نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای مشاوره، دانشگاه خوارزمی(نویسنده مسئول) E-mail: Javad.khodadadi7@gmail.com

2 دانشیار مشاوره، گروه مشاوره، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی

3 دانشیار مشاوره، مرکز علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله(عج)

4 دانشیار روانشناسی، گروه روان شناسی بالینی، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی

چکیده

ازدواج سالم و موفق، نقش بنیادین در تشکیل خانواده سالم ایفا می­کند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص­های ازدواج موفق به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور 13 نفر از زوج­های واجد شرایط به روش نمونه­گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق و اکتشافی در طول یک دوره 12 ماهه مورد مطالعه قرار گرفتند. داده­ها پس از جمع­آوری، ثبت و کدگذاری، در قالب مقوله­های اصلی، دسته­بندی شدند. تحلیل تجارب شرکت­کنندگان به شناسایی 386 کد اولیه، 25 زیر مضمون و 4 مضمون اصلی شامل بسترهای فردی، بسترهای زوجی، بسترهای فرهنگی- اجتماعی و بسترهای دینی منجر گردید. در مجموع، در ایجاد ازدواج موفق، عوامل متاثر از بافت فرهنگی- اجتماعی، بیشترین نقش را در سلامت ازدواج و خانواده ایفا می­کنند. بنابراین، توجه بیشتر  به مبانی فرهنگی و اجتماعی  در ازدواج اهمیت بنیادی دارد.  

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Identifying Indices of Successful Marriage: A Discovering and Qualitative Research

نویسندگان [English]

  • Javad khodadadi sangdeh 1
  • Ali mohammad Nazari 2
  • khodabakhsh Ahmadi 3
  • Jafar hasani 4

1 Ph.D. student, kharazmi University

2 Ph.D., Associate Professor, Faculty of Psychology and Education, kharazmi University

3 Ph.D., Associate Professor,Baqiyatallah University of Medical Sciences

4 Ph.D., Associate Professor, Faculty of Psychology and Education, kharazmi University

چکیده [English]

Healthy and successful marriage plays a fundamental role in creation a healthy family. Accordingly, present research was to study and investigate the experiences of couples who had successful marriage. The present research is a qualitative research, in which phenomenological approach was used. For this purpose, 13 participants were selected by purposive sampling method and were studied via discovering and deep interviews during a 12 month period. Data was collected, registered and encoded in main categories. Analyzing the participants experiences were resulted in identifying 386 primary codes, 25 subthemes, and 4 main themes including personal context, family context, parenting context, and Entourage context. In developing a health and successful marriage, there are factors which are affected by socio-cultural context. Although these factors play fundamental role in marriage, they have been ignored. Therefore, in dealing with marriage and families, it is necessary to pay more attention to social and cultural context.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Successful Marriage
  • Couple Experiences and Phenomenology

شناسایی شاخص­های ازدواج موفق: مطالعه ای کیفیواکتشافی

جواد خدادادی سنگده[1]

 علی محمد نظری[2]

خدابخش احمدی[3]

جعفر حسنی[4]

تاریخ دریافت مقاله: 25/5/1393

تاریخ پذیرش مقاله:29/7/1393

 

 

مقدمه

خانواده سالم، زیربنای سلامت جامعه است و  ملاک تعیین­کننده خانواده سالم، ازدواج موفق[5] است(گریف و ملهرب[6]، 2001: 248). رابطه زن و شوهری، زیربنای عملکرد خانواده است و بر ابعاد مختلف سلامت افراد تاثیر می­گذارد. افرادی که ازدواج موفقی دارند، سطح بالاتری از سلامت عمومی ‌را نشان می­دهند(کار[7]، 2006: 48)، از احساس بهزیستی بالاتری برخوردارند وکمتر به بیماری­های مزمن مانند مشکلات قلبی – عروقی مبتلا       می­شوند(ارویدسون و همکاران[8]، 2006: 135).  این افراد در صورت بیمار شدن به درمان بهتر پاسخ می­دهند(قواس و استروس[9]، 1992: 2)، رفتارهای خود مراقبتی و پیشگیرانه بهتری دارند، نسبت به بیماری­ها نگرش مثبت دارند، مسئولیت پذیری و تعاملات اجتماعی بهتری نشان می­دهند، هزینه­های درمانی کمتری را پرداخت می­کنند(اندرسون و فانل[10]، 2005: 155)، توانایی بهتری برای مقابله با مشکلات و بیماری­ها را دارند و در نهایت از زندگی خود راضی­ترند و بیشتر عمر می­کنند(آماتو و لومیس و بوس[11]، 2005: 899).

 در طرف مقابل، ازدواج شکست خورده و نارضایتی از رابطه زوجی با سلامت عمومی ‌پایین، ضعیف بودن سیستم ایمنی­ بدن و برانگیختگی­های قلبی- عروقی همراه است(آماتو و کیس[12]، 2011: 44). این قبیل   زوج­ها  نشانه­های معنادار افسردگی، اضطراب و پریشانی روانی بیشتری را تجربه می­کنند(کوئین[13]، 2004)، رفتارهای آسیب­زای مصرف سیگار، الکل و موادمخدر بیشتری را نشان می­دهند، مستعد خشونت فیزیکی، خیانت زناشویی و طلاق هستند و بروز متعدد مشکلات پزشکی و روان‌پزشکی را تجربه می­کنند(لانگ و یانگ[14]، 2007). این وضعیت نه تنها برای خود زوج­ها تهدید کننده است، بلکه پیامدهای منفی و    آشفتگی­های درازمدت و نهفته­ای را برای فرزندان به دنبال دارد و سلامت و امنیت اجتماعی را به شدت تهدید می­کند(شاو، وینسلو و فلانگمن[15]، 2007: 794). بالاترین میزان بهزیستی را فرزندانی دارا هستند که در خانواده­ای زندگی می­کنند که والدین آنها اختلاف کمتری با هم دارند، با یکدیگر زندگی می­کنند و از زندگی زناشویی خود احساس خرسندی دارند. در عین حال، فرزندان متعلق به زوج­های متعارض، مشکلات بیشتری در حوزه روان­شناختی، تحصیلی و اجتماعی نشان می­دهند(آماتو و کیدال[16]، 2008: 1142).

اهمیت سلامت ازدواج به گونه­ای است که حمایت‌های دریافت شده از سایر منابع نمی­توانند فقدان حمایت از رابطة زوجی را جبران کنند. زمانی که حمایت همسر به حساب آورده می‌شود، حمایت سایر افراد و منابع حمایتی نقش معناداری در پیش‌بینی بهزیستی و درماندگی فرد ایفا نمی‌کند. با توجه به این مهم و تاثیر همه جانبة کیفیت رابطة زوجی، داشتن ازدواج موفق  برای همه، هدفی مهم و در اولویت است(میرز و ماداتهیل و تینگل [17]، 2005: 186). پیشینه پژوهشی نیز حمایت کننده این مطلب است. برای مثال، مطالعه­ کیفی اینگرام[18](2010) روی زوج­های موفق آمریکایی که حداقل 15 سال از ازدواج آنها می­گذشت، نشان داد  این زوج­ها در فرایند زندگی انعطاف­پذیرند، به هویت فردی و زوجی خود اهمیت می­دهند، به تفاوت و شباهت­های یکدیگر توجه دارند، روابط جنسی رضایت بخشی دارند، به مدیریت مسائل مالی و حل تعارض اهمیت می­دهند و ارزش­های همخوانی دارند. در پژوهشی مشابه روی 15 زوج راضی از ازدواج که حداقل 10 سال از ازدواج آنها گذشته بود، نتایج نشان داد که این زوج­ها نسبت به هم متعهدند، از باورهای مذهبی مشترکی برخوردارند، به صمیمیت توجه دارند  و از مهارت­های ارتباطی همچون خودافشایی، گوش­دادن و بیان نظرات و احساسات برخوردارند(رویزبلت و همکاران[19]، 1999: 126).

با این حال، نکته قابل توجه این است که عوامل اثرگذار بر ازدواج موفق و رضایت از آن در فرهنگ­های مختلف متفاوت است. بیشتر مطالعات انجام شده در حوزه ازدواج بر بسترهایی تمرکز داشته است که زمینه شکل­گیری ناخرسندی، بدکارکردی، آسیب و فروپاشی  آن را در بر می­گرفته است(موت و کوالاسکی و منیگهان[20]، 2002: 106)- در حالی­ که پرداختن به دلایل بسترساز ازدواج موفق، سهم نه چندان زیادی از پژوهش­ها را به خود اختصاص داده است. از آنجا که ارزش­ها و قواعد فرهنگی– اجتماعی عمیقاً بر چگونگی فرایند ازدواج خانواده اثرگذار هستند، بررسی موضوعات مرتبط با ازدواج ­باید در بافتی که در آن قرار دارد، صورت گیرد(اسکات[21]، 2006) و چون مطالعات انجام شده در یک بافت  فرهنگی- اجتماعی را نمی­توان به بافتی دیگر تعمیم داد(هاستون[22]، 2000: 308)، انجام پژوهش مبتنی بر بافت، فوق­العاده  ضرورت دارد. از طرف دیگر، اغلب مطالعات گذشته در حوزه ازدواج، به روش کمّی و به شکل   پرسشنامه­ای بوده است. این روش علی رغم اهمیتش، برای کسب دانش لازم درباره دلایل موفقیت یا شکست در ازدواج، ناقص است. از این رو، پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق  به شناسایی دلایل ازدواج­ موفق در بافت فرهنگی کشورمان پرداخته است.

روش­شناسی پژوهش

 پژوهش اکتشافی حاضر به روش کیفی است که با توجه به هدف دستیابی به تجارب زیسته افراد دارای ازدواج موفق، از رویکرد پدیدارشناسی استفاده کرده است. هدف این روش، توصیف و تشریح پدیده­های خاص بر اساس تجارب افراد مورد نظر است و در فرایند کار بر توصیف آنچه که افراد بیان می­کنند، تمرکز می­شود تا به کشف پدیده­های تازه منجر شود(اسپیزال و کارپنتر[23]، 2007). مساله اساسی برای کاربرد رویکرد پدیدارشناسی، پاسخ به این سوال است که آیا پدیده مورد نظر نیاز به روشن­سازی دارد یا خیر. ازدواج موفق علی­رغم تمامی اهمیت آن، هنوز در کشور ما تبیین نشده است و ادبیات علمی دقیق و جامعی در این زمینه وجود ندارد. از این رو،  پژوهشگران در این مطالعه روش فوق را انتخاب کرده­اند.

جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه زوج­های شهر تهران که رضایت بالایی از ازدواج خود داشتند و واجد شرایط ورود به پژوهش بودند. معیارهای ورود به مطالعه عبارت بود از: 1)گذشت حداقل 15 سال از مدت ازدواج، 2)داشتن حداقل دو فرزند، 3) فقدان سوء پیشینه زوجین، 4) عدم سابقه آسیب­های اعتیاد، خیانت زناشویی و طلاق در زوجین، 5) قرار داشتن زوجین در سطح متوسط رو به بالای مقیاس­های استاندارد شده رضایت زناشویی انریچ[24] و سلامت عمومی[25]  6) تمایل به مشارکت در پژوهش و توانایی انتقال اطلاعات.

برای انتخاب نمونه، از روش نمونه­گیری هدفمند و به طور همزمان روش گلوله­برفی جهت دسترسی راحت­تر به نمونه­های مورد نظر استفاده شد. این راهبرد افراد را بر حسب دانش و تجارب خاص آنها در مورد پدیده مورد مطالعه برای مشارکت در تحقیق انتخاب می­کند. جمع­آوری داده­ها تا حصول اشباع نظری داده­ها ادامه یافت که در پایان تعداد نمونه در پژوهش به 13 شرکت­کننده رسید.

ماهیت اکتشافی پژوهش، انعطاف­پذیری بالای پژوهشگر را جهت کاوش موضوعات تازه و مبهم  می­طلبید و بر این اساس، از روش مصاحبه عمیق و بدون ساختار استفاده شد. مصاحبه­ها با یک سوال کلی در مورد تجارب زندگی زوجی شروع شده و در طول آن در مواقع لازم از سوالات کاوش­گرانه مانند "می­توانید در این باره بیشتر توضیح دهید؟ یا می­شود منظورتان را واضح­تر بیان کنید؟"جهت دستیابی به جزئیات و اطلاعات غنی­تر استفاده شد. مصاحبه­ها معمولا بین30 تا 57 دقیقه به طول انجامید. داده­ها در طول یک دوره 12 ماهه جمع­آوری، ثبت، کدگذاری و در قالب مضامین اصلی، دسته­بندی شدند. قبل از انجام مصاحبه، به شرکت کنندگان در مورد رعایت اصول اخلاقی پژوهش توضیحات لازم داده شد و پس از کسب رضایتشان، به آنها پیرامون حق انصراف و محرمانه بودن همه مشخصات در کل فرایند پژوهش اطمینان داده شد. کلیه مصاحبه­ها با تعیین زمان مشخص شده و درمکانی خلوت و بدون حضور فرد دیگری انجام شد.

جهت تضمین قابلیت اطمینان و کفایت داده­ها از نظارت همکاران متخصص استفاده شد و متن مصاحبه ها برای بررسی دقیق­تر کدگذاری ها به همکاران پژوهش و یک متخصص پژوهش کیفی ارائه شد. جهت افزایش قابلیت تعمیم به موقعیت­های دیگر، سعی شد که تا حد امکان از زوج­های متعلق به سطوح مختلف اجتماعی- اقتصادی شهر تهران برای شرکت در پژوهش استفاده شود. برای تحلیل داده­ها از روش دیکلمن، آلن و تاننر[26](1989) استفاده شد. در پدیدارشناسی روش­های تحلیل مختلفی وجود دارد، اما روش مذکور در مطالعه موضوعات اکتشافی و مبهم ارجحیت دارد(اسپیزال و کارپنتر، 2007). بر اساس این روش، متن مصاحبه­ها پس از پیاده شدن روی برگه، چندین بار مرور شد تا شناخت کلی از آن حاصل شود. سپس برای هریک از متون مصاحبه، خلاصه تفسیری نوشته و نسبت به درک و استخراج معانی نهفته در آن اقدام شد. در ادامه، پژوهشگران برای استخراج مضامین به مشارکت و تبادل نظر پرداختند. با تداوم مصاحبه­ها، مضمون  قبلی روشن­تر و تکامل می­یافت و گاه مضمون جدید شکل می­گرفت. جهت روشن­سازی،   مقوله­بندی و رفع تناقض­های موجود در تفسیر، فرایند بازگشت مکرر به متون صورت گرفت. در هر محله با ادغام خلاصه­های تفسیری، تحلیل کلی­تری انجام شد تا در نهایت  ارتباط بین زیر مقوله­ها و درون­مایه­ها به بهترین شکل ممکن جهت رسیدن به طرح نهایی برقرار شد.

یافته­های پژوهش

نمونه مورد مطالعه شامل13 شرکت­کننده (7 زن و 6 مرد) و دامنه سنی شرکت­کنندگان از 38 تا 64 سال بود.  مدت ازدواج از 15 تا 42 سال با میانگین 7/25 متغیر بود. نوع ازدواج 9 نفر از آنها سنتی و 4 نفر دیگر غیرسنتی بود. در همه ازدواج­ها سن مرد بزرگتر از سن همسر بوده است.گستره تحصیلی شرکت­کنندگان از دکتری تا پنجم ابتدایی متغیر بود و وضعیت شغلی آنها نیز از هیئت علمی تا  مسافر­کِش را در بر می­گرفت. سایر اطلاعات جمعیت­شناختی در جدول 1 آمده است.

جدول 1: اطلاعات جمعیت شناختی افراد شرکت کننده در پژوهش

 

شرکت کننده

سن ازدواج

مدت ازدواج

تحصیلات

شغل

درآمد خانواده

تعداد فرزند

 

جنسیت

سن

زن

مرد

 

زن

مرد

 

 

 

1

زن

49

21

23

28

پنجم

راهنمایی

خانه­دار

5/1 میلیون

3

2

مرد

64

18

22

42

بیسواد

دیپلم

بازنشسته

1 میلیون

4

3

مرد

46

19

24

22

سیکل

دیپلم

راننده

5/1 میلیون

3

4

زن

38

23

28

15

دیپلم

راهنمایی

کارمند

6/1 میلیون

2

5

مرد

49

21

26

23

لیسانس

ارشد

معلم

3/2 میلیون

3

6

زن

41

19

25

22

کاردانی

لیسانس

معلم

2 میلیون

3

7

زن

46

20

24

26

لیسانس

لیسانس

معلم

2 میلیون

2

8

مرد

52

19

26

26

لیسانس

دکتری

هیئت علمی

3 میلیون

3

9

زن

48

21

24

27

دیپلم

راهنمایی

خانه دار

5/1 میلیون

3

10

مرد

47

18

24

23

دیپلم

لیسانس

کارمند

2 میلیون

3

11

زن

53

23

29

30

دیپلم

دیپلم

خانه دار

1 میلیون

4

12

زن

44

21

26

23

لیسانس

فوق دیپلم

کارمند

2/1 میلیون

3

13

مرد

50

19

21

29

سیکل

پنجم

فروشنده

2 میلیون

5

 

تحلیل و مقوله‌بندی توصیفات شرکت کنندگان به شناسایی 386 کد اولیه، 25 زیر مضمون و4 مضمون اصلی منجر شد که در جدول 2 نشان داده شده است.

جدول2: مضامین محوری و زیر مضمون­های مربوط به دلایل ازدواج موفق

مضامین اصلی

مضامین فرعی

دلایل فردی

مسئولیت­پذیری، گذشت، صبر داشتن، توکل به خدواند، قناعت، پختگی

دلایل زوجی

قدردانی، تعهد متقابل، صمیمیت، تلاش برای خشنودی یکدیگر، رضایت جنسی، توافق بر سر مسائل اساسی، شوخی، حمایت متقابل، مدیریت مالی، مشارکت و همکاری

دلایل فرهنگی- اجتماعی

ارتباط با اقوام وآشنایان، عدم مدگرایی، مقبولیت اجتماعی، اشتغال، همسانی فرهنگی، اوقات فراغت

دلایل دینی

جهانبینی توحیدی، همسانی باورهای دینی، تقیدات دینی

 

  1. دلایل فردی

یکی از بسترهای زمینه ساز ازدواج موفق در نمونه مورد مطالعه که در پژوهش حاضر شناسایی شد و در ادبیات علمی مربوط به مشاوره خانواده و ازدواج مورد تأکید بوده، ویژگی­های فردی است. خصایص مثبتی از قبیل مسئولیت­پذیری، گذشت و بخشش، توکل داشتن، اهل صبر و بردباری بودن، قناعت داشتن در زندگی و پختگی  از جمله دلایلی فردی بوده است که افراد مورد مطالعه در طی مصاحبه­های خود به آنها اشاره شده اشته­اند.

زن و شوهر اگه میخوان عاقبت بخیر بشن، تو کم و زیاد زندگی بایس گذشت داشته باشن، توکلشون به خدا باشه. تو این سی سال زندگی باهم تا اونجا که از دستمون میومده وظیفمونو انجام دادیم، تلاش کردیم، تو مسائل صبر و تحمل داشتیم و به حق خودمون قانع بودیم. بیخودی خودمونو زیر بار قرض و گرفتاری نبردیم و کاری به حرف مردم نداشتیم و زندگی خودمونو کردیم... با همین چیزاس که خوشیم(خانم 52 ساله، مدت ازدواج 33 سال).

از جمله یافته­های قابل توجهی که در بیشتر مصاحبه­های افراد نمونه به نقش موثر آنها اشاره شده بود، اهل قناعت بودن، صبر داشتن و اهل گذشت بودن  است. برخورداری زوج از این ویژگی­ها، علی رغم اینکه در شکل­دهی یک ازدواج سالم و رضایت­بخش نقش پر رنگی دارند و در  بافت فرهنگی و دینی ما با ارزش تلقی می­شود، در متون علمی به آنها توجهی نشده است.

اگه آدم توی زندگیش قانع باشه به همه چیز میرسه. ما زندگیمونو خیلی ساده شروع کردیم، حتی بگم  اولشم تلوزیونم نداشتیم که بعدش گرفتیم ولی نرفتیم زیر بارِ قرض و بشیم بدهکار مردم ...ما هم مثه همه زندگی­ها سختی و مشکلات داشتیم، لنگ موندیم، ولی این نبوده که یه چی من بگم یه چی اون بگه. عوضش پشت هم بودیم ، صبر کردیم، از زیر بار مشکلات فرار نکردیم و گذشت داشیم و خدا هم  همیشه کمکمون کرده(آقا 47ساله، مدت ازدواج 23 سال).

  1. دلایل زوجی

روابط زوجی در چهارچوب ازدواج از دیرباز مورد ترغیب شریعت­ها و قوانین بوده است. رابطه زوجی، قراردادی است که به موجب آن زن و مرد در زندگی با یکدیگر شریک و متحد شده و نهاد خانواده را  پایه­گذاری می­کنند. آنچه که از خود این پایه­گذاری مهمتر است، چگونه عمل کردن و شکل­دهی یک ازدواج موفق است، وضعیتی که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع احساس رضایت  از باهم بودن دارند. در این پژوهش، دلایل ناشی از رابطه زن و شوهر یکی دیگر از بسترهای اصلی ازدواج­های موفق است. بر اساس اطلاعات حاصل از مصاحبه­ها وجود  قدردانی و تعهد متقابل، توافق بر سر مسائل اساسی، صمیمیت، تلاش برای خشنودی همسر، رضایت جنسی، حمایت و مراقبت از هم، شوخی و تفریح با هم، از سازوکارهای زوج برای شکل­دهی رابطه رضایت­بخش بوده است.

خدا میدونه از اول زندگیمون تا حالا نشده بهم خیانتی کنیم یا جنگ و دعوایی داشته باشیم. کمک حال هم بودیم و سعی کردیم هوای همو داشتیم. مثلا الان زانوهام درد میکنن تا شبا نیاره بهش پماد بماله نمیخوابه. دوس نداره ازش ناراحت شم و منم تا اونجا که میشه هواشو دارم.... خیلی زن با گذشت و با محبتیه، یه وقتایی شوخی و سر به سر هم میزاریم، با هم مسافرت و زیارتی میریم و خدا هم  قسمت کرده یه سفر مکه­ام با هم رفتیم... قدر همو میدونیم و ایناس که زندگیمونو خوش و گرم کرده(آقا 52 ساله، مدت ازدواج 26 سال).

از اثرگذارترین شیوه تعاملی جالب  که افراد مورد مطالعه در رابطه خود دارند و بندرت در حوزه ازدواج به آن پرداخته شده است، تلاش برای خشنودی یکدیگر است که این ویژگی عمدتاً در تمامی مصاحبه­ها دیده شده است.

 شاید باورتون نشه اگه بیرون چیزی ببینه خوشش بیاد، برام میخره مثلا عطری، کیفی یا خوردنی. میدونه من دوس دارم توخونه یه وقتایی اون غذا بپزه، این کارو انجام میده، یا توکارای خونه میاد کمکم بدون اینکه من ازش خواسته باشم. ملاحظه همه چی رو میکنه و فقط به فکر خودش نیست. منم هیچ وقت نذاشتم حرفش رو زمین بمونه و برا راضی بودنش از ته دل خیلی کارا کردمو و میکنم و دورشم می گردم (زن 49 ساله، مدت ازدواج، 28).

یکی دیگر از دلایل تعیین­کننده ازدواج موفق، حمایت­گری متقابل و توافق زوج در مورد مسائل مهم زندگی از جمله تصمیم­گیری­های مالی، شغلی و تحصیلی و آداب زندگی بوده است. این توافق، نقش بسیار مهمی در انسجام رابطه زوجی و خانوادگی داشته است.

ماچون با هم فامیل بودیم و تو خیلی از زمینه­ها حرفمون یکی بود و اون جاهایی هم که با هم  فرق داشتیم سعی کردیم با صحبت کردن یکی باشیم، این (توافق) از نون شب واجبتره تو زندگی و باعث شده دچار مشکل نشیم...مثلاً اینکه کجا بریم، کجا نریم، بچه­ها بایست چطوری تربیت بشن.  تو دخل و خرج خونه هم پولامون یه کاسه­س و جیبمون یکیه. اگه بخوایم چیزی بخریم راجبش حرف میزنیم و اونی که واجبتره میخریم، اگه هم نداشتیم خب میزاریم برا بعد(آقا 49 ساله، مدت ازدواج، 23 سال).

رضایت داشتن طرفین از رابطه جنسی شاخصی مناسب برای ثبات ازدواج و خرسندی از آن محسوب   می­شود. رضایت جنسی، افزایش کیفیت زندگی و در نتیجه آن افزایش ثبات زندگی را به دنبال دارد. در توصیفات افراد مورد مطالعه رضایت طرفین از روابط جنسی­شان بیانگر مطالب فوق است.

به اینجور مسائل(رابطه جنسی) اهمیت میدیم و دقت کردیم بچه­ها وارد حریممون نشن. خودمون با هم راحتیم و رودربایستی نداریم. راجع بهش حرف میزنیم، خب شبا بیشتر موقع­ها پیش هم میخوابیم.... سعی میکنیم جفتمون راضی باشیم و به این خاطر راجبش می­پرسیم و حرف میزنیم و لذت داره برامون(خانم، 44 ساله، مدت ازدواج، 23 سال).

در ارتباط با این مقوله، یافته تازه و قابل توجه این است که در ازدواج­های موفق بر اساس نمونه مورد مطالعه، زن و شوهر به دیگری اهمیت ویژه­ای می­دهند وگاه بدون اینکه خود فرد تمایلی به برقراری رابطه جنسی داشته باشند، اما به خاطر همسر این کار را با رضایت انجام می­دهند. برای نمونه:

ما رابطمون خوش و لذت بخشه. بوده وقتایی که من میل نداشنتم یا خسته بودم ولی احساس کردم خانمم دوس داره الان رابطه(جنسی) داشته باشیم، من نیومدم پشتمو کنم بهش یا بگیرم بخوابم. با اینکه میتونستم این کارارو کنم ولی  به خاطر اون رابطه داشتم. اونم خیلی وقتا دیدم این کارو کرده و به خاطر من ترجیح داده...اگه زن و مرد با هم خوب باشن، بهم محبت و گذشت داشته باشن، اینجور کارا لذت داره. وقتی اینکارو میکنم احساس خوشی دارم ازاینکه بخاطر زنم این کارو کردم(آقا 46 ساله، مدت ازدواج 22 سال).

مشارکت و همکاری زوج در پرداختن به امور زندگی نیز یکی از دلایل موفقیت در ایجاد رابطه با کیفیت زناشویی است. شرکت مرد در امور منزل به ویژه در زوج های هر دو شاغل موجب نزدیکی بیشتر و ادراک حمایت از سوی همسر می­شود و همین امر رضایت متقابل را به دنبال دارد.

بنظر من کارِ خونه زن و مرد نداره، هر که هر جور میتونه بایس کمک کنه. ما هر جفتمون شاغلیم و صبح می­ریم و عصر میایم خونه. اینطوری نیست که بگیم این کار وظیفه من نیست و یا اون هست... نه همه کمک هم میدیم، وسیله­ای باشه خودم جابه جاش میکنم، موکت یا فرشو با هم می­شوریم، هر چند خب خانمم بنده خدا خودش این کارارو  بیشتر انجام میده... خودمم بعضی غذاهارو درست میکنم و خودش یه تفریحه(آقا 49 ساله، مدت ازدواج 23 سال).

  1. دلایل فرهنگی-اجتماعی

در مباحث مرتبط با روابط زوجی، از مهم‌ترین عواملی که فرآیندها و پیامدهای این رابطه را متأثر می‌سازد، بافت فرهنگی- اجتماعی است. ارزش­ها، باورها، رسوم و هنجارهای حاکم بر یک بافت علاوه بر    دیدگاه­های فردی بر سبک روابط زوجی نیز اثر گذار است. تحلیل مصاحبه افراد مورد مطالعه حکایت از این مهم داشت که  موضوعات فرهنگی، مسئله­ای اساسی در ازدواج موفق است. در این مطالعه، همسانی فرهنگی زوج، روابط مناسب با خانواده‌های اصلی، اقوام و آشنایان،  عدم تمایل به مد­گرایی، مقبولیت اجتماعی و اشتغال، دلایل فرهنگی- اجتماعی موثر بر ازدواج موفق است.

ما به لحاظ فرهنگی و دینی و خانواده­ها، مثه همیم. رسمامون مثه هم بوده و جفتمون تویه خانواده سنتی و شلوغ  و پر رفت وآمد بزرگ شدیم. خب خودمونم زندگیمونو ساده شروع کردیم، رفت و آمد داشتیم. بهمون یاد داده بودن که چطوری زندگی کنیم، بیخودی بریز و بپاش نکنیم، به تربیت بچه­ها بیشتر از شکمشون اهمیت بدیم، حرمت  بزرگترامونو داشته باشیم و به خانوادمون اهمیت بدیم...این باعث میشه که تو خیلی از مسائل یکی باشیم و نشه که هر کی بخواد یه چیزی بگه(آقا، 46 ساله، مدت ازدواج 22 سال).

علاوه بر همسانی فرهنگی، برخورداری از  روابط اجتماعی مناسب با خانواده‌های اصلی، خویشاوندان، همکاران و دوستان و فقدان تعارض با آنها به عنوان یکی از دلایل مهم در رضایت‌مندی از زندگی و برخورداری از شبکه حمایتی آنها  قلمداد شده است.

ما نه تنها با خانواده­ها و فامیلامون رفت و آمد داریم، بلکه با بعضی  همسایه­ها و همکارامونم رفت وآمد داریم.  یه همسایه خوب مثه یه خانواده خوب میمونه . خونواده همیشه نزدیک آدم نیست، ولی همسایه 24 ساعته بیخ گوش آدمه... اگه اتفاقی یا کاری پیش بیاد، زودتر از هر کسی همسایه­ها­ به دادِ هم میرسن.. ما با چندتاشون رفت و آمد خونگی داریم و یه وقتایی که مسافرت میریم کلید خونه رو بهشون می سپاریم(خانم 43 ساله، مدت ازدواج 20 سال).

عدم تمایل به مُد و سبک زندگی مدگرایانه، از جمله بسترهای فرهنگی  است که با ویژگی­  فردی قناعت، همپوشی دارد و حاکم بودن آن بر سبک زندگی زوج، در مدیریت مالی و اقتصادی و خرسندی از ازدواج تاثیر­گذار است. 

الان هفت هشت ساله دارم با همین مسافرکشی خرج زندگیمو درمیارم و خدارو صد هزار مرتبه شکر تا حالاهم محتاج کسی نبودیم و امورات زندگیمون می چرخه.... نه اینکه درآمدم خیلی باشه یا شب وروز فقط کار کنم، مالِ اینه که خودمو، زن و بچه­م تو زندگی اهل پُزدادن و مد روز گشتن و ریخت و پاش بیخودی نبودیم، کاری به اینکه فلان وسیله مد شده یا فلان لباس تازه اومده نیستیم و حرف مردم برامون  مهم نیست، هرچی میخوان بگن، خب بگن(آقا46 ساله، مدت ازدواج 22سال).

مقبولیت اجتماعی و مورد تایید بودن همسر از سوی اطرافیان و آشنایان از دیگر دلایلی بوده است که در  خشنودی از همسر و شکل­گیری یک ازدواج موفق اثر گذار است.

شوهرم آدم خیّر و با محبتیه، تو درِ محل و فامیلا همه قبولش دارن، رو حرفش حساب می­کنن، بهش اعتماد دارن و ازش تعریف می­کنن... واقعاً هر کاری از دستش بیاد واسه رضای خدا انجام میده و رو سر کسی هم منّت نمیذاره...منم به این شوهرم افتخار می کنم(خانم، 42 ساله، مدت ازدواج 21 سال).

حاکم بودن فرهنگ کار و تلاش بر خانواده و ارزش قائل شدن برای کار کردن موجب استقلال مالی زوج از خانواده­های اصلی و به دنبال آن استحکام مرز زیر منظومه زوجی و جلوگیری از دخالت اطرافیان شده است. 

نه تنها تو خانواده ام، بلکه همه قوم و خویشامون  به کار کردن خیلی اهمیت میدن و بیکاری  یه جور انگاری بی­غیرتیه. کار زن و مرد نداره و جهاده در راه خداست، آدمیزاد با کارِ که زنده­س.. ما از بچگی کار کردیم و الانم بچه­هام همینطوری بار اومدن، دل به کار میدن، پشتکار دارن، کار براشون ارزش داره و از بیکاری بدشون میاد...آدم وقتی کار می کنه، دستش پیش کسی دراز نیست و صاحب اختیار خودشه، ولی اگه محتاج باشه، تو زندگی به هیچ جا نمی رسه(آقا، 50 ساله، مدت ازدواج 29 سال).

توجه داشتن به اوقات فراغت، تفریح و مسافرت نیز یکی دیگر از دلایلی بوده که در ایجاد رضایت از زندگی خانوادگی افراد نمونه نقش داشته­ است. این مهم زمینه فارغ شدن از تنش­ها و فشارهای حاصل از مسائل کاری و روزمره زندگی را فراهم می­کند.

ما فرصتی که پیش میاد همگی جمع میشیم میریم  پارکی، کنار آبی، یا بیرون از شهری .عروس و دامادا میان و خودمون وسیله پخت و پز می بریم و یه آب و هوایی عوض می کنیم، می گیم و می خندیم، آتیشی می زاریم و مشغول چایی و غذا می شیم، حسابی خوش می گذره. شده صبح رفتیم تا غروب، خیلی توجه نمی­کنیم که حتما بایس اینطوری باشه و فلان چیز باشه...ساده می ریم و هر که هرچی داشت میاره. مهم دور هم بودنه(آقا، 63 ساله، مدت ازدواج 42 سال).

  1. دلایل دینی

یکی دیگر از بسترهای زمینه ساز ازدواج موفق بر اساس نمونه مورد مطالعه که در پژوهش حاضر شناسایی شد، بسترهای دینی است. در جامعه ما با توجه به بنیان­های فرهنگی، دین نقش بسیار پر رنگی در نحوه زندگی مردم ایفا می­کند و بی­تردید نظام ارزشی زن و شوهر عامل مهمی در کیفیت زندگی زناشویی است. در این پژوهش، جهانبینی توحیدی، همسانی باورهای دینی و رفتارهای دینی به عنوان دلایل دینی موثر بر ازدواج موفق شناسایی شد.

یادمه که خونوادم هیچی براشون مهمتر از اینکه طرف(خواستگار) اهل خدا باشه و حلال و حروم خدا رو رعایت کنه نبود و همینم بود که باهم ازدواج کردیم. این خیلی مهمه که زن و مرد از خدا بترسن، دین و ایمان براشون مهم باشه. باهم زیارت می ریم و قرار گذاشتیم پول کنار بزاریم و ایشاا... مکه هم بریم. خب این چیزا خیلی ما رو بهم نزدیک کرده و خیالمون از بابت خیلی چیزا راحته (خانم41 ساله، مدت ازدواج 21 سال).

علاوه بر باورهای مشترک مذهبی زوج که موجب نزدیکی و انسجام بیشتر رابطه زن و شوهر شده است، تقیدات و رفتارهای مذهبی نیز در ایجاد رابطه رضایت­بخش و صمیمانه نقش داشته است.

اون بیشتر موقع­ها زوتر از من واسه نماز بلند می شه، خیلی کم دیدم که شبی یک صفحه قرآن نخونه. الان شاید ده یازده سالی هست  بیشتر شبا باهم می ریم مسجد، پنجشنبه ها می ریم فاتحه اهل قبور. نماز جمعه رو خودم خیلی راغب نیستم برم، اما هر وقت خانمم میگه بریم شده بخاطرش می رم... ما تو زندگیمون همیشه توکلمون به خدا بوده و هر چی خیر بوده برامون رقم خورده و زندگیمون پر برکت و بچه­هامون صحیح و سالمن(آقا 47 ساله، مدت ازدواج، 23 سال).

بحث و نتیجه­گیری

پژوهش اکتشافی حاضر با روش کیفی به شناسایی دلایل موثر بر شکل­گیری ازدواج موفق پرداخت. تحلیل داده­ها به پیدایش چهار مقولة اصلی دلایل فردی، دلایل زوجی، دلایل فرهنگی- اجتماعی و دلایل دینی منجر شد. واضح است که داشتن ازدواج موفق و رضایت­بخش برای همه، هدفی مهم و اساسی است و عوامل مختلفی می­توانند بر شکل­گیری آن موثر باشند. ازدواج موفق بیانگر وضعیتی است که زوج احساسات ناشی از خوشبختی و رضایت بودن با یکدیگر را تجربه می­کنند. وقتی زوج ازدواج موفقی داشته باشند، نهاد خانواده از سلامت برخوردار است، عملکردها و نقش­ها به خوبی ایفا می­شوند، زن و شوهر می­توانند با مسائل و اتفاقات زندگی به شیوه صحیح برخورد کنند و در جهت ارتقای سلامت و بهداشت روانی خود حرکت نمایند.

همان گونه که یافته­های این پژوهش نشان داد ویژگی­های شخصیتی زن و شوهر یکی از دلایل موثری است که در داشتن ازدواج موفق نقش ایفا می­کند. بر اساس نتایج، زوج­های سالم به لحاظ شخصیتی     مسئولیت­پذیرند، توانایی بخشش وگذشت دارند، اهل قناعت هستند،  به خداوند توکل دارند، در برخورد با مسائل و اتفاقات پیش­بینی شده و پیش­بینی نشده، صبورترند و در ابعاد مختلف زندگی به شکل پخته و بالغانه رفتار می­کنند. ویژگی­های مسئولیت­پذیری، رفتار بالغانه و توانایی بخشش و گذشت با نتایج مطالعات آماتو و کیس(2011)، آماتو وکیدال(2008)، آماتو[27](2000)، اینگرام(2010) و پارکر[28](1999) همخوانی داشت. آنچه در این پژوهش تازگی دارد، ویژگی­های صبور بودن، توکل داشتن و قناعت داشتن بود که در این بافت فرهنگی- اجتماعی به دلیل ریشه­دار بودن آموزه­های دینی و اثر عمیق آنها بر شکل­گیری سبک شخصیت افراد، نقش قابل توجهی دارند و در پژوهش­های مرتبط با سلامت ازدواج تاکنون به آنها توجه کافی نشده است. افرادی که اهل صبر، توکل و قناعت هستند، در روبه رو شدن با کلیه­ مسائل زندگی زوجی و خانوادگی، برخورد صحیح و کارآمدتری دارند، در روابط بین فردی، عزت نفس و احساس کرامت بیشتری را تجربه می­کنند، نگرش مثبتی به پیشامدها و اتفاقات دارند و به زندگی امیدوارند.

یافته دیگر این پژوهش به تعاملات و رابطه زن و شوهر مربوط می­شد. بر اساس نتایج، قدردانی متقابل زن و شوهر از یکدیگر، متعهد بودن به  هم و به رابطه شان، تلاش برای جلب خشنودی یکدیگر، صمیمیت داشتن، حمایت از هم، داشتن مدیریت مالی، رضایت جنسی، همکاری و وجود شوخی و تفریح  دلایل برخاسته از بستر تعاملات زوجی است که در شکل­گیری ازدواج موفق نقش ایفا می­کند. این یافته­ها نیز با نتایج مطالعات رویزبلت و همکاران(1999)، یولکر[29](2008)، گاتمن و لونسون[30](2002)، آماتو و کیس(2011) و میرز و همکاران(2005)  همسوست. آنچه که این یافته­ها را از مطالعات قبلی متمایز می­کند، علاوه بر تایید اهمیت تعهد، صمیمت، حمایت، مدیریت مالی و رضایت جنسی، شناسایی عواملی است که به خوبی اثرات بافت فرهنگی را نشان می­دهد. تلاش برای خشنودی یکدیگر، توجه به رضامندی و تقاضای جنسی همسر، قدردانی از یکدیگر و حفظ احترام خانواده­های اصلی دلایلی است که در بافت فرهنگی کشور ما بر رضایت طرفین از یکدیگر بسیار موثر است و بیانگر حاکم بودن فرهنگ جمع­گرایی و    ارزش­هایی چون: ایثار و از خود گذشتگی است. این قبیل رفتارها در این بافت خانواده- محور بر خلاف سایر بافت­هایی که خود- محوری در آن از  اهمیت بیشتری برخوردار است، بار ارزشی و معنایی متفاوتی به دنبال دارد. این عوامل زوج را به یکدیگر نزدیک می­کند، چرخه تعاملات مثبت و تقویت­کننده را ایجاد می­نماید، مکانیسم­های حمایتی آنها را فعال نگه می­دارد و اثرات انکارناپذیری در سلامت روابط زن و شوهری دارا می­باشد که در پژوهش­ها و دیدگاه­های کنونی ازدواج کمتر مورد بررسی قرار گرفته­اند.

 مضمون اصلی سوم استخراج شده  از تجارب زیسته افراد در این پژوهش، دلایل فرهنگی- اجتماعی را در بر می­گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد زوج­هایی که ارتباط گرمی با خانواده­های اصلی یکدیگر، اقوام و آشنایان دارند، تمایلی به مدگرایی ندارند، به کار و اشتغال اهمیت می­دهند، از پذیرش و مقبولیت اجتماعی برخوردارند، به لحاظ پیشینه فرهنگی همسان هستند و به اوقات فراغت توجه لازم دارند، از خرسندی بیشتری در دراز مدت از ازدواج خود برخوردارند. این نتایج از تایید و حمایت نتایج مطالعات آماتو(2000)، هاستون(2000)،گریف و ملهرب(2001)،گاتمن و نوتاریس[31](2002) و اینگرام(2010) و آماتو و کیس(2011) برخوردار است. آنچه در این مطالعه تازگی دارد و قابل توجه است، نقش معنی­دار کیفیت ارتباط زوج با خانواده­های اصلی و اهمیت داشتن رضایتمندی آنها در رضایتمندی از ازدواج است.آنچه از توصیفات شرکت­کنندگان مشخص شد، این است که هر چقدر خانواده اصلی از همسر فرزند خود راضی­تر باشند و ارتباط گرمی بین آنها وجود داشته باشد، به همان میزان رضایت از ازدواج  نیز بالاتر است. این مهم نیز به روشنی بیانگر فرهنگ خانواده- محور کشور است که اهمیت خانواده اصلی را در سراسر  فرایند ازدواج نشان می­دهد. از سوی دیگر، مقبولیت اجتماعی با کیفیت ارتباط فرد با اقوام، همسایگان و آشنایان مرتبط است. برخورداری فرد از این شبکه­های حمایتی، می­تواند در مواقع لزوم در کمک به فرد و خانواده برای حل بهتر مسائل پیش­رو نقش فعالی داشته باشد و فرصت حضور بیشتر در کنار دیگران و بهره بردن از مزایای روابط اجتماعی سالم را ایجاد کند. عدم تمایل به سبک زندگی مدگرایانه با خصوصیت قانع­ بودن زوج قرابت دارد که اثرات فرهنگی بر سبک زندگی زوج را نشان می­دهد و امکان مدیریت بهتر مالی و اقتصادی را نیز فراهم می­کند.

دلایل دینی و مذهبی، آخرین یافته پژوهش حاضر بود. بررسی نقش باورها و رفتارهای دینی در حوزه­های مختلف از جمله ازدواج نشان داد که اعتقادات معنوی و ارزش­ها عاملی مهم در سلامت جسمانی و روانی زوج محسوب می­شود و در جهانبینی اسلامی نیز هیچ بنایی در نزد خداوند نیکوتر از ازدواج نیست که بنای آن بر اساس مودت و رحمت استوار است. زوج­هایی که از باورها و تقیدات دینی برخوردارند، معتقدند که این اعمال به آنها آرامش می­بخشد، همدلی و درک یکدیگر را بالا می­برد و هیجانات منفی از قبیل ناامیدی، خشم و احساس پوچی را به میزان قابل توجهی کاهش می­دهد(یولکر، 2008). طبق نتایج پژوهش حاضر و همسو با نتایج مطالعات کال و هیتون[32](1997) و شرمن، مارشال و هاریس و لی[33](2012)، زوج­های موفق  برخوردار بودن از جهانبینی توحیدی، باورها، اعتقادات و رفتارهای دینی مشترک را دلایلی برای موفقیت خود در زندگی و ازدواج  قلمداد کرده­اند. به زعم آنها این اعتقادات و تقیدات، از یک سو موجب نزدیکی بیشتر آنها بهم شده است و از سوی دیگر، در نقش بازدارندگی، موجب پیشگیری از آسیب­های متنوع شده است.

باورهای دینی مرزها، باید و نبایدها، حلال و حرام­ها و امور مشروع و نامشروع را برای زوج مشخص نموده است. تقیدات مذهبی نیز از یک سو، به شکل مستقیم رفتارهای فرد را کنترل می­کند و از سوی دیگر، به طور غیر مستقیم از طریق افزایش بهبود روابط بین زوج و خانواده موجب کاهش رفتارهای نابهنجار  می­شود. بنابراین منطقی به نظر می­رسد که باورها و تقیدات مذهبی به بهبود روابط زوجی و تقویت و استحکام آن کمک می­کند، تکالیف و وظایف والدینی را تسریع می­بخشد، به والدین کمک می­کند تا در زمینه روش­های تربیت فرزند با هم توافق داشته باشند. در مرتبه بعد، تقیدات مذهبی به افراد کمک می­کند تا اوقات فراغت آنها در پیش خانواده و به همراه خانواده سپری شود و برای آن برنامه ریزی مناسب داشته باشند و در نهایت  روابط مناسبی با اقوام و دوستان داشته باشند و صله رحم را به جا آورند.

 این پژوهش به نوبه خود با محدودیت­هایی نیز رو به رو بود. نمونه مورد مطالعه از طبقات مختلف اجتماعی- اقتصادی  شهر تهران بودند، لذا تعمیم این نتایج به همه خانواده­های ایرانی مستلزم رعایت احتیاط است. از سوی دیگر، ازدواج موفق می­تواند از عوامل و متغیرهای بی شمار دیگری متاثر باشد که در این پژوهش به دلیل  عدم شناسایی به آنها پرداخته نشده است.

  • Amato,  P.R, & Cheadle, J.E.(2008) "Parental Divorce, Marital Conflict and Children's Behavior Problems: A Comparison of Adopted and Biological Children". Social Forces. 86(3),1139-1161.
  • Amato, P.R,  & Keith, B.(2011)" Parental divorce and Adult well-being: A Meta- Analysis". Journal of Marriage and Family.53(1):43-58.
  • Amato, P.R, Loomis,  LS,  Booth A.(2005) "Parental Divorce, Marital Conflict, and Offspring Well-Being during Early Adulthood". Social Forces,73: 895-915.
  • Amato, P.R.(2000) "The consequences of divorce for adults and children". Journal of Marriage and the Family. 62, 1269-1287.
  • Anderson, R.M, Funnell M.M.(2005)" Patient empowerment reflections on the challenge of fostering: The adopting of a new paradigm". Patient Educ Couns. 5(2):153-7.
  • Arvidsson S.B, Petersson, A., Nilsson I., Andersson, B, Arvidsson BI, Petersson IF.(2006)" A nurse-led rheumatoid arthritis: A qualitative study". Nurs Health Sci. 8(3):133-9.
  • Call, R. A., & Heaton, T. B. (1997)"Religious influence on marital stability". Journal For the Scientific Studies of Religion. 36, 382- 392.
  • Carr, A.(2006). Family therapy: concept, process and practice. London: Wiley.
  • Diekelmann, N., Allen, D.,  & Tanner, C.(1989)"The national league for nursing criteria for appraisal ofbaccalaureate programs: A critical hermeneutic analysis". In: Moody L, Shannon M, eds. NLN Nursing Research Monograph Series. New York: NLN Press.
  • Ghavasse, B.G, & Strauss, AL.(1992) "New dimensions of empowerment in nursing and challenge". J Adv Nurs,17(1):1-2.
  • Gottman, J. M., & Levenson, R. W. (2002)" Generating hypotheses after 14 years of marital follow up: Or how should one speculate? A reply to Dekay, Greeno, andHouck". Family Process. 40, 105-110.
  • Gottman, J. M., & Notaries, C. I. (2002)" Marital research in the 20th century and a research agenda". Family Process. 55, 159-197.
  • Greeff, A. P., & Malherbe, L.(2001) "Intimacy and marital satisfaction in spouses". Journal of Sex & Marital Therapy. 27(3), 247-257.
  • Huston, T.L.(2000)"Homogamy, and marital adjustment: An examination of newlyweds in first marriages and remarriages". Journal of Family Issues, 33, 8567-1571.
  • Huston, T.L.(2000)"The social ecology of marriage and other intimate unions". Journal of Marriage and the Family, 62, 298-320.
  • Ingram, J.R.(2010) Money stories of successful long-term married couples. Pro Quest   Dissertations and Theses. Texas woman’s university.
  • Long, L.L.,& Young, M.E.(2007) Counseling and Therapy for Couples. Thomson: BROOKS/COLE.
  • Mott, F.L., Kowalaeski-Jones, L., & Menaghan, E.G. (2002) "Paternal Absence And Child Behavior: Does Children’s Gender Make A Difference?" Journal Of Marriage And The Family. 59, 103-118.
  • Myers, J.E., Madathil, J.,  & Tingle,  L.R.(2005) " Marriage satisfaction and wellness in India and the U.S.: A preliminary comparison of arranged marriages and marriages of choice". Journal of Counseling and Development. 83: 183-190.
  • Parker,  R.(2000)" How partners in long-term relationships view marriage". Family Matter.
  • Queen, WH.(2004)  Family Solutions for Youth at Risk: Applications to Juvenile Delinquency, Truancy, and Behavior Problems. 1st ed. New York: Brunner-Rutledge.
  • Roizblatt,  A.,  kaslow,  F., Rivera,  S., Fuchs, T., & Zacharias, A.(1999) "Long lasting marriage in chile". Contemporary Family Therapy. 21(1): 113-129.
  • Schramm, D. G., Marshall, J. P., HarrIs, V. W., & Lee, T. R. (2012) Religiosity.
  • Scott, J.(2006) Family and Gender Roles: how attitudes are changing. Genet Working Paper.
  • Shaw, D.S., Winslow, E.M., Flanagagan, C.(2006)" A Prospective Study Of The Effects Of Marital Status And Family Relations On Young Children’s Adjustment Among African American And European American Families". Child Development. 70: 792-755.
  • Spezials, H., & Carpenter, D.R.(2007) Qualitative Research in Nursing. Lippincott Williams & Wilkins press.
  • Ulker, A. (2008) "Mental health and life satisfaction of young Australians: The role of family background". Australian Economic Papers, 2, 199-218.