نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد جامعه شناسی، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران (نویسنده مسئول)

2 دکترای انسان شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران

3 دانشیار، گروه علوم اجتماعی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

چکیده

این پژوهش درصدد است به روایت­ها و معناهای فعالیت­های مشارکتی زنان و دختران جوان دبیر سازمان‌های مردم­نهاد(سمن) جوانان فعال استان اصفهان بپردازد تا بررسی شود کدام زمینه­های اجتماعی و دلایل این دختران را به سوی چنین فعالیت جمعی و مشارکتی با اهداف دگرخواهانه سوق می­دهد.
بر اساس رویکرد نظری، انواع مشارکت از مشارکت صوری تا مشارکت واقعی در نردبان 8 پله­ای ارنستاین[1]   و بنا به روش تحلیل روایت موضوعی از منظر کاترین رایزمن[2]، از بین 38 دختر و زن جوان دبیر سمن­های فعال استان اصفهان، روایت­ 22 تن از آنها گردآوری، کدگذاری و مقوله­بندی شد. این دختران- به جز یکی از آنها- از تحصیلات در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد برخوردار و بیشتر آنها تحصیل کرده رشته­های علوم انسانی و اجتماعی بودند. برای آنها به ویژه تحصیل­کرده­های رشته­های علوم انسانی،­ فرصت­های شغلی اندکی وجود دارد. از طرفی، نزدیک به 70 درصد از دختران جوان در سنین 25 تا 32 ساله این پژوهش مجرد بودند. این شرایط، زمینه­های مناسبی در ترغیب دختران به تشکیل سازمان­های مردم­نهاد و رسمیت بخشیدن به حضور آنها در جامعه ایجاد کرده است. تجربه­های مشارکتی خارج از روابط خانوادگی و ارتباط با سازمان­های شبه دولتی، بسیج و سازمان­های دولتی در فعالیت دختران مؤسس سمن مؤثر بوده  و این زمینه­ها و آشنایی آنها با مسائل اجتماع شهر و محله­اشان، آنها را به سوی مشارکت اجتماعی از نوع ثبت سمن و فعالیت در آن سوق داده است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Analysis of Young Girls' Citizenship Trend, Founder of Isfahan Youth NGOs: A Narrative Research.

نویسندگان [English]

  • ُSamaneh Esteki Oregani 1
  • Parvin Ghasemi 2
  • Ali Hashemianfar 3

1 Master Degree in Sociology, Social Sciences Department, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran

2 Ph.D. in Anthropology, University of Tehran, Tehran, Iran

3 Ph.D., Associate Professor, Social Sciences Department, Faculty of Literature and Humanities, University of Isfahan, Isfahan, Iran

چکیده [English]

This study is to address the narratives and meanings of participatory activities of young women and girls, secretary of active youth NGOs in Isfahan province to examine what social contexts and reasons lead these girls to this type of collective and participatory activities.
Relying on the theoretical approach of all types of participation from formal participation to real participation in the 8-step ladder of Arnstein and according to the method of thematic narrative analysis from the perspective of Katherine Riessman, among 38 girls and young women secretaries of active youth NGOs in Isfahan province, the narratives of 22 of them were collected, coded and categorized. Except for one of them, these girls had undergraduate and graduate education, and most of them had studied humanities and social sciences. For them, especially those educated in the humanities, there are few job opportunities. On the other hand, nearly 70% of young girls between the ages of 25 and 32 in this study were single. These conditions have created suitable grounds for encouraging girls to form non-governmental organizations and formalizing their presence in society. Participatory experiences outside of family relationships and communication with quasi-governmental organizations, Basij and government organizations have been effective in the activities of the daughters of the founder of NGOs. These fields and their familiarity with the community issues of the city and their neighborhoods, has led them to social participation in the form of registration and activity in it.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Youth NGOs
  • Participation
  • Narrative Analysis
  • Young Girls and Partial Participatory Society

تحلیل روند شهروندی دختران جوان مؤسس سمن‌های جوانان اصفهان: پژوهشی روایی

سمانه استکی اورگانی[1]

پروین قاسمی[2]

علی هاشمیان فر[3]

10.22034/SSYS.2022.2004.2422

تاریخ دریافت مقاله: 12/6/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:9/8/1400

 

مقدمه

مشارکت دختران جوان در سطح کلان در صورت انجام فعالیت­های اجتماعی در چارچوب­های تجویز شده و ساختار مذهبی- سیاسی کشور توصیه شده است. از این رو، از مشارکت گروهی زنان با اهدافی خارج از چارچوب­های اجتماعی، مذهبی، سیاسی و آموزشی کشور ممانعت می­شود. برای مثال، پیش از انقلاب اسلامی زنان محجبه در ساختار اداری- آموزشی کمتر پذیرفته می­شدند و پس از انقلاب این وضعیت برای گروه­های دیگری از زنان که مخالف حجاب اجباری بودند، به صورت متقابل مطرح شد. (خاتم: 1386) دلایل دیگری همچون وجود انتظاراتی از نقش­های جنسی زنان و مردان هم در ترغیب به مشارکت زنان اثرات منفی داشته (صفری و همکاران، 1379) و این زمینه­ها بر میزان تمایل به مشارکت برای امور عمومی و غیرشخصی تأثیرگذار بوده است. این در حالی است که  سطح تحصیلات زنان و آگاهی اجتماعی آنها در مقایسه با گذشته افزایش یافته، اما فرصت­های حضور متناسب با افزایش تعداد زنان تحصیل­کرده در کل کشور برای آنها مهیا نشده است. مستندنگاری «مکثی در کوچه­های شهر؛ گامی در راستای توسعه محلی» (قاسمی،1398) که مبتنی بر تجربه­های میدانی در تهران انجام شده، مطالعه موردی ثبت انواع مشارکت مردمی در این شهر است. بخشی از آن روایت زنان تحصیل­کرده و جوانی است که سعی دارند در امور شهر و محله­اشان ایفای نقش کنند و کار داوطلبانه داشته باشند، اما در مورد چگونگی موقعیت­های تثبیت حضور خودشان آگاهی و اطلاعات ندارند. خوشبختانه، اینک دختران جوانی در شهرستان­های استان اصفهان اقدام به ثبت سمن کرده اند و در قالب آن اقدامات اجتماعی، سیاسی و سلامت­محور انجام می­دهند. این پژوهش بر آن است که به پرسش زیر پاسخ گوید:

با وجود دشواری مشارکت زنان به طور عام و دختران جوان به طور خاص، کدام زمینه­های اجتماعی دختران و زنان جوان شهرهای کوچک و بزرگ استان­ اصفهان را به ثبت سازمان مردم­نهاد و انجام فعالیت داوطلبانه سوق داده است؟

 سازمان مردم نهاد، «هر گروه غیرانتفاعی و داوطلبانه از شهروندان است که در سطوح محلی، ملی یا  بین المللی توسط مردمی با علایق مشترک اداره می‌شوند و انواع خدمات و کارهای خیریه را انجام می­دهند، دغدغه­های شهروندان را به دولت منتقل می­کنند و سیاست­ها را مورد بررسی قرار می­دهند» (رمضانی قوام آبادی و شفیعی سردشت، 1391: 51). «شکل­گیری سازمان مردم­نهاد در ایران، پس از انتخابات شوراهای اسلامی شهرهای کشور فراهم شد. شوراهای شهر، بحران مشارکت و حضور نداشتن شهروندان را یکی از معضلات عمده مدیریت شهری برمی­شمردند» (خاتم، 1380: 22).

گروه­های جوانان از ظرفیت­های مهم جهت تقویت مشارکت اجتماعی در برنامه­های سیاستگذارانه محسوب می­شوند. از سال 1390 که «سازمان تربیت بدنی» با «سازمان ملی جوانان» ادغام و «وزارت ورزش و جوانان» راه اندازی شد، گروه سنی جوانان یعنی دختران و پسران 18 تا 35 ساله ­توانستند در چارچوب تقسیم وظایف دولتی و در قالب نمودار تشکیلاتی وزارتخانه به عنوان «سازمان های مردم­نهاد» که از این پس با نام «سمن» از آنها یاد می­شود، نقش های موثرتری ایفا نمایند. بنا به گزارش «اداره کل مشارکت­های اجتماعی و فعالیت­های داوطلبانه جوانان» وزارت ورزش و جوانان (1397)، دختران جوان تا مهر1397 توانسته اند 710 سازمان مردم­نهاد (6/34 درصد) و پسران جوان 1343 (4/65 درصد) در کل کشور ثبت و آغاز به کار نمایند. استان اصفهان طی سال­های 1391 تا آبان 1397، خاستگاه 166 سازمان مردم­نهاد بوده که در مقایسه با تهران تقریباً رشد دو برابری داشته- جمع سازمان­های مردم‌نهاد طی این سال­ها برای تهران 82 سازمان مردم نهاد بوده است(اداره کل مشارکت­های اجتماعی و فعالیت­های داوطلبانه جوانان وزارت ورزش و جوانان، 1397: صص 1و 2).  

بنا بر گزارش­های معاونت امور جوانان استان اصفهان، از میان سمن­های ثبت شده در اصفهان تا سال 1397، دبیری 60 سمن (36 درصد از کل سمن­ها) به دختران جوان اختصاص داشته، اما تنها 38 سمن در زمره سمن­های فعال بوده اند. 44 درصد این سمن ها (16 سمن) در شهر اصفهان، 8/7 درصد (3 سمن) در تیران و کرون و2/5 درصد (2 سمن) در شهرستان­های فلاورجان، اردستان و سمیرم قرار داشته­اند. همچنین، در شهرستان­های فریدون­شهر، فریدن، خوانسار، گلپایگان، برخوار، نائین، کاشان، آران وبیدگل، شاهین­شهر، نجف­آباد، خور و بیابانک و خمینی­شهر هم تنها 6/2 درصد (1 سمن) به سازمان­های مردم نهاد دختران جوان اختصاص داشته  و در شهرستان­های شهرضا، دهاقان، نطنز، مبارکه، لنجان هیچ سمنی ثبت نشده - در حالی که سازمان مردم­ نهاد متعلق به مردان وجود داشته است. فعالیت­ سمن­های فعال در حوزه فعالیت­های اجتماعی با موضوعاتی چون: حفظ کیان خانواده و تمرکز بر ترویج ازدواج موفق و از این دست و همچنین­گریز از آسیب­های مواد مخدر (16 سمن از 38 سمن یا به عبارتی، نزدیک به 50 درصد از سمن­های استان اصفهان)، فعالیت­های آموزشی در حوزه کودکان، فعالیت­های اقتصادی مثل کارآفرینی و اشتغال، فعالیت­های سلامت با موضوع ورزش همگانی، فعالیت در حوزه اعتقادات مذهبی با موضوعات حجاب و عفاف و بزرگداشت شهدا، فعالیت­های فرهنگی اعم از گردشگری و در آخر فعالیت­ هنری با موضوع شعر و ادبیات، و در آخر فعالیت زیست محیطی- از هر کدام تنها یک نمونه-  بوده است. بیشترین پراکندگی در میان سمن­ها اختصاص به فعالیت­های اجتماعی دارد.

تعداد اعتبارنامه فعالیت سمن­ها از سال 1392 تا سال 1397  هر چند حداقلی، اما با افزایش رو به رو بوده است؛ در سال 1394 ،7 سمن، در سال 1395، 10 سمن و در سال­های 1396 و 1397 به ترتیب 10 و 11 سمن ثبت شده است. در این سال­ها در شهرستان‌های دور از مرکز استان مثل خور و بیابانک و شهرستان نائین هم سمن­های مختص بانوان به ثبت رسیده، اما به هر حال، نزدیکی شهرستان­ها به مرکز در تقویت ثبت سازمان­های مردم­نهاد توسط دختران جوان  نقش داشته است.

هدف اصلی این پژوهش، شناخت چگونگی مشارکت دختران جوان و افزایش بهره­ورری از هزینه­های انجام شده مدیریتی در این زمینه است. این شناخت، کیستی دبیران سمن­ها، چیستی فعالیت­های آنها، کیفیت این فعالیت­ها و همچنین کمیت این گونه از مشارکت را دربرمی­گیرد و هدف بعدی یعنی غنابخشی مشارکت زنان در کشور را ممکن می­سازد. از این رهگذر کاربست نتایج به دست آمده از پژوهش در راستای ترویج مشارکت در ابعاد مختلف مدیریت کلان و خرد اساسی است. غنابخشی مشارکت در گروه­های زنان و به طور خاص دختران جوان، با توجه به مسائلی که در جامعه با آنها مواجه هستند، به مشارکت فعال آنها منجر می­شود. بنا به پیشینه پژوهش که در ادامه ارائه شده، عمده پژوهش­ها به شیوه پیمایش انجام گردیده و  کمتر به تحلیل انسان­شناختی مشارکتِ سازمان­های مردم­ نهاد توجه شده است. نگرش انسان­شناختی به فعالیت دبیران در سمن­ها این مهم را نشان خواهد داد که مشارکت در قالب سمن­ها در جای جای ایران به ویژه در بین دختران جوان ایرانی، چگونه در حال شکل گیری است و از کدام زمینه­ها ناشی می شود.

پرسش­های پژوهش

پرسش­های اصلی پژوهش عبارت اند از:

  1. چگونه دختران و زنان جوان اصفهانی بنیان­گذار سمن­ها، مشارکت و حضور خودشان در جامعه را تثبیت کرده­اند؟
  2. هدف دختران و زنان جوان مؤسس سمن­های اصفهان از ثبت و راه اندازی سمن چیست؟
  3. سمن­های دختران و زنان جوان اصفهان چه تأثیری در موقعیت زنان در جامعه محلی دارد؟
  4. آیا سمن­های دختران و زنان جوان اصفهان، تحقق بخش مشارکت واقعی است؟

پیشینه پژوهش­های انجام شده

پژوهش­های بسیاری با موضوع مشارکت براساس روند شهروندی گروه­های مختلف جنسی و سنی در بین شهروندان انجام شده است. به این پژوهش­های انجام شده طی دو دهه گذشته به صورت مختصر با ذکر موضوع، روش، جامعه آماری و نتایج آنها در دو زمینه مشارکت عمومی مردان و زنان در گروه­ههای سنی مختلف به صورت عام و به پژوهش­هایی که به صورت خاص به مشارکت زنان پرداخته­اند در گروه دوم، پرداخته شده است:

جدول1: پژوهش­های انجام شده با موضوع  مشارکت اجتماعی

نویسنده/نویسندگان

سال انتشار

موضوع

روش تحقیق

جامعه آماری

نتایج

قدسی

 

1397

سرمایه فرهنگی و مشارکت اجتماعی

پیمایش

کلیه جوانان 15 تا 24ساله  شهر ایلام

بین بعد ذهنی سرمایه فرهنگی و مشارکت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.بین دو متغیر عینیت یافتگی سرمایه فرهنگی و مشارکت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.افزایش بعد نهادی سرمایه فرهنگی سبب افزایش میزان مشارکت اجتماعی در میان جوانان شهر ایلام می گردد.

زارع و روهنده

1394

عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت اجتماعی- سیاسی

پیمایش

کلیه شهروندان بالای 18 سال شهر کرج

بین میزان دینداری افراد، مصرف تلویزیون،  رضایتمندی سیاسی و اجتماعی با مشارکت سیاسی- اجتماعی با  مشارکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مصرف ماهواره با میزان مشارکت سیاسی– اجتماعی رابطه معکوس و معنادار

گلابی و اخشی

1394

مشارکت اجتماعی و نشاط اجتماعی

پیمایش

دانشجویان دانشگاه آزاد واحد اردبیل

نشاط اجتماعی در حد متوسط به بالا و میزان مشارکت اجتماعی در حد متوسط به پایین است. بین میزان نشاط اجتماعی و مشارکت اجتماعی همبستگی مستقیم معنی داری وجود دارد. وجود روحیه مشارکتی بیشترین تأثیر را در میزان نشاط اجتماعی دانشجویان داراست.

سروش و افراسیابی

1389

سرمایه اجتماعی، هویت و مشارکت اجتماعی

پیمایش

جوانان 20 تا 29 ساله شهر شیراز

سطح مشارکت اجتماعی در بین جوانان در سطح پایینی قرار دارد(متوسط 8/4 از 18 فعالیت).بین کیفیت روابط(میزان صمیمیت)، حمایت مشاوره ای و اطلاعاتی، و اعتقاد به هنجار عمل متقابل و مشارکت اجتماعی رابطه ای مثبت و جود دارد.جوانانی که دارای هویت ملی و دینی قوی تر و هویت جنسیتی مدرن تری هستند، مشارکت بیشتری دارند.

علی پور و همکاران

1388

اعتماد و مشارکت

پیمایش

ساکنان مناطق شهرداری یک، هفت و هفده شهر تهران

بین میزان مشارکت سازمان یافته افراد مورد مطالعه از وضعیت مناسبی برخوردار نیست(1/76 درصد از کل پاسخگویان مشارکت پایین داشتند).بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی،  اعتماد فردی و اعتماد تعمیم یافته به عنوان دو شکل متفاوت از اعتماد اجتماعی و مشارکت رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین اعتماد نهادی به عنوان شکل سوم اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد.

دهقان و غفاری

1384

تبیین مشارکت اجتماعی- فرهنگی دانشجویان

پیمایش

دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی تهران(شهید بهشتی و ایران)

به لحاظ ویژگی های شخصیتی، غالب بودن جهت گیری های عام گرایانه، آینده گرایی و فقدان بیگانگی اجتماعی در فرد موجب آمادگی بیشتر در بروز رفتارهای مشارکتی می شود و همراه با متغیر اعتماد اجتماعی زمینه ساز ایجاد مشارکت می شوند.

 

 

 

 

 

 

             

در حوزه سمن­های زنان، مطالعات بسیاری با روش کمی و مقتضیات خاص پژوهش­های کمی و از منظر یافتن چرایی مشارکت زنان در جامعه در اقصی نقاط ایران مثل لرستان، آذربایجان شرقی، شیراز و در کنار آن، اثربخشی سمن­ها بر جامعه زنان محلی (وار نیواز، 2000) وجود دارد.

در حوزه حضور زنان در قالب مشارکت اجتماعی پژوهش­هایی به قرار زیر انجام شده است:

جدول2: پژوهش­های انجام شده داخل ایران  حول حضور اجتماعی زنان و سمن های زنان

نویسنده/نویسندگان

سال انتشار

موضوع

روش تحقیق

جامعه آماری

نتایج

شاهیوندی و همکاران

(1398)

بررسی تجربه زیسته زنان در رابطه با نقش های محول و نقش های محقق

پیمایش

زنان عضو سازمان های مردم نهاد استان لرستان

بین فعالیت در سازمان مردم نهاد و نزدیکی نظام و زیست جهان رابطه معناداری وجود دارد. فعالیت در سازمان مردم نهاد با حضور داوطلبانه گره خورده است و حضور داوطلبانه یعنی انعطاف پذیری در پذیرش نقش ها و فعالیت های که به کل زندگی تسری پیدا می کند.

صفری و همکاران

(1397)

تبیین نابرابری جنسیتی در سازمان های مردم نهاد استان آذربایجان شرقی

پیمایش

زنان شهری حداقل 25 سال با تحصیلات عالی و بیکار استان آذربایجان شرقی

هر چقدر انتظارات اجتماع از نقش های جنسی زنان بیشتر و مردسالاری در فرهنگ و سنت قوی­تر باشد زنان بیشتر در تأسیس یا عضویت در سازمان های مردم نهاد ناتوان هستند.

محسنی و همکاران

(1392)

بررسی عامل های موثر بر انگیزه مشارکت زنان در سازمان های مردم نهاد

پیمایش

زنان در سازمان های مردم نهاد استان گلستان

بیشترین میزان تأثیر در انگیزه مشارکت زنان برای فعالیت در سازمان­های مردم­نهاد را به ترتیب، میزان مصرف رسانه­ای، آگاهی سیاسی زنان، پایگاه اقتصادی و در نهایت انسجام خانوادگی داشته اند.

گلابی و حاجیلو

(1391)

بررسی جامعه شناختی برخی عوامل موثربر میزان مشارکت سیاسی زنان(مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی)

پیمایش

زنان 18 تا 64 ساله ساکن در استان آذربایجان شرقی

از متغیرهای خاستگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، عضویت و فعالیت فرد در انجمن ها،  فعالیت والدین و دوستان فرد  در انجمن های مختلف، تمایل فرد به مشارکت، تمایل والدین و دوستان فرد به مشارکت؛ متغییر فعالیت فرد در انجمن ها بیشترین تأثیر و تمایل والدین فرد به مشارکت، کمترین تأثیر را بر مشارکت زنان داشته است.

جهانگیری و شکری زاده

1389

بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد سازمان­های غیردولتی زنان از دید اعضاء در شهر شیراز

پیمایش

52 سمن زنان شهر شیراز

رابطه معناداری بین تأهل، قومیت، تحصیلات اعضاء و تحصیلات همسرانشان با عملکرد سازمان وجود ندارد، اما بین شاخص‌های سرمایه اجتماعی ساختاری و شناختی با عملکرد سازمان رابطه مستقیم وجود دارد

 

 

 

 

 

 

             

وار نیواز[6](2000) در مطالعه­ای با عنوان «تأثیر برنامه­های سازمان­های غیردولتی بر توانمندسازی زنان روستایی در بنگلادش (نمونه موردی: اتاران)» تلاش کرده است تأثیر  سمن­ها به ویژه برنامه­های اقتصادی را در توانمندسازی زنان روستایی بررسی کند. وی در مطالعه میدانی دو روستای بنگلادش با 20 تن از زنانی که حداقل 4 سال در برنامه­های سمن­ها شرکت کرده بودند، مصاحبه عمیق انجام داد. نتایج تحقیقات وی نشان داد که درک زنان از خود بهتر شده، کنترل منابع مادی در آنها بهبود یافته، روابط اجتماعی­اشان بهتر شده و آگاهی و تحصیلات آنها افزایش یافته است.

مطالعه دیگری را هندی و کاسمن[7] با عنوان «آنچه را تبلیغ می­کنید، تمرین می­کنید؟ نقش سازمان­ها غیردولتی روستایی در توانمندسازی زنان» (2006) منتشر کرده­اند. همان طور که عنوان مقاله هم نشان می­دهد این مقاله به این پرداخته که آیا فعالیت­های توانمندسازی سازمان­های غیردولتی روی کارکنان این سازمان­ها هم تأثیر گذاشته است. آنها با مطالعه موردی یکی از سازمان­های فعال در روستاهای هند به این نتیجه رسیده­اند که زنان فقیر و کم درآمدی که به عنوان نیروی کار تسهیلگر وارد این سازمان­ها شده­اند، بعد از مدتی خود به یک ناظر اجتماعی تبدیل می شوند و به صورت فعال در عرصه اجتماعی کنشگری می­کنند. این تأثیرگذاری البته طی نزدیک به سه دهه در زندگی کارکنان این مؤسسه غیردولتی مورد بررسی قرار گرفته است.

  اسری­واستاو و اوستین[8] در سال 2012 مقاله­ای با نام «زنان و سازمان­های غیردولتی در کشوهای توسعه یافته» منتشر کرده­اند. این دو پژوهشگر در این مقاله به الگوهای تجربه شده سرکوب زنان در کشورهای جهان سوم و انواع مداخله­هایی را که سازمان­های غیردولتی در راستای کاهش سرکوب زنان انجام داده­اند پرداخته­اند. مدل­های مختلف سرکوب مثل انقیاد، انزوا و استثمار جنسی- اقتصادی بوده است. از این طریق زنان به واسطه کم سوادی، حقوق کم و سوءاستفاده جنسی سرکوب می­شوند. الگوی کمک سازمان­های غیردولتی در دو بخش مداخله­های توسعه­ای[9] و مداخله­های هوادارانه[10] در بخش­های آموزش، سلامت، اقتصاد و حقوق  زنان در  مالکیت زمین، حقوق مربوط به سلامت و حق آموزش مورد تأکید بوده است. در این مقاله به رشد فزاینده سازمان­های غیردولتی اشاره شده و در ضمن تأکید کرده که دشوار بتوان ارزیابی دقیقی از تأثیرات این سازمان­ها ارائه کرد. نویسندگان تصریح نموده­اند که  برخلاف این رشد فزاینده، به دلیل فرهنگ پدرسالارانه، حاشیه­ای کردن زنان و علائق آنها، ایدئولوژی سازمان­یافته، نظام­های ارزشی و سبک­های مدیریتی که فرهنگ مرد محور را توسعه می­دهد، کاهش انواع سرکوب خیلی کند و آرام اتفاق می­افتد.

پژوهش حاضر در پی آن است تا از زاویه دیگری  با رویکرد کیفی و با کمک راویان تحقیق که از هویت فعال و مشارکت­کننده در پژوهش برخوردارند، به بازگویی روایت چگونگی و چرایی آغاز به کارشان در نقش مدیر و دبیری سازمان مردم­نهاد جوانان بپردازد. این روایت­ها به ما بازگو خواهند کرد که چطور دخترانی در شهرهای کوچک و بزرگ احساس نیاز کرده­اند تا سمن ثبت کنند و در امور اجتماعی شهرشان ورود نمایند.

ادبیات نظری پژوهش

ارنستاین.اس. پی[11]، از نظریه­پردازان حوزه مشارکت، مشارکت را به نردبانی تشبیه کرده است که هشت پله دارد و در هر کدام از پله­ها سهم قدرت طرفین متفاوت است. در پایین­ترین سطح این نردبان، فریبکاری[12] قرار دارد. در این مرحله مشاکت عمومی غیرواقعی و جعلی به واسطه فریبکاری اتفاق می­افتد:

 

 

 

درجه های مشارکت

 

پله های مشارکت

 

 

نظارت شهروندی

8

درجه­ای از قدرت شهروندی

قدرت نمایندگی شده

7

شراکتی

6

تسکین و توافق

5

درجه ای از مشارکت جزئی نشانه­گذاری شده

مشاوره­ای

4

اطلاع رسانی

3

درمانی

2

غیرمشارکتی

تقلب و تحت نفوذ گرفتن

1

 

 

نمودار1: هشت پله مشارکتی (ارنستاین،1969)

مرحله اول شامل تقلب و فریب­کاری در مشارکت است. گردآوری امضا برای راه­اندازی مرکز چندکاره درمانی-تجاری و غیره که امضا­کنندگان از پشت پرده­های راه­اندازی این مرکز و کیستی و چیستی آن اطلاعی ندارند، نمونه­ای از تقلب و فریب­کاری است. در مرحله دوم، درمان[13] قرار دارد. در این نوع از نگاه به مشارکت، متخصصان با افرادی که در قدرت قرار ندارند مثل عقب­مانده­های ذهنی رفتار می­کنند و به دنبال آموزش آنها هستند. در پله بعدی، اطلاع­رسانی[14] اتفاق می­افتد. طی اطلاع­رسانی از محل قدرت به افراد بی­قدرت، بدون هیچ­گونه بازخورد و تأثیرگذاری بر توزیع منابع، اطلاع­رسانی می­شود. در مرحله مشاوره[15] نظرات اعضا و ساکنان شهری گردآوری می­شود، اما تا زمانی­که این نظرها و دیدگاه­ها بایگانی می­شوند و مورد استفاده قرار نمی­گیرند و بازخوردی ندارند.

آغاز مشارکت از مرحله تسکین و توافق به صورت واقعی اتفاق می­افتد، اما همه­گیر نبوده و تنها افراد معدودی را دربرمی­گیرد. به عنوان مثال، جلب مشارکت نخبه­های گروه‌های فرودست و مداخله دادن نظرات ایشان در روند تصمیم­گیری تا اندازه­ای بر اهداف و آمال مشارکت منطبق است. سه پله بعدی، شراکت[16] شهروندان شامل گروه­های مختلف شهروندان مانند زنان، افراد سیاه­پوست و حتی کودکان، با افراد در رأس قدرت، نمایندگی­های مؤثر یا قدرت واگذار شده[17] به شهروندان در تصمیم­گیری­ها و در پایان قدرت مشارکت[18] و نظارت بر عملکرد تصمیم­گیران از مرحله تصمیم­گیری تا اقدام، مشارکت واقعی را رقم می­زند (نک. ارنستاین، 1969). «مشارکت عمومی غیرواقعی[19] و جعلی به آزادی و دموکراسی جعلی در جامعه می­انجامد و نیاز است تا بازدارنده­های آن شناسایی شوند» (اشنایدر[20] ، 2010: 89).

در این پژوهش، در یک سو، نهاد دولتی اداره ورزش و جوانان کل استان اصفهان قرار دارد و از طرف دیگر، مشارکت در سمن­ها، بر حضور اعضای سمن­ها استوار است. هر سمن، فعالیت­های مشارکتی را با اعضای خودشان محقق می­سازند. از دو منظر، مشارکت نهاد دولتی و غیردولتی و از طرفی مشارکت داخلی اعضای سمن­ها تحقق بخش انواع مشارکت در قالب این فعالیت جمعی است. انواع مشارکت در این سمن­ها، کیفیت مشارکت در بین سمن­ها و به ویژه کیفیت حضور دختران و زنان جوان در شهر را مشخص خواهد کرد.

روش شناسی پژوهش

این پژوهش با رویکرد کیفی در سال 1397 انجام شده است. در این رویکرد، روش تحلیل روایت موضوعی (رایزمن،1993، 2007 و 2008)، مدنظر است. تا سال 1397، 60 سمن از 166 سمن ثبت شده توسط زنان گروه سنی جوان 18 تا 35 ساله به ثبت رسیده است. بنا بر گزارش اداره کل ورزش و جوانان استان اصفهان، تنها 38 مورد از آنها امروزه فعال هستند. بعد از مطالعات اکتشافی اولیه با توجه به گستردگی استان و جهت سهولت در اجرای مصاحبه، برگه­های مصاحبه حاوی پرسش­های کلیدی برای دبیران سمن ارسال شد تا آنها با رویکرد اصلی این پژوهش آشنا شوند. 22 دبیر سمن با این پژوهش همکاری کردند که  روایت آنها گردآوری  و به صورت مسنجم و دستی کدگذاری شد. در گام بعدی، روند تحلیل داده آغاز گردید. در تحلیل داده­ها به دو بخش تفاوت­های مواجهه هر سمن با پیرامونشان و استخراج مشابهات مشارکت در سمن­های بانوان پرداخته شد. کلیدواژه­های اصلی این تحقیق شامل مواردی مثل چگونگی مشارکت دختران جوان، مشارکت در زمینه­های سنتی شهرستان­های استان اصفهان، موضوعات و دغدغه­های مشارکت و روابط دولتی- سمنی در مشارکت بودند. کلیه زیرمقولات از گفت­وگو با دبیران سمن‌ها استخراج شد و به پشتوانه نظریه­هایی در حوزه مشارکت مثل دیدگاه­های ارنستاین مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفت.

یافته­های پژوهش

22 سمن فعال در استان اصفهان و نوع فعالیت آنها مورد بررسی قرار گرفت.  نزدیک به نیمی از دبیران سمن­ها در مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده­اند، سایرین به جز یک تن در مقطع کارشناسی هستند. این دختران جوان در رشته­های درسی مختلفی تحصیل کرده­اند. تحصیلات بیش از نیمی از ایشان در رشته­های علوم انسانی و اجتماعی از ­جمله: روانشناسی، علوم اجتماعی، گردشگری، باستان­شناسی، حقوق و مدیریت بازرگانی است. سایر دبیران (کمتر از حدود 40 درصد از دختران موسس سمن) دانش آموخته رشته­های بهداشت، حسابداری، میکروبیولوژی، تربیت بدنی و فناوری اطلاعات بودند. 11 تن از دبیران در گروه سنی 30 تا 34 ساله قرار دارند که از این تعداد، نیمی از آنها مجرد هستند. 8 تن از آنها در گروه سنی 25 تا 29 ساله قرار دارند که تنها 2 تن از آنها ازدواج کرده­اند. در گروه سنی 20 تا  24 ساله هم 3 دبیر قرار دارند که ازدواج نکرده­اند. به طور کلی، از 22 دبیر سمن که در این تحقیق مشارکت کرده­اند 14 تن مجرد بوده­اند. بیشتر از 50 درصد آنان، شغلی که برایشان درآمد به دنبال داشته باشد ندارند. تعدادی از دبیران سمن­ها مشاغلی با درآمد اندک و همچنین امنیت شغلی پایینی دارند؛ از این شغل­ها می­توان به فروشندگی، بسته­بندی خشکبار یا پذیرش مهمان­پذیر اشاره کرد. در جدول پایین به مشاغل و مدت فعالیت سمن­ها و موضوعات کاری آنها  اشاره شده است:

جدول 3:  مشخصات مشارکت­کنندگان تحقیق به تفکیک شغل، سن و عمر سمن

تعداد

شغل دبیران سمن­ها به تفکیک

مدت فعالیت سمن

4 سمن

روان­شناس خصوصی

3 سال

روان­شناس

بیکار

بیکار

5 سمن

مدیر ارشد اجرایی و مسئول فنی (قراردادی)

2 سال

بیکار

-

بیکار

بسته­بندی خشکبار

9 سمن

تسهیل­گر بهزیستی(قراردادی)

1 سال

پذیرش مهمان­پذیر(قراردادی)

بیکار

بیکار

خانه بوم گردی

بیکار

فروشنده

بیکار

دبیر آموزش و پرورش

4 سمن

بیکار

کمتر از 1 سال

مربی بدنسازی

بیکار

آموزش و پرورش(قراردادی)

 

 تأثیر زنانگی بر حضور  اجتماعی

مشارکت­کنندگان پژوهش (20 دبیر سمن­) - به غیر از دو تن از ایشان-  در راستای تأثیرپذیری فعالیت­های مشارکت­کنندگان از جنسیت زنانه­شان اشاره داشتند که راه­اندازی سمن تنها مختص مردان  نیست و زنان هم می­توانند در این عرصه حضور داشته باشند. بیش از 70 درصد فعالان جوان زن، به ثبت سمن و انجام فعالیت­های داوطلبانه برای سایر دختران جوان و زنان توصیه داشتند. آنها جنسیت زنانه را مانعی برای فعالیت­های زنان در ثبت سمن و فعالیت­های آن نمی­دانستند، اما دشواری­هایی برای حضور زنان در این نوع از فعالیت­های داوطلبانه قائل بودند. سمانه در امر نابرابری بین تعداد زنان و مردان در تشکل­ها می­گوید: «فعالیت در تشکل­ها به علت اینکه آقایان در اکثریت هستند، برای خانم­ها سخت­تر هست و سنگ­اندازی می­کنند».

هزینه­های مالی برای زنان فاقد شغل، تبعیض جنسیتی، بی­اعتمادی به زنان نسبت به مردان ناشی از نگاه­های کلیشه­ای به زنان به ویژه در شهرستان­های کوچک، محدودیت­های تردد برای زنان، فرسایش جسمی برای زنان، فرهنگ مردسالار در پذیرش زن به عنوان مدیر ارشد و فرایند فرسایشی اداری ثبت سمن از جمله دشواری­های دیگری است که در روایت­های دختران و زنان جوان مشارکت کننده در این پژوهش آمده است.  

دغدغه­های اجتماعی دبیران سمن­ها

گاهی موضوع فعالیت، دغدغه­های از پیش تعیین شده دختران هستند  و گاهی به تناسب ثبت سمن، موضوع فعالیت نیز با مشارکت و همفکری اعضا ایجاد می­شود. تقسیم­بندی موضوعی هر یک از حوزه­های فعالیتی سمن­ها و تنوع و اهمیت آنها می­تواند بازنمایی از شرایط اجتماعی جامعه هم باشد که دغدغه­های اجتماعی در بین انواع مسائل دنیای امروزی بیشترین گرایش را به خود اختصاص داده است. از 22 سمن مشارکت کننده در این پژوهش 6 سمن در حوزه اجتماعی فعالیت می­کنند. پریسا، یکی از دختران مؤسس سمن، به علائق خودش در حوزه فعالیت­های انسان­دوستانه اشاره کرده است:

«فعالیت­های انسان­دوستانه، دغدغه‌مندی شخصی من، اجتماعی بودن و توجه به مسائل اخلاقی و انسانی برام اهمیت داشت و اذیت می­شدم از دیدن یا شنیدن اتفاقاتی که اطرافم می­افتاد و باید کاری می‌کردم که وجودم و قلبم آروم شده و احساس کنم برای جهان کاری کردم و مفید هستم».

 فعالیت در موضوع اجتماعی و تلاش برای اصلاح وضع موجود، دستمایه حضور این مؤسسان جوان سمن­هاست. آیناز که توان­یاب جسمی است، برای رفع معضلاتی مشابه آنچه که در زندگی شخصی خود تجربه کرده است به عرصه اجتماعی آمده و سمنی را ثبت کرده است. او اظهار می­کند:

«خلاء و نبود سازمانی برای مرتفع کردن نیاز این قشر(توان­یابان جسمی) را  احساس کردم. سعی کردم به کاهش آسیب اجتماعی قشر جوانان آسیب دیده جسمی کمک کنم».

در کنار این دسته از دغدغه­های اجتماعی، 4 سمن  به صورت مشخص به کودکان و ارتقای توان آموزشی کودکان پرداخته­اند. ملیکا، رابطه با کودکان و تلاش دانشجویان برای رفع محرومیت­زدایی آموزشی را سرتاسر خیر اجتماعی هم برای کودکان و هم برای اعضای سمن معرفی می‌کند:

 «استعدادیابی دانش­آموزان مناطق محروم، ایجاد عدالت آموزشی، استعدایابی در زمینه علوم پایه، نیاز دانشجویان رشته‌های علوم پایه به چنین فعالیت­هایی، احساس نیاز دانش آموزان مناطق محروم به امکانات آزمایشگاهی» مواردی است که ملیکا در مصاحبه‌اش فهرست می­کند.

موضوع شغل نیز در راه­اندازی سمن­ها نقش مهمی دارد. مؤسس­های سمن­ها اشاره کردند که ثبت سمن به این دلیل بوده که آنها نتوانستند شغلی در حوزه رشته تخصصی­ خودشان بیابند. ریحانه، مریم و آمنه به دلیل تمرکز بر رشته تخصصی خودشان، اقدام به ثبت سمن می­کنند. مهسا معتقد است:

«ثبت سمن برای خیلی از زنان تحصیل­کرده ما که متأسفانه به دلیل نبود بازار کار بیکار هستند می­تواند جایگزین خوبی برای رسیدن به علائق­ آنها باشد».

همزمان با ثبت سمن به مثابه راهی برای ایجاد شغل، برخی از سمن­ها با موضوع کاریابی و کارآفرینی راه‌اندازی شده­اند. 3 سمن کارآفرینی را هدف خود را قرار می­دهند. در این بخش سمن­ها به فروش محصولات تولید شده توسط بانوان کارآفرین در قالب بازارچه­ها، نمایشگاه­های فصلی و درآمدزایی برای آنها می­پردازند. سیما که مؤسس سمنی در این حوزه است مواردی چون: کمبود اشتغال در شهرستان، استفاده نکردن از ظرفیت­های جغرافیای شهرستان، نبود مشاغل خانگی، به کار نگرفتن جوانان تحصیل­کرده شهرستان، ایجاد ایده‌پردازی و کارآفرینی را از موضوعات سمن خود برمی­شمارد.

مسائل اعتقادی همسو با گرایش­های سیاسی سطح کلان هم از جمله مواردی است که سمن­هایی به قصد فعالیت در آن حوزه­ها ثبت شده است. دو فعال اجتماعی از شهرستان­های خمینی­شهر و برخوار پیرامون موضوعات حجاب و عفاف و بزرگداشت سیره و سلوک شهدا سمن خود را ثبت کرده اند. ورزش حوزه دیگری است که دو تن از مؤسسان به ثبت سمن در آن اقدام کرده‌اند. شهر برای اندام زنانه و ورزش زنان در فضای باز موانع و محدودیت­های بسیاری دارد. فعالیت­ سمن­های ورزشی در این نابرابری و بازیابی حداقلی از فضاهای شهری برای ورزش زنان، نقش مهمی در شهر ایفا می­کند. یکی از مؤسسان سمن­ها در مصاحبه در مورد کمبودهای ورزشی اشاره می­کند:

«از حدود دوسال پیش و از زمانی­که نیاز به وجود نیروهای داوطلب برای انجام فعالیت­ها با زمینه ورزشی احساس شد. با توجه به کسر نیرو و کمبود و کاستی­هایی در زمینه فعالیت اداره ورزش و جوانان نیاز به وجود یک سمن ورزشی با محوریت ورزش و تندرستی در شهرستان احساس می­شد» (سوگل، 29 ساله).

رسمیت یافتن در برابر غیررسمی بودن

ثبت سمن سبب می­شود تا فعالان سمن­ها و اقداماتی که انجام می­دهند رسمیت و وجاهت قانونی داشته باشد. در مطالعات ابی[21] بر سازمان­های غیردولتی نشان داده شده است که رسمیت یافتگی، تأثیر مثبت مداخله­های توسعه­ای سازمان­های غیردولتی را افزایش می­دهد (2008: 370-376). ثبت سمن در ادارات ورزش و جوانان، ارائه طرح­های پیشنهادی فعالیت و جذب بودجه­های اندک در حد 5 الی ده میلیون تومان برای هر طرح پیشنهادی از ادارات ورزش و جوانان و اعطای منابع دولتی به این دختران جوان، امکان و اختیارات بیشتری می­دهد. بخشی از نقل­ قول دبیران سمن­ها که از روایت­های آنها استخراج شده، در ادامه آورده شده است:

«بدون ثبت سازمان، قطعا محدود می­شدیم و امکان داشت دردسری ایجاد شود. با ثبت، امکان افتتاح حساب قانونی، وجهه رسمی در بین عوام، تعامل با ادارات و پایگاه قانونی برای اعتماد مردم ایجاد شد».(سمانه)

«برای پیشبرد فعالیت به صورت رسمی به ثبت نیاز داشتیم». (پریسا)

«... یافتن شخصیت حقوقی جهت انجام پاره­ای فعالیت­های اقتصادی؛ بنا به پیشنهاد یکی از انجمن­ها». (ریحانه)

«تشکل­های مردمی در صورتی که از سوی نهادهای دولتی و رسانه­ها بتوانند رسالت خودرا بازگو نمایند می­توانند به راحتی رفع نیاز از جامعه بنمایند». (آیناز)

«نیاز به سازمانی برای کمک­های مالی برای اینکه فعالیت­ها در قالب یک چارچوب باشد و وجهه قانونی به خود بگیرد و دریافت حمایت­های مادی و غیرمادی سازمان­ها». (لیلا)

«انجام امور اداری، رسمیت پیدا کردن، داشتن عنوان و تابلو، اعتماد بیشتر مردم و همکاری سازمان ملی جوانان جهت راهنمایی و مشاوره». (فرزانه)

«افزایش دامنه اختیارات برای انجام فعالیت­های ورزشی در زیر مجموعه اداره ورزش و جوانان». (سوگل)

«قانونمند بودن کارمان، استفاده از تسهیلات بیشتر، آشنا شدن با دیگرمؤسسات و تعامل با آنها». (ناجیه)

«هدفمندی و پایداری کار گروهی در زیرمجموعه یک سازمان و حامی بودن آن سازمان برای کار گروهی». (زیبا)

«هدفمندکردن برنامه­ها در مورد شهدا و داشتن حامی برای اجرای آن، مشارکت سایر ارگان­ها در برنامه، سازماندهی شدن برنامه در قالب یک سازمان مردم نهاد به طور رسمی». (زینب)

غیررسمی بودن فعالیت خارج از چارچوب کنشگری در سمن، علاوه بر اینکه آنها را از اتصال به منابع دولتی اعم از اعتبار، رسمیت و منابع مالی دور نگه می­دارد، امکان حرکت برای اهداف و فعالیت­هایشان را دشوار می­کند. گذر از دنیای غیررسمی به دنیای رسمی به آسانی صورت نمی­گیرد و بنا بر روایت­های دختران با دشواری­های اداری برای ثبت سمن و نیاز به منابع مالی همراه است.

تجربه­های مشارکت

تجربه­های مشارکت بر مشارکت جمعی و  خارج از چارچوب خانواده دلالت دارد. تحمل دیگری و تعیین هدفی در راستای اهداف گروهی متشکل از کنشگران، مؤلفه­هایی هستند که در تجربه­های مشارکت وجود دارند. آیا حضور امروز آنها در سمن­ها، از دانش به مشارکت آنها در امور غیرشخصی و غیرخانوادگی ناشی می­شود؟ به جز دو مورد، هر 20 سمن تجربه­های مشارکت بیرون از چارچوب خانواده داشتند.

تجربه­های مشارکت ابعاد بسیاری همچون موضوع فعالیت سمن­ها، نحوه نگرش به سمن­ها و فعالیت زنان و حتی تمایل به وسعت­بخشیدن به شخصیت فردی در فرایند مشارکت در جامعه را تعیین می­کنند. تجربه دختر دانش­آموخته تربیت بدنی یا دختر دیگری که توان­یاب جسمی است یا  آموزه­های دختری که در بطن فعالیت­های دگرخواهانه خیریه مادرش مشغول تعلیم است در تعیین انواع موضوع فعالیت­ سمن­ها بازتاب یافته است. نکته قابل تأمل در زندگی این دختران آن که بیشتر آنها پیش از ثبت سمن، امور مشارکتی دیگری را تجربه کرده­اند. جدول پایین چکیده­ای از تجربه­های آنها را نشان می­دهد:

 9 سمن در ارتباط و به توصیه نهادهای دولتی مثل اداره ورزش و جوانان و عقیدتی مثل بسیج و سپاه شکل گرفته  و عمده تجربه­های آنان با حضور در گروه­های بسیج محله­ها و مساجد مرتبط بوده است سایر دختران مؤسس سمن در مدرسه، دانشگاه، هلال احمر یا سایر سمن­ها تجربه­های مشارکتی داشته­اند. در پژوهش زارع و روهنده (1394) و همچنین پژوهش سروش و افراسیابی (1389) بین متغیرهایی چون رضایت­مندی سیاسی- اجتماعی یا هویت دینی- ملی قوی­تر و مشارکت رابطه مثبتی برقرار بوده است. در این پژوهش هم بسیاری از تجربه­های مشارکت دختران با نهادهای دولتی مثل بسیج و ادارات مختلف از این رضایت­مندی سیاسی- ا جتماعی و هویت دینی- ملی نشات می گرفت. هر اندازه افراد تجربه­های مشارکت بیشتری داشته باشند، گرایش آنها به راه­اندازی سمن بیشتر خواهد بود.

جدول 4: تجارب مشارکتی دبیران سمن­ها

تعداد دبیران سمن در هر حوزه

تجربه­های مشارکت قبل از راه اندازی سمن

4 سمن

مشارکت در سایر امور جمعی در انجمن علمی دانشگاه و مدرسه و  خانوادگی

4 سمن

عضویت در هلال احمر و سایر سمن ها

2 سمن

ارتباط با ادارات ورزش و جوانان شهرستان و استان

7 سمن

تشویق بسیج مساجد و نواحی

2 سمن

بدون تجربه کار جمعی

روایت یکی از مشارکت­کنندگان تحقیق قابل تأمل است:

«... من از نوجوانی عضو سمن در سایر سازمان­ها بودم و از کودکی عضو هلال احمر که به نوعی سمن محسوب می­شد. علاقه­مند بودم و فعالیت­های زیادی در این خصوص انجام دادم. از وقتی سازمان جوانان شکل گرفت، برای عضویت در این سازمان ثبت­نام کردم که در آن زمان کارت­های کوچک از طریق پست برای افراد ارسال می­شد و به نوعی عضویت فرد تأیید می­شد. در سال 95 که با سمن­های ورزش و جوانان آشنا شدم و گستره فعالیت ایشان را دیدم، با مشورت با کارشناس در حوزه اجتماعی فعالیت خود را شروع کردم. تا ای که سال 96 توانستیم مجوز لازم را از اداره کل ورزش و جوانان کسب کنیم. بعد از فعالیت در یک سمن به مدت 10 سال، تجربه­های زیادی را در این خصوص کسب کردم. در گام اول، هسته اولیه گروهی که قرار است یک سمن را شکل دهند اهمیت دارد- اگر چه می­توانند هم نظر نباشند و تفاوت در سلیقه و دیدگاه داشته باشند، اما در اهداف گروه باید متحد و متعهد باشند». (مهسا، 32 ساله، مؤسس سمنی با دغدغه­های اجتماعی)

نقش تجربه­های مشارکت مهسا به خوبی ذکر شده است:

«تا وقتی اطلاعات و آگاهی کافی ندارند، با همان سمن­های با سابقه همکاری کنند تا تجربه کسب کنند. کیفیت سمن­ها مهم­تر از کمیت و تعداد آنهاست. سمن­هایی که مثل قارچ رشد می­کنند، اما بدون هیچ تأثیرگذاری و فعالیتی ساکن هستند، ضرر زیادی به سایر سمن­ها می­رسانند».

بحث و نتیجه‌گیری

در این نوشتار به کیفیت مشارکت در سمن­های دختران جوان اصفهان پرداخته شد. پرسش اصلی این بود که دختران جوان مؤسس این سمن­ها، مشارکت و حضور اجتماعی خودشان را چگونه فهم کرده­اند و آیا به زنان دیگر توصیه می­کنند که سمنی ثبت کنند و به عنوان فعال اجتماعی نقش شهروندی خود را ایفا نمایند. مقولات استخراج شده از کدگذاری پاسخ­های اطلاع­رسان­های پژوهش شامل موارد زیر بود:

  • تأثیر زنانگی بر حضور اجتماعی
  • دغدغه­های اجتماعی دبیران سمن­ها
  • رسمیت یافتن در برابر غیررسمی بودن
  • تجربه­های مشارکت در زندگی

این مقولات ما را به دو مفهوم کلیدی سوق داد: تربیت سیاسی و جامعه مشارکتی ذره­ای شده. منظور از تربیت سیاسی، رشد و پرورش در روابط قدرت، خارج از چارچوب روابط خانوادگی است. این نوع از تربیت در جوامع مشارکتی، به تقویت حضور دختران و زنان جوان برای ثبت سمن می­انجامد. در فضاهایی که شغل و بسترهای اشتغال برای بانوان فراهم نیست و سن ازدواج هم به تأخیر افتاده است، دستیابی به فضاهای مشارکتی راهی برای تثبیت حضور اجتماعی دختران جوان است. این فضاهای مشارکتی در حافظه جمعی مشارکت کنندگان این پژوهش بیشتر در ارتباط با مجموعه­های دولتی و شبه دولتی مثل بسیج و ادارات ورزش و جوانان شکل گرفته است. تنها تعداد اندکی از آنها به تجارب محدود مشارکتی از مدرسه و دانشگاه اشاره کرده­اند. این نهادهای شبه دولتی و دولتی در دسترس همگان نیست یا بنا به فضاهای اعتقادی این نهادها، زنان با گرایش­های مختلف فکری امکان یا تمایل به ارتباط با آنها را ندارند. این امر موجب شده است تا زنان از طیف­های مختلف فکری به صورت مساوی به امکان مشارکت دسترسی نداشته باشند و جامعه مشارکتی به صورت یکنواخت برای آحاد جامعه شکل نگیرد. جامعه مشارکتی همواره کلیت یکپارچه­ای ترسیم می­شود که گویا همه اعضای شهر یا محله­ای در آن به صورت مساوی و خارج از مداخله مستقیم و غیرمستقیم نهادهای دولتی به آن دسترسی دارند. مادامی­که زنان به این فضاها دسترسی ندارند، کمتر امکان خلق نمایش حضورشان در قالب سمن­ها را هم پیدا می­کنند. در این پژوهش جامعه مشارکتی به صورت ذره­ای توزیع شده است. در آن نوع از جامعه، فعالیت­های دگرخواهانه با هدف خیر عمومی به صورت نقطه­ای و با مداخله نهادهای اداری و شبه دولتی در جامعه نشر یافته است. در گذشته این اهداف در جامعه مذهبی با حضور در مساجد به صورت ذره­ای در جامعه توزیع شده بود. این رویه امروزه هم وجود دارد؛ با این تفاوت که امروز تنوع فکر و اندیشه در بین زنان و دختران جوان بسیار بیشتر از گذشته است. در حال حاضر، رفت و آمد اندک جوانان به مساجد، کارکردهای این فضاها را کم­رنگ ساخته است. از طرفی حضور در این فضاها الزام به خلق مشارکت با ویژگی­های سمن از میان انواعی که در بالا توصیف شد، به شمار نمی آید.

مشارکت در قالب سازمان­های مردم­نهاد می­تواند در زمره راهبرد­های زنان برای تثبیت حضور زنانه­شان در محیط امروزی ایران و شهرستان­های استان اصفهان محسوب شود. فاضلی در کتاب «زنانه شدن شهر با تأکید بر فضاهای شهر تهران»  به گسترش حضور زنان در شهرهای کنونی ایران اشاره کرده است. (1396: 65-55) در پژوهشی با موضوع مشارکت سیاسی زنان، به روش کمی و با جامعه آماری زنان 18 تا 64 ساله ساکن در استان آذربایجان شرقی، از بین متغیرهای خاستگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده، فعالیت فرد در انجمن­ها، فعالیت والدین و دوستان فرد در انجمن­، تمایل فرد به مشارکت، تمایل والدین و دوستان فرد به مشارکت، متغیر «فعالیت فرد در انجمن­ها» بیشترین تأثیر و «تمایل والدین فرد به مشارکت» کمترین تأثیر را بر مشارکت سیاسی زنان داشته است» (گلابی و حاجیلو، 1391: 174). در پژوهش دیگری نیز به تأثیر فقدان بیگانگی اجتماعی بر افزایش مشارکت دانشجویان تأکید شده است (دهقان و غفاری، 1384: 67-90). مؤلفه فقدان بیگانگی اجتماعی در کنار تسریع­کننده­هایی چون تلاش­های ساختاری در راستای اعطای جلوه­های مشارکتی در بدنه اداری و سیاسی دولت در این مهم نقش دارد که در پژوهش­های انجام شده حول موضوع مشارکت این سویه ماجرا نادیده گرفته شده است. مشارکت­کنندگان همان­طور که در تجارب مشارکتی در جدول 4 آمده است، بیان کرده­اند که این سمن­ها به تشویق و کمک کارمندان اداره ورزش و جوانان ثبت و فعال هستند. بنا به مصاحبه با کارکنان این اداره­ها در اصفهان، برای هر اقدام پیشنهادی سمن­ها، بودجه­های مصوب دولتی تخصیص داده می­شود. این بودجه­ها به طرح­های مشارکتی پیشنهادی سمن­ها که مورد تأیید کارشناسان این اداره باشد، اختصاص داده می­شود. اینکه این برنامه­ها و سیاست­های از بالا می‌تواند به ایجاد تغییراتی در جامعه غیرمشارکتی منجر ­شود یا خیر، بررسی و پژوهش محققان علاقمند به این حوزه را می‌طلبد. در مدیریت هزینه­هایی از این دست در ایجاد مشارکت عمومی بین دختران نیاز است تا به طور مداوم و همیشگی اجزای مختلف از ابتدا مورد بازبینی قرار بگیرد (در این زمینه نگاه کنید به ونگ و بریر[22]، 2012).  اعظم خاتم، پژوهشگر اجتماعی اشاره کرده است: «در جامعه­ای نظیر ایران که از نظر اجتماعی و همچنین توسعه اقتصادی به شدت دولت­محور بوده است، شکل­گیری فعالیت غیردولتی در حوزه غیرسنتی می­تواند هم از باب ضرورت و هم از وجه توان مقاومت در برابر اقتدار دولت مورد تردید قرار گیرد» (خاتم، 1380: 24).

در طیف مشارکت بنا به نردبان هشت پله­ای مشارکت که در بخش نظری آمده است، مراحل مختلفی وجود دارد و هر نوع حضور عمومی، مشارکت واقعی تلقی نمی­شود. یکی از مواردی که می­تواند در این طرز تلقی خاص از مشارکت تأثیر داشته باشد، بررسی چرایی تأسیس سمن­ها توسط بنیان­گذاران آنهاست. همان‌طور که روند مطالعه میدانی و تحلیل موضوعی روایت نشان می­دهد، مواردی چون: به رسمیت­شناخته‌شدن، جایگزین­کردن فعالیت در سمن به جای شغل و تأخیر در سن ازدواج در ورود دبیران سمن­ها به عرصه اجتماعی نقش دارند. مؤلفه تجربه­های مشارکتی پیشین نیز در حضور این دختران و انتخاب این نوع از فعالیت­های مشارکتی مؤثر است. این نوع از مشارکت هر چند از نوع مشارکت واقعی در نردبان هشت پله­ای ارنستاین نیست، اما می­تواند در تحقق جامعه مدنی که در آن دختران جوان سهم بیشتری از مشارکت دارند، اثربخش باشد- مشروط بر اینکه الزامات مشارکت عمومی غیرواقعی شناسایی شود. یکی از شیوه­های تقویت مشارکت واقعی این فرایند مشارکت، توانمندسازی دختران مؤسس سمن است تا امکان بقا و بازدهی بیشتر سمن­ها فراهم شود. در این راستا و در وهله اول، توجه خاص به مقوله اشتغال و ازدواج دختران جوان از جمله مواردی است که باید به آنها توجه شود. علاوه بر این نیازهای اولیه، تسهیل حضور دختران از طیف­های مختلف فکری و اجتماعی در مشارکت اجتماعی می­تواند نقش مهمی در ارتقای اجتماعی جامعه داشته باشد. 

سمن­های مورد بررسی این تحقیق همگی جوان هستند و عمر آنها بین  کمتر از 1 سال تا 3 سال است. مطالعه طولی سمن­ها به طور کل و همچنین مطالعه طولی وضعیت موضوع فعالیت این سمن­ها در نقاط مختلف اصفهان و تأثیرگذاری آنها بر بهبود اوضاع محله و شهر، در بررسی حیات سمن­ها مؤثر است و راهکارهای مثبتی برای ترویج مشارکت در چارچوب فعالیت­ سمن­ها در اصفهان و ایران ارائه خواهد داد. رشد قارچ گونه سمن­ها و عدم تثبیت آنها در فرایند مشارکت و سپس حذف آنها از این فرایند، یکی از معضلاتی است که گریبان گیر سمن­ها شده است؛ چنان که از 60 سمن زنان در استان اصفهان از سال 1392 تا سال 1397، امروزه تنها 38 مورد همچنان فعال هستند.

با توجه به پژوهش­های هندی و کاسمن(2006) و وار نیواز(2000) که به آنها اشاره گردید، ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی گروه­های مختلف در فعالیت­های سمن­ها مانند آموزش کودکان یا بهبود وضعیت زنان یا ایجاد اشتغال طی زمان تأثیرگذار بوده است و ناپایداری سمن­ها نمی­تواند تأثیر مثبتی بر کیفیت زندگی اجتماعی جامعه داشته باشند.

 

  • منابع

    • آمارهای ثبت شده اداره کل ورزش و جوانان استان اصفهان 92-97. (    ). آرشیو اداره کل ورزش و جوانان استان اصفهان (منتشر نشده).
    • جهانگیری، جهانگیر و شکری­زاده، طاهره. (1389). «بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد سازمان­های غیردولتی زنان از دید اعضا در شهر شیراز». فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه. 1(3)، صص 105-120.
    • خاتم، اعظم. (1380). «فعالیت­های سازمان­های غیردولتی در زندگی شهری ایران». فصلنامه مدیریت شهری (بخش ویژه مشارکت شهری). شماره 5، صص 22-27.
    • خاتم، اعظم. (1386). «تغییر نقش زنان در حوزه عمومی و خصوصی». مجله زنان. شماره 144، صص 310-320.
    • دهقان، علیرضا و غفاری، غلامرضا. (1384). «تبیین مشارکت اجتماعی-فرهنگی دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران». ﻣﺠﻠﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﻲ اﻳﺮان. ﺟﻠﺪ 6(1)، صص98-67.‎
    • رمضانی قوام­آبادی، محمدحسین و شفیعی سردشت، جعفر. (1391). «آسیب­شناسی طرح ناظر بر تأسیس، فعالیت و نظارت بر سازمان­های مردم نهاد». تحقیقات حقوقی. (58)، صص 49-82.
    • زارع، بیژن و روهنده، مجید. (1394). «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت اجتماعی-سیاسی مطالعه‌ای در باب شهروندان بالای 18 سال شهر کرج». مطالعات اجتماعی ایران. 9(2)، صص 64-87.‎
    • سروش، مریم و افراسیابی، حسین. (1389). «سرمایه اجتماعی، هویت و مشارکت اجتماعی جوانان شیراز». دو فصلنامه علمی- تخصصی پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه. (5)، صص 123-155.
    • سعیدی، محمد رضا. (1382). درآمدی بر مشارکت مردمی سازمان های غیر دولتی. چاپ اول، تهران: انتشارات سمت
    • شاهیوندی، طاهره؛ جهانبخش، اسماعیل و بهیان، شاپور. (1398). «بررسی تجربه زیسته زنان در رابطه با نقش های محول و نقش های محقق». فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه. 10(1)، صص 197-216.
    • صفری، حسین؛ دانش، پروانه؛ سفیری، خدیجه و فخرایی، سیروس. (1397). «تبیین نابرابری جنسیتی در سازمان­های مردم نهاد استان آذربایجان شرقی». مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران. 7(1)، صص 179-200.
    • علیپور، پروین؛ زاهدی، محمدجواد و شیانی، ملیحه. (1388). «اعتماد و مشارکت (بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در شهر تهران)». مجله جامعه شناسی ایران. 10(2)، صص 109-135.
    • فاضلی، نعمت الله. (1396). زنانه شدن شهر؛ با تأکید بر فضاهای شهری. چاپ اول، تهران: انتشارات تیسا
    • قاسمی، پروین. (1396). «مکثی در کوچه­های شهر؛ گامی برای توسعه محلی». سازمان نوسازی شهرداری تهران(گزارش آنلاین).
    • قدسی، میثم. (1397). «بررسی رابطه سرمایه فرهنگی و مشارکت اجتماعی در بین جوانان 15 تا 24 سال شهر ایلام». فصلنامه علمی-ترویجی فرهنگ ایلام. 19(58 و 58)، صص179-202.
    • گلابی، فاطمه و حاجیلو، فتانه. (1391). «بررسی جامعه­شناختی برخی عوامل مؤثر بر میزان مشارکت سیاسی زنان (مطالعه موردی: استان آذربایجان شرقی) ». مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران. 1(1)، صص 173-200.‎
    • گلابی، فاطمه و اخشی، نازیلا. (1394). «مشارکت اجتماعی و نشاط اجتماعی». جامعه­شناسی کاربردی. سال 26 ، (3)، صص 139-160.
    • معاونت ساماندهی امور جوانان اداره کل مشارکت­های اجتماعی و فعالیت­های داوطلبانه جوانان. (1397). گزارش اجمالی وضعیت سازمان­های مردم نهاد جوانان دارای اعتبارنامه فعالیت از وزارت ورزش و جوانان (مرتبط با زنان و خانواده).
    • محسنی، رضاعلی؛ خوش‌فر، غلامرضا؛ بابایی، قربان‌علی و ابراهیمی، میترا. (1392). «بررسی عامل­های مؤثر بر انگیزه مشارکت زنان در سازمان­های مردم نهاد». زن و جامعه.(2)، صص167-190.‎
    • Abbey, E. (2008). “Constructive regulation of non-government organizations”. The Quarterly Review of Economics and Finance, 48, 370-376.
    • Arnstein, S. (1969).  “A Ladder of Citizen Participation”.  Journal of the American Planning Association, 35 (4): 216-24.
    • Handy, F., & Kassam, M. (2006). “Practice What You Preach? The Role of Rural NGOs in Women's Empowerment”. Journal of Community Practice, 14, 69 - 91.
    • Newaz, W. (2000). “Impact of NGO Credit Programs on the Empowerment of Rural Women in Bangladesh: A Case of UTTARAN”. Paper presented at the conference "The Third Sector: For what and for whom?" organized by the International Society for Third-sector Research in Dublin, Ireland. https://www.microfinancegateway.org/sites/default/files/mfg-en-case-study-impact-of-ngo-credit-programs-on-the-empowerment-of-rural-women-in-bangladesh-a-case-of-uttaran-jul-2000.pdf
    • Riessman, Catherine Kohler. (2008). Narrative Methods for the Human Sciences. CA, USA: SAGEPublications, 244pages, Volume11, No .1, Art .19.
    • Riessman, C. K. & Speedy, J. (2007). “Narrative inquiry in the psycho herapy professions: A critical review”. In Clandinin ,D .J( .Ed )Handbook of narrative inquiry :Mapping a methodology.Sage(pp456-426)
    • Riessman, C. (1993). Narrative analysis (Qualitative research methods series 30). New bury: Park, CA: Sage
    • Srivastava, L., & Austin, M.J. (2012). Women and Nongovernmental Organizations in Developing Countries.
    • Snider, J. H. (2010). “Deterring fake public participation”. International Journal of Public Participation, 4(1), 89-103.
    • Wang, X.H., & Bryer, T.A. (2013). “Assessing the Costs of Public Participation”. The American Review of Public Administration, 43, 179 - 199.