نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 - استادیار، پژوهش، جهاد دانشگاهی فارس(نویسنده مسئول) E-mail: narabmoghaddam@yahoo.com.
2 دکترای جامعه شناسی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
3 دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه شیراز
4 دانشیار، روانشناسی تربیتی، دانشگاه شیراز
چکیده
جوانان و نوجوانان در معرض الگوهای مختلفی قرار دارند که بررسی این الگوها، به شناسایی بهتر و دقیق تر وضعیت آنان کمک خواهد کرد. دراین پژوهش پیمایشی، الگوهای انتخابی نوجوانان (14-18سال) و جوانان (19- 29سال) دختر و پسر و نیز عوامل زمینه ای موثر بر آنها مورد بررسی قرار گرفت. در بین نظریههای روانشناسی، رویکرد یادگیری شناختی- اجتماعی بندورا تبیین قابل توجهی از روند الگوپذیری ارائه میدهد. جامعه آماری این پژوهش شامل نوجوانان و جوانان شهر شیراز بود. حجم نمونه، با استفاده از جدول لین، با سطح اطمینان 95 درصد و پایایی 3 درصد، 895 نفر از جوانان و نوجوانان 14-29 سال برآورد گردید که افراد براساس نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. به منظور بررسی اولویتهای الگوهای جوانان و نوجوانان، از پرسشنامه محقق ساخته با 26 عنوان الگوهای داخلی و خارجی استفاده شد. پس از بازنگری پرسشنامه توسط اساتید دانشگاه و مشاور طرح، پرسشنامه در سطح شهر توزیع گردید.
براساس تحلیل عاملی، الگوها بر 5 دسته تقسیم گردیدند که در مجموع 72/60درصد از واریانسکل پرسشنامه راتبیین میکردند. نتایج نشان داد الگوهای انتخابی پاسخگویان به ترتیب عبارتاند از: اعضای خانواده؛ الگوهای علمی- ادبی؛ دوستان- آشنایان؛ الگوهای اجتماعی و الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای. ضریب آلفای کرونباخ برای الگوهای اجتماعی90/0، الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای 84/0، الگوهای علمی-ادبی86/0، الگوهای خانوادگی71/0 والگوهای دوستان-آشنایان 49/0میباشد. بر اساس نتایج، تفاوتهایی میان دو گروه سنی جوان و نوجوان و نیز جنسیت مشاهده گردید. عوامل زمینه ای سطح تحصیلات فرد، درآمد خانواده، وضعیت تاهل، منزلت شغلی پدر و تحصیلات مادر نیز برانتخاب نوع الگوها تأثیرگذار بودند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Exploration of Role Models among Youths and Adolescences and Contextual Factors Affecting the Chosen Role Models (Case Study: Shiraz City)
نویسندگان [English]
- Narges Arab-Moghaddam 1
- Abass Gorgi 2
- Behnam Jamshidy 3
- Raziyeh Sheikholeslami 4
1 Master degree in Psychology, Reseach Assistant Professor, Fars ACECR
2 Ph.D. in Sociology
3 Ph.D. Student, Educational Psychology Dept., Shiraz University
4 Associate Professor, Educational Psychology Dept., Shiraz University
چکیده [English]
Youths and adolesences are exposed to different role models. Having information about types of role models that youth and adolescences choose, helps to more understading about youth and adolescnces situation in the society.This research was conducted to investigate the perceived significant role models of adolescents (14-18years old) and youth (19-29 years old) to examine how much youths and adolescents are influenced by role models, and to figure out how these relate to contextual characteristics. Among different theoretical perspective, Bandura’s social-cognitive theory is the best theoretical base which is used in this reseach. Statistical population was adolescents and youths of Shiraz city. Sample size using Lin Table, with confident level of 95% and validity of 3%was 895of youths andadolescents which were randomly selected basedon cluster sampling procedure. A questionnaire consisted of a list of 26 categories of role models had been used. Factor analysis was conducted for the 26 categories which explained 60.72 % of overall variance. The rotated component matrix resulted in 5 categories. The results showed that youths and adolescents chose family members as their first role models. Scientific-literary role models, friends-relatives and acquaintances role models, social role models and artistic-athletic-fictional role models were next, respectively. Chronbach’salphafor role models were as follows: Social role models 0.90,artistic-athletic-fictional role models 0.84, Scientific-literary role models 0.86, family members 0.71, and relatives and acquaintances role models 0.49.The results also showed that the sample differences were observed by age groups, sex, mother and person’s education, family income,marital status, and father’s scoi-economic occupation status
کلیدواژهها [English]
- Adolecences’ Role Models
- Youths’Role Models
- Girls’ Role Models
- Boys’ Role Models and Contextual Factors
شناسایی الگوهای جوانان و نوجوانان و عوامل زمینه ای موثر بر آن(مورد مطالعه: شهر شیراز)
نرگس عرب مقدم[1]
عباس گرگی[2]
بهنام جمشیدی[3]
راضیه شیخ الاسلامی[4]
تاریخ دریافت مقاله: 19/11/1393
تاریخ پذیرش مقاله:30/3/1394
بیان مسئله
الگوها والگوبرداری در هر جامعه ای به عنوان یک فرآیند مهم در جامعهپذیری مطرح است. از طریق این فرآیند، شخص درطول حیات خویش تمام یا قسمتی از عناصر اجتماعی- فرهنگی محیط خود را میگیرد، درونی میسازد و ساخت شخصیت خود را تحت تاثیر تجارب وعوامل اجتماعی معنیدار یگانه میسازد تا خود را بامحیط تطبیق دهد. بندورا (1977) اصطلاح الگوبرداری را شامل یک دسته دگرگونی های رفتاری، شناختی و عاطفی می داند که از راه مشاهده یک یا چند الگو حاصل میشود. اهمیت نقش الگوهای مثبت در رشد هویت فردی، سلامت روانی و پیشرفت و ترقی در جنبههای مختلف زندگی را میتوان در برخی از پژوهش ها یافت. از طرف دیگر، نقش الگوهای منفی در افزایش رفتارهای بزهکارانه و جرم و جنایت نیز از جمله موضوعاتی است که نظر بسیاری از صاحب نظران را به خود جلب کرده است.
افراد در مواجهه با الگوهای مختلف به یک اندازه متأثر نمیگردند، همه از یک الگو تبعیت نمی کنند و برخی الگوهای متناسب با ارزشهای جامعه و برخی در تضاد با استانداردهای جامعه انتخاب می کنند، و همچنین، فرایند الگوبرداری افراد با توجه به دورانهای مختلف رشد، جنسیت، عوامل جمعیتشناختی و بسیاری عوامل دیگر متفاوت می باشد.
یکی از دوره های رشدی، دوره نوجوانی و جوانی است. الگوهای نوجوانان و جوانان به دلیل تغییرات سریع جامعه، بسیار پیچیده و متنوع شده است. به نظر میرسد جوان و نوجوان امروزی- چه دختر و چه پسر- برغم اینکه جامعه ما از الگوهای بسیار غنی بهره می برد، چنان در معرض بمباران الگوهای مختلف و اغلب نامتناسب با شئونات فرهنگی و اجتماعی قرار دارد که انتخاب الگوی مناسب، خود به منبعی از تعارض و تردید بدل گردیده است. فرایند جهانی شدن، بسیاری از الگوهای فرهنگ ملی را نشانه رفته و نسل جدید را با الگوبرداری نوین مواجه ساخته است. گسترش وسایل ارتباط جمعی، ماهواره، اینترنت و... همه و همه در ارائه الگوهای تازه به نسل جدید بسیار مؤثر بوده و نمودهای فرهنگی مدرن را در میان جوانان و نوجوانان بیشتر از هر دوره دیگر متجلی ساخته است.
با این حال با وجود اهمیت موضوع، اغلب اطلاعات ما در مورد الگوها تنها محدود به عده معدودی از جوانان و نوجوانان است که با انتخاب الگوهای نامتعارف و نامتداول، توجه منفی همگان را برمیانگیزند؛ به طوری که میتوان گفت در مورد الگوهای انتخابی اغلب جوانان و نوجوانان کشور اطلاعات کمی در دسترس قرار دارد، و بویژه پیرامون الگوهای جوانان و نوجوانان شهر شیراز اطلاعات بسیار محدودتر است. بنابر این در این مقاله در صدد شناخت الگوهای انتخابی جوانان و نوجوانان هستیم، زیرا دوره رشدی جوانی و نوجوانی، از دوره های حساس زندگی انسان محسوب می شوند. در این دوره است که افراد ورود به جامعه کلان را تجربه می کنند و شخصیت آنها از طریق الگوهایی که با آنان مواجهاند، در حال شکل گیری است. پرداختن به الگوهای این دوره های رشدی از اهمیت ویژه ای بر خوردار است، زیرا جامعه ایران جامعه جوانی است و که درصد زیادی از جمعیت آن را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند و نوع رفتار و الگوهای آنان بیانگر میزان اهمیت و توجه به ارزش های جامعه است.
انتخاب الگوها علاوه بر اینکه تحت تاثیر دوره های رشدی جوانی و نوجوانی است و تفاوتهای الگوهای جوانان و نوجوانان را نوجیه می کند، می تواند تحت تاثیر جنسیت نیز باشد؛ بدین معنا که احتمال دارد الگوهای انتخابی دختران و پسران متفاوت باشند. با توجه به موارد فوق سوالی که در این مقاله مطرح است این است که دختران و پسران جوان نوجوان چه الگوهایی را انتخاب می کنند؟ آیا تفاوتی میان این دو رده سنی و نیز جنسیت آنان وجود دارد؟
پژوهشهای محدود انجام شده در کشور ما و نیز تحقیقات خارج از کشور، نشان می دهد، عوامل متعددی می تواند بر انتخاب نوع الگوها تاثیر گذار باشد، آنچه در این مقاله مورد توجه قرار می گیرد عوامل زمینه ای است با این پیش فرض که بندورا معتقد است موقعیت اجتماعی و اقتصادی بر انتخاب الگوها تاثیر می گذارد. بنابر این سوال بعدی که به ذهن متبادر می گردد این است که آیا برخی عوامل زمینه ای همچون: تحصیلات فرد و خانواده، وضعیت تاهل و درآمد فرد یا خانواده بر انتخاب الگوهای جوانان و نوجوانان تاثیر گذار است یا نه؟ بدیهی است که شناخت تاثیر این عوامل ما را در جهت شناسایی الگوهای قشرهای مختلف کمک می کند.
در مجموع، روشن نمودن این موضوع که چه شخصیتها و چه الگوهایی تأثیر بیشتری بر جوانان و نوجوانان دارند و نیز شناخت عوامل موثر بر انتخاب نوع الگوها، از اهمیت بسزایی برخوردارمی باشد، چرا که به نوبه خود علاوه بر شناسایی بهتر و دقیقتر وضعیت نوجوانان و جوانان، می تواند نگرشها، ارزشها و حتی معیارهای جوانان را روشن نماید وعوامل موثر بر آن را نمایان سازد و در پیش بینی بهتر تحولات جامعه و افراد تاثیر گذار باشد.
کاربرد بسیار ارزشمند اینگونه تحقیقات نیز می تواند در بهبود وضعیت الگوهای رفتاری، تحصیلی، اجتماعی و ... جوانان و نوجوانان از طریق کمک به ارائه الگوهای مطلوب موثر باشد تا بدین وسیله، ارزشهایی که جامعه برای رسیدن به اهداف خود به آنها نیاز حیاتی دارد، در دراز مدت نهادینه شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش تلاشگردید تا ضمن شناسایی الگوهای انتخابی نوجوانان و جوانان، عامل جنسیت و نیز برخی از عوامل زمینهای همچون وضعیت تأهل،شاغل بودن، تحصیلات فرد، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و درآمد فرد یا خانواده مورد توجه قرار گیرد.
بدین ترتیب، هدف کلی این پژوهش، بررسی الگوهای جوانان و نوجوانان شهر شیراز و اهداف جزئی به قرار زیر می باشد:
-شناسایی الگوهای گروه سنی جوانان و نوجوانان و مقایسه آنها با هم؛
- شناسایی تفاوت های جنسیتی در انتخاب الگوها؛
- تعیین تاثیر ویژگیهای زمینهای (وضعیت تأهل، شاغل بودن، تحصیلات فرد، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و درآمد) بر انتخاب الگوها.
ادبیات پژوهش
تقریباً همه جامعهشناسان و روانشناسان ضمن تأکید بر نقش الگوپذیری در فرایند ساخت شخصیت فرد و رفتارهای او، منابع الگوپذیری را در جامعه امروزی خانواده، گروه همسال، سیستم آموزشی، دیگران مهم، نظام فرهنگی جامعه و رسانههای جمعی میدانند. تأثیر این منابع در همه دورههای زندگی بخصوص دوره نوجوانی و جوانی به دلیل وجود روابط و مناسبات همیشگی و مداوم بین فرد و جامعه طبیعی است.
در بین نظریههای روانشناسی، رویکرد یادگیری شناختی- اجتماعی بندورا(یادگیری مشاهده ای) روند الگوپذیری را به خوبی تبیین می کند. بندورا الگوبرداری را جریان مداومی میداند که براساس آن رفتارهای جدید آموخته میشود(1973). از نظر بندورا، یادگیری از طریق الگوهای واقعی یا مصداقی - معمولاً والدین، خانواده، دوستان و برخی افراد مهم دیگر همچون: افراد فامیل، معلمان و نظایرآن- در جامعه صورت میگیرد. در تربیت فرزندان توجه زیادی به استفاده والدین از الگوهای مصداقی شده است که از طریق توصیف کلامی یا تصویری صورت میگیرد و یا اگر رفتار یک الگو برای فرد شناخته شده باشد به الگو و یا بعضی از خصوصیات آن ارجاع داده میشود (بندورا و والترز، 1964).
گرچه الگوهای واقعی نقش مهمی در یادگیری ایفا میکنند، ولی امروزه با توجه به گسترش فناوری و وسایل صوتی و ارتباطات گسترده، الگوهای نمادین بیشتر مورد استفاده قرارمیگیرند. بندورا معتقد است یکی از منابع نافذ در یادگیری مشاهدهای، فراوانی و گوناگونی الگوهای نمادین از سوی تلویزیون، سینما و دیگر رسانه های گروهی است. بدیهی است که مخاطبان، بسیاری از انگیزش ها، پاسخ های هیجانی و شیوه های جدید رفتاری را از طریق الگوهای تلویزیونی و سینمایی فرا میگیرند (بندورا، 1372).
از نظر بندورا، فرایند الگوپذیری در دورههای مختلف رشد متفاوت میباشد؛ بدین معنی که درسالهای اولیه رشد، الگوپذیری کودکان تا حدود زیادی به تقلید آنی و فوری محدود است (شولتزوشولتز، 1379)، اما از دوره نوجوانی، فرایند الگوپذیری به صورت متفاوتی انجام میپذیرد که در قالب آن امکان ترکیب عناصر رفتاری از چند الگوی مختلف و ایجاد رفتار جدید و بعضا خلاقانهای از سوی مشاهدهکننده وجود دارد (بندوراووالترز،1964؛ هرگنهان والسون، 1379). به طورکلی، درسنین نوجوانی وجوانی الگوپذیری جنبه وسیعی را دربرمیگیرد و علاوه بر اعضای خانواده و همسالان، معلمان، قهرمانان، اسطوره ها، شخصیتهای مذهبی، هنرپیشه ها، خوانندگان، ورزشکاران و نظایرآن را شامل میشود. جوانان و نوجوانان از میان الگوهای فوق بر بعضی بیشتر تاکید می کنند. در این پژوهش برای شناخت بیشتر وضعیت الگویی جوانان در صدد بر آمدیم تا الگوهای جوانان و نوجوانان را مورد بررسی قرار دهیم.
همچنین به عقیده بندورا، میزان تاثیر پذیری افراد از الگوها با توجه به برخی از عوامل متفاوت است. از نظر او ویژگیهای شخص مشاهدهکننده - مانند سن، جنس- تا حد زیادی میزان الگوپذیری افراد را محدود و یا گسترش میدهد(بندورا، 1372؛ بندورا و والترز، 1964)و معمولا انتخاب نوع الگوها و میزان تاثیر پذیری از الگوها در میان دختران و پسران و در گروه های سنی جوانان و نوجوانان متفاوت است. همچنین عوامل اجتماعی-اقتصادی از عواملی است که میتواند در نوع انتخاب الگوها و میزان تاثیر پذیری از آنان دخالت کنند. عوامل مذکور به منظور بررسی تاثیر آنها بر انتخاب الگوها، در این پژوهش مورد توجه قرارگرفته است.
تحقیقات مختلفی در مورد الگوپذیری و انتخاب الگوها صورتگرفته است. لطیفیان(1373) در بررسی نوجوانان 14تا 18 سال دریافت که والدین، معلمان، دوستان، شخصیتهای مذهبی، دانشمندان، قهرمانان داستان یا شخصیتهای تاریخی، هنرپیشگان، شاعران، نویسندگان، هنرمندان و صنعتگران به ترتیب بیشترین تأثیر را به عنوان الگو داشتهاند. نتایج تحقیق دیره (1375) نیز حاکی از آن بود که نوجوانان در برخی جنبهها از والدین و در برخی دیگر از گروه دوستان تأثیرپذیری بیشتری دارند. یادگارزاده در تحقیقی در زمینه نحوه الگوگزینی اجتماعی-فرهنگی جوانان شهر همدان، عمدهترین الگوهای انتخاب شده ازسوی جوانان را الگوهای مذهبی و پس از آن الگوهای ورزشی و هنری میداند. در این پژوهش، ارتباط معنیداری بین میزان تحصیلات فرد و انتخاب نوع الگوها وجود داشت (یادگارزاده، 1379). درارتباط با نوعالگوهای انتخابی در پژوهشی پیرامون دانشآموزان دختر دبیرستانی در تهران، مهمترین الگوی دانشآموزان به ترتیب: الگوهای خانوادگی، گروه همسالان، معلمان، الگوهای مذهبی، علمی، ادبی، سیاسی، و ورزشیگزارشگردید (روایی، 1378).
در بین مطالعات خارجی، گالبو و دمترولیاس[5](1996) دریافتند که بیشتر دانشجویان تحت بررسی آنان، والدین و خویشاوندان نزدیک خود را به عنوان الگو معرفی کردند و معلمان و دوستان در ردههای بعدی قرار داشتند. در بررسی دراموند و همکارانش مشخص شد که نوجوانان از میان الگوهای متعدد، بیشتر ورزشکاران، مادران و خوانندگان را به عنوان سه الگوی مهم خود انتخاب کردند. دراموند و همکارانش رابطه معنی داری بین سن و جنسیت با انتخاب الگوها یافتند؛ بدین معنا که هر چه سن بالاتر بود، مادران کمتر به عنوان الگو انتخاب میشدند و نوجوانان دوستان خود را به عنوان الگو انتخاب میکردند. همچنین پسران، ورزشکاران و دختران، خوانندگان را به عنوان الگو ترجیح میدادند (دراموند، سنترفیت و فانتین[6]، 1999). دانگ وچانگ[7] (2000) در یک مطالعه تطبیقی با تفکیک گرایش افراد نسبت به الگوها در دو کشور چین و هنگکنگ نشان دادند که بین میزان تحصیلات افراد، مکان زندگی و وضعیت طبقاتی آنان با گرایش به الگو و تبعیت ازآنها تفاوت معناداری وجود دارد. یانسی و همکاران (2002) دریافتند که الگوهای نوجوانان به ترتیب والدین، ورزشکاران و سپس خواهران و برادران و خوانندگان بوده اند. پسران بیشتر از دختران به الگوهای معرفی شده ازسوی رسانههای جمعی توجه داشتند و نوجوانان با سطح درآمد بالا کمتر از این نوع الگوها یاد میکردند. یانسی و همکاران (2011) نیز دریافتند که نوجوانان امریکایی باسطح درآمد بالا بیشتر از نوجوانان کم درآمد به الگوبرداری ازالگوهای مختلف درزندگی خود توجه میکنند.
با توجه به اینکه مستندات پژوهشی و علمی خاصی که بتواند جهت فرضیه ها را مشخص کند، موجود نیست و نتایج پژوهش ها در زمینه الگوها متناقض به نظر می رسد، در اینجا به طرح سوالات پژوهش اکتفا میشود و از بیان فرضیات خودداری می شود. با توجه به آنچه تا بحال گفته شد سوالات پژوهش عبارتاند از:
- جوانان و نوجوانان دختر و پسر کدام الگوها را بیشتر انتخاب می کنند؟
- آیا متغیّرهای زمینهای (وضعیت تأهل، شاغل بودن، تحصیلات فرد، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و درآمد) پیش بین معنیداری برانتخاب نوع الگوها میباشد؟
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضربه شیوه پیمایشیانجام شد و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه بود. جامعه آماری این تحقیق جوانان و نوجوانان 14-29 ساله شهر شیراز بود. طبق سرشماری سال 1385 کل این افراد 639496 نفر می باشد. این تحقیق، سن 14 تا 18 سال به عنوان دوره نوجوانی و 19 تا 29 به عنوان دوره جوانی در نظرگرفته شد. حجم نمونه این تحقیق، طبق جدول لین ( 1976) برای جمعیت بالای 500000 نفر با 3درصد خطای نمونهگیری و 95 درصد اطمینان 895 نفر برآوردگردید که تعداد 900 پرسشنامه توزیع شد و در نهایت، 871 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. شیوه نمونهگیری، خوشهای چند مرحلهای تصادفی بود. از این رو، مناطق مختلف شهر شیراز انتخاب و از هر منطقه، چند بلوک بر اساس تصادف برگزیده شدند. آنگاه افراد نمونه به صورت تصادفی سیستماتیک با رعایت فاصله منظم بین منازل (فاصله 2 واحدی) مورد پرسش قرار گرفتند.
به منظورکسب اطلاعات مورد نیاز این پژوهش، ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. به جز سؤالاتی که شامل اطلاعات در مورد مشخصات و برخی از متغیرهای زمینهای میشد، فهرستی ازالگوهای متداول براساس مطالعات پیشین و مطالعه اکتشافی تهیه گردید. این الگوها شامل والدین، خواهران، برادران، هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی، آموزگاران، شخصیتهای مذهبی ایرانی و غیرایرانی، شخصیتهای انقلابی، دانشمندان ایرانی و غیرایرانی و نظایرآن بود. در نهایت، پس از بازنگری پرسشنامه توسط دو تن ازاساتید دانشگاه و مشاور طرح، پرسشنامه نهایی این تحقیق در قالب 26 الگو، دریک طیف لیکرتی6 درجهای(خیلیزیاد، زیاد، متوسط، کم، خیلیکم، و اصلا) تهیه و تنظیم گردید. از افراد خواسته شده بود تا مشخصکنند تا چه حد از مقولههای شخصیتی فوق به عنوان الگوی خود استفاده میکنند.
دراین پژوهش از تحلیل عاملی جهت بررسی روایی پرسشنامه الگوها استفادهگردید. نتایج تحلیل عاملی به روش مؤلفههای اصلی و چرخش واریماکس حاکی از آن بود که انواع الگوها را میتوان به پنج گروهکاهش داد. این عوامل به ترتیب عبارت بودند از: 1-شخصیتهای اجتماعی (شامل شخصیتهای انقلابی، اجتماعی، مذهبی، سیاسی وتاریخی ایرانی وغیر ایرانی).2-شخصیتهای هنری- ورزشی-افسانهای؛ 3-شخصیتهای علمی-ادبی؛ 4-اعضای خانواده؛ 5-دوستان- آشنایان. این پنج عامل در مجموع 72/60درصد از واریانس کل پرسشنامه راتبیین میکردند. درضمن، مقدار KMO برای کفایت نمونه 89/0 بود و آزمون بارتلت نیز درسطح 0001/0 معنیدار بود. برای سنجش پایایی پرسشنامه نیز از روش آلفایکرونباخ استفاده گردید. ضریب آلفای کرونباخ برایگروههای پنجگانه الگوها به قرار زیر بود: الگوهای اجتماعی90/0، الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای 84/0، الگوهای علمی- ادبی86/0، الگوهای خانوادگی71/0 و الگوهای دوستان- آشنایان 49/0.
یافتههای پژوهش
از میان 895 پرسشنامه، تجزیه و تحلیل داده ها براساس871 پرسشنامه صورت گرفت. از این تعداد، برخی به علت تکمیل نبودن پرسشنامه از تحلیل حذف گردیدند. تعداد پرسشنامه ها بر حسب جنس و گروه سنی جوان و نوجوان در جدول زیر درج شده است:
جدول 1: تعداد پاسخگویان بر حسب جنس و گروه سنی
گروه |
دختر |
پسر |
کل |
نوجوان |
190 |
261 |
451 |
جوان |
161 |
259 |
420 |
کل |
351 |
520 |
871 |
یافتههای پژوهش بر اساس نتایج به دست آمده برای هر کدام از سوالات پژوهش گزارش می شود:
- جوانان و نوجوانان دختر و پسر کدام الگوها را بیشتر انتخاب می کنند؟
جدول2 میانگین و انحراف استاندارد مربوط به متغیر انواع الگوها به تفکیک گروه سنی (جوانان و نوجوانان) و جنسیت (دختران و پسران)را نشان می دهد:
جدول2: میانگین و انحراف استاندارد الگوهای نوجوانان و جوانان به تفکیک جنسیت
|
الگوها |
اجتماعی |
خانواده |
هنری- ورزشی- افسانهای |
علمی- ادبی |
دوستان- آشنایان |
نوجوان |
پسر |
73/2= 17/1=SD |
05/4= 99/0=SD |
16/3= 28/1=SD |
44/3= 27/1=SD |
38/3= 13/1=SD |
دختر |
7/2= 05/1=SD |
16/4= 03/1=SD |
58/2= 15/1=SD |
58/3= 31/1=SD |
48/3= 18/1=SD |
|
کل |
71/2= 1/1=SD |
12/4= 01/1=SD |
82/2= 24/1=SD |
52/3= 29/1=SD |
44/3= 16/1=SD |
|
جوان |
پسر |
82/2= 1/1=SD |
96/3= 15/1=SD |
67/2= 09/1=SD |
65/3= 3/1=SD |
23/3= 14/1=SD |
دختر |
73/2= 16/1=SD |
05/4= 03/1=SD |
38/2= 11/1=SD |
37/3= 4/1=SD |
14/3= 19/1=SD |
|
کل |
76/2= 14/1=SD |
02/4= 07/1=SD |
48/2= 11/1=SD |
47/3= 37/1=SD |
17/3= 17/1=SD |
|
کل |
پسر |
77/2= 14/1=SD |
01/4= 07/1=SD |
93/2= 22/1=SD |
54/3= 28/1=SD |
31/3= 14/1=SD |
دختر |
72/2= 11/1=SD |
01/4= 03/1=SD |
48/2= 33/1=SD |
47/3= 36/1=SD |
31/3= 20/1=SD |
|
کل |
74/2= 12/1=SD |
07/4= 04/1=SD |
65/2= 19/1=SD |
50/3= 33/1=SD |
31/3= 17/1=SD |
با توجه به ردیف آخر جدول، آزمودنیهای این تحقیق به ترتیب از: 1- اعضای خانواده؛ 2- الگوهای علمی- ادبی. 3- دوستان- آشنایان؛ 4- الگوهای اجتماعی؛ 5- الگوهای هنری- ورزشی- افسانه ای بیشترین الگوبرداری را داشتهاند. از طرفی، تفاوت هایی میان الگوهای دو گروه سنی به تفکیک جنسیت مشاهده می شود. در گروه نوجوانان، پسران در مقایسه با دختران از خانواده، دوستان، بستگان و الگوهای علمی- ادبی کمتر الگو میگیرند و از سایر انواع الگوها توجه بیشتری نشان میدهند. این امر به ویژه در مورد الگوهای هنری- ورزشی- افسانه ای بیشتر به چشم میخورد. در گروه جوانان، پسران در مقایسه با دختران تنها از اعضای خانواده کمتر الگو میگیرند و به سایر انواع الگوها بیش از دختران توجه نشان میدهند. همچنین، به نظر میرسد میزان الگوگیری پسران جوان از الگوهای هنری- ورزشی- افسانه ای در مقایسه با نوجوانان کمتر شده و به میزان الگوپذیری دختران از الگوهای فوق نزدیک تر شده است. با این حال، تفاوت میان دختران و پسران نوجوان از نظر میزان الگو برداری از انواع الگوها از طریق اجرای آزمون تی مستقل مورد بررسی قرارگرفت. طبق جدول3، نتایج آزمون تی مستقل حاکی از آن بود که درگروه نوجوانان، پسران تنها در الگوبرداری از الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای به طور معنیداری بالاتر از دختران هستند.
جدول3: آزمون تی مستقل برای مقایسه دختران و پسران نوجوان از نظرمیزان الگوبرداری از انواع الگوها
انواع الگوها |
جنسیت |
N |
x̅ |
SD |
T |
DF |
P≤ |
اجتماعی |
پسر |
168 |
66/2 |
13/1 |
36/0 |
413 |
72/0 |
دختر |
247 |
7/2 |
07/1 |
||||
خانواده |
پسر |
148 |
07/4 |
99/0 |
68/0 |
351 |
49/0 |
دختر |
205 |
15/4 |
04/1 |
||||
دوستان- آشنایان |
پسر |
179 |
37/3 |
14/1 |
12/0 |
38/385 |
9/0 |
دختر |
255 |
38/3 |
15/1 |
||||
هنری- ورزشی- افسانهای |
پسر |
176 |
11/3 |
26/1 |
60/4 |
424 |
0001/0 |
دختر |
250 |
56/2 |
15/1 |
||||
علمی-ادبی |
پسر |
170 |
43/3 |
24/1 |
45/1 |
420 |
15/0 |
دختر |
252 |
62/3 |
34/1 |
جدول ،4 نتایج مربوط به دختران و پسران جوان را نشان می دهد. نتایجآزمون تیمستقل درگروه جوانان حاکی از آن بود که پسران هم در الگوبرداری از الگوهای هنری-ورزشی-افسانهای و هم در الگوبرداری از الگوهای علمی- ادبی به صورت معنیداری بالاتراز دختران هستند.
جدول4: آزمون تی مستقل برای مقایسه دختران و پسران جوان از نظر میزان الگوبرداری از انواع الگوها
انواع الگوها |
جنسیت |
N |
x̅ |
SD |
T |
DF |
P≤ |
اجتماعی |
پسر |
143 |
73/2 |
12/1 |
43/0 |
73/306 |
67/0 |
دختر |
236 |
68/2 |
16/1 |
||||
خانواده |
پسر |
130 |
99/3 |
19/1 |
33/0- |
348 |
74/0 |
دختر |
220 |
03/4 |
06/1 |
||||
دوستان- آشنایان |
پسر |
152 |
31/3 |
17/1 |
09/1 |
395 |
28/0 |
دختر |
245 |
17/3 |
18/1 |
||||
هنری-ورزشی- افسانهای |
پسر |
147 |
65/2 |
17/1 |
10/2 |
383 |
04/0 |
دختر |
238 |
4/2 |
13/1 |
||||
علمی- ادبی |
پسر |
149 |
63/3 |
35/1 |
07/2 |
389 |
04/0 |
دختر |
242 |
33/3 |
4/1 |
- آیا متغیّرهای زمینه ای (وضعیت تأهل، شاغل بودن، تحصیلات فرد، تحصیلات پدر و مادر و درآمد) پیش بین معنی داری برانتخاب نوع الگوها می باشد؟
برای بررسی تاثیرمتغیرهای زمینه ای برمیزان الگوبرداری افراد ازگروههای مختلف الگوها، تنها آن دسته از متغیّرهاییکه در ماتریس همبستگی رابطه معنیداری داشتند، انتخاب و از طریق آزمونهای آماری مناسب بررسیگردیدند.
بر اساس نتایج ماتریس همبستگی، بین الگوهای خانوادگی و درآمد خانواده، تحصیلات خود فرد و تحصیلات مادر رابطه وجود داشت. به منظور بررسی"رابطه متغیّرهای زمینه ای درآمد خانواده، تحصیلات خود فرد و تحصیلات مادر با میزان الگوبرداری از اعضای خانواده" از روش رگرسیون با ورود قدم به قدم استفاده گردید. براساس جدول 5، متغیّرهای درآمد خانواده (11/0- B) و تحصیلات خود فرد(09/0- B) به ترتیب قویترین پیشبین الگوبرداری از اعضای خانواده بودند؛ چنانکه با افزایشدرسطح تحصیلات فرد و درآمد خانواده یا افزایش پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد، میزان الگوبرداری از اعضای خانواده کاهش مییافت. درضمن تحصیلات مادر پیشبین معنیداری برای متغیّر ملاک نبود.
جدول5 : رگرسیون برای بررسی رابطه متغیّرهای زمینه ای و میزان الگوبرداری از اعضای خانواده
مدل |
B |
SE |
β |
Constant |
R |
R2 |
P≤ |
|
1 |
درآمد خانواده |
33/0- |
11/0 |
11/0- |
34/17 |
11/0 |
01/0 |
003/0 |
2 |
درآمد خانواده تحصیلات فرد |
27/0- 16/0- |
11/0 07/0 |
09/0- 09/0- |
1/19 |
15/0 |
02/0 |
02/0 |
بر اساس نتایج مربوط به ماتریس همبستگی، فقط وضعیت تاهل آزمودنیها با میزان الگوبرداری از الگوهای علمی- ادبی رابطه داشت. به منظور بررسی "رابطه متغیر زمینه ای وضعیت تاهل با انتخاب الگوهای علمی - ادبی" از آزمون تی مستقل(جدول 6) استفاده گردید؛ بدین معنی که برای مقایسه آزمودنیهای متأهل و مجرد از نظر میزان الگوبرداری از الگوهای علمی-ادبی، آزمون تی برای نمونههای مستقل مورد استفاده قرارگرفت. نتایج این تحلیل حاکی از آن بود که بین آزمودنیهای مجرد و متأهل در بعد مذکور تفاوت معنیداری وجود دارد؛ به عبارت دیگر، آزمودنیهای مجرد به میزان بیشتری از الگوهای علمی- ادبی الگوبرداری میکنند.
جدول6: آزمون تی مستقل برای مقایسه آزمودنیهای متأهل ومجردازنظرمیزان الگوبرداری ازالگوهای علمی- ادبی
متغیّر وابسته |
وضعیت تأهل |
N |
x̅ |
SD |
T |
DF |
P≤ |
الگوهای علمی-ادبی |
مجرد |
640 |
34/14 |
32/5 |
16/3 |
806 |
002/0 |
متأهل |
168 |
88/12 |
41/5 |
بر اساس نتایج مربوط به ماتریس همبستگی، متغیّرهای سن و منزلت شغلی پدر آزمودنیها با میزان الگوبرداری از دوستان- آشنایان رابطه داشت. به منظور بررسی "رابطه متغیّرهای زمینهای سن و منزلت شغلی پدر با میزان الگوبرداری از دوستان- آشنایان"، از روش رگرسیون با ورود قدم به قدم استفادهگردید (جدول 7). نتایج این تحلیل حاکی از آن بود که متغیّرهای سن(11/0- B=) و منزلت شغلی پدر[8](09/0-B=) به ترتیب قویترین پیشبین الگوبرداری از دوستان- آشنایان بود. میزان الگوبرداری از دوستان- آشنایان با افزایش سن، کاهش و با افزایش منزلت شغلی پدر، افزایش مییافت. درصد واریانس تبیین شده به وسیله مدل با اضافه شدن متغیّر منزلت شغلی، به میزان 1 درصد افزایش یافت.
جدول7: رگرسیون برای بررسی رابطه متغیّرهای زمینه ای ومیزان الگوبرداری دوستان- آشنایان
|
مدل |
B |
SE |
β |
Constant |
R |
R2 |
P≤ |
|
1 |
سن (به سال) |
33/0- |
11/0 |
11/0- |
96/7 |
11/0 |
01/0 |
002/0 |
|
2 |
سن(به سال) منزلت شغلی پدر |
27/0- 16/0- |
11/0 07/0 |
09/0- 09/0- |
53/7 |
14/0 |
02/0 |
02/0 |
|
بر اساس نتایج ماتریس همبستگی، متغیّرهای درآمد خانواده، تحصیلات خود فرد و تحصیلات مادر با میزان الگوبرداری از الگوهای اجتماعی رابطه داشت. به منظور بررسی "رابطه متغیّرهای زمینه ای درآمد خانواده، تحصیلات خود فرد و تحصیلات مادر با میزان الگوبرداری از الگوهای اجتماعی" از روش رگرسیون با ورود قدم به قدم استفاده گردید. طبق جدول 8، متغیّرهای درآمد خانواده (15/0-= B)، تحصیلات خود فرد (12/0-= B) وتحصیلات مادر (09/0-= B) به ترتیب قویترین پیشبین الگوبرداری از الگوهای اجتماعی بودند؛ به طوری که افزایش در این متغیرها، با کاهش در متغیّر یاد شده همراه بود. در ضمن تحصیلات پدر پیشبین معنیداری برای متغیّر ملاک نبود.
جدول8 : رگرسیون قدم به قدم برای بررسی رابطه متغیّرهای زمینه ای با میزان الگوبرداری از الگوهای اجتماعی
مدل |
B |
SE |
β |
Constant |
R |
R2 |
P≤ |
|
1 |
درآمد خانواده |
09/1- |
27/0 |
15/0- |
42/30 |
15/0 |
02/0 |
0001/0 |
2 |
درآمد خانواده تحصیلات خود فرد |
9/0- 54/0- |
27/0 17/0 |
12/0- 12/0- |
67/36 |
19/0 |
04/0 |
001/0 |
3 |
درآمد خانواده تحصیلات خود فرد تحصیلات مادر |
69/0- 48/0- 26/0- |
29/0 17/0 1/0 |
01/0- 1/0- 09/0- |
51/37 |
21/0 |
042/0 |
02/0 |
بر اساس نتایج ماتریس همبستگی، تنها متغیّر سطح تحصیلات با الگوبرداری از الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای رابطه داشت. به منظور بررسی"رابطه متغیّرهای زمینه ای با میزان الگوبرداری از الگوهای هنری-ورزشی- افسانهای"، از روش رگرسیون با ورود قدم به قدم استفادهگردید. نتایج اینتحلیل که در جدول9 آمده است، حاکی از آن بود که تنها متغیّر سطح تحصیلات (29/0-= B)، پیشبین الگوبرداری از الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای بود. باافزایش میزان تحصیلات فرد، الگوبرداری از الگوهای فوق کاهش مییافت.
جدول9: رگرسیون برای رابطه متغیّرهای زمینه ای با میزان الگوبرداری ازالگوهای هنری- ورزشی- افسانهای
مدل |
B |
SE |
β |
Constant |
R |
R2 |
P≤ |
||
1 |
تحصیلات فرد |
85/0- |
1/0 |
29/0- |
33/26 |
29/0 |
08/0 |
0001/0 |
|
به طور کلی، نتایج تحلیل رگرسیون های فوق نشان میدهد که با افزایش سطح تحصیلات فرد و درآمد خانواده، میزان الگوبرداری از اعضای خانواده کاهش مییابد.آزمودنیهای مجرد به میزان بیشتری از الگوهای علمی- ادبی الگوبرداری میکنند. میزان الگوبرداری از دوستان- آشنایان با افزایش سن، کاهش و با افزایش منزلت شغلی پدر، افزایش مییابد. متغیّرهای درآمد خانواده، تحصیلات خود فرد، و تحصیلات مادر به ترتیب قویترین پیشبین الگوبرداری از الگوهای اجتماعی هستند؛ به گونهای که افزایش در درآمد خانواده، تحصیلات خود فرد و تحصیلات مادر با کاهش در متغیّر الگوبرداری از الگوهای اجتماعی همراه بوده است. همچنین تنها متغیّر سطح تحصیلات، پیشبین الگوبرداری از الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای است؛ یعنی، با افزایش میزان تحصیلات فرد، الگوبرداری از الگوهای هنری- ورزشی- افسانهای کاهش مییابد.
بحث و نتیجه گیری
در پژوهش حاضر،الگوهای نوجوانان (14-18 سال) و جوانان (19-29 سال) وعوامل زمینهای مؤثر بر انتخاب الگوها مورد توجه قرارگرفت. یکی از نتایج عمده دراین تحقیق، انتخاب الگوهای خانوادگی به عنوان اولویت نخست افراد می باشد. نتایج این پژوهش با نتایج لطیفیان (1373)، گالبو و دمترولیاس (1996) ویانسی و همکاران (2002) همسوست. این امر، بیانگر این است که تأثیر والدین بر افراد و تبعیت از رفتارها و ارزشهای خانواده در این دوره نیز اغلب بر الگوهای خارج از خانواده برتری دارد(بندورا و والترز، 1964). هرچند اهمیت خانواده در شکلگیری شخصیت افراد غیرقابل انکار است، امّا با توجه به تأکید اغلب متون روانشناسی رشدی بر اهمیّت گروه همسالان در سالهای نوجوانی و جوانی، انتظار میرفتگروههای نوجوان و جوان، بیشتر از همسالان الگوبرداری داشته باشند. ولی به نظر میرسد در فرهنگ ایرانی، نقشخانواده در رشد نوجوانان وجوانان بسیار پر رنگ است. تأثیر والدین بر افراد حتی درطی سالهای جوانی نیز که انتظار میرود افراد به استقلال نسبی از خانواده دست یافته باشند، هنوز هم محسوس است. نکته جالبی که در نتایج تحلیل اندازهگیری مکرر به چشم میخورد، این است که پاسخگویان بعد از خانواده، بیشترین الگوبرداری را از الگوهای علمی- ادبی داشتهاند. با در نظر گرفتن این مطلب که الگوهای علمی- ادبی اغلب الگوهای نمادینی هستند که در کتب درسی معرفی شدهاند، این یافته تلویحاً حاکی از اهمیت مدارس و مواد آموزشی به عنوان یکی از منابع الگوپذیری نوجوانان و جوانان میباشد.
در ادامه نتایج، ملاحظه گردید که میزان الگوبرداری از الگوهای مختلف تحت تأثیر جنسیت (دختر و پسر) و گروه سنی (نوجوان، جوان) قرار میگیرد؛ بدین معنا که میزان الگوبرداری نوجوانان پسر از الگوهای هنری- ورزشی- افسانه ای بیش از میزان الگوبرداری دختران نوجوان از الگوهای ذکر شده است. در بررسی یانسی و همکاران (2002) نیز نوجوانان پسر نسبت به دختران بیشتر به الگوهایی که معمولا از طریق رسانه های جمعی معرفی می شوند، تمایل داشتند. برغم اینکه این تفاوت جنسیتی در دوره جوانی کاهش مییابد، امّا پسران همچنان چنین الگوهایی را بیشتر انتخاب می کردند. گرایش بیشتر پسران به این الگوها میتواند ناشی از دو مسئله باشد: نخست آن که الگوهای ورزشی ارائه شده در رسانههای ایران، اغلب مرد هستند و طبعاً شباهتهای جنسی و نقشهای جنسیتی پسران با این الگوها موجب توجه و الگوبرداری بیشتر آنان میشود- در مورد هنرمندان نیز الگوبرداری دختران از هنرمندان زن که از طریق مبادی غیررسمی نظیر ماهواره ارائه میشوند، واکنش منفی اجتماعی را ایجاد خواهد نمود. بنابراین الگوهای هنری - ورزشی- افسانه ای در مجموع برای دختران جذابیت کمتری داشته است؛ دوم آن که پسران با ورود به دوره جوانی، بیشتر با واقعیات زندگی آشنا میشدند و مسؤلیتهای بیشتری را برعهده میگیرند. بنابراین، گرایش آنها به الگوهای هنری-ورزشی- افسانه ای که اغلب آرمانگرایانه و غیرقابل دسترس هستند، کمتر میشود. نکته مهم دیگری که در این بخش از نتایج به چشم میخورد، این است که میزان الگوبرداری دختران جوان از الگوهای علمی- ادبی به طورمعنیداری کمتر از پسران است. تبیین احتمالی این پدیده میتواند این باشد که دختران با ورود به دوران جوانی، اغلب متأهل میشوند و پذیرش مسؤلیتهای خانوادگی سبب خروج الگوهای علمی- ادبی از کانون توجه آنها میگردد. در تأیید این ادعا در یک تحلیل جانبی، نتایج آزمون خیدو برای بررسی رابطه جنسیت و وضعیت تأهل در گروه جوانان حاکی از آن بود که تعداد دختران متأهل در گروه جوانان به گونهی معنیداری بیش از پسران است. از طرفی، بررسی دقیق میانگینها و نمودارهای تعاملی حاکی از آن است که بخشی از تفاوتهای جنسیتی جوانان از نظر الگوهای علمی- ادبی ناشی از گرایش بیشتر پسران به این الگوهاست. مطالعات دراموند و همکارانش نیز بیانگر رابطه معنادار میان جنس و انتخاب الگوهاست (دراموند و همکاران، 1999).
بررسی تأثیر متغیرهای زمینه ای بر میزان الگوبرداری از گروههای مختلف الگوها در این طرح پژوهشی، جنبه دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت. نتایج نشان داد هر چه سطح تحصیلات و درآمد خانواده افزایش مییابد، الگوبرداری از اعضای خانواده کمتر میشود. یکی از تبیینهای احتمالی میتواند بدین نحو باشد که با افزایش سطح تحصیلات (که همسو با افزایش سن است) فرد به سمت استقلال نسبی از خانواده و سایر الگوهای تأثیرگذار سوق داده میشود. افزایش درآمد خانواده نیز نتایج تقریباً مشابهی داشته است و تأثیر درآمد خانواده برکاهش الگوبرداری را نیز میتوان با تأثیر احتمالی آن در افزایش استقلال مالی افراد توجیه کرد. همچنین تحصیلات فرد بر میزان الگوبرداری از الگوهای هنری- ورزشی- افسانه ای نیز مؤثر بود؛ هر چه تحصیلات فرد بیشتر شود، میزان الگوبرداری از الگوهای مذکور کمتر خواهد بود. یادگار زاده(1379) نیز تأثیر عواملی همچون تحصیلات فرد را بر انتخاب نوع الگوها مشاهده کرده است. از کل تحلیل میتوان نتیجه گرفت که بالا رفتن تحصیلات بر انتخاب نوع الگوها تأثیر دارد و باعث میشود افراد اقبال کمتری به الگوهای اجتماعی، هنری- ورزشی- افسانه ای و خانوادگی داشته باشند و بطور کلی به نظر میرسد هر چه پایگاه اقتصادی- اجتماعی (تحصیلات فرد، تحصیلات والدین، میزان درآمد و رتبه شغلی) بالاتر باشد، الگوهای اجتماعی، هنری- ورزشی- افسانه ای، خانوادگی و دوستان- آشنایان کمتر انتخاب می شوند.
بنابراین باتوجه به اهمیت الگوها ونقش هدایت گرآنها در زندگی حال و آینده ، هر فرد در طول زندگی خویش تلاش میکند تا رفتارها و شیوه زندگی خود را با برخی از الگوهای مهم منطبق سازد. شناخت فرایند الگوپذیری از آن جهت اهمیت مییابد که این فرایند، نقش مهمی در روند هویت یابی و همچنین اجتماعی شدن فرد و انتقال ارزشها در یک جامعه دارد. با توجه به این امر در مجموع یافتههای این تحقیق نشان می دهد که انتخاب نوع الگوها و میزان الگوبرداری از آن در بین نوجوانان و جوانان با وضعیتهای اجتماعی- اقتصادی متفاوت یکسان نمی باشد.
همچنین، انتخاب الگوهای خانوادگی به عنوان اولین الگو از سوی جوانان و نوجوانان بیانگر اهمیت نقش خانواده در الگوپذیری است. بنابراین آموزش مستمر والدین و ارتقای سطح آگاهیهای آنان به منظور کمک به فرزندان در رویارویی با الگوهای مختلف ضروری می باشد. از سویی ساختار سنی جوان جامعه و وجود طیف وسیعی از الگوهای مختلف، ارتقای دانش و مهارتهای اجتماعی الگوپذیران را امری حائز اهمیت می سازد.
از بعد تحقیقی لازم است مشخص گردد جوانان و نوجوانان این شهر، ارزشهای مطلوب -صداقت، صمیمیت، قانونمند بودن، متفکربودن، احساس مسئولیت، پشتکار و نظایر آن - را از چه الگوهایی دریافت میکنند. همچنین، بررسی تأثیر الگوهای مختلف (مثبت و منفی) بر رفتارهای الگوگیرنده نیز جنبه مهمی است که باید در پژوهشهای آتی مورد توجه قرار گیرد. بدیهی است که شناخت این نکته که از نظر جوانان الگوهای آنان باید چه ویژگیهایی باشد ما را در آگاهی هر چه بیشتر از نیازهای جوانان و نوجوانان به الگوبرداری یاری میدهد. بررسی راهها، و مؤلفهها و فرایندهایی که از طریق آن جوانان و نوجوانان تحت تأثیر الگو قرارمیگیرند نیز میتواند در شناخت هرچه بهتر فرایند الگوبرداری نوجوانان و جوانان مؤثر واقع شود.
منابع
- بندورا،آلبرت(1372) نظریههای یادگیری اجتماعی. فرهاد ماهر. شیراز: راهگشا
- دیره، عزت (1375)"بررسی تعیین کنندههای هویت یابی و الگوگزینی درمیان دانش آموزان دبیرستانی شهرستان شیراز و ارتباط با شیوه های فرزند پروری خانواده ها". معاونت پژوهشی جهاد دانشگاهی فارس.
- روایی، سلطنت (1378) "بررسی چگونگی الگوپذیری دانشآموزان دختر دبیرستانی منطقه 17 آموزش و پرورش تهران". پایاننامه کارشناسی ارشد امور فرهنگی.
- شولتز، دوان و شولتز، الن سیدنی (1379) نظریههای شخصیت. یحیی سید محمدی. تهران: نشر نی
- لطیفیان، مرتضی (1373)"بررسی برخی از مشکلات و مسائل گروهی از دانشآموزان نوجوان در شهر شیراز". مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. 10، 1، 77-100.
- مقدس، علی اصغر (1374) "منزلت مشاغل در جامعه شهری ایران: مورد مطالعه شهر شیراز". مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. 10، 2، 65- 94.
- هرگنهان،بی.ار و السون، متیو.اچ. (1379) مقدمه ای بر نظریه های یادگیری. علی اکبر سیف. تهران: نشر دوران
- یادگارزاده، غلامرضا (1379) " بررسی عوامل موثر بر نحوه الگوگزینی اجتماعی- فرهنگی جوانان در شهر همدان".فرهنگ همدان. سال پنجم، شماره 23 و 24 .
- Bandura, A. (1997) Self-efficacy: The exercise of control. New York, W.H. Freeman &Company.
- Bandura,A.&Walters,R.H.(1964)Social Learning and Personality Development. Holt,Rinehart & Winston,Inc.NewJersey, PrenticeHall, Inc. Englewood cliffs
- Bandura, A. (1973) Aggression: ASocial Learning Analysis. New Jersey, Prentice Hall, Inc. Englewood Cliffs
- Dong, Y. X. & Cheung, C.K. (2000) “Selection of favorite idols and models among Chinese young people: A comparative study in Hong Kong.” International Journal of Behavioral Development. 24, 91-98.
- Drummond, K.J., Senterfitt, H. & Fountain, C. (1999) “Role models of urban minority students”. Psychological Reports. 84 (1), 181-182.
- Galbo, J.J. & Demetrulias, D.M. (1996) “Recollections of nonparental significant adults during childhood and adolescence”. Youth & Society. 27, 4, 403-420.
- Hurd, N.M., Zimmerman, M.A.,& Reischl, T.M. (2011) “Role model behavior and youth violence: A study of positive and negative effects”.The Journal of Early Adolescence. 31, 2, 323-354.
- Line, Nan (1978) Foundation of Social Research. New York, McGraw Hill, Inc.
- Rhodes, J. E., Spencer, R., Keller, T. E., Liang, B.,& Noam, G. (2006) “A model for the influence of mentoring relationships on youth development”. Journal of Community Psychology. 34, 6,691–707.
- Saxby, H. L. (2010) Theory critique of modeling androle-modeling. University of Virginia, GCNL
- Sealy, R.H.V. & Singh, V. (2010) “The Importance of role models and demographic context for senior women's work identity development”. International Journal of Management Reviews,12, 3, 284-300.
- Yancey, A.K.,Siegel, J.M.,&McDaniel, K.L.(2002) “Role models, ethnic identity, and health-risk behaviors in urban adolescents”. Arch Pediatr Adolesc Med, 156, 55-61.
- Yancey, A.K., Grant, D., Kurosky, S., Kravitz-Wirtz, N., &Mistry, R. (2011).“Role modeling, risk, and resilience in California adolescents”. 48 (1),36-43.