نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 رئیس گروه مطالعات مدیریت، مرکز مطالعات و پژوهشهای راهبردی، وزارت ورزش و جوانان، تهران، ایران (دکترای تخصصی جامعهشناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران) (نویسندۀ مسئول)E-mail: Banijamali@ut.ac.ir
2 دانشیار، جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده
مطالعه حاضر با هدف شناخت فرآیندهایی از زندگی جوانان که مانع ازدواج ایشان میشود، با روش کیفی بر اساس بیانی که جوانان از تأخیر در ازدواج ارائه میدهند و تحلیل و تفسیری که از موقعیت میسازند، در جستجوی شناخت عواملِ تأخیر ازدواج جوانان مطابق با روایت خود ایشان است. این مطالعه بر اساس مصاحبۀ نیمهساختاریافته با نمونهای متشکل از 25 فرد 19 تا 40 ساله انجام گرفته و از شیوۀ تحلیل تماتیک سود برده است تا بر اساس آن مقولات و مضمونهای اصلی تعیینکنندۀ تأخیر در ازدواج استخراج و تحلیل شود. مطالعه نشان میدهد که مسئلۀ مهم در بازداشتن جوانان از ازدواج، نداشتن شغل است که باعث کاستی در اطمینان نسبت به توانایی ادارۀ زندگیِ پس از ازدواج میشود. شرایط نامطمئن، مسئلۀ مهم دیگری است که با پیشبینیناپذیر کردن زندگی و ترس از آینده باعث تأخیر در ازدواج میشود. در این میان، ناتوانی خانواده در حمایت از ازدواجِ فرزندان شدت مسئله را مضاعف میسازد. تلۀ گذار به بزرگسالی و شلوغی زندگی، به عنوان دو مفهوم جدیدی که در این مطالعه معرفی میشوند، دو عامل دیگر تعیینکننده در بازداشتن از ازدواج است. مسئلۀ مهمی که به طور ویژه از سوی زنان مطرح میشود، نگرانی از انتخابنشدن است. ترس از محدودشدن آزادی نیز هم در مردان و هم در زنان، مطرح می گردد. مسئلۀ بیاعتمادی به جنس مخالف که نتیجۀ روابط بین دو جنس و گرایش به دوستیهای خارج از ازدواج است، به واسطۀ ترسی که از ازدواج ایجاد میکند، مانع مهم دیگری در ازدواج جوانان تلقی میشود. در مواردی ناآشنایی با ازدواج و زندگی متأهلی و در نتیجه سردرگمی در چگونگی راهبری و مدیریت آن، مانع مهم دیگر ازدواج جوانان تلقی میشود. سرانجام بیان میگردد که پیچیده و سختشدن ازدواج به عنوان پدیدهای جدید، بازدارنده ای مهم در ازدواج جوانان است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Young People and Barriers to Marriage
نویسندگان [English]
- SeyyedMohsen Banijamali 1
- Soheyla Sadeghi Fasaee 2
1 Head of Department of Management Studies, Strategic Studies and Research Center, Ministry of Sport and Youth, Tehran, Iran (Ph.D. in Sociology, University of Tehran, Tehran, Iran)
2 Ph.D., Associate Professor in Sociology, Faculty of Social Sciences, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]
This study seeks to find how young people express barriers to their marriage by using the qualitative method. Information obtained from 25 semi-structured interviews. The outcome shows that an important issue in preventing young people from getting married is unemployment, which reduces the confidence in running a post-marriage life. Uncertain fate is another obstacle that arises due to the unpredictability of life trajectories. Meanwhile, the family's inability to support their young people's marriages is another obstacle that increases the severity of the problem. Another significant obstacle to marriage is the prolongation of the transitional period that we analyze as "the transitional trap". The rush hour of life is another factor that prevents young people from getting married. An essential issue that women suggest is the fear of not being elected. The anxiety of restricting young people's freedom is another issue that participants propose. These circumstances create a situation in which young people prefer making relationships outside the marriage. This matter in the marriage atmosphere arouses mistrust to opposite sexes and develops the fear of getting married. In some cases, participants suggested unfamiliarity with marriage and married life as another obstacle to marriage. Finally, some participants stated that marriage became an unreachable task.
کلیدواژهها [English]
- Key Words: Youth
- Young Pople
- Transition to Adulthood
- Marriage and Barriers to Marriage
جوانان و موانع ازدواج
سید محسن بنیجمالی[1]
سهیلا صادقی فسایی[2]
تاریخ دریافت مقاله: 22/6/1399
تاریخ پذیرش مقاله:29/9/1399
مقدمه
ازدواج جوانان در ایران همواره یکی از مهمترین دغدغههای اجتماعی و محور گفتگوهای سیاستی بسیار بوده است. به تبع آن مسئلۀ «مشکلات و موانع ازدواج» نیز همیشه به عنوان یکی از موضوعات کلیدی عرصۀ مطالعات و سیاستهای اجتماعی مطرح بوده است. شاید هیچ حوزهای از امور جوانان به اندازۀ ازدواج شاهد سیاستگذاری و طرحهای اجرایی مختلف و متنوع نبوده باشد. سند «سیاست ملی جوانان جمهوری اسلامی ایران»[3] در فصلی مستقل و مفصل به سیاستگذاری ازدواج جوانان پرداخته است (1384: 54). «برنامۀ ساماندهی ازدواج جوانان در برنامۀ چهارم توسعه»[4] (1383) و «آییننامۀ اجرایی»[5] آن (1383) نیز به زعم خود بر ساماندهی ازدواج جوانان متمرکز بوده است. «قانون تسهیل ازدواج جوانان»[6]حتی اهتمام به امر ازدواج را وارد حوزۀ قانون میکند تا ضمانت اجرایی محکمتری در این حوزه ایجاد نماید. در «سیاستهای کلی جمعیت» (1393: بند 2) و «سیاستهای کلی خانواده» (1395: بندهای 4، 6، 9، و 14) نیز مسئلۀ ازدواج مورد توجه قرار گرفته است. به همین ترتیب در «قانون برنامه ششم توسعه»[7] (1395: مواد 94، 102، و 104) و در «برنامۀ ملی کنترل و کاهش طلاق» (1395) نیز به طور وسیعی موضوع ازدواج پیگیری میشود؛ ضمن آنکه اهتمام به این موضوع سرانجام در «قانون اهداف، وظایف و اختیارات وزارت ورزش و جوانان»[8] به عنوان بخشی از وظایف وزارتخانه معین میشود. علیرغم تمامی این فعالیتها، مسئلۀ ازدواج همچنان باقی و محل مناقشه و گفتگوهای بسیار و نیز عرصۀ رقابتهای سیاسی پردامنه است. به همین دلیل انبوهی از مطالعات که تنها به مسئلۀ مشکلات و موانع ازدواج میپردازد، شکل گرفته است. مطالعات فوق عموماً به بحث تأخیر در ازدواج نظر داشته و اینکه این وضعیت در پی چه فرآیندها و نتیجۀ چه عواملی بوده است. بسیاری از این مطالعات که گاهی حتی به نگرش سنجی نزدیک است، بر مطالعات کمی تکیه دارد و به جنبههای ذهنی و معنایی عمیق نمیپردازد. مقالۀ حاضر در چنین فضایی در جستجوی شناخت عوامل بازدارندهای است که مانع ازدواج جوانان میشود، اما مسئله را از خلال تجربههای زیستۀ خود جوانان پیگیری میکند و از تفاسیری که ایشان از موضوع میکنند، سود میبرد. بدین ترتیب، مسئلۀ مطالعۀ حاضر دریافت تجربههای جوانان از مسائل و مشکلاتی که در ازدواج با آن رو به رو هستند و نیز شرح تفاسیری است که از این موضوع دارند.
ادبیات پژوهش
مطالعه در موضوع مشکلات و موانع ازدواج بسیار پرسابقه است. در یکی از قدیمیترین این تحقیقات- که البته در بین دانشجویان انجام شد و منعکسکنندۀ شرایط خاص ایشان و نه تمام جوانان است- خرازی، مطلق و صدریان (1381) اساسیترین مشکل ازدواج دانشجویان را عدم یافتن فرد مناسب با توجه به معیارهایِ ازدواجِ فرد و نیز ترس از افت تحصیلی تشخیص میدهند. همزمان مصرینژاد (1381) نیز در مطالعهای عمومیتر بیان میدارد که تلاش برای کسب استقلال مالی و ارتقای سطح تحصیل، علت اصلی به تعویق افتادن ازدواج زنان است. این واقعیت عیان میساخت که زنان در حال تجربۀ شرایط جدیدی هستند که با تمایل به پیشرفت از طریق ارتقای تحصیلی و گرفتن شغل و در نهایت ایجاد استقلال و یافتن توانایی خودمختاری توضیح داده میشود. محمودیان (1383) در مطالعهای دربارۀ سن ازدواج ضمن تأیید تلویحی این امر، بیان میدارد که میزان تحصیلات با افزایش سن ازدواج همبسته است. نیز شهرنشینی، اشتغالِ زنان، ازدواجهایِ آزادتر، برابری بیشترِ جنسیتی و نسبت خویشاوندیِ دورتر اثر مستقیمی بر سن ازدواج باقی گذارده است. به همین ترتیب میزان تحصیلات، محل سکونت، نسبت خویشاوندی با همسر و قومیت اثر معنیداری بر سن ازدواج دارد. با این حساب هر چه افراد در چارچوبهای سنتیتر خویشاوندی و در هماهنگی با ساختارهای قومیتی عمل میکنند، سریعتر ازدواج میکنند. نیکمنش و کاظمی (1385) نیز در مطالعهای دربارۀ دختران و پسران بالای 25 سال شهر زاهدان مطرح میکنند که مهمترین دلیل ازدواج نکردن دختران به اظهار خود ایشان، نیافتن فرد مناسب و نیز ادامۀ تحصیل است. طرح همزمان ادامۀ تحصیل و نیافتن فرد مناسب ضمن آنکه نشان میدهد تحصیل و تمایل به پیشرفت به عنوان بازدارندۀ ازدواج عمل میکند، تلویحاً نشانهای از ارتقای اجتماعی حاصل از تحصیل و پیدایش مسئلۀ یافتن فرد مناسب برای ازدواج است.
مطالعۀ نیکمنش و کاظمی (1385) به تحولات دیگری نیز در این زمینه اشاره دارد. پسران در بیان علت تأخیر ازدواج خود به مشکلات اقتصادی و بیکاری اشاره میکنند. این امر ضمن آنکه نشانهای از آشکار شدن مشکل اقتصادی و رفاهی در منع ازدواج می باشد، بیانی از آن است که پسران با طبیعت متفاوتی در ازدواج رو به رو هستند. همین موضوع در آنجا که میزان امید به ازدواج نزد پسران بیشتر از دختران به دست میآید نشان میدهد که مسئلۀ ازدواج بسیار متأثر از جنسیت است. بر همین سیاق صادقی، قدسی و افشار کهن (1386) مطرح میکنند که مطابق نظر جوانان، موقعیت ایدهآلِ ازدواج برای پسران، بعد از اشتغالِ به کار و کسب شرایط مناسب مالی و برای دختران، بعد از اتمامِ تحصیلات دانشگاهی و رسیدن به استقلالِ اقتصادی است. با این نگاه، مسئلۀ ازدواج برای پسران و دختران ماهیت متفاوتی مییابد؛ به گونهای که برای پسران فقدان دسترسی به فرصتهای اقتصادی و نداشتن شغل و برای دختران نبودن فرد مناسب مانع ازدواج تلقی میشود.
علیرغم آنکه بعدها طیبینیا (1393) اهمیت بیشتر موانع فرهنگی و اجتماعی را نسبت به موانع اقتصادی و حاکمیتی در تأخیر ازدواج جوانان مطرح میکند، اما نقیبی و حمیدی (1394) بیان میدارند که عوامل اقتصادی و اجتماعی همچنان مهمترین عوامل تعیین فضای مفهومی نگرش به موانع ازدواج است. مطابق با مطالعۀ ایشان متغیرهای شاغل بودن (در بین عوامل اقتصادی)، مسئولیتپذیری (در بین عوامل اجتماعی)، نیافتن فرد مناسب (در بین عوامل فردی)، و اعتقادات مذهبی (در بین عوامل فرهنگی) اهمیت بیشتری در شکلیابی نگرش به ازدواج دارد. در مطالعۀ سازمان ملی جوانان (1388) با موضوع عوامل مؤثر بر تأخیر ازدواج جوانان نیز مطرح میشود که هر چند ویژگیهای فرهنگی مهمترین معیار جوانان در انتخاب همسر است، اما در نهایت این عوامل اقتصادی مثل وضعیت اشتغال و رفاه و مسکن است که مانع ازدواج ایشان میشود. همان مطالعه بیان میدارد که ادامۀ تحصیل نیز نقش مهمی در به تعویق انداختن ازدواج دارد. مطابق مطالعۀ فوق پسران در ادامه تحصیل در جستجوی ارتقای شغلی و دختران در جستجوی ارتقای اجتماعی هستند تا از آن طریق موقعیتهای بهتری را در ازدواج برای خود بیافرینند. رستگار، رحیمی و عظیمی (1394) نیز مطرح میکنند که عوامل اجتماعی و سپس اقتصادی بیشترین تأثیرگذاری را بر دیررسی ازدواج جوانان دارد. مطابق با کار آنها عواملی مانند ادامه تحصیل و مهاجرت باعث به تعویق افتادن ازدواج جوانان میشود. محمدی سیف و عارف (1394) نیز در تحلیل ثانویۀ خود از مطالعات انجام شده دربارۀ ازدواج جوانان مطرح میکنند که نداشتن شغل، مشکل مالی و ترس از آینده به همراه نداشتن مسکن و بالا بودن اجاره بهای آن و همینطور ادامه تحصیل مهمترین عوامل بازدارندۀ جوانان از ازدواج است. در این باره نصرتینژاد، شریفیان و محمدی (1395) ابراز میدارند که از بین عوامل مختلفی که در کار ایشان مورد بررسی قرار گرفته است، تنها هزینههای ازدواج و وضعیت شغلی مردان بر دیرهنگامی ازدواج در شهرستان طارم تأثیر میگذارد. سرانجام التجایی و عزیززاده (1395) در بررسی تأثیر عوامل اقتصادی و فرهنگی بر سن ازدواج مطرح میکنند که متغیرهای تورم و بیکاری مهمترین تعیینکنندههای سن ازدواج مردان و زنان است.
گسترۀ وسیعی از متغیرهایی که در مطالعۀ ازدواج جوانان مطرح شده است و روابطی که بین آنها جریان دارد، نشانهای از وسعت و پیچیدگی موضوع و بازتابی از دگردیسیهای وسیع اجتماعی است که در این حوزه همچنان ادامه دارد. در مجموعۀ مطالعات فوق همواره تحصیل به عنوان یکی از متغیرهای تعیینکننده مطرح بوده است. متعاقب تحصیل، مسئلۀ فقدان زوج مناسب و در مطالعات بعدی نیز جنبههای سخت ازدواج مثل شغل، مسکن و تأمین مالی به عنوان مسئله رخ نموده است. بعدها هرچند از سوی مطالعات مختلف اهمیت بیشتر عوامل فرهنگی و اجتماعی نسبت به عوامل اقتصادی و حاکمیتی در شکلدهی به ازدواج جوانان مطرح شده، اما مطالعات بسیاری نیز همچنان بر عوامل اقتصادی و اجتماعی تأکید میکند. از این منظر، عوامل محدودکنندۀ ازدواج طی دهههای 80 و 90 از عوامل اجتماعی به عوامل اقتصادی و زیرساختی منتقل شده است. در همین حال موضوع مهمی که میتواند مجموعه مطالعات فوق را به هم نزدیک کند، همزمانی و تعامل بسیاری از متغیرها در شکل دادن به مسئلۀ تأخیر در ازدواج است که باعث میشود نوعی ترکیب منحصر به فرد از عوامل فوق به عنوان موانع ازدواج رخ نماید.
روش شناسی پژوهش
مطالعۀ حاضر مطالعهای متبنی بر مصاحبه[9] است تا بر اساس آن فهم عمیق و توصیف پرمایهای[10] از تجربۀ پاسخگویان و نیز روایتهای ایشان از مشکلات و موانع ازدواج حاصل آید. روش جمعآوری اطلاعات نیز مصاحبۀ نیمهساختاریافته[11] است که ضمن متمرکز بودن بر سؤالات و محورهای از پیش تعیین شده منعطف است و آزادی عمل مناسبی را برای دنبال کردن آن جنبههایی که از سوی مصاحبهشونده مهم تشخیص داده میشود، در اختیار وی میگذارد (برینکمان، 2013: 19). تأکید بر آزادی عمل مصاحبهشونده در طرح جزئیات و مباحثی که بدان علاقهمند است، وجه عمیق مطالعه را برجسته میسازد. راپلی (2007: 16) مطرح میکند که مصاحبه مناسبترین قالب برای دریافت اطلاعات عمیق است ضمن آنکه در فرآیند تعامل چهره به چهره بازنماییِ کاملی از زندگی روزمره فراهم میآورد و بنابراین بیش از هر چیزی مشوّق مطرح کردن تجربة زیسته است. نیز مصاحبه بیش از هر روش دیگری افراد دخیل در گفتگو را برای بیان توصیفات پرمایه یا ضخیم از طریق پاسخهای با جزئیات فراوان به سؤالها ترغیب میکند (ن. ک. به راپلی، 2007، ص. 16). اجرای مصاحبهها، فردی و چهره به چهره یعنی رودرو است تا ارتباط و تعامل صمیمانهتری بین طرفین مصاحبه شکل گیرد (ن. ک. به برینکمان، 2013: 27). روش تحلیل نیز شامل سه مرحلة تقلیل دادهها با ایجاد کدها (ن. ک. به رولستون، 2014: 304)، سازماندهی مجدد دادهها با ایجاد مقولهها (ن. ک. به رولستون، 2014: 304) و سرانجام بازنمایی و تفسیر دادهها با استفاده از تحلیل تمی[12] است. تمام مراحل تحلیل به ترانویسی اطلاعات وابسته است که به دقت و با وسواس بسیار انجام شده است. در ترانویسی نیز از زبان عامیانه استفاده شده است تا خواننده بهتر با متن مصاحبه ارتباط یابد و فضای فرهنگی-طبقاتی آن را بهتر کسب کند.
موردها با توجه به دو رویه انتخاب مبتنی بر اطلاعات[13] و نیز انتخاب مبتنی بر حداکثر تغییرات[14](ن.ک. به راپلی، 2014: 57 و مرکنز، 2007) ساخته شد. بیشتر موردها جوانان 22 تا 30 سال هستند، اما افراد با وضعیت افراطی سنی 19 و 40 سال نیز در مطالعه حضور دارند. افرادی از هر دو جنس و نیز با وضع تأهل مجرد و متأهل از طبقات اجتماعی مختلف نیز در میان موردها هستند. برای ساختن موردها، در مکانهای عمومی از جمله پارکها، افرادی که ضوابط انتخاب را تأمین میکردند به مصاحبه دعوت میشدند. سپس، در صورت قبول دعوت، مصاحبه در فضای پارک صورت میگرفت تا مصاحبهکننده فضای امنتر و راحتتری داشته باشد. مصاحبهها تا ایجاد اشباع نظری ادامه یافت. در نهایت 25 نفر مورد پرسش قرار گرفت که از آن میان 20 مصاحبه برای تجزیه و تحلیل انتخاب شد.
تجزیه و تحلیل و بحث
در تحلیل اطلاعات، پس از ترانویسی مصاحبهها، با در نظر گرفتن اطلاعات زمینهای پاسخگویان و مرور یادداشتهای میدانی، متن مصاحبهها بارها و بارها خوانده شد و هر بار ضمن ایجاد کدهای اولیه، یادداشتهای تحلیلی نیز به بخشهای مختلف متن ترانویسی شده الصاق گردید. در هر بار خواندن متن، کدها پالایش و تصحیح میشد. سپس از ترکیب کدها مقولهها ایجاد و از تحلیل و مقایسۀ آنها، باز هم با در نظر داشتن اطلاعات زمینهای و یادداشتهای تحلیلی، تمها استخراج و بر اساس آنها نیز مفاهیم مرتبط با مسائل و مشکلاتی که از منظر پاسخگویان مانع ازدواج تلقی میشد شکل یافت. تمها و مفاهیم بر اساس عوامل زمینهای مثل سن، جنس و طبقه تحلیل و ارتباط آنها با یکدیگر، در اینکه چگونه عوامل مختلف در تعامل و ترکیب با یکدیگر سببساز وضعیتی میشوند که در آن ازدواجی صورت نمیپذیرد، واکاوی گردید. نتیجه مجموعهای از عوامل و فرآیندهایی شد که ازدواج جوانان را تحتتأثیر قرار میدهد و به عنوان مانع و مشکل ازدواج برساخت میشود. در ادامه، مجموع عوامل فوق و فرآیندهای متناظر با آن معرفی و تشریح میشود.
- · نداشتن شغل
هر چند این اعتقاد وجود دارد که نبود شرایط مالی مناسب مانع مهم ازدواج است، امّا تأکید صریحتر بر نداشتن شغل به عنوان مانع ازدواج آشکار میسازد که مسئلۀ اصلی حداقل برای بخش زیادی از جوانان پیشبینیناپذیری زندگی و فقدان امکان تأمین زندگی مشترک پس از ازدواج به علت نداشتن شغل است. مرد جوان متأهل 27 ساله که دارای لیسانس و کارمند قراردادی در بخش دولتی است بیان میکند که تنها پس از یافتن شغل مناسب است که راه ازدواج خود را هموار میبیند:
«... یکی از دلایلی که باعث شد ... حالا ما دو سال عقد بمونیم خوب همین مشکل بود که شرایط کاری خوب نبود. اون موقع مساعد نبود» (مصاحبۀ 7 بند 148)
حتی برای دختر سی سالة دارای لیسانس و کارمند، داشتن شغل برای ازدواج بسیار با اهمیت مینماید:
«... همین که از نظر کاری به یه سطحی برسم، به یه حدنصابی برسم که بتونم یه شغل دائم برای خودم داشته باشم ... اگه بتونم به یک همچین شغلی دست پیدا کنم خب مطمئناً شرایطم برای ازدواجم بهتر میشه، فراهمتر میشه.» (مصاحبۀ 1 بندهای 80-82)
اهمیت داشتن کار برای ازدواج بسیار وابسته به طبقه است. آنها که سطح طبقاتی پایینتری دارند، بر داشتن کار به عنوان اصلیترین زمینۀ ازدواج تأکید دارند. منبع توانایی برای آنها تنها کار است و همین ضرورت داشتنِ کار را برای آنها حیاتی میسازد. به همین دلیل نیز فاصلۀ آنها تا ازدواج گاه تنها کار است و بلافاصله پس از اینکه از حیث شغلی به ثبات میرسند، ازدواج میکنند.
اهمیت داشتن شغل به عنوان مهمترین عامل تسهیل کنندۀ ازدواج تابعی از جنسیت نیز هست. داشتن شغل به عنوان زمینهساز ازدواج برای مردان با اهمیت مینماید. تأکید زن سی سالة مجرد و دارای لیسانس ارتباطات بر کار مردان به عنوان ضرورت ازدواج موردی از تأیید فرض مرد به عنوان نانآور خانواده است:
«به نظرم آقایون ... باید بتونند توی جامعهای مثل جامعة ما و توی شهری مثل شهر تهران حقوقی ... داشته باشن که ... یک زندگی متوسط معمولی داشته باشن [را اداره کنن] این حقوقو باید بتونن در بیارن ...» (مصاحبۀ 10 بند 130)
- · شرایط نامطمئن
شرایط نامطمئن مانع دیگر ازدواج است. در شرایطی که آینده شغلی و شرایط کاری نامشخص و نامعلوم است نمیتوان انتظار داشت برای ازدواج اقدامی صورت پذیرد یا برنامهای تدارک دیده شود. شرایط نامطمئن به عنوان ویژگی عصری جامعۀ جدید از سوی بلاسفلد و میلز (2010، ص. 48 تا52)، کرتسوس (کرتسوس، 2010، ص. 3) و فرلانگ و کارتمل (فرلانگ و کارتمل، 2007) نیز مطرح شده است. طبق نظر آنان، زندگی جوانان بیثباتتر و با عدم قطعیت بیشتری همراه شده است. جوان سرباز زیردیپلم از خاستگاه طبقاتی پایین شرح میدهد که چگونه شرایط نامطمئن باعث میشود وی امکان ازدواج نیابد:
«... وضع طوریه که نمیشه مثلاً کسی رو در نظر گرفت. اگه کسی و در نظر بگیری میبینی بعد یک سال بعد ... نمیشه پیشبینی کرد ...» (مصاحبۀ 12 بند 211)
وی تا بدان حد با شرایط نامطمئن رو به روست که بر اساس آن معتقد است برای ازدواج حتماً باید خانه ملکی داشته باشد وگرنه با کاری که دارد خانة اجارهای تناسبی با ازدواج وی نخواهد داشت:
«اگه کارمون همین کار ساختمونی باشه باید یه پنج شش سالی انجام بدیم این کار و تا یه درآمدی درست و حسابی داشته باشیم که پساندازی داشته باشیم بتونیم خونه بخریم. ... اجارهام میشه کرد، ولی مثلاً اجاره باید هر ماه یه پولی در بیاری که یه کار دائمی داشته باشی بتونی اجاره بدی. اگه کار دائمی نداشته باشی، اجاره نمیشه درآورد داد. کار ساختمانی در حدییه که مثلاً نمیشه پیشبینی کرد مثلاً این ماه چقدر کار میکنی این ماه میتونی کار کنی یا نه این ماه میتونی این اجارهای که میخوای به این خونه بدی در بیاری یا نه. ولی اگه بتونی چند سال کار کنی یه درآمدی داشته باشی که بتونی یه خونهای بخری واسه خودت باشه، دیگه بعدش راحتی. میگی اگه این کار نشد میرم سر کار دیگهای. حالا درآمد کمتر یا بیشتر فرق نداره. یه جوری زندگی را میچرخونیم. ولی مال اجاره باید هر ماه اون حدی که بخوای اجاره بدی پولی که میخوای واسه اجاره بدی اونو باید در بیاری ... نمیشه پیشبینی کرد بتونی اون پولی که میخوای اجاره بدی اونو در بیاری و خرج زندگیرم بدی ...» (مصاحبۀ 12 بند 166)
دلایلی از سوی پاسخگویان وجود دارد که به دلیل شرایط پیشبینیناپذیر و نامطمئن از وارد شدن به مسیر ازدواج پرهیز میکنند. مرد 28 سالة کارمند شرکت بیمه با خاستگاه طبقاتی متوسط که دارای مدرک لیسانس و در شُرُف ازدواج است، تأکید میکند که جوانان واقعاً توانایی ازدواج و بر عهده گرفتن مسئولیت را ندارند:
«... الان هر کدوم از دوستام وقتی من و میبینند میگن واقعاً تو دل شیر داشتی ازدواج کردی. تو الان این وضعیت اقتصادی با این وضعیت درآمدی چه جوری میخوای از پس خرج و مخارج زندگی بر بیای. چه جوری میخوای مسکنت رو مهیا بکنی. چه جوری میخوای مثلاً یه وسیلهای داشته باشی برای رفاه حال همسرت که مثلاً حالا حداقل ... یه وسیلهای داشته باشی ...» (مصاحبۀ 11 بند 164)
مرد سی و شش سالة مجرد و دارای تحصیلات فوقدیپلم نیز در این باره میگوید:
«... من از سیسالگی میخواستم ازدواج کنم. شیش ساله الان دارم در جا میزنم. دختر مردمو چه جوری بیارم. پنجاه میلیون صد میلیون از کجا بیارم خونه رهن کنم. قبلاً باز ... کار میکردیم میگفتیم بالاخره در مییاریم. وقتی الان دارم میبینم فردا اگه بیارم ... آینده که قابل پیشبینی نیستش چه جوری پیشبینی کنیم ... آدم نمیدونه فردا چی میشه ...» (مصاحبۀ 15 بند 60)
- · ناتوانی خانواده
به واسطۀ نقشی که خانواده در مدیریت ازدواج فرزندان دارد و حمایتی که از آنها در این مسیر میکند، (صادقیفسایی و بنیجمالی، 1398: 167-192) ناتوانی خانواده در تأمین هزینههای ازدواج میتواند به عنوان بازدارندۀ مهم ازدواج ایشان ظاهر شود. در مواردی تأکید میشود که ترس جوانها از ازدواج به دلیل آن است که اگر خانواده به آنها کمک نکند نمیتوانند ازدواج کنند ضمن آنکه نخواهند توانست از پس مشکلات ازدواج و زندگی آینده برآیند. در این باره زن 27 سالة متأهل با مدرک فوقلیسانس و کار حقالتدریسی مطرح میکند:
«... ساپورت چه خانوادة پسر چه خانوادة دختر اگه نباشه واقعاً ازدواج هیچوقت نمیتونه ازدواج موفقی باشه ...» (مصاحبۀ 20 بند 313)
زن سی سالة متأهل و دانشجوی دکترا که دارای کار تمام وقت است اشاره دارد که مقدمات ازدواج وی مثل جهیزیه و مثل آن عموماً توسط خانواده فراهم گشته و خود وی در آن نقشی نداشته است (مصاحبۀ 13 بند 258). این مسئله در موقعیتهایی مثل شرایط نامناسب زندگی والدین، بازنشسته بودن ایشان و یا وجود فرزندان بزرگتر (مصاحبۀ 15 بند 126) تشدید میشود. پسر مجرد 22 سالۀ کارگر که در تهران به همراه برادر خود زندگی میکند، توانایی خانواده را در حمایت از ازدواج خود رد میکند (مصاحبۀ 3 بند 108) و اظهار میدارد:
« ... الآن من داداش از خودم بزرگتر دارم. مثلاً سه چهار تا دارم سنشونام بالایه (اِاِ) ازدواجام نکردن. خانواده کاری باهاشون نداره. میگن میخوای ازدواج کن میخوای ازدواج نکن ...» (مصاحبۀ 3 بند 107)
در مورد زنان نیز که فرض بر حمایتِ خانواده از ازدواج ایشان است، همین مسئله وجود دارد. دختر 24 سالة دانشجوی فوقلیسانس و نیز کارمند شرکت حسابرسی در این باره اشاره دارد:
«حمایت خانوادههامون رو نداریم. خانوادههامون در شرایطی نیستن که اصلاً بتونن واسه ما عروسی بگیرن ...» (مصاحبۀ 21 بند 151)
دختر سی سالة دارای لیسانس و کارمند در شرکت خصوصی نیز بیان میدارد:
«... برای ازدواج حالا اگه بخوام به فکر تهیة جهیزیه باشم باید روی پول خودم حساب کنم، چون روی کمک خونواده نمیتونم حساب کنم ... چون به اون صورت پساندازی ندارند» (مصاحبۀ 1 بند 80-82)
البته در مواردی برآورد از قابلیت خانواده در حمایت از ازدواج علیرغم ناامیدانه بودن همدلانه است. دختر سی سالة مجرد و دارای لیسانس ارتباطات اذعان میدارد:
«... پدر و مادرا خودشون کاراشون را کردند بندگان خدا. دیگه چقدر زیر بار قرض و قسط و هزینههای عجیب غریب برند. به نظرم اصلاً منطقی نیست.» (مصاحبۀ 10 بند 168)
و یا زن 30 سالة کارآفرین که دارای تحصیلات فوقلیسانس مدیریت صنعتی است، میگوید:
«خانوادهها خودشون هزینه دارن. بعضی اوقات نمیتونن بچههاشون رو ساپورت کنن» (مصاحبۀ 18 بند 307)
صادقیفسایی و بنیجمالی (1398: 167-192) مطرح میکنند که در برآیند شرایط نامطمئن و ناتوانی خانواده در حمایت از ازدواجِ جوانان، جوانان و خانوادۀ آنها در مدیریت ازدواج کرخت و بیحرکت شدهاند؛ نوعی ماتشدگی که فضای ازدواج را از خود متأثر ساخته است.
اهمیت نقش خانواده در وقایع مربوط به گذار و ازدواج در مطالعات مختلف در سطح جهان نیز تأیید میشود. جونز و همکاران (2006) مطرح میکنند که خانواده و والدین فعالانه در تشکیل زوجیت فرزندان دخالت دارند. جونز (2009: 97) بیان میدارد جوانانی که خانوادههایشان قادر به تأمین هزینههای گذار ایشان نیستند، با مشکل رو به رو خواهند بود. از نگاه لکّاردی و روسپینی (2006) جوانان برای ساختن دوبارة نظم و رودررویی با شرایط نامتعین به خانواده متکی هستند. وین و وودمن (2006) بر ضرورت برگرداندن خانواده به کانون مطالعات جوانان تأکید میکنند. هاینتز (2009) تأکید دارد که اثر مخاطره (مثلاً در ازدواج) به وسیلة ساختارهای خانوادگی پالایش میشود. لکّاردی (2006: 33 و 34) از آن بحث میکند که خانواده در تقابل با عدم قطعیت موجود در زندگی جوانان میداندار و در فضای بیارجاعِ حاصل از تغییرات توسعهای و جهانیشدن، لنگری مطمئن و پناه جوانان است (لکّاردی، 2006).
- · تلۀ گذار به بزرگسالی
در جهان جدید، تحصیل مقدمۀ اصلی هر کاری شده است. بنابراین فرد ناچار به تحصیل و کسب مهارتهای شغلی در سطحی است که بتواند مزیتهای لازم برای حضور در بازار کار را به دست آورد. هیلمرت مطرح میکند که موقعیت افراد در زندگی تابعی از منابع در دسترس، فرصتها و محدودیتهایی است که خود تابع شرایط رقابت است (هیلمرت، 2010: 62). شرایط رقابت نیز با گسترش قابل توجه آموزش همبسته است، زیرا کسانی که مدارج تحصیلی کمتری دارند از سطوح مختلف بازار کار حذف میشوند (هیلمرت، 2010: 73). به این ترتیب گرفتن گواهینامة علمی یا حرفهای برای ورود به کار هم برای زنان و هم برای مردان در همه جا امری ضروری و معمول شده است. مرد جوان متأهل 27 ساله که دارای لیسانس و کارمند قراردادی در بخش دولتی است، درباره اهمیت تحصیل میگوید:
«از هر لحاظی حساب بشه، ادامة تحصیل مفید واقع میشه. شما از لحاظ کاری بخواید حساب کنید خوب هر چقدر مدرکتون بالاتر باشه به نحوی بهتره ...» (مصاحبۀ 7 بند 12)
براساس شرایط فوق، تحصیل و حتی گاه کارِ همراه با تحصیل زمینهای است که به واسطۀ آن امکان استقلال اقتصادی فراهم میآید و براساس آن مقدمات زندگی مستقل بنا میگردد. این امر همراه است با انجام خدمت سربازی برای مردان و البته زمانی که طی آن فرد کار مناسب خود را بیابد. تمامی اینها در شرایطی اتفاق میافتد که با گسترش آموزش همگانی و عالی از درجات تحصیلی ارزشزدایی میشود (ن.ک. به شوول، 2010: 29). نتیجه گرفتار شدن ده ساله در ساختن زمینههای استقلال و ازدواج است که در این تحقیق «تلۀ گذار» نامیده میشود. مرد چهل سالة مجرد کارمند در بخش دولتی به خوبی چنین فرآیندی را شرح میدهد:
«مشکلات اصلیای که حالا من خودم داشتم تو بحث ازدواج یک: کار بوده اولاً تحصیل خُب خود بحث تحصیل حداقل الان دیگه افراد سعی میکنند که لیسانس رو داشته باشن و بعد وارد به اصطلاح بازار کار بشند من تا لیسانس گرفتم سنم رسیده مثلا به بیست و دو سه سال. خدمت رفتم شده بیست و چهار و پنج سال. اومدم تهران تا کار پیدا کردم رسیدم در آستانة بیست و هفت و هشت سال. از بیست و هفت هشت سال تازه شروع کردم که حالا بیام یه وضعیت استیبلی برای خودم تعریف بکنم. حالا از نظر مالی خونه بخرم، پساندازی داشته باشم. اینها را تا آمدم سر هم بکنم سنم رفته روی 30 سال؛ یعنی الان سن فردی که بخواد مستقل زندگی بکنه و به حساب نیازهای اولیة اقتصادی تو زندگیش را بر طرف بکنه و کمکی از خانوادهاش نگیره میشه 30 سال. از سی سال شما آماده میشی برای ازدواج توی کشور ما توی شهر تهران. به نظر من اگر بخواد زندگیت از ابتدا درست پایهگذاری بشه و مشکل خاصی تو بحث اقتصادی و چیزی نداشته باشید کاری نداشته باشید فکر میکنم سن میرسه به حول و حوش 30 سال. از سی سال شما شروع میکنی. بعد 30 سال هم یه سنی هست که حالا اون مسائل احساسی کمتر شده، یه ذره انسان به سمت مسائل عقلانی - حالا نمیدونم درست میگم یا نه - یا منطقی بیشتر پیش میره و همین خودش یه ذره تو بحث ازدواج مشکلاتی رو- حالا مشکلات نمیخوام بگم- سختیهایی را بوجود میآره و تو تصمیم یه ذره تأثیرگذار هست. من فکر میکنم که قسمت اعظماش همین نگاه منطقیکردن یا نگاه عقلانیکردن به ازدواج هست که یه ذره به تأخیر انداخته و سختگیریهایی رو توی بحث انتخاب به وجود میآره.» (مصاحبۀ 4 بند 86)
در نتیجه:
«من تا 30 سالگی به صورت جدی به ازدواج فکر نمیکردم. چون هنوز فکر میکردم که پایههای اقتصادیم برای ازدواج هنوز محکم نشده ...» (مصاحبۀ 4 بند 226)
مرد جوان بیست و پنج سالة مجرد دارای مدرک لیسانس برق نیز در شرح علت ترجیح خدمت سربازی بر تحصیل میگوید:
«دیگه سنمون طوری داشت میرفت بالا- مثلاً من اگه میخواستم فوقلیسانس بخونم بیستوپنج سالم میشد بیستوهفت سال. دیگه از اونور میخواستم برم خدمت بیستونه سالگی میشد. حالا رو بیستونه سالگی ما باید از صفر شروع کنیم. هیچی هم که نداشتیم. دیگه شرایط کار و زندگی باز سختتر میشه.» (مصاحبۀ 8 بند 16)
زنان نیز با چنین تلهای رو به رو هستند. دلایلی که دختر سی سالة دارای لیسانس و کارمند شرکت خصوصی در شرح مشکلات ازدواج زنان بیان میکند، شرحی از چگونگی گرفتاری ایشان در تلۀ گذار است:
«با توجه به سنم ... باید ازدواج میکردم ... یه مدتی گرفتار درس بودم. بعد دیگه دانشگاه که تموم شد به دنبال کار بودم که وقتم و یه جوری پر کنم. بعد خب از ازدواج فاصله گرفتم از شرایطاش. یا درگیریها باعث شد که هم فرصتاش نباشه هم اینکه خب- آدم وقتی تو محیط کار قرار میگیره از محیطهایی که ممکنه واسش ارتباطی پیش بیاد حالا یا خونواده واسطه بشن و معرفی کنند، فاصله میگیره. بعد باعث میشه که نتونه تو اون موقعیت قرار بگیره. حالا موردی براش پیدا بشه بتونه ازدواج کنه» (مصاحبۀ 1 بند 62)
دلیل اطلاق این فرآیند طولانی به «تله»، به «عادیشدن» و «چسبندگیِ» این گذارِ طولانی مربوط است. با طولانی شدن دورۀ گذار، گذار به «وضعیت عادی» و «خارج شدن از آن» نگرانکننده میشود. در پرهیز از اضطراب ناشی از تغییر، فرد تمایل مییابد تا وضعیت موجود را حفظ کند. حفظ وضع موجود در شرایطگذار به نوعی فرو افتادن بیشتر در تلۀ گذار است. نیز فرد در فرآیند گذار دچار نوعی ذهنیت پیشرفت میشود که خلاص شدن از آن بسیار سخت مینماید، زیرا همیشه دلایل و مقاصدی برای پیشرفت هست. معمولاً وقتی که فرد کار میکند تا شرایط خود را بهبود بخشد، همواره این نگرانی را با خود خواهد داشت که هنوز به شرایط مناسب رفاهی و باثبات نرسیده است و بنابراین هنوز جا برای پیشرفت دارد. مرد چهل سالة مجرد کارمند در بخش دولتی در این باره میگوید:
«من تا 30 سالگی به صورت جدی به ازدواج فکر نمیکردم، چون فکر میکردم که ... پایههای اقتصادیم برای ازدواج هنوز محکم نشده» (مصاحبۀ 4 بند 226)
چنین وضعیتی در برنامة ازدواج و آیندة زندگی حرفهای مرد بیست و هشت سالة مجرد و دانشجوی سینما نیز منعکس است:
«هنوز زوده. من درسم یه سال دیگه یعنی پایاننامهام طولانیه متأسفانه. امسال تموم بشه، بعد دکترا میخوام ادامه بدم. شرایطشام دارم برای ادامة تحصیل اون ور.» (مصاحبۀ 2 بند 169)
برای خانمها نیز مسئلة پیشرفت و تلة متناظر با آن در گذار به بزرگسالی دارای موضوعیت است. دختر مجرد 20 سالة دانشجوی دکتری داروسازی در بارة آیندة تحصیلی خود میگوید:
«در حال حاضر فکر میکنم که بعد از دورة دکترای عمومی اگر بشه ایشااله برای پیاچدی شرکت کنم، ولی هنوز شاخهاش رو انتخاب نکردم.» (مصاحبۀ 16 بند 10)
به همین ترتیب دختر 27 سالة مجرد با کار تمام وقت و دانشجوی فوقلیسانس در وصف برنامههای خود برای آینده و نیز ازدواج اظهار میدارد:
«یه سِری برنامهریزیها تو زندگیام دارم و الان همش فکرم این برنامهریزیهاست. الان نمیتونم فکرم رو متمرکز ازدواج کنم» (مصاحبۀ 19 بند 140)
تلة گذار ضرورتاً در طبقات متوسط و بالا اتفاق نمیافتد، بلکه در طبقات پایین هم مشاهده میشود هر چند ماهیتی متفاوت دارد. تلة گذار در طبقات پایین وابسته به تحصیل نیست، بلکه بیشتر وابسته به شرایط نامتعین کار است. مرد جوان 22 ساله در گذاری سریع به استقلال رسیده است. وی قبل از دریافت دیپلم ترکتحصیل کرده و در مهاجرت به تهران با برادرش زندگی مستقلی تشکیل داده است. کار وی نابسامان و بیثبات است و نسبت به آیندة آن اطمینانی نیست ضمن آنکه بیمه نیز ندارد. مجموعة این شرایط باعث شده است تا او در حال مهاجرت دائمی از کاری به کار دیگر باشد:
«... ترکتحصیل کردم ... (برنامهای هم) ... واسه تحصیل ... ندارم ... مشغولم. الان دارم دنبال یه کار دیگه میگردم، ولی یه جایی استخدامم الآن مرخصی گرفتم که بتونم دنبال کار بهتر بگردم.» (مصاحبۀ 3 بند 15)
شرایط ناشی از طبقه، آنها را در شکلی از گذار وارد میکند که هر چند از حیث تحصیلی کوتاه مینماید اما از حیث مدیریت زندگی بسیار طولانی است. آنها به سرعت وارد فضای کسب و کار میشوند، اما پس از آن به علت فقدان مزیتهایی که موقعیتهای بالاتری در فضای کسب و کار برای آنها ایجاد کند ناچار به شرایطی از کار تن میدهند که ایشان را بیشتر در تلۀ گذار به زندگی مستقل به خصوص ازدواج نگه میدارد. جوان سرباز زیردیپلم تجربۀ خود را در این باره اینگونه شرح میدهند:
«... کار ما کار ساختمونیه ... درآمدش خوب نیست. بستگی به موقعیتاش داره. جایی هست کار هستش جایی هست کار نیست ... بیشتر جاها بیمه نداشت بعضی جاهاش بیمه داشت ... ده روز کار میکردی یه دو سه روز مجبور بودی تعطیل کنی کار نبود ... اصلاً مشخص نیست چه جوریه. مثلاً وضعمون فردا چه جوری بشه و چند سال دیگه چه جوری بشه ...» (مصاحبۀ 12 بند 45-105)
- · ساعت شلوغ زندگی
«شرایط شلوغ» یا «ساعت شلوغ»[15] زندگی نتیجۀ موقعیتی است که طی آن فرد مجبور به مدیریت انبوهی از مسائل در زمان کوتاه با منابع محدود است. لوتالر و سوبوتکا نیز در شرح مشکلات جوانان، مفهوم ساعت شلوغ زندگی را به کار میگیرند (همان، ص. 122). در ساعت شلوغ زندگی فرد مجبور است همزمان به مدیریت مجموعهای از جنبههای مختلف بپردازد؛ مثلاً کار پیدا کند، کار خود را بهتر کند، تحصیل کند، مسکنی برای خود بیابد، ازدواج کند و هزینههای زندگی مستقل را تأمین نماید. از نگاه سوبوتکا، مجموعهای از اتفاقات مثل طولانیشدن آموزش، افول بارداری، پیشرفتها در وضعیت کار زنان، تغییر در هنجارهای زوجیت و فرزندآوری و کاهش فشار هنجاری برای ازدواج و فرزندآوری سبب شده است تا بسیاری از تصمیمگیریهای زندگی از جمله ازدواج و فرزندآوری به تأخیر بیفتد و به واسطۀ آن بسیاری از وقایع کلیدی زندگی در دورهای کوتاه تراکم یابد (سوبوتکا، 2010، ص. 129). در نتیجه در دورۀ کوتاه و شلوغ زندگی فشار بسیاری بر فرد وارد می شود. زن سی سالة لیسانسه و مجرد در شرح مشکلاتی که در این زمینه مردان با آن رو به رو هستند میگوید:
«... برای پسرها این قضیه خیلی سخته؛ ازش میخوان عروسی رو بگیره، ازش میخوان خونه بگیره، ازش میخوان ماشین و بگیره، ازش میخوان درآمد خانواده رو تأمین کنه ...» (مصاحبۀ 18 بند 185)
برای جوان کارگر 22 سالهای که در جستجوی کار بهتر است مهاجرت، یافتن کار، تهیه مسکن، تغییر کار، ترفیع در کار، کارهای خانه، مراقبت از برادر و مثل آن همه به یکباره رخ میدهد (مصاحبۀ 3 بند 56). بسته به موقعیت ممکن است موارد دیگری مثل پرستاری از بچههای کوچک، مراقبت از سالخوردگان، انجام دادن کارهای خانواده و مثل آن نیز اضافه شود.
تعدیل در سیاستهای رفاهی دولت نیز شرایط شلوغ خاص خود را آفریده و اثر ساعت شلوغ زندگی را مضاعف ساخته است. در این مورد مثلاً محدود شدن آموزش رایگان عمومی و عالی باعث کار و تحصیل همزمان و تحمل شرایط سخت در زندگی شده است. نتیجه آن، بر دوش داشتن تکالیفی فراتر از توان[16] است که از آن تعبیر به شرایط شلوغ میشود. مرد چهل سالة مجرد کارمند در بخش دولتی در این باره میگوید:
«دوران دبیرستان ... بیشتر از اینکه بخوام دنبال تحصیلم باشم، دنبال کار بودم و دنبال اینکه حالا هزینههای خودمو خودم تأمین بکنم. دوران دانشجوییام هم متأسفانه همینجوری گذشت و اونجوری که خودم دوست داشتم نتونستم درس بخونم. بیشتر هم کار بود هم تحصیل و رو پای خودم وایستادم تا اینجا» (مصاحبۀ 4 بند 208)
تجربة کار همراه با تحصیل برای خانمها نیز تجربة آشنایی است. زن سی و یک ساله مطلقه و دانشجوی رشتة پرستاری در شرح شرایط برآمده از کار و تحصیل همزمان اظهار میدارد:
«... درسم خیلی سنگین میشه و کار با اون واقعاً منو از پا در میآره.» (مصاحبۀ 17 بند 86)
دختر 24 سالة دانشجوی فوقلیسانس و نیز کارمند شرکت حسابرسی که همزمان به کار تدریس نیز میپردازد ضمن آنکه شرح میدهد که چگونه نُه ساعت در شبانهروز درگیر کار است (مصاحبۀ 19 بند 90) در طرح مشکلات ازدواج در شرایط شلوغ زندگی اظهار میدارد:
«... واسه ازدواج ... تو این پروسهای که من مشغول کار و تحصیلام خیلی اتفاق افتاده که تماس گرفتن که تشریف بیارن و خواستگاریهای متعدد. منتها همین جور الان که دارم جریان زندگیام را میگم انقدر مشغله دارم که اصلاً دیگه فرصت فکر کردن به این قضیه را ندارم ... چهار سال خوابگاه را تحمل کردیم- درسهای سخت -بعد پیدا کردن شغل- دانشگاه ارشد قبول شدن- منزل اینجا چکار کنم ... من تو این شرایط اصلاً نمیتونم تصمیم بگیرم واسة ازدواج ...» (مصاحبۀ 21 بند 115)
جدایی از خانواده و استقلال که به علل مختلف ممکن است پیش آید (مثلاً تحصیل، کار یا مهاجرت) دلیل مهم دیگری برای رودرویی با شرایط شلوغ زندگی است. موقعیت زندگی مستقل آنقدر فرد را درگیر امور روزمره میسازد که عملاً مانع برنامهای برای آیندۀ زندگی و ازدواج میشود:
«در داستان ازدواج نکردنم فکر میکنم که جابجا شدن از شهر محل زندگیم خیلی تأثیرگذار بوده توی این قضیه ... حالا مسائل اقتصادی هم تا حدودی بهش مربوط میشه ... اگر بخوام سه تا مشخصه به شما بدم، یک دوری از خانوادهام، اومدن به تهران و مشکلاتش و توی تهران زندگی برا خودم دست و پا کنم کارام و انجام بدم ...» (مصاحبۀ 4 بند 268)
شکل دیگر موقعیت شلوغ به طور ویژهای در بدو ازدواج و آغاز زندگی مشترک رخ مینماید. در دورهای کوتاه فرد مجبور است به مدیریت ازدواج بپردازد و در عین حال توانایی مدیریت زندگی مشترک را نیز بیابد (مصاحبۀ 7 بند 236). دختر جوان سی سالة دارای لیسانس ارتباطات و کارمند در شرح نگرانیهایش از آیندۀ میگوید:
«... از این میترسم که نکنه که مجبور بشم که چند جا کار کنم. اینش خیلی نگرانم میکنه (مصاحبۀ 10 بند 176) ... بخاطر اجارة خونه، بخاطر هزینههایی که هست اگه بچهای در میون باشه شما این بچه رو چه جوری میخواین مدیریتاش کنید» (مصاحبۀ 10 بند 164)
- · مسئلۀ اعتماد
شرایط نامطمئن به همراه تلۀ گذار و تلۀ شرایط شلوغ، موقعیتی را شکل داده است که در آن جوانان در روابط بین دو جنس به دوستیهای خارج از ازدواج گرایش یافتهاند. در مصاحبهای زن 31 سالۀ دانشجوی پرستاری شرح میدهد که چگونه جوانان چون نمیتوانند ازدواج کنند خود را سرگرم یک رابطۀ کافیشاپی کردهاند، اینکه در رابطه با جنس مخالف فقط وقت بگذرانند و در عین علاقهای که به یکدیگر دارند پایان مشخص و تعریف شدهای نیز برای رابطۀ خود نداشته باشند و حتی با گذشت زمان به بیسرانجامی آن عادت کنند:
«... دیگه جوونا با این وضعیت مالی چه ازدواجی بکنن، دیگه چه جوری جایی برای عشق بذارن، همة عشق و حالشون میتونه با هم این باشه که بعد از ظهرها برن کافی شاپ همدیگه رو ببینن، دو تا با هم حرف عاشقانه بزنن و تموم بشه بره» (مصاحبۀ 17 بند 168)
چون در دوستیها امکان ازدواج نیست، وابستگیهای عاطفی در آن به سرانجام نمیرسد و تبدیل به تعهد نمیشود. همچنین از آنجا که بر مبنای تعهدی رسمی نیست، بسیار آسیبپذیر و شکننده میشود. بهعلاوه با پایان یافتن رابطهای، رابطۀ دیگری شکل میگیرد و موضوع تعهد نیز عوض میشود و با عوض شدن پیدرپیِ موضوعِ تعهد، خودِ تعهد نیز به محاق میرود. دختر 30 سالة کارآفرین دارای تحصیلات فوقلیسانس در شرح این مسئله میگوید:
«... احساس میکنم که یه کمی قضیة تعهد و وفاداری رو بهمون کم یاد دادن ... زندگی تعهد میخواد. باید قبول کنی که دیگه بعد از اون فقط همینه- میخواد خوشت بیاد میخواد نیاد. اگه خوشت نیامد از زندگیش برو بیرون ولی هیچی، عدم تعهدی توش نباشه چون انقدر روح آدم آسیب میبینه از این قضیه تا آخر عمر باهاش میمونه.» (مصاحبۀ 18 بند 311)
انعکاس این موضوع در فضای ازدواج مسئلۀ اعتماد و بیاعتمادی به جنس مخالف را آفریده است. مرد جوان بیست و پنج سالة مجرد لیسانسه که در حال خدمت سربازی است در این باره اظهار میدارد:
«تو جوونا میبینی شبکههای مجازی هست دوستیها هست. دیگه به قول معروف دلت به ازدواج نمیره. بعد مثلاً دو روز دیگه میگی آقا این مثلاً با کسی بوده با کسی نبوده چکار میکرده چکار نمیکرده. حالا من خودم مثلاً شبکة مجازی بودم. میگفتم آیا این هم تو شبکه مجازی بوده همچین کاری میکرده همچین کاری نمیکرده» (مصاحبۀ 8 بند 90)
دختر سی سالة مجرد و دارای لیسانس ارتباطات نیز میگوید:
«اعتماد الان کم شده. من خیلی از پسرهایی که همکارمون هستن میبینیم حالا به عنوان دوست با همدیگه صبحت میکنیم. خیلیهاشون میگن ما دیگه به دخترها اعتماد نداریم. دیگه ما دختری را که مثلاً خیلی- ... وقتی که تو با یک نفر دوستی یعنی به همون آدم تعهد داری نه با هزار نفر دیگه ... من پسر رو دیدم میگه که من اصلاً مطمئن نیستم دختره مثلاً الان با منه بعدازظهر با یکی دیگه است پسفردا با یکی دیگه است. دختره هم فکر میکنه این قضیة زرنگییه و فکر میکنه کاملاً آدم زرنگییه که اینکار رو داره میکنه.» (مصاحبۀ 10 بند 204)
وی در تحلیل مسئلة اعتماد موضوع را به مسائل مالی نیز منتسب میکند:
«... اعتماد کم شده ... وقتی اقتصاد یک مملکت خدشهدار باشه و مشکل مالی داشته باشن جوونها، مطمئناً ازدواج سفید بوجود میآد. مطمئناً دخترهایی هستند که صیغه میشن. پسرهایی هستن که صیغه میکنن و همه این اتفاقات- طرف خیلی عادی برمیگرده میگه که مثلاً ما با هم ازدواج سفید داریم خیلی معمولی- خوبه دیگه تعهدی به هم نداریم هر موقع از دست هم خسته بشیم میریم یعنی به هم تعهد مالی نداریم ...» (مصاحبۀ 10 بند 202)
- · هراس از انتخاب و ازدواج نامناسب
نگرانی از انتخاب نامناسب و هراس از ازدواج ناموفق از دیگر مواردی است که از سوی پاسخگویان در بازداشتن آنها از ازدواج مطرح میشود. دختر مجرد 20 سالة دانشجوی داروسازی در این باره میگوید:
«من خودم ... یه مقدار ترس از ازدواج دارم. نمیدونم ... فکر نمیکنم مثلاً بتونم ... توی یه مدت کم ... خیلی شناسایی داشته باشم ازشون- از این میترسم» (مصاحبۀ 16 بند 198)
همان.طور که تصریح شده است چنین ترسی بیش از هر چیز به مسئلۀ شناخت از دیگری مربوط میشود:
«.. اون شخص مقابل رو ... خیلی برام مهمه که ... واقعاً قبولاش داشته باشم. چون چند نفر رو شناختم تو این مدت بعد از یه مدتی ... اولش آدم فکر میکنه که آدم بدی نیست بعدش یک هو مثلاً یه رفتارهایی ببینی، دلزده بشی و اینجور چیزها ... اون شناختی که پیدا کردم امیدوارم کافی باشه. بعدها مثلاً چیزهای مشکلاتی دیگهای پیش نیاد سر همین که شناخت کم بوده یا خیلی فرق داشتن در یه زمینههایی» (مصاحبۀ 16 بند 160-162)
هراس از ازدواج ناموفق گاهی نیز به مسئلۀ بلوغ اخلاقی منتسب میشود. دختر سی سالة لیسانسیه و کارمند در شرکت خصوصی در تشریح آنچه باعث نگرانی وی در آیندة زندگی زناشوییاش خواهد شد اظهار میدارد:
«... شخصیت طرف مقابلم هست که تا چه حد میشه بهش اعتماد کرد و اینکه تا چه حد رشد کرده که بقیة عمرش هم همونجوری که روز اول بوده بتونه همونجوری باشه و بمونه ... مشکل اصلی آدمها اینه که تغییر میکنند، بعد از ازدواج و به مرور زمان تغییر میکنند ... فکر میکنم مشکل اصلیِ آدمها تو ازدواج مسائل مالی نیست یه همچنین چیزی هست که هنوز رشد نکردن از نظر شخصیتی.» (مصاحبۀ 1 بند 176)
گاهی نیز نگرانی از ازدواج ناموفق به تجربیات ناخوشایندی ارجاع داده میشود که افراد احتمالاً در محیط با آن رو به رو بودهاند. مرد جوان متأهل 27 سالۀ لیسانسه و کارمند قراردادیِ بخش دولتی در مسئلة هراس از عدم موفقیت میگوید:
«... ما دیدیم حالا توی جامعه هم هست ... افرادی میبینید بعد از ده سال ازدواج یه دفعه اصلاً کلاً خونه و زندگی رو ول میکنند میرن. اصلاً خبری هم ازشون نیست» (مصاحبۀ 7 بند 274)
احساس نگرانی از انتخاب نامناسب و هراس از ازدواج متأثر از جنسیت تفسیر میشود. مرد جوان متأهل 27 سالۀ لیسانسه و کارمند قراردادی بخش دولتی در شرح تفاوت نگرانیهای پسران و دختران در ازدواج میگوید:
«... دختر شاید ... حالا اگر ترس از ازدواج باشه خوب ترس از این دارند که بالاخره ... میخواد با یه شخصی ارتباط جدیدی رو برقرار کنن. این ارتباط اصلاً میتونه موفق باشه نمیتونه موفق باشه. ترس از این دارند که ازدواجشون ناموفق باشه و پسر هم از ... اینکه ... احساس میکنه که شاید مثلاً نتونه یه خونواده را به سرانجام برسونه ...» (مصاحبۀ 7 بند 272)
- · مسئلۀ در معرض انتخاب قرار گرفتن
عاملی که به طور ویژه برای زنان سبب نگرانی است و به عنوان مانع ازدواج خود را مینماید، نگرانی از انتخاب نشدن است. دختر سی سالة لیسانس و کارمند شرکت خصوصی در شرح زمینههای ازدواج خود و ارتباط آن با مسئلة مورد انتخاب قرار گرفتن میگوید:
«... کسی ... که تو سن من هست باید ... صبر بکنم که یک ارتباطی تشکیل بشه یه کسی بیاد یا کسی بهم معرفی بشه که بتونم. بعد هم حالا شناختی پیش بیاد و خب اینا بشه نشه، چه جوری بشه. (مصاحبۀ 1 بندهای 60-66) ... خب موردش هم واسم وجود نداره حالا اگر خواستگار داشتم یا کسیرو مدام بهام معرفی میکردند خب مینشستم نهایتاً بش فکر میکردم یه کسی و انتخاب میکردم. فعلاً چون توی جوّاش نیستم. موردی ندارم که بخوام بش فکر کنم. ترجیح میدم یه کمی سنم بالاتر بشه اینکار رو بکنم. ...» (مصاحبۀ 1 بند 136)
زن 30 سالة مجرد کارآفرین فوقلیسانس نیز در این باره میگوید:
«... واقعاً دوست دارم ازدواج بکنم و فکر میکنم الان تا یه حدی به اون آمادگی ذهنی رسیدم برای ازدواج ولی خوب من اون طرفم رو از کجا پیدا بکنم. چه جور باهاش ارتباط برقرار کنم. چطور رابطهمو مدیریت کنم که نتیجة خوبی داشته باشه ...» (مصاحبۀ 18 بند 333)
هر چند در مواردی زنان به وجود چنین مشکلی در ازدواج اشاره میکنند، اما در مواردی نیز وجود آن را کاملاً تکذیب میکنند. به نظر میرسد از بین رفتن ساختارهای سنتی انتخاب و ازدواج و نیز فقدان ساختارهای مدرنی که به مدیریت این امر بپردازد همراه با نبود محیطهایی که در آن دو جنس در معرض آشنایی و انتخاب یکدیگر قرار گیرند باعث شکلگیری چنین مشکلی در فرآیند ازدواج جوانان به خصوص زنان شده است.
مسئلۀ قرار نگرفتن خانمها در معرض انتخاب تحت تأثیر سن، تحصیلات و وضع طبقاتی است، هر چند ویژگیهای فردی نیز بر آن تأثیر میگذارد. موارد با سن بالاتر اشارۀ صریحتری به این مسئله دارند. نیز موارد با سطح طبقاتی و تحصیلات بالاتر نگرانی کمتری در این باره اظهار میکنند. به نظر میرسد با سطح تحصیلی و طبقاتی بالاتر افراد قدرت چانهزنی بیشتر و در نتیجه شانس بیشتری برای انتخاب شدن داشته باشند.
- · سختشدن ازدواج
مواردی وجود دارد که در آن «پیچیده و سخت شدن ازدواج» بازدارندۀ ازدواج معرفی میشود. در شرح پاسخگویان این امر پدیدۀ جدیدی است که در گذشته نبوده و یا حداقل به چشم نمیخورده است. زن 30 سالة فوقلیسانس و کارآفرین در این باره میگوید:
«بعضی اوقات به خودم میگم اونقدر هم که فکر میکنیم سخت نیست. شاید زیادی داریم سختاش میکنیم. مثلاً قبلنا خیلی راحتتر ازدواج میکردن. میرفتن توی زندگیشون و خیلیچیزها را میپذیرفتند. من دقیقاً حالا هی به پدربزرگ مادربزرگم مراجعه میکنم. دو نفر بودند پانزده ساله شانزده ساله حالا مربوط به سن و سال خودشون مربوط به دوره خودشون. اومدن هیچ کدوم هم خیلی همدیگه رو دوست نداشتن. رفتن وارد زندگی شدن خیلی تلاش کردن خیلی زحمت کشیدن بچه آوردن بعد انقدم سخت نگرفتن خیلی هم زندگی خوبی داشتن و به هم تعهد داشتن و من در تمام مدت ندیدم حالا من یه مدتی رو با اینها زندگی کردم خوب دیگه اینا هشتاد و پنج سالشونه حالا مثلاً شصت سال با هم زندگی کردن هفتاد سال با هم زندگی کردن ولی من واقعاً ندیدم اصلاً اینا به هم دروغ بگن یا یه چیزی از هم پنهان بکنن یا یکی مثلاً درآمدی داشته باشه به اون یکی نگه. یکی میتونست یه قدمی برداره بر میداشت ... مثلاً تا اون زمانی که من یادمه مامان بزرگم چشماش کار میکرد مثلاً فرش میبافت کمک میکرد به درآمد زندگی و هیچوقت هم منتی نمیذاشت. میگفت ما دو نفر آدمیم داریم زندگییو میبریم جلو. بعد از یه جایی هم دیگه که نتونستن کار کنن چند تا سفری که با هم رفتن سفر زیارتی چنان با لذت میرفتن انگار داشتن میرفتن از تمام ثمره زندگیشون لذت ببرن و تا آخرین لحظات هم از هم تعریف میکردن ... خیلی زندگی قشنگتری بود. حالا اینکه ما انقدر سخت بگیریم. واقعاً بعضی وقتها میگم مگه من قراره چند سال زندگی کنم. این سختیها نمیدونم بخاطر چیه. شاید هم خودم هم خیلی آدم سختگیریام. شاید دارم شعار میدم. نمیدونم ولی حداقل این که دوست دارم اینطوری باشه» (مصاحبۀ 18 بند 333)
وی در شرح چگونگی ساده دیدن ازدواج در تعامل با فردی که قصد ازدواج با وی را داشته است میگوید:
«... خودمون دو تا در یه سطح بودیم. دوتامون کار میکردیم. بعد گفتم من تنها چیزی رو که میخوام ... یه حلقه میخوام اونم به خاطر اینکه به نظرم یه خاطرة خیلی قشنگ میمونه. نه عروسی میخوام نه کادو میخوام نه هیچ چیزی حتی من مثلاً خونه داشتم تهران و یه سری وسایل اولیه گفتم من جهیزیه هم فعلاً نمیتونم جور بکنم چون خرجم با خودمه من فعلاً از اینها دارم کمکم با همدیگه پیش میبریم ...- بعد بهشام گفتم چون موقعیت کاریاش خیلی در حال جابجایی بود بهاش گفتم مثلاً واقعاً نگران کار نباش فعلاً من کار دارم من فعلاً درآمد دارم حتی یه جاهایی مثلاً به قرض میخورد به مشکل میخورد سعی میکردم کمک بکنم ... [حتی مهریه را] گفتم یه سکه ...» (مصاحبۀ 18 بند 185)
- · عدم آشنایی با ازدواج و زندگی متأهلی
گاهی ناآشنایی با ازدواج و زندگی متأهلی و فقدان دانش درباره آن به عنوان مانعی مهم برای ازدواج مطرح میشود. دختر بیست و دو سالة مجرد و دانشجوی روانشناسی در این باره تصریح میکند:
«... چون خیلیها اصلاً از زندگی متأهلی آشنائیتیی ندارن به خاطر همین سمتاش هم نمیرن کلاً.» (مصاحبۀ 9 بند 142)
- · ترس از محدود شدن آزادی
ترس از محدود شدن آزادی مورد دیگری است که از سوی پاسخگویان به عنوان مانع ازدواج مطرح میشود. مرد بیست و هشت سالة مجرد و دانشجوی سینما در شرح کمرنگ شدن ازدواج جوانان اظهار میدارد:
«... نمیخوام خیلی بدبینانه بش فکر کنم ولی ... اصلاً کسی دغدغة ازدواج و نداره. اصلاً ازدواج یه چیز گمییه یه چیز غریبییه واسه ماها. نه من واسه خیلیها. میگه خوب چه کاریه آره چرا اینکار و کنم ازدواج کنم خودمو (.......) چی میگن (........) غل و زنجیر میدونن چرا خودمو حصار کنم متأسفانه- میگم به خاطر اینکه اون قدرتی که داشتیم و دیگه نداریم- از دل خونواده میایم بیرون پدر و مادر رو بچههاشون دیگه اون قدرت و تسلطی که داشتنو ندارن اون احترامو ندارن ... در کل دیگه مسئله اصلاً ازدواج نیست که شما بگی آقا ازدواج خوبه بده اینجوریه، اونجوریه شما اگه بخوای ازدواج کنی چی. اصلاً کسی بهش فکر نمیکنه که بخواد مثلاً راجع به قبل یا بعدش مثلاً بخواد یا حالش تصمیم بگیره چون دغدغهاش چیز دیگری است» (مصاحبۀ 2 بند 167)
دختر دانشجوی بیست و دو سالة مجرد نیز در شرح مقایسة خود با دوستانی که ازدواج کردهاند به همین مسئله اشاره میکند:
«مقایسه که میکنم میبینم اون آزادیای که تو زمان دختریشون دارن، دیگه ندارن. اون آزادیهای فکری که دارن، دیگه ندارن. بخاطر همین نمیدونم شاید دوران مجردی خودم و بیشتر دوست داشته باشم یعنی متأهلی اونها رو زیاد علاقه نداشته باشم.» (مصاحبۀ 9 بند 114)
اشاره به ترس از محدود شدن آزادی هم از جنبة ایجابی و هم سلبی مطرح است. مرد در شرف ازدواج 28 سالة کارمند و دارای مدرک لیسانس به وجه سلبی این مسئله توجه دارد. وی در شرح علت ازدواج نکردن جوانان به آزادیگرایی برآمده از لذت طلبی اشاره میکند:
«... به نظر شخصی من نه تنها مسائل اقتصادی بلکه یه سری مسائل اجتماعی فرهنگی هم دخیل هست خوب [در ازدواج نکردن جوانان] جامعة ما الان تو یه مسیری داره میره که به قول معروف گفتنی نه این ورییه نه اون وری (باخنده) ما یه جامعة اسلامی هستیم یه مملکت اسلامی هستیم اما در عین اسلامی بودن خیلیها ... تجدد گرایند ... یه آقا پسر جوونی که داره تو این مملکت زندگی میکنه شاید به لحاظ فرهنگی این ذهنیت رو داره که ازدواج شاید محدودش میکنه من الان آزادی عمل خیلی بیشتری دارم الان آخر معذرت میخوام با هر کس که بخوام میتونم رابطه داشته باشم دوستی برقرار بکنم و حالا مسائل دیگه. اما وقتی وارد عرصة تأهل و ازدواج بشم این آزادی عمل از من گرفته میشه. البته این ذهنیتها واقعاً ذهنیتهای غلطی هست ها، ولی متأسفانه اپیدمی شده تو جامعة ما.» (مصاحبۀ 11 بندهای 16-162)
در مواردی نیز بر جنبۀ ایجابی آزادیگرایی اشاره میشود. دختر 27 سالة متأهل با مدرک فوقلیسانس در شرح دلایل ازدواج نکردن جوانان میگوید:
«[ازدواج نکردن جوانان] دلایل مختلفی میتونه داشته باشه. یکی از دلایلاش آزادی طلبییه- اینکه خوب من دوست ندارم خودمو در قید و بند یه آدم بذارم ... [ازدواج] آزادیه یه نفر و میگیره ... [بعد] ازدواج دیگه آدم به اون آزادی و مثلاً فراغبالی که توی ... مجردی داره [نیست] دیگه دوران متأهلیاین چیزا رو نداره» (مصاحبۀ 20 بند 375)
اهمیت وجه ایجابی آزادیگرایی در امکان کسب تجربههای مفیدی است که در پیش از ازدواج فراهم میآید. دختر 27 سالة متأهل با مدرک فوقلیسانس در شرح زمان مناسب برای ازدواج دختر خانمها به این مسئله اشاره دارد:
«به نظر من خوبه که تحصیلاتش رو دختر تا یه حدی در واقع ارتقا بده. تو جامعه باشه. به نظر من ازدواج توی بدو لیسانس و وسط لیسانس حتی انتهای لیسانس خیلی کار درستی نیست. آدم به نظر من دورة لیسانس و خوبه که تو جامعه باشه با آدمهای مختلف آشنا بشه رفت و آمدهای مختلف پیدا کنه و بعداً ازدواج کنه» (مصاحبۀ 20 بند 217)
نتیجه گیری
در جستجوی تجربهها و ذهنیتهای جوانان از مشکلات و موانع ازدواج و معنایی که از هر یک مستفاد میکنند و نیز تفاسیری که در آن باره بیان میکنند، مطالعۀ حاضر با روش مصاحبهای، و از خلال مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته، با سود بردن از تحلیل تماتیک و با شیوه استدلالی ابداکتیو، مجموعهای از مقولاتی را شکل داده است که کم و بیش در مطالعات پیشین نیز به بسیاری از آنها اشاره شده است. آنچه بعضی از مقولات فوق را از دریافتهای مطالعات پیشین متمایز میکند، صورتبندی متفاوت از آنهاست. در مطالعات پیشین متغیرها به عنوان عوامل بازدارنده از ازدواج مطرح میشوند، اما در مطالعۀ حاضر مفاهیمی مثل شرایط نامطمئن، تلۀ گذار به بزرگسالی، ناتوانی خانواده، شرایط شلوغ یا ساعت شلوغ زندگی، ترس از ناکامی در پیشرفت (که در تلۀ گذار به بزرگسالی مورد اشاره قرار میگیرد)، نگرانی از محدود شدن آزادی، هراس از انتخاب نشدن، بیاعتمادی در کنشگری ازدواج، ترس از ازدواج و سخت شدن ازدواج عمدتاً مفاهیمی فرآیندی و تفسیری هستند و شامل تنها یک متغیر مجرد نمیشوند.
مطابق برساختهای مفهومیِ مطالعۀ حاضر مسئلۀ اصلی در بازداری از ازدواج حداقل برای بخش زیادی از جوانان نداشتن شغل است که باعث میشود اطمینان به ادارۀ زندگی در پس از ازدواج کاستی پذیرد. این مسئله به خصوص برای مردان و افرادی از طبقات پایین اهمیت بسیاری دارد. شرایط نامطمئن مفهوم دیگری در بازداری از ازدواج است که ترجمانی از بیثباتی و پیشبینیناپذیری زندگی است. هر چند بخش مهمی از شرایط نامطمئن وابسته به نداشتن شغل است، اما پیشبینیناپذیری زندگی عامتر از آن و وابسته به متغیرهای مختلف است. ناتوانی خانواده در حمایت از ازدواجِ فرزندان، عامل بازدارندۀ دیگری است که شدت مسئلۀ ازدواج را برای جوانان در شرایط نامطمئن مضاعف میسازد. از آنجا که پایۀ مهم ازدواج جوانان در ایران خانواده است، ناتوانی خانواده در حمایت از ازدواج جوانان، در شرایطی که خانواده حتی گاه یگانه تکیهگاه ثبات در شرایط بیثبات و نامطمئن به شمار میرود، بسیار تعیینکننده ظاهر میشود و نقشی مهم در بازداری جوانان از ازدواج مییابد. تلۀ گذار به بزرگسالی که در نتیجۀ طولانی شدن دورۀ گذار پیش آمده، علت مهم دیگری در بازداری جوانان از ازدواج شده است که اثر آن در شرایط نامطمئن و نیز موقعیت خانواده در ناتوانی حمایت از گذار شدت و وجهی مضاعف مییابد. تلۀ گذار در زندگی مردان و زنان وجود دارد هر چند تظاهر آن ممکن است متفاوت باشد. در عین حال علیرغم آنکه تلۀ گذار تا حدود زیادی وابسته به گذار کندرو است، اما ضرورتاً منحصر به طبقات متوسط و بالا نیست و در طبقات پایین نیز به علت فقدان مزیتهای کاری و نیز نبودن دسترسی به امکاناتی که فرد را در شرایط نامطمئن در جایگاه رقابتی بهتری قرار دهد مشاهده میشود. نتیجۀ تلۀ گذار در طبقات پایین میتواند به بازتولید وضعیت طبقاتی ایشان بینجامد تا ضمن تثبیت شرایط نامطمئن سبب بازداشتن ایشان از ازدواج نیز بشود. «شرایط شلوغ» یا «ساعت شلوغ زندگی» در سالهایی از زندگی عامل بازدارندۀ دیگری از ازدواج است که در آن فرد همزمان درگیر مدیریت انواع موضوعات مختلف از جمله: تحصیل، کار، پسانداز، ارتقای شغلی، تهیۀ مسکن، بنا کردن زندگی مستقل، ازدواج و سامان دادن به زندگیِ پس از ازدواج در زمانی فشرده و کوتاه میشود. ساعت شلوغ در ادامۀ اثر شرایط نامطمئن، گرفتار شدن در تلۀ گذار و ناتوانی خانواده در حمایت از جوانان، شرایطی را میسازد که میتوان از آن به وضعیت سرگشتگی یا سرگردانی جوانان در ازدواج تعبیر کرد. در کنار تمامی اینها عاملی که به طور ویژه برای زنان مانع ازدواج تلقی میشود، نگرانی از انتخاب نشدن است. نگرانی از انتخاب نشدن که در بین زنان مطرح است ترجمانی جنسیتی از همان وضعیتی است که ار آن تعبیر به سرگشتگی و سرگردانی در ازدواج میشود. وقتی ازدواج درگیر شرایط نامطمئن، سرگردانی در گذار، شرایط شلوغ و فقدان حمایت خانوادگی میشود، نگرانی از انتخاب نشدن (برای زنان) امری عادی می گردد. نگرانی از انتخاب نشدن برای زنان هر چند از ویژگیهای فردی نیز تأثیر میپذیرد، اما کاملاً تحتتأثیر سن، تحصیلات و وضع طبقاتی است. با افزایش سن، نگرانی خانمها از اینکه در معرض انتخاب قرار نگیرند افزایش مییابد و با افزایش سطح طبقاتی و تحصیلات از این نگرانی کاسته میشود. ترس از محدود شدن آزادی به عنوان عامل بازدارندۀ دیگری از ازدواج رابطهای عمیق با مسئلۀ تلۀ گذار و شرایط شلوغ مییابد، زیرا میل به پیشرفت که خود سبب گرفتار شدن در تلۀ گذار و شرایط شلوغ است محرک و برانگیزانندۀ ترس از محدود شدن آزادی نیز میشود. شرایط نامطمئن و شلوغ و نیز تلۀ گذار آنقدر طبیعی جلوه میکند که ترس از محدود شدن آزادی، به واسطۀ رابطهای که پیشرفت مییابد، تردیدناپذیر و غیرقابل صرفنظرکردن مینماید. از این لحاظ افراد در شرایط متعارضی قرار میگیرند. درست است که میل به پیشرفت و آزادیِ متناظر با آن، برای غلبه بر شرایط نامطمئن و گرفتن شغل ضروری و با اهمیت است، اما درگیر شدن در آزادی برای پیشرفت خود به معنای درگیرشدن بیشتر و گستردهتر با تلۀ گذار و شرایط شلوغ و از آن طریق بازتولید شرایط نامطمئن است. ترس از محدود شدن آزادی تحتتأثیر جنسیت است. مقایسة مردان و زنان بیان میکند که تأکید مردان بر جنبة سلبی این موضوع و زنان بر جنبة ایجابی آن است. برای زنان این مسئله به معنای افزایش ظرفیت کسب تجربه است، در حالی برای مردان این موضوع همبستة آزادی از مسئولیت و فراغت خاطر در پیش بردن اهداف شخصی است. فقدان اعتماد، مسئلۀ مهم دیگری است که به عنوان عامل بازدارندۀ ازدواج مطرح میشود. شرایط نامطمئن، تلۀ گذار و شرایط شلوغ همراه با ترس از انتخاب نشدن و تأکید بر آزادی موقعیتی را میآفریند که در آن جوانان در روابط بین دو جنس ضمن دور شدن از ازدواج به روابط دوستانه گرایش بیابند. انعکاس این موضوع در فضای ازدواج، مسئلۀ اعتماد را میآفریند و اینکه افراد در کنش ازدواج به جنس مخالف خود اعتماد نکنند. بیاعتمادی میتواند خود به عاملی تبدیل شود که به واسطۀ آن جوانان دچار نوعی ترس از ازدواج شوند و از آن دوری گزینند. این مسئله به نگرانی از انتخاب نامناسب و هراس از ازدواج ناموفق تعبیر میشود. در مواردی مانع مهم ازدواج جوانان، ناآشنایی با ازدواج و زندگی متأهلی مطرح میشود و اینکه آنها در این باره دانشی ندارند و نمیدانند با چه مسائلی رو به رو خواهند شد. گاهی نیز «پیچیده و سختشدن ازدواج» به عنوان پدیدهای که در گذشته نبوده، بازدارندۀ مهم از ازدواج است. سختشدن ازدواج تا حدود زیادی میتواند برآیند تمام عوامل پیش گفته از جمله: شرایط نامطمئن، نداشتن شغل، گرفتار آمدن در تلۀ گذار و شرایط شلوغ به همراه ناتوانی خانواده در حمایت از فرد باشد؛ امری که با بیاعتمادی به جنس مخالف، نداشتن آگاهی از ازدواج و زندگی متأهلی و ترس از محدود شدن آزادی تقویت میشود.
در تلاش برای ترکیب مفاهیم مطروحه در مطالعۀ حاضر میتوان گفت شرایط نامطمئن، تلۀ گذار به بزرگسالی و شرایط شلوغ سبب نوعی سرگشتگی در ازدواج شده است که با ناتوانی خانواده در حمایت سنتی از ازدواج جوانان تقویت میشود. در شرایط اختلالِ حاصل از این سرگشتگی و سرگردانی که در آن دوستیهای خارج از ازدواج امری رایج میگردد، فضای اعتماد بین دو جنس نقصان میپذیرد و نوعی هراس از ازدواج شکل میگیرد که به پیچیدهتر شدن و ابهامآمیزتر شدن فضای ازدواج میانجامد. مجموع این تحولات پدیدهای است که در فضای مفهومی پاسخگویان از آن به سخت شدن ازدواج تعبیر میشود.
در پایان، لازم به یادآوری است که تحریمها بر علیه مردم ایران تقریباً تمام این تحولات را تحتتأثیر قرار داده و شرایط نامطمئن را نامطمئنتر و پیشبینیناپذیر را پیشبینیناپذیرتر ساخته است. تحلیل دامنۀ اثر تحریم و مشکلات حاصل از آن که بسیار نیز دارای اهمیت است، به طور خاص میتواند موضوع مطالعات آتی در این زمینه باشد.
منابع
- احمدی، وکیل و قیصریان، اسحاق. (1393). «بررسی وضعیت ازدواج و مضیقۀ آن در استان ایلام(در دهه 1380)». فرهنگ ایلام. 15(42)، صص 56-65.
- آییننامۀ اجرایی برنامۀ ساماندهی ازدواج جوانان در برنامۀ چهارم توسعه. (1383). سازمان ملی جوانان. بازیابی از طریق: https://rc.majlis.ir/fa/law/show/125135
- برنامۀ ساماندهی ازدواج جوانان در برنامۀ چهارم توسعه. (1383). سازمان ملی جوانان.
- بنیجمالی، سید محسن. (1380). جوانان و تحصیل، آرمانها، امیدها و واقعیتها. اداره کل مطالعات راهبردی، سازمان ملی جوانان.
- بنیجمالی، سید محسن. (1381). جوانان و موانع ازدواج. اداره کل مطالعات راهبردی، سازمان ملی جوانان.
- بنیجمالی، سید محسن. (1396). «جوانان و گذار به بزرگسالی در شرایط نامتعین؛ مدیریت و راهبری ازدواج توسط جوانان». رسالۀ دکتری، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی.
- التجائی، ابراهیم و عزیززاده، مینا. (1395). «بررسی عوامل اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر سن ازدواج در ایران: یک مطالعۀ میان استانی». جامعه پژوهی فرهنگی. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 7، صص 1-23.
- خرازی، محمدعلی؛ حسینی مطلق، سیدمحمد و صدریان، محمدرضا. (1380). «بررسی دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد پیرامون عوامل مؤثر بر ازدواج». مجلۀ دانشگاه علوم پرشکی و خدمات بهداشتی- درمانی شهید صدوقی یزد. 9(1)، 37.
- درودی آهی، ناهید. (1381). «تحولات دموگرافیک و پدیده مضیقه ازدواج در ایران». مجموعه مقالات نخستین همایش انجمن جمعیت شناسی ایران: تحولات اخیر و آینده جمعیت ایران. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، صص 195-208.
- دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای (مدظلهالعالی). (1393). سیاستهای کلی جمعیت. مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. بازیابی از طریق: https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=26440
- دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای (مدظلهالعالی). (1393). سیاستهای کلی خانواده. مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی. بازیابی از طریق: https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34254
- رستگار خالد، امیر؛ رحیمی، ماریا و عظیمی، هاجر. (1394). «نگرشسنجی پدیدة دیررسی ازدواج (مورد مطالعه: شهر ایلام)». مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران. 4(4)، صص 685-706.
- · سازمان ملی جوانان. (1384). سیاست ملی جوانان در جمهوری اسلامی ایران.
- صادقی فسایی، سهیلا و بنیجمالی، سید محسن. (1396). «جوانان، مقدمات ازدواج و راهبردهای ایشان در رو به رو شدن با ازدواج». فصلنامه مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 34، صص 195-219.
- صادقی فسایی، سهیلا و بنیجمالی، سید محسن. (1398). «جوانان، خانواده و مدیریت ازدواج». فصلنامه مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 44 ، صص167-192.
- صادقی، رسول، قدسی، علی محمد و افشارکهن، جواد. (1386). «واکاوی مسئله ازدواج و اعتبارسنجی یک راه حل». پژوهش زنان. 5(1). صص 108-83.
- طیبینیا، موسی. (1393). «میزان تمایل جوانان به ازدواج و شناسایی موانع و مشکلات آن». فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان. 5(16)، صص 86-63.
- کارگروه ملی کنترل و کاهش طلاق و افزایش ازدواج (1395). محورهای هفتگانه برنامه ملی کنترل و کاهش طلاق. شورای عالی انقلاب فرهنگی. بازیابی از طریق: http://sbmu.ac.ir/uploads/22_5907_1560844824457_15.pdf
- کوششی، مجید و قربانی، زهرا. (1391). «مطالعۀ جمعیت شناختی تأثیر جوان همسری بر ازدواج دختران». مطالعات اجتماعی- روانشناختی زنان.10(2)، صص 134-109.
- مجدالدین، اکبر و جمالی، احمدرضا. (1385). «بررسی دلایل و اثرات افزایش سن ازدواج دختران روستایی در ایران». پژوهشنامه علوم انسانی. 53، صص 286-275.
- مجلس شورای اسلامی ایران. (1384). قانون تسهیل ازدواج جوانان. بازیابی از طریق: https://rc.majlis.ir/fa/law/show/97806
- مجلس شورای اسلامی ایران. (1395). قانون برنامه پنجساله ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران. بازیابی از طریق: https://shenasname.ir/laws/tosee/plan6/3579
- مجلس شورای اسلامی ایران. (1399). قانون اهداف، وظایف و اختیارات وزارت ورزش و جوانان. بازیابی از طریق: http://dotic.ir/news/7624
- محمدی سیف، معصومه و عارف، محمد. (1394). «آسیبشناسی تأخیر در سن ازدواج جوانان ایرانی (شناسایی و بررسی مهمترین عوامل فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)». فصلنامه مهندسی فرهنگی. 10(86)، صص 74-89..
- محمودیان، حسین. (1383). «سن ازدواج در حال افزایش: بررسی عوامل پشتیبان». نامه علوم اجتماعی. 24، صص 27-53.
- مصرینژاد، شیرین. (1381). «بررسی پیشرفتهای اقتصادی-اجتماعی زنان و رابطه آن با سن ازدواج در ایران». مجلۀ دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان. 14(2).
- معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان (1388). عوامل مؤثر بر تأخیر ازدواج از منظر جوانان. سازمان ملی جوانان.
- نصرتی نژاد، فرهاد؛ شریفیان ثانی، مریم و محمدی نوبری، علی. (1395). «تبیین جامعهشناختی دیرهنگامیِ ازدواج در میان جوانان شهرستان طارم». مسائل اجتماعی ایران. 7(2)، صص 141-158.
- نقیبی، سیدابوالحسن و حمیدی، مهرانه. (1394). «سنجش نگرش جوانان نسبت به ازدواج در شهرستان قائمشهر». مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران (نامه دانشگاه). 25(131)، صص 159-164.
- نیک منش، زهرا و کاظمی، یحیی. (1385). «علل و راه حلهای تأخیر در ازدواج جوانان». مجلۀ علوم تربیتی و روانشناسی. 3.
- Bhattacharya, K. (2017). Fundamentals of Qualitative Research, A Practical Guide. Routledge. Taylor & Francis.
- Blossfeld, H., and Mills, M. (2010). “How Does Globalization Affect the Life Courses of Young Men and Women in Modern Societies?” In J. C. Tremmel, A Young Generation Under Pressure? The Financial Situation and the “Rush Hour” of the Cohorts 1970-1985 in a Generational Comparison, (pp. 37-56). Springer Verlag Berlin Heidelberg.
- Brinkmann, S. (2013). Qualitative interviewing. Oxford University Press.
- Chauvel, L. (2010). “Comparing Welfare Regime Changes: Living Standards and the Unequal Life Chances of Different Birth Cohorts”. In J. C. Tremmel, A Young Generation Under Pressure? The Financial Situation and the “Rush Hour” of the Cohorts 1970-1985 in a Generational Comparison, (pp. 23-36). Springer Verlag Berlin Heidelberg.
- Furlong, A. (2009). Handbook of youth and young adulthood: new perspectives and agendas. Routledge.
- Furlong, A., and Cartmel, F. (2007). Young People and Social Change: Individualization and Risk in Late Modernity. Open University Press.
- Heinz, W. R. (2009). “Youth transitions in an age of uncertainty”. In A. Furlong, Handbook of youth and young adulthood: new perspectives and agendas, (pp. 3-13). Routledge.
- Hillmert, S. (2010). “Traditional Inequalities and New Insecurities: Long-Term Trends in the Transition to the Labor Market in Germany”. In J. C. Tremmel, A Young Generation Under Pressure? The Financial Situation and the “Rush Hour” of the Cohorts 1970-1985 in a Generational Comparison, (pp. 57-76). Springer Verlag Berlin Heidelberg.
- Jones, G. (2009). Youth. Polity Press.
- Jones, G., O’Sullivan, A., and Rouse, J. (2006). “Young Adults, Partners and Parents: Individual Agency and the Problems of Support”. Journal of Youth Studies, 9(4), 375-392. doi:10.1080/13676260600914374.
- Kretsos, L. (2010). “The Persistent Pandemic of Precariousness: Young People at Work”. In J. C. Tremmel, A Young Generation Under Pressure? The Financial Situation and the “Rush Hour” of the Cohorts 1970-1985 in a Generational Comparison, (pp. 3-22). Springer Verlag Berlin Heidelberg.
- Leccardi, C. (2006). “Facing Uncertainty. Temporality and Biographies in the New Century”. In C. L. Ruspini, A new youth? young people, generations and family life, (pp. 15-40). Ashgate.
- Leccardi, C., and Ruspini, E. (2006). A New Youth? Young People, Generations and Family Life. Ashgate Publishing Limited.
- Lothaller, H. (2010). “On the Way to Life-Domains Balance: Success Factors and Obstacles”. In J. C. Tremmel, A Young Generation Under Pressure? The Financial Situation and the “Rush Hour” of the Cohorts 1970-1985 in a Generational Comparison. Springer Verlag Berlin Heidelberg.
- Merkens, H. (2004). “Selection Procedures, Sampling, Case Construction”. In U. Flick, A Companion to Qualitative Research, (pp. 165-171). Sage Publications Ltd
- Rapley, T. (2007). “Interviews”. In C. Seale, Qualitative Research Practice, (pp. 15-33). Sage Publications
- Rapley, T. (2014). “Sampling Strategies in Qualitative Research”. In U. Flick, The SAGE Handbook of Qualitative Data Analysis, (pp. 49-63). SAGE Publications Ltd.
- Roulston, K. (2014). “Analysing Interviews”. In U. Flick, The SAGE Handbook of Qualitative Data Analysis. (pp. 297-312). SAGE Publications Ltd.
- Saldaña, J. (2009). The Coding Manual for Qualitative Researchers. SAGE Publications Ltd.
- Sobotka, T. (2010). “Shifting Parenthood to Advanced Reproductive Ages: Trends, Causes and Consequences”. In J. C. Tremmel, A Young Generation Under Pressure? The Financial Situation and the “Rush Hour” of the Cohorts 1970-1985 in a Generational Comparison. Springer Verlag Berlin Heidelberg
- Wyn J., Dan Woodman (2006). “Youth and social change in Australia”. Journal of Youth Studies, 9(5). 495–514.