نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار مدیریت ورزشی، دانشگاه هنر، تهران، ایران

2 دکتری مدیریت رفتار سازمانی، مشاور وزیر ورزش و جوانان و مدیر کل حوزه وزارتی، تهران، ایران

چکیده

هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران (با رویکرد حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی) بود. پژوهش با توجه به نحوة گردآوری داده‌ها آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بود. ابزار جمع‌آوری داده‌ها در مرحله کیفی، مصاحبه‌های نیمه ساختار یافته با 23 نفر از اساتید مدیریت ورزشی و جامعه‌شناسان ورزشی صاحب نظر در خصوص موضوع تحقیق، کارشناسان و مدیران ارشد فدراسیون های ورزشی، مدیران استادیوم‌ها و اماکن ورزشی، سیاست‌گذاران و اصحاب رسانه‌ای بود. به روش نمونه‌گیری هدفمند و به شیوه گلوله‌برفی انتخاب شده‌‌اند. در مرحله کیفی داده‌ها ، از طریق روش کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. ابزار پژوهش در مرحله کمی تحقیق، پرسشنامه محقق‌ساخته بود که روایی محتوایی آن توسط اساتید مدیریت ورزشی و جامعه‌شناسان ورزشی تایید و میزان پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و (812/0=α) گزارش شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 22 و PLS-Smart انجام گرفت. یافته ها نشان داد؛ آموزش، برنامه‌ریزی، سازماندهی، کنترل و نظام سیاسی، نظام قانونی، نظام فرهنگی و نظام مذهبی نقش اساسی در ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی و استادیوم شهر تهران دارند. با توجه به یافته‌ها ضروریست، مدیران ورزشی به منظور ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی پتانسیل موجود در این حوزه‌ها را شناسایی و راهکارهای عملی را اجرا نمایند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Identifying the effective factors on promoting the general culture of sports venues in Tehran province (with the approach of women's presence in sports stadiums)

نویسندگان [English]

  • Mahboubeh Naghavi 1
  • MAHDI ARMANDNIA 1
  • beranoosh nikbin 2

1 Faculty member/ Art University

2 Sport and youth

چکیده [English]

The purpose of this study was to identify the factors affecting the promotion of the general culture of sports venues in Tehran province (with the approach of women's presence in sports stadiums). The research was a series of consecutive explorations according to the data collection method. Qualitative data collection tools, semi-structured interviews with 23 professors of sports management and sports sociologists with expertise on the subject of research, experts and senior managers of sports federations, managers of stadiums and sports venues, policy makers and He was a member of the media. They were selected by purposive sampling method and snowball method. In the qualitative stage, the data have been analyzed through the coding method in three stages: open, axial and selective. Findings included 62 symbols in open coding, in axial coding in 8 concepts. Research tool in the quantitative stage of research, a researcher-made questionnaire was created. Its content validity has been confirmed by sports management professors and sports sociologists and its reliability has been calculated through Cronbach's alpha coefficient and reported (α = 0.812). Data analysis was performed using SPSS22 and PLS-Smart software. The findings showed; Education, planning, organization, control and political system, legal system, cultural system and religious system have a fundamental role in promoting the general culture of sports venues and stadiums in Tehran. According to the findings, in order to promote the general culture of sports venues, sports managers need to identify the potential in these areas and implement practical strategies.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Stadium
  • Tehran
  • Women
  • Culture
  • Sports

شناسایی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران  (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی)

محبوبه نقوی[1]

مهدی آرمندنیا[2]

 برانوش نیک ­بین[3]

10.22034/SSYS.2022.1815.2289

تاریخ دریافت مقاله: 13/2/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:19/5/1400

 

مقدمه

در عصر حاضر ورزش به بخش مهمی از زندگی اجتماعی و فرهنگی بسیاری از جوامع دنیا بدل شده است (عباس­زاده و همکاران، 1396). گسترش روز افزون ورزش به گونه­ای است که میلیون­ها نفر در سراسر جهان از ورزشکاران، مربیان، داوران و مدیران باشگاه­ها گرفته تا عکاسان، خبرنگاران، دست اندرکاران مطبوعات ورزشی و دیگر رسانه­های گروهی همه و همه در فعالیت­های ورزشی مشغول به کارند (وثوقی و خسروی­نژاد، 1388). ورزش در حکم نهادی اجتماعی با سطوح متعددی از روابط اجتماعی مرتبط است و با عناصر گوناگونی مانند پایگاه اجتماعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، حضور عملکرد رسانه­های جمعی، عناصر قومی و نژادی، پوشش زبان فرهنگ و ارزش اجتماعی مردم و تماشاگران ارتباط عمیقی دارد (رحمتی، 1388). در سراسر جهان صنعت رویدادهای ورزشی در حال تبدیل به یک روند اجتماعی برای حضور مردم به عنوان تماشاگر در این رویدادهاست (هیل و گرین[4]،2000 ). در ورزش مدرن، اقتصاد، سیاست و فرهنگ همگی نقشی ایفا می­کنند و ورزش از حالت تک بعدی خارج شده است. در این رهگذر، تماشاگران نیز شکل نوینی به خود گرفته­اند. امروزه در محیط رقابتی فزاینده، فراهم کنندگان خدمات ورزشی حرفه­ای، به طور فزاینده­ای به تشویق مشتریان برای حضور در بازی­ها به عنوان تماشاگر، عضویت در گروه­ها و همچنین خرید محصولات و خدمات می­پردازند (سودوراکیس و همکاران[5]،2009). تماشاگرانی که برای تماشای مسابقات ورزشی در ورزشگاه حضور می­یابند، از اهمیت خاصی برای هر لیگ ورزشی برخوردارند و از مهم­ترین سرمایه­های هر باشگاه حرفه­ای هستند. آنها به لیگ­های ورزشی هویت می­دهند (طالب­پور و همکاران،1395). بدون تماشاگران و هواداران، فوتبال محصولی بی­جذابیت خواهد بود و بخش زیادی از جذابیت ورزش فوتبال، حتی تماشای تلویزیونی آن به دلیل فضایی است که تماشاگران در ورزشگاه­ها ایجاد می­کنند )معصومی،1387 .(

زنان نیمی از جامعه ایرانی را تشکیل داده­اند و از جهات مختلف دارای اهمیت هستند. پس در برنامه­ریزی­های گوناگون جامعه باید در نظر گرفته شوند. یکی از اموری مهم برای زنان، ورزش است. حضور تماشاگران زن در ورزشگاه­ها و سالن­های ورزشی در بسیاری از کشورها عادی تلقی می­شود و از این نظر تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. در جمهوری اسلامی ایران، ارزش­های فرهنگی - اجتماعی ایجاب می­کند که برای حضور زنان به عنوان تماشاچی مسابقات مردان تعریف ویژه­ای صورت گیرد تا این ارزش خدشه­دار نشود و زنان هم بتوانند به حقوق خود دست یابند (احمدی و همکاران، 1399). حضور زنان ایرانی در استادیوم ها در سال­های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در راستای سیاست های جداسازی زن و مرد محدود شد و این در حالی است که زنان و دختران ایرانی در عصر فناوری اطلاعات و رسانه­های مدرن زندگی می­کنند و به­خوبی می­دانند که ورزش، پدیده­ای اجتماعی و فرهنگی است و تأثیری چشمگیر بر ارتقای ارتباطات اجتماعی دارد و از ابزارهای جهانی­سازی محسوب می­شود (نقدی و همکاران، 1390). از سوی دیگر، حضور بانوان در اماکن ورزشی و استادیوم‌ها به‌عنوان تماشاگر، موضوعی است که به‌تازگی اهمیت بیشتری یافته است. ابراز علاقه فراوان زنان برای تماشای بازی‌های ورزشی، از یک‌سو و درخواست و فشار نهادهای بین‌المللی ورزشی مانند فیفا، ‌ای‌اف‌سی و فدراسیون جهانی فوتبال، از سوی دیگر اهمیت این بحث را بیش از گذشته کرده است.

ورزش بواسطه هیجان و حواشی که ایجاد می­نماید باعث بروز بسیاری از معضلات در جنبه­های فردی و اجتماعی شده است. درگیری در استادیوم های ورزشی، مصاحبه­های تند بازیگران بر علیه یکدیگر و حرکات ناشایست آنان در زمین و .....همه و همه نشان از معضلات صنعت ورزش در جامعه مدرن امروزی دارد. این پدیده­ها در سطوح مختلف و با دلایل گوناگونی بروز کرده و تماشاگران و هواداران را متأثر ساخته است. البته بیشتر این رفتارها  که از جانب هواداران روی می­دهد،  می­تواند ناشی از برخی ناهنجاری­ها مانند دوپینگ، شرط بندی، تبانی، ناداوری و رفتارهای غیرمتعارف ورزشکاران باشد )قاسمی و همکاران، 1388)، اما بسیاری از کارشناسان از مهم‌ترین عوامل به‌وجود آمدن این مشکل را تک‌جنسیتی کردن ورزشگاه‌ها بیان می‌کنند. با توجه به نظر کارشناسان، کشور ما به بلوغ فرهنگی لازم رسیده است و شرایط فرهنگی مهیاست تا این طرح، بدون به‌وجود آمدن مشکلات اخلاقی و فرهنگی اجرایی شود. می‌توان پیش‌بینی کرد عدم تفکیک جنسیتی، «کنترل اجتماعی» لازم برای مشکلات فرهنگی موجود در این اماکن ورزشی را حل خواهد کرد. به نظر می­رسد با حضور بانوان و خانواده­ها در ورزشگاه­ها برای تماشای دیدار ورزشی می­توان نظارت و کنترل اجتماعی را در ورزشگاه تا حد زیادی افزایش داد، زیرا خرده فرهنگ اوباشیگری در مقابله با فرهنگ ناموس­پرستی فرصت ابراز وجود و آلوده­سازی محیط ورزشگاه را نخواهد یافت (قراخانلو و نیسیان، 1386(.

البته جای هیچ بحثی نیست که به‌دلیل فرهنگ اسلامی کشورمان لازم است تدابیر و برنامه‌های فرهنگی کارشناسی‌شده برای رعایت مسائل فرهنگی و اخلاقی لحاظ شود و برای اجرای هرچه بهتر این طرح، وضع قوانین و مقررات خاص، نظارت صحیح، اجرای مرحله به مرحله، کار فرهنگ‌سازی توسط رسانه‌ها، نهادها، سازمان­ها با همراهی و همدلی مردم صورت گیرد (توسلی و امانی­کلاریجانی، 1391). در واقع فرهنگ­سازی را می­توان فرایندی دانست که موجبات محتواسازی، ساختاریابی، اصلاح بخشی و مشارکت­دهی اجتماعی را از رهگذر تعامل­گرایی جوامع فراهم می­سازد (دهشیری، 1388). فرهنـگ عمـومی تحـت تـأثیر عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، آموزشی، ارتباطی و اطلاعاتی است و به نوبه خود از این عوامل نیز در جهت تکامل خود تأثیر می­پذیرد (مرادی، 1383). فرهنـگ عمـومی، حوزه ای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی آحاد جامعه و تشکل­ها و سازمان­های غیردولتی و غیررسمی است. تحقیق در فرهنگ عمومی معادل با تحلیـل و تبیـین آموخته­ها، یافته­ها، گرایش­ها و رفتارهای مردم جامعه است، زیرا اصلاح فرهنگ عمـومی عمـدتاً به ویژگی های اکتسابی (آموخته) شهروندان یک جامعه در گذر سال­ها یا حتـی قـرن­هـا اطلاق می­شود. به همین جهت، تعریف جامع و مانع از فرهنگ عمومی بسیار دشـوار و شاید هم غیرممکن است. بـا وجـود این دشـواری، توجـه بـه دو نکتـه زیـر روشنگر راه شناخت فرهنگ عمومی است: اولاً، فرهنگ عمومی اکتـسابی و آموختنی است؛ ثانیاً، چون آموختنی است پس تغییرپذیر است- یعنی پیوسته پویاسـت. با توجه به آنچه گفته شد باید خاطر نشان کرد که تعدادی از عوامل و مؤلفه­ها بـه طـور مستقیم بر فرهنگ عمومی تأثیر می­گذارند که از آن جمله می­توان به مؤلفه­های اجتماعی- فرهنگی، مؤلفه­های مذهبی، مؤلفه­های سیاسی و مؤلفه­های اقتـصادی اشـاره نمـود کـه همگی ضمن اینکه از مؤلفه­های فرهنگ عمومی می­باشند و از آن متأثر می­شـوند، بر فرهنگ عمومی جامعه نیز سخت تأثیر می­گذارند (شهیدی و همکاران، 1392). 

پژوهش­های مختلفی در حوزه فرهنگ عمومی اماکن ورزشی انجام گرفته است که در این زمینه عباس­زاده و همکاران (1396) به بررسی جامعه­شناختی عوامل موثر بر پرخاشگری در بین تماشاگران فوتبال پرداخته­اند. نتایج نشان داد بین متغییرهای سن، کنترل پلیس، یادگیری پرخاشگری، ناکامی و تحریک رسانه­های جمعی با متغیر پرخاشگری رابطه معنی­داری وجود دارد. همچنین خشونت و پرخاشگری تماشاگران فوتبال در بستر خانواده و رسانه­های جمعی کاهش می­یابد و افزایش کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی نقش اساسی در جلوگیری و کاهش پدیده پرخاشگری در بین تماشاگران فوتبال ایفا می­نماید. شهبازی­پور و همکاران (1397) در پژوهشی به واکاوی وضعیت سیاست­گذاری رسانه­ای در جمهوری اسلامی ایران در زمینه ورزش بانوان پرداخته­اند. نتایج بررسی نشان داد بانوان تا اندازه زیادی از صحنه ورزش غایب­اند و این امر باعث کوچک شمردن حقوق مدنی آنها می­شود. درگیری رسانه­ها، زنـان را در ورزش به حاشیه رانده که برای خـروج از ایـن وضـعیت و استفاده مطلوب جایگاه رسانه­ای، ناگزیر از بازنگری در برنامه­ها و اتخاذ راهکارها و راهبردهایی در جهت ایجـاد تعامـل هرچـه بیشتر با رسانه­ها هستیم. گری و همکاران (1398) در پژوهشی دریافتند تساوی حقوق تماشاگران مرد و زن فوتبال، اقدامات شرعی در اجتماعات زنان و مردان در استادیوم ها، رعایت اصول مدنی زنان تماشاگر، رعایت قوانین استادیوم ها، خصوصیات جمعیت­شناختی بانوان، توسعه امنیت استادیوم ها بانوان تماشاگر، طراحی بلیت­های خانوادگی، تقویت برنامه­های رسانه­ای، گذراندن دوره­های آموزشی میزبانی و رونق کانون­های هواداری از عوامل موثر بر مقدمات حضور بانوان تماشاگر می­باشد. احمدی و همکاران (1399) به بررسی عوامل مؤثر بر حضور تماشاگران زن در استادیوم های فوتبال پرداختند. نتایج نشان داد  از دیدگاه زنان و مردان، توسعه ورزش در خانواده مهم­ترین گویه اثرگذار بر حضور تماشاگران زن است. بنابراین، با فرهنگ­سازی از طریق مشارکت خانوادگی متناسب با ارزش­های فرهنگی ایران و اقدامات امنیتی می­توان امکان توسعه حضور تماشاگران زن در استادیوم های فوتبال را به تدریج فراهم کرد. نتایج پژوهش مصطفایی و کلاته­سیفری (1399) نشان داد افزایش امنیت رفتاری و امنیت اخلاقی در استادیوم ها، توسعه بازاریابی صنعت فوتبال، رشد فرهنگی تماشاگران و افزایش کیفیت برگزاری مسابقات فوتبال در ایران را می­توان به عنوان پیامدهای مثبت حضور بانوان در استادیوم های فوتبال  برشمرد. همچنین نتایج مطالعات کویان چوگلا و همکاران[6] (2015) نشان داد که علل اصلی گرایش­های خشونت­آمیز طرفداران قبل از بازی مربوط به وقایع گذشته و انتشارات رسانه­ای و در طول و پس از بازی مربوط به اشتباه داوران و رفتارهای منفی حریف می­باشد. نتایج پژوهش بوش­من و همکاران[7] (2016) نشان داد رسانه­ها به روش­های مختلفی بر روی رفتار افراد تاثیر می­گذارند و تاثیرگذاری رسانه­ها بر افراد ظریف است و به آسانی قابل مشاهد نیست. رفتارهایی در رسانه­ها به تصویر کشیده می­شوند. افراد این رفتارها را تقلید می­کنند و در نهایت در بلند مدت افراد این رفتارها را از طریق فرایند مشاهده یاد می­گیرند. همچنین کلگمن[8] (2017) معتقد است اگرچه زنان ممکن است اطلاعات کم و ناچیزی نسبت به مردان در زمینه فوتبال داشته باشند، اما نمی­توان از علاقه فراوان آنها به این رشته مردمی به­عنوان گزینه­ای پرطرفدار جهت گذران اوقات فراغت چشم­پوشی کرد. مارتا[9] و همکاران (2018) در پژوهشی به بررسی نقش ارتباطات اجتماعی و درون گروهی در شکل­دهی رفتار تماشاگران فوتبال پرداختند. نتایج نشان داد نحوه و چگونگی طراحی عوامل روانی و موقیعتی نقش اساسی در رفتار تماشاگران دارد. با توجه به تحقیقات بررسی شده می­توان گفت حضور زنان در استادیوم های ورزشی به عنوان تماشاگران نیازمند ارتقای فرهنگ­ عمومی در بسیاری از زمینه­ها می­باشد، ولی هنوز برخی مدیران و سیاست­گذاران کشور با پاک کردن صورت مسئله و به تاخیر انداختن آن، به اتفاق نظر نرسیده­اند و پاسخ روشن و تصمیم مناسبی درباره این مسئله ارائه نکرده­اند. از سوی دیگر، ضرورت هماهنگی و همسویی صاحب نظران، کارشناسان و برنامه­ریزان در حیطه ورزش حرفه­ای به منظور ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران با نیازهای فرهنگی جامعه خویش بیش از پیش احساس می­شود، زیرا برای سیاست­گذاران فرهنگی بسیار حائز اهمیت است که بدانند روند دگرگونی­هایی که در فرهنگ روی می­دهد و عواملی که برآن موثرند، برحدود سیاست­گذاری­ها و شیوه­های تصمیم­گیری­شان چگونه تاثیر می­گذارد و سمت و سوی این تاثیرگذاری چگونه است. به همین دلیل سیاست­گذاران و برنامه­ریزان در حیطه فرهنگ عمومی ورزش حرفه­ای برای تحقق آرمان های اصلی خود با هدف ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران  (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی) باید تحولات و دگرگونی­های فرهنگی و اجتماعی را مورد ملاحظه قرار دهند و به تناسب آن در روزآمد کردن سیاست­های فرهنگی خویش تلاش نمایند. بنابراین در دنیای کنونی ورزش برای آن که بتوانیم بـر اساس یک برنامه­ریزی نسبتاً دقیق فرهنگ عمومی اماکن ورزشی را در حد توان به سوی ارزش­های اجتماعی متعالی و مبتنـی بر فرآیند توسعه پایدار سـوق دهـیم و زمینه حضور زنان دراستادیوم های ورزشی فراهم نمـاییم، باید بـدانیم:

  • عناصـر تـشکیل دهنـده فرهنـگ عمومی اماکن ورزشی کدام اند؟
  • عوامل تاثیرگذار بر ارتقا یـا مـانع ارتقـای سطح فرهنگ عمومی اماکن ورزشی کدام اند؟
  • نحوه و میزان تـاثیرگـذاری هـرکـدام از عوامل موثر در ارتقای سـطح فرهنـگ عمـومی چگونـه است؟

روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر با توجه به روش انجام پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی متوالی (ابتدا روش کیفی و سپس روش کمی) بود. برای ساخت مدل مفهومی و شناسایی مولفه­های پژوهش در ابتدا از تحلیل محتوا (مصاحبه کیفی با افراد متخصص) و استفاده از مطالعه مقالات، اسناد و مدارک و ابزار مصاحبه استفاده شد. طی مصاحبه با اساتید مدیریت ورزشی و جامعه­شناسان ورزشی صاحب نظر در مورد موضوع تحقیق، کارشناسان و مدیران ارشد فدراسیون­های ورزشی، مدیران استادیوم ها و اماکن ورزشی، سیاست­گذاران و اصحاب رسانه­ای به شناسایی و دسته­بندی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران  (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی) پرداخته شد. نمونه­ آماری در بخش کیفی شامل 23 نفر بود که به روش نمونه­گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شد­ند. سپس با توجه به یافته­های بخش کیفی، پرسشنامه­ای محقق ساخته تهیه گردید و روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط مدیران ورزشی و جامعه­شناسان ورزشی تأیید گردید. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی و محاسبه شد (812/0=α). در مرحله کمی به منظور ارزیابی و تایید عوامل شناسایی شده در تحقیق، بیشترین توجه در مباحث مرتبط با حجم نمونه به پیچیدگی مدل اختصاص یافت. در مباحث مرتبط با پیچیدگی مدل توجه اصلی، عمدتا مربوط به تعداد متغیرهای مشاهده شده یا معرف­ها، تعداد سازه­ها یا عامل­ها و تعداد پارامترهای آزاد برای برآورد است. در این تحقیق با توجه به تعداد پارامترهای موجود در مدل، به ازای هر پارامتر 20  نمونه انتخاب شدند  (مک­کلام[10]  و همکاران، 2005). جامعه آماری تحقیق شامل تمام افراد، سازمان­ها و نهادهای فعال در خلق رویدادهای ورزشی بود: شهرداری­ها، نیروی انتظامی، باشگاه­ها، تیم­های ورزشی، مدارس فوتبال، مربیان، فدراسیون­ها، وزارت ورزش و دانشگاه­ها که 160 نفر با توجه به تعداد پارامترهای موجود در تحقیق به  روش تصادفی انتخاب شدند. داده­ها با استفاده از نرم افزار Smart-PLS تجزیه و تحلیل گردیدند. برای تعیین وزن عاملی هر از یک متغیرهای مشاهده پذیر از روش تحلیل عاملی تاییدی و برای تعیین معناداری از دستورBT استفاده شد.

یافته های پژوهش

فرایند تحلیل اطلاعات در نظریه­پردازی داده بنیاد مبتنی بر سه مرحله کدگذاری باز (خلق مفاهیم و مقوله­ها)، کدگذاری محوری (شناسایی مقوله) و کدگذاری انتخابی (خلق نظریه) است. ابتدا تمام مصاحبه­ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نکات کلیدی مصاحبه­ها استخراج و کدگذاری شد. بعد از بررسی و تحلیل آنها، کدهای مشابه به مفاهیم خاصی اختصاص داده شد و در مرحله دوم تجزیه و تحلیل داده­ها به کدگذاری محوری پرداخته شده است. هدف از این مرحله، برقراری رابطه بین مقوله­های تولیدشده در مرحله کدگذاری باز بود. همان طور که مشاهد می­شود نشان­ها در قالب 8 مفهوم آموزش، برنامه­ریزی، کنترل و سازماندهی، نظام سیاسی، نظام حقوقی، نظام فرهنگی و نظام مذهبی طبقه­بندی شدند (جدول1).

 

جدول 1: کدگذاری باز و محوری (شناسایی مفاهیم و مقوله­ها)

نشان

مفهوم

مقوله

آموزش تاکید بر شعائر دینی و رعایت احکام شرعی

آگاه سازی مردم از فوائد حضور زنان در استادیوم های ورزشی

آگاه سازی جامعه از فوائد حضور خانوادگی در استادیوم های ورزشی

آموزش به تماشاگران و هواداران  در زمینه  فرهنگ هواداری

آموزش به نیروهای امنیتی

آموزش منابع انسانی سازمان­هایی که در خلق رویدادهای ورزشی موثرند

توسعه‌ و‌توانمندسازی‌ نیروی‌انسانی

ابتکار و خلاقیت­گرایی در زمینه برگزاری رویدادهای ورزشی با حضور زنان دراستادیوم ها

 

 

 

آموزش

 

عوامل رفتاری

افزایش امنیت اخلاقی و رفتاری در استادیوم ها

نحوه مدیریت استادیوم ها و اماکن ورزشی

برنامه­ریزی به منظور غنی­سازی اوقات فراغت زنان و خانواده (حضور در استادیوم­ای ورزشی)

محل ورود و خروج اختصاصی در استادیوم ها (وپژه زنان و خانواده­ها)

وجود فضاهای اختصاصی ویژه زنان و خانواده­ها (محل نشستن، پارکینگ، فروش بلیط و سایر فضاهای جانبی)

به کارگیری و سازماندهی داوطلبان ورزشی

وجود نظام نظارت و کنترل در زمینه تماشاگری

مدیریت اخلاقی در بخش خدمات­ دهی در استادیوم ها و اماکن ورزشی

اعمال و رفتار بر طبق اصول مذهبی و اعتقادی

سازماندهی و به کارگیری نیروهای متخصص در برگزاری رویدادهای ورزشی

برنامه­ریزی وکنترل، سازماندهی

 

عوامل زمینه­ای

مسئولیت ایجابی دولت

مسئولیت سلبی حکومت

تصمیم­گیری مشارکتی در زمینه قوانین و مقررات حضور زنان در استادیوم های ورزشی

توجه به ارزش­های اسلامی در برنامه ریزی و تدبیر امور

طرح ها و سیاست های کلان کشور

نحوه عملکرد و سیاست­گذاری سازمان­های که در خلق رویدادهای ورزشی موثرند

تعامل مثبت بین کمیته اخلاق، انضباطی و آموزش در ساختار ورزش کشور

قانون­گرایی و عدم جهت­گیری­های سیاسی و اعمال سلیقه شخصی

نظام سیاسی

 

عوامل ساختاری

حضور قانونی بانوان تماشاگردر استادیوم ها

قوانین و الزامات AFC و FIFA

حضور قانونی زنان تماشاگر در سایر کشورهای اسلامی

رعایت حقوق مدنی

تغییرات پی در پی قوانین و مقررات

واکنش­های قضایی شدیدتر برای اوباشگران

تابعیت از قانون، قواعد و مقررات، کاهش هزینه­های اجتماعی

تاکید بر اجرای قوانین و تنبیهات قضایی تماشاگران خطاکار

وجود قوانین مدون در زمینه تماشاگران

وجود ضمانت­های اجرایی در زمینه قوانین تماشاگری

نظام حقوقی

 

جدول 1: کدگذاری باز و محوری (شناسایی مفاهیم و مقوله­ها)

نشان

مفهوم

مقوله

ایجاد دیدگاه ارزشی و اسلامی مشترک در سازمان­های خلق کننده رویدادهای ورزشی

ایجاد محیط اخلاقی سالم در استادیوم های ورزشی

توجه به نظام ارزشی و هنجاری جامعه

مقابله نمودهای فرهنگ غربی و وارداتی

زمینه­سازی به منظور توسعه هویت اجتماعی بانوان

ترویج فرهنگ ارزش مداری اسلامی انقلابی

تاکید بر شعائر دینی و رعایت احکام شرعی در سازمان­های خلق کننده رویدادهای ورزشی

محتوای رسانه­ها در فرایند (اطلاع رسانی، گفتمان سازی، آموزش، مشارکت اجتماعی و فرهنگسازی ورزش در جامعه)

تاکید بر ارائه ارزش­ها و فرهنگ اسلامی در رسانه ملی

عینیت گرایی و واقیعت گرایی رسانه­ها (عدم سوگیری و اعمال سلیقه شخصی اصحاب رسانه)

مصرف فرهنگی (رسانه­های مکتوب، رسانه­های غیرمکتوب، جهت­گیری محتوایی در مصرف، تعاملات و ارتباطات فرهنگی)

محتوای شبکه های اجتماعی

الگوهای اجتماعی (ورزشکاران، هنرمندان و...)

خانواده، دوستان و اطرافیان و گروههای اجتماعی

سیاست­گذاری­ها و برنامه­های نهادهای فراغتی (متشکل از سینما و رسانه و ...)

تعادل و تناسب در رفتارهای اجتماعی (افراط  و تفریط افراد، گروه­ها و سازمان­ها در زمینه حضور زنان در استادیوم ها)

سرمایه اجتماعی

مقابله با آسیب­های اجتماعی

سالم سازی محیط های ورزشی

حذف رفتارهای ناهنجار و زشت برخی تماشاگران مرد

تاثیرگذاری جو اجتماعی بر اجرای ضمانت­های اجرایی تصمیمات قانونی در بین تماشاگران خطاکار

نظام فرهنگی

عوامل ساختاری

مراجع عظام، علمای مذهبی و ائمه جمعه

تاکید بر ارزش­های دینی و اخلاقی در زمینه ورزش، خانواده در مبانی دینی و مذهبی

توجه به شئونات اسلامی زن مسلمان

نهادهای مذهبی

نظام مذهبی

 

در گام بعدی محقق بر اساس نتایج کدگذاری باز و محوری، به کدگذاری انتخابی و ارائه نظریه پرداخت. رویکرد اصلی مدل ارائه شده، بهره­گیری از عوامل مؤثر در سه سطح رفتاری، زمینه­ای و ساختاری جهت شناسایی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی) است. با استفاده از این مدل سعی شد تا عوامل مؤثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران طبقه­بندی گردند. براساس این مدل، تلاش شده تمامی مفاهیم، رویدادها و پدیده­های اجتماعی موثر در ارتقای فرهنگ عمومی در سه شاخه­ ساختاری، رفتاری (محتوا) و زمینه­ای بررسی و تحلیل شوند (شکل 1).

 

 

عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران

 

 

 

 

عوامل ساختاری

عوامل زمینه ای

عوامل رفتاری

برنامه­ریزی

سازماندهی

 کنترل

نظام سیاسی

نظام فرهنگی

نظام حقوقی

نظام مذهبی

آموزش

 

 

                                             

 

شکل 1: الگوی اکتشافی بخش کیفی پژوهش

 

در بخش استنباطی، مدل­های اندازه گیری و مدل ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند. جدول 2 مقادیر نتایج آزمون های آماری مختلف برای بررسی و تحلیل متغیرهای مشاهده­پذیر را نشان می­دهد. در این جدول مقادیر وزن­های عاملی، معناداری  و روایی واگرای هر یک از متغیرهای مشاهده پذیر آورده شده است. با توجه به نتایج در سطح اطمینان 95 درصد تمامی سازه­های مورد مطالعه آموزش، برنامه­ریزی و کنترل سازماندهی، نظام سیاسی، نظام حقوقی، نظام فرهنگی و نظام مذهبی به دلیل داشتن مقدار t بالاتر از 96/1 از نقش سازنده­ای بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران  (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی) برخوردار هستند.

 

جدول2: مقادیر وزن های عاملی، معناداری و VIF متغیرهای مشاهده پذیر

 

متغییرهای مشاهده­پذیر

بارعاملی

مقادیر معنی­دار

VIF

نتیجه

عوامل ساختاری

نظام سیاسی

82/0

65/4

41/1

معنادار

نظام فرهنگی

87/0

73/4

11/1

معنادار

نظام قانونی

85/0

78/4

15/1

معنادار

نظام مذهبی

88/0

32/5

17/1

معنادار

عوامل زمینه­ای

برنامه­ریزی

74/0

24/3

07/1

معنادار

سازماندهی

77/0

11/3

10/1

معنادار

کنترل

73/0

84/2

09/1

معنادار

عوامل رفتاری

آموزش

79/0

01/3

12/1

معنادار

 

جدول 3 ، ارزیابی روایی واگرا یا تشخیصی (VIF) مدل اندازه گیری نشان می­دهد. با توجه به مقادیر VIF که مقادیر زیر 5 را مناسب دانسته­اند، همخطی میان سوالات سازه­های مختلف در حد قابل قبول است.

 

جدول3:  مقادیر اشتراکی، ضریب مسیر، معناداری ضریب مسیر و اشتراک افزونگی (CV Red)متغیرهای مکنون

متغییرهای مکنون

عوامل و مولفه­های ارتقای فرهنگ

فرهنگ عمومی

مقادیر اشتراکی

39/0

28/0

CV Red

30/0

10/0

CV Com

30/0

16/0

ضریب مسیر

618/0

**

معنادری ضریب

13/6

**

نتیجه

معنادار

**

 

شاخص افزونگی (CV Red)کیفیت مدل ساختاری را تعیین می کند. مقادیر بالای صفر این شاخص نشان می دهند که مقادیر مشاهده شده خوب بازسازی شده اند و مدل توانایی پیش بینی را دارد. با توجه به مقادیری که در جدول 3 آمده، مشخص است مدل توانایی پیش­بینی را دارد.

 

شکل2: گرافیگ خروجی الگوریتم PLS به منظور تحلیل عاملی

معیار اساسی ارزیابی متغیرهای مکنون درون­زا مدل ساختاری، ضریب تعیین می­باشد. این شاخص نشان می­دهد چند درصد از تغییرات درون­زا (متغیر وابسته) توسط متغیرهای برون­زا (متغیرهای مستقل) صورت می­پذیرد. مقادیر 67/0، 33/0 و 19/0 برای متغیرهای مکنون درون­زا (وابسته) در مدل مسیر ساختاری (درونی) به ترتیب قابل توجه، متوسط و ضعیف توصیف می­شوند؛ ولی چنانچه متغیر مکنون درون زا تحت تاثیر تعداد معدودی (یک یا دو) متغیر برون زا قرار داشته باشد، مقادیر متوسط ضریب تعیین نیز قابل توجه است (محسنی و همکاران، 1393). همان گونه که در شکل 1 مشاهده می­شود ضریب تعیین مقوله ارتقای فرهنگ عمومی برابر با 802/0است. بنابراین شاخص ضریب تعیین برابر با 80/0 می شود که با توجه به توضیحات داده شده نشان دهنده آن است که در حال حاضر حدود 80 درصد تغییرات مقوله فرهنگ عمومی تحت تاثیر عوامل شناسایی شده می­باشد.

 با توجه به مقدار معناداری ضریب مسیر عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی؛ با 99 درصد اطمینان می­توان گفت مولفه­های شناخته شده بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن و فضاهای ورزشی استان تهران تاثیر معناداری دارند.

همچنین برای آزمون اینکه آیا عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران از برازش مناسبی برخوردار است، از شاخص­های نیکویی برازش (GOF) استفاده شد. این شاخص به صورت میانگین     R2  و متوسط مقادیر اشتراکی (Communality) و به صورت دستی محاسبه می­شود و فرمول آن عبارت است از:

GOF = √average (Commonality) × average (R2)

از آنجا که این مقدار به دو شاخص مذکور وابسته است، حدود این شاخص بین صفر و یک می باشد و وتزلس و همکاران (2009 ) سه مقدار 01/0، 25/0 و 36/0 را به ترتیب به عنوان مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF معرفی نمودند.  GOF در این تحقیق برابر32/0 محاسبه گردید که با توجه به اینکه متغیر مکنون وابسته تنها به یک متغیر مکنون مستقل ارتباط داشت، قابل توجه ارزیابی می­شود. البته در این پژوهش هدف بررسی وزن عاملی متغیرهای مشاهده پذیر (ارتقای فرهنگ عمومی) بود و مدل سازی مدنظر نمی­باشد و ارائه مدل مفهومی جهت تحلیل عاملی تاییدی ضروری به نظر می­رسید.

بحث و نتیجه­گیری

بحث حضور زنان در ورزشگاه­ها مدت هاست که محل گفتگوست. عوامل و اسباب گوناگونی دست به دست هم داده اند تا این کشمکش در اندک زمانی از سطح جامعه و مدیران اجرایی بخش­های مرتبط به محافل فکری و علمی برسد. این گونه موضوعات، مباحث نظری محض و فارغ از جنبه­های عملی و عینی نیستند. حوزۀ عمل در این مسائل نیز شخصی و فردی نمی­باشد. وجود آثار کاربردی و عملی، از یک­سو و ظهور و جلوه آن در سطح اجتماعی و کلان، از دیگر سو در شمار عواملی است که بحث و گفتگو در این حوزه را جدی و دامنه­دار می­سازد (فخارطوسی، 1397).  ازاین­رو، هدف از این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران  (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی) بود. با توجه به نتایج این تحقیق، عوامل رفتاری (آموزش،) عوامل زمینه­ای (برنامه­ریزی و کنترل و سازماندهی) و عوامل ساختاری (نظام فرهنگی، نظام سیاسی، نظام مذهبی و نظام قانونی) شناسایی شدند. براساس یافته­های پژوهش، تاثیر این عوامل برارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی استان تهران (با رویکرد حضور زنان در استادیوم های ورزشی) تایید گردید.

ورزش پدیده­ای منحصر به فرد است که غالب مردم به آن گرایش دارند. با حرفه­ای شدن ورزش و افزایش هیجانات ناشی از مسابقات آن- که بخشی از آن مرهون گزارش­های رسانه­ای است- به تدریج بر تعداد تماشاگران این رشته ورزشی افزوده شده است؛ به طوری که در برخی مسابقات جمیعت حاضر در ورزشگاه­ها به بیش از 100 هزار نفر هم می­رسد. زنان نیز گروهی از این تماشاگران هستند. تماشاگران جزئی از رویدادهای ورزشی محسوب می­شوند که ساعت­های طولانی وقت خود را، حتی قبل از شروع مسابقه، در ورزشگاه­ها صرف می­کنند. ورزشگاه­ها و استادیوم های ورزشی محیطی را فراهم می­کنند که امکان ابراز وجود تماشاگران در آن وجود دارد. در این محیط هواداران و تماشاگران یک تیم همدلی و همبستگی خود را به طرق مختلف مانند پوشیدن لباس­های متحدالشکل، حمل پرچم تیم خود، سردادن هماهنگ شعارهایی برای حمایت از تیم خود و خواندن سرودها و آوازها نشان می­دهند. در مقابل، با سردادن شعارهایی علیه بازیکنان، طرفداران و هواداران تیم مقابل و حتی درگیری­های لفظی و فیزیکی با تماشاگران تیم حریف سعی می­کنند برتری خود را نسبت به آنان نشان دهند (نقوی و همکاران، 1399). حضور تماشاگران زن در ورزشگاه­ها و سالن­های ورزشی در بسیاری از کشورها عادی تلقی می­شود و از این نظر، تفاوتی میان زنان و مردان وجود ندارد؛ ولی در جمهوری اسلامی ایران، برخی ارزش­های فرهنگی- اجتماعی مانند رعایت حرمت حضور زن و مرد در کنار هم و عفت کلام و نگاه ایجاب می­کند که برای حضور زنان به­عنوان تماشاچی مسابقات مردان تعریف ویژه­ای صورت گیرد تا هم این ارزش­ها خدشه­دار نشود و هم زنان بتوانند به حقوق خود دست یابند (احمدی و همکاران، 1399). کلگمن[11] (2017) بر وجود تفاوت­ها بین زنان و مردان در استادیوم های ورزشی تاکید کرده­اند. در دنیای ورزش کنونی، مشکلات انسانی متعدد و متنوعی، پیش­روی زنان و خانواده­ها در زمان حضور آن­ها در استادیوم های ورزشی وجود دارد که به نظر می­رسد بخشی از آن­ها به دلیل باور نداشتن یا کم بها دادن به تفاوت­هایی است که بین زن و مرد وجود دارد. این تفاوت­ها در ابعاد جسمی، روانشناختی، جامعه شناختی، وظایف،کارکردها و نقش­ها مشهود اند. با حضور زنان در استادیوم ها، می­توان فضای نامناسب و پرالتهاب موجود را کاهش داد یا بر عکس. به نظر می­رسد در شرایط کنونی نیاز است که  زمانی صرف ارتقای فرهنگ عمومی مردم شود تا به مرتبه­ای برسند که فضای ورزشگاه­ها از نظر فرهنگی برای زنان امن باشد. ضروری است با فراهم آوردن شرایط فیزیکی در اماکن و فضاهای ورزشی و آموزش افراد جامعه مبتنی بر برابر بودن زن و مرد، رعایت دقیق ضوابط قانونی و احترام به ارزش­های والای اسلامی و اخلاقی، دختران و زنان از آنچه طالب آن اند و حق آنان است، محروم نشوند و ارزش­های تربیتی، بهداشتی و اجتماعی ورزش جامعه ارتقا یابد و مشارکت زنان به عنوان تماشاگران در فعالیت­های ورزشی تضمین گردد. با توجه به نتایج پژوهش و اهمیت تاثیرگذاری مولفه آموزش و فراهم آوردن عوامل زمینه­ای (برنامه­ریزی، سازماندهی و کنترل) بر ارتقای فرهنگ عمومی اماکن ورزشی ایجاب می­کند که در کلیه برنامه­ریزی­ها، سازمان­های­ آموزشی و رسانه­ای موضوع اصلی و در سایر سازمان­های خلق­کننده رویدادهای ورزش پیوست کلیه طرح­ها و برنامه­ها باشد. نتایج پژوهش در این بعد با نتایج پژوهش عباس­زاده و همکاران (1396)، مصطفایی و کلاته (1399) و مارتا و همکاران (2018) همسوست.  

با توجه به نتایج پژوهش، عوامل ساختاری (نظام فرهنگی، نظام سیاسی، نظام مذهبی و نظام قانونی) یکی دیگر از ابعاد موثر بر ارتقای فرهنگ عمومی استادیوم ها و اماکن ورزشی کشور می­باشد. نتایج پژوهش با نتایج پژوهش شهبازی و همکاران (1397)، گری و همکاران (1398)، احمدی و همکاران (1399) و مارتا و همکاران (2018) همخوانی دارد. مواردی که‌ این‌ نتیجه‌ را ‌تبیین‌ می­نماید، ‌این‌ است ‌که ورزش یک فعالیت فرهنگی است که به افراد فرصت خودشناسی، ابراز عقیده، موفقیت شخصی، کسب مهارت، به نمایش گذاردن توانایی­ها، تعامل اجتماعی و لذت بردن از سلامتی و رفاه را می­دهد. ورزش باعث ترویج تأثیرگذاری، تعامل با جمع و مسئولیت­پذیری در جامعه می شود و به توسعه اجتماعی کمک شایانی می­کند. بنابراین بالا بردن سطح فرهنگ ورزشی در جامعه به ویژه درزمینه ورزش بانوان باید در اولویت برنامه­ریزی سازمان­های ذیربط قرار گیرد. امروزه در جوامع مختلف، پرداختن به ورزش برای بانوان و ایجاد سازوکارهای ورزشی برای آنان از جایگاه ویژه­ای برخوردار است؛ چنان که حضور یا عدم حضور زنان در فعالیت­های ورزشی به­عنوان شاخص جهانی وضعیت اجتماعی آنان در جامعه به حساب می­آید (قلیزاده و سید صالحی، 1394). از این­رو، درک جایگاه ورزش بانوان و پرداختن به امر سیاست­گذاری این حوزه اهمیتی دوچندان می­یابد. با پدیدآوردن این برداشت در جوامع بین­المللی و فیفا که زنان ایرانی تا اندازه زیادی از صحنه ورزش غایب­اند و برخی حقوق زنان در راستای حضور پررنگشان در عرصه­های ورزشی به­خصوص تماشاگری فوتبال نادیده گرفته شده است، متأسفانه در این حوزه- به­رغم وجود نهادهای مختلف- با نبود سیاست های شفاف و کاربردی مواجه هستیم. برای خـروج از ایـن وضـعیت، ناگزیر از بازنگری در برنامه­ها و اتخاذ راهکارها و راهبردهایی در جهت بازنگری در سیاست های خارجی باتوجه به اهمیت ورزش در مجامع بین­المللی و همچنین برنامه­ریزی در سیاست های داخلی با توجه به نقش کلیدی ورزش فوتبال و جایگاه آن در بین جوانان و زنان در قالب برنامه­های بلند مدت هستیم. از سوی دیگر، مواردی که‌ این‌ نتیجه‌ را ‌تبیین‌ می­نماید، مسئولیت ایجابی دولت  است. در بحث فعلی، مقصود این است که دولت باید زمینه دست­یابی همه شهروندان را به حقوق­شان فراهم سازد. ممکن است این حقوق بر عهده دولت نبوده، حقوق متقابل آحاد و گروه­های اجتماعی باشد. باز هم دولت این مسئولیت را دارد که افزون بر اقرار و پذیرش و به رسمت شناختن این حقوق، بستر انتفاع و استیفای صاحبان حق را فراهم سازد (فخارطوسی، 1397). با تطبیق این اصل کلی درموضوع مورد بحث، نتیجه می­گیریم که دولت در زمینه حضور بانوان در ورزشگاه­ها که در شمار حقوق آنان است موظف به انجام اقدامات ایجابی است؛ اقداماتی از قبیل وضع و اصلاح قوانین، مقررات و آیین­نامه­های اجرایی، تجهیز ورزشگاه­های موجود به وسایل و امکاناتی که حضور زنان را آسان و عملی سازد و بالاخره، ساخت و احداث ورزشگاه­های جدید و مدرن که بتواند پذیرای حضور زنان تماشاگردر کنار مردان باشد. انجام این اقدامات، مصداق بارز حمایت از حقوق به معنای گفته شده است. ایمن­سازی محیط­های ورزشی، وضع و اجرای قوانینی که رفتار خشن و ناسالم و دور از هنجار تماشاگران مرد را ممنوع می­سازد، ارتقای فرهنگ اجتماعی و آموزش نوجوانان و جوانان در جهت فراگیری اصول اخلاقی و اسلامی و درنهایت، تشویق و ترویج سنت­های ورزشی جوانمردانه و بسیاری از موارد دیگر نیز در زمره همین اقدامات قابل شمارش می­باشند. همچنین براساس اصل مسئولیت سلبی، حکومت موظف است، موانعی را که در راستای اعمال حقوق زنان در زمینه حضور در ورزشگاه وجود دارد را رفع نماید. آنچه در باب مسئولیت سلبی دولت گفته شد، دولت اسلامی را وا می دارد که قوانین و مقرراتی را که بر مبنای آن زنان را از حضور در ورزشگاه­ها محروم می­سازد، ابطال نماید و موانع عملی این حضور را برطرف سازد (همان، 158).

با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می­شود مسئولان تصمیم­گیری­های خود را به دور از هیاهوی سیاسی، با توجه به قانون اساسی و ایفای تعهدات دولت به قانون اساسی به عنوان مجری اجرای قوانین بگیرند و زمینه را برای حضور بانوان و حمایت از حقوق آن ها فراهم کنند. از سوی دیگر، مسئله حضور زنان در ورزشگاه­ها برای تماشای ورزش مردان، دارای ابعاد مختلف فقهی و حقوقی است که فقیهان و حقوقدانان درباره آنها اختلاف نظر دارند. از این رو نمی­توان درباره حضور زنان در همه ورزشگاه­ها و نسب به همه ورزش ها یکسان نظر داد. با رجوع به فقه اسلامی و دیدگاه حقوقدانان و جستجو در مصادر و منابع فقهی و حقوقی، این نتیجه به دست آمد که اصل حضور زنان در اماکن ورزشی با هیچ منع شرعی همراه نیست. به علاوه، با توجه به سیره ائمه معصومین و قاعده اباحه و حقوق طبیعی زن و ماده 20 و 21 قانون اساسی کشور، حضور زنان در اماکن ورزشی جایز است- عموم روایاتی که حضور بانوان در اجتماع را جایز شمرده­اند، موید این نکته است  (باقری و همکاران، 1398). با توجه به نتایج پژوهش در بعد زمینه­ای و ساختاری می­توان این گونه استنباط کرد که حکم قانونی حضور زنان در اماکن ورزشی تا حدود بسیاری تابع ساختار فیزیکی ورزشگاه­هاست که با تغییر در ساختار آن­ها می­توان امکان حضور زنان را فراهم نمود.

همچنین پیشنهاد می­شود که برای اصلاح و ارتقای فرهنگ عمومی استادیوم ها شیوه همه­جانبه و کل­نگری در پیش گرفته شود؛ چنان که همه جنبه­های ساختاری و زمینه­ای با هدف حضور زنان در استادیوم های ورزشی و طراحی الگوهای رفتاری از منابع دینی و ... تا مباحث اجرایی و راهبردی مثل سبک­سازی فرهنگی، توزیع مناسب فرهنگی، اولویت­گذاری صحیح فرهنگی در زمینه رفتار تماشاگران ورزشی و ... مدنظر قرار گیرد. به عبارت دیگر، اقدامات جزیره­ای و سپردن امور به دست یک نهاد (وزارت ورزش و جوانان) و غفلت از دیگر نهادها، نه نتها باعث اصلاح و ارتقای فرهنگ عمومی استادیوم ها نمی­شود،  بلکه گاه اثرات مخربی را نیز در پی دارد.

حضور مدیران ورزشی، راه­اندازی اتاق­های فکر با حضور و تعامل مراجع دینی، قضایی و دولتی، فراهم کردن
زیرساخت­های فرهنگی، اجتماعی و ساختاری می­تواند زمینه را برای حضور زنان ایرانی همراه با
رعایت موازین اجتماعی و اسلامی فراهم آورد.

  • منابع

    • احمدی، فاطمه؛ برومند، محمد رضا و رمضانی­نژاد، رحیم. (1399). «بررسی عوامل مؤثر بر حضور تماشاگران زن در استادیوم های فوتبال». نشریه پژوهش فیزیولوژی و مدیریت ورزش. شماره 1، دوره 12، صص 121 –
    • باقری، محمدصابر؛ ایزدی فرد، علی اکبر و محسنی دهکلانی، محمد. (1398). «بررسی فقهی و حقوقی حضور زنان در اماکن ورزشی». همایش ملی تربیت بدنی، تغذیه و طب ورزشی. مشهد.
    • توسلی، غلام­عباس و امانی­کلاریجانی، امرالله.(1391). «تحلیل و بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی در شبکه اجتماعی مجازی (با تاکید بر تئوری شبکه)». نشریه مطالعات رسانه­ای. 7(18)، صص 89 –
    • دهشیری، محمدرضا. (1388). «رسانه و فرهنگ­سازی». فصلنامه تحقیقات فرهنگی. 2 (8)، صص 179 –
    • رحمتی، محمد مهدی. (1388). جامعه­شناسی خشونت ورزشی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی
    • شهبازی­پور، محمد مجید و بهزادنسب، محمدامین. (1397). «واکاوی وضعیت سیاست­گذاری رسانه­ای در جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: ورزش بانوان)». مقاله ترویجی دوفصلنامه علمی نامه فرهنگ و ارتباطات. 2(2)،صص 45 –
    • شهیدی، سارا؛ احمدی، پروین و صمدی، پروین. (1392). «مولفه­های فرهنگ عمومی درکتاب­های درسی دوره ابتدایی». فصلنامه مطالعات ملی.3 (55)،صص 77 –
    • طالب­پور، مهدی؛ رجبی، مجتبی؛ مصلی نژاد، محمد؛ صاحبه کار، محمدعلی و صمصامی، مهرداد. (1395). «ارزیابی نیات رفتاری تماشاگران لیگ برتر هندبال بر اساس کیفیت کارکرد و نتیجه». نشریه رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی، 4(13)، صص 23 –
    • عباس­زاده، محمد؛ سعادتی، موسی؛ کبیری، افشار و عشایری، طاها. (1396). «بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر پرخاشگری در بین تماشاگران فوتبال». فصلنامه پژوهش­های انتظام اجتماعی. 9(4)، صص 35 –
    • فخار طوسی، جواد. (1397). حضور زنان در ورزشگاه؛ پژوهش فقهی. انتشارات پژوهشکده فقه و حقوق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به سفارش مرکز بررسی­های استراتژیک ریاست جمهوری، تهران، ایران.
    • قاسمی، وحید؛ ذوالاکتاف، وحید و نورعلی وند، علی. (1388). «توصیف جامعه شناختی عوامل مؤثر بر وندالیسم و اوباشگری در ورزش فوتبال». نشریه المپیک.1(45)، صص 69 –
    • قراخانلو، رضا و نیسیان، فریده. (1388). «بررسی نگرش اقشار مختلف درباره حضور تماشاچیان زن در میدان ها و رقابت های ورزشی مردان». نشریه پژوهش در علوم ورزشی. 5(17)، صص33 –
    • قلی زاده، آذر و سید صالحی، سپیده. (1394). «نقش برنامه­های شبکه ورزش در ارتقای فرهنگ ورزشی زنان خانه­دار منطقه پنج تهران». مجله مدیریت فرهنگی. 9 (28)، صص 23 –
    • گری، شهلا؛ کلاته­سیفری، معصومه و رضوی، سید محمد حسین. (1398). «ارائه مدل توسعه فوتبال ایران با تاکید بر مقدمات حضور تماشاگر». نشریه رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. 7(26)، صص 139 –
    • گیدنز، آنتونی. (1373). جامعه شناسی. منوچهر صبوری. تهران: نشر نی
    • محسنی، شهریار و اسفیدانی، محمدرحیم. (1393). معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم‌افزار Smart-PLS: آموزشی و کاربردی.تهران: انتشارات موسسه کتاب مهربان
    • مرادی، مهدی. (1383). «بررسی موانع توسعه فرهنگ عمومی در ایران بعد از انقـلاب اسـلامی». پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید با هنر کرمـان.
    • مصطفایی، جواد و کلاته­سیفری، معصومه. (1399). «الگوی پارادایمی حضور بانوان تماشاگر در استادیوم های فوتبال در ایران». نشریه مطالعات زن و خانواده. دوره 8، شماره1، صص 9 –
    • معصومی، سیاوش. (1387). «بررسی انگیزه ها و عوامل مؤثر بر حضور تماشاگران در بازی فوتبال». پایان نامه کارشناسی ارشد، گروه تربیت بدنی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
    • منصوری، جواد.(1392). «جایگاه عمومی در دستیابی به اهداف برنامه­های توسعه». فصلنامه علمی– پژوهشی پژوهش­های انقلاب اسلامی. شماره5، صص 181 –
    • نقدی، اسدالله؛ بلالی، اسماعیل و ایمانی، پروین. (1390). «موانع فرهنگی- اجتماعی مشارکت زنان در فعالیت‌های ورزشی». نشریه زن در توسعه سیاست. 9 (1)، صص 147 –
    • نقوی، محبوبه؛ حسینی، سید عماد؛ رمضانی­نژاد، رحیم و کشکر، سارا. (1399). «شناسایی و مدلسازی عوامل شکل‌دهی رفتارهای اجتماعی ورزشکاران حرفه‌ای ایران». 1 (12)، صص 83 –
    • وثوقی، منصور وخسروی­نژاد، سید محسن. (1388). «بررسی عوامل فرهنگی ـ اجتماعی رفتار هیجانی تماشاگران فوتبال». پژوهشنامه علوم اجتماعی. 1(3)، صص 114 –
    • Bushman, B. J., Whitaker, J. L. (2016). “Media Influence on Behavior”. Journal of Encyclopedia of Human Behavior, 571-575.
    • Hill, B., Green, B. C. (2000). “Repeat attendance as a function of involvement, loyalty, and the sports cape across three football contexts”. Sport Management Review, 3(2), pp. 145-162.
    • Klugman, M. (2017). “Female Spectators, Agency, and the Politics of Pleasure: An Historical Case Study from Australian Rules Football”. The Journal of History of Sport, 33(17), 2087-2104.
    • Mac Callum, R.C., Widaman, K. F., Preacher, K.J., & Hong, S. (2005). “Sample Size in Factor Analysis: The role of model error”. Multivariate Behavioral Research, 36, 611-637.
    • Martha, N., Tiago, B., Michael, B., Silvio, R. S., Jefferson, N. Q. A., & H, W. (2018). “Brazil's football warriors: Social bonding and inter-group violence”. Evolution and Human Behavior, 39(6), 675 – 683.
    • Theodorakis, N. D., Koustelios, A., Robinson, L., & Barlas, A. (2009). “Moderating role of team identification on the relationship between service quality and repurchase intentions among spectators of professional sports”. Managing Service Quality: An International Journal, 19(4), 456-473.
    • Wetzels, M., Odekkerken-Schroder, G. & Van Oppen, C. (2009). “Using PLS path modeling for assessing hierarchical construct models: Guidelines and empirical illustration”. MIS Quarterly, 33(1): 177.