به عبارتی، مشارکت ورزشی به واسطه نظریه پیوند اجتماعی بر میزان رفتار انحرافی تاثیرمیگذارد. بعلاوه، رگرسیون منطقی نشان میدهد، در حالی که مشارکت ورزشی، انحرافات جوانان را تعدیل میکند، ویژگیهای دیگر پیوند اجتماعی از قبیل ویژگیهای خانوادگی تاثیر بیشتری بر رفتار انحرافی دارند.
در تحقیقات انجام یافته در ایران، با اینکه برخی از جوانب مهم تاثیر فعالیتهای ورزشی بر انحرافات اجتماعی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته، اما برخی کاستیها و نواقص نیز به چشم میخورد. برای مثال، برخی از پژوهشهایی که در رابطه با انحرافات اجتماعی صورت گرفته در سنجش خود، گرایش به انحرافات را مدنظر قرار دادهاند. با توجه به اینکه مطالعات انجام یافته، بیشتر در گروه سنی نوجوانان و جوانان بوده است، به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، گرایش به انحرافات اجتماعی به علل زیستی- روانی و اجتماعی در این گروه سنی بالا میباشد. بنابراین لزوماَ گرایش داشتن به انحرافات، به منزله ارتکاب آن نمیتواند باشد. برای رفع این مشکل در تحقیق حاضر ارتکاب به انحرافات مدنظر قرار گرفته است. برای سنجش ارتکاب نیز از روش خود اعترافی که برای گروه سنی جوانان مناسب است، استفاده شده است. مزیتهایی که میتوان برای این نوع سنجش در نظر گرفت این است: 1) میزان دقت در اندازهگیری رفتار انحرافی بالا است 2) قدرت تعمیمپذیری به جمعیت وسیعتری را دارد 3) احتمال خطا در آن محدود است 4) تخلفات جزئی و پیش پا افتاده را که به طور طبیعی مهم میباشند و در واقعیت وجود دارند، ولی در مراجع رسمی کمتر به آنها پرداخته میشود، مورد توجه قرار میدهد (احمدی،1389).
عمدترین کاستی تحقیقات خارجی نیز متناسب نبودن با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ما و لزوم توجه به ابعاد تاثیرگذار این مسئله میباشد؛ بطوری که نگرش به ورزش و فعالیتهای ورزشی و ورزشکار بودن در جوامع غربی با جامعه ما تفاوت دارد. لذا لزوم توجه به تحقیقات داخلی مبنی بر رسیدن به تصویری واقعی از وضعیت موجود امری ضروری است.
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش:
در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است که به صورت مقطعی انجام گرفته است. با توجه به مسئله حاضر، واحد تحلیل در این پژوهش فرد میباشد و سطح تحلیل شهر است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیة نوجوانان و جوانان واقع در گروه سنی 15-29 سال در سطح شهر تبریز بود. تعداد جمعیت واقع در این گروه سنی بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1385، 495096 نفر بوده است. برای محاسبة حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که بر آن اساس، تعداد حجم نمونه برای جامعة تحقیق مورد نظر 400 نفر محاسبه شد. در این پژوهش به دلیل ساختار جامعه آماری، از روش نمونهگیری خوشهای و سپس از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.
ابزارهای پژوهش
برای سنجنش متغیر انحرافات اجتماعی، ابتدا انحرافات اجتماعی به چهار بعد وندالیسم، خشونت و پرخاشگری، مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، کجرویهای اخلاقی- فرهنگی تقسیم شده است. سپس برای هر بعد، شاخصهایی در نظر گرفته شده و در نهایت با سؤالهای مناسب مورد سنجش قرار گرفته است. برای بعد وندالیسم، شاخصهایی مانند آسیب رساندن به باجههای تلفن عمومی، نوشتن روی در و دیوار شهر و مکانهای عمومی، پاره کردن صندلی اتوبوسهای شهری، مترو و قطار و غیره... طراحی شده است (قاسمی، ذوالاکتاف و علیوند،1388). زور گفتن به دوستان، دعوا در خیابان، حمل چاقو، صدمه زدن به دیگران، هل دادن شدید و غیره... نیز به عنوان شاخصهای خشونت و پرخاشگری انتخاب شدهاند. برای بعد مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی نیز شاخصهای سیگار کشیدن، استفاده از مواد مخدر مثل تریاک و هروئین و...، استفاده از قرصهای اکستازی(روانگردان) و...، خوردن مشروبات الکلی استفاده شده است. شاخصهای کجرویهای اخلاقی- فرهنگی شامل این موارد میشوند: فرار از خانه، دروغ گفتن، داشتن روابط دوستی با جنس مخالف، رد و بدل کردن فیلمها و عکسهای ناشایست، تقلب در کسب و کار و دزدی و سرقت.
متغییر درگیری شامل دو بعد میباشد: 1- درگیری در فعالیتهای ورزشی 2- درگیری در فعالیتهای غیرورزشی. در این تحقیق فعالیتهای ورزشی به دو گروه کلی ورزشهای منظم و نامنظم تقسیم شدهاند. همچنین، فعالیتهای ورزشی منظم نیز به دو گروه کلی سازمانیافته (فعالیتهای ورزشی منظمی که زیر نظر مربی انجام میشود) و غیر سازمانیافته (فعالیتهای ورزشی منظمی که به بصورت تفریحی و سرگرمی انجام میپذیرد) تقسیم شده است. علاوه بر این تقسیم بندیها، فعالیتهای ورزشی به 3 گروه کلی با توجه به نوع رشتههای ورزشی تقسیمبندی شده است: 1- فعالیتهای ورزشی تیمی (مانند فوتبال، والیبال و...)، 2-فعالیتهای ورزشی انفرادی (مانند کشتی، ورزشهای رزمی و...) و 3- فعالیتهای ورزشی برای کسانی که در هر دو نوع فعالیتهای ورزشی تیمی و انفرادی مشارکت دارند. رشتههای ورزشی نیز در 14 طبقه، تقسیم بندی شدهاند که عبارتاند از: 1- والیبال، هندبال و بستکبال 2- فوتبال 3- بدمینتون و تنیس 4- کوهنوردی 5- شنا 6- دومیدانی 7- ژیمناستیک 8- نرمش، آمادگی جسمانی، پیادهروی و ایروبیک 9- دوچرخهسواری 10-اسب سواری 11- کشتی 12- قایقرانی 13- ورزشهای رزمی 14- بدن سازی.
برای عملیاتی کردن پیوند افتراقی، میزان مشاهده رفتار انحرافی دوستان نزدیک و صمیمی جوانان در طول ماههای گذشته با 19 گویه مورد سنجش قرار گرفته است. متغیر پیوند اجتماعی نیز با چهار بعد: 1) دلبستگی 2) تعهد 3) مشغولیت 4) اعتقاد و در مجموع با 31 گویه مورد سنجش قرار گرفته است.
در این پژوهش، برای برآورد اعتبار سؤالهای پرسشنامه، علاوه بر اعتبار صوری برای آزمون روایی مقیاسهای متغیر انحرافات اجتماعی و پیوند اجتماعی از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. در این تحقیق متغیرها از طریق آماره K.M.O[37] و آزمون بارتلت[38] بصورت متعامد یا مستقل و از نوع چرخش واریماکس[39] آزموده شدند. معناداری این آزمون نشان دهنده آن است که ماتریس همبستگی موجود، قابلیت تحلیل عاملی را دارد و ماتریس همبستگی بین متغیرها، ماتریس واحد نیست و ایده تحلیل عاملی برای سؤالات ایده مطلوبی است. برای تعیین پایایی مقیاسها از ارزش آلفای کرونباخ استفاده شده است. مقدار آلفای کرونباخ برای متغیر پیوند اجتماعی81/0و پیوند افتراقی 82/0و برای متغیر انحرافات اجتماعی 92/0 میباشد بنابراین پایایی کلی گویههای پرسشنامه، با اجرای آزمون کرونباخ بر روی گویهها در حد مطلوب است. همچنین با توجه به اینکه توزیع داده ها، توزیع نرمال نبوده از آزمونهای ناپارامتریک استفاده شده است.
یافته های پژوهش پژوهش
مشخصات جمعیت شناختی پاسخگویان
این مطالعه بر اساس اطلاعات 400 نفر در شهر تبریز صورت گرفته است. از بین کل پاسخگویان 300 نفر مرد(75درصد) و 100 نفر زن(25درصد) بودهاند. دامنه تغییرات سن در جامعه آماری مورد بررسی بین 15 تا 29 سال بوده است که بیشترین توزیع فراوانی مربوط به گروه سنی 19 تا 24 سال (5/57درصد) می باشد. بیشترین میزان اوقات فراغت جوانان در روزهای معمول هفته 3 تا 4 ساعت (8/44درصد) بوده است. 159 نفر (8/39درصد) از جوانان به صورت منظم به فعالیت های ورزشی میپردازند و 241 نفر (3/60درصد) فعالیتهای ورزشی نامنظم دارند.
نتایج تحلیلهای آماری
فرضیه اول: بین میزان فعالیتهای ورزشی و عناصر پیوند اجتماعی(وابستگی، تعهد، درگیری و باور) رابطه وجود دارد.
جدول 1:همبستگی بین میزان فعالیتهای ورزشی و پیوند اجتماعی
ابعاد ورزش |
وابستگی |
تعهد |
درگیری |
باور |
پیوند اجتماعی |
|
فعالیتهای ورزشی نامنظم |
همبستگی اسپیرمن |
039/0 |
164/0 |
049/ |
196/0 |
072/0- |
سطح معناداری |
552/0 |
056/ |
452/0 |
00/0 |
268/0 |
|
فعالیتهای ورزشی منظم |
ضریب همبستگی |
153/0- |
*174/0 |
092/0- |
022/0- |
057/0- |
سطح معناداری |
07/0 |
03/0 |
274/0 |
793/0 |
505/0 |
جدول 1 نشان می دهد که رابطه معنی داری بین میزان فعالیت های ورزشی نامنظم و پیوند اجتماعی کل وجود ندارد، این در حالی است که از میان ابعاد پیوند اجتماعی تنها بعد باور با میزان فعالیت های ورزشی نامنظم رابطه معنی دار مثبت و ضعیفی دارد. همچنین، نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رابطه معنیداری بین میزان فعالیتهای ورزشی منظم و ابعاد پیوند اجتماعی بجز بعد تعهد وجود ندارد. در مجموع، نیز بین میزان فعالیت های ورزشی منظم و پیوند اجتماعی کل رابطه معنی داری وجود ندارد.
فرضیه دوم: بین میزان پیوند اجتماعی و انحرافات اجتماعی جوانان رابطه وجود دارد.
جدول 2:ضرایب همبستگی مابین ابعاد پیوند اجتماعی با ابعاد انحرافات اجتماعی پاسخگویان
ابعاد |
وندالیسم |
خشونت |
مصرف مواد |
کجرویهای اخلاقی |
انحرافات اجتماعی |
|
وابستگی
|
همبستگی |
105/0- |
02/0- |
**195/0- |
054/0- |
**147/0- |
سطح معناداری |
03/0 |
67/0 |
00/0 |
284/0 |
00/0 |
|
تعهد |
همبستگی اسپیرمن |
**168/0- |
*125/0- |
*124/0- |
*105/0- |
*105/0- |
سطح معناداری |
00/0 |
01/0 |
01/0 |
03/0 |
03/0 |
|
درگیری |
همبستگی اسپیرمن |
054/0 |
012/0 |
**183/0- |
**140/0- |
*104/0- |
سطح معناداری |
283/0 |
806/0 |
00/0 |
00/0 |
03/0 |
|
باور |
همبستگی اسپیرمن |
**209/0- |
007/0- |
**150/0- |
067/0- |
**149/0- |
سطح معناداری |
00/0 |
882/0 |
00/0 |
186/0 |
00/0 |
|
پیوند اجتماعی |
همبستگی اسپیرمن |
**181/0- |
098/0- |
**227/0- |
*111/0- |
**211/0- |
سطح معناداری |
00/0 |
052/0 |
00/0 |
02/0 |
00/0 |
همانطور که ملاحظه می شود بین ابعاد پیوند اجتماعی و انحرافات اجتماعی کل رابطه منفی و معکوسی وجود دارد. شدت این رابطه نیز در حد ضعیف می باشد. همچنین، بین پیوند اجتماعی کل و انحرافات اجتماعی کل نیز رابطه منفی و معنی داری وجود دارد؛ به عبارتی، با افزایش میزان پیوند اجتماعی از میزان انحرافات اجتماعی کاسته می شود و برعکس.
فرضیه سوم: میزان دوستان ناباب و منحرف (پیوند افتراقی) به تفکیک نوع فعالیتهای ورزشی جوانان تفاوت معنیداری دارد.
جدول 3:میزان دوستان منحرف پاسخگویان بر اساس نوع فعالیتهای ورزشی
نوع فعالیت ورزشی |
تعداد |
میانگین |
کمیت z |
سطح معناداری |
بصورت منظم |
159 |
01/170 |
41/4 |
00/0 |
بصورت نامنظم |
237 |
62/217 |
||
سازمانیافته |
39 |
18/75 |
876/0 |
381/0 |
غیر سازمانیافته |
120 |
57/81 |
بر اساس جدول3 آزمون یو من- وایتنی و با استناد به مقدار آزمون Z و سطح معناداری، تفاوت معنیداری بین فعالیت های ورزشی سازمانیافته و غیرسازمانیافته براساس میزان دوستان منحرف وجود ندارد. به عبارت دقیقتر، نوع فعالیتهای ورزشی پاسخگویان (سازمانیافته و غیرسازمانیافته) بر روی میزان دوستان منحرف آنان اثر معنیداری نمیگذارد. اما با اطمینان 99/0 به لحاظ آماری تفاوت میزان دوستان منحرف در بین جوانان با فعالیتهای ورزشی منظم و نامنظم معنیدار است؛ بهطوری که میانگین میزان دوستان منحرف برای جوانانی که فعالیت ورزشی منظم دارند(01/170) و برای جوانانی که به صورت نامنظم فعالیت ورزشی میکنند(62/217) میباشد و این نشانگر آن است که میزان دوستان منحرف برای جوانانی که فعالیت ورزشی منظم دارند نسبت به جوانانی که فعالیت نامنظم ورزشی دارند کمتر است.
فرضیه چهارم: بین میزان پیوند افتراقی (دوستان منحرف) و انحرافات اجتماعی جوانان رابطه وجود دارد.
جدول 4:ضرایب همبستگی ما بین میزان دوستان منحرف و انحرافات اجتماعی
دوستان منحرف |
وندالیسم |
خشونت و پرخاشگری |
مصرف مواد |
کجرویهای اخلاقی |
انحرافات اجتماعی |
همبستگی اسپیرمن |
098/0 |
**530/0 |
**167/0 |
**627/0 |
**642/0 |
سطح معناداری |
05/0 |
00/0 |
00/0 |
00/0 |
00/0 |
در جدول 4، رابطه بین میزان دوستان منحرف و انحرافات اجتماعی جوانان آمده است. بالاترین همبستگی را در بین شاخصهای انحرافات اجتماعی، بعد کجرویهای اخلاقی- فرهنگی، خشونت و پرخاشگری و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی به ترتیب 627/0، 530/0، و 167/0 دارا میباشند. همچنین، میزان دوستان منحرف با بعد وندالیسم و اوباشگری رابطه معنیداری ندارد. با توجه به نتایج بدست آمده همبستگی کل برای متغییر «داشتن دوستان منحرف» و انحرافات اجتماعی 642/0 و با سطح معنی داری 00/0 میباشد. این بدان معنی است که میزان دوستان نابهنجار و منحرف با میزان انحرافات اجتماعی جوانان رابطه قوی و مثبتی دارد.
فرضیه پنجم: میزان انحرافات اجتماعی به تفکیک نوع فعالیتهای ورزشی (تیمی، انفرادی، هردو) تفاوت معنیداری دارد.
جدول 5:آزمون کروسکال- والیس انحرافات اجتماعی به تفکیک نوع فعالیتهای ورزشی
|
Chi-Sqare |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
فعالیت های ورزشی منظم |
953/15 |
2 |
00/0 |
فعالیت های ورزشی نامنظم |
259/2 |
2 |
107/0 |
برای سنجش این فرضیه از آزمون کروسکال- والیس[40] که معادل ناپارامتری آزمون تحلیل واریانس یک طرفه[41](F) است، استفاده شده است. با توجه به جدول5، و این کهمقدار آزمون Chi-Square (953/15) در سطح معناداری کوچکتر از 01/0 میباشد، به لحاظ آماری میزان انحرافات اجتماعی در بین انواع فعالیتهای ورزشی منظم (تیمی، انفرادی، هردو) متفاوت است. اما با توجه به مقدار آزمون Chi-Square (259/2) در سطح خطای بزرگتر از 05/0 به لحاظ آماری میزان انحرافات اجتماعی در بین انواع فعالیتهای ورزشی نامنظم(تیمی، انفرادی، هردو) متفاوت نیست.
جدول 6:آزمون کروسکال- والیس انحرافات اجتماعی به تفکیک نوع فعالیتهای ورزشی
فعالیتهای ورزشی منظم |
تعداد نمونه |
انحرافات اجتماعی |
تیمی |
54 |
96/84 |
انفرادی |
77 |
67/62 |
هردو |
9 |
72/50 |
در جدول6، میانگین نمرات جوانان با فعالیت ورزشی منظم برای انحرافات اجتماعی به تفکیک آورده شده است. در این جدول میتوان مشاهده کرد که فعالیتهای ورزشی منظم تیمی بیشترین میانگین انحرافات اجتماعی را دارند. در کل متغیر وابسته تحقیق، یعنی انحرافات اجتماعی در بین فعالیتهای ورزشی منظم تیمی و انفرادی و همچنین هردو متفاوت ظاهر شده و تفاوت آنها معنیدار گشته است.
فرضیه ششم: بین میزان فعالیتهای ورزشی و انحرافات اجتماعی جوانان رابطه وجود دارد.
جدول 7:ضرایب همبستگی بین میزان فعالیتهای ورزشی و ابعاد انحرافات اجتماعی
|
وندالیسم |
خشونت و پرخاشگری |
مصرف موادمخدر |
کجرویهای اخلاقی |
انحرافات اجتماعی |
|
میزان فعالیتهای ورزشی منظم |
همبستگی اسپیرمن |
**336/0- |
**324/0- |
**352/0- |
145/0- |
**291/0- |
سطح معناداری |
00/0 |
00/0 |
00/0 |
085/0 |
00/0 |
|
میزان فعالیتهای ورزشی نامنظم |
همبستگی اسپیرمن |
**373/0- |
100/0- |
**208/0- |
023/0- |
**257/0- |
سطح معناداری |
00/0 |
121/0 |
00/0 |
727/0 |
00/0 |
جدول 7 نشان میدهد که رابطه معنیدار منفی بین میزان فعالیتهای ورزشی منظم و ابعاد انحرافات اجتماعی بجز بعد کجرویهای اخلاقی- فرهنگی وجود دارد. در مجموع نیز میزان فعالیتهای ورزشی منظم با ضریب 291/0- و سطح معنیداری 00/0 با انحرافات اجتماعی کل رابطه منفی دارد. همچنین، میزان فعالیتهای ورزشی نامنظم با ابعاد خشونت و پرخاشگری و کجرویهای اخلاقی- فرهنگی رابطه معنیداری ندارد، ولی رابطه معنیدار منفی بین میزان فعالیتهای ورزشی نامنظم و ابعاد وندالیسم و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی وجود دارد. در مجموع نیز میزان فعالیتهای ورزشی نامنظم با ضریب 257/0- و سطح معنیداری 00/0 با انحرافات اجتماعی کل رابطه منفی و معکوسی دارد.
فرضیه هفتم: میزان انحرافات اجتماعی به تفکیک نوع فعالیتهای ورزشی تفاوت معنیداری دارد.
جدول 8:میزان انحرافات اجتماعی بر اساس نوع فعالیتهای ورزشی
نوع فعالیت ورزشی |
تعداد |
میانگین |
کمیت z |
سطح معناداری |
بصورت منظم |
156 |
87/173 |
86/3 |
000/0 |
بصورت نامنظم |
241 |
27/215 |
||
سازمانیافته |
39 |
50/72 |
876/0 |
381/0 |
غیر سازمانیافته |
117 |
50/80 |
بر اساس جدول8، آزمون یو من- وایتنی و با استناد به مقدار آزمون Z و سطح معناداری، نوع فعالیتهای ورزشی پاسخگویان (سازمانیافته و غیرسازمانیافته) بر روی میزان انحرافات اجتماعی آنان اثر معنیداری نمیگذارد، اما با اطمینان 99/0 به لحاظ آماری تفاوت میزان انحرافات اجتماعی در بین جوانان با فعالیتهای ورزشی منظم و نامنظم معنیدار است، بهطوری که میانگین میزان انحرافات اجتماعی برای جوانانی که فعالیت ورزشی منظم دارند(87/173) و برای جوانانی که به صورت نامنظم فعالیت ورزشی میکنند(27/215) میباشد.
بحث و نتیجهگیری
در این تحقیق متغیر فعالیتهای ورزشی به عنوان متغیر مستقل مورد توجه بوده است. فعالیتهای ورزشی در جهان حاضر یکی از موثرترین و نیرومندترین بسترهایی است که با توجه به اقبال گستره همگان میتواند در زمینههای مختلف مورد بهرهبرداری قرار گیرد. بنابراین به عنوان یک پدیده اجتماعی، توجه عموم جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در این تحقیق به آرای برخی از آنان اشاره شده است؛ افرادی چون هیرشی، سادرلند، اسپنسر، سیلز و نوبرت الیاس که بر اهمیت و نقش فعالیتهای ورزشی درنحوه رفتار و همنوایی با ارزشهای جامعه انگشت تاکید گذاشتهاند.
در رابطه با تاثیر مستقیم میزان فعالیتهای ورزشی بر انحرافات اجتماعی،از تئوریهای پیوند اجتماعی و نظریه ملامت و خستگی استفاده شده است. در این نظریهها هر چه قدر اوقات فراغت افراد با فعالیتهای ورزشی پر شود و افراد وقت بیشتری را به این کار اختصاص بدهند، زمان در دسترس برای رفتار ضداجتماعی کاهش مییابد(کریگر،2007). در این رویکرد شرکت در فعالیت های ورزشی بر این اساس که ساعتها و اوقات فراغت جوانان را پر میکند و وقت کمتری جهت درگیری در فعالیتهای ضد اجتماعی باقی میگذارد، مورد تاکید میباشد. یافتههای بدست آمده در جدول5 نیز نشان میدهد که با افزایش میزان فعالیت های ورزشی (منظم و نامنظم)، میزان انحرافات اجتماعی کل (و ابعاد وندالیسم، خشونت و پرخاشگری و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی) کاهش مییابد. این نتیجه با نتایج تحقیقات گلزاده (1382)؛ فتحیپور (1387)؛ یعقوبی هریکنده (1387)؛ لندرز و لندرز (1978)؛ اسکافر (1969)؛ بوهرمن (1977)؛ سگریو و هاستید (1982)؛ اندرز و اندرز (2003) و ورملیون (2007) همخوانی دارد. جب (2009) نیز معتقد است که پیوندهای محکم اجتماعی مانع انحراف میشوند، در حالی که پیوندهای ضعیف انعطاف پذیری کمتری نسبت به انحراف دارند.. هر چه انسجام و همبستگی بیشتر باشد، میزان انحرافات کمتر است. همچنین این نتایج با نظریه هیرشی نیز همخوانی دارد. بر طبق این نظریه، افراد در طول زندگی، زمان و انرژی محدودی دارند. «درگیری» در امور زندگی روزمره(ورزش کردن) وقت زیادی نیاز دارد و خود باعث محدود شدن رفتار میشود. افراد بیکار، وقت بیشتری برای هنجارشکنی دارند. پس فراهم بودن تسهیلات ورزشی و ورزش بصورت منظم، موجب کاهش کج رفتاری میشود (بخارایی،1386). نکته قابل توجه اینکه نتایج نشان میدهد بین میزان فعالیت های ورزشی (منظم و نامنظم) و بعد کجرویهای اخلاقی و فرهنگی رابطه معنیداری وجود ندارد. این نتیجه با نتایج تحقیق فتحیپور (1387) هم خوانی دارد.
همچنین، نتایج کریگر (2007) بر عکس نتایج تحقیق ما نشان میدهد که درگیری در فعالیتهای ورزشی، مانع از خشونت مردان نمیشود. در توجیه رابطه فوق باید عنوان کرد که نتایج جدول 7 نشان میدهد که با وجود اینکه میزان فعالیتهای ورزشی نامنظم با خشونت و پرخاشگری رابطه معنی داری ندارد، اما درگیری هر چه بیشتر در فعالیتهای ورزشی منظم، از میزان خشونت و پرخاشگری میکاهد. بر طبق نظریه «فرایند متمدن شدن نوربرت الیاس: احساسات، حالات و خشونت» فعالیتهای ورزشی منظم میتوانند پویایی و تحرک فیزیکی زیاد تولید کنند و زمینههای عقدهگشایی ورزشکاران را فراهم نمایند - این در حالی است که تخلیه خشونت در فعالیتهای ورزشی نامنظم نمیتواند صورت بگیرد. بنابراین میان این دو نوع فعالیتهای ورزشی باید تفکیک قائل شد.
در رابطه با تاثیر مستقیم نوع فعالیتهای ورزشی بر میزان انحرافات اجتماعی، نتایج جدول8، نشان میدهد که میزان انحرافات اجتماعی در بین جوانانی که فعالیتهای ورزشی منظم و نامنظم دارند، به لحاظ آماری متفاوت است و میانگین انحرافات اجتماعی برای جوانانی که فعالیتهای ورزشی منظم دارند، کمتر از جوانانی است که فعالیتهای ورزشی نامنظم دارند. این در حالی است که به لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین فعالیتهای ورزشی سازمانیافته و غیرسازمانیافته براساس میزان انحرافات اجتماعی وجود ندارد. با توجه به اینکه در هیچ از تحقیقات گذشته،فعالیتهای ورزشی به انواع منظم و نامنظم تقسیمبندی نشده بود، نتایج یافتهها مبنی بر کمتر بودن میزان انحرافات اجتماعی در بین جوانانی که فعالیتهای ورزشی منظم دارند با نتایج تحقیقات ورملیون (2007) و فتحیپور (1387) با تقسیم بندی ورزشکار و غیر ورزشکار همخوانی دارد. همچنین نتایج تحقیق حاضر با تحقیقات اندرز و اندرز (2003) همخوانی ندارد. آنان دریافتند که فعالیتهای ورزشی مثل شنا و سایر فعالیتهای سازمان یافته به عنوان برنامههای اصلاحی مناسب، بازخورد مثبتی دارد و نیازهای فردی را به خوبی ارضا و رفع مینماید. این مطالعه تاکید میکند که فعالیتهای ورزشی باید انتخابی و سازمان یافته باشند، در غیر این صورت ممکن است نتایج سوء به بار بیاورند. در توجیه عدم همخوانی رابطه فوق باید خاطر نشان کرد که این تحقیق در یک واحد اقامتی تامینی تحت نظارت مرکز جرم در انگلستان صورت گرفته است و به نظر میرسد قدرت تعمیمی آن برای جامعه بزرگتر با مشکلاتی همراه است. همچنین، اجباری بودن و تحت نظارت در آوردن فعالیتهای ورزشی در محیطهای شهری کار بسیار سخت و شاید غیر ممکن باشد. همچنین نتایج جدول 6 نشان میدهد که فعالیتهای ورزشی نامنظم براساس نوع فعایتهای ورزشی (تیمی و انفرادی) معنادار نیست. این درحالی است که میانگین انحرافات اجتماعی برای جوانانی که فعالیت های ورزشی منظم تیمی دارند بیشتر از جوانانی است که به فعالیتهای ورزشی منظم انفرادی میپردازند. این اختلاف بین فعالیتهای ورزشی منظم تیمی و انفرادی جای تأمل دراد و به گونهشناسی جزئیتر با در نظر گرفتن متغیر واسط و تاثیرگذار نیازمند است.
در رابطه با تاثیر غیر مستقیم فعالیتهای ورزشی به واسطه پیوند اجتماعی بر روی انحرافات اجتماعی، به استناد نتایج جداول1و2 می توان گفت که فعالیتهای ورزشی نامنظم با افزایش بعد باور و اعتقاد با انحرافات اجتماعی رابطه معکوس و منفی دارد. با توجه به اینکه در جامعه ما ورزشکاران با برچسبهای جوانمردی، مردانگی و ... شناخته میشوند، جوانانی که در وادی امر به این صحنه قدم میگذارند، متاثر از این باورها هستند و به نوبه خود از انحرافات اجتماعی دوری میگزینند. این درحالی است که فعالیتهای ورزشی منظم با بعد تعهد رابطه مستقیم و مثبتی دارد و به واسطه متغیر تعهد، جوانان را از انحرافات اجتماعی دور میکند. در توجیه این رابطه، می توان چنین استدلال کرد که بر طبق نظر هیرشی، سرمایهگذاری در هر کاری منجر به افزایش تعهد میشود. بنابراین جوانان که بصورت منظم فعالیت ورزشی دارند با صرف زمان و انرژی و احتمالاَ کسب منزلت و مقام و رسیدن به برچسب ورزشکار، تعهد بالایی دارند و به راحتی با انجام رفتار انحرافی سرمایهگذاری خود را هدر نمیدهند. این نتایج با تحقیقات ورملیون (2007) همخوانی دارد. نتایج تحقیقات او نشان میدهد که تفاوت معنیدار آماری بین ورزشکاران و غیرورزشکاران در ارتباط با شخصیتهای معین به واسطه نظریه پیوند اجتماعی حاصل میشود؛ به عبارتی، مشارکت ورزشی به واسطه نظریه پیوند اجتماعی بر میزان رفتار انحرافی تاثیر منفی میگذارد. این درحالی است که در تحقیق حاضر در مجموع میزان فعالیتهای ورزشی تاثیر معنیداری بر پیوند اجتماعی ندارد و فقط با ابعاد باور (فعالیتهای ورزشی نامنظم) و تعهد (فعالیتهای ورزشی منظم) رابطه مثبت و مستقیمی دارد و بهواسطه این ابعاد بروی انحرافات اجتماعی تاثیر منفی و معکوسی میگذارد. دیسموند و دیگران[42] (2011)، معتقدند که باور به اعتبار افزایش سخت گیری در قوانین موجب کاهش رفتارهای انحرافی می شود.
در مورد تاثیر غیر مستقیم فعالیتهای ورزشی به واسطه پیوند افتراقی بر روی انحرافات اجتماعی، همانطور که پوردی[43] و ریچارد[44] (1983)، بیان نمودند، در حالی که بزهکاران ارزشها و رفتارهای بزهکارانه را از گروه همسالان یاد میگیرند، اما ورزشکاران بوسیله ارزشها و رفتارهای مطابق با ارزشهای عرفی و رفتارهای جامعه، جامعهپذیر میشوند. نتایج جدول 3، نشان میدهد که جوانانی که فعالیتهای ورزشی منظم دارند نسبت به جوانانی که فعالیت ورزشی نامنظم دارند، کمتر دوستان منحرف دارند و بدینسان میزان انحرافات اجتماعی کمتری نیز دارند. همچنین، تفاوت معنیداری بین فعالیتهای ورزشی سازمانیافته و غیرسازمانیافته براساس میزان دوستان منحرف وجود ندارد. به عبارت دقیقتر، فعالیتهای ورزشی (سازمانیافته و غیرسازمان یافته) به واسطه میزان دوستان منحرف، تاثیر معناداری بر میزان انحرافات اجتماعی جوانان ندارد.
از مزیتهای این تحقیق، سنجش میزان انحرافات اجتماعی به روش خود اعترافی است تا شناخت کاملی از میزان انحرافات جوانان بهدست آید. از مزایای دیگر تحقیق اینکه، جامعه آماری ما جوانان یکی از شهرهای بزرگ ایران یعنی تبریز میباشد که قدرت تعمیمپذیری نتایج را بیشتر میکند،ْ چرا که تمامی تحقیقات صورت گرفته در این زمینه بر روی جوانان محصل و درحال تحصیل بوده است و بعلاوه، میزان و نوع فعالیتهای ورزشی این گروه سنی با توجه به محدودیت و اجباری بودن آن مطابق با قوانین آموزش و پروش، صورت پذیرفته است. در ضمن با توجه به اینکه بیشترین زمانی که صرف فعالیتهای ورزشی میشود در اوقات فراغت، تعطیلات آخر هفته و یا در فصول تابستان و خارج از مدرسه میباشد، در این تحقیق با انتخاب نمونه آماری از جامعه شهری این کاستیها رفع گردیده است.
پیشنهادها
با توجه به آنچه که گذشت و بر اساس تجربیات بهدست آمده در این تحقیق و نیز با اعتقاد به اینکه بررسیهای تئوریک و تحلیل های آماری، باید با پیشنهاداتی همراه باشد تا شکل سازندهتری به خود گیرد، در ادامه به برخی، پیشنهاداتها اشاره میگردد:
- نتایج پژوهش نشان می دهد که فعالیت های ورزشی منظم نقش پر رنگ تری در کاهش انحرافات اجتماعی دارد. بنابراین اهمیت دادن به فعالیتهای ورزشی منظم و بسط هر چه بیشتر آن در جامعه باید در اولویت قرار گیرد. این کار در وهله اول با تامین حداقل امکانات ورزشی لازم برای جوانان و در مرحله بعدی با ایجاد انگیزه در بین جوانان برای جذب و گرایش به فعالیتهای ورزشی منظم می تواند عملیاتی شود.
- ضروری است از مقولهای بهنام "ورزش شهروندی" که در راستای ترویج فعالیتهای ورزشی منظم در بین شهروندان میباشد و یکپارچه و مداوم نمودن برنامههای تربیتبدنی و شهرداری در امور ورزش حمایت گردد.
- با توجه به تأثیر مستقیم فعالیت های ورزشی به عنوان یکی از مولفه های پیوند اجتماعی و نقش غیرمستقسم آن در افزایش دیگر مولفه های پیوند اجتماعی (وابستگی، تعهد و باور)، دنبال کردن رویکرد محله- محوری در مدیریت فضاهای ورزشی و استقرار کردن سالنها و زمینهای رو باز ورزشی در هر محله می تواند موثر باشد. این کار از جهات مختلف میتواند کارکرد اجتماعی- فرهنگی داشته باشد: 1) جوانان میتوانند اوقات فراغت خود را در محلات با فعالیتهای ورزشی پر نمایند؛ 2) جوانان به محله و شهر خود احساس تعلق خاطر کنند؛ بهطوری که بر مبنای نظریه پیوند اجتماعی، وابستگی آنها به خانواده و افراد ساکن در محلهاشان افرایش مییابد و به دنبال برقراری ارتباط اجتماعی سالم و صمیمی،ْ تعهد و باور آنها نیز فزونی میگیرد.
- در رسانههای جمعی در راستای تبیین مزایای ورزش و فعالیتهای ورزشی، و تشویق و ترغیب جوانان به فعالیتهای ورزشی و شناساندن پهلوانان و قهرمانان اخلاق ورزشی به جوانان اقدامات لازم صورت پذیرد.
- ورزش بهعنوان فعالیتی برای گذراندن اوقات فراغت در میان جوانان نهادینه شود.
منابع
- اباذری، یوسفعلی (1381) "نوربرت الیاس و فرایند متمدن شدن". نامه علوم اجتماعی. شماره 19: 25-19.
- احمدی، حبیب (1389) جامعه شناسی انحرافات. (چاپ چهارم). تهران: اتشارات سمت
- انورالخولی، امین (1383) ورزش و جامعه. حمیدرضا شیخی. چاپ دوم. مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)
- بخارایی، احمد (1386) جامعه شناسی انحرافات اجتماعی در ایران. تهران: انتشارات پژواک جامعه
- جهانفر، محمد (1381) "خشونت در فوتبال قابل پیشگیری است". نامه علوم اجتماعی. شماره 19.
- دوفرانس، ژاک (1385) جامعه شناسی ورزش. عبدالحسین نیک گهر. تهران: توتیا
- ذکائی، محمدسعید (1387) جامعه شناسی جوانان ایران. چاپ دوم. تهران: انتشارات آگاه
- ستوده، هدایتالله (1389) آسیب شناسی اجتماعی(جامعه شناسی انحرافات). چاپ بیست و یکم. تهران: آوای نور
- صدیقسروستانی، رحمتالله (1387) آسیبشناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات اجتماعی). چاپ چهارم. تهران: انتشارات سمت
- فتحیپور، محمدصدیق (1387) "مقایسه نگرش به انحرافات اجتماعی نوجوانان پسر ورزشکار و غیرورزشکار". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی. دانشگاه تهران.
- قاسمی، وحید، ذوالاکتاف، علی و نور علی وند (1388) جامعه شناسی ورزش (وندالیسم و اوباشگری در ورزش فوتبال). تهران: انتشارات جامعه شناسان
- کوئن، بروس. (1379). درآمدی به جامعه شناسی. (ترجمه محسن ثلاثی). (چاپ هشتم). تهران: نشر توتیا.
- گلزاده، مهریار (1382) "بررسی جایگاه تربیت بدنی و نقش آن در کاهش گرایش به انحرافات اجتماعی در دبیرستان های اردبیل". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تبریز.
- معدکن، ایراندخت (1369) نقش ورزش در جلوگیری از انحرافات اخلاقی جوانان. تهران: انتشارات سازمان برنامه و بودجه
- موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران (1384) ورزش و تربیت بدنی در برنامه سوم توسعه کتاب دولت. تهران: موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
- مهرآئین، محمدرضا (1387) نظریات جدید جامعهشناسی و ورزش. تهران: انتشارات جامعه شناسان
- نادریان جهرمی، مسعود (1389) مبانی جامعهشناسی ورزش. تهران: بامداد کتاب
- یعقوبیهریکنده، امیرحسین (1387) " بررسی تاثیر فعالیتهای ورزشی نوجوانان بر نگرش نسبت به بزهکاری". پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه پیام نور مرکزی.
- Booth, Job A., Amy Farrell and Sean P. Varano (2008) "Social Control, Serious Delinquency, and Risky Behavior: A Gendered Analysis".Crime & Delinquancy. Volume 54 Number 3: 423-456.
- Desmond, Scott A., B. Soper, E. Sarah, and R. Kraus (2011) "Religiosity, Peers and Delinquency: Does Religiosity Reduse the Effect of Peers on Delinquency". Sociological Spectrum. Vol. ٣١.
- Hawdon, James E. (1999) "Daily Routines and Crime Using Routine Activities". Youth & Society. Vol 30, and No.4: 395-415.
- Jeb,A & Amy, F. & Sean,p(2009)"Social control- serious delinquency and risky behavior" . Journal of crime & delinquency. p. 423.
- Kreager, Derek A. (2007) "Unnecessary Roughness? School Sport, Peer Networks, and Male Adolescent Violence." American Sociological Review.Vol.72. (October:705-724).
- Mason, Gail and Paul Wilson (1988) Sport, Recreation and Juvenile Crime: An Assessment of The Impact of Sport and Recreation Upon Aboriginal and Non- Aboriginal Youth Offenders. Frist Published by the Australian Institute of Criminology. Canberra..
- Michael, A. C. (2003) "Religion and Social Control: An Application of a Modified Social Bond on Violence". Criminal Justice Review. Vol. ٢٨.
- Ozbay, O. and Y. Z. Ozcan (2006) "A Test Of Hirschi’s Social Bonding: Theory Juvenile Delinquency in the High Schools of Ankara". Journal of Offender Therapy and Comparative Criminology. Vol. 50.
- Purdy, D. A. and S. F. Richard (1983) "Sport and Juvenile Delinquency: An Examination and Assessment of Four Major Theories". Journal of Sport Behaviour. 6(4), pp. 179-83.
- Snyder, Eldon E. (1994) "Interpretations and Explanations of Deviance Among College Athletes: A Case Study". Sociology of Sport Journal. 11. 231-248.
- Sugden, J and Yiannakis, A. (1982) "Sport and Juvenlie Delinquency: A Theoretical Base". Journal of Social and Behavioral Sciences. 22-30.
- Vermillon, Mark (2007) "Sport Participation and Adolescent Deviance: A Logistic Analysis". Social Thought & Research. Vol 28.