نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار روانشناسی، دانشگاه پیام نور E-mail:fpmohseni@yahoo.com
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبکهای هویت و راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان بر سلامت روانی دانشجویان انجام گرفت. طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری نیز تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بودند که تعداد 250 نفر به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به پرسشنامه سبکهای هویت، پرسشنامه راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان، مقیاس اضطراب، افسردگی و تنیدگی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همسبتگی پیرسون و تحلیل مسیر و با کمک نرمافزارهای 20Amos و 18SPSS انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد هویت اطلاعاتی به گونه منفی و هویت سردرگم- اجتنابی به گونه مثبت بر افسردگی و اضطراب دانشجویان تاثیر مستقیم دارد. همچنین، هویت اطلاعاتی به واسطه راهبرد تمرکز مجدد بر برنامهریزی و هویت سردرگم-اجتنابی بهواسطه راهبرد نشخوارگری بر اضطراب و افسردگی تاثیری معنادار دارند. همچنین، هویت اطلاعاتی بر راهبرد تمرکز مجدد بر برنامهریزی به گونه مثبت و هویت سردرگم- اجتنابی بر ملامت خویش و نشخوارگری به گونه منفی تاثیر مستقیم دارند. راهبردهای هیجانی تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد مثبت به طور منفی بر افسردگی و اضطراب تاثیری مستقیم دارند. افزونبراین، نشخوارگری و فاجعهسازی به طور مثبت بر افسردگی و اضطراب تاثیر میگذارند. راهبرد هیجانی ملامت دیگران نیز با اضطراب، رابطه علی مثبت نشان داد. نتیجه این مطالعه نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبکهای هویت در بروز آسیب یا سلامت روانی و تجربه هیجانهای منفی نقش مهمی دارند. یافتههای این پژوهش میتواند در مشاوره با دانشجویان به کار گرفته شود و از بروز آسیبهای روانی در آنان پیشگیری گردد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Identity Styles and Cognitive Emotion Regulation Strategies and Mental Health in University Students: Structural Equation Modeling
نویسنده [English]
- Fereshteh Pourmohseni Koluri
Ph.D., Assistant Professor in Psychology, Payam-e- Nour University
چکیده [English]
This research is to examine the role of identity styles and emotion regulation on mental health in university students. So, structural equation modeling techniques were used in this study. This research was a correlation descriptive study that performed on 250 subjects selected among Mohaghegh Ardebili University’ students based on multi-stage cluster sampling. Participants answered the identity styles questionnaire, cognitive emotion regulation strategies scale and Anxiety, Depression and Stress Scale (DASS). Data was analyzed with Pearson correlation and path analysis by SPSS 18 and Amos 20. Results of path analysis indicated that informational identity and diffuse-avoidant style directly affected on depression and anxiety. Also, informational identity through Refocus on Planning, and diffuse-avoidant style through rumination had significant effect on depression and anxiety. Informational style had positively and directly effect on Refocus on Planning, and diffuse-avoidant style had negatively and directly effect on rumination and self-blame. Refocus on Planning, positive reappraisal and positive refocusing negatively and directly affect depression and anxiety. In addition, rumination and catastrophizing Informational style was an inverse significant predictor of depression, and diffuse-avoidant style was a significant predictor of anxiety. Also, rumination and catastrophizing positively and directly predicted depression and anxiety and other-blame indicated causal relationships with anxiety. Cognitive emotion regulation strategies and identity styles had important role on psychopathology or well-being and experience of negative emotions. Findings can be used in counseling with students and prevention of mental disorder.
کلیدواژهها [English]
- Cognitive Emotion Regulation Strategies
- Identity Styles
- Mental Health and Structural Equation Modeling
سبکهای هویت، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و سلامت روانی دانشجویان: مدل معادلات ساختاری
فرشته پورمحسنی کلوری[1]
تاریخ دریافت مقاله: 19/3/1393
تاریخ پذیرش مقاله: 8/6/1393
مقدمه
ورود به دانشگاه، یکی از مهمترین دوران های گذار در زندگی بسیاری از جوانان میباشد. در این مرحله، جوان با ترک محیط ایمن و آشنای خانه و رویارویی با چالشهای تحصیلی با تنیدگیهای قابل توجهی روبه رو میشود. به عقیده اریکسون (1989؛ به نقل از برزونسکی[2] و کاک[3]، 2000) دانشگاهها، محیطی را برای جوانان فراهم میسازند تا فارغ از مسئولیتهای بزرگسالی، فرصتهای موجود را بررسی کنند و نقشهایی را که میتوانند از عهده آنها برآیند، کشف نمایند و بهترین گزینهای را که با استعدادها، علایق و نیازهایشان منطبق میباشد، انتخاب کنند.
از سوی دیگر، دوران نوجوانی و اوایل جوانی، یکی از دورههای بسیار مهم شکلگیری و تحول هویت[4] است که بنا بر نظریه تحول روانی- اجتماعی اریکسون، هویت ساختاری درونی و پویا که متشکل از اهداف، ارزشها و باورهای شخصی میباشد (مارسیا[5]، 1980) براساس فرآیندهای شناختی- اجتماعی شکل میگیرد (اریکسون[6]، 1968) – این نوع هویت، یکی از ابعاد مهم تحول انسان است که به وی احساس هدفمندی میدهد و او را در جهت مقابله موثر و کارآمد با شرایط زندگی روزمره آماده میسازد (برزونسکی و کاک، 2005). پژوهشها حاکی از آن است که عدم شکلگیری هویت پایدار، خطر بروز مشکلات شخصیتی و رفتاری همچون: روانرنجوری(دالینگر[7]، 1995)، مشکلات تحصیلی و ارتباطی (برزونسکی و کاک، 2005)، بروز افسردگی و عزت نفس ضعیف (نارمی[8] و همکاران، 1997)، اختلالات خوردن (ویلر، آدامز و کیتینگ[9]، 2001)، مشکلات کاری و وابستگی به الکل (آلدائو، نالن-هاکسما و شویزر[10]،2010) و اختلال سلوک و بزهکاری (آدامز[11] و همکاران، 2001) را در جوانان افزایش میدهد.
برزونسکی (1989) بنا بر نظریه رشد روانی- اجتماعی اریکسون، سه سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم- اجتنابی را ارائه نمود. به عقیده وی، سبکهای هویت، راهبردهای شناختی- اجتماعی میباشند که افراد معمولاً بکار میگیرند تا به حل مساله بپردازند، تصمیمگیری نمایند و اطلاعات مربوط به هویت خود را سازماندهی نمایند.
افراد دارای جهتگیری اطلاعاتی، آگاهانه به دنبال پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به تعارضهای هویتی و شکل دادن هویت اند، نسبت به دیدگاه شان درباره خود و اعتبار آن تردید دارند و آن را زیر سوال میبرند، علاقمند به یادگیری مطالب جدید درباره خود هستند و در صورت رویارویی با اطلاعات و بازخوردهای ناهماهنگ، خواستار ارزیابی و اصلاح ساختار هویتی خود میباشند (برزونسکی، سیسیوچ، دوریز و سوئنس[12]، 2011). این افراد از پیچیدگی شناختی بیشتری برخوردارند و در تصمیمگیری بسیار حساس و دقیق میباشند (برزونسکی و فراری، 1996). افراد دارای سبک هویتی سردرگم- اجتنابی، در تصمیمگیریهای شخصی و حل تعارضهای خود مردد هستند، تصمیمگیریهای خود را به تعویق می اندازند و براساس شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارند، رفتار میکنند (برزونسکی، 2003؛ بوش، سگرین و کوران[13]، 2012). افراد دارای جهتگیری هنجاری نیز براساس هنجارهای اجتماعی و انتظارات افراد مهم زندگی خود، تصمیم میگیرند و خود را در قالب اسنادهای جمعی مانند مذهب، خانواده و ملیت تعریف میکنند. این سبک هویت موجب مقاومت در برابر تغییر و مقابله با اطلاعاتی میشود که باورها و ارزشهای فرد را به چالش میکشاند (برزونسکی، مسک[14] و نورمی، 2003).
در نظریه رشد روانی- اجتماعی، اریکسون شکلگیری هویت را به عنوان یک بحران تحولی معرفی کرده است. کلمه "بحران" بیانگر تحولی هیجانی است که توسط نیاز به رشد خودپنداره منسجم برانگیخته میشود. پژوهشها نشان میدهد که هیجان نقش بسیار مهمی در شکلگیری و تداوم هویت دارد و به رفتار فرد سازمان میدهد. پردازش هیجانی نیز در اسنادها و ارزیابیهای شناختی- اجتماعی نقش بسزایی دارد و همسو با شکلگیری هویت صورت میپذیرد (استرایر[15]، 2002؛ ولیوراس و بوسما[16]، 2005).
برزونسکی (1989) در زمینه ارتباط بین سبکهای هویت و هیجان، تبیینی نظری را ارائه نموده است. به عقیده وی، سبکهای هویت را میتوان براساس فرآیندهای اجتماعی- شناختی جذب و انطباق متمایز نمود. در فرآیند جذب، فرد اطلاعات جدید را در اطلاعات قدیمی وارد میکند، در حالیکه در انطباق، فرد اطلاعات قدیمی را تغییر میدهد تا با اطلاعات جدید هماهنگ باشد.
افراد دارای سبک اطلاعاتی، اطلاعات جدید را جذب می نمایند و هویت خود را براساس اطلاعات جدید، تغییر میدهند. بدینترتیب، ادراک درستی از واقعیت خواهند داشت و سازگاری آنان افزایش مییابد. به بیان دیگر، از دیدگاه شناختی، افراد دارای جهتگیری اطلاعاتی، با وارسی واقعیت به تاثیر هیجان بر رفتار خود و دیگران پی میبرند. افراد دارای سبک هنجاری، بدون وارسی گزینههای موجود نسبت به هدف متعهد میگردند و بنابراین به طور عمده از جذب استفاده میکنند. این افراد از هیجانهای خود جهت شکلدهی به هویت استفاده نمیکنند و در مقابل به تنظیم یا کنترل دفاعی هیجانهای خود میپردازند (سیتون و بیمانت[17]، 2011). افراد اجتنابی-سردرگم نیز فاقد هویتی منسجم و پایدار میباشند و در پاسخ به نیازهای محیطی، بدون درنظر گرفتن پیامدهای رفتار به طور عمده از فرآیند انطباق استفاده میکنند. به بیان دیگر، این افراد قادر نیستند هیجانهای خود را به طور موثر مدیریت نمایند یا از تاثیر رفتار خود بر پاسخهای عاطفی دیگران آگاه نیستند (سیتون و بیمانت، 2008).
بنابراین، تنظیم هیجان فرآیندی است که در جریان شکلگیری هویت منسجم نقشی بسزا دارد و از طریق آن، افراد جهت دستیابی به پیامدهای مطلوب، هیجانهای خود را مدیریت میکنند (آلدائو و همکاران، 2010). افزونبراین، راهبردهای نظمجویی هیجان، کانون اصلی درک همبستههای رفتاری و هیجانی تنیدگی و وقایع عاطفی منفی است. به بیان دیگر، در برخی از جنبههای نظمجویی، هیجان شبیه مقابله است (گارنفسکی و کرایج[18]، 2006؛ گارنفسکی، بان و کرایج، 2005؛ گارنفسکی و همکاران، 2004). پژوهشها نشان میدهد راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان، تعامل با دیگران و عملکرد تحصیلی را بهبود می بخشد و و سلامت روانی را به دنبال خواهد داشت (گراس و جان ، 2004)؛ در مقابل، راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان در شکلگیری و تداوم آسیبهای روانی نقش بسزایی دارند (مور و همکاران، 2008؛ منین و فراچ، 2007). نظریهپردازان مختلف بر این باورند افرادی که در رویارویی با رویدادهای روزمره نمیتوانند پاسخهای هیجانی خود را مدیریت نمایند، اختلالات هیجانی شدیدی را تجربه خواهند کرد که از جمله میتوان به اختلال شخصیت مرزی، اختلال افسردگی اساسی (نالن-هوکسما، ویسکو و لیبومیرسکی[19]، 2008) و اختلال اضطراب تعمیم یافته (منین[20] و همکاران، 2007) اشاره نمود. بنابراین، راهبردهای تنظیم هیجان میتوانند بهعنوان عوامل خطرساز یا محافظ در برابر آسیبهای روانی عمل کنند. افراد از روشهای مختلفی جهت نظمبخشی به هیجاناتشان استفاده میکنند که یکی از متداولترین آنها، استفاده از راهبردهای نظمدهی شناختی هیجان میباشد. این راهبردها، فرآیندهای شناختی هستند که افراد بعد از تجربه یک رویداد تنیدگیزا برای مدیریت هیجانات خود بهکارمیگیرند و بر جنبه شناختی مقابله تاکید دارند. از جمله راهبردهای تنظیم شناختی هیجان میتوان به راهبرد ملامت خود[21]، نشخوارگری[22]، ، ملامت دیگران[23]، فاجعهسازی[24] و ارزیابی مجدد مثبت[25]، پذیرش[26] و تمرکز مجدد بر برنامهریزی[27] اشاره نمود که هر یک از این راهبردها، پیامدهایی را بر سلامت روانی افراد به دنبال خواهد داشت (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001).
بدینترتیب، عدم شکلگیری هویت پایدار (برزونسکی و کاک، 2005) از یک سو و عدم تنظیم هیجان (هوپلی و نیکی[28]، 2010؛ شید و هادجینز[29]، 2009) از سوی دیگر، در بروز آسیبهای روانی نقش بسزایی دارند. نتایج پژوهشها نشان میدهد افراد با جهتگیری اطلاعاتی در رویارویی با رویدادهای تنیدگیزای روزمره بیشتر از مقابله مسئلهمدار استفاده میکنند، با تنیدگی و اضطراب بهتر مقابله میکنند، کمتر دچار اختلالات اضطرابی میگردند و ارتباط عاطفی بهتری با دیگران برقرار مینمایند (کانن و همکاران، 2008؛ کسیدی[30]، 2004؛ بوش و همکاران، 2012). مطالعه بیمانت و سیتن (2011) نیز نشان میدهد افراد با هویت اطلاعاتی بیشتر از راهبردهای پذیرش، ارزیابی مجدد مثبت و برنامهریزی بهره میگیرند. در مقابل، افراد با جهتگیری سردرگم- اجتنابی در رویارویی با تنیدگی، بیشتر از راهبردهای هیجانی ناسازگارانه همچون اجتناب و ملامت خویش استفاده می کنند و از خودابرازگری کمتری برخوردارند. این افراد بیشتر دچار اختلالات اضطرابی میشوند، ارتباط عاطفی مناسبی با دیگران ندارند و واکنشهای افسردهوار نیز در این افراد بیشتر به چشم میخورد (برزونسکی، 2003؛ بوش و همکاران،2012). مطالعه (بیمانت و سیتن، 2011؛ برزونسکی و فراری، 1996) نشان میدهد سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان همچون انکار، کنارهگیری عاطفی و روانی و راهبردهای ناسازگارانه تصمیمگیری همچون به تعویق انداختن و سوء مصرف مواد رابطه دارد.
در حالی که سبک هویت اطلاعاتی با سلامت روان و سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با اختلالات روانی همبسته میباشد، رابطه میان سبک هنجاری و سلامت روانی آشکار نمیباشد. از یک سو، افراد با سبک هنجاری از سازگاری روانشناختی برخوردارند (برزونسکی و کاک، 2005) از سوی دیگر، این افراد تحمل ناکامی ندارند (بوش و همکاران، 2012)، از مقابله مسئلهمدار کمتر استفاده میکنند، اجتناب عاطفی و اضطراب توانفرسا در این افراد بیشتر به چشم میخورد و از مکانیسمهای دفاعی ناپخته بیشتر استفاده میکنند(سیتون و بیمانت، 2011).
هر چند بهنظر میرسد سبکهای هویتی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تجربه هیجانهای منفی همچون افسردگی، اضطراب و تنیدگی در ارتباطند، ولی اینکه هر یک چه نقشی را در تجربه هیجانهای منفی بازی میکنند، نامشخص میباشد. شاید هر یک نقش خود را به طور مستقل بازی میکند و یا نقش آنها پیچیده و متعامل میباشد. ممکن است سبک هویتی سردرگم-اجتنابی موجب کاربرد هر چه بیشتر راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان شود و به دنبال آن، فرد هیجانهای منفی بیشتری را تجربه نماید و یا سبک هویت اطلاعاتی با تاثیر بر راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان، بروز هیجانهای منفی را در فرد کاهش دهد. از اینرو، هدف پژوهش حاضر، از یک سو پیشبینی تجربه هیجانهای منفی همچون اضطراب، افسردگی و تنیدگی از روی سبکهای هویت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان است و از طرف دیگر، تعیین ماهیت این پیشبینی در اثر مستقل و متقابل این دو متغیر میباشد. بنابراین، در مطالعه حاضر فرضیههای زیر بررسی میگردند:
فرضیه 1: سبک هویت اطلاعاتی میتواند بهطور مستقیم راهبردهای سازگارانه (ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، پذیرش و تمرکز مجدد مثبت) و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعهسازی) را پیشبینی نماید.
فرضیه 2: سبک هویت اطلاعاتی و سبک سردرگم- اجتنابی میتوانند به طور مستقیم اضطراب، افسردگی و تنیدگی را پیشبینی نمایند.
فرضیه 3: سبک هویت اطلاعاتی بهطور غیر مستقیم و به واسطه راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان (ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، پذیرش و تمرکز مجدد مثبت) میتواند اضطراب، افسردگی و تنیدگی را پیشبینی نماید.
فرضیه 4: سبک هویت سردرگم- اجتنابی بهطور غیرمستقیم و بهواسطه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعهسازی) میتواند اضطراب، افسردگی و تنیدگی را پیشبینی نماید.
روش شناسی پژوهش
جامعه آماری، نمونه و روش نمونهگیری
طرح پژوهش حاضر، طرح همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است که یک روش همبستگی چندمتغیری میباشد. با این روش میتوان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیرها را در الگوی فرض شده بررسی کرد. این الگو به پژوهشگر اجازه میدهد تا روابط میان مجموعهای از متغیرها را تعیین، اثر علی متغیرها را بر یکدیگر فرض و برازندگی الگوی مفروض را بررسی نماید. در اینراستا، از بین جامعه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 91-1390 تعداد 250 نفر به روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. بدینمنظور، ابتدا دانشگاه به 5 دانشکده (هر دانشکده یک خوشه) تقسیم و سه دانشکده علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس، از هر یک از سه دانشکده منتخب، دو گروه آموزشی به طور تصادفی برگزیده شدند (گروههای آموزشی علوم تربیتی و مدیریت از دانشکده علوم انسانی؛ گروههای زیستشناسی و شیمی از دانشکده علوم پایه و گروههای آموزشی مهندسی برق و مهندسی عمران از دانشکده فنی-مهندسی). در نهایت، از هر گروه آموزشی منتخب، دو کلاس به شیوه تصادفی انتخاب شد و پس از تشریح اهداف پژوهش و جلب مشارکت آزمودنیها، تعداد 250 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند.
ابزار پژوهش
اطلاعات مورد نیاز از طریق چند پرسشنامه جمعآوری شد که عبارت بودند از:
پرسشنامه سبکهای هویت برزونسکی: این مقیاس توسط وایت[31] و همکارانش (1998) طراحی شد و یک مقیاس خود- گزارشدهی است که سبکهای هویت برزونسکی را در سه سبک اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم- اجتنابی ارزیابی مینماید. نمرهگذاری این پرسشنامه بر روی یک مقیاس 5 درجهای لیکرت از 1 (برای کاملاً مخالفم) تا 5 (برای کاملاً موافقم) میباشد. وایت و همکاران (1998) ضریب آلفای کرونباخ را برای سبکهای اطلاعاتی، سردرگم-اجتنابی و هنجاری به ترتیب 59/0، 78/0 و 64/0 بهدست آوردند. در ایران سلطانی، فولادوند و فتحی آشتیانی (1389) پایایی آن را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای سبکهای هویت اطلاعاتی، هنجاری و اجتنابی- سردرگم به ترتیب 86/0، 76/0و80/0 و برای کل پرسشنامه 93/0گزارش کردهاند.
مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS): مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی (لاویبوند و لاویبوند، 1995؛ به نقل از فتحی آشتیانی و داستانی، 1388) مجموعهای از سه مقیاس خود- گزارشدهی برای ارزیابی حالات عاطفه منفی در افسردگی، اضطراب و تنیدگی است و فرد باید وضعیت یک نشانه را در طول هفته گذشته مشخص کند. این مقیاس دارای دو فرم بلند و کوتاه میباشد که فرم کوتاه آن که دارای 21 ماده است و هریک از سازههای روانی تنیدگی، اضطراب و افسردگی را توسط 7 سوال متفاوت مورد ارزیابی قرار میدهد، مورد استفاده قرار گرفت. نمرهگذاری در مقیاس لیکرت 4 درجهای از صفر (اصلاً در مورد من صدق نمیکند) تا 3 (کاملاً در مورد من صدق میکند) میباشد. ویژگیهای روانسنجی این مقیاس در چند مطالعه بررسی شده است. مطالعه هنری و کرافورد[32] (2005) که با استفاده از یک نمونه انگلیسی انجام شده نشان میدهد که پایایی این مقیاس با استفاده از روش آلفا کرونباخ برای کل مقیاس و نیز سه خرده مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی به ترتیب 93/0، 88/0، 82/0 و 90/0 میباشد. روایی و اعتبار این پرسشنامه در ایران توسط سامانی و جوکار (1386) مورد بررسی قرار گرفته است که اعتبار بازآزمایی برای مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی به ترتیب برابر با 80/0، 76/0، 77/0 و روایی این مقیاس با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی 90/0 به دست آمده است. در پژوهش حاضر جهت بررسی سلامت روانی دانشجویان از مقیاس اضطراب، افسردگی و تنیدگی استفاده شده است. هر چه میزان تجربه هیجانهای منفی همچون اضطراب، افسردگی و تنیدگی در دانشجویان کمتر باشد، سلامت روانی بیشتری را تجربه خواهند کرد.
مقیاس نظمجویی شناختی هیجان: این پرسشنامه توسط گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001) جهت شناسایی راهبردهای مقابلهای شناختی افراد پس از رویارویی با یک تجربه منفی یا وقایع آسیبزا مورد استفاده قرار میگیرد. این پرسشنامه یک ابزار خودگزارشی است و دارای 36 ماده و 9 خرده مقیاس میباشد. خرده مقیاسهای مذکور 9 راهبرد شناختی ملامت خویش، دیدگاهپذیری، نشخوارگری، فاجعهسازی، ملامت دیگران پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت، را ارزیابی مینماید و بر روی مقیاس لیکرت از 1 (تقریباً هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) نمرهگذاری میشود. هر خردهمقیاس دارای 4 ماده است و دامنه نمرات هر خرده مقیاس بین 4 تا 20 خواهد بود. نمرات بالا در هر خرده مقیاس بیانگر میزان استفاده بیشتر راهبرد مذکور در مقابله و رویارویی با وقایع تنیدگیزا و منفی میباشد. حسنی (1389) پایایی خردهمقیاسهای این پرسشنامه را با استفاده از روش آلفا کرونباخ بین 76/0 تا 92/0 گزارش کرده است که بیانگر همسانی درونی خوب خرده مقیاسها میباشد. همچنین، روایی این مقیاس با استفاده از روش تحلیل عاملی و همبستگی با سیاهه افسردگی بک مورد آزمون قرار گرفته و بیانگر روایی خوب این مقیاس میباشد.
جهت تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون برای محاسبه ضرایب همبستگی میان متغیرهای پژوهش، و جهت آزمون برازش و تناسب الگوسازی نظری و پیشنهادی پژوهش با دادههای جمعآوری شده و تحلیل مسیر از الگوسازی معادله ساختاری[33] با استفاده از نرمافزار ایموس نسخه 20 استفاده گردید. برای انجام این تحلیل علاوه بر استفاده از نرمافزار SPSS آزمون ضریب همبستگی پیرسون، از شاخص مجذور کای، مجذور کای نسبی، شاخص برازندگی مقایسهای، شاخص برازندگی افزایشی و شاخص ریشه خطای میانگین مجذورات تقریب استفاده شد.
یافتههای پژوهش
از میان 250 نفر دانشجوی پاسخگو، 139 نفر دختر (6/55 درصد) و 111 نفر پسر (4/44 درصد) بودند. دامنه سنی افراد مورد مطالعه بین 18-25 سال، میانگین سنی برابر با 22/20 و انحراف معیار برابر با 33/4 بود. مبنای تجزیه و تحلیل مدلهای علی، ماتریس همبستگی است. ماتریس همبستگی متغیرهای مورد مطالعه نیز در جدول 1 آمده است.
جدول1: ضرایب همبستگی سبکهای هویت، راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان و اضطراب، افسردگی و تنیدگی
خرده مقیاس |
ضرایب همبستگی |
|||||
تنیدگی |
افسردگی |
اضطراب |
اطلاعاتی |
هنجاری |
سردرگمی |
|
ملامت خویش |
***30/0 |
***39/0 |
***43/0 |
10/0- |
11/0 |
09/0 |
ملامت دیگران |
***24/0 |
***29/0 |
***36/0 |
08/0- |
03/0 |
03/0 |
نشخوارگری |
***32/0 |
***44/0 |
***40/0 |
**17/0- |
03/0 |
*16/0 |
فاجعهسازی |
***25/0 |
***35/0 |
***38/0 |
*15/0- |
10/0 |
*15/0 |
دیدگاهگیری |
***20/0 |
***21/0 |
***25/0 |
02/0- |
05/0 |
10/0- |
پذیرش |
***20/0- |
***27/0- |
***31/0- |
09/0 |
06/0 |
03/0 |
تمرکز مجدد مثبت |
***22/-0 |
***17/0- |
***25/0- |
*17/0 |
06/0 |
10/0- |
تمرکز مجدد بر برنامهریزی |
***28/0- |
***33/0- |
***37/0- |
*15/0 |
04/0 |
*13/0- |
ارزیابی مجدد مثبت |
***25/0- |
***25/-0 |
***26/0- |
*18/0 |
03/0 |
**18/0- |
اطلاعاتی |
*15/0- |
***23/0- |
*15/0- |
- |
- |
- |
هنجاری |
05/0- |
08/0 |
014/0 |
- |
- |
- |
سردرگم-اجتنابی |
***24/0 |
***19/0 |
***20/0 |
- |
- |
- |
***P<0001/0, **P<001/0, *P<.05/0
نتایج تحلیلهای همبستگی دو متغیره موجود در جدول 1 نشان میدهد بین راهبردهای ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری، فاجعهسازی و دیدگاهگیری با مولفههای اضطراب، افسردگی و تنیدگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ در حالی که این رابطه برای راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی و ارزیابی مجدد مثبت منفی میباشد.
افزونبراین، یافتههای موجود در جدول 1 نشان میدهد سبک هویت اطلاعاتی با راهبردهای نشخوارگری و فاجعهسازی به گونه منفی و معنادار و با راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی و ارزیابی مجدد مثبت به طور مثبت و معنادار همبسته میباشد. سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با راهبردهای تمرکز مجدد بر برنامهریزی و ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی معنادار و با فاجعهسازی و نشخوارگری رابطه مثبت و معنادار دارد.
بررسی ارتباط میان سبکهای هویت و عواطف منفی نیز حاکی از آن است که سبک هویت اطلاعاتی با تنیدگی، اضطراب و افسردگی رابطه منفی معنادار و سبک سردرگم- اجتنابی با این مولفهها رابطه مثبت معنادار دارند.
آزمون مدل فرضی: در زمینه دستیابی به فهم روشنی از چگونگی تاثیر سبکهای هویت و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر اضطراب، افسردگی و تنیدگی، آزمون مدلی که به اینمنظور طراحی شده است، نشان خواهد داد که آیا اصلیترین فرضیه این پژوهش- برازش مدل با دادههای بهدست آمده از نمونه مورد مطالعه- تایید خواهد شد؟ اگرچه روابط همبستگی ساده بررسی شده بین متغیرها، برخی نکات را آشکار ساخت، اما روابط پیچیده و چندگانه بین متغیرها میتواند از طریق یک مدل ساختاری آشکار شود. بدینترتیب، روابط علی میان متغیرهای مورد مطالعه و آزمون فرضیههای 3 و 4 پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر بررسی گردید. جدول 2، شاخصهای برازندگی الگوی پیشنهادی نهایی پژوهش را نشان میدهد. مطابق با یافتههای موجود در جدول 2، برای تعیین کفایت برازندگی الگوی پیشنهادی با دادهها از چند شاخص برازندگی استفاده شد.
جدول2: شاخص نیکویی برازش برای الگوی نهایی اصلاح شده پژوهش
شاخص |
c2 |
DF |
c2/df |
NFI |
CFI |
GFI |
RMSEA |
مدل |
44/174 |
89 |
96/1 |
96/0 |
97/0 |
96/0 |
079/0 |
در مدل پیشنهادی اولیه مقدار مجذور کای نسبی، 5 بهدست آمد. لذا از اصلاحات پیشنهاد شده در الگو استفاده و مدل بازسازی شد. سپس برازش مدل جدید مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای موجود در جدول 2 مقدار مجذور کای نسبی مدل اصلاح شده را برابر با 96/1 میباشد، نشان میدهد که حاکی از برازش عالی مدل میباشد. دیگر شاخصهای برازش حاکی از آن اند که شاخص نیکویی برازش[34] (GFI)، شاخص برازندگی تطبیقی[35] (CFI) و شاخص هنجار شده برازندگی[36] (NFI) 96/0 و بیشتر میباشند و شاخص ریشه میانگین مجذور خطای تقریب[37] (RMSEA)کمتر از 08/0 است که بیانگر برازش عالی مدل با دادهها میباشد.
برای تعیین معنیداری اثرات غیرمستقیم متغیرهای میانجی از روش بوت استروپ با فاصله اطمینان 95 درصدی استفاده شد. در این مدل، دو راهبرد تمرکز مجدد بر برنامهریزی و نشخوارگری (شکل 1) توانستهاند بین سبکهای هویت و افسردگی و اضطراب نقش واسطهای ایفا کنند. در جدول شماره 3، اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل مدل آورده شده است. در ادامه، به بحث پیرامون روابط فرضی بین متغیرها خواهیم پرداخت:
جدول3: اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل استاندارد متغیرهای پیشبین بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و افسردگی و اضطراب
مسیرهای الگوی نهایی |
اثر مستقیم |
اثر غیر مستقیم |
اثر کل |
هویت اطلاعاتی ßتمرکز مجدد بر برنامهریزی |
**25/0 |
- |
- |
هویت اطلاعاتی ß تمرکز مجدد بر برنامهریزی ßافسردگی |
**30/0- |
**27/0- |
**57/0- |
هویت اطلاعاتیß تمرکز مجدد بر برنامهریزی ßاضطراب |
**28/0- |
**24/0- |
**52/0- |
هویتسردرگم-اجتنابی ßنشخوارگری |
**34/0 |
- |
- |
هویتسردرگم-اجتنابیß نشخوارگریßافسردگی |
**35/0 |
*13/0 |
**48/0 |
هویتسردرگم-اجتنابیß نشخوارگری ß اضطراب |
*22/0 |
*15/0 |
**37/0 |
هویتسردرگم-اجتنابی ßملامت خویش |
**35/0 |
- |
- |
ارزیابی مجدد مثبت ßافسردگی |
**25/0- |
- |
- |
تمرکز مجدد بر برنامهریزی ßافسردگی |
***42/0- |
- |
- |
تمرکز مجدد مثبت ßافسردگی |
***58/0- |
- |
- |
نشخوار فکری ßافسردگی |
***54/0 |
- |
- |
فاجعه ßافسردگی |
**34/0 |
- |
- |
ارزیابی مثبت ßاضطراب |
***51/0- |
- |
- |
تمرکز مجدد بر برنامهریزی ß اضطراب |
***35/0- |
- |
- |
نشخوارگری ßاضطراب |
***48/0 |
- |
- |
ملامت دیگران ß اضطراب |
**26/0 |
- |
- |
فاجعه ßاضطراب |
**26/0 |
- |
- |
*** P<0001/0, **P<001/0, **P<01/0
نتایج موجود در جدول 3 بیانگر آن است که اثر مستقیم هویت اطلاعاتی به افسردگی (30/0-= β ) و اضطراب (28/0-= β ) منفی و معنادار میباشد. تاثیر غیر مستقیم هویت اطلاعاتی بهواسطه تمرکز مجدد بر برنامهریزی به افسردگی (27/0-= β ) و اضطراب (24/0-= β ) منفی و معنادار است.
همچنین، اثر مستقیم هویت سردرگم- اجتنابی به افسردگی (35/0= β ) و اضطراب (22/0= β ) مثبت و معنادار میباشد. مسیر غیرمستقیم این سبک هویتی بهواسطه راهبرد نشخوارگری به افسردگی (13/0= β ) و اضطراب (15/0= β ) مثبت و معنادار است. در یک جمعبندی، میتوان گفت دو سبک هویتی بهطور مستقیم و غیرمستقیم میتوانند واریانس افسردگی و اضطراب را تبیین نمایند.
در این مدل مسیرهای دیگری نیز وجود داشت که لازم است توضیح داده شود. اثر مستقیم هویت اطلاعاتی به تمرکز مجدد بر برنامهریزی (25/0= β)، هویت سردرگم- اجتنابی به ملامت خویش (35/0= β ) و نشخوارگری (34/0= β)، راهبردهای هیجانی تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد مثبت با افسردگی (42/0-= β، 25/0-= β، 58/0-= β ) و اضطراب به ترتیب (35/0-= β، 51/0-= β ) رابطه منفی و معنادار دارند؛ نشخوارگری (54/0= β) و فاجعهسازی (34/0= β) نیز با افسردگی و اضطراب (48/0= β ،26/0= β) رابطه علی مستقیم و معناداری دارند. ملامت دیگران نیز با اضطراب (26/0=β) رابطه علی مثبت معنادار نشان داد.
نمودار1: آزمون مدل فرضی رابطه میان سبکهای هویت، متغیر واسطهای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سلامت روان
30/0- |
تمرکز مجدد مثبت |
فاجعهسازی |
ملامت دیگران |
اضطراب |
هویت اطلاعاتی |
تمرکز مجدد بر برنامه |
ارزیابی مجدد مثبت |
ملامت خویش |
نشخوارگری |
25/0 |
42/0- |
35/0- |
25/0-0- |
51/0- |
34/0 |
26/0 |
26/0 |
35/0 |
34/0 |
22/0 |
54/0 |
48/0 |
هویت سردرگم-اجتننابی |
افسردگی |
35/0 |
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی ماهیت رابطه سبکهای هویت و سلامت روانی با میانجیگری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در دانشجویان صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین راهبردهای ناسازگارانه ملامت خود، ملامت دیگران، نشخوارگری، دیدگاهگیری و فاجعهسازی با اضطراب، افسردگی و تنیدگی رابطه مثبت معنادار و بین راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، پذیرش و ارزیابی مجدد مثبت با این هیجانهای منفی رابطه منفی معناداری وجود دارد. ارتباط میان راهبردهای هیجانی سازگارانه و ناسازگارانه با اضطراب، افسردگی و تنیدگی با نتایج پژوهشهای متعددی همسو میباشد (گارنفسکی، بون و کرایج، 2003؛ کرایج و همکاران، 2003؛ گارنفسکی و کرایج، 2007). در این راستا، مطالعه آلدائو و همکاران (2010) نشان میدهد راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان با اختلالات روانی کمتر و راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان با بروز اختلالات روانی بیشتر رابطه دارد. افزونبراین، نوع اختلال روانی به نوع راهبرد هیجانی ناسازگارانه که فرد بکار میگیرد، بستگی دارد، ضمن آنکه بکارگیری راهبردهای هیجانی ناسازگارانه در مقایسه با راهبردهای هیجانی سازگارانه ارتباط نیرومندتری با بروز اختلالات روانی همچون اضطراب و افسردگی دارد. برای مثال، فقدان راهبرد برنامهریزی برای عمل که یک مهارت حل مساله میباشد، بر سلامت روانی تاثیری منفی می گذارد و موجب شکلگیری راهبردهای هیجانی منفی همچون نشخوارگری، سرکوب و اجتناب میگردد (نالن-هاکسما و همکاران، 2008). همچنین، مطالعه آلدائو و همکاران (2010) نشان میدهد اختلالات درونیسازی همچون اضطراب و افسردگی در مقایسه با اختلالات برونیسازی، ارتباط تنگاتنگی با راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان دارند.
جهت تبیین این یافته که راهبردهای هیجانی سازگارانه ارزیابی مجدد و تمرکز مجدد مثبت با کاهش اضطراب و افسردگی رابطه منفی و معکوس دارند، میتوان گفت این راهبردها شامل تعبیر و تفسیر مثبت و خوشبینانه موقعیت تنیدگیزا میباشد. در چنین شرایطی، فرد موقعیت تنیدگیزا را به گونه مثبت ارزیابی مینماید و بدینترتیب تنش، اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه میکند.
راهبرد پذیرش، دیگر راهبرد هیجانی سازگارانهای است که با سطوح پایین افسردگی، اضطراب و تنیدگی رابطه دارد. بنا بر یافتههای زلومک و هان[38] (2010) این راهبرد، نقش برجستهای در مفهومسازی و رویارویی با رویدادهای تنیدگیزا بازی میکند. به بیان دیگر، پذیرش این موضوع که در هر صورت رویداد منفی اتفاق خواهد افتاد و وقوع آن موجب رشد و تعالی شخصی خواهد شد، رابطه مثبتی با خوشبینی و عزت نفس داشته و موجب کاهش اضطراب و افسردگی شخص میگردد (کارور[39] و همکاران، 1989). از سوی دیگر، کنترل، سرکوب و یا اجتناب از تجارب هیجانی منفی، فراوانی و شدت اینگونه تجارب را افزایش خواهد داد (کاشدان، زولنسکی و ملیش[40]، 2008). به طور مثال، مطالعه روئمر[41] و همکاران (2005) نشان میدهد تلاش جهت کنترل و یا اجتناب از هیجانهای منفی به طور مستقیم با نگرانی مزمن ارتباط دارد.
نتایج حاصل از تحلیل مسیر روابط میان متغیرهای مورد مطالعه نشان میدهد سبک هویت اطلاعاتی به طور مستقیم و غیر مستقیم و به گونه منفی و معناداری افسردگی و اضطراب را پیشبینی نمود. همچنین، هویت اطلاعاتی با تمرکز مجدد بر برنامهریزی، رابطه علی معناداری نشان داد. این یافتهها با نتایج پژوهشهای پیشین همسو میباشد (برزونسکی، 2003؛ ولیراس و بوسما، 2005؛ کانن و همکاران، 2008؛بیمانت، 2009؛ بیمانت و سیتن، 2011؛ بوش و همکاران، 2012). پژوهشها حاکی از آن است سبک هویت اطلاعاتی با سازگاری مثبت و تابآوری (برزونسکی، 2003)، رشد شخصی (ولیوراس و بوسما، 2005)، خودشکوفایی (بیمانت، 2009) و رفتار معقول و ارزیابی مجدد مثبت (بیمانت، 2011) رابطه مثبت دارد. همچنین، این سبک هویتی با مقابله مسئلهمدار، برنامهریزی و جستجوی حمایت اجتماعی به گونه مستقیم همبسته میباشد (بیمانت و سیتن، 2011). به بیان دیگر، هویت اطلاعاتی، مشخصه کسانی است که درصدد دستیابی به رشد فردی میباشند. به عقیده ریف[42] (1989) افرادی که به دنبال رشد شخصی میباشند، همواره در تلاش اند تا رشد و تحولی پویا و مستمر داشته باشند؛ رشد مستمر نیز با عزت نفس بالا، منبع کنترل درونی، تعامل مثبت با دیگران و هدفمندی در زندگی رابطه دارد. بنابراین، افرادی که دارای سبک هویتی اطلاعاتی میباشند، سبکهای مقابلهای را برمیگزینند تا به رشد شخصی دست یابند و به همین دلیل، اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه مینمایند.
همچنین، نتایج پژوهش نشان داد هویت سردرگم- اجتنابی به طور مستقیم و غیر مستقیم و به گونه معناداری توانست اضطراب و افسردگی را پیشبینی نماید. این سبک هویتی با ملامت خویش و نشخوارگری نیز رابطه علی معناداری نشان داد. این یافتهها با نتایج پژوهشهای پیشین همسو میباشد (بیمانت و سیتن، 2011؛ سیتن و بیمانت، 2011؛ سیتن و بیمانت، 2008؛ برزونسکی و کاک، 2005؛ برزونسکی و فراری، 1996). همسو با یافته پژوهش، مطالعه بیمانت و ستین (2011) نشان میدهد سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با اشکال مقابله ناسازگارانه همچون: انکار، کنارهگیری عاطفی و روانی، راهبردهای ناسازگارانه تصمیمگیری همچون به تعویق انداختن و سوء مصرف مواد رابطه دارد. در تبیین این یافته میتوان گفت این افراد به دلیل آنکه فاقد هویتی منسجم و پایدار میباشند، نمیتوانند با بررسی شرایط، ارزیابی درستی از موقعیت داشته باشند و برای آن برنامهریزی نمایند. آنان به هنگام رویارویی با موقعیتهای تنیدگیزا، نمیتوانند هیجانات خود را مدیریت نمایند و سعی میکنند با اجتناب از تنیدگی با آن مواجه نگردند. فقدان هویتی منسجم، از یک سو و عدم برخورداری از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان از سوی دیگر، موجب میگردد که موقعیت تنیدگیزا تداوم یافته و فرد با تنیدگی بیشتر و به دنبال آن افسردگی و اضطراب بیشتری مواجه گردد. در همین راستا، مطالعه برزونسکی و لیکس[43] (2008) نشان میدهد سبک سردرگم- اجتنابی با خودآگاهی به طور منفی همبسته میباشد؛ خودآگاهی، عنصر زیربنایی خودابرازگری میباشد و خودابرازگری، نقش کلیدی در تنظیم هیجان و برقراری تعاملات اجتماعی دارد. بدینترتیب، افراد با جهتگیری سردرگم- اجتنابی از خودابرازگری و تنظیم هیجانی کمتری برخوردارند و به جای آن بیشتر از کنارهگیری عاطفی بهره میگیرند.
همچنین، نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامهریزی توانستند به طور منفی و معناداری افسردگی و اضطراب را پیشبینی نمایند. این یافته با نتایج پژوهشهای پیشین همسو میباشد (زلومک و هان، 2010). مطالعه نشان میدهد تمرکز مجدد بر برنامهریزی و تفکر در زمینه نحوه مدیریت رویدادهای منفی، اضطراب، تنیدگی و نگرانی کمتری را به دنبال خواهد داشت. این راهبردها، به بخش شناختی راهبرد مقابله مسئلهمدار یعنی حل مساله اشاره دارد. وقتی فرد در رویارویی با رویداد تنیدگیزا قرار گیرد و از مهارتهای حل مساله و اعتماد به نفس کافی جهت رویارویی با شرایط تنیدگیزا برخوردار باشد، بهتر میتواند هیجان خود را مدیریت کند و بر شرایط فائق آید. به بیان دیگر، مهارتهای حل مساله به عنوان فاکتور محافظ در برابر تنیدگی، اضطراب و نگرانی عمل خواهد کرد. این راهبرد با هدایت توجه فرد نسبت به اعمال و فعالیتهایی که میتواند در رویارویی با تنیدگی انجام دهد، در کاهش یا حذف تنیدگیها، افسردگی و اضطراب نقش مهمی دارد (آلدائو و همکاران، 2010).
در میان یافتههای پژوهش، نشخوارگری و فاجعهسازی نیز با افسردگی و اضطراب و ملامت دیگران هم با اضطراب، رابطه علی مستقیم نشان دادند. این یافتهها، همراستا با نتایج پژوهشهای پیشین میباشند (گارنفسکی و همکاران، 2001؛ کرایج و همکاران، 2003؛ گارنفسکی و همکاران، 2004؛ مارتین و داهلن[44]، 2005؛ آلدائو و همکاران، 2010). تبیینی که میتوان برای این یافته ارائه کرد، این است که این راهبردها عواملی خطرساز در تجربه دورههای شدید و طولانی تنیدگی میباشند، زیرا این پاسخها در فرآیند حل مسئله اختلال ایجاد می کند، دسترسی به شناختهای منفی را افزایش می دهد و مانع بروز رفتارهای مثبت میگردد. بنابراین، فرد در رویارویی با موقعیت تنیدگیزا، توانمندی لازم جهت رویارویی را نخواهد داشت و اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه خواهد کرد.
بدین ترتیب، ضروری است که در مداخلات مشاورهای، تدابیری اتخاذ گردد تا جوانان به هویتی منسجم دست یابند. همچنین، با آموزش راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان،زمینه بهزیستی روانی، پیشرفت تحصیلی و روابط اجتماعی سالم برای جوانان حاصل شود و از بروز اختلالات روانی همچون: اضطراب، افسردگی و سوء مصرف مواد که در زمره بزرگترین مشکلات کنونی جوانان میباشد، پیشگیری به عمل آید.
شایان ذکر است که استفاده از پرسشنامههای خودسنجی در این پژوهش، ممکن است زمینه سوگیری پاسخ ها را بهوجود آورد. همچنین، نمونه مورد بررسی در این پژوهش یک نمونه دانشجویی است که در تعمیم یافتههای آن به سایر جمعیتها باید احتیاط شود.
منابع
- حسنی، جعفر (1389) "خصوصیات روانسنجی پرسشنامه نظمجویی شناختی هیجان". مجله روانشناسی بالینی. 3(7)، 84-73.
- سلطانی، م.؛ فولادوند، خ. و فتحی آشتیانی، ع. (1389)" بررسی رابطه میان هویت و جستجوی سردرگمی با اعتیاد به اینترنت". مجله علوم رفتاری. 4 (3)، 191-197.
- فتحی آشتیانی، ع. و داستانی، م. (1388) آزمونهای روانشناختی ارزشیابی شخصیت و سلامت روان. تهران: انتشارات بعثت
- سامانی و جوکار (1386) "بررسی اعتبار و روایی فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی". مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. 26 (3)، 65-76.
- میرز، ل. ؛گامست، گ و گارینو، ج. (1391) پژوهش چند متغیری کاربردی (طرح و تفسیر). پاشا شریفی و فرزاد رضاخانی و همکاران. تهران: انتشارات رشد
- Adams, G. R., Munro, B., Doherty- Poirer, M., Munro, G., Petersen, A. M. R., & Edwards, J. (2001) "Diffuse- avoidance, normative and informational identity styles: using identity theory to predict maladjustment." Identity: An International Journal of Theory and Research. 1, 307-320.
- Aldao, A., Nolen- Hoeksema, S., Schweizer, S. (2010) "Emotion-regulation strategies across psychopathology: a meta-analytic review". Clinical Psychology Review. 30, 217–237.
- Beaumont, S. L. (2009)" Identity processing styles and personal wisdom: an informational identity style predicts self-actualization and self transcendence." Identity: An International Journal of Theory and Research. 9, 95-115.
- Beaumont, S. L., & Seaton, C. L. (2011) "Patterns of coping associated with identity processing styles". Identity: An International Journal of Theory and Research. 11 (4), 348-361.
- Berzonsky, M. D. (1989) "Identity style: Conceptualization and measurement". Journal of Adolescent. Research, 4(3), 267–281.
- Berzonsky, M. D. (2003)"Identity style and well-being: does commitment matter?". Identity. 3, 131–142.
- Berzonsky, M. D., Cieciuch, J., Duriez. B., & Soenens, B. (2011) "The how and what of identity formation: Association between identity styles and value orientation". Personality and Individual Differences. 50, 295-299.
- Berzonsky, M. D., & Ferrari, J. R. (1996) "Identity orientation and decisional strategies". Personality and Individual Differences. 20, 597–606.
- Berzonsky, M. D., and Kuk, L. (2000)"Identity status, identity processing style, and the transition to university". Journal of Adolescent Research. 15, 81–98.
- Berzonsky, M. D., & Kuk, L. (2005) "Identity style, psychosocial maturity, and academic performance". Personality and Individual Differences. 39, 235–247.
- Berzonsky, M. D., & Luyckx, K. (2008) "Identity style, self-reflective cognition and identity processes: a study of adaptive and maladaptive dimensions of self-analysis". Identity: An International Journal of Theory and Research. 8, 205-219.
- Berzonsky, M. D., Macek, P., & Nurmi, J. E. (2003) "Interrelationships among identity process, content, and structure: A cross-cultural investigation". Journal of Adolescent Research. 18, 112–130.
- Bosch, L. A., Segrin, C, Curran, M. A. (2012) "Identity style during the transition to adulthood: the role of family communication patterns, perceived support, and affect. Identity". An International Journal of Theory and Research. 12, 275-295.
- Carver, C. S., Scheier, M. F., & Weintraub, J. K. (1989) "Assessing coping strategies: A theoretically based approach". Journal of Personality and Social Psychology. 56, 267–283.
- Cassidy, T. (2004) "Mapping variablesrelated to social identity, distress and perceived health in an undergraduate student population". Social Psychology of Education. 7,339-352.
- Dollinger, S. M. (1995) "Identity styles and the five-factor model of personality. Journal of Research Personality. 29, 475–479.
- Erikson, E. (1968) Identity: Youth and crisis. New York: Norton
- Garnefski, N., Boon, S., & Kraaij, V. (2003) "Relationship between cognitive strategies of adolescents and depressive symptomatology across different types of life events". Journal of Youth and Adolescence. 32, 401–408.
- Garnefski, N., Baan, N., & Kraaij, V. (2005) "Psychological distress and cognitive emotion regulation strategies among farmers who fell victim to the foot-and mouth crisis". Personality and Individual Differences. 38(6): 1317- 1327.
- Garnefski, N & Kraaij, V. (2006) "Relationships between cognitive emotion regulation strategies and depressive symptoms: A comparative study of five specific samples". Personality and Individual Differences. 40(8): 1659-1669.
- Garnefski, N., & Kraaij, V. (2007) "The Cognitive Emotion Regulation Questionnaire “Psychometric Features and Prospective Relationships with Depression and Anxiety in Adults”. Europian Journal of Psychology Assessment. 23(3), 141-149.
- Garnefski, N., Kraaij, V., & Spinhoven, P. (2001) "Negative life events, cognitive emotion regulation and emotional problems". Personality and Individual Differences. 30, 1311–1327.
- Garnefski, N., Teerds, J., Kraaij, V., Legerstee, J., & Van-Den-Kommer, T. (2004) "Cognitive emotion regulation strategies and depressive symptoms: differences between males and females". Personality and Individual Differences. 36(2): 267-276.
- Gross, J. J., & John, O. P. (2003) "Individual differences in two emotion regulation processes: Implications for affect, relationships, and well-being". Journal of Personality and Social Psychology. 85, 348−362.
- Hopley, A., & Nicki, R. (2010) "Predictive factors of excessive online poker playing". Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking. 13 (4), 371-385.
- Kashdan, T. B., Zvolensky, M. J., & McLeish, A. C. (2008) "Anxiety sensitivity and affect regulatory strategies: Individual and interactive risk factors for anxiety related symptoms". Journal of Anxiety Disorders. 22, 429–440.
- Kraaij, V., Garnefski, N., & Van Gerwen, L. (2003) "Cognitive coping and anxiety symptoms among people who seek help for fear of flying". Aviation, Space, & Environmental Medicine, 74, 273–277.
- Martin, R. C., & Dahlen, E. R. (2005) "Cognitive emotion regulation in the prediction of depression, anxiety, stress, and anger". Personality and Individual Differences. 39,1249−1260.
- Mennin, D. S., & Farach, F. J. (2007) "Emotion and evolving treatments for adult psychopathology". Clinical Psychology: Science and Practice. 14, 329−352.
- Moore, S.A., Zoellner, L.A., & Mollenholdt, N. (2008) "Are expressive suppression and cognitive reappraisal associated with stress-related symptoms?". Behavioural Research and Therapy. 46, 9993-1000.
- Nolen-Hoeksema, S., Wisco, B. E., & Lyubomirsky, S. (2008) "Rethinking rumination". Perspectives on Psychological Science. 3, 400−424.
- Nurmi, J.-E., Berzonsky, M. D., Tammi, K., & Kinney, A. (1997) "Identity processing orientation, cognitive and behavioural strategies and well-being". International Journal of Behavioral Development. 21, 555–570.
- Roemer, L., Salters, K., Raffa, S., & Orsillo, S. M. (2005) "Fear and avoidance in generalized anxiety disorder: A preliminary conceptual model". Cognitive Research and Therapy. 29, 71–88.
- Ryff, C. D. (1989)" Happiness is everything, or is it?. Explorations on the meaning of psychological well-bing?". Journal of Personality and Social Psychology. 57, 1069-1081.
- Seaton, C. L., & Beaumont, S. L. (2011) "The link between identity style and intimacy: does emotional intelligence provide the key?". Identity: An International Journal of Theory and Research. 11, 311-332.
- Seaton, C. L., & Beaumont, S. L. (2008) "Individual differences in identity styles predict proactive forms of positive adjustment". Identity: An International Journal of Theory and Research. 8, 249-268.
- Shead, N., & Hodgins, D. (2009) "Affect-regulation expectancies among gamblers". Journal of Gambling Studies. 25:357-375.
- Strayer, J. (2002) "The dynamics of emotions and life cycle identity". Identity: An International Journal of Theory and Research. 2, 47-79.
- Tabachnick, B. G. & Fidell, L. S. (2007) Using Multivariate Statistics. (5th Ed.), New York: Allyn and Bacon.
- Vleioras, G., Bosma, H. A. (2005) "Are identity styles important for psychological well-being?." Journal of Adolescence. 28, 397–409.
- Wheeler, H. A., Adames, G. R., & Keating, L. (2001) "Binge eating as a means for evading identity issues: the association between an avoidance identity style and bulimic behavior". Identity: An International Journal of Theory and Research. 1, 161-178.
- White JM, Wampler RS, Winn K.I. (1998) "The identity style inventory: A revision with a sixth grade reading level". Journal of Adolescent Research. 13, 223-245.
- Zlomke, K. R., & Hahn, K.S. (2010) "Cognitive emotion regulation strategies: Gender differences and associations to worry". Personality and Individual Differences. 48, 408–413.