نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکترای آینده پژوهی، استادیار، گروه ینده پژوهی، دانشکده علوم و فناوری های نوین، دانشگاه اصفهان،اصفهان، ایران (نویسنده مسئول) E-mail: M.taheri@ast.ui.ac.ir

2 دکترای آینده پژوهی، استادیار، گروه آینده پژوهی، دانشکده علوم و فناوری های نوین، دانشگاه اصفهان،اصفهان، ایران

چکیده

آینده قابل پیش بینی نیست، اما مطالعه­ ذهنیت افراد نسبت به آینده امکان پذیر است. ذهنیت فرد نسبت به آینده­ خودش و آینده­ جامعه، مبنای تصمیم گیری اوست و از این جهت بررسی نظام­مند تصاویر ذهنی از آینده به خصوص در میان جوانان که مالکان اصلی آینده هستند، موضوع مهمی است. در این راستا، پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش بنیادی که در سنت پژوهش­های کیفی انجام شده است، به بررسی تصاویر آینده جامعهِ ایرانی در ذهن جوانان تحصیلکرده کشور پرداخته است. داده­های تحقیق با استفاده از مصاحبه­های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش­های تحلیل مضمون و تحلیل لایه­ای علّی تحلیل شده­اند. نتایج پژوهش نشان می­دهد که تصاویر آینده در بین مشارکت کنندگان، از هفت مضمون اصلی ساخته شده­اند که به ترتیب عبارت اند از:  ۱. وزن زمان حال؛ ۲. حسرت­ها، عجزها و نداشته­ها؛ ۳. فهم آینده؛ ۴. سایه­ جامعه؛ ۵. در راهی که دیگران قدم گذاشته­اند؛ ۶. آثار تاریخی به جای مانده از گذشته؛ ۷. حدس­هایی درباره­ آینده.
برای فهم عمیق­تر ذهنیت مشارکت کنندگان با استفاده از روش تحلیل لایه­ای علی، در هر لایه بنابر ماهیت همان لایه، مضامین اصلی و فرعی بازخوانی شدند و گزاره­های اصلی آنها به دست آمد. نتایج پایانی نشان داد که ذهنیت جوانان از آینده، مقوله­ای پیچیده و چند بعدی است و برای اثرگذاری بر روی آن نیاز به برنامه­ریزی منسجم و کار فرهنگی عمیق است. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

A Qualitative Study on the Subjectivity of Youth Concerning Future Using Casual Layered Analysis

نویسندگان [English]

  • Mohsen Taheri Demneh 1
  • Ali Zakeri 2

1 Ph.D.,Assistant Professor in Futures Study,Futures Study Department,Faculty of Advanced Sciences and Technologies, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Ph.D.,Assistant Professor in Futures Study,Futures Study Department, Faculty of Advanced Sciences and Technologies, University of Isfahan, Isfahan, Iran

چکیده [English]

Future is intrinsically not predictable, nonetheless investigation of people’s subjectivity in relation to future is a viable research agenda. It can be argued that our subjective perception of individual and social futures lays on the foundations for our decisions. Therefore, systematic analysis of the images of future, particularly those of the youth as the major owners of futures, is of paramount significance. This article is a fundamental research with a qualitative approach which tries to explore the images of the future among the educated youth. The data was collected through a series of semi-structured interviews and then analyzed using discourse analysis and causal layered analysis. The research findings indicated that the images can be thematically categorized into seven groups: 1. Historical monuments of the past; 2. The weight of the present time; 3. The road taken by the descendants; 4. Conjectures about the future; 5. The shadow of the society; 6. Regrets, inabilities and shortages; 7. Understanding the future.
 In order to truly decipher their subjectivity, causal layered analysis was used to extract and re-interpret the major and minor themes. The final results showed that the youth image of the future is a complex and multidimensional concept, and requires effective planning and deep cultural work to influence it.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Key Words: Youth
  • Futures Studies
  • Future Images
  • Qualitative Research and Causal Layered Analysis

مطالعه­ کیفی در ذهنیت جوانان از آینده با استفاده از روش تحلیل لایه­ای علّی

 

محسن طاهری دمنه[1]

 

علی ذاکری[2]

 

تاریخ دریافت مقاله: 31/6/1398

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:20/7/1398

 

مقدمه

بخش زیادی از آنچه جوانان از آینده فهم می­کنند، ریشه در تصاویر ذهنی آن­ها از آینده دارد. در نتیجه، تصاویر آینده ­­می‌توانند بر زندگی و سرنوشت آن­ها تأثیر بگذارند. آینده واقعی، وقتی که سرانجام به حقیقت بپیوندد، از عناصری که در انتظارات قبلی ما وجود داشته‌اند، تشکیل شده است. می‌توان آینده را به عنوان تجسم نتایج کنش‌ها و انتخاب‌های حال ما دید، اما باید اذعان داشت که رفتار کنونی ما که آینده را شکل می‌دهند، خود متأثر از تصاویر ساخته‌ شده در ذهن ما از آینده­اند. بنابراین، اهمیت تصاویر و ذهنیت افراد و اجتماعات نسبت به آینده،  همسنگ اقدامات کنونی آن­هاست

باور به این عقیده که تصاویر آینده به شکل گیری اقدامات تاریخی افراد کمک کرده­اند، یک وجه نظری در مطالعات آینده است. به تعبیر روشن­تر، افراد یا تلاش می­کنند خود را با آنچه گمان می­کنند روی خواهد داد، سازگار کنند یا به گونه­ای رفتار می­نمایند که آینده دلخواه خود را بسازند. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل عمیقِ تصاویر آینده در ذهن جوانان با استفاده از روش تحلیل لایه­ای علّی است.

به زعم بل[3]، مهمترین و بنیادی­ترین پرسش­های پژوهشی آینده پژوهان، مواردی این چنینی­اند: تصویرهای آینده چه ماهیتی دارند؟ علل پیدایش آن­ها چیست؟ و هر یک، چه پیامدهایی دارند؟ (بل، ۱۳۹۲، ص.۱۷۳). پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخ­های موجه به سوالات بالا در مورد جامعه ایران است.

مبانی نظری پژوهش

نیاز و تمایل به درک و شناخت آینده، یکی از ویژگی­های متمایز انسان­ها است. (Rubin, 2013) برنامه­ریزی و تعیین هدف بدون داشتن چشم انداز از آینده امکان پذیر نیست. (Slaughter, 1991) بولدینگ[4](1956) معتقد است خلاصه وضعیت بشر حاصل تمامی تجربیات انسان از گذشته تا اکنون است، اما تصمیمات انسان به آینده مربوط می­شود. بنابراین تصویری که انسان نسبت به آینده دارد، عاملی کلیدی برای تصمیم گیری­های اوست. همان گونه که ژوونل[5](1967) بیان می­کند، بخشی از آینده قابل کنترل است و انسان می­تواند بر روی آن تاثیرگذار باشد و انسان آگاه و صاحب قدرت می­تواند آن آینده را از طریق اقدام­های خود بسازد. آینده توسط مقاصد[6] و اقدامات افراد ساخته می­شود. (Ono, 2005)  از نظر دیتور[7] (2014) نیز آینده از بر هم کنش چهار مولفه­ رویدادها[8]، روندها[9]، تصاویر[10] و اقدام­ها[11] پدید می­آید. بنابراین افراد در طراحی و انتخاب مسیرهای پیش رو نه تنها به بررسی و ارزیابی اتفاقات و رویدادهای گذشته، بلکه به بررسی آن چیزی که احتمال دارد در آینده اتفاق بیفتد، می­پردازند. این احتمالات همان تصاویر آینده هستند. (Ono, 2003) تصاویر آینده، حق انتخاب­ها و احتمالاتی را ارائه می­دهند که می­توانیم از بین آنها انتخاب کنیم یا در مورد آنها به بحث و تبادل نظر بپردازیم. (Slaughter, 1991) این تصاویر یک خودآگاهی جمعی فراهم می­آورد که به انسان کمک می­کند، رفتار، هویت و تصمیم­های خود را شکل دهد (Taheri Demneh & Morgan, 2018). پولاک[12] (1971) به عنوان یک ایده آل­گرای تاریخی مدعی است که «ایده یا اندیشه» بخصوص اندیشه­های معطوف به آینده، محرک­های اصلی تاریخ هستند که نوع بشر را به قلمروی جدیدی هدایت می­کنند. از این رو، تصاویر آینده جایگاه قابل توجهی در حوزه آینده پژوهی به خود اختصاص داده است. آینده پژوهان بر این باورند که تصاویر آینده به شکل گیری اقدامات تاریخی افراد کمک می کنند. افراد یا تلاش می­کنند خود را با آنچه گمان می­کنند روی خواهد داد، سازگار کنند یا به گونه­ای رفتار می­کنند که آینده دلخواه خود را بسازند. (Bell,1997) بر اساس نظر دیتور، آینده پژوهی درصدد کمک به افراد است تا ­­اقدام­های کنونی خود را از حد کوشش­های صرفا منفعلانه فراتر برده و بکوشند تا آینده را پیش بینی و سپس بر اساس پیش بینی­ها طرح­های عملی خود را به اجرا درآورند. بنابراین، تصاویر آینده در سطح فردی می­تواند حس درک و کنترل آینده را برای افراد فراهم آورد و به عنوان بخش مهم و تاثیرگذار سیستم باور آنها عمل نماید. (Son, 2013) در سطح اجتماعی نیز ویژگی و کیفیت تصاویر حاکم بر ذهنیت انسان­های یک جامعه نسبت به آینده آن جامعه، مهم­ترین عامل پیشرفت و تحول آن جامعه است. (Boulding, 1956) زمانی که تصاویری مثبت و آرمان گرایانه از آینده وجود داشته باشد، قدرت تغییر در جامعه ایجاد خواهد شد، چرا که افراد به این باور می­رسند که آینده­ای بهتر از گذشته و حال وجود دارد که آنها قادر هستند به آن دست یابند. (Bell,1997) طبق نظر پولاک، رابطه نزدیکی بین تصاویر آینده و شکوفایی فرهنگی وجود دارد. زمانی که جامعه­ای تصاویر منفی از آینده دارد، فرهنگ آن فرومی پاشد، اما تصاویر مثبت از آینده، نگرش­های افراد جامعه را به سمت آینده جلب نموده و اقدامات آنها برای تاثیرگذاری بر آینده و به واقعیت تبدیل نمودن آن را هدایت می­کند. (Son, 2013) بنابراین می­توان ادعا کرد که فهم تغییرات اجتماعی مستلزم درک تصاویر آینده به عنوان نقشه­های راهِ در دسترس و چگونگی انتخاب این تصاویر توسط افراد است. (Aligica, 2011) از آنجا که قشر جوان هر جامعه نیروی محرکه آن جامعه محسوب می­شود و آینده آن جامعه به آنها بستگی دارد، بررسی و درک تصاویر آنها از آینده پیش رو می­تواند به تحلیل جامعه و سیاستگذاری کلان در سطح جامعه کمک شایانی نماید، چرا که تصاویر آینده به عنوان ارزش­های درونی انتظارات، معنایی قوی برای جوانان در آمادگی آنها برای رو به روشدن با فضای احتمالات آینده، درک آن­ها از اهداف و در انتخاب ابزار برای دستیابی به این اهداف دارد. در واقعیتِ در حالِ تغییر امروز، برای جوانان گزینش ابزارهای مفید و منطقی که با آن به هدف خود نائل شوند، آسان نیست. این موضوع بر اهمیت درک تصاویر جوانان از آینده و استنباط آن تصاویر تاکید می­کند تا بتوان آن­ها را تحلیل و اگر لازم شد، اصلاح کرد. (Rubin, 2013) فهم تصاویر آینده مرتبط با جوانان نه تنها منجر به شناخت بهتر آینده­های محتملِ مربوط به آنها می­شود، بلکه اطلاعات قابل توجهی در مورد انگیزه­های فعلی، تصمیمات و انتخاب­های آنها به دست می­دهد. (Kaboli & Tapio,2017) مطابق آنچه گفته شد هدف از این پژوهش، بررسی تصاویر آینده در ذهن جوانان ایرانی و درک این تصاویر است، چرا که شناخت این تصاویر به آینده پژوهان این امکان را می­دهد که در صورت نیاز برای تغییر یا اصلاح آن ها به سمتی دیگر، رهنمودهای لازم را ارائه دهند.

پیشینه پژوهش

رضایان قیه باشی و کاظمی (1393) در مطالعه­ای به بررسی تصویرپردازی و کلان تصاویر آینده سیاست جهانی پرداختند و هشت کلان تصویر ارائه شده برای آینده جهان، آثار، پیامدها و نقدهای وارد شده بر آنها را بررسی نمودند. دنیای بدون مرز، دنیای سراسر دموکراسی، تضاد و جنگ تمدن­ها، قرن چینی، رشد جامعه­ بین الملل، ترقی و پیشرفت بخش­های جنوبی جهان، فاجعه زیست محیطی و در نهایت به سوی دموکراسی جهان وطنی، هشت کلان تصویر مطرح برای آینده جهان هستند که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.

طاهری دمنه و همکاران در مقاله­ای به بررسی نقش تصاویر آینده در فرایند ساخت هویت اجتماعی پرداخته­اند. در این مقاله خوانش جدیدی از مفهوم هویت با عنوان هویت مقصد معرفی شده است. هویت مقصد به عنوان هویتی که بر اساس تصاویر مشترک از آینده ایجاد می­شود، معرفی شده و تاکید شده است که برای ساختن این هویت به مشارکت حداکثری آحاد جامعه نیاز است. (طاهری دمنه و همکاران، 1394)

طاهری دمنه در مقاله­ای دیگر به بررسی بن مایه­های سازنده­ تصاویر آینده پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می­دهد که ماهیت اکثر بن مایه­های سازنده­ تصاویر آینده ناظر بر این فرضیات است که تصاویر آینده ارتباط عمیقی با تجربه زیست مشارکت کنندگان در گذشته و حال داشته و آن­ها توانایی کمی برای رویاپردازی از یک آینده مطلوب و ایجاد گسست در وضعیت موجود و حرکت به سمت یک آینده مطلوب دارند. (طاهری دمنه، ۱۳۹۷)

در میان محققان خارجی، فرد ال پولاک را می­توان اولین نفری دانست که در دوران معاصر درباره­ تصویرسازی آینده به انتشار دیدگاه­های خود پرداخته است. او معتقد است تمدن امروزین بشر به‌جای حرکت کردن، از ترس منفعل شده و توانمندی خود را برای ترسیم آینده به واسطه نوعی بدبینی گسترده نسبت به آن از دست داده است. از نظر پولاک تمدن این عصر، عملاً هیچ چشم‌انداز چالش‌برانگیزی فراتر از ثروت و قدرت فناوری ندارد. پولاک معتقد است که تنها نقطه امید برای احیای این تمدن، گسترش افق‌های فکری جدیدتر در جامعه و تلاش برای شکل‌دادن به یک جامعه بهتر است. (پولاک، ۱۹73)

اُنو در پژوهشی به بررسی تفاوت میان جوانان آمریکایی و تایوانی از منظر تصاویر آینده می­پردازد. او با اذعان به اهمیت مسئله شناخت ذهنیت جوانان به عنوان آینده سازان جامعه و بررسی عوامل موثر بر ساخت این ذهنیت­ها، این تصاویر را از جهات گوناگون بررسی می کند و رابطه بین تصاویر آینده و برداشت از زمان حال و نیز ارزش­های نهفته در این تصاویر را مورد مداقه قرار می­دهد. (اُنو، ۲۰۰۳)

اُنو در مقاله­ای دیگر که در نشریه­ «آینده پژوهی» به چاپ رسیده است، ضمن بررسی شاخصه­های اجتماعی تاثیرگذار بر روی تصاویر آینده در بین جوانان ژاپنی، بر آن است که خانواده، بازار، مدرسه و جامعه هر کدام تاثیر ویژه­ای بر آینده دارند. او در این مقاله، کمابیش از روش تحلیل لایه­ای علّی به منظور بررسی تصاویر آینده استفاده می­کند. در سطح لیتانی این تحلیل، سه مورد مشخص وجود دارد: تلاش کم در راستای ساختن آینده، عدم شناخت خود و دانش کم درباره جامعه. (اُنو، ۲۰۰۵) در نهایت برخی نتایج مطالعه­ اُنو با نتایج مطالعه­ حاضر همخوانی داشتند.

ویونلر[13] (2011) در مقاله­ای با عنوان «فراتر از مناقشات اجتماعی و اقتصادی: تصاویر اسطوره­ای از آینده شهرها» به بررسی جایگاه تصاویر آینده در مقولات مربوط به شهر، شهرسازی و معماری پرداخته است و توانایی بشر در توسعه تصاویر آینده­ شهرها را عمدتا وابسته به سواد بصری[14] آنها می­داند. او با به کارگیری مفاهیم تصاویر، کهن الگوها، اسطوره­ها و آینده­های بدیل، چهار سناریوی محتمل را برای شهرها استخراج می­کند.

دنیس مورگان[15]  به عنوان یکی از کسانی که تحقیقات زیادی در زمینه­ تصویرسازی آینده انجام داده است، در مقاله­ای تاثیرگذار و خواندنی، با تاثیرپذیری از تحقیقات گلن پیج[16] در مورد امکان پذیری تحقق جهان بدون جنگ یا به طور کلی جهان بدون خشونت، با بررسی تاریخ، باستان شناسی و شواهد انسان شناسی، بروز جنگ را یکی از الزامات تمدن­ها دانسته و معتقد است در عصر مدرن با دستیابی بشر به سلاح­های مرگبارتر و ویران کننده­تر، همان الگو تشدید شده است. با وجود این، او به دنبال این سوال است که آیا تمدن­های مدرن و به دنبال آن پست مدرن، می توانند تصاویر مربوط به آینده بدون جنگ را محقق سازند؟ او در پاسخ به این سوال، نقش تفکر پست مدرن را برجسته می کند و راه رسیدن به آینده بدون خشونت را در ترویج این فکر می­داند که باید پارادایم یا انگاره­ ذهنی امپراتوری جهانی[17]، به انگاره ذهنی انجمن زمین[18]تبدیل شود. (مورگان، ۲۰۱۲)

هافمن (2012) به واکاوی تصاویر آینده کشور چین با استفاده از روش تحلیل لایه­ای علّی می­پردازد. در این مطالعه با تکیه بر تصویرپردازی در فضای روابط بین الملل، بر روی دو تئوریِ «خطر چین» و «رشد صلح آمیز» تمرکز و نشان داده شده که هر دو تئوری در مسیر خود حامل مشکلاتی هستند. هافمن پیشنهاد می­کند که برای بررسی دقیق­تر آینده چین به استفاده از ابزارهای پیچیده­تری نیاز است و بدین منظور روش تحلیل لایه­ای علی را به کار می­گیرد. او با استفاده از روش تحلیل لایه­ای علی هر دو تئوری را تجزیه و تحلیل می کند و در هر چهار لایه­ این روش، عناصر اصلی را استخراج می­نماید. 

سون (2013) در مقاله­ای به بررسی تصاویر آینده در کره جنوبی می­پردازد. او دوره­ مورد مطالعه­ خود را به دو دوره­ پیشامدرن و مدرن تقسیم کرده و معتقد است که در دوره پیشامدرن تصاویر‌ آینده عمدتا متاثر از فرهنگ کنفسیوسی و دوران طلایی چین باستان است. در حالی که در دوران مدرن، پنج تصویر شاخص از آینده برای کره جنوبی وجود دارد: ۱- تبدیل شدن به یک کشور پیشرفته و توسعه یافته؛ ۲- مباحث آخرالزمانی؛ ۳- یکپارچگی و انسجام ملی؛ ۴- جامعه­ پیشرفته­ اطلاعاتی؛ ۵- چشم انداز فمینیستی.

مورگان در مقاله­ اخیر خود که در نشریه فیوچرز به چاپ رسیده است، به دیالکتیک بین تصاویر آینده و ایده­ پیشرفت می­پردازد. مورگان در این مقاله نظرات پولاک، مانهایم و پوپر را مورد مداقه قرار می دهد و ضمن بیان تاریخچه و پیشینه­ این نظریات، نقاط ضعف آنها را برمی شمارد و در نهایت یک تصویر نو برای دوران جدید ارائه می­دهد. این تصویر، «توسعه پایدار جهانی» نام گرفته است. از نظر مورگان، این تصویر با شرایط و ویژگی­های دنیای جدید همخوانی دارد .(مورگان، ۲۰۱۵)

کابلی و تاپیو (2017) به بررسی عناصر سازنده­ تصاویر آینده در ذهن گروهی از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در فنلاند پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که جوانان تمایل دارند آینده را در چارچوب وضعیت زمان حال تحلیل کنند.

روششناسی پژوهش

از منظر هدف، پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی است و از آنجایی که در حوزه‌ علوم اجتماعی انجام   می­شود، باید روشی متناسب با این حوزه اتخاذ کرد. آنچه متناسب با طرح مسئله این تحقیق است، روش کیفی می باشد. موضوع پژوهش کیفی می‌تواند زندگی اشخاص، تجربه­های زندگی، رفتارها، هیجان­ها، احساس­ها و نیز کارهای سازمانی، جنبش­های اجتماعی، پدیده­های اجتماعی و تعاملات میان ملت­ها باشد. (استراوس و کربین[19]، 1394)

روش اصلی تجزیه و تحلیل در تحقیق حاضر، روش تحلیل لایه­ای علّی[20] است. تحلیل لایه­ای علی یک روش و نظریه­ تحقیقاتی جدید است که به دنبال ترکیب و یکپارچه­سازی دیدگاه­های تجربی، تعبیری، انتقادی و یادگیری حین عمل است. کاربرد آن به‌عنوان یک روش به معنای پیش­بینی[21] آینده نیست، بلکه به معنای ایجاد فضاهای متحول­ساز برای خلق آینده­های بدیل[22] است و احتمالاً در توسعه یک سیاست مؤثرتر، عمیق­تر، جامع­تر و بلندمدت­تر مفید است. تحلیل لایه­ای علی شامل چهار سطح است: لیتانی[23]، علل اجتماعی، گفتمان/ جهان­بینی و اسطوره/ استعاره.

سطح نخست یعنی لیتانی، دیدگاه بدون پرسش و معمول واقعیت است. سطح دوم، سطح علت­های اجتماعی و دورنمای نظام­مند است. داد­ها و اطلاعات لیتانی در سطح دوم شرح داده می شوند و مورد پرسش قرار می­گیرند. سطح سوم، گفتمان یا جهان­بینی است. در این سطح فرض­های عمیق­تر، استدلالات، جهان­بینی و ایدئولوژی مشخص می­شوند. در این سطح می­توان به اکتشاف این امر پرداخت که چگونه ذینفعان مختلف، لیتانی و نظام را می­سازند. سطح چهارم، سطح اسطوره و استعاره­هاست که ابعاد احساسی ناخودآگاه را بیان می­دارد. چالش فراروی تحلیل لایه­ای علی، پژوهش و حرکت در این لایه­های تحلیل و در نتیجه در برگرفتن شیوه­های مختلف دانستن است. انجام این کار منجر به خلق آینده­های بدیل معتبر می­شود. روش تحلیل لایه­ای علی با طرح پرسش از آینده آغاز می شود و با همین پرسش خاتمه می­یابد. (عنایت‌الله، ۲۰۰۷)

 

نمودر ۱: چارچوب تحلیل لایه­ای علی (عنایت‌الله، ۲۰۰۷)

گفتنی است که تحلیل لایه­ای علی در اینجا یک چارچوب کلی برای نظم دادن به روند مطالعه و در نهایت عمق بخشیدن به فرایند تحلیل داده­های خام است، اما مرحله نخستِ تحلیل داده­های خام، با استفاده از روش تحلیل مضمون (تحلیل تم)[24] صورت گرفت. استفاده از مطالعات کیفی به ‌ویژه روش تحلیل تم، زمانی ضرورت پیدا می‌کند که اطلاعات اندکی در مورد پدیده مورد مطالعه وجود داشته باشد و یا  در مطالعات و تحقیقات انجام ‌شده پیرامون موضوع مورد نظر، فقدان یک چارچوب نظری که به صورتی جامع به تبیین موضوع بپردازد، مشهود باشد. علی‌رغم مطالعات و تحقیقات قابل قبول در حوزه تصاویر آینده، پژوهش­های اندک و پراکنده‌ای در مورد عوامل شکل دهنده به تصاویر انجام‌ شده است. لذا نبود یک چارچوب نظری جامع، محققان پژوهش حاضر را بر آن داشت تا یک چارچوب نظری متناسب با فرهنگ ایران را توسعه دهند. همچنین، ابزار جمع‌آوری داده در این پژوهش مصاحبه است. با توجه به نوین بودن تحقیقات درباره تصاویر آینده در ایران، تصمیم گرفته شد که در این تحقیق از مصاحبه­های نیمه ساختار یافته با تأکید بر رویکرد اکتشافی استفاده شود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی بودند که با آنها مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. در نهایت پس از هفده مصاحبه، جمع آوری داده­ها به مرحله­ اشباع نظری رسید. مصاحبه شامل سوالاتی درباره­ ترس­های آینده، دغدغه­های فرزندآوری و آموزش به آنها، سبک زندگی، شغل و درآمد، آرزوها، توانایی تاثیرگذاری بر آینده، آرمان­شهرگرایی و انتظار بهترین و بدترین اتفاق در آینده می­شد.

یافته­های پژوهش

در جدول 1 نتایج حاصل از انجام تحلیل تم آمده است. هر کدام از مصاحبه­ها چندین بار مطالعه و کدهای اولیه از آن‌ها استخراج گردید. گاهی برای انتقال بهتر موضوع، کدهای اولیه به‌صورت استعاری بیان شده­اند. در نهایت 30 تم فرعیِ شناسایی شده در قالب ۷ تم اصلی باز آرایی شدند.

جدول ۱: مضامین اصلی و فرعی حاصل از تحلیل مصاحبه­ها

ردیف

دورنمایه (تم اصلی)

طبقات (تم فرعی)

۱

آثار تاریخی به جای مانده از گذشته[25]

گذشته راه آینده است

همینی که هست

مثل مادرم برای فرزندم

پایبند به خانواده

اصولی پایدار با جزئیاتی متفاوت

۲

در راهی که دیگران قدم گذاشتند

تحصیل و باز هم تحصیل

کارخانه یا دانشگاه

مهاجرت

۳

وزن زمان حال

عصر اسطوره­های ورزشی

نگرانی در مورد محیط زیست

قدرت در سیاست

زنان روی نیمکت جلو

اقتصاد راه خود را می‌رود

اقتصاددانان همه چیز دان

همه نگرانند

4

حسرت­ها، عجزها و نداشته‌ها

آرامش، سلسله‌ای از روزهای خوش

جامعه­ هپی

وطنم؛ پاره­ تنم

معمولی­های قهرمان

ترس­ها = از دست دادن­ها

من مهم هستم، نه دیگران

فصل آخر کمی تأمل

۵

سایه­ جامعه

همه برابرند، جامعه برابرتر

تشکیل خانواده

6

حدس­هایی درباره­ آینده

احساس فناوری

مفهوم علم و دانشگاه

لا اکراه فی اعتقادات

خانواده نه خوابگاه

آینده ساختنی است

7

فهم آینده

نزدیک نه، ولی خیلی دور

نتایج نهایی حاصل از تحلیل مضمون در شکل ۱ امده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل۱: تم­های اصلی سازنده­ تصاویر جوانان از آینده

اولین تم اصلی «آثار تاریخی به جای مانده از گذشته» نام گرفت. این تم از پنج تم فرعی ساخته شده است که عمده­ترین آنها تم فرعیِ «گذشته راه آینده است» می­باشد. همان طور که ملاحظه می­شود تمامی تم­های فرعیِ سازنده­ این تم، تصاویر آینده را به گونه­ای به گذشته پیوند می­دهند. به عبارت دیگر، این تم مشخص کننده­ نقش گذشته در ساخت تصاویر آینده است. دومین تم اصلی، «در راهی که دیگران قدم گذاشتند» نام گرفت. این تم از سه تم فرعی با نام­های «تحصیل و باز هم تحصیل»، «کارخانه یا دانشگاه» و «مهاجرت» تشکیل شده است. وجه تشابه تم­های فرعی در اینجا سهم همسالان است. در واقع، ادامه­ تحصیل، مهاجرت و کار در کارخانه یا دانشگاه، بیشتر از آن که یک نیاز درونی یا یک فشار بیرونی بر فرد باشند، جنبه تقلید و عقب نماندن از قافله را دارند. سومین تم اصلی، «وزن زمان حال» نام گرفت. هفت تم فرعیِ تشکیل دهنده­ این تم همگی به نوعی تصاویر آینده را به مسائل جاری در زمان حال ارجاع می­دهند. چهارمین تم اصلی، «حسرت­ها، عجزها و نداشته­ها» نام گرفت. این تم اصلی از هفت تم فرعی ساخته شده است. ماهیت این تم بیشتر مربوط به شخصت افراد است. به عبارت دیگر، تفسیر این تم و تم­های فرعی سازنده­ آن بیشتر مربوط به حوزه روانشناسی است. حسرت رسیدن به روز­های خوش و آرام، حسرت و ناتوانی در رسیدن به یک جامعه­ شاد، ترس از دست دادن عزیزان در حالی که نمی­توان برای آنها کاری کرد و موارد دیگر، از این دست هستند. در این تم، تصاویر آینده بیشتر از آن که جولانگاه رسیدن به چیزهای نو و بدیع باشد، محلی برای جبران نداشته­ها و جلوگیری از وقوع حوادث بد هستند.

پنجمین تم اصلی، «سایه­ جامعه» نام گرفت. این تم اصلی از دو تم فرعی «همه برابرند، جامعه برابرتر» و «تشکیل خانواده» ساخته شده است. این تم نشان دهنده­ نقش جامعه در ساخت تصاویر آینده است. ششمین تم اصلی، «حدس­هایی درباره­ آینده» نام گرفت. بر خلاف تم­های اصلی که تاکنون بررسی شد، این تم به عنوان یکی از تم­های سازنده­ تصاویر آینده، خود حامل مسائلی درباره­ آینده است. به عبارت دیگر، در اینجا گزاره­هایی داریم که مربوط به درگیری فکری مصاحبه­شوندگان با آن چیزهایی بودند که در آینده اتفاق  می­افتد و نه در گذشته و حال. با این وجود این، تم حاضر نیز در حد پیش بینی­ها و پیش گویی­ها باقی ماند و به سمت آنچه واقعا مطلوبِ تصویرسازی از آینده است، پیش نرفت. در واقع، این تم نشان دهنده­ درگیری ذهنی جوانان با سوال «چه خواهد شد؟» و «چگونه می­شود؟» است و با سوال «بهتر است چه بشود؟» یا گزاره­ «می­خواهم کاری کنم که این یا آن بشود» که وجه کنشگری افراد را می­سازند، ارتباطی ندارد.

هفتمین و آخرین تم اصلی، «فهم آینده» نام گرفت. این تم تنها از یک تم فرعی یعنی «نزدیک نه، ولی خیلی دور» تشکیل شد. مهمترین مسئله­ای که این تم در بر می­گیرد، اشاره به این نکته است که آینده از منظر مصاحبه شوندگان آن چیزی بود که در فاصله­ زمانیِ بسیار دوری از آنها قرار داشت. شناخت آنها از این آینده به مدد داستان­های علمی تخیلی و چُنین چیزهایی شکل می­گرفت و آنها در ساخت آن هیچ نقشی نداشتند و حتی نگرانی از بابت آن هم حس نمی­کردند.

روش تحلیل تم در حداقل خود، داده­ها را سازمان‌دهی و در قالب جزئیات توصیف می‌کند. بر این اساس با توجه به متن مصاحبه­ها، تلاش شد تا اطلاعات بر اساس موضوع، در دسته­های معنادار طبقه‌بندی و برچسب زنی شوند. اگر این کار به‌درستی انجام شود، تحلیل تم می­تواند صدها جمله­ بیان شده در مصاحبه را به چند تم – که مسائل و نگرش­های پاسخ دهندگان را خلاصه می‌کند – کاهش دهد. بدین ترتیب، با توجه به محتوای ظاهری، مباحث مطرح شده در دسته­های مفهومی – که عملاً نشان دهنده یک مفهوم مستقل هستند – کدگذاری شدند. اما یکی از نوآوری­های پژوهش حاضر، استفاده­ متوالی از دو روش تحلیل تم و تحلیل لایه­ای علی است. این ساختار مرکب، به پژوهشگران کمک می­کند تا در مرحله­ اول داده­ها را منظم، ساختار بخشی شده و دسته بندی کنند و در مرحله­ بعد، بر روی این داده­های منظم شده که اکنون حکم اطلاعات پر ارزشی را پیدا کرده­اند، تحلیل­های عمیق­تری انجام دهند. خروجی­های مرحله­ تحلیل لایه­ای علی، قطعا با ارزش­تر از اطلاعات خواهند بود و به نوعی می توان آن­ها را دانش و یا خِرد و بینش[26] دانست؛ دانشی که از تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده و خود منجر به سطوحی از خرد و بینش می­شود.

در ادامه، در هر لایه، به تحلیل داده­های تحقیق پرداخته شده است.

تحلیل در لایه­ اول (لیتانی)

گفته شد که لایه­ اول در تحلیل لایه­ای علی مربوط به آن چیزهایی است که بدون پرسش جدی در باره موضوع مورد نظر، از دید همگان در دسترس است. در واق،ع این لایه ناظر بر عینی­ترین و آشکارترین سطح تحلیل است. اما یک نکته جدی در طرح مسئله­ پژوهش حاضر آن است که این تحقیق بر روی تصاویر آینده انجام می‌گیرد. تصاویر آینده از باورها، آرزوها، عقاید و فرضیه‌هایی درباره­ آنچه آینده خواهد بود، تشکیل شده­اند و در قالب امید، ترس و انتظارات بروز می‌کنند و بر تصمیم‌گیری، انتخاب، رفتار و کنش ما تأثیر می‌گذارند. بدین‌جهت در سطح لیتانی یک پرسش اساسی آن است که عینی­ترین وجوه باورها، آرزوها و عقاید مربوط به آینده کدام اند؟ برای پاسخ به این سؤال، به بررسی تکرار شونده­ترین تصاویر پرداخته شد[27]. در سطح لیتانی تکرار شونده­ترین تصاویر می­آیند. پس از بررسی دوباره متن مصاحبه­ها و مرور چندین باره­ آن‌ها موارد جدول زیر به‌عنوان پارامترهای سطح لیتانی استخراج گردیدند.

جدول ۲: تحلیل تصاویر در سطح لیتانی

ردیف

مؤلفه

برخی ابعاد مؤلفه

۱

خودمحوری

حلقه­ کوچک خانواده[28]، آرمان خانه، آرزوهای شخصی، موفقیت‌های شخصی و ترس از دست دادن عزیزان

۲

مادی‌گرایی

موفقیت اقتصادی و استقلال مالی

3

دنباله‌روی از جامعه

تحصیل، مهاجرت، تشکیل خانواده، پذیرفتن نقش پدر و یا مادر و نگرانی­های همه‌گیر[29]

۴

رودخانه­ جاری[30]

فشار گذشته، برنامه­های جاری و نیازهای ارضا نشده

 

همان­طور که در جدول 2 نشان داده شده است، در سطح لیتانی، چهار مولفه ظاهر شده­اند. این مولفه­ها نتیجه مطالعه­ چندباره­ تم­های اصلی و فرعیِ استخراج شده در مرحله تحلیل تم هستند. گفتنی است در هر چهار لایه، گاهی برای فهم بیشتر یک مولفه آن را در قالب یک استعاره شناختی بیان کرده­ایم. برای مثال، مولفه­ «رودخانه­ جاری» اذعان جوانان به ناتوانی در تغییر مسیر زندگیشان است که مسیری از پیش تعیین شده به وسیله­ فشار گذشته، برنامه­های جاری و نیازهای ارضا نشده است.

تحلیل در لایه­ دوم (علل اجتماعی)

در این لایه به این پرسش­های اصلی پرداخته می‌شود که تصاویر رایجی که در سطح لیتانی ساخته شده­اند، چه علل اجتماعی دارند؟ و چه کسی باعث ایجاد این تصاویر می‌شود؟ پس از بررسی داده­های تحقیق و نیز با چاشنیِ مطالعات کتابخانه­ای، پارامترهای این لایه در جدول 3 خلاصه شده­اند.

جدول 3: تحلیل تصاویر در سطح علل اجتماعی

ردیف

مؤلفه

برخی ابعاد مؤلفه

۱

رانده‌شدگان[31]

شانس کم برای تعامل با دیگران (ساختار)، انتظار نقش­های کم (ساختار) و تصاویر مثبت شخصی و تصاویر منفیِ جمعی (عامل انسانی)

۲

شکاف طبقاتی

آرامش پولی[32] (عامل انسانی)، لذت مصرف (عامل انسانی)، ترویج روحیه مادی‌گرایی (ساختار)، اقتصاد دولتی (ساختار) و رانت دولتی (ساختار)

3

آش خاله[33]

هزینه­ تفاوت[34] (ساختار)، خواست حلقه­ کوچک (ساختار)، ناشکیبایی­ها[35] (عامل انسانی)، جایگاه تاریخ در فرهنگ ایرانی (ساختار)، الگوهای گذشته در کنار فقدان الگوهایی برای آینده (ساختار)، هویت موروثی و هویت نقش­ها در کنار فقدان هویت مقصد (ساختار)، فشار همسالان (ساختار)، فشار خانواده (ساختار) و عدم استقلال (عامل انسانی)

4

جامعه­ کلنگی[36]

عدم انباشت درازمدت تغییرات (ساختار)، ناتوانی در برنامه‌ریزی بلندمدت (عامل انسانی) و عدم آموزش آینده‌نگری در سطح خرد در جامعه (ساختار)

 

همان طور که در جدول 3 نشان داده شده است، در سطح علل اجتماعی نیز چهار مولفه شناسایی شدند. این مولفه­ها به ترتیب بیان کننده­ علت­های اجتماعیِ مربوط به هر کدام از مولفه­های سطح لیتانی هستند. برای مثال، اگر در سطح لیتانی به مولفه­ «خودمحوری» برخورد می­کنیم در سطح علل اجتماعی مولفه­ «رانده شدگان» سازنده­ آن خواهد بود. اما برای جواب به این سوال که در این سطح چه کسی باعث ایجاد این مولفه می­شود، ابعاد شناسایی شده­ هر مولفه در دو طبقه، دسته بندی شدند. سطح عاملیت و سطح ساختار[37]این نکته نشان می­دهد که هر علت در سطح اجتماعی می­تواند از ساختار و یا عاملی انسانی نشات بگیرد. در ادامه هر کدام از چهار مولفه و ابعاد سازنده­ آنها شرح داده شده­اند.

مولفه­ رانده شدگان، بیان کننده­ علل اجتماعی خودمحوری در بین جوانان است. خودمحوری می تواند منشا فردی داشته باشد. برای مثال، تصاویر مثبت فردی و تصاویر منفی از جامعه، فرد را به سمت تقویت تصاویر مثبت سوق می­دهد؛ بدین معنی که فرد با کوشش در راه هدف­های شخصیِ خود و دوری از کوشش در راه هدف­های جمعی به خودمحوری می­رسد. در اینجا این علت از عاملیت خود فرد منشأ می­گیرد، اما خود محوری می­تواند ناشی از ساختار نیز باشد. بدین ترتیب که ساختار یعنی همان جامعه در مفهوم کلی خود، که شامل دولت و نهادهای سازنده­ی آن نیز می­شود، خواسته یا ناخواسته از فرد برای ایفای نقش­های اجتماعی انتظاری ندارند و شانس کمی را برای فرد در جهت تعامل با دیگران ایجاد می­کنند. این مسئله را می­توان در مدرسه یا دانشگاه در نظر گرفت. تعداد کم انجمن­های دانش آموزی و دانش­جویی در مقابل تعداد بسیار زیاد کلاس­های کنکور که موفقیت شخصی را ترویج می کنند، یکی از این موارد است. متاسفانه حتی بسیاری از تشکل­های دانش آموزی و دانشجویی در مدرسه یا دانشگاه نیز عمده فعالیت­شان برگزاری چنین کلاس­هایی است. در سطح جامعه نیز تعداد کم سازمان­های مردم نهاد و مشارکت پایین مردم در امور اجتماعی، نمونه­هایی از این علت­های نشات گرفته از ساختار هستند که خودمحوری را باعث می شوند.

مولفه­ دوم در سطح علل اجتماعی، «شکاف طبقاتی» است که منجر به بروز مولفه­ «مادی گرایی» در سطح لیتانی می­گردد. در این سطح نیز هم عاملیت و هم ساختار نقش دارند. آرامشی که در سایه پول ایجاد می­شود و لذتی که از مصرف گرایی حاصل می­گردد، ابعادی هستند که از عاملیت فردی بروز می­کنند و ترویج فرهنگ مادی گرایی، اقتصاد دولتی و به تبع آن رانت دولتی، پارامترهای ساختاری هستند که به مادی گرایی در بین جوانان دامن می­زنند. 

مولفه­ بعدی «آش خاله» مولفه­ای است استعاری که مجموع علل اجتماعی که منجر به بروز مولفه­ «دنباله روی از جامعه» در سطح لیتانی می­شوند را در خود جای داده است. اولین بُعد مشخص از این مولفه، هزینه­ تفاوت است. این بعد ساختاری از آنجا ناشی می­شود که دنباله روی نکردن از گروه در سطح خرد و جامعه در سطح کلان، باعث می­ شود که این ساختارها هزینه­هایی را به شما تحمیل کنند که اکثریت مردم از زیر پذیرفتن این هزینه­ها شانه خالی کرده و لذا دنباله روی را بر قدم گذاشتن در راه­های جدید و ناشناخته ترجیح می­دهند. همچنین خواست حلقه­ کوچک اطرافیان اعم از خانواده و دوستان نزدیک، یک عامل ساختاری دیگر است که منجر به بروز تقلید و دنباله روی می­شود. فشار همسالان و خانواده نیز جوانان را وادار به دنباله روی می­کند.

در یک جامعه­ ناسالم، سالم زیستن هزینه بر است. لذا ساختار و نهادهای آن شما را وادار به همرنگ شدن می­کنند. دو عامل ساختاری دیگر نیز در سطح علل اجتماعی بر دنباله­روی تاثیرگذارند. اولین مورد جایگاهی است که تاریخ در ذهن و زندگی جامعه­ ایرانی دارد که تاریخ را به عاملی مهم در مشخص کردن مسیر پیش رو تبدیل می­کند و دوم فقدان الگوهایی برای زیست در آینده. برای مثال، ما الگوهای زیادی از گذشتگان داریم که می­توانیم به آنها تبدیل شویم. این الگوها معمولا مردانی هستند در هیبت دانشمندان، عالمان دینی و وطن پرستان بزرگ که منشا خیر و برکت بوده­اند، اما الگوها یا قهرمانانی که جایی در آینده زیست      می­ کنند و جوانان بخواهند به آنها تبدیل شوند، در فرهنگ ما وجود ندارند. برای مثال، آیا در میان فیلم­های ایرانی، فیلمی وجود دارد که قهرمان آن یک ایرانی باشد که در سال ۱۴۲۰ هجری - شمسی به دنبال نجات جهان از یک فاجعه باشد؟ جواب این سوال تا آنجا که محقق بررسی کرده، خیر است.

مولفه­ ساختاری دیگر، یک بحث جدی در هویت اجتماعی است. بحث اصلی در این است که هویت می­تواند علاوه بر مولفه­های تاریخی، مولفه­های مربوط به تصاویر مشترک را نیز شامل شود. چه چیزی از یک آینده اتفاق نیفتاده ممکن است بین افراد یک جامعه مشترک باشد؟ اگر بتوانیم پاسخی منطقی برای این سوال بیابیم، به اعتبار «مشترک» بودن، می­توان از آن به منزله مولفه­ای هویت ساز در سطح جمعی نام برد. تصاویر آینده، آن وجوهی از آینده را بازنمایی می­کنند که می­توانند به صورت مشترک تعریف شوند. این تصاویر می­توانند با یکدیگر بر سر «تصاحب آینده» رقابت کنند و تا حد زیادی، بین باورمندان به خود (تصاویر مذکور) انسجام و چسبندگی ایجاد کنند. برای مثال، در سطح سازمانی، تصاویر آینده از سازمان که معمولا از طرف مدیران تعیین می­شوند و به کارکنان در کل سازمان القا می گردند، در صورت پذیرش  می­توانند به عنوان نیروی پیش­ران سازمان عمل کنند. این تصاویر باعث می­شوند تا همه کارکنان از قومیت­ها، ملیت­ها، مذاهب و نژادهای گوناگون به منظور رسیدن به یک هدف مشترک که تصویری از آن برای آنها ساخته شده است، حرکت کنند. این مسئله در سطح ملی، در تصاویر آرمان شهری و برنامه­های چشم انداز متجلی می­گردد.

رویای فردی، چیزی جز خیال نیست، اما آن هنگام که رویا جمعی می­شود، دیگر به واقعیت بدل خواهد شد. اتوپیا یا آرمان شهر که در واقع نوعی واکنش به وضع موجود است، بر مبنای فلسفه­ «زمانی بهتر از زمان کنونی» استوار است که بر تصور آینده­های دلخواه متمرکز است. بر این مبنا می­توان تعریفی از هویت ارائه نمود که بر مبنای تصاویر مشترک جمعی از آینده شکل می­گیرد. این پژوهش، این هویت را «هویت مقصد» می­نامد؛ هویتی که وجه مشترک افراد واجد آن، یک تصویر مشترک از آینده است. بنابر نظر خبرگان، هویت مقصد به دو دلیل می­تواند در فرایند مدیریت جامعه، ملت سازی و رهبری جامعه بهتر از گونه­های دیگرِ هویت عمل کند: اول به دلیل سازگاری بیشتر با تغییرات سریع در جوامع امروزی و دوم به علت امکان مشارکت دادن جامعه بخصوص جوانان در ساخت آن. هویت مقصد بر خلاف هویت­های موروثی و هویت حاصل از نقش­ها، «آش خاله» نیست، بلکه «آشی» است که با مشارکت آگاهانه­ همه­ اقشار جامعه ساخته شده است.

در نهایت مولفه­ «آش خاله»، دو بعد مربوط به عامل انسانی را نیز شامل می شود: اولین بعد، «ناشکیبایی­ها» نام گرفته است و مربوط به روحیات ماست که معمولا به دنبال کارهای زودبازده هستیم و صبر و شکیبایی لازم برای به انجام رسانیدن کارهای متفاوت را نداریم؛ دومین مولفه، «عدم استقلال جوانان» است. در نگاه اول شاید این عدم استقلال به ساختار برگردد، اما نمی­توان به صورت کامل عنصر اختیار را از عامل انسانی گرفت و تمامی فشار را متوجه ساختار کرد. به هر حال مستقل بودن برای بسیاری از جوانان طاقت فرساست و لذا برای نزدیک ماندن در کنار حلقه­ کوچک خود، استقلال را فدا می­کنند.

آخرین مولفه در سطح علل اجتماعی، «جامعه­ کلنگی» است که باعث بروز مولفه­ «رودخانه­ی جاری» در سطح لیتانی می­گردد. عدم آموزش آینده نگری در سطوح مختلف جامعه مانند مدارس، دانشگاه­ها و در بین اعضای مجموعه­های مختلف نهادها و نیز عدم انباشت درازمدت تغییرات، ابعاد ساختاریِ این مولفه هستند. ساختارهای جامعه­ کنونی قادر به نگه داشت تغییرات در جامعه نیستند و لذا جامعه مدام در حال نگاه کردن به پشت سر و مرور مسیرهای رفته است. هیچ نگاه کلانی در سطح جامعه به آینده نیست و مدام در حال تفسیر گذشته و انکار یا قبول آن هستیم. بدین ترتیب، عامل انسانی قادر به رویاپردازی برای بلندمدت نیست، چون اولا، ساختار او را برای این کار آموزش نداده است؛ ثانیا، برنامه­ریزی بلند مدت به دلیل عدم انباشت درازمدت تغییرات کاری بیهوده جلو می­کند.

تحلیل در لایه­ سوم (گفتمان/ جهان‌بینی/ ایدئولوژی)

«دیدن دنیای پیرامون با چشم­های دیگر بسیار دشوار است و حتی ناممکن، زیرا ما به معنای واقعی کلمه محصول فرهنگ­هایمان هستیم.» (بارسلونا، 1390)

در این لایه به طرح این پرسش می­پردازیم که کدام جهان‌بینی، کدام ایدئولوژی و کدام گفتمانِ غالب در جامعه­ کنونی جاری و ساری­اند که باعث می‌شوند چُنان مسائل اجتماعی سر برآورند و در جهت آن‌ها به آن‌چنان تصاویر غالبی در سطح لیتانی برسیم. نتایج تحلیل در لایه­ سوم در جدول 4 آمده است.

 

جدول 4: تحلیل تصاویر در سطح گفتمان، جهان‌بینی و ایدئولوژی

ردیف

مؤلفه

برخی ابعاد مؤلفه

۱

شکاف دولت- ملت/ فرد-جامعه

حکومت همه‌چیزدان، ولایت تمام عیار حاکمان بر مردمان

۲

عاقبت به خیران[38]

اسلام سرمایه‌داری، الگوهای توسعه­ی مبتنی بر نظام سرمایه­داری

3

چشمان باز کاملاً بسته[39]

ایدئولوژی به‌عنوان چسب اجتماعی، عُرف، حرکت گله­ای، الگوهایی در گذشته، سلبریتی­ها[40]، پاسداشت و پرستش گذشته

4

آینده بدون­های چسبان[41]

عدم فرایندگرایی، جهان‌بینی خیامی[42]

 

در ادامه به مولفه­های استخراج شده در سطح سومِ CLA پراخته شده است.

اولین مولفه «شکاف دولت - ملت/ فرد - جامعه» نام گرفته است. این مولفه در سطح اجتماعی باعث رانده شدگی و در سطح لیتانی موجب بروز خودمحوری می­شود. حکومت­هایی که خود را تافته­ای جدا بافته از مردم می­پندارند و مردمی که جامعه را چیزی جدای از خود می­دانند، دو شکاف عمده هستند که فردیت را گسترش می دهند، خواسته­های فردی را بر خواسته­های جمعی برتری می بخشند و نفع شخصی را در جایگاهی بالاتر از نفع جمعی قرار می دهند.

دومین مولفه­ یعنی «عاقبت به خیران» نماینده گفتمان­ها و جهان بینی­هایی است که منجر به شکاف طبقاتی در سطح علل اجتماعی و مادی گرایی در سطح لیتانی می­شوند. مهمترین رکن این مولفه، گفتمان غالبِ نظام سرمایه داری در برنامه­های توسعه­ کشور است که تمامی برنامه ریزی­های اقتصادی در سطح کلان و خرد در چارچوب این گفتمان یا جهان بینی انجام می­شود.

سومین مولفه یعنی «چشم­های باز کاملا بسته» منجر به دنباله رویِ فرد از جامعه و بروز حرکت­های توده­ای می­شود. جهان بینی غالب در این سطح مروج حرکت توده­ای، دنباله روی از دیگران و تقلید از سلبریتی­ها است. در این گفتمان هیچ آینده بدیلی در ذهن جامعه شکل نمی­گیرد و ایدئولوژی غالب در جامه، عُرف، الگوهای گذشته و حرکت توده­ای را به جامعه تحمیل می­کند.

چهارمین مولفه در سطح جهان بینی و گفتمان «آینده بدون های چسبان» نام گرفته است که سازنده­ مولفه «جامعه­ کلنگی» در سطح علل اجتماعی و «رودخانه­ جاری» در سطح لیتانی است. این دیدگاه از دل جهان بینی تقدیرگرایانه بروز یافته که در آن، آینده همانی است که در گذشته برایمان معین شده است و از آن گریزی نیست. لذا فرو رفتن در روزمرگی، کنار نهادن خردگرایی و به خواب زدن خود، آن مسائلی هستند که از دل جهان بینی تقدیرگرایی یا جهان بینیِ خیامی بروز می­کند.

تحلیل در لایه­ چهارم (اسطوره / استعاره)

جدول 5: تحلیل تصاویر در سطح اسطوره/استعاره

ردیف

مؤلفه

برخی ابعاد مؤلفه

۱

فقط خودم[43]

استعاره­ این زندگیهِ منه[44]، کهن الگوی شهریاری (چه فرمان یزدان چه فرمان شاه)

۲

ثروت‌اندوزی

استعاره­ پایین شهر- بالای شهر، استعاره­ آقازاده­های لاکچری

3

فرومون[45]

کهن الگوی نقاب[46] (خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو)، استعاره­ کلونی، پاسداشت جامعه در تقلید و نبود کهن الگوی قهرمان

4

آینده همین امروز است

استعاره­ گذشته چراغ راه آینده است، استعاره­ زندگی درک همین اکنون است، استعاره­ بی خیالی طی کن

 

آخرین لایه در تحلیل لایه­ای علی، سطح استعاره­ها و اسطوره­هاست که به عنوان عمیق­ترین و پیچیده­ترین سطح، جایگاه بیان احساسات است. البته همه­ مسئله در این سطح با بیان اینکه این لایه جایگاه احساسات است، حل نخواهد شد. پیچیدگی این لایه از چند منظر قابل تامل است. اول آنکه احساسات وقتی به صورت جمعی مدنظر قرار گیرند، پای محقق را به حوزه­ روانکاوی اجتماعی و بررسی ناخودآگاه جمعی باز می­کند که حوزه­ای پیچیده و بحث برانگیز است و دوم آنکه هر دو واژه­ «اسطوره» و «استعاره» خود پیچیده و چند بعدی هستند. بازه­ تعریف اسطوره از یک خیال واهی تا نوعی گفتار و بازه­ تعریف استعاره از یک آرایه­ ادبی تا تواناییِ شناختیِ منحصر به فرد ذهن انسان، گسترده­اند. هیچ کدام از این تعاریف اشتباه نیستند، بلکه در سنت­های پژوهشیِ مختلف کاربرد خود را دارند. برای مثال در بین اهل هنر، اسطوره بیش­تر از آنکه جنبه­هایی از واقعیت را داشته باشد، حامل معنا و مفهومی برابر با وهم، خیال، قدرت ماوراء الطبیعه و این قبیل چیزهاست که در پس پشت خود معنایی را می­رساند یا نمی­رساند. اما در اسطوره شناسی رولان بارت[47]، اسطوره نوعی گفتار است و لذا هر چیزی می تواند اسطوره باشد به شرط آنکه گفتمانی را انتقال دهد. بنابراین موضوعات اسطوره­ای را نمی­توان بر مبنای جوهر آن­ها از یکدیگر تمیز داد[48]. در این پژوهش از تعریف رولان بارت از اسطوره استفاده شده است.

مفهوم اول در این لایه «فقط خودم» نام گذاری است که شامل استعاره­ «زندگیه منه» و کهن الگوی شهریاری می­شود. استعاره­ «زندگیه منه» ناظر بر متلعق دانستن زندگی به فرد است که این مالکیت تمام عیار به او اجازه می­دهد که هر جور که خواست زندگی را بگذراند. در اینجا زندگی به یک وسیله­ مفهوم زمان توصیف می شود که وجوه گذراندن را شامل می­شود و کنترل بر این گذراندن در دست شخص است. از سوی دیگر، نظام فکری سیاسی ایرانی با گرفتار شدن در قالب اندیشه­ اساطیریِ «شهریاری» و در نتیجه گرفتار شدن در چارچوب نظام حکومتی خاصی، در طول تاریخ به حرکت خود ادامه داده است. شخصیت­های حکومتی در ایران با خصوصیات و ویژگی­های مختلف و گاه شاید متضاد، برای مردم به یک نحو حامل عناصر خودکامگی بوده­اند، زیرا کهن الگوی نظامی سیاسی و پادشاهی تعیین کننده­ی آن بوده نه ویژگی­های افراد و مهره­های حکومتی هیچ گاه خارج از آن، قدرت حرکت را نخواهند داشت. به این ترتیب جایگاه تاریخی شـهریاری با رعایت شرایـط زمانی خاص هـر دوره، تـفاوتی با الـگوی اسطوره­ای خود نشان نـمی­ دهد و شکوه نیک­خواهی و حمایت خداگونه­ نخستین شهریار از مردم زمانه­ خویش به تدریج جای خود را به سلطه­ همه جانبه و اقتداری مستبدانه می­دهد.

مولفه­ دوم «ثروت اندوزی» نام گرفت. در این مولفه نیز دو استعاره­ «پایین شهر و بالای شهر» و «آقازاده­های لاکچری» مشهود هستند. بیان شکاف طبقاتی در استعاره بالا و پایین شهر و بیان جایگاه مرفهین در استعاره­ آقا زاده نشان می­دهند که چگونه در سطح چهارم، استعاره­ها و اسطوره­ها به ثروت اندوزی مشروعیت و مقبولیت می­بخشند و آن را توجیه می­کنند.

مولفه­ سوم، «فرمون» شامل کهن الگوی نقاب است که در آن انسان برای ایجاد همرنگی، شخصیت واقعی خود را در زیر نقاب پنهان می­کند. از سوی دیگر، در این لایه فقدان وجود کهن الگوی قهرمان هویداست. قهرمانی که از جامعه و روندهای موجود در آن جدا شده، راه دیگری در پیش بگیرد و سرانجام با بازگشت به دامان جامعه، برای خود و جامعه­اش منشأ خیر و برکت شود. در این لایه از استعاره­ «کلونی» نیز نام برده می­شود. این استعاره، معرف زندگی توده­ای و گله­وار مردم در جامعه است که چه راه خیر و چه راه شر، در هر صورتی دنباله روی دیگران هستند و تقلیدشان آنها را بر باد خواهد داد[49]. آخرین مولفه در لایه­ استعاره­ها و اسطوره­ها، «آینده همین امروز است» نام گذاری شده و شامل استعاره­های «گذشته چراغ راه آینده است»، «زندگی درک همین امروز است» و «بی خیالی طی کردن» است که مسیر زمانی را بر مسیر مکانی نگاشت می­کنند و با نام بردن از کلمه «راه» به جای اشاره به «راه­ها»، نظام استعاری را می­سازند که در لایه­     جهان­بینی­ها مولفه­ «آینده بدون های چسبان» را نتیجه می­دهد. 

بحث و نتیجه گیری

پژوهش حاضر در تلاش برای شناخت مولفه­های شکل دهنده به تصاویر‌ آینده در ذهن جوانان کشور بود. تلاشی که نشان داد اگر جواب مصاحبه شونده­ها همچون تکه­های پازل در کنار یکدیگر قرار گیرند، یک نتیجه جالب توجه به دست می­آید. در حالی که نمونه­ آماری در تشریح جایگاه شغلی خود، بر مشاغل عصر صنعتی مانند کارخانه­داری، فعالیت در یک کارخانه و یا دانشگاه اشاره داشتند، اما نگرانی­های عمده آنها بخصوص در مورد زندگی کودکانشان بیشتر مربوط به فضای عصر پساصنعتی و دوران فناوری اطلاعات است. تصاویر خوش‌بینانه‌ آینده شخصی آنها هنوز بر اساس نمونه‌های زندگی خوب و موفق، نمونه مدرنیته و اساس جامعه‌ صنعتی بنا شده‌اند. این تصویر از اساس ماده‌گرایانه است. برای مثال، در نزد آنها شادی به عنوان نتیجه­ رفاه اقتصادی و موفقیت در زندگی کاری تلقی می­شود. در همان زمان، تصاویر گیج کننده‌ از آینده‌­ای که دوران جوانی فرزندان آنهاست، بر اساس ویژگی‌ها، پدیده‌ها و نمونه‌های فکری جامعه اطلاعاتی بنا نهاده شده است. تصاویر جوانان جامعه منعکس کننده نیاز‌ها و ایده‌آل‌های جامعه صنعتی و مدرن است. هرچند وقتی با پدیده‌های جامعه‌ اطلاعاتی مانند شبکه­های اجتماعی گسترده، مواجه­ می‌شوند، ممکن است بی‌اختیار ترس‌ها و دل نگرانی­های موجود را تقویت کنند یا حتی ترس‌ها و هیجانات جدیدی بسازند.

بدین جهت در این جا نظریه­ای با استعاره­ «جامعه­ یک بام و دو هوا» ارائه می­شود. جامعه­ کنونی ما در واقع در دو هوا نفس می­کشد. هوای دوران مدرنِ ناشی از انقلاب صنعتی و هوای دوران در حال فراگیر شدن فراصنعت. در حالی که پای جوانان در گلِ عصر صنعتی مانده است و به فراخور همین وابستگی، تصاویری که برای خود از آینده می­سازند رنگ و بوی عصر صنعتی با مشخص­هایی همچون کار در کارخانه­ها و دانشگاه­ها را دارد، با هیجان و ترس از وقوع عصر فراصنعت با مشخصه­هایی مانند شبکه­های اجتماعی گسترده و تلویزون شخصی و اثر آنها بر روی شخصیت نسل­های آینده صحبت می­کنند. بنابراین در حالی که تصاویری که برای خود می­ سازند بر اساس گذشته و حال خودشان است، آینده­ای را متصورند که به نظر هیچ ارتباطی با آنها ندارد و در صورتی نگران آن خواهند شد که به وقتش سراغ آنها هم بیاید. برای مثال، وقتی به آن فکر خواهند کرد که کودکانشان در آن هوا نفس بکشند و پدران و مادران عصر صنعتی خود را با چالش­های جدید مواجه سازند. در این پژوهش این فضای دو بعدی با اصطلاح «جامعه­ یک بام و دو هوا» توصیف شد. ذیل نظریه­ جامعه­ یک بام و دو هوا، دو فرضیه پژوهشی جهت آزمون در مطالعات بعدی، ارائه می­گردد:

فرضیه اول: تصاویر آینده از یک بازه­ زمانی، وقتی در ذهن عامه­ مردم شکل می­گیرند که جامعه وارد آن دوران شده باشد.

فرضیه­ دوم: جوانان جامعه ایران تصویر درستی از عصر فراصنعتی ندارند.

در نهایت به منظور داشتن دید بهتر نسبت به نتایج این پژوهش، در ادامه تصاویر استخراج شده در این تحقیق، در چارچوب پِست[50] دسته بندی شده­اند. در اینجا نیز در هر دسته، یک استعاره­ گویا به کار برده شده است.

جدول 6: دسته بندی تصاویر در قالب چارچوب پِست

دسته بندی چهارگانه PEST

استعاره­ مشخص کننده

تصاویر آینده از منظر سیاسی

انفعال و عدم دخالت

تصاویر آینده از منظر اقتصادی

بدبود روندها

تصاویر آینده از منظر اجتماعی

ادامه روند کنونی

تصاویر آینده از منظر فناورانه

رشد مستمر

 

پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی

تحقیقات کیفی به فرضیات پژوهشی و در نهایت به نظریه منجر می­شوند. هدف تحقیق حاضر نیز شناسایی ایده‌های اولیه و عمیق برای توسعه الگوهای نظری برای تحقیقات تجربی آتی در زمینه تصاویر آینده بود. لذا باید بر اساس نتایج این تحقیق بتوان ایده­هایی را شناسایی کرد که برای انجام تحقیقات کمی با نمونه­های آماری بزرگ با رویکرد تست نظریه، مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه پیشنهاداتی به عنوان ایده­های پژوهشی مطرح شده است:

  • بررسی کلان روندهای تاریخی ایران به منظور بررسی تصاویر ممکن و محتملِ پیش روی جامعه؛
  • بررسی تصاویر آینده در نسل­های مختلف؛
  • بررسی تصاویر آینده در بین حاکمان جامعه؛
  • بررسی مقایسه­ای تصاویر آینده در بین مردان و زنان؛
  • بررسی نقش سطح تحصیلات بر روی تصاویر آینده جوانان.

در نهایت باید این نکته را در نظر گرفت که نتایج این پژوهش قابل تعمیم نیستند. در واقع باید فرضیات این پژوهش در تحقیقات بعدی با ماهیت کمی مورد آزمون قرار گیرند. 

 

  • منابع

    • استراوس، انسلم و کربین، جولیت. (139۴). مبانی پژوهش کیفی فنون و مراحل تولید نظریه زمینه­ای. ابراهیم افشار. چاپ چهارم، تهران: نشر نی
    • بارسلونا، آنتونیو. (1390). استعاره و مجاز با رویکردی شناختی. فرزان سجودی. تهران: انتشارات نقش جهان
    • بل، وندل. (۱۳۹۲). مبانی آینده پژوهی. مصطفی تقوی و محسن محقق. جلد اول، تهران: انتشارات موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، مرکز آینده پژوهی علوم و فناوری دفاعی
    • رضاییان قیه باشی، احد و کاظمی، معصومه. (۱۳۹۳). «تصویرپردازی و کلان تصاویر آینده سیاست جهانی؛ تصویرپردازی روشی مناسب برای شناخت آینده در جهان پیچیده». فصلنامه مطالعات میان رشته­ای در علوم انسانی. دوره ۶، شماره ۳، صفحات ۱۷۳ تا ۲۰۰.
    • دمنه؛ طاهری، محسن؛ پورعزت، علی اصغر و ذوالفقارزاده، محمد مهدی. (1394). «تأملی در مفهوم تصاویر آینده به مثابه ساخت هویت اجتماعی». مطالعات ملی. سال 16. شماره 4. صص 76-61.
      • Aligica, P. D. (2011). A critical realist image of the future Wendell Bell’s contribution to the foundations of futures studies”.Futures, 43(6), 610–617.
      • Bell, W. (1997). Foundations of Futures Studies: Human Science for a New Era. vol. I: History, Purposes, and Knowledge, Transaction Publishers, New Brunswick
      • Boulding, K. (1956). The image: Knowledge in life and society. University of Michigan Press, Ann Arbor
      • Dator, J. (1998). Introduction: The Future Lies Behind! Thirty Years of Teaching Futures Studies”. American Behavioural Scientist, 42 (3), 298-319.
      • Demneh, M. T., & Morgan, D. R. (2018). Destination identity: Futures images as social identity”.Journal of Futures Studies, 22(3), 51–64.
      • Hoffman, Jeanne. (2014). Alternative images of china in 2035: A case study of tamkang university workshops”. journal of futures studies, 19(1), pp 13 – 34.
      • Inayatullah, Sohail. (2007). The causal layered analysis (CLA) reader theory and case studies of an integrative and transformative methodology. Tapei, Tamkang University Press, December 2004.
      • Jouvenel, B. de. (1967). The art of conjecture. New York: Basic Books 
      • Kaboli, S. A. & Tapio, P. (2017). How late-modern nomads imagine tomorrow? A Causal Layered Analysis practice to explore the images of the future of young adults”.Futures, 96, 32-43.
      • Lakoff, George. (1993). The contemporary theory of metaphor, In Geeraerts”. Dirk (Ed.). (2006) Cognitive linguistics: basic readings (Cognitive linguistics research; 34). Mouton de Gruyter Berlin, New York, pp. 185-238.
      • Morgan, Dennis. (2002). images of the future: a historical perspective”. futures, vol. 34, pp 883 – 893.
      • Morgan, Dennis. (2003). Image of the future: a historical perspective”.Futures, 34, pp.883 – 893.
      • Morgan, Dennis. (2012). Postmodern prospects for a non-killing world: Towards an image of anon killing future”. Futures, 44, PP.893–904.
      • Morgan, Dennis. (2015). The dialectic of utopian images of the future within the idea of progress”. futures, vol. 66, pp 106 – 119.
      • Ono, R. (2003). Learning from young people’s image of the future: A case study in Taiwan and the US”. Futures, 35(7), 737–758.
      • Ono, R. (2005). Societal factors impacting on images of the future of youth in Japan”. Journal of Futures Studies, 9(4), 61–74.
      • Polak, F. (1973). The Images of the Future. Jossey-Bass, Inc., San Francisco.
      • Rubin, A. (2013). Hidden, inconsistent, and influential: Images of the future in changing times”. Futures, 45, 38–44.
      • Slaughter, R. A. (1991). Changing Images of 20Th Century. Futures, (June), 499–515.
      • Son, H. (2013). Images of the future in south Korea”. Futures, 52, 1–11.
      • Wuellner, Cynthia frewen. (2011). beyond economic and value wars: mythic images of the future cities”.futures, volume. 43, issue.7, pp.662-672.