نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 مرکز مشاوره ویژه ازدواج یاس

2 استاد مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)، تهران، ایران

3 استاد گروه مشاوره دانشکده روان شناسی وعلوم تربیتی دانشگاه خوارزمی نهران، ایران،

4 دانشیارگروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک، اراک، ایران

چکیده

ازدواج به منزلة مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی افراد همواره مورد تأکید بوده ونقش بنیادین در تشکیل خانواده سالم ایفا می‌کند وخانواده سالم نیز زیر بنای سلامت جامعه است و ملاک تعیین کننده خانواده سالم، ازدواج موفق است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل استحکام‌بخش ازدواج بادر نظر گرفتن فرهنگ ایرانی می باشد

این مطالعه از نوع آمیخته‌ بود و در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و مرورمنابع وادبیات پژوهش های ده سال اخیر ودر بخش کمی داده های جمع آوری شده با استفاده از روش توصیفی وهمبستگی پیرسون وتحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار 24 AMOS تجزیه وتحلیل شدند. افراد گروه نمونه بادرنظرگرفتن معیار های ورودی و به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.

نتایج نشان داد که گویه‌های چک لیست عوامل استحکام‌بخش ازدواج که در بخش کیفی شناسایی شده بودند از توان قابل قبول برای سنجش عوامل زمینه ای همچون خانواده مبداء و مؤلفه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی وعوامل فردی همچون ویژگی های شخصیتی واخلاقی و اعتقادی وعوامل همسرگزینی شامل همسانی وتوافق نظر و کفایت عقلانی و عوامل زوجی شامل مسایل جنسی/زناشویی، مهارتهای ارتباطی ومسایل فرزندآوری و تربیت فرزند برخوردار بودند

شناخت بهتر عوامل استحکام‌بخش ازدواج می‌تواند طراز مناسبی از یک مدل ازدواج موفق ارایه ‌دهد. همچنین به مشاوران وروان شناسان ازدواج وخانواده کمک می کند تا بتوانند درعرصه کمک به جوانان در آستانه ازدواج و افزایش رفاه زوجین و کاهش آسیب های اجتماعی‌سودمندتر وحرفه‌ای‌ترعمل کنند.

کلیدواژه ها: پایداری ازدواج، عوامل استحکام بخش، فرهنگ ایرانی

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Identifying the factors that strengthen marriage in Iranian culture

نویسندگان [English]

  • ardeshir kiani 1
  • Khodabakhsh Ahmadi 2
  • Shokuh Navabinejad 3
  • Davood Taghvaei 4

1 yas Special marriage counseling center

2 Professor of Behavioral Sciences Research Center, Baqiyatallah University of Medical Sciences, Tehran, Iran

3 Professor, Department of Counseling, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Kharazmi University, Tehran, Iran

4 Associate Professor, Department of Psychology, Islamic Azad University, Arak Branch, Arak, Iran

چکیده [English]

Marriage as the most important and highest social tradition to achieve the emotional needs of individuals has always been emphasized and plays a fundamental role in forming a healthy family. Therefore, the aim of this study is to identify the strengthening factors of marriage taking into account Iranian culture.

This study was a mixed type and in the qualitative part of the content analysis approach and reviewing sources and literature of the last ten years and in the quantitative part of the data collected using descriptive method and Pearson correlation and confirmatory factor analysis using 24 AMOS software analysis Were. The members of the sample group were selected based on the input criteria and by available sampling.

The results showed that the checklist items that strengthen marriage were identified in the qualitative section of the acceptable ability to assess underlying factors such as family of origin and cultural, social and economic components and individual factors such as personality, moral and belief characteristics and factors of marriage including homology. And had consensus and intellectual sufficiency and marital factors including sexual / marital issues, communication skills and issues of childbearing and child rearing.

A better understanding of the factors that strengthen marriage can provide a good way to model a successful marriage. It also helps marriage and family counselors and psychologists to help young people on the verge of marriage and increase the welfare of couples and reduce social harms, more beneficial and professional.

Keywords: marriage stability, strengthening factors, Iranian culture

کلیدواژه‌ها [English]

  • marriage stability
  • strengthening factors
  • Iranian culture

شناسایی عوامل استحکام‌بخش ازدواج در فرهنگ ایران

اردشیر کیانی[1]

 شکوه نوابی نژاد[2]

 خدابخش احمدی[3]

 داود تقوایی[4]

10.22034/SSYS.2022.1794.2276

تاریخ دریافت مقاله: 25/1/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:1/3/1400

مقدمه

ازدواج مهمترین پایه در تشکیل خانواده و نقطه عطفی در  چرخه زندگی  است.  همچنین جنبه اساسی از زندگی هر فردی ‌است که دو نفر را به عنوان همسر به همدیگر متعهد می‌کند و به طور قابل ملاحظه ای بر عملکرد زندگی او، ازجمله رفاه اجتماعی، عاطفی، فرهنگی و اقتصادی تأثیر می­گذارد. (گرگیس[5]وهمکاران، 2010) شواهد نشان داده است که ازدواج موفق به عنوان هسته مرکزی کیفیت زندگی با رضایت از زندگی رابطه مثبت و قوی دارد(یولکر[6]2008 -ص199).

از طرفی ازدواج سالم و موفق، نقش بنیادین در تشکیل خانواده سالم ایفا می­کند. خانواده سالم زیر بنای سلامت جامعه است(گریف وملهرب[7]، 2001).  خانواده مهمترین نهاد جامعه و شکل دهنده شخصیت آدمی است. مطلوبیت، رضایت، خشنودی و کیفیت و کارکرد بهینه خانواده عامل بسیارموثری درشکوفایی، رشد و پیشرفت خانواده محسوب می‌شود. خانواده به عنوان یک سیستم شامل زیرمجموعه­های همسران، والدین و فرزندان است و زیرمجموعه همسران می‌تواند با فراهم ساختن الگویی موثر درتعامل زناشویی‌عمل نماید و چنانچه این خرده نظام، کارآمد و باکفایت باشد، شرایطی فراهم می‌گردد که در آن همسران صمیمیت، حمایت و رشد متقابل را تجربه کنند. به عبارت دیگر کیفیت زناشویی همسران بر کارآمدی،  استحکام ودوام زیرمجموعه همسران تاثیر می گذارد. (گلدنبرگ[8]، 2008ص34)

 از سویی‌دیگرازدواج پایدار و رضایتبخش، در فراهم آوردن ویژگی‌های مثبت بسیار برای اعضای خانواده ازجمله سلامت روانی مثبت، سلامت جسمانی و رشد کودک، کارآمد می­باشد.  این روابط زن وشوهری، محیطی مساعد را برای کودکان فراهم می‌آورد و همچنین رشد­ و سلامتی اعضای خانواده را ارتقاء می‌دهد(میخالیتسیانوف[9]،2014).

نتایج سایر تحقیقات نیزنشان می­دهد که افراد با رضایتمندی زناشویی بالا و روابط صمیمانه در سنجش با کسانی که زندگی زناشویی ناسازگارانه دارند بیشتر عمر می کنند از سلامت بدنی بالاتری برخوردارند و برای فرزندان­شان پدر و مادر بهتری هستند کپلر[10] (2015). بدیهی است نحوه توافق همسران و نحوه تطابق آن ها با نیازهای یکدیگر و تکوین نقشهای مکمل می‌تواند به خوبی ثبات خانواده و انعطاف پذیری آنها را برای سازگاری با شرایط تغییر پیش بینی کند.  از طرفی زیر منظومه همسران، الگویی را برای فرزندان فراهم می‌سازد که از آن تعامل زناشویی صمیمیت و تعهد زناشویی را فرا می‌گیرد.  اگر این منظومه از کفایت کافی برخوردار باشد شرایطی را فراهم می‌سازد که درآن همسران،  صمیمیت،  رشد متقابل و رشد شخصی را تجربه می کنند(گلدنبرگ، 2008). دیکسون[11] (2013)نیز براین باور است که زوجین پایدار و رضایتمند می­توانند درمورد متغیرهای موثردر رشد و ارتقاء بهزیستی خود سرنخهایی را فراهم سازند و در طول زمان کشف کنندکه چه کاری را انجام دهند.

امروزه ازدواج به عنوان یک دغدغه جدی برای جوانان نیزمحسوب می‌شود و تصمیم گیری برای این موضوع حیاتی، مستلزم توجه همه جانبه به آن وافزایش توان آنان در انتخاب آگاهانه می‌باشد.

واقعیت این است که آمار بالا و نگران کننده طلاق یک بحران جهانی است اما نرخ طلاق در ایران به هیچ عنوان زیبنده نظام جمهوری اسلامی ایران نبوده و هشداری جدی برای دست اندرکاران ومتولیان فرهنگی تلقی می‌شود و اهتمام بیشتر متخصصان ومشاوران را ایجاب می نماید. اگرچه مسئولان عالی کشور این دغدغه رامورد توجه قرار داده و قانون حمایت از خانواده را در سال 1391 تصویب کردند و سیاست‌های کلی خانواده نیزدر سال 1395 ابلاغ گردید اما طبق آمارهای ارائه شده در طی سال‌های مورد بررسی می‌توان گفت که روند کاهشی ازدواج و افزایشی طلاق در اکثر سال‌ها نکته قابل توجه بوده وآمار های ارائه شده نشان می‌دهد که درصد آمارازدواج در سال 1397 نسبت به سال 1387 حدود 6/37 درصد روند منفی داشته است؛ این در حالی است که جمعیت افراد در سن ازدواج در کشور بیشتر شده‌اند در حالی که در همین زمان آمار طلاق با 32/58 درصدروند مثبت داشته است که نشان از روند کاهشی ازدواج و افزایشی طلاق در کشور هست که بسیار نگران‌کننده است همچنین یافته‌های آماری نشان می‌دهد که نسبت طلاق به ازدواج درسال 1387 از 5/12 به31/77 در سال 1397 افزایش یافته است که نشانه بدتر شدن این شاخص در کشور است. علاوه بر این گروه زیادی از زوجین نیزهستند که درهنگام تصمیم گیری برای ازدواج مولفه‌ها وعوامل خطرساز واستحکام‌بخش را نادیده می گیرندو به دلایل فرهنگی، اجتماعی قید طلاق را میزنند وترجیح می دهند به زندگی ناشاد خود ادامه دهند. واصطلاحا طلاق عاطفی برزندگی آنان حاکم است واگر چه آمار رسمی برای این گروه از زوجین نداریم ولی آمار غیر رسمی گاهی تا بیش از دوبرابرآمار رسمی طلاق در جامعه حکایت دارد.

به همین دلیل ضروری است تا با معرفی مولفه‌ها وعوامل استحکام‌بخش ازدواج پایدار با تأکید برمعیارهای بومی و فرهنگی  به جوانان، شرایط را برای انتخاب مناسب تر آنان فراهم آوریم. ونگرانی های آنان را در هنگام تصمیم گیری کاهش دهیم  پر واضح است که نادیده گرفتن این ضرورت منجر به ازدواج شتاب زده و پرچالش می‌شود و چرخه زندگی خانوادگی افراد را تحت تأثیر قرار داده و دگرگونی اقتصادی اجتماعی و جمعیتی مهمی رابه همراه خواهد داشت که از آن جمله می توان به افزایش میزان طلاق، زنان سرپرست خانوار، افزایش فقر اشاره نمود.  البته گسترش انواع انحرافات اجتماعی و اخلاقی و شکل گیری الگوهای جدید روابط جنسی در جامعه وهمچنین افزایش پدیده هم خانگی نیز از تبعات نادیده گرفتن ارزش­های ازدواج وخانواده می باشد.

پیشینه پژوهش

اگرچه در ارتباط با پایداری ازدواج مطالعات وپژوهش های بسیاری انجام شده، اما تعیین معیارها و شاخص های موفقیت در ازدواج کمتر مورد توجه بوده ‌است و بیشتر این پژوهش‌ها روی رابطه رضایتمند و درازمدت تمرکز نکرده­اند بلکه روی متغیرهایی تمرکزکرده­اند که مایه ازهم پاشیدن ازدواج ها هستند(نیمتز[12]، 2011).  به بیان دیگر بیشتر پژوهش­ها صرفا به بررسی دلایل شکست و ناکامی و زمینه های شکل گیری نارضایتی و طلاق محدود شده اند.ازجمله  پژوهش‌هایی که در دهه اخیر به عوامل پایداری‌ازدواج و شاخص ها و مؤلفه‌های استحکام‌بخش ازدواج موفق پرداخته اند می­توان به پژوهش‌های زیر اشاره نمود.

پیرساقی(1396) در پژوهشی با عنوان «شناسایی شاخص های ارتباط زناشویی کارآمد» به تبیین الگوی ارتباط زناشویی کارآمد همت گماشت در این الگو، سازگاری زناشویی به عنوان مقوله‌ی مرکزی انتخاب شدند. شرایط علی عبارت بودند از سبک دلبستگی ایمن، تمایزیافتگی، بلوغ عاطفی و بلوغ فکری و شناختی. آموزه‌های خانواده‌ی مبداء و دین­داری به عنوان شرایط زمینه‌ای و حمایت اجتماعی به عنوان عامل مداخله گر انتخاب شدند.  راهبردهای مورد استفاده‌ی زوج ها برای برقراری ارتباط کارآمد با همسرشان عبارت بودند از تشویق و تعامل مثبت.  در نهایت، والدگری کارآمد و کیفیت زندگی زناشویی به عنوان پیامدهای این الگو معرفی شدند.  

در پژوهشی دیگر(صفایی1396) با عنوان «شناسایی شاخص های خانواده سالم و ناسالم از نظر زنان و مردان متاهل ایران»،  28زیر مقوله و 5 شاخص اصلی (شخصیتی، ارتباطات کلامی و غیر کلامی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی و مذهبی) مورد توجه قرار داد. کرایی (1395) نیز در پژوهشی با عنوان" شناسایی عوامل ماندگاری ازدواج‌های پایدار رضایتمند و آماده کردن‌ و ساخت‌ سنجه ای بر پایه عوامل ماندگاری ازدواج‌های رضایتمند از دیدگاه زنان" متأهل نشان داد که 64 ماده در 9 عامل دربرگیرنده شیوه ارتباط و حل تعارض مناسب، حمایت، توجه، احترام و قدردانی به یکدیگر، ویژگی‌های شخصیتی و مسئولیت‌پذیری، صمیمیت و کیفیت رابطه جنسی، کیفیت زندگی مشترک و گذراندن وقت و تفریحات؛ همخوانی زوجین و انعطاف‌پذیر بودن، تعهد و وفاداری، داشتن ارزش‌ها، فرهنگ و تجارب معنوی مشترک، و مسائل مالی و شغلی در ازدواج‌های پایدار رضایتمند زنان مؤثر بوده‌اند که روی ‌هم ‌رفته 60 درصد از واریانس موفقیت در ازدواج را تبیین کردند.

صاحبدل(1394) نیزدر پژوهشی با عنوان «شناسایی واندازه‌گیری شاخص های ازدواج موفق» شاخص های ازدواج موفق را در چهار مقوله اصلی و 18 زیرمقوله شناسایی و مورد تایید قرارداد.  مقوله های اصلی عبارت بود از: ویژگی‌های ارتباطی، خصوصیات شخصیتی، بسترهای فرهنگی و وابستگی عاطفی که هر یک از این چهار مقوله مولفه‌هایی را به خود اختصاص داده اند.

 حاتمی ورزنه (1395) نیز در پژوهشی دیگر با عنوان «ارائه الگوی ازدواج موفق» نشان داد. پایداری ازدواج متاثراز عوامل زمینه‌ای (همسو بودن فرهنگ و سطح خانواده ها، نبودن و قبیح بودن طلاق درخانواده های اصلی و. . )عوامل علی(کشش و علاقه اولیه، آمادگی نسبی برای ازدواج،  آشنایی پیش از ازدواج، انتخاب آگاهانه، استقلال نسبی)عوامل مداخله ای(نگرش ها)( قبول داشتن همسر، در اولویت بودن همسرنسبت به فرزند وخانواده ها)عنوان نمود. همچنین خدادادی سنگده (1394) درپژوهشی دیگر هفت عامل حمایتگری متقابل، صمیمیت، قدردانی، تعهد، تلاش برای‌خشنودی یکدیگر، رضایت جنسی وتوافق ‌برسر موضوعات  اساسی ‌را بعنوان متغیر پیش بین‌ازدواج‌ موفق تعیین کرد. 

احمدی(1395) نیز در پژوهشی با عنوان «شاخص های سلامت خانواده در الگوی اسلامی و ایرانی» عوامل استحکام‌بخش ازدواج را براساس مبانی قرآنی برشمرد که این عوامل عبارت بودند از: دینداری( بقره 221) مهرورزی به همسر( واقعه 36) مسؤولیت پذیری( قیامت 32) تعهد و وفاداری(مائده 24) اهمیت دادن به رابطه جنسی (آل عمران14) پرهیز از تجمل گرایی و تفاخر به داشته های مادی(احزاب 28و حدید 20) اجتناب از تحقیر و بی‌احترامی(حجرات 11) صبر و بردباری (انفال 46) بخشش و گذشت (نور 22). 

همچنین لشری[13](2016) پژوهشی را با عنوان «نقش عوامل محیطی وفردی در پیش بینی سازگاری زناشویی با جستجو درفرهنگ پاکستانی» انجام داد.  فاطیما و اجمل[14](2012) در یک پژوهش کیفی به  16طبقه برای عوامل ازدواج پایدار و خوشبخت دست یافتند که عبارت بودند از: تشابه در فرقه مذهبی، رضایت، سازش و مصالحه، عشق و توجه، اعتماد و درک، ارتباط، تفاوت سنی، صداقت و احترام، مشارکت و در میان گذاشتن، گذشت، خلق وخوی همسر، ماندن به خاطر فرزندان، ساختار خانواده، تحصیلات و طبقه و روابط مثبت با خانواده همسر.  اینگرام[15](2010) نیز در بررسی روی زوج های موفق آمریکایی، انعطاف پذیری، توجه به شباهت و تفاوت‌های یکدیگر روابط جنسی رضایت­بخش، حل تعارض و مدیریت مالی را عوامل مؤثر در تداوم زندگی موفق آنان می شمرد و صداقت، وفاداری، مسؤولیت پذیری، تفاهم، پاک بودن، گذشت و توجه به مسایل معنوی را پیش بینی کننده ازدواج موفق می داند. 

در بررسی پژوهش­ها وتحقیقات داخلی و خارجی این نکته نیز حائز اهمیت است که عوامل اثرگذار بر ازدواج موفق در فرهنگهای مختلف متفاوت است. واقعیت این است که شکل گیری یک ازدواج موفق نمی‌تواند از اثرات فرهنگی و قومی به دور باشد و فرهنگ از مهمترین عواملی است که بر فرآیندها و پیامدهای روابط زناشویی تأثیر می‌گذارد. نکته قابل توجه اینکه مطالعات بین­فرهنگی گاهی نتایج متفاوتی را گزارش داده­اند (براملت وموشر[16]،2001).  بنابراین نمی­توان نتایج حاصل از تحقیقات انجام شده روی فرهنگ­های گوناگون را به یکدیگر تعمیم داد (خدادادی سنگده ، 1393)

مبانی وچارچوب نظری پژوهش

در مورد اینکه انتخاب همسر براساس توجه به چه ویژگیهایی صورت می‌پذیرد، نظریات، فرضیات ومدلهای متعددی ارائه شده است. در اینجا  به چند نظریه ومدل اشاره می شود. یکی از اصلی ترین دیدگاهها در خصوص انتخاب همسر، نظریه همسان همسری است. همسان همسری معمولاً به ازدواج بین همسران از یک گروه اجتماعی یکسان اشاره دارد.(بیرکلاند و همکاران[17]، 2003)براساس این اصل، افرادی که درصدد ازدواج برمی آیند، معمولاً کسی را برای همسری برمی گزینند که از بیشترین سطح همسانی و مشابهت با آنان برخوردار باشد افراد مشابه از لحاظ سن، نژاد، مذهب، ملیت، تحصیلات، هوش، سلامت، منزلت، نگرش، وویژگیهای بی شمار دیگر، به مقداری بیش از آنکه به صورت تصادفی یافت شود، تمایل به ازدواج بایکدیگر دارند.(هاگس و همکاران[18]، 2002) فرضیه همانندی عبارت از این اندیشه است که ما نوعاً زمانی بیشترین نتیجه و کمترین هزینه را تجربه میکنیم که در جستجوی همسرانی دارای میزانی از جذابیت بدنی در حد خودمان باشیم. هاگس و همکاران(2002). اما افراد گاهی اوقات در روابطی وارد می‌شوند که در آن بسیاری ازویژگیهای مطلوب را پیشکش می‌کنند. یک فرد می‌تواند فقدان جذابیت را با یک شخصیت فریبنده، مهربانی، موقعیت، پول و مانند آن جبران کند. این تصور، که افراد گهگاه می‌توانند فقدان جذابیت را با ارائه سایر خصلتهای مطلوب جبران کنند "همانندی پیچیده "نامیده شده است. آنچنان که روان شناسان اجتماعی خاطرنشان می‌کنند، نوع سنتی جور شدن آن است که یک مرد ثروتمند موفق مسن تر، با یک زن جذاب جوان ازدواج کند(اسپرچر و هتفیلد[19]، 2009).

.نظریه نیازهای مکمل بیان میدارد که ما به انتخاب همسرانی تمایل داریم که نیازهای آنان مخالف و تکمیل کننده نیازهای ماست. نظریه مبادله تأکید می‌کند که انتخاب همسر مبتنی بر ارزیابی فردی است که بیشترین پاداش را در قبال کمترین هزینه ارائه می‌کند..(هاگس[20] و همکاران، 2002)دیدگاه های روان پویایی در ازدواج و طلاق به عنوان یکی از با ارزشترین و مؤثرترین سنت‌ها در تاریخ روان شناسی قلمداد می شود. یکی از مهمترین اصول مدل روان پویایی و سازگاری زناشویی، اصل مربوط به انتخاب همسر است. مطابق این اصل، افراد آگاهانه یا به طور ناخودآگاه زوجهایی را انتخاب می‌کنند که نیازهای خود شیفتگی خود را ارج نهند(الری و اسمیت، 1991). سرکوبی پویایی این نیازهای خود شیفتگی و درون فکنی و فرافکنی آنها به همسران آینده افراد را به این وا می‌دارد که همسرانی را ترجیح دهند که نیازهای آنها را تکمیل کنند

گلاسر نیز در نظریه انتخاب توضیح می دهد که همه رفتارهای انسان محصول انتخاب خودش است و نیروی محرک تمام رفتارهای انسان پنج نیاز اساسی و ژنتیکی است. این نیازها شامل بقا، عشق و تعلق خاطر، آزادی، تفریح و قدرت است. مشکلات اساسی انسانها از دیدگاه گلاسربه طور خلاصه شامل شکست در ارضای نیازهای برنامه ریزی شده ژنتیکی، فقدان رابطه نزدیک و صمیمی، و روانشناسی کنترل بیرونی است. روانشناسی کنترل بیرونی منشأ اصلی روابط ناخرسند مردم سراسر جهان است. (گلاسر، 1998)

باتوجه به مطالب گفته شده این پرسش مطرح است که آیامی توان با معرفی شاخص هایی دوام و ثبات روابط زوجین را بهبود بخشید؟وآیا می توان با شناسایی عوامل ومولفه‌های پایداری ازدواج ضمن کاهش آسیب های اجتماعی به ویژه طلاق به تحکیم بیشترنهاد خانواده کمک کرد؟ هدف مقاله حاضر این است که ضمن پاسخگویی به این پرسش ها علاوه بر شناسایی عوامل پایداری ازدواج در چارچوب هنجارها وفرهنگ ایرانی ومبتنی بر تحقیقات دهه اخیر،  مولفه‌های پیش بینی کننده ازدواج موفق را به جوانان وخانواده ها بشناساند. بدیهی است انجام پژوهش‌های پیشگیرانه­ای از این دست علاوه براینکه طراز مناسبی از یک مدل زندگی بادوام و رضایت بخش ارائه می‌دهد، زمینه را برای شناسایی ریشه های مشکلات فراهم می­آورد و همچنین ابزار سودمندی را در اختیار مشاوران و روان شناسان و سایر متخصصان حوزه خانواده و ازدواج فراهم می­نماید تا بتوانند در عرصه کمک به افزایش رفاه زوجین و کاهش آسیب­های اجتماعی  وحرفه­ای تر عمل عمل کنند.

روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضراز نظر هدف توسعه ای‌ و روش پژوهش آمیخته ( کیفی- کمی) می‌باشد. در این راستا پژوهشگر ابتدا با استفاده از روش کیفی به بررسی ومرور منابع وادبیات تحقیق پرداخته و عوامل استحکام بخش ازدواج را استخراج نمود و سپس برای سنجش نقش هر یک از عوامل ومیزان سهم آنان در پایداری ازدواج از روش کمی و روش همبستگی وتحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید. در بخش کیفی پژوهش تحقیقات وپژوهشهای ده سال اخیر که به نحوی به عوامل استحکام‌بخش ازدواج پایدار و روابط زوجین پرداخته بودند مورد بررسی  قرارگرفته و مولفه‌های استحکام‌بخش‌ازدواج، استخراج گردید.

در بخش دوم (بخش کمی) از آمار توصیفی و وضریب همبستگی پیرسون  استفاده شد ودر ادامه با استفاده از معادلات ساختاری وتحلیل عاملی تاییدی  و نرم افزار  AmOS24داده‌های آماری تجزیه وتحلیل شد.  جامعه آماری گروه هدف در بخش کمی عبارت بودند از زنان ومردان متاهل تهرانی که بیش از 5سال سابقه زندگی مشترک داشتند تعداد افراد نمونه نیز 318 نفر بودند.  این ‌افراد از بین زنان ومردان متاهل شهر تهران و با استفاده ‌ازروش نمونه گیری‌ در دسترس ‌انتخاب ‌گردید.

همچنین ابزارگردآوری اطلاعات در این پژوهش از سه ابزار تشکیل شده بود. اولین ابزار چک‌لسیت محقق ساخته بودکه مشخصات آن در جدول 1 آمده است. همچنین از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ [21]و پرسشنامه تعارضات زناشویی بعنوان ابزارهای موازی وهمتا استفاده شد. پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ بود در این پژوهش از فرم 47 گویه ای این پرسشنامه استفاده شده است که در زمینه بررسی ابعاد مختلف رضایتمندی زناشویی کاربرد دارد که دارای 9 خرده مقیاس است. روایی این مقیاس به شیوه همسانی درونی 95/0و  همچنین ضریب پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ 95 /0گزارش شده است (سلیمانیان، 1373) نیز اعتبار فرم 47 سوالی پرسشنامه فوق را با استفاده از روش ضریب آلفا 92/0 گزارش کرده اند. در ایران (مهدویان،  1376) در کار روی اعتبار آزمون با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با روش بازآزمایی، به فاصله یک هفته (برای مردان 937/0 و برای زنان 944/0 و برای مردان و زنان 94/0) به دست آورد. پرسشنامه سوم پرسشنامه تعارضات زن وشوهری (MCQ) بود که این پرسشنامه یک ابزار 42 سؤالی است که برای سنجش تعارضهای زن وشوهری و بر مبنای تجربیات بالینی توسط ثنایی و براتی (1379) ساخته شده است. این پرسشنامه هفت بعد از تعارضات زن وشوهری را می‌سنجد که عبارت اند از: کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش‌های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، جدا کردن امور مالی از یکدیگر.  نمره گذاری سؤالات این پرسشنامه نیز براساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت است. حداکثر نمره کل پرسشنامه 210 و حداقل آن 42 است. در این ابزارنمره بیشتر به معنی تعارض بیشتر و نمره کمتر به معنی رابطه بهتر است. کسب نمره بیش از 115 در این پرسشنامه به منزله داشتن تعارض نابهنجاراست. پایایی این ابزار توسط براتی(1375) برابر با 52/0و توسط فرحبخش (1384)69/0 به دست آمد.

یافته های پژوهش

باتوجه به اینکه در این پژوهش از دو روش کیفی وکمی استفاده گردیدنتایج نیز در دو بخش  ارائه می گردد:

بخش کیفی

در بخش کیفی پژوهش تحقیقات وپژوهشهای ده سال اخیر (1388 -1398) که به نحوی به عوامل استحکام‌بخش ازدواج پایدار و روابط زوجین پرداخته بودند مورد جستجو قرارگرفتند. براین اساس بیش از 210 مقاله و پژوهش و منبع مرتبط با تحقیق بررسی شد و مولفه‌های استحکام‌بخش ازدواج استخراج گردید. در ادامه با تشکیل استخرگویه ها، مولفه‌های مرتبط با موضوع پژوهش جمع آوری شد و داده‌های استخراج شده با نظرمتخصصان مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس کلیه مولفه‌ها در قالب عوامل استحکام‌بخش آماده گردید.

در مرحله بعد  با هدف بدست آوردن روایی محتوایی، چک‌لسیت گویه ها استخراج شده محصول مطالعه کیفی در قالب چک‌لسیتی از گویه ها به همراه پرسشنامه‏ای حاوی چهارسؤال دموگرافیک (سن، جنس، رشته تحصیلی، سابقه فعالیت حرفه ای) آماده وبرای 15 نفر از متخصصان وروان شناسان حائز شرایط ارسال گردید. در بخش نظرسنجی از متخصصان خانواده و ازدواج، جامعه آماری شامل متخصصان و افراد صاحب نظری است که در زمینه روان شناسی ومشاوره خانواده فعالیت داشتند. انتخاب افراد نمونه بر مبنای دو ملاک: 1-دارا بودن حداقل 10سال تجربه زوج درمانی و خانواده درمانی و مشاوره ازدواج2- داشتن مدرک دکتری مشاوره یا روانشناسی به صورت هدفمند بود. در ادامه به منظور شاخص روایی محتوایی گویه ها بررسی و تعدادی ازگویه هایی که CVI آنها کمتر از 70/0 بود حذف شدند ومابقی عوامل که از روایی قابل قبولی برخوردار بودند که در فهرست عوامل باقی ماندند همچنین همسانی درونی هر یک از مولفه‌ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شدکه برابر 92/0 بود.  در مرحله سوم باهدف تدوین چک‌لسیت عوامل استحکام‌بخش،  تعدادی از گویه ها، به دلیل تکراری بودن، شباهت معنایی، همپوشانی گویه ها ازچک‌لسیت طبقه بندی شده حذف و چک‌لسیت نهایی در قالب 4 مقوله محوری، 9 عامل اصلی و با 75مولفه دسته بندی وآماده شد. جدول 1 عوامل استحکام‌بخش را نشان می دهد:

جدول 1 : عوامل استحکام‌بخش ازدواج

مقوله

عامل

گویه های استحکام‌بخش

زمینه‌ای

خانواده مبداء

رضایت وموافقت خانواده در ازدواج، نبود اعتیاد درخانواده  پدری، نبود سابقه خیانت در خانواده،  احترام به جایگاه والدین

عوامل فرهنگی واجتماعی واقتصادی

احترام به ارزش ها وهنجار های فرهنگی واجتماعی، نداشتن باورهای خرافی

فردی

شخصیتی و اخلاقی

صداقت وراستگویی، منصف بودن، صبوری، گذشت، تواضع، قناعت داشتن، پاکدامنی،  مهربانی  وصمیمیت،  نظم داشتن، اهل معاشرت بودن، اعتماد کردن به اندازه به دیگران، نوعدوستی،  احساس کفایت و شایستگی،  انعطاف پذیری،   توانایی درکنترل خشم،  توانایی مدیریت  استرس،  کینه توز نبودن،  مسئولیت پذیری، تاب آوری در برابرمشکلات، امیدواری،  مثبت اندیشی، شوخ طبعی، سازگاری، خسیس نبودن

اعتقادی ومعنوی

دینداری و اعتقادات مذهبی،  داشتن باورهای معنوی، داشتن معنا در زندگی، مقدس دانستن ازدواج، رعایت حجاب وعفاف،

همسرگزینی

همسانی وتوافق نظر

شناخت صحیح نیازها، داشتن توقعات منطقی از دیگری، شناخت  ویژگی‌های زن ومرد، داشتن علایق وسلایق مشترک، داشتن اهداف مشترک،  تشابه سطح تحصیلی، تشابه در معیارهای ارزشی و اعتقادی خانواده، تشابه سلیقه درروابط با دوستان، تشابه در باورها وارزشهای دینی، تشابه در طبقه اقتصادی خانواده، تشابه در طبقه اجتماعی خانواده، توافق نظر در برگزاری مراسمات وجشنها، توافق نظر در مسایل مالی

کفایت عقلانی در انتخاب

داشتن مهارت  تصمیم گیری،  پرهیز از کمال زدگی در انتخاب

زوجی

مسایل جنسی وزناشویی

دانش ومهارت در برقراری رابطه جنسی، رضایت جنسی،  توانایی عشق ورزی و ابرازگری توجه به بهداشت فردی، ابراز علاقه کلامی، توجه به آراستگی ظاهری وپوشش، نداشتن بیماری مزمن روانی، نداشتن بیماری مزمن جسمانی،  داشتن رابطه جنسی  با همسر قبل از ازدواج

مهارت های ارتباطی

وفاداری، وقت گذاشتن برای گفتگو بایکدیگر، پرهیز از تحقیر یکدیگر، پرهیز از تفاخر به داشته های مادی در مقابل همسر، داشتن روحیه همکاری و مشارکت، احترام به حریم خصوصی  یکدیگر، اهمیت دادن به تصمیم گیری های  مشترک،  قدردانی و سپاس گزاری از یکدیگر، حفظ اسرار زوجی از دیگران، عدم تاثیرپذیری از دخالتهای دیگران، داشتن برنامه برای گذران  اوقات فراغت، داشتن مهارت  همدلی توانائی حل تعارض ومشکل،  برخورداری از مهارت های خانه داری(زن)

فرزندآوری وتربیت فرزند

رعایت احترام همسر در برابرفرزندان ودیگران، توافق ومشارکت در شیوه تربیت فرزند، توافق در فرزندآوری(زمان –تعداد)

 

بخش کمی

درادامه این پژوهش به منظور تعیین میزان سهم واثر هر یک عوامل استحکام بخش درپایداری ازدواج چک لیست تهیه شده در بخش کیفی در اختیارگروه نمونه قرار گرفت در این بخش 318 شرکت کننده (227 زن و 91 مرد) با میانگین و انحراف استاندارد سنی به ترتیب 14/40 و 13/11 حضور داشتند. میانگین و انحراف استاندرد سن همسر شرکت کنندگان به ترتیب برابر با 10/42 و 98/10 بود.  میزان تحصیلات 16 نفر (5 درصد) از شرکت کنندگان زیر دیپلم، 40 نفر (6/12 درصد) دیپلم، 18 نفر (7/5 درصد) فوق دیپلم، 146 نفر (9/45 درصد) لیسانس، 71 نفر (3/22 درصد) فوق لیسانس و 27 نفر (5/8 درصد) دکتری بود.  همچنین میزان تحصیلات 32 نفر (1/10 درصد) از همسر شرکت کنندگان زیر دیپلم، 66 نفر (8/20 درصد) دیپلم، 25 نفر (9/7 درصد) فوق دیپلم، 105 نفر (33 درصد) لیسانس، 64 نفر (1/20 درصد) فوق لیسانس و 26 نفر (2/8 درصد) دکتری بود. گفتنی است که میانگین و انحراف استاندارد مدت زندگی مشترک در بین شرکت کنندگان به ترتیب برابر با 03/16 و 77/10 بود.  در نهایت71 نفر (3/22 درصد) از شرکت کنندگان فاقد فرزند، 82 نفر (8/25 درصد) 1 فرزند، 119 نفر (4/37 درصد) 2 فرزند و 46 نفر (5/14 درصد) بیشتر از 3 فرزند داشتند. 

همچنان که پیشتر اشاره شد مقیاس عوامل استحکام‌بخش روابط زوجین شامل 75 گویه بود که فرض شده بود چهار عامل زمینه‌ای، فردی، همسرگزینی و زوجی را می سنجند.  عامل زمینه‌ای خود از مؤلفه های خانواده مبداء (4 گویه) و مؤلفه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی (2 گویه)، عامل فردی از مؤلفه های شخصیتی (24 گویه) و اعتقادی (6 گویه)، عامل همسرگزینی از مؤلفه­های همسانی توافق (13 گویه) و کفایت اخلاقی (2 گویه)، عامل زوجی از مؤلفه­های مسائل جنسی (8 گویه)، مهارت های ارتباطی (14 گویه) و فرزندآوری/تربیت (3 گویه) تشکیل شده بود.  همچنین در ادامه بررسی­های­آماری، میانگین، انحراف استاندارد، چولگی و کشیدگی هر یک از گویه ها محاسبه ونتایج نشان دادکه شاخص های چولگی و کشیدگی همه گویه ها در محدوده 2± بوده و بنابراین توزیع داده‌های مربوط به آن گویه ها نرمال بود. 

در این پژوهش ابتدا ساختار عاملی هر یک از عوامل چهارگانه استحکام‌بخش روابط زوجین به صورت مجزا با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزار AMOS 24. 0 و براورد بیشینه احتمال[22] (ML) مورد بررسی قرار گرفت.  جدول 2 شاخص های برازش مدل هر یک از عوامل چهارگانه استحکام بخش روابط زوجین را نشان می دهد.   

جدول2: شاخص های برازش مدل اندازه گیری مربوط به عوامل چهارگانه

شاخص های برازندگی

مدل عامل زمینه‌ای

مدل عامل فردی

مدل عامل همسرگزینی

مدل عامل زوجی

اولیه

اصلاح شده

اولیه

اصلاح شده

اولیه

اصلاح شده

اولیه

اصلاح شده

مجذور کای[23]

34/37

81/51

34/1374

03/127

64/370

49/257

32/696

13/550

درجه آزادی مدل

8

6

376

39

89

87

272

271

df[24]/2c

67/4

64/2

66/3

26/3

17/4

96/2

56/2

03/2

GFI[25]

968/0

983/0

736/0

933/0

864/0

905/0

873/0

912/0

AGFI[26]

903/0

942/0

695/0

886/0

816/0

869/0

810/0

854/0

CFI[27]

960/0

985/0

746/0

963/0

847/0

907/0

884/0

923/0

RMSEA[28]

108/0

072/0

092/0

084/0

101/0

079/0

070/0

056/0

همچنان که جدول فوق نشان می دهد، مدل های اولیه هیچ یک از عامل های چهارگانه با داده‌های گردآوری شده برازش قابل قبول نشان ندادند.  بنابراین مدل عامل زمینه‌ای با ایجاد کوواریانس بین خطاهای گویه های 1 و 4 از یک سو و 4 و 5 از سوی دیگر، مدل عامل همسرگزینی با ایجاد کواریانس بین گویه های 42 و 44 از یک سو و 45 و 46 از سوی دیگر و مدل عامل زوجی با ایجاد کوواریانس بین گویه های 51 و 52 اصلاح و شاخص های برازندگی قابل قبول حاصل شد.  گفتنی است که شاخص های برازندگی مدل عامل فردی با ایجاد کوواریانس بین خطاها بهبود نیافت و به همین دلیل برای به دست آوردن شاخص های برازندگی بهتر به توصیه مید و کروستالیس(2005) اقدام به استفاده از تکنیک تلفیق گویه ها[29] شد. پس از عمل تلفیق گویه ها، بار دیگر ساختار عامل فردی مقیاس با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی و عامل فردی به صورت قابل قبول با داده‌ها برازش یافت.  برای نشانگرهای عامل زمینه‌ای بارهای عاملی گویه ها در محدوده 56/0 و 88/0، برای عامل فردی در محدوده 45/0 تا 90/0، برای عامل همسرگزینی در محدوده 47/0 تا 77/0 و برای عامل زوجی در محدوده 36/0 تا 73/0 قرار داشت.  براساس یدگاه تاباچینک و فیدل (2007) با توجه به این که بار عاملی همه گویه بزرگتر از 32/0 بود، بنابراین می توان گفت که هر یک از گویه ها از توان قابل قبول برای سنجش عامل های مکنون خود برخوردار بودند. 

مطالب فوق بیانگر آن است هر یک از گویه ها از توان قابل قبول برای سنجش عامل های چهارگانه  استحکام‌بخش روابط زوجین برخوردارند. در ادامه چگونگی برازش مدل یکپارچه مقیاس عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین با داده‌های گردآوری شده به کمک تحلیل عاملی تاییدی مورد ارزیابی قرار گرفت.  نتایج نشان داد که به استثنای شاخص های برازندگی RMSEA و شاخص کای اسکوئر نرم شده دیگر شاخص های برازندگی از برازش قابل قبول مدل اندازه گیری با داده‌های گردآوری شده حمایت می کنند((14/93=(23=df)2c)، 05/4=df/2c، 956/0= CFI، 879/0= GFI،  938/0= AGFI و 098/0= RMSEA).  به همین دلیل شاخص های اصلاح ارزیابی و با ایجاد کوواریانس بین خطاهای نشانگرهای خانواده مبداء و نشانگر معنوی/اعتقادی از یک سو و خطاهای نشانگرهای معنوی/اعتقادی و همسانی نظر از سوی دیگر مدل اصلاح و در نهایت شاخص های برازندگی حاصل شد که نشان می دهد مدل یکپارچه عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین با داده‌های گردآوری شده برازش قابل قبول دارد((95/62=(21=df)2c)، 99/2=df/2c، 974/0= CFI، 958/0= GFI،  910/0= AGFI و 079/0= RMSEA).  جدول 3 برآورد بارهای عاملی هر یک از نشانگرهای عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین را نشان می دهد:

جدول3: پارامترهای  مدل اندازه گیری مدل یکپارچه عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین

سطح

متغیرهای مکنون- نشان­گر

b

SE

β

p

مرتبه اول

زمینه‌ای – خانواده مبداء

1

 

669/0

 

زمینه‌ای – فرهنگ، اجتماع واقتصادی

601/0

057/0

815/0

**94/10

فردی – شخصیتی

1

 

962/0

 

فردی – معنوی

257/0

027/0

565/0

**60/9

همسرگزینی – همسانی نظر

1

 

785/0

 

همسرگزینی – کفایت عقلانی

159/0

013/0

654/0

**31/12

زوجی- جنسی/زناشویی

1

 

710/0

 

زوجی- مهارت های ارتباطی

586/1

102/0

935/0

**52/15

زوجی- فرزند پروری

377/0

028/0

786/0

**41/13

مرتبه دوم

استحکام بخش- زمینه‌ای

1

 

818/0

 

استحکام بخش- فردی

195/1

118/0

871/0

**13/10

استحکام بخش- همسرگزینی

818/0

083/0

934/0

**92/9

استحکام بخش- زوجی

783/1

199/0

832/0

**94/8

نکته: نشانگرهای خانواده مبداء، شخصیتی، همسانی نظر و جنسی /زناشویی در تحلیل مرتبه اول و نشانگر زمینه‌ای در تحلیل مرتبه دوم با عدد 1 تثبیت شده و بنابراین خطای استاندارد و سطح معناداری برای آنها محاسبه نشده است.

                                                                                                     

جدول 3 نشان می دهد که بزرگترین بارعاملی در تحلیل مرتبه اول متعلق به نشانگر شخصیتی (962/0=β) و کوچکترین بارعاملی متعلق به نشانگر معنوی(565/0=β) است.  در مرتبه دوم تحلیل بار عاملی همه عامل ها بزرگتر از 8/0 بودند که نشان می دهد هم نشانگرها و عامل های مکنون از توان قابل قبول برای سنجش عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین برخوردارند. شکل 1 مدل اندازه گیری مقیاس  استحکام‌بخش روابط زوجین با استفاده از داده‌های استاندارد را نشان می­دهد.          

شکل1: مدل اندازه گیری عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین با استفاده از داده‌های استاندارد

 

به منظور ارزیابی روایی همگرای مقیاس عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین، ضریب همبستگی هر یک از مؤلفه های آن با نمرات پرسشنامه رضایت زناشویی و تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار گرفت که جدول 4 نتایج آن را نشان می دهد:

 

جدول 4: ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش

متغیرهای تحقیق

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

1. زمینه‌ای-خانواده مبدا

-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2.  زمینه‌ای- فرهنگی، اجتماعی

**57/0

-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3. فردی-شخصیتی

**50/0

**62/0

-

 

 

 

 

 

 

 

 

4. فردی-معنوی

**47/0

**48/0

**55/0

-

 

 

 

 

 

 

 

5. همسرگزینی-توافق نظر

**47/0

**53/0

**69/0

**54/0

-

 

 

 

 

 

 

6.  همسرگزینی-کفایت عقلانی

**33/0

**40/0

**54/0

**32/0

**51/0

-

 

 

 

 

 

7. زوجی-جنسی/زناشویی

**32/0

**38/0

**47/0

**26/0

**53/0

**44/0

-

 

 

 

 

8.  زوجی-مهارت های ارتباطی

**42/0

**56/0

**63/0

**38/0

**70/0

**62/0

**67/0

-

 

 

 

9.  زوجی-فرزندآوری

**44/0

**49/0

**57/0

**33/0

**62/0

**56/0

**57/0

**73/0

-

 

 

10. رضایت زناشوی

**18/0

**23/0

**27/0

**24/0

**27/0

**23/0

**16/0

**28/0

**31/0

-

 

11. تعارضات زناشویی

**16/0-

**17/0-

**24/0-

**21/0-

**22/0-

**15/0-

**22/0-

**26/0-

**25/0-

**59/0-

-

میانگین

57/15

66/7

47/99

85/18

11/50

96/7

14/34

41/56

02/13

39/163

83/79

انحراف استاندارد

49/3

70/1

81/10

75/4

63/7

46/1

10/5

13/6

73/1

07/32

16/17

ضریب آلفای کرونباخ

81/0

62/0

91/0

89/0

87/0

68/0

83/0

89/0

71/0

95/0

86/0

01/0 P**<

نتایج جدول 4 نشان می دهد که عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین با متغیر رضایت زناشویی به صورت مثبت و با متغیر تعارضات زناشویی به صورت منفی و در سطح معناداری 01/0 همبسته است.  براین اساس می توان گفت هر یک از عامل های  استحکام‌بخش روابط زوجین از روایی همگرا برخوردارند.  همچنین نتایج جدول فوق نشان می دهد که  ضرایب آلفای کرونباخ هر یک از عامل ها نزدیک به یا بزرگتر از 7/0 است.  بدین ترتیب می توان گفت هر یک از عوامل  استحکام‌بخش روابط زوجین از همسانی درونی مطلوبی برخوردارند. 

بحث ونتیجه گیری

ازدواج از مهمترین و اساسی ترین روابط انسانی بوده و اولین واحد برای روابط خانوادگی و پرورش نسل بعدی می باشد. نحوه توافق همسران و نحوه تطابق آن ها با نیازهای یکدیگر و تکوین نقشهای مکمل می‌تواندبه خوبی ثبات خانواده و انعطاف پذیری آنها را برای سازگاری با شرایط تغییر پیش بینی کند. از طرفی زیر منظومه همسران الگویی را برای فرزندان فراهم می‌سازد که از آن تعامل زناشویی صمیمیت و تعهد زناشویی را فرا می‌گیرد.اگر این منظومه از کفایت کافی برخوردار باشد شرایطی را فراهم می‌سازد که درآن همسران،  صمیمیت، رشد متقابل و رشد شخصی را تجربه می کنند( گلدنبرگ 2008).  در این پژوهش عوامل استحکام‌بخش رابطه زوجین در چهار مقوله مقوله زمینه‌ای،  فردی، زوجی و همسرگزینی دسته بندی شدند ونتایج نشان داد همه گویه ها از توان قابل قبول برای سنجش عوامل برخوردار بودند وشاخص های برازندگی نیز از برازش قابل قبول همه عوامل و داده‌ها حمایت کردند که در ادامه عوامل  استحکام‌بخش ازدواج بحث و بررسی می­شوند

اولین مقوله موثر در استحکام ازدواج مقوله زمینه‌ای است. این مقوله خود از دو عامل خانواده مبداء و عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تشکیل شده بود مسایل خانواده مبداء همواره یکی از عوامل پیش‌بینی کننده موفقیت ازدواج محسوب می­شود که توجه به آن در مشاوره­های پیش از ازدواج تعیین کننده می­باشد. عواملی همچون تمایزیافتگی، سبک دلبستگی، جوعاطفی خانواده و رضایت والدین از خرده مؤلفه های ذیل خانواده مبداء می باشد. بر اساس رویکرد فرامو، منبع مشکلات زوجین در این است که هر دو عضو نیازهای ارضاء نشده­ای در خانواده اصلی دارند که آن را به دیگری فرافکنی می‌کنند.  بوئن(1978) نیز که پیشگام نظریه های سیستم ها و خانواده است موضوع تمایز یافتگی افراد را در موفقیت ازدواج تعیین کننده می داند او معتقد است افراد به کسانی که سطح تمایز یافتگی شان شبیه آنهاست، جذب می‌شوند(کار، 2006). مؤلفه دیگری که ناظر بر اهمیت خانواده مبداء درموفقیت ازدواج می باشد، سبک دلبستگی افراد است.  کارنی و برادبوری (1995) نیز معتقد است طبق نظریه دلبستگی، موفقیت و یا عدم موفقیت زندگی زناشویی تحت تأثیر جنبه های پایدار سابقه رابطه ای هر کدام از طرفین و خانواده مبداءقرار دارد.

در فرهنگ اسلامی نیز خانواده محبوب ترین نهاد بشری در نزد خداوند است که پایه واساس آن محبت و مودّت است( روم، آیه21).  اهمیت این موضوع با پژوهش بسیاری از محققان همسو می‌باشد از جمله تحقیق افتخاری و احمدی(2018) که نشان داد که همبستگی مثبت و معناداری بین استحکام خانواده اصلی و تمایز یافتگی با رضایت و سازگاری زناشویی وجود دارد

توجه به مؤلفه­های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی حاکم بر خانواده نیز یکی دیگراز عوامل زمینه‌ای  مؤثر در پایداری ازدواج است. واقعیت این است که بدون حساسیت فرهنگی نمی‌توان به پایداری ازدواج رسید. اثر عامل فرهنگی واجتماعی بر پایداری روابط زوجین در بسیاری از پژوهش‌ها مشاهده شد. که تحقیقات اخوی ثمرین(1396) صفایی(1396) سالاما (2016) از آن جمله می‌باشند.

از طرفی جامعه ایران جامعه ای است با بنیان های قومی فرهنگی و سنتی است و سبک زندگی مردم بازتابی است از ارزش های اجتماعی الگوهای رفتاری، عادات و نگرش هاست که در پی فرآیند جامعه پذیری افراد بوجود می آید. البته توجه به این نکته بسیار ضروری است که عوامل زمینه‌ای  و اجتماعی مقوله ای بین فرهنگی است و نکته قابل توجه اینکه مطالعات بین فرهنگی گاهی نتایج متفاوتی را گزارش کرده اند. (براملت، 2001)بنابراین در تعمیم نتایج پژوهشهای بین المللی باید با احتیاط عمل کرد و حتماً با توجه به شواهد و قرائن تحقیقات داخلی انجام شود.  خلاصه اینکه که شکل گیری یک ازدواج موفق نمی‌تواند از اثرات فرهنگی و قومی به دور باشد و فرهنگ از بهترین عواملی است که بر فرآیندها و پیامدهای روابط زناشویی تأثیر می‌گذارد. به همین دلیل در مشاوره های پیش از ازدواج به عوامل زمینه‌ای توجه جدی می شود.

دومین مقوله­ای که توجه به آنها به استحکام و موفقیت ازدواج می‌انجامد و نادیده گرفتن آن ازدواج ورابطه زوجین را با مخاطره مواجه می‌کند مقوله فردی است. عواملی مثل ویژگی‌های شخصیتی واخلاقی و عوامل اعتقادی و معنوی ذیل این مقوله دسته بندی شده اند. سلامت اخلاقی و شخصیتی یکی از عوامل مؤثر در پیش‌بینی موفقیت ازدواج است. آراسته بودن افراد به زیور صداقت، انصاف، صبوری، گذشت، صمیمیت، نوعدوستی، نظم، احساس کفایت و شایستگی، انعطاف‌پذیری، مسؤولیت پذیری، تاب آوری، امیدواری، شوخ طبعی، سازگاری، خسیس نبودن می‌تواند رابطه زوجین را مملوء از عطر آرامش و خوشبختی نماید. البته فقدان این ویژگی ها در افراد می‌تواند رابطه زوجین را مختل نموده و تا مرز فروپاشی بکشاند.  

تأثیر عوامل شخصیتی و اخلاقی بر پایداری روابط زوجین با یافته‌های تحقیقات بسیاری همسو می‌باشدکه از آن جمله می‌توان به تحقیقات زارعان(1395) صاحبدل(1394) خدادادی سنگده(1393) ام بیوایر[30] (2017) لشری (2016)، اشاره نمود.

عامل اعتقادات ومعنوبت یکی دیگر از عوامل فردی  استحکام‌بخش ازدواج است  جامعه ایرانی جامعه ای است با بنیان‌های قوی که در آن مذهب و معنویت نقش مهمی در سبک زندگی مردم ایفا می‌کن.  بنابراین داشتن باورهای معنوی و مذهبی عاملی استحکام‌بخش در روابط همسران به شمار می رود. باورهای معنوی به زوجین کمک می‌کند تا تعارضاتشان را از منظر ایمان و اعتقادات مشترکشان بهتر مدیریت کنند. تاثیر عوامل معنوی ومذهبی درروابط زوجین با تحقیقات بسیاری همسو می‌باشدکه از جمله آن می‌توان به پژوهش خجسته مهروهمکاران(1397)صاحبدل(1394) محمدی‌وهمکاران(1396) مصلحی(1396)اشاره نمود.البته اهمیت مسایل اعتقادی و معنوی صرفاً در کشورهای اسلامی خلاصه نمی شود بلکه بسیاری از ملل نقش معنویت و خدامحوری را سبک زندگی خود پررنگ می­دانند. به طور مثال در تحقیقی که مؤسسه پیو(2008)در مورد مذهب و زندگی عمومی بیان کرده است 83 درصد آمریکایی ها به خدا به عنوان یک قدرت و اعتقاد دارند. و 60 درصد آنها گفته اند که مذهب برای آنها مهم یا خیلی مهم است که باید وارد زندگی روزانه شان شود. در این میان برخی از کشورها و فرهنگ ها، باورهای دینی و همسانی آن دیگر اولویت ندارد به طور مثال فریمل [31]و همکاران(2008) نشان دادند که همسانی در دین و نژاد در استرالیا کاهش یافته است.

سومین مقوله موثر در موفقیت ازدواج، همسرگزینی است که از دو عامل همسانی و توافق و کفایت عقلانی تشکیل شده بود.  مقوله همسر گزینی در هیچ پژوهشی در کنار مقوله های زمینه‌ای، فردی و زوجی مورد بررسی قرار نگرفته است و این مقوله با این استدلال در دسته بندی مؤلفه ها جای گرفت که جایگاه معیارهای انتخاب همسر را در پایداری ازدواج پر رنگ تر دیده شود. یکی از مهمترین عواملی که توجه به آن می‌تواند در موفقیت ازدواج نقش انکار ناپذیری داشته باشد.  داشتن علایق و سلایق مشترک، اهداف مشترک و همچنین تشابه در طبقه اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، باورهای دینی و تحصیلی و همچنین توافق نظر در مراسمات و جشنها و امور مالی می‌تواند پازل انتخاب هوشمندانه را تکمیل کند و پایداری ازدواج را به دنبال داشته باشد. پرواضح است نیازها، اهداف، سلایق و باورهای افراد در بستر خانواده و فرهنگ شکل می‌گیرد. بنابراین چنانچه افراد از تجانس فرهنگی و خانوادگی برخوردار نباشند قادر نخواهند بود تا به درجه ای از همسانی و توافق که لازمه شکل گیری ازدواج مؤثر باشد، دست یابند. این موضوع  بوسیله نظریه انتخاب حمایت می شود آنجا که گلاسر به پنج نیاز اساسی و فطری انسانها( بقا، عشق و محبت، قدرت، آزادی و تفریح )اشاره دارد (گلاسر، 1999). همچنین این عامل بعنوان یکی از تجارب مردان و زنان طلاق گرفته در تحقیق قلی زاده آذر و همکاران(1394) نیز تأکید شده است همچنین در تحقیق صادقی وهمکاران(1394) محسن زاده وهمکاران(1390) که همسانی را یکی از دلایل رضایت از زندگی از دیدگاه زنان راضی از ازدواج بررسی کرده اند. از طرفی این عامل به وسیله مدل همسان همسری حمایت می‌شود

در مواردی نیز برخی محققان موارد متفاوتی را گزارش داده اند از جمله بیرکلاند و همکارانش(2003) به تمایل مردان برای ازدواج با زنانی که از سطح پایین‌تر تحصیلی برخوردارند اشاره داشت و یا فریمل و همکارانش(2008) نشان دادند که همسانی در مسایل دینی و نژادی در جامعه استرالیا روبه کاهش است. و یا فینکس[32](1997)در تحقیق خود در فنلاند تأییدی بر همسانی سن و تحصیلات مشاهده نکرد. 

یکی دیگر از مفاهیمی که در مقوله همسرگزینی به آن پرداخته شده عامل کفایت عقلانی است. مولفه‌هایی که در این تحقیق به عنوان نشانه های بلوغ عقلانی و کفایت منطقی انتخاب شده اند شامل داشتن مهارت تصمیم گیری، پرهیز از کمال زدگی و داشتن هدف و انگیزه مناسب بود.  اهمیت این این موضوع با نتایج بسیاری از تحقیقات از جمله پژوهش صاحبدل(1394) خدادادی سنگده (1393) مقدم زاده(1397)همسو می­باشد. در آموزه های دینی نیز توجه به خردمندی طرف مقابل موضوعی ارزشی در نظر گرفته شده و ازدواج افراد عاقل را نوید بخش شکل گیری خانواده سالم و به تبع آن انتقال ویژگی‌های طرفین از راه وراثت و تربیت به فرزند می داند و از سوی دیگر زندگی کردن با همسر کم خرد و نابخرد را آزار دهنده، کسالت آور و خسارت بار ارزیابی می‌کند(پسندیده،1391).

مقوله زوجی نیز یکی از مباحث مهم در حوزه ازدواج و خانواده است در این پژوهش شناخت وتوجه به نیاز های جنسی،  داشتن مهارت های ارتباط وموضوع فرزندآوری وتربیت فرزند به عنوان عوامل پیش بینی کننده در موفقیت ازدواج معرفی شده اند. در این میان نیاز جنسی همواره یکی از نیازهای اساسی و فیزیولوژیک هر فردی است که می‌تواند در چارچوب ازدواج به طور مشروع و معناداری ارضاء شود.

براین مبنا در این پژوهش مؤلفه هایی از قبیل توانایی عشق ورزی و ابرازگری، توجه به بهداشت فردی، ابراز علاقه کلامی، توجه به آراستگی ظاهری و پوشش، پایین بودن کشش جنسی وبرقراری رابطه جنسی با همسر وغیر همسر قبل از ازدواج درکنار داشتن رضایت جنسی و داشتن دانش و مهارت کافی در برقراری رابطه جنسی قرارداده شده وپایداری ازدواج را تحت تاثیرقرارمی دهند

همچنین ارتباط زناشویی کارآمد یکی از قوی ترین پیش‌بینی کننده های کیفیت زناشویی و موفقیت ازدواج است. ارتباط، هدف اصلی ازدواج است. ارتباط به زن و شوهر این امکان را می­دهد که با یکدیگر بحث و تبادل نظر کنند و از نیازهای یکدیگر آگاهی یابند. دلیل اینکه مهارت های ارتباط در ذیل مقوله زوجی قرار گرفته این است که هنر ارتباط می‌تواند استحکام‌بخش رابطه زوجین و ضامن بقاء ازدواج باشد. این موضوع با نتایج تحقیقات کریمی­ثانی(1390) کریمی(1396)فتحی و همکاران(1395) فرگوسن و کاین (2015)همسو می باشد.

آخرین عامل زوجی  استحکام‌بخش موضوع فرزندآوری و تربیت فرزند است. در سیستم خانواده پس از مسئولیت زوجی، مسئولیت والدینی مهمترین رکن خانواده است. آماتو و کیت [33](2011)در مطالعه طولی خود به بررسی تأثیر کیفیت زندگی در خانواده اصلی و کیفیت زندگی فرزندان در دو دهه بعدکه به تشکیل خانواده اقدام کرده اند، پرداختند. آنها در این مطالعه بیست ساله دریافتند که کیفیت زندگی در خانواده اصلی به طور قابل توجهی کیفیت زندگی نسل بعد فرزندان را پیش‌بینی می‌کند. نتایج پژوهش مهربانی (1395)نشان داد که وجود فرزند، زوجین را به هم وابسته تر می‌کند و برحس ایثار آنها می افزاید. همچنین وجود تعداد بیشتری از فرزندان، خانواده را در موقعیت بهتری از لحاظ بهینگی قرار می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که موفقیت ازدواج موضوعی چند بعدی است که مستلزم همه جانبه نگری در انتخاب همسر و رعایت عوامل ومولفه‌های پیش بین در این پژوهش است. ورسیدن به طراز یک جامعه سالم وازدواج های موفق مستلزم توسعه آگاهی ها و آموزشهای پیش از ازدواج جوانان توسط مراکز مشاوره مجاز وبا صلاحیت می باشد.

  • منابع

    • احمدی، خدابخش. (1395). شاخص های سلامت خانواده در الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت. چاپ اول، تهران: انتشارات الگوی پیشرفت
    • اخوی ثمرین، زهرا؛ زهراکار، کیانوش؛ محسن زاده، فرشاد و احمدی، خدابخش. (1396). بررسی عوامل زمینه ساز طلاق در بافت اجتماعی فرهنگی شهر تهران، پژوهشی کیفی فصلنامه فرهنگی وتربیتی زنان وخانواده سال12   شماره 40، ص 105-126
    • پسندیده، عباس. (1391). رضایت زناشویی. قم.  سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    • پیرساقی، فهیمه. (1396). شناسایی شاخص های ارتباط زناشویی کارآمد. رساله دکتری دانشگاه خوارزمی. دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی
    • ثنایی ذاکر، باقر. (1387). مقیاس های سنجش خانواده وازدواج. تهران. انتشارات بعثت.
    • حاتمی ورزنه، ابوالفضل، اسماعیلی معصومه، فرحبخش کیومرث، برجعلی احمد. (1395). ارائه الگوی ازدواج پایدار ورضایتمند. مجله مشاوره ورواندرمانی خانواده1395، 6، 1.  پیاپی21. :149 -120
    • خدادادی سنگده، جواد. (1393). شاخص های سلامت خانواده و ارائه مدل خانواده سالم مبتنی بر بافت فرهنگی- اجتماعی. رساله دکتری. دانشگاه تربیت معلم.  دانشکده روان شناسی
    • خدادادی سنگده، جواد؛ نظری، علی محمد و احمدی، خدابخش. (1394). پیش‌بینی ازدواج موفق:نقش عوامل زناشویی موثر بر بافت فرهنگی واجتماعی. فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات راهبردی ورزش وجوانان. شماره 29
    • خجسته مهر، رضا؛ محمدی، رزگار؛ سودانی، منصور و  عباس پور، ذبیح اله. (1397). تجربه زیسته فداکاری در ازدواج های پایدار.   پژوهشهای مشاوره، جلد 17، شماره 6
    • کریمی، مهسا؛ دنیوی، وحید؛ راه نجات، امیرمحسن . کیانی مقدم، امیرسام. (1396). رابطه معنویت گرایی با عشق ورزی و الگوی ارتباطی زوجین. فصلنامه پرستار و پزشک در رزم شماره پانزدهم سال پنجم
    • زارعان، منصوره. (1395). فراتحلیل عوامل مؤثر بر طلاق. مروری بر مطالعات ثبت شده دردهه اخیر. فصلنامه پزوهشکده زنان دوره 16. شماره61ص135-149
    • سلیمانیان، علی اکبر.(1373). بررسی تاثیرتفکرات غیر منطقی بر اساس رویکرد شناختی بر نارضایتی زناشویی. پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره.  تهران دانشگاه خوارزمی.
    • صاحبدل، حسین. (1394). شناسایی و اندازه گیری شاخص های ازدواج موفق. رساله دکتری دانشگاه خوارزمی دانشکده روانشناسی
    • صادقی، منصور السادات؛ موسوی، جمال؛ موتابی، فرشته و دهقانی، محسن. (1394). رابطه ویژگی شخصیتی زوجین ورضایت زناشویی. مجله روانشناسی معاصر 1394-10(2)
    • صفایی، مریم. (1396). شناسایی شاخص های خانواده سالم و ناسالم از نظر زنان و مردان متاهل ایران. پایان نامه ارشد دانشگاه علامه طباطبائی، پردیس تحصیلات تکمیلی خودگردان
    • فتحی، الهام. (1395). تدوین و اعتبار یابی الگوی آماده‌سازی ازدواج مبتنی بر مقایسه‌ی عوامل موثردرازدواج‌های رضایتمند و نارضایتمند. رساله دکتری. دانشگاه علامه طباطباطبایی دانشکده علوم تربیتی وروان شناسی
    • قلی زاده، آذر؛ بانکی پور فرد، امیر حسین و  مسعودی نیا، زهرا. (1394). مطالعه کیفی تجارب مردان و زنان طلاق گرفته از عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق. فصلنامه جامعه شناسی کاربردی.  دوره بیست و ششم، شماره اول ص39-64
    • کرایی، امین؛ خجسته مهر، رضا؛ سودانی، منصور و اصلانی، خالد. (1395). شناسایی عوامل مؤثر در ازدواج های پایدار رضایتمند در زنان، مجله مشاوره و رواندرمانی  خانواده، دوره 6، شماره 2 ص 164-129. 
    • کریمی ثانی، پرویز و احیایی، کبری. (1390). «ارائه مدل پیشنهادی برای کیفیت زندگی زناشویی براساس عوامل پیش‌بینی کننده قبل از ازدواج دربین زوجین تبریزی». فصلنامه زن ومطالعات خانواده. سال 4، شماره 13.
    • محسن زاده، فرشاد؛ نظری، علی محمد و عارفی، مختار. (1390). «مطالعه کیفی عوامل نارضایتی زن وشوهری واقدام به طلاق (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)». مطالعات راهبردی زنان. سال 14، شماره53.
    • محمدی، علی؛ سحاقی، حکیم؛ نیسی، مریم و  رضایی نیا، زهرا. (1396). «ارائه یک مدل مقدماتی ازدواج خوشبخت: یک مطالعه کیفی». مجله رویش روان شناسی. سال 6، شماره 3، شماره پیاپی 20.
    • مصلحی، جواد و احمدی، محمدرضا. (1392). «نقش زندگی مذهبی در رضامندی زناشویی زوجین». روان شناسی دین. سال 6، شماره
    • مقدم زاده، علی؛ سادات علوی، طاهره؛ مظاهری، محمدعلی؛ حجازی مقاری، الهه؛ صالحی، کیوان و افروز، غلامعلی.(1397). «بازنمایی عوامل فردی مؤثر در احتمال آسیب طلاق: یک بررسی پدیدارشناسی». دوره 8. شماره 2، مص115-146.
    • مهربانی، وحید. (1395). «نظریه اقتصادی ازدواج بهینه». فصلنامه مدلسازی اقتصادی. سال 10، شماره 1، صص49-66.
    • Amato, P. R., & Keith, B. (2011). “Parental divorce and Adult well-being: A Meta- Analysis”. Journal of Marriage and Family, 53(1):43-58
    • Bowen, M. (1978). Family therapy in clinical practice.  New York: Aronson
    • Bramlett, M. D. & Mosher, W. D. (2001).  First marriage dissolution, divorce and remarriage: United States.  Hyattsville, M. D: National center for health statistics
    • Birkelund, & et al. (2003). “Who Marries Whom? Educational Homogamy in Norway”. DEMOGRAPHIC RESEARCH. VOLUME 8. ARTICLE 1.  1-30.  Retrieved from http:// www.  oekonomi.  uio.  no/ memo/ memopdf/ memo 2800.  P
    • Carr, Alan. (2006). Family therapy: concept, process and practice. London: Wiley
    • Dixon, D. (2013).  “Christian Spirituality and Marital Health: A Phenomenological Study of Long-Term Marriages”.  A Doctoral Dissertation in Counseling.  Liberty University.
    • Eftekhari, N. & Ahmadi, K. (2018).  Determining the role of factors of main family strength, differentiation, commitment and responsibility in marital satisfaction and marital
    • Fatima, M., & Ajmal, M. (2012).  Happy Marriage: A qualitative study.  Pakistan Journal of Social and Clinical Psychology, 9, 37-49
    • Finnks, Fjalar, 1997, Social Integration, Heterogeneity, and Divorce: The Case of theSwedish speaking Population in Finland, Finland ActaSociologica,v 40, N 3, p.  277  263
    • Ferguson-Cain, D. (2015). A qualitative study of marriage and marital satisfaction of African American couples: past and present.  PhD dissertation, Texas A&M University-Commerce.
    • Frimmel, & et al, 2008, Assortative Mating and Divorce in Austria,JohannesKeplerUniversit at Linz, oeaw. ac. at/vid/download/col091020rw. pdf
    • Girgis, S. , George, R. , & Anderson, R. (2010).  What is Marriage?.  Harvard Journal of Law and Public Policy, 34(1), 245-287
    • Greeff, A. , & Malherbe, L. ( 2001)“Intimacy and marital satisfaction in spouses”.  Journal of Sex & Marital Therapy.  27( 3), 247-257
    • Goldberg, P. , Peterson, B. , Rosen, K. , & Sara, M. (2008). Cybersex: The impact of a contemporary problem on the practices of marriage and family therapists.  Journal of Marital and Family Therapy, 34
    • Glasser, W. (1999). Choice theory: A new psychology of personal freedom.  New York: HarperCollins. .
    • Goldberg, P. , Peterson, B. , Rosen, K. , & Sara, M. (2008). Cybersex: The impact of acontemporary problem on the practices of marriage and family therapists.  Journalof Marital and Family Therapy, 34.
    • Ingram, J. R( 2010)Money stories of successful long-term married couples. ProQuest Dissertations and Theses.  Texas woman’s university
    • Karney, B.   & Bradbury, T.  N. (1995).  The longitudinal course of marital quality and stability.  Psychological Bulletin, 118(1), 3-34.
    • Kepler, A.(2015). Marital Satisfaction: The Impact of Premarital and Couples Counseling. A Master of Arts thesis in social work, St. Catherine University and the University of St. Thomas, Minnesota.
    • Lashari ,S,( 2016)Environmental and Personal Factors as Predictors of Material Adjustment – an Investigation in Pakistani Context. . International Seminar on Generating Knowledge Through  Research, UUM-UMSIDA, 25-27 October 2016, University Utara Malaysia, Malaysia.  Article DOI: http://dx. doi. org/10. 21070/picecrs. v1i1. 642
    • Mbwirere, (2017). CAUSES OF MARITAL CONFLICTS IN CHRISTIAN MARRIAGES IN DOMBOSHAVA    AREA, MASHONALAND EAST PROVINCE, ZIMBABWE, Faculty of Applied Social Science, Zimbabwe Open University, Harare, Harare, Zimbabwe, International Journal of Humonities, Art and social studies (UHAS), Vol.  1, No.  2. 59-
    • Michalitsianos, N. (2014). Resiliency: a resorce for promoting marriage satisfaction.  A.  Dissertation in Marriage & Family Therapy.  Kean University.
    • Meade,A. W, & Kroustalis,C. M. (2005). Problems of item parceling with CFA tests of measurement invariance, Paper presented at the 20th Annual Conference of the Society for Industrial and Organizational Psychology, Los Angeles, CA.  1-14.
    • Nimtz, Mark A.(2011).satisfaction and contributing factors in satisfying long-term marriage:a phenomenological study. Unpublished doctoral dissertation, ProQuest Dissertations and Theses, Liberty University.
    • O’leary, K. D., & Smith, D. A.(1991). Marital interactions. Annu. Rev. Psychol, 42: 191-212.
    • Salama, Ch. (2016). Family-of-Origin predictors of marital outcomes among Coptic orthodox Christian Egyptian couples, PhD dissertation.California School of Professional Psychology, Alliant International University, Irvine.
    • Sprecher,S.& Hatfield, E,(in press/2009), Matching hypothesis. In H. Reis & S.Sprecher(Eds.)Encyclopedia of human relationships, New York:
    • Tabachnick, B. , & Fidell, L.  S. (2007).  Using multivariate statistics (5 th ed. ). Boston: Allyn and Bacon
    • Ulker, A. (2008). Mental health and life satisfaction of young Australians: The role of family background.  Australian Economic Papers, 2, 199-218.