نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران

2 دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه اصفهان

چکیده

هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی جامعه پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی بود. این پژوهش با استفاده از روش کیفی و رویکرد سیستماتیک گراندد تئوری انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل اساتید برجسته جامعه شناسی و مدیریت ورزشی، مدیران و معاونین ادارات کل ورزش و جوانان و کارشناسان آگاه به حوزه پژوهش بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و تعداد آنها به 15 نفر رسید. ابزار و روش گردآوری داده‌ها، مصاحبه از نوع نیمه ساختار یافته فردی بود و اجرای مصاحبه‌ها به منظور اطمینان از اشباع نظری تا نفر پانزدهم ادامه یافت. جهت تحلیل داده‌ها از رویکرد نظام‌مند شامل سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی بهره گرفته شد. طی فرآیند کدگذاری باز، در مجموع 436 کد اولیه بدون در نظر گرفتن هم پوشانی احصاء گردید و در گام بعد، 78 مفهوم مشترک براساس هم‌پوشانی‌ها و تشابهات، 27 مقوله را شکل دادند. در نهایت در مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، مدل نهایی پژوهش با محوریت مقوله مرکزی جامعه‌پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی ترسیم گردید. بررسی وضعیت، جایگاه و ارائه شاخص‌های جامعه پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی می تواند به سیاست گذاران، مدیران و مسئولان جهت شناخت مشکلات موجود در این حوزه و ارائه راه‌حل‌های مناسب برای کاهش شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب جامعه‌پذیری شهروندان یاری رساند، که در این مسیر شرایط علّی، شرایط زمینه‌ای، شرایط مداخله‌گر، راهبردها و همچین پیامدهای حاصل به تفکیک تبیین شده‌اند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Develop a model of socialization of citizens through participation in sport for all

نویسندگان [English]

  • mahboubeh khodaparast 1
  • mehdi salimi 2

1 Physical Education & sport sciences faculty, University of Tehran

2 Physical Education & sport sciences faculty, University of Isfahan

چکیده [English]

The aim of this study was the develop a model of socialization of citizens through participation in sport for all. a qualitative method and a systematic Grounded theory were applied on this study. the statistical population consists of outstanding professors of sport management and sociology, managers and deputies of Sport and Youth Department, and knowledgeable experts. 15 individuals were selected with snowball sampling method. Data collection tool and method were semi-structured individual interviews, and interviews were continued until the 15th person to ensure theoretical saturation. In order to analyze the data, a systematic approach was used including three main steps: open coding, axial coding and selective coding. During the open coding process, 436 initial codes were counted regardless of overlap, and in the next step, 78 common concepts based on overlaps and similarities formed 27 categories. Eventually, in the axial and selective coding steps, the final model of the research was drawn with the focus on the central category of socialization of citizens through participation in sport for all. Examining the situation, position and providing indicators of socialization of citizens through participation in sport for all can provide policy makers, managers and officials to recognize the problems in this regard and provide appropriate solutions to reduce the gap between the current and favorable situation for socialization of citizens. In this way, causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, action/ interaction strategies, as well as the outcomes have been explained separately.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Socialization
  • Citizens
  • Sport for All

تدوین الگوی جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی

محبوبه خداپرست[1]

 مهدی سلیمی[2]

10.22034/SSYS.2022.1368.1946

تاریخ دریافت مقاله: 7/3/1399

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:6/5/1399

 

مقدمه

در دنیای امروز سازمان­ها، شهرها و کشورهای مختلف به دنبال حفظ و یا ارتقای موقعیت رقابتی خود هستند و بخش مهمی از انرژی آن­ها صرف توجه به نیروی انسانی می­شود، چراکه نیروی انسانی عامل اصلی ماندن در صحنه رقابت و حضور فعال در بازارهای مختلف می­باشد (نیک پور، چمنی فرد و رجائی نژاد، 1391: 20). در حال حاضر یکی از عمده ترین مسائلی که در مورد نیروی انسانی به آن توجه ویژه­ای می­شود، موضوع جامعه­پذیری[3] یا اجتماعی­شدن اعضای یک سازمان و در سطح وسیع­تر اعضای یک جامعه با ارزش­ها،‌ هنجارها، قوانین، آداب و رسوم و یا به طور کلی فرهنگ آن سازمان و یا جامعه می­باشد (شین[4]، 2015: 650).

مفهوم جامعه­پذیری یا اجتماعی­شدن در علوم اجتماعی قدمت زیادی ندارد و سابقه رسمیت علمی این اصطلاح به سال 1959 میلادی باز می­گردد (نیک پور، چمنی فرد و رجائی نژاد، 1391: 21). جامعه­پذیری مفهومی است که به توصیف و تبیین چگونگی رفتارهایی می­پردازد که فرد را قادر می­سازد با فرهنگ جامعه خود سازگاری یابد (کاستا[5]، 2013: 247). در واقع، اجتماعی شدن فرآیندی است که بر اساس آن، فرد به اکتساب قوانین، رفتارها، نظام باورها و بازخوردهای جامعه دست یافته و از این طریق می­تواند در آن جامعه زندگی کند (هاپنر[6]، 2017: 1). به این ترتیب که فرد شیوه­های زندگی جامعه خود را فرا می­گیرد،‌ شخصیتی کسب می­کند و آمادگی رفتار به عنوان عضوی از جامعه را به­دست می­آورد (ناجل و گنزبون[7]، 2015: 7). او می­آموزد که خود را با سیستم جدید انطباق دهد، رفتاری مطابق با انتظارات جامعه داشته باشد و به گونه­ای به نیازهای زیستی و اجتماعی خود پاسخ گوید که به ارزش­ها، هنجارها و اهداف فرهنگی جامعه آسیبی نرسد (رازقی و علیزاده، 1396: 10).

هر جامعه­ ای برای برخورداری از انسجام و دوامی معقول و دست­یابی به بهره­ وری بیشتر  باید دارای اجماع و وفاق کافی باشد (سینگ و سینگ[8]، 2017: 78). انسجام و دوام بیش­تر جامعه، به میزان جامعه­ پذیری افراد بستگی دارد و چنان چه جامعه نیز عناصر اجتماعی و فرهنگی خود را در مسیر خواسته­ های اجتماعی- اقتصادی اعضای خویش قرار دهد و با نیازهای آن­ها هم­گامی کند، آموزش و جامعه ­پذیری افراد با سهولت بیشتری انجام می­شود- در غیر این صورت،‌ ناسازگاری­ها و ناکامی­ها بروز پیدا می­کند و کارایی و اثربخشی جامعه کاهش می­یابد و در نتیجه بهره ­وری به معنای واقعی حاصل نخواهد شد (نایر[9]، 2019: 4).  

اجتماعی شدن نه تنها در جوامع مختلف متفاوت است، بلکه در اعصار مختلف نیز تفاوت دارد،‌ چراکه از یک سو ارزش­ها، هنجارها، قوانین و آداب و رسوم جوامع مختلف تفاوت دارند و از سوی دیگر، این عناصر برای همیشه نمی­توانند ثابت بمانند (هانگ و همکاران[10]، 2019: 2)- در عصر حاضر به دلیل ارتباطات بسیار گسترده و نقل و انتقال سریع اطلاعات و فرهنگ­ها از طریق گسترش شبکه­ های مجازی و اینترنت این تغییرات بسیار بیشتر شده و شیوه ­های جامعه­ پذیری سنتی با تغییرات اساسی مواجه شده است (نای و هیلیگاس[11]، 2002: 2).

تغییرات در عصر حاضر با شتاب بیشتری به سمت صنعتی­ شدن و غلبه نظام سرمایه­ داری و در نتیجه، کاهش روزافزون پیوندهای اجتماعی، بی­هویتی،‌ انزوا،‌ انفعال و از­خودبیگانگی پیش می­روند.‌ بر همین اساس، دغدغه بسیاری از جامعه­ شناسان و مصلحان اجتماعی، یافتن فرصت­هایی برای بهبود پیوندهای اجتماعی گسسته شده حاصل از این تحولات می­باشد (خسروانی، قرایی و تقوی، 2015: 21). در این میان ورزش یکی از پدیده­ های اجتماعی است که برای جبران ضعف همبستگی اجتماعی تمدن صنعتی،‌ امید زیادی بدان بسته شده است. استادیوم ­های ورزشی و حتی پارک­هایی که محل انجام فعالیت­های ورزشی هستند و به سبب آن افراد با یکدیگر ارتباط دارند،‌ به واقع پلی می­باشند که افراد را درگیر اجتماع می­کنند. فرد در این اجتماع دارای جایگاهی می شود که خود را با آن جایگاه باز می­یابد یا به عبارت دیگر،‌ احساس هویت می­کند. تحقیقات نشان داده­اند که ورزش یک منبع مهم و اساسی برای هویت و انسجام اجتماعی است؛‌ به طوری که اعضای یک تیم ورزشی خود را به جای «من» بیشتر «ما» خطاب می­کنند و افراد با مشارکت در فعالیت های ورزشی چه به­صورت فعال و در قالب ورزشکار، مربی، داور و غیره و چه به­صورت غیرفعال و در قالب تماشاگر، حامی مالی و دیگر نقش­ها احساس هویت،‌ تعلق،‌ غرور و برخورداری از روابط صمیمانه می­نمایند.‌ به همین دلیل ورزش و موضوعات ورزشی امروزه بخش فراگیر زندگی روزمره می­باشند (سوآرز و همکاران[12]، 2016: 690).

مردم سراسر دنیا در مواقع مختلف، هنگام کار،‌ ملاقات­ها و غیره درباره ورزش صحبت می­کنند. در واقع هویت بسیاری از افراد از طریق ورزشکار بودن یا حداقل هواداری از یک تیم ورزشی کسب می­شود. ورزش،‌ گاه مهم تر از عوامل هویت­آفرینی چون: تحصیلات، شغل یا خانواده به فرد هویت می دهد. هویت اجتماعی، شرط لازم زندگی است و ناشی از عضویت در گروه­های متفاوت است (جوادی پور و سمیع نیا، 1392: 22). تا پیش از عصر مدرن و گسترش وسایل ارتباط جمعی،‌ هویت اجتماعی افراد در فرآیند جامعه­پذیری در چارچوب گروه­هایی همچون خانواده،‌ خویشاوندان و همسایگان صورت می­گرفت (آکسپ[13] و همکاران، 2019: 2)، اما در حال حاضر با گسترش گروه­های متنوع که به فرد فرصت عضویت می­دهند،‌‌ جامعه­پذیری از دایره محدود و بسته پیرامون فرد به گستره وسیع­تری از گروه­های مختلف انتقال یافته است. بخشی از این گروه­های تاثیرگذار بر جامعه­پذیری افراد،‌ گروه­های ورزشی و عضویت یا ارتباط با آنهاست (پریرا[14]، 2018: 127).

فعالیت­های ورزشی چه در سطح قهرمانی و چه در سطح همگانی می­توانند بر شکل­گیری هویت اجتماعی افراد و فرآیند جامعه­پذیری آن­ها بسیار موثر باشند (کروول و همکاران[15]، 2006: 166)، با توجه به اینکه ورزش همگانی[16] بیشتر مردم را شامل می­شود، می­توان از آن به عنوان یک عامل مهم و اثرگذار در فرآیند جامعه­پذیری استفاده نمود. البته باید در نظر داشت که مختصصان جامعه­شناسی ورزش،‌ بین دو مفهوم جامعه­پذیری در ورزش و جامعه­پذیری از طریق ورزش تفاوت قائل شده­اند. اولی یادگیری مهارت­های ورزشی از طریق مشارکت در فعالیت­های ورزشی،‌ روابط و شبکه­هاست. دومی،‌ یادگیری و شکل­گیری باورها،‌ نگرش­ها،‌ شخصیت،‌ بهبود مهارت­ها، درک از خود و همچنین بهبود ویژگی­های روانی عمومی و جامعه­پذیری نقش­ها بر اثر مشارکت در فعالیت­های ورزشی است که این آموخته­ها به زمینه­های دیگر زندگی افراد درگیر در فضای ورزش هم قابل انتقال می­باشد و باعث می­شود که آنها برای مشارکت در زمینه­های دیگر زندگی نیز به شیوه موفقیت­آمیزی عمل نمایند (صداقت زادگان، 1384: 64).  

منظور از ورزش همگانی،‌ پرداختن به مجموعه­ای از فعالیت­های ورزشی ساده،‌ کم هزینه،‌ غیر رسمی،‌ فرح­بخش و با­نشاط است که امکان شرکت در آن برای همه افراد وجود داشته باشد. این فعالیت­ها معمولا به­صورت انفرادی یا دسته­جمعی و در مکان­هایی مانند ورزشگاه­ها،‌ بوستان­ها،‌ دشت­ها و مکان­های طبیعی داخل و خارج شهر انجام می­شود (شعبانی، غفوری و هنری، 1390: 14). با توجه به تعریف ورزش همگانی،‌ برخی وی‍ژگی­ها برای آن قابل استنباط است؛ ویژگی­هایی همچون مشارکت گسترده و گروهی بودن،‌ آزادانه و انتخابی بودن،‌ کم هزینه بودن، کم اهمیت بودن رقابت و برد و باخت، محدود نبودن به سن،‌ جنسیت، نژاد،‌ زمان و مکان و با نشاط بودن که همه این ویژگی­ها بیان­کننده این نکته است که متخصصان جامعه­شناسی و مسئولان می­توانند از فضای موجود در بخش ورزش همگانی برای تقویت ویژگی­های مثبتی همچون تقسیم کار، رهبری اقتدارگرا، هماهنگی و همکاری گروهی، انجام نقش­های تخصصی و غیره استفاده کنند و با آماده­سازی نیروهای کارآمدتر، به جامعه­پذیری بهتر افراد کمک نمایند (فراهانی، کشاورز و مروی اصفهانی، 1397: 52).

بر همین اساس می­توان ورزش همگانی را بخش جدا­نشدنی از مفهوم ورزش دانست که ورزش را در گسترده­ترین شکل ممکن امکان­پذیر کرده (صفانیا، 2014: 88) و تقریبا همیشه از طرف جامعه مورد تشویق بوده و حتی نگرش منفی برخی از افراد نسبت به آن نیز تا کنون نتوانسته از ارزشمندی نقش ورزش همگانی برای ایجاد جامعه­ای سالم تر و کاراتر بکاهد (منسفیلد و پیگن[17]، 2016: 533). بنابراین ورزش همگانی نه به عنوان یک وظیفه،‌ بلکه به عنوان یک فرصت تلقی و از آن به عنوان یک جنبش جهانی یاد می­شود که برنامه­ها و روش­های زندگی بسیار متفاوتی را می­تواند ترویج کند و در جامعه­پذیری افراد نقش مهمی ایفا نماید (خادم، 1395: 2).

مروری بر پیشینه تحقیقات در داخل و خارج از کشور نشان می­دهد که تحقیقات متعددی در زمینه متغیرهای پژوهش حاضر انجام شده، اما پبرامون تدوین الگوی جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی توجه کمتری صورت گرفته است. از جمله پژوهش­هایی که در زمینه بررسی این متغیرها می­توان به آن­ها اشاره نمود، تحقیق بزول و همکاران[18] (2020) با هدف بررسی و سنجش تحولات جامعه­پذیری است که به طور کلی محققان در نتایج پژوهش خود جامعه­پذیری را یک ویژگی پیچیده و چند عاملی دانسته و مجموعه­ای از روش­های کیفی و کمّی مربوط به گذشته و حال را در مورد اندازه­گیری جامعه­پذیری افراد مورد بررسی قرار داده اند و پیشنهاداتی را برای دستیابی به چشم­انداز گسترده­تر و دقیق­تر درباره این موضوع ارائه نموده­اند. نایر (2019) نیز در پژوهشی به بررسی نقش جامعه­پذیری در سیاست­های بین المللی پرداخته و این موضوع را از طریق مشارکت سیاست­مداران در بازی گلف که منجر به دیپلماسی بهتر میان آن­ها و مدیریت بسیاری از اختلافات­شان می­گردد بیان نموده و به طور کلی جامعه­پذیری را عاملی مهم در سیاست جهانی معرفی کرده­اند. کوسان و همکاران[19] (2018)، یلدریم و کاز[20] (2018)، ایلکیم، تنیر و ازدمیر[21] (2018)، پموهاکی و سپا[22] (2017)، بنسون، ایوانس و ایس[23] (2016) و باکو و باکو[24] (2015) نیز در پژوهش هایی به بررسی اهمیت شرکت در فعالیت­های ورزشی و نقش آن بر فرآیند جامعه­پذیری افراد پرداخته و به طور کلی در نتایج پژوهش­های خود به این نکته اشاره نموده­اند که مشارکت در فعالیت­های ورزشی علاوه بر تاثیرات مثبت جسمانی و روانی، منجر به جامعه­پذیری بیشتر و بهتر افراد می­شود، چراکه افراد با مشارکت در فعالیت­های ورزشی نقش­هایی را می­پذیرند و از قوانین و چهارچوب هایی پیروی می­کنند که کم کم این خصوصیات در آن­ها درونی شده و بر بسیاری از رفتارها و عملکردهای آن ها در سطح جامعه تاثیرگذار می باشد. رادل و شینو[25] (2006) نیز در پژوهش خود به بررسی موضوع جامعه­پذیری در میان زنان دارای معلولیت جسمانی از طریق مشارکت در ورزش پرداختند و از طریق مطالعه زنان معلول فعال در رشته بسکتبال با ویلچر به این نتیجه دست یافتند که مشارکت این افراد در ورزش و قرار گرفتن آن ها در کنار همسالان و افرادی با شرایط مشابه منجر به ایجاد تاثیرات مثبتی بر روند جامعه­پذیری آن­ها می­شود.

جوادی پور، زارعیان و پارساجو (1397)، جوادی پور و رهبری (1396)، احسانی و همکاران (1393) و شهبازی، شعبانی مقدم و صفاری (1392) نیز در پژوهش­هایی به بررسی زمینه­های مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی و شناسایی مولفه­های موثر بر سیاست­گذاری ورزش همگانی در ایران پرداخته و در نتایج پژوهش­های خود بیان نموده­اند که عوامل انسانی، ساختاری، مدیریتی، اقتصادی و پیچیدگی محیطی از مهم­ترین عوامل تاثیرگذار بر مشارکت افراد در ورزش همگانی؛ و مولفه های سازمانی، باورها و فرهنگ­ها، شرایط اقتصادی، تحلیل، تفسیر و تدوین علمی و مطالعات و پژوهش­ها نیز از مهم­ترین مولفه­های موثر بر سیاست­گذاری ورزش همگانی می­باشند. شفیعی و همکاران (1395)، شمسی، سلطان حسینی و روحانی (1394) و شفیعی، ظهیری نیا و نیکخواه (1393) نیز در پژوهش­هایی به بررسی رابطه بین برخی از عوامل جامعه­پذیری با رشد مشارکت ورزشی جوانان پرداخته و بیان نموده­اند که عواملی همچون خانواده، دوستان و همسالان، مدارس و رسانه­های جمعی همگی به نحوی بر میزان مشارکت جوانان در فعالیت­های ورزشی تاثیرگذارند و از میان این عوامل مهم­ترین نقش را خانواده بر عهده دارد. صداقت زادگان (1384) نیز در پژوهشی به بررسی موضوع جامعه­پذیری از طریق ورزش پرداخته و بیان می­کند که عضویت افراد در تیم­های ورزشی، سبب مرور و تمرین ارزش­ها و هنجارهای اجتماعی می­گردد که این امر می­تواند به تقویت همبستگی اجتماعی و بهبود فرآیند جامعه­پذیری افراد بینجامد.

به طور کلی در بیشتر تحقیقات یاد شده به عنوان پیشینه پژوهش، متغیرهای جامعه­پذیری و ورزش همگانی به­صورت جداگانه و با در نظر گرفتن جنبه­های دیگر آنها مورد بررسی قرار گرفته­اند، تعداد تحقیقاتی که این دو متغیر را به­صورت ترکیبی و همزمان مورد بررسی قرار داده باشند، کمتر است و بیشتر آن­ها نیز به جنبه ورزش قهرمانی توجه داشته اند تا ورزش همگانی. این در حالی است که ورزش همگانی به دلیل مشارکت اکثر افراد جامعه با شرایط سنی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گرایشات سیاسی متفاوت و اثرگذاری گسترده آن در ابعاد مختلف جامعه می­تواند با برنامه­ریزی صحیح و مناسب، در زمینه جامعه­پذیری افراد بسیار موثر عمل نماید و نتایج مثبت بی­شماری را برای کشور به همراه داشته باشد.  

در مجموع با توجه به مطالب بیان شده و اهمیت نقش ورزش به­خصوص ورزش همگانی در جامعه­پذیری افراد و با در نظر گرفتن این نکته که پس از جستجوی فراوان محققان در میان تحقیقات داخلی، الگوی جامع و مناسبی در این زمینه مشاهده نگردید و مطالب موجود بسیار پراکنده می­باشد، به نظر می­رسد وجود یک الگوی بومی پیرامون جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی که می‌تواند نتایج بی­شماری در بخش‌های مختلف ورزش، سیاست، اقتصاد، فرهنگ و غیره برای کشور به همراه داشته باشد، ضروری است. همچنین نتایج به­دست آمده می‌تواند در سطح کلان مورد استفاده سیاست‌گذاران آموزشی و تربیتی جامعه و به طور مشخص نهادهایی همچون وزارت ورزش و جوانان،‌ ادارات کل ورزش و جوانان استان­ها،‌ وزرات آموزش و پرورش‌ و دیگر نهادها و در سطح خرد مورد استفاده خانواده‌ها، مدارس و غیره قرار گیرد تا با افزایش آگاهی و اطلاع آن­ها از فرآیند جامعه­پذیری افراد از طریق مشارکت در ورزش همگانی،‌ این مسئولیت مهم با دقت و تامل بیشتری به انجام رسد. امید است که از نتایج این تحقیق بتوان در راستای پیشرفت هر چه بیشتر کشور از طریق اثرات مثبت و گسترده ورزش همگانی در جامعه پذیری شهروندان استفاده نمود. بر همین اساس، مسئله اصلی پژوهش حاضر این است:

 الگوی جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی چیست؟

روش­شناسی پژوهش

تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی است. از آنجا که در این پژوهش به لحاظ کمبود مبانی نظری، امکان نیل به شناخت کافی درباره شاخص­های مهم مرتبط با مسئله و ارتباط آن­ها با یکدیگر وجود ندارد، از روش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد[26] استفاده گردید. اعتقاد بر این است که نظریه داده­بنیاد به دلیل مفهوم­سازی­هایی که از الگوهای اجتماعی دارد، فراتر از همه روش­های تشریحی می­باشد (جوانی و همکاران، 1395: 47). جامعه آماری پژوهش شامل افراد متخصص و صاحب­نظر در زمینه موضوع پژوهش از جمله اساتید برجسته جامعه­شناسی و مدیریت ورزشی، مدیران و معاونان ادارات کل ورزش و جوانان و کارشناسان آگاه به حوزه پژوهش بود که به منظور تعیین گروه نمونه، از روش نمونه­گیری هدفمند از نوع گلوله برفی (ارجاع زنجیره­ای) استفاده شد و در نهایت تعداد آنها به 15 نفر رسید. به منظور جمع­آوری اطلاعات در این حوزه، از مقالات، کتاب­ها، سایت­های علمی و خبری معتبر و همچنین مصاحبه­های نیمه­ساختار­یافته عمیق با مشارکت­کنندگان استفاده گردید، زیرا در نظریه داده بنیاد، مصاحبه­ها مطلوب­ترین نوع داده­ها را در اختیار قرار می­دهند (گلیزر و هالتون[27]، 2004: 6). در جریان انجام مصاحبه­ها، از مصاحبه یازدهم به بعد تکرار در اطلاعات دریافتی مشاهده گردید و از مصاحبه سیزدهم به بعد داده­ها به اشباع نظری رسیدند، اما برای کسب اطمینان، مصاحبه تا نفر پانزدهم ادامه یافت. جدول 1، ویژگی­های جمعیت­شناختی نمونه آماری تحقیق را بیان می­کند:

جدول 1: ویژگی­های جمعیت­شناختی نمونه تحقیق

تخصص

فراوانی

درصد فراوانی

سابقه کاری (سال)

تحصیلات

1-10

11-20

21-30

لیسانس

فوق لیسانس

دکتری

اساتید مدیریت ورزشی

5

34/33

1

1

3

-

-

5

اساتید جامعه­شناسی

4

67/26

-

1

3

-

-

4

مدیران ادارات کل ورزش و جوانان

2

33/13

2

-

-

-

-

2

معاونان ادارات کل ورزش و جوانان

2

33/13

2

-

-

-

-

2

کارشناسان

2

33/13

1

1

-

-

1

1

مجموع

15

100

6

3

6

0

1

14

به منظور بررسی روایی که به معنای تعیین میزان ارتباط روش­ها، رویکردها و فنون استفاده شده در پژوهش با هدف اصلی تحقیق و توانایی آن­ها در سنجش آن می­باشد (هومن، 1389: 68)، یافته­های پژوهش برای مشارکت­کنندگان ارائه و مدل پیشنهادی توسط آنان مطالعه و نظرات آنها اعمال شد. در بررسی پایایی پژوهش نیز از روش بازآزمون و روش توافق درون­موضوعی استفاده گردید. بدین منظور از بین مصاحبه­های انجام گرفته، تعداد 3 مصاحبه انتخاب شد و در روش بازآزمون هر کدام از آن­ها دو بار در یک فاصله زمانی 15 روزه توسط پژوهشگر کدگذاری گردید. در روش توافق درون­موضوعی نیز از دو نفر از اساتید مدیریت ورزشی آگاه به حوزه پژوهش درخواست شد تا به عنوان کدگذار در پژوهش مشارکت کنند. در هر کدام از مصاحبه­ها کدهایی که با هم مشابه بودند، با عنوان «توافق» و کدهای غیرمشابه با عنوان «عدم توافق» مشخص شدند. در نهایت با کمک فرمول زیر، میزان صحت و پایایی تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج به­دست آمده در جدول 2 آمده است:

جدول 2: محاسبه پایایی به روش بازآزمون و روش توافق درون­موضوعی

ردیف

عنوان مصاحبه

تعداد کدها

تعداد توافقات

تعداد عدم توافقات

پایایی (درصد)

بازآزمون

توافق درون موضوعی

بازآزمون

توافق درون موضوعی

بازآزمون

توافق درون موضوعی

بازآزمون

توافق درون موضوعی

1

اول

38

36

17

15

4

6

89%

83%

2

هفتم

41

39

19

16

3

7

92%

82%

3

سیزدهم

29

34

12

12

5

10

82%

70%

مجموع

108

109

48

43

12

23

88%

78%

مطابق با جدول 2، پایایی به­دست آمده در روش بازآزمون و روش توافق درون­موضوعی با استفاده از فرمول یاد­شده به ترتیب  88 درصد و 78 درصد است که از 60 درصد بالاتر می­باشد. بنابراین قابلیت اعتماد کدگذاری­ها مورد تایید است. روش نظریه داده­بنیاد شامل سه رهیافت است: رهیافت نظام­مند که به استراوس و کوربین[28] معروف می­باشد. رهیافت ظاهر­شونده که مربوط به گلیزر[29] است و رهیافت ساخت­گرایانه که توسط چارمز[30] ارائه شده است (نوری خان یوردی و کلاته سیفری، 1396: 77). در این پژوهش از رویکرد استراوس و کوربین استفاده شد، زیرا دارای روشی نظام­مند جهت تحلیل داده­هاست. این روش، خود دارای سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی یا گزینشی می­باشد. در مرحله کدگذاری باز، داده­های جمع­آوری­شده و مصاحبه­های مکتوب­شده با بررسی خط به خط و پاراگراف به پاراگراف، نام­گذاری اولیه یا کدگذاری می­شوند. سپس کدهای مشابه به عنوان یک مفهوم در نظر گرفته و مفاهیم مشابه و مرتبط نیز در گروه­هایی به نام »مقوله» جایابی می گردند و به این مقوله­ها عنوانی اختصاص می­یابد که انتزاعی­تر از مفاهیم تشکیل­دهنده آن­ها باشد. در مرحله کدگذاری محوری، پس از تعیین مقوله محوری که همان هدف اصلی تحقیق است، سایر مقولات به عنوان مقولات فرعی با عناوین مختلفی که در مدل پارادایم تعریف شده و شامل شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله­گر، راهبردها و اقدامات و پیامدها می باشند، جایابی می گردند. در نهایت در مرحله کدگذاری گزینشی یا انتخابی بین مقوله اصلی و سایر مقولات ارتباط برقرار و به عبارتی به تولید نظریه و ارائه مدل پرداخته می­شود (رضایی، 1396: 105). شکل 1، خلاصه فرآیند اجرای پژوهش حاضر را نشان می­دهد:

شکل 1: فرآیند انجام پژوهش

یافته­های پژوهش

در مرحله اول کدگذاری (کدگذاری باز)، داده­های جمع­آوری­شده نام­گذاری (کدگذاری اولیه)، مفهوم­سازی و مقوله­بندی (طبقه­بندی) شد. در پژوهش حاضر، 436 کد اولیه استخراج شده از 15 مصاحبه با متخصصان و صاحب­نظران حوزه تحقیق، به 78 مفهوم انتزاعی­تر تبدیل گردید. سپس این مفاهیم بر اساس مشابهت موضوعی مقوله­بندی شد و به هر یک از این طبقه­ها، عنوانی اختصاص یافت که انتزاعی­تر از مفاهیمی است که مجموعه آن طبقه را تشکیل می­دهند. جدول 3 مفاهیم ساخته شده از کدگذاری­های اولیه و مقوله­بندی آنها را نشان می­دهد:

جدول 3: کدگذاری باز: مفهوم­سازی کدهای اولیه و مقوله­بندی مفاهیم

مفهوم

مقوله

ردیف

استفاده از ایده های نوآورانه و خلاقانه در برگزاری برنامه های مختلف پروژه

خلاقیت و نوآوری در پروژه (جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی)

1

به­کارگیری نیروهای خلاق در مراحل مختلف پروژه

ترکیب و ادغام برنامه­های ورزش همگانی با مسائل مهمی همچون حفظ طبیعت، شناخت اماکن تاریخی – فرهنگی و غیره

برگزاری رویدادهای شاخص و جذاب

2

برگزاری رویدادها و اجرای برنامه­هایی جهت شناسایی استعدادهای ورزشی افراد توسط متخصصان

به­کارگیری برنامه­های جانبی در کنار برنامه­های اصلی پروژه

برگزاری جشنواره­های فرهنگی – ورزشی، بازی­های بومی محلی و غیره

دسترسی مناسب و راحت به مکان برگزاری برنامه­های ورزش همگانی

مکان اجرای پروژه

3

برگزاری برنامه­های ورزش همگانی در اماکن فرهنگی، تاریخی و گردشگری و معرفی این اماکن در خلال اجرای برنامه­ها

تبلیغات برای آگاهی و معرفی پروژه

تبلیغات

4

هموار کردن مسیر اجرای پروژه از طریق تعامل با مسئولان دولتی در مورد بخش­های مختلف اجرای پروژه

حمایت دولت از پروژه

5

تاکید دولت و مقامات دولتی بر اهمیت پروژه و ارزش­آفرینی برای آن

سرمایه­گذاری بخش­های دولتی در مراحل مختلف پروژه

تامین منابع مالی پروژه

6

سرمایه­گذاری بخش­های خصوصی در مراحل مختلف پروژه

سرمایه­گذاری برای بازاریابی و تبلیغات

شناخت موانع سرمایه­گذاری

افزایش سرانه ورزشی افراد

قوانین دولتی در زمینه پروژه

7

تصویب قانون اجرای این پروژه­ها به عنوان جزئی از وظایف برخی نهادها همچون شهرداری­ها، دهیاری­ها و غیره

افزایش سرانه فضاهای سبز، پارک­ها و بوستان­ها

الگوگیری نظام­مند از پروژه های مشابه

نگاه علمی و کارشناسانه به پروژه

8

تصمیم­گیری بر اساس تحقیقات علمی و نظر کارشناسان و دوری از اعمال تصمیمات سلیقه­ای و شخصی

ترغیب محققان به انجام کارهای علمی و پژوهشی در این زمینه

بررسی میزان تاثیرگذاری اجرای مراحل مختلف پروژه در دستیابی به اهداف مد نظر از طریق انجام مطالعات پژوهشی و علمی

ثبت آمار و اطلاعات دقیق در مورد اقدامات مختلف پروژه برای بررسی و تعیین میزان پیشرفت کار و تعیین اقدامات آینده

برگزاری همایش­ها و کنگره­های علمی در این زمینه

فرهنگ­سازی در میان ارائه دهندگان خدمات پروژه

فرهنگ سازی در مورد پروژه

9

افزایش آگاهی مردم پیرامون سبک زندگی فعال و اهمیت آن بر سلامت جسم و روان

افزایش آگاهی مردم در زمینه اهمیت موضوع جامعه­پذیری و تاثیرات مثبت آن بر رشد جامعه

افزایش آگاهی مردم درباره حقوق شهروندی خود در خلال برنامه­های پروژه

تاکید بر مشارکت­جویی و اهمیت حضور فعال شهروندان در بهبود وضعیت کشور

فرهنگ­سازی در مورد نوع خدمات ارائه­شده در پروژه

آگاهی­سازی در میان مسئولان دولتی، رهبران دینی و مذهبی و خانواده­ها در مورد اهمیت نقش زنان در رشد جامعه، جامعه­پذیری فرزندان و اهمیت سبک زندگی فعال زنان و سلامت جسم و روان آنان

نقش مهم زنان در جامعه­پذیری

10

اجرای برنامه­های پروژه در زمان­ها و مکان­های مناسب جهت حضور فعال­تر زنان

فراهم آوردن شرایط عادلانه و برابر برای زنان و مردان جهت شرکت در پروژه

افزایش حس اعتماد به حاکمیت و دولت از طریق معرفی اقدامات سازنده آن­ها در خلال برنامه­های پروژه

تقویت ارتباط مردم و حاکمیت

11

تاکید بر نظام مردم­سالار از طریق توجه به خواست و علایق مردم در برنامه­های پروژه

ایجاد فرصت­هایی برای ارائه نظرات و پیشنهادات مردم و بیان مشکلات آن­ها به مقامات مسئول در خلال برنامه­های پروژه

اعتمادسازی در میان ذینفعان مراحل مختلف پروژه

ذینفعان پروژه

12

ارائه مزایا برای ذینفعان مختلف

هویت سازی و هماهنگی بین ذینفعان مختلف پروژه

عدم مغایرت برنامه­ها و خدمات ارائه­شده در پروژه با مسائل دینی و هنجارهای مذهبی جامعه

توجه به مسائل دینی و مذهبی

13

تلاش برای هماهنگی میان رهبران دینی و مذهبی جامعه با مسئولان پروژه

تاکید بر برابری حقوق شهروندی ادیان مختلف و ایجاد فرصت برای مشارکت همه مذاهب در برنامه­های ورزش همگانی

استفاده از تاکیدات دینی و مذهبی بر اهمیت ورزش و داشتن جسم و روان سالم و رعایت حقوق اجتماعی افراد در جامعه

تاکید بر برابری حقوق شهروندی افراد به دور از تبعیض­های جنسیتی، قومیتی، زبانی، نژادی و غیره

توجه به مسائل فرهنگی و اجتماعی کشور

14

عدم مغایرت برنامه­های ارائه­شده در پروژه با هنجارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه

واگذاری مسئولیت به جوانان برای برگزاری برنامه­های پروژه و تاکید بر اهمیت حضور آنان در پیشرفت جامعه و دوری از منفعل بودن آنان

توجه به تغییر ساختار فرهنگی - اجتماعی کشور و تاثیر آن بر سلایق و علایق مردم

تقویت حس تعلق اجتماعی، بینش زندگی جمعی و احترام به خواسته­های جمعی در مقابل فردگرایی

تاثیر ثبات یا عدم ثبات شرایط اقتصادی بر تامین منابع مالی پروژه

توجه به شرایط اقتصادی کشور

15

اولویت­بندی پروژه در میان برنامه­های مختلف دولت از نظر تامین منابع مالی آن

اعتقاد مدیران ارشد و کارکنان درگیر در مراحل مختلف پروژه به موضوع جامعه­پذیری از طریق ورزش همگانی

آگاهی و اعتقاد تیم پروژه به ایده پروژه

16

آگاهی مدیران ارشد پروژه از مخاطبان پروژه و نیازهای آنها

ارائه مزیت­هایی برای شرکت­کنندگان در برنامه­های پروژه از سوی سازمان­های مختلف

مزایای مشارکت در پروژه

17

ارائه مزایای متفاوت به افرادی که همراه با خانواده و یا دوستان خود در برنامه­های مختلف پروژه مشارکت می­کنند

برنامه­ریزی برای توسعه و گسترش پروژه

برنامه­ریزی پویا و کل­نگر برای پروژه

18

برنامه ­ریزی برای گنجاندن برنامه­های جامعه­پذیری از طریق ورزش همگانی در فضاهای آموزشی همچون مدارس، دانشگاه­ها و غیره

برنامه­ریزی پویا و منعطف برای پروژه

شهرت، محبوبیت و اعتبار افراد مشارکت­کننده در بخش­های مختلف پروژه

استفاده از مشاوران و متخصصان

19

استفاده از اشخاص تاثیرگذار برای معرفی و اهمیت پروژه همچون روحانیون، معلمان، اساتید، پزشکان و غیره

به­کارگیری افراد متخصص و مجرب در مراحل مختلف کار

توجه به تغییر دولت­ها و تاثیر آن بر حمایت از اجرای پروژه

توجه به مسائل سیاسی کشور

20

شناسایی ذینفعان مختلف پروژه و معرفی برنامه­ها و اقدامات مد نظر و اهمیت آنها

اعتمادسازی بین ذینفعان

21

اعتمادسازی در میان سرمایه­گذاران برای سرمایه­گذاری بیشتر

اعتمادسازی در مورد ارائه خدمات با کیفیت به شرکت­کنندگان

ایجاد تجربه مطلوب برای شرکت­کنندگان

ارائه خدمات مناسب، متنوع و با کیفیت

22

گسترش و ارتقای تجهیزات ورزشی استاندارد در سطح شهرها

شناسایی سلایق و علایق شرکت­کنندگان

شهرت تیم مدیریتی پروژه

بهره­گیری از تیم مدیریتی مجرب و استفاده از برندهای مطرح

23

همکاری برندهای مطرح در مراحل مختلف پروژه

جذب حامیان مالی برای برگزاری رویدادهای مختلف

درآمدزایی

24

ارائه محصولات (کالاها و خدمات) مناسب با محتوای برنامه­های پروژه در حاشیه برنامه­های اصلی آن و کسب درآمد از این طریق

اطلاع­رسانی برای ذهنیت­سازی مناسب از پروژه

اطلاع­رسانی در مورد پروژه

25

استفاده از شبکه­های اجتماعی و فضای مجازی برای معرفی برنامه­های پروژه

پوشش خبری مناسب از برنامه­های پروژه از طریق رسانه ملی و دیگر روش­ها

تبدیل پروژه به یک هدف بالقوه برای مردم

برگزاری برنامه­های پروژه در محیطی بزرگ­تر پس از استقبال شهروندان و افزایش مشارکت آنان

توسعه و گسترش پروژه

26

برگزاری برنامه­های پروژه در سطح شهرها، شهرستان­ها، روستاها و دیگر مناطق

تغییر سبک زندگی افراد از نظر اجتماعی، دیدگاه فرهنگی، میزان فعالیت جسمانی، توجه به سلامتی و غیره

تغییر سبک زندگی

27

در مراحل بعد یعنی مرحله کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (گزینشی) بین مقولات ایجاد­شده، رابطه شکل گرفت. اساس فرآیند ارتباط­دهی در کدگذاری محوری، بر تمرکز و تعیین یک مقوله به عنوان مقوله محوری یا اصلی قرار داشت که این مقوله محوری همان هدف اصلی تحقیق می باشد. سپس سایر مقولات به عنوان مقولات فرعی به مقوله اصلی ارتباط داده شدند. پس از تعریف مقوله محوری، شرایط علّی، شرایط زمینه­ای، شرایط مداخله­گر، راهبردها و اقدامات و پیامدهای ناشی از آنها تعریف شد. به این ترتیب با ایجاد یک آهنگ و چیدمان خاص بین مقوله­ها، مدل شکل 2 برای جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی تنظیم گردید:

شکل 2: مدل پارادایمی جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی

پدیده محوری که زمینه اصلی مطالعه و بررسی آن، هدف پژوهش بوده (جوانی، 1396: 183) مطابق با مدل مطرح شده در شکل 2، ارائه مدل جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی می­باشد که از مجموع 78 مفهوم ایجاد شده، 8 مفهوم در قالب 2 مقوله در کدگذاری محوری به آن اختصاص داده شد که شامل خلاقیت و نوآوری در پروژه و فرهنگ­سازی در مورد آن می­باشد.

شرایط علّی نیز عوامل، رویدادها یا اتفاقاتی هستند که بر پدیده محوری تاثیر می­گذارند و به وقوع یا گسترش آن می­انجامند (روستا و همکاران، 1395: 50). از بین مفاهیم و مقوله­های استخراج­شده در این پژوهش، 9 مفهوم در قالب 3 مقوله جزو شرایط علّی قلمداد می­شوند که عبارت اند از: ذینفعان پروژه؛ تقویت ارتباط مردم و حاکمیت و نقش مهم زنان در جامعه­پذیری.

راهبردها و اقدامات نیز طرح­ها و کنش­هایی هستند که به اجرای پروژه جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی کمک می­کنند و شامل 29 مفهوم در 9 مقوله می باشند: برنامه­ریزی پویا و کل­نگر؛ ارائه خدمات مناسب، متنوع و باکیفیت؛ تبلیغات؛ برگزاری رویدادهای شاخص و جذاب؛ نگاه علمی و کارشناسانه به پروژه؛ استفاده از مشاوران و متخصصان؛ اعتمادسازی بین ذینفعان؛ بهره گیری از تیم مدیریتی مجرب و استفاده از برندهای مطرح و اطلاع رسانی در مورد پروژه.

شرایط زمینه ای نیز شرایط بسترساز موثر بر راهبردها و اقدامات هسنند که به اداره پدیده می­پردازند. در واقع شرایط زمینه­ای مجموعه موقعیت­هایی را ایجاد می­کند که افراد و سازمان­ها تحت این موقعیت­ها، از خود کنش یا واکنش نشان می­دهند (عرب نرمی و همکاران، 1395: 23). از بین مفاهیم و مقوله­های استخراج­شده در این پژوهش، 14 مفهوم در قالب 5 مقوله جزو شرایط زمینه­ای قلمداد می­شوند که عبارت­اند از: توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور؛ توجه به شرایط اقتصادی؛ توجه به مسائل سیاسی؛ توجه به مسائل دینی و مذهبی و مکان اجرای پروژه.

شرایط مداخله­گر نیز شرایط وسیع و عامی همچون فرهنگ، فضا و غیره بوده که یا به عنوان تسهیل­گر و تسریع­کننده راهبردها عمل می­کنند و یا به شکل محدود­کننده، اجرای آن­ها را با تاخیر مواجه می­سازند (جوانی، 1396: 184). این شرایط در 11 مفهوم و 4 مقوله شناسایی شدند: حمایت دولت از پروژه؛ آگاهی و اعتقاد تیم پروژه به ایده پروژه؛ تامین منابع مالی پروژه و قوانین دولتی در زمینه پروژه.

پیامدها نیز نتایج به­کارگیری راهبردها و خروجی­های مشهود و نامشهودی هستند (رضایی، 1396: 106) که در اثر اجرای فرآیند جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی ایجاد می­شوند. طبق مدل مطرح شده در شکل 2، این پیامدها شامل 4 مقوله اصلی توسعه و گسترش پروژه؛ درآمدزایی؛ تغییر سبک زندگی و مزایای مشارکت در پروژه هستند که از مجموع 7 مفهوم تشکیل شده­اند.

بحث و نتیجه­گیری

مولفه محوری در پژوهش حاضر، ارائه مدل جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی بود که طبق نتایج به­دست آمده، این مولفه شامل خلاقیت و نوآوری در پروژه و فرهنگ­سازی در مورد آن می­باشد. رعایت اصل خلاقیت و نوآوری در برنامه­های ورزش همگانی با هدف جامعه­پذیری شهروندان امری لازم و ضروری است، چراکه رعایت این اصل منجر به جذب مخاطبان بیشتر می­شود و موقعیت رقابتی این برنامه­ها را در کنار گزینه­های دیگر افراد برای انتخاب به منظور گذران اوقات­فراغت و یا حفظ سلامتی ارتقا می­دهد. همچنین به منظور برگزاری هر چه باکیفیت­تر این برنامه­ها و نتیجه­گیری بهتر باید در بخش­های مختلف پروژه و در میان ذینفعان مختلف آن، فرهنگ­سازی مناسب به منظور همکاری و مشارکت هر چه بیشتر صورت پذیرد. توجه به موضوع فرهنگ­سازی هم در مورد ارائه­دهندگان خدمات و هم در مورد دریافت­کنندگان خدمات ضروری می­باشد، چراکه از این طریق همه افراد درگیر در پروژه به اهمیت و ضرورت کار پی می­برند و نسبت به آن آگاهی و اعتقاد کامل کسب می­کنند و در نتیجه بهره­وری بیشتری از این پروژه­ها صورت می­گیرد. شهبازی، شعبانی مقدم و صفاری (1392) نیز در پژوهش خود به اهمیت نقش باورها و فرهنگ­های یک جامعه در میزان مشارکت افراد در فعالیت­های ورزشی تاکید می­کنند و بیان می­دارند که فرهنگ هر جامعه نقش مهمی بر سیاست­گذاری­های ورزش همگانی و پذیرش آن از سوی مردم ایفا می­کند. از این رو، نتایج پژوهش حاضر با نتایج تحقیق آن­ها همسو و موافق می­باشد.  

شرایط علّی در این پژوهش نیز مجموعه­ای از مقوله­ها و ویژگی­هایی است که مقوله اصلی تحقیق یعنی جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی را تحت تاثیر قرار می­دهد و تا حدی تشریح می­کند که چرا و چگونه به این پدیده پرداخته شده است. مطابق با نتایج تحقیق، این شرایط شامل ذینفعان پروژه، تقویت ارتباط مردم و حاکمیت و نقش مهم زنان در جامعه­پذیری می­باشد. یکی از مهم­ترین و ابتدایی­ترین اقداماتی که باید در مورد انجام هر پروژه یا برنامه­ای صورت گیرد، شناخت ذینفعان آن پروژه و خواسته­های آن­هاست- اینکه مشخص گردد از انجام این پروژه چه کسانی منتفع خواهند بود و چه نتایج مثبتی برای جامعه حاصل می­شود. در پروژه جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی، ذینفعان می­توانند خانواده­ها، مقامات دولتی و حکومتی، سرمایه­گذاران بخش دولتی و خصوصی و غیره باشند که باید خواسته­های آن ها و مزایایی که از اجرای پروژه نصیب آن­ها می­شود به صورت شفاف و مشخص تعیین گردد و این اطلاعات به آن ها آگاه­ رسانی شود تا از این طریق میزان مشارکت آن­ها در این پروژه­ها افزایش یابد. شمسی، سلطان حسینی و روحانی (1394) و شفیعی، ظهیری نیا و نیکخواه (1393) نیز در پژوهش خود به اهمیت نقش خانواده در میزان مشارکت افراد در فعالیت­های ورزشی تاکید کردند و بیان می­دارند که خانواده به عنوان یک رکن اساسی باید با مزایای شرکت در فعالیت­های ورزشی آشنا باشد تا دیگر اعضای خود را به حضور در این عرصه تشویق نماید. بر همین اساس، نتایج پژوهش حاضر در این بخش با نتایج تحقیق آن­ها همخوانی دارد.

یکی دیگر از مقوله­های تاثیرگذار شرایط علّی، تقویت ارتباط مردم و حاکمیت است. این موضوع به عنوان یک عامل مهم در استمرار و بقای یک حکومت تلقی می­شود و چنانچه رضایت مردم از خدمات دولت و حکومت افزایش یابد، اعتماد، حمایت و پشتیبانی آن­ها نیز از آن حکومت افزایش خواهد یافت. برگزاری برنامه­های ورزش همگانی مناسب می­تواند فرصتی برای معرفی اقدامات صورت­گرفته از سوی دولت و حاکمیت در مورد سلامتی و اوقات­فراغت مردم باشد و اهمیت سلامتی و نشاط مردم برای دولت مردان را نمایان سازد و با برنامه­ریزی مناسب فرصتی برای ارتباط بهتر مسئولان و مردم و کسب اعتماد بیشتر آن ها فراهم آورد. از طرفی برگزاری چنین برنامه­هایی فرصت بسیار مناسبی برای حضور زنان در عرصه ورزش است و بر اهمیت سبک زندگی فعال به­خصوص در میان زنان و تاثیرات مثبت آن بر سلامت جسم و روان آن­ها و خانواده­شان تاکید دارد؛ چراکه زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور که تاثیرگذاری فراوانی بر بخش­های مختلف جامعه و بر جامعه­پذیری افراد خانواده دارند، باید خود از اصول جامعه­پذیری برخوردار باشند تا بتوانند به خوبی آن­ها را به فرزندان و خانواده خود انتقال دهند. رادل و شینو (2006) نیز در پژوهش خود به تایید این نکته پرداختند و بیان نمودند که حضور زنان در فعالیت­های ورزشی می­تواند منجر به تاثیرات مثبتی بر روند جامعه­پذیری آن­ها گردد و اثرات این جامعه­پذیری در بخش­های مختلف زندگی آنها و اعضای خانواده شان نمود می­یابد. بر همین اساس نتایج پژوهش حاضر با نتایج این تحقیق همسو و همخوان می­باشد.

راهبردها و اقدامات نیز در واقع طرح­­ها و کنش­­هایی هستند که به اجرای پروژه جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی کمک می­کنند. این راهبردها بیانگر رفتارها، واقعیت ها و تعاملات هدف­داری هستند که تحت تاثیر شرایط مداخله­گر و شرایط زمینه­ای حاصل می­شوند (روستا و همکاران، 1395: 51) و در این پژوهش شامل برنامه­ریزی پویا و کل­نگر برای پروژه، ارائه خدمات مناسب، متنوع و باکیفیت، تبلیغات، برگزاری رویدادهای شاخص و جذاب، نگاه علمی و کارشناسانه به پروژه، استفاده از مشاوران و متخصصان، اعتمادسازی بین ذینفعان، بهره­گیری از تیم مدیریتی مجرب و استفاده از برندهای مطرح و اطلاع­رسانی در مورد برنامه­ها می­باشد.

در پروژه جامعه­پذیری از طریق مشارکت در ورزش همگانی باید کلیه مراحل پروژه از مرحله ایده­پردازی تا مرحله بهره­برداری و اجرا، با زمان و منابع در نظر گرفته­شده برای هر مرحله کاملا مشخص شود و این برنامه­ریزی­ها به دلیل ماهیت پویای پروژه نمی­توانند ایستا و غیرمنعطف باشند- حتی لازم است اقدامات مناسب برای توسعه پروژه در آینده نیز در این برنامه­ریزی­ها مشخص شود. همچنین خدماتی که ارائه می­گردد باید مناسب، متنوع و باکیفیت باشند تا بتوانند سلایق و علایق گوناگون افراد را پاسخ دهند، زیرا در چنین برنامه­هایی افراد از سنین مختلف، طبقات اجتماعی گوناگون، با وضع اقتصادی و سطوح فرهنگی متفاوت شرکت می­کنند. بنابراین استفاده از نظرات مشاوران و متخصصان حوزه­های گوناگون همچون جامعه­شناسان، روانشناسان، کارشناسان تربیت بدنی و ورزش و دیگر متخصصان این امر ضرورت دارد و باید با نگاه علمی و کارشناسانه نه بر اساس سلایق و علایق شخصی مدیران و مسئولان به برنامه­ها نگاه شود. همچنین با توجه به ظرفیت بالای برنامه­های ورزش همگانی، می­توان از سایر موضوعات مرتبط و همگام با ورزش استفاده کرد و با برنامه­ریزی­های اصولی و مناسب در این زمینه علاوه بر جذب ورزش­دوستان، توجه بسیاری از مردم و مسئولان با علایق دیگر همچون موضوعات فرهنگی، تاریخی، محیط زیستی و غیره را از طریق برگزاری برنامه­هایی نظیر ورزش همگانی با هدف حفظ و یا پاک­سازی محیط زیست، ورزش همگانی با هدف شناخت اماکن فرهنگی و تاریخی و غیره را نیز به این برنامه­ها افزایش داد. همچنین استفاده از تبلیغات و اطلاع­رسانی درست و مناسب برای معرفی نقاط قوت برنامه­ها و اقدامات صورت­گرفته به منظور ایجاد ذهنیتی مثبت از آنها در میان شهروندان و مسئولان امری لازم و ضروری است که باید به آن توجه ویژه­ای شود. 

شرایط زمینه­ای شرایط خاصی هستند که بر راهبردها و اقدامات تاثیر می­گذارند و تمییز آن­ها از شرایط علّی مجموعه­ای از متغیرهای فعال می­باشد (رضایی، 1396: 106). طبق نتایج به­دست آمده در تحقیق حاضر، مقوله­های مرتبط با شرایط زمینه­ای شامل توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی، شرایط اقتصادی، سیاسی، مسائل دینی و مذهبی و مکان اجرای پروژه است. شرایط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و سیاسی کشور از عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار بر روند اجرای هر پروژه و برنامه­ای و عامل اصلی در تعیین اهداف و محتوای برنامه­ها می­باشند. همچنین مکان اجرای پروژه یک عامل مهم دیگر در میان مقوله­های مربوط به شرایط زمینه­ای است که نحوه دسترسی و کیفیت آن، اهمیت آن از نظر تاریخی، فرهنگی و غیره می­تواند در میزان مشارکت شهروندان در برنامه­های ورزش همگانی تا حد زیادی تاثیرگذار باشد- تعیین این اماکن تا حدود زیادی به شرایط جغرافیایی آن منطقه بستگی خواهد داشت. جوادی پور، زارعیان و پارساجو (1397)، جوادی پور و رهبری (1396) و احسانی و همکاران (1393) نیز در پژوهش های خود به بیان این مطلب پرداخته اند که عوامل مختلف انسانی، ساختاری، مدیریتی، اقتصادی و پیچیدگی­های محیطی از مهم­ترین عوامل تاثیرگذار بر برنامه­ریزی­های مربوط به ورزش همگانی می­باشند و به این ترتیب نتایج این بخش پژوهش با یافته­های آنها همخوانی دارد.

طبق نتایج این پژوهش، مقوله­های مربوط به شرایط مداخله­گر در فرآیند جامعه­پذیری شهروندان از طریق مشارکت در ورزش همگانی شامل حمایت دولت از پروژه، آگاهی و اعتقاد تیم پروژه به ایده پروژه، تامین منابع مالی پروژه و قوانین دولتی در زمینه آن می­باشد که این­ها می­توانند هم به عنوان یک عامل تسهیل­کننده بر روند اجرای پروژه و هم به عنوان یک مانع و عامل محدود­کننده عمل نمایند. حمایت دولت از پروژه مدنظر می­تواند هم در بخش مالی و هم در بخش غیرمالی بر سرعت اجرای پروژه و کیفیت آن بیفزاید. اعتقاد تیم پروژه به ایده پروژه و اهمیت آن نیز می­تواند یکی از مهم­ترین عوامل پیگیری مراحل مختلف کار و از ضروریات یک پروژه باکیفیت باشد. منابع مالی نیز از اهم امور است و بدون آن اجرای هیچ پروژه­ای امکان­پذیر نخواهد بود. در مورد قوانین دولتی نیز می­توان گفت چنانچه این قوانین مطابق با خواست مسئولان پروژه و محتوای کار باشد، مسیر اجرای آن را هموار می­کند و چنانچه مغایر با آن باشد، محدودیت­های فراوانی ایجاد خواهد نمود.

مشارکت در برنامه­های ورزش همگانی با هدف جامعه­پذیری شهروندان می­تواند پیامدهای مثبت بسیاری به همراه داشته باشد که طبق نتایج این پژوهش برخی از آن ها شامل توسعه و گسترش پروژه، درآمدزایی، تغییر سبک زندگی و کسب مزایای مختلف برای مشارکت­کنندگان در پروژه می­باشد. اجرای چنین پروژه­هایی سبب حضور گسترده­تر مردم در فعالیت­های جسمانی می­شود که این خود تاثیرات قابل­توجهی بر سلامت جسم و روان آن ها بر حای خواهد گذاشت- مشاهده این تاثیرات نیز اشتیاق آن­ها را برای داشتن سبک زندگی فعال افزایش می­دهد. کوسان و همکاران (2018)، ایلکیم، تنیر و ازدمیر (2018) و باکو و باکو (2015) نیز در پژوهش­های خود به اهمیت شرکت در فعالیت­های ورزشی و اثرات مثبت آن اشاره کرده و بیان داشته اند که حضور در فعالیت­های ورزشی علاوه بر اثرات مثبت جسمانی و روانی، منجر به جامعه­پذیری هر چه بیشتر افراد می­شود به شکل­گیری جامعه بهتر کمک شایانی می­نماید. از این رو نتایج پژوهش حاضر با نتایج آنها همسو و همخوان می باشد. همچنین اجرای چنین برنامه­هایی چنانچه با کیفیت مناسب برگزار گردد می­تواند توجه عده زیادی از افراد و حتی رسانه­ها را به خود جلب کند و به دنبال آن تمایل شرکت­ها و سازمان­های خصوصی برای حمایت مالی افزایش می­یابد. از طرف ذیگر، با برگزاری برنامه­های جانبی مختلف در کنار برنامه­های ورزش همگانی، می­توان فرصتی برای تامین درآمد بیشتر فراهم آورد و بدین­طریق این پروژه ها را در سطح وسیع­تر و جامع­تری برگزار کرد و با ارائه مزایای مناسب، شهروندان را به حضور فعال­تر در این برنامه­ها تشویق نمود.

از محدودیت­هایی که پژوهشگران در انجام این پژوهش با آن مواجه بوده اند می­توان دسترسی دشوار به بخشی از نمونه­های تحقیق از جمله تعدادی از مدیران و معاونان ادارات کل ورزش و جوانان استان­ها و همچنین تعدادی از اساتید برای انجام مصاحبه را برشمرد که با هماهنگی­ها و صرف زمان بسیار این امکان فراهم گردید. از طرفی بخشی از داده­های پژوهش حاضر از طریق مطالعات اسنادی حمع­آوری گردیده است که به دلیل نو بودن تقریبی موضوع تحقیق و کم بودن پیشینه پژوهشی موضوع مد نظر، گردآوری این داده­ها زمان زیادی را به خود اختصاص داد.

با توجه به اهمیت موضوع تحقیق و اثرات بی­شماری که بر بخش­های مختلف زندگی فردی و جمعی می­تواند داشته باشد، پیشنهاد می­گردد پژوهشگران به بررسی اثرات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیگر ابعاد جامعه­پذیری از طریق ورزش همگانی طی تحقیقات جداگانه بپردازند و موانع موجود و راهکارهای مناسب را در این زمینه مطرح نمایند. همچنین می­توان جامعه­پذیری از طریق جنبه­های دیگر ورزش همچون ورزش قهرمانی را به طور جامع مورد بررسی قرار داد  و نتایج آن را با جامعه­پذیری از طریق ورزش همگانی مقایسه و تحلیل نمود

  • منابع

    • احسانی، محمد؛ صفاری، مرجان؛ امیری، مجتبی و کوزه چیان، هاشم. (1393). «طراحی مدل ورزش همگانی ایران». مطالعات مدیریت ورزشی. 27، صص 87-108.
    • جوادی پور، محمد و رهبری، سمیه. (1396). «شناسایی مولفه­های موثر بر سیاست­گذاری ورزش همگانی ایران». سیاست­نامه علم و فناوری. 7 (3)، صص 75-84.
    • جوادی پور، محمد؛ زارعیان، حسین و پارساجو، علی. (1397). «شناسایی زمینه­های مشارکت اجتماعی در ورزش همگانی ایران». آموزش و سلامت جامعه. 5 (3)، صص 20-30.
    • جوادی پور، محمد و سمیع نیا، مونا. (1392). «ورزش همگانی در ایران و تدوین چشم­انداز، استراتژی و برنامه­های آینده»، پژوهش­های کاربردی در مدیریت ورزشی. 4، صص 21-30.
    • جوانی، وجیهه. (1396). «الگوی پارادایمی برندسازی در صنعت ورزش». مدیریت ورزشی. 9 (1)، صص 175-189.
    • جوانی، وجیهه؛ احسانی، محمد؛ امیری، مجتبی وکوزه چیان، هاشم. (1395). «مدل برندسازی با رویکرد تفکر استراتژیک در ورزش ایران». پژوهش­های معاصر در مدیریت ورزشی. 6 (12)، صص 43-56.
    • خادم، امیررضا. (1395). «نقش رسانه ملی در توسعه ورزش­های همگانی تفریحی». مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 32، صص 1-14.
    • رازقی، نادر و علیزاده، مهدی. (1396). «اینترنت و جامعه­پذیری مجازی نوجوانان». فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی. 4، صص 9-41.
    • رضایی، شمس الدین. (1396). «طراحی مدل درآمدزایی باشگاه­های فوتبال ایران با رویکرد گراندد تئوری». پژوهش­های کاربردی در مدیریت ورزشی. 6 (3)، صص 101-116.
    • روستا، احمد؛ قره چه، منیژه؛ حمیدی زاده، محمدرضا و محمدی فر، یوسف. (1395). «مدلی برای برندسازی شهری در ایران بر اساس نظریه داده بنیاد». فصلنامه مدیریت برند. 3 (5)، صص 41-68.
    • شعبانی، عباس؛ غفوری، فرزاد و هنری، حبیب. (1390). «بررسی چالش­های ورزش همگانی در ایران». پژوهش در علوم ورزشی. 10، صص 13-26.
    • شفیعی، شهرام؛ برومند، محمدرضا؛ هژبری، کاظم و سلخی، سهیل. (1395). «رابطه بین برخی از عوامل جامعه­پذیری با رشد مشارکت ورزشی جوانان». فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی. 8 (3)، صص 113-126.
    • شفیعی، نسیمه؛ ظهیری نیا، مصطفی و نیکخواه، هدایت اله. (1393). «بررسی نقش خانواده در فرآیند جامعه­پذیری ورزشی فرزندان». همایش ملی تحکیم بنیان خانواده و نقش زن. صص 1-5.
    • شمسی، عبدالحمید؛ سلطان حسینی، محمد و روحانی، میثم. (1394). «تبیین نقش عوامل جامعه­پذیری در توسعه مشارکت ورزشی جوانان». مطالعات مدیریت ورزشی. 28، صص 71-88.
    • شهبازی، مهدی؛ شعبانی مقدم، کیوان و صفاری، مرجان. (1392). «ورزش همگانی (ضرورت، موانع و راهکارها)». فصلنامه مجلس و راهبرد. 20 (76)، صص 69-97.
    • صداقت زادگان،‌ شهناز. (1384). «جامعه­پذیری از طریق ورزش». فصلنامه المپیک.‌ 4، صص 61-71.
    • عرب نرمی، بتول؛ گودرزی، محمود؛ سجادی، سید نصراله . خبیری، محمد. (1395). «تلویزیون و توسعه ورزش همگانی؛ یک نظریه برخاسته از داده­ها». مطالعات مدیریت ورزشی. 40، صص 17-38.
    • فراهانی، ابوالفضل؛ کشاورز، لقمان و مروی اصفهانی، ناهید. (1397). «تحلیل عوامل بحران در ورزش همگانی». رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. 21، صص 51-67.
    • نوری خان یوردی، میثم و کلاته سیفری، معصومه. (1396). «طراحی مدل برندآفرینی شهری ورزشی با رویکرد نظریه داده بنیاد». فصلنامه مدیریت برند. 4 (10)، صص 69-104.
    • نیک پور، امین؛ چمنی فرد، راحله و رجائی نژاد، میثم. (1391). «نقش جامعه­پذیری کارکنان در اثربخشی و کارایی سازمانی». ماهنامه کار و جامعه. 150، صص 20-25.
    • هومن، حیدرعلی. (1389). راهنمای عملی پژوهش کیفی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها
    • Axpe, I., Rodriguez-Fernandez, R., Goni, E., Antonio-Agirre, I. (2019). “Parental Socialization Styles: The Contribution of Paternal and Maternal Affect/Communication and Strictness to Family Socialization Style”. International Journal of Environmental Research and Public Health, 16 (2204), pp: 1-16.
    • Baciu, C., Baciu, A. (2015). “Quality of Life and Students` Socialization through Sport, International Conference Education, Reflection, Development, Cluj-Napoca, Romania”. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 209, pp: 78-83.
    • Benson, A J., Evans, M B., Eys, M. A. (2016). “Organizational Socialization in Team Sport Environments”. Scandinavian Journal of Medicine & Science in Sports, 26, pp: 463–473.
    • Boswell, N., Cao, J., Torres, W J., Beier, M., Sabharwal, A., Moukaddam, N. (2020). “A Review and Preview of Developments in the Measurement of Sociability”. Bulletin of the Menninger Clinic, 84 (1), pp: 79-101.
    • Costa, C. (2013). Socialization and Sociability, Journal of Sociology of Education, 5(3), pp: 246-269.
    • Glaser, B. G., & Holton, J. (2004). “Remodeling grounded theory”. Forum: Qualitative Social Research, 5(2), 1-17.
    • Hoppner, G. (2017). “Rethinking Socialization Research through the Lens of New Materialism”. Hypothesis and Theory, 2 (13), pp: 1-9.
    • Huang, H C., Liu,  L W. Chang, C M., Hsieh, H H., Lu, H. C. (2019). “The Efects of Locus of Control, Agents of Socialization and Sport Socialization Situations on the Sports Participation ofWomen in Taiwan”. International Journal of Environmental Research and Public Health, 16 (1841), pp: 1-11.
    • Ilkim, M., Tanir, H., Ozdemir, M. (2018). “Socialization Effect of Physical Activity in Students Who Need Special Education”. Asian Journal of Education and Training, 4 (2), pp: 128-131.
    • Khosravi, H., Gharai, F., Taghavi, Sh. (2015). “The impact of local built environment attributes on the elderly sociability”. International Journal of Architectural Engineering & Urban Planning, 25 (1), pp: 21-30.
    • Krouwel, A., Boonstra, N., Duyvendak, L W., Veldboer, L. (2006). “A Good Sport? Research into the Capacity of Recreational Sport to Integrate Dutch Minorities”. International Review for the Sociology of Sport, 41(2), pp: 165-180.
    • Kusan, O., Mumcu, H E., Cetinkaya, G., Ceviker, A., Zambak, O. (2018). “Importance of Sports Activities for Obese Youth in Socialization Process”. Research in Pedagogy, 8 (2), pp: 162-171.
    • Mansfield, L., Piggin, J. (2016). “Sport, Physical Activity and Public Health”. International Journal of Sport Policy and Politics, 8 (4), pp: 533-537.
    • Nagel, I., Ganzeboon, H. (2015). “Art and Socialization”. International Encyclopedia of the Social & Behavioral Sciences, 2, pp; 1-14.
    • Nair, D. (2019). “Sociability in International Politics: Golf and ASEAN’s Cold War Diplomacy”. International Political Sociology, pp: 1-19.
    • Nie, N., Hillygus, S. (2002). “The Impact of Internet Use on Sociability: Time-Diary Findings”, IT & Society, 1 (1), pp: 1-20.
    • Pereira, V. B. (2018). “Urban Distinctions: Class, Culture and Sociability in the City of Porto”. International Journal of Urban and Regional Research, pp: 126-1137.
    • Pomohaci, M., Sopa, I. S. (2017). “Extracurricular Sport Activities and Their Importance in Children Socialization and Integration Process”. Scientific Bulletin, 1 (43), pp: 46-59.
    • Ruddell, J., Shinew, K. (2006). “The Socialization Process for Women with Physical Disabilities: The Impact of Agents and Agencies in the Introduction to an Elite Sport”. Journal of Leisure Research, 38 (3), pp: 421-444.
    • Safania, A. M. (2014). “Designing a Development Strategy for the Public Sport, a Case Study in Mazandaran Province”. Annals of Applied Sport Science, 2 (1), pp: 87-100.
    • Shin, W. (2015). “Parental Socialization of Children’s Internet Use: A Qualitative Approach”. New Media & Society, 17 (5), pp: 649-665.
    • Singh, A., Singh, R. (2017). “Effect of type of schooling and gender on sociability and shyness among students”. Industrial psychiatry journal, 26 (1), pp: 77-81.
    • Soares, J P., Antunes, H L., Barbara, A., Escorcio, C., Saldanha, P. (2016). “The public interest of sports at non-profi t sports organizations that are supported by the government”. Rev Bras Educ Fis Esporte, 30 (3), pp: 689-702.
    • Yildirim, M., Caz, C. (2018). “Analysis of Socialization Situations via Sport-based Physical Activity among Students at a School of Physical Education and Sports”. Cutopean journal of educational research, 7 (4), pp: 999-1010.