نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران، گروه جامعه شناسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران

2 دانشیار، گروه جامعه شناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران (نویسنده مسئول)

3 استادیار، گروه جامعه شناسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران

چکیده

بیگانگی اجتماعی با تأثیری که بر مشارکت مدنی، اعتماد و نشاط اجتماعی دارد، همواره محل پرسش جامعه­شناسان بوده است. این پژوهش بر پایه نظریه گیدنز، بوردیو و روثستاین با هدف مطالعه بیگانگی اجتماعی جوانان و نقش فساد ادراک شده در آن با روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جوانان 14 تا 29 ساله استان اردبیل بود که با شیوه نمونه­گیری طبقه ای متناسب با حجم و با استفاده از فرمول کوکران 373 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روایی و پایایی سازه­های پرسشنامه با استفاده ازنرم افزار PLS محاسبه شد که براساس مقدارAVE، پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ، پرسشنامه از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار بود.
یافته­ها نشان داد که سطح بیگانگی اجتماعی و فساد ادراک شده در بین جوانان استان اردبیل پایین­تر از متوسط و تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی معنادار است. همچنین، تأثیر فساد ادراک شده با مداخله متغیرهای سرمایه­های اقتصادی و فرهنگی و با کنترل متغیرهای جمعیت­شناختی (جنسیّت، تأهل و محل سکونت) در بیگانگی اجتماعی جوانان معنادار می باشد. شاخص­های برازش مدل معادلات ساختاری نشان داد بین داده­های تجربی با مدل مفهومی پژوهش همخوانی بالایی وجود دارد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Investigating the factors affecting the social alienation of young people with emphasis on the perceived factor of corruption

نویسندگان [English]

  • ROBABE ASLANI 1
  • samad rasoolzadeh agdam 2
  • mehrdad mohammadian 3

1 Ph.D. Student in Sociology of Iran’s Social Problems, Department of Sociology, Khalkhal Branch, Islamic Azad University, Khalkhal, Iran

2 Ph.D., Associate Professor, Department of Sociology, Azarbaijan Shahid Madani University, Tabriz, Iran

3 Ph.D., Assistant Professor, Department of Sociology, Khalkhal Branch, Islamic Azad University, Khalkhal, Iran

چکیده [English]

Social alienation, with its impact on civic participation, trust, and social vitality, has always been questioned by sociologists. The study based on the theory of Giddens, Bourdieu and Rothstein is to study the social alienation of young people and the effect of perceived corruption in it by survey method using a researcher-made questionnaire. The statistical population includes 14-29 year olds in Ardabil province who were selected by the Proportionate Stratified Random and using Cochran's formula 373 sample size. The validity and reliability of the questionnaire constructs were calculated using PLS software, which based on the value of AVE, combined reliability and Cronbach's alpha, the questionnaire was of good validity and reliability.
The results showed the level of social alienation and perception of corruption among the youth of Ardabil province was lower than average and the effect of perceived corruption on social alienation was significant. Also, the effect of perceived corruption on the intervention of economic and cultural capital variables and by controlling demographic variables (gender, marriage and place of residence) on the social alienation of young people was significant.The fit indices of the structural equation model showed that there is a high agreement between the experimental data and the conceptual model of the research.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Perceived corruption
  • social alienation
  • youth
  • Cultural capital
  • economic capital

بررسی عوامل مؤثر بر بیگانگی اجتماعی جوانان با تأکید بر عامل فساد ادراک شده

 

 

ربابه اصلانی[1]

صمد رسول زاده اقدم[2]

مهرداد محمدیان[3]

10.22034/SSYS.2022.2038.2452

 

تاریخ دریافت مقاله: 11/7/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:26/9/1400

 

مقدمه

بیگانگی اجتماعی[4] از مسائل اجتماعی است که به زعم صاحب­نظران، مانع مشارکت اجتماعی و توسعه یافتگی جوامع و کاهش امنیت هستی شناختی افراد می­شود. (روزنبرگ[5]، 1995؛ ساسول[6]، 2003؛ تسما[7] و همکاران2010؛ پونیا و بروال[8]2017؛ حسنی،1389؛ حقیقتیان و همکاران،1394 و امیر مظاهری و همکاران ،1397). جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی، بیگانگی را به گونه ای گسترده برای تبیین برخی از اشکال کنش ها و واکنش ها به جریانات اجتماعی و واقعیت های پیرامونی، فشارهای روانی و تحمیلات بیرونی و نیز توضیح انفصال فرد از نظام ارزش ها، باورها، هنجارها، اهداف فرهنگی و همچنین جهت اشاره به انفعال، بی علاقگی و عدم مشارکت اجتماعی، سیاسی و صور آسیب شناختی مشارکت استفاده کرده اند (محسنی تبریزی،1381 :124). جامعه شناسان اشتراک نظر دارند که بیگانگی اجتماعی، انفکاک فرد از ارزش ها و معیارهای اجتماعی جامعه و بدبینی نسبت به آینده و اهداف تعریف شده آن است که ریشه در ساختارها و روابط اجتماعی دارد. (امیرکافی،1374 :8).

در جامعه امروزی عواملی چون: صنعتی شدن، توسعه فناوری، گسترش اقتصاد، سرمایه گذاری و توسعه ارتباطات و فرآورده­های فرهنگی آن نه تنها زندگی مادی و اقتصادی مردم، بلکه هویت افراد را  تحت تأثیر قرار داده است؛ به­طوری که بسیاری از جوانان برای پاداش­های فرهنگی جامعه ارزش لازم را قائل نیستند و به راحتی از فرهنگ­های دیگر الگو می­گیرند. این موارد همه نمایانگر ظهور نوع خاصی از بیگانگی افراد و جدایی آنها از نظام اجتماعی است(بنی فاطمه و رسولی،1390 :2). افراد بیگانه از ارزش ها و باورهای جامعه، زندگی را بی هدف و بی معنا یافته اند و با بریدن از خود و جامعه در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار می گیرد.

استان اردبیل به جهت برخورداری از 26درصد جمعیت جوان (15 تا 29 ساله) و تلقی جامعه منشوری  به تعبیر ریگز(1964) به جهت تنوع فرهنگی بالا- تکثر زبانی (ترکی، کردی، تاتی و فارسی)، تکثر مذهبی (شیعه، سنّی و اهل حق) و زندگی روستایی، عشایری و شهری)، مرزنشینی مردم شش شهرستان و گسترش زندگی شهرنشینی در شهرهای استان، میدان اجتماعی مناسبی است تا وضعیت جوانان این استان در زمینه بیگانگی اجتماعی و عوامل تبیین کننده این مسئله اجتماعی مورد مطالعه قرار گیرد. از سوی دیگر، علی رغم انجام پژوهش های متعدد در مناطق مختلف ایران پیرامون مسئله بیگانگی اجتماعی، می توان گفت باتوجه به عمومیت احساس بیگانگی اجتماعی در بین جوانان و وابستگی آن به متغیرهای اجتماعی و فرهنگی، حائز اهمیت برای مطالعه تجربی است.

یکی از عواملی که نگرش به باورها و ارزش های جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد، پذیرش قواعد و هنجارهای اجتماعی است (حیدرآبادی،1389: 40). ظهور بدگمانی و داشتن بدبینی و سوءظن نسبت به ساختارها و معیارهای اجتماعی، تقویت کننده بیگانگی اجتماعی است. «فساد ادراک شده» به جهت ماهیت­اش در افزایش بدبینی نسبت به ساختارها و نهادهای اجتماعی، یکی از عوامل اجتماعی است که به نظر می­رسد در افزایش بی اعتمادی و عدم اطمینان به تعاملات بین فردی و ارزش های اجتماعی نقش داشته باشد. فساد از معضلات دیرینه جوامع بشری است که سابقه ای به درازای تاریخ بشر دارد. (رفیع پور، 1386) و حدود نیم قرن است که به دغدغه جهانی تبدیل شده است. نتایج نظرسنجی «بانک جهانی و شفافیت بین­الملل»  نشان می­دهد در اغلب کشورها از جمله ایران، نه تنها هزینه های فساد پایین نیامده است، بلکه این پدیده به قوت خود باقی است و به نظر می­رسد به مرور در حال افزایش است؛ به طوری که میانگین شاخص فساد(CPI) در بین سال های2012-2017 برای ایران (26درصد) محاسبه شده است. این ارقام نشان می دهد ایران از جمله کشورهای جهان و منطقه خارورمیانه است که وضعیت مطلوبی در رتبه بندی مبارزه و پیشگیری از فساد ندارد (سایت شفافیت بین الملل). شواهد موجود نشان می دهد که یکی از مهم ترین هزینه ها و پیامدهای فساد، بیگانگی اجتماعی و گسست افراد از تعلقات اجتماعی و ارزش های حاکم بر جامعه است. فساد به دلیل نقشی که در برهم زدن نظم اخلاقی و زائل کردن مشروعیت حکومت ها و کاهش اعتماد اجتماعی دارد، در کانون توجه دولت ها و محققان قرار گرفته است. بدین ترتیب کنشگران اجتماعی با درک از فساد حاکم بر نظام سیاسی و نهاد های اجتماعی، از میزان اعتمادشان کاسته شده و تقاضای های غیرقانونی بیشتری را از نظام فاسد خواهند داشت؛ به طوری که صندوق بین المللی پول «فساد» را سوءاستفاده از مقام دولتی یا اعتماد، برای کسب منافع خصوصی تعریف می­کند (IMF ,2005).

بنا به اهمیت پرداختن به مسئله بیگانگی اجتماعی این پژوهش درصدد پاسخ به این مسئله اساسی است:

 وضعیت بیگانگی اجتماعی در بین جوانان استان اردبیل چگونه است و چه عوامل و زمینه هایی در پیدایش آن مؤثر است؟

پیشینه و ادبیات پژوهش

به دلیل اهمیت موضوع بیگانگی اجتماعی و فساد ادراک شده در بین محققان و جامعه شناسان، تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده است که در ادامه برای روشن تر شدن ابعاد بیگانگی اجتماعی و فساد ادراک شده و متغیرهای دخیل پیرامون این دو پدیده مهم اجتماعی به چندین پژوهش اشاره می شود:

رزم آهنگ و صادقی شاهدانی(1398) پژوهشی با عنوان «واکاوی رابطه بین فساد عینی و ادراکی با مؤلفه اعتماد اجتماعی تعمیم یافته» انجام دادند. آنها برای سنجش فساد عینی، داده های مربوط به پرونده­های(اختلاس، ارتشا و جعل و صدور چک های برگشتی) در استان های کشور را بررسی کردند. همچنین برای سنجش فساد ذهنی و اعتماد اجتماعی تعمیم یافته، از گویه های موج اول پیمایش ارزش ها و نگرش­های ایرانیان استفاده نمودند. نتیجه یافته­ها نشان داد بین ادراک فساد و اعتماد تعمیم یافته رابطه معکوس وجود دارد.

دهقان و همکاران(1398) در پژوهشی با عنوان «بررسی ارتباط و تأثیر ادراک فساد بر سرمایه اجتماعی» دریافتند ادراک فساد و تمام ابعاد فساد ارتباط و تأثیر معکوس قوی و معناداری بر سرمایه اجتماعی دارد. براساس ضریب بتا ، بیشترین تأثیر مستقیم را بُعد ادراک فساد سیستمی بر سرمایه اجتماعی داشته است.

فاضلی و جلیلی(1397) پژوهشی با عنوان «بررسی بین کشوری رابطه کیفیت حکومت، میزان فساد و سطح اعتماد نهادی و اجتماعی» با استفاده از داده های ثانویه انجام دادند. یافته های آنها نشان می دهد سطح اعتماد از کارآیی حکومت و سطح فساد تأثیر می گیرد. همچنین، تأثیر سطح فساد در جامعه بر اعتماد به نهادهای فرهنگی بیشتر از اعتماد به نهادهای حکومتی و اجتماعی و بر اعتماد اجتماعی بیشتر از اعتماد به نهادهای حکومتی است.

گو وآ و همکاران (2019) در پژوهشی با عنوان «فساد و سطوح توسعه اقتصادی: ارزیابی بین المللی با ارجاع ویژه به آفریقا» که در 45 کشور آفریقایی انجام شد، دریافتند که رابطه بین وقوع واقعی فساد و توسعه اقتصادی نسبت به متغیرهای مختلف در حاکمیت، فرهنگ و توسعه اجتماعی بسیار حساس است و با وابستگی متقابل این عوامل مطابقت دارد. عاملی مهمی که فساد ادراک شده و واقعی را تبیین می­کند، سیستم های حکمرانی یک کشور است که توسط نهادها یا آزادی مطبوعات اندازه گیری می شود.

سی. هومینگ (2018) در پژوهشی با تأکید بر پیامدهای زیانبار فساد در سطوح مختلف و اثر عوامل اجتماعی در ادراک شهروندان از فساد، به دنبال سنجش ادراک جوانان اندونزی از فساد و انسجام اجتماعی بود. یافته­های پژوهش نشان داد که جوانان اندونزی درک درستی از انسجام اجتماعی ندارند. بیش از نیمی از پاسخگویان نتوانستند انسجام اجتماعی را تعریف کنند. پاسخگویانی که توانستند انسجام اجتماعی را تعریف کنند، مهمترین مؤلفه آن را اعتماد اجتماعی می دانستند و ادراک آنها از فساد از بین بردن حقوق دیگران بود.

ملقار و همکاران(2010) در پژوهشی با عنوان «مطالعه درک فساد در کشورهای اروپایی» دریافتند ادراک فساد امری اجتماعی است و با میزان فساد در سطح جامعه تفاوت دارد. همچنین ادراک فساد بر بی اعتمادی به نهادها و وخامت روابط بین افراد در موسسات تاثیر دارد. آنها عوامل فرهنگی و اقتصادی را در ادراک فساد مؤثر دانسته و متغیرهای بیکاری، شرکت در انجمن های مذهبی و کار در بخش خصوصی را در تأثیر ادراک فساد بر بی اعتمادی اجتماعی تأیید کردند.

بررسی پژوهش های انجام یافته قبلی در زمینه فساد ادراک شده و بیگانگی اجتماعی، حاکی از آن است که این مطالعات وجود برخی متغیرهای فردی و اجتماعی را در پیدایش آنها آشکار ساخته اند؛ با این حال نکاتی نیز در ارزیابی اعتبار درونی مطالعات پیشین حایز اهمیت است. مطالعات صورت گرفته در دهه های اخیر در زمینه فساد ادراک شده و بیگانگی اجتماعی هرچند باعث افزایش قابل توجه در دانش فعلی در مورد این دو متغیر است، اما هیچکدام از آنها این دو مسئله را درکنار همدیگر مورد تحلیل و بررسی قرار نداده اند. همچنین مطالعاتی که با موضوع بیگانگی اجتماعی صورت گرفته نشان می دهد پژوهشگران در تعریف عملیاتی بیگانگی اجتماعی یا ابعاد روانشناختی مفهوم را مد نظر قرار داده اند و یا آن را مترادف با خودبیگانگی لحاظ نموده اند؛ به عبارتی، تعریف شان از بیگانگی اجتماعی تعریف هگلی، فرومی، مارکسی، سیمنی و رایزمنی است. علاوه براین، بررسی پژوهش های صورت گرفته نشان می هد امکان تعمیم یافته های پژوهش های قبلی به موقعیت های دیگر، مستلزم وجود تشابه بین موقعیت پژوهش و جامعه­ای است که تعمیم به آن صورت می­گیرد؛ به طوری که بیش­تر پژوهش های مربوط به بیگانگی اجتماعی و فساد ادراک شده در جمعیت دانشجویان انجام شده اند. بنابراین تعمیم نتایج این پژوهش ها برای جامعه  جوانان با محدودیت مواجه است. از سوی دیگر، در مطالعات مربوط به اثربخشی ادراک فساد بر بیگانگی اجتماعی متغیرهای مداخله­گر، مورد ارزیابی قرار نگرفته و فقط نقش مستقل فساد بر بیگانگی اجتماعی مورد بررسی واقع شده است.  

 

 

 

لفظ بیگانگی[9] در لغت نامه اکسفورد(2020) به معنای عدم ارتباط با دیگران، احساس غریبگی و فقدان حمایت و پشتیبانی یا پیوند اجتماعی معنادار به کار برده می شود. بیگانگی­اجتماعی، پدیده­ای است که با سرخوردگی فرد از قوانین و نارضایتی از کارگزاران اجتماعی (کورنری،1990) و تضاد بین آرمان های جامعه، از یک سو و واقعیت های اجتماعی، از سوی دیگر به وجود می آید(شیخاوندی،1384). میچل[10] معتقد است بیگانگی در تعریفی عام به معنای احساس انفصال، جدایی و عدم پیوند ذهنی و عینی بین فرد و محیط پیرامون او- جامعه، انسان های دیگری و خود- است. به نظر میچل موضوعات بیگانگی متعددند؛ بیگانگی از خود، بیگانگی از دیگران، بیگانگی از جامعه و نهادهای وابسته ای چون سیاست، خانواده، مذهب و...( میچل،1956). بیگانگی آن گونه که به طور عمومی در علوم اجتماعی به کار برده می شود، به معنی گسستگی یا جدایی میان اجزا یا کل شخصیت از جنبه های مهم جهان تجربه است. این اصطلاح در معنای کلی می تواند اشاره به چند چیز داشته باشد: 1- حالت عینی گسستگی یا جدایی؛ 2- حالت احساس شخصیت بیگانه شده؛ 3- حالت انگیزشی که به جدایی و گسستگی گرایش دارد(گولد و کولب[11]1376    :170).

دوران ما را «دوران بیگانگی» نامیده اند. بر همین اساس نویسندگان مختلف در رشته های مختلف به این مفهوم پرداخته اند. در ادبیات کامو[12](1946)، در دین تیلیچ[13](1963) در فلسفه مارکوزه[14](1964)، سارتر[15](1956)، هگل[16] (1970)، شاخت[17](1970)، در تئاتر پیراندلو[18](1952) و... (سیدنی،1983 :5-3). تئوری های مرتبط با بیگانگی اجتماعی، باتوجه به هدف این پژوهش به دو دسته تقسیم می شوند:

الف: تئوری های روانشناختی اجتماعی

 از دیدگاه اندیشمندان علوم رفتاری و اجتماعی، بیگانگی مترادف با ناهنجاری روانی است. آنها با تأکید بر جنبه های روان اجتماعی بیگانگی، آن را اختلال و آشفتگی در شخصیت می دانند که فرد با تنفر و انزجار از خویشتن به نوعی نابسامانی شخصیتی مبتلا می شود. ازجمله روانشناسانی که مفهوم بیگانگی را به صورت نظامند مورد مطالعه قرار داده اند، ملوین سیمن[19] و ادگارد فردینبرگ[20] می باشند.

از نظر سیمن، بیگانگی وضعیتی است که هر فرد در رابطه با خود، دیگران و جامعه به اشکال مختلف بروز می دهد. سیمن پنج نوع احساس بیگانگی اجتماعی را از هم تمییز می دهد: 1- احساس بی قدرتی که فرد احساس می کند در وضعیت های اجتماعی و کنش های متقابل خود، تأثیر گذار نیست؛ 2- بی معنایی یا بی محتوایی: هنگامی است که فرد احساس می کند راهنمایی برای انتخاب سلوک و عقیده خود ندارد؛ 3- بی هنجاری: هنگامی بروز می کند که فرد احساس نماید برای نایل شدن به اهداف خود، ابزار و وسایل نامشروع مورد نیاز است؛ 4- انزوای اجتماعی: مبین انفصال فکری فرد از ارزش ها و هنجارهای استاندارد شده نظام اجتماعی است؛ 5- از خودبیزاری یا نفرت از خویشتن: حالتی است که فرد نسبت به احساس واقعی، علاقه ها و باورهایش بیگانه می شود (سیمن،1959 :783).

فردینبرگ(1921) دیگر روانشناس اجتماعی، بیگانگی را با نارضایتی  مترادف دانسته، آن را عامل اصلی کنش های فرد در نظر می گیرد. به نظر فردینبرگ، این چنین احساس نارضایتی در فرد سبب می شود که وی به نوعی احساس انفصال و جدایی از موضوعات پیرامونی میل کند و با هر آنچه که قبلا پیوندی داشته خود را جدا و منفک ببیند(محسنی تبریزی،1389 :148).  فردینبرگ در تحقیقات تجربی خود در باب علل بیگانگی نسل جوان، بر این فرض کلی تاکید دارد که فرد نارضایتی خود را به صورت رفتار منفصلانه و ناسازگارانه در قبال ارزش ها، هنجارها و ضوابط اجتماعی نهادی شده بروز داده، در مقابل آن ژستی دفاعی همراه با احساس نفرت، بدبینی، انفعال و بی تفاوتی نشان می­دهد(فردینبرگ،1983 :63).

ب) تئوری های جامعه شناختی

 مفهوم بیگانگی از آثار فیلسوفانی مانند هگل، مارکس[21]، کانت[22] و مارکوزه به ادبیات جامعه شناسی وارد شد.

 هگل براین باور است که همه انسان ها می خواهند آزاد باشند و از اراده خود تبعیت کنند، ولی ضروتاً وارد اجتماع می شوند. زندگی اجتماعی به عنوان یک نیروی بیرونی برافراد جامعه فشار آورده، سبب تقسیم کار می گردد. در نتیجه، افراد به حال خود باقی نمی مانند و «من» آنان به « ما» تبدیل می شود. این امر مستلزم بی خویشتنی و بیگانگی است(دریابندری،1368 :343).

مارکس، بیگانگی را محصول ساختارهای اجتماعی می داند و از منظر او مالکیت خصوصی، تقسیم کار و روابط اجتماعی تولید در نظام سرمایه داری مهمترین عوامل بیگانگی انسان از خود، کار، همنوع و طبیعت است. به همین دلیل به اعتقاد مارکس، بیگانگی مبین انفصال و جدایی از خویش، جامعه و طبیعت است(مارکس،1964 :5).

 امیل دورکیم[23](1917-1858) بنیانگذار جامعه شناسی، بیگانگی را مترادف با « بی­هنجاری» قلمداد می کند که فرد به واسطه اختلالات اجتماعی از جمله انتقال جامعه از حالت انسجام مکانیکی به ارگانیکی نوعی اختلال در روابط و پیروری از قواعد و ارزش های اجتماعی می­شود. این امر ناتوانی، بی قدرتی و پوچی را در او در پی دارد(دورکیم،1921).

هربرت مارکوزه در کتاب «انسان تک ساحتی»، مفهوم بیگانگی را در ارتباط با مفهوم فناوری و در چارچوب صنعت فرهنگ تحلیل می کند. مارکوزه معتقد است: «از علل مهم به بند کشیده شدن انسان در نظام سرمایه داری، تبلیغ «نیازهای کاذب» با استفاده از فناوری و رسانه های جمعی است؛ به طوری که وسایل ارتباط جمعى و صنایع سرگرم کننده و وقت پرکن، خلاقیت و اندیشه فردى را از میان مى برد و او را تک ساحتی می نماید»(صبوری،1397 :58).

تالکوت پارسونز[24](1979-1902) جامعه شناس آمریکایی و پیرو مکتب اصالت واقعیت اجتماعی، بیگانگی را در تئوری نظام اجتماعی در مقابل همنوایی به کار می گیرد و آن را در جذب شدگی در خرده نظام ها یا خرده فرهنگ های کوچکتر یا عدم جذب شدگی توسط آنها در جامعه مورد استفاده قرار می دهد (محسنی تبریزی،1381).

آنتونی گیذنز [25]با تلفیق نظریه های کلان، میانه و خرد در بحث امنیت وجودی[26] معتقد است: «امنیت پدیده شناختی نیست، بلکه پدیده ای احساسی است و در ناخودآگاه فرد قرار دارد»(گیدنز،1992). از نظر گیدنز، امنیت وجودی به وضعیت ذهنی راحت و مناسبی اشاره دارد که در آن فرد به فعالیت­های بدیهی در محیطی آشنا و به همراه افراد دیگری که تهدیدی برای او به وجود نمی آورند، مشغول است. چنانچه فرد بازیگر و عامل به طورکلی توانایی ادامه فعالیت به دلیل اختلال در امنیت وجودی [27] را از دست بدهد و با ناکامی مواجه شود، در چنین وضعیتی احساس درماندگی، بی ثباتی، هراس و سردرگمی خواهد داشت(استونز[28]،1393 :431).

روثستاین و استول [29](2012) در تئوری اعتماد نهادمحور، معتقد است اعتماد محصول کیفیت نهادهاست(2005 :45) و میزان سرمایه اجتماعی، ریشه در طراحی نهادهای سیاسی و مدیریتی دارد. عامل علّی در این رابطه، درجه عام گرایی و فراگیری نهادهاست؛ یعنی به هر میزانی که رفتار نهادها بر زمینه ای عینی، بی طرفانه، بدون تبعیض و عادلانه استوار باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری تولید خواهد شد(روثستاین،1393 :219). اگر نهادهای عمومی فاسد سبب شوند مردم زندگی را فاسد تفسیر کنند، امکان رشد اعتماد اجتماعی وجود نخواهد داشت(روثستاین،1393 :61). 

فضای مفهومی فساد ادراک شده

ریشه فساد از فعل لاتین" Rumpere" به معنا شکستن است. بنابراین، در فساد چیزی می شکند یا نقض می شود (کیانی منش،1386 :27). اگرچه تعاریف مختلف زیادی از فساد ارائه شده است، اما وجه مشترک تمام این تعاریف آن است که در محیط فاسد، حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شهروندان نادیده گرفته می شود یا حق مسلم فرد یا گروهی به آسانی پایمال یا به ناحق به دیگری یا دیگران واگذار می گردد (فرج­پور،1383 :9). فساد یکی از مظاهر رفتار ضد اجتماعی است که مزایایی را خارج از قاعده و برخلاف هنجارهای  اخلاقی و قانونی به مرتکبین خود می­دهد و در مقابل قدرت بهبود شرایط زندگی سایرین را تضعیف می کند (ربیعی،1383 :29). در مورد تعریف فساد ادراک شده هیچ اجماعی وجود ندارد، ولی آنچه در بیشتر پژوهش ها بدان اشاره شده است، فرهنگی– اجتماعی بودن این پدیده است. بیشتر افراد، فساد را به مثابه واقعیتی از زندگی که در همه جا هست درک می کنند، اما به این مسئله توجه نمی کنند که خودشان هم در آن غوطه­ور هستند یا نه یا اصلاً می خواهند کاری در مورد آن انجام دهند. افشاگری ها به ندرت موجب شگفتی مردم می شوند، مگر آن که رسوایی های به بار آمده آن چنان فاحش و مشکوک باشند که قدری به آنها توجه شود- البته باز هم از شنیدن آنها شوکه نخواهند شد.(دوگراف[30] و همکاران، 1394 :23). در هرحال ادراک از فساد به معنی تصور و نگرش افراد جامعه به وضعیت فساد و مصادیق آن است. مفهوم فساد مانند بقیه مفاهیم اجتماعی تاریخمند و مشروط است و در گذر زمان و در بین بافت های گفتمانی به صورت های مختلف تعریف و برداشت می شود. از آنجا که گفتمان، سازنده واقعیت است، با نحوه گفتار و نوشتار مردم می توان به واقعیت های اجتماعی معنا بخشید و افق نگاه افراد را نسبت به پدیده های اجتماعی از جمله فساد کشف نمود.

چارچوب نظری پژوهش

برای فرمول بندی متغیر فساد ادراک شده و نقش آن در بیگانگی اجتماعی، تئوری های روانشناسی اجتماعی و نظریه های جامعه شناختی باهمدیگر ادغام و چارچوب نظری پژوهش تدوین می شود.

براساس ادبیات پژوهش، بیگانگی اجتماعی تصور و پنداشتی است که با نگرش و داوری منفی فرد نسبت به ارزش ها و معیارهای حاکم برجامعه از طریق تصور از توزیع ناعادلانه منابع و رویه غیرمنصفانه در تصمیم گیری های کارگزاران و صاحب منصبان دولتی شکل می گیرد. به عبارتی، فرد با نارضایتی از فساد حاکم برجامعه، توانایی کنترل و مبارزه با قانون گریزی ها را ندارد و در برابر قواعد و نهادهای فسادزای جامعه منفعلانه عمل می کند.

ازنظر دورکیم، پارسونز و مرتن، با ناکارآمدی نهادها و خرده نظام های اجتماعی، آنومی فردی و اجتماعی شکل می گیرد. در صورتی که نهادهای اجتماعی و قواعد حاکم برآن مشروعیت خود را- به واسطه فساد- از دست بدهد، بالتبع ضمانت اجرایی برای تنظیم قوانین و مقررات را هم از کف می هد. بنابراین فرایند پیوند و انسجام اجتماعی کاهش می یابد. همان گونه که روثستاین نیز بیان می کند، نهادهای موجود جامعه، عامل ایجاد و تخریب اعتماد هستند. نهادها چه به لحاظ ذهنی و چه به لحاظ عینی اگر نتوانند اعتماد لازم را برای افراد خود فراهم سازند موجب نارضایتی و به تعبیر بوردیو تضییع «اعتماد تعمیم یافته» می شوند. گیدنز نیز همسو با این نظریه در تئوری « امنیت وجودی»، ساختار را عامل اطمینان بخش، احساس ایمنی و امید فرد به آینده می داند که موجب آرامش روانی و مصونیت احساسی در برابر تشویش ها و اضطراب ها می شود. چنانچه فرد ساختارها و قواعد حاکم را سبب خدشه و تهدید اعتماد و اطمینان فرض نماید، احساس ذهنی فرد مخدوش شده و به سمت انزواطلبی پیش خواهد رفت. باتوجه به مطالب بیان شده، در صورتی که نهادهای اجتماعی کارکرد مشروعیت زایی خود را با گسترش شبکه های فساد ساختاری از دست بدهند و از سویی فرد به این نتیجه برسد که امکان تغییر وضعیت موجود را ندارد، دچار سرخوردگی، نارضایتی و یأس می شود و به سمت جبهه گیری، سکوت، انتقاد و طغیان برعلیه معیارهای تنظیم کننده رفتارهای انسجام بخش جامعه رو خواهد کرد.

 

 

مدل مفهومی پژوهش

وجه هنجاری

سرمایه فرهنگی- سرمایه اقتصادی

شناختی

                                                           

بیگانگی اجتماعی

احساسی

رفتاری

فساد ادراک شده

 

 

 

وجه ذهنی

زمینه ها

                                                                                                             

 

 

 

شکل 1: مدل مفهومی پژوهش

فرضیه های پژوهش

1-فساد ادراک شده در بیگانگی اجتماعی جوانان استان اردبیل مؤثر است.

2- با دخالت متغیر مداخله­گر سرمایه فرهنگی، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

3- با دخالت متغیر مداخله­گر سرمایه اقتصادی، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

4- با کنترل متغیر جنسیت، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

5- با کنترل متغیر تأهل، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

6-با کنترل متغیر محل سکونت، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

روش شناسی پژوهش

روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از جهت گردآوری داده ها روش پیمایش می باشد. جامعه آماری تحقیق را جوانان استان اردبیل تشکیل می دادند که براساس سرشماری سال1395 جمعیت جوان(14 تا 29ساله) استان اردبیل، 140047 نفر بود. باتوجه به پراکندگی جمعیت استان در بین شهرستان­ها مناسب‌ترین روش نمونه‌گیری، نمونه‌گیری طبقه ای متناسب با حجم بود که با استفاده از فرمول کوکران 340 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. گفتنی است که باتوجه به عدم برگشت تعداد 6 پرسشنامه، 367 پرسشنامه مبنای تحلیل داده ها قرار گرفت.(جدول 1)

جدول 1: جمعیت جوانان شهرستان های تابعه و  تعداد پرسشنامه های اختصاص یافته به هر شهرستان

نام شهرستان

تعداد جمعیت گروه سنی 14-29 سال به بالا

تعداد پرسشنامه های اختصاص یافته به هر شهرستان

اردبیل

67420

130

بیله سوار

2776

20

خلخال

6188

25

پارس آباد

14040

50

کوثر

915

20

گرمی

4210

24

مشکین شهر

10472

36

نمین

2345

22

نیر

951

23

سرعین

730

23

جمع

110047

373

 به منظور گردآوری داده­ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه در چهار بخش تنظیم گردید: 1- بخش جمعیت شناختی؛ 2- سوالات مربوط به بیگانگی اجتماعی؛ 3- سوالات مربوط به فساد ادراک شده؛ 4- سوالات مربوط به متغیرهای مداخله گر. برای سنجش متغیر بیگانگی اجتماعی ابتدا دو بعد (عاطفی- ذهنی و  رفتاری– هنجاری) در نظر گرفته شد. سپس برای بعد عاطفی- ذهنی  9 گویه  و برای سنجش بعد رفتاری – هنجاری 4 گویه در قالب طیف لیکرت پنج گزینه ای(خیلی زیاد=5 تا 1= خیلی کم ) طراحی گردید. همچنین برای سنجش متغیر فساد ادراک شده سه بعد در نظر گرفته شد: 1- بعد شناختی؛ 2- بعد نگرشی؛ 3- بعد رفتاری. برای سنجش بعد شناختی 6گویه، در قالب طیف لیکرت پنج گزینه ای(خیلی زیاد=5 تا 1= خیلی کم )، برای بعد رفتاری  6 گویه در قالب طیف لیکرت پنج گزینه ای(کاملاً موافقم=5 تا 1= کاملاً مخالفم) و برای سنجش بعد نگرشی احساس پاسخگویان نسبت به اختلاس، رشوه و پارتی بازی سه گزینه (حس تنفر، حس مثبت و بی تفاوت) مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش سرمایه فرهنگی به عنوان متغیر مداخله گر پژوهش، براساس نظریه بوردیو سه بعد سرمایه فرهنگی تجسم یافته، سرمایه فرهنگی عینیّت یافته و سرمایه فرهنگی نهادینه شده در نظر گرفته شد. «سرمایه فرهنگی تجسم یافته»، با پرسش از توانایی افراد در طراحی، نقاشی، مهارت در به کارگیری کامپیوتر و تسلط به زبان خارجی، در قالب طیف لیکرت پنج وجهی (خیلی زیاد=5، خیلی کم=1)، «سرمایه فرهنگی عینیّت یافته» با سوال از میزان مطالعه کتاب، مقاله، مجلات و....، در اوقات مختلف (ساعت، روزانه و هفته) و «سرمایه فرهنگی نهادینه شده» با پرسش از سطح تحصیلات خود، پدر و مادر، داشتن گواهینامه‌های فنی- حرفه ای مورد سنجش قرار گرفت. سنجش متغیر مداخله گر سرمایه اقتصادی، با سؤال از درآمد خانواده، ارزش وسیله نقلیه، ارزش منزل مسکونی و وضعیت منزل مسکونی(شخصی، سازمانی، استیجاری و رهن) عملیاتی شد.

ارزیابی روایی پرسشنامه با استفاده از معیار روایی همگرا[31] انجام شد. آزمون پایایی سازه ها نیز با استفاده از شاخص آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی(CR[32]) مشخص شد که در جدول 2، مقادیر هرکدام آورده شده است:.

جدول2: روایی و پایایی سازه ها

سازه

ابعاد

آلفای کرونباخ

پایایی ترکیبی

(CR > 0/7)

میانگین واریانس استخراج شده

(AVE > 0/5)

ضرایب مسیر

تعداد گویه

بیگانگی اجتماعی

 

عاطفی – ذهنی

945/0

954/0

669/0

386/0

9

رفتاری – هنجاری

911/0

938/0

791/0

616/0

4

فساد ادراک شده

نگرشی

840/0

905/0

762/0

153/0

3

رفتاری

949/0

961/0

833/0

388/0

6

شناختی

912/0

932/0

698/0

483/0

6

سرمایه فرهنگی

عینیت یافته

947/0

966/0

904/0

354/0

3

تجسم یافته

939/0

961/0

892/0

371/0

3

نهادینه شده

821/0

896/0

743/0

361/0

3

براساس مقادیر جدول 2، برای سنجش روایی همگرای مدل از میانگین واریانس استخراج شده(AVE) استفاده شد که مقدار آن، بیش از 5/0 برای همه سازه ها (بیگانگی اجتماعی، فساد ادراک شده و سرمایه فرهنگی) گزارش شد و نشان داد که مدل درحد قابل قبول می باشد. همچنین، برای تعیین پایایی ابزار از آزمون آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی(CR) استفاده شد که باتوجه به بزرگتر بودنCR از AVE  و مقدار بالای آلفای کرونباخ و CR از 7/0 برای همه سازه ها، ابزار سنجش از پایایی مطلوبی برخوردار است.

 

 

 

یافته های پژوهش

براساس اطلاعات جمع­آوری شده،43درصد(158نفر) پاسخگویان مرد و 57 درصد(209نفر) زن هستند. 53 درصد (194نفر) پاسخگویان مجرد و 47 درصد(173نفر) متأهل می باشد. همچنین 33 درصد(121نفر) پاسخ‌گویان دارای سطح تحصیلات زیردیپلم، 28درصد (104نفر) دیپلم، 14درصد(52 نفر) فوق‌دیپلم،15 درصد (54 نفر ) لیسانس و10 درصد فوق لیسانس(36 نفر) می باشند. همچنین، 73درصد پاسخگویان در شهر و 28 درصد آنها در روستا سکونت دارند. 

جدول تقاطعی 3: توزیع درصد نسبی و فراوانی مطلق بیگانگی اجتماعی براساس متغیرهای پژوهش

 

متغیرهای پژوهش

بیگانگی اجتماعی

پایین

بالا

جمع فراوانی

فساد ادراک شده

پایین

84%

16%

225

بالا

2%

98%

142

سرمایه اقتصادی

پایین

2%

98%

142

بالا

84%

16%

225

سرمایه فرهنگی

پایین

91%

9%

189

بالا

11%

89%

178

جنسیّت

مرد

30%

70%

158

زن

69%

31%

209

تأهل

مجرد

17%

83%

194

متأهل

90%

10%

173

محل سکونت

شهر

43%

57%

263

روستا

76%

24%

104

جمع

 

تعداد

192

175

367

درصد نسبی

3/52

7/47

100%

براساس مقادیر جدول 3، توزیع درصد نسبی و فراوانی مطلق بیگانگی اجتماعی در بین پاسخگویان به نحوی است که سطح 3/52 درصد( 192نفر) آنها پایین و 7/47درصد(175) بالاست. توزیع بیگانگی اجتماعی برحسب فساد ادراک شده نشان می دهد از مجموع افرادی که سطح فساد ادراک شده آنها (192 نفر) در سطح پایین بوده، سطح بیگانگی اجتماعی (84 درصد) آنها هم پایین است. در مقابل، از مجموع پاسخگویانی که سطح اداراک فساد آنها هم بالا بوده(142 نفر)، سطح بیگانگی اجتماعی (98 درصد) آنها بالاست. به عبارتی، با افزایش میزان ادراک فساد، سطح بیگانگی اجتماعی افزایش می یابد و برعکس با کاهش میزان درک از فساد، سطح بیگانگی اجتماعی نیز کمتر می شود.

همچنین افرادی که از سرمایه اقتصادی بالایی برخوردارند(225 نفر) سطح بیگانگی اجتماعی آنها پایین است(84درصد). این نسبت در بین کسانی که از سرمایه فرهنگی بالایی برخوردار هستند(178 نفر) برعکس است. به عبارتی، با افزایش سرمایه فرهنگی سطح بیگانگی اجتماعی افزایش می یابد(89درصد).

توزیع بیگانگی اجتماعی بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی به نحوی است که سطح بیگانگی اجتماعی مردان، افراد مجرد و شهرنشینان، بیش از زنان، متأهلان و روستانشینان هستند.

تحلیل فرضیه اول: فساد ادراک شده در بیگانگی اجتماعی جوانان استان اردبیل مؤثر است.

برای تبیین نقش متغیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان استان اردبیل از تحلیل رگرسیون استفاده شد:

جدول4: میزان واریانس، ضرایب رگرسیون

میزانr

میزانF

سطح معناداریF

میزانR

میزان R2 ضریب تعیین تعدیل شده

858/0

756/1021

000/0

858/0

736/0

 

با عنایت به نتایج جدول 4، میزانF و سطح معناداری آن، وجود رابطه خطی بین متغیرها را تأیید می­کند. با توجه به ضریبR میزان همبستگی بین دو متغیر بیگانگی اجتماعی جوانان استان اردبیل و فساد ادراک شده 858/0 می­باشد. ضریب تعدیل شده R2  با دقت بیشتری میزان تغییرات بیگانگی اجتماعی را 73درصد بیان می کند. به عبارتی، به ازای یک واحد تغییر در فساد ادراک شده، میزان بیگانگی اجتماعی آنها 73درصد تغییر می یابد.

جدول5: ضرایب B  و β فساد ادراک شده و بیگانگی اجتماعی

مدل

میزانB

میزان β

میزان t

سطح معناداری

مقدارثابت

161/5

 

964/2

000/0

فساد ادراک شده

560/1

858/0

965/31

000/0

 

براساس جدول 5، میزان بتای متغیر فساد ادراک شده برای پیش بینی بیگانگی اجتماعی (858/0=β)گزارش شده است. به عبارتی، متغیر فساد ادراک شده 85 درصد در پیش بینی بیگانگی اجتماعی نقش دارد.

معادله رگرسیون را می توان با استفاده از ستون B  به منظور پیش بینی بیگانگی اجتماعی بدین شیوه محاسبه کرد:

(فساد ادراک شده) 560/1 + 161/5= بیگانگی اجتماعی

تحلیل فرضیه دوم: با دخالت متغیر مداخله گر سرمایه فرهنگی، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

در پژوهش­های دارای فرضیه های مداخله گر، متغیرX از طریق متغیر M روی متغیر وابستهY تأثیر می­گذارد. در مدل فرضیه دوم نیز همان طور که در شکل1 نمایش داده می شود، نقش فساد ادراک شده از طریق سرمایه فرهنگی روی متغیر بیگانگی اجتماعی با نرم افزار Smart PLS مورد تحلیل قرار گرفته است.

نقش مداخله گر متغیرM از طریق ضریب اثر غیرمستقیم اندازه­گیری می­شود. هر چند می­توان از راه بررسی معناداری ضرایب  b[33]و a[34] به آزمون فرضیه میانجی پرداخت، امّا این روش توان آماری پایینی دارد. مناسب­ترین روش این است که به صورت مستقیم معناداری ضریب ab آزمون شود. یکی از پرکاربردترین روش ها برای این منظور آزمون سوبل[35] است. آزمون سوبل رویکرد حاصل ضرب ضرایب، روش دلتا یا رویکرد نظریه نرمال هم نامیده شده است. آزمون سوبل برای انجام استنباط در مورد ضریب اثر غیر مستقیم ab، بر همان نظریه استنباط مورد استفاده برای اثر مستقیم مبتنی است.(مهر آرا و همکاران،1397) در آزمون سوبل، یک مقدار Z-Value در صورت بیشتر شدن از مقدار 96/1 می توان در سطح اطمینان 95 درصد، معنادار بودن تأثیر مداخله گر یک متغیر را تأیید کرد.

جدول 6: مقادیر آزمون سوبل برای متغیر مداخله گر سرمایه فرهنگی

متغیر

Value

SE

Z

p

آزمون سوبل

288/0

032/0

660/9

000/0

 

همان طور که در جدول6 مشاهده می شود، مقدار Z-Value حاصل از آزمون سوبل برابر با 660/9  می باشد. به دلیل بیشتر بودن این مقدار از 96/1 می توان اظهار داشت که در سطح اطمینان 95 درصد، تأثیر متغیر سرمایه فرهنگی در رابطه بین فساد ادراک شده و بیگانگی اجتماعی معنادار است. همچنین اثر غیرمستقیم ویژهValue  برابر با 288/0 می باشد که نشان می دهد تقریباً بیش از 28 درصد از اثر کل فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی از طریق غیرمستقیم با دخالت متغیر سرمایه فرهنگی تبیین می شود.

 

 

 

شکل 1: مدل ترسیم شده و ضرایب مسیر با مداخله متغیر سرمایه فرهنگی

 

تحلیل فرضیه سوم: با دخالت متغیر مداخله­گر سرمایه اقتصادی، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

همان طور که در تحلیل فرضیه دوم پژوهش گقته شد، برای تعیین میزان تأثیر فساد ادراک شده با دخالت سرمایه اقتصادی در بیگانگی اجتماعی مناسب ترین آزمون، آزمون سوبل است.

جدول 7: مقادیر آزمون سوبل برای متغیر مداخله گر سرمایه اقتصادی

متغیر

Value

SE

Z

p

آزمون سوبل

501/0-

036/0

907/13

000/0

 

همان طور که در جدول7 مشاهده می شود، مقدار Z-Value حاصل از آزمون سوبل برابر با 907/13  می باشد. به دلیل بیشتر بودن این مقدار از 96/1 می توان اظهار داشت که در سطح اطمینان 95 درصد، تأثیر متغیر سرمایه اقتصادی در رابطه بین فساد ادراک شده و بیگانگی اجتماعی معنادار است. همچنین اثر غیرمستقیم ویژهValue  برابر با 501/0- می باشد که نشان می دهد تقریباً بیش از 50 درصد از اثر کل فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی از طریق غیرمستقیم با دخالت متغیر سرمایه اقتصادی تبیین می شود. معکوس بودن مقدار ویژه گویای این نکته است که با افزایش میزان سرمایه اقتصادی، فساد ادراک شده  و بیگانگی اجتماعی افراد کاسته می شود.

 

 

 

شکل 2 : مدل ترسیم شده و ضرایب مسیر با مداخله متغیر سرمایه اقتصادی

تحلیل فرضیه چهارم: با کنترل متغیر جنسیّت، میزان فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

برای بررسی میزان تأثیر خالص فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی با کنترل متغیر زمینه­ای جنسیّت، از آزمون همبستگی جزئی[36] استفاده شد:

جدول 8: آزمون همبستگی جزئی با کنترل متغیر جنسیت

متغیر

بیگانگی اجتماعی

سطح معناداری

فساد ادراک شده

858/0

000/0

جنسیّت

308/0-

000/0

فساد ادراک شده *  جنسیّت* بیگانگی اجتماعی

847/0

000/0

 

براساس جدول 8، نتیجه آزمون همبستگی جزئی نشان می دهد همبستگی فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی قبل از کنترل اثر متغیر جنسیّت(858/0) می باشد، اما با کنترل اثر متغیر جنسیت، اثر خالص فساد ادراک شده 847/0 تعیین شد. باتوجه به سطح معناداری ضریب همبستگی جزئی(000/0=P)  فرضیه چهارم پژوهش مبنی بر تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان با کنترل متغیر جنسیت تأیید می شود.

تحلیل فرضیه پنجم: با کنترل متغیر تأهل، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

برای بررسی میزان تأثیر خالص فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی با کنترل متغیر زمینه­ای تأهل، از آزمون همبستگی جزئی[37] استفاده شد:

 

جدول 9: آزمون همبستگی جزئی با کنترل متغیر تأهل

متغیر

بیگانگی اجتماعی

سطح معناداری

فساد ادراک شده

858/0

000/0

تأهل

690/0-

000/0

فساد ادراک شده *  تأهل* بیگانگی اجتماعی

720/0

000/0

براساس جدول 9، نتیجه آزمون همبستگی جزئی نشان می دهد همبستگی فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی قبل از کنترل اثر متغیر تأهل (858/0) می باشد، اما با کنترل اثر متغیر تأهل، اثر خالص فساد ادراک شده 720/0 تعیین شد. به عبارتی، در حالت عادی نقش فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان85درصد بوده که با کنترل اثر متغیر تأهل، میزان اثر خالص به 72درصد رسیده است. باتوجه به سطح معناداری ضریب همبستگی جزئی(000/0=P) فرضیه پنجم پژوهش مبنی بر تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان با کنترل متغیر تأهل تأیید می شود.

تحلیل فرضیه ششم: با کنترل متغیر محل سکونت، فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر است.

برای بررسی میزان نقش فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی با کنترل متغیر زمینه ای محل سکونت، از آزمون همبستگی جزئی استفاده شد:

جدول 10: آزمون همبستگی جزئی با کنترل متغیر محل سکونت

متغیر

بیگانگی اجتماعی

سطح معناداری

فساد ادراک شده

858/0

000/0

محل سکونت

437/0

000/0

فساد ادراک شده *  محل سکونت * بیگانگی اجتماعی

829/0

000/0

براساس جدول 10، نتیجه آزمون همبستگی جزئی نشان می دهد همبستگی فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی قبل از کنترل اثر متغیر محل سکونت (858/0) می باشد، اما با کنترل اثر متغیر محل سکونت، اثر خالص فساد ادراک شده 829/0 تعیین شد. به عبارتی، در حالت عادی نقش فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان85درصد بوده که با کنترل اثر متغیر محل سکونت، میزان اثر خالص به 82درصد رسیده است. باتوجه به سطح معناداری ضریب همبستگی جزئی(000/0=P) فرضیه ششم پژوهش مبنی بر تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان با کنترل متغیر محل سکونت تأیید می شود.

تحلیل مدل ساختاری داده های تجربی

برای تعیین برازش مدل ساختاری دو معیارR2 و  Zبا نرم افزار Smart PLS  محاسبه شد. باتوجه به شکل 3، ضرایب R2 نشان از تأثیر معنادار متغیرهای ملاک و مداخله گر(سرمایه های فرهنگی و اقتصادی) بر بیگانگی اجتماعی جوانان دارد؛ به طوری که تأثیر متغیر فساد ادراک شده (404/0) و سرمایه اقتصادی در حد قوی(383/0-)  و سرمایه فرهنگی (209/0)، در حد متوسط می باشد. همچنین برای سنجش معناداری روابط، آمارهZ با تکنیک بوت استراپینگ محاسبه شد:

جدول 11: نتایج آزمون بوت استراپینگ

متغیر

M

Z

LL 2/5%

UL 97/5%

سطح معناداری

بیگانگی اجتماعی

565/0

771/14

483/0

330/0

000/0

باتوجه به مقدار آمارهZ (771/14= Z) که از 96/1 بیشتر بوده و سطح معناداری آن(000/0P=) و همچنین به دلیل قرار نداشتن حد پایین و حد بالای فواصل اطمینان در محدوده صفر، می توان با 95درصد اطمینان گفت مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار است.

 

شکل 3: مدل ترسیم شده و ضرایب مسیر

جدول 12: اثرات مستقیم، غیرمستقیم و اثر کل متغیرهای فساد ادراک شده، سرمایه فرهنگی و اقتصادی بر بیگانگی اجتماعی

 

بیگانگی اجتماعی

متغیرها

اثر مستقیم

اثر غیر مستقیم

اثر کل

فساد ادراک شده

404/0

 

969/0

سرمایه فرهنگی

 

193/0

 

سرمایه اقتصادی

 

372/0

 

کل اثرات غیر مستقیم

 

565/0

 

براساس مقادیر جدول 12، اثر مستقیم متغیر فساد ادراک شده 404/0 برآورد شد که با دخالت دو متغیر سرمایه های اقتصادی و فرهنگی اثر غیر مستقیم متغیر فساد ادراک شده 565/0 تعیین شد. بنابراین کل اثرات متغیرهای وارد شده در تحلیل بر بیگانگی اجتماعی 969/0 برآورد شد.

بحث و نتیجه گیری

یافته ها حاکی از آن است که میانگین بیگانگی اجتماعی جوانان کمتر از حد متوسط است؛ بدین معنا که جوانان نسبت به قواعد و ساختار های جامعه بی اعتماد و بی تفاوت اند. همچنین نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که فساد ادراک شده در بیگانگی اجتماعی تأثیر دارد؛ بدین معنا که با افزایش میزان فساد ادراک شده، بیگانگی اجتماعی در بین جوانان افزایش می یابد. بنابراین نتایج این پژوهش در مورد تأثیر فساد ادراک شده در بیگانگی اجتماعی مؤید «نظریه آنومی» دورکیم، مرتن، «نظریه امنیت وجودی» گیدنز و «تئوری ناکارآمدی نهادهای اجتماعی» پارسونز و روثستاین و نتایج تحقیقات رزم آهنگ و صادقی شاهدانی(1398)،  دهقان و همکاران (1398)، فاضلی و جلیلی(1397) و سی. هومینگ (2018) است. لذا چنین استنباط می شود که جوانان به عنوان سرمایه انسانی در صورتی که احساس دلسردی و بی اعتمادی نسبت به ساختارهای حاکم و نگرش منفی به رفتارهای مسئولان و کارگزران دولتی داشته باشند، ضمن کاهش تعلق خاطر به جامعه و ارزش های حاکم، نسبت به سرنوشت جامعه و خود نیز بی تفاوت و بیگانه خواهند شد.

با تحلیل فرضیه دوم و سوم پژوهش مبنی بر تأثیر فساد ادراک شده با مداخله متغیرهای سرمایه های اقتصادی و فرهنگی در بیگانگی اجتماعی جوانان مشخص شد با افزایش سرمایه فرهنگی تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی افزایش می یابد، اما تأثیر سرمایه اقتصادی معکوس است. به عبارتی، سرمایه فرهنگی باعث می شود فساد ادراک شده جوانان به طور غیر مستقیم حدود 28درصد از اثرکل را تبیین نماید. اما نقش سرمایه اقتصادی در این تحلیل منفی است؛ به طوری که با دخالت سرمایه اقتصادی از میزان فساد ادراک شده و بیگانگی اجتماعی جوانان کاسته می شود. بنابراین یافته های این پژوهش یکی از پیش فرض های بوردیو(سرمایه فرهنگی) را در تعیین تضعیع «اعتماد تعمیم یافته» تأیید می کند؛ یعنی اگر سرمایه فرهنگی در جامعه بیشتر شود، سطح ادراک فساد بیشتر گردیده، جوانان بیشتر میل به بیگانگی اجتماعی خواهند داشت. مقایسه نتایج این پژوهش با یافته های دهقان و همکاران(1398) و ملقار و همکاران(2010) که رابطه بین فساد و  سرمایه های اجتماعی را تأیید کرده بودند، همخوانی دارد.

همچنین نتایج نشان داد با کنترل متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، تأهل و محل سکونت)، تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی جوانان معنادار است و این متغیرها نقش جزئی در کاهش میزان تأثیر خالص دارند. نیز تحلیل مدل معادلات ساختاری نشان داد دو عامل سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی می توانند در نتیجه تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی مؤثر باشند. به عبارتی، با وساطت متغیر های سرمایه فرهنگی و اقتصادی، ادراک از فساد در بیگانگی اجتماعی تأثیرگذار است.

  خلاصه اینکه، فساد ادراک شده عامل مهم و اساسی در شکل گیری و تقویت بیگانگی اجتماعی است که احساس محرومیت، نا امیدی به زندگی در جمع، یأس از همدلی و همکاری و برابری در توزیع امکانات و فرصت ها را به دنبال دارد. فرد با تجربه زیست خود فساد را درک می کند و با این پنداشت هر روز بیشتر از دیروز به اجتماع پیرامونش بی اعتماد می شود و با آگاهی از روند و شیوع فساد و تبعیض در جامعه و با علم به قانون گریزی ها و قانون ستیزی ها، خسته و فرتوت تسلیم سلطه ساختارهای بازتولید کننده فساد و تبعیض می گردد. به قول مولانا:

پس بدان این اصل را ای اصل جو           هرکه را درد است او بُردست بو

هرکه او بیـــدارتر، پـــــردردتر          هرکه او آگــــاه تــر، رخ زردتر

(مولوی،1384 :1/629-628)

بنابر یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود جهت اقناع سازی عمومی به خصوص جوانان، فرایند رسیدگی به پرونده های فساد که به طور ویژه در افکار عمومی بازتاب دارد به صورت علنی برگزار و از طریق رسانه های جمعی به مردم اطلاع رسانی شود. باتوجه به نقش سرمایه فرهنگی در تأثیر فساد ادراک شده بر بیگانگی اجتماعی، زمینه مشارکت اقشار تحصیل کرده و روشنفکر جامعه در پیشگیری و مبارزه با فساد فراهم و از آگاهی کاذب مردم نسبت به روند و شیوع فساد اداری جلوگیری گردد. هرچند میزان بیگانگی اجتماعی در این پژوهش نسبتاً پایین بوده، اما جهت تقویت خودپنداره مثبت در جوانان زمینه لازم جهت مسئولیت پذیری و مشارکت آنها در انجمن ها، هیئت ها و سمن ها فراهم شود. برای نهادینه شدن فرهنگ عدالت طلبی و احترام به منافع عمومی، متولیان تربیتی از جمله آموزش و پرورش، دانشگاه ها و رسانه های جمعی در برنامه هایشان ترجیح منفعت عمومی بر نفع شخصی را بگنجانند. همچنین باتوجه به تأثیر ویژگی های قومی و خرده فرهنگ ها در برداشت از مسائل اجتماعی، پژوهشگران علاقمند نظیر همین پژوهش را با تأکید بر قومیت انجام دهند.

  • منابع

    • استونز، راب.( 1393). متفکران جامعه شناسی. مهرداد میردامادی. تهران: نشر مرکز
    • امیرکافی، مهدی. (1393). «بررسی عوامل موثر بر تخلفات رانندگی موتورسواران(مطالعه ای در شهر کرمان)». مجله مطالعات اجتماعی ایران. 8 (2)، صص 5-35.
    • دورکیم، امیل.( 1384). درباره تقسیم کار اجتماعی. باقر پرهام. تهران: نشر مرکز
    • دوگراف، خیالت واخنار؛ پیتر، فون و مارافیک، پتریک. (1394). چشم اندازهای نظری به فساد. هانیه هژبر الساداتی، داود حسینی هاشم زاده، خلیل یاری و محمد فاضلی. تهران: انتشارات اگه
    • دهقان، محسن؛ رحمانی فیروزجاه؛ علی. عباسی اسفجیر، علی اصغر.(1398). « بررسی ارتباط و تأثیر ادراک فساد بر سرمایه اجتماعی(مطالعه موردی: جمعیت شهری استان مازندران)». فصلنامه راهبرد اجتماعی فرهنگی. 8 (32).
    • ربیعی، علی.( 1383). زنده باد فساد. تهران: نشر سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
    • رزم آهنگ، مهدی و صادقی شاهدانی، مهدی. (1398). «واکاوی رابطه بین فساد عینی و ادراکی با مؤلفه اعتماد اجتماعی تعمیم یافته». فصلنامه مجلس و راهبرد. 27 (103)، صص 30-50.
    • رفیع پور، فرامرز.(1386). سرطان اجتماعی فساد. تهران: شرکت سهامی انتشار
    • روثستاین، بو. (1393). دام های اجتماعی و مسئله اعتماد. محمد شارع پور، محمد فاضلی، لادن رهبری و سجاد فتاحی. تهران: انتشارات اگه
    • شیخاوندی، داور. (1384). جامعه­شناسی انحرافات و مسائل جمعیتی ایران. تهران: نشر قطره
    • صبوری، پرویز. (1397). «در برابر خشونت نمادین». فصلنامه رشد علوم اجتماعی. دوره 20، شماره76.
    • فاضلی، محمد و جلیلی، محدثه. (1397). «بررسی بین کشوری رابطه کیفیت حکومت، میزان فساد و سطح اعتماد نهادی و اجتماعی». جامعه شناسی کاربردی. 70 (2)، صص191-210.
    • فرج پور، مجید. (1383). موانع توسعه؛ بررسی فقر، تبعیض و فساد. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا
    • قنبری برزیان، علی. (1394). «پژوهشی درخصوص مسئله شناسی جوانان ایران». مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران. 3 (4)، صص 667-696.
    • گولد، جولیوس و کولب، ویلیام. (1376). فرهنگ علوم اجتماعی. باقر پرهام. تهران: مازیار
    • گیدنز، آنتونی. (1387). تجدد و تشخص؛ جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ناصر موفقیان. تهران: نشر نی
    • گیدنز، آنتونی. (۱۳۷۷). جامعه شناسی. منوجهر صبوری. تهران: نشر نی
    • مارکوزه، هربرت. (1964). خرد و انقلاب. محسن ثلاثی. تهران: ثالث
    • محسنی تبریزی، علیرضا. (1381). «آسیب شناسی بیگانگی اجتماعی- فرهنگی: بررسی انزوای ارزشی در دانشگاه های تهران». فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی. (26).
    • مولوی بلخی، محمد. (1384). مثنوی معنوی. تهران: غزل
    • وبر، ماکس. (1964). مفاهیم اساسی جامعه شناسی. احمد صدارتی. تهران: نشر مرکز
    • Durkheim, Émile. (1979). “The Elementray Forms of Religious Life”. London: Allen and Unwin
    • Ferdenberg, Edgar. (1983). “Coming of Age in American”. New York: Vintage books
    • (2005). “The IMF’s Approach to Promoting Good Governance and Combating Corruption: A Guide.” Available at: www.imf.org/external/np/gov/guide/eng/index.htm /accessed 2012.9.26.
    • Melgar, Atalia & Rossi, Maximo & Smith, Tom. )2010(. “The perception of corruption”. International Journal of Public Opinion Research, Vol. 22
    • Richey, (2010). “The Impact of Corruption on Social Trust”. American Politics Research. Vol.12, pp: 1-15.
    • Seeman, Melvin. (1959). “On the Meaning of Alienation”. American Sociological Review, No24: pp: 783-791.
    • Gouvea, Raul & Shihong, Li & Gautam, Vora. (2019). “Corruption and Levels of Economic Development: A Cross-Country Assessment with Special Reference to Africa”. Publish in OALib Journal: 4236/me.2019.109130, PP. 2063-2084.