Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D., Full Professor, Sport Management Department, Payam-e- Noor University, Tehran, Iran

2 Ph.D., Associate Professor, Sport Management Department, Payam-e- Noor University, Tehran, Iran

3 Ph.D. in Sport Management, Payam-e- Noor University, Tehran, Iran

Abstract

The research is to study the indicators assessment of Olympic Federations of the country with BSC and DEA Approaches. The study was descriptive-analytic and it was practical purpose and due to its nature, it was done in quantitative and qualitative terms. In the quantitative part, to achieve the perspectives and input or output strategies of the Olympic federations were made using a researcher-made questionnaire. In the qualitative section, interviews were done with experts to reach theoretical saturation. Statistical population was included managers of Olympic federations, managers of department assistance Sport Championship and manager of National Olympic Committee which in total Contains 425 people. In the qualitative section, targeted sampling was used and 21 people were selected and in the quantitative part, random sampling method was used based on Morgan's table and 220 people were selected to complete the questionnaires. Data collected in the quantitative section was analyzed by Chi-square test and SPSS software. In the qualitative section, for analysis of the data, the method of logical induction was used for conceptualization.
The results showed that the Olympic federations of the country in financial perspective have 2 strategies, in the customer perspective 1 strategy, in the internal processes perspective 3 strategies, in learning and development perspective 2 strategies and in communication perspective 1 strategy. Also the results showed Of the 9 strategies of the Olympic federations, 4 strategies are as inputs and 5 strategies are output.

Keywords

تدوین شاخص­های ارزیابی فدراسیون­های المپیکی کشور با رویکرد کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­ها

 

لقمان کشاورز[1]

 ابوالفضل فراهانی[2]

 حمید قاسمی[3]

 محمد علیمردانی[4]

 

تاریخ دریافت مقاله: 22/12/1396

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:8/2/1397

 

 

مقدمه

مسئله چگونگی ارزیابی عملکرد، سالیان زیادی محققان و کاربران را به چالش واداشته است. بهبود مستمر عملکرد سازمان­ها، نیروی عظیم هم­افزایی ایجاد می­کند که این نیروها می­تواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصت­های تعالی سازمانی شود. دولت­ها و سازمان­ها و مؤسسات تلاش جلو برنده­ای را در این مورد اعمال می­کنند (بافنده و رفیعی، 1394: 176). بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالش­های پیش روی سازمان و کسب بازخورد و اطلاع از میزان اجرای سیاست­های تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازه­گیری و ارزیابی امکان­پذیر نیست (بافنده و رفیعی، 1394: 177).

عنوان «ارزیابی عملکرد» به فرآیندی اطلاق می شود که میزان کمّی بازدهی و تاثیرگذاری فعالیتی را بر اساس یک مقدار مشخص تعیین می کند (کاسرینی و همکاران،2016: 1). سنجش عملکرد به عنوان یک بخش منسجم از چرخه برنامه­ریزی و کنترل و همچنین، ابزاری مناسب برای آگاهی از میزان مطلوبیت عملکرد و تأثیر آن می­تواند به عنوان فرایند کمی­سازی، اثربخشی و کارایی فعالیت­ها مورد توجه قرار گیرد. واضح است که تمامی سازمان­ها اعم از تولیدی، خدماتی و آموزشی باید یک نظام مناسب ارزیابی عملکرد داشته باشند، اما نکته مهمی که در سال­های اخیر بر آن تاکید می­شود، اندازه­گیری درست عملکرد است (احمدی، 1392: 3).

کاپلان بیان می­کند که اگر سازمان­ها نتوانند عملکرد خود را اندازه­گیری کنند، نمی­توانند کارشان را مدیریت نمایند. در عصر اطلاعات اگر سازمان­ها می­خواهند زنده و کامیاب باشند، باید از سیستم­های ارزیابی استفاده کنند که مشتق از راهبرد­ها و امکانات آن­هاست (احمدی، 1392: 5). با نظارت و ارزیابی می­توان میزان دستیابی به اهداف، مقایسه­ برنامه با استانداردها، تعیین ارزش و رتبه هر جنبه از برنامه و میزان اثربخشی آن را شناخت. سیستم­های ارزیابی عملکرد، مکانیزم­های رسمی پاسخگویی در سازمان­ها هستند. از سوی دیگر، اندازه­گیری عملکرد، موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب می شود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی محسوب می­گردد (کوچی، 1390: 7).

در سازمان­های ورزشی نیز برای اینکه مدیران به بهترین نحو پاسخگوی نیازهای جامعه ورزشی باشند، نیاز به آگاهی از موقعیت سازمان دارند. این امر با ارزیابی عملکرد حاصل و موجب می­شود که از نقاط قوت و ضعف عملکرد سازمان اطلاع یابند و تمهیدات لازم را برای اثربخشی فعالیت­هایشان به کار برند و بدین طریق به ارائه خدمات بهتر بپردازند و در روند حرکت­های سازمان تحولات مثبت ایجاد کنند (کوچی، 1390: 7 ). ارزیابی خود مستلزم شاخص­هایی است که با استفاده از آن بتوان عملکرد سیستم را مورد ارزیابی قرارداد. شاخص­ها، مسیر حرکت سازمان را برای رسیدن به اهداف مشخص می­سازد. مرور آرای صاحب نظران نشان می­دهد که شاخص­های ارزیابی عملکرد جزء لاینفک سیستم­های ارزیابی عملکرد می­باشند و در حقیقت راهنمای عمل از سوی آنچه هست به سوی آنچه باید باشد، به شمار می­رود. به عبارت دیگر، تا زمانی که معیاری مشخص وجود نداشته باشد، ارزیابی عملکرد در هیچ سطحی امکان پذیر نخواهد بود. (احمدی،1392: 4). به طور کلی می­توان اظهار داشت که استفاده از شاخص­ها، اطلاعات مهمی را فراهم  می­کند و کیفیت قابل توجهی از اطلاعات سازمانی را در وضعیتی جامع و فراگیر گردآوری و اطلاعاتی برای اطلاع رسانی و گزارش­دهی فراهم می­کند. همچنین آگاهی افراد را افزایش داده، فرصت­ها و مشکلات را شناسایی می­کند و اطلاعات ساده و دسترس را برای تصمیم­گیری در مورد موضوعات پیچیده در اختیار مدیران قرار می­دهد (نژاد سجادی و سلیمانی، 1393: 181).

در حال حاضر، بسیاری از سازمان­های ورزشی کشور برنامة راهبردک دارند. از سوی دیگر، سازمان­ها برای توسعة پایدار و موفقیت در عرصه­های آسیایی، جهانی و المپیک به نوعی نظام ارزیابی عملکرد نوین نیاز دارند که قابلیت تأثیرپذیری از چشم­انداز و راهبرد­ها را داشته باشد و بتواند با بهره­مندی از ابزارهای نوین ارزیابی عملکرد، همة منابع مالی، انسانی و عملیاتی را همسو کرده، از منابع نامشهود برای دست­یابی به منابع مشهود حداکثر استفاده را ببرد (کشاورز و همکاران، 1389: 84). با توجه به این که کارت امتیازی متوازن بیشتر این ویژگی­ها را داراست و به نظر می­رسد بتواند نظام ارزیابی کارآمدی در فدراسیون­های ورزشی ایجاد کند، سعی بر آن است که در تدوین نظام ارزیابی این نهاد مهم ورزشی کشور که مسئولیت ورزش قهرمانی را بر عهده دارد، از این ابزار نوین مدیریتی استفاده شود. مدل­های مختلفی برای ارزیابی عملکرد سازمان­ها مورد تاکید دانشمندان و متخصصان بوده که کارت امتیازی متوازن[5] و تحلیل پوشش داده­ها[6] از آن جمله است (جعفری اسکندری و کشوری، 1394: 77). مدل کارت امتیازی متوازن از طریق وادار ساختن مدیران به ترجمه­ دقیق راهبرد به اهداف در چهار بعد متوازن مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری نظامی پویا را برای ارزیابی ایجاد می­کند. این مدل را می­توان به عنوان سیستمی جامع جهت استقرار نظام ارزیابی مدیریت عملکرد مطرح نمود (والدراما و همکاران[7]، 2013).

روش تحلیل پوششی داده­ها، یک تکنیک است که به طور گسترده­ای برای اندازه­گیری کارایی واحدهای تصمیم گیری مختلف، هنگام تبدیل منابع خاص (ورودی­ها) به نتایج (خروجی­ها) استفاده می­شود (دکارلوس و همکاران، 2017: 211). بر پایه روش تحلیل پوشش داده­ها واحدهای تصمیم، در مقابل یکدیگر ارزیابی می­شوند. بدین ترتیب، با استفاده از ترکیب تحلیل پوشش داده­ها و کارت امتیازی متوازن بر یکی از موانع عمده کارت امتیازی متوازن، یعنی نیاز به تعیین استانداردها و خط مبنا، غلبه خواهد شد (تزرمس و هالکوس[8]، 2010). تکنیک­های تحلیل پوششی داده­ها و کارت امتیازی متوازن را نمی­توان به عنوان تکنیک­های جایگزین هم مطرح نمود، بلکه استفاده تلفیقی از آن­ها در نظام ارزیابی عملکرد لازم به نظر می­رسد .به عبارت دیگر، می­توان یک ارتباط سیستماتیک بین دو مدل یاد شده ایجاد نمود؛ به طوری که از  یکی از آن­ها به عنوان مکمل و پوشاننده نقاط ضعف مدل دیگر استفاده کرد. از این رو، به کارگیری صحیح و ترکیب درست آن­ها می­تواند از مسائل مهم ارزیابی عملکرد در سازمان ها باشد. لازم به توضیح است که در تکنیک ترکیبی تحلیل پوشش داده­ها و کارت امتیازی متوازن، از کارت امتیازی متوازن به عنوان ابزاری برای طراحی معیارهای ارزیابی عملکرد و از تحلیل پوشش داده­ها به عنوان ابزاری برای ارزیابی عملکرد استفاده می­شود (جعفری اسکندری و کشوری، 1394: 81).

مدل کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­ها در تحقیقات مختلف به صورت مجزا برای ارزیابی و تدوین شاخص­های ارزیابی در سازمان­های ورزشی مورد استفاده قرار گرفته، اما در تحقیقات اندکی از این دو مدل به­صورت ترکیبی استفاده شده که در ادامه به تعدادی از این تحقیقات اشاره می­شود.

بهادران و همکاران (1396) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که بین وضعیت موجود و وضعیت فرضی در مؤلفة مالی برخلاف سه مؤلفة دیگر (رشد و یادگیری، مشتری و فرایندهای داخلی) میانگین موجود نسبت به میانگین مطلوب پایین تر است. صابونچی و موسوی (1395) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که 6 شاخص اعتبار جاری تخصیصی، جمعیت شهرستان، تعداد اماکن ورزشی، تعداد داوران و مربیان، اعتبار سرمایه­ای تخصیصی و تعداد پروژه­های در دست اجرا به عنوان شاخص­های ورودی و 11 شاخص تعداد ایستگاه ورزشی، تعداد شرکت کنندگان، تعداد بیمه شده ورزشی، تعداد میزبانی مسابقات، تعداد مدل کسب شده، تعداد برگزیده برای تیم استانی و ملی، تعداد دوره­های آموزشی داوری، تعداد دوره­های آموزشی مربیگری، تعداد دوره­های آموزشی سایر، تعداد پروژه­های تکمیل شده و مجموع سرپوشیده و روباز به عنوان شاخص­های خروجی در چهار حوزه ورزش همگانی، ورزش قهرمانی، آموزش و عمران نقش دارند. زنجیرچی و همکاران (1394) در تحقیقی با عنوان «ارزیابی کارایی 64 سالة کاروان ورزشی ایران در بازی­های المپیک با استفاده از روش تحلیل پوششی داده­ها» دریافتند که جمعیت کشور ایران طی سال­های مختلف و تولید ناخالص داخلی کشور ایران طی سال های مختلف به عنوان شاخص­های ورودی و تعداد مدال طلا، نقره و برنز به عنوان شاخص­های خروجی می­باشند. کشاورز و همکاران (1394) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که فدراسیون ژیمناستیک ایران دارای چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد  و به ترتیب در هر کدام از مناظر دارای 2، 3، 5 و 4 هدف راهبردی است. ابطحی نیا و همکاران (1392) تحقیقی با عنوان «بهینه سازی ارزیابی عملکرد ادارات تربیت بدنی دانشگاه­ها با رویکرد ترکیبی BSC، EFQM و DEA» انجام دادند که چهار بعد مالی، فرآیندهای داخلی، رشد و یادگیری و مشتری به عنوان ورودی و سه بعد مالی، رشد و یادگیری و مشتری به عنوان خروجی مدل DEA تعیین شدند. در تحقیقی که ادبی و همکاران (1392) با عنوان «تعیین میزان کارآیی ادارات کل استانی وزارت ورزش و جوانان با استفاده از روش تحلیل پوششی داده­ها» انجام دادند، شاخص­های کارکنان، بودجه و سرانه ورزشی به عنوان ورودی و شاخص­های ورزش قهرمانی، آموزش ورزشی، ساخت اماکن ورزشی، رویداد ورزشی، ورزش همگانی و هیأت­های ورزشی فعال به عنوان خروجی تعیین شدند. کشاورز و همکاران (1392) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که مدل روش ارزیابی متوازن کمیته ملی المپیک دارای چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد و 127 سنجه می­باشد. کیانفر و همکاران (2016) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که در ارزیابی براساس دو روش BSC و DEA، واحدهای مختلف، کارآیی مختلف در چهار منظر مدل BSC  دارند. برخی از این واحدها در هر دو دیدگاه از 4 منظر مدل BSC  کارآمد بوده، برخی در یک چشم انداز از این مدل کارآمد و برخی از واحدها به سطح کارآمد نرسیده­اند. زامبوم و همکاران (2015) در تحقیقی با عنوان «ارزیابی عملکرد جام باشگاه­های اروپا»، شاخص­های ضربه به سمت دروازه، بازپس گیری توپ، مالکیت توپ و تعداد پاس را به عنوان ورودی و امتیاز کسب شده را به عنوان خروجی تعیین کردند. نتایج تحقیق مزا و همکاران (2015) نشان داد که دو شاخص منابع مالی و تعداد مدال توزیع شده به عنوان ورودی و سه شاخص تعداد مدال طلا، نقره و برنز کسب شده به عنوان خروجی می­باشند. نیوپلویچ (2015) هم در تحقیقی، به نحوه استفاده از کارت  امتیازی متوازن در اجرای راهبردها برای حمایت از توسعه ورزش و تفریحات در شهر لوبلین پرداخت و نشان داد که بخش ورزش شهر لوبلین دارای چهار منظر مالی، مشتری، یادگیری و رشد و فرایندهای داخلی می­باشد.

فدراسیون­های ورزشی نیز همانند تمامی سازمان­ها نیاز به یک سیستم ارزیابی عملکرد مناسب دارند که تمامی شاخص­های ارزیابی، به شکل مناسبی در آن لحاظ شده باشد (احمدی، 1392: 4). با وجود اهمیت ارزیابی عملکرد در فدراسیون­های ورزشی به­عنوان بالاترین مرجع در هر رشتۀ ورزشی، تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه تدوین نظامی برای ارزیابی عملکرد به ویژه استفاده از مدل علمی ترکیبی در این واحدها انجام نشده و گاه براساس دیدگاهی عمومی، عملکرد فدراسیون­ها با توجه به موفقیت یا شکست آن­ها در رقابت­های ورزشی ارزیابی گردیده است. این نوع نگاه به عملکرد فدراسیون­ها به قضاوت­های نادرست در مورد ارزیابی عملکرد این واحدها منجر شده و توجه به جنبه­های دیگر عملکردی همانند موفقیت در توسعۀ ورزش با توجه به منابع موجود، میزان بهره­وری، کارآیی و میزان توسعۀ زیرساخت­های ورزش را تحت شعاع قرار داده است. باید یادآور شد که عملکرد ورزشی تنها بخشی از عملکرد سازمان­های ورزشی را نشان می­دهد. بر این اساس می­توان گفت تدوین نظامی برای ارزیابی عملکرد فدراسیون­ها به­عنوان ابزاری قدرتمند برای تعیین میزان دستیابی آن­ها به اهداف از پیش تعیین شده و نیز خود ارزیابی فدراسیون­ها ضروری به نظر می­رسد. بدین ترتیب، محقق در این تحقیق به دنبال تدوین شاخص­های ارزیابی فدراسیون­های المپیکی ایران با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­ها می­باشد.

روش شناسی پژوهش

تحقیق حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف کاربردی بود که با توجه به ماهیت آن به دو شکل کمی و کیفی انجام شد. در بخش کمی برای دستیابی به منظرها و ورودی یا خروجی بودن راهبرد­های (شاخص­های ارزیابی) فدراسیون­های المپیکی، از پرسشنامه محقق­ساخته استفاده شد. این پرسشنامه با توجه به مبانی نظری و مطالعات کتابخانه­ای تهیه گردید و روایی محتوایی و صوری آن مورد تایید متخصصان قرار گرفت. در بخش کیفی پژوهش نیز برای تعیین سنجه­ها با خبرگان و متخصصان مصاحبه کیفی انجام شد تا اطلاعات مورد نیاز به دست آید. مصاحبه با نمونه­ها در بخش کیفی تحقیق تا دستیابی به تمام اطلاعات مورد نیاز یا به عبارت دیگر اشباع نظری ادامه یافت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران فدراسیون­های المپیکی (375 نفر)، مدیران حوزه معاونت ورزش قهرمانی و حرفه­ای وزارت ورزش و جوانان (30 نفر) و مدیران کمیته ملی المپیک (20 نفر)- در مجموع 425 نفر- بود. در بخش کمی از روش نمونه­گیری تصادفی بر اساس جدول مورگان استفاده شد و 220 نفر به عنوان نمونه برای تکمیل پرسشنامه­ها انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز از نمونه­گیری هدفمند استفاده و تعداد 21 نفر جهت مصاحبه کیفی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. اطلاعات جمع آوری شده در بخش کمی با بهره­گیری از آزمون آماری مجذور کای و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. در بخش کیفی نیز برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش استقرای منطقی به منظور مفهوم سازی استفاده شد. فرآیند تحلیل داده­ها در قالب اجرا و ویرایش مصاحبه­ها، کد گذاری نظرات، طبقه بندی نظرات در گروه­های مفهومی یکسان ، تفسیر مفاهیم برآمده از تحقیق، ترکیب مفاهیم و نتیجه­گیری انجام گرفت.

یافته­های پژوهش

ویژگی­های جمعیت ‏شناختی نمونه آماری بخش کمی در جدول 1 بیان شده است.

جدول1: ویژگی های جمعیت شناختی نمونه آماری

متغیر

مولفه ها

فراوانی

درصد فراوانی

جنسیت

زن

48

8/21 %

مرد

172

2/78 %

جمع

220

100%

تحصیلات

دیپلم

2

9/0 %

فوق دیپلم

4

8/1 %

کارشناسی

24

9/10 %

کارشناسی ارشد

66

30 %

دکتری

124

4/56 %

جمع

220

100%

رشته تحصیلی

تربیت بدنی

177

80 %

غیر تربیت بدنی

43

20 %

جمع

220

100%

سابقه مدیریت

4 تا 6 سال

46

9/20 %

6 تا 8 سال

15

8/6 %

8 تا10 سال

30

6/13 %

بالاتر از 10 سال

129

7/58 %

جمع

220

100%

 

در بخش کیفی از تعداد 21 نفر نمونه آماری، از نظر جنسیت 16 نفر (76 درصد) مرد و 5 نفر (24 درصد) زن، از نظر تحصیلات 12 نفر (57 درصد) فوق لیسانس و 9 نفر (43 درصد) دکتری، از نظر رشته تحصیلی 14 نفر (67 درصد) با مدرک تربیت بدنی و 7 نفر(33 درصد) با مدرک غیر تربیت بدنی و از نظر سابقه مدیریت 2 نفر (5/9 درصد) دارای سابقه مدیریت 6 تا 8 سال، 2 نفر (5/9 درصد) دارای سابقه مدیریت 8 تا 10 سال و 17 نفر (81 درصد) با سابقه مدیریت بالاتر از 10 سال بودند.

یافته­های کمی

جدول 2، نتایج آزمون مجذور کای مربوط به تعیین منظرهای فدراسیون­های المپیکی کشور را نشان می­دهد.

جدول 2: نتایج آزمون مجذور کای برای تعیین منظرهای فدراسیون­های المپیکی کشور

منظر

راهبرد

مجذور کای

درجه آزادی

سطح معناداری

مالی

بهبود وضعیت معیشتی قهرمانان و مربیان تیم های ملی

185

4

001/0

جذب اعتبار از نهادهای دولتی و بخش خصوصی

428

2

001/0

مشتری

بهبود سطح ورزش برای همه

166

3

001/0

فرآیندهای داخلی

ارتقای نظام استعدادیابی در ورزش قهرمانی

81

2

001/0

ارتقای نظام رویدادهای ورزشی

683

5

001/0

بهبود سطح ورزش قهرمانی

230

4

001/0

یادگیری و رشد

بهبود وضعیت دوره های آموزشی و پژوهش­های مرتبط با ورزش قهرمانی

738

4

001/0

توسعه منابع انسانی

86

2

001/0

ارتباطات

تقویت تعامل با ارگان­های ملی و بین­المللی

636

3

001/0

 

همان طور که جدول 2 نشان می­دهد، تفاوت آماری معنی­داری بین گزینه­های مختلف وجود دارد. بنابراین می­توان با 95 درصد اطمینان نتیجه گرفت که فدراسیون­های المپیکی کشور دو راهبرد در منظر مالی، یک راهبرد در منظر مشتری،  سه راهبرد در منظر فرآیندهای داخلی، دو راهبرد در منظر یادگیری و رشد و یک راهبرد در منظر ارتباطات دارند. در نتیجه، فدراسیون­های المپیکی کشور دارای 5 منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و ارتباطات می­باشند.

جدول3، نتایج آزمون مجذور کای مربوط به ورودی یا خروجی بودن راهبرد­های فدراسیون­های المپیکی کشور را نشان می­دهد.

جدول 3: نتایج آزمون مجذور کای برای تعیین ورودی یا خروجی بودن راهبرد­های فدراسیون­های المپیکی

نوع شاخص

راهبرد

مجذور کای

درجه آزادی

سطح معناداری

ورودی

ارتقای نظام استعدادیابی در ورزش قهرمانی

100

1

001/0

جذب اعتبار از نهادهای دولتی و بخش خصوصی

113

1

001/0

بهبود سطح ورزش برای همه (ورزش همگانی)

25

1

001/0

توسعه منابع انسانی

154

1

001/0

خروجی

بهبود وضعیت دوره های آموزشی و پژوهش­های مرتبط با ورزش قهرمانی

57

1

001/0

ارتقای نظام رویدادهای ورزشی

108

1

001/0

بهبود سطح ورزش قهرمانی

125

1

001/0

بهبود وضعیت معیشتی قهرمانان و مربیان تیم های ملی

63

1

001/0

تقویت تعامل با ارگان­های ملی و بین­المللی

17

1

001/0

با توجه به نتایج جدول 3، می­توان با 95 درصد اطمینان نتیجه گرفت که از 9 راهبرد (شاخص ارزیابی) فدراسیون­های المپیکی، 4 راهبرد به عنوان ورودی و 5 راهبرد به عنوان خروجی می­باشند.

یافته­های کیفی

جدول 4، راهبرد­های (شاخص­های ارزیابی) فدراسیون­های المپیکی کشور و سنجه­های مربوط به آن­ها را بیان می­کند.

جدول 4: راهبرد­های ورودی و خروجی فدراسیون­های المپیکی و سنجه­های مربوط به آن­ها

نوع شاخص

منظر

راهبرد (شاخص)

سنجه

ورودی

مالی

جذب اعتبار از نهادهای دولتی و بخش خصوصی

1- میزان عواید حاصل از برنامه های درآمد زایی (ورودیه مسابقات، خیرین، کمک­های مردمی و حق عضویت­ها، برگزاری دوره­های آموزشی، بلیط فروشی، حق پخش تلویزیونی و تبلیغات)

2- درآمد حاصل از حامیان مالی و بخش خصوصی

3- جذب اعتبار از کمیته ملی المپیک

4- جذب اعتبار از وزارت ورزش و جوانان

5- جذب اعتبار از نهادها و فدراسیون­های بین­المللی

6- جذب اعتبار از سایر ارگان­های عمومی و دولتی

مشتری

بهبود سطح ورزش برای همه (ورزش همگانی)

1- تعداد هیأت­های ورزشی فعال استان

2- تعداد هیأت­های ورزشی فعال شهرستان

3- تعداد همایش­ها و جشنواره­های ورزشی، مسابقات محلات و طرح­های اوقات فراغت

4- تعداد پایگاه­های ورزش همگانی

فرایندهای داخلی

ارتقای نظام استعدادیابی در ورزش قهرمانی

1- تعداد ورزشکاران مستعد شناسایی شده راه یافته به تیم های ملی

2- تعداد ورزشکاران تحت پوشش پایگاه های استعدادیابی

3- تعداد مربیان به کار گیری شده در پایگاه های استعدادیابی

4- تعداد کارشناسان متخصص و اساتید دانشگاهی به کار گیری شده در پایگاه های استعدادیابی

یادگیری و رشد

توسعه منابع انسانی

1- تعداد نیروی انسانی داوطلب سازماندهی شده در فدراسیون برای رویدادهای ورزشی

2- تعداد کارکنان فدراسیون شرکت کننده در دوره­های آموزشی

3- تعداد افراد متخصص با تحصیلات عالی در فدراسیون

خروجی

مالی

بهبود وضعیت معیشتی قهرمانان و مربیان تیم های ملی

1- تعداد قهرمانان ورزشی استفاده کننده از جوایز و پاداش تعلق گرفته توسط دولت

2- تعداد مربیان ورزشی استفاده کننده از جوایز و پاداش تعلق گرفته توسط دولت

فرایندهای داخلی

ارتقای نظام رویدادهای ورزشی

1- تعداد میزبانی های مسابقات انتخابی المپیک یا پارالمپیک

2- تعداد میزبانی های مسابقات جهانی

3- تعداد میزبانی های مسابقات آسیایی

4- تعداد میزبانی های مسابقات بین المللی

5- تعداد تیم­های اعزامی به مسابقات جهانی

6- تعداد تیم­های اعزامی به مسابقات آسیایی

فرایندهای داخلی

بهبود سطح ورزش قهرمانی

1- تعداد مدال­های کسب شده از مسابقات المپیک یا پارالمپیک

2- تعداد مدال­های کسب شده از بازی­های آسیایی یا پارآسیایی

3- تعداد مدال­های کسب شده از مسابقات جهانی

4- تعداد مدال­های کسب شده از مسابقات آسیایی

5- تعداد سهمیه های کسب شده از مسابقات المپیک یا پارالمپیک

یادگیری و رشد

بهبود وضعیت دوره های آموزشی و پژوهش­های مرتبط با ورزش قهرمانی

1- تعداد مربیان و داوران اعزام شده به دوره­های بین­المللی خارج از کشور 

2- تعداد دوره­های مربیگری برگزار شده

3- تعداد دوره­های داوری برگزار شده

4- تعداد دوره­های بازآموزی، توجیهی و دانش افزایی

5- تعداد همایش های علمی برگزار شده

6- تعداد طرح های پژوهشی انجام شده

7- تعداد مقالات چاپ شده در نشریات علمی

8- تعداد مقالات ارائه شده در همایش­های ملی و بین­المللی

ارتباطات

تقویت تعامل با ارگان­های ملی و بین­المللی

1- تعداد طرح های پژوهشی سفارش داده شده به دانشگاهیان

2- تعداد کرسی کسب شده در مجامع بین­المللی

3- تعداد تفاهم نامه­های منعقد شده با ارگان­های ملی

 

بر اساس نتایج جدول 4، فدراسیون­های المپیکی کشور دارای 17 سنجه به­عنوان ورودی و 24 سنجه به­عنوان خروجی می­باشند. به عبارتی دیگر، در منظر مالی دارای 8 سنجه، در منظر مشتری دارای 4 سنجه، در منظر فرآیندهای داخلی دارای 15 سنجه، در منظر یادگیری و رشد دارای 11 سنجه و در منظر ارتباطات دارای 3 سنجه می­باشند.

بحث و نتیجه­گیری

استفاده از ترکیب دو مدل کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­ها،  ارزیابی عملکرد را واقع­بینانه   می­سازد. تکنیک کارت امتیازی متوازن جوانب متعدد عملکردی یک سازمان را در نظر می­گیرد و سپس تکنیک تحلیل پوششی داده­ها از مجموع واحدهای تحت بررسی، تعدادی را به صورت واحد کارا معرفی می­نماید که به کمک آن ها مرز کارایی تشکیل  می­شود و این مرز ملاک کارایی است (افشار کاظمی، 1388: 31). کارت امتیازی متوازن چارچوبی را برای تعیین نهاده­ها (ورودی­ها) و ستانده­ها (خروجی­ها) در اختیار قرار می­دهد. انتخاب شاخص­های مناسب جهت ارزیابی فدراسیون­های المپیکی با مدل تحلیل پوششی داده­ها و سنجش کارایی نه فقط از راهبرد­های مالی، بلکه از راهبرد­های منظرهای دیگر کارت امتیازی متوازن بهره می­گیرند. در این تحقیق سعی شده است مدل مناسب حاصل از تلفیق دو مدل کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­ها جهت تدوین شاخص­های ارزیابی عملکرد فدراسیون­های المپیکی کشور ارائه گردد. بنابراین پیاده­سازی و اجرای مدل ارائه شده در فدراسیون­های المپیکی می­تواند ارزش دارایی­های نامشهود را به­خوبی اندازه­گیری کند و بین دارایی­های مشهود و نامشهود پیوندی مستحکم به وجود آورد. برای تدوین شاخص­های ارزیابی فدراسیون­های المپیکی در این تحقیق ابتدا بایستی منظرهای مربوط به راهبرد­های این فدراسیون­ها مشخص می شدند. بر اساس نتایج تحقیق، فدراسیون­های المپیکی کشور دو راهبرد در منظر مالی، یک راهبرد در منظر مشتری،  سه راهبرد در منظر فرآیندهای داخلی، دو راهبرد در منظر یادگیری و رشد و یک راهبرد در منظر ارتباطات دارند. در نتیجه دارای 5 منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و ارتباطات می­باشند که در 4 منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی و یادگیری و رشد با نتایج تحقیقات بهادران و همکاران (1396)، کشاورز و همکاران (1394)، ابطحی و همکاران (1392)، کشاورز و همکاران (1392)، کیانفر و همکاران (2016) و نیوپلویچ و همکاران (2015) همخوانی دارند. در تحقیقات مذکور برخلاف این تحقیق منظر ارتباطات و راهبرد­های مربوط به­صورت جداگانه بیان نشده- البته در برخی از تحقیقات در قالب منظر فرآیندهای داخلی گنجانده شده است. در تحقیق حاضر منظرهای فدراسیون­های المپیکی از طریق راهبرد­های این فدراسیون­ها تعیین شدند. بنابراین مبنای تعیین سنجه­های منظرهای مختلف نیز راهبرد­های فدراسیون­های المپیکی بوده است. این اقدام زمینة تعیین سنجه­هایی غیر از سنجه­های مالی را فراهم می­کند. این رویکرد در بسیاری از نظام­های ارزیابی عملکرد سنتی وجود ندارد یا کمتر به آن توجه می­شود. بنابراین می­توان نتیجه گرفت فدراسیون­های المپیکی با تعیین پنج منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و ارتباطات در صدد است راهبرد­ها و سنجه­های این منظرها را تعیین کند و بر مبنای آن­ها سنجه­های مالی، غیرمالی، عملکردی راجهت تعیین شاخص­های ارزیابی تدوین نماید.

در این پژوهش در ابتدا با استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن، منظرها، راهبرد­ها و سنجه­های فدراسیون­های المپیکی تدوین شدند. سپس راهبرد­ها از نظر شاخص ورودی یا خروجی بودن در فدراسیون­ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمون خی دو نشان داد که 4 راهبرد ارتقای نظام استعدادیابی در ورزش قهرمانی، جذب اعتبار از نهادهای دولتی و بخش خصوصی، بهبود سطح ورزش برای همه و توسعه منابع انسانی به­عنوان شاخص­های ورودی و 5 راهبرد بهبود وضعیت دوره های آموزشی و پژوهش­های مرتبط با ورزش قهرمانی، ارتقای نظام رویدادهای ورزشی، بهبود سطح ورزش قهرمانی، بهبود وضعیت معیشتی قهرمانان و مربیان تیم­های ملی و تقویت تعامل با ارگان­های ملی و بین­المللی به­عنوان شاخص­های خروجی می­باشند. این یافته­ها با بخشی از یافته­های پژوهش­های صابونچی و موسوی (1395)، ادبی و همکاران (1392) و مزا و همکاران (2015) همخوانی دارد. اندازه­گیری میزان کارآیی هر سازمانی با استفاده از روش­های ناپارامتریک از جمله روش تحلیل پوششی داده­ها در ابتدا نیازمند تعیین شاخص­های ورودی به کار رفته توسط سازمان و همچنین تعیین شاخص­های خروجی سازمان می­باشد. ورودی­ها، منابعی هستند که سازمان برای تولید و ارائه خدمات به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در اختیار داشته است. خروجی­ها نیز نتایج حاصل از اقدامات و فعالیت­های سازمان می­باشد (ادبی، 1391، 129). تحقیقات مختلفی که درباره اندازه­گیری و تعیین میزان کارآیی سازمان­های مختلف اعم از خدماتی و تولیدی یا ورزشی و غیر ورزشی انجام شده است، با توجه به هدف تحقیق و منابع به کار رفته توسط سازمان، از یک­ سو و نتایج فعالیت­ها و خدمات ارائه شده توسط سازمان از سوی دیگر، اقدام به تعیین شاخص­ها نموده­اند. برخی از محققان با توجه به اهداف تحقیق و مطالعه پیشینه و مبانی نظری مرتبط با تحقیق اقدام به تعیین شاخص­های ورودی و خروجی سازمان می­کنند (باروس، 2010) در حالی­که برخی دیگر علاوه برتوجه به اهداف تحقیق و مطالعه پیشینه و مبانی نظری مرتبط با پژوهش، از نظر خبرگان و کارشناسان حوزه برای تعیین شاخص­های ورودی و خروجی سازمان استفاده می­نمایند(سلیمانی دامنه، 2011).

از دیگر نتایج تحقیق این بود که از 41 سنجه مربوط به فدراسیون­های المپیکی، 17 سنجه به­عنوان ورودی و 24 سنجه به­عنوان خروجی شناخته شدند. همچنین با توجه به منظرهای کارت امتیازی متوازن، این فدراسیون­ها در منظر مالی دارای 8 سنجه، در منظر مشتری دارای 4 سنجه، در منظر فرآیندهای داخلی دارای 15 سنجه، در منظر یادگیری و رشد دارای 11 سنجه و در منظر ارتباطات دارای 3 سنجه می­باشند. به­عبارت دیگر، از میان 41 سنجة  فدراسیون­های المپیکی، تنها 8 سنجه مالی است و سایر سنجه­ها در منظرهای مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد و ارتباطات قرار دارند. برخی سنجه­های تحقیق حاضر با سنجه­های تحقیقات کشاورز و همکاران (1394)  و کشاورز و همکاران (1392) همسو می­باشند. در تحقیق حاضر با توجه به نظر کارشناسان، منظر ارتباطات و سنجه­های مربوط به آن نیز بیان شده که این نشان از اهمیت این منظر در تدوین شاخص­های ارزیابی عملکرد فدراسیون­های المپیکی می­باشد. چان و هو اظهار کرده­اند که کارت امتیازی متوازن معیار سنجش مدیریتی است که جانشین معیارهای ارزیابی مالی نشده، بلکه درجهت تکمیل آن مطرح گردیده است (ابطحی نیا و همکاران، 1393: 160). نظام ارزیابی نوین از توجه صرف به سنجه­های مالی و نتیجه­گرا دوری کرده، درصدد است از راهبرد­ها و چشم انداز فدراسیون­های ورزشی برای ایجاد نظام ارزیابی عملکرد بهره گیرد. وجود چنین سنجه­هایی که در روش­های ارزیابی سنتی و توأم با سنجه های مالی گذشته نگر کمتر مشاهده شده است، بر کارآیی و قابلیت این ابزار نوین مدیریتی دلالت دارد. بهره­مندی از نظام ارزیابی عملکرد با رویکرد کارت امتیازی متوازن موجب موفقیت بسیاری از سازمان­ها در حوزه­های مختلف شده است (کشاورز و همکاران، 1389: 97).

برای اینکه فدراسیون­های ورزشی که در المپیک حضور دارند به عنوان متولیان آن رشته ورزشی در سطح کشور بتوانند به بهترین نحو پاسخگوی اهداف تعیین شده باشند، ضروری است خود را طبق مدل­های علمی ارزیابی نمایند. تکنیک­هایی مانند DEA و BSC به عنوان ابزارهایی هستند که شاید نتوانیم به­عنوان تکنیک­های جایگزین هم مطرح کنیم، ولی شکی نخواهد بود استفاده تلفیقی از آن­ها در یک نظام ارزیابی عملکرد می­تواند نتایج مثبت­تری را بهمراه داشته باشد. دیدگاه سیستماتیک BSC در چهار وجه که از آنها به عنوان حوزه توانمندسازها و نتایج یاد شده است، راهنمای حرکت سازمان در مسیر راهبرد می­باشد و مکمل DEA برای ارزیابی وضعیت سازمان در این دو حوزه جهت اتخاذ تصمیم گیری­های مناسب به صورت امری اجتناب ناپذیر است (نجفی و همکاران، 1387: 8).

در پایان می­توان نتیجه گرفت نظام ارزیابی عملکرد در فدراسیون­های المپیکی کشور با استفاده از مدل تلفیقی کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­ها می­تواند موجب ایجاد زمینه مناسب برای اجرا و پیاده­سازی راهبرد­ها شود. همچنین، می تواند با ارئه بازخورد مناسب به موفقیت در بخش مالی، شناسایی نقاط قوت و ضعف و ایجاد همدلی در بین بخش­های مختلف ورزش کشور و موفقیت فدراسیون­ها و ورزشکاران در کسب سهمیه و سکوهای المپیک کمک شایانی نماید.

 

  • منابع

    • ابطحی نیا، عاطفه؛ میرکاظمی، سیده عذرا و کشتی دار، محمد. (1392). «بهینهسازیارزیابیعملکرداداراتتربیتبدنیدانشگاههابارویکردترکیبی BSC، EFQM و DEA». پژوهش در ورزش دانشگاهی. شماره 3، ص 52-27.
    • ابطحی نیا، عاطفه؛ میرکاظمی، سیده عذرا و کشتی دار، محمد. (1393). «به­کارگیری رویکرد BSC جهت ارزیابی عملکرد اداره­های تربیت بدنی دانشگاه­های کشور». پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. شماره 7، ص 163-149.
    • احمدی، سمیرا. (1392). «تدوینشاخص­هایارزیابیعملکردهیئت­هایورزشیووشو».  پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه بیرجند، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی.
    • ادبی فیروزجاه، جواد. (1391). «تعیین میزان کارآیی ادارات کل ورزش و جوانان استان­های ایران با استفاده از تحلیل پوششی داده­ها (DEA)».  رساله دوره دکتری، دانشگاه خوارزمی.
    • ادبی فیروزجاه، جواد؛ مظفری، امیر احمد و هادوی، فریده. (1392). «تعیینمیزانکارآییاداراتکلاستانیوزارتورزشوجوانانبااستفادهازروش تحلیل پوششی داده­ها».  دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. دوره 3، شماره 11، ص 78-61 .
    • افشار کاظمی، محمدعلی؛ طلوعی، عباس و قلم سیاه، لیلی. (1388). «طراحیمدلترکیبیکارتامتیازمتوازنوتحلیلپوششی داده­ها(مطالعهموردی: ارزیابیکارائینسبیشرکت­هایدارویی عضوبورساوراقبهادار)». نظام سلامت. شماره 3، ص 32-15 .
    • بافنده زنده، علیرضا و رفیعی، سمیرا. (1394). «ارزیابی کارآیی سازمانی بر اساس تلفیق کارت امتیازی متوازن و تحلیل پوششی داده­های فازی». مدیریت بهره­وری. شماره 34، ص 200-175 .
    • بهادران، محمد رضا؛ مرادی، محمد و قربانی، لیلا. (1396). «ارزیابی عملکرد کارکنان اداره کل تربیت بدنی ناجا بر اساس کارت امتیازی متوازن». مطالعات مدیریت بر آموزش انتظامی. شماره 37، ص 60-41
    • جعفری اسکندری، میثم و کشوری، محمدرضا. (1394). «کاربردمدلتلفیقیکارتامتیازیمتوازنپویاوتحلیلپوششیداده­هابهمنظورارزیابی عملکردمراکزصداوسیما». مدیریت سازمان­های دولتی. شماره 12، ص 89-76 .
    • زنجیرچی، محمود؛ خطیبی، عبدالنبی و پیمان فر، محمد حسن. (1394). «ارزیابیکارایی 64 سالةکاروانورزشیایراندربازی­هایالمپیکبا استفادهازروشتحلیلپوششیداده­ها». مدیریت ورزشی، دوره 7، شماره 5، ص 700-687 .
    • صابونچی، رضا و موسوی، سید محمد. (1395). "تحلیلکارآییوالویت­بندیاداره­هایورزشوجواناناستانلرستانبااستفادهازتحلیل پوششی داده­ها"، پژوهش­های معاصر در مدیریت ورزشی. شماره 11، ص 97-85 .
    • کشاورز، لقمان؛ حمیدی، مهرزاد؛ سجادی، نصراله و گودرزی، محمود. (1389). «تدویننظامارزیابیعملکردکمیتةملیالمپیکبارویکردکارتامتیازیمتوازن».  پژوهش در علوم ورزشی. شماره 29، ص 98-83 .
    • کشاورز، لقمان؛ حمیدی، مهرزاد؛ گودرزی، محمود و سجادی، نصراله. (1392). «تبیینمدلپیاده­سازیراهبرد­هایکمیتهملیالمپیکباروشارزیابیمتوازن».  پژوهش نامه مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. شماره 18، ص 42-15.
    • کشاورز، لقمان؛ فراهانی، ابوالفضل و دانشمندی، حمزه. (1394). «تدوینمنظرهاونقشهراهبردیتوسعهژیمناستیک ایرانبارویکردکارتامتیازیمتوازن». مطالعات مدیریت رفتار سازمانی در ورزش. شماره 7، ص 115-103 .
    • کوچی، فاطمه. (1390). «تدوینشاخص­هایارزیابیعملکردهیئت­هایورزشی آمادگی جسمانی ایران».پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه گیلان، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی.
    • نجفی، اسماعیل؛ آریا نژاد، میربهادر؛ حسین زاده، فرهاد و ابن­الرسول، اصغر. (1387). «ارزیابیکاراییباتلفیقدونظاماندازه­گیری BSC و DEA». فصلنامه مدیریت. شماره 11، ص 9-1 .
    • نژاد سجادی، سید احمد و سلیمانی دامنه، جهانگیر. (1393). «شناساییواولویتبندیشاخص­هایارزیابی عملکردفدراسیون­هایورزشیایران با استفاده از مدل AHP».مطالعات مدیریت ورزشی. شماره 23، ص 192-179 .
    • Barros, C. P., Assaf, A., Sa-Erap, F. (2010). “Brazilian Football League Technical Efficiency: A Simar and Wilson Approach”. Journal of Sport Economics, 11(6): 641-651.
    • De Carlos, P., Alén , E.,  Pérez-González, A. (2016). “Measuring the efficiency of the Spanish Olympic Sports Federations”.European Sport Management Quarterly, 17 (2), p: 210-225.
    • Kianfar, k. Ahadzadeh, M. Alam Tabriz, A. Najafi, E. Hosseinzadeh, F (2016). “Presentation of a Novel Integrated DEA-BSC Model with Network Structure in Multi Objective Programmig”. International Journal of Data Envelopment Analysis, 4(2). pp: 967-984.
    • Kusrini, E. Subagyo, Masruroh, N.A. (2016). “Designing Performance Measurement For Supply Chain’s ActorsAnd Regulator Using Scale Balanced Scorecard And Data Envelopment Analysis”. IOP Conf. Series: Materials Science and Engineering.
    • Meza L.A., Valério R.P., De Mello J.C.C.B.S. (2015). “Assessing the efficiency of sports in using financial resources with DEA models”. Procedia Computer Science. 55. P 1151- 1159.
    • Nieplowicz, Maria. (2015). “The use of the balanced scorecard in the implementation of the strategyto support the development of sport and recreation in the city of Lublin”. Quantitative Methods in Accounting and Finance, p: 95-103
    • Soleimani- Damaneh, J., Hamidi, M., Sajadi, N. (2011). “Evaluating the Performance of Iranian Football Teams Utilizing Linear Programming”. American Journal of Operations Research, 1:65-72.
    • Tzeremes N, Halkos G. A. (2010). “DEA approach for measuring university departments' efficiency”. Munich Personal RePEc Archive. 21: 24-29.
    • Valderrama T, García C, Rodríguez, V B, Revuelta, D. (2013). “Balanced Scorecard and Efficiency: Design and Empirical Validation of a Strategic Map in the University by Means of DEA”. American Journal of Operations Research. 3:30-52.
    • Zambom-Ferraresi F., García-Cebrián L.I., Lera-López F., Iráizoz B. (2015). “Performance Evaluation in the UEFA Champions League”. Journal of Sports Economics,18(5). 448-470.