نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
2 دانشیار، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 استاد، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
جوانی به عنوان یک سازه اجتماعی، فرهنگی و زیستی، زمینهساز و پاسخگوی تغییرات اجتماعی است. از این رو، با توجه به روبه رشد بودن بازاندیشی تعاملات جنسی و همینطور افزایش تعاملات بین دو جنس و تغییر در شکل و محتوای آن، هدف از پژوهش حاضر بررسی مهمترین عوامل تاثیر گذار بر بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل جوانان 18 تا 29 ساله دانشگاههای استان تهران است. نمونهگیری به روش خوشهای چند مرحلهی انجام گردید. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر در نظر گرفته شد. از ابزار پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده به عمل آمد. یافتههای پژوهش نشان داد بین فرزند سالاری، اقامت طولانی مدت جوانان در خانواده، فردگرایی، استفاده از فناوریهای ارتباطی نوین، تغییر نقش زن و شوهری و پایگاه اجتماعی اقتصادی با میزان باز اندیشی در تعاملات جنسی رابطه معناداری مشاهده میشود. یافتههای رگرسیون گام به گام نشان داد که عاملهای فردگرایی، فناوریهای نوین ارتباطی، تغییر نقش زن و شوهری، پایگاه اجتماعی و اقتصادی و فرزند سالاری در مجموع 3/18 درصد از واریانس بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان را تبیین نمودند. با استفاده از مدل معادلات ساختاری آموس مشخص شد تغییر درنقش زن و شوهری از طریق فرزندسالاری و فردگرایی و همچنین استفاده از فناوریهای ارتباطی نوین و پایگاه اجتماعی اقتصادی میزان بازاندیشی در تعاملات جنسی را تحث تاثیر قرار میدهند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Structural Equation Modeling Factors Influencing the Rethinking of Youth's Sexual Interactions
نویسندگان [English]
- Soleymani Mahdi 1
- Zia Hashemi 2
- Ali Reza Mohseni Tabrizi 3
- Houshang Nayebi 2
1 Ph.D. Student in Sociology, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
2 Ph.D., Associate Professor in Sociology, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
3 Ph.D., Full Professor in Sociology, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
Youth as a social, cultural and biological structure is the basis and groundwork for social changes.Therefore, due to the increasing growth of the rethinking of sexual interactions as well as the increase of inter-gender interactions and changes in its form and content, the purpose of this study was to investigate the most important factors affecting the rethinking of sexual interactions of young people. The statistical population of the study included students from 18 to 29 years old at universities in Tehran. Sampling was done using multi-stage cluster sampling. The sample size was 384 according to Cochran's formula. A questionnaire was used to collect data. The findings of this study showed that there was a significant relationship between Filiarchy, long-term residence of young people in the family, individualism, the use of new communication technologies, the role of women and men, and the socioeconomic status with the amount of rethinking of sexual interactions. The findings of stepwise regression showed that modern communication technologies, individualism, change in the role of women and men, social and economic status, and childbirth, in total involve 18.3% of the variance in the rethinking of sexual interactions of young people. Using the structural equation model of Amos, it was found that changes in the image of a husband and wife through childbearing and individualism, as well as the use of new communication technologies, and the socio-economic base affect the level of rethinking in sexual interactions.
کلیدواژهها [English]
- Key Word: Youth
- Rethinking of Sexual Interactions
- Filiarchy
- Family and Individualism
مدل یابی معادلات ساختاری عوامل موثر بر بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان
مهدی، سلیمانی[1]
ضیا هاشمی[2]
علیرضا محسنی تبریزی[3]
هوشنگ نایبی[4]
تاریخ دریافت مقاله: 10/11/1396
تاریخ پذیرش مقاله:19/12/1396
مقدمه
جامعه ایرانی، جامعهای درحال تحوّل است و طی سالهای اخیر دستخوش دگرگونیها و تغییرات شایان توجهی در حوزههای مختلف و در سطوح خرد و کلان شده است. اگرچه تغییرات حوزههای سیاسی و اقتصادی جالب توجه است، اما تغییرات و تحولات حوزههای اجتماعی و فرهنگی به دلیل ریشه گرفتن از بطن جامعه و تحت تاثیر قراردادن زندگی توده مردم، به کانون توجه محققان و نظریه پردازان حوزه مسائل اجتماعی تبدیل شدهاند. از مهمترین حوزههای دگرگونی در سطح خرد، تغییرات عمده در ارزشها و نگرشهای جوانان ایرانی در زمینه تشکیل خانواده و روابط جنسی بوده است. (عبدالهیان، 1383؛ قاسمی، 1383؛ موحد و همکاران، 1385؛ دلآور و همکاران، 1391؛ خواجه نوری 1391).جوانی به عنوان یک سازهی اجتماعی، فرهنگی و زیستی که زمینهساز و پاسخگوی تغییرات اجتماعی است، به موضوعی جاذب و محوری در گفتمانهای مختلف در حوزه عمومی و در محافل دانشگاهی تبدیل شده است. آنچه به روشنی بر گزارههای به دست آمده از این گفتمانها تاثیر گذار می باشد، دریافت از مفهوم جوانی و تلقی نسبت به ذهنیت، نگرش و تمایلات رفتاری این گروه است که تاثیر خود را علاوه برنظریه پردازیهای اجتماعی، بر سیاستگذاری و برنامهریزی اجتماعی برای این گروه برجای گذاشته است. از سوی دیگر، شتاب و تنوع تغییراتی که جامعه در حال گذار ایران تجربه میکند و تحولات ساختاری و نهادی ملازم با آن ابعاد پیچیدهتر و مهمتری به مسائل جوانان بخشیده است (ذکایی، 1393: 10). مطالعة تحولات اجتماعی ایران از تغییراتی آرام، ولی گسترده در سالهای اخیر خبر میدهد. با گسترش امکانات جدید ارتباطی، جامعة ایران به تدریج با امواج فزایندهای از تغییرات ارزشی و هنجاری مواجه شده است (آزاد و دیگران، 1381؛ ساروخانی و صداقتیفر، 1388)؛ چرخشی در نسل و روندی که نشانة تغییر در جامعهای است که هنجارها و ارزشهای سنتی آن کمتر در جوانان تأثیرگذار است. تغییرات ارزشی با شکاف بین نسلها و پشت کردن نسلهای جوانتر به ارزشهای سنتی در جامعه شروع میشود و ممکن است به تغییرات اجتماعی گستردهتر بینجامد (آزاد و دیگران، 1390: 3). از طرفی، در کنار تحولات نظام ارزشی در سالهای اخیر، جامعة ایرانی با تغییرات اجتماعی و ساختاری دیگری نیز در این سالها دست به گریبان است. یکی از این موارد، تغییر ساختار اقتصادی کشور و تبعات اجتماعی متعدد آن بر رفتارها و نگرشهای جوانان است. انتخاب و بازاندیشی در سبکهای مختلف زندگی و ارتباطات اجتماعی- آنچنان که افراد یا گروهها میخواهند- سبب گردیده تا پدیدههایی که پیشتر چندان بروز عینی و آشکاری نداشتند، امروزه به مسئلهای اجتماعی تبدیل شوند (خواجه نوری، 1391: 42). اکنون فاصله بین بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی روز به روز در حال افزایش است. در این میان، اشتغال جوانان به یکی از مسائل کلیدی در جامعة ایرانی بدل شده است، چرا که اشتغال، مقدمة ازدواج است و مشکلات اقتصادی بر سن ازدواج در شهرهای بزرگ می افزاید- در حالی که ازدواج تنها راه مشروع ارضای نیاز جنسی در ایران است و اکنون این راه با موانع زیادی روبه رو شده است. افزایش سن ازدواج، فشارهای زیادی به جوامع با ساختار سنتی وارد کرده است. در حال حاضر در ایران، بیش از 14 میلیون جوان در سن ازدواج هنوز ازدواج نکردهاند(مرکز آمار ایران). طبق نظریه سلسله مراتب نیازیهای مازلو، نیاز جنسی جزو نیازهای اولیه، فیزیولوژیک و اساسی ارگانیسم محسوب میشود که بالاترین فشار را بر فرد وارد میکند و با تاخیر انداختن ازدواج، نیاز جنسی فرد کاهش نمی یابد. نیاز جنسی از دیرباز تاکنون یکی از مباحث مهم انسانی بوده و با درگیرکردن ذهن بشر در همۀ دورههای تاریخ، رفتار او را تحت تأثیر خود قرار داده است. تفاوت نگرشها نسبت به رفتار جنسی، ریشه در تفاوتهای موجود در شناسههای فرهنگی، مذهبی و اجتماعی جوامع گوناگون دارد، اما نکتۀ شایان توجه، دگرگونی نگرش به رابطۀ جنسی در سالیان اخیر است. فراگیرشدن الگوهای تازة تعاملات جنسی مانند روابط دختر و پسر، برقراری دوستی همزمان با چندین نفر، برقراری دوستی با جنس مخالف پس از ازدواج و روابط نامتعارفی مانند روابط جنسی مجازی در فضای اینترنت و گسترش روابط همجنسگرایی با سطحی پیشرفته در میان افراد نشان میدهد که روند بازاندیشی جوانان در رفتارهای جنسی، شتابی بسیار گرفته است (رجبلو و اصغری، 1389: 75). از جمله تغییرات مهم که نزد نوجوانان و جوانان، مقبولیت یافته و بیش از پیش مجاز شمرده میشود، رابطه جنسی پیش از ازدواج و خارج از ازدواج است (آزین و تورنتن، 1993 ؛ بامپس، 1998 ؛ مننینگ، لونگ مور و جیوردانو، 2007). در جامعه سنتی ایران، چنین رابطهای به عنوان عملی منافی اخلاق عرفی ـ دین و نیز خیانت به همسر تلقی میشود (هجت و همکاران، 1999).
امروزه، ازدواج در حال تضعیف و سایرتعاملات جنسی غیر رسمی و خارج از ازدواج در حال تقویت شدن است (مورس[5]، 2003؛ ساردون و روبرتسون[6]، 2004؛ پل و بئومل[7] 2010؛ گودوین و همکاران[8] 2010). به طور مثال، شاخصها در کانادا کاهش شدید میزان ازدواج در چند دهة اخیر را نشان میدهند. در این کشور، میزان ازدواج زنان تا 50 سالگی، از بالای 95 درصد در سال 1965 به کمتر از 60 درصد در سال 2003 رسیده است. در مقابل، میزان روابط جنسی خارج از ازدواج در کانادا، رشدی 300 درصدی را نشان می دهد و از 15درصد در اواخر دهة 1960 به نزدیک 50 درصد در سال 2000 رسیده است (بوردیس و لاپیر[9]، 2004). در قارة اقیانوسیه نیز روابط جنسی خارج از ازدواج رو به افزایش است؛ به طوری که در استرالیا از 16 درصد در سال 1975 به بیش از 70 درصد در سال 2007 رسیده است (هیت و دیواس[10]، 2009). استیو[11]و همکارانش (2012) از امریکای لاتین گزارش میدهند که تعاملات جنسی خارج از ازدواج در کشورهای این بخش از جهان نیز درچند دهة اخیر گسترش چشمگیری یافته است؛ به عنوان مثال، در برزیل در سال 1970 فقط 7 درصد از جوانان رابطة جنسی خارج از ازدواج داشتند، اما در سال 2000 این رقم به نزدیک 40 درصد رسیده است. با این حال، این همة ماجرا نیست؛ چرا که میزان این روابط در برخی کشورهای دیگر این منطقه، حتی رشد شدیدتری را نشان میدهد. استیو و همکارانش در مقالة خود نشان میدهند که این روابط در آرژانتین و ونزوئلا در سال 2000، به حدود 50 درصد رسیده است و در کشورهای کوبا و کلمبیا نیز امروزه، بیش از 60 درصد جوانان رابطة جنسی خارج از ازدواج دارند. در امریکا، در دهة 1970، نزدیک به 400 هزار زوج در قالب الگوهای همخانگی زندگی میکردند، اما این آمار در دهة 1980 به 1 میلیون و 500 هزار زوج رسیده است(اسپینر[12]، 1985) و در اواخر دهة 1990، از مرز 4 میلیون گذشت سلتزر[13](2000). این در حالی است که بر طبق آمارهای سال 2010، بیش از 7 میلیون زوج(14 میلیون نفر) درامریکا در قالب همخانگی با یکدیگر زندگی میکنند (کندی و کامپس[14]، 2008؛ گودوین، 2010). ارائه گزارشهای فراگیر نشان از افزایش سن ازدواج در اغلب کشورهای صنعتی جهان دارد (نمونههای اخیر، پارکر و وسلو[15]، 2009؛ چرلین[16]، 2010؛ پین[17]، 2011، ویلفابی، کارول، وایتاس و هیل[18]، 2012) از طرفی، شاهد تغییر و تنوع مسیرهای ازدواج و الگوهای جدید روابط جنسی از قبیل قرار عاشقی[19]، زندگی مشترک غیررسمی، همجنسگرایی، روابط جنسی فرازناشویی در این جوامع هستیم (اسماک، منینگ و دوریس[20]، 2013؛ لندل، هاواسویچ – بروکس و توث، 2008؛کندی و بامپس، 2008؛ منینگ 2010؛ ویلافبی، هال، و لوکزاک[21]، 2013). به طور کلی، تحقیقات نشان میدهند که روند افزایش روابط جنسی پیش از ازدواج، یک روند جهانی است (آفاری، 2009؛ مهدوی، 2008 ؛ گرمارودی و همکاران، 1388 ؛ محمدی و همکاران، 2007).
با توجه به این که تغییر تدریجی ارزش ها، ابتدا منجر به تغییر در ساختار خانواده و کارکردهای آن و سپس با تغیر گفتمان غالب، حتی میتواند منجر به تغییرات اجتماعی گستردهتر شود و از طرف دیگر، با نگاهی کوتاه به ادبیات پیشین در این حوزه مشخص میشود که با توجه به اهمیت نظام روابط جنسی در جامعه، به هر دلیل، پژوهشهای جامعه شناختی چندانی در این مورد در ایران صورت نگرفته و جامعهشناسی ایرانی، شناخت کمی نسبت به این موضوع بکر و البته حساس و مهم برای جامعه دارد. بدین رو با توجه به روبه رشد بودن بازاندیشی تعاملات جنسی و توجه اندک تحقیقات علمی و تخصصی به آن درجامعه ایران و همینطور افزایش تعاملات بین دو جنس و تغییر در شکل و محتوای آن، انجام مطالعهای دقیق و علمی در زمینۀ مذکورضروری بهنظر میرسد. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که مهمترین عوامل تاثیر گذار بر بازاندیشی تعاملات و تغییر نگرش در روابط جنسی جوانان در جامعه ایرانی کدام اند؟
مروری بر ادبیات پیشین
تحقیقات در ایران نشان میدهد که رابطة جنسی پیش از ازدواج در حال افزایش است (سلیمی نیا و دیگران، 1384؛ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، 1386؛ گرمارودی و دیگران، 1388؛ خلج آبادی فراهانی و مهریار، 1389، آزاد، 1391). با توجه به جوان بودن جمعیت (حدود یک سوم جمعیت این کشور، یعنی بیش از 24 میلون نفر را جمعیت جوان 20 تا 35 ساله تشکیل می دهند) هر گونه تغییر و تحول در روابط جنسی و ازدواج و تشکیل خانواده در حکم مسئله یا چالشی در جامعه قابلیت مطالعه و بررسی را دارد. آمارها نشان میدهد ازدواج در سال 1390 در مقایسه با 1389 کاهش 1/9 درصدی داشته است؛ به بیان دقیق تر، ازدواج در این سال در مقایسه با سال قبل 18 هزار و 835 مورد کاهش داشته است. در سال 1390 تعداد ازدواج ثبت شده برابر با 874792 مورد بوده است، در حالی که در سال 1394 تعداد ازدواج ثبت شده برابر 685352 مورده بوده است؛ به عبارت دیگر، درسال 94 در مقایسه با سال 90 کاهش 65/21درصدی داشته است (سازمان ثبت احوال کشور، 1395). از طرفی آمار موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج در کل کشور برای مردان 30/27 سال و برای زنان 23 سال بوده است (خبرنامه آماری کشوری، 1391: 20).
این در حالی است که نتایج پژوهشها، از افزایش روابط جنسی غیر رسمی در بین جوانان کشورمان خبر میدهند (گرمارودی و همکاران، 1388 ؛ سلیمی نیا و همکاران، 1384 ؛ خلجآبادی و مهریار،1389؛ آزاد و دیگران، 1391؛ محمد و همکاران، 2007 ). برای مثال، محمد و همکاران (2007) در تحقیق خود نشان دادهاند که 28 درصد نوجوانان و جوانان شهری (دختر و پسر) رابطه قبل از ازدواج را تجربه کردهاند. هم چنین، گرمارودی و همکاران (1388) در تحقیق خود با مطالعه 2400 دانش آموز دبیرستانی (17 تا 14 ساله) به این نتیجه رسیدند که بیش 20 درصد از آنان، نزدیکی کامل جنسی را در طول زندگی خود تجربه کردهاند. خلجآبادی و مهریار (1389) در نیز تحقیق خود گزارش کردهاند که نزدیک به 25 درصد دختران مجرد دانشجو در دانشگاه های بزرگ تهران در طول زندگی خود به نوعی، رابطه جنسی با جنس مخالف را تجربه کرده اند و10 درصد آن ها به رابطه کامل جنسی ختم شده است. از سوی دیگر، میزان برقراری روابط فرازناشویی (خیانت زناشویی) که علت وقوع بیشتر طلاق ها ذکر شده، در حال افزایش است (براند و دیگران، 2007 ؛ پترسون و هاید، 2010 ). ظهور این پدیده و تغییر نگرش جوانان در مورد روابط جنسی، نگرانی خانواده ها، علما و جامعه دینی، مسئولان و برنامهریزان فرهنگی و سازمانهای جوانان را در پی داشته است. بنابراین روابط جنسی غیررسمی و خارج از ازدواج در جامعه ما از نظر ارزشها و هنجارهای فرهنگی و دینی، یک مسئله اجتماعی است. با توجه به تجربیات غرب و روندهای اجتماعی که از قبال چنین روابطی در آن جوامع پدید آمده است ( موحد، 1385: 148)، به نظر می رسد ظهور این پدیده در جامعه ما تاثیرات ساختی را بر بسیاری از نهادهای اجتماعی میگذارد و میتواند به تدریج نهاد ازدواج و خانواده را با چالشهای جدی مواجه نماید. در تحقیقاتی که تاکنون دربارة این موضوع در ایران انجام شده، جای خالی پژوهشی عمیق با پشتوانۀ محکم نظری خالی به نظر میرسد. در واقع، بهطور خاص، به تأثیر عوامل مهم وگوناگون بر بازاندیشی تعاملات جنسی نوجوانان و جوانان پرداخته نشده است. لذا در این پژوهش تلاش خواهد شد شکافها و نقاط ضعف مطالعات پیشین با توجه به امکانات تحقیق تا اندازهای بر طرف گردد و علاوه بر توصیف و سنجش نگرش درباره بازاندیشی تعاملات جنسی به تبیین چرایی و چگونگی آن هم پرداخته شود.
مبانی نظری پژوهش
لوتالر و سوبوتکا[22] در ارتباط با جوانان، دو مفهوم تعادل جنبههای زندگی و ساعات شلوغ زندگی را توضیح میدهند. آنان معتقدند که در فضای به شدت در حال تغییر، چالش اصلی جوانان حفظ تعادل بین جنبههای مختلف زندگی مثل کار، تحصیل، ازدواج و مواردی مثل آن است (لوتالر، 2010: 121). ساعات شلوغ زندگی نیز آن دورهای است که فرد مجبور است در آن به مدیریت مجموعهای از جنبههای مختلف زندگی بپردازد؛ به عنوان مثال، کار پیدا کند، کار خود را بهتر کند، تحصیل کند، مسکنی برای خود بیابد و ازدواج نماید (همان، 122). از این منظر ساعات شلوغ زندگی، پیوند محکمی با تعادل بین جنبههای زندگی مییابد. از منظر سوبوتکا، ساعات شلوغ زندگی شامل مجموعهای از اتفاقات مثل طولانی شدن آموزش، طولانی شدن حضور جوانان در خانواده، افول بارداری، اشتغال و حضور زنان در جامعه و پیشرفتهای آنان در وضعیت کاری، تغییر در زوجیت و فرزندآوری، کاهش فشارهای هنجاری برای ازدواج و فرزندآوری و سبک زندگی است که باعث به تاخیر افتادن بسیاری از تصمیمگیریهای زندگی از جمله ازدواج و روابط جنسی شده است. (سوبوتکا، 2010: 129). نتیجه این امر تراکم بسیاری از تصمیمات در دورهای کوتاه است که فشار بسیاری بر چگونگی مدیریت زندگی و تصمیمات آنان ایجاد میکند.
لکاردی[23] با طرح "بحران آینده" مبنی بر اینکه زمان برنامهریزی شده قابل کنترل و آینده پیشرونده هم برای جامعه و هم برای فرد روز به روز کمرنگتر میشود، ایده آینده و برنامه را از بین رفته میداند (لکاردی، 2006: 16). از نظر وی، جوانان در گذار به بزرگسالی روندی طولانیتر، ناپیوستهتر، استاندارد زدودهتر و پاره پارهتر (به مراحل نامستمر برگشتپذیر) را طی میکنند- این امر انعکاسی ازاهمیت یافتن مدلهای زندگی نامهای است (همان، 17). این طرح که به فردی شدن قدرتمندانه و همزمان با آن اهمیت یافتن بسیاری از خصیصههای مخاطرهآمیز اشاره دارد، نیاز به تصمیمگیری در متنی اجتماعی را که با عدم قطعیت بزرگ مشخص میشود یادآور میسازد و اهمیت زیادی به فرد در تعریف انتخاب می دهد. وی تحلیل عمیق چنین پدیدهای را با استفاده از تعریف رّزا[24] از جامعه شتاب یافته که در آن شتاب یافتن تکنولوژی و کمیابی فزاینده زمان با هم اتفاق میافتد، انجام میدهد(همان، ص 33). فرد در چنین جامعهای متحرک در تطبیق با شرایط، زبردست در ایجاد موقعیت مناسب، توانا در استفاده از فرصتهای احتمالی جدید و ماهر در شکارِ مفیدترین آنهاست. لکاردی برای تعریف جوانان معاصر، از مفهوم بریکولاژ[25] و بریکولر[26] لوی اشترواس[27] استفاده میکند. بریکولر کسی است که کارش را با دستان خودش به َکل آزمایشی با بکارگیری ابزارها به گونهای متفاوت (از آنچه یک حرفهای بکار میبرد) شکل میدهد. آنچه چشمگیر است توانایی بریکولر در انطباق خودش با مواد در دسترس است تا با آنها قدم به قدم آن وسیلهای را که محتاج بدان است، بسازد(همان). در فقدان پروژوهای با جزییاتِ مشخص و معلوم وسیله بر اساس آنچه که فی الحال حاضر است[28] ساخته میشود. در تمامی آن چیزهای که بریکولر با آن کار میکند، هیچ عنصری کارکرد از پیش تعیین شدهای ندارد. نتیجه و برون داد کار با موقعیتها و وسایلی که او هم اینجا و همین حالا با آنها روبه روست، پیوند مییابد. (همان، 33 و 43). لکّاردی با بهره بردن از مفهومپردازی ملوچی[29] "کوچ نشینان زمان حاضر"[30] را واژه مناسبی برای "مسیرهای زندگی نامهای معاصر"[31] می داند. از این منظر، کوچ نشینان حال حاضر پایانی را دنبال نمیکنند، بلکه دائما چیزهای را که محدود به اشیای غیر دائمی است، کشف میکنند. کوچنشینان امروز زندگی نامههای نه بر پایه یک پروژه، بلکه به عنوان نتیجه بازاندیشی میسازند (همان، 34). تعبیر لکاردی از چنین شیوهای از تصمیمگیری که در آن هم امیال و هم نیازها و هم راههای رسیدن به آن مطابق موقعیت تعریف میشود، موقعیتگرایی است(همان).
چارچوب نظری
در پژوهش حاضر در توضیح عوامل موثر بر باز اندیشی تعاملات جنسی، بر آرای گیدنز و زیگمونت باومن تاکید شده است. گیدنز بر این عقیده است که با کاهش نفوذ سنت و بازسازی زندگی روزمره برحسب عوامل جهانی و محلی، افراد ناچارند شیوههای زندگی خود را از میان گزینههای مختلف برگزینند. در این میان، اگرچه عوامل یکسانساز و استانداردکننده هم وجود دارد، اما بهدلیل "باز بودن" زندگی اجتماعی امروزی و همچنین تکثّریابی زمینههای عمل و تنوّع "مراجع"، انتخاب شیوة زندگی بیش از پیش در ساخت هویت شخصی و فعالیت روزمره اهمیت مییابد.(گیدنز، 1378: 21) به اعتقاد وی، در جوامع معاصر که تکثرگرا، متنوع و درحال تغییرند و همه چیز مورد مداقه قرار میگیرد، "خود" نیز به پروژهای بازاندیشانه تبدیل میشود. گیدنز به خود خودسازنده، اولویت زیادی میدهد؛ پروژهای که از آن طریق، "خود" در سطح فرد، بازاندیشانه و تغییردهنده میشود (گیدنز، 1378). وی در کتاب "دگردیسی صمیمیت" نشان میدهد که الگوهای روابط جنسی در طی چند دهه گذشته به شکلی چشمگیر بسط یافته اند و دامنه گسترده ای از تنوعات و بدیلها را که تا پیش از این تابو تلقی میشدند، در بر گرفته اند. در بحث چرایی این امر مهمترین رقیب گیدنز، فوکو می باشد. فوکو برای نخستین بار به شکلی نظام مند و در عین حال به شیوه ای پساساختارگرایانهای نظام گریز، الگوهای تکامل رفتار جنسی در قرن نوزدهم را مورد واررسی قرار داد و با واشکافی گفتمان حاکم بر جنسیت در قرن گذشته آن را با قدرت انظباتی و نیروهای سازمان دهنده بدنهای اجتماعی شده پیوند زد. گیدنز انقلاب صنعتی را همچون تحولی در نظر میگیرد که به بازآرایی مفهومی مکان در ذهنیت انسان مدرن منتهی شد. برخی از تغییرات در حوزه خانواده اتفاق افتاد که منجر به از دست دادن نفوذ گروههای خویشاوندی به هم پیوسته؛ رواج روند انتخاب آزادنه همسر و کاهش ازدواجهای تنظیم شده؛ افزایش حقوق زنان هم از نظر حق انتخاب در ازدواج و هم تصمیمگیری در خانواده؛ کاهش نقش گروه خویشاوندی به عنوان عامل سازماندهنده روابط زناشویی؛ رشد آزادیهای جنسی؛ گسترش حقوق کودکان؛ تبدیل شدن خانواده به مثابه مجموعهای از ارتباطهای عاطفی و نه واحدی اقتصادی و تغییر نگرش نسبت به انتظارات از نقشهای زن و مرد متأثر از معرفت «بازاندیشانه» شد (جلاییپور، 1382: 22-13). از سویی، فضای کار کردن و زیستن از یکدیگر تفکیک شدند و با فروپاشی خانواده های گسترده، عمل زیستن در خانوادههای کوچک و هستهای متمرکز شد. محور ثقل کنش متقابل در این خانوادهها، یک زوج جوان بود که جز همسرشان شریک فکری و عاطفی دیگری نمیشناختند. از دید گیدنز، تمرکز کنش متقابل گرم و صمیمانه در دایره تنگ خانواده هستهای، زمینه ساز پیوند خوردن عشق و ازدواج بوده است. گیدنز شکلگیری این ارتباط میان عشق و زناشویی و نهادینه شدنش در قالب هستهای و روابط صمیمانه زناشویی را ناشی از بازآرایی چایگاه فرد در محیط جدید مدرن میداند. در عصر مدرن، از سویی به دلیل کوچک بودن اندازه خانواده هستهای و پیدایش روشهای کنترل جمعیت، پیوند میان رابطه جنسی و بارداری گسسته شد و از سوی دیگر، به دلیل چروکیده شدن حجم خانوادهها، همسر- یعنی شریک جنسی رسمی- به صورت مهمترین شریک زندگی بازتعریف شد. به این شکل همزمان با شکل گیری فضاهای خصوصی و روابط گرم و عاطفی پشت صحنه، جنسیت به امری خصوصی، شخصی، کنترل شدنی و لذتبخش تبدیل شد که از زیر سلطه تابوهای محدود کننده یا جبر خطرساز زیستی رها شده بود(گیدنز، 1992: 29). ازطرفی در شرایط کنونی با توجه به تحولاتی که در دنیای جدید در حال رخ دادن است، گسترش فزاینده فناوری های نوین ارتباطی از عوامل تاثیر گذار بر باز اندیشی تعاملات میباشد. گیدنز معتقد است که با حضور فناوری های نوین ارتباطی ما می توانیم در هر زمان و هر کسی در هر نقطه ای از جهان ارتباط برقرار کنیم که این ارتباط آنی بسیاری از جنبه های زندگی ما را تغیر می دهد و ساختار زندگی ما تحت تاثیر این تکنولوژی ها، نه با گذشته، بلکه بیشتر به آینده نزدیک است و در مقایسه با گذشته، عادت ها، رسوم و سنت ها، نقش کمتری دارند(گیدنز، 1380: 61). به اعتقاد وی، در جوامع معاصر که تکثرگرا ، متنوع و در حال تغییرند و همه چیز مورد مداقه قرار می گیرد، «خود» نیز به پروژه ای بازاندیشانه تبدیل می شود و تنوع مراجع، انتخاب شیوه زندگی، تعاملات و کنشهای فردی بیش از پیش در ساخت هویت و فعالیت های روزمره اهمیت می یابد(گیدنز، 1378: 21). تجربیات تازه و متنوع، زمینه را برای تنوع روشهای عمل مهیا میسازد. چنین شرایطی، زمینه را برای بریدن از الگوهای رفتاری جاافتاده آماده میکند که این امر ممکن است خطراتی هم در پی داشته باشد (همان، 115).
زیگمونت باومن(2003) برای توصیف تغییرات ایجاد شده در روابط بین دو جنس در فضای مجازی سیال مدرن، اصطلاح "تماسهای شبکهای" را به کار برده است. از نظر باومن، مدرنیته در دو مرحله باعث ایجاد این تغییرات شده است که مر حله اول را "مدرنیته جامد" و مرحله دوم را "مدرنیته سیال" مینامد. اگر چه ویژگی دائمی مدرنیته از همان ابتدا ذوب کردن جامدات بوده است (باومن، 2000: 6)، ولی مرحله اول مدرنیته با ذوب کردن جامدات باقیمانده از جامعه سنتی، عرصه را برای تاخت و تاز و تسلط عقلانیت ابزاری[32] - آنگونه که ماکس وبر می گوی- و نقش تعیین کننده اقتصاد -آنگونه که مارکس بر شمرده است- باز گذاشته بود. در نتیجه، اقتصاد به طور پیشروندهای از حصارهای سیاسی، اخلاقی و فرهنگی سنتی رها شده و نظم جدیدی جایگزین گردید. این نظم جدید، جامد تر از نظمی بود که جایگزینش شده بود، زیرا نسبت به چالشهای ناشی از کنش غیر اقتصادی ایمنتر بود. جامداتی که نوبت آنها در زمان حاضر(زمان مدرنیته سیال) برای انداخته شدن در دیگ ذوب جامدات فرا رسیده است، پیوندهایی هستند که انتخابهای فردی در پروژه ها و کنشهای جمعی - الگوهای ارتباطات و هماهنگی بین سیاستهای زندگی که به طور فردی هدایت میشوند، از یک طرف وکنشهای سیاسی اجتماعات انسانی را از طرف دیگر با هم درگیر میکند، (باومن 200: 4) . اکنون ما در حال حرکت از عصر گروهای مرجع[33] از پیش تعیین شده به سوی عصر جدید مقایسه جهانی[34] هستیم؛ عصری که در آن تمامی ترکیبها، شکلها و الگوها به داخل ظرف جامدات ریخته شدهاند تا در قالب و طرح جدیدی در انداخته شوند، ولی این الگوها نیز نمیتوانند مانند سیالات دیگر شکل خود را برای مدت طولانی حفظ کنند و شکل دادن به آنها آسانتر از حفظ شکل آنهاست. حفظ شکل سیالات نیازمند توجه بسیار، مراقبت ثابت و تلاش دائمی است. مسئولیت شکست در این تلاشها، در درجه اول بر عهده خود شخص میافتد(همان، ص 8). از نظر باومن، مدرنیته سیال وضعیت اجتماعی و فرهنگی جهان معاصر است که ما از آن دوسوگرایی، دگرگونی اجتماعی و انعطاف پذیری نهادی را به ارث بردهایم ( بین کلی[35]، 2008: 602).
طبق نظریه باومن، فاصله مدرنیته جامد و سیال، مجموعه بیسابقه و جدیدی را برای فعالیتهای مربوط به زندگی فردی خلق کرده و باعث شده است افراد با چالشهایی روبه رو شوند که پیشتر با آن مواجه نبودند. اشکال اجتماعی و موسسات گوناگون توانایی زیادی برای ثابت نگه داشتن قالب ها و چارچوب های فعالیت انسانی و طرحهای طولانی و بلند مدت زندگی را ندارند و نمیتوانند در این زمینه هم موفق باشند. بنابراین، افراد مجبور به یافتن مسیرهای دیگری برای سازمان دادن به زندگی شان هستند و در این مسیر مجموعه ای از پروژههای کوتاه مدت و ناتمام را به همدیگر تابیده، روی هم قرار میدهند. این پروژههای بههم تابیده منجر به رشته محکم و متصلی نخواهد شد که به کمک آن، مفاهیمی چون پیشرفت به صورت هدفمند مورد استفاده قرار بگیرد. چنین زندگیها و فعالیتهای منفک شده و جدا از هم نیازمند افرادی انعطافپذیر است که میتوانند خودشان را تطبیق دهند، به صورت مداوم آماده و متمایل به تغییر تاکتیک با همان اطلاعات کوتاه باشند، به تعهدات و وفاداریها بدون هیچگونه اظهار تاسفی بیتفاوت باشند و طبق تواناییهای موجود به دنبال فرصتها بگردند. در مدرنیته سیال، افراد باید تحت شرایط عدم اطمینان رفتار کنند و حساب سود و زیان کردارهای خود را داشته باشند(بیلهرز، 2001، 339). هویت دیگر در مدرنیته سیال، پروژه ثبات، نظم تحمیلی یا وابستگیهای گروهی مشترک نیست و در احساس تعلق و آسودگی عواطف پایدار یا مکان یا اجتماع ملی جایی ندارد و به امری دائما تغییرپذیر و سازگار با وضعیت پایدار بیقراری و آشفتگی تبدیل میشود (باومن، 2005: 128). در مدرنیته سیال، پیوندهای اجتماعی ضعیف و سطوح بالای تحرک فردی الگوهای جدیدی از آگاهی از هویت را ایجاد میکند که بر مبنای منطق به حداقل رسانیدن تعهدات نهادی، انعطاف پذیری مسئولیت بین فردی و پذیرفتن یک وضعیت پایدار تجزیه اجتماعی قرار دارد (بین کلی، 2008: 602).
مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش
با توجه به ابعاد و وجوه دیدگاههای صاحبان اندیشهای که نظریاتشان برشمرده شد و نیز نتایج استنباط شده از دیدگاههای آنها، فرضیههای تحقیق به قرار زیر است:
- بین فرزند سالاری در خانواده و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان رابطه معناداری وجود دارد.
- بین تغیر نقشهای زن و شوهری در خانواده و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان رابطه معناداری وجود دارد.
- بین اقامت طولانی جوانان در خانواده و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان رابطه معناداری وجود دارد.
- بین پایگاه اجتماعی– اقتصادی فرد و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان رابطه معناداری وجود دارد.
- بین فردگرایی و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان رابطه معناداری وجود دارد.
- بین استفاده از فناوری های نوین ارتباطی و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان رابطه معناداری وجود دارد.
- از نظر بازاندیشی روابط جنسی جوانان بین جوانانِ خانوادههای مدرن و خانوادههای ایرانی- اسلامی تفاوت معناداری وجود دارد.
روش شناسی پژوهش
از بین روشهای تعریف شده از طرف صاحبنظران علوم اجتماعی، روش تحقیق حاضر را باید از نوع پیمایشی[36] دانست. پژوهش از نوع مطالعات مقطعی، پهنانگر، توصیفی و کاربردی است که در سطح جامعهشناسی خرد انجام میشود و مراحل آن شامل مطالعة اکتشافی، تنظیم پرسشنامه، جمعآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آماری دادههاست. محقق جهت اخذ و جمعآوری اطلاعات به روز اقدام به تهیه پرسشنامه نموده است.
روایی و اعتبار پرسشنامه تهیه شده توسط چند صاحبنظر در زمینه جمعیت شناسی، جامعه شناسی و روانشناسی مرور شده و اعتبار صوری و محتوایی پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین، 10 نفر از پاسخگویان در یک پیش آزمون پرسشنامهها را تکمیل و سوالات مبهم و یا نامفهوم توسط آنان شناسایی و اصلاح شد. برای آزمودن پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمد. ضرایب آلفای کرونباخ برای شاخصهای میزان فرزند سالاری، اقامت طولانی مدت در خانواده، فردگرایی، استفاده از فناوریهای نوین، تغییر نقش زن و شوهری و بازاندیشی در تعاملات جنسی، به ترتیب برابر با 84/0 ،78/0، 70/0، 76/0، 83/0، 75/0محاسبه گردید که از قابلیت اعتماد بالایی بر خوردارند.
جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان سنین 18 تا 29 ساله دانشگاههای استان تهران اعم از مجرد و متاهل میباشد. نمونهگیری به روش خوشهای چند مرحله انجام شد. سطح اول نمونهگیری، نوع دانشگاه و سطح دوم گروه تحصیلی در نظر گرفته شد. نمونه پژوهش از 4 دانشگاه دولتی و سه دانشگاه آزاد انتخاب شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر در نظر گرفته شد. حدود نیمی از شرکت کنندگان در مطالعه از دانشگاه های آزاد (5/48) و بقیه از دانشگاههای دولتی بودند(5/51). معیار ورود به مطالعه، دارا بودن سن بین 18 تا 29 سال و تحصیل در مقاطع مختلف دانشگاهی در دانشگاه های تهران بود. در این پژوهش تلاش شد پرسشنامه به صورت بینام باشد و شرکت کنندگان با رضایت آگاهانه به تمام سوالات مربوطه پاسخ بدهند. پس از هماهنگی های لازم وتشریح اهداف تحقیق و جلب رضایت پاسخگویان، پرسشنامه توزیع و به روش خود ایفایی تکمیل گردید. پس از گردآوری دادهها، براساس آمارهای توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزارهایspss و مدلیـابی معادلات ساختاری با نرم افزارAmos ، دادهها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند.
تعریف مفاهیم پژوهش
بازاندیشی
منظور از بازاندیشی، ترکیب اندیشه و کنش است- به نحوی که ضمانت سنّت و عرف را در پی نداشته باشد؛ یعنی بازاندیشی از نوع دورة مدرن با شرایطی که تردید و تجدید نظر پایدار در زندگی اجتماعی حاصل شود و عملکردهای اجتماعی دائماً در معرض بازسنجی قرار بگیرند(فرهمند و همکاران،1393). برای عملیاتی کردن این متغیر 8 گویه در قالب طیف لیکرت طراحی شد. سطح سنجش این متغیر ترتیبی و پرسشنامه محقق ساخته بود که به میزان دگرگونی نگرشی نسبت به مسائل جنسی در ایران پرداخته شد. در این مورد به مسائلی از قبیل، افزایش سن ازدواج، روابط جنسی پیش از ازدواج، دوستی دختران و پسران، برقراری دوستی همزمان با چندین نفر، روابط جنسی فرا زناشویی، روابط جنسی نامتعارف که تا کنون وجود نداشته مانند روابط جنسی مجازی در فضای اینترنت و گسترش روابط همجنسگرایی پرداخته شد.
فناوری های ارتباطی نوین
برای سنجش میزان استفاده از فناوری های نوین ارتباطی، 4 گویه در قالب طیف لیکرت درباره میزان استفاده از این فناوری های طراحی گردید.
اقامت طولانی جوانان در خانواده
این متغیر با شاخصهای از قبیل افزایش سن ازدواج، مدت زمان حضور جوان در خانواده، به تاخیر افتادن استقلال مالی و وابستگی به خانواده، میزان ارتباط و صمیمیت جوانان با والدین، با 5 گویه در قالب طیف لیکرت و سطح سنجش ترتیبی مورد ارزیابی قرار گرفت.
خانواده مدرن
الگوی خانواده مدرن مدنی برآمده از ادبیات گفتمانی جامعه مدنی لیبرالیستی در ایران است. گفتمان جامعه مدنی بر مبنای فردگرایی نفعانگاری، عقلانیت و تکثرگرایی است(دارابی، 1389: 278). حدود یک دهه از طرح الگوی خانواده مدرن مدنی به صورت نظری و ساختارمند در ایران میگذرد. قرابت گفتمانی این الگو همچنین با اندیشه لیبرالیسم و آگاهی و معرفت بازاندیشانه نیز بررسی میشود (جلاییپور، 1386: 167). به علاوه، این الگو از دو پارادایم تفسیری و انتقادی و به طور خاص، نظریه دموکراسی گفت وگویی[37] و دموکراسی عاطفی آنتونی گیدنز و نظریه کنش ارتباطی[38] و عرصه عمومی[39] یورگن هابرماس متأثر است (صادقیفسایی، 1391: 35). در تعریف عملیاتی خانواده مدرن 10 گویه در سطح سنجش ترتیبی استفاده شد که شامل مولفه های همچون: کنترل باروری، فرزندان محدود، جامعهپذیری محدود فرزندان، پرهزینه بودن فرزندان، انتخاب فردی در ازدواج، سن دلبخواهی ازدواج، اوقات فراغت فردی، اصالت علقههای عاطفی در امر ازدواج، آموزش روابط دمکراتیک، تکالیف و انتظارات نقشی متغیر، تامین عاطفی دوطرف، فرزندان ایفاگر ارزشهای مدنی، دختر = پسر، جدایی تفاهمی، توازن و تساوی روابط و غیره می باشد.
خانواده ایرانی– اسلامی
یکی از ویژگیهای مهم الگوی خانواده ایرانی اسلامی، تکیه بر دو بعد هویتی دینی و ملیّ به صورت توأمان با یکدیگر است. الگوی خانوادهی ایرانی اسلامی الگویی برآمده از ارزشهای فرهنگی اجتماعی دینی با قالبی ملی است. این جریان معتقد است با عنایت به جامعیت دین اسلام به عنوان دین خاتم، تمامی مؤلفههای لازم برای زندگی اجتماعی در آموزههای اسلام وجود دارد(مطهری، 1385: 63؛ دارابی، 1389: 138). در تعریف عملیاتی خانواده مدرن 13 گویه در سطح سنجش ترتیبی استفاده شد که شامل مولفه هایی همچون مولفههای خانوادهی ایرانی اسلامی شامل تولید نسل، جامعهپذیری، کنترل اجتماعی، مسئولیتپذیری فرزندان، صله ارحام، تنظیم روابط جنسی، مدیریت داخل خانه زنانه، سرپرستی مرد بر خانواده، کار بیرون مردانه، امکان مشارکت اجتماعی بیرونی زن، تصمیم سازی مشترک، عدالت جنسیتی و نه مساوات، ازدواج آسان در اوایل سنین جوانی، تفاهم تطابق و همدلی و غیره میباشد.
یافتههای پژوهش
از مجموع پاسخگویان، 198 نفر معادل با 56/51 درصد را مردان و 182 نفر معادل با 43/48 درصد را زنان تشکیل می دادند. میانگین سنی پاسخگویان 7/23 سال و محدوده سنی پاسخگویان بین 15 تا 29 سال بود که 6/21 درصد از آنها، در گروه سنی 15-29 سال، 2/44 درصد از آنها در گروه سنی 20-24 سال و 2/34 درصد در گروه سنی 25-29 قرار داشتند. از مجموع 384 پاسخگو، 8/77 درصد مجرد و2/22 درصد متاهل بودند. همچنین مقطع تحصیلی 249 نفر معادل 8/64 درصد کارشناسی، 91 نفر معادل با 7/23 درصد کارشناسی ارشد و 44 نفر معادل 45/11 درصد کل پاسخگویان در مقطع دکتری بودند.
جدول 1: توصیف متغیرهای تحقیق
متغیر |
میزان |
فراوانی |
درصد |
میانگین |
فرزند سالاربی در خانواده |
کم |
51 |
28/13 |
95/17 |
متوسط |
266 |
27/69 |
||
زیاد |
67 |
44/17 |
||
اقامت طولانی مدت جوانان در خانواده
|
کم |
118 |
72/30 |
2/18 |
متوسط |
173 |
05/45 |
||
زیاد |
93 |
21/24 |
||
فردگرایی |
کم |
72 |
75/18 |
03/19 |
متوسط |
145 |
76/37 |
||
زیاد |
167 |
48/43 |
||
استفاده از رسانههای نوین ارتباطی |
کم |
36 |
37/9 |
02/21 |
متوسط |
202 |
6/52 |
||
زیاد |
146 |
02/38 |
||
تغیر در نقشهای زن و شوهری |
کم |
23 |
98/5 |
56/17 |
متوسط |
178 |
35/46 |
||
زیاد |
183 |
65/47 |
||
پایگاه اقتصادی اجتماعی |
پایین |
94 |
47/24 |
13/20 |
متوسط |
211 |
94/54 |
||
بالا |
79 |
57/20 |
||
بازاندیشی تعاملات جنسی |
کم |
58 |
1/15 |
1/19 |
متوسط |
227 |
11/59 |
||
زیاد |
99 |
78/25 |
با توجه به جدول 1، از نظر28/13درصد فرزندسالاری در خانواده کم، 44/17 درصد زیاد و 27/69 درصد متوسط بوده است. 118 نفر از پاسخگویان معادل با 72/30 درصد از کل پاسخگویان دوره اقامت جوانان در خانواده را کوتاه،05/45 درصد متوسط و 21/24 درصد نیز اقامت جوانان را طولانی گزارش کردند. در بین پاسخگویان میزان فردگرایی 48/43 درصد زیاد، 36/37 درصد متوسط و 75/18 درصد کم گزارش شد.
میزان استفاده از فنآوری های نوین ارتباطی برای 6/52 درصد از پاسخگویان متوسط، 02/38 درصد زیاد و 37/9 درصد نیز کم گزارش شد. از کل پاسخگویان، 98/5 درصد تغییر در نقش زن و شوهری را کم، 65/47 درصد زیاد و 35/46 درصد متوسط گزارش کردند. پایگاه اقتصادی- اجتماعی 47/24 درصد از کل پاسخگویان پایین، 94/54 درصد متوسط و 57/20 درصد بالا گزارش شد. 15درصد از پاسخگویان در باز اندیشی در تعاملات جنسی پایین، 11/59 درصد داری بازاندیشی متوسط و 78/25 درصد از پاسخگویان داری بازاندیشی زیاد بودند.
بررسی فرضیه های پژوهش
جدول 2: توزیع میانگین نمرههای بازاندیشی تعاملات جنسی در خانوادههای ایرانی- اسلامی و خانوادههای مدرن ایرانی
متغیر |
خانوادههای ایرانی - اسلامی |
خانواده های مدرن ایرانی |
فاصله اطمینان 95 درصد |
مقدارT |
سطح معناداری |
|||
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
حد بالا |
حد پایین |
|||
باز اندیشی در تعاملات جنسی |
31.42 |
3.35 |
52.60 |
5.881 |
11.20 |
25.12 |
33.017 |
0.004 |
با توجه به جدول ،2 مشاهده میشود که در میانگین نمره بازاندشی تعاملات جنسی در خانواده های مدرن ایرانی و خانواده های ایرانی– اسلامی از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این معنی که جوانانی که در خانوادههای مدرن زندگی میکنند از نظر بازاندیشی در تعاملات جنسی نسبت به جوانانی که در خانوادههای ایرانی- اسلامی زندگی میکنند وضعیت متفاوتی دارند و میزان بازاندیشی در تعاملات جنسی در جوانان خانوادههای مدرن بیشتر است. بدین ترتیب فرض این تحقیق مورد تایید قرار میگیرد. (017/33=t و040/0sig=) بنابراین با توجه به اختلاف میانگینها، بین جوانانِ خانوادههای مدرن و جوانانِ خانوادههای ایرانی - اسلامی از لحاظ بازاندیشی در تعاملات جنسی تفاوت معناداری وجود دارد.
جدول 3: نتایج آزمون اسپیرمن وتااوبی کندال برای متغیرهای تحقیق
مستقل وابسته |
فرزتد سالاری |
اقامت طولانی مدت در خانواده |
فردگرایی |
استفاده از فناوری های نوین ارتباطی |
پایگاهاجتماعی اقتصادی |
تغیر در نقش زن و شوهری |
بازاندیشی در تعاملات جنسی |
همبستگی رواسپیرم 31/0 سطح معناداری 001/0 |
همبستگی رواسپیرم 18.9/0 سطح معناداری 042/0 |
همبستگی رواسپیرم29/0 سطح معناداری 040/0 |
همبستگی رواسپیرم39/0 سطح معناداری 050/0 |
همبستگی رواسپیرم26/0 سطح معناداری 040/0 |
همبستگی رواسپیرم27/0 سطح معناداری 010/0 |
تااوبی کندال 30/0 سطح معناداری:004/0 |
تااوبی کندال 17.2/0 سطح معناداری:036/0 |
تااوبی کندال 27/0 سطح معناداری:004/0 |
تااوبی کندال 36/0 سطح معناداری:032/0 |
تااوبی کندال 25/0 سطح معناداری:014/0 |
تااوبی کندال 26/0 سطح معناداری:015/0 |
برای بررسی رابطه بین این متغیرها، از آزمون همبستگی اسپیرمن و ضریب تای – بی کندال استفاده شده است. دادههای جدول حاکی از آن است که بین میزان فرزند سالاری، اقامت طولانی مدت جوانان در خانواده، فردگرایی، استفاده از فناوریهای ارتباطی نوین، تغییر نقش زن و شوهری و پایگاه اجتماعی- اقتصادی با میزان بازاندیشی تعاملات جنسی رابطه معناداری مشاهده میشود. در بین این متغیرها، قویترین رابطه مربوط به رابطه استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و میزان بازاندیشی در تعاملات جنسی میباشد. میزان همبستگی اسپیرمن بین این دو متغییر برابر با 39/0 و شدت رابطه (تای – بی کندال) برابر 36/0 میباشد که نشان میدهد رابطه نسبتا قوی بین این دو متغیر وجود دارد (سطح معناداری کمتر از 05/0 میباشد). به عبارتی، هرچه میزان استفاده از وسایل ارتباطی نوین افزایش یافته است، میزان بازاندیشی در تعاملات جنسی نیز افزایش یافته است. از طرفی، ضعیفترین رابطه مربوط به رابطه بین متغیر اقامت طولانی در خانواده و بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان میباشد که در آن با وجود معنیدار بودن رابطه (05/0sig=)، میزان همبستگی برابر با 18/0 و میزان تای – بی کندال برابر با 17/0میباشد که نشان دهنده رابطه ضعیف بین دو متغیر مذکور میباشد. لذا بر این اساس و با توجه به ضرایب همبستگی و سطح معناداری حاصل شده، بین متغیرهای مستقل پژوهش و باز اندیشی در تعاملات جنسی جوانان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به عبارتی، تغییر در میزان فرزندسالاری، اقامت طولانی مدت جوانان در خانواده، فردگرایی، استفاده از فناوریهای ارتباطی نوین، تغییر در نقش زن و شوهری منجر به تغییر در میزان باز اندیشی تعاملات جنسی جوانان گردیده است.
تحلیلهای رگرسیونی برای تبیین بازاندیشی در تعاملات جنسی
جدول 4: خلاصه مدل رگرسیون گام به گام همراه با ضریب تعیین، ضریب تعدیل شده، F و P
|
متغییر |
R ضریب همبستگی |
R2 ضریب تعیین |
R2 (Ad) ضریب تعیین تعدیل شده |
F |
p |
1 |
استفاده از فناوریهای ارتباطی |
310/0 |
096/0 |
094/0 |
90/33 |
000/0 |
2 |
فرد گرایی |
390/0 |
152/0 |
094/0 |
80/38 |
000/0 |
3 |
تغییر در نقش زن و شوهری |
401/0 |
160/0 |
160/0 |
68/38 |
001/0 |
4 |
پایگاه اقتصادی- اجتماعی |
423/0 |
178/0 |
178/0 |
60/38 |
001/0 |
5 |
فرزند سالاری |
428/0 |
183/0 |
183/0 |
58/37 |
001/0 |
به منظور ارزیابی قدرت تبیین متغیرهای پیش بین مطرح شده که روابط آنها پیش از این به آزمون گذاشته شده، از روش تحلیل خطی چند متغیره، به روش گام به گام استفاده گردید. جهت استفاده از رگرسیون گام به گام، با توجه به نتایج آزمون فرضیات عمل شده، تنها متغیرهای پیش بینی در معادله وارد گردید که بر اساس نتایج آزمونهای انجام شده، رابطه معنی داری میان آنها با متغیر ملاک مشاهده شده است. بنابراین، شاخصهای استفاده از فناوری های نوین ارتباطی، فرزندسالاری، فردگرایی، تغییر درنقش زن و شوهری، پایگاه اجتماعی اقتصادی به عنوان متغیرهای پیش بین مدنظر قرار گرفتند. نتایج آزمون رگرسیون گام به گام نشان داد که در گام اول، استفاده از فناوریهای ارتباطی بیشترین تاثیر را در رگرسیون چند متغیره داشته و وارد معادله گردیده است. سپس به ترتیب مولفههای فردگرایی، تغییر در نقش زن و شوهری، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و فرزند سالاری وارد معادله شدند(جدول 4). براساس ترتیب متغیرهای پیش بین در تحلیل رگرسیون گام به گام در اولین گام استفاده از فناوریهای نوین با بازاندیشی تعاملات جنسی دارای ضریب همبستگی 310/0 بوده است. در گام دوم، با افزوده شدن متغیر فردگرایی ضریب همبستگی چند گانه به 390/0 رسیده است. میزان ضریب همبستگی چندگانه افزوده شده برابر با 080/0 بوده است. در گام بعدی، با افزوده شدن متغیر تغییر در نقش زن و شوهری ضریب همبستگی به 401/0 و با وارد شدن پایگاه اجتماعی اقتصادی ضریب همبستگی 423/0 و در نهایت در گام آخر با افزوده شدن فرزندسالاری ضریب همبستگی به 428/0 رسیده است. در مجموع این سه متغیر قادر به تبیین 3/18 درصد واریانس باز اندیشی در تعاملات جنسی جوانان بوده اند.
جدول 5: رگرسیون گام به گام همراه با ضرایب بتا ، ضرایب استاندارد شده بتا، T و P
|
متغییر |
ضریب غیر استاندارد (B) |
ضریب استاندارد (Beta) |
T- value (ارزش T) |
Sig (معناداری) |
|
مقدار ثابت |
154/16 |
---- |
539/10 |
002/0 |
1 |
استفاده از فناوریهای ارتباطی |
391/0 |
419/0 |
90/5 |
00/0 |
2 |
فرد گرایی |
274/0 |
308/0 |
31/4 |
00/0 |
3 |
تغییر در نقش زن و شوهری |
230/0 |
239/0 |
341/0 |
03/0 |
4 |
پایگاه اقتصادی- اجتماعی |
213/0 |
234/0 |
314/0 |
011/0 |
5 |
فرزند سالاری |
203/0 |
212/0 |
38/0 |
002/0 |
همانطور که در جدول 5 مشاهده می گردد، در تحلیل رگرسیون گام به گام طی گام نهایی 5 متغیر برای پیش بینی میزان بازندیشی تعاملات اجتماعی وارد معادله رگرسیون شدند. به ترتیب مولفه های استفاده از رسانههای نوین با ضریب استاندارد بتا 419/0، فردگرایی 308/0، تغییردر نقش زن و شوهری 239/0، پایگاه اقتصادی- اجتماعی 234/0 و فرزندسالاری 212/0 توان پیشبینی معناداری برای بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان داشته اند(001/0 > P). این ضرایب استاندارد بتا بدین معنی است که به ازای یک واحد تغییر در استفاده از رسانههای ارتباطی، فردگرایی، تغییر در نقش زن و شوهری، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و فرزندسالاری به تفکیک 419/0 واحد برای فناوری های نوین، 308/0 واحد برای فردگرایی، 239/0 واحد برای تغییر در نقش زن و شوهری، 234/0 واحد برای پایگاه اجتماعی اقتصادی و 212/0 واحد برای فرزند سالاری در بازاندیشی تعاملات جنسی جوانان به وقوع می پیوندد. معادله رگرسیون نهایی برای باز اندیشی تعاملات جنسی به شرح زیر است :
203/0 فرزند سالاری + 213/0 پایگاه اجتماعی اقتصادی + 230/0 تغیر ئر نقش زن و شوهری + 274/0 فردگرایی + 391/0 فناوری های نوین ارتباطی + 154/16 = باز اندیشی تعاملات جنسی
مدل اندازهگیری پژوهش
به منظور بررسی اعتبار ابزار سنجش از طریق تحلیل عاملی تاییدی در ابتدا نرمال بودن دادههای جمع آوری شده توسط هر گویه – که توسط دو شاخص کشیدگی و چولگی در نرم افزار آموس سنجیده می شود – تایید شد. این مقادیر باید برای کشیدگی بین 7 ± و برای چولگی بین 3± باشند. سپس در گام بعدی اعتبار سازه مدل مورد بررسی قرار گرفت که برای سنجش آن از اعتبار همگرایی و اعتبار افتراقی استفاده شد. در اعتبار همگرایی هر یک از بارهای عاملی باید بزرگتر یا مساوی با 05/0باشند و در اعتبار افتراقی به منظور بررسی عدم همپوشانی بین سازههای پرسشنامه در ارتباط با گویههای مورد سنجش آن، همبستگی بین هر دو سازه نبایستی بیشتر از 9/0 باشد. در نهایت به بررسی برازش مدل بر اساس شاخصهای مربوطه پرداخته میشود. جدول زیر تحلیل عاملی گویههای پرسشنامه تحقیق را نشان میدهد.
جدول 6: نتایج تحلیل عاملی تاییدی برای گویه های پرسشنامه
سازه |
گویهها |
کشیدگی |
چولگی |
بارعاملی |
سطح معناداری |
نتیجه |
روایی مرکب |
پایگاهاجتماعیاقتصادی |
P1 |
553/0- |
576/0- |
743/0 |
003/0 |
معنادار |
768/0 |
P2 |
502/0- |
567/0- |
735/0 |
001/0 |
معنادار |
||
P3 |
143/0- |
542/0- |
631/0 |
002/0 |
معنادار |
||
فردگرایی |
F1 |
523/0- |
739/0- |
897/0 |
001/0 |
معنادار |
811/0 |
F2 |
114/0- |
824/0- |
871/0 |
030/0 |
معنادار |
||
F3 |
196/0- |
765/0- |
769/0 |
001/0 |
معنادار |
||
تغییر در نقش های زن و شوهری |
T1 |
203/0 |
526/0- |
491/0 |
001/0 |
معنادار |
862/0 |
T2 |
02/1 |
801/0- |
699/0 |
000/0 |
معنادار |
||
T3 |
237/0- |
162/0- |
501/0 |
003/0 |
معنادار |
||
T4 |
219/0- |
376/0- |
503/0 |
002/0 |
معنادار |
||
فرزندسالاری |
FS1 |
17/1 |
16/1- |
871/0 |
000/0 |
معنادار |
798/0 |
FS2 |
02/1 |
020/1- |
816/0 |
000/0 |
معنادار |
||
FS3 |
063/0 |
31/1- |
518/0 |
000/0 |
معنادار |
||
فناوریهایارتباطی نوین |
FN1 |
165/0- |
320/1- |
599/0 |
000/0 |
معنادار |
749/0
|
FN2 |
502/0 |
711/0- |
669/0 |
000/0 |
معنادار |
||
FN3 |
698/0 |
748/0- |
773/0 |
000/0 |
معنادار |
||
FN4 |
526/0 |
684/0- |
587/0- |
020/0 |
معنادار |
||
باز اندیشی در تعاملات جنسی |
BAZ1 |
259/0 |
821/0- |
546/0 |
003/0 |
معنادار |
763/0 |
BAZ2 |
324/1 |
542/0- |
548/0 |
001/0 |
معنادار |
||
BAZ3 |
297/1 |
821/0- |
631/0 |
002/0 |
معنادار |
||
BAZ4 |
301/0 |
179/0- |
586/0 |
000/0 |
معنادار |
||
BAZ5 |
524/1 |
901/0- |
410/0 |
000/0 |
معنادار |
||
BAZ6 |
324/0 |
103/0- |
323/0 |
001/0 |
معنادار |
||
BAZ7 |
540/1 |
961/0- |
564/0 |
001/0 |
معنادار |
||
BAZ8 |
*** |
*** |
187/0 |
065/0 |
عدم معناداری |
||
χ2 = 347/215, df = 285, Pvalue = /001, CMIN/DF = 1/319, RMR = /043, GFI= /924, CFI = 901, IFI = /923,TLI= 916, RMSEA = /055
|
.نمودار 1 : مدل معادله ساختاری پژوهش
مدل پژوهش
به منظور آزمون فرضیههای تحقیق همچنین از مدلیابی معادلات ساختاری در نرم افزار آموس استفاده شد. در این مدل هر یک از متغیرهای مستقل به استثنای متغیر اقامت طولانی مدت در خانواده در نظر گرفته شد. شاخص [40]RMSEA یکی از شاخصهای اصلی نیکویی برازش در مدلیابی معادلات ساختاری است. ریشه میانگین مربعات خطاهای تخمین یا همان RSMEA در بیشتر تحلیلهای عاملی تاییدی و مدلهای معادلات ساختاری استفاده میشود. براساس دیدگاه مککالوم[41] (2000)، براون[42](2003) و چریبرا[43] (2006) اگر مقدار این شاخص کوچکتر از 01/0باشد، برازندگی مدل بسیار عالی است. اگر بین 01/ 0و 05/0 باشد برازندگی مدل خوب است. اگر بین 05/0و 08/0 باشد، برازندگی مدل متوسط است. اما بیشتر پژوهشگران از این قاعده استفاده میکنند که اگر شاخص RMSEA کوچکتر از 10/0باشد، برازندگی مدل خوب است و اگر بزرگتر از این مقدار باشد، مدل ضعیف طراحی شده است. کلاین (2010) معتقد است، این شاخص باید کوچکتر از 05/0 باشد. با توجه به امکان ایجاد مدلهای اشباع میتوان گفت اگر این شاخص کوچکتر از 05/0 باشد، مطلوب است. لذا در این مدل با توجه به مقدار شاخص RSMEA یعنی 05/0 و نیز نسبت خیدو به درجه آزادی که باید کمتر از 3 باشد، مدل از برازندگی خوبی برخوردار است. از این رو میتوان مدل فوق را مدل مناسبی دانست.
بحث و نتیجهگیری
مدلیابی معادله ساختاری، یک تکنیک تحلیل چند متغیری بسیار کلی و نیرومند از خانواده رگرسیون چند متغیری و به بیان دقیق تر بسط مدل خطی کلی است که به پژوهشگر امکان میدهد مجموعهای از معادلات رگرسیون را به صورت هم زمان مورد آزمون قرار دهد. این روش محقق را با پیچیدگیهای زندگی اجتماعی(تاثیرگذاری مجموعه ای از متغیرها بر یکدیگر به طور یک سویه و دو سویه، مستقیم و غیرمستقیم) و همچنین پیچیدگیهای موجود در اندازهگیریهای سازههای پنهان فرهنگی و اجتماعی نزدیک میکند. در این تحقیق به بررسی مهمترین عوامل موثر بر باز اندیشی تعاملات جنسی پرداخته شد. همانگونه که در مدل نهایی آموس ملاحظه گردید، متغیرهای مستقل مورد مطالعه 5 متغیر، فرزندسالاری، فردگرایی، استفاده از فناوریهای ارتباطی نوین، تغییر درنقش زن و شوهری و پایگاه اجتماعی اقتصادی هستند. در ارتباط با متغیرهای مستقل با توجه به مدل نهایی اموس نشان می دهد که که تغییر در نقشهای زن و شوهری، از یک طرف منجر به افزایش فرزند سالاری و از طرف دیگر، منجر به فردگرایی شده است که در نهایت بر بازاندیشی در تعاملات جنسی تاثیر گذاشته است. رابطۀ بین میزان استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و بازاندیشی در تعاملات جنسی نیز معنادار بوده است. یافتههای پژوهش در این مورد با یافتههای هال(1996)، میتوز( 2002)، آپادوری (1998)، رابرتسون(2002)، های وکیلیان و همکاران(2014)، فرهمند و همکاران (1393)، خواجه نوری(1391) و رجبلو و اصغری (1389) همسویی دارد. در تحلیل این امر میتوان گفت با گسترش امکانات جدید ارتباطی، جامعة ایران به تدریج با امواج فزایندهای از تغییرات ارزشی و هنجاری مواجه شده است(آزاد و دیگران، 1381؛ ساروخانی و صداقتیفر، 1388). ورود امکاناتی چون ماهواره و اینترنت به خانهها، سبکهای متفاوتی از زندگی را، از جوامع و فرهنگهای متفاوت، پیش روی مخاطبان ایرانی خود قرار داده است و به گونهای غیر مستقیم و پنهان، ارزشهای پیشین آنها را به چالش طلبیده و درعین حال، برای زندگی، گزینههای جدیدی مقابل آنها میگذارد؛ نمایش شیوههای دیگری از زندگی که به تغییر تدریجی ارزشها و نگرشها در جامعه منجر شده است (عباسی و ایمان، 1386: 36). تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی نوین یکی از عناصر ضروری بازاندیشی و گسستهایاند که پدیده مدرن را از پدیده سنتی جدا ساختهاند(گیدنز، 1387: 92). در چنین شرایطی در عصر حاضر نوع زندگی و تمایلات جوانان به موضوع انتخاب شخصی تبدیل میگردد؛ بدین معنا که می توانند کاری را انجام دهند که میخواهند و میتوانند چیزی بشوند که میخواهند- رویهای که حاکی از فردگرایی است.(گیبینز و ریمر، 1384: 110).
در مورد متغیر فرزند سالاری در جامعة امروز ایران می توان گفت که فرآیند نوسازی در ایران بیشتر در حوزه روابط سنتی خانواده مؤثر بوده؛ چنان که ایران در مقایسه با سایر کشورهای اسلامی نسبت به روابط خانوادگی نوگراتر است. (ارمکی و همکاران، 1386: 119) در واقع، از بین رفتن روابط فئودالی، رشد شهرنشینی، توسعه طبقه متوسط و صنعتی شدن کشور، از عواملی هستند که خانواده ایرانی را به ویژه پس از دوران قاجار و پهلوی اول متحول کردند(علی اکبر، 1356: 1). با رشد بطئی سبکهای زندگی جدید، ضرورت بسط هنجارها و الگوهای اجتماعی مدرن مورد توجه قرار گرفت به ویژه در میان اقشار تحصیلکرده و مرفه و شهری، پدیده ای رواج یافته است که آن را «فرزندسالاری» مینامند. از این عبارت چنین استنباط میشود که جوانان در خانواده زیاده خواه، پرتوقع، بیملاحظه و به خصوص بدون احساس مسؤولیت هستند و این امر در سنین بالاتر، یعنی از 15 تا 30 سالگی به مراتب جدیتر میشود. خانواده برای آماده کردن جوانان برای آن که ذهن آنان را بهتر بتوانند در جهت اهداف خود به کار گیرند به آن ها توجه بیش از حد نشان میدهند و با فراهم کردن رفاهی افراطی از آنها انسانهایی نیمه بالغ، پر توقع و ناراضی و تنوع طلب میسازند. از طرفی، آموزش و پرورش با تغییرات پیدرپی و بیحساب نظام آموزشی، معلم و شاگرد را غافلگیر کرده است و بر دشواری کار میافزاید. از سوی دیگر، نفوذ وسایل ارتباط جمعی، فیلم های ویدویی و ماهواره ها، فرهنگی ناسازگار و نا همسو با فرهنگ غالب بر جامعه ما وارد نموده، سبب تجزیه هرچه بیشتر ذهنیات جوانان و تغییر نگرش آنان میگردد. روابط پیش از ازدواج، روابط فرازناشویی، همجنسگرایی، برقراری رابطه همزمان با چندین نفر و غیره نمونهای از این تغییرات و پدیده فرهنگی نوظهوری است که پژوهشها نیز بیان کننده استقبال جوانان از آن بوده است (عبدالهیان، 1383؛ قاسمی، 1383؛ موحد و همکاران، 1385؛ دلآور و همکاران، 1391؛ خواجه نوری 1391).
در مورد تفاوت بازاندیشی در بین جوانان با الگوهای متفاوت خانواده گفت که تأثیرپذیری مدام خانواده مدرن از روابط جاری در عرصه عمومی جامعه مطرح است. در خانواده مدرن مدنی، تقدم جامعه بر خانواده مفروض است و روابط دموکراتیک در جامعه، روابط خصوصی و صمیمانه خانواده را نیز تحت الشعاع قرار میدهد. این الگو مهمترین کارکرد و هدف خانواده را تولید فرزندانی میداند که باید برای ارزشهای مدنی جامعه تربیت شوند (جلایی پور، 1385؛ 25) و سطح خانواده را به حد یک واحد عاطفی تقلیل میدهد. از این رو، خانواده فقط واحدی برای رفع نیازهای عاطفی فردی و بستری برای تولید شهروندان مدنی است که بالتبع آن، کاهش مناسبات بین نسلی بین خویشاوندان نیز پدید میآید. بنابراین در این الگو موضوع اصالت فرد شرایط را برای تداوم پارهای از آسیبهای اجتماعی از جمله روابط جنسی خارج از عرف هموار میسازد، چرا که امروزه کاهش روابط عاطفی در خانواده و رشد انتخاب فردی باعث شده است تا ازدواج، طلاق، بعُد خانواده، بازاندیشی در روابط جنسی و روابط بین نسلی و نظایر آن تحت تأثیر قرارگیرد(عرفان منش، 1392) - در حالی که در خانواد های ایرانی اسلامی، تناسب حقوق با نقش ها و تکالیف زن و مرد، به طور منصفانه و عادلانه بر مبنای دین تنظیم شده است. همچنین با توجه به اصالت فرد و جمع در کنار یکدیگر، هم به خواستههای فردی و هم جمعی توجه میشود. این موضوع باعث میشود افراد ضمن پیگیری علاقههای شخصی و زندگی خصوصی خود، همواره مصالح خانواده را نیز در نظر داشته باشند و کمتر به سمت فردگرایی گرایش پیدا میکنند. زمانی که فردگرایی شکل می گیرد، جوانان بیشتر به دنبال آزادی ها و حقوق فردی خود هستند. این تقاضا به به معنای طغیان علیه اقتدار و نظم حاکم نیست، بلکه بیشتر تجلی اعتماد به نفسی است که آموزش های دریافتی در اختیار آنها گذاشته است. سبک ها، سلیقهها و شیوههای ابراز وجود این نسل تنوعی بسیار یافته اند. نتایج فوق از این جهت حائز اهمیت است که بسیاری از محققان، جامعهشناسان و برنامهریزان نقش این عوامل را در باز اندیشی تعاملات جنسی را کمتر در نظر می گیرند یا اغلب نادیده می انگارند. لذا پیشنهاد می گردد در توضیح روند باز اندیشی تعاملات جنسی، در نظرگرفتن تحولات خانواده و تکنولوژی های نوین ارتباطی مورد توجه قرار گیرد. از طرفی با توجه به اجتناب ناپذیر بودن تغییرات ارزشی و باز اندیشی در تعاملات جنسی جوانان، انجام مطالعات طولی بر روی یک نسل جوان در جهت شناخت و آگاهی از مسیرهای آتی تواند به برنامه ریزان و محققان در هدف گذاری مناسب یاری رساند.
منابع
- آزاد ارمکی، تقی و شریفی ساعی، محمد حسین. (1390). "تبیینجامعه شناختیروابطجنسیآنومیکدرایران".فصلنامه خانواده پژوهشی. سال 7، شماره، 28.
- آزاد ارمکی، تقی؛ شریفی ساعی، محمدحسین؛ ایثاری، مریم و طالبی، سحر. (1391). "سنخ شناسی روابطجنسیپیشازازدواجدرایران". دو فصلنامه جامعه پژوهی فرهنگی. سال 2 ، شماره 2.
- آزاد ارمکی، تقی؛ زند، مهناز و خزاعی، طاهره. (1381). "روندتغییراتفرهنگیواجتماعیخانوادةتهرانیطی سهنسل".فصلنامة علوم انسانی دانشگاه الزهرا. سال12، شماره 44.
- آزاد ارمکی، تقی و ملکی، امیر. (1386). "تحلیلارزشهایسنتیومدرندرسطوحخردوکلان". نامه علوم اجتماعی. شماره 30.
- بستان، حسین. (1384). "تشیعوتأثیرآنبرخانوادهدرایران". فصلنامه شیعه شناسی. سال3، شماره 11.
- جلایی پور، محمدرضا. (1382). "چشماندازخانواده". بازتاب اندیشه. شماره 89،
- خلج آبادی فراهانی، فریده و مهریار، امیرهوشنگ. (1389). "بررسینقشخانوادهدرارتباطاتباجنسمخالف قبلازازدواجدردختراندانشجودرتهران".فصلنامه خانواده پژوهی. سال 6 ، شماره 24.
- خواجه نوری، بیژن و دل آور، مریم السادات. (1391). "عواملمؤثربردوستیدختروپسردربینجوانانشهرشیرازباتأکیدبرفرایندجهانیشدن".جامعه شناسی کاربردی. سال بیست و سوم، شماره پیاپی 46 شماره دوم.
- درابی، علی. (1389). جریانشناسیسیاسیدرایران. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
- ذکائی، محمد سعید. (1393). جامعه شناسی جوانان ایران. چاپ ششم، تهران: انتشارات آگه
- ذکایی، محمد سعید. (1386). فرهنگ مطالعات جوانان. چاپ اول،تهران: نشر آگه
- رجبلو، علی و اصغری، سارا. (1389). "جهانی شدنوبازاندیشیالگوهایدوستیدخترانوپسران: مطالعه موردیدانشجویاندانشگاهتهران". مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان. سال 8، شماره 2.
- ساروخانی، باقر و صداقتی فرد، مجتبی. (1388). "شکافنسلیدرخانوادةایرانی؛دیدگاههاوبینشها".پژوهشنامة علوم اجتماعی. سال3 ، شماره 4.
- سلطانی، مهدی. (1390). "الگوی ساختار خانواده مطلوب از دیدگاه اسلامی". معرفت. سال2، شماره 3.
- سلیمی نیا، لیلا؛ جزایری، علیرضا و محمدخانی، پروانه. (1384). "نقشسلامترواندرظهوررفتارهای پرخطر نوجوانان".فصلنامة علمی پژوهشی رفاه اجتماعی. سال 5 ، شماره 19.
- صادقی فسایی، سهیلا و عرفان منش، ایمان. (1391). "تحلیلجامعهشناختیتأثیراتمدرن شدنبرخانوادهایرانیوضرورتتدوینالگویایرانیاسلامی". فصلنامه زن در فرهنگ و هنر. دوره 5، شماره 1.
- صادقی فسایی، سهیلا. (1392). "تحلیلجامعهشناختیتأثیراتمدرنشدنبرخانوادهایرانی وضرورتتدوینالگویایرانیاسلامی".زن در فرهنگ و هنر. دورة 5، شمارة 1.
- عباسی، خیام و ایمان، محمدتقی. (1386). "تبیینجامعهشناختیگرایشنوجوانانبهفرهنگغربی". جوانان و مناسبات نسلی. سال 1. شماره 1.
- عبداللهیان، حمید؛ حمیدی، نفیسه و فرجی، مهدی. (1385). "روایت شناسی: موارد خاصی از بازاندیشی خویشتن زنانه در ایران". نامه علوم اجتماعی. شماره 27.
- علوی تبار، علیرضا. (1386). "خانوادهسنتیگزینهایناممکن". بازتاب اندیشه. شماره 95.
- فاضلی، نعمت اله و علینقیان، شیوا. (1391). "گونهشناسیالگوهایدرحالظهورزندگی خانوادگیدرشهرتهران".مجموعه مقاله های اعضای کارگروه زنان و فرهنگ شهری.
- فرهمند، مهناز؛ جواهریان، ندا و هاتفی راد، لیدا. (1393). "جهانی شدن فرهنگ و باز اندیشی تعاملات جنسی". فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات راهبردی جهانی شدن.
- قاسمی، وحید. (1383)." سنخشناسیدانشجویانبرمبنایپدیدةرابطۀدوستانهدختروپسر؛مطالعهموردی: دانشگاهصنعتیاصفهان". مطالعات جوان. شماره 7.
- گرمارودی، غلامرضا؛ مکارم، جلیل؛ علوی، سیده شهره و عباسی، زینب. (1388). "عاداتپرخطربهداشتیدر دانشآموزان تهران".فصلنامه پژوهشکدۀ علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی. سال 9، شماره 1.
- گیدنز، آنتونی.(1387). تجددوتشخص. ناصر موفقیان. تهران: نشر نی
- موحد، مجید و عباسی شوازی، محمدتقی. (1385). "بررسیرابطهجامعهپذیرینگرشدخترانبهارزشهای سنتیومدرندرزمینهروابطبینشخصیدوجنسپیشازازدواج". مجله مطالعات زنان. دانشگاه الزهرا، سال 4، شماره 1.
- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. (1386). گزارشجمهوریاسلامیایراندربارةپایشاعلانیة تعهدمصوباجلاسویژةمجمععمومیسازمانمللدرزمینةاچآیویوایدز. دبیرخانة کارگاه کشوری ایدز.
- Afary, J. (2009). Sexual Politics in Modern Iran.Cambridge: Cambridge University Press.
- Blossfeld, H. P. and M. Mills. (2005). "A Causal Approach to Interrelated Family Events: A Cross- National Comparison of Cohabitation". Nonmarital Conception, and Marriage’, [Special issue], Canadian Studies in Population, Vol. 28, No. 2.
- Bocock, Robert. (1993). "Consumption and Life Styles". In Thomson, Kenneth, Robert Bocock & Stuart Hall (eds.), The Social and Cultural Forms of Modernity, Polity Press and Open Uneversity Pob.
- Brown, T.A., (2003) "Confirmatory factor analysis of the Penn State Worry Questionnaire: Multiple factors or method effects?". Behaviour Research and Therapy,. 41: 411–1426
- Bumpass, L. and H. H. Lu. (2000). "Trends in Cohabitation and Implications for Children’s Family Contexts in the United States". Population Studies, Vol. 54, No. 1.
- Esteve, A., R. Lesthaeghe, and A. López-Gay. (2012). "The Latin American Cohabitation Boom, 1970–2007". Population and Development Review, Vol. 38 ,No. 1.
- Giddens, Anthony. (1984). The Constitution of Society. Berkeley: University of California Press.
- Goodwin, P. Y., W. D. Mosher, and A. Chandra. (2010). "Marriage and Cohabitation in the United States: A Statistical Portrait Based on Cycle 6 (2002) of the National Survey of Family Growth". Vital and Health Statistics, Series 23, No. 28.
- Harding, D. and C. H. Jencks. (2003). "Changing Attitudes Toward Premarital Sex". Public opinion Quarterly, Vol. 67, No. 2.
- Haskey, J. (2001). "Cohabitation in Great Britain: Past, Present and Future Trends and Attitudes". Population Trends, Vol. 103.
- Heuveline, P. and J. M. Timberlake. (2004). "The Role of Cohabitation in Family Formation: The United States in Comparative Perspective". Journal of Marriage and Family, Vol. 66.
- Hewitt, B. and D. De Vaus. (2009). "Change in the Association Between Premarital Cohabitation and Separation, Australia 1945–2000". Journal of Marriage and Family, Vol. 71.
- Kennedy, S. and L. L. Bumpass. (2008). "Cohabitation and Children’s Living Arrangements: New Estimates from the United States". Demographic Research, Vol. 19.
- Lee, G. R. & K. Payne. (2010). "Changing Marriage Pattern since 1970: What’s Going on and Why?". Journal of Comparative Family Studies, Vol. 41, No. 4.
- Legkauskas, V. and D. Stankeviciene. (2009). "Premarital Sex and Marital Satisfaction of Middle Age Men and Women: A Study of Marriage Lithuanian Couples". Journal of Sex Role, Vol.66 . No 2.
- MacCallum, R.C., J.T. Austin. (2000) "Applications of structural equation modeling in psychological research". Annual Review of Psychology,. 51: 201-226
- Mahdavi, P. (2008). Passionate Uprisings: Iran’s Sexual Revolution. California: Stanford University Press.
- Pla, A. and C. Beaumel. (2010). "Bilan démographique 2009: Deux Pacs Pour Trois Mariages". Insee Première, No. 1276.
- Raymo, J. M., M. Iwasawa, and L. Bumpass. (2007). "Cohabitation and Family Formation in Japan". Journal of Demography, Vol. 46, No. 4.
- Regnerus, M. & J. Uecker. (2011). Premarital sex in America: How Young Americans Meet, Mateand Think About Marrying.Oxford: Oxford University Press.
- Rostosky, S. S., et al. (2004). "The Impact of Religiosity on Adolescent SexualBehavior: A Review of the Evidence". Journal of Adolescent Research, 19(6), 677-697.
- Sardon, J. P. and G. D. Robertson. (2004). "Recent Demographic Trends in the Developed Countries". Population (English Edition), Vol. 59, No. 2.
- Schreibera,J.B. (2006). "Reporting Structural Equation Modeling and Confirmatory Factor Analysis Results: A Review". The Journal of Educational Research,. 99
- Smock, P. and W. Manning. (2004). "Living Together Unmarried in the United States: Demographic Perspectives and Implications for Family Policy". Law & Policy, Vol. 26, No. 1.
- Utomo, I. (2009). "Sexual Values and Early Experiences among Young People in Jakarta". LenoreManderson and Pranee Liamputtong (ed.). In Coming of Age in South and Southeast Asia:Youth, Courtship and Sexuality, Curzon Press, Richmond, Surrey, UK.