نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، دانشکده حقوق و علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، ایران(نویسنده مسئول)

2 کارشناس ارشد حقوق بین الملل، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران

چکیده

مربیان ورزشی دارای نقش مهمی در مراقبت، حفاظت و آگاهی بخشی به ورزشکاران برای انجام مسابقات ورزشی و رعایت قواعد مناسب برای رقابت سالم میان ورزشکاران هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی مسئولیت حقوقی مربیان ورزشی با تکیه بر مقررات دیوان بین‌المللی داوری ورزش می‌باشد. این تحقیق از نوع مروری و به لحاظ گردآوری داده‌ها از نوع کتابخانه‌ای است. روش تجزیه داده‌ها نیز از نوع توصیفی – تحلیلی است. یافته‌های پژوهش نشان می دهند که این مرجع داوری یکی از نهادهای شبه قضایی در سطح بین‌المللی است که وظیفه آن حل‌و‌فصل دعاوی ورزشی از جمله مسائل حقوقی مربیان ورزشی است. بدلیل اهمیت مراقبت از سلامت جسمی و روانی ورزشکاران، جلوگیری از وارد شدن صدمه به ورزشکاران، بررسی اصل تناسب در رقابت ورزشکاران و آمادگی کافی آنان در مسابقات ورزشی، مسؤولیت حقوقی مربیان ورزشی یکی از موضوعات مهم در عرصه حقوق ورزشی و اهدف دیوان بین‌المللی داوری ورزشی است. این نهاد حقوقی از سازوکارهایی نظیر میانجی‌گیری برای بررسی مشکلات حقوقی مرتبط مربیان ورزشی بهره می برد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Legal Liability of Sports Coaches Within The Framework Of The Rules of The International Court of Arbitration For Sport

نویسندگان [English]

  • AFSHIN JAFARI 1
  • Hedayatollah Derakhshan 2

1 Ph.D., Associate Professor, Faculty of Law and Social Sciences, Payame Noor University, Iran

2 Master Degree in International Law, Shiraz Branch, Islamic Azad University, Shiraz, Iran

چکیده [English]

Sports coaches have an important role to play in caring for, protecting and educating athletes about sports competitions and following the proper rules for healthy competition among athletes. The purpose of this study is to investigate the legal liability of sports coaches based on the rules of the International Court of Arbitration for Sport. This research is of review type and in terms of data collection is of library type. The method of data analysis is descriptive-analytical. The research findings show that this arbitration authority is one of the quasi-judicial institutions at the international level, whose task is to resolve sports cases, including the legal issues of sports coaches. Due to the importance of taking care of athletes 'physical and mental health, preventing injuries to athletes, examining the principle of fitness in athletes' competition and their adequate preparation in sports competitions, the legal responsibility of sports coaches is one of the important issues in sports law and the goals of the International Court of Justice. Judging is sports. This legal entity uses mechanisms such as mediation to investigate the legal problems related to sports coaches.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Sports Law
  • International Court of Arbitration for Sport
  • International Law
  • Responsibility of Sports Coaches

مسئولیت حقوقی مربیان ورزشی در چارچوب مقررات دیوان بین‌المللی داوری ورزش

افشین جعفری[1]

هدایت‌الله درخشان[2]

10.22034/SSYS.2022.1939.2375

تاریخ دریافت مقاله: 27/4/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:24/7/1400

 

مقدمه

امروزه نقش ورزش در جوامع مختلف و در سطح بین­الملل، امری انکار‌ناپذیر است و بخش بزرگی از مردم به شیوه‌های گوناگون در قالب شخص حقیقی و حقوقی در آن فعالیت دارند؛ چنان که هر کدام دارای وظایفی هستند و بر این اساس ممکن است برای آنها مسئولیت‌هایی به وجود آید (زارع و همکاران، 1395: 17). به عبارت دیگر، ورزش به مثابه مقوله‌ای فراگیر و جهانی، از قدرت سازماندهی و نفوذ فراوانی برخوردار می‌باشد؛ به گونه‌ای که عنصر رقابت و مسابقه در کنش‌های ورزشی سبب پدیدار گشتن نظام داوری و تدوین قوانین حقوق ورزشی گوناگون شده است (گودفری[3]، 2009: 90). با توجه به تعدد و تنوع رشته­های ورزشی، طرح دعاوی و همچنین سر برآوردن مسائل و مشکلاتی که باعث دور شدن اصل رقابت و جوانمردی از روح ورزش شده، دادگاه­ها و مقررات متعددی نیز تشکیل شده است که هرکدام به نوبه خود درصدد به حداقل رساندن تخلفات ورزشی و همچنین ایجاد سازوکار حقوقی مدونی برای مقابله با تخلفات و جرایم ورزشی هستند. اعتبار «دیوان بین‌المللی داوری ورزش» باعث شده تا سالیانه حدود 400 پرونده جهت رسیدگی به این دیوان ارجاع شود (وکیل و اسکندری، 1394: 10). البته باید در نظر داشت که حدود 200 پرونده از آمار یاد شده، پرونده­های سنگین و حساسی هستند که از دیدگاه رسانه­ها و افکار عمومی مورد توجه بیشتری قرار می­گیرند که در این میان بیش از  30 درصد از شکایات و تخلفات به دوپینگ مربوط می­شود (همان). همچنین طبق آمار ارائه شده در بولتن سال 2021 که به تازگی منتشر شده است، موارد متعددی از اختلافات مربوط به المپیک 2020 توکیو و اتحادیه فوتبال اروپا نیز به این پرونده‌ها اضافه شده که یا رسیدگی شده و یا در حال رسیدگی هستند (رودنبرگ[4]، 2018: 28).

جدول 1: آمار عملکرد دیوان بین المللی داوری ورزش طبق گزارش رسمی دیوان

سال عملکرد

دادرسی عادی

دادخواست‌ها

رسیدگی ویژه

رسیدگی به مسائل دوپینگ

میانجی‌گری

ارائه مشاوره

جمع

1986

1

 

 

 

 

1

2

1987

5

 

 

 

 

3

8

1988

3

 

 

 

 

9

12

1989

5

 

 

 

 

4

9

1990

7

 

 

 

 

6

13

1991

13

 

 

 

 

5

18

1992

19

 

 

 

 

6

25

1993

13

 

 

 

 

14

27

1994

10

 

 

 

 

7

17

1995

2

8

0

 

 

3

13

1996

4

10

6

 

 

1

21

1997

7

11

0

 

 

2

20

1998

4

33

5

 

 

3

45

1999

8

24

0

 

1

1

34

2000

5

55

15

 

0

1

76

2001

10

32

0

 

2

0

44

2002

9

66

8

 

1

3

87

2003

61

46

0

 

1

2

110

2004

9

252

10

 

2

0

273

2005

9

185

0

 

3

4

201

2006

17

175

12

 

3

0

207

2007

22

230

0

 

1

0

253

2008

26

276

9

 

4

2

317

2009

25

245

0

 

4

5

279

2010

49

244

5

 

6

0

304

2011

71

294

0

 

1

 

366

2012

62

301

11

 

4

 

378

2013

58

349

0

 

4

 

411

2014

68

349

10

 

6

 

433

2015

88

410

0

 

3

 

501

2016

100

458

28

13

10

 

609

2017

111

461

0

0

12

 

584

2018

116

463

15

5

7

 

606

2019

107

493

0

5

4

 

609

2020

129

811

0

8

9

 

957

جمع کل

1253

6281

134

31

88

82

7869

(منبع: CAS, 2020)

تأسیس نهادهای حقوقی بین­المللی نشانگر پیچیده شدن مناسبات ورزشی و فاصله گرفتن از این واقعیت است که ورزش و اداره امور آن، امری ساده و راحت می باشد (مک‌لارن[5]، 2001: 379). به همین دلیل ایجاد سازوکار حقوقی و تدوین مقررات بین­المللی نیازمند آگاهی ورزشکاران، مربیان، دست‌اندرکاران و عوامل ورزشی است که هر یک بر اساس وظایف خود، نقشی را بر عهده می­گیرند. در واقع، ناآگاهی از قوانین و خلأ در این زمینه می­تواند تبعات نامطلوبی برای ورزش در پی داشته باشد. آگاهی از قوانین حقوقی ورزش که اغلب تحت تأثیر قوانین فرامرزی است، یک ضرورت حرفه‌ای شاغلان ورزش می‌باشد (شهبازی و برلیان، 1397: 34). گفتنی است که برخی کشورهای صاحب صنعت ورزشی جهت ترویج و توسعه‌ ورزش‌های بومی در کشورشان و دستیابی به اقتصاد پایدار و ترویج فرهنگ خود در جهان، ورزش را نیازمند تصویب قواعد و مقررات جهانی برای داوری در پرونده‌های حقوق ورزشی دانسته‌اند و تلاش برای یکسان کردن قوانین حقوقی را در اولویت قرار داده‌اند (بین[6] و همکاران، 2019: 106). ضمن اینکه صنعت ورزش با رویکرد ورزش‌های تجاری و توسعه باشگاه‌های خصوصی، راه­اندازی لیگ‌های معتبر در رشته‌های مختلف ورزشی، قراردادهای مالی با بازیکنان، مربیان و داوران، ایجاد باشگاه‌های مختلف آماتور و حرفه‌ای در رشته‌های مختلف و برگزاری مداوم مسابقات به دلیل بروز حوادث ناشی از برنامه‌ها و فعالیت‌های ورزشی برای ورزشکاران، نیروهای متخصص و آگاه به حیطه وظایف و اختیارات خود را می‌طلبد (نادران و سمیه، 1393: 51). بنابراین در اداره امور ورزشی هم از حیث مدیریتی و هم از حیث مطالعه و آگاهی قوانین، ضرورت وجود مدیران حقوقی احساس می­شود؛ بدین معنا که آنها بتوانند با درک شرایط، مطالعه قوانین جدید و همچنین سازگار کردن ورزش داخلی کشورها با قوانین بین­المللی در زمینه حقوق ورزشی، از بروز خسارات علیه ورزشکاران جلوگیری نمایند و یا اینکه در صورت طرح دعاوی، بتوانند حقوق پایمال شده افراد مرتبط با ورزش را بازپس گیرند (لو[7]، 2017). همه این عوامل در نهایت باعث جذابیت ورزش، تشویق تماشاگران برای دنبال کردن امور ورزشی و همچنین برقراری روح جوانمردی و عدالت صورت می­گیرد.

از سوی دیگر، ورزش امروزه یکی از عوامل اصلی برای آشنایی فرهنگ­ها با یکدیگر، کاستن از آلام بشری، ترویج صلح و نوع‌دوستی و همچنین ترویج اصل رقابت سالم در بخش­های مختلف جامعه برای رسیدن به آمال بشری است. به همین دلیل است که ورزش کردن نه فقط حرکات فیزیکی، بلکه نوعی آموزش به شمار می آید که از منظر اجتماعی کردن افراد نیز مفید است (نوابخش و جوانمرد، 1388: 135). بنابراین چنین تأثیر عمیقی که از سوی ورزش بر جای می­ماند، بدون داشتن قوانین مدون، نهادهای حقوقی اثرگذار، دست‌اندرکاران آموزش‌دیده و آگاه تبدیل به یک امر ناسالم در جامعه جهانی می­شود. به همین دلیل تلاش­های متعددی صورت می‌گیرد تا سازوکارهای حقوقی برای مقابله با تخلفات و جرایم ورزشی به صورت اصول مدون تشکیل شود. به عنوان مثال، ورزش فوتبال امروزه یکی از اثرگذارترین و گسترده­ترین ورزش­ها در جهان است که در جوامع صنعتی و در حال توسعه به­عنوان یکی از ابزارهای مهم برای توسعه فرهنگی در نظر گرفته می­شود (نادریان جهرمی، 1391: 21). با این استدلال که ترویج ورزش و تماشای رشته­های مختلف ورزشی به نوبه خود باعث شکل‌گیری فرهنگ خاصی در میان مردم جهان شده است که حتی از منظر یکنواختی باعث ایجاد همبستگی جهانی و کنش­های واحدی نیز می گردد. در صورتی ­که چنین رویداد بشری بدون داشتن قوانین و مقررات حقوقی به پیش برود، تغییرات فرهنگی منبعث از آن نیز کارساز نخواهد بود و به ابزاری برای دشمنی و خصومت و رقابت ناسالم تبدیل می­شود.

با توجه به مشکلات و تخلفاتی که در حوزه ورزش در نقاط مختلف جهان رخ داده بود، زمینه­های لازم برای شکل­گیری نهادی بین­المللی برای حل این اختلافات ضروری به نظر می­رسید. در اوایل دهه 1980 اختلافات ورزشی رو به فزونی گذاشته  بود و همین جریان‌ها، کمبود یک مرجع بین‌المللی برای رسیدگی به این اختلاف‌ها را بیش از پیش مطرح کرد. در سال 1981 با انتخاب خوان آنتونیو سامارانش به عنوان رئیس جدید «کمیته بین‌المللی المپیک» اوضاع فرق کرد. وی ایده تأسیس یک مرجع قضایی را مطرح نمود. یک سال بعد در جلسه «کمیته بین‌المللی المپیک»[8] در رم، یک قاضی با نام میبای که در آن زمان عضو «دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه»[9] بود به عنوان مدیر «گروه بررسی و آماده­سازی دادگاه ورزشی» برگزیده شد و چندی بعد «دیوان داوری ورزش»[10] تأسیس شد. علت دیگری که باعث ایجاد «دیوان داوری ورزش» شد، لزوم رسیدگی فوری به پرونده‌های ورزشی بود، چراکه اگر این موارد را به دادگاه‌های معمولی ارجاع می‌دادند تا مدت ها برای حل مشکل باید زمان سپری می‌شد. حامی مالی «دادگاه عالی ورزش»، «کمیته بین‌المللی المپیک است» و با اعلام رسمی این کمیته در سال 1983 بود که «دیوان بین­المللی داوری ورزش»[11] در 30 ژوئن سال  1984 با رهبری «میبای» و «شوار» آغاز به کار کرد. قوانین این دادگاه با آنچه امروزه وجود دارند، تاحدی فرق داشت (شورای اختلافات ورزشی، 2006)

سران «دیوان بین­المللی داوری ورزش» در تعریف این مؤسسه بین‌المللی می‌گویند: «دیوان حکمیت ورزش یک مؤسسه مستقل از سازمان‌های ورزشی است که خدماتی را به منظور تسهیل در رفع اختلاف‌ها در ورزش از طریق حکمیت، داوری و وساطت ارائه می‌کند و دارای قوانینی است که ورزش بین‌الملل به آن احترام می‌گذارد. این دیوان هم اکنون دارای 300 داور متخصص در قوانین ورزشی از 87 کشور مختلف جهان است. دیوان بین­المللی داوری ورزش وظیفه دارد به طور قانونی اختلاف‌های ورزشی را برطرف سازد و احکام صادره از سوی این نهاد بین­المللی، حکم دادگاه را دارد. این نهاد بین‌المللی جلسه‌های مشاوره فراوانی برای هر یک از طرفین دعوی برگزار و سعی می‌کند اختلاف‌ها را از طریق میانجیگری برطرف نماید. در واقع یکی از کارهای مهمی که اعضای دیوان بین­المللی داوری ورزش قصد دارند آن را بزرگ جلوه دهند، جلسه‌های مشاوره بین طرفین اختلاف است. ضمن اینکه دیوان بین­المللی داوری ورزش، دادگاه‌های موقتی را برای بازی‌های المپیک، بازی‌های کشورهای مشترک‌المنافع یا دیگر رقابت‌های معتبر جهانی برپا می‌کند تا به مشکلات و اختلاف‌های احتمالی، خیلی سریع پایان دهد. این دادگاه بر اساس ماهیت هر نوع بازی، قوانین ارجاع اختلاف‌ها را با توجه به شرایط آن تدوین می‌کند. دفتر اصلی «دیوان بین­المللی داوری ورزش» در لوزان سوئیس است (کولوسی و کاران[12]، 2013: 28). البته دو دفتر دیگر نیز در سیدنی و نیویورک دارد (دانشگاه جورج میسون، 2006).

در سال 1999 بود که کدهای جدیدی به مقررات این دیوان اضافه شد تا مشکلات احتمالی کمتر شود- البته جهت حل­وفصل منازعات مربوط به صدمه و خسارت، «دادگاه حکمیت عادی» مورد استفاده قرار می‌گیرد (کوچ[13]و همکاران، 1994: 71). با این حال، تأسیس این نهاد حقوقی بین­المللی به دنبال خود، پیامدها و آثاری به دنبال داشته است که به مهم­ترین آنان پرداخته می­شود.

اولین چالش به بین­المللی بودن و یا نبودن دادگاه مذکور مرتبط است. توضیح اینکه حقوق ورزشی دارای ماهیتی بین‌المللی است، زیرا تمامی افراد و سازمان‌های ورزشی با وجود فعالیت‌های ملی، هدف بین‌المللی را دنبال می‌کنند که به علت تفاوت ساختارهای حقوقی هنوز تعریف جامعی از حقوق ورزش جهانی وجود  ندارد و تنها حوادث و پرونده‌ها با توجه به یک سری اصول پذیرفته شده قانونی و براساس چهارچوب سیستم‌های قانونی دولت‌ها بررسی می‌شود. بیش از دو دهه دادگاه‌ها درگیر تحلیل و بررسی چارچوب حقوقی برای رخدادها و پرونده‌های ورزشی اعم از داخلی و بین‌المللی و سایر موارد بوده‌اند که دانستن آنها برای مربیان ورزشی و حقوق‌دانان ورزشی الزامی است، زیرا حفظ اصل استقلال ورزش و در عین حال جلوگیری از هرج و مرج و بروز جرم یا تخلف در آن دو چندان اهمیت دارد و از جهتی با وجود تلاش برای تثبیت قوانین ورزشی اجرای آن در کشورها معضل دیگری است (لووری[14]، 2015: 5).

در پرونده‌های ورزشی گاهی تشخیص نوع حقوقی یا کیفری بودن آن بسیار دشوار است، زیرا در ورزش اصل رضایت پذیرفته شده و در عین حال شکل‌گیری رویه قضایی بیشتر از پرونده‌های ورزشی ناشی از تصمیم‌گیری‌های «دیوان بین­المللی داوری ورزش» است که به عنوان حقوق ورزشی به تایید بیشتر کشورها رسیده است. فدراسیون‌های بین‌المللی و قاره‌ای، نمونه اعلای سازمان‌های بین‌المللی هستند. محرومیت‌ها و تنبیهاتی که برای اجرا نکردن تصمیمات این سازمان‌ها اتخاذ می‌شود، باعث گردیده تصمیمات آنها از سوی کشورهای عضو تا حد زیادی رعایت شود. برای نمونه می‌توان به تعلیق فوتبال ایران اشاره کرد که باعث تغییرات حقوقی زیادی در ساختار فدراسیون فوتبال شد. این نهادهای بین‌المللی دارای نهادهای حل و فصل اختلافات و رسیدگی به تخلفات حوزه ورزش نیز هستند (آریانفر، 1394: 107). ‌موقعیت دیوان همچنین توسط‌ کنوانسیون اروپایی مربوط ‌به ‌شناسایی شخصیت حقوقی سازمان­های بین‌المللی غیردولتی مورد ‌شناسایی قرار ‌گرفته ‌است. ‌اگر ‌شخصی از رأی صادره‌ توسط ‌دیوان ناراضی باشد می‌تواند به دادگاه‌های سوئیس که در حوزه‌ قضایی مقر‌ دیوان قرار دارند ‌تحت‌ شرایط محدودی و ‌بر‌اساس ‌بند ‌2 ماده 190 قانون‌ فدرال ‌سوئیس در ‌رابطه ‌با‌ حقوق ‌بین‌الملل خصوصی شکایت کند (بلک شو[15] و همکاران، 2003: 67). در نتیجه مربیان ورزشی باید در مورد مسئولیت‌های حقوقی و دیوان حکمیت بین‌المللی اطلاعات لازم را داشته باشند.

شرایط احراز صلاحیت دیوان بین المللی داوری ورزش به گونه ای است که طرفین در دیوان بین­المللی داوری ورزش باید به صورت کتبی توافق کنند که این توافق یا به صورت فوری است و یا در قالب قرارداد، اساسنامه و حتی می‌تواند به صورت قوانین سازمان یا وزارتخانه ظاهر شود که طرفین از قبل توافق می‌کنند که داوری در هر منازعه را به دیوان بین­المللی داوری ورزش ارجاع دهند. حتی می‌توانند توافق کنند که بعد از بروز اختلاف به دادگاه حکمیت ورزشی متوسل خواهند شد. داوران بدین ترتیب انتخاب می­شوند که حکمیت به هیئتی متشکل از سه داور گفته می‌شود که هریک از طرفین داور خود را از فهرست دیوان بین­المللی داوری ورزش انتخاب می‌کنند. با تعیین شدن دو نفر از داورها، سومین نفر که رئیس هیئت خواهد بود، توسط دادگاه انتخاب می‌شود. در هر صورت اگر طرفین موافق باشند و «دیوان بین­المللی داوری ورزش» چنین تشخیص دهد، ممکن است یک نفر داور تعیین گردد که این به طبیعت و اهمیت موضوع بستگی دارد. داورها باید مستقل باشند؛ به این معنی که هیچ ارتباطی با طرفین نداشته و در دعوی نیز هیچ نقشی نداشته باشند (دانشگاه جرج واشنگتون[16]، 2016).

با در نظر گرفتن این مسائل، مسئولیت حقوقی مربیان ورزشی در رشته­های مختلف ورزشی از منظر مقررات بین­المللی داوری ورزش به­عنوان یکی از مهم­ترین نهادهای حقوقی بین­المللی همواره محل بحث بوده است. در این پژوهش با هدف بررسی مسئولیت حقوقی مربیان ورزشی، به دلایل و ضرورت­های ترویج اصول حقوقی ورزشی در میان مربیان ورزشی پرداخته می­شود. با پذیرش این فرضیه که مسئولیت حقوقی مربیان ورزشی در چارچوب مقررات دیوان بین­المللی داوری ورزش به عنوان یکی از عوامل توسعه ورزش و ترویج اصل مسئولیت­پذیری عوامل ورزشی در نظر گرفته می­شود، محقق درصدد بررسی مسئولیت حقوقی مربیان ورزشی از منظر دیوان بین­المللی داوری ورزشی بوده است.

روش شناسی پژوهش

این پژوهش از نوع مروری است. روش گردآوری داده‌ها، از نوع کتابخانه‌ای و روش تجزیه داده‌ها از نوع توصیفی- تحلیلی است. برای این منظور نیز از ابزار فیش‌برداری و تهیه چک‌لیست بهره گرفته شد. سعی بر آن بوده است تا با شناسایی دقیق منابع موجود در کشور اعم از کتب حقوقی مرتبط با موضوع، مقالات و پایان‌نامه‌های مرتبط با بحث و همچنین قوانین و مقررات داخلی و سایت‌های اینترنتی از جمله پرتال جامع علوم انسانی، پس از تهیه چک‌لیست و فیش‌برداری از منابع یافت‌شده، به گردآوری اطلاعات پرداخته شود و در نهایت، با تجزیه و تحلیل منطقی به جمع‌بندی مطلوب رسید.

یافته­های پژوهش

«دیوان بین­المللی داوری ورزشی» در زمینه­های مختلفی از جمله: قصور مربیان ورزشی در حیطه محافظت از ورزشکاران؛ عدم مراقبت کافی از ورزشکارانی که در زمینه ورزش­های وزنی فعالیت می­کنند و عدم تمرین و مشاوره مناسب باعث مشکلات جسمی و روانی برای آنان می­شود؛ ترغیب ورزشکاران به استفاده از مواد نیروزا که منجر به دوپینگی شدن ورزشکار می­شود- که بیش از 30 درصد پرونده­های ارجاعی به دیوان بین­المللی داوری ورزشی را شامل می­شد؛ عدم آگاهی نسبت به قوانین محافظت از ورزشکاران؛ بروز حادثه برای ورزشکاران هنگامی که تحت تعلیم مربی ورزشی هستند و همچنین دخالت در امور مدیریتی و مواردی که به صورت مستقیم در حیطه اختیارات مربیان ورزشی نیست، از جمله مواردی است که می­تواند با عنوان تخلف در نظر گرفته و در صورت شکایت، پرونده به دیوان بین­المللی داوری ورزش ارجاع داده ­شود (کانپله[17] و همکاران، 2013). دیوان نیز با استفاده از کارشناسان متخصص و با تحقیق و تفحص از تخلف صورت گرفته، اقدام به برگزاری جلسات رسیدگی می­نماید. در این میان، بسته به اینکه نوع و میزان تخلف به چه میزان باشد، از ابزارهایی نظیر میانجی‌گیری، تنبیه، جرایم مالی، ممنوعیت از فعالیت ورزشی و همچنین محرومیت­های کوتاه‌مدت و بلندمدت اقدام می­نماید.

مرجع تجدیدنظر پس از اعتراض طرفین به رأی صادره نیز روشن است. در موارد محدودی مانند نداشتن صلاحیت قضایی، رعایت نکردن قوانین اولیه دادرسی مثل نداشتن حق حضور در محاکمه یا منطبق نبودن با رویه معمولی، توسل قضایی به دادگاه مرکزی سوئیس مجاز است (ردجولی[18]، 2011: 34). البته اصولاً جلسه استیناف در «دیوان بین­المللی داوری ورزش» توسط یک داور و یا هیئت سه نفره داوری که از فهرست 264 نفره داوران دیوان داوری ورزش انتخاب شده­اند، اداره خواهد شد و معمولاً تجدیدنظرخواهی از آرای نهادهای ورزشی و مسائلی همچون نقل‌و‌انتقالات، غرامت و اختلافات مرتبط با مسائل انضباطی و همچنین مقررات مبارزه علیه دوپینگ انجام می­شود. با در نظر گرفتن شرایط حاکم بر مقررات دیوان بین­المللی داوری ورزش، سازوکارهای حقوقی منبعث از آن در حیطه مسئولیت مربیان ورزشی و نحوه اِعمال این قانون مورد توجه قرار می­گیرد. با وجود این، چرخه رسیدگی به اختلافات صورت گرفته در عرصه فعالیت مربیان ورزشی در دیوان بین­المللی داوری ورزشی به صورت زیر قابل طرح است:

 

شکل 1: فلوچارت سازوکار رسیدگی به تخلفات مربیان ورزشی

(منبع: دیویس[19]، 2018؛ والش[20]، 2013)

البته در صورت اعتراض به آرای صادره نیز سازوکارهایی در نظر گرفته شده است. مربیان ورزشی به لحاظ وظیفه خطیر و پرمسئولیت پرورش و تربیت ورزشکاران دائماً در معرض استرس، تنش و خطرات گوناگون قرار دارند. صدمات و لطمات جسمی و روانی به ورزشکاران آماتور و غیرحرفه‌ای به ویژه در ورزش‌هایی که با درگیری فیزیکی شدید توأم است مانند بوکس، کاراته، تکواندو و ... موجب شده است که اهمیت نقش مربیان ورزشی در کاهش و یا جلوگیری از اینگونه خسارات بیش از گذشته به چشم آید. برخی از این صدمات در رقابت‌های ورزشی طبیعی است و مطابق نظر اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان ورزشی و حتی حقوق‌دانان، جزئی از این گونه ورزش‌ها محسوب می‌شود (دیویس، 2018). لذا اثبات تقصیر مربیان ورزشی به دلیل بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی و ...، در مراجع ذی‌صلاحِ پیش‌بینی شده در قوانین و مقررات موضوعه، میسر نیست یا به سختی قابل اثبات است. مضافاً اینکه، ورود اشخاص حقیقی به اماکن ورزشی و ثبت‌نام در ورزش خشن و توأم با درگیری فیزیکی شدید، به معنای پذیرش کلیه مخاطرات ناشی از حوادث قابل پیش‌بینی و یا قبول احتمال وقوع آن در هنگام تمرین و یا رقابت‌های ورزشی است (والش، 2013). در واقع ورزشکار مورد اشاره با پذیرش خطرات ناشی از عملیات اینگونه ورزش‌های سخت و خشن، به ورزش مورد علاقه خود مبادرت می‌نماید و این در حالی است که در صورت وقوع هرگونه حادثه ناشی از عملیات ورزشی مانند نقص عضو، جراحت و ...، هیچگونه مسئولیتی متوجه مربیان ورزشی نیست و از این حیث در مراجع قضاییِ صالحه قابل پیگرد نمی باشد. هر چند این نظریه می‌تواند تا حدودی قابل قبول باشد، اما بدان معنا نیست که مربیان ورزشی را در بروز حوادث ناشی از عملیات ورزشی مطلقا مبری از مسئولیت خواهند بود، زیرا مهم­ترین و اصلی‌ترین وظیفه هر مربی در هنگام پرورش و تربیت ورزشکاران این است که با اعمال مراقبت و محافظت در حد معقول و متعارف، از ایجاد خطرات احتمالی و یا قابل پیش‌بینی جلوگیری نماید. ضمن اینکه، مربیان ورزشی را می‌توان به دلیل قصور و کوتاهی در برخی از وظایف مرتبط با ورزش در حال تعلیم به ورزشکاران مسئول دانست (لویس و تیلور[21]، 2014: 44). مسائل مرتبط با مسئولیت ناشی از بروز حادثه در سه حالت قابل بررسی است که در شکل 2 ارائه شده است.

اصرار بیش از حد مربیان به ورزشکاران مصدومی که به طور کامل از جراحات مصدومیت قبلی رها نشده‌اند به منظور حضور آنان در میادین و رقابت‌‌های ورزشی، می‌تواند زمینه بروز حوادث جبران‌ناپذیری برای این گونه ورزشکاران فراهم نماید و یا اصرار به اینکه ورزشکار تحت تعلیم بدون رعایت موارد ایمنی مانند استفاده از کلاه مصوب، ضربه‌گیر و ... به مبارزات تمرینی مبادرت نماید از جمله مواردی است که در صورت بروز حادثه، مری مسئول بوده و تقصیر وی نیز عادتاً قابل تحمل و اغماض نخواهد بود. هر چند مربیان ورزشی در صورت تقصیر مسئول هستند و در این زمینه باید پاسخگو باشند، ولی جبران خسارت وارده توسط این­گونه افراد مستلزم شرایطی است:

1- مربی ورزش در انجام مراقبت و محافظت به میزان قابل توجهی قصور نموده باشد؛ بدین معنا که تقصیر وی عادتاً قابل تحمل و اغماض نباشد؛

2 - حوادث ناشی از عملیات ورزشی، در اماکن ورزشی که مطابق قوانین و مقررات موضوعه تعریف شده‌اند صورت بگیرد. حوادث ناشی از عملیات ورزشی را که در غیر از اماکن ورزشی صورت گرفته نمی‌توان به مربیان ورزشی منتسب نمود و آنها را از این حیث مسئول دانست؛

3- مربیان ورزشی، دارای تجربه و تحصیلات کافی در رشته تخصصی و از سوی مبادی ذی‌صلاح دارای کارت مربیگری باشند؛

4- تقصیر مربیان ورزشی اعم است از فعل مانند اصرار به حضور ورزشکاران مصدومی که هنوز سلامتی خود را بازنیافته‌اند و وادارکردن آنها به انجام فعالیت‌های ورزشی  و ترک فعل مانند عدم آموزش صحیح و کافیِ ورزش موردنظر و یا عدم آماده‌سازی بدنی ورزشکار تحت تعلیم (مک‌کان[22]، 2018 و اندرسون[23]، 2010).

 

شکل 2: انواع مسایل مرتبط با مسئولیت ناشی از بروز حادثه (منبع: یافته‌های پژوهش)

بنابرآنچه گفته شد هرگاه مربیان ورزشی، وظیفه مراقبت و محافظت از ورزشکاران خود را در حد معقول و متعارف انجام دهند، هیچگونه تقصیری متوجه ایشان نیست و در صورت بروز حوادث ناشی از عملیات ورزشی، مسئولیتی از این حیث نخواهند داشت، اما در صورتی که در امور محوله خود نسبت به محافظت از ورزشکاران قصوری به خرج دهند، از طرف نهادهای گوناگون از جمله «دیوان بین­المللی داوری ورزش» وادار به پاسخگویی خواهند شد (لاک‌کنن[24]، 2020).

میان مسئولیت حقوقی مربیان در قبال ورزشکاران از حیث مسئولیت کیفری و مدنی تفاوت­هایی وجود دارد. از جمله اینکه، اگر رفتارهای مربیان به نحوی باشد که بین خطای مربی و ایراد ضرر برای ورزشکار ارتباطی منطقی دیده شود (کاتوزیان، 1378: 40) در این صورت، نهادهای حقوقی ورزشی در داخل و حتی نهادهای بین­المللی نظیر «دیوان حکمیت ورزش» می­توانند نسبت به احقاق حقوق ورزشکاران اقدام و تصمیمات لازم را اتخاذ نماید. بدین ترتیب رفتارهای همراه با خطای اعم از عمدی و سهوی از منظر دیوان بین­المللی داوری ورزش می­تواند مشمول مجازات تلقی شود. از این منظر، آنچه باعث مسئولیت­پذیری مربیان ورزشی می­شود، نتایج ناهنجار ورزشی نیست، بلکه عمد و یا قصور مربیان در انجام وظایف مربوطه است (آقایی­نیا، 1381: 61). بنابراین از نظر حقوقی و نهادهایی مانند «دیوان بین­المللی داوری ورزش»، مربیان نیز مسئولیت مراقبت از سلامت جسمی و روانی ورزشکاران را بر عهده دارند و نادیده گرفتن این مسئله، رافع مسئولیت آنان نیست.

در حیطه جسمانی نیز ورزشکارانی که توسط مربیان تحت فعالیت ورزشی هستند، دارای حقوق خاصی هستند که بی‌توجهی به آنان می­تواند تبعات حقوقی برای مربیان در پی داشته باشد. به عنوان مثال، تهدیدات و خطراتی که ممکن است برای ورزشکاران رشته­های وزنی رخ دهد که همواره نیازمند کاهش وزن هستند (زنگنه، 1390: 44). در این صورت، بی مبالاتی مربیان و ناآگاهی آنان از قوانین که منجر به آسیب­دیدگی ورزشکاران ­شود، می­تواند تبعات و پیامدهای حقوقی برای آنان در پی داشته باشد. رسیدگی به چنین موضوعاتی در حیطه و صلاحیت «دیوان بین­المللی داوری ورزش» است.

همچنین استفاده ورزشکاران از داروها، انتخاب نوع و نحوه استفاده آنان نیز موضوع مهمی است که در صورت ایجاد خطر می­تواند مسئولیت سنگینی برای مربیان ورزشی در پی داشته باشد، زیرا برخی عوارض برای ورزشکاران ممکن است همراه با مصرف داروهای غیرمجاز و مضر پدید آید (خزان و همکاران، 1390: 213). به همین دلیل در پاره­ای از مواقع ممکن است با بروز خطراتی برای ورزشکاران، با عاملان این شرایط مانند مربیان و مسؤولان ورزشی تیم­ها برخورد قانونی شود (فوگلهلم[25]، 1993: 375). در صورت وقوع چنین حوادثی از جمله قصور مربیان، ناآگاهی آنان از قوانین و همچنین عدم آگاهی ورزشکاران از سوی مربیان، «دیوان بین‌المللی داوری ورزش» می­تواند نسبت به حل مسئله ورود نماید. این ورود در وهله اول نیازمند ارجاع شکایات به این نهاد داوری بین­المللی و ارائه مستندات کافی است. در این صورت طرفین دعوی، این دیوان را مقصد پایانی اختلافات خود در زمینه ورزش تلقی می­کنند (وکیل و اسکندری، 1394: 6).

با توجه به اینکه حوادث ورزشی بخش غیرقابل تفکیک فعالیت‌های ورزشی می‌باشد، آگاهی نسبت به وظایف افراد فعال در ورزش برای پیشگیری و کاهش آسیب‌های حقوقی و عوامل مؤثر بر آن یک امر ضروری است. به همین سبب شناسایی عوامل تأثیرگذار بر افزایش دانش مسئولیت مدنی ورزشی افراد شاغل در حیطه ورزش مانند مربی، تماشاچی، ورزشکاران و داوران ورزشی یک ضرورت آموزشی تلقی می‌گردد (میرسلیمانی و همکاران، 1398: 17). ضمن اینکه فعالیت‌های ورزشی برای همه ورزشکاران اعم از مبتدی، حرفه‌ای، ماهر و آماتور، بالقوه متضمن خطرات بسیاری است. یکی از مهم­ترین عواملی که می‌تواند مانع از به فعل در آمدن بسیاری از این خطرها شود، حضور و نظارت مربی در صحنه فعالیت‌های ورزشی است. اگر این حضور باعث بروز خسارت برای ورزشکاران شود، حل آن نیازمند ارجاع دعاوی به «دیوان بین­المللی داوری ورزشی» است.

حضورمربیان ورزشی در فعالیت‌های ورزشی و مراقبت از ورزشکاران در دوره‌های ملی و یا پایین‌ترین باشگاه یا واحد ورزشی، امری اجتناب‌ناپذیر است که باید توأم با نظارت و دقت دائمی باشد (چلپی، 1386: 34). از نظر حقوقی، برخی مواقع مربیان در مورد حوادثی که از سوی ورزشکاران ناشی می‌شود، مسئول شناخته می‌شوند. تقصیری که می‌توان به مربی نسبت داد نقص مراقبتی است که دادگاه این نقص را با توجه به مجاز بودن نوع فعالیت مربی و امکانی که وی در ممانعت از وقوع خسارت داشته است در مرحله نهایی می‌سنجد (گلنبی و همکاران، 1396: 12). ضمن اینکه مسئولیت‌های قانونی مربیان در قبال ورزشکاران، اغلب مبنای مدنی و قراردادی پیدا می‌کند. مربیان  ممکن است در قبال ورزشکارانی که در باشگاه شان عضویت دارند، ورزشکارانی که با تیم شان مسابقه دارند یا در ورزشگاه آنها مسابقه‌ای را برگزار می‌کنند و یا در قبال تماشاگران مسئولیت مدنی داشته باشند (جلیلیان و رومیانی، 1397). در این صورت برحسب قانون، انجام وظیفه و یا سر باز زدن از این مسئولیت­ها می­تواند تبعات متفاوتی برای مربیان ورزشی در پی داشته باشد.

ضمن اینکه مسئولیت مربی از نظر حقوقی زمانی وارد حیطه کیفری می شود و نیازمند رسیدگی جدی است که از منظر مسئولیت کیفری، اعمال وی با اراده سوءنیت یا قصد مجرمانه صورت گرفته باشد (میرمحمد صادقی، 1393: 339). این استدلال برای مسئولیت­آفرینی مربی در چارچوب مقررات دیوان بین­المللی داوری ورزش هنگامی قابل تسری است که ورزشکار (زیان‌دیده) نقش انفعالی اطاعت­پذیری دارد. در این صورت، مربی همانند کارفرما مسؤول خسارت به بار آمده است؛ خواه زیان به ورزشکار برسد یا در اثر فعل او برای شخص ثالث ایجاد شود (کاتوزیان، 1378: 53). از نظر قانون‌گذار فرض بر این است که کلیه افراد جامعه که جامعه ورزشی نیز جزئی از آن محسوب می‌شوند، از تمامی قوانین و مقررات مطلع هستند و ادعای خلاف آن پذیرفته نمی‌شود. به عبارت دیگر، جهل به قانون رافع مسئولیت نیست و هیچ کس نمی‌تواند به بهانه‌ عدم اطلاع از قانون از مسئولیت مدنی و قانونی معاف شود هرچند که بتواند عدم آگاهی و اطلاع خود را به اثبات برساند (پورنقی و همکاران، 1395: 106). بسیاری از اتفاقات و حوادث ورزشی در اثر قصور در انجام وظایف ایجاد می‌شود و امروزه ثابت شده است که مسئولیت­آور است. بدین ترتیب باید گفت با وجود شکل­گیری نهادهای قانونی بین­المللی در حیطه رسیدگی به مسائل و مشکلات حقوقی میان مربیان و ورزشکاران و به طور مشخص، مسئولیت و اختیارات مربیان، وقت آن رسیده است که تحولی در نگرش و رفتار مربیان  ورزشی نسبت به بروز آسیب‌‌های ورزشی ایجاد گردد تا از آسیب‌ها و نقص عضو و حتی مرگ در حین ورزش به راحتی نگذریم و زمینه‌ وقوع چنین رخدادهایی در آینده کاهش یابد. در صورتی­که ورزشکاری بر اثر قصور یک شخص مسئول آسیب ببیند، مشارالیه باید پاسخگو باشد. به بیان دیگر، هر حادثه ای علتی دارد و علت مزبور می‌تواند مبنای ایجاد تقصیر باشد. در بسیاری از موارد علت وقوع حادثه، قصور مدیران فنی (مربیان و سرپرستان تیم­ها) و مدیران ستادی در انجام وظایف­شان است که از نظر حقوق ورزشی مسئولیت بر عهده آن‌هاست (شکری، 1391: 31). به‌علاوه اینکه از جمله مهم­ترین وجوه مسئولیت قائل شدن برای مربیان ورزشی، تکالیف و وظایف آنها در مورد ایمنی اسباب و لوازم ورزشی است. طبق ماده 8 قانون مسئولیت مدنی، اگر اشخاصی وظیفه نظارت و مراقبت از دیگری را بر عهده داشته باشند، هرگونه کوتاهی و سهل‌انگاری و تسامح آنها را در مظان تقصیر قرار می‌دهد و مسئول عواقب آن شناخته خواهند شد. بررسی‌‌های میدانی نشان می‌دهد بروز بسیاری از حوادث و اتفاقات ورزشی ناشی از عدم آگاهی مربیان از حیطه وظایف و شاخص‌‌های مسئولیت‌ مدنی در ورزش است.

شکل 3 بیانگر میزان و درصد جرایم و خطاهای ورزشی است که پرونده‌های مرتبط با آنها در «دیوان بین‌المللی داوری ورزش» در حد فاصل سال‌های 2012-2019 بررسی شده‌اند. همانطور که مشخص است، بخش عمده‌ای از علل این قبیل پرونده‌ها ناشی از قصور مربیان (46 درصد) می‌باشد که با در نظر گرفتن مورد مربوط به جهل مربیان نسبت به قوانین و جنبه‌های حقوقی (18 درصد) آشکار می‌گردد که بیش از نیمی از (64 درصد) موارد مربوط به مربیان است. این امر اهمیت مقوله آموزش و توجه به مربیان را نشان می‌دهد. 

شکل 3: توزیع منشا و علل خطاها و جرایم ورزشی براساس پرونده‌های CAS در بازه زمانی 2012-2019

(منبع: دیوان بین‌المللی داوری ورزش، 2020)

میانجی‌گری، ابزاری برای رسیدگی به مسائل حقوقی مربیان ورزشی است که از سوی «دیوان بین­المللی داوری ورزشی» دنبال می­شود. بنابراین در این دیوان به­صورت تخصصی و ویژه، پرونده­های مربوط به ورزشکاران مورد بررسی قرار می­گیرد و تنها شرطی که بدین منظور باید رعایت شود این است که موضوع به ورزش مرتبط باشد (شعبانی­مقدم و فراهانی، 1394: 40). درباره روند بررسی مسائل و مشکلات حقوقی درباره مربیان ورزشی باید گفت که میانجی­گری، یک روند غیررسمی است که بر اساس تواقفنامه میانجی­گری، هر یک از طرفین می‌توانند با هدف حل و فصل اختلاف، با طرف مقابل به مذاکره بپردازند. این عمل با حضور نماینده این دیوان در امور میانجی­گری منازعات ورزشی صورت می‌گیرد (شکری، 1391: 85). ضمن اینکه یکی دیگر از لوازم و شروط رسیدگی به پرونده­های ورزشی مرتبط با عملکرد مربیان در امور ورزشی آن است که در صورت تأیید صلاحیت این دیوان داوری، باید تضمین شود که ورزشکاران یا سایر افراد مرتبط به شرایط ارجاع حکمیت وفادار باشند (شعبانی­مقدم و فراهانی، 1394: 40). بنابراین در صورت ارتباط پرونده به «دادگاه بین­المللی داوری ورزش»، پذیرش رأی این نهاد برای میانجیگری و یا پایان بخشیدن به موضوع حائز اهمیت است. این امر نیازمند درک کامل طرفین دعوی در امور ورزشی است که از سوی کشورهای مختلف، فدراسیون‌های ورزشی و دادگاه­های داخلی مرتبط با امور ورزشی پذیرفته شده است.

به نظر می­رسد هیچ نهاد دیگری به عنوان جایگزین دیوان داوری ورزش وجود ندارد که با سرعت و هزینه اندک بتواند اختلافات بین­المللی ورزشی را مورد حل­وفصل قرار دهد. ورزش نیز همانند سایر موضوعات و مسائل اجتماعی امری اختلاف برانگیز و نیازمند بهره­گیری از سازوکارهای حل اختلافات و حرکت بر مبنای حقوق متقابل افراد و کسانی است که به نحوی از انحاء در امر ورزش مشارکت دارند. در این صورت اختلافات ورزشی را می­توان با روش­های ساده­ای مانند مذاکره مستقیم و یا ملاقات در حضور یک طرف ثالث حل نمود (شعبانی­مقدم و فراهانی، 1394: 133). این رویکردی است که توسط «دیوان بین­المللی داوری ورزش» و بر مبنای قبول صلاحیت آن در رسیدگی به قصور و ناآگاهی مربیان ورزشی صورت می­گیرد.

برای حل اختلافات موجود در مورد مربیان ورزشی نیازمند روش مناسبی هستیم (چرجی، 2013: 45). مهم­ترین راهکاری که «دیوان بین­المللی داوری ورزشی» برای حل اختلافات ورزشی از جمله اجرای قانون درباره مسئولیت مربیان که ناشی از قصور و جهل آنان نسبت به قانون باشد، انجام می‌دهد استفاده از روش میانجی­گری است. انتخاب میانجی­های متخصص ورزش سبب می­شود اختلافات با ارائه راه‌حل­هایی که با روح ورزش سازگارند حل و فصل شوند (نیومارک، 2000: 45). پیش‌فرض «دیوان بین­المللی داوری ورزش» بر این استدلال استوار است که حتی جهل مربیان ورزشی نسبت به قوانین، رافع مسئولیت آنان در این زمینه نیست. استدلالی که در این زمینه مطرح می­شود این است که یکی از مصالحی که مبنای مسئولیت شخص، نسبت به اعمال و رفتارهای دیگران قرار می­گیرد این است که شخص نسبت به رفتار کسانی که با نظارت و هدایت او اقدام به انجام کاری می­کنند یا قانون به وی محول نموده است، احساس مسئولیت کند (کاتوزیان، 1374: 225). مثال­های متعددی در این زمینه می­توان ارائه کرد. به عنوان مثال، هنگامی­ که یک مسابقه بین دو ورزشکار رزمی‌کار برگزار می­شود که یکی از آنان تجربه بیشتری دارد و دیگری به تازگی وارد عرصه هنرهای رزمی شده است، در صورت وقوع حادثه برای ورزشکار مبتدی که نتیجه ناتوانی و ضعف او در برابر ورزشکار قوی بوده است، مربی مسئول است (طبیبی و مجیدی دستجردی، 1395: 90). بنابراین مسئولیت حقوقی مربیان و ورزشکاران نسبت به یکدیگر بیانگر این مسئله است که مربی مسئول خسارتی است که از سوی ورزشکار باتجربه بر ورزشکار مبتدی وارد کرده است. وقتی طرفین، دعوی خود را به مراجع بین­المللی از جمله «دیوان بین­المللی داوری» ارجاع دهند، مربی ورزشی می­باید با وجود این مسئله که از ناتوانی ورزشکار تحت امر خود مطلع بوده، نسبت به اتفاقات رخ داده پاسخگو باشد. این رویه برای مسئولیت‌پذیر کردن مربیان در مقابل قصور، جهل نسبت به قوانین و در نهایت جلوگیری از آسیب رسیدن ورزشکاران صورت می­گیرد.

مقررات مندرج در دیوان بین­المللی داوری ورزش به نحوی است که بتواند برای کاهش آسیب­ها و حوادث ناشی از مسئولیت­گریزی مربیان و دست اندرکاران میانجیگری کند و اصل رقابت سالم را در رأس ورزش قرار دهد (مانلی[26] و همکاران، 2017: 11). در این صورت و در پرتو اصل میانجی‌گری، این دیوان وظیفه مشخص کردن مسئولیت­ها و حدود وظیفه افراد در امور ورزشی را بر عهده دارد (فراهانی و همکاران، 1391: 16). یکی از اهداف اصل میانجی‌گری، فراهم نمودن ابزاری برای اعضای خانواده بین­المللی ورزش به منظور حل اختلافات است که نه تنها فوری و آنی است، بلکه کم هزینه نیز باشد (شعبانی­مقدم و فراهانی، 1394: 137). بهره­گیری «دیوان بین­المللی داوری ورزش» از اصل میانجی­گری به معنای مسؤول تلقی کردن مربیان در همه امور ورزشی نیست، زیرا یکی از خاصیت اصلی ورزش­ها، رقابت کردن است و این رقابت گاهی می­تواند شکل خشن داشته باشد و آسیب­هایی نیز به ورزشکاران وارد سازد. در این صورت، اصل اجتناب­ناپذیری رقابت و خسارت در امور ورزشی می­تواند مسؤلیت را از مربیان سلب کند. در این صورت مربیان تنها در حیطه وظایف خود از جمله مراقبت و حفاظت از ورزشکاران مسؤول شناخته می­شوند و البته می­توانند در به حداقل رساندن صدمات و خسارات برای ورزشکاران قصوری نداشته باشند. این بدان معناست که اگر مربی در ارائه آموزش و مهارت به ورزشکار تحت امر خود از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده باشد، اما نظارت کافی و دقیقی برای مراقبت از آنان نداشته باشد، در این هیچ تردیدی در مسئولیت چنین مربی وجود ندارد (طبیبی و مجیدی دستجردی، 1395: 91).

روند حکمیت و ضمانت اجرای احکام صادره از «دیوان بین­المللی داوری ورزش»، به نحوی است که این نهاد حقوقی بین­المللی بر حفظ اسرار و دعاوی طرفین به عنوان یک اصل تأکید دارد. در حکمیت عادی، طرفین مجازند که با قانون حل‌و‌فصل منازعاتی که طرفین موافق باشند رسیدگی نمایند. در غیر این‌صورت و عدم‌موافقت طرفین، قانون سوئیس قابل اجرا می‌باشد. همچنین در برخی موارد، داوران از قوانین و مقررات کشور محل استقرار فدراسیون، پیروی می‌کنند. روند حکمیت معمولی محرمانه است و طرفین، داور‌ها و کارمندان این دیوان موظف‌اند که هیچ اطلاعاتی را در مورد منازعه فاش نکنند. اصولا آرا منتشر نمی‌شود و قانون خاصی معین نکرده است که روش داوری در بررسی مجدد، باید محرمانه باشد؛ اما داورها و کارمندان دیوان وظایف مشابه‌ در مورد محرمانه تلقی کردن وظایف خود دارند. مگر اینکه طرفین در مورد خلاف آن توافق نمایند که رأی ممکن است توسط  دیوان منتشر شود. رأی اعلام شده توسط دیوان قطعی است و از لحظه‌ای که اعلام می‌شود برای طرفین لازم‌الاجرا است. به ویژه کنوانسیون نیویورک که موضوع آن تشخیص و اجرای آرای داوری خارجی است و تقریباً 111 کشور آن را امضا کرده‌اند که تاکید بر لازم­الاجرایی این آرا دارد (برگر کی[27]، 2015: 15). شکل 3 روند رسیدگی به تخلفات ورزشی را در دیوان بین‌المللی ورزش نشان می دهد:

 

شکل 3: فلوچارت رسیدگی به تخلفات مربیان ورزشی در CAS

(منبع: یافته‌های پژوهش)

بحث و نتیجه‌گیری

با توجه به اهمیت پاسخگویی و مسئولیت در امور ورزشی، ارائه آموزش‌های حقوقی برای مربیان ورزشی امری ضروری است. بی‌اطلاعی جامعه ورزشی از جمله مربیان ورزشی پیامدهای قانونی تخلفات و جرایم واقع در محیط‌های ورزشی به­دلیل عدم آموزش و نیز فقدان سازوکارهای اجرایی برای مشاهده عینی قوانین بین­المللی باعث شکل­گیری تخلفات و جرایم ورزشی در حیطه امور مربیان ورزشی شده است. می‌توان چنین نتیجه‌گیری نمود که ارائه تعاریف و مصادیق و انتقال  آموزه‌های حقوقی و قانونی در زمینه ورزش و جنبه‌های بی‌احتیاطی در زمینه فعالیت مربیان ورزشی امری لازم و ضروری است، زیرا اکثر قریب به اتفاق مسئولیت­های مدنی مربیان ورزشی از طریق تقصیر غیرعمدی و آن هم از نوع بی‌احتیاطی صورت می­گیرد. بنابراین روشن شدن مصادیق بی‌احتیاطی توسط «دیوان بین­المللی داوری ورزش» و اطلاع‌رسانی به فدراسیون­های ورزشی گام مؤثری برای پیشگیری از ضررهایی است که علیه مربیان و ورزشکاران شکل می‌گیرد. بیان مصادیق بی‌احتیاطی، وسیله مؤثری در جلوگیری از تحقق ضرر در عرصه فعالیت مربیان ورزشی است. بنابراین مسئله آموزش و آگاهی مربیان ورزشی حائز اهمیت فراوان است. گام بعدی برای مسئولیت­پذیر کردن مربیان ورزشی، شناخت و آگاهی آنان از قوانین موجود درباره حراست و حفاظت آنان از وضعیت جسمی و روانی ورزشکاران، تشخیص دقیق آنان از مرز میان رقابت و خصومت در ورزش، پی بردن به ظرافت­های حقوقی در زمینه ارتباط با ورزشکاران تحت امر مربیان، تعامل حقوقی با نهادهای بین­المللی و همچنین سرپرستان و دست اندرکاران ورزشی است. علاوه بر این، اجرای این قوانین در داخل، باعث آشنایی مربیان ورزشی با ابعاد حقوقی مسئولیت خویش در سطح بین­الملل نیز می­شود. با توجه به بروز اختلاف ورزشی گسترده، اختلافات مالی  و لزوم ارجاع این اختلافات به نهاد داوری ورزش، ضرورت آموزش و تفهیم قوانین حاکم و آیین‌نامه‌های انضباطی و حقوق افراد ورزشکار می‌تواند در جلوگیری از این مشکلات موثر باشد. همچنین برقراری انضباط در قلمرو هر رشته ورزشی از جهت وادار ساختن دست‌اندرکاران ورزش به اطاعت از تصمیمات و رعایت حدود و اصول فعالیت‌های ورزشی و شالوده اصول اخلاقی در جهت حفظ و صیانت ورزشکاران و هواداران از وقایع و صدمات پیش بینی نشده اهمیت دارد.

در پایان، شناساندن مسئولیت مدنی مربیان ورزشی از طریق آموزش­های لازم، تعامل با فدراسیون­ها و وزارت­های مرتبط با ورزش در کشورهای مختلف، بهره­گیری از تجارب نهادهای داخلی در زمینه شناسایی، آسیب­شناسی و مقابله با تخلفات مربیان ورزشی را می توان به عنوان راهکار برشمرد. به علاوه، لازم است که تفکیکی میان تقصیر عمدی و غیرعمدی مربیان ورزشی در حقوق ورزشی کشورها و نهادهای قضایی بین­المللی از جمله «دیوان بین­المللی داوری ورزش» صورت گیرد، زیرا تقصیر غیرعمدی از جمله ترک فعل مربیان ورزشی در شرایطی مانند اقدام ناجی غریق به ترک محل استخر شامل قصور مربیان ورزشی می شود و مشمول مقررات «دیوان بین­المللی داوری ورزش» خواهد شد (کاتوزیان، 1374: 193). همچنان که غفلت سهوی مربیان کوهنوردی و سنگ­نوردی در مواقعی که طناب را برای ورزشکار مهیا نمی­سازند و یا از وسایل پوسیده استفاده می­کنند و باعث سقوط وی و خسارت یا حتی مرگ می­شوند، مشمول قاعده ترک فعل می­شود و مستوجب پاسخگویی مربیان در «دیوان بین­المللی داوری ورزش» است.  

  • منابع

    • آریانفر، ح. (1394). «دیوان حکمیت ورزش CAS». فصلنامه تربیت‌بدنی. دانشگاه تهران، شماره 110، صص 27-30.
    • آقایی­نیا، ح. (1381). حقوق ورزشی. چاپ شانزدهم، تهران: انتشارات میزان
    • پورنقی، ا.؛ فراهانی، م. و کلیشمی، غ. (1395). «مطالعه تطبیقی الگو‌های مختلف بیمه ورزشی کشورهای منتخب و ایران". رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. دوره 4، شماره 13، صص 99-114.
    • جلیلیان، ف. و رومیان، م. (1397). «مسئولیت مدنی در جامعه ورزشی در حقوق موضوعه ایران». فصلنامه علمی- حقوقی قانون. دوره 2، شماره 7، صص 251-264.
    • چلپی. ا. (1386). دیباچه‌ای بر حقوق ورزشی؛ قواعد عمومی حقوق جزا، آیین نامه بین‌المللی دوپینگ. چاپ دوم، تهران: انتشارات بامداد کتاب
    • خزان، م.؛ هدایتی، م.؛ عسگری، س. و عزیزی، ف. (1390). «بررسی ترکیبات غیرمجاز قرص و کپسول­های گیاهی کاهش وزن وارداتی چینی». مجله پژوهش در پزشکی. دوره 35 ، ش 4، صص 209-217.
    • زارع، ع. و حیدری نژاد، ص. (1396). «رابطه نقش رسانه‌های جمعی و بروز رفتارهای خرافی بین بازیکنان فوتبال». فصلنامه علمی - ترویجی مدیریت ارتباطات در رسانه­های ورزشی. دوره 5، شماره 18، صص 15-28.
    • زنگنه، م. (1390). «مسئولیت کیفری مربیان و داوران در ورزش». پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قم.
    • شعبانی­مقدم، ک. و فراهانی، ا. (1394). «بررسی میانجیگری به عنوان شیوه ای برای حل و فصل اختلافات در دیوان بین­المللی حکمیت در ورزش». پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. سال 4، شماره 3، صص 135-143.
    • شکری، ن. (1391). حقوق ورزشی، بررسی نظم حاکم بر حقوق ورزشی ایران. چاپ اول، تهران: انتشارات نقش گستران بهار
    • شهبازی، آ، و برلیان، پ. (1397). «دوپینگ در حقوق بین‌الملل ورزشی و جایگاه دیوان داوری ورزش در تنسیق رویه بین المللی در این زمینه». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. شماره 39، صص20-40.
    • طبیبی، م، و مجیدی دستجردی، ل. (1395). «بررسی وظایف و مسئولیت مدنی مربیان ورزشی». مجله حقوقی دانشگاه اصفهان، شماره 4، صص 80-112.
    • فراهانی، ا، ؛ نصیرزاده، ع، و وطن دوست، م. (1391). حقوق ورزشی. تهران: انتشارات حتمی
    • کاتوزیان، ن. (1374). حقوق مدنی (الزام های خارج از قرارداد، ضمان قهری، مسئولیت مدنی). تهران: انتشارات دانشگاه تهران
    • کاتوزیان، ن. (1378). «خطای ورزشی و مسئولیت ورزشی». مجله حقوق و علوم سیاسی. شماره 43، صص 38-48.
    • گلنبی، م.؛ حسینی، م. و رضایی صوفی، م. (1396). «مقایسه دیدگاه مسئولان ورزش با مسئولان رسانه‌های جمعی در خصوص پوشش رسانه‌ای ورزش بانوان». فصلنامه علمی– پژوهشی پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. دوره6، شماره24، صص72-82.
    • میرسلیمانی م. ح. ؛ قادرپور، ا.؛ نادریان، م. و یاری. س. (1398). «نقش رسانه‌های جمعی در ارتقای آگاهی از مسئولیت مدنی ورزشی». فصلنامه مطالعات رسانه‌ای. سال 14، صص 42-55.
    • میرمحمد صادقی، ح. (1393). جرائم علیه اشخاص. تهران: نشر میزان
    • نادران، ج. و سمیه، ر. (1393). «امکان سنجی رشته کارشناسی ارشد حقوق ورزشی». مطالعات میان رشته‌ای در علوم انسانی. دوره 6، شماره 4، صص19-32.
    • نادریان جهرمی، م. (1391). مبانی جامعه شناسی ورزش. تهران: انتشارات بامداد کتاب
    • نوابخش، م. و جوانمرد، ک. (1388). «پیش‌قراولان جامعه شناسی ورزش». فصلنامه جامعه شناسی. شماره 14، صص 133-150.
    • وکیل، ا. و اسکندری، ا. (1394). «تشکیل نهاد داوری ملی ورزش در پرتو جایگاه داوری در حل و فصل اختلافات». فصلنامه مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. شماره 35، صص 1-21.
    • Anderson, J. (2010). Modern Sports Law. Hart Publishing, Oxford.
    • Berger Kaye, C. (2015). The Complete Guide to Service Learning. Minneapolis. Free Spirit Publishing.
    • Bin, H. Lanjuan, L. (2019). “The Important Role of Traditional Sports Culture in Promoting the Development of Sports Population”. 2019 5th International Conference on Education Technology, Management and Humanities Science (ETMHS 2019). 469 -473.
    • Blackshaw, R. E., Brandt, R. N., Janzen, H. H., Entz, T., Grant, C. A., & Derksen, D. A. (2003). “Differential response of weed species to added nitrogen”. Weed Science, 532-539.
    • Caneppele, S., Cinaglia, G., Langlois, F. (2021). An overview of corruption in sport around the world. Restoring trust in sport, Rutledge
    • (2020). Code of Sports-related Arbitration. Court of Arbitration for Sport, https://www.tas-cas.org/en/index.html
    • Chereji, C.R. (2013). Negociere si Mediere in Organizatii publice. Bucureşti: Tritonic
    • Colucci, M. karan, J. (2013). “Europen Sports Law and Policy Bulletin, International and comparative Sports Justice”. Journal Sports Law and Policy Center. Pp23-93.
    • Council for the Advancement of Standards in Higher Education. (2006). CAS professional standards for higher education. (6th Ed.). Washington, DC: Author
    • Davies, C. (2018). Doping in Sport and the Issue of Defamation in Australia: The Successful Actions. Retrieved from https://epublications.bond.edu.au/slej/35
    • Fogelholm, G. M., Koskinen, R., Laakso, , Rankinen, T., Ruokonen, I. (1993). “Gradual and rapid weight loss: effects on nutrition and performance in male athletes”. Medicine and Science in Sports and Exercise, 25(3), pp: 371-377.
    • Keeling, R. P. (2006). Learning reconsidered 2: Implementing a campus-wide focus on the student experience. American College Personnel Association (ACPA), Association of College and University Housing Officers-International (ACUHOI).
    • Kuch, G. D., Douglas, K. B., Lund, J. P., & Ramin Gyurmek, J. (1994). Student learning outside the classroom: Transcending artificial boundaries. ASHE-ERIC Higher.
    • Laakkonen, I. (2020). “The Importance of Safeguarding and Child Protection in Sport”. University of Helsinki, Faculty of Law, http://hdl.handle.net/10138/317255
    • Lau, C. (2017). “Note: Leaders and Laggards: Tackling State Legislative Responses to the Youth Sports Concussion Epidemic”. Fordham Law Review, 85(2879), 1-30. doi:10.4324/9781351282000
    • Lewis, Q.C.A., Taylor, J. (2014). Sport: Law and Practice. London: Bloomsbury Professional Limited, 1966 p. P. 1615.
    • Lowery, K.M. (2015). “State Laws Addressing Youth Sports-Related Traumatic Brain Injury and the Future of Concussion Law and Policy”. Journal of Business & Technology Law, 10 (1), 61-72. Retrieved April 1, 2018, from
    • Manley, G.T., Gardner, A.J., Schneider, K.J., Guskiewicz, K.M., Bailes, J, Cantu, R.C., Iverson, G.L. (2017). “A systematic review of potential long-term effects on sport related concussion”. British Journal of Sports Medicine, http://dx.doi.org/10.1136/bjsports-2017-097791
    • McCann, M.A. (2018). The Oxford handbook of American sports law. New York: Oxford University Press
    • Mclaren, R. (2001). the Court of Arbitration for Sport: An Independent Arena for the World's Sports Disputes, Valparaiso University Law Review, Volum 35, pp 379-405.
    • Newmark, C, (2000). “Is mediation effective for resolving sports disputes?” International Sports Law Journal, 37.
    • Rodenberg, R.M., (2018). “Sport law amici: impact, opportunity and scholarship”. Journal of legal aspects of sport, 28; 19-38 pp.