Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D. in Sport Management, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Allameh Tabatabaei University, Tehran, Iran
2 Ph.D., Asociate professor, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, Allameh Tabatabaei University, Tehran, Iran
Abstract
Policymaking advertising is one of the important duties of public institutes and organizations such as ministries for their sub-organizations. In spite of this necessity, Sports celebrity endorsement advertising in Iran lacks policymaking. Therefore, the current research is to investigate policymaking challenges of sports celebrity endorsement advertising in Iran in the sociological, managerial and political-economic areas. Considering research objective, this is a developmental study and regarding research methodology, it was a qualitative one conducted using theme analysis. The research statistical population consisted of specialists of sports law, advertising, policymaking and sport management and marketing with an unknown volume. Using purposeful sampling method, 15 experts participated to the semi-structured, in-depth interview, and the process of analysis came to an end with theoretical saturation criterion. The quality of findings was also verified by recoding some of data. The set of conducted encodings together with a mass of notes taken by researchers showed that the policymaking challenges of sports celebrity endorsement advertising in Iran are of three types: managerial challenges, sociological challenges, and political-economic challenges. Managerial challenges include cognitive weaknesses and system weaknesses. Considering the identified challenges in this research, policies of sports celebrity endorsement advertising in Iran can be formulated.
Keywords
شناسایی چالشهای سیاستگذاری در تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در ایران
بهنام نقی پور گیوی[1]
غلامعلی کارگر[2]
ساراکشکر [3]
حبیب هنری[4]
تاریخ دریافت مقاله: 25/2/1397
تاریخ پذیرش مقاله:17/5/1397
مقدمه
بررسیها نشان میدهد که یکی از اصلیترین عوامل عدم توسعه صنعت تبلیغات در ورزش کشور، کافی نبودن آگاهیهای مسئولان سیاستگذار و جامعه ورزش از الزامات این صنعت است. از آنجا که همه روزه با موج گستردهای از تبلیغات در فضای ورزشی و غیر ورزشی روبرو هستیم، ضروری است فعالیت های حرفهای در این حوزه نظاممندتر شود. تبلیغات درکشور ما با خلاءهای بسیاری در زمینههای قانونیو مدیریتی مواجه است(قلی پور؛1391،اسدی؛1392). سیاستگذاری و قانونگذاری در تبلیغات نیز موضوعی است که سالهای بسیاری مورد بحث بوده و دستاندرکاران و مسئولان مربوطه بر آن تاکید داشتهاند، اما تاکنون کاری جدی برای سازماندهی مسائل و مشکلات پیشروی تبلیغات (اسماعیلی،1393) بخصوص تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی کشور انجام نشده است. انجمن بازاریابی آمریکا تبلیغات را به صورت «هر شکلی از نمایش و ترویج پولی کالاها خدمات و ایده ها توسط حامی مشخص» تعریف میکند، اما طبق نظر دیوید آگیلوی، تبلیغات به منظور توسعه تصویر نام تجاری، افزایش سهم بازار و سود سازمان در بلندمدت است. تبلیغات، کارکردی موثر و پرنفوذ دارد و میتواند چارچوب فکری، الگوی رفتاری، نظام ارزشی و شیوه تعامل مردم با محیط و دیگران را تحت تأثیر قرار دهد(فروزفر، 1388). تبلیغات، نیرومندترین ابزار آگاهی بخش در شناساندن یک شرکت، کالا، خدمت یا اندیشه و دیدگاه میباشد. چنانچه آگهیها سازنده و گیرا باشند، میتوانند یک تصور در مخاطب به وجود بیاورند یا دستکم به پذیرش و شناخت فرآورده و نام بازرگانی آن وادارند(کاتلر[5]،1385). فرناندز[6] (2012)تبلیغات اینترنتی[7] را نوعی از تبلیغات میداند که به دلیل ارزان بودن، ماندگاری زیاد، شبانه روزی بودن و فراگیر بودن آن جایگاه خاصی را در بین تبلیغاتچیها باز کرده است. تبلیغات اینترنتی در حال تبدیل شدن به یک صنعت بسیار بزرگ در دنیای رقابتی امروز است. از سوی دیگر، آگهی بازرگانی[8] به معنی معرفی محصولات و خدمات با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و یا حتی ارتباطات چهره به چهره است. در مورد کالا یا خدمات مورد نظر و متقاعدسازی مصرف کننده بالقوه برای خرید محصول یاخدمت آماده عرضه است. با این وصف، تبلیغات بازرگانی بخشی از فرآیند بازاریابی است. طبق تعریفی که انجمن بازاریابان آمریکا ارائه داده، بازاریابی به مجموعهای از فعالیتهای بازرگانی اطلاق میشود که جریان کالاها و خدمات را از تولیدکننده تا مصرفکننده نهایی هدایت میکند(حیدری، 1391). امروزه مردم به شدت با بمبارانهای تبلیغاتی محاصره شده اند(حسینی و روستا،1389). همچنین، کارلا[9](2009) به بررسی صحهگذاری[10] به معنی بهره گیری از چهرههای شاخص ورزشی و غیر ورزشی محبوب، به منظور تبلیغ محصولات (اعم از ورزشی و غیر ورزشی) پرداخته و بیان میدارد صحهگذاری چهرههای ورزشی موجب شده است تا با استفاده از شخصیتهای معروف، محصولات و کالاهای معرفی شده به میزان بیشتری به مشتریان معرفی شده و فروش داشته باشد. جانوف[11](2004) قدرت ستاره بودن را به عنوان یک عامل در جهت اثرگذاری مثبت از محصول و خرید محصولات ورزشی تبیین میکند. با این حال، نتایج تحقیقات انجام شده متغیرهای متعددی را در راستای صحهگذاری ورزشکاران تعیین نموده اند. از جمله اینها میتوان به جذابیتهای بدنی و نمایشی، مهارتهای ورزشکار، صداقت و اعتماد حرفهای ورزشکار، شخصیت دوست داشتنی، تصویر مردمی و اجتماعی)کاریزما( و تجانس محصول، ورزشکار اشاره نمود (برگویست[12]، 2016). معنی لغوی چهره مشهور[13] یعنی شخصی که در رشته یا فعالیت خود برتر است و به عنوان سخنگو در تبلیغات شناخته و برای ترویج محصول یا خدمت استفاده میشوند، از این رو به آنها «چهرههای مشهور» میگویند (بانیته و همکاران[14]، 2011). همه ما درزندگی روزمره خود در خانه یا محل کار، فعالیتهای زیادی در زمینههای زندگی اجتماعی و غیره انجام میدهیم، اما این اقدامات نتایج فوق العادهای در بر ندارند و مورد توجه هیچ رسانه و فردی قرار نمیگیرند. اما وقتی شخصی کاری انجام میدهد که نتایج مشخصی داشته و مورد توجه گروهی از مردم قرار میگیرد، احساسی به ما میگوید که او عالی است. سپس ما از شهرت وی استفاده خواهیم کرد تا به موفقیت برسیم( ساترلند[15]، 1387). به هرمیزان موفقیت شخص بالا باشد، او به یک شخص مشهور تبدیل می شود که حوزه فعالیت او در زمینه هنری، ورزشی، زندگی اجتماعی، علمی و یا شخصی مورد توجه عموم قرار خواهد گرفت. (نیکخواه[16]، 2017)از ستارگان ورزشی اغلب در بازاریابی به عنوان ابزاری برای افزایش آگاهی، افزایش درآمد و تغییر رفتار مصرفکننده، استفاده میکنند. اهمیت ارزیابی اثربخشی به طور گستردهای در بازاریابی و حفاظت به رسمیت شناخته شده است، اما تا به امروز، تحقیقات کمی در مورد اثربخشی صحهگذاری چهرههای ورزشی به عنوان ابزار بازاریابی ارتباطی منتشر شده است. برگویست(2016) در تحقیق خود با استفاده از ترکیبی از مصاحبهها و یک ابزار نظرسنجی آنلاین، به بررسی میزان استفاده و تاثیر استفاده از صحهگذاری چهرههای مشهور بر اثر بخشی عملکرد سازمان های حفاظت از محیط زیست بریتانیا و دیگر سازمان هایخیریه برگروههای اجتماعی پرداخت و بیان داشت: تمایل شرکتکنندگان به تعامل با سازمان های مذکور پس از ارائه یک پیام تبلیغات صحه گذاری توسط یکی از سه شخص مشهور بریتانیا یعنی دیوید بکهام، کریسپکام یا پرنس ویلیام بالاتر رفته است. همچنین وی بیان میدارد کارهای بیشتری لازم است تا بهطور کامل بتوانیم به درک نقشدهندگی ستاره ورزشی بر پدیدههای اجتماعی برسیم. بنابراین استفاده ازستارههای مشهور برای ارتقای سازمان های غیردولتی محیطزیست و عملکرد حفاظتی آنها یک استراتژی کلیدی محسوب میشود(ارفگان[17]،2015). دیوتی(2017) به بررسی و ارزیابی اثرات صحهگذاران بر رویکردها و تنوع مصرفی جامعه پرداخته و نشان میدهد که میتوان با اتخاذ تصمیم های صحیح به افزایش آگاهیهای اجتماعی رفتارو تعاملات و افزایش حساسیتها در زمینه سلامت محصولات و خدمات دست یافت. ستارگان اغلب محصولات، علامتهای تجاری، نامزدهای سیاسی یا کمپینهای بهداشتی را صحه گذاری میکنند، اما بررسی اثر بخشی چنین صحهگذاری هایی به نگرش و دیدگاهی که مردم نسبت به آنان دارند بستگی زیادی دارد(پیکالو[18]، 2005). اولین تجربه استفاده ازچهرههای مشهور در سال 1800میلادی است؛ وقتی که از ملکه ویکتوریا [19] به عنوان حامی دو نوع مختلف سیگار استفاده شد(پیکالو، 2005). در ایران استفاده از این روش مختصدوگروه، بازیگران مرد و ورزشکاران مرد میباشد. قبل از انقلاب اسلامی چندین مرتبه چنین کاری از سوی قهرمانان آن دوره از جمله علی پروین صورت گرفت، اما پس از انقلاب تقریبا این روند متوقف شد. در دهه شصت حضور ورزشکاران در تبلیغات بسیار کمرنگ بود و به نظر میرسد مشارکت ناصرحجازی در تبلیغ یک سری وسایل بدنسازی تنها حضور ورزشکاران در عرصه تبلیغات درآن دهه محسوب میشد. باید از کریم باقری به عنوان رواجدهنده این روش در سال 1376 پس از صعود تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی 1998 فرانسه نام برد؛ جایی که ازکریم باقری در بیلبوردهای تبلیغاتی شرکت داروگر استفاده گردید. اما در دهه هشتاد اوضاع کاملاً فرق کرد و با حضور چند هنرپیشه معروف مثل محمدرضا گلزار و جمشید مشایخی در عرصه تبلیغات، همکاری شرکتهای تجاری با ورزشکاران و بازیگران روند چشمگیری به خود گرفت. در سال 1392 نیز اداره کل تبلیغات و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی دستور العملی شرایط حضور هنرمندان و ورزشکاران در تبلیغات صحهگذاری را مشخص نمود.
امروزه شرکت نایک علاوه بر کفش، لباس و وسایل ورزشی، شیوة زندگی را هم عرضه میکند؛ یعنی فرهنگ ورزش و تلقین نگرشی در راستای انجام دادن کارها. هنگامی که کسی بند کفش خود را می بندد، شرکت نایک، به شیوهای بسیار ساده تماس او را با همة آنچه نایک و ورزشکارانش معرف آن اند، برقرار میکند. کسی که تولیدات نایک را میپوشد، دارای شخصیت رقابتی مایکل جوردن[20]، خونسردی و اعتماد به نفس تایگر وودز[21]، استقامت جکیجوی نرکسی[22]، ثبات قدم و ازخودگذشتگی کنگرفی[23]یا سرعت سرسام آور مایکل جکسون[24] می شود(چانگ[25]،2017). در واقع تنها دلیل استخدام یک فرد مشهور، وام گرفتن از تصویر ذهنی و ویژگی های مرتبط با آن شخص است تا مصرف کننده این تصویر را به محصول یا خدمات آن شرکت ارتباط دهد(بروان[26]، 2001). صحهگذاری چهرههای ورزشی به عنوان یک استراتژی بازاریابی معتبر از اواخر قرن نوزدهم استفاده شده است، در حالی که این استراتژی در حال حاضر حدود چهار پنجم شیوههای تبلغاتی را به خود اختصاص داده است(اردوغان[27]،1999). به رغم پیشینه طولانی و غنی تبلیغات صحهگذاری، متأسفانه هم اکنون حقوق تبلیغات بازرگانی در کشورمان از وضعیت نامناسبی برخوردار است. با اینکه صدسال پیش و در ابتدای شروع قانون نویسی ما قواعد و مقررات بسیار پیشرفته و نسبتًا کاملی را در این زمینه داشتهایم، اینک و پس از تحولات شگفت آور صدساله، جز آیین نامه مصوب شورای انقلاب و تعدادی بخشنامههای پراکنده چیز دیگریدر دست نداریم .محتوایآن آیین نامه و این بخشنامه نه مبتنی بر تحقیق و تجربه بوده و نه حداقل هماهنگ و کارآمدند. مطبوعات به آن آیین نامه ارجاع شدهاند، صداوسیما دستورالعمل جداگانه برای خود تنظیم کرده است، شهرداریها مقررات خاصی را اعمال می کنند و در نهایت مدیریت واحدی برای این پدیده مهم دنیای معاصر، در کشور ما وجود ندارد(خورسندیان،1393). ورود به عرصه ورزش حرفهای و رقابت در دنیای بازاریابی ورزشی امروزکه فناوریای نوین ارتباطی آن را دربرگرفته است، بدون داشتن قوانین شفاف تبلیغاتی مقدور نیست. نداشتن قوانین تبلیغاتی روشن به صورت اعم و قوانین تبلغات صحهگذاری چهرههای ورزشی به صورت اخص و تاخیر در پر کردن این خلاء جایز نیست. به عبارت ساده تر، تبلیغات صحهگذاری در کشور ما قانون ویژهای ندار و نظارت و اداره آن جزوه وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داده شده است[28]. در حالی که در کشورهای دیگر از جمله آمریکا این موضوع دارای قوانین ویژهای است.(برگویست،2016). بیشترین نیاز حسشده درحوزه صحهگذاری، داشتن قوانینی در تمام حوزههای مربوط به محصولات ورزشی، کسبوکارورزشی، تشکیل شرکت ورزشی، محدود کردن شیوههای تجارت ناعادلانه در تولید، توزیع، ترویج و غیره است. قوانینی نیاز است که به طور هم زمان حفاظت کننده حقوق مصرف کننده، تولید کننده و توزیع کننده باشد. علیرغم ضعفهای زیاد موجود در زمینه قوانین حوزه تبلیغات صحهگذاری درکشور، این حوزه از طرف محققان حقوقی نیز مورد بررسی قرار نگرفته است، اما در خارج از کشور وضعیت به مراتب بهتر از کشور ماست. بهعنوانمثال، فورست[29] (2010) در پژوهشی با عنوان «نظرات، پیشنهادات و صحهگذاری برای ایجاد چارچوبی قانونی برای رسانههای اجتماعی» بیان میدارد طبق قوانین فدرال بازاریابی و فروش و تولید یا ترویج یک محصول باید در چهارچوبی قانونی صورت گیرد و تبلیغ کنندگان باید خصوصیات واقعی محصول را بیان کنند و از بیان علایق شخصیخود و نسبتدادن امتیازاتی غیر واقعی به محصول جهت فروش بیشتر خودداری کنند. درهمینراستا مونی[30]و همکاران(2006) به بررسی تفاوتهای صحهگذاری در آمریکا و ژاپن پرداخته اند و بیان میدارند که تبلیغات صحهگذاری در ژاپن بیشتر با تصاویر و نمادها همراه بوده و در آمریکا با کلام همراه است و اشاره میکند که این موضوع میتواند به دلیل پیشینههای فرهنگی متفاوت این کشورها باشد. این پژوهش و پژوهش هایی از این دست بیانگر توجه به عوامل فرهنگی و بومی در کشورمان در تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی نیز میباشد. همچنین، در بررسی تفاوت قوانین صحهگذاری در کشورهای مختلف و ضرورت توجه به آنها در فعالیتهای صحه گذاری در عرصه بین المللی بریسون[31] (2013) به بررسی قوانین صحهگذاری آمریکا و انگلستان پرداخته است و بیان می دارد توئیتها[32]و صحهگذاریهای ورزشکاران مشهور در چهارچوبهای بازاریابی نیستند و موجب سردرگمی مصرفکنندگان میشود. ضروری است قوانینی برای فعالیتهای چهرههای ورزشی در شبکه های اجتماعی وضع و وضعیت ارتباط آنها با تبلیغ کننده و تولید کننده مشخص شود. موضوع از این قرار بود که نایک با استفاده از حساب تویتری وینرونی[33] اقدام به تبلیغات کرده بود که از نظر قوانین انگلستان اجازه آن را نداشت. 37/4 میلیون نفر تبلیغات نایک را در حساب رونی دیده بودند. نایک استدلال کرد که این موضوعی غیر تبلیغی بوده است. در حالی که طبق قوانین انگلستان فعالیت هایی ازایندست تبلیغات محسوب میشود و باید رابطه شخص تبلیغ کننده(وینرونی) با نایک به عنوان تولیدکننده روشن شود. در نهایت، رای دادگاه فعالیت وینرونی را تبلیغ ندانست، اما معین شد که الف) فعالیت هایی که به عنوان بازاریابی انجام میشود باید کاملا روشن باشد. ب) فعالیت که به عنوان بازاریابی انجام میشود نباید به گونهای جلوه کند که یک علاقه شخصی بوده است چرا که موجب گمراهی مصرفکننده میشود. ج) بازاریان باید فعالیت تبلیغیشان را در راستای آگاهی مصرفکنندگان از طریق آگهی و یا سایر روشهای تبلیغی به صورت کاملا آشکار بیان کنند. مثال بیان شده به خوبی بیانگر ضرورت تدوین تدوین قوانینی در این حوزه و پر کردن خلاء های قانونی تبلیغات و صحه گذاری است. برگکویست و همکاران(2016) نیز بیان میدارند که نقش واسطهای صحه گذاری چهرههای مشهور موجب جلب حمایت از محصول و بالا رفتن ارزش برند میشود.
موضوعات فوق در سطح کلان نیاز به انجام پژوهشی کاملا تخصصی و با رویکرد سیاستگذاری دارد. ساختار نظام اجتماعی یک کشور، بخشی از محیط سیاستگذاری را فراهم میآورد. با توجه به پژوهشهای انجام شدهای که هرکدام از آنها به بخشهایی از موانع و مشکلات حوزه تبلیغات و صحه گذاری چهرههای ورزشی اشاره کردهاند و با بررسی منابع پیشین مشخص میشود که در زمینه تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در کشور مطالعه و بررسی سیاستگذارانهای انجام نشده است. روند سیاستگذاری را لیندبلوم[34]، اینچنین بیان میکند که ابتدا یک مشکل مورد ارزیابی و تجسس قرار میگیرد، بعد اهداف مورد شناسایی قرار میگیرند، سپس سیاستهای ممکن برای دستیابی به اهداف، مورد شناسایی و توجه قرار گرفته و در نهایت سیاست خاصی اتخاذ میگردد(لیند بلوم؛1984، به نقلاز عطارونائینی، 1394). در روند سیاستگذاری سیاستگذاران هم به اتخاذ تصمیم میپردازند و هم تصمیمات خاصی میگیرند، اما این دو به هیچ وجه مترادف یکدیگر نیستند.
تصمیمسازی یا اخذ تصمیم، اتخاذ راه یا رویکردی در ارتباط با پدیدهای موردی و مقطعی(کوتاهمدت و زودگذر) است، اما سیاستگذاری همچون بنیانی برای تصمیمهای بعدی محسوب میشود. با توجه به خلاءهای اقتصادی، سیاسی، علمی، مدیریتی و اجتماعی که در تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در کشور داریم، ضروری است چالشها و مسائل و بسترهای تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی مورد پژوهش، شناسایی و تتبع قرار گیرد. محققان این پژوهش به تحقیقی مشابه که با رویکرد سیاستگذاری به بررسی چالشهای تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در کشور پرداخته و راهکارهایی را ارائه کرده باشد، برنخوردند. این امر بیانگر خلاء بسیار شدید پژوهشی در این زمینه است. با توجه به اهمیت تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی و ساختارمند شدن سازوکارهای آن برای ورزش کشور بخصوص مباحث مرتبط با سیاستگذاری این حوزه، تحقیق حاضر با هدف شناسایی، تحلیل و تعیین ابعاد و چالشهای سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی کشور انجام گردید.
روششناسی پژوهش
رویکرد پژوهش پیش رو کیفی است. با توجه به منابع داده های مدنظر در این تحقیق که مصاحبه بود از روش تحلیل مضمون[35] مصاحبهها برای استخراج و کدگذاری استفاده گردید. تحلیل مضمون یا تماتیک ضمن اینکه خود یک روش مستقل تحلیلی است، میتواند در روش های دیگر تحلیل کیفی نیز به کار رود (محمدپور،1392). این نوع تحلیل در مرحله اول به دنبال الگویابی داده هاست. جامعه آماری تحقیق شامل متخصصان حقوق ورزشی، تبلیغات، سیاستگذاری و مدیریت وبازاریابی ورزشی بود. برای مصاحبه ها هیچ برآورد دقیقی از تعداد متخصصان این حوزه وجود ندارد، لذا روش نمونه گیری هدفمند بود و با انجام 15 مصاحبه، معیار اشباع نظری حاصل شد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. کدگذاری های انجام شده براساس مشابهت های معنایی و ماهیتی به تمهای فرعی و تم های اصلی دسته بندی شدند که در این حین یادنوشت های[36] محقق نیز کمک کننده بود. در نهایت شبکه مضامین[37]بین مفاهیم تولید شده در بخشهای مختلف ترسیم شد. مراحل تایید روایی و پایایی روش تحقیق کیفی با روش های کمی اساساً متفاوت است؛ به طوری که مورس[38] و همکاران (2002) برای اطمینان از پایایی و روایی پژوهش کیفی مواردی نظیر انتخاب دقیق نمونههای مناسب، جمعآوری و تحلیل همزمان داده و انسجام در روششناسی پژوهش را جهت اطمینان از نتایج پیشنهاد میدهند که در این تحقیق نیز موارد فوق از طرف پژوهشگران رعایت شد. همچنین با استفاده از روش بازکدینگ (کدگذاری مجدد) 20 درصد از محتوای مصاحبه ها و اسناد توسط پژوهشگر دیگری از تیم کدگذاری شد و با کمک فرمول اسکات[39]ضریب توافق برابر با 2/88 محاسبه گردید.
مقولههای مورد توافق |
کل مقولهها |
C.R = |
45 |
51 |
C.R = |
100×= 2/88 |
یافته های پژوهش
جدول 1 جزئیات توصیفی مصاحبه شوندگان را نشان میدهد:
جدول 1: جزئیات توصیفی مصاحبه شوندگان
تعداد |
متغییر |
|
1 |
کارشناسی |
تحصیلات |
2 |
کارشناسی ارشد |
|
12 |
دکتری |
|
15 |
بله |
سابقه علمی در حوزه پژوهش |
0 |
خیر |
|
12 |
بله |
سابقه عملی در حوزه پژوهش |
3 |
خیر |
|
5 |
مدیریت ورزشی |
رشته تحصیلی |
1 |
مدیریت بازرگانی |
|
3 |
علوم ارتباطات و تبلیغات بازرگانی |
|
1 |
حقوق عمومی |
|
2 |
حقوق خصوصی |
|
1 |
حقوق |
|
1 |
مدیریت استراتژیک |
|
1 |
روزنامه نگاری |
|
15 |
جمع |
دراین بخش یافته های استنباطی تحقیق ارائه شده است. همانطور که در جدول 2 مشخص شده است چالشهای جامعه شناختی سیاستگذاری تبلیغات صحه گذاری چهرههای ورزشی به شرح زیر است. با جمع بندی نظرات مشارکت کنندگان مهمترین چالشهای جامعه شناختی سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در ایران به شرح زیر شناسایی شد: چالشهای جامعه شناختی شامل حقوق شهروندی، مسئولیت پذیری اجتماعی،مصرف گرایی و ارزش های اجتماعی پایه بودند که هر کدام زیر مجموعه هایی را دربرمی گرفتند. بدین ترتیب که حقوق شهروندی شامل عدم اطلاع از حقوق تبلیغاتی شهروندی، ضعف در اطلاع رسانی از سوی رسانه ها، مسئولیت پذیری اجتماعی شامل نگاه فرآیندی، تبعات منفی بر محصول صحه گذاری شده بودند.همچنین مصرف گرایی شامل ترویج سبک زندگی مصرف گرایانه، ترویج رفاه طلبی و نیز ارزش های اجتماعی پایه مشتمل بر آسیب رساندن به ماهیت جوانمردانهی ورزش، گفتمان اجتماعی، شاخصهای مدنی بودند. لذا در سیاستگذاری تبلیغات صحه گذرای چهره های ورزشی در ایران این چالشها باید در نظر گرفته شود.
جدول 2: کدگذاری انتخابی چالش های جامعه شناختی سیاستگذاری تبلیغات صحه گذاری چهرههای ورزشی در ایران
کدهای باز |
کدهای محوری |
کدهای انتخابی |
1. عدم آگاهی کافی رسانههای ورزشی از حقوق گروههای مختلف مردم در تبلغات صحهگذاری |
عدم اطلاع از حقوق تبلیغاتی شهروندی |
حقوق شهروندی |
2. عدم اطلاع کافی مردم از حقوق شهروندی خود در تبلیغات صحهگذاری |
||
1. عدم توجه سازمان های مردم نهاد به حقوق مصرف کنندگان در تبلیغات |
ضعف در اطلاع رسانی از سوی رسانه ها |
|
2. عدم اختصاص بخشی از نشریات به آگاه سازی مردم |
||
3. سکوت سازمان ها و ارگانها ورزشی در خصوص تبلیغات کاذب و اشتباه |
||
4. کمکاری رسانهها در آگاهسازی مردم از حقوقشان در حوزه تبلغات صحهگذاری |
||
1. نگاه جامعه به تبلیغات صحهگذاری به عنوان پدیدهای جامعه شناسانه |
نگاه فرآیندی |
مسئولیت پذیری اجتماعی |
2. عدم هماهنگی بین بخشی میان وزارت فرهنگ، بهداشت، ورزش و آموزش و پرورش |
||
1. تاثیر منفی عملکردهای ورزشی چهرههای ورزشی بر نگرش مخاطبان |
تبعات منفی بر محصولات صحهگذاری شده |
|
2. تعدد محصولات صحهگذاری شده و تاثیر منفی آن بر دیدگاه مخاطبان |
||
3. جلوگیری از ایجاد بتهای پوشالی در تبلغات صحهگذاری و اثرات منفی آن |
||
4. تاثیر رفتارهای سوء، چهرههای ورزشی بر محصول صحهگذاری شده |
||
1. تغییر سبک زندگی مردم و اشاعه فرهنگ مصرف گرایی |
ترویج سبک زندگی مصرف گرایانه
|
مصرف گرایی |
2. افزایش مصرف گرایی در ورزش |
||
3. ترویج مواد غذایی کم ارزش مثل اسنکها |
||
4. تغییر عادت غذایی مردم به سمت مواد چاق کننده و مضر |
||
1. ترویج تفریحات و ورزشهای گرانقیمت |
ترویج رفاه طلبی |
|
2. ارزشمند جلوه دادن مصرف بیشتر |
||
3. بهتر جلوه دادن کالاهای خارجی نسبت به تولیدات داخلی |
||
1. استفاده ابزاری از انسان به ویژه زنان و کودکان |
کرامت انسانی |
ارزشهای اجتماعی پایه |
2. تعریف نشدن مکانهای تبلیغات مجاز برای کالاهی خاص با توجه به گروه کودکان |
||
3. تعریف نشدن محدودیت زمانی و ساعات مشخص برای پخش تبلیغات با توجه به گروه کودکان |
||
1. عدم توجه به سطح زندگی گروههای ضعیف تر جامعه |
قشربندی اجتماعی |
|
2. عدم توجه به تاثیرات روانی اجتماعی صحهگذاری بر جوانان |
||
1. تبلیغ کالاهای آسیب رسان به جسم |
آسیب رساندن به ماهیت جوانمردانهی ورزش |
|
2. اشاعه رسیدن به موفقیت زود هنگام در ورزش |
||
3. تبلیغ و فروش مواد انرزی زا |
||
4. افزایش مصرف داروها |
||
1. ترویج رسیدن به شهرت و ثروت بدون توجه به وجدان و روح جامعه |
گفتمان اجتماعی |
|
2. پرهیز از زیر سوال بردن ارزشهای حیاتی جامعه مثل خانواده |
||
3. تغییر در شیوه گفتمان جامعه |
||
1. شغل و کار شرافتمندانه |
شاخصهای مدنی |
|
2. پول درآوردن از راه صحیح |
||
3. شایسته سالاری |
||
4. منش زندگی ایرانی |
شکل 1: نقشه تماتیک چالشهای جامعه شناختی در سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزش در ایران
با جمع بندی نظرات مشارکت کنندگان، مهمترین چالشهای مدیریتی سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در ایران ضعف های شناختی و ضعف های سیستمی بودند. به این ترتیب که ضعف در آگاهی شامل ضعف در دانش، ضعف در نگرش و ضعف در آموزش می باشد. همچنین، ضعف های سیستمی شامل ضعف در هماهنگی، ضعف در مقررات و ضعف در بازخورد و کنترل بودند.
جدول 3: کد گذاری انتخابی شاخصهای مدیریتی سیاستگذاری تبلیغات صحه گذاری چهره های ورزشی درایران
کدهای باز |
کد های محوری |
کد های انتخابی |
1. عدم اطلاع کافی مدیران ورزشی از جزئیات مربوط به تبلیغات صحهگذاری |
ضعف در دانش |
ضعف های شناختی |
2. عدم بهرهگیری از تجربیات کشورهای موفق |
||
3. عدم آگاهی کافی قانونگذاران از مولفههای علم اقتصاد و بازاریابی |
||
4. ضعف در تشخیص تفاوت رسانههای تبلیغی |
||
1. مسئله نبودن آسیبهای ناشی از تبلغات صحهگذاری اشتباه |
ضعف در نگرش |
|
2. عدم بهرهگیری از متخصصان و صاحبنظران |
||
3. نبود دیدگاه تخصصگرایی در امور تبلیغات صحهگذاری |
||
1. عدم تربیت افراد اجرایی ماهر جهت اشتغال در سیستمهای مدیریتی تبلیغات صحهگذاری در ورزش |
ضعف درآموزش |
|
2. عدم وجود سیستم آموزشی جامع در تبلیغات صحهگذاری |
||
1. تعدد سازمان های تصمیم گیرنده در تبلیغات صحهگذاری |
ضعف در هماهنگی |
ضعفهای سیستمی |
2. عدم وجود مدیریت جامع در امر سیاستگذاری |
||
3. عدم هماهنگی لازم بین نهادهای صادر کننده مجوز صحهگذاری و سازمان های استاندارد |
||
1. عدم تعریف مسیر تبلیغاتی از اتحادیهها به سمت افراد |
ضعف در مقررات |
|
2. در اولویت قرار داشتن درآمدزایی از نگاه مسئولان و چشمپوشی از استانداردها |
||
3. نبود ساز و کارهای تنبیهی روشن برای تخلفات حوزه تبلیغات صحهگذاری |
||
4. عدم نظارت کافی بر استاندارد بودن کالاهای صحهگذاری شده |
||
1. ضعف در سیستمهای بازخوردی و اصلاحی قانونی |
ضعف دربازخورد و کنترل |
|
2. ضعف سیستمهای صنفی در اصلاح و کنترل تبلغات نادرست |
||
3. ضعف در تقویت سیستمهای مردم نهاد بازخورد دهنده |
شکل2: نقشه تماتیک چالش های مدیریتی سیاستگذاری تبلیغات صحه گذاری چهره های ورزشی
همانگونه که در جدول 4 مشخص است چالشهای سیاسی- اقتصادی در سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی از صحه اینترنتی، مدیریت مالی و مدیریت سیاسی تشکیل شده بودند. هرکدام از چالش ها زیر مجموعههایی را در بر میگرفت. صحه اینترنتی شامل شناسایی فضای مجازی بود. مدیریت اقتصادی شامل گردشمالی، جایگاهاقتصادی کشور، مالیات، اشتغال و کارآفرینی و حق بودند. همچنین شاخص های سیاسی شامل وابستگی به کشورهای خارجی وحمایت از تولید داخلی بودند.
جدول 4: کدگذاری انتخابی چالشهای سیاسی- اقتصادی سیاستگذاری تبلیغات صحه گذاری چهرههای ورزشی
کدهای باز |
کد های محوری |
کدهای انتخابی |
1. توجه به چالشهای مربوط به افزایش سهم صحهگذاری در تجارت الکترونیک |
شناسایی فضای مجازی |
صحهگذاری اینترنتی |
2. به رسمیت شناختن فضاهای تبلیغاتی مجازی |
||
2. توجه به ظهوری فناوریهای نوین در صحهگذاری |
||
1. مشخص کردن درآمد ها و قراردهای تبلیغاتی |
گردش مالی |
مدیریت مالی |
2. ابهام در گردش مالی فعالیت تبلیغات صحه گذاری |
||
1. توجه به جایگاه ایران در اقتصاد جهانی |
جایگاه اقتصادی کشور |
|
2. توجه به چشم انداز های بین المللی سند چشم انداز |
||
1. ممنوعیت صحهگذاری در شبکههای ماهوارهای به دلیل عدم امکان نظارت |
مالیات |
|
2. تخصیص مالیات بر درآمد ویژه برای ورزش |
||
3. تخصیص مالیات بر درآمد ویژه برای دولت |
||
1.توجه به ظرفیت های اشتغال زایی تبلیغات برای صنعت ورزشی |
اشتغال وکارآفرینی |
|
2.توجه به توسعه مهارت های کارآفرینی در صنعت تبلیغات ورزشی کشور |
||
3. در اولویت قرار دادن فرصت های شغلی تبلیغات در ورزش برای فارغ التحصیلان علوم ورزشی |
||
4. دریافت مالیات از ورزشکاران صحهگذار در فضای مجازی به عنوان فعالیت تجاری |
||
1. تعریف حق پرورش ورزشکار در ورزش و تبلیغات برای فعالیتهای صحهگذاری برای فدراسیون ها و مربیان |
حق پرورش |
|
2. تعریف مکانیزم تخصیص حقوق معنوی و مالی حق پرورش در تبلغات صحهگذاری |
||
1. تبدیل مردم کشور به مصرف کننده کالاهای خارجی |
وابستگی به کشورهای خارجی |
مدیریت سیاسی |
2. واردات بیرویه و خروج ارز |
||
3. ایجاد موضع ضعف در روابط خارجی به واسطه مصرفگرایی شدید |
||
1. صحهگذاری محصولات و کالاهای تولید داخل |
حمایت از تولید داخلی |
|
2. تاکید بر مصرف کالاهای داخلی |
||
3. توجه به امر صحهگذاری مقولههای فرهنگی اقتصاد مقاومتی |
||
4. توجه به اشتغال زایی ایرانیان |
شکل 3: نقشه تماتیک چالشهای سیاسی- اقتصادی سیاستگذاری تبلیغات صحه گذاری چهره های ورزشی
بحث و نتیجه گیری
در این پژوهش با روش کیفی چالشهای سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در حوزههای جامعه شناختی، مدیریتی و اقتصادی- سیاسی شناسایی شد. نتایج تحقیق نشان داد که شاخصهای جامعه شناختی تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی از حقوق شهروندی، مسئولیتپذیری اجتماعی، مصرف گرایی وارزش های اجتماعی پایه تشکیل شدهاند. در مورد چالشهای اجتماعی باید به این مسئله اشاره کرد که کلیه فعالیتهای انسانی از جمله تبلیغات صحهگذاری در بستر زندگی اجتماعی شهروندان تحقق می پذیرد(م2). سیاستگذاران در ارائه همه برنامههای خود باید ازمسائلی که در جامعه میگذرد آگاه باشند(م5). این موضع با یافتههای کشکر و همکاران (1395) که به بررسی برند ملی در ورزش پرداخته بودند، همخوانی دارد. آنها دریافتند که استفاده از انسان به منزلۀ برند از نظر افراد جامعۀ تحقیق، مقبول نیست و ویژگیهای پذیرفته شده برای انتخاب برند انسانی ورزشی، علاوه بر ویژگیهای مدلها، عبارت بودند از: روحیۀ ورزشکاری، جوانمردی و منش پهلوانی، اعتقادات مذهبی و نماد بودن. در جامعه ایرانی ارزشهای یاد شده از جایگاه بالایی برخوردار است و صرفا نمی توان تبلیغات صحه گذاری را مقولهای مربوط به موءلفههای بازاریابی و فروش بیشتر دانست. آگاهی از حقوق شهروندی مرتبط با تبلیغات صحهگذاری(م15) و توجه سیاستگذاران تبلیغاتی به مقوله مسئولیت پذیری اجتماعی خود(م9) در سیاستگذاری تبلیغاتی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. این یافته ها با دیدگاه ویا و لو(2013 )و مایریک و ایونز[40](2014) مبنی بر اینکه برخی از رفتارهای مصرفکنندگان نظیر خرید یککالا یا محصول، حمایت از سازمان های خیریه، به اشتراکگذرای اطلاعات یا رایدادن به یک نامزد سیاسی با نظریه «رفتار برنامه ریزی شده» توضیح داده می شود، همخوانی دارد. با توجه به این نظریه، رفتار به شدت توسط اهداف رفتاری تعیین میشود. اینها به نوبه خود تحت تأثیر نگرش مصرفکنندگان، هنجار ذهنی درک شده و کنترل رفتاریدرک شده قرار میگیرند. تا زمانی که مصرفکنندگان بتوانند رفتار مربوطه را اعمال می کنند و رفتار برنامهریزی شده خود را تا زمانی که فشاری اجتماعی برای اجتناب از رفتار احساس نکنند، ادامه می دهند (میشرا[41]،2014) . بدیهی است عدم توجه به پدیده مصرف گرایی ومولفه های آن همچون ترویج سبک زندگی مصرف گرایانه و رفاهطلبی میتواند آسیبهایی جدی را به بدنه اجتماع وارد سازد. ارزش های اجتماعی پایه نظیر کرامت انسانی، ضرورت توجه به سطح زندگی و دیدگاههای قشربندیهای مختلف اجتماعی، در تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی موجب وارد آمدن لطمات جبران ناپذیری به گفتمان اجتماعی و ارزشهای ملی نیز خواهد بود. روح و ماهیت ورزش جوانمردانه است، بخصوص در کشور ما ورزش با مولفه هایی همچون فتوت و مروت، کسوت، گذشت و پهلوانی آمیخته است. سیاستگذاران تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی باید تدابیری بیندیشند که در شیوههای اجرایی تبلیغات صحهگذاری چالشهای جامعهشناختی، بخصوص ارزش های اجتماعی پایه در نظر گرفته شود. ضعفهای شناختی و ضعفهای سیستمی، چالشهای مدیریتی سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی را در ایران تشکیل می دادند. اثرات شناختی شامل آگاهی و دانش در مورد یک شیء یا پدیده است. علیرغم ضرورت تخصص گرایی در امور مدیریتی جامعه، تصوری ایجاد شده است که هر کسی می تواند مدیریت کند(م12)،در صورتی که آگاهی از عناصر پدیده مورد مدیریت می تواند موجب موفقیت عملکردی مدیریت شود(م9). یافته های این پژوهش در بخش ضعف های شناختی با پژوهش ویا و لو 2013() همخوانی دارد. ویا و ولو در مورد بحث شناخت در تبلیغات صحه گذاری چهره های ورزشی بیان میدارند که ایجاد آگاهی، از ایجاد توجه و علاقه شروع می شود. تمرکز، توجه به فرآیندهای کنترل شده و همچنین اتوماتیک است. هر دو فرآیند را می توان تحت تأثیرصحهگذاری چهرههای مشهور مورد توجه و بررسی قرار داد. چنین تصور می شود افرادی که به یک چهره خاص ورزشی علاقمند هستند، توجه خود را، به هدف تبلیغ های این فرد صحهگذار هدایت خواهند کرد (لانگ، 2000). ضعفهای شناختی در تبلیغات صحهگذاری پدیدهای است که باید به خوبی مورد عنایت قرار گیرد. عدم تخصصصگرایی، یکی از بزرگترین مشکلات مدیریتی در تبلیغات صحهگذاری است. گاهی افرادی ناکارآمد در سیستم های سیاستگذاری تبلیغات قرار دارند که خود مهمترین عامل ضعفهای شناختی سیستم شان می شوند. از نظر برکویست (2016) توجه مردم به صورت خودکار به تبلیغات صحهگذاری هدایت می شود. انسان ها تمایل دارند به صورت ترجیحی به محرکهایی که از اطرافشان دریافت میکنند و همسو با اهداف آنان است، توجه کنند. علاوه بر این، افراد مشهور به خوبی شناخته شده هستند و بازنمایی و همزاد پنداری با پدیدههای قابل دسترس در حافظه اجتماعی افراد توجه خودکار ایجاد میکند (ارفگن[42] وهمکاران 2015). همچنین(م8) بیان میدارد که مدیریت تبلیغاتی در ورزش باید به تاثیرات گوناگون تبلیغات برجامعه توجه کند و هماهنگی کاملی را با تمام سازمان های ذیربط در جهت نظارت و کنترل بر تاثیرات گوناگون تبلیغات صحهگذاری اعمال نماید. تعدد سازمان های تصمیمگیرنده، ضرورت هماهنگی بینبخشی را در سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. سیستم تبلیغات صحهگذاری باید دارای فرآیندهای بازخورد دهنده باشد، در صورتی که برنامهریزی و نظارت کافی را هم ندارد(م2). درنتیجه، عدم وجود ساز وکار تنبیهی، نظارتیو بازخوردی کافی موجب پایین آمدن استانداردهای مدیریتی نیز خواهد شد. از این رو، به سیاستگذاران تبلیغاتی صحهگذاری چهرههای ورزشی کشور توصیه می شود به چالشهای مدیریتی این امر مهم عنایت ویژهای داشته باشند. سازمان های سیاستگذار تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی نظیر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی سیاست های تبلیغاتی و همچنین وزارت ورزش و جوانان به عنوان نهاد و عامل اثرگذار و اثرپذیر از تبلیغات صحهگذاری چهره های ورزشی باید راهبرد مشخصی برای رفع چالشهای شناختی و سیستمی خود طراحی کنند. چالشهای سیاسی- اقتصادی سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی کشور عبارت بودند از: مسائل مربوط به صحهگذاری اینترنتی، مدیریت مالی و مدیریت سیاسی که هرکدام نیز زیرمولفه هایی را در برداشتند. در بحث صحهگذاری چهرههای ورزشی در فضای مجازی مهمترین مسئله به رسمیت شناختن تبلیغات در فضای اینترنتی است(م6). علیرغم نظارتهای «شورایعالیفضای مجازی کشور» بر رویدادهای این فضا، در بحث تبلیغات صحهگذاری به مقررات روشنی برنمیخوریم و بیشتر شاهد کنترلهای سیاسی در تبلیغات هستیم(م3). گردش مالی فضای تبلیغات صحهگذاری در کشور نامشخص است و اطلاعات جامعی که بتواند به تحلیل این موضوع بینجامد، وجود ندارد. از این رو، ضروری است ابهامات گردش مالی تبلیغات صحهگذاری چهرههای مشهور بخصوص چهرههای ورزشی مرتفع گردد تا بتوان برنامهریزی لازم را در این زمینه فراهم آورد(م14). فریزل[43] (2011) نیز برضرورت شفافیت گردش مالی تبلیغات صحه گذاری برای اخذ مالیات و تامین منافع جامعه تاکید دارد. حق پرورش چهرههای ورزشی نیز مولفهای بود که مورد توجه برخی از مشارکتکنندگان بود. آیا مربیان و فدراسیون هایی که تمام بودجه و زمان خود را برای پرورش یک نخبه اختصاص میدهند نباید سهمی از درآمدهای تبلیغاتی آن ورزشکار داشته باشند(م3). تبلیغات انسجام گسیخته کالاهای خارجی میتواند به کاهش سطح تولید کالاهای داخلی و افزایش بیکاری دامن بزند و با خروج بیرویه ارز از کشور موجبات وابستگی سیاسی را برای کشور به ارمغان آورد. از این جهت، یافتههای این پژوهش با نتایج تحقیقات محققانی چون نقابیو یزدانی(1395) مطابقت دارد. این پژوهشگران بیان میدارند که خرید محصولات خارجی به علت تنوع فرهنگی از هویت ملی تاثیر میپذیرد؛ به این ترتیب که خرید محصولات خارجی با هویت ملی قوی تر کاهش می یابد. همچنین کاروالو (2014) بیان کرده است که هویت فرهنگی محرکی مهم برای رفتارهای مربوط به خرید است؛ بهگونه ای که این هویت تمایل به مصرف محصولات داخلی را افزایش میدهد. زولبرتسکا کولازیکز[44] (2015) نیز بیان میدارد خط مشیگذاری فرهنگی از عدم دخالت دولت ها در فرهنگ تا تعیین خط مشیهای فرهنگی مشخص می شود. هرکجا که شاخص های فرهنگی جامعه دچار اختلال شد یا فرآیندهای فعال اجتماعی نتوانست شاخص مورد نظر را مورد حمایت خود قرار دهد، ضروری است دولتها به تدوین خط مشی بپردازند. یافتههای محققان فوق و پژوهش حاضر بهخوبی روشن میسازد که سیاستگذاری در تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی کشور تا چه حد میتواند بر استقلال سیاسی و اقتصادی کشور تاثیرگذار باشد. به همین جهت سیاستگذاران تبلیغات صحهگذاری باید خود را به دانش های اقتصادی و سیاسی مجهز کنند و یا زمینه بهرهمندی از مشاورههای متخصصان این امور را فراهم کنند. چالشهای ارائه شده در این پژوهش می تواند آگاهی پژوهشگران و مدیران را بخصوص در فرآیند مسئلهیابی، تدوین و تصویب سیاستهای اثر بخش تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی کشور، اجرای سیاست ها، اقدامات و راهبردها و نتایج سیاستهای اجرا شده افزایش دهد.
پیشنهاد میشود پژوهشگران دیگر به بررسی راهبردهای استراتژیک و عملیاتی سیاستها در فضای تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی درکشور بپردازند. همچنین، مطالعه تطبیقی روشهای بکار گرفته شده در کشورهای پیشرو میتواند از موضوعات پژوهشی تسهیل کننده سیاستگذاریها در حوزه تبیلغات صحهگذاری باشد.
باتوجه به اهمیت سیاستگذاری تبلیغات صحهگذاری چهرههای ورزشی در کشور پیشنهاد اصلی محققان، سرلوحه قرار دادن چالشهای سیاستگذاری شناسایی شده در این کاربست و اجرا و بکارگیری آن در تدوین سیاست هاست.
منابع
- اسدی، مسعود.(1392). قوانینومقرراتتبلیغاتیکشور. تهران: دفتر تبلیغات و اطلاع رسانی، معاونت امور مطبوعاتی و اطلا ع رسانی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
- اسماعیلی، محسن.(1393). گزارش توجیهی لایحه تبلیغات بازرگانی. تهران: مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
- حسینی و روستا. (1389).تبلیغاتازتئوریتاعمل. چاپ اول، تهران: انتشارات حروفیه
- حیدری، عاطفه. (1391). «بازنمایی ارزشهای نشانهای سبک زندگی ایرانی در تبلیغات رسانه ملی». پژوهش در مقطع کارشناسی ارشد، دانشکده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
- خرسندیان، محمد علی و چیت ساز، فاطمه. (1394). «مبانیمسئولیتناشیازتبلیغاتبازرگانی». فصلنامه مطالعات حقوق خصوصی. دوره 45 ، شمارة 2، صفحات 185-165.
- ساترلند، ماکس. (1387). روانشناسیتبلیغاتتجاری،تبلیغاتتجاریوذهنمصرفکننده. سینا قربانلو. تهران: انتشارات مبلغان
- عطار؛ سعید و خواجه نایینی، علی. (1394). «بررسی و تحلیل عوامل موثر بر ناکارآمدی نظام سیاستگذاری در ایران». سیاستگذاری عمومی. (1) 1-20.
- فروزفر، علی. (1388). اصولوفنونتبلیغات. چاپ اول، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی
- قلی پور، رحمت الله و حسنقلی پور، طهمورث. (1391). «ارائه مدل سیاستگذاری تبلیغات اثر بخش در صنعت بیمه با رویکرد نقشه شناختی». مدیریت بازرگانی. دوره4، شماره 3.صص121-126.
- کاتلر، فیلیپ. (1385). مدیریت بازار یابی. بهمن فروزنده. تهران: انتشارات آموخته
- کشکر، سارا؛ غفوری، فرزاد و آرامون، سمانه. (1395). «تعیینویژگی هایبرندانسانی- ملیدرورزشومیزانپذیرشاجتماعیآندربازاریابی محصولاتایرانی». دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. سال ششم. شماره11 (27).
- محمد پور، علی. (1391). روش تحقیق ضد کیفی.تهران: انتشارات جامعه شناسان
- نقابی، اعظم و یزدانی، ناصر. (1395). «بررسیتأثیرهویتملیمصرفکنندگانبرخریدکالاهایخارجی». فصلنامه علمی- پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین. سال ششم، شماره دوم، شماره پیاپی (21).
- Banyte, J., & Stonkiene, E., and Piligrimiene, Z. (2011). “Selecting celebrities in advertising: Thecase of Lithuanian Sports celebrity in non-sports product advertisement”. Journal of Economics & Management, 16:215-224.
- Bergkvist a, Lars , Hjalmarsonb, Hanna. W, Anne. (2016). “A new model of how celebrity endorsements work: attitude toward the endorsement as a mediator of celebrity source and endorsement effects”. International Journal of Advertising, 2016.Vol. 35, No. 2, 171_184.
- Bravn, P. (2001). “Building value-based branding strategies”. Journal of Strategic Marketing, 9, pp: 255-268.
- Brison. T, Natasha. A. Baker, Thomas and K. Byon, Kevin. (2013). “Tweets and Crumpets: Examining U.K. and U.S. Regulation of Athlete Endorsements and Social Media Marketing”. Journal of Legal Aspects of Sport, 23, 55-71.
- Carvalho, S.W., Luna, D. (2014).“Effect of National Identity Salience on responses to ads”. Journal of Business research, 1026-1034
- Chang, J.W. (2017). “Moral character in endorser perception, Management and Marketing”. Challenges for the Knowledge Society, Vol. 12, No. 2, pp. 171-188. DOI 10.1515/mmcks-2017-0011.
- Duthie, Elizabet. Veríssimo. Keane, Aidan. (2017).“The effectiveness of celebrities in conservation marketing”.PLoS One. 12(7).
- Erdogan, B. Z. (1999).“Celebrity endorsement: a literature review”. Journal of Marketing Management, 15(4), 291–314.
- Erfgen, C., Zenker, S., & Sattler, H. (2015). “The vampire effect: when do celebrity endorsers harm brand recall?”. International Journal of Research in Marketing, 32(2), 155–163.
- Fernández, G. M., Wang, Y., Gómez, R. & Kuzmanovic, A. (2012). “Extracting user web browsing patterns from non-content network traces: The online advertising case study”. Computer Networks,56 (2), pp. 598–614
- Forrest, Ed , Cao, Yong. (2010). “Opinions, Recommendations and Endorsements: The New Regulatory Framework for Social Media”. Journal of Business and Policy Research Volume 5. Number 2. Pp. 88 – 99
- Janoff, B. (2004). “The world not according to Kobe. Brand week”. 45(2), 20.
- Karla, Renton. (2009). “Impact of Athletic Endorsements On Consumers Intentions”. A Dissertation submitted to the Department of Textiles and Consumer Sciences in partial fulfillment of the requirements for the degree of Doctor of Philosophy.
- Lang, A. (2000). “The limited capacity model of mediated message processing”. Journal of Communication, 50(1), 46–70.
- Mishra, A. A., & Mishra, A. (2014). “National vs. local celebrity endorsement and politics”. International Journal of Politics, Culture, and Society, 27(4), 409–425.
- Mishra, A. A., & Mishra, A. (2014). “National vs. local celebrity endorsement and politics”. International Journal of Politics, Culture, and Society, 27(4), 409–425.mmcks-2017-0011.
- Money,r. Bruce, A. Shimp, Terence. (2006). “Celebrity Endorsements in Japan and the United States: Is Negative Information All That Harmful?”. Journal of Advertising Research. Vol. 46, No. 1, Mar 2006new systems, Australasian marketing journal, vol. 9, no. 1, pp. 7-19.
- Moses, M. O., & Oladapo, R. Y. (2013). “Health and Wellness Lifestyles of Nigerian Women League Football Players”. International Journal of Economy, Management and Social Sciences, 2(11), 939-44.
- Myrick, J. G., & Evans, S. D. (2014). “Do PSAs take a bite out of shark week? The effects of juxtaposing environmental messages with violent images of shark attacks”. Science Communication, 36(5), 544–569.
- Nikkhah, R. (2017).The bloodsports of the Royal Family.Telegraph.co.uk.
- Piccalo, Garsia. (2005). Aligning stars with the perfect pitches. Los Angeles Times
- Szulborskap Lukaszewicz, J. (2015). “Trend in Cultural Policy and Culture Management in Poland (1989-2014)”. (I) Zarzadzanie W KULTURZE. 16(3).
- Wei, P. S., & Lu, H. P. (2013). “An examination of the celebrity endorsements and online customer reviews influence female consumers’ shopping behavior”. Computers in Human Behavior, 29(1), 193–201.