نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار، گروه علوم تربیتی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران (نویسنده مسئول) E-mail: Ma.hafez@yahoo.com
2 ،گروه علوم تربیتی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
3 کارشناس ارشد، سنجش و اندازه گیری(روانسنجی)، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
پژوهش حاضر به شناسایی مولفه های کنترل پرخاشگری و خشونت و تاثیر آموزش مهارت های آن در بین جوانان استان خراسان شمالی می پردازد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه جوانان استان خراسان شمالی بود. برای نمونه گیری بخش اول، در مطالعۀ کیفی از نمونه گیری در دسترس و در بخش کمّی از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. در بخش کیفی، تعداد 29 نفر در فرآیند مصاحبه و در بخش کمی، با حجم جامعه نامحدود بر اساس فرمول استیونس(2002) که تعداد نمونه بر اساس تعداد سوالات و پارامترها بود، 255 نفر به عنوان نمونه در پژوهش مشارکت یافتند. روش پژوهش در بخش دوم، طرح تحقیق نیمه آزمایشی بود؛ بدین صورت که تعداد 40 نفر در گروه آزمایش و گواه انتخاب شدند و نمرات آنها استخراج شد. سپس آموزش مهارت های خشم و پرخاشگری بر اساس مؤلفه های شناسایی شده طی 8 جلسه آموزشی، به آنها آموزش داده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش اول شامل مصاحبه و پرسشنامۀ محقّق ساخته و در بخش دوم، «پرسشنامه خشم و پرخاشگری» ناصری(1397) بود. بعد از تأیید روایی، پایایی پرسشنامه محقق ساخته به میزان 90/0 و «پرسشنامه خشم و پرخاشگری» به مقدار 92/0 از طریق آلفای کرونباخ محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای اس پی اس اس 24 و AMOS16 انجام گرفت. بر اساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های عمیق و اکتشافی و کدگذاری و تحلیل محتوای متن مصاحبه ها و در عین حال مطابقت آن ها با مبانی نظری، نتایج پژوهش در بخش کیفی بیانگر آن بود که 32 مولفه در دو بخش روش های کوتاه مدت و روش های بلند مدت در کنترل خشم و پرخاشگری موثر بودند که از بین آن ها مؤلفه اعتقادات و مذهب با بار عاملی 77/0 و مؤلفه ورزش کردن با بار عاملی 75/0، دارای بالاترین ضریب تاثیرگذاری و مؤلفه شمردن اعداد با بار عاملی 48/0 دارای کمترین ضریب تاثیرگذاری از دیدگاه پاسخگویان بودند. نتایج در بخش دوم پژوهش و اجرای جلسات آموزشی بر اساس مولفه های شناسایی شده در جهت کنترل خشم و پرخاشگری نشان داد که أثیر آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری در گروههای آزمایش و کنترل در بین جوانان از نظر آماری در سطح (001/0>P) معنادار است.
با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری بر اساس مولفه های شناسایی شده در بین جوانان استان خراسان شمالی مؤثر می باشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Aggression and Violence Control Components and the Impact of Skills Training among Youth in North Khorasan Province
نویسندگان [English]
- Maryam Hafezian 1
- Malihe Shir Del 2
- Dordaneh Asghari 3
1 Ph.D., Assistant Professor, Educational Sciences Department, Bojnourd Branch, Islamic Azad University, Bojnourd, Iran
2 Educational Sciences Department, Mashhad Branch, Islamic Azad University, Mashhad, Iran
3 Master Degree in Psychometrics, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
چکیده [English]
The study is to identify the components of controlling aggression and violence and the effect of its skills training among youth in North Khorasan Province. The research method was qualitative and quantitative in the first part and in the second part, the research was semi-experimental. The statistical population included the youth of North Khorasan Province. For sampling in the qualitative section, sampling was used in a small section of simple random sampling. In the qualitative section, 29 people were interviewed and in a small section with unlimited volumes of society, according to the Stevens formula (2002), which were sampled based on the number of questions and parameters, 255 people participated as examples in the first part of the research. The information gathering tools in the first part were interview and researcher made questionnaire and in the second part, Nazari's anger and aggression questionnaire (2018). After confirming the validity of the questionnaire, the researcher-made questionnaire was 0/90 and the anger and aggression questionnaire 0/92 was calculated through Cronbach's alpha. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data. Data analysis was performed using SPSS-24 and AMOS16 software. Based on the analysis of qualitative data from deep and exploratory interviews and the coding and analysis of the content of the interview text while their correspondence with theoretical foundations, the results in the qualitative section indicated 32 components in controlling anger and aggression. These components were identified in two sections of short-term methods and long-term method in controlling anger and aggression. Among them, the components of beliefs and religion with factor load of 0/77 and the factor of exercise with factor load of 0/75, the highest coefficient of effect and the component of numbering with factor load had the lowest coefficient of influence of 0/48 respondents. The method of this study was in the second part of the semi-experimental research project, in which 40 subjects were selected in the experimental group and the control group and their scores were extracted. Then, training on the skills of anger and aggression based on the components identified in the qualitative research section was taught to the experimental group during the training sessions during the 8 sessions. The results of the second part of the research in the training sessions for controlling anger and aggression showed that the effect of training anger control and aggression skills in experimental and control groups among young people is statistically significant at level (P <0/001). According to the findings, it can be concluded that the training of anger control and aggression control skills is based on the identified components among the youth of North Khorasan Province.
کلیدواژهها [English]
- Key Words: Anger
- Aggression
- Youth and North Khorasan Province
شناسایی مولفه های کنترل پرخاشگری و خشونت و تأثیر آموزش این مهارت ها بر اساس مولفه های شناسایی شده در بین جوانان[1]
مریم حافظیان[2]
ملیحه شیردل[3]
دردانه اصغری[4]
تاریخ دریافت مقاله: 17/7/1398
تاریخ پذیرش مقاله:23/9/1398
مقدمه
خشم و پرخاشگری، هیجان های جهان شمولی هستند که در همه فرهنگ ها دیده می شوند و یکی از شایع ترین مشکلات رفتاری هستند که موجب ناراحتی و پریشانی دیگران می گردند و بهداشت روانی جامعه را مختل می کنند. ارائه تعریف دقیق از پرخاشگری دشوار است، چرا که در زبان معمول این اصطلاح به طرق مختلف به کار رفته است. (نمازی محمود آبادی،1377: 89) هیجان ها ،پدیده هایی ذهنی، زیستی، هدفمند، اجتماعی و فطری هستند که در افراد مختلف در شرایط یکسانی بروز می کنند وپاسخ های زیستی مشخصی را فرا خوانی می کنند. از جمله هیجان ها می توان به هیجان خشم اشاره کردکه یک هیجان ارضاکننده و در عین حال ویران کننده است، سامانۀ درونی ما را فعال می کند و ما را برای رویارویی با خطرهای بالقوه پیرامون آماده می سازد. (تایلر و نواکو، 2005) به طور کلی خشم از ناکامی ناشی می شود؛ زمانی که چیزی یا کسی مانع از رسیدن ارگانیزم به هدفیش گردد، بروز پیدا می کند و به صورت فیزیکی، کلامی، خصومت، مخالفت، انتقاد، احساس رنجش، بارها دربارۀ چیزی حرف زدن، مصالحه کردن، دوری و اجتناب از مسائل و افراد ابراز می شود. (نساجی زواره، 1385) خشم به عنوان یک هیجان گذرا تجربه می گردد و برانگیختگی خشم به صورت مکرر می تواند مشکل ساز و فعال کنندۀ رفتار پرخاشگرانه باشد و به سازشیابی روانشناختی و سلامت فردی آسیب برساند . (نواکو، 1998) اگرچه ساختار خشم، مشترکاتی با پرخاشگری و خصومت دارد، اما این اصطلاحات مترادف نیستند و ساختارهای خشم، خصومت و پرخاشگری همپوشانی دارند. خشم به هیجان، خصومت به نگرش و پرخاشگری به رفتار اطلاق می گردد. خشم به عنوان حالت هیجانی توصیف می شود که می تواند زیربنای پرخاشگری و خصومت باشد. خصومت، به نگرش پرخاشگرانه ای اطلاق می شود که فرد را به سوی رفتارهای پرخاشگرانه سوق می دهد، در حالی که پرخاشگری به رفتار قابل مشاهده و با قصد آسیب رسانی اطلاق می گردد. (دلوکیوو الیری، 2009 :474) چارلز اشپیلبرگر معتقد است خشم، حالت هیجانی با شدت های متغیر است که مانند سایر هیجانات، با تغییرات فیزیکی و زیستی همراه است. رخدادهای درونی و رخدادهای بیرونی، هر دو می توانند باعث خشم گردند. خشم نه تنها با پیامدهای منفی روانشناختی همراه است، بلکه آسیب پذیری فرد را نسبت به بیماری افزایش می دهد و منجر به تضعیف سیستم ایمن ، افزایش درد و افزایش خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی و عروقی می شود. آنچه که باعث توجه محققان شده است اثرات نامطلوب آن بر رفتار بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن بر حالات درونی و روانی افراد است. عدم مهار رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه می تواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی شود، می تواند درون ریزی شده و باعث انواع مشکلات جسمی و روانی، مثل زخم معده، سردردهای میگرنی و افسردگی گردد.(الیس، 1998) گروه تحقیق شوارتز[5]و همکاران (2010) طی یک تحقیق طولی در آمریکا با بررسی 5305 نوجوان بیان کردندکه میزان قابل توجهی از رفتارهای خطرناک نظیر بزهکاری، مصرف الکل و رابطه جنسی آسیب پذیر در طول دوره نوجوانی آغاز می شود. اگرچه شمار زیادی از جوانان، دور ه نوجوانی را با موفقیت و بدون مواجه شدن با مشکلات مهم طی میکنند، ولی بقیه آنها با وارد شدن به دهه دوّم زندگی، با افزایش خطر بزهکاری و رفتار مخاطرهآمیز از جمله پرخاشگری برای سلامتی مواجه می شوند. پرخاشگری مربوط به یک سن و دوره خاصی نیست. همان طور که در تحقیقات مختلف مشخص شده است، پرخاشگری و خشونت از سنین خردسالی وجود دارد و در طول زمان تداوم می یابد و در نوجوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می کند.(نلسن و ایزرائیل، ۱۳۷۶)
بیشترین بروز و ظهور پرخاشگری در سنین نوجوانی است. در یک زمینه یابی در دانش آموزان دبیرستانی آمریکا معلوم شد که ۲۸ درصد پسرها و ۷ درصد از دخترها در طول یک ماه مطالعه در نزاع فیزیکی درگیر بوده اند. تقریباً ۳۵ درصد از افراد مورد تحقیق گزارش کرده اند که حداقل در یکی از موارد نزاع فیزیکی، جراحات وارده نیازمند معالجه طبی بوده است. ( کاپلان و سادوک، ۱۳۷۵) تحقیقات حکایت از وقوع میزان بالایی از جرم های خشونت آمیز بین جوانان و نوجوانان از جمله ضرب و جرح، دزدی، آتش سوزی، قتل و تجاوز دارد. این نوع جنایت ها به احتمال زیاد ماهیتی پرخاشگرانه و خشونت آمیز دارند. با توجه به اثرات ناخوشایند رفتار پرخاشگرانه، مدت مدیدی است که عصبانیت و خشونت به عنوان مشکل تلقی گردیده و نیاز به بررسی های بالینی و قانونی دارد. جوانانی که در مهار خشم خود دچار مشکل می شوند و اغلب رفتارهای خشن از خود بروز می دهند، هدف روش های درمانی متعددی قرار گرفته اند. محققان زیادی در پی یافتن تمهیدات و روش هایی برای مهار پرخاشگری و درمان آن بوده اند. (فیندلر و اکتول ، ۱۹۸۶) توانایی مقابله باهیجان ها فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوۀ تأثیر آنها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. فیندلر و وسیتر (2005)، فیندلر و اکتول (1986) و کلنر و بری (1999) بر مؤثر بودن آموزش مدیریت پرخاشگری بر بسیاری از گروه ها از جمله بیماران روانی و مراکز اصلاح و تربیت و نوجوانان تأکید دارند. «برنامۀ مدیریت مهارپرخاشگری»، یک برنامۀ مداخله ای روانی - تربیتی سازمان یافته است که برای ایجاد توانش های مدیریت و مهار پرخاشگری و نیز کاهش آسیب پذیری افراد اجرا می شود. (زیلمن، 1991 ؛ نقل از تایلر و نواکو،2005 ) پرخاشگری از مسائل مهم در دوران جوانی و نوجوانی است. همه روزه در مدارس نوجوانانی مشاهده می شوند که به علت زد و خورد، دعوا و رفتارهای پرخاشگرانه تنبیه انضباطی می گردند و با عکس العمل اولیای آن مدارس مواجه می شوند. نوجوانان پرخاشگر معمولاً قدرت مهار رفتار خود را ندارند و رسوم و اخلاق جامعه ای را که در آن زندگی می کنند زیر پا می گذارند. در اغلب موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و حرکات آنها گاهی به حدی باعث آزار و اذیت اطرافیان می شود که به اخراج آنها از مدرسه می انجامد. برخی از مشکلات جدی اجتماعی، مانند کودک / همسر آزاری و اشکال مختلف کشمکش گروهی به روشنی ریشه در خشم و ناتوانی در مهار برانگیختگی خشم دارد. (نواکو، و همتاب ۱۹۹۸)
پرخاشگری، مفهوم بسیار پیچیده ای است که از یک سو تحت تاثیر عوامل موقعیتی و روانشناختی و از سوی دیگر، تحت تاثیر عوامل ژنتیکی می باشد. (استریت و همکاران،2016) روانشناسان اجتماعی عمل پرخاشگری را رفتار آگاهانه ای می دانند که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی یا روانی می باشد. (زی و همکاران،2016) خشم به عنوان یک هیجان گذرا تجربه می شود، بخشی از ساختار شخصیتی انسانی است، نه یک مشکلی که به طور قهری و غیر ارادی ایجاد شده باشد. با وجود این، بر انگیختگی خشم به صورت مکرر می تواند مشکل ساز باشد. این برانگیختگی می تواند فعال کننده رفتارپرخاشگرانه باشد و به سازگاری روانشناختی و سلامت فردی آسیب رساند. (نواکو و روبینز[6]،1999) همچنین خشم هیجانی است که به شمشیر دولبه معروف است؛ به این معنا که برون ریزی آن باعث تخریب افراد و اشیای اطراف می شود و درون ریزی و سرکوب آن صدمات جسمانی و روانی را برای فرد به بار می آورد. این مسئله نشان می دهد که بحث کنترل خشم از اهمیت خاصی برخوردار است. پرخاشگری معطوف به یک دوره خاص نیست. همان طور که در تحقیقات مختلف مشخص شده است، پرخاشگری و خشونت از سنین خردسالی وجود دارد و در طول زمان تداوم می یابد و در نوجوانی و بزرگسالی ادامه پیدا می کند. با توجه به اثرات ناخوشایند رفتار پرخاشگرانه، عصبانیت و خشونت به عنوان مشکل تلقی می گردد و نیاز به بررسی های بالینی و قانونی دارد. (ویتلی و همکاران،2009) آنچه که باعث توجه محققان به رفتارپرخاشگرانه شده است، اثرات نامطلوب آن بررفتار بین فردی و همچنین اثر ناخوشایند آن برحالات درونی و روانی فرد است. عدم کنترل رفتار پرخاشگرانه علاوه بر اینکه می تواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی و جرم، بزه و تجاوز به حقوق دیگران شود، می تواند درون ریزی شده و باعث انواع مشکلات جسمی و روانی مانند زخم معده، سردرد های میگرنی و افسردگی گردد. (الیس[7]،1998، به نقل از زنگنه، ملک پور و عابدی،1390) برخی از مشکلات جدی اجتماعی مانند کودک/همسر آزاری و اشکال مختلف کشمکش بین گروهی به روشنی ریشه در خشم و ناتوانی در کنترل برانگیختگی خشم دارد. (نواکو و روبینز،1999، به نقل از زنگنه و همکاران،1390)
رویکرد ها و نظریه های مختلف به شناخت و درمان خشم پرداخته اند. نظریه هایی که متخصصان بالینی به پشتوانه آنها به درمان اختلالات روانشناختی می پردازند، نوع و نتیجه درمان را مشخص می کنند. یک درمانگر روان تحلیلگر، خشم را به عنوان بخشی از غریزه پرخاشگری می داند که به وسیله فرآیندهای اتوماتیک ایجاد می شود. از این دیدگاه، ابراز خشم به تخلیه هیجانی و کاهش هیجان منجر می شود. درمانگران شناختی، خشم را به عنوان مجموعه ای از شناخت ها، رفتارها و الگوهای برانگیختگی فیزیولوژی می دانند. از دیدگاه رفتاری، خشم از طریق یادگیری ایجاد می شود و می تواند از طریق یادگیری تغییر یابد. (کرتز[8]،1387) باس(1996) پرخاشگری را به پرخاشگری خصمانه و پرخاشگری وسیله ای و از لحاظ نحوه ابراز، آن را به چهار دسته کلامی، بدنی، فعال و غیر فعال تقسیم کرده و زیر مجموعه ای نیز برای آنها قائل شده است. بتازگی پرخاشگری به دو دسته پیش گستر و پرخاشگری واکنشی تقسیم بندی شده است که در واقع همان خصوصیات پرخاشگری ابزاری و خصمانه را دارد. (داج و همکاران،1997) وقتی خشم خارج از کنترل و مخرب باشد، می تواند به بروز مشکلاتی در کار، روابط بین فردی و کیفیت کلی زندگی منجر شود. (انجمن روانشناسی آمریکا[9]،2004) بررسی آمار و اطلاعات نشان می دهد که در چند دهه اخیر، خشم و پرخاشگری افزایش یافته است و شواهد تجربی زیادی آثار مخرب خشم را در روابط انسانی نشان داده اند. (ویتلی و همکاران،2009) به همین دلیل ، این مسئله توجه متخصصان به ویژه روانشناسان را به خود جلب کرده است. در طی سال های گذشته ،پژوهش هایی به منظور یافتن علل خشم و تاثیرات آن در روابط بین فردی و شیوه های کنترل آن صورت گرفته و عوامل مختلفی شناسایی شده است. (زنگنه و همکاران،1390) پرخاشگری نوجوانان بزهکار تحت تاثیر عوامل مختلف فردی و اجتماعی از قبیل راهبردهای حل مسئله و مهارت های ارتباطی قرار دارد. (اوکونو، لوول و براون،2015). صدوقی و گلیمی(2015) به این نتیجه رسیدند که از میان ویژگی های شخصیتی، برون گرایی بجز با پرخاشگری جسمانی با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار، توافق پذیری و با وجدان بودن با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار و انعطاف پذیری فقط با خصومت، رابطه منفی معنادار دارد و روان رنجورخویی با انواع پرخاشگری رابطه مثبت معنادار دارد. از میان سبک های حل مسئله، درماندگی و مهارگری با همه انواع پرخا شگری رابطه معنادار مثبت وسبک خلاقانه و اعتماد با انواع پرخاشگری رابطه منفی معنادار دارد و سبک گرایش فقط با خصومت و نمره کل رابطه منفی معنادار دارد و سبک اجتناب با هیچ یک از انواع پرخاشگری رابطه معنا دار ندارد. بل و زونلا[10](2009)در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که شیوه های حل مسئله در کاهش رفتار پرخاشگرانه موفق بوده است. یکی دیگر از عوامل موثر بر پرخاشگری نوجوان بزهکار، بهبود مهارت های ارتباطی بین نوجوانان می باشد.(اشرفی و منجزی،1394) بنابراین عوامل مختلفی می تواند در بروز خشونت و پرخاشگری در جوانان موثر باشد. در سال های اخیر، پژوهش چشمگیری درباره مولفه های خشونت و خشم در بین جوانان انجام نشده، این در حالی است که معمولا خشونت و پرخاشگری در بین نوجوانان و جوانان بسیار شایع می باشد. اخیرا افزایش پرخاشگری در گروه های متفاوت اجتماعی، بخصوص نوجوانان و جوانان به چشم می خورد. (فیلدز،2003،ص 63) در بین مراحل رشد انسان از کودکی تا بزرگسالی، بیشترین میزان خشونت در سنین نوجوانی و جوانی به چشم می خورد.(وینر ،2004) بنابراین شناسایی عوامل و مولفه هایی که موجب خشونت در بین جوانان می شود، می تواند گام مهمی در پیشگیری از افزایش این رفتار آسیب زا در بین جامعه باشد. با توجه به نتایج متفاوت در تحقیقات مختلف و روش های درمانی گوناگون که هدف از آنها کنترل خشم، کاهش احساسات هیجانی و برانگیختگی فیزیولوژیکی ناشی از خشم، افزایش آگاهی افراد نسبت به خشم و آموزش شیوه ها و راهبردهای موثر به منظور کنترل آن است،(زنگنه و همکاران،1390) بارون و ریچاردسون[11] (۱۹۹۴) تعریف دقیقی از پرخاشگری ارائه کرده اند. به نظر آنها واژه پرخاشگری را زمانی به کار می بریم که رفتاری با هدف صدمه زدن با آسیب رساندن به موجود زنده ای که سعی دارد از چنین آسیبی اجتناب کند، بروز نماید. معمولا نوجوانان احساس خشم را تجربه می کنند و همه آنها می دانند که دلیل احساس ناراحتی آنها این است که هیچ چیز ظاهرا درست نمی باشد. این برای نوجوانان طبیعی است که نسبت به دوستان و اعضای خانواده خود احساس خشم کنند. نوجوان زمانی دچار ناامیدی می شود که درک نشود. در حقیقت، لازم است یک نوجوان اقدام به شناساندن هیجان های خود کند، اما همان طور که می دانیم، میزان تحمل و کنترل خشم او پایین است و از آسیبی که می تواند به خانواده و همسالان خود بزند، تصویر مبهمی دارد. خانواده ها اغلب تلاش می کنند تا یک نوجوان خشن را کنترل کنند. نوجوانان در شناخت قوت ها و ضعف های شخصی خود دچار مشکل هستند و احساس های نیرومند خشم را در خود نگه می دارند. آنها نمی دانند که خشم سودمند است یا مضر. اما بهتر است به آنها اجازه دهیم تا خشم خود را از طریق رفتار خود نشان دهند. خشم در حقیقت یک ویژگی معرف نوجوانی است و کارکردهای گوناگونی دارد و ممکن است به صورت های مختلفی نمایان گردد. برای مثال، خشم ممکن است پاسخی باشد که یک نوجوان به جهان اطراف خود می دهد. نوجوان خشمگین ممکن است بخواهد آنچه را که از تعارف های مکرر خانواده خود آموخته است، نشان دهد. ابرازات خشم ممکن است راهی برای شناساندن نیازهای برآورده نشده فرد باشد، اما وجه مشترک همه ابرازات خشم این است که آنها یک ابزار ارتباطی[12] محسوب می شوند. نوجوانان با ابراز خشم خود می خواهند پیام خود را منتقل کنند. نکته جالب این است که هر چه ابراز خشم قویتر می گردد، پیام[13] مربوط به آن کمتر درک می شود. (لی کارتر، ۱۹۹۵، به نقل از رافضی، ۱۳۸۳)
خشم، یکی از نیرومند ترین هیجان هاست که خداوند متعال در وجود انسان به ودیعه گذارده است. پرخاشگری نیز از آثار حالت هیجانی خشم است که معمولا همراه آن رخ می دهد. خداوند در قرآن حفظ سکون و آرامش در هنگام خشم را سنت ویژه رسول خدا و مومنان می داند و خشم و تعصبات جاهلی را ره آورد افکار نادرست کافران قلمداد می کند. (خاکپور،قربان زاده و قادری،1396) کینه توزی و پرخاشگری ناشی از خشم یکی از دلایل مهم ارجاع کودکان و نوجوانان برای مشاوره و روان درمانی است. (پلگرینی،2003؛ساخودولسکی،کاسینوی و گارمن،2004) تحقیقات میزان بالایی از جرم های خشونت آمیز را بین نوجوانان و جوانان از جمله ضرب و جرح، دزدی، آتش سوزی، قتل و تجاوز نشان می دهد. این نوع جنایت ها به احتمال زیاد ماهیتی پرخاشگرانه و خشونت آمیز دارند. متاسفانه آمار دقیقی از میزان خشونت در ایران در دسترس نداریم، اما طبق آماری که درسوم تیرماه سال 1393 در روزنامه فرهیختگان به چاپ رسیده است، در هر ساعت 72 درگیری منجر به جرح در کشور و 12 نزاع در تهران رخ میدهد. این آمار از سوی پزشکی قانونی کشور ارائه شده و مربوط به کسانی است که در درگیریهای منجر به جرح به مراجع قانونی شکایت کردهاند و برای محکوم کردن طرف درگیری به پزشکیقانونی رفتهاند. طبق اعلام پزشکیقانونی، در دو ماه نخست سال 1393، 104 هزار و 200 نفر به دلیل صدمات ناشی از نزاع به مراکز پزشکیقانونی مراجعه کردهاند. این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که تعداد مراجعان نزاع 103 هزار و 767 نفر بود، 4/0 درصد بیشتر شده است. در این مدت استانهای تهران با 17 هزار و 989، خراسان رضوی با هشت هزار و 338 و اصفهان با هفت هزار و 276 بیشترین و استانهای خراسان جنوبی با 546، ایلام با 758 و سمنان با 884 کمترین آمار مراجعان نزاع را داشتهاند. خراسان شمالی در بین سایر استان ها، رتبه دوازدهم را در میزان جرم های خشونت دارد. براساس آمارهای موجود در سازمان پزشکیقانونی کشور بهطور معمول آمار مراجعان نزاع در فصل تابستان بیش از سایر فصلهای سال است؛ به طوری که در سه سال اخیر همواره تیر ماه بیشترین آمار نزاع را داشته است. آمار مراجعان نزاع در تیر ماه سال 1390، 63 هزار و 308 نفر، در سال 1391، 63 هزار و 548 و در سال 1392، 65 هزار و 168 نفر بوده است. این آمار حاکی از میزان زیاد خشونت در کشور ماست و به نظر می رسد نیاز به بررسی علمی این معضل در جامعه است. در نتیجه، اگر آموزش های مهارت کنترل خشم به نوجوانان و افراد در این سنین رشد داده شود، آنها در آینده راحت تر می توانند خشم خود را کنترل کنند و این باعث کاهش آسیب های اجتماعی و خانوادگی می شود- از جمله این آسیب ها می توان به زندانی شدن این افراد در اثر عدم کنترل خشم اشاره کرد.
این پژوهش در صدد است تا با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی جوانان در استان خراسان شمالی، با روش کیفی- کمّی و روش تحقیق نیمه آزمایشی از طریق فرآیند مصاحبه و آموزش روش های درمانی، مولفه های کنترل پرخاشگری و خشونت را شناسایی کند و پس از شناسایی این عوامل، روش های موثر کنترل خشونت و پرخاشگری را به جوانان خراسان شمالی، آموزش و اثر بخشی آن را مورد ارزیابی قرار دهد. گفتنی است که تاکنون این روش آموزش به صورت کیفی و کمی و به صورت تحقیق نیمه آزمایشی به طور همزمان در کشور صورت نگرفته است.
پژوهش حسینی و همکاران (1396) نشان داد که آموزش مهارت کنترل خشم در دانشجویان می تواند سازگاری آن ها را در ابعاد مختلف افزایش دهد. همچنین آموزش کنترل خشم بر نمره سازگاری کلی، سازگاری در خانه، سازگاری بهداشتی و سازگاری عاطفی تاثیر معناداری داشت. شیخ الاسلامی و همکاران(1396) نشان دادند که راهبردهای حل مسئله و مهارت های ارتباطی می تواند پرخاشگری نوجوانان بزهکار را پیش بینی کند. باوقار زعیمی و شیبانی تدرجی(1395) دربررسی های انجام شده نشان دادند که بیشتر افراد پرخاشگر، والدین خشن و متخاصمی داشته اند؛ یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبوده، بلکه از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته است. یافته های جعفری و همکاران(1393) نشان داد که آموزش کنترل خشم به کاهش هر سه مؤلفة رفتار، احساس و فکر پرخاشگرانة شرکتکنندگان منجر می شود. یافته های پژوهشی نیز حاکی از آن است که آموزش کنترل خشم می تواند باعث افزایش توانایی ورزشکاران نوجوان در کنترل و پیشگیری از خشم شود و از دلایل احتمالی بهبود توانایی آنها در استدلالهای اخلاقی باشد. کالیفرونا و گریفالیا(2016) در تحقیق خود نتایج یک برنامه روانکاوی کنترل خشم بر مبنای اصول متمرکز و محور گروهی ارائه دادند. این برنامه طی دوازده ماه (45 ساعت) در دو مرحله آگاهی و درمان برای سه گروه 30 نفره مورد استفاده قرار گرفت. صفات خشم شخصیتی بین شروع و پایان این آزمایش زوج زودرس تفاوت بسیار مهمی را نشان داد. ویتلی و همکاران(2009) در تحقیق شبه آزمایشی، یک دوره آموزش مدیریت پرخاشگری برای جوانان در مدارس بر مبنای درمان شناختی – رفتاری[14]طراحی کردند. نتایج، یافته های مختلفی را به همراه برخی از بهبودها در رفتار منفعل کننده، تعلیقی ها و گوشه گیری ها طی دوره آموزش نشان داد. مک واف(2004) و برسلی(2005)« برنامه آموزش مدیریت خشم» را در پیش گیر ی از روی آوردن به خشونت خانوادگی یا کاهش خشونت خانوادگی اثربخش گزارش کردند.
پایلت(2002)نیز تأثیر «برنامه آموزش مدیریت خشم» بر کاهش خشونت خانوادگی را با به کارگیری گروه های آزمایش و گواه در یک برنامه هشت جلسه ای آموزش مدیریت خشم برای کاهش میزان خشم مؤثر ارزیابی نمود. اکتن و دیورینگ(2000) در پژوهشی، «برنامه مدیریت پرخاشگری» را طی 13 جلسه به صورت گروهی به 29 والد آموزش دادند. آموزش مدیریت پرخاشگری متمرکز بر مدیریت خشم، مهارت های ارتباطی، مهارت های حل مسئله و افزایش حس همدردی بود. در این پژوهش تاثیرات گروه درمانی بر کاهش پرخاشگری فیزیکی والدین با استفاده از آموزش مدیریت خشم و مهارت های مدیریت رفتار مشهود بود. با توجه به مبانی نظری و پیشینه، این پژوهش در صدد پاسخ به سوالات زیر می باشد:
- مولفه های شناسایی شده برای کنترل پرخاشگری و خشونت کدام اند؟
- اولویت هر یک از مولفه های شناسایی شده در کنترل پرخاشگری و خشونت چیست؟
- آیا آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری بر اساس مولفه های شناسایی شده در بین جوانان خراسان شمالی تاثیر گذار است؟
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش در بخش اول
در این پژوهش در بخش اول با توجه به هدف و ماهیت تحقیق از روش تحقیق ترکیبی یا آمیخته[15] از طریق تلفیق روش های کیفی و کمّی استفاده شده است. استفاده از استراتژی تحقیق مبتنی بر کاربرد روش های کیفی وکمّی در یک مطالعه بیانگر کاربرد روش تحقیق آمیخته است و مبتنی بر تقدم و توالی اطلاعات است. (کِرسول و پلانوکلارک[16]، 2011) در این مرحله، مبانی نظری و مطالعات و پیشینه مرتبط با موضوع بررسی، تحلیل و با رویکردی سیستمی تنظیم و تدوین شد. هدف اصلی بخش کیفی، بررسی و کاوش مفاهیم و مقوله های مرتبط با مؤلفه های خشم و پرخاشگری و تدوین و ساخت پرسشنامه برای بخش کمّی بود. در مرحلۀ بعد برای شناسایی مؤلفه های موثر در کنترل خشم و پرخاشگری در وضعیت حاضر، از طریق مصاحبه های عمیق و اکتشافی به صورت انفرادی با جوانان رده سنی 18 تا 29 سال که به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند، داده های کیفی لازم جمع آوری و با استفاده از فرآیند کدگذاری مبتنی بر طرح نظام مند راهبرد نظریه داده بنیاد[17] اشتراوس و کوربین[18](1385) و همچنین روش تحلیل محتوا به مثابه تکنیکی پژوهشی، مفاهیم، مقوله ها و عوامل اصلی و فرعی شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. این مفاهیم، عوامل و مقوله ها مبنای تدوین ابزار (پرسشنامه) برای دستیابی به مولفه های شناسایی شده گردید. برای تعیین نمونه های این پژوهش و تعیین این گروه از جوانان، به شیوه تصادفی ساده از بین سه گروه ورزشکار، دانشجو و کارمند عده ای انتخاب شدند. از آنجا که هدف از مصاحبه، اکتشاف و توصیف عقاید و نگرش های مصاحبه شوندگان بود، تعداد 29 نمونه مورد مصاحبه قرار گرفتند. مدت زمان انجام هر مصاحبه، بین 30 تا 50 دقیقه بود. زمان برگزاری فرایند مصاحبه در فاصله زمانی خرداد تا شهریور 1397 بود. برای حصول اطمینان از روایی بخش کیفی پژوهش و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه پژوهشگر، از نظرات ارزشمند متخصصان، خبرگان و اساتید به خصوص استادان فعال در گروه روانشناسی، استفاده شد.
گروه دوم از جامعۀ آماری این پژوهش، جوانان استان خراسان شمالی در رده سنی 18 تا 29 سال بودند. از آنجا که روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری، تا حدود زیادی با برخی از جنبه های رگرسیون چند متغیری شباهت دارد، می توان از اصول تعیین حجم نمونه در تحلیل رگرسیون چند متغیری برای تعیین حجم نمونه در مدلیابی معادلات ساختاری استفاده نمود. از دیدگاه جیمز استیونس(2002) حتی در نظر گرفتن ۱۵ مشاهده به ازای هر متغیر پیش بین در تحلیل رگرسیون چند گانه با روش معمولی کمترین مجذورات استاندارد، یک قاعده سر انگشتی خوب به حساب میآید. پس به طور کلی، در روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری تعیین حجم نمونه می تواند بین ۵ تا ۱۵ مشاهده به ازای هر متغیر اندازه گیری شده تعیین گردد. حجم نمونه این تحقیق بین 150 تا 450 بود و چون همواره تاکید بر این است که کف نمونه نباید از 200 نفر کمتر باشد، تعداد 255 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در مرحله کمّی پژوهش، براساس معیارهای استخراج شده از مرحله کیفی، پرسش نامه محقق ساخته طراحی گردید و سوالات و مؤلفه های آن با استفاده از ادبیات پژوهش و نتایج حاصل از مطالعۀ کیفی تدوین شد. آزمون مقدماتی پرسشنامه بر روی 30 نفر از نمونۀ آماری انجام شد. مشکلات مربوط به روشن بودن، قابلیت درک و قابل پذیرش بودن سوالات پرسشنامه پس از اجرای مقدماتی بازنگری شد و شرکت کنندگان بعدی نسخۀ اصلاح شده پرسشنامه را تکمیل کردند. برای تعیین روایی ابزار اندازه گیری از روایی محتوایی استفاده شد. این نوع روایی به قضاوت داوران بستگی دارد. نظردهندگان در مورد پرسشنامه، استادان متخصص و افراد خبره و آگاه بودند. برای محاسبۀ پایایی پرسشنامۀ پژوهش، ابتدا یک نمونه پرسشنامه 32 سوالی در اختیار 30 نفر از خبرگان و متخصصان قرار گرفت. سپس با استفاده از داده های به دست آمده و به کمک نرم افزار SPSS، میزان ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن 90/0 محاسبه شد و بیانگر پایایی لازم بود. در این پژوهش تعداد 255پرسشنامه بین نمونۀ آماری توزیع و در نهایت 222 پرسشنامه جمع آوری گردید. تمام تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و AMOS16 انجام شد.
روش پژوهش در بخش دوم
روش پژوهش حاضر در بخش دوم، طرح تحقیق نیمه آزمایشی بود که قصد داشت اثر آموزش مؤلفه های شناسایی شده در خشم و پرخاشگری و تأثیر آموزش این مؤلفه ها را درکنترل خشم جوانان مورد مطالعه قرار دهد. در این تحقیق قبل از شروع، به افراد نمونه (گروه آزمایش و گروه گواه) «پرسشنامه خشم و پرخاشگری» داده شد و نمرات آنها استخراج گردید. سپس مهارت های خشم و پرخاشگری بر اساس مؤلفه های شناسایی شده طی 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد. جلسات آموزشی طی دو ماه آبان و آذر و دی 1397 برگزار گردید. پس از اتمام آموزش دوباره پرسشنامه خشم و پرخاشگری برای هر دو گروه آزمایش و گواه به اجرا درآمد و نمرات استخراج شد. مقایسه نمرات قبل و بعد از آموزش، میزان اثر بخشی آموزش مؤلفه های خشم و پرخاشگری را مشخص می کرد. در این بخش از پژوهش، نمونه گیری به صورت هدفمند بود؛ بدین ترتیب که ابتدا «پرسشنامه خشم و پرخاشگری» بر روی 60 نفر از کارکنان، ورزشکاران و دانشجویان جوان در استان خراسان شمالی به اجرا درآمد. سپس از میان آنها، 40 نفر که بالاترین نمره را کسب کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 نفر به عنوان «گروه گواه» و 20 نفر به عنوان «گروه آزمایش» دسته بندی شدند. لازم به ذکر است که کسب نمره بالاتر نشانه خشم و پرخاشگری بیشتر و کسب نمره پایین تر نشانه پرخاشگری کمتر می باشد. این پرسشنامه توسط ناصری (1397) ساخته شد. این پرسشنامه دارای 20 سوال می باشد و به صورت طیف لیکرت طراحی شده است. روایی ابزار، مورد تایید متخصصان در این حوزه (روانشناسان) قرار گرفت و به جهت تعیین پایایی ابتدا در یک نمونه 30 نفره اجرا و از طریق آلفای کرونباخ پایایی آن 92/0 محاسبه گردید. آموزش مهارت های خشم و پرخاشگری نیز بر اساس مولفه های شناسایی شده در بخش کیفی پژوهش به صورت جلسات آموزشی که در جدول 1 ارائه شده است، اجرا گردید.
شیوه اجرا
جدول 1: مراحل آموزش کنترل خشم و پرخاشگری بر اساس مولفه های شناسایی شده در بخش اول پژوهش
جلسات |
محتوای جلسات |
اول |
طرح اهداف برگزاری گروه درمانی و تشریح انواع هیجانات مثبت و منفی و نحوه ابراز خشم خود |
دوم |
تکنیک تمرین و آزمایش با هدف آمادگی برای انجام یک رفتار جدید در موقعیت های واقعی زندگی |
سوم |
بیان استراتژی های مدیریت خشم (آنی و پیشگیرانه) با هدف مدیریت پرخاشگری |
چهارم |
بیان راه حل های مواجهه با موقعیت های خشم برانگیز (به درون ریختن، بروز دادن)؛ روش های خنثی کردن (مدیریت) خشم شامل روش های دراز مدت (ورزش های هوازی، آرمیدگی، و...) و روش های کوتاه مدت(خودآگاهی هیجانی، تنفس عمیق،...) |
پنجم |
بیان شیوه های کنترل خشم با استفاده از تنفس عمیق، حواسپرتی( شمردن اعداد، به یاد آوردن شعر، به یاد آوردن یک لطیفه، فکر نکردن) و درخواست از اعضا جهت آزمایش این شیوه های کنترل خشم بر روی رفتار خود |
ششم |
آموزش متوقف کردن افکار ناکارآمد و آموزش مدیریت خشم به شیوه ذهن آگاهی |
هفتم |
روش های دراز مدت در مدیریت خشم (ورزش های هوازی، آرمیدگی، پیش بینی، تخلیه احساسات منفی گذشته و تکرار) |
هشتم |
مروری بر روش های کنترل خشم و اجرای آن توسط اعضا در قالب نمایش: با این روش نمادین، اعضا رفتار خود را در زمان خشم بهتر ارائه دادند و راهی برای کنترل خشم در مقابل آن رفتار پیدا کردند. |
یافته های پژوهش
بر اساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های عمیق و اکتشافی و کدگذاری و تحلیل محتوای متن مصاحبه ها و در عین حال مطابقت آن ها با مبانی نظری، طبق نظر مشارکت کنندگان مقوله ها و عوامل اصلی (ابعاد) و فرعی (مؤلفه ها ) تأثیرگذار در کنترل خشم و پرخاشگری را می توان در 2 مقوله یا بعداصلی و 32 عامل فرعی طبقه بندی نمود. ابعاد اصلی مؤثر عبارت اند از: 1- روش های کوتاه مدت در کنترل خشم (17 مؤلفه)؛ 2- روش های بلند مدت در کنترل خشم (15 مؤلفه). این ابعاد و مؤلفه ها در جدول 2 نمایش داده شده است.
جدول 2: نتایج تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری باز: ابعاد و مؤلفه ها
روش های کوتاه مدت در کنترل خشم |
روش های بلند مدت در کنترل خشم |
ترک محل |
ورزش کردن |
فکر کردن به موضوع (تصمیم آنی نگرفتن) |
فکر کردن به آینده (عواقب موضوع) |
|
ویژگی شخصیتی |
توقف کردن در هنگام خشم |
کتاب خواندن |
گوش دادن به موسیقی |
افزایش مهارت همدلی |
سرگرم کردن خود |
آموزش کنترل خشم |
فرستادن صلوات و ذکر گفتن |
رشد و تقویت رفتارهای اجتماعی فرزندان |
نفس عمیق کشیدن |
تقویت رفتارهای مغایر با پرخاشگری |
انحراف ذهن از موضوع |
اعتقادات و مذهب |
شمردن اعداد |
توکل به خدا کردن |
پیاده روی کردن |
قرارگرفتن در طبیعت |
امکان تخلیه هیجانی |
تغییر باورها و ارزشها |
صبر کردن(حفظ خونسردی) |
اموزش رفتار جرات مندانه |
ایجاد محیط آرام |
تغییر رفتار منفعلانه |
بیان کردن و نوشتن موارد رفتاری |
تغییر رفتار پرخاشگرانه |
دوش گرفتن |
|
نوشیدن آب |
|
سازگاری با موضوع |
|
بخش کیفی پژوهش
تحلیل یافته های بخش کیفی بیانگر آن است که 17 مؤلفه در روش های کوتاه مدت و 15 مؤلفه در روش های بلند مدت در کنترل خشم و پرخاشگری تاثیر دارند. جدول 2 مؤلفه های به دست آمده در روش های کنترل خشم را بر اساس یافته های کیفی پژوهش نمایش می دهد.
سوال اول: مولفه های شناسایی شده برای کنترل پرخاشگری و خشونت کدام اند؟
سوال دوم: اولویت هر یک از مولفه های شناسایی شده در کنترل پرخاشگری و خشونت چیست؟
جهت پاسخگویی به این سؤالات پژوهش، بر اساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های عمیق و اکتشافی و کدگذاری و تحلیل محتوای متن مصاحبه ها و در عین حال مطابقت آن ها با مبانی نظری، طبق نظر مشارکت کنندگان مقوله ها و عوامل تأثیرگذار در کنترل خشم و پرخاشگری را می توان در 32 مولفه قرار داد. برای تشخیص این مسئله که تعداد داده های مورد نظر (اندازه نمونه ها و رابطه بین متغیرها) برای تحلیل عاملی مناسب هستند یا خیر، از شاخص آزمون تناسب کایزر – مایر[19] و آزمون بارتلت[20]استفاده گردید. آزمون تناسب کایزر– مایر، شاخصی از کفایت نمونه گیری است که کوچک بودن هبستگی جزئی بین متغیرها را بررسی می کند. این شاخص در دامنۀ صفر و یک قرار دارد. اگر مقدار شاخص بین 50/0- 65/0 تحلیل عاملی متوسط، بین 65/0 – 75/0 خوب، بین 75/0- 85/0 و از 85/0 به بالا به میزان عالی خواهند بود.
جدول 3 : تحلیل عاملی اکتشافی مبانی نظری
ابعاد (عوامل اصلی) |
عدد آزمون تناسب کایزر مایر و آزمون بارتلت |
مؤلفه ها (عوامل فرعی) |
کنترل خشم و پرخاشگری |
KMo=0.769 Barttlett=1669.531 Df=496 Sig=0.000 |
32 |
همان گونه که در جدول 3 ملاحظه می گردد، مقدار آماره آزمون تناسب کایزر– مایر برای متغیر کنترل خشم بیشتر از 75/0 بوده و مقدار sig نیز بیش از سطح معنیداری میباشد. این امر نشان دهنده آن است که تحلیل عاملی برای این داده ها بسیار مناسب میباشد. با توجه به نتایج تحلیل عامل اکتشافی، برای متغیر کنترل خشم و پرخاشگری مؤلفۀ اعتقادات و مذهب با بارعاملی 774/0 و مؤلفۀ ورزش کردن با بار عاملی 752/0 دارای بیشترین ضریب تاثیر گذاری و مؤلفۀ شمردن اعداد با بار عاملی 480/0 کمترین تاثیر را در کنترل خشم از دیدگاه پاسخگویان داشتند. بعد از تحلیل عاملی اکتشافی و تعیین اولویت هر یک از ابعاد و مؤلفه های موجود، ا با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، عوامل اصلی تاثیرگذار کنترل خشم و پرخاشگری در2 بعد روش های کوتاه مدت کنترل خشم و روش های بلندمدت کنترل خشم شناسایی و با استفاده از نرم افزار Amos16، تأیید شدند. در جداول 5 و 6 ، ضرایب رگرسیونی در کنترل خشم در دو روش کوتاه مدت و بلند مدت نشان داده شده است.
جدول 5: برآورد ضرایب رگرسیونی
P |
نسبت بحرانی(CR) |
برآورد مسیر |
نام مسیر |
||
|
|
287/1 |
روش های کوتاه مدت |
<--- |
کنترل خشم |
*** |
416/4 |
650/0 |
روش های بلندمدت |
<--- |
کنترل خشم |
جدول 6: برآورد ضرایب رگرسیونی
P |
نسبت بحرانی(CR) |
برآورد مسیر |
نام مسیر |
||
|
|
864/0 |
روش های کوتاه مدت |
<--- |
کنترل خشم |
*** |
614/6 |
927/0 |
روش های بلندمدت |
<--- |
کنترل خشم |
همان طور که ملاحظه میشود بارهای عاملی مربوط به هر عامل بالاتر از 3/0 بوده که نشان از این دارد که معرف خوبی برای عامل های مربوطه میباشند. شاخص های برازش مدل، همگی در سطح قابل قبولی گزارش شدند که مهمترین آن 078/0 RMSEA= و 532/2 CMIN/DF= گزارش شد. در جدول 7 ، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و میزان بار عاملی هر یک از مؤلفه ها نشان داده شده است.
جدول 7: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تعیین میزان بارعاملی هر یک از مؤلفه های شناسایی شده
ابعاد |
مؤلفه ها |
بار عاملی استاندارد |
مؤلفه ها |
بار عاملی استاندارد |
کنترل خشم و پرخاشگری |
1-ترک محل |
644/0 |
17- رشد و تقویت رفتارهای اجتماعی فرزندان |
684/0 |
2-ورزش کردن |
752/0 |
18- تقویت رفتارهای مغایر با پرخاشگری |
710/0 |
|
3-فکرکردن به موضوع |
605/0 |
19- امکان تخلیه هیجانی |
625/0 |
|
4-توقف کردن در هنگام خشم |
619/0 |
20- اعتقادات و مذهب |
774/0 |
|
5-فکر کردن به آینده |
587/0 |
21- صبرکردن( حفظ خونسردی) |
700/0 |
|
6-ویژگی شخصیتی |
737/0 |
22- ایجاد محیط آرام |
657/0 |
|
7- گوش کردن به موسیقی |
607/0 |
23- بیان کردن و نوشتن موارد رفتاری |
701/0 |
|
8-سرگرم کردن خود |
542/0 |
24- دوش گرفتن |
635/0 |
|
9-فرستادن صلوات و ذکر گفتن |
771/0 |
25- توکل به خدا کردن |
635/0 |
|
10-نفس عمیق کشیدن |
676/0 |
26- نوشیدن آب |
659/0 |
|
11- انحراف ذهن از موضوع |
653/0 |
27- سازگاری با موضوع |
629/0 |
|
12- شمردن اعداد |
480/0 |
28- قرار گرفتن در طبیعت |
608/0 |
|
13-پیاده روی کردن |
594/0 |
29- تغییر باورها و ارزش ها |
663/0 |
|
14- کتاب خواندن |
579/0 |
30- آموزش رفتار جرأت مندانه |
613/0 |
|
15- افزایش مهارت همدلی |
613/0 |
31- تغییر رفتار منفعلانه |
619/0 |
|
16- آموزش کنترل خشم |
735/0 |
32- تغییر رفتار پرخاشگرانه |
577/0 |
سوال سوم: آیا آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری بر اساس مؤلفه های شناسایی شده، در بین جوانان استان خراسان شمالی تأثیرگذار است؟
قبل از بررسی فرضیه پژوهش، برای اطمینان از این که گروه کنترل و آزمایش معادل می باشند- یعنی از نظر پارامترهای مورد مطالعه همسان هستند- با استفاده از آزمون لوین مورد تحلیل قرار گرفتند که نتایج آن نشان داد مقدار F برابر با 500/0 و در سطح 5% <p است. بنابراین مفروضه یکسانی واریانس ها رد نمی شود و اطلاعات سطر اول برای نتیجه گیری در مورد میانگین مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
جدول 8: نتایج آزمون t، اثر آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری
|
آزمون لوین |
آزمون t برای برابری میانگین ها |
فاصله اطمینان |
||||||
آماره آزمون F |
سطح معناداری |
آماره آزمون t |
درجه آزادی |
سطح معناداری |
اختلاف میانگین |
حد بالا |
حد پایین |
||
آموزش مهارت های کنترل خشم |
فرض برابری واریانس |
500/0 |
484/0 |
324/7- |
39 |
00/0 |
454/26- |
148/19- |
760/33- |
فرض نابرابری واریانس |
|
|
079/7- |
870/30 |
00/0 |
454/26- |
832/18- |
077/34- |
در جدول 8 سطح معناداری آزمون تساوی میانگین با فرض برابری واریانس ها ( 00/0) کمتر از 5 درصد است. پس فرض صفر تأیید نمی گردد و ادعای عدم برابری دو گروه پذیرفته می شود. هرگاه حد بالا و پایین هر دو منفی باشد، تفاوت میانگین در دو گروه کمتر از صفر است و اگر میانگین گروه اول از گروه دوم کوچکتر باشد، نشان می دهد که تأثیر آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری در گروه های آزمایش و کنترل در بین جوانان از نظر آماری معنادار است. با توجه به یافته های به دست آمده، فرضیه سوم پژوهش تأیید می شود.
بحث و نتیجه گیری
اداره هیجان ها ممکن نیست، مگر اینکه افراد از هیجان های بنیادین مثل خشم، ترس، اضطراب، شادمانی، تعجب، اندوه، انزجار و عشق آگاه و از دانش کافی درباره سطوح هیجان، مراحل، تظاهرات جسمانی، عاطفی، شناختی و رفتاری آنها، هیجان های مثبت و منفی و شدت و ضعف آنها برخوردار باشند. شناخت هیجان ها به افراد، قدرت تحلیل و کنترل می دهد و هر قدر این شناخت بیشتر باشد، به سوی مدیریت و کنترل عواطف و بهبود روابط بین فردی جلوتر خواهند رفت و در مجموع، گام بزرگی در موفقیت زندگی خود در ابعاد گوناگون برخواهند داشت. در این پژوهش، بر اساس تجزیه و تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه های عمیق و اکتشافی و کدگذاری و تحلیل محتوای متن مصاحبه ها و در عین حال مطابقت آن ها با مبانی نظری و طبق نظر مشارکت کنندگان مقوله ها، عوامل اصلی تأثیرگذار در کنترل خشم و پرخاشگری را می توان در 32 مؤلفه طبقه بندی نمود. هر یک از این مؤلفه ها بر اساس چارچوب مفهومی پژوهش و کدهای مفهومی به دست آمده در بخش کیفی ساخته شده اند. طبق یافته های پژوهش، عوامل اصلی تاثیرگذار کنترل خشم و پرخاشگری در2 بعد روش های کوتاه مدت کنترل خشم و روش های بلندمدت کنترل خشم دسته بندی می شوند. این ابعاد بر اساس تحلیل عاملی تأییدی با توجه به بارهای عاملی و آزمون برازش آن ها مورد تأیید قرار گرفتند. بنابراین می توان گفت که این عوامل جزو عوامل کلی (ابعاد اصلی) مؤثر در کنترل خشم و پرخاشگری به شمار می روند. مؤلفه های ترک محل، فکر کردن به موضوع، توقف کردن در هنگام خشم، گوش کردن به موسیقی و امکان تخلیه هیجانی در بعد روش های کوتاه مدت و مؤلفه های ویژگی شخصیتی در بعد روش های بلندمدت بارعاملی کمتر از 3/0 دارند و از مدل حذف می شوند. نتایج به دست آمده با توجه به مطالعات مبانی نظری تحقیقات انجام شده در ایران و جهان و بخش کیفی پژوهش نشان می دهد که طبق نظر شرکت کنندگان در سوال اول پژوهش، مولفه های تأثیرگذار در کنترل خشم و پرخاشگری را می توان در 32 مولفه طبقه بندی نمود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، نشان داد که این نتایج با یافته های زیر تطابق دارد.
هدف رویکردهای کنترل خشم، آشنا ساختن فرد پرخاشگر با الگوی خشم و رابطه آن با رویدادها و افکار سبب ساز و رفتار خشونت آمیز است. (هاولز، ۱۹۸۹: ۱۶۶) رویکردهای کنترل خشم عمدتا مبتنی بر اصول درمان شناختی- رفتاری به ویژه آموزش مقاوم سازی در برابر فشار روانی (SIT)[21] مایکنام (۱۹۷۵) که توسط نووا کوا (۱۹۷۵) برای کنترل خشم مورد استفاده قرار گرفته اند، می باشند. بک و فرناندز (۱۹۹۸) خلاصه ای از اصول رویکرد SIT در کنترل خشم تهیه کرده اند. بنابراین، بالا بردن توان فرد در کنترل خشم خود، به احتمال زیاد در کاهش پرخاشگری مؤثر خواهد بود وارائۀ آموزش های زودهنگام میتواند باعث کاهش پرخاشگری شود. (هرمان و مک ویرتر، 2002 ؛ کلنر، بری و کالتی، 2002 : 853) قربانی (1380) بیان کرد مدیریت خشم با توجه به فوائد دنیوی و اخروی، ورزش و تقویت نیروهای جسمانی، کمک گرفتن از خودگویی های مثبت امکان پذیر می باشد. همچنین ویلیام و هاوایی (2005) دریافتند که استفاده از تنظیم غذا، ورزش و روابط صمیمانه با نزدیکان می توانند کمک های خوبی برای تنیدگی زدایی باشند. البته در انجام این اعمال، باید زنجیره افکار عصبانی کننده و باورهای غیر منطقی قطع شوند. سالخودسکی و همکاران(2004) در بررسی خود به این نتیجه رسیده اند که درمان های شناختی و رفتاری در درمان مشکلات خشم و خصومت در بین نوجوانان و جوانان تأثیر بسیاری دارد. یافته های پژوهش جعفری و همکاران( 1393) حاکی از آن است که روش آموزش کنترل خشم می تواند باعث افزایش توانایی ورزشکاران نوجوان در کنترل و پیشگیری از خشم شود و از دلایل احتمالی بهبود توانایی آنها در استدلال های اخلاقی باشد.
برای اولویت بندی مولفه های تأثیرگذار در کنترل خشم و پرخاشگری، به تعیین میزان بارعاملی استاندارد هر یک از ابعاد شناسایی شده نیاز بود. همان طور که نتایج نشان داد بارهای عاملی مربوط به هر عامل بالاتر از 3/0 بود که نشان از این دارد که معرف خوبی برای عامل های مربوطه میباشند. شاخص های برازش مدل همگی در سطح قابل قبولی گزارش شدند. در خصوص تبیین سوال دوم پژوهش در اولویت بندی مولفه های خشم و پرخاشگری می توان به نتایج پژوهش هایی همسو در این زمینه اشاره کرد.
پژوهش رست و همکاران (1393) نشان داد شیوع پرخاشگری و برخی عوامل و مولفه های مرتبط با آن در دانش آموزان وجود دارد. آنها دریافتند که برای کنترل پرخاشگری دانش آموزان، کاهش استفاده از بازی های کامپیوتری و شناخت عوامل فرهنگی و قومی می تواند دخیل باشد. سالخودسکی و همکاران(2004)، در بررسی خود به این نتیجه رسیدند که درمان های شناختی و رفتاری در درمان مشکلات خشم و خصومت در بین نوجوانان و جوانان تأثیر بسیزایی دارند. کهلبرگ و همکاران(1984) نشان دادند پرخاشگری نیرومندترین پیش بینی کننده رفتار ضد اجتماعی در دوره نوجوانی و بزرگسالی است. هارینگتون و همکاران، (1991) و مک کورد (1991) در بررسی نتایج افسردگی دوران کودکی و نوجوانی نشان دادند که 40 تا ۷۵ درصد از جوانانی که به دلیل اعمال بزهکارانه دستگیر شده بودند، مطابق با معیارهای روانپزشکی، پرخاشگر تشخیص داده شده بودند. چون پرخاشگری به وسیله مکانیسمهای بازداری کنترل می شود و در ایجاد آن فاکتورهای بیرونی و درونی موثرند، محدود کننده های بیرونی، انتظار تنبیه، همدلی یا توجه به نتایج، رفتار پرخاشگری را کنترل می کنند و به وسیله برانگیختگی زیاد، احتمال پایین تنبیه، عوامل زیست شیمیایی و محرک های بیرونی تحریک می شوند. (نواکو، ۱۹۸۸) اگر چه رفتار پرخاشگرانه منجر به کاهش تخیلات پرخاشگرانه، پشتوانه تحقیقی چندانی نیافته، اما تأیید پالایش رفتاری در بسیاری از تحقیقات تایید شده است؛ یعنی یافتن فرصت ابراز پرخاشگری به هنگام ناکامی ها، رفتار پرخاشگرانه بعدی را کم می کند. اما پالایش رفتاری کل پرخاشگری را کنترل نمی کند، بلکه از پرخاشگری به قیمت پرخاشگری فعلی جلوگیری می کند.(کریمی، ۱۳۷۷)
با توجه به یافته های به دست آمده، سؤال سوم پژوهش تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های کنترل خشم و پرخاشگری در بین جوانان استان خراسان شمالی مؤثر می باشد. در تبیین این فرضیه باید گفت که خشم ممکن است پاسخی باشد که یک نوجوان به جهان اطراف خود می دهد. نوجوان خشمگین ممکن است بخواهد آنچه را که از تعارض های مکرر خانواده خود آموخته است، نشان دهد. ابرازات خشم ممکن است راهی برای شناساندن نیازهای برآورده نشده فرد باشد، اما وجه مشترک همه ابرازات خشم این است که همگی یک ابزار ارتباطی محسوب می شوند. نوجوانان با ابراز خشم خود، می خواهند یک پیام را منتقل کنند. نکته جالب این است که هر چه ابراز خشم قویتر می گردد، پیام مربوط به آن کمتر درک می شود. (رافضی، ۱۳۸۳) در نتیجه، اگر آموزش های مهارت کنترل خشم به نوجوانان و افراد در این سنین رشد داده شود، آنها در آینده راحتتر می توانند خشم خود را کنترل کنند و این باعث کاهش آسیب های اجتماعی و خانوادگی شود که از جمله آنها می توان به زندانی شدن این افراد در اثر عدم کنترل خشم اشاره کرد. پس آموزش کنترل خشم در نوجوانان و خانواده های آنها موجب جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی در آینده می شود. پژوهش حاضر با نتایج تحقیق نویدی(1384) مبنی بر تأثیر آموزش مدیریت خشم برمهارت های سازگاری، مصائبی(1386) مبنی بر تأثیر آموزش مهارت های کنترل خشم بر سازگاری اجتماعی، فرج زاده و همکاران(1390) مبنی بر تأثیر آموزش گروهی کنترل خشم بر تغییر پرخاشگری و کفایت اجتماعی نوجوانان بی سرپرست، توماس(2001) مبنی بر تأثیر آموزش کنترل خشم بر کاهش مشکلات بین فردی، مهریزی و همکاران(1387) مبنی بر تأثیر آموزش مدیریت خشم بر مهارت های خودنظم دهی خشم و تعارض های والد -نوجوان دختران دوره راهنمایی، نعمتی(1387) مبنی بر اثربخشی آموزش مهارت های کنترل خشم درکاهش پرخاشگری زندانیان مرد و شکوهی یکتا و همکاران(1394) مبنی بر اثربخشی آموزش مدیریت خشم و حل مسئله بر سلامت روان سبک های تربیتی مربیان پیش دبستانی همسو است. پایلت(2002) تأثیر برنامه آموزش مدیریت خشم بر کاهش خشونت خانوادگی را با به کارگیری گروه های آزمایش و گواه در یک برنامه هشت جلسه ای آموزش مدیریت خشم برای کاهش میزان خشم مؤثر گزارش نمود. صادقی(1380) با بررسی اثربخشی آموزش گروهی کنترل خشم بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسردبیرستانی نشان داد که آموزش گروهی کنترل خشم توانسته است رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان را کاهش دهد. هارینگتون و همکاران، ۱۹۹۱: مک کورد، (1991) در بررسی نتایج افسردگی دوران کودکی و نوجوانی نشان دادند که 40 تا ۷۵ درصد از جوانانی که به دلیل اعمال بزهکارانه دستگیر شده بودند، مطابق با معیارهای روانپزشکی، پرخاشگر تشخیص داده شده بودند. بنابراین باتوجه به نتایج پژوهش حاضر و پژوهش های همخوان، برنامه آموزشی مدیریت خشم مداخله ای مؤثر به شمار می آید. ساخوولسکی و همکاران (2004) اثر بخشی برنامۀ مداخله ای مهار پرخاشگری را بر روی 11 دانش آموز مقطع ابتدایی طی ده جلسه بررسی نموده و این برنامه را بر کاهش رفتارهای وابسته به خشم مؤثرگزارش کرده اند. صادقی(1380) با بررسی اثربخشی آموزش گروهی کنترل خشم بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسردبیرستانی نشان داد که آموزش گروهی کنترل خشم توانسته است رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان را کاهش دهد. مطالعه آهنگرزاده رضایی و همکاران (1390) نیز نشان داد آموزش مدیریت خشم بر سلامت روانی دانشجویان تأثیر مثبت دارد.
خشم، حالتی عاطفی است که از نظر شدت از تحریک ملایم تا عصبانیت شدید تغییر می کند. هدف مدیریت خشم، کاهش احساس عصبانیت و برانگیختگی فیزیولوژیکی است که خشم باعث آن می شود. (اسپیلبرگ و همکاران، 2002) پرخاشگری و تجاوز، یک مسئله اجتماعی و سلامت عمومی است که ممکن است به آسیب فیزیکی، مشکلات روانی و رفتاری منجر گردد. (ونگ، لی، یانگ، گائو و زائو،2017) با توجه به عواقب منفی آن، بررسی عواملی که ممکن است در افزایش پرخاشگری و تجاوز نقشی داشته باشند، از نظر تئوری و عملی، دارای اهمیت است. خشم، به خوبی به عنوان یکی از پیش بینی کننده ترین متغیرهای پرخاشگری، مستند شده است. (اندرسون و بوش من، 2002، شوری، کرونلیس، و ایدما، 2011؛ ویلوسکی و رابینسون، 2008، 201) خشم همچنین به عنوان حالت و خصیصه در ادبیات موضوعی تعریف شده است. (دیفنباچر و همکاران، 1996؛ ویلوسکی و رابینسون، 2010) مهم تر اینکه، برخی محققان متوجه شده اند که حالت خشم، پیش بینی کننده قوی تری از پرخاشگری و تجاوز نسبت به حالت خشم است. (دیفنباچر و همکاران، 1996)
هیجان ها، از بزرگ ترین نعمت های الهی اند که در انسان به ودیعه نهاده شده اند. زندگی بدون آن ها برای بشر مشکلات زیادی را ایجاد می کند. این هیجانات در شکل دادن به رفتارهای ما بسیار تاثیرگذار هستند و سلامت روانی و عقلانی انسان ها تا حد زیادی به سلامت هیجانی وابسته است. وضعیت هیجانی می تواند قضاوت های فرد در مورد رفتارهای خود و دیگران و نیز نحوه برخوردهای اجتماعی وی را تحت تاثیر قرار دهد. جلوه های هیجانی نقش های متفاوتی ایفا می کنند؛ از جمله این که به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با دیگران به کار می روند و فرد می تواند از طریق آن ها اطلاعاتی را در مورد احساسات، نیازها و امیال خود به دیگران منتقل نماید. شواهد بسیاری نشان می دهند افرادی که در زمینه احساسات و عواطف خود قوی و چیره دست هستند، یعنی احساسات خود را به خوبی مدیریت می کنند و احساسات دیگران را درک کرده اند و با آن ها به خوبی کنار می آیند، در هر زمینه زندگی، خواه روابط خصوصی و خانوادگی و خواه در مراودت های سیاسی و اجتماعی از مزیت خوبی برخوردارند. بنابراین ایجاد و بازشناسی هیجان ها، شیوه های مهمی برای تنظیم مبادلات اجتماعی و تعادل جسمانی و روانی ما هستند. شناخت هیجان ها به ما قدرت تحلیل و کنترل می دهد و هر قدر این شناخت بیشتر باشد، به سوی مدیریت و کنترل عواطف و بهبود روابط بین فردی جلوتر رفته ایم و در مجموع گام بزرگی در موفقیت زندگی خود در ابعاد گوناگون برداشته ایم.
هیجانات منفی نظیر ترس، خشم و غم نیز همگی نشانه هستند و ارزش دارد که به آن توجه داشته باشیم. خشم ما می تواند حامل چنین پیام هایی باشد: مورد آزار قرار گرفته ایم، حق و حقوقمان نادیده گرفته می شود، نیازها و خواسته های مان در حد مطلوبی ارضا نمی شود یا به زبانی خیلی ساده، چیزی در زندگیمان درست نیست. (جهانگیری و شیردل،1394) نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت خشم بر میزان سیستم های مغزی–رفتاری تأثیرگذار می باشد؛ به این معنیکه آموزش مهارت مدیریت خشم باعث می شود که میزان سیستم های مغزی – رفتاری افزایش پیدا کند. همچنین موجب کاهش سیستم فعال سازی رفتاری و افزایش سیستم بازداری رفتاری در گروه آزمون شده است. می توان گفت در نتیجه آموزش مدیریت خشم، فرد یاد میگیرد که چگونه خشم خود را کنترل کند و به ارزیابی مثبت دیگران بپردازد. میتوان گفت که آموزش مهارت های مدیریت خشم به فرد در مورد ناکامی آگاهی میدهد. در نتیجه ،فرد یاد می گیرد که چگونه خشم خود را کنترل کند و تحت تأثیر ناکامی قرار نگیرد و در همه حال امید به آینده با دیدی مثبت داشته باشد. از آنجا که رایج ترین عکس العمل انسان نسبت به ناکامی، خشم می باشد، چنانچه بتواند از ناکامی خود، ارزیابی خوبی داشته باشد، می تواند خشم خود را کنترل کند. همچنین با آموزش کنترل خشم و پرخاشگری می توان سلامت روحی و روانی را به خانواده ها برگرداند . شیوه های رفتاری متفاوتی از قبیل آرامش آموزی و شیوه های شناختی از قبیل مبارزه با افکار منفی می توانند آدمی را یاری دهند تا با سازگاری بیشتری در برابر فشار بیرونی واکنش نشان دهند و منجر به پرخاشگری و رفتارهای منفی فرد نشوند. یادگیری مهارت های مدیریت خشم موجب ایجاد مهارت هایی می شود که به فرد کمک می کند نسبت به عواطف خود، آگاهی بیشتری به دست آورد و در موقعیت های گوناگون واکنش های بهتری از خود نشان دهد. آگاهی از خصوصیات خود موجب بصیرت شده که این امر نیز، خود تنظیمی و خویشتن داری را در فرد در پی دارد. هر دوی این مهارت هابه فرد کمک می کنند که عواطف خود از جمله خشم را منطقی تر کنترل کنند. اگر فرد بتواند از خلاقیت خود استفاده کند، پیدا کردن شیوه مقابله مناسب با خشم آسان تر خواهد بود. به جای این که هیجان فرد را کنترل کند، باید از هیجان به عنوان فرصتی برای رسیدن به تجارب خلاق و جدید استفاده کرد. هر قدر فرد بیشتر آرام باشد و از مهارت های مقابله با خشم استفاده کند، بیشتر می تواند موقعیت را کنترل نماید. به طورکلی می توان اذعان داشت که بیشتر تحقیقات انجام شده برسودمندی درمان و مؤثر بودن مداخلات در زمینه کنترل خشم اذعان دارند و معتقدند که خشم، پدیده ای کنترل پذیر است و با افزایش آگاهی افراد نسبت به آن و آموزش شیوه ها و راهبردهای مؤثر می توان خشم را کنترل و تعدیل کرد. اگر فردی دررسیدن به هدف خود با شکست مواجه شود، ناکامی حاصل می شود و ناکامی حاصل شده در بیشتر مواقع منجر به پرخاشگری می گردد. ناکامی هنگامی برجسته تر می شود که هدف ملموس و در دسترس باشد، ولی انتظارات بالا باشند و به شکلی غیر موجه، از دستیابی فرد به هدف ممانعت به عمل آورند. ناکامی در صورتی می تواند به پرخاشگری منجر شود که با قرار گرفتن فرد در معرض محرک های برانگیزنده خاص همراه شود. فرضیه ناکامی- پرخاشگری گویای آن است که ناکامی یکی از برانگیزاننده های پرخاشگری می باشد و چنانچه ما نتوانیم به آنچه می خواهیم و انتظار داریم برسیم، این امر موجب پرخاشگری می شود.
پیشنهادها
- این پژوهش به عنوان یکی از تحقیقات موثر در زمینه نقش آموزش در کنترل خشم و پرخاشگری، مطالعات متعدد پیرامون شناخت مهارت های بیشتر را پیشنهاد می کند تا بر این اساس، آموزش های بیشتری مطابق با فرهنگ ایرانی ارائه شود.
- با توجه به نتایج پژوهش حاضر و سایر پژوهش های مشابه که کنترل خشم و پرخاشگری باعث بهبود سایر رفتارهای شناختی فرد می شود، آموزش این کنترل سبب می گردد که فرد بتواند تمام رفتارهای درگیر در یک عمل شناختی را تحت نظر بگیرد. این گونه آموزش ها، ابزارهای مفیدی برای تعمیم یادگیری به موقعیت های مکانی و زمانی دیگر هستند.
- حمایت از فرآیندهای آموزشی مانند این در هر یک از مراحل آموزش رسمی اهمیت زیادی دارد؛ چنان که ارتباط و همبستگی بین کنترل رفتار و آموزش آن می تواند تاییدی بر این نکته باشد. به عبارتی، هم کنترل و هم آموزش در رفتار فرد موثر می باشند. لذا پیشنهاد می شود والدین، اولیای تعلیم و تربیت و معلمان با ایجاد محیط فیزیکی و روان شناختی مناسب و توجه به متغیرهای درگیر در پرورش این سازه ها می توانند به جوانان کمک شایانی کنند و با فراهم کردن ابزار و وسایل لازم، نگرش های لازم برای کنترل خشم و پرخشگری را در جوانان فراهم آورند.
- درنتیجه آموزش مدیریت خشم، فرد یاد می گیرد که چگونه خشم خود را کنترل کند و به ارزیابی مثبت دیگران بپردازد.
- یادگیری مهارت مدیریت خشم موجب ایجاد مهارت هایی می شود که به فرد کمک می کند نسبت به رفتار خود، آگاهی بیشتری به دست آورد و در موقعیت های گوناگون واکنش های بهتری از خود نشان دهد.آگاهی از خصوصیات خود موجب بصیرت می شود که این امر نیز، خودتنظیمی و خویشتن داری را در پی داردو هر دوی این مهارت ها به فرد کمک می کنند که عواطف خود از جمله خشم را منطقی تر کنترل کند.
- اگر فرد بتواند از خلاقیت خود استفاده کند، پیدا کردن شیوه مقابله مناسب باخشم آسان تر خواهد بود. به جای این که هیجان فرد کنترل شود، می توان از هیجان به عنوان فرصتی برای رسیدن به تجارب خلاق و جدید استفاده کرد.
- هرقدر فرد آرامتر باشد و از مهارت های مقابله باخشم استفاده کند، بیشتر می تواند موقعیت را کنترل کند. لازم است که مهارت های مدیریت خشم به شکل عینی و کاربردی تر به افراد آموخته شود تا به شکل ملموس تری تأثیر مهارت های مدیریت خشم بر سیستم های مغزی –رفتاری احساس شود. این آموزش به فرد کمک می کند که نحوه ارزیابی و قضاوتش را در مورد دیگران اصلاح کند و او را به تفکر منطقی نزدیک تر سازد.اگر چنین فرض شود، می توان اظهار داشت که این آموزش، نگرش فرد را به گونه ای مثبت تحت تأثیر قرار می دهد.
- تدوین برنامه های آموزشی و مداخله ای به منظور کاهش خشم و مدیریت آن، اقدام عملی دیگری است که برای تعدیل سطوح خشم جوانان به کار می رود.
- برای پژوهش پیرامون گروه سنی جوانان، پژوهشگران و مجریان مداخلات روان شناختی، باید از ویژگی های رشدی این گروه کاملا آگاه باشند. لذا گذراندن واحد درسی روان شناسی رشد در دانشگاه ها و مراکز آموزشی یا به صورت کارگاهی در سازمان ها توصیه می شود.
- پیشنهاد می گردد روان شناسان، مشاوران و مربیان پرورشی این مداخلات و کارگاه های کنترل خشم را به طور مستمر و درسطح وسیع برای تمام گروه های سنی اجرا نمایند.
- امید است نتایج پژوهش حاضر چشم انداز جدیدی را جهت جلوگیری و یا تقلیل رفتار های پرخاشگرانه در محیط های آموزشی در اختیار روانشناسان و مربیان قرار دهد.
- اصولاً ارزیابی اینکه دیگران زندگی فرد را چگونه ارزیابی می کنند، کیفیت تجربه هیجانی را تعیین می کنند. پس اگر فرد ارزیابی خود را تغییر دهد، می تواند هیجان خود را نیز دگرگون سازد. با بر پا کردن کارگاه های کنترل خشم می توان به افراد آموزش داد که ارزیابی دیگران را به صورت مثبت تلقی کنند تا تأثیر مثبت بر زندگی آنها بگذارد و منجر به خشم و پرخاشگری در آنها نشود.
منابع
- اشتراس، آنسلم و جولیت، کوربین. (1385). اصول روش تحقیق کیفی نظریه مبنایی اصول و شیوه ها. بیوک محمدی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی
- باوقار زعیمی، زهرا و شیبانی تدرجی، فاطمه. (1395). «بررسی علل پرخاشگری در کودکان». مطالعات راهبردی علوم انسانی و اسلامی. شماره 2 ، 178 - 195.
- جهانگیری، علی و شیردل، ملیحه. (1394). مدیریت خشم. تهران: آذرین مهر
- جعفری، سیمین؛ امان اله نژاد کلخوران، مجتبی و طالبی، روح الله. (1393). «تاثیر اموزش کنترل خشم بر پرخاشگری دختران تکواندوکار نوجوان مبتدی». مجله مطالعات روانشناسی ورزشی. دوره 3 ، شماره 8، 88-77.
- رونالد، پاترافرون. (۱۳۷۸). غلبه بر خشم. مهدی مجردزاده کرمانی. تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی راه بین
- رافضی، زهره. (۱۳۸۳). «نقش آموزش کنترل خشم به نوجوانان دختر ۱۵ تا ۱۸ ساله در کاهش پرخاشگری». پایان نامه کارشناسی ارشد.
- زنگنه، ساره؛ ملک پور، مختار و عابدی، محمد رضا. (1390). «تاثیر آموزش مهارت های مدیریت خشم بر کنترل پرخاشگری مادران دانش آموزان ناشنوا دوره ابتدایی». فصلنامه یافته های نو در روانشناسی.
- حسینی، سید علی ؛ کاوسی، علی ؛ ثناگو، اکرم ؛ جویباری ، لیلا و محمدی، غلامرضا. (1396). «تاثیر آموزش مهارت های کنترل خشم بر سازگاری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان». مجله علمی پژوهان. سال شانزدهم، شماره 1، پاییز 1396 10-18.
- شیخ الاسلامی، علی؛ اسداللهی، الهام و محمدی، نسیم. (1396). «پیش بینی پرخاشگری نوجوانان بزهکار بر اساس راهبردهای حل مسئله و مهارت های ارتباطی». سلامت اجتماعی (مجله مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت). دوره 4، شماره 3، 219-209.
- صادقی ،احمد. (۱۳۸۰). «آموزش گروهی کنترل خشم به شیوه عقلانی، رفتاری، عاطفی به دانش آموزان پسر دبیرستان». پایان نامه کارشناسی ارشد، مشاوره و راهنمایی، دانشکده علوم تربیتی، دانشگاه اصفهان.
- قربانی، نیما. (۱۳۸۰). مهندسی رفتار ارتباطی. تهران: انتشارات سینه سرخ
- کریمی، یوسف. (۱۳۷۷). روان شناسی اجتماعی. چاپ چهارم، تهران: انتشارات ارسباران
- کاپلان. ه ، سادوک. ب . (1375). خلاصه روانپزشکی، علوم رفتاری و روانپزشکی بالینی. نصرت الله پورافکاری. جلد سوم، تهران: انتشارات شهر آب
- نمازی محمودآبادی، داوود. (1377). «بررسی اثربخشی آموزش اصول و فنون تغییر رفتار به والدین در تعدیل پرخاشگری کودکان 8-1 ساله». پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
- نساجی زواره، اسماعیل. (1385). خانوادهوپرخاشگریفرزندان. مجلۀ پیوند. شماره 328.
- نیلسون. ر. و ایزرائیل. (1376). اختلال های رفتاری کودکان. مجمدتقی منشی طوسی. مشهد: انتشارات آستان قدس
- Acton, R. G., & During, S. (2000). “Preliminary results of aggression management training for aggressive parent”. Journal of Interpersonal Violence, 7, 410-417.
- American Psychological Association. (2004). Controlling Anger Before it controls you.
- Bell, A.C., Zunlla, T.J. (2009). “Problem-solving Therapy for Depression: A Metaanalysis Clinical”. Psychology Review, 29:348-353.
- Breslin, J. H. (2005). “Effectiveness of a rural angermanagement program in preventingdomestic violencerecidivism”. Available on: http://wwwlib.umi.com/dissertations/fullcit/3151308
- Callifrona, M., Garyfallia, K. (2016). “Psychoeducative Programme in Anger Management”.J Psychol Psychother ,6:237. doi:10.4172/2161-0487.1000237.
- Creswell, J. W, Plano clark, V. (2011). Designing and conducting mixed methods research. (2 nded), thousand oaks, CA: sage
- Deffenbacher, J.L. (1997). “Cognitive behavioral approaches to anger reduction”. In: Dobson, K.S., and Craig, K.D. (Eds.), Advances in Cognitive Behavioral Therapy (pp. 1-TT). ThousandOaks, CA: Sage Publications.
- Del Vecchio, T., & O’Leary, K. D. (2004). “Effectivenessof treatment for specific anger problems: A metaanalyticreview”. Clinical Psychology Review, 24, 15-24.
- Ellis, A., Harper, R. A. (1999). A New Guide to Rational Living. N. Hollywood, CA: Wilshire Books. George, M. ‘Rooting it out.'Community Care. ET. Oct. One account of successfulindividual programme planning.
- Feindler, E. L., Ecton, R. B. (1986). Adolescent Anger Control, Cognitive-Behavioral Techniques. NewYork: Pergamon Press.
- Fields, S. Mc namara, A. (2003). “The prevention of chilled andadolescent violence”.Journal of aggression and violent behavior. Vol .8,p:61-91.
- Howells, K. (1989). “Anger managementmethods in relation to the prevention of violent behaviour”. In J. Archer & K. Browne (Eds.), Human aggression: Naturalistic approaches (pp. 153–181). London: Routledge
- Harrington, R.; Fudge, H.; Rutter, M.; Pickles, A.; & Hill, J. (1991). “Adult outcome of childhood and adolescent depression: I. Links with antisocial disorder”. Journal of the American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 30, 434-439.
- Huesmann, L.R., & Miller, L.S. (1994). “Long-term effects of the repeated exposure to media violence in childhood”. In L.R. Huesmann (Ed.), Aggressive behavior: Current perspectives (pp. 153–186). New York: Plenum Press.
- Strauss, A., Joliet, C. (2006).Principles of Qualitative Research Methodology: The Basis of Principles and Practices. Translated by: Buick Mohammadi, Tehran: Human Sciences Research Institute
- Kohlberg, L.; Ricks, D.; & Snarey, J. (1984). “Childhood development as a predictor of adaptation in adulthood”.Genetic Psychology Monographs,110, 91-172.
- Marcus-Newhall, A., Pedersen, W.C., Carlson, M., & Miller, N. (2000). “Displaced aggression is alive and well: A meta-analytic review”. Journal of Personality and Social Psychology, 78, 670-689
- Meichenbaum, D.H. (1975). Stressinoculation training. New York: Pergamon Press
- Macvaugh, G. S. (2004). “Outcomes of court interventionand diversionary programs for domestically violentoffenders”. Available on: http://wwwlib.umi.com/dissertations/fullcit/ 3143323.
- Miles, D.R., & Carey, G. (1997). “Geneticand environmental architecture of aggression”.Journal of Personality and Social Psychology, 72, 207–217.
- Mynard, H., & Joseph, S. (2000).“Development of a multidimensional peer-victimization scale”.Aggressive Behavior, 26, 169-178.
- Novaco, R. W. & Chemtob, C. M. (1998). “Anger and trauma: Conceptualization, assessment, and treatment”. In: Follette, V. H. Ruzek, V. I. & Abueg, F. R. Cognitive-Behavioral Therapies forTrauma NewYork: Guilynd.
- Nilsson, R., Izrael, A. (1997). Child behavioral disorders. Translated by: Monshi Toosi, M.T., Mashhad: Astan Quds Publications.
- Novaco, R. W., & Robins, S. (1999). “Systems conceptualization and Treatment of anger”. Journal of Clinical Psychology. PP. 325-337.
- Oconnor, F., Lovell, D., Brown, L. (2015). “Implementing Residential Treatment for Prison Inmates with Mental Illness”. Arch Psychiatr Nurs;16(5):232-8.
- Pilet, G. A. (2002). Efficacy of adult psychoeducation in an anger management portion of a domestic violence treatment program”. Available on: http://wwwlib.umi.com/ dissertations/fullcit/ 3052663
- Patraphron, R., Patraphron, P. (1995). Overcome anger. Translation by Mehdi Monribzadeh Kermani. (1999). Tehran: RahbinCultural Institute
- Pellegrini, A. D. (2003). “Perceptions and functions of play and real fighting in early adolescence”. Child Development, 74:1522-33.
- Sadock, B.J., Sadock, V. A., Kaplan, H. (1996). Synopsis of Psychiatry, Behavioral Sciences and Clinical Psychiatry. Translation by Nusrat Allah Pourafkari, Tehran: Shahreab & Ayandesazan Publication.
- Sukhodolsky, D.G., Kassinove, H., Gorman, B. S. (2004). “Cognitive-behavioral therapy for anger in children and adolescents: a meta-analysis”. Aggression and Violent Behavior, 9: 247-69.
- Street, N.W., McCormick, M.C., Austin, S.B., Slope, N., Habre, R., Molnar, B. E. (2016). “Sleep Duration and Risk of Physical Aggression against Peers in Urban Youth”. Sleep Health, 2(2):129-35.
- Schwartz S, PhelPs E, Lerner V, Huang S, Brown C, Lewin-Bizan S, Li., Lerner, R. (2010). “Promotion as Prevention: Positive youth develoPment as Protective against Tobacco, Alcohol, Illicit Drug, and Sex Initiation”.APPlied DeveloP- mental Science. 14(4):197-211
- Spielberger C, Ritterband L, Syndeman S, Reheiser E, Unger K. (2002). “Assessment of emotional states and personality traits. Measuringpsychological vital signs”. In: Butcher JN, editor. Clinical Personality Assessment: Practical Approaches. New York: Oxford University Press.
- Taylor, J.L., & Novaco, R.W. (2005). Anger treatment for people with developmental Disabilities: A theory, evidence and manual basedapproach. John Wiley & Sons, Ltd.
- Thomas, S. P. (2001). “Teaching healthy anger management”.Perspect Psychiatr Care;37(2):41–48.
- Wheatley, A., Murrihy, R., Kessel, J., Wuthrich, V., Remond, L., Tuqiri, R., Dadds, M., & Ridman, A. (2009). “Aggression management trainging for youth in behavior schools”. Youth Studies Australia. Vol, 28, Number 1.P: 28-38.
- Widom, C.S. (1989). “Does violence begetviolence? A critical examination of theliterature”. Psychological Bulletin, 106, 3-28.
- weiner. J. M. (2004). Text book of child and adolescent Psychiatry. Third.edition. American Psychiatric publishing, p:837-8
- William, A. Howaii, B. (2005). The Human Services Counseling Tool box, Four Approach Counseling and Psychotherapy. pp. 271-274
- Xie X, Chen W, Lei L, Xing C, Zhang Y. (2016). “The Relationship between Personality Types and Prosocial Behavior and Aggression in Chinese Adolescents”.Pers Indiv Differ, 95(1):56-61