نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار روانشناسی، دانشگاه پیام نور E-mail:fpmohseni@yahoo.com

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک­های هویت و راهبردهای نظم­جویی شناختی هیجان بر سلامت روانی دانشجویان انجام گرفت. طرح این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری نیز تمامی دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بودند که تعداد 250 نفر به روش خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک­های هویت، پرسشنامه راهبردهای نظم­جویی شناختی هیجان، مقیاس اضطراب، افسردگی و تنیدگی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از ضریب همسبتگی پیرسون و تحلیل مسیر و با کمک نرم­افزار­های 20Amos  و 18SPSS انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد هویت اطلاعاتی به گونه منفی و هویت سردرگم- اجتنابی به گونه مثبت بر افسردگی و اضطراب دانشجویان تاثیر مستقیم دارد. همچنین، هویت اطلاعاتی به واسطه راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی و هویت سردرگم-اجتنابی به­واسطه راهبرد نشخوارگری بر اضطراب و افسردگی تاثیری معنادار دارند. همچنین، هویت اطلاعاتی بر راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی به گونه مثبت و هویت سردرگم- اجتنابی بر ملامت خویش و نشخوارگری به گونه منفی تاثیر مستقیم دارند. راهبردهای هیجانی تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد مثبت به طور منفی بر افسردگی و اضطراب تاثیری مستقیم دارند. افزون­بر­این، نشخوارگری و فاجعه­سازی به طور مثبت بر افسردگی و اضطراب تاثیر می­گذارند. راهبرد هیجانی ملامت دیگران نیز با اضطراب، رابطه علی مثبت نشان داد. نتیجه این مطالعه نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سبک­های هویت در بروز آسیب یا سلامت روانی و تجربه هیجان­های منفی نقش مهمی دارند. یافته­های این پژوهش می­تواند در مشاوره با دانشجویان به کار گرفته شود و از بروز آسیب­های روانی در آنان پیشگیری گردد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Identity Styles and Cognitive Emotion Regulation Strategies and Mental Health in University Students: Structural Equation Modeling

نویسنده [English]

  • Fereshteh Pourmohseni Koluri

Ph.D., Assistant Professor in Psychology, Payam-e- Nour University

چکیده [English]

This research is to examine the role of identity styles and emotion regulation on mental health in university students. So, structural equation modeling techniques were used in this study. This research was a correlation descriptive study that performed on  250 subjects selected among Mohaghegh Ardebili University’ students based on multi-stage cluster sampling. Participants answered the identity styles questionnaire, cognitive emotion regulation strategies scale and Anxiety, Depression and Stress Scale (DASS). Data was analyzed with Pearson correlation and path analysis by SPSS 18 and Amos 20. Results of path analysis indicated that informational identity and diffuse-avoidant style directly affected on depression and anxiety. Also, informational identity through Refocus on Planning, and diffuse-avoidant style through rumination had significant effect on depression and anxiety. Informational style had positively and directly effect on Refocus on Planning, and diffuse-avoidant style had negatively and directly effect on rumination and self-blame. Refocus on Planning, positive reappraisal and positive refocusing negatively and directly affect depression and anxiety. In addition, rumination and catastrophizing Informational style was an inverse significant predictor of depression, and diffuse-avoidant style was a significant predictor of anxiety. Also, rumination and catastrophizing positively and directly predicted depression and anxiety and other-blame indicated causal relationships with anxiety. Cognitive emotion regulation strategies and identity styles had important role on psychopathology or well-being and experience of negative emotions. Findings can be used in counseling with students and prevention of mental disorder. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Cognitive Emotion Regulation Strategies
  • Identity Styles
  • Mental Health and Structural Equation Modeling

سبک­های هویت، راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و سلامت روانی دانشجویان: مدل معادلات ساختاری

فرشته پورمحسنی کلوری[1]                                   

تاریخ دریافت مقاله: 19/3/1393

                                                                                                              تاریخ پذیرش مقاله:  8/6/1393

 

 

مقدمه

ورود به دانشگاه، یکی از مهمترین دوران های گذار در زندگی بسیاری از جوانان می­باشد. در این مرحله، جوان با ترک محیط ایمن و آشنای خانه و رویارویی با چالش­های تحصیلی با تنیدگی­های قابل توجهی روبه رو می­شود. به عقیده اریکسون (1989؛ به نقل از برزونسکی[2] و کاک[3]، 2000) دانشگاه­ها، محیطی را برای جوانان فراهم می­سازند تا فارغ از مسئولیت­های بزرگسالی، فرصت­های موجود را بررسی کنند و نقش­هایی را که می­توانند از عهده آنها برآیند، کشف نمایند و بهترین گزینه­ای را که با استعدادها، علایق و نیازهایشان منطبق می­باشد، انتخاب کنند.

از سوی دیگر، دوران نوجوانی و اوایل جوانی، یکی از دوره­های بسیار مهم شکل­گیری و تحول هویت[4] است که بنا بر نظریه تحول روانی- اجتماعی اریکسون، هویت ساختاری درونی و پویا که متشکل از اهداف، ارزش­ها و باورهای شخصی می­باشد (مارسیا[5]، 1980) براساس فرآیندهای شناختی- اجتماعی شکل می­گیرد (اریکسون[6]، 1968) – این نوع هویت، یکی از ابعاد مهم تحول انسان است که به وی احساس هدفمندی می­دهد و او را در جهت مقابله موثر و کارآمد با شرایط زندگی روزمره آماده می­سازد (برزونسکی و کاک، 2005). پژوهش­ها حاکی از آن است که عدم شکل­گیری هویت پایدار، خطر بروز مشکلات شخصیتی و رفتاری همچون: روان­رنجوری(دالینگر[7]، 1995)، مشکلات تحصیلی و ارتباطی (برزونسکی و کاک، 2005)، بروز افسردگی و عزت نفس ضعیف (نارمی[8] و همکاران، 1997)، اختلالات خوردن (ویلر، آدامز و کیتینگ[9]، 2001)، مشکلات کاری و وابستگی به الکل (آلدائو، نالن-هاکسما و شویزر[10]،2010) و اختلال سلوک و بزهکاری (آدامز[11] و همکاران، 2001) را در جوانان افزایش می­دهد.

برزونسکی (1989) بنا بر نظریه رشد روانی- اجتماعی اریکسون، سه سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم- اجتنابی را ارائه نمود. به عقیده وی، سبک­های هویت، راهبردهای شناختی- اجتماعی می­باشند که افراد معمولاً بکار می­گیرند تا به حل مساله بپردازند، تصمیم­گیری نمایند و اطلاعات مربوط به هویت خود را سازماندهی نمایند.

افراد دارای جهت­گیری اطلاعاتی، آگاهانه به دنبال پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به تعارض­های هویتی و شکل دادن هویت اند، نسبت به دیدگاه شان درباره خود و اعتبار آن تردید دارند و آن را زیر سوال می­برند، علاقمند به یادگیری مطالب جدید درباره خود هستند و در صورت رویارویی با اطلاعات و بازخوردهای ناهماهنگ، خواستار ارزیابی و اصلاح ساختار هویتی خود می­باشند (برزونسکی، سی­سیوچ، دوریز و سوئنس[12]، 2011). این افراد از پیچیدگی شناختی بیشتری برخوردارند و در تصمیم­گیری بسیار حساس و دقیق می­باشند (برزونسکی و فراری، 1996). افراد دارای سبک هویتی سردرگم- اجتنابی، در تصمیم­گیری­های شخصی و حل تعارض­های خود مردد هستند، تصمیم­گیری­های خود را به تعویق        می اندازند و براساس شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارند، رفتار می­کنند (برزونسکی، 2003؛ بوش، سگرین و کوران[13]، 2012). افراد دارای جهت­گیری هنجاری نیز براساس هنجارهای اجتماعی و انتظارات افراد مهم زندگی خود، تصمیم می­گیرند و خود را در قالب اسنادهای جمعی مانند مذهب، خانواده و ملیت تعریف می­کنند. این سبک هویت موجب مقاومت در برابر تغییر و مقابله با اطلاعاتی می­شود که باورها و ارزش­های فرد را به چالش می­کشاند (برزونسکی، مسک[14] و نورمی، 2003).

در نظریه رشد روانی- اجتماعی، اریکسون شکل­گیری هویت را به عنوان یک بحران تحولی معرفی کرده است. کلمه "بحران" بیانگر تحولی هیجانی است که توسط نیاز به رشد خودپنداره منسجم برانگیخته    می­شود. پژوهش­ها نشان می­دهد که هیجان نقش بسیار مهمی در شکل­گیری و تداوم هویت دارد و به رفتار فرد سازمان می­دهد. پردازش هیجانی نیز در اسنادها و ارزیابی­های شناختی- اجتماعی نقش بسزایی دارد و همسو با شکل­گیری هویت صورت می­پذیرد (استرایر[15]، 2002؛ ولیوراس و بوسما[16]، 2005).

برزونسکی (1989) در زمینه ارتباط بین سبک­های هویت و هیجان، تبیینی نظری را ارائه نموده است. به عقیده وی، سبک­های هویت را می­توان براساس فرآیندهای اجتماعی- شناختی جذب و انطباق متمایز نمود. در فرآیند جذب، فرد اطلاعات جدید را در اطلاعات قدیمی وارد می­کند، در حالی­که در انطباق، فرد اطلاعات قدیمی را تغییر می­دهد تا با اطلاعات جدید هماهنگ باشد.

افراد دارای سبک اطلاعاتی، اطلاعات جدید را جذب می نمایند و هویت خود را بر­اساس اطلاعات جدید، تغییر می­دهند. بدین­ترتیب، ادراک درستی از واقعیت خواهند داشت و سازگاری آنان افزایش می­یابد. به­ بیان دیگر، از دیدگاه شناختی، افراد دارای جهت­گیری اطلاعاتی، با وارسی واقعیت به تاثیر هیجان بر رفتار خود و دیگران پی می­برند. افراد دارای سبک هنجاری، بدون وارسی گزینه­های موجود نسبت به هدف متعهد می­گردند و بنابراین به طور عمده از جذب استفاده می­کنند. این افراد از هیجان­های خود جهت شکل­دهی به هویت استفاده نمی­کنند و در مقابل به تنظیم یا کنترل دفاعی هیجان­های خود می­پردازند (سیتون و بیمانت[17]، 2011). افراد اجتنابی-سردرگم نیز فاقد هویتی منسجم و پایدار می­باشند و در پاسخ به نیازهای محیطی، بدون درنظر گرفتن پیامدهای رفتار به طور عمده از فرآیند انطباق استفاده می­کنند. به بیان دیگر، این افراد قادر نیستند هیجان­های خود را به طور موثر مدیریت نمایند یا از تاثیر رفتار خود بر پاسخ­های عاطفی دیگران آگاه نیستند (سیتون و بیمانت، 2008).

بنابراین، تنظیم هیجان فرآیندی است که در جریان شکل­گیری هویت منسجم نقشی بسزا دارد و از طریق آن، افراد جهت دستیابی به پیامدهای مطلوب، هیجان­های خود را مدیریت می­کنند (آلدائو و همکاران، 2010). افزون­بر­این، راهبردهای نظم­جویی هیجان، کانون اصلی درک همبسته­های رفتاری و هیجانی تنیدگی و وقایع عاطفی منفی است. به بیان دیگر، در برخی از جنبه­های نظم­جویی، هیجان شبیه مقابله است (گارنفسکی و کرایج[18]، 2006؛ گارنفسکی، بان و کرایج، 2005؛ گارنفسکی و همکاران، 2004). پژوهش­ها نشان می­دهد راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان، تعامل با دیگران و عملکرد تحصیلی را بهبود می بخشد و و سلامت روانی را به دنبال خواهد داشت (گراس و جان ، 2004)؛ در مقابل، راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان در شکل­گیری و تداوم آسیب­های روانی نقش بسزایی دارند (مور و همکاران، 2008؛ منین و فراچ، 2007). نظریه­پردازان مختلف بر این باورند افرادی که در رویارویی با رویدادهای روزمره نمی­توانند پاسخ­های هیجانی خود را مدیریت نمایند، اختلالات هیجانی شدیدی را تجربه خواهند کرد که از جمله می­توان به اختلال شخصیت مرزی، اختلال افسردگی اساسی (نالن-هوکسما، ویسکو و لیبومیرسکی[19]، 2008) و اختلال اضطراب تعمیم یافته (منین[20] و همکاران، 2007) اشاره نمود. بنابراین، راهبردهای تنظیم هیجان می­توانند  به­عنوان عوامل خطرساز یا محافظ در برابر آسیب­های روانی عمل کنند. افراد از روش­های مختلفی جهت نظم­بخشی به هیجاناتشان استفاده می­کنند که یکی از متداول­ترین آنها، استفاده از راهبردهای نظم­دهی شناختی هیجان می­باشد. این راهبردها، فرآیندهای شناختی هستند که افراد بعد از تجربه یک رویداد تنیدگی­زا برای مدیریت هیجانات خود به­کار­می­گیرند و بر جنبه شناختی مقابله تاکید دارند. از جمله راهبردهای تنظیم شناختی هیجان می­توان به راهبرد ملامت خود[21]، نشخوارگری[22]، ، ملامت دیگران[23]،   فاجعه­سازی[24] و ارزیابی مجدد مثبت[25]، پذیرش[26] و تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی[27] اشاره نمود که هر یک از این راهبردها، پیامدهایی را بر سلامت روانی افراد به دنبال خواهد داشت (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001).

بدین­ترتیب، عدم شکل­گیری هویت پایدار (برزونسکی و کاک، 2005) از یک سو و عدم تنظیم هیجان (هوپلی و نیکی[28]، 2010؛ شید و هادجینز[29]، 2009) از سوی دیگر، در بروز آسیب­های روانی نقش بسزایی دارند. نتایج پژوهش­ها نشان می­دهد افراد با جهت­گیری اطلاعاتی در رویارویی با رویدادهای تنیدگی­زای روزمره بیشتر از مقابله مسئله­مدار استفاده می­کنند، با تنیدگی و اضطراب بهتر مقابله می­کنند، کمتر دچار اختلالات اضطرابی می­گردند و ارتباط عاطفی بهتری با دیگران برقرار می­نمایند (کانن و همکاران، 2008؛ کسیدی[30]، 2004؛ بوش و همکاران، 2012). مطالعه بیمانت و سیتن (2011) نیز نشان می­دهد افراد با هویت اطلاعاتی بیشتر از راهبردهای پذیرش، ارزیابی مجدد مثبت و برنامه­ریزی بهره می­گیرند. در مقابل، افراد با جهت­گیری سردرگم- اجتنابی در رویارویی با تنیدگی، بیشتر از راهبردهای هیجانی ناسازگارانه همچون اجتناب و ملامت خویش استفاده می کنند و از خود­ابراز­گری کمتری برخوردارند. این افراد بیشتر دچار اختلالات اضطرابی می­شوند، ارتباط عاطفی مناسبی با دیگران ندارند و واکنش­های افسرده­وار نیز در این افراد بیشتر به چشم می­خورد (برزونسکی، 2003؛ بوش و همکاران،2012). مطالعه (بیمانت و سیتن، 2011؛ برزونسکی و فراری، 1996) نشان می­دهد سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان همچون انکار، کناره­گیری عاطفی و روانی و راهبردهای ناسازگارانه تصمیم­گیری همچون به تعویق انداختن و سوء مصرف مواد رابطه دارد.

در حالی که سبک هویت اطلاعاتی با سلامت روان و سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با اختلالات روانی همبسته می­باشد، رابطه میان سبک هنجاری و سلامت روانی آشکار نمی­باشد. از یک سو، افراد با سبک هنجاری از سازگاری روانشناختی برخوردارند (برزونسکی و کاک، 2005) از سوی دیگر، این افراد تحمل ناکامی ندارند (بوش و همکاران، 2012)، از مقابله مسئله­مدار کمتر استفاده می­کنند، اجتناب عاطفی و اضطراب توانفرسا در این افراد بیشتر به چشم می­خورد و از مکانیسم­های دفاعی ناپخته بیشتر استفاده    می­کنند(سیتون و بیمانت، 2011).

هر چند به­نظر می­رسد سبک­های هویتی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تجربه هیجان­های منفی همچون افسردگی، اضطراب و تنیدگی در ارتباطند، ولی اینکه هر یک چه نقشی را در تجربه هیجان­های منفی بازی می­کنند، نامشخص می­باشد. شاید هر یک نقش خود را به طور مستقل بازی می­کند و یا نقش آن­ها پیچیده و متعامل می­باشد. ممکن است سبک هویتی سردرگم-اجتنابی موجب کاربرد هر چه بیشتر راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان شود و به دنبال آن، فرد هیجان­های منفی بیشتری را تجربه نماید و یا سبک هویت اطلاعاتی با تاثیر بر راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان، بروز هیجان­های منفی را در فرد کاهش دهد. از این­رو، هدف پژوهش حاضر، از یک سو پیش­بینی تجربه هیجان­های منفی همچون اضطراب، افسردگی و تنیدگی از روی سبک­های هویت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان است و از طرف دیگر، تعیین ماهیت این پیش­بینی در اثر مستقل و متقابل این دو متغیر می­باشد. بنابراین، در مطالعه حاضر فرضیه­های زیر بررسی می­گردند:

فرضیه 1: سبک­ هویت اطلاعاتی می­تواند به­طور مستقیم راهبردهای سازگارانه (ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، پذیرش و تمرکز مجدد مثبت) و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعه­سازی) را پیش­بینی نماید.

فرضیه 2: سبک هویت اطلاعاتی و سبک سردرگم- اجتنابی می­توانند به طور مستقیم اضطراب، افسردگی و تنیدگی را پیش­بینی نمایند.

فرضیه 3: سبک هویت اطلاعاتی به­طور غیر مستقیم و به واسطه راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان (ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، پذیرش و تمرکز مجدد مثبت) می­تواند اضطراب، افسردگی و تنیدگی را پیش­بینی نماید.

فرضیه 4: سبک هویت سردرگم- اجتنابی به­طور غیر­مستقیم و به­واسطه راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری و فاجعه­سازی) می­تواند اضطراب، افسردگی و تنیدگی را پیش­بینی نماید.

روش شناسی پژوهش

جامعه آماری، نمونه و روش نمونه­گیری

طرح پژوهش حاضر، طرح همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است که یک روش همبستگی چندمتغیری می­باشد. با این روش می­توان تاثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیرها را در الگوی فرض شده بررسی کرد. این الگو به پژوهشگر اجازه می­دهد تا روابط میان مجموعه­ای از متغیرها را تعیین، اثر علی متغیرها را بر یکدیگر فرض و برازندگی الگوی مفروض را بررسی نماید. در این­راستا، از بین جامعه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 91-1390 تعداد 250 نفر به روش  خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند. بدین­منظور، ابتدا دانشگاه به 5 دانشکده (هر دانشکده یک خوشه) تقسیم و سه دانشکده علوم انسانی، علوم پایه و فنی- مهندسی به طور تصادفی انتخاب شدند. سپس، از هر یک از سه دانشکده منتخب، دو گروه آموزشی به طور تصادفی برگزیده شدند (گروه­های آموزشی علوم تربیتی و مدیریت از دانشکده علوم انسانی؛ گروه­های زیست­شناسی و شیمی از دانشکده علوم پایه و  گروه­های آموزشی مهندسی برق و مهندسی عمران از دانشکده فنی-مهندسی). در نهایت، از هر گروه آموزشی منتخب، دو کلاس به شیوه تصادفی انتخاب شد و پس از تشریح اهداف پژوهش و جلب مشارکت آزمودنی­ها، تعداد 250 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند.

ابزار پژوهش

اطلاعات مورد نیاز از طریق چند پرسشنامه جمع­آوری شد که عبارت بودند از:

پرسشنامه سبک­های هویت برزونسکی: این مقیاس توسط وایت[31] و همکارانش (1998) طراحی شد و یک مقیاس خود- گزارش­دهی است که سبک­های هویت برزونسکی را در سه سبک اطلاعاتی، هنجاری و سردرگم- اجتنابی ارزیابی می­نماید. نمره­گذاری این پرسشنامه بر روی یک مقیاس 5 درجه­ای لیکرت از 1 (برای کاملاً مخالفم) تا 5 (برای کاملاً موافقم) می­باشد. وایت و همکاران (1998) ضریب آلفای کرونباخ را برای سبک­های اطلاعاتی، سردرگم-اجتنابی و هنجاری به ترتیب 59/0، 78/0 و 64/0 به­دست آوردند. در ایران سلطانی، فولادوند و فتحی آشتیانی (1389) پایایی آن را با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای سبک­های هویت اطلاعاتی، هنجاری و اجتنابی- سردرگم به ترتیب 86/0، 76/0و80/0 و برای کل پرسشنامه 93/0گزارش کرده­اند.

مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی (DASS): مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی (لاویبوند و لاویبوند، 1995؛ به نقل از فتحی آشتیانی و داستانی، 1388) مجموعه­ای از سه مقیاس خود- گزارش­دهی برای ارزیابی حالات عاطفه منفی در افسردگی، اضطراب و تنیدگی است و فرد باید وضعیت یک نشانه را در طول هفته گذشته مشخص کند. این مقیاس دارای دو فرم بلند و کوتاه می­باشد که فرم کوتاه آن که دارای 21 ماده است و هریک از سازه­های روانی تنیدگی، اضطراب و افسردگی را توسط 7 سوال متفاوت مورد ارزیابی قرار می­دهد، مورد استفاده قرار گرفت. نمره­گذاری در مقیاس لیکرت 4 درجه­ای از صفر (اصلاً در مورد من صدق نمی­کند) تا 3 (کاملاً در مورد من صدق می­کند) می­باشد. ویژگی­های روان­سنجی این مقیاس در چند مطالعه بررسی شده است. مطالعه هنری و کرافورد[32] (2005) که با استفاده از یک نمونه انگلیسی انجام شده نشان می­دهد که پایایی این مقیاس با استفاده از روش آلفا کرونباخ برای کل مقیاس و نیز سه خرده مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی به ترتیب 93/0، 88/0، 82/0 و 90/0 می­باشد. روایی و اعتبار این پرسشنامه در ایران توسط سامانی و جوکار (1386)  مورد بررسی قرار گرفته است که اعتبار بازآزمایی برای مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی به ترتیب برابر با 80/0، 76/0، 77/0 و روایی این مقیاس با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی 90/0 به دست آمده است. در پژوهش حاضر جهت بررسی سلامت روانی دانشجویان از مقیاس اضطراب، افسردگی و تنیدگی استفاده شده است. هر چه میزان تجربه هیجان­های منفی همچون اضطراب، افسردگی و تنیدگی در دانشجویان کمتر باشد، سلامت روانی بیشتری را تجربه خواهند کرد.

مقیاس نظم­جویی شناختی هیجان: این پرسشنامه توسط گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (2001) جهت شناسایی راهبردهای مقابله­ای شناختی افراد پس از رویارویی با یک تجربه منفی یا وقایع آسیب­زا مورد استفاده قرار می­گیرد. این پرسشنامه یک ابزار خودگزارشی است و دارای 36 ماده و 9 خرده مقیاس      می­باشد. خرده مقیاس­های مذکور 9 راهبرد شناختی ملامت خویش، دیدگاه­پذیری، نشخوارگری،      فاجعه­سازی، ملامت دیگران پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، را ارزیابی می­نماید و بر روی مقیاس لیکرت از 1 (تقریباً هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) نمره­گذاری می­شود. هر خرده­مقیاس دارای 4 ماده است و دامنه نمرات هر خرده مقیاس بین 4 تا 20 خواهد بود. نمرات بالا در هر خرده مقیاس بیانگر میزان استفاده بیشتر راهبرد مذکور در مقابله و رویارویی با وقایع تنیدگی­زا و منفی می­باشد. حسنی (1389) پایایی خرده­مقیاس­های این پرسشنامه را با استفاده از روش آلفا کرونباخ بین 76/0 تا 92/0 گزارش کرده است که بیانگر همسانی درونی خوب خرده مقیاس­ها می­باشد. همچنین، روایی این مقیاس با استفاده از روش تحلیل عاملی و همبستگی با سیاهه افسردگی بک مورد آزمون قرار گرفته و بیانگر روایی خوب این مقیاس می­باشد.

جهت تحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون برای محاسبه ضرایب همبستگی میان متغیرهای پژوهش، و جهت آزمون برازش و تناسب الگوسازی نظری و پیشنهادی پژوهش با داده­های جمع­آوری شده و تحلیل مسیر از الگوسازی معادله ساختاری[33] با استفاده از نرم­افزار ایموس نسخه 20 استفاده گردید. برای انجام این تحلیل علاوه بر استفاده از نرم­افزار SPSS آزمون ضریب همبستگی پیرسون، از شاخص مجذور کای، مجذور کای نسبی، شاخص برازندگی مقایسه­ای، شاخص برازندگی افزایشی و شاخص ریشه خطای میانگین مجذورات تقریب استفاده شد.

یافته­های پژوهش

از میان 250 نفر دانشجوی پاسخگو، 139 نفر دختر (6/55 درصد) و 111 نفر پسر (4/44 درصد) بودند. دامنه سنی افراد مورد مطالعه بین 18-25 سال، میانگین سنی برابر با 22/20 و انحراف معیار برابر با 33/4 بود. مبنای تجزیه و تحلیل مدل­های علی، ماتریس همبستگی است. ماتریس همبستگی متغیرهای مورد مطالعه نیز در جدول 1 آمده است.

 

 

 

 

جدول1: ضرایب همبستگی سبک­های هویت، راهبردهای نظم­جویی شناختی هیجان و اضطراب، افسردگی و تنیدگی

خرده مقیاس

ضرایب همبستگی

تنیدگی

افسردگی

اضطراب

اطلاعاتی

هنجاری

سردرگمی

ملامت خویش

***30/0

***39/0

***43/0

10/0-

11/0

09/0

ملامت دیگران

***24/0

***29/0

***36/0

08/0-

03/0

03/0

نشخوارگری

***32/0

***44/0

***40/0

**17/0-

03/0

*16/0

فاجعه­سازی

***25/0

***35/0

***38/0

*15/0-

10/0

*15/0

دیدگاه­گیری

***20/0

***21/0

***25/0

02/0-

05/0

10/0-

پذیرش

***20/0-

***27/0-

***31/0-

09/0

06/0

03/0

تمرکز مجدد مثبت

***22/-0

***17/0-

***25/0-

*17/0

06/0

10/0-

تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی

***28/0-

***33/0-

***37/0-

*15/0

04/0

*13/0-

ارزیابی مجدد مثبت

***25/0-

***25/-0

***26/0-

*18/0

03/0

**18/0-

اطلاعاتی

*15/0-

***23/0-

*15/0-

-

-

-

هنجاری

05/0-

08/0

014/0

-

-

-

سردرگم-اجتنابی

***24/0

***19/0

***20/0

-

-

-

***P<0001/0, **P<001/0, *P<.05/0                                                                                                                                                             

نتایج تحلیل­های همبستگی دو متغیره موجود در جدول 1 نشان می­دهد بین راهبردهای ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارگری، فاجعه­سازی و دیدگاه­گیری با مولفه­های اضطراب، افسردگی و تنیدگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ در حالی که این رابطه برای راهبردهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی و ارزیابی مجدد مثبت منفی می­باشد.

افزون­بر­این، یافته­های موجود در جدول 1 نشان می­دهد سبک هویت اطلاعاتی با راهبردهای نشخوارگری و فاجعه­سازی به گونه منفی و معنادار و با راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی و ارزیابی مجدد مثبت به طور مثبت و معنادار همبسته می­باشد. سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با راهبردهای تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی و ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی معنادار و با فاجعه­سازی و نشخوارگری رابطه مثبت و معنادار دارد.

بررسی ارتباط میان سبک­های هویت و عواطف منفی نیز حاکی از آن است که سبک هویت اطلاعاتی با تنیدگی، اضطراب و افسردگی رابطه منفی معنادار و سبک سردرگم- اجتنابی با این مولفه­ها رابطه مثبت معنادار دارند.

آزمون مدل فرضی: در زمینه دستیابی به فهم روشنی از چگونگی تاثیر سبک­های هویت و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان بر اضطراب، افسردگی و تنیدگی، آزمون مدلی که به این­منظور طراحی شده است، نشان خواهد داد که آیا اصلی­ترین فرضیه این پژوهش- برازش مدل با داده­های به­دست آمده از نمونه مورد مطالعه- تایید خواهد شد؟ اگرچه روابط همبستگی ساده بررسی شده بین متغیرها، برخی نکات را آشکار ساخت، اما روابط پیچیده و چندگانه بین متغیرها می­تواند از طریق یک مدل ساختاری آشکار شود.            بدین­ترتیب، روابط علی میان متغیرهای مورد مطالعه و آزمون فرضیه­های 3 و 4 پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر بررسی گردید. جدول 2، شاخص­های برازندگی الگوی پیشنهادی نهایی پژوهش را نشان می­دهد. مطابق با یافته­های موجود در جدول 2، برای تعیین کفایت برازندگی الگوی پیشنهادی با داده­ها از چند شاخص برازندگی استفاده شد.

 

 

جدول2: شاخص نیکویی برازش برای الگوی نهایی اصلاح شده پژوهش

شاخص

c2

DF

c2/df

NFI

CFI

GFI

RMSEA

مدل

44/174

89

96/1

96/0

97/0

96/0

079/0

در مدل پیشنهادی اولیه مقدار مجذور کای نسبی، 5 به­دست آمد. لذا از اصلاحات پیشنهاد شده در الگو استفاده و مدل بازسازی شد. سپس برازش مدل جدید مورد تحلیل قرار گرفت. یافته­های موجود در جدول 2 مقدار مجذور کای نسبی مدل اصلاح شده را برابر با 96/1 می­باشد، نشان می­دهد که حاکی از برازش عالی مدل می­باشد. دیگر شاخص­های برازش حاکی از آن اند که شاخص نیکویی برازش[34] (GFI)، شاخص برازندگی تطبیقی[35] (CFI) و شاخص هنجار شده برازندگی[36] (NFI) 96/0 و بیشتر می­باشند و شاخص ریشه میانگین مجذور خطای تقریب[37] (RMSEA)کمتر از 08/0 است که بیانگر برازش عالی مدل با داده­ها     می­باشد.

برای تعیین معنی­داری اثرات غیرمستقیم متغیرهای میانجی از روش بوت استروپ با فاصله اطمینان 95 درصدی استفاده شد. در این مدل، دو راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی و نشخوارگری (شکل 1)   توانسته­اند بین سبک­های هویت و افسردگی و اضطراب نقش واسطه­ای ایفا کنند. در جدول شماره 3، اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل مدل آورده شده است. در ادامه، به بحث پیرامون روابط فرضی بین متغیرها خواهیم پرداخت:

جدول3: اثرهای مستقیم، غیرمستقیم و کل استاندارد متغیرهای پیش­بین بر راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و افسردگی و اضطراب

مسیرهای الگوی نهایی

اثر مستقیم

اثر غیر مستقیم

اثر کل

هویت اطلاعاتی ßتمرکز مجدد بر برنامه­ریزی

**25/0

-

-

هویت اطلاعاتی ß تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی ßافسردگی

**30/0-

**27/0-

**57/0-

هویت اطلاعاتیß  تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی ßاضطراب

**28/0-

**24/0-

**52/0-

هویت­سردرگم-­اجتنابی ßنشخوارگری

**34/0

-

-

هویت­سردرگم-اجتنابیß نشخوارگریßافسردگی

**35/0

*13/0

**48/0

هویت­سردرگم-اجتنابیß نشخوارگری ß اضطراب

*22/0

*15/0

**37/0

هویت­سردرگم-­اجتنابی ßملامت خویش

**35/0

-

-

ارزیابی مجدد مثبت ßافسردگی

**25/0-

-

-

تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی ßافسردگی

***42/0-

-

-

تمرکز مجدد مثبت ßافسردگی

***58/0-

-

-

نشخوار فکری ßافسردگی

***54/0

-

-

فاجعه ßافسردگی

**34/0

-

-

ارزیابی مثبت ßاضطراب

***51/0-

-

-

تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی ß اضطراب

***35/0-

-

-

نشخوارگری ßاضطراب

***48/0

-

-

ملامت دیگران ß اضطراب

**26/0

-

-

فاجعه ßاضطراب

**26/0

-

-

 

***                                  P<0001/0, **P<001/0, **P<01/0

نتایج موجود در جدول 3 بیانگر آن است که اثر مستقیم هویت اطلاعاتی به افسردگی (30/0-= β ) و اضطراب (28/0-= β ) منفی و معنادار می­باشد. تاثیر غیر مستقیم هویت اطلاعاتی به­واسطه تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی به افسردگی (27/0-= β ) و اضطراب (24/0-= β ) منفی و معنادار است.

همچنین، اثر مستقیم هویت سردرگم- اجتنابی به افسردگی (35/0= β ) و اضطراب (22/0= β ) مثبت و معنادار می­باشد. مسیر غیرمستقیم این سبک هویتی به­واسطه راهبرد نشخوارگری به افسردگی (13/0= β ) و اضطراب (15/0= β ) مثبت و معنادار است. در یک جمع­بندی، می­توان گفت دو سبک هویتی به­طور مستقیم و غیرمستقیم می­توانند واریانس افسردگی و اضطراب را تبیین نمایند.

در این مدل مسیرهای دیگری نیز وجود داشت که لازم است توضیح داده شود. اثر مستقیم هویت اطلاعاتی به تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی (25/0= β)، هویت سردرگم- اجتنابی به ملامت خویش (35/0= β ) و نشخوارگری (34/0= β)، راهبردهای هیجانی تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد مثبت با افسردگی (42/0-= β، 25/0-= β، 58/0-= β ) و اضطراب به ترتیب (35/0-= β، 51/0-= β ) رابطه منفی و معنادار دارند؛ نشخوارگری (54/0= β) و فاجعه­سازی (34/0= β) نیز با افسردگی و اضطراب (48/0= β ،26/0= β) رابطه علی مستقیم و معناداری دارند. ملامت دیگران نیز با اضطراب (26/0=β) رابطه علی مثبت معنادار نشان داد.

نمودار1: آزمون مدل فرضی رابطه میان سبک­های هویت، متغیر واسطه­ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سلامت روان

 

30/0-

 

تمرکز مجدد مثبت

 

فاجعه­سازی

 

ملامت دیگران

 

اضطراب

 

هویت اطلاعاتی

 

تمرکز مجدد بر برنامه

 

ارزیابی مجدد مثبت

 

ملامت خویش

 

نشخوارگری

 

25/0

 

42/0-

 

35/0-

 

25/0-0-

 

51/0-

 

34/0

 

26/0

 

26/0

 

35/0

 

34/0

 

22/0

 

54/0

 

48/0

 

هویت سردرگم-اجتنابی           بیسلیلبببشیهویت شل

مسیرهای الگوی نهایی

اثر مستقیم

اثر غیر مستقیم

اثر کل

 

هویت اطلاعاتی ßتمرکز مجدد بر برنامه­ریزی

**25/0

-

-

 

هویت اطلاعاتی ßافسردگی

**30/0-

**27/0-

**57/0-

 

هویت اطلاعاتی ßاضطراب

**28/0-

**24/0-

**52/0-

 

هویت­سردرگم-­اجتنابی ßنشخوارگری

**34/0

-

-

 

هویت­سردرگم-اجتنابیßافسردگی

**35/0

*13/0

**48/0

 

هویت­سردرگم-اجتنابیßاضطراب

*22/0

*15/0

**37/0

 

هویت­سردرگم-­اجتنابی ßملامت خویش

**35/0

-

-

 

ارزیابی مجدد مثبت ßافسردگی

**25/0-

-

-

 

تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی ßافسردگی

***42/0-

-

-

 

تمرکز مجدد مثبت ßافسردگی

***58/0-

-

-

 

نشخوار فکری ßافسردگی

***54/0

-

-

 

فاجعه ßافسردگی

**34/0

-

-

 

ارزیابی مثبت ßاضطراب

***51/0-

-

-

 

تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی ß اضطراب

***35/0-

-

-

 

نشخوارگری ßاضطراب

***48/0

-

-

 

ملامت دیگران ß اضطراب

**26/0

-

-

 

فاجعه ßاضطراب

**26/0

-

-

هویت سردرگم-اجتننابی

 

افسردگی

 

35/0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بحث و نتیجه گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی ماهیت رابطه سبک­های هویت و سلامت روانی با میانجی­گری راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در دانشجویان صورت گرفت. نتایج نشان داد که بین راهبردهای ناسازگارانه ملامت خود، ملامت دیگران، نشخوارگری، دیدگاه­گیری و فاجعه­سازی با اضطراب، افسردگی و تنیدگی رابطه مثبت معنادار و بین راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، پذیرش و ارزیابی مجدد مثبت با این هیجان­های منفی رابطه منفی معناداری وجود دارد. ارتباط میان راهبردهای هیجانی سازگارانه و ناسازگارانه با اضطراب، افسردگی و تنیدگی با نتایج پژوهش­های متعددی همسو می­باشد (گارنفسکی، بون و کرایج، 2003؛ کرایج و همکاران، 2003؛ گارنفسکی و کرایج، 2007). در این راستا، مطالعه آلدائو و همکاران (2010) نشان می­دهد راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان با اختلالات روانی کمتر و راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان با بروز اختلالات روانی بیشتر رابطه دارد. افزون­بر­این، نوع اختلال روانی به نوع راهبرد هیجانی ناسازگارانه که فرد بکار می­گیرد، بستگی دارد، ضمن آنکه بکارگیری راهبردهای هیجانی ناسازگارانه در مقایسه با راهبردهای هیجانی سازگارانه ارتباط نیرومندتری با بروز اختلالات روانی همچون اضطراب و افسردگی دارد. برای مثال، فقدان راهبرد برنامه­ریزی برای عمل که یک مهارت حل مساله    می­باشد، بر سلامت روانی تاثیری منفی می گذارد و موجب شکل­گیری راهبردهای هیجانی منفی همچون نشخوارگری، سرکوب و اجتناب می­گردد (نالن-هاکسما و همکاران، 2008). همچنین، مطالعه آلدائو و همکاران (2010) نشان می­دهد اختلالات درونی­سازی همچون اضطراب و افسردگی در مقایسه با اختلالات برونی­سازی، ارتباط تنگاتنگی با راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان دارند.

جهت تبیین این یافته که راهبردهای هیجانی سازگارانه ارزیابی مجدد و تمرکز مجدد مثبت با کاهش اضطراب و افسردگی رابطه منفی و معکوس دارند، می­توان گفت این راهبردها شامل تعبیر و تفسیر مثبت و خوش­بینانه موقعیت تنیدگی­زا می­باشد. در چنین شرایطی، فرد موقعیت تنیدگی­زا را به گونه مثبت ارزیابی می­نماید و بدین­ترتیب تنش، اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه می­کند.

راهبرد پذیرش، دیگر راهبرد هیجانی سازگارانه­ای است که با سطوح پایین افسردگی، اضطراب و تنیدگی رابطه دارد. بنا بر یافته­های زلومک و هان[38] (2010) این راهبرد، نقش برجسته­ای در مفهوم­سازی و رویارویی با رویدادهای تنیدگی­زا بازی می­کند. به بیان دیگر، پذیرش این موضوع که در هر صورت رویداد منفی اتفاق خواهد افتاد و وقوع آن موجب رشد و تعالی شخصی خواهد شد، رابطه مثبتی با خوش­بینی و عزت نفس داشته و موجب کاهش اضطراب و افسردگی شخص می­گردد (کارور[39] و همکاران، 1989). از سوی دیگر، کنترل، سرکوب و یا اجتناب از تجارب هیجانی منفی، فراوانی و شدت اینگونه تجارب را افزایش خواهد داد (کاشدان، زولنسکی و ملیش[40]، 2008). به طور مثال، مطالعه روئمر[41] و همکاران (2005) نشان می­دهد تلاش جهت کنترل و یا اجتناب از هیجان­های منفی به طور مستقیم با نگرانی مزمن ارتباط دارد.

نتایج حاصل از تحلیل مسیر روابط میان متغیرهای مورد مطالعه نشان می­دهد سبک هویت اطلاعاتی به طور مستقیم و غیر مستقیم و به گونه منفی و معناداری افسردگی و اضطراب را پیش­بینی نمود. همچنین، هویت اطلاعاتی با تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، رابطه علی معناداری نشان داد. این یافته­ها با نتایج پژوهش­های پیشین همسو می­باشد (برزونسکی، 2003؛ ولیراس و بوسما، 2005؛ کانن و همکاران، 2008؛بیمانت، 2009؛ بیمانت و سیتن، 2011؛ بوش و همکاران، 2012). پژوهش­ها حاکی از آن است سبک هویت اطلاعاتی با سازگاری مثبت و تاب­آوری (برزونسکی، 2003)، رشد شخصی (ولیوراس و بوسما، 2005)، خودشکوفایی (بیمانت، 2009) و رفتار معقول و ارزیابی مجدد مثبت (بیمانت، 2011) رابطه مثبت دارد. همچنین، این سبک هویتی با مقابله مسئله­مدار، برنامه­ریزی و جستجوی حمایت اجتماعی به گونه مستقیم همبسته     می­باشد (بیمانت و سیتن، 2011). به بیان دیگر، هویت اطلاعاتی، مشخصه کسانی است که درصدد دستیابی به رشد فردی می­باشند. به عقیده ریف[42] (1989) افرادی که به دنبال رشد شخصی می­باشند، همواره در تلاش اند تا رشد و تحولی پویا و مستمر داشته باشند؛ رشد مستمر نیز با عزت نفس بالا، منبع کنترل درونی، تعامل مثبت با دیگران و هدفمندی در زندگی رابطه دارد.  بنابراین، افرادی که دارای سبک هویتی اطلاعاتی می­باشند، سبک­های مقابله­ای را برمی­گزینند تا به رشد شخصی دست یابند و به همین دلیل، اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه می­نمایند.

همچنین، نتایج پژوهش نشان داد هویت سردرگم- اجتنابی به طور مستقیم و غیر مستقیم و به گونه معناداری توانست اضطراب و افسردگی را پیش­بینی نماید. این سبک هویتی با ملامت خویش و نشخوارگری نیز رابطه علی معناداری نشان داد. این یافته­ها با نتایج پژوهش­های پیشین همسو می­باشد (بیمانت و سیتن، 2011؛ سیتن و بیمانت، 2011؛ سیتن و بیمانت، 2008؛ برزونسکی و کاک، 2005؛ برزونسکی و فراری، 1996). همسو با یافته پژوهش، مطالعه بیمانت و ستین (2011) نشان می­دهد سبک هویتی سردرگم- اجتنابی با اشکال مقابله ناسازگارانه همچون: انکار، کناره­گیری عاطفی و روانی، راهبردهای ناسازگارانه تصمیم­گیری همچون به تعویق انداختن و سوء مصرف مواد رابطه دارد. در تبیین این یافته می­توان گفت این افراد به دلیل آنکه فاقد هویتی منسجم و پایدار می­باشند، نمی­توانند با بررسی شرایط، ارزیابی درستی از موقعیت داشته باشند و برای آن برنامه­ریزی نمایند. آنان به هنگام رویارویی با موقعیت­های تنیدگی­زا، نمی­توانند هیجانات خود را مدیریت نمایند و سعی می­کنند با اجتناب از تنیدگی با آن مواجه نگردند. فقدان هویتی منسجم، از یک سو و عدم برخورداری از راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان از سوی دیگر، موجب می­گردد که موقعیت تنیدگی­زا تداوم یافته و فرد با تنیدگی بیشتر و به دنبال آن افسردگی و اضطراب بیشتری مواجه گردد. در همین راستا، مطالعه برزونسکی و لیکس[43] (2008) نشان می­دهد سبک سردرگم- اجتنابی با خودآگاهی به طور منفی همبسته می­باشد؛ خودآگاهی، عنصر زیربنایی خودابرازگری می­باشد و خودابرازگری، نقش کلیدی در تنظیم هیجان و برقراری تعاملات اجتماعی دارد. بدین­ترتیب، افراد با جهت­گیری سردرگم- اجتنابی از خودابرازگری و تنظیم هیجانی کمتری برخوردارند و به جای آن بیشتر از کناره­گیری عاطفی بهره می­گیرند.

همچنین، نتایج پژوهش حاضر نشان می­دهد راهبردهای تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی توانستند به طور منفی و معناداری افسردگی و اضطراب را پیش­بینی نمایند. این یافته با نتایج پژوهش­های پیشین همسو می­باشد (زلومک و هان، 2010). مطالعه نشان می­دهد تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی و تفکر در زمینه نحوه مدیریت رویدادهای منفی، اضطراب، تنیدگی و نگرانی کمتری را به دنبال خواهد داشت. این راهبردها، به بخش شناختی راهبرد مقابله مسئله­مدار یعنی حل مساله اشاره دارد. وقتی فرد در رویارویی با رویداد تنیدگی­زا قرار گیرد و از مهارت­های حل مساله و اعتماد به نفس کافی جهت رویارویی با شرایط تنیدگی­زا برخوردار باشد، بهتر می­تواند هیجان خود را مدیریت کند و بر شرایط فائق آید. به­ بیان دیگر، مهارت­های حل مساله به عنوان فاکتور محافظ در برابر تنیدگی، اضطراب و نگرانی عمل خواهد کرد. این راهبرد با هدایت توجه فرد نسبت به اعمال و فعالیت­هایی که می­تواند در رویارویی با تنیدگی انجام دهد، در کاهش یا حذف تنیدگی­ها، افسردگی و اضطراب نقش مهمی دارد (آلدائو و همکاران، 2010).

در میان یافته­های پژوهش، نشخوارگری و فاجعه­سازی نیز با افسردگی و اضطراب و ملامت دیگران هم با اضطراب، رابطه علی مستقیم نشان دادند. این یافته­ها، همراستا با نتایج پژوهش­های پیشین می­باشند (گارنفسکی و همکاران، 2001؛ کرایج و همکاران، 2003؛ گارنفسکی و همکاران، 2004؛ مارتین و داهلن[44]، 2005؛ آلدائو و همکاران، 2010). تبیینی که می­توان برای این یافته ارائه کرد، این است که این راهبردها عواملی خطرساز در تجربه دوره­های شدید و طولانی تنیدگی می­باشند، زیرا این پاسخ­ها در فرآیند حل مسئله اختلال ایجاد می کند، دسترسی به شناخت­های منفی را افزایش می دهد و مانع بروز رفتارهای مثبت می­گردد. بنابراین، فرد در رویارویی با موقعیت تنیدگی­زا، توانمندی لازم جهت رویارویی را نخواهد داشت و اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه خواهد کرد.

بدین ترتیب، ضروری است که در مداخلات مشاوره­ای، تدابیری اتخاذ گردد تا جوانان به هویتی منسجم دست یابند. همچنین، با آموزش راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان،زمینه بهزیستی روانی، پیشرفت تحصیلی و روابط اجتماعی سالم برای جوانان حاصل شود و از بروز اختلالات روانی همچون: اضطراب، افسردگی و سوء مصرف مواد که در زمره بزرگترین مشکلات کنونی جوانان می­باشد، پیشگیری به عمل آید.

شایان ذکر است که استفاده از پرسشنامه­های خودسنجی در این پژوهش، ممکن است زمینه سوگیری   پاسخ ها را به­وجود آورد. همچنین، نمونه مورد بررسی در این پژوهش یک نمونه دانشجویی است که در تعمیم یافته­های آن به سایر جمعیت­ها باید احتیاط شود.

  • منابع

    • حسنی، جعفر (1389) "خصوصیات روان­سنجی پرسشنامه نظم­جویی شناختی هیجان". مجله       روان­شناسی بالینی. 3(7)،  84-73.
    • سلطانی، م.؛ فولادوند، خ. و فتحی آشتیانی، ع. (1389)" بررسی رابطه میان هویت و جستجوی سردرگمی با اعتیاد به اینترنت". مجله علوم رفتاری. 4 (3)، 191-197.
    • فتحی آشتیانی، ع. و داستانی، م. (1388) آزمون­های روان­شناختی ارزشیابی شخصیت و سلامت روان. تهران: انتشارات بعثت
    • سامانی و جوکار (1386) "بررسی اعتبار و روایی فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و فشار روانی". مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز. 26 (3)، 65-76.
    • میرز، ل. ؛گامست، گ و گارینو، ج. (1391) پژوهش چند متغیری کاربردی (طرح و تفسیر). پاشا شریفی و فرزاد رضاخانی و همکاران. تهران: انتشارات رشد
      • Adams, G. R., Munro, B., Doherty- Poirer, M., Munro, G., Petersen, A. M. R., & Edwards, J. (2001) "Diffuse- avoidance, normative and informational identity styles: using identity theory to predict maladjustment." Identity: An International Journal of Theory and Research. 1, 307-320.
      • Aldao, A., Nolen- Hoeksema, S., Schweizer, S. (2010) "Emotion-regulation strategies across psychopathology: a meta-analytic review". Clinical Psychology Review. 30, 217–237.
      • Beaumont, S. L. (2009)" Identity processing styles and personal wisdom: an informational identity style predicts self-actualization and self transcendence." Identity: An International Journal of Theory and Research. 9, 95-115.
      • Beaumont, S. L., & Seaton, C. L. (2011) "Patterns of coping associated with identity processing styles". Identity: An International Journal of Theory and Research. 11 (4), 348-361.
      • Berzonsky, M. D. (1989) "Identity style: Conceptualization and measurement". Journal of Adolescent. Research,  4(3), 267–281.
      • Berzonsky, M. D. (2003)"Identity style and well-being: does commitment matter?". Identity. 3, 131–142.
      • Berzonsky, M. D., Cieciuch, J., Duriez. B., & Soenens, B. (2011) "The how and what of identity formation: Association between identity styles and value orientation". Personality and Individual Differences. 50, 295-299.
      • Berzonsky, M. D., & Ferrari, J. R. (1996) "Identity orientation and decisional strategies". Personality and Individual Differences. 20, 597–606.
      • Berzonsky, M. D., and Kuk, L. (2000)"Identity status, identity processing style, and the transition to university". Journal of Adolescent Research. 15, 81–98.
      • Berzonsky, M. D., & Kuk, L. (2005) "Identity style, psychosocial maturity, and academic performance". Personality and Individual Differences. 39, 235–247.
      • Berzonsky, M. D., & Luyckx, K. (2008) "Identity style, self-reflective cognition and identity processes: a study of adaptive and maladaptive dimensions of self-analysis". Identity: An International Journal of Theory and Research. 8, 205-219.
      • Berzonsky, M. D., Macek, P., & Nurmi, J. E. (2003) "Interrelationships among identity process, content, and structure: A cross-cultural investigation". Journal of Adolescent Research. 18, 112–130.
      • Bosch, L. A., Segrin, C, Curran, M. A. (2012) "Identity style during the transition to adulthood: the role of family communication patterns, perceived support, and affect. Identity". An International Journal of Theory and Research. 12, 275-295.
      • Carver, C. S., Scheier, M. F., & Weintraub, J. K. (1989) "Assessing coping strategies: A theoretically based approach". Journal of Personality and Social Psychology. 56, 267–283.
      • Cassidy, T. (2004) "Mapping variablesrelated to social identity, distress and perceived health in an undergraduate student population". Social Psychology of Education. 7,339-352.
      • Dollinger, S. M. (1995) "Identity styles and the five-factor model of personality. Journal of Research Personality. 29, 475–479.
      • Erikson, E. (1968) Identity: Youth and crisis. New York: Norton
      • Garnefski, N., Boon, S., & Kraaij, V. (2003) "Relationship between cognitive strategies of adolescents and depressive symptomatology across different types of life events". Journal of Youth and Adolescence. 32, 401–408.
      • Garnefski, N., Baan, N., & Kraaij, V. (2005) "Psychological distress and cognitive emotion regulation strategies among farmers who fell victim to the foot-and mouth crisis". Personality and Individual Differences. 38(6): 1317- 1327.
      • Garnefski, N & Kraaij, V. (2006) "Relationships between cognitive emotion regulation strategies and depressive symptoms: A comparative study of five specific samples". Personality and Individual Differences. 40(8): 1659-1669.
      • Garnefski, N., & Kraaij, V. (2007) "The Cognitive Emotion Regulation Questionnaire “Psychometric Features and Prospective Relationships with Depression and Anxiety in Adults”. Europian Journal of Psychology Assessment. 23(3), 141-149.
      • Garnefski, N., Kraaij, V., & Spinhoven, P. (2001) "Negative life events, cognitive emotion regulation and emotional problems". Personality and Individual Differences. 30, 1311–1327.
      • Garnefski, N., Teerds, J., Kraaij, V., Legerstee, J., & Van-Den-Kommer, T. (2004) "Cognitive emotion regulation strategies and depressive symptoms: differences between males and females". Personality and Individual Differences. 36(2): 267-276.
      • Gross, J. J., & John, O. P. (2003) "Individual differences in two emotion regulation processes: Implications for affect, relationships, and well-being". Journal of Personality and Social Psychology. 85, 348−362.
      • Hopley, A., & Nicki, R. (2010) "Predictive factors of excessive online poker playing". Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking. 13 (4), 371-385.
      • Kashdan, T. B., Zvolensky, M. J., & McLeish, A. C. (2008) "Anxiety sensitivity and affect regulatory strategies: Individual and interactive risk factors for anxiety related symptoms". Journal of Anxiety Disorders. 22, 429–440.
      • Kraaij, V., Garnefski, N., & Van Gerwen, L. (2003) "Cognitive coping and anxiety symptoms among people who seek help for fear of flying". Aviation, Space, & Environmental Medicine, 74, 273–277.
      • Martin, R. C., & Dahlen, E. R. (2005) "Cognitive emotion regulation in the prediction of depression, anxiety, stress, and anger". Personality and Individual Differences. 39,1249−1260.
      • Mennin, D. S., & Farach, F. J. (2007) "Emotion and evolving treatments for adult psychopathology". Clinical Psychology: Science and Practice. 14, 329−352.
      • Moore, S.A., Zoellner, L.A., & Mollenholdt, N. (2008) "Are expressive suppression and cognitive reappraisal associated with stress-related symptoms?". Behavioural Research and Therapy. 46, 9993-1000.
      • Nolen-Hoeksema, S., Wisco, B. E., & Lyubomirsky, S. (2008) "Rethinking rumination". Perspectives on Psychological Science. 3, 400−424.
      • Nurmi, J.-E., Berzonsky, M. D., Tammi, K., & Kinney, A. (1997) "Identity processing orientation, cognitive and behavioural strategies and well-being". International Journal of Behavioral Development. 21, 555–570.
      • Roemer, L., Salters, K., Raffa, S., & Orsillo, S. M. (2005) "Fear and avoidance in generalized anxiety disorder: A preliminary conceptual model". Cognitive Research and Therapy. 29, 71–88.
      • Ryff, C. D. (1989)" Happiness is everything, or is it?. Explorations on the meaning of psychological well-bing?". Journal of Personality and Social Psychology. 57, 1069-1081.
      • Seaton, C. L., & Beaumont, S. L. (2011) "The link between identity style and intimacy: does emotional intelligence provide the key?". Identity: An International Journal of Theory and Research. 11, 311-332.
      • Seaton, C. L., & Beaumont, S. L. (2008) "Individual differences in identity styles predict proactive forms of positive adjustment".  Identity: An International Journal of Theory and Research. 8, 249-268.
      • Shead, N., & Hodgins, D. (2009) "Affect-regulation expectancies among gamblers". Journal of Gambling Studies. 25:357-375.
      • Strayer, J. (2002) "The dynamics of emotions and life cycle identity". Identity: An International Journal of Theory and Research. 2, 47-79.
      • Tabachnick, B. G. & Fidell, L. S. (2007) Using Multivariate Statistics. (5th Ed.), New York: Allyn and Bacon.
      • Vleioras, G., Bosma, H. A. (2005) "Are identity styles important for psychological well-being?." Journal of Adolescence. 28, 397–409.
      • Wheeler, H. A., Adames, G. R., & Keating, L. (2001) "Binge eating as a means for evading identity issues: the association between an avoidance identity style and bulimic behavior". Identity: An International Journal of Theory and Research. 1, 161-178.
      • White JM, Wampler RS, Winn K.I. (1998) "The identity style inventory: A revision with a sixth grade reading level". Journal of Adolescent Research. 13, 223-245.
      • Zlomke, K. R., & Hahn, K.S. (2010) "Cognitive emotion regulation strategies: Gender differences and associations to worry". Personality and Individual Differences. 48, 408–413.