نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور
2 دانش آموخته جامعهشناسی، مدرس دانشگاه پیامنور(نویسنده مسئول) E-mail: mohammadzadehhamideh@yahoo.com
3 دانش آموخته جامعهشناسی، مدرس دانشگاه پیامنور
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نحوه گذران اوقات فراغت و میزان شادی در بین جوانان شهر مرند است. این پژوهش با روش پیمایش و با نمونهای به حجم 381 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و با استفاده از ابزار پرسشنامه در بین جوانان 15 ـ 29 ساله شهر مرند انجام گردید. بنابر نتایج تحقیق، میزان شادی جوانان در حد متوسط است. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان میدهند که رابطه معنیدار و مثبتی بین اوقات فراغت کل، اوقات فراغت فعال و غیرفعال با میزان شادی جوانان وجود دارد. از بین متغیرهای زمینهای، بین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی با میزان شادی جوانان تفاوت معنیداری وجود دارد، اما این رابطه با جنسیت و وضعیت تأهل معنیدار نمیباشد. همچنین، بین سن و میزان شادی جوانان رابطه معنیداری مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که متغیر اوقات فراغت فعال بیشترین سهم را در تبیین پراکنش میزان شادی جوانان داشته است. براساس نتایج حاصل از این تحقیق میتوان گفت که گذران اوقات فراغت از عوامل تأثیرگذار بر شادی جوانان میباشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Study on Relationship between Leisure Time and Youth Happiness (Case Study: The Youth of 15-29 in Marand)
نویسندگان [English]
- Firooz Rad 1
- Hamideh mohammadzadeh 2
- Fatemeh mohammadzadeh 3
1 Ph.D., Assistant professor, Payam Noor University
2 Master degree in Sociology, Lecturer of Payam-e- Noor University
3 Master degree in Sociology, Lecturer of Payam-e- Noor University
چکیده [English]
This research is to study the relationship between leisure time and happiness among youth of Marand city. Research method was survey and was conducted with a sample size consisting of 381 subjects among the (15-29 year old) youth in Marand. The data was collected using the questionnaires. According to the results, youth happiness was at average level. The results of the research showed that there was a significant positive correlation between Leisure Time, Active Leisure and Passive Leisure and the youth happiness. The youth happiness in terms their socio-economic status is a significant difference, but the difference with other demographic variables were not significant. Also there was no significant relationship between age and happiness. The results of multiple regression analysis showed that Active Leisure had greatest contribution in explaining the distribution of youth happiness. Based on the
کلیدواژهها [English]
- Happiness
- Leisure time
- Active Leisure and Passive Leisure and Youth
بررسی رابطه گذران اوقات فراغت ومیزان شادیجوانان
(مطالعه جوانان 15 - 29 ساله شهر مرند)
فیروز راد[1]
حمیده محمدزاده[2]
فاطمه محمدزاده[3]
تاریخ دریافت مقاله: 8/2/1394
تاریخ پذیرش مقاله:27/12/1394
مقدمه
شادی[4] چگونگی داوری فرد درباره نحوه گذران زندگی و احساس مثبتی است که ویژگی مشترک تمامی انسانها میباشد و تأثیرات عمدهای بر سالمسازی و بهسازی جامعه دارد، زیرا بهعنوان نتیجه و پیامد شرایط مطلوب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، فعالیتهای مفید انسانی را برمیانگیزد، خلاقیت را تقویت میکند، روابط اجتماعی را تسهیل نماید، مشارکت سیاسی ـ اجتماعی را رونق میبخشد وموجبات حفظ سلامتی عاطفی، روانی، جسمی و امیدواری را فراهم میآورد (هزارجریبی،1388: 121, آلیاسین،1380: 8). علاوه بر این، شادی احساس نزدیکی به دیگران (علاقهمندی)، دوست داشتن و اعتماد را برمیانگیزد و موجب افزایش تعامل با دیگران میشود (آرگایل[5]،1383: 328). همچنین، زندگی را خوشایند میسازد و اشتیاق برای پرداختن به فعالیتهای اجتماعی را آسان میکند ودر واقع، انگیزه اصلی انسانها در همه زمانها، چگونگی دستیابی و حفظ و ارتقای آن است (خوشفر، 1392: 284). نقش شادی در زندگی افراد جامعه بهحدی است که متفکر اجتماعی، راسکین[6] معتقد است ثروتمندترین کشورها کشوری است که بیشترین افراد شاداب را زیر بال خود داشته باشد (مظفر،1379: 13). مازلو[7] نیز مؤلفه و شاخصه اصلی انسانهایی را که در راستای خودشکوفایی، کمال و توانمندیهای خویش تلاش میکنند، احساس شادی آنان میداند؛ بهطوریکه کمبود و فقدان آن افسردگی، بدبینی و ارزیابی منفی از رویدادها، بیعلاقهگی به اجتماع و کار، کمرنگ شدن وجدان کاری، ناهنجاریهای اجتماعی، رواج خشونت در روابط اجتماعی و ... را به بار میآورد (اقلیما،1390: 7).
شادی بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای اجتماعی از همه عوامل اجتماعی و طبیعی تأثیر میپذیرد و بر آنها تأثیر میگذارد. یکی از مهمترین عوامل فرهنگی که میتوانند منبع مناسبی برای ایجاد شادی در انسانها باشند، نحوه گذران اوقات فراغت است. این عامل، یکی از نیازهای اساسی انسانها میباشد که مانند هر نیاز دیگری بسته به وضعیت شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی افراد، حالات و ویژگیهای مختلفی بهخود میگیرد. جامعهشناسان فراغت را واقعیتی کاملاً تازه تصور میکنند که در نتیجه انقلاب صنعتی، توسعه اجتماعی و اقتصادی جهان امروز پدید آمده است (ساروخانی،1390: 2) و به موضوعی مهم در حوزه جامعهشناسی بدل شده و امروزه بهعنوان یک خواست گروهی و یک ارزش اجتماعی در جامعه مطرح است.
اوقات فراغت[8] عرصه خاصی از تجربه انسانی است که امتیاز آن برای افراد، داشتن حق انتخاب، خلاقیت، رضایتمندی و لذّتی است که خود، لذّت و شادی بیشتر را به دنبال دارد (همان: 2) و فعالیتی است که اعضای جامعه فارغ از اجبارهای محیط کار و الزامات زندگی، از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده، شخصیت خود را گسترش میدهند (ابراهیمی،1390: 71). اوقات فراغت بهعنوان یک الگوی منظم رفتاری، خود را به افراد جامعه تحمیل میکند و در مقیاس یک نهاد اجتماعی، کارکرد متفاوتی دارد. براین اساس بهعنوان یک نهاد اجتماعی، نیازهای اجتماعی افراد جامعه را تأمین میکند (تندنویس،1378: 151).
بنابراین چگونگی گذران اوقات فراغت، انعکاسی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و بهویژه فرهنگی هر جامعه است که استفاده مطلوب از آن میتواند تأثیر درخور توجهی در بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی و میزان شادی افراد جامعه داشته باشد، چرا که پویایی و تحرک جامعه تا حد زیادی به افزایش و فراوانی عناصر شادی آفرین و نشاطآور و کاهش اضطراب، افسردگی و ... در جامعه بستگی دارد. فعالیتهای فراغتی میتواند با رفع خستگی، صدمات جسمی و روانی ناشی از هیجانات مداوم کار و انجام وظایف اجتماعی را جبران نماید. افراد میتوانند با تفریح از کسالت ناشی از یکنواختی کار روزمره رهایی یابند و فرصتی برای پرورش استعدادهای ذهنی و روانی، جسمی و عاطفی خود فراهم سازند (آبکار،1388: 10).
بنابراین لزوم پرداختن به مقوله شادی و نشاط و عوامل فرهنگی ایجاد کننده آن از آنجا ناشی میشود که بهنظر میرسد امروزه پیشرفت هر جامعه در گرو استفاده بهینه از نیروی انسانی آن جامعه است و یکی از مهمترین اصول در حوزه مدیریت منابع انسانی، توجه به مقوله شادی و نشاط انسانهاست، زیرا انسان با نشاط، انسانی کارآ، مبتکر، مولّد و سازنده خواهد بود و همین اعمال مثبت به سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی او نیز کمک شایانی خواهد کرد (ربّانی،1386: 43). با توجه به جوان بودن جامعه ما و این که جوانان نویدبخش تحول جامعه آتی و نیروی محرکه کشور برای دفاع و پیشرفت در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... هستند، توجه به مسأله شادی و راهکارهای فراهم کردن زمینههای آن در جامعه بهویژه برای قشر جوان بسیار ضروری به شمار میآید. بنابراین، با توجه به اهمیت پژوهشی موضوع مورد مطالعه، مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل پدیده شادی و بررسی رابطه شادی و نحوهی گذران اوقات فراغت بر میزان شادی در بین جوانان شهر مرند است و به دنبال یافتن پاسخ برای سؤالات زیر خواهد بود:
وضعیت شادی جوانان شهر مرند چگونه است؟
رابطه نحوه گذران اوقات فراغت (اوقات فراغت فعال و غیرفعال) و میزان شادی جوانان به چه صورت است؟
پیشینه پژوهش
کوپر و همکاران[9] (1992) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که فعالیتهای اجتماعی (فعالیتهای گروهی) با میزان نشاط افراد رابطه مستقیم دارد و هر چه تعداد فعالیتها بیشتر باشد، بر شادی افراد افزوده میشود. لو و آرگایل[10] (1994) در پژوهش خود دریافتند که فعالیتهای فراغتی و ابعاد اجتماعی آن با شادی رابطه معنیداری دارند. وینهوون و همکاران (1994) پس از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در زمینه فعالیتهای اوقات فراغت، همبستگی بین این فعالیتها و شادی را 40 درصد برآورد کردند، اما پس از کنترل اثرات متغیرهای دموگرافیک از قبیل استخدام و طبقه اجتماعی، این میزان تا 20 درصد نزول پیدا کرد. البته در مورد برخی اشکال اوقات فراغت از قبیل ورزش، اثرات قویتری بهدست آمده است؛ به عنوان مثال، انجام ورزشهای هوازی به مدت 8 تا 10 دقیقه و به میزان 2 تا 4 بار در هفته، افزایش شادی و کاهش افسردگی و اضطراب بالینی را در بر دارد (به نقل از مرادی،1383: 73). لو و هاسین هو[11] (2005) در پژوهشی به بررسی رابطه بین شخصیت، فعالیت فراغت، رضایت از اوقات فراغت و شادی در بین دانشجویان دانشگاه چین پرداختند. نتایج نشانگر آن بود که برونگرایی بهطور معنیداری با تمام انواع فعالیتهای فراغت همبستگی دارد، اما روانرنجورخویی هیچ رابطهای با فعالیتهای اوقات فراغت ندارد. برونگرایی، رابطهی معنیدار مثبتی با رضایت از اوقات فراغت دارد، در حالیکه بین روانجورخویی و رضایت از اوقات فراغت رابطه منفی برقرار است. همچنین، در حالیکه برونگرایی و روانرنجورخویی پیشبینی کنندههای معنیدار شادی بودند، رضایت از اوقات فراغت بر آنهاییکه ویژگیهای شخصیتیشان و دیگر حوزههای رضایت را کنترل کردند، اثرات افزایشی دارد. ماهون[12] و همکاران (2010) در تحقیقی با عنوان «شادی از منظر ارتباط با جنسیت و سلامت اوایل رشد» به این نتیجه رسیدند که بین دختران و پسران از نظر شادی تفاوتی وجود ندارد. وانگ و ونگ[13] (2014) در مقاله «شادی و اوقات فراغت در سراسر کشور: شواهدی از بررسی دادهها بینالمللی» به بررسی شادی و اوقات فراغت پرداختهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد که فعالیتهای اوقات فراغت خاص، نقش اوقات فراغت در خود شکوفایی و تعامل اجتماعی، رابطه اوقات فراغت با کار و دیگر حوزههای زندگی بهطور معنیداری با شادی افراد در ارتباط است و برخی از فعالیتهای اوقات فراغت، ارتباط منفی با شادی دارند.
در تحقیقی دیگر، میرشاه جعفری و همکاران (1381) شخصیت، عزت نفس، اعتقادات مذهبی، سرمایه اجتماعی و فعالیتهای اوقات فراغت را از جمله عواملی یافتهاند، که تأثیر بهسزایی بر شادی دارند. نتایج پژوهش ربّانی و همکاران (1386) نشان میدهد که میزان سرمایه فرهنگی، سبکهای فراغتی فرهنگی و دینداری با احساس شادی سرپرستان خانوار رابطهای معنیدار و مستقیم دارد. نتایج بهدست آمده از پایاننامه زمانی (1387) بیانگر این است که زنان، شادتر از مردان و افراد طبقه بالای اجتماع، با نشاطتر از طبقات پایین هستند. بهعلاوه، در حالی که وضعیت تأهل با نشاط رابطهای ندارد، سن دارای رابطه منفی با آن است. همچنین بین الگوهای گذران اوقات فراغت و نشاط اجتماعی رابطه معنیداری وجود دارد. علوی (1389)، نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسیده است که بین جنسیت و شادی رابطه معنیداری وجود ندارد. نتایج پژوهش قمری (1389) حاکی از این است که میزان شادی دانشجویان برحسب جنسیت و وضعیت تأهل معنیدار نمیباشد. نتایج پژوهش فضلالهی و همکاران (1389) نشان میدهد که میزان شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران در سطح مطلوب میباشد. همچنین، بین میزان شادی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنیداری وجود ندارد. نتایج بهدست آمده از پایاننامه اکبرزاده (1390) گویای این است که میزان شادی پاسخگویان بهطور کلی در حد متوسط است و هیچکدام از متغیرهای زمینهای و جمعیتشناختی با شادی رابطه ندارند ، اما متغیرهای سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از تبیینکنندههای شادی بودند. ربّانی و همکاران (1390) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که میانگین احساس شادی در بین سرپرستان خانوارها 23/56 درصد و از بین متغیرهای زمینهای، احساس شادی سرپرستان خانوار برحسب جنسیت، وضعیت تأهل و شغل متفاوت است. همچنین، متغیرهای سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، رضایت از امکانات منطقهای، میزان برخورداری از حقوق شهروندان، میزان منزلت نقشی و درآمد با احساس شادی سرپرستان همبستگی مستقیم دارد. نتایج پژوهش پناهی و دهقانی (1391) نشان میدهد که میزان شادی دانشجویان 2/37 درصد و در حد متوسط میباشد. بین متغیرهای مشارکت اجتماعی و مشارکت غیررسمی، اعتماد به دیگران، ارضای نیازهای مادی، تحصیلات، دانشگاه محل تحصیل و پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی با شادی رابطه معنیداری وجود دارد، اما بین جنسیت و مشارکت رسمی با شادی رابطه معنیداری برقرار نیست. نتایج بهدست آمده از پایاننامه کردهکار (1390) نیز نشان داد که بین اوقات فراغت ورزشی و شادکامی معلمان رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد.
بررسی و جمعبندی تحقیقات پیشین نشان میدهد که پژوهشهای انجام گرفته در خارج از کشور پیرامون رابطه فعالیتهای فراغتی با شادی، در فضای اجتماعی و فرهنگی متفاوتی با ایران شکل گرفته و از نتایج این تحقیقات نمیتوان بهطور کامل در کشور استفاده کرد، اما میتواند بهفهم ما درباره کمیّت و کیفیت و اهمیت چنین رابطهای کمک کند. در داخل کشور هم پژوهشی که بهطور مستقیم به بررسی رابطه بین این دو متغیر پرداخته باشد، یافت نشد؛ اما در برخی تحقیقات انجام شده، بر اهمیت و تأثیر گذران اوقات فراغت و فعالیتهای فراغتی بهعنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر شادی تأکید گردیده است.
مبانی نظری پژوهش
شادی
واژه «شادی» در فرهنگ معین بهمعنای "شادمانی، سرور، وجد، سرخوشی، مسرت و خوشحالی" است (معین،1376: 1995). در زبان انگلیسی نیز واژه Happy (شاد و خوشحال) بهعنوان صفت بهمعنای خوشبخت و خوششانس، خوشیمن، خوشایند، رضایت، خشنودی، خوش و باصفا تعبیر میشود (لو،2001: 407).
وینهون[14] (1998) معتقد است: "شادی به درجه یا میزانی اطلاق میگردد که شخص درباره مطلوبیت کل زندگی خود قضاوت میکند". بهعبارت دیگر، فرد به چه میزان زندگی خود را دوست دارد (وینهون،1998: 1). از نظر آرگایل (2001)، احساس شادکامی با عواطف و احساسات مثبت فرد و آسایشخاطر او از زندگی ارتباط دارد (آرگایل،2001 : 8). در نظر سینگلمن[15] (2002)، شادکامی، چگونگی داوری فرد درباره نحوه گذران زندگی است. او مفهوم شادکامی را در سه مؤلفه هیجانهای مثبت (زندگی با نشاط)، تعهد (زندگی درگیرانه یا زندگی خوب) و معنیداری جای داده است (سینگلمن،2002: 80؛ به نقل از هزارجریبی،1388: 125, سینگلمن، 2006؛ به نقل از علیمحمدی،1388: 8). از نظر رجاس[16] (2007)، نیز شادکامی مجموعهای از عواطف، ارزیابی شناختی زندگی و درجهای از زندگی افراد است که بهطور کلی مثبت ارزیابی گردد.
بنابراین میتوان گفت؛ شادی هدف مشترک تمامی افراد و ارزیابی مثبت آنان از کلیت زندگی و بخشهای متعدد آن است که برای دستیابی بدان تلاش میکنند. شادی، عامل اصلی بروز صفات و عواطف خوشایند روانی- همچون: خوشحالی، امیدواری، دلگرمی، لذت، ارزشمندی، راحتی و آرامش ذهنی، خوشبینی و ...- و ظهور علایق و علایم مثبت اجتماعی در جامعه است.
اوقات فراغت
افراد مختلف، تعابیر و درک متفاوتی از اوقات فراغت دارند: عدهای آنرا وقت آزادی میدانند برای استراحت کردن و به آن بهصورت منفعل نگاه میکنند؛ برخی نیز فراغت را معادل تفریح در نظر میگیرند؛ در این بین افرادی هم هستند که به اوقات فراغت بهصورت فعالانه نگاه میکنند و آن را زمانی برای شکوفایی استعدادشان بهشمار میآورند، ژوفر دومازیه[17] فراغت را مجموعهای از مشغولیتها میداند که فرد بعد از آزاد شدن از ضرورتهای شغلی، خانوادگی و اجتماعی، برای رضایت خاطر خود برمیگزیند و شامل استراحت، تفریح و یا توسعه دانش و تواناییهای فرد میشود (رفعتجاه،1390: 152). به اعتقاد دومازیه، فراغت دارای سه کارکرد اصلی است: تفریح و سرگرمی، توسعه آزادی فردی و تجدید قوا. فعالیتهای اوقات فراغت این امکان را در اختیار افراد قرار میدهد که وضعیت اجتماعی دلخواه خود را انتخاب کنند. این فعالیتها، افزون بر جبران ناشی از ناراحتیها، جنبههای ملالآور زندگی را برطرف میکنند و فرد را از خستگی ناشی از آن خارج میسازند (همان: 158). از نظر پارکر[18] (1976) اوقات فراغت، زمانی است که فرد مازاد بر زمان کار یا وظایف دیگرشدر اختیار دارد و از این زمان برای استراحت، تفریح، موفقیت و پیشرفت اجتماعی یا فردی استفاده مینماید یا به دانش و اطلاعات خود میافزاید، مهارتهای خود را ارتقا میبخشد و یا میزان مشارکت داوطلبانه خود را در زندگی و در عرصهای حرفهای، خانوادگی و اجتماعی افزایش میدهد (پارکر،1976: 39) تورکلیدسن[19] (1997) فراغت را مجموعهای از مشغولیتها میداند که افراد آن را پس از انجام وظایف کاری، خانوادگی و اجتماعی به اختیار خود برای استراحت، تفریح، افزودن به دانش و یا مهارتهای خود بهکار میبرند و متضمن رضایت و خشنودی است (تورکلیدسن،1382: 110). گیدنز[20] فراغت را حوزهای از زندگی میداند که در کار، سفر برای کار یا خواب اشغال نشده است (گیدنز،1991). بوردیو[21] نیز اوقات فراغت را در قالب دو مفهوم دارایی (کالاهای تجملی یا فرهنگی همچون قایقهای تفریحی و کتاب) و فعالیتهایی که فرد با انجام آن خود را متمایز نشان دهد همچون: ورزشها، بازیها و تفریحات جزو مؤلفههای سبک زندگی میداند (مهدوی کنی، 1386).
بنابراین براساس مجموعه تعاریف اندیشمندان، اوقات فراغت، وقت (زمان) آزادی است که فرد مشغول مجموعهای از فعالیتهای غیرکاری از قبیل تفریح و سرگرمی، مسافرت و گردش، توسعه دانش و ... است. بهعبارت دیگر، اوقات فراغت، مجموعه فعالیتهایی است که در آن فرد حق انتخاب دارد و با انجام دادن آنها احساس شادی و نشاط میکند.
فعالیتهای اوقات فراغت میتوانند منبع مناسبی برای ایجاد شادی باشند و شادیآفرینی این فعالیتها با استفاده از تئوری گزینش عقلانی یا تئوری انتخابگر بودن انسان[22] و تئوری انگیزش اجتماعی[23] قابل تبیین است. بنابر نظریه گزینش عقلانی، جامعه مجموعهای از افراد است که کنش عقلانی دارند. این افراد آگاه، مختار و هدفمند در هر شرایطی بهدنبال بیشینه کردن سود خود هستند (جوادی یگانه،1387: 35). برمبنای این نظریه، انسانها موجوداتی حسابگر هستند که هزینهها و منافع خود را در اشکال مادی و غیرمادی محاسبه مینمایند و سپس دست به اقدام و کنش میزنند (غفاری،1389: 41) - و کنشی را انتخاب میکنند که بیشترین فایده را نصیب آنها میسازد. براساس این نظریه، فعالیتهای اوقات فراغت، فعالیتهایی هستند که فرد با توجه به علاقه و خواست خود آنها را انتخاب و با آزادی عمل در مورد چگونگی گذران اوقات فراغت خود تصمیم میگیرد. اینگونه فعالیتها حتی زمانیکه فرد را از نظر جسمی خسته میکند نیز موجب شادی او میشوند (ربّانی،1386: 62-61).
همچنین، براساس تئوری انگیزش اجتماعی، فعالیتهای اوقات فراغت با وجود تنوع و تفاوتهایی که با هم دارند، بهنحوی نیازهای اجتماعی را برآورده میسازند. بندورا[24] (1977) علاوه بر حمایت اجتماعی، شادیبخش بودن فعالیتهای اوقات فراغت را اینگونه تفسیر میکند که وقتی افراد به اینگونه فعالیتها میپردازند در حال انجام کاری هستند که میتوانند آنرا به خوبی انجام دهند یا لااقل تصور میکنند که توانایی انجام آن را دارند. بنابراین سعی میکنند هر چه بیشتر به این فعالیتها بپردازند و در نهایت، این امر موجب شادی بیشتر آنها میگردد (ربّانی،1386: 62-61).
زاکرمن[25] (1979) معتقد است فعالیتهای اوقات فراغت در شادی افراد نقش بهسزایی دارند. او این گونه فعالیتها را به دو دسته تقسیم میکند: 1- فعالیتهایی که در عین آرامش و بدون تحرک جسمانی انجام میگیرند و سطح برانگیختگی و نشاطانگیزی آنها کمتر است. 2- فعالیتهایی که ضمن فعالسازی جسم، با افزایش شور و هیجان همراه هستند و سطح برانگیختگی و نشاطآفرینی آنها بیشتر است (میرشاه جعفری،1381 :54). بنابراین، اوقات فراغت برای تلطیف عواطف و تخلیه هیجانات کاربردی مؤثر دارد و انتخاب الگوی مناسب در گذران اوقات فراغت، این امکان را فراهم میسازد که فرد متعادل و متوازن شود و بتواند هیجانات خود را تنظیم کند و بدون آنکه از نظر هیجانی خسته شود، با موقعیتهای گوناگون سروکار داشته باشد (میرشاه جعفری،1383: 43). بنابراین، میتوان گفت نحوه گذران اوقات فراغت و افزایش توجه بدان، باعث ایحاد و افزایش شادی و نشاط افراد میشود.
مدل تحلیلی تحقیق
فرضیه های پژوهش
- بین نحوه گذران اوقات فراغت جوانان (فعال و غیرفعال) با میزان شادی رابطه معنیداری وجود دارد.
- میزان شادی جوانان برحسب جنسیت آنان متفاوت است.
- میزان شادی جوانان برحسب وضعیت تأهل آنان متفاوت است.
- میزان شادی جوانان برحسب پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی آنان متفاوت است.
- بین سن پاسخگویان با میزان شادی رابطه معنیداری وجود دارد.
روش شناسی پژوهش
با توجه به ماهیت موضوع پژوهش، روش مورد استفاده در تحقیق حاضر پیمایشی و نوع پژوهش نیز کاربردی میباشد. واحد تحلیل تحقیق نیز فرد (جوانان) است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دختران و پسران (15- 29سال) شهر مرند تشکیل میدهند که بر اساس آمار سال 1390، تعداد آنان برابر با 43457 نفر گزارش گردیده است. در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران[26] تعداد 381 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. شیوه نمونهگیری خوشهای و پاسخگویان بهصورت تصادفی از میان کل جامعه آماری انتخاب شدهاند. ابزار مورد استفاده جهت گردآوری دادهها، پرسشنامه میباشد که برای پژوهش حاضر از دو پرسشنامه استفاده شد: پرسشنامه شادی آکسفورد و دیگری پرسشنامه محقق ساخته درباره اوقات فراغت. برای تعیین اعتبار پرسشنامه، از روش صوری که نوعی اعتبار محتوایی است، استفاده گردید. برای تعیین پایایی گویههای متغیر اصلی تحقیق نیز از ضریب آلفای کرونباخ[27] استفاده گردیده؛ به طوری که در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه مذکور بین 30 نفر از جوانان شهر مرند توزیع شد. سپس با بررسی ضریب آلفای گویههای مربوط به هر یک از متغیرها و محاسبه ضریب آلفای نسبتاً بالای آنها انسجام درونی گویهها تأیید گردید. جدول زیر مقادیر ضریب آلفای کرونباخ را برای متغیرهای اصلی تحقیق نشان میدهد.
جدول 1: ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای اصلی تحقیق
متغیرها و مفاهیم اصلی |
تعداد گویهها |
ضریب آلفا |
|
شادی |
29 |
89/0 |
|
اوقات فراغت |
فعال |
16 |
78/0 |
غیر فعال |
15 |
75/0 |
تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای تحقیق
شادی
شادی را میتوان رضایتمندی اجتماعی، روانی و جسمانی و یا رضایتمندی از جریانهای زندگی تعریف کرد (لو،2001؛ به نقل از ربّانی،1386 :52). در پژوهش حاضر بهمنظور سنجش شادی از پرسشنامه شادی آکسفورد استفاده گردید که شامل 29 گویه است. از جمعزدن نمرات مربوط به هر گویه، نمره کلی شادی بهدست آمده است. مقدار حداقل و حداکثر نمرات این مقیاس 29 (مخالفت کامل با تمامی گویهها) و 145 (موافقت کامل با تمامی گویهها) است.
اوقات فراغت
فراغت، مجموعهای از اشتغالاتی است که فرد کاملاً به رضایت خود برای استراحت، تفریح، توسعه و آموزش غیرانتفاعی و یا مشارکت اجتماعی دواطلبانه، بعد از آزاد شدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی به آن میپردازد (سعیدی رضوانی،1386).
در پژوهش حاضر، اوقات فراغت شامل دو بعد اوقات فراغت فعال و غیرفعال است.
اوقات فراغت فعال: اوقات فراغت فعال شامل فعالیتهایی هستند که صرف انرژی فیزیکی و ذهنی میشوند (نیولنگر،1981). فعالیتهای فیزیکی با مصرف انرژی کم شامل پیادهروی و ... میباشد که رقابت و تماس کمی وجود دارد. فعالیتهای فیزیکی با مصرف انرژی زیاد مثل فوتبال میباشد که رقابتی هستند. بعضی از فعالیتهای فعال اوقات فراغت شامل فعالیتهای میشوند که هیچ فعالیت فیزیکی در آن صورت نمیگیرد، اما به تلاش ذهنی اساسی نیاز دارد، مثل نقاشی کردن (همان).
اوقات فراغت غیرفعال: اوقات فراغت غیرفعال شامل فعالیتهایی هستند که فرد هیچ انرژی ذهنی یا فیزیکی اعمال نمیکند (همان) مانند رفتن به سینما (همان). تدوین شاخصهای متغیر اوقات فراغت و عملیاتی کردن این متغیر در دو بعد فعال و غیرفعال، بر مبنای مشاهدات محقق و پژوهشهای بوردیو (1984)، فکوهی (1382) و ابراهیمی (1390) بوده است.
در این پژوهش، از 31 گویه برای سنجش اوقات فراغت استفاده شده که 16 گویه آن بعد اوقات فراغت فعال و 15 گویه بعد اوقات فراغت غیرفعال را میسنجد. از جمع زدن نمرات خام دو بعد اوقات فراغت فعال و غیرفعال، نمره کلی اوقات فراغت بهدست آمده است.
تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش
الف) یافتههای توصیفی
آمارههای توصیفی این پژوهش نشان میدهد که 3/53 درصد پاسخگویان پسر و 7/46 درصد دختر بودهاند. همچنین، از بین پاسخگویان 5/74درصد پاسخگویان مجرد و 5/25 درصد متأهل بودهاند. پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی 68 درصد پاسخگویان در حد متوسط، 3/11 درصد در سطح پایین و 20.7 درصد در سطح بالاست. دامنه سنی پاسخگویان نیز از 15 تا 29 سال در نوسان بوده و میانگین سنی آنان برابر با 22 سال میباشد.
متغیرهای اوقات فراغت و شادی
بنابر یافتههای حاصل از تحقیق، میانگین اوقات فراغت جوانان مورد مطالعه برابر با 58/88 است که با در نظر گرفتن بیشترین (145) و کمترین (36) مقدار، میانگین اوقات فراغت جوانان در سطح بالاست. همچنین، بررسی میانگینها نشان میدهد که متغیر اوقات فراغت فعال (97/46) دارای بیشترین میانگین نسبت به متغیر اوقات فراغت غیرفعال (60/41) میباشد (جدول 2).
بررسی آمارههای توصیفی مربوط به متغیر شادی نشان داد که میزان شادی 5/31 درصد جوانان در سطح پایین، 5/36 درصد متوسط و میزان شادی 3/32 درصد پاسخگویان نیز در سطح بالا بوده است. همچنین، میانگین شادی جوانان مورد مطالعه 26/72 است که با در نظر گرفتن بیشترین (105) و کمترین (36) مقدار، میتوان گفت: میانگین شادی جوانان مورد مطالعه در سطح متوسط است (جدول 2).
جدول 2: آمارههای توصیفی متغیرهای شادی و اوقات فراغت
متغیرها |
پایین |
متوسط |
بالا |
میانگین |
انحراف معیار |
کمترین |
بیشترین |
|||
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
|||||
شادی |
119 |
31/2 |
139 |
36/5 |
123 |
32/3 |
26/72 |
48/13 |
36 |
105 |
اوقات فراغت فعال |
127 |
33/3 |
136 |
35/7 |
118 |
31 |
97/46 |
96/9 |
20 |
75 |
اوقات فراغت غیرفعال |
134 |
35/2 |
127 |
33/3 |
120 |
5/31 |
60/41 |
46/9 |
16 |
70 |
اوقات فراغت کل |
128 |
33/6 |
118 |
31 |
135 |
4/35 |
58/88 |
46/71 |
36 |
145 |
ب)یافتههای تحلیلی
فرضیه اول: بین نحوه گذران اوقات فراغت جوانان با میزان شادی رابطه معنیداری وجود دارد.
مطابق اطلاعات بهدستآمده از آزمون همبستگی پیرسون برای دو متغیر اوقات فراغت و انواع آن با شادی میتوان گفت که با اطمینان 99/0درصد و در سطح خطای کوچکتر از 01/0 بین متغیرهای مذکور رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد؛ یعنی، با افزایش میزان مشارکت جوانان در فعالیتهای فراغتی بر میزان شادی آنان افزوده میشود و در نتیجه بین نحوه گذران اوقات فراغت کل با میزان شادی جوانان رابطه مستقیم و معنیداری وجود دارد. مقایسه ضریب همبستگی نشان میدهد که قویترین رابطه بین فراغت فعال با میزان شادی برقرار است که مقدار آن برابر با 229/0 میباشد.
جدول 3: بررسی نحوه گذران اوقات فراغت جوانان با میزان شادی
متغیر |
شادی |
|
اوقات فراغت فعال |
ضریب همبستگی |
229/0 |
سطح معنیداری |
000/0 |
|
فراوانی |
381 |
|
اوقات فراغت غیرفعال |
ضریب همبستگی |
145/0 |
سطح معنیداری |
000/0 |
|
فراوانی |
381 |
|
اوقات فراغت کل |
ضریب همبستگی |
209/0 |
سطح معنیداری |
000/0 |
|
فراوانی |
381 |
فرضیه دوم: میانگین شادی جوانان برحسب جنسیت آنان متفاوت است.
اطلاعات موجود در جدول 4 نشان میدهد که میانگین شادی برای پسران 22/71 است که به میزان 22/2- از میانگین شادی دختران (44/73) کمتر میباشد. بررسی سطوح معنیداری حاصل از آزمون تی مستقل برای بررسی و مقایسه میانگین شادی دختران و پسران، با توجه به اینکه سطح معنیداری بهدست آمده (108/0) بزرگتر از 05/0 میباشد، از نظر آماری تفاوت معنیداری نیست. بهعبارتی، میتوان گفت میانگین شادی جوانان برحسب جنسیت پاسخگویان متفاوت نیست.
جدول 4: جنسیت و شادی
متغیر وابسته |
جنسیت |
تعداد |
میانگین |
اختلاف میانگین |
مقدار t |
سطح معنیداری |
شادی |
پسر |
203 |
22/71 |
22/2- |
613/1 |
108/0 |
دختر |
178 |
44/73 |
فرضیه سوم: میانگین شادی جوانان برحسب وضعیت تأهل آنان متفاوت است.
میانگین شادی برای مجردان 94/71 است که از میانگین شادی متأهلین (19/73) به میزان 25/1- کمتر میباشد. نتایج حاصل از آزمون یومن ویتنی[28] برای بررسی و مقایسه میانگین شادی جوانان مجرد و متأهل نشان میدهد که با توجه به اینکه سطح معنیداری بهدست آمده 403/0 بزرگتر از 05/0 میباشد، لذا به لحاظ آماری معنیدار نیست. در نتیجه، میانگین شادی جوانان مجرد و متأهل در یک سطح میباشد و فرضیه رد میشود.
جدول 5: وضعیت تأهل و شادی
متغیر وابسته |
وضعیت تأهل |
تعداد |
میانگین رتبهها |
مقدار یو من ویتنی |
اختلاف میانگین |
سطح معنیداری |
شادی |
مجرد |
284 |
94/71 |
12991 |
25/1- |
403/0 |
متأهل |
97 |
19/73 |
فرضیه چهارم: میانگین شادی جوانان برحسب پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی آنان متفاوت است.
با توجه به جدول 6، بین میانگین شادی و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی تفاوت وجود دارد؛ بدین صورت که میانگین شادی افرادی که دارای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالاتری (227.5) هستند از میانگین شادی افرادی که دارای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پایین (85/119) و متوسط (95/190) هستند، بیشتر- است. بدین معنی که افراد با پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر، از میزان شادی بیشتری نسبت به افراد با پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پایینتر برخوردارند.
طبق اطلاعات بهدست آمده از خروجی آزمون کروسکال والیس برای دو متغیر مورد بحث پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و شادی، با توجه به سطح معنیداری آزمون (000/0) که کوچکتر از 01/0میباشد، میانگین شادی افراد برحسب پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی دارای تفاوت معنیداری میباشد. بنابراین فرضیه مورد بحث تأیید میشود و فرض خلاف رد میگردد.
جدول 6: پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی و اوقات فراغت
پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی |
تعداد |
میانگین رتبهها |
مقدار آزمون chi-square |
درجه آزادی |
سطح معنیداری |
|
بالا |
43 |
85/119 |
775/26 |
2 |
000/0 |
|
متوسط |
258 |
95/190 |
||||
پایین |
79 |
5/227 |
فرضیه پنجم: بین سن پاسخگویان با میزان شادی رابطه معنیداری وجود دارد.
اطلاعات ضریب همبستگی بهدست آمده در جدول 7 نشان میدهد که بین دو متغیر سن و میزان شادی جوانان همبستگی وجود دارد، اما این همبستگی به لحاظ آماری در سطح 95 درصد اطمینان معنیدار نمیباشد.
جدول 7: بررسی رابطه بین سن جوانان با میزان شادی
متغیر |
شادی |
|
سن |
ضریب همبستگی |
047/0- |
سطح معنیداری |
364/0 |
رگرسیون چند متغیره
هدف از تحلیل رگرسیون چندمتغیره، مشخص کردن سهم و تأثیر متغیرهای تحقیق در تبیین و پیشبینی متغیر وابسته است. برای انجام دادن تحلیل رگرسیون، پیشفرضهای آن بررسی شده است. با توجه به برآورده شدن پیشفرضهای فوق، تحلیل رگرسیونی برای سنجش اندازه اثر هر کدام از ابعاد متغیر اوقات فراغت (اوقات فراغت فعال و غیرفعال) و همچنین متغیرهای زمینهای بر میزان شادی جوانان، از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام بهگام استفاده شده است. نتایج بهدست آمده از تحلیل رگرسیون بیانگر این است که از میان متغیرهایی که وارد معادله رگرسیونی شدهاند، دو متغیر اوقات فراغت فعال و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی در مدل نهایی باقی ماندهاند که این دو متغیر در کل، 4/9 درصد از تغییرات متغیر وابسته (میزان شادی) را تبیین میکنند. همانگونه که در جدول 8 آمده است، ضریب همبستگی چندگانه برای این مدل رگرسیونی برابر 314/0میباشد که نشان میدهد بین متغیرهای مستقل وارد شده در مدل و متغیر وابسته شادی همبستگی متوسطی وجود دارد. متغیر اوقات فراغت فعال با ضریب بتای (0.223) بیشترین تأثیر را در تبیین میزان شادی جوانان داشته است.
جدول 8: مدل رگرسیونی گام به گام متغیرهای مستقل برای تبیین میزان شادی
متغیرها |
(R) |
(R Square) |
(Adjusted R Square) |
F |
F(Sig) |
B |
Beta |
T |
sig |
مقدار کل |
314/0 |
099/0 |
094/0 |
605/20 |
000/0 |
508/48 |
- |
75/12 |
000/0 |
پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی |
130/5 |
213/0 |
310/4 |
000/0 |
|||||
اوقات فراغت فعال |
278/0 |
223/0 |
143/4 |
000/0 |
بحث و نتیجهگیری
شادی بهعنوان یکی از هیجانات اولیه و اساسی انسان و به دلیل شرایط اجتماعی ـ فرهنگی خاص جوامع نوین و انسانهای معاصر، از یکسو و تأثیرات مثبت و خوشایند این هیجان در زندگی اجتماعی از سوی دیگر، مورد توجه محافل علمی جهانی قرارگرفته است. چگونگی گذران اوقات فراغت بهعنوان یکی از نیازهای اساسی انسان، از عوامل تأثیرگذار بر شادی انسانها است. در این میان، نسل جوان از حساسیت ویژهای برخوردارند، زیرا میزان فراغت این گروه و نیز سهم آنان در فعالیتهای فراغتی، بیشتر از سایر اقشار است. مقاله حاضر به بررسی تأثیر اوقات فراغت بر میزان شادی در بین جوانان 15-29 ساله شهر مرند پرداخته است.
بنابر یافتههای حاصل از تحقیق، میانگین اوقات فراغت جوانان مورد مطالعه برابر با 58/88 است. همچنین، بررسی میانگینها نشان میدهد که متغیر اوقات فراغت فعال، دارای میانگین بیشتری نسبت به متغیر اوقات فراغت غیرفعال میباشد.
بهعلاوه، نتایج تحقیق مؤید آن است که میانگین شادی در بین جوانان (15-29 ساله) شهر مرند در حد متوسط (26/72) است.
با بررسی رابطه بین جنسیت و شادی مشخص شد بین متغیر میزان شادی و جنسیت جوانان تفاوت معنیداری وجود ندارد که این امر با نتیجه تحقیق علوی (1389)، قمری (1389)، فضلالهی و همکاران (1389)، اکبرزاده (1390) و پناهی و دهقانی (1391) همسو و با یافته تحقیق ربّانی (1390) غیرهمسو میباشد.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین دو متغیر وضعیت تأهل و میزان شادی جوانان تفاوت معنیداری وجود ندارد که این یافته همسو با تحقیق قمری (1389)، اکبرزاده (1390) و پناهی و دهقانی (1391) و برخلاف تحقیق ربانی (1390) و داینر و لوکاس (1999) میباشد که معتقدند افراد متأهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکردهاند یا جدا شدهاند، بیشتر احساس شادی و نشاط میکنند.
بین متغیر پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی افراد با میزان شادی افراد نیز تفاوت معنیداری وجود دارد؛ یعنی؛ هر چه پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پاسخگویان افزایش مییابد، میزان شادی آنان نیز بیشتر میشود. این یافته با نتایج تحقیق اکبرزاده (1390) و پناهی و دهقانی (1391) انطباق دارد.
همچنین، با توجه به نتایج تحقیق بین سن و میزان شادی جوانان رابطه معنیداری وجود ندارد که این یافته همسو با نتایج تحقیق اکبرزاده (1390) میباشد.
بنابر نتایج آزمونهای تحلیلی فرضیههای اصلی تحقیق، میان دو متغیر فعالیتهای اوقات فراغت و ابعاد آن با میزان شادی رابطه معنیداری وجود دارد و جهت این رابطه مثبت و مستقیم است، یعنی، با افزایش میزان مشارکت جوانان در فعالیتهای فراغتی، بر میزان شادی آنان افزوده میشود. این یافته با نتایج تحقیقات میرشاه جعفری و همکاران (1381)، ربّانی و همکاران (1386)، کوپر و همکاران (1992)، لو و آرگایل (1994)، وینهوون و همکاران (1994)، لو و هاسین هو (2005)، وانگ و ونگ (2014) همسو میباشد. در مورد رابطه ابعاد اوقات فراغت با شادی نیز نتیجه حاصل حاکی از آن است که بعد اوقات فراغت فعال دارای رابطهای قویتر نسبت به بعد اوقات فراغت غیرفعال است. این یافته نیز با نظریه ذاکرمن مطابقت دارد که معتقد است فعالیتهای اوقات فراغت دو دستهاند: دسته اول، فعالیتهای فراغتی که در عین آرامش و بدون تحرک جسمانی انجام میگیرند، از سطح برانگیختگی و نشاطانگیزی کمتری برخوردارند؛ دسته دوم، به فعالیتهایی که ضمن فعالسازی جسم، با افزایش شور و هیجان همراه هستند و سطح برانگیختگی و نشاط آفرینی آنها بیشتر است (میرشاه جعفری،1381: 54).
همچنین، نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد 4/9درصد از تغییرات پراکنش متغیر میزان شادی را دو متغیر اوقات فراغت فعال و پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی تبیین کردهاند. متغیر اوقات فراغت فعال بیشترین سهم را در تبیین پراکنش میزان شادی جوانان داشته است.
در مجموع نتایج پژوهش مؤید این مطلب است که عوامل گوناگون فردی، اجتماعی، محیطی و موقعیتی به تنهایی یا بههمراه دیگر عوامل و یا بهطور گروهی بر اوقات فراغت و چگونگی گذران آن تأثیر میگذارند. از سویی دیگر، نحوه گذران اوقات فراغت، بازتابی از شرایط فرهنگی، اجتماعی و ... هر جامعه است که استفاده بهینه از آن میتواند باعث افزایش نشاط و شادی در بین افراد جامعه گردد.
منابع
- آبکار، علیرضا (1388) "جایگاه فعالیتهای جسمانی در اوقات فراغت دانشجویان". فصلنامه علوم رفتاری. شماره1: 9-28.
- آرگایل، مایکل (1383) روانشناسی شادی. فاطمه بهرامی، حسن پالاهنگ، مسعود گوهری و حمیدطاهر نشاط دوست. اصفهان: جهاد دانشگاهی اصفهان
- آلباسین، میترا (1380) "شادی و نشاط در محیط مدرسه". تربیت. شماره1: 14-1.
- ابراهیمی، قربانعلی؛ رازقی، نادر و مسلمی، رقیه (1390) "اوقات فراغت و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن: (مطالعه موردی افراد 15-64 سالهی شهرستان جویبار)". جامعهشناسی کاربردی. سال بیست و دوم. شماره پیاپی (44). شماره چهارم: 71-98.
- اقلیما، مصطفی و ابراهیم نجفآبادی، اعظم (1390) "بررسی تأثیر میزان سرمایهی فرهنگی در میزان احساس شادی زنان جوان (15-24 ساله) در شهر اصفهان".جامعهپژوهی فرهنگی. سال دوم. شماره اول: 1-24.
- اکبرزاده، فاطمه (1390) "بررسی عوامل جامعهشناختی مؤثر بر میزان شادی جوانان (مطالعه موردی شهر بابلسر)". پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم انسانی ـ اجتماعی دانشگاه مازندران،.
- پناهی، محمد حسن و دهقان، حمید (1391) "بررسی عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان با تأکید بر مشارکت اجتماعی". جامعهشناسی کاربردی. سال 20. شماره 3: 18-1.
- تندنویس، فریدون (1378) "جایگاه ورزش در اوقات فراغت کشور". حرکت. شماره 2.
- تورکیلدسن، جورج (1382) اوقاتفراغتونیازهایمردم. عباس اردکانیان و عباس حسنی. تهران: نوربخش
- جوادی یگانه، محمدرضا (1387) "رویکرد جامعهشناسانهی نظریه انتخاب عقلانی مقدمهای بر تغییرات فرهنگی و اجتماعی برنامهریزی شده". راهبرد فرهنگ. شماره سوم: 33-64.
- خوشفر، غلامرضا؛ جانعلیزاده، حیدر؛ اکبرزاده، فاطمه و دهقانی، حمید (1392) "تأثیر سرمایه اجتماعی بر شادی جوانان شهر بابلسر". فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی. سال 13. شماره 51: 314-283.
- ربّانی، رسول؛ ربّانی، علی؛ عابدی، محمدرضا و گنجی، محمد (1386) "فرهنگ و شادی: رویکردی نظری و تجربی در زندگی روزمره سرپرستان شهر اصفهان". فصلنامه مطالعات فرهنگ و ارتباطات. شماره 8: 78-41.
- ربّانی، علی؛ ربّانی، رسول؛ گنجی، محمد (1390) "رویکردی جامعهشناختی به احساس شادمانی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان". مسائل اجتماعی ایران. سال دوم. شماره 1: 39-73.
- رفعتجاه، مریم (1390) "فراغتوارزشهایفرهنگی". فصلنامه تحقیقات فرهنگی. دوره چهارم. شماره 13: 151-
- زمانی، مهدی (1387) "بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی جوانان 15-19 سال شهر همدان". پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران،.
- · ساروخانی، باقر و میرزایی ملکیان، محمد (1390) "رابطهبیننحوهگذراناوقاتفراغتوهویتملیجوانانشهرتهران". فصلنامه مطالعات جامعهشناختی ایران. سال اول. شماره 2: 1-28.
- ساعی، منصور؛ حیدری، حسین و ساعی، احمد (1392) "بررسیاثرمصرففرهنگیفراغتیجوانانبرسبکزندگیوارزشهایاجتماعیآنان". کنگره ملی اوقات فراغت و سبک زندگی: شیراز مرداد 1392: 97-120
- سعیدی رضوانی، نوید و سینی چی، پیروز (1386) "«مشهد و اوقات فراغت". فصلنامه جستارهای شهرسازی. شماره،23-22: 6-1.
- علوی، سید حمیدرضا (1389) "عاملهای مرتبط با شادی در دانشجویان دانشگاه". مجله علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز. دوره 5. سال 16-2. شماره 4: 40-19.
- علیمحمدی، کاظم و آذربایجانی، مسعود (1388) "بررسی رابطه بین شادکامی اسلامی و شادکامی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه قم درسال تحصیلی 89-1388". روانشناسی دین. شماره7: 28-7.
- غفاری، غلامرضا و ابراهیمی لویه، عادل (1389) جامعهشناسی تغییرات اجتماعی. چاپ هفتم. تهران: آگرا، لویه.
- فضل الهی، سیف الله؛ جهانگیر اصفهانی، نرگس و حقگویان، زلفا (1389) "سنجش میزان و عوامل مؤثر بر شادی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران". روانشناسی دین. سال3. شماره 4: 108-89.
- فکوهی، ناصر و انصاری مهابادی، فرشته (1382) "اوقات فراغت و شکلگیری شخصیت فرهنگی نمونه موردی دو دبیرستان دخترانه شهر تهران".نامهی انسانشناسی. دوره اول. شماره 4: 689.
- فیضی، ایرج (1386) "اوقات فراغت و سبکهای فراغتی". نشریه پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات. 18-24.
- قمری، محمد (1389) "بررسی رابطهی دینداری و میزان شادمانی در بین دانشجویان به تفکیک جنسیت و وضعیت تأهل". روانشناسی دین. شماره 3: 75-91.
- کرده کار، سمیرا (1390) "رابطه بین اوقات فراغت ورزشی با شادکامی معلمان مقطع متوسطه آموزش و پرورش شهرستان شاهرود". پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه مازندران.
- کلانتری، خلیل (1385) پردازش و تحلیل دادهها در تحقیقات اجتماعی ـ اقتصادی با استفاده از نرمافزار SPSS، چاپ دوم. انتشارات مهندسین مشاور طرح و منظر.
- گنجی، محمد (1387) "تحلیل عوامل جامعهشناختی مؤثر بر میزان احساس شادی سرپرستان خانوار در شهر اصفهان". پایاننامه دکتری جامعهشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.
- مرادی، مریم (1383) "بررسی جایگاه اهمیت و تأثیرات شادمانی در تعلیم و تربیت". پایاننامه کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان.
- مظفر، حسین (1379) "اثر نشاط روحی بر شکوفایی خرد". تربیت. شماره7
- معین، محمد (1376) فرهنگ فارسی. تهران: انتشارات امیر کبیر
- مهدوی کنی، محمدسعید (1386) "مفهوم «سبکزندگی و گسترهآندرعلوماجتماعی". فصلنامه تحقیقات فرهنگ. 1.
- میرشاه جعفری، ابراهیم؛ عابدی، محمدرضا؛ دریکوندی، هدایت ا... (1381) "شادمانی و عوامل مؤثر بر آن". تازههای علوم شناختی. سال4. شماره 3: 50-56.
- میرشاه جعفری، ابراهیم؛ عابدی، محمدرضا و لیاقتدار، محمدجواد (1383) "بررسی میزان شادمانی و عوامل همبسته آن در میان دانشجویان دانشگاههای شهر اصفهان". گزارش نهایی طرح پژوهشی، معاونت پزوهشی دانشگاه اصفهان. شماره طرح:820101.
- هزار جریبی، جعفر؛ آستینفشان، پروانه (1388) "بررسی عوامل مؤثر بر نشاط اجتماعی (با تأکید بر استان تهران)". جامعهشناسی کاربردی. شماره 1: 146-119.
- Cooper, H. Okamura, L. Gurka, V (1992) “Social Activity and Subjective Well-being”. Personality and Individual Differences.13,(5): 573-583.
- Diener, E. Suh, E. M. (1997) “Measuring quality of life: Economic, social and subjective indicators”. Social Indicators Research.40:189‐216.
- Diener, E. & R.E. Lucas (1999) “Subjective Well-being Three Decades of Well-being”. Psychological Bulletin. 125(2), P.276-302.
- Giddens, A. (1991) Modernity and Self-Identity: Self and Society in the Late Modern Age. Cambridge: Polity Press
- Lu. L. (2001) “Understanding happiness: A look into the Chinese folk psychology”.Journal of Happiness Studies.2: 407‐432.
- Luo, L. Argyle, M. (1994) “Leisure satisfaction and happiness as a function of leisure activity”. Kaohsiung Journal of Medical Sciences. 10: 89–96.
- Luo. L, Chia-Hsin Hu. (2005) “Personality, Leisure Experiences and Happiness”. Journal of Happiness Studies. 6, (3): 325-342.
- Mahon, N. E. Yarcheski, A. and Yarcheski, T. J. (2010) “Happiness as Related To Gender and Health in Early Adolescents”. Clin Nurs Res By Sage publications. Vol. 14 No.2: 175-190.
- Mayers, D. G. (2000) “The Friends and Faith of Happy People”. American Psychologist. 55: 56-57.
- Miao Wang, M. C. Sunny Wong. (2014) “Happiness and Leisure Across Countries: Evidence from International Survey Data”. Journal of Happiness Studies. 15, (1): 85-118.
- Neulinger, J. (1981) The Psychology of Leisure. 2 nd. Ed. cc. Thomas. ISBN
- Parker, Stanley. (1976) The Sociology of Leisure. London. George Allen Uwind Ltd.
- Rojas, M. (2007) “Heterogeneity in the relationship between in com and happiness: a conceptual- referent- therapy explanation”.Journal of economic psychology. 28: 1-14.
- Veenhoven, R.(1988) “The utility of happiness”. Social Indicators research. 20: 333-254.