نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 ابوالفضل فراهانی، استاد گروه مدیریت ورزشی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

2 دانشجوی دکتری مدیریت ورزشی دانشگاه پیام نور تهران

3 استاد مدیریت ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، گروه تربیت بدنی، تهران

4 دانشیار گروه مدیریت ورزشی دانشگاه پیام نور

چکیده

امروزه جهانی شدن، اهمیت رقابت پذیری در صنعت پوشاک ورزشی را دوچندان کرده است. در کشور ما برند های پوشاک ورزشی بسیاری وجود دارند که به علت عدم توانایی رقابت با برندهای خارجی، در عرصه تجارت بین المللی فعالیت ندارند؛ از این رو پژوهش حاضر در نظر دارد عوامل موثر بر رقابت پذیری برندهای پوشاک ورزشی ایرانی برای ورود به بازارهای بین المللی را شناسایی و اولویت بندی کند.

در این پژوهش روش آمیخته(کیفی و کمی) بکار گرفته شد. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاه و خبرگان فعال در عرصه صادرات برندهای پوشاک ورزشی بودند که تعداد15 نفر به عنوان نمونه از جامعه اول به صورت گلوله برفی انتخاب شدند و 20 نفر از جامعه دوم به صورت هدفمند انتخاب شدند. با انجام مطالعات میدانی، مولفه های موثر بر رقابت پذیری شناسایی شدند و پس از تأیید در دور دوم دلفی، مدل مفهومی پژوهش ارائه شد؛ مولفه ها با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی به ترتیب: 1-صادرات 2- تمایز برند 3- ارزش برند 4- گرایش بازاریابی 5- گرایش استراتژیک، رتبه بندی شدند.

نتایج این پژوهش نشان داد تنظیم نرخ ارز و کنترل تورم توسط دولت، در کنار تولید محصولات منحصر به فرد و ایجاد ارتباط عاطفی با مشتری، توان رقابت پذیری شرکت را افزایش می‌دهد. صاحبان برندها نیز می‌بایست به فعالیت های سایر رقبا توجه ویژه داشته باشند و افزایش توان رقابتی محصول را در اهداف سازمانی خود لحاظ کنند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Factors affecting the competitiveness of Iranian sportswear brands to enter international markets

نویسندگان [English]

  • aboulfazl farahani 1
  • مریم fallah kazemi 2
  • Alimohammad Safania 3
  • Hamid Ghasemi 4

1 Professor, Department of Sport Management, Payame Noor University

2 Phd student , department of management ,payame noor university tehran

3 Professor of Sport Management, Islamic Azad University of Science and Research Branch, Department of Physical Education, Tehran

4 Associate Professor of sport management Department of sports management in Payame Noor University

چکیده [English]

Nowadays, globalization has doubled the importance of competitiveness in the sportswear industry. Many Iranian sportswear brands are not active in international trade because of their inability to compete with foreign brands. Therefore, this research aims to identify and prioritize the factors affecting the competitiveness of Iranian sportswear brands to enter international markets.

This study used a mixed-methods (qualitative-quantitative) research design. The statistical population consisted of academics and experts active in sportswear exports. The sample included fifteen people from the first group selected by the snowball sampling method and fifteen people from the second group chosen by the purposive sampling approach. Effective factors were identified by a field study, and the conceptual model was presented after the factors were confirmed in the second round of the Delphi technique. Then, the factors were prioritized using the fuzzy analytic hierarchy process (FAHP) as (1) exports, (2) brand differentiation, (3) brand equity, (4) marketing orientation, and (5) strategic orientation, respectively.

The results indicated that exchange rate regulation and inflation control by the government, along with producing exclusive products and creating emotional relations between the brand and customers, increases the firm’s competitiveness. Brand owners should also pay particular attention to competitors’ activities and incorporate product competitiveness enhancement into their organizational goals.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Competitiveness
  • International Market and Sportswear

عوامل موثر بر رقابت پذیری برند های پوشاک ورزشی ایرانی برای ورود به بازارهای بین المللی

مریم فلاح کاظمی[1]

 ابوالفضل فراهانی[2]

 علی محمد صفانیا[3]

 حمید قاسمی[4]

10.22034/SSYS.2022.2002.2420

تاریخ دریافت مقاله: 11/6/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:22/9/1400

 

مقدمه

امروزه جهانی شدن، اهمیت رقابت پذیری را دوچندان کرده است. بنا به تعبیر اقتصاد دانان، رقابت پذیری قدرت کسب درآمد از طریق تجارت بین المللی است (پتریلی[6]،2018). در دو دهه گذشته رقابت­ بین برندها در بازارهای بین المللی افزایش چشمگیری داشته است. یک  برند همان نام، عنوان، نشان، نماد یا ترکیبی از همۀ اینهاست که قصد دارد محصولات یا خدماتی از یک پدیدآورنده یا فروشنده یا  گروهی از فروشندگان را بشناساند و آنها را از سایر رقبا مجزا گرداند(سجادی و همکاران، 1399).

منظور از بازارهای بین المللی نیز فعالیت های تجاری یک کشور در جهت رساندن کالاها و خدمات به مشتریانی در کشور دیگر است که به منظور کسب سود صورت می گیرد ( ژانگ و نوریت[7]،2017)؛ حضور برندها و حفظ سهمشان در  بازارهای بین المللی به آسانی میسر نمی­شود و بسیاری از شرکت ها به علت عدم توانایی رقابت، دچار بحران های مالی از قبیل کاهش سود و از دست دادن سهم بازار می­شوند. از این رو صاحبان برندها، حفظ بقا در بازارهای بین المللی را در گرو توان رقابت پذیری خود می­دانند(گامپاتری و پاترا[8]،2020). توان رقابت پذیری برند به معنای میزان موفقیت یک برند‌ در‌ بازار است که مـوفقیت‌های‌ راهبردی‌ آن را اندازه گیری می­کند (لی و همکاران[9]،2011).

رقابت در صنعت پوشاک به دلیل سود آوری فراوان و اهمیت مد و لباس، با شدت بسیاری مورد توجه اقتصاد های بزرگ دنیا قرار گرفته است (صادقی بروجردی و منصوری، 1397). در این میان، رقابت پذیری در صنعت تولیدات ورزشی به خصوص برندهای پوشاک ورزشی نیز شدت پیدا کرده و روند گرایش به مد در لباس های ورزشی به سرعت در حال افزایش است(جاوورک و همکاران[10]،2021). تقاضای روز افزون لباس های ورزشی از ارتقای رفاه نسبی در زندگی مدرن نشأت می­گیرد که طی آن میزان علاقه مندی افراد به سلامتی و تناسب اندام بیشتر شده است. گسترش بازار و شدت رقابت بین برندهای مطرح پوشاک ورزشی موجب شده است تا جذابیت بازار آن از کالاهای ورزشی تخصصی پیشی گیرد و توجه اقتصادهای بزرگ دنیا را به سمت خود جلب نماید (دونگ و کونگ[11]،2017). در کشور ما بیش از 200 تولیدی پوشاک ورزشی وجود دارد که توانایی پایدار رقابت برای حضور در بازارهای بین المللی را ندارند و تنها تعداد کمی از آن ها موفق شدند بخش کوچکی از بازارهای کشورهای توسعه نیافته را از آن خود کنند(ابراهیمی و همکاران،1398).

در این میان  «برند مجید» با نام تجاری «مروج» از معدود برندهای ایرانی در عرصه پوشاک ورزشی می­باشد که قریب به چهارده سال است همپای برندهای تجاری معتبر، در بازار این محصولات پرفروش خودنمایی می­کند. این در حالی است که کشور ایران پتانسیل لازم برای صادرات پوشاک ورزشی را دارد(سرلاب و راسخی،1400) و می­تواند با حضور در بازارهای بین المللی در افزایش درآمدهای غیر نفتی موثر واقع شود.

با مطالعه انجام گرفته در پژوهش های پیشین، مولفه های موثر بر رقابت پذیری برندهای پوشاک ورزشی در بازارهای بین المللی مشخص شده اند (جدول 1).

پژوهش های داخلی بسیاری نیز در مورد توسعه برند های پوشاک ورزشی ایرانی انجام شده است؛ به طوری که قبادی و همکاران(1399) در پژوهش خود مدل توسعه برند پوشاک ورزشی در کشور را ارائه کردند و به این نتیجه رسیدند که تمایز برند و گرایش به برنامه ریزی راهبردی می­ تواند در توسعه برند پوشاک ورزشی موثر باشد. محمد آبادی و همکاران(1397) نیز به شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر توانمندسازی کالاهای ورزشی با تأکید بر رویکرد جهانی پرداختند و توجه به راهبردهای رقابت پذیری را به عنوان تأثیر پذیرترین عامل معرفی کردند. اما متأسفانه تاکنون پژوهشی که در آن  عوامل موثر بر توان رقابت پذیری برند های پوشاک ورزشی شناسایی شود، صورت نگرفته است. این درحالی است که در پژوهش های خارجی بسیاری، اهمیت رقابت پذیر بودن برندهای پوشاک ورزشی در بازارهای بین المللی به وضوح نشان داده شده است؛ از جمله چنگزی[12](2021) که به اهمیت برندسازی جهانی برای پوشاک ورزشی چینی پرداخت و به این نتیجه رسید که ارزش برند، نوع آوری برند، عملکرد برند و مدیریت برند از عوامل موثر در بین المللی سازی برند های پوشاک ورزشی چینی هستند. همچنین ژانگ[13] و همکاران (2018) در پژوهش خود با عنوان «صنعت ورزش در اقتصادهای رو به رشد» به این مهم اشاره کردند که توسعه صنعت ورزش و جهانی شدن، برای تولیدکنندگان کالاهای ورزشی چالش­های جدیدی از جمله اهمیت کسب مزیت رقابتی و توان رقابت­پذیری برای حضور مداوم در بازارهای جهانی را به همراه آورده است.

با توجه به آنچه که اشاره شد مسئله اصلی این پژوهش، عدم شناخت و آگاهی تولید کنندگان داخلی از عوامل موثر بر رقابت پذیری برند های پوشاک ورزشی برای ورود به بازارهای بین المللی است. بنابراین این پژوهش در نظر دارد با شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر رقابت پذیری برند های پوشاک ورزشی ایرانی برای ورود به بازارهای بین المللی بر حل این مسئله فائق آید.

جدول 1: مولفه های موثر بر رقابت پذیری برندهای پوشاک ورزشی در بازارهای بین المللی

عوامل

مولفه­ها

منابع

ارزش برند

عواطف برند

منطق برند

عملیات برند

پارمنت (2008)، اسچوا و همکاران (2009)، گوپتا و همکاران (2020)

تمایز برند

مزایای برند

منحصر به فرد بودن برند

اثر بخشی برند

پورتر و میلر (1985)، سانگ و پری (1977)، گوپتا و همکاران (2020)

گرایش بازاریابی

مدیریت مشتری

مدیریت رقبا

مدیریت تعارض

مدیریت ارتباط

سنوج و همکاران (2007)، راندل و جاسی (2003)، جاوسکی و کوهلی (1993)، گامیسون (2004)، گوپتا و همکاران (2020)

گرایش راهبردی

مدیریت اهداف

مدیریت اطلاعات

مدیریت فرایند

مدیریت پاسخ

جاکوز (2009)، گوپتا و همکاران  (2008)، اندرسون (2009)، گودسیل و همکاران (2006)، گوپتا و همکاران (2020)

روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام پژوهش ترکیبی(کیفی و کمی) است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی (15 نفر) شامل خبرگان در مقوله صادرات پوشاک ورزشی و نیز اساتید دانشگاه ها بودند. منظور از خبرگان در بخش صادرات پوشاک ورزشی، صاحبان برند های پوشاک ورزشی بودند که حداقل 10 سال سابقه صادرات داشتند، در 5 سال اخیر، حداقل به 20 کشور برند خود را صادر کرده بودند و حداقل در 5 نمایشگاه بین المللی به عنوان صاحب غرفه شرکت داشته اند. در این میان برند های «مروج» و «جی مور» و «اتم» شروط مد نظر محقق را داشتند. در بخش کمی این پژوهش نیز از آنجا که در تجزیه و تحلیل داده‌ها از طریق تکنیک­های تحلیل سلسله مراتبی فازی[14] تعداد افراد حائز اهمیت نیست، بنابراین برای پژوهش حاضر از جامعه فوق تعداد 20 نفر از کارکنان خبره شاغل در تولیدی های برند های مروج، جی مور و اتم در نظر گرفته شدند.

در پژوهش حاضر، ابتدا اعضای گروه دلفی با روش نمونه گیری هدفمند شناسایی و انتخاب شدند که پس از اشتراک گذاری مطالب استخراج شده از مطالعات انجام گرفته  و نیز با همکاری اساتید محترم، فهرستی از عوامل و مولفه های اثر گذار بر رقابت­پذیری برندهای پوشاک ورزشی ایرانی برای ورود به بازارهای  بین المللی احصا گردید. سپس روش دلفی در دو دور انجام گرفت و پرسشنامه های هر دور به روش الکترونیکی توزیع و جمع آوری شد. در دور اول، تمامی عوامل و مولفه های  که از مطالعات پیشین استخراج شده بود، به اعضای گروه داده شد تا میزان اهمیت هر مولفه را مشخص کنند. همچنین، علاوه برمولفه های موجود، عوامل و مولفه های  مورد نظر خود را نیز پیشنهاد کنند.

بررسی پاسخ سوال ها در دور اول نشان داد که مولفه های  پیشنهادی از سوی پاسخ دهندگان با مولفه های  استخراج شده از ادبیات  از لحاظ مفهومی یکسان بودند. لذا با ابعاد و مولفه های  موجود ترکیب شده و عامل صادرات (مولفه های نگرش مدیران به صادرات محصول، به کارگیری راهبرد های بازاریابی، به کارگیری افراد تحصیل کرده، سیاست های تشویقی دولت، نرخ ارز، تورم، روابط سیاسی دولت در جامعه بین المللی، خدمات بانکی و بیمه ای، مقررات گمرکی، زیرساخت های حمل و نقل، قیمت تمام شده محصول، تبلیغات) برای دور دوم اضافه و جایگزین  شد. مقیاس به کار رفته در این بخش، یک مقیاس پنج درجه ای بر اساس طیف لیکرت و شامل گزینه های « تاثیر بسیار زیاد :5 »، « تاثیر زیاد: 4 »، «تاثیر متوسط: 3 »، « تاثیر کم :2» و تاثیر بسیار کم: 1» بود .

بنابراین، نقطه 3 به عنوان نقطه بی طرف یا خنثی انتخاب شد. در این حالت، مطالعه دارای دو محدوده عدم موافقت از 1 تا 3 و محدوده موافقت از 3 تا 5 تعریف گردید. از آنجا که در تحلیل پرسشنامه های دور اول میانگین پاسخ تمام سوالات در محدوده موافقت قرار گرفت، در دور دوم نیز نظرات هریک از اعضای دور قبل در اختیار سایر اعضا قرار گرفت و دوباره از آن ها خواسته شد تا هر یک از عناصر ارزیابی شوند. پس از پایان این دور و دستیابی به اتفاق نظر، انجام روش دلفی با تکمیل و نهایی سازی عوامل  و مولفه ها  به پایان رسید. در بخش کمی پژوهش، پرسشنامه مقایسه زوجی توزیع و جمع آوری شد و سپس مولفه های شناسایی شده در بخش کیفی از طریق تحلیل سلسله مراتبی فازی رتبه بندی شدند.

یافته های پژوهش

تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی

نتایج جمعیت شناختی در بخش کیفی نشان داد که سن 40 0/0 افراد بین 40 تا 50 سال و سن 27 0/0 افراد بین30 تا 40 سال بود و تنها 15 0/0  افراد بالای 50 سال سن داشتند. وضعیت تحصیلی پاسخ دهندگان نیز به گونه ای بود که 87 0/0 افراد دارای مدرک دکتری و بالاتر و 13 0/0 افراد دارای مدرک فوق لیسانس بودند. نتایج حاصل از ضریب هماهنگی کندال در دور دوم دلفی پس از اجماع نظرات خبرگان در جدول 2 نشان آمده است:

جدول 2: نتایج ضریب توافق کندال دور دوم  دلفی

تعداد

15

ضریب توافق کندال

716/0

کای اسکوئر

659/268

df

25

معناداری

0001/0

مقدار آماره کندال در دور دوم 716/0 به دست آمده است که نشان می­دهد تقریباً 71 درصد هماهنگی بین نظرات خبرگان وجود داشته است و مقدار معناداری 0001/0 نیز نشان می­دهد که ضریب هماهنگی مشاهده شده معنادار می­باشد. در نتیجه اتفاق نظر قابل قبولی در بین خبرگان در مورد هر یک از مقوله های شناسایی شده وجود دارد. در انتهای بخش کیفی، مدل استخراج شده از پژوهش که عوامل موثر بر رقابت پذیری برند های پوشاک ایرانی برای ورود به بازارهای بین المللی را نشان می­دهد، در قالب شکل 1 نشان داده شده است:

 

 

 

 

 

 

رقابت­پذیری برندها

گرایش استراتژیک

مدیریت اهداف

 

مدیریت اطلاعات

مدیریت فرایند

مدیریت پاسخ

ارزش برند

عواطف برند

 

منظق برند

 

عملیات برند

تمایز برند

مزایای برند

 

منحصر به فرد بودن برند

اثر بخشی برند

صادرات

نگرش مدیران به صادرات محصول

بکارگیری استراتژی های بازاریابی

بکارگیری افراد تحصیل کرده

سیاست های تشویقی دولت

نرخ ارز

تورم

روابط سیاسی دولت در جامعه بین المللی

خدمات بانکی و بیمه ای

مقررات گمرکی

زیرساخت های حمل و نقل

قیمت تمام شده محصول

تبلیغات

گرایش بازاریابی

مدیریت مشتری

 

مدیریت رقبا

مدیریت تعارض

مدیریت ارتباط

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل1: مدل استخراج شده از پژوهش

 

 

تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی

نتایج جمعیت شناختی در بخش کمی نشان داد 27 0/0 افراد بین30 تا 40 سال، 40 0/0 افراد بین 40 تا 50 سال و 15 0/0 افراد بالای 50 سال سن داشتند. وضعیت تحصیلی پاسخ دهندگان نیز به گونه ای بود که 50 0/0 افراد دارای مدرک لیسانس و 45/0 افراد فوق لیسانس و 5 /0 افراد دارای مدرک دکتری بودند.

در فاز کمی این پژوهش مولفه ها و زیر مولفه هایی که از مرور ادبیات پژوهش و نظر خبرگان با استفاده از روش دلفی شناسایی شدند، از طریق پرسشنامه مقایسات زوجی تهیه و در اختیار اعضای نمونه قرار گرفتند و سپس با استفاده از تکنیک  AHP وزن دهی و رتبه بندی شدند. نتایج حاصل از محاسبه وزن هر یک از معیارهای رقابت­پذیری برندهای پوشاک ورزشی ایرانی برای ورود به بازارهای بین المللی (ارزش برند، تمایز برند، گرایش بازاریابی، گرایش راهبردی و صادرات)، پس از تلفیق نظر خبره ها در جدول  3 آمده است:

جدول 3: جدول مقایسه عناصر سطح دوم  با توجه به معیار جذابیت بازار صادرات

 

صادرات

گرایش راهبردی

گرایش بازاریابی

تمایز برند

ارزش برند

 

478/3

278/1

213/0

243/0

743/0

000/1

ارزش برند

849/5

516/2

356/0

450/0

527/1

000/1

ارزش برند

474/9

904/3

757/0

004/1

809/2

000/1

ارزش برند

093/0

268/0

241/0

228/0

000/1

356/0

تمایز برند

887/2

526/0

336/0

370/0

000/1

655/0

تمایز برند

193/4

225/1

622/0

719/0

000/1

345/1

تمایز برند

097/5

088/1

383/0

000/1

390/1

236/1

گرایش بازاریابی

425/9

370/2

546/0

000/1

703/2

805/2

گرایش بازاریابی

869/14

163/4

947/0

000/1

378/4

381/4

گرایش بازاریابی

607/6

071/2

000/1

899/0

607/1

030/1

گرایش راهبردی

562/11

282/3

000/1

831/1

987/2

472/2

گرایش راهبردی

749/17

662/4

000/1

070/3

709/4

308/4

گرایش راهبردی

942/1

000/1

207/0

240/0

238/0

256/0

صادرات

562/2

000/1

328/0

422/0

415/0

397/0

صادرات

991/3

000/1

483/0

919/0

867/0

722/0

صادرات

217/19

705/5

044/2

611/2

978/4

878/3

 

283/32

694/9

566/2

072/4

622/8

329/7

996/50

954/14

809/3

713/6

764/13

756/11

 

سپس با استفاده از روش نرمال سازی ساعتی با تقسیم هر یک از عناصر ماتریس وزنی غیر نرمال بر حاصل جمع عناصر همین ماتریس، وزن هر یک از عناصر سطح مربوطه به دست آمد. در ادامه برای مقایسه مولفه های ارزش برند  (عواطف برند، منطق برند، عملیات برند )، تمایز  برند (مزایای برند، منحصر به فرد بودن برند، اثربخشی برند)، عامل گرایش بازاریابی  (مدیریت مشتری، مدیریت رقبا، مدیریت تعارض، مدیریت ارتباط)، عامل گرایش راهبردی (مدیریت اهداف، مدیریت پاسخ، مدیریت فرایند و مدیریت اطلاعات) و صادرات (نگرش مدیران به صادرات محصول، به کار گیری راهبرد های بازاریابی، به کارگیری افراد تحصیل کرده، سیاست های تشویقی دولت، نرخ ارز، تورم، روابط سیاسی دولت در جامعه بین المللی، خدمات بانکی و بیمه ای، مقرارت گمرکی، زیر ساخت های حمل و نقل، قیمت تمام شده و تبلیغات) از تکنیک FAHP  استفاده شد که نتایج آن در جدول 4 آمده است:

جدول 4: اوزان نهایی نرمال شده مولفه ها  و زیر مولفه های رقابت­پذیری برندهای پوشاک ورزشی ایرانی برای ورود به بازارهای بین المللی

 

رتبه

وزن

زیر مولفه

رتبه

وزن

مولفه

1

142/0

نرخ ارز

 

1

 

27/0

 

 

صادرات

 

2

141/0

تورم

3

109/0

قیمت تمام شده محصول

4

1072/0

روابط سیاسی دولت در جامعه بین المللی

5

1069/0

خدمات بانکی و بیمه ای

6

101/0

سیاست های تشویقی دولت

7

95/0

تبلیغات

8

066/0

زیرساخت های حمل و نقل

9

043/0

مقررات گمرکی

10

038/0

نگرش مدیران به صادرات محصول

11

037/0

به کارگیری راهبرد های بازازیابی

12

014/0

به کار گیری افراد تحصیل کرده

1

436/0

منحصر به فرد بودن برند

 

2

 

258/0

 

تمایز برند

2

365/0

مزایای برند

3

200/0

اثر بخشی برند

1

533/0

عواطف برند

 

3

 

237/0

 

ارزش برند

2

318/0

منطق برند

3

087/0

عملیات برند

1

378/0

مدیریت رقبا

 

4

 

157/0

 

گرایش بازاریابی

2

318/0

مدیریت مشتری

3

240/0

مدیریت ارتباط

4

065/0

مدیریت تعارض

1

388/0

مدیریت اهداف

 

5

 

076/0

 

گرایش راهبردی

2

283/0

مدیریت اطلاعات

3

200/0

مدیریت پاسخ

4

128/0

مدیریت فرایند

 

بحث و نتیجه گیری

تولیدی های پوشاک ورزشی در کشورمان با افزایش توان رقابتی خود می­توانند سهم بازار در بازارهای بین المللی را به دست آورند و نیز در افزایش صادرات غیر نفتی و افزایش توسعه تجارت جهانی کشور موثر باشند که این مهم مستلزم شناسایی عوامل موثر بر رقابت پذیری برند های پوشاک ورزشی داخلی است. از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده است تا با شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر رقابت پذیری، راه ورود برند های پوشاک ورزشی داخلی به  بازارهای بین المللی هموار گردد. پس از تجزیه و تحلیل نظرات خبرگان، عوامل اصلی موثر بر رقابت پذیری برند های پوشاک ورزشی به ترتیب اولویت شناسایی شدند.

نتایج حاصل از پژوهش در جدول 4 نشان می­دهد مولفه صادرات بالاترین رتبه را از بین سایر مولفه ها کسب کرده است. علت آن این است که صادرات، متداول ترین و سریع ترین راه برای ورود کشور های در حال توسعه به بازارهای بین المللی می­باشد و یکی از مهم ترین گام های اولیه شرکت ها برای توسعه و سرمایه گذاری جهت ورود به بازار های جهانی و گسترش فعالیت های بین المللی آن ها به شمار می آید (خالد و بتی[15]،2015). پژوهش اپریسیو و همکاران[16]،(2021) نیز نشان داده است که صادرات و کار آفرینی صادرات گرا  معمول ترین راه پیشروی شرکت ها به خصوص شرکت های کوچک و متوسط برای ورود به بازارهای جهانی است.

در میان مولفه های صادرات، زیر مولفه های نرخ ارز، تورم، قیمت تمام شده محصول، سیاست های بین المللی دولت، خدمات بانکی و بیمه ای به ترتیب رتبه های اول تا پنجم را به خود اختصاص داده اند که اشاره به ارتباط تنگاتنگ بین آنها دارد.

افزایش یا کاهش نرخ ارز بیان کننده قدرت و ضعف پول یک کشور در مقابل پول های خارجی و معیاری جهت نشان دادن رقابت کالاهای ساخت کشور در بازار جهانی می باشد(کنگ و داگلی[17]،2018). موغلی و همکاران(1398) در پژوهش خود نشان دادند نرخ ارز اثر مثبت و معناداری بر صادرات دارد درحالی که نرخ تورم از تاثیر منفی و معناداری بر صادرات برخوردار است. بنابراین به نظر می­رسد افزایش نرخ ارز می­تواند موجب افزایش صادرات پوشاک ورزشی نیز شود. اما آنچه که تولید کنندگان پوشاک ورزشی در کشور با آن مواجه اند، وابستگی به کالاهای واسطه ای از جمله مواد اولیه با کیفیت و متنوع است که در کشور وجود ندارد(قبادی و همکاران،1400) و روند رو به افزایش نرخ ارز  موجب می­شود تولید کنندگان، مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه کنند که در نهایت قیمت تمام شده محصولاتشان نیز افزایش می­یابد (رحیم دوست،1399). از طرف دیگر، بالا بودن نرخ تورم هزینه های مربوط به تولید را افزایش می­دهد؛ به طوری که تولید کنندگان برای حفظ قدرت رقابت پذیری خود در رویارویی با رشد صعودی نرخ ارز، به ناچار از حاشیه سود خود می­کاهند(پژم و همکاران،1398). بنابراین تنظیم نرخ ارز توسط دولت با کاهش ریسک سرمایه گذاری، به بهبود صادرات پوشاک ورزشی کمک خواهد کرد و موجب مثبت‌تر شدن تراز تجاری کشور و افزایش تولید ناخالص ملی خواهد شد که با پژوهش ناظمی و همکاران (1399) همسوست.

نقش روابط سیاسی دولت ها در جامعه بین المللی بر توانایی رقابت پذیری آن ها در اقتصاد جهانی غیرقابل انکار است. زهی و همکاران(1400) در پژوهش خود سیاست های دولت در جامعه بین المللی را سومین عامل حائز اهمیت در عوامل موثر بر صادرات غیر نفتی شناسایی کردند. در مورد کشورمان می توان به موضوع برجام و تحریم های اقتصادی اشاره کردند که منجر به افزایش نرخ ارز شده است. بنابراین می توان چنین گفت از آنجا که نرخ ارز از مناسبات سیاسی تأثیر می­پذیرد، به علت افزایش تحریم های اقتصادی کشورمان در سال های اخیر، افزایش نرخ ارز، تورم و قیمت تمام شده محصول، بر تولید و صادرات کالا تأثیر گذاشته است؛ به طوری که رحیم دوست(1399) نیز در پژوهش خود علاوه بر نقش بی ثباتی رو به افزایش نرخ ارز بر تولید، به این نتیجه رسید که افزایش نرخ ارز موجب می­شود نقش حمایتی بانک ها از تولید کنندگان کمرنگ تر شود، زیرا با افزایش رو به رشد نرخ ارز، تولید کنندگان در بازپرداخت وام های بانکی کم توان می­شوند.

عادلی و همکاران(1400) در پژوهش خود پیرامون اثر تحریم ها بر تسهیلات بانکی اشاره کردند که به دلیل برخی تحریم ها و نیز عدم توانایی در برقراری ارتباط با برخی از بانک های خارجی، مشکل انتقال  پول به کشور وجود دارد. بنابراین حمایت های ناکافی بانک ها و عدم سیاست های تشویقی دولت در بخش تولید، باعث افزایش قیمت تمام شده، کاهش سود تولید کننده و درنتیجه کاهش توان رقابتی می شود.

در ادامه، زیرمولفه های ششم تا دوازدهم به ترتیب اهمیت عبارت اند از: تبلیغات، حمل و نقل، مقررات گمرک، نگرش مدیران به صادرات، گرایش بازاریابی و به کار گیری افراد تحصیل کرده.

سررشته داری و همکاران (1398) در پژوهش خود تبلیغات را بر افزایش ارزش برند پوشاک ورزشی موثر دانستند و به تأثیر تبلیغات از طریق ورزش برای کالاهای ورزشی اشاره کردند. الماسی و همکاران(1399) نیز در پژوهش خود بر نقش تبلیغات در آگاهی از برند و افزایش توان رقابتی برند در پوشاک ورزشی مجید تاکید نمودند.

مولفه حمل نقل در صادرات نیز با پژوهش سلمانی و همکاران(1397) همسوست که در پژوهش خود به نقش زیر ساخت های حمل و نقل از جمله راه آهن در افزایش حجم صادرات کالای کشورها اشاره کردند. ظهیری و همکاران(1399) در پژوهش خود  بر کاهش هزینه های حمل نقل از طریق توسعه ترانزیت کشتی رانی و نقش آن در کاهش هزینه های صادرات تاکید کردند که به نفع توسعه صادرات در کشور است. 

در کنار همه عوامل مورد اشاره، مهم ترین عامل داخلی موفقیت یک شرکت در صادرات، نگرش مدیران به آن است. شجاعی فرد و همکاران(1399) نیز در پژوهش خود انگیزه و جهانی نگر بودن مدیران بنگاه ها را به عنوان یک مزیت رقابتی برای حضور در بازارهای خارجی ضروری دانستند و بیان کردند که به کارگیری افراد تحصیل کرده می­تواند عملکرد بنگاه ها را ارتقا بخشد.

جدول 4 نشان می­دهد تمایز برند در اولویت دوم مولفه ها قرار گرفته است و زیر مولفه های آن به ترتیب عبارت اند از: منحصر به فرد بودن، مزایای برند و اثر بخشی برند. در توسعه سریع و پویای بازار، تمایز برای برجسته شدن یک نام تجاری در میان سایر موارد ارائه شده توسط شرکت های رقیب در بازار اهمیت دارد. تمایز به این معنی است که به محصول ویژگی های خاصی داده می­شود که باعث جذابیت برند می­شود(کارتاجایا و همکاران[18]،2020). جی و لی[19](2019) نیز در پژوهش خود منحصر به فرد بودن، نوآوری در محصول و طراحی متفاوت را یکی از راه های توسعه پوشاک ورزشی دانستند و به بررسی ابعاد شخصیت برند نایک پرداختند و اشاره کردند که اگر یک برند بخواهد محبوبیت خود را ایجاد کند باید منحصر به فرد باشد.

مزایای برند با این مضمون همراه است که در نتیجه خرید و مصرف برند از جانب مشتری، چه مزایایی نصیب وی خواهد شد. این مزایا آن گونه که پیشنهاد شده است در سه دسته مزایای کارکردی، تجربه محور و نمادین قرار می گیرند. مزایای کارکردی تامین کننده نیازهای عملکردی مشتری هستند و در قالب راحتی در استفاده از برند، کارآمدی در جهت حل مشکل مشتری وکیفیت کاری محصول تحت پوشش برند دیده می­شوند. مزایای نمادین تامین کننده نیازهای اجتماعی و خودشکوفایی فرد هستند و خود را در قالب مورد پذیرش قرار گرفتن مصرف کننده برند در جامعه، رسیدن به جایگاه اجتماعی مناسب و تقویت هویت شخصی فرد مصرف کننده نشان می­دهند. در حالی که مزایای تجربه محور کلیه مزایای مرتبط و غیر مرتبط با برند را در بر می­گیرند(کوئیلو[20]،2020).

 اتقیا و حسینی (2021) در پژوهش خود به عوامل موثر بر ارتقای برندهای پوشاک ورزشی در کشور ایران پرداختند و به این نتیجه رسیدند تمایز کارکردی برند های پوشاک ورزشی در اولویت اول مصرف کنندگان قرار دارد. باشواک و همکاران[21](2020) در پژوهش خود به مزایای برند پوشاک ورزشی که آن را نسبت به سایر برند ها متمایز می­کند اشاره کردند و میزان اثر بخش بودن برند در برآورده کردن انتظارات مشتریان را به عنوان تمایز برند شناسایی کردند.

مولفه ارزش ویژه برند در جدول 4 در اولویت سوم معیار های اصلی پژوهش قرار دارد و زیر مولفه های آن به ترتیب عبارت اند از عواطف برند، منطق برند و عملیات برند.

عواطف برند، پاسخ ها و واکنش های هیجانی و عاطفی مشتریان نسبت به برند است و اهمیت آن از آنجا نشأت میگیرد که در بازار رقابتی امروز عشق به برند، یک ارتباط قوی بین مشتری و نام تجاری ایجاد     می­کند که کم هزینه ترین راه برای حفظ مشتریان و رسیدن به مشتریان جدید می­باشد(گامپارتی و پاترا[22]،2020).

حاجی بابایی و قبادی(1399) در پژوهش خود اشاره کردند که در اقتصاد جهانی شده امروز، ایجاد پیوندهای احساسی بین نام تجاری و مشتری به ابزاری قدرتمند جهت ایجاد ارتباطات پایدار و بلند مدت با مشتری و کسب درآمد طولانی مدت برای شرکت ها بدل شده است.

سوسنتی[23] و همکاران(2020) نیز در پژوهشی بیان کردند منطق برند ارتباط منطقی بین خریداران و یک نام تجاری است. ارائه کیفیت محصول، کیفیت خدمات و کیفیت توزیع با ایجاد رضایت مشتری و تعهد به نام تجاری، ارزش برند را بالا می­برند. لندران اصفهانی و همکاران(1398) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که  شرکت ها در ایجاد برندی ارزشمند در نظر مشتری در هر یک از دو بُعد عاطفی و منطقی، ملزم به به کارگیری سیاست ها و فعالیت های بازاریابی متفاوتی هستند.

عملیات برند شیوه تجاری است که توسط صاحبان برند دنبال می­شود. فرایندهایی که مدیران برای بهبود عملکرد برند انجام می دهند به عنوان «عملیات برند» ارزیابی می­شود که بر ارزش برند ارتباط مثبت و معناداری دارد (گوپتا و همکاران،2020). برمن و همکاران[24](2017) در پژوهش خود عملیات برند را به دو بخش داخلی که با هویت برند و انتقال هویت برند به داخل سازمان در ارتباط است و بخش خارجی که در خصوص توسعه محصول، قیمت، توزیع و سیاست های ارتباطی است تقسیم کردند.

زیر مولفه های گرایش بازاریابی در چهار اولویت رتبه بندی شده اند که عبارت اند از: مدیریت رقبا، مدیریت مشتری، مدیریت ارتباط و مدیریت تعارض.

نتایج حاصل از پژوهش نشان می­دهد مولفه گرایش بازاریابی بر رقابت پذیری برندهای پوشاک ورزشی تأثیر گذار است. نتایج این بخش از پژوهش با پژوهش خان[25] (2020) همسو می­باشد که مدیریت مشتری و مدیریت رقبا از جمله راهبرد های مدرن گرایشات بازاریابی در برند نایک و آدیداس دانستند و اشاره کردند که زوایای مختلف مشتری از جمله میزان درآمد، تغییر در الگوی خرید، سن، جنسیت و نرخ تولد و روند تغییر مشتری در تجارت نایک و آدیداس تاثیر گذار است. به عنوان مثال، هدف اصلی نایک مشتریان جوانی هستند که در رشته های مختلف ورزشی فعالیت می­کنند. در صورتی که تعداد زاد و ولد در جهان رو به  کاهش باشد، بهره وری نایک در کشورهایی که افراد آن مسن هستند، کاهش می یابد و رقبای دیگر در این کشورها پیشی می­گیرند(خان،2020).

در این میان زیر مولفه مدیریت رقبا در بالاترین رتبه قرار دارد. اهمیت مدیریت رقبا از آنجا نشأت می­گیرد که در یک فضای رقابتی شرکت های فعال با یکدیگر مقایسه می­شوند و افزایش رقابت در حوزه های مختلف کسب و کار، مدیران را اجبار کرده است تا به طور مداوم واکنش رقیبان را مد نظر قرار دهند و از آن به عنوان معیاری برای شکل دهی انتظارهای خود درباره عملکرد شرکت استفاده کنند(دی فرانکو[26]2015).

اساکوا[27](2020) نیز در پژوهش خود به بررسی مفهوم مدیریت ارتباط با مشتری با روش [28]CRM می پردازد که به عنوان راهی برای کسب مزیت رقابتی، حفظ پایگاه مشتری و جذب مشتریان جدید شرکت نایک معرفی شده است. موفقیت و توسعه روش CRM نشان دهنده نوآوری در تعامل با مشتری است که توان رقابت پذیری برند نایک را افزایش می­دهد.

نتایج این بخش از پژوهش با پولدرمن[29] و همکاران(2020) نیز همسو می­باشد که در پژوهش خود به پایداری کارایی زنجیره تأمین در برند نایک پرداختند و اشاره کردند که مدیریت ارتباط روابط نایک با تامین کنندگان، سود آوری شرکت را به همراه دارد و بدون رابطه خوب با تامین کننده، دریافت مواد اولیه با مقدار و کیفیت مناسب، در مکان، زمان و هزینه مناسب امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین نایک همیشه در تلاش بوده است تا روابط خوبی با تامین کنندگان خود داشته باشد.

آراوجو و همکاران[30](2018) نیز در پژوهش خود به تشریح گرایش بازاریابی برند که توسط نایک برای حفظ رقابت جهانی استفاده می شود پرداختند و به این نتیجه رسیدند که نایک با دو هدف اصلی فعالیت می کند: اول گسترش ارتباط با مشتری و دوم ایجاد روابط سودآور بین مصرف کننده و برند. نایک طی این دو هدف به مدیریت موفق مشتریان قدیمی و به دست آوردن مشتریان جدید می­پردازد و در عین حال به دنبال هر روش ممکن برای صرفه‌جویی در هزینه است.

در بازار جهانی شده امروز مدیریت تعارض برند اهمیت بسیاری برای مدیران شرکت ها دارد؛ به طوری که وی و بونجان[31](2020) در پژوهش خود به تعارض بین اهداف انسان دوستانه برند و عدم توجه به تنوع نژادی در تبلیغات و محصولات برند نایک اشاره کردند که مدیران شرکت با به کارگیری تنوع در تولیدات و تبلیغات خود این تعارض را مدیریت کردند- این در حالی است که برند های بسیاری متهم به دفاع از افکار ناسیونالیستی می­باشند.

 چاندراسپث و همکاران[32](2021) در پژوهش خود به بررسی تعارض در جوامع و بازاریابی بین المللی پرداختند و اشاره کردند که تضاد ممکن است بین مصرف کننده و برند ایجاد شود. برخی از این تضادها می توانند الهام بخش خلاقیت باشند، مانند کمپینی که علیه محصولات نایک تولید شده در کشور چین راه اندازی شد و این شرکت را به دلیل به کار گیری از کودکان کار و کار اجباری با دستمزد پایین تحریم کرد که این کمپین موجب شد تا میزان علاقه مندی و اعتماد مردم نسبت به برند نایک افزایش یابد و تعارض ایجاد شده بین اهداف برند و دیدگاه مصرف کنندگان مدیریت شود.

مولفه گرایش راهبردی  و زیر مولفه های آن به ترتیب عبارت اند از: مدیریت اهداف، مدیریت اطلاعات، مدیریت پاسخ و مدیریت فرایند.

پژوهش های بسیاری نشان می­دهد که گرایش راهبردی در بهبود عملکرد شرکت ها حائز اهمیت است؛ به طوری که ناییجی و همکاران (1397) در پژوهش خود اشاره کردند گرایش راهبردی موجب ایجاد اصول اساسی در فعالیت های عملیاتی شرکت ها می­شود و با ایجاد رفتار مناسب عملکرد شرکت ها را در کسب بهترین نتایج تضمین می­کند.

نتایج حاصل از پژوهش موافی[33](2020) نیز نشان داد گرایش راهبردی در رقابت پذیری برند موثر است و از آنجا که بازارهای بین المللی در مقایسه با بازارهای داخلی ساختار پیچیده تری دارند، نیاز شرکت ها برای تولید و انتشار اطلاعات بازار و پاسخگویی افزایش یافته است. بنابراین شرکت ها برای حضور و رقابت در عرصه بین الملل با گرایش راهبردی قادرند ساختار شرکت های صادرکننده را بهبود و سهم کشورشان را در تجارت بین الملل افزایش دهند.

علی رغم اهمیت گرایش راهبردی، این مولفه آخرین رتبه در بین اولویت ها را به خود اختصاص داده است که ممکن است به این دلیل باشد که در کشورمان مشکلات مربوط به نرخ ارز، تورم و قیمت تمام شده محصول، در سال های اخیر به علت تحریم های اقتصادی و بانکی بیشترین چالش ها را برای رقابت پذیری برندهای پوشاک ورزشی ایرانی در بازارهای جهانی ایجاد کرده است. با این حال همه سازمان ها ناگزیرند عهده دار مدیریت راهبردی شوند و سازمان هایی موفق خواهند بود که بتوانند از علم و مدیریت راهبردی استفاده کنند(فراهانی و همکاران، 1395).

نتایج پژوهش کیم(2020) در مورد اهمیت مدیریت اهداف با عنوان «چگونه فیل نایت نایک را به یک برند پیشرو در صنعت ورزش تبدیل کرد؟» نشان داد مدیریت اهداف در موفقیت برند نایک حائز اهمیت بوده است؛ به طوری که مهم ترین هدف نایک الهام بخشی و نوآوری بیان شده است و یکی از اهداف بلند مدت نایک نیز حذف تولید زباله در طراحی محصولات و به کارگیری مواد اولیه ای قابل بازیافت و تجدید پذیر می­باشد.

عرفان و همکاران[34](2020) در پژوهش خود مدل توانمندسازی راهبرد های زنجیره تامین و فناوری اطلاعات را ارائه کردند و مدیریت اطلاعات را به عنوان یک مزیت رقابتی برای شرکت ها معرفی کردند؛ به طوری که با ارائه اطلاعات به موقع و مرتبط  منجر به مدیریت موثر در سازمان می­گردد.  همچنین اشاره کردند که مهم ترین ابزار برای مدیریت اطلاعات در شرکت ها، بهره گیری از فناوری اطلاعات است که دسترسی آسان و امکان ذخیره حجم بالای اطلاعات داخلی و خارجی را دوچندان کرده است.

پیروی و حسینی(1397) نیز اشاره کردند که مدیریت پاسخ در سازمان های امروزی از بعد پاسخ به مشتری حائز اهمیت فراوانی است. بنابراین به کارگیری سیستم های جدید اطلاعاتی و آموزش کارکنان جهت بهبود سطح مهارت در پاسخگویی به مشتری، از مهم ترین اولویت های مدیریت ارتباط می­باشد که یک مزیت رقابتی برای برند به شمار می­ آید.

کلر و برکسندورف[35](2019) در پژوهش خود اشاره کردند که برندهای قوی، قدرت رقابت پذیری خود را نه تصادفی، بلکه از طریق مدیریت فرآیند برند به دست می­ آورند. بنابراین شرکت هایی که یک محصول را عرضه می کنند، باید به راهبرد ها و تاکتیک های مدیریت فرآیند توجه کنند.

اسلاک[36](2018) نیز در کتاب خود با عنوان «مدیریت عملیات و فرآیند: اصول و تمرین»، به موضوع مدیریت فرآیند در راهبرد سازمان اشاره کرده و کلید موفقیت سازمان را در گرو مدیریت فرآیند دانسته است: مدیریت کلیه فرآیندهای مربوط به تولید، فروش، بازاریابی، ارتباط با تامین کنندگان و مشتریان.

به طور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان می­دهد تنظیم نرخ ارز و کنترل تورم توسط دولت در کنار حمایت ها و تشویق های دولتی، بر قیمت تمام شده محصول و افزایش حاشیه سود تولید کنندگان پوشاک ورزشی موثر است و انگیزه تولید کنندگان برای صادرات را افزایش دهد که در نهایت، افزایش صادرات یک محصول منجر به افزایش توان رقابتی آن در بازارهای بین المللی خواهد شد. در این پژوهش نشان داده شده است که عامل تمایز و منحصر به فرد بودن برند در افزایش توان رقابتی برند های پوشاک ورزشی تأثیر گذار است. بنابراین تولید کنندگان پوشاک ورزشی ایرانی می­توانند برای افزایش قدرت رقابت با برندهای خارجی در بازارهای جهانی بر نوع آوری و منحصر به فرد بودن محصولات تولیدی خود تمرکز کنند. علاوه بر این مدیران ­باید در کنار توجه به عملکرد رقبای خود، توجه به افزایش نظام مند توان رقابتی را در اهداف سازمانی شرکت مد نظر قرار دهند و در رسیدن به این اهداف از افراد تحصیل کرده بهره ببرند.

  • منابع

    • ابراهیمی، خطیبی؛ مهدی پور، امین، و عبدالرحمن، مرعشیان. (1398). «بررسی عملکرد صنعت صادرات کالاهای ورزشی ایران و برخی کشورهای در حال توسعه».مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 46(8)، صص 159-180.
    • اتقیاء، ناهید و حسینی، سید عماد. (2021). «تعیین عوامل موثر بر ارتقای برند پوشاک ورزشی منتخب کشور». مطالعات بازاریابی ورزشی. 2(2)، صص 21-48.
    • الماسی؛ زمانی دادانه، کیوان؛ عیدی، حسین و فرناندزوگارسیا، جرونیمو. (1398). «نقش میانجی آگاهی از برند و تصویر برند در ارتباط بین آگاهی از تبلیغات و ارزش ویژه برند (مطالعه موردی: برند ورزشی مروج)». مطالعات بازاریابی ورزشی.3(1)، صص 155-190.
    • پژم، سید مهدی؛ تحصیلی، حسن و بهنامه، مهدی. (1398). «بررسی اثرگذاری آستانه‌ای نرخ ارز بر تورم قیمت کالاهای صادراتی غیرنفتی در ایران».اقتصاد و الگو سازی.2(10)، صص 11-33.
    • پیروی, ‌محمدحسن و حسینی‌امیری،­ سیدمحمود. (2018). «بررسی عوامل حیاتی موفقیت مدیریت ارتباط با مشتری». بازاریابی پارس مدیر. 13، صص 96-111.‎
    • حاجی بابایی، حسین و قبادی، تحفه. (1399). «رویکردی نوین به پیوندهای احساسی برند: از نوستالژی تا عشق به برند».مطالعات رفتار مصرف‌کننده.2(7)، صص89-104.
    • رحیم‌دوست، ‌الهه. (1399). «تاثیرات بی‌ثباتی نرخ ارز بر بخش تولید».امنیت اقتصادی. 7 (81)، صص 25-38.
    • رضا، روستایی و زهرا، شیرازیان. (1398). «بررسی نقش شدت کارآفرینی و گرایش راهبردی بر ایجاد قابلیت‌های رقابت‌پذیری و عملکرد صادراتی». مدیریت کسب و کار. 42 (11)، صص 22-47.
    • زهی، یار احمد و سالاری سردری، محمد حسین. (1400). «شناسایی و بررسی عوامل تاثیرگذار بر توسعه صادرات غیرنفتی به کشور عمان از بنادر جنوبی (مورد مطالعه: بندر جاسک)».کشتیرانی و فناوری دریایی. 5(4)، صص101-120.
    • سجادی، سید نصرالله؛ گودرزی، محمود و فصیح مردانلو، نرگس. (1399). «شناسایی و اولویت بندی عوامل کیفیتی و مدیریتی موثر بر برندسازی رویدادهای ورزشی ایران». مدیریت ورزشی. 12(1)، صص 1-17.
    • سررشته‌داری، محمد؛ پورکیانی، محمد و امامی، ‌فرشاد. (1398). «تدوین مدل راهبردی وفاداری مشتریان با رویکرد تحلیل مضمون».مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 18(45)، صص 372-391.
    • سرلاب و راسخی.(1400). «پتانسیل رقابتی کالاهای ورزشی ایران و کشورهای منتخب».فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. 3 (9)، صص 83-97.
    • سلمانی بی شک، محمدرضا؛ برقی اسگویی، محمدمهدی؛ صادقی، سکینه و عمرانی، نسرین. (1397). «بررسی تاثیر زیرساخت راه آهن بر حجم صادرات کشورهای منتخب». 15(57)،صص 16-155.
    • شجاعی‌فرد. (1399). «تاثیر گرایش به بازاریابی بین الملل بر عملکرد بین المللی (منطقه مورد مطالعه: منطقه ازاد تجاری- صنعتی ارس)». پژوهش های معاصر در علوم مدیریت و حسابداری. 2 (5)، صص 76-85.
    • صادقی بروجردی، سعید و منصوری، حسین. (2018). «تدوین مدل ابعاد ارزش ویژه برند مبتنی بر مولفه‌های رفتار مصرف‌کننده پوشاک ورزشی».مدیریت و توسعه ورزش. 2(7)، صص 52-67.
    • ظهیری، عادل؛ رنجبر، مسعود؛ رضا، زارعی و عسکری، حکمت اله. (1399). «مطالعه تطبیقی تعهد متصدی و حمل نقل دریایی کالا در مهیا نمودن یک کشتی با قابلیت دریانوردی از منظر کنوانسیون های بین المللی لاهه، هامبورگ و رتردام».فصلنامه علمی مطالعات بین المللی پلیس. 45 (11)، صص 79-96.
    • عادلی، عبدالحمید؛ غفاری، هادی و شایگانی، بیتا. (1400). «اثر تحریم های اقتصادی بر صادرات ایران با استفاده از روش کنترل ساختگی». فصلنامه مطالعات اقتصادی کاربردی ایران. 25(12)، صص 67-79.
    • فراهانی، ابوالفضل؛ کشاورز، لقمان و صادقی، علی. (1395). «تدوین راهبردهای توسعه ورزش قهرمانی ایران». پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. 3 (5)، صص 127-142.
    • قبادی، علی؛ شتاب بوشهری، ناهید و خطیبی، امین. (1400). «تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه برند پوشاک ورزشی».نشریه مدیریت ورزشی. 4 (12)، صص 79-95.
    • قبادی، علی؛ شتاب ‌بوشهری، ‌ناهید و خطیبی، امین. (1399). «ارائه مدل توسعه برند پوشاک ورزشی ایرانی». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 47 (19)، صص 247-256.
    • لندران ‌اصفهانی، سعید و میراحمد، ‌سید‌مهدی. (1399). «بررسی مبانی نظری مدل‌های ساخت و رابطه با برند».پژوهش های نوین در مدیریت کارآفرینی و توسعه کسب و کار. 1(3)، صص 1 -18.
    • محمد آبادی، معصومه؛ نیاز آذری، کیومرث و جباری، نگین. (1397). «طراحی و اعتبار یابی پرسشنامه عوامل موثر بر عملکرد شرکت های دانش بنیان».فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی. 12(4)، صص 193-214.
    • موغلی، ‌علیرضا؛ نجفی، علیرضا؛ کامیاب، حمید‌رضا و مردانی، ‌فردین. (2019). «بررسی تاثیر نرخ تورم بر رابطه بین نرخ ارز و صادرات در ایران». مطالعات مدیریت و حسابداری.5(22)، صص 90-97.
    • ناظمی، ‌بهروز؛ شریفی‌رنانی، حسین و ‌کریم‌زاده، سعید. (1399). «بررسی اثرات نامتقارن کوتاه‌ مدت و بلند مدت نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی کشورهای منتخب». مطالعت و سیاست های اقتصادی. 21(13)، صص 233-256.
    • نائیجی، محمد جواد؛ عالم ‌نجفی، سید مصطفی و نورانی، سیده سپیده. (1397). «تأثیر گرایش راهبردی بر رشد کسب‌وکارهای کوچک و متوسط با میانجیگری عملکرد برند و بازار». فصلنامه مطالعات مدیریت راهبردی.33(9)، صص45-74.

     

    • Anderson, E. R. (2009). “Next-generation campaign management: How campaign management will evolve to enable interactive marketing”. Journal of Direct, Data and Digital Marketing Practice, 10(19); 272–282.
    • Aparicio, S., Audretsch, D., & Urbano, D. (2021). “Why is export-oriented entrepreneurship more prevalent in some countries than others? Contextual antecedents and economic consequences”.Journal of World Business, 3 (56): 101-117.
    • Araujo, D., Caldwell, H., & DeFanti, M. (2018). “Nike's Utilization of Brand Strategy to Increase Global Competitiveness”. Journal of American Society for Competitiveness, 1(16):109-115.
    • Bacevac, S., Veselinovic, J., & Zivotic, D. (2020). “Brandig and brand as factor of comtitive advantage in sport”. Physical Education and Sport, 45 (7): 69-78.
    • Burmann, C., Riley, N. M., Halaszovich, T., & Schade, M. (2017). “Operational Brand Management”. In Identity-Based Brand Management, 38(13):173-231.
    • Chandrasapth, K., Yannopoulou, N., Schoefer, K., Licsandru, T. C., & Papadopoulos, T. (2021). “Conflict in online consumption communities: a systematic literature review and directions for future research”.International Marketing Review.
    • Chengzhi, N. (2021). “The Brand Internationalization of Chinese Sportswear Companies: A Case Study of Anta and Li-Ning”. In 7th International Conference on Humanities and Social Science Research, Atlantis Press, 110-114.
    • Coelho, F. J., Bairrada, C. M., & de Matos Coelho, A. F. (2020). “Functional brand qualities and perceived value: The mediating role of brand experience and brand personality”.Psychology & Marketing, 37(1): 41-55.
    • De Franco, G., Hope, O. K., & Laroctue, S. (2015). “Analysts’ Choice of Peer Companies”. Review of Accounting Studies, 20(1): 82-109.
    • Dong, L. & Cong, Q. (2017). “Research on the Competitive Power of Famous Sports Brands in China”. In 2017 2nd International Conference on Politics, Economics and Law, Atlantis Press. 167-170.
    • Esakova, K. D. (2021). “Customer Relationship Management as a modern organization management on the example of the Nike Company”. In Transformation of Economy and Management: New Challenges and Prospects 8(6):152-159.
    • Ge, L., & Li, C. (2019). “Analysis of competitive Power of Chinese Sports Apparel Brand based on Porter’s five Force Model”. In Proceedings of the 2019 3rd International Conference on Information System and Data Mining, 54-58.
    • Godsell,, Harrison, A., Emberson, C., & Storey, J. (2006). “Customer responsive supply chain strategy: An unusual act?” International Journal of Logistics Research and Applications: A Leading Journal of Supply Chain Management, 1(9): 47–56.
    • Gummesson, E. (2004). “Return on Relationship (ROR): The value of relationship marketingand CRM in business-to-business contexts”. Journal of Business and IndustrialMarketing, 2 (19): 136–148.
    • Gumparthi, V. P., & Patra, S. (2020). “The phenomenon of brand love: a systematic literature review”.Journal of Relationship Marketing, 19 (2): 93-132.
    • Gupta, , Gallearb, D., Rudd, John. & Foroudi, P. (2020). “The impact of brand value on brand competitiveness”. Journal of Business Research, 55(17): 210–222.
    • Irfan, M., Wang, M., Zafar, A. U., Shahzad, M., & Islam, T. (2020). “Modeling the enablers of supply chain strategies and information technology: improving performance through TISM approach”.VINE Journal of Information and Knowledge Management Systems, 6(9):78-93.
    • Jaques, T. (2009). “Integrating issue management and strategic planning: unfulfilled promise or future opportunity?”International Journal of Strategic Communication, 1(3): 19-33.
    • Jaworek, M., Karaszewski, W., & kuczmarska, M. (2021). “Source of success of the most valuable sportswear brands in the world”.Journal of Physical Education and Sport, 7(6): 97-108.
    • Jaworski, B. J. & Kohli, A. K. (1993). “Market orientation: Antecedents and consequences”. Journal of Marketing, 3 (57): 53–70.
    • Kang, J. W., & Dagli, S. (2018). “International trade and exchange rates”.Journal of Applied Economics, 1(21): 84-105.
    • Kartajaya, H., Kotler, P., & Hooi, D. H. (2021). “Positioning–Differentiation–Brand The Marketing Dna”. World Scientific Book Chapters, 157-173.
    • Keller, K. L., & Brexendorf, T. O. (2019). “Strategic brand management process”. In Handbuch Markenführung (pp. 155-175). Springer Gabler, Wiesbaden.
    • Khalid, S. & Bhatti, K. f. (2015). “Entrepreneurial competence in managing partnerships and partnership knowledge exchange: Impact on performance differences in export expansion stages”. Journal of World Business, 10(2): 45-56.
    • Khan, S. (2020). “Nike and Adidas: A Rivalry Made in Heaven?” SAGE Publications: SAGE Business Cases Originals, 8(9):56-69.
    • Kim, M. (2020). “How Phil Knight made Nike a leader in the sport industry: examining the success factors”.Sport in Society, 23(9):15-23.
    • Lee, H. H., Yang, T. T., Chen, Ch. B., & Chen, Y. (2011). “A fuzzy hierarchy integral analytic expert decision process in evaluating foreign investment entry mode selection for Taiwanese bio-tech firms”. Expert Systems with Applications, 38(7):98–111.
    • Muafi, M. (2020). “A nexus among strategic orientation, social network, knowledge sharing, organizational innovation, and MSMEs performance”. The Journal of Asian Finance, Economics, and Business, 7(6): 27-38.
    • Parment, A. (2008). Distribution strategies for volume and premium brands in highly Payne.
    • Storbacka, K. , & Frow, P. (2008). “Managing the co-creation value”. Journal of Academy of Marketing Science, 1(36): 83–96.
    • Petrylė, V. (2018). “Does The Global Competitiveness Index Demonstrate The Resilience Of Countries To Economic Crises?” Economics, 3 (95): 67-77.
    • Polderman, M. (2020). “Responsiveness, Cost-Efficiency and Sustainability in The Global Apparel Supply Chain: Towards an Integral Approach on Manufacturing Location Decisions A Nike Inc”. Case study Doctoral dissertation, University of Groningen. Faculty of Economics and Business.
    • Porter, M. E. & Millar, V. E. (1985). “How information gives you competitive advantage promise or future opportunity”. International Journal of Strategic Communication, 3(1):19–33.
    • Randel, A. E., & Jaussi, K. S. (2003). “Functional background identity, diversity, and individual performance in cross-functional teams”. Academy of Management Journal, 25 (5): 56-65.
    • Schau, H. J., Muñiz Jr, A. M., & Arnould, E. J. (2009). “How brand community practices create value”.Journal of marketing, 73 (5), 30-51.
    • Slack, N., & Brandon-Jones, A. (2018). “Operations and process management: principles and practice for strategic impact”. Pearson UK.
    • Snoj, B., Milfelner, B., & Gabrijan,V. (2007). “An examination of the relationships among market orientation, innovation resource, reputational resources and company performancein the transitional economy of Slovenia”. Canadian Journal of Administration Services, 24 (3): 151–164.
    • Song, X. M., & Parry, M. E. (1997). “A cross-national comparative study of new product development processes: Japan and the United States”. Journal of marketing, 2(61):1–18.
    • Susanti, V., Sumarwan, U., Simanjuntak, M., & Yusuf, E. Z. (2020). “The Rational Factors of Perceived Quality and Perceived Value as the Drivers of Customer Satisfaction and Brand Loyalty”. Journal Ilmu Administrasi dan Organisasi, 26 (3):127-139.
    • Wei, M. L., & Bunjun, B. (2020). “We are not the shoes of white supremacists: a critical race perspective of consumer responses to brand attempts at countering racist associations”.Journal of Marketing Management, 36(13): 1252-1279.
    • Zhang, J. J., Kim, E., Mastromartino, B., Qian, T. Y., & Nauright, J. (2018). “The sport industry in growing economies: critical issues and challenges”.International Journal of Sports Marketing and Sponsorship, 5 (45): 134-150.
    • Zhang, J.J. & Nauright, J. (2017). “Critical issues and challenges in the sport industry of growing economies: special issue call for papers”.International Journal of Sports Marketing and Sponsorship, (35)5:67-77.