Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D., Associate Professor, Social Work Department, Faculty of Social Sciences, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran

2 Ph.D. Student in Social Work, Social Work Department, Faculty of Social Sciences, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran

3 Ph.D., Assistant Professor, Faculty of Law and Political Sciences, Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran

Abstract

One of the most important threats to the security of the various classes of the society is the occurrence of crimes within the community, which bring to victims a variety of psychological, economic and social consequences. The research examine the victimization of juvenile among students according to the context and of the problem. Therefore, the study is to understand and interpret the victimization process.
The statistical population was all three graded students who studied at Allameh Tabatabai University in the academic year of 2018-2019. The sampling method was purposeful and the sample size equals to 30 students. The research method was qualitative and the data were collected by using semi-structured interview and analyzed with the technique of thematic. The results showed that the robbery is more prevalence than any other crime. As well as, most victims have been victimized in the late hours of the day and at night. Most of the victims believed they prefer to deal with the case in a personal way, which would prefer personalized face-to-face strategies. It means, they more utilize problem-solving skills than structural encounters and referral to judge institutions. Victims have been confronted three stages of thinking, feeling and experiencing, in the victimization process. Also, the most important consequences of victimization were including: the erosion of social norms, psychological distress, and self-reproach, and insanity, loss of capital and economic issues.

Keywords

درک و تفسیر چگونگی فرایند قربانی شدن از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی

ستار پروین[1]   

بهزاد خدری[2]

 قباد کاظمی[3]

 

تاریخ دریافت مقاله: 11/12/1397

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:7/3/1398

ی

 

مقدمه

قربانی(بزه دیده) شناسی[4] شاخه ای از جرم شناسی است که به طور خاص به مطالعه قربانیان جرم         می پردازد. جرم شناسانی که به بررسی مجرمان می پردازند، این سوال را مطرح می کنند که کدام عوامل خطر سبب می شود تا افراد مرتکب جرم شوند. در عوض جرم شناسان حوزه قربانیان جرم می پرسند که چرا برخی افراد، خانواده ها و گروه ها، بیشتر هدف جرائم قرار می گیرند. قربانی شدن یک فرایند اتفاقی نیست. قربانی شدن همانند مجرم شدن، فرایندی است که مجموعه ای از ویژگی های فردی، جمعیتی و محیطی الگو مندی را در بر می گیرد(Walsh and Ellis  2007: 828).

یکی از مهمترین تهدیدها علیه وجود امنیت در بین اقشار مختلف جامعه، وقوع جرائم در بستر آن جامعه است که به دنبال آن قربانیانی همراه با انواع پیامدهای روانی، اقتصادی و اجتماعی را به بار می‌آورد. بر اساس آمار و اطلاعات موجود، روند جرائم در اغلب جوامع رو به رشد است. این روند افزایشی از مکانی به مکانی دیگر بسته به نوع جرم دارای تفاوت­هایی است و دلایل و انگیزه‌های خاص خود را دارد. وقوع انواع جرم، مشکلات متعددی را درسطح جامعه به‌ وجود می‌آورد و از یک طرف موجب ناامنی، دلهره، هراس و آشفتگی شهروندان می گردد و از طرف دیگر، سلامت شهر را به خطر می اندازد و موجب می‌شود تا سیستم قضایی و انتظامی کشور بودجه‌ای کلان را صرف کشف جرم، تعقیب و دستگیری و نگهداری مجرمان، رسیدگی های قضایی و مجازات آنها نماید (زنگی‌آبادی و رحیمی نادر، 1398 ؛ نصیری و همکاران، 1396). اما سوال اصلی این است که قربانی شدن دانشجویان چه تاثیراتی می‌تواند بر زندگی آنها داشته باشد. در بین دانشجویان، تنیدگی‌های دوره تحصیلی، تضادهای قومی و فرهنگی، احساساتی مبنی بر مورد تبعیض سیاسی، عقیدتی، نژادی و جنسیتی قرار گرفتن، وجود دارد. در کشور ما نیز گاه گاهی این موارد به صورت حاد در‌آمده و بر جنبه های مختلف زندگی دانشجویان اثر می گذارد و سلامتی این قشر را به خطر می‌اندازد و توجهی ویژه را می‌طلبد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه دانشجویان در دوره خاص رشدی و تحول خود هستند و به اصطلاح در دوره «گذار» به سر می برند، لذا همواره در معرض تنیدگی هستند و عوامل تنیدگی‌زای بی‌شماری را تجربه می‌کنند که بر ابعاد سلامتی آنها تاثیرگذار است. در یک نگاه دیگر می‌توان گفت که تغییرات مربوط به تحول، انطباق با روش جدید مطالعه و سبک زندگی، جدایی از محیط‌های آشنا و حمایت‌کننده، رفتارهای گروهی و فشارهای ناشی از آن، رویدادهای مختلف کشور و فرهنگ موجود در دانشگاه همگی دست به دست هم داده، می‌توانند دانشجویان را تحت فرسودگی و خستگی جسمانی، روانی و اجتماعی شدید قرار ‌دهند و تمام ابعاد زندگی، از جمله سلامتی آنها را به مخاطره ‌اندازند- که بی تردید، مشاوره و مداخله همه جانبه افراد مسئول در حوزه‌های مختلف (مددکاری اجتماعی، روانشناسی و...) را می‌طلبد. حال اگر به همه این موارد تجربه شده، قربانی شدن را بیفزاییم، درک خواهیم نمود که چگونه زندگی و آینده یک دانشجو مورد تهدید قرار می گیرد و به عبارتی سرنوشت او عوض خواهد شد. در حوزه جرم شناسی جوانان، مسائل مربوط به جرم و وقوع آن بیشتر به سمت چرایی پدیده و مجرمان متمرکز است و کمتر به افراد قربانی پرداخته می‌شود. لذا با توجه به کمبود پژوهش‌ها در این، حوزه ،  ضرورت انجام  چنین پژوهش­های  علمی آشکار می‌گردد.

قربانی شدن، احساساتی مانند افسردگی، گناه، خودسرزنشی[5]، خودکارامدی[6] و عزت نفس ضعیف را ایجاد می کند. مطالعه ای در انگلیس که بر روی قربانیان سرقت از منازل انجام شده نشان می دهد که 65 درصد قربانیان با خشم ، 30 درصد با ترس از قربانی شدن مجدد  و 19 درصد با بی خوابی واکنش نشان         می دهند(همان: 437). پژوهشی که در مورد قربانیان  سو استفاده جنسی انجام شده است نشان می دهد که  سو استفاده جنسی زودرس در خانه، اثر مستقیم مثبتی بر قربانی شدن زنان دردوره های بعدی در خیابان دارد و احتمال آن را افزایش می دهد. بعلاوه، آنها را در معرض جرم و مجرمان قرار می دهد(Tyler and et al, 2000). قربانی شدن، هزینه های فردی و اجتماعی زیادی را بر افراد و جامعه تحمیل می‌کند که ضرورت بررسی حاضر را بیش از پیش آشکار می‌سازد؛ از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. هزینه های قربانی: هزینه های اقتصادی فردی مانند هزینه های مراقبت پزشکی، از دست دادن درامد و خسارت های مالی؛
  2. هزینه های نظام قضایی: مانند هزینه­های رجوع به کلانتری، دادسرا و دادگاه، گرفتن وکیل و هزینه­های دادرسی و احتمالا درج سوء پیشینه قضایی؛
  3. هزینه های مربوط به دوره زندگی مجرمانه[7]: هزینه های فرصت مربوط به انتخاب مجرم برای درگیری در فعالیت های غیر قانونی به جای فعالیت ها قانونی و مولد، از جمله هزینه های مربوط به حمایت از خانواده های مجرمان؛
  4. هزینه های ناملموس[8]: هزینه های غیرمستقیمی که قربانیان تجربه می کنند و صدمه می بینند مانند درد و رنج، کاهش کیفیت زندگی، بیماری های روان شناختی(مک کولیستر به نقل از Siegel, 2017: 70). با توجه به پیامدهای ذکر شده، ضرورت بررسی، پیشگیری و درمان مطرح می‌شود که حیطه را برای ورود درمانگرانی همچون روانشناسان، مشاوران و مددکاران اجتماعی فراهم می‌نماید.

دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان یکی از دانشگاه های تخصصی کشور هر ساله پذیرای جوانان بسیاری از سرتاسر کشور می باشد. در حال حاضر، حدود 17 هزار نفر از جوانان در مقاطع تحصیلی مختلف در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند. کمیت و کیفیت زندگی دانشجویان همواره یکی از دغدغه های مسئولان دانشگاه بوده و هست. جرم و انواع آسیب‌های اجتماعی می‌تواند زندگی دانشجویان جوان را با چالش مواجه سازد. جوانان مانند هریک از گروه های جامعه، در عین اینکه می توانند مرتکب رفتارهای کجروانه گردند، می توانند قربانی جرائم نیز بشوند. شواهد نشان می‌دهد که برخی از جوانان بیشتر احتمال دارد که قربانی جرائم مختلف مانند سرقت، انواع خشونت، جرائم سایبری در محیط های داخل دانشگاه - مانند خوابگاه- و بیرون آن یعنی محیط های شهری قرار گیرند. این پژوهش تلاش دارد تا به بررسی قربانی شناسی جرائم جوانان در بین دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی با توجه به بسترها و زمینه های اجتماعی مسئله بپردازد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف درک و تفسیر چگونگی فرایند قربانی شدن از دیدگاه قربانیان صورت می‌گیرد. به عبارتی، در پی پاسخ به سئالات زیر است:

در فرآیند قربانی شدن، قربانیان چگونه این فرآیند را تجربه می‌کنند و مهمترین پیامدها و راهبرد‌های مواجهه‌ آنها با وضعیت قربانی شدن چگونه است؟

پژوهش فوق در ابتدا به مرور نظری و تجربی حوزه بزه دیده شناسی  و روش شناسی پژوهش می پردازد. درادامه نوع و ماهیت جرم، ماهیت قربانیان و مجرمان، نقش‌آفرینی قربانیان در فرآیند قربانی شدن، فرآیند قربانی شدن برای قربانیان، تجربه‌کردن پیامد، راهبرد‌های مواجهه با قربانی شدن، نتیجه‌گیری و پیشنهادات سیاستی مورد کنکاش قرار می گیرد.

 

پیشینه‌ پژوهش

صادقی فسائی و میرحسینی (1390) تحقیقی با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر بزه دیدگی  زنان شهرتهران با روش کیفی» از طریق مصاحبه‌های عمیق با 65 زن 19 تا 60 ساله تهرانی انجام داده اند. یافته‌های این تحقیق حاکی از آن است که زنان مصاحبه شونده عواملی نظیر بی‌احتیاطی زنان، نوع فعالیت‌های روزمره، نوع رفتار و پوشش، خشونت درحوزه خصوصی وعمومی، نابسامانی خانوادگی وضعف درجامعه‌پذیری، ناکارآمدی یا نبود قوانین حمایتی و اجتماعی، عدم آموزش روش‌های دفاع از خود، درهم‌ریختگی فضای شهری، وجود مکان‌های جرم‌خیز و مخفی نظیر زیرگذرها و معابر تاریک، وجود نابسامانی‌های اجتماعی و اقتصادی نظیر بیکاری و فقر را درکنار ویژگی‌های فیزیولوژیک و زیستی، از جمله مهمترین دلایل بزه دیدگی می‌دانند.

زینالی (1383) در تحقیقی با عنوان «اثرات فقدان حمایت کیفری مناسب از زنان بر بزه‌دیدگی آنان» نشان می دهد که قانونگذار کیفری ایران در قانون مجازات اسلامی نه تنها از یک سیاسیت کیفری افتراقی (ویژه) برای حمایت از زنان پیروی نکرده است، بلکه با عدول منفی از اصل تساوی افراد در برابر قانون کیفری، از آنها در برابر تعرضات مجرمانه علیه تمامیت جسمانی‌شان، حمایت کمتری نموده است. همین حمایت کیفری کمتر از زنان در برابر تعرضات جسمانی به عنوان عاملی در جهت بالا بودن ضریب و احتمال بزه‌دیدگی آنها عمل کرده است.

مالجو (1389) پژوهشی با عنوان «تجاوز به محارم: زمینه‌ها، استراتژی‌های متجاوز و واکنش های بزه‌دیده» انجام داده است. روش این پژوهش به دلیل تازگی و حساسیت آن، کیفی و از نوع اتنوگرافیک بوده است. داده‌ها با استفاده از مصاحبه عمیق، رجوع به اسناد و مدارک، مشاهده و پرسشنامه جمع‌آوری شده و نمونه‌ای از 39 مورد از زنان و دخترانی که در خانواده تحت تجاوز جنسی پدر یا برادر قرار گرفته‌اند، به روش در دسترس و هدفمند بررسی شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استراتژی‌های آزارجنسی در  چهارگروه قابل طبقه‌بندی است: 1) استراتژی‌های اجبار و خشونت جسمانی؛ 2) استراتژی‌های تحریکات عاطفی و ارعاب احساسی؛ 3) استراتژی‌های اقتصادی و 4) استراتژی‌های فریبکارانه. همچنین بنابر پاسخ‌های مربوطه، چهار واکنش در زنان شناسایی شده‌اند که به ترتیب، سکوت، مقاومت، اعتراض و خروج می‌باشند. هر چقدر زنان آزاردیده برخوردار از شبکه‌های فردی وحمایت های اجتماعی باشند، امکان واکنش اعتراض و رفتار فعالانه بیشتر خواهد بود و هر چه این حمایت ها کمتر باشد، واکنش های منفعلانه، بیشتر است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می‌دهد تجاوز جنسی به محارم بیشتر از آنکه مسئله‌ای روانی باشد، مسئله‌ای اجتماعی است و مردسالاری و شکل روابط قدرت در خانواده و همچنین حاکمیت انگاره‌های مالکانه در روابط والدین و فرزندان، از مهمترین زمینه‌های شکل‌گیری آن است.

جین چوئی و همکاران[9] (2010) مطالعه‌ای در موسسه‌ «میانجی‌گری[10] مجرمان با قربانیان» با موضوع قربانی شناسی، نیازهای قربانیان و توانمندسازی، در  ایالات متحده با روش کیفی و بررسی تجارب زیسته قربانیان (34 مورد مصاحبه عمیق) انجام داده اند. نتایج نشان می دهد که قربانیان سه نیاز اساسی را مطرح می‌کنند: 1) درمیان گذاشتن تجارب قربانی شدن با دیگران؛ 2) به دست آوردن اطلاعات بیشتر در باب شیوه های تطابق با وضعیت پیش آمده؛ 3) دریافت کردن یک معذرت خالصانه از مجرم. همچنین قربانیان معتقدند که دو نیاز اول به عنوان یک فعالیت مفید برای فهم آنها از حادثه اتفاق افتاده و در نهایت در فرایند توانمندسازی و تطابق بسیار مفید است.

کی‌وی و همکاران[11](2018) در پژوهشی با «عنوان شخصیت و قربانی شدن در ایالات متحده» به علت و چرایی وقوع قربانی شدن می‌پردازند. آنها مدعی اند به صورت کلی در گذشته عوامل جمعیت‌ شناختی و اقتصادی موجبات قربانی بودن را فراهم می‎‌کردند، اما نتایج تحقیق آنها نشان می‌دهد که بنیان‌های شخصیتی، نیرو محرکه اصلی قربانی شدن را فراهم می‌آورد. آنها خاطر نشان می‌کنند که باز بودن و برون‌گرایی[12] امکان قربانی شدن را افزایش می‌دهد و در مقابل، موافقت ننمودن در موضوعات مختلف و عدم همراهی و قدرت نه گفتن این امکان را کاهش می‌دهد.

جنیکرکدیلو[13] در پژوهشی با عنوان «هیچ جایی برای مخفی شدن نیست (قربانی شناسی سرقت)» به بررسی اثرات سرقت بر قربانیان آنها پرداخته اند. آنها نشان می‌دهند اگر چه در نگاه اول به نظر می‌رسد، سرقت چندان اثری بر قربانی (کسی که اموالش به سرقت رفته) ندارد، اما اثرات جدی و ماندگاری بر روحیه فرد بجا می‌گذارد. نتایج پژوهش آنها که از 26 مورد مصاحبه عمیق برمی‌خیزد، نشان می‌دهد که قربانی سرقت شدن موجب تغییر رویه زندگی شده و همچنین از آن به عنوان یک تروما یاد می‌شود که اثرات اجتماعی و روانی عمیقی بر زندگی فرد بر جای می‌گذارد. همچنین این قربانیان تا مدتها احساس ناامنی نموده، به لحاظ فیزیکی و روانی احساس خطر می‌کنند.

مرول و نیوالا[14] (2016) در پژوهشی با عنوان «قربانی‌شناسی افراد سالخورده در نواحی شهری لیوبلیانا و اوپسالای کشور اسلوونی» به بررسی تیپولوژی و مقایسه دو منطقه پرداخته اند. نتایج این تحقیق نشان     می دهد که افراد سالخورده در هر دو منطقه بیشتر قربانی جرائم مربوط به مالکیت و سرمایه اقتصادی شده‌اند. همچنین نتایج نشان می دهد که شیوع قربانی جرم شدن در منطقه لیوبلیانا در مقایسه با ناحیه اوپسالا با آزار و اذیت بیشتر، ارعاب و تهدید، کلاهبرداری، بیشتری همراه بوده است. همچنین در هر دو ناحیه افراد مسن از جانب غریبه‌ها مورد سوء استفاده و قربانی جرم بوده‌اند. در نهایت، در هر دو منطقه افراد مجرمی که به آنها (سالخوردگان) حمله کرده‌اند، در رده سنی میانسال بوده‌اند.

همان طور که مشخص است در تحقیقات ایرانی شامل صادقی فسائی و میرحسینی (1390) و زینالی (1383) که به صورت محدود در حوزه‌ قربانی شناسی انجام شده‌اند، به بررسی فرایندی قربانی شدن و نقطه شروع آن تا مقصد نهایی پرداخته نشده است. به صورت واضح تر آنچه که مورد کنکاش قرارگرفته است، اغلب با عناوینی تماتیک (مضمومنی) در ذکر پیامدهای قربانی شدن آمده است. اگرچه هدف هر دو تحقیق بررسی چگونگی (آنچه که در یک تحقیق کیفی مورد نظر است) فرایند قربانی شدن است، اما کمتر به ماهیت قربانی شدن، چگونگی آغاز آن، احساسات و تفکرات قربانیان راجع به حادثه‌ اتفاق افتاده شده و چگونگی کنار آمدن شخص قربانی با پدیده قربانی شدن پرداخته شده است که در تحقیق حاضر سعی بر این است که این خلاءها مورد بررسی قرار گیرد. همچنین، در تحقیقات داخلی به این موضوع که شخص قربانی چگونه با پدیده قربانی شدن مواجهه می‎‌نماید و چه راهبرد هایی برای برخورد با این حادثه به کار می‌برد، اشاره‌ای نشده است. به عبارتی، پدیده‌ قربانی شدن را در حد پیامد باقی گذشته اند و سیر مواجهه و برخورد کنشگران را مورد بررسی قرار نمی‌دهند. برخی تحقیقات مانند مطالعه مالجو (1389) نیز تنها به بررسی چگونگی مواجهه با پدیده قربانی شدن می‌پردازد و از بررسی فرایندی این مسئله پرهیز می‌کند. خلاءهای تحقیقات خارجی را نیز نمی‌توان نادیده گرفت. برای مثال، جین چوئی و همکاران (2010) تنها به نیازهای قربانیان بعد از قربانی شدن می‌پردازند و از بررسی فرایندی قربانی شدن باز می‌مانند. در تحقیقات دیگری مانند مرول و نیوالا (2016) و یا ویلیم دی لینت (2017) تنها به اشاره های آماری و شیوع آماری مسئله در این مورد می‌پردازند و از امر تفسیری آن پرهیز می‌کنند- هرچند که ذکر این نکته ضروری است که هدف تحقیقات آنها بررسی کیفی مسئله‌ حاضر نیست. لذا با طرح مشکلات و خلاءهای پژوهشی موجود و همچنین کمبود تحقیقات کیفی در این زمینه، تحقیق حاضر یک گام فراتر بر داشته و با هدف کشف روند و چگونگی قربانی شدن، به انجام رسیده است.

مرور ادبیات و چارچوب نظری

برای سال ها تبیین رفتار مجرمانه و تاکید بر عنصر مجرم بر جرم شناسی حاکم بود، اما صاحب نظرانی مانند استفان شافر[15] و هانس وان هنتینگ[16] نشان دادند که قربانی(بزه دیده ) در جرم ارتکابی مجرمان، عنصری منفعل نیست، لذا در تئوری های جدید به جای تاکید صرف بر مجرم- بدون نادیده گرفتن اهمیت آن- بر عنصر قربانی شدن و نقش او در فرآیند جرم تاکید بیشتری شده است.

امروزه نظریه‌های مختلفی تلاش دارند تا به تبیین قربانی شدن بپردازند که مهمترین آنها عبارت اند از: نظریه نقش آفرینی [یاشتابزدگی] قربانی[17]، نظریه سبک زندگی[18] فعالیت های روزمره [19]  و نظریه مکان انحرافی[20] که در ادامه به بررسی آنها پرداخته می شود.

نقش‌آفرینی بزه‌دیده در رخ دادن جرم

این باور که باید در تحلیل جرم به سهم بزه‌دیدگان در رخ دادن جرم توجه داشت،  از روش‌های پیشینه‌دار سرچشمه گرفته از جرم‌شناسی است. هانسفون‌هنتیگ[21] نخستین‌بار به این موضوع  که بزه‌دیدگان اغلب زمینه‌ بزه‌دیدگی خود را فراهم می‌آورند، در دهه‌ 1940 میلادی توجه نشان داد. او بر این نکته تأکید داشت که رفتار تحریک‌آمیز افراد می‌تواند به بزه‌دیدگی آنان بینجامد. دسته‌بندی وی از بزه‌دیدگان همچنین بر این نکته تأکید داشت که نقش‌آفرینی بزه‌دیده در رخ دادن جرم، می‌تواند ناشی از ویژگی‌ها یا عوامل اجتماعی خارج از کنترل وی باشد. برخی از گونه‌های بزه‌دیدگان در دسته‌بندی وی شامل زنان، سالمندان، ناتوانان ذهنی، مهاجران و افراد حریص[22] هستند. بسیاری از این دسته‌بندی‌ها، نشان‌دهنده‌ ناتوانی بزه‌دیدگان بالقوه در زمینه‌ ایستادگی در برابر مجرمان با توجه به وضعیت اجتماعی، فیزیکی و روانی آن‌هاست. اهمیت دسته‌بندی فونهنتیگ این است که شخصیت یا موقعیت اجتماعی‌ بزه‌دیدگان می‌تواند منفعلانه بر بزه‌دیدگی آنان اثرگذار باشد.

سپس بنیامین مندلسون[23] با تأکید بر اندازه‌ نقش بزه‌دیده، این مفهوم را گسترش داد. محور طبقه‌بندی، مشارکت فعال بزه‌دیده در رخ دادن جرم، یعنی رفتارها و اقداماتی بود که در بزه‌دیدگی وی نقش‌ داشته‌اند.

بر اساس این رویکرد نظری، برخی افراد به شکل واقعی ممکن است آغاز گر مواجهه ای باشند که در نهایت منجر به صدمه و یا مرگ آنها می شود. مشارکت قربانی می تواند فعالانه[24] و یا منفعل[25] باشد. نقش آفرینی فعالانه زمانی اتفاق می افتد که قربانیان به شکل تحریک آمیزی رفتار می کنند، از تهدید و یا کلمات تهدیدآمیز استفاده می نمایند و یا حتی حمله را آغاز می کنند. نقش آفرینی منفعلانه، زمانی است که قربانی برخی از ویژگی های شخصی را به نمایش می گذارد که نادانسته هم تهدیدآمیز است و هم حمله کننده را تحریک می کنند. بعلاوه ممکن است زمانی حادث شود که قربانی به گروهی تعلق دارد که حضور صرف آنها رفاه اقتصادی، منزلت و وجهه حمله کننده را تهدید می کند. پژوهش ها نشان می دهد که نقش آفرینی منفعلانه با قدرت ارتباط دارد.اگر گروه هدف بتواند خودشان را در جامعه قدرت سیاسی و اقتصادی تقویت کنند، آسیب پذیری آنها کاهش می یابد. (Siegel, 2017: 97)

نظریه‌ سبک زندگی و فعالیت روزمره

اگرچه هدف این دو نظریه به طور بنیادی متفاوت است، چشم‌انداز آن‌ها تقریباً با یکدیگر درآمیخته است. در واقع، هر نظریه به مدت چندین دهه برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های مطرح شده توسط دیگری، به‌کار گرفته شده است. علاوه بر این، هر دو نظریه بر روشنگری بزه‌دیدگی از جرائم تهاجمی و رودررو مانند سرقت همراه با آزار، تجاوز جنسی، قتل، تهاجم مشدد، زورگیری و سرقت متمرکز هستند. از این رو، بیش‌تر پژوهشگران بر این باورند که تفاوت میان این دو نظریه بیش از آن که ماهوی باشد، لفظی است.

نظریه‌های سبک زندگی و فعالیت روزمره،‌ هر دو منعکس‌کننده‌ این دیدگاه هستند که بزه‌دیده می‌تواند در بزه‌دیدگی خود نقش داشته باشد، اما به جای تأکید بر تحریک فعال که در مطالعات اولیه درباره‌ نقش بزه‌دیده در رخ دادن جرم مطرح بود، این نظریه‌ها میان سبک زندگی یا فعالیت‌های روزمره اشخاص و گروه‌ها از یک سو و نرخ بزه‌دیدگی آن‌ها از سوی دیگر، ارتباط برقرار می‌کنند. فعالیت روزمره‌ اشخاص و گروه‌ها، به نوبه‌ خود به وسیله‌ فرصت‌ها و محدودیت‌های ساختاری و چشم‌داشت‌های فرهنگی شکل داده می‌شوند. اگرچه نظریه‌های سبک زندگی و فعالیت روزمره به جای یکدیگر نیز به‌کار گرفته می‌شوند، اما در این مدخل هر یک را جداگانه مطرح می‌کنیم.

نظریه‌ سبک زندگی- مجاورت[26] به این نکته اشاره می‌کند که وضعیت افراد  مانند سن، نژاد، مجرد یا متأهل بودن، جنسیت و میزان درآمد آن‌ها، از راه شکل دادن به سبک زندگی آن‌ها بر نرخ بزه‌دیدگی آن‌ها تأثیر می‌گذارد. افراد ممکن است به این دلیل قربانی جرم شوند که سبک زندگی ریسکی آنها، در معرض بودن آنها را در مقابل مجرمان افزایش می دهد. خطر قربانی شدن از طریق رفتارهایی مانند معاشرت با مردان جوان، بیرون بودن در مکان های عمومی تا پاسی از شب و زندگی در یک منطقه شهری افزایش می یابد. بر عکس، احتمال قربانی شدن می تواند از طریق ماندن در خانه در شب، رفتن به یک منطقه روستایی، دور بودن از مکان های عمومی، به دست آوردن درامد بیشتر و ازدواج کردن کاهش یابد. مبانی این نظریه، این است که قربانی شدن به جای اینکه یک پیشامد تصادفی باشد، نتیجه سبک زندگی قربانی است. افراد عضو گروه هایی که زندگی بسیار پر مخاطره ای  دارند مانند بی خانمان ها، فراریان و مصرف کنندگان مواد مخدر از ریسک بالایی برای قربانی شدن برخوردارند: هر چه بیشتر در معرض زندگی خیابانی باشند، بیشتر این احتمال وجود دارد که به قربانیان جرائم تبدیل شوند(Siegel, 2017: 97).

کوهن و فلسون نظریه فعالیت های روزمره را در سال 1979 مطرح نموده اند. این اصطلاح شامل همه فعالیت های بازگشت کننده و متداول است که برای نیازهای پایه ای فردی و جمعیتی صورت               می گیرد (بزرگوار و تمجیدی، 1396: 86) نظریه‌ فعالیت روزمره مانند نظریه‌ سبک زندگی بر فعالیت‌های روزمره و انتظارهای فرهنگی و ساختارهای اجتماعی که آن‌ها را شکل می‌دهند، تمرکز دارد، اما تمرکز اصلی این نظریه، بر شفاف‌سازی روند‌ کلی بزه‌دیدگی است. این نظریه بر این نکته اشاره می‌کند که یکی از دلایل اصلی تغییر در روند‌‌ بزه‌دیدگی، تغییر ساختارهای اجتماعی و انتظارهای فرهنگی است که فعالیت روزمره‌ افراد را شکل می‌دهند. کوهن و فلسون اشاره کردند که تغییر در فرهنگ و ساختارهای اجتماعی که کیفیت زندگی گروه‌های گوناگونی از افراد را بهبود بخشیده، در عین حال باعث افزایش نرخ بزه‌دیدگی آن‌ها نیز شده است. برای مثال، این احتمال وجود دارد که زنان و یا دارایی‌شان در نبود مراقبان توانمند، در ارتباط مستقیم با بزه‌کاران روند قربانی شدن را افزایش ‌دهد.

این بحث، عوامل بزه‌دیدگی را بر اساس نظریه‌ فعالیت روزمره مورد توجه دقیق‌تر قرار می‌دهد. این عوامل عبارت اند از: الف) بزه‌کار باانگیزه؛ ب) بزه‌دیده/ هدف مناسب و پ) نبود مراقب توانمند برای پیش‌گیری از رخ دادن جرم. آن گاه که این سه عامل در یک زمان و مکان وجود داشته باشند، احتمال دارد که جرم ارتکاب یابد. پس، خطر بزه‌دیدگی برای افراد یا گروه‌هایی که بدون مراقب هستند و فعالیت‌های روزمره‌‌شان آنان را در روبه‌رو شدن با بزه‌کاران باانگیزه قرار می‌دهد، بیش‌تر است.

بزه‌کاران باانگیزه، درنظریه‌ فعالیت روزمره به کسی گفته می‌شود که به هر دلیل ممکن است مرتکب جرم شود.. این تعریف تا اندازه‌ای مبهم است، زیرا نظریه‌ فعالیت روزمره وجود بزه‌کاران باانگیزه را فرض می‌انگارد و هیچ اظهارنظر مشخصی درباره‌ انگیزه‌های ارتکاب جرم نمی‌کند؛ اما این رویکرد به شکل ضمنی می‌پذیرد که بزه‌کاران، کنش‌گرانی خردمند هستند که می‌کوشند تا سود خود را حداکثر و رنج خود را حداقل سازند. به هر رو، این انگاره وجود دارد که فرآیند گزینش بزه‌دیده، تصمیم‌گیری خردمندانه‌ای برای آماج قراردادن هدف است. این نظریه فرض را بر این می‌گذارد که بزه‌کار باانگیزه همیشه وجود دارد و تمرکز خود را بر آماج مناسب و مراقبت از آن می‌گذارد.

نظریه مکان های انحرافی (بی‌سازمانی اجتماعی)

بر اساس این نظریه، به هر میزان افراد بیشتر در مکان های خطرناک حضور داشته باشند، به همان میزان احتمال اینکه قربانی جرم و خشونت قرار گیرند، افزایش می‌یابد. قربانیان به این دلیل مستعد قربانی شدن هستند که در نواحی جرم خیزی که با بی سازمانی اجتماعی مواجه‌اند، سکونت دارند. مکان های انحرافی، محلات فقیر و با تراکم جمعیتی زیاد و تحرک بالا هستند که در آن، اموال مسکونی تجاری دوشادوش هم قرار دارند. اموال تجاری برای مجرمان، اهداف مناسبی را برای سرقت فراهم می کند(Siegel, 2017: 81) ساکنان محلات فقیرنشین بیشتر احتمال دارد تا در خطر قربانی شدن باشند، زیرا آنها در جوار مجرمان با انگیزه زندگی می‌کنند. بی سازمان اجتماعی به افزایش مکان های انحرافی و  بی نظمی محلات شهری دامن می زند. بر اساس نظریه پنجره شکسته، محلات بی سازمان با وضعیت بی نظمی در سطح محله مواجه اند که پیامد آن، افزایش مکان های انحرافی و مکان های داغ و در نهایت بروز جرم و افزایش قربانیان جرائم شهری است( نک 2014 Maskaly and  Boggess,)

 

نگاه نظری پژوهش مبتنی بر نظریه سبک زندگی و فعالیت روزمره است. بر اساس این نظریه، می توان گفت که جوانان به دلیل ویژگی های جوانی و جوان بودن و همچنین فعالیت های روزمره ای که دارند    می توانند جز,گروه هایی باشند که بیشتر در معرض خطر قربانی شدن قرار دارند. از طرف دیگر، در بین جوانان تفاوت هایی نیز مشاهده می شود که از آن میان می توان به تفاوت های جنسیتی، سنی، قومیتی، مقاطع تحصیلی و نیز رشته های تحصیلی اشاره کرد که خود می تواند زمینه ساز و یا مانع قربانی شدن آنان شود.

روش شناسی پژوهش

این مطالعه با رویکرد کیفی انجام شده است. پژوهشگران کیفی در پی کشف، توصیف و درک (تفاهم) ماهیت پیچیده‌ تجربیات انسان با رویکرد طبیعت‌گرا هستند. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شاغل به تحصیل در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه علامه طباطبائی در سال 1397 می باشد که دارای تجربه قربانی شدن در یک سال گذشته بوده‌اند. روش اصلی گردآوری داده‌ها در این پژوهش، مصاحبه‌های عمیق نیمه ساخت‌یافته می‌باشد. پژوهشگر با برقراری ارتباط و جلب اعتماد مصاحبه شونده -ضمن رعایت ملاحظات اخلاقی-  با استفاده از گوشی موبایل به ضبط حجم زیادی از داده‌ها پرداخته است. همچنین، در موارد مورد نیاز از گفتگوها یادداشت برداری نیز کرده است. نمونه‌گیری در این پژوهش هدفمند بود و معیارهای پذیرش در نمونه عبارت بودند از: دانشجو و در حال تحصیل بودن، همچنین دانشجوی دانشگاه علامه طباطبائی بودن و قربانی جرم شدن در یک سال اخیر. مصاحبه با افراد مصاحبه شونده در دانشکده ها و خوابگاه های دانشگاه علامه طباطبائی صورت پذیرفته است. در پژوهش های کیفی، تعداد افراد نمونه را با معیار اشباع نظری تعیین می‌کنند؛ بدین معنا که گردآوری اطلاعات را باید تا زمانی ادامه داد که افزایش اطلاعات، مفاهیم، مقولات و خرده مقولات، تنوع‌ جدیدی را به بطن تحقیق عرضه نکند. در این تحقیق حجم نمونه برابر با 30 نفر می باشد. برای تحلیل یافته‌ها، از روش تجزیه و تحلیل مضمون (تم) استفاده شد.

 فراگرد تحلیل تِم زمانی شروع می­شود که تحلیل­گر الگوهای معنی و موضوعاتی که جذابیت بالقوه دارند را مورد نظر قرار می­دهد. این تحلیل شامل یک رفت و برگشت مستمر بین مجموعه داده­ها و خلاصه­های کدگذاری شده و تحلیل داده­هایی است که به وجود می­آیند. فرایند این تحقیق بدین صورت بود: آشنایی با داده­ها، ایجاد کدهای اولیه، جستجوی تِم­ها، بازبینی تِم­ها، تعریف و نام­گذاری تِم­ها و تهیه گزارش. جهت تضمین اعتبار و پایایی یافته های پژوهش، نتایج به دو تن از اساتید مسلط به حوزه جرم شناسی واگذار شد و مورد بازبینی قرار گرفت.

یافته های پژوهش

نوع و ماهیت جرم

افرادی که مورد آزار و قربانی شدن قرار گرفته بودند، به ترتیب فراوانی در ماهیت و نوع جرم مطابق جدول زیر طبقه بندی شدند. همان گونه که جدول نشان می‌دهد، از کل قربانیان مورد مطالعه در این پژوهش، تعداد 8  نفر مورد قربانی سرقت موبایل و 5 نفر قربانی سرقت کیف پول شده‌اند. همچنین تعداد 4 نفر، قربانی سرقت کیف زنانه و 3 نفر نیز قربانی خشونت جنسی گفتاری قرار گرفته‌اند. همچنین، تعداد 3 نفر قربانی سرقت لب تاپ، 3 نفر قربانی سرقت خودروی شخصی و در نهایت 4 نفر قربانی سرقت وسایل شخصی و چمدان در ترمینال بوده‌اند.

جدول 1: نوع بزه دیدگی قربانیان

ردیف

نوع جرم

فراوانی

1

سرقت موبایل

8

2

سرقت کیف پول

5

3

سرقت کیف زنانه

4

4

خشونت جنسی گفتاری

3

5

سرقت اتومبیل

3

6

سرقت لب تاپ

3

7

سرقت چمدان و وسایل شخصی

4

 

جمع

30

در مورد زمان جرم صورت گرفته باید اظهار داشت که 3 مورد از جرم‌های صورت گرفته در ساعات اولیه صبح، 8  مورد بعد ازظهر، 17 مورد در شب یعنی از ساعات 18 غروب تا 12 شب و 2 مورد از ساعات 1 بامداد تا 6 صبح روز بعد صورت گرفته است که دو مورد آخری در پایانه مسافربری، یعنی در ساعاتی که نظارت و کنترل کمتری صورت می‌گیرد، به وقوع پیوسته است.

در مورد مکان‌هایی که افراد بزه‌دیده، قربانی جرم شده‌اند، باید گفت که 6 مورد در پارک ها، 14 مورد در خیابان، 1 مورد در دانشگاه، 7 جرم در مترو و 2 مورد در پایانه مسافربری حادث شده است.

جدول 2: زمان و مکان جرم حادث شده

ردیف

زمان جرم

فراونی

مکان جرم

فراوانی

1

صبح (ساعت 6 الی 12)

3

پارک

6

2

بعد از ظهر (ساعت12 الی 18 )

8

خیابان

14

3

شب (ساعت 18 الی 24)

17

دانشگاه

1

4

بامداد (ساعت 1 بامداد الی 6 صبح)

2

مترو

7

5

جمع

30

ترمینال

2

 

جمع

30

 

ویژگی های عمومی و ماهیت قربانیان و مجرمان: متغیر

در مورد ماهیت قربانیان و مجرمان باید اظهار داشت که قریب به اکثریت مجرمانی که اقدام به جرم نموده‌اند، با فرد قربانی رابطه‌ آشنایی نداشته‌اند و افراد قربانی توسط غریبه‌ها مورد سوء استفاده و قربانی واقع شده‌اند. جدول زیر، مشخصات دموگرافیک و همچنین ماهیت مجرمان را توصیف نموده است:

جدول 3: جنس، سن و سابقه‌ آشنایی مجرمان

ردیف

فراوانی

جنس مجرم

سابقه آشنایی مجرم با قربانی

سن مجرم

مونث

مذکر

بدون سابق آشنایی

دارای سایقه آشنایی

جوان

میانسال

سالخورده

1

فراوانی

2

28

28

2

20

8

2

2

جمع

30

30

30

 

از آنجا که افراد مشارکت کننده در تحقیق در مورد سن مجرمان اطمینان کاملی نداشتند و مجرم پس از ارتکاب جرم از محل جرم متواری شده است، سن مجرمان بر حسب تخمین پاسخگویان در سه دسته قرار داده شده است: تعداد 20 مورد جرم توسط افراد جوان، تعداد 8 مورد توسط افراد میانسال و تنها 2 مورد توسط افراد سن بالا (بنا به توصیف قربانیان، تقریبا پیرمرد) صورت گرفته است. همچنین قریب به اکثریت یعنی 28 نفر توسط مردان قربانی جرم شده و تنها دو مورد توسط جنس مونث مورد سوء استفاده و سرقت قرار گرفته بودند که تنها همین دو مورد نیز سابقه آشنایی با قربانی داشتند(سرقت در خوابگاه دخترانه). در ادامه وضعیت قربانیان بر حسب  جنس و تحصیلات آنان در جدول زیر آمده است:

جدول 4: جنس، سن و تحصیلات قربانیان

ردیف

فراوانی

جنس قربانی

تحصیلات قربانی

سن قربانی

مونث

مذکر

کارشناسی

کارشناسی ارشد

دکتری

18-21

22-25

26-29

1

فراوانی

19

11

17

9

4

19

10

1

2

جمع

30

30

30

 

همان طور که در جدول 4 مشاهده می‌شود از کل مشارکت کنندگان تحقیق 19 نفر مونث و 11 مذکر بوده‌اند. همچنین 17 نفر از قربانیان دارای تحصیلات کارشناسی، 9 نفر کارشناسی ارشد و 4 نفر دارای تحصیلات دکتری بوده‌اند. همچنین،  19 نفر در سن 18 تا 21 سالگی، 10 نفر در فاصله سنی 22 تا 25 و یک نفر نیز در فاصله سنی 26 الی 29 سال قرار داشتند. بعلاوه، پاسخگویان در دانشکده های علوم اجتماعی، مدیریت و حسابداری، روانشناسی و حقوق و علوم سیاسی مشغول به تحصیل بوده اند.

نقش‌آفرینی قربانیان در فرآیند قربانی شدن

 نتایج و مضامین برگرفته از مصاحبه با قربانیان نشان می‌دهد که در فرآیند قربانی شدن، زنان بیشتر از مردان احساس گناه ناشی از مشارکت در قربانی شدن  را تجربه می‌کنند؛ یعنی زنان رفتارهایی همچون: غفلت، بی‌دقتی، بی‌مبالاتی و سهل انگاری از خود نشان داده‌اند که روند قربانی شدن را تسهیل نموده است. در برخی مواقع نیز زنان به علت ترس از اتفاق بدتری که شاید در انتظارشان باشد و یا اینکه آسیب جسمانی و فیزیکی بیشتری ببیند، از نشان دادن مقاومت پرهیز نموده و ارزش وسیله یا اشیا را کمتر از جان و آبروی خود ارزیابی نموده‌اند. برای مثال، قربانی مونث 21 ساله در حادثه دزدیده شدن موبایلش می‌گوید:

«همش تقصیر بی‌عرضگی خودمه، اگر خودم یه ذره هوشیار بودم این اتفاق نمی افتاد ...»

یا اینکه قربانی دیگر، 24 ساله در دزدیده شدن لب تاپش معتقد است:

« البته ارزش نداشت مقاومت کنم. دیدم نصف شبه و فقط بهتره که برن و بلای بدتری سرم نیاد...»

در این پژوهش مشاهده شد که به هر میزان افراد بیشتر در مکان‌های خطرناک حضور داشته باشند، به همان میزان احتمال اینکه قربانی جرم و خشونت قرار گیرند، افزایش می‌یابد. قربانیان به این دلیل مستعد قربانی شدن هستند که در نواحی جرم خیزی که با بی‌سازمانی اجتماعی مواجه‌اند، سکونت دارند. در تحقیق حاضر، قرار گرفتن در محیط و مکان نامناسب، زمان نامناسب، فقدان نظارت و امنیت در محلاتی که شرایط ارتکاب جرم راحت‌تر است، عاملی در جهت تسهیل قربانی شدن بوده است. برای مثال، افرادی که در این تحقیق، در ساعات بامداد و پایانی شب در پایانه‌های مسافربری مورد سوء استفاده قرار گرفته‌اند، اظهار می‌دارند که پلیس ترمینال در جایگاه پست و نگهبانی حضور نداشته و متاسفانه خواب بوده است. لذا می‌توان دریافت که مجرمان نیز با علم به اینگونه موارد، شرایط آسان‌تر را برای ارتکاب جرم برمی‌گزینند. همچنین، افزایش ارتکاب جرم علیه بزه‌دیدگان در ساعات 18 الی 24 (فراوانی 14 مورد) در این تحقیق، خود گواهی بر این ادعاست که فقدان نظارت و کنترل، دیده نشدن و سهولت در فرار بعد از ارتکاب جرم، از عواملی هستند که در بزه دیدگی و قربانی شدن قربانیان و ارتکاب جرم تاثیرگذار است.

فرآیند قربانی شدن برای قربانیان

با توجه به مصاحبه‌های انجام شده با قربانیان، آنها به ترتیب سه مرحله را در فرآیند قربانی شدن طی کرده‌اند که به لحاظ تفسیری در این تحقیق، این سه مرحله به ترتیب زیر نامگذاری شده است: تفکر کردن، احساس کردن و تجربه پیامد. نکته قابل توجه آن که این سه مرحله با رعایت تقدم و تاخر (یکی پس دیگری) روی می‌دهد. در مرحله نخست، فرد اقدام به فکر کردن راجع به اتفاق رخ داده می‌نماید و جنایتی که برای او رخ داده تفسیر می‌کند. در مرحله دوم، فرد شروع به بروز احساساسات خود می‌کند و آنچه را که اتفاق افتاده به صورت ذهنی و روانی از طریق مکانیسم‌های روانی و احساسی بروز می‌دهد و حالت تدافعی و غم و اندوه به خود می‌گیرد. در نهایت فرد با پیامدهای قربانی شدن رو به رو می‌گردد که یک مرحله عینی است و قربانی با پیامدهای عینی در زندگی مواجه می‌شود.

شکل  1: مراحل بعد از قربانی شدن از نظر قربانیان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تفکر کردن

طبق اظهارات مشارکت کنندگان تحقیق، در این مرحله قربانیان راجع به حادثه اتفاق افتاده درگیری فکری پیدا می‌کنند و بیشترین افکار آنها مربوط به چگونگی اتفاق و اقدامات جزئی آن می‌باشد. در این مرحله، قربانیان مکررا حادثه را برای خود مرور و  بیشترین درگیری ذهنی را با خود دارد. در واقع، بیشتر قربانیان اظهار می‌داشتند که حسرت کارهایی که می‌توانستند انجام بدهند را می‌خورند و اینکه چرا به صورت مناسبی که می‌توانستند از حادثه قربانی شدن پیشگیری نکرده‌اند. آنها اغلب خود را با پرسش های زیر مورد بازخواست قرار می دهند:

چرا این اتفاق برای من افتاده است؟ چرا باید من در آن لحظه آنجا باشم؟ چی می‌شد اگر این گونه می‌شد...؟ اگر اینکار را می‌کردم و... .

برای مثال، یکی از قربانیان 24 ساله (مونث) می‌گوید:

« اگر آن زمان من قصد رفتن به منزل را نداشتم و شب را در منزل دوستم سپری می‌کردم، دیگر امکان این اتفاق (سرقت وسایل و کیف) پیش نمی‌آمد...»

یا اینکه قربانی دیگر 29 ساله (مذکر) می‌گوید:

« من نمی‌فهمم چرا صاف باید طرف بیاد و تو اون ساعت روز خفت منو بگیره. بارها به خودم بعدش گفتم کاش قلم پام می‌شکست و نمی رفتم تو اون ساعت...»

احساس کردن

قربانی شدن می‌تواند اثرات جدی روانی و اجتماعی را به بار بیاورد و نخست افراد این پیامدها را از طریق احساسات، بعد از تفکر در باب حادثه تجربه می‌کنند. مصاحبه‌های صورت گرفته نشان می‌دهد که قربانیان احساسات مختلفی را در جریان قربانی شدن بروز داده‌اند. برخی از افراد احساسات شدید شامل ترس، عصبانیت و نارضایتی را از خود نشان داده اند و احساس اضطراب، آسیب‌پذیری و احساس بی‌حرمتی هم در بسیاری از گفته‌های قربانیان مشاهده می شد. برخی دیگر از قربانیان احساس شرم و خجالت راجع به جزئیات حادثه داشتند و از اینکه نتوانسته بودند مقاومت و پیشگیری کنند، بسیار آزرده خاطر بودند. احساس تنهایی، احساس عدم توانایی ارتباط بعد از قربانی شدن و شکسته شدن روابط، از دیگر احساسات ناخوشایندی بود که قربانیان تجربه آن را داشتند. در نهایت بسیاری از قربانیان احساس تفرق و از هم گسیختگی ذهنی و عدم تمرکز بر امور فکری را تجربه کرده بودند و به کرات اظهار نموده‌اند که در روزهای نخست تجربه قربانی شدن از اینکه بتوانند به مسائل دیگری همچون امور تحصیلی و امورشغلی بپردازند، عاجز بوده‌اند.

تجربه‌کردن پیامد

در ادامه به طور مفصل به بیان پیامدهای ناشی از قربانی شدن بر فرد می پردازیم.

پیامدهای فیزیکی

اثرات فیزیکی قربانی شدن در این تحقیق طیف وسیعی را شامل می‌شد. در برخی از قربانیان سرقت به علت مقاومت، اثرات خراش، بریدگی و شکستن بینی مشاهده می شد. نکته قابل تامل در این بعد از پیامدها، عدم مشارکت فرد به آسیب دیدگی در امور روزانه و فعالیت‌های روزمره بود. برای مثال، قربانی که بینی‌اش به دلیل مقاومت در برابر سرقت آسیب دیده بود، اظهار می‌دارد:

« خدا خیرش نده باعث که من تا یه ماه بیرون نرم، حتی تو آینه نگاه می‌کردم خودم رو سرزنش می کردم که چرا من؟»

بخش دیگری از پیامدهای فیزیکی که افراد قربانی تجربه کرده‌ بودند شامل اختلالاتی جسمانی برآمده از اختلالات روانی بود. برای مثال، سردردهای جسمانی، تغییر در اشتهای خوردن و آسیب های ناشی از آثار قابل مشاهده (مانند سرزنش کردن خود در مقابل آینه، تخریب روحیه به علت آسیب فیزیکی) که قربانیان اظهار می‌کردند ناشی از اثرات روانی فرآیند قربانی شدن بوده که به صورت جسمانی بروز پیدا می‌کرده است.

پیامدهای روانشناختی

 عدم تمرکز در انجام وظایف و مسئولیت‌ها، کابوس و خاطره بد، سوگ، سوء ظن، افسردگی، اختلال استرس پس از حادثه، نگرانی دائمی راجع به امنیت شخصی، درماندگی و ناتوانی و سرزنش و مواخذه خود، از مهمترین پسامدهای روانشناختی بودند که قربانیان با آن روبه رو بودند. ، مضامین زیر از دیگر پیامدهای قربانی شدن بود که از مصاحبه‌ با قربانیان استخراج گردید:

درماندگی روانشناختی

قربانیان در بیان پیامدهای اتفاق حادث شده احساسات خود را منفی توصیف می‌کردند و اکثریت احساس نامطلوب و ناخوشایندی را تجربه کرده بودند. برای مثال، در نخستین مراحل قربانی شدن، اشخاصی که مورد سواستفاده قرار گرفته بود احساس مسخ شخصیت و واماندگی داشتند؛ یعنی نسبت به اتفاق حادث شده درک درستی نداشتند و واکنش مناسب را تشخیص نمی دادند و در مورد اقدام مقتضی و چگونگی مواجهه با قربانی شدن، برداشت صحیحی نداشتند. برای مثال، قربانی مذکر 20 ساله می گوید:

«موقعی که گوشیم رو دزدیدند، اصلا نفهمیدم چیکار باید بکنم و خیلی سریع اتفاق افتاد و برام قابل باور نبود. آدم های دور و ورم رو نگاه می کردم و بهشون توجهی نداشتم. بعد که رفتم خونه، خانوادم گفتن چرا شکایت نکردی و اون موقع بود که فهمیدم باید چیکار می کردم...»

در این وجه روانشناختی، پس از گذشت مدت زمان 1 الی 3 روز افراد به لحاظ احساسی دچار افسردگی و اضطراب می‌شدند. این افسردگی و اضطراب ناشی از فقدان وسیله (موبایل، لب تاب...) برای پیشبرد امور روزانه و امور دانشگاهی بود؛ یعنی افراد از اینکه ابزار لازم را برای انجام تکالیف و مسئولیت‌هایشان نداشتند، به شدت دچار احساس ناامیدی می‌شدند و مدتی را در حالت ناامیدی و ناراحتی عمیق سپری می‌کردند. برای مثال، قربانی دیگری می‌گوید:

«واقعا خسته شده بودم و به شدت ناراحت و کلافه بودم. نمی تونستم تحقیقات کلاسیم رو پیش ببرم و از طرفی بدجور ناراحت بودم که به این زودی نمی تونستم دوباره لب‌تاپ بگیرم. فکر کنم قریب به یه ماهی اعصاب نداشتم و از همه چی خسته شده بودم...»

بسیاری از قربانیان، افسردگی خود را به مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی مرتبط می‌دانستند. در وجه اقتصادی آنان اظهار می‌داشتند که به علت فقدان توان اقتصادی و از دست دادن قسمتی از سرمایه خود ابراز ناراحتی و افسوس می‌کردند و از طرفی دیگر، برای وضعیت پایین امنیت اجتماعی و نبود ارزش‌های اخلاقی در جامعه اسلامی ابراز تاسف و ناراحتی می‌نمودند. برای مثال، یکی از قربانیان می‌گوید:

«خیلی ناراحت بودم از اینکه پول زیادی رو از دست داده بودم. به هر حال اون مبلغ پول تو جیبی کل ماه بود که بابام دیشبش به من داده بود. خدا رو شکر بابام خیلی حمایت کرد هم اقتصادی و هم روانی، ولی به هر حال حس بدی نسبت به موقعیت پیش اومده داشتم...»

یا شخص دیگری می‌گوید:

«خیلی ناراحت بودم که ازم دزدی شده، ولی از طرفی ناراحت بودم و برای این جامعه احساس تاسف و ناراحتی می کنم که با انواع شعار و ادعا هنوز آمار این اتفاقات تو کشور آنقدر بالاست...»

سرزنش خویشتن

قریب به اکثریت مشارکت کنندگان تحقیق بعد از قربانی شدن، احساسات ناخوشایندی را راجع به خود و شایستگی‌های خود داشتند و با الفاظ مختلفی راجع به خود اظهار نظرات منفی را بیان می‌نموند و در این اتفاق خود را مقصر اصلی می‌دانستند، زیرا معتقد بودند که می‌توانستند از قربانی شدن پیشگیری کنند و سهل انگاری شخصی مانع این مسئله شده است. برای مثال، قربانی (مونث) 21 ساله در حادثه دزدیده شدن موبایلش می‌گوید:

«همش تقصیر بی‌عرضگی خودمه. اگر خودم یه ذره هوشیار بودم، این اتفاق نمی‌افتاد. سهل انگاری کردم و اگر روم رو به این سمت پیاده رو بود، به این راحتی نمی تونست کش بره. آخه هر جور نگاه می کنم،     می بینم که خودم مراقب نبودم...»

شخص دیگری، 24 ساله در دزدیده شدن لب تاپش معتقد است:

«خاک بر سرم کنن که اون بی‌عرضه‌ها تونستند به این راحتی وسایلمو ازم بگیرند. آخه کدوم آدم عاقلی ساعت 12 نصف شب برمی‌گرده خونه. فکر می‌کنم اگر می موندم و صبح می رفتم خونه، هرگز این اتفاق برای من پیش نمی‌اومد. آره خودمم مقصرم...»

در وجهی دیگر، افراد قربانی شده توانایی فیزیکی خود را عامل مهمی در قربانی شدن قلمداد می‌کردند و از این حیث معتقد بودن که جثه کوچک، ضعف بدنی و جنسیت آنها در قربانی شدن و سوء استفاده شدن تاثیرگذار بوده است؛ یعنی تصور آن ها این گونه بود که با قدرت سخنوری و جواب دادن، قدرت بدنی زیاد و جثه بزرگتر، یا اگر زن (زنان قربانی شده) نبودند، بی شک می‌توانستند از این اتفاق پیشگیری کنند و همین فقدان قدرت بدنی تبدیل به عاملی برای سرزنش شخصی شده بود. برای مثال، دانشجوی قربانی 20 ساله می‌گوید:

«فکر می‌کنم، اگر می‌تونستم که کیفم رو یه کم محکم‌تر به سمت خودم بکشم، می‌تونستم از دزدیده شدنش جلوگیری کنم. آخه زورم نرسید و خیلی نتونستم کشیده شدن رو تحمل کنم. چون داشتم زمین می خوردم، مجبور شدم ولش کنم، شاید یه مرد بود، نمی‌تونستن ازش بدزدن...»

فردی که قربانی خشونت جنسی گفتاری شده است، می‌گوید:

«خوب شد که اون بنده خدا (یه خانم دیگر) سریع دید که اون آقا داره برای من مزاحمت ایجاد می‌کنه و زود اومد منو از شرش نجات داد. اگه کمرو نبودم، شاید می تونستم دکش کنم. آخه مجبور بودم تا اون ساعت بشینم بیمارستان».

مواجهه‌ جنون آمیز

برخی از قربانیانی که مورد حمله قرار گرفته بودند، از پیامدها و اثراتی صحبت به میان می‌آوردند که جنبه‌ پرخاشگرانه و برخورد نوروتیک با اجتماع داشته است؛ چنان که حادثه اتفاق افتاده برای آنها اثرات روانشناختی عمیقی در پی داشته و به ارتباطات و تعاملات اجتماعی آنها لطمه وارد کرده است. به عبارت دیگر، فرد پس قربانی شدن حالتی از مکانیسم دفاعی جابجایی را از خود بروز ‌داده و خشونت و عصبانیت خویش را از شخص مجرم و خطاکار به افراد حاضر در حلقه اجتماعی خود منتقل می‌کرده است یا در بسیاری از مواقع خشونت درونی خویش را بر روی موانع فیزیکی تخلیه نموده و سعی در پرت و شکستن اجسام و اشیا داشته است و حتی در برخی از موارد، به بدن خود نیز آسیب جسمانی غیر عمد وارد نموده است. برای مثال، قربانی مذکر 26 ساله پس از سرقت اتومبیلش می‌گوید:

«به زمین و زمان فحش می‌دادم و به شدت عصبانی شده بودم. خوب کلی پول جمع کرده بودم که تونستم یه پراید بخرم، ولی تو یه چش بهم زدن زدنش. البته اینم بگم ناراحت بودم که چرا من احمق قفل فرمون نزدم. یادمه که پام انقدر محکم زدم به در که ضرب شدیدی دید و مجبور شدم برم عکس بگیرم که ببینم نشکسته باشد ...»

قربانی دیگری، 27 ساله بعد از خشونت جنسی گفتاری در پارک می‌گوید:

«خیلی ناراحت شده بودم. بعد از اون داستان که به پیشنهاد دوستی اون مرتیکه جواب رد داده بودم، هر چی از دهنش دراومد گفت و هر فحش زشتی بلد بود بر زبون آورد؛ یعنی چهره واقعیش همین بود. رفتم خونه با چشمای قرمز گریون. تا مادرم پرسید چی شده، بهش پریدم و خیلی خیلی بد جواب دادم و تا سه روز با همه به تندی و پرخاش برخورد می‌کردم.از فکر کردن به اون موضوع و اینکه چجوری اولش نشناختمش، داشتم دیونه می‌شدم...»

در برخی مواقع فرد قربانی شده، خشونت و عصبانیت خود را در موقعیت‌ها و تعاملات اجتماعی دیگر، مانند برخورد با نهادها و مواجهه با ادارات تخلیه می‌نموده است و در اینجا شخص بین اتفاق حادث شده و نهادی که به علت مسئله دیگری به آنجا رجوع کرده، ارتباط برقرار می‌نموده است. برای مثال، یکی از قربانیان بعد از دزدیده شدن کیف پولش به علت عصبانیت، در هنگام رجوع برای حل مشکلی دیگر  در دادگاه خطاب به کارمند اداری می‌گوید:

«تو این مملکت خراب شده، هیچی سرجاش نیست.  خدا نکنه هیچی با شما سروکار داشته باشه. اونجا که باید کار کنید، نمی‌کنید و اونجام که باید کار مردم رو راه بندازید، همش سنگ میندازید جلوی پای مردم...»

پیامدهای اجتماعی قربانی شدن

از مهمترین آثار اجتماعی- اقتصادی قربانی شدن می‌توان به سرزنش شدن قربانی توسط اطرافیان، تخریب رابطه با اشخاص مهم در زندگی، انزوای اجتماعی، تغییرات منفی در سرمایه اجتماعی، افزایش مصرف مسکن‌ها و مخدرها، هزینه‌های پزشکی و دارویی و از دست دادن سرمایه اقتصادی اشاره نمود. در ادامه به مهمترین مضامین استخراج شده از مصاحبه‌های به عمل آمده با قربانیان به تفصیل اشاره خواهیم کرد.

انگاره انحطاط هنجارهای اجتماعی

یکی از پیامدهای قربانی شدن برای بسیاری از مشارکت کنندگان در تحقیق، زوال هنجارها و ارزش های اجتماعی مثبت بود؛ بدین صورت که مشارکت کنندگان اظهار می‌داشتند که در جامعه دیگر نمی‌توان به کسی اعتماد کرد، زیرا هیچ کس از ارزش های مثبت و اصول اخلاقی جامعه پیروی نمی‌کند و ارزش های اخلاقی در وجه اجتماعی و شخصی در حال سقوط است. در نگاه کلان این افراد به صورت هر چند موقت و در برخی موارد دائمی، سرمایه اجتماعی خود ازجمله اعتماد به دیگران و مشارکت در فعالیت های اجتماع محور را به طور کلی و یا در برخی موارد، روابط اجتماعی را در شبکه‌های درونی و بیرونی ارتباطات از دست داده بودند. این امر به علت سرزنش‌های مداوم اطرافیان، احساس شرم و خجالت، احساسات مخرب روانشناختی و برخی از بیماری های روانشناختی همچون افسردگی و... اتفاق افتاده بود و آنها ترجیح می‌دادند که زمان زیادی را در انزوا و خلوت خود سپری کنند. برای مثال، قربانی مونث 26 ساله می گوید:

   «آدم نمی دونه چیکار کنه. خدا خیرشون نده این آدم ها رو، چون هیچ اخلاقی ندارند و پیرو هیچی نیستند، میان زندگیتو می‌برن... خوب معلومه. منم نگاهم به جامعه منفی شده و احساس می کنم دیگه اخلاق و اسلامی تو جامعه نمونده که کسی پیروی کنه...»

در وجهی دیگر می توان گفت بسیاری از مشارکت کنندگان تحقیق، وجه فروپاشیدگی ارزش های سنتی و هنجارهای مرسوم اجتماعی را مورد تاکید قرار می دهند و از این محمل، وضیعت اجتماعی جامعه را به باد انتقاد می گیرند.آنها مسئله قربانی شدن را با وضعیت مسائل اجتماعی دیگر همچون بیکاری، فقدان جامعه پذیری مناسب و فقدان نظارت و کنترل مرتبط می‌دانند و معتقدند دلایل مناسبی برای سلب اعتماد در جامعه وجود دارد؛ یعنی به علت وسعت آسیب‌های اجتماعی دیگری که در جامعه وجود دارد، وضعیت قربانی شدن پیش می‌آید و به موازات همه این مسائل، افراد از لحاظ ارزشی هم خودشان به ورطه بی‌احساسی و بی‌اهمیتی کشیده شوند. برای مثال، زهره 21 ساله می‌گوید:

  «متاسفانه هیچی سرجاش نیست؛ این همه بیکار تو جامعه هست و این همه آدم که اخلاق و تربیت ندارن. خوب معلومه وقتی این شرایط تو جامعه هست، فردا پسفردا منم به هیچکی تو جامعه اعتماد نمی‌کنم. هر اتفاقی هم بیوفته، سرمو میندازم پایین میرم و خودم درگیر کمک کردن به دیگران نمی‌کنم، چون من این همه داد زدم، ولی کسی به دادم نرسید...»

به عبارت دیگر، افراد از انحطاط ارزشی سخن به میان می‌آورند که علت کاهش ارتباط آنها با جامعه می‌شود. حتی این عقیده ابراز می‌شود که در آینده حضور کمتری را در جامعه و گروه های دوستان تجربه نمایند و علت آن را شرایط فعلی اجتماع تلقی می‌نمایند. افراد در اینجا وضعیتی را تجربه می‌کنند که به لحاظ احساسی درهم شکسته شده‌اند و به صورت اختیاری مطرودیت را در اولویت قرار داده اند. پس مشارکت خود را در وجوه وسیع‌تری از جامعه باز می‌دارند و خود این مسئله زمینه را برای کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه فراهم می‌آورد. برای مثال، دانشجوی 23 ساله بعد دزدیده شدن لب تاپش می‌گوید:

«خیلی اوضاع جامعه بی‌ریخت شده. شما نمی تونی تو مترو راحت وایستی. همه دنبال دزد و دودره بازی‌ان. باید محکم کیفت رو بچسبی. آنقدرم تو جامعه بی‌اخلاقی زیاد شده که تا تنت به یکی می خوره، همه فکر می کنن می خوان ازشون دزدی کنی. آدم داغون می شه این همه بی‌اخلاقی رو می بینه. همون بهتر که بشینی تو خونت فیلم نگا کنی و نری بیرون. هم خودت در امانی هم اعصابت راحته. آخه بعد اون ماجرا چون واقعا پول نداشتم یه لب‌تاپ دیگه بخرم، نابود شدم...»

اضمحلال سرمایه اقتصادی

مهمترین و مورد تاکیدترین پیامد قربانی شدن برای قربانیانی که مورد جرم سرقت قرار گرفته بودند، تخریب شدن وضعیت اقتصادی یا به عبارتی از هم پاشیدگی وضعیت مالی آنان بود. قربانیان اظهار می‌کردند که بعد از قربانی شدن به علت اینکه وضعیت اقتصادی شخصی و همچنین وضعیت اقتصادی جامعه نامساعد بوده، در مضیقه قرار گرفته اند و کارکردهای شخصی و اجتماعی‌شان دچار اختلال شده و  ‌نتوانسته اند مسئولیت ها و امور روزانه‌ خود را به درستی انجام دهند. به عبارتی دیگر، وضعیت اقتصادی آنان به علت شرایط جامعه و ناموزون بودن وضعیت اقتصاد و غیرقابل پیش بینی بودن  آن، به شدت بهم ریخته است. برای مثال، علیرضا 20 ساله می‌گوید:

«بعد از دزدیده شدن لب تاپ، دیگه نمی تونستم یکی دیگه بخرم و بدجور ضربه اقتصادی خوردم، چون لب تاپی که من 3 تومن خریده بودم، دو ماه پیش قیمتش شده 7 تومن و هنوزم نخریدم. خوب خیلی از تکالیف و تحقیقای کلاسیم عقب افتاده اند و متاسفانه یه تحقیق برای یه کلاسی که نمره خوبی هم تو امتحان کتبی گرفتم، انجام ندادم..».

سمانه 24 ساله بعد از دزدیده شدن کیف پولش می‌گوید:

«واقعیتش چون حقوق اون ماهم رو تقریبا از دست داده بودم، ناراحت شدم. خوب تا سه ماه بعدش من نتونستم خریدامو بکنم. از طرفی حتی نتونستم تو تولد یکی از دوستام شرکت کنم...»

در وجهی دیگر پیامد قربانی شدن بسیار وخیم‌تر بود؛ یعنی از بعد کارکردی، فرد دچار اختلال شده بود. برای مثال، قربانیان سرقت بیشتر با این مسئله گریبان‌گیر بودند و از آنجایی که وسیله‌ای که مورد سرقت قرار گرفته بود کارکرد درآمدزایی و اقتصادی داشت، وضعیت برای آنها دشوارتر بوده است. برای مثال، محمد امین 26 ساله، بعد از سرقت خودرو اش که با آن مسافرکشی می‌کرد، می‌گوید:

«بعدش واقعا زندگی من سخت شد، چون من با ماشینم کار می‌کردم، حتی مجبور شدم قرض و قوله کنم و زندگیم رو نگه دارم و تا یه مدتی که کار پیدا کردم، واقعا سخت بود و فکر می‌کردم همه چی رو از دست دادم...»

درنهایت هزینه‌های مشاوره‌ روانشناختی و روانپزشکی برای قربانیان مسئله‌ساز بوده است؛ چنان که بسیاری از قربانیان اظهار می داشتند که بعد از حادثه مجبور شده‌اند، برای هزینه‌های فیزیکی و جسمانی و تهیه برخی داروهای ضد افسردگی تا ماه های متمادی هزینه‌های گزافی متحمل شوند.

راهبرد‌های مواجهه با قربانی شدن

در مورد چگونگی مواجهه با جرم حادث شده، قربانیان طیف متفاوتی از واکنش‌ها و راهبرد‌ها شامل مراجعه به نهادهای انتظامی، رجوع به خانواده، طرح مسئله در گروه دوستان، در خود نگاه داشتن، مشاوره روانشناختی و دور شدن از مسئله را به کار ‌برده‌اند. 9 نفر از قربانیان که عمدتا قربانی سرقت شده بودند جهت پیگیری قضایی به پلیس مراجعه کرده بودند. این نوع مواجهه بیشتر در مورد سرقت موبایل انجام شده بود و قربانیان اظهار ‌داشتند که به امید پیدا شدن وسایل مورد نظر از طریق پیگیری شماره سریال و... بوده‌اند که تنها یک مورد (سرقت موبایل) قادر به بازپس‌گیری اموال خود شده بود. در برخی موارد این گونه مواجهه را اتلاف وقت می دانستند؛ چنان که قربانی مونث، 25 ساله درباره پیگیری از مراجع انتظامی می‌گوید:

«دنبال کردن این گونه مسائل در نهاهای انتظامی و قضایی بسیار دشوار است و همان یهتر که براش وقتی نگذاریم، زیرا به نظرم هم ضعیفن و هم برایشان اهمیتی ندارد که تو وسیله‌ات رو دزدیدن...»

همچنین عمده‌ پاسخگویان مسئله حادث شده را برای خانواده خود بازگو کرده بودند. 3 نفر از قربانیان به روانپزشک و مشاور مراجعه و جلسات روان درمانی را گذرانده و داروهایی را نیز مصرف کرده بودند.  برخی از افراد جهت پیگیری مسئله، به نهادهای مرتبط که مسئول پیگیری روند قضایی بودند، مراجعه نمودند، اما در برخی موارد همین افراد یا به تبع آن قربانیان دیگری که روند قضایی را طی نکرده بودند، به صرف مطرح کردن پدیده قربانی شدن در گروه های دوستان و همچنین در داخل خانواده به منظور حمایت‌های مالی و اقتصادی جهت تهیه و خرید مجدد وسایل دزدیده شده بسنده می‌کردند. برای مثال، قربانی 25 ساله مونث می‌گوید:

«خیلی پیگیرش نشدم، چون بعد اینکه ماجرا رو برای خانوادم تعریف کردم، گفتن خدا روشکر سالمی و... کیفم هم مبلغ زیادی توش نبود».

در برخی افراد نیز، فرآیند قربانی شدن به این جهت که عمومی نشود و نگرانی از جهت آبرو و... وجود داشته و فرد قربانی در درون خودش مسئله را حل و فصل ‌کرده یا آن را سرکوب نموده است؛ یعنی قربانی جرم اتفاق افتاده را به صورت شخصی در خود نگاه داشته و کسی را در این  فرایند دخالت نداده یا در برخی موارد مسئله برای فرد قربانی اهمیت چندانی نداشته و ترجیح داده که از مسئله جرم و یادآوری آن به دور باشد. اما در برخی موارد که فرد قربانی از لحاظ اقتصادی یا عاطفی شکست بیشتری را تجربه نموده است، مراجعه به روانشناس نیز دیده شد. برای مثال، یک قربانی مذکر 27 ساله می‌گوید:

«نتونستم ماجرا رو برا کسی تعریف کنم، چون احساس می کردم تحقیر می شم و دوستام مسخره ام       می کنن. برای همین با پس اندازم رفتم یه لب‌تاپ دیگه گرفتم...»

 

 

 

شکل 2: راهبرد‌های مواجهه با پدیده قربانی شدن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همچنین، قربانی مونث 22 ساله می‌گوید:

«ترسیدم به خانواده ام بگم. بابام آدم زودرنجیه و زود عصبانی می شه. هرچند که حالم خیلی مساعد نبود، ولی بعد از دو جلسه‌ای که با مشاور دانشگاه داشتم، کم کم قضیه یادم رفت...»

نتیجه‌گیری و پیشنهادها

نتایج تحقیق نشان داد که قربانی شدن در مقابل جرم سرقت در میان دانشجویان بیشتر از هرگونه جرم دیگری رواج دارد؛ یعنی به صورت کلی دانشجویان قربانی جرائمی مثل سرقت موبایل، ماشین، پول و... می‌شوند. همچنین بیشتر قربانیان در ساعات پایانی روز و شب هنگام قربانی جرم می‌شوند؛ چنان که کمترین بزه‌دیدگی در ساعات اولیه صبح و بیشترین جرائم از ساعات 12 بعد از ظهر تا 12 شب اتفاق افتاده است. از آنجا که در کشور ما مراکز اداری و امنیتی بعد از ظهرها تا ساعات مشخصی فعال هستند و بعد از ساعت 16 فعالیت و نظارت آنها به کمترین سطح ممکن می‌رسد، می‌توان گفت که بیشترین میزان جرم در ساعاتی از روز اتفاق می‌افتد که کمترین میزان کنترل و نظارت اعمال می‌شود. همان طور که شاو و مک‌کی یادآور می‌شوند اجرای ضعیف کنترل اجتماعی رسمی یا غیر رسمی، روند جرم را تسهیل می‌بخشد (Uttenbogard 2013: 11). آن چنان که نتایج تحقیقات مهدنژاد و پرهیز (1396) نشان داد بیشتر جرائم منطقه 12 شهر تهران در سطح کوچه و خیابان متراکم شده است. نتایج این پژوهش نیز نشان می‌دهد که بیشتر قربانیان در خیابان‌های سطح شهر تهران قربانی جرم شده‌اند که این نشان دهنده‌ سطح پایین نظارت و کنترل و ناامنی محیط شهر تهران است.

همچنین،  بیشتر دانشجویان قربانی در مقاطع سنی پایین (18-21 سال) و تحصیلی پایین (کارشناسی بیشتر از ارشد و دکتری) بوده‌اند. لذا می‌توان گفت که افزایش آگاهی و تجربه و آشنایی با محیط‌های بیرون، متغیر مهمی در احتمال کاهش بزه‌دیدگی می‌باشد. بر اساس رویکرد آسیب‌پذیری، شرایط فیزیکی در افراد در کنار شرایط اجتماعی و زمینه‌ای دیگر نظیر سن، جنسیت، تحصیلات و طبقه اجتماعی در آسیب‌پذیری افراد موثر است و می‌تواند آنان را به اهداف سهل‌الوصول بزه‌کاران تبدیل نماید. برای مثال، افراد سالخورده بیشتر در معرض قربانی شدن هستند. در این دیدگاه، توانایی مالی عامل مهمی در کاهش قربانی شدن محسوب می‌شود، زیرا افراد متمول و تحصیل کرده راه های بهتر و مناسب‌تر برای محافظت از خود برمی‌گزینند و بدین جهت از میزان بزه‌دیدگی آنان کاسته می‌شود (Skogan 1987: 140).

چگونگی مواجهه با وضعیت قربانی شدن بستگی زیادی به وضعیت شخصی فرد، ویژگی های شخصیتی و اجتماعی، مکان و زمان قربانی شدن و مواردی از این قبیل دارد. در تحقیق حاضر بیشتر قربانیان اظهار داشتند که ترجیح می‌دهند به شیوه‌ای شخصی با قضیه برخورد کنند؛ یعنی راهبرد‌های مواجهه‌ شخصی  و حل کردن موضوع از طریق مهارت های حل مسئله فردی را بر مواجهه‌های ساختاری و مراجعه به نهادها ترجیح می‌دهند. همان گونه که صادقی فسائی و حسینی (1390) در تایید این موضوع بیان می‌دارند

 قربانیان زن راهکارهای فردی و موقعیتی را به عنوان راهبرد‌های مواجهه با قربانی شدن بر راهبرد‌های ساختاری به علت عدم حمایت‌های ساختی و اجتماعی ترجیح می‌دهند.

بزه‌دیدگی می‌تواند پیامدهای وسیعی را برای قربانیان از جمله تهدید سلامت روانی و اجتماعی، تهدید امنیت در ابعاد مختلف مالی، جانی و اجتماعی داشته باشد. در نقطه مقابل، اگر حمایت اجتماعی و حفاظت‌های نهادی و خانوادگی برای افراد قربانی میسر نباشد، وخامت مسئله دو چندان خواهد شد. مطابق نتایج تحقیق حاضر، یک نوع ذهنیت برای افراد در حالت قربانی شدن روی می‌دهد که دیگر نمی‌توانند به شبکه اجتماعی خود اعتماد داشته باشند و احساس می‌کنند که جامعه در یک سقوط ارزشی فرو رفته و به سختی قابل احیا شدن است- حتی یک نوع تنفر و انزجار در درون قربانیان نسبت به اجتماع شکل می‌گیرد که شاید خسران جبران ناپذیری از لحاظ اجتماعی، فردی و روانی به بار بیاورد.

یکی دیگر از پیامدهای تجربه قربانی شدن برای افراد، بروز یاس و نامیدی و تجربه احساسات روانشناختی ناخوشایند بود که افراد را به حالتی سوق می‌داد که عدم کارایی و فقدان کارکرد اجتماعی را در درون خود احساس می کردند؛ به طوری که نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه کرده و این حالت به علت عدم حفاظت شخصی از خویشتن بوده است. علاوه بر این نوع درماندگی، قربانیان با احساسات مختلفی همچون: احساس گناه، احساس بی‌لیاقتی، ضعیف بودن و سرزنش خود تا مدت زمان زیادی بعد از تجربه قربانی شدن دست و پنجه نرم می کردند. البته چون جامعه آماری این تحقیق، بیشتر سرقت را تجربه کرده اند، این حالت سرزنش خود نمی‌تواند وجه خطرناکی به خود بگیرد، اما در آسیب‌های جدی همچون تجاوز و... قربانی احتمال دارد هزینه خیلی گزافی را شامل خودزنی و حتی خودکشی را بپردازد.

از دیگر پیامدهای قربانی شدن، مواجهه غیرمتعارف با تجربه حاصل شده بود؛ به صورتی که فرد قربانی از شدت عصبانیت، واکنش‌های نابهنجاری نسبت به خود، اطرافیان و محیط فیزیکی و اجتماعی بروز می‌داد. درهم‌ریختگی مالی و فروپاشیدن اقتصادی (از دست دادن سرمایه) از دیگر مضامین به دست آمده از تجارب قربانیان بود.

همچنین بر اساس مصاحبه‌های انجام شده، نوع رفتار و کنش اجتماعی قربانیان نظیر بی‌دقتی، سهل انگاری و بی‌احتیاطی، زمینه‌های «جلب توجه» و «وسوسه» مجرمان را برانگیخته و آنان را نسبت به اعمال مجرمانه «ترغیب» کرده و «فرصت» بزهکاری را فراهم نموده بود که این مسئله معمولاً در کنار محیط‌های بی‌دفاع و عدم نظارت و کنترل اجتماعی، زمینه افزایش نرخ بزه‌دیدگی را ایجاد می کند و در قالب نظریات مربوط به سبک زندگی و مکان قابل تبیین است.

در پایان می‌توان گفت که تجربه قربانی شدن، علاوه بر آن که بر سلامت جسمی، روحی، روانی و ذهنی افراد اثرات نامطلوبی باقی می‌گذارد، گاهی دامن‌گیر سایر افراد خانواده هم می شود و آنان را نیز به قربانیان غیر مستقیم جرم تبدیل می‌کند؛ چنان که  در دراز مدت باعث افزایش ترس از جرم و نگرانی از قربانی شدن در دیگران می شود و زندگی آنان را در هاله‌ای از ترس و تردید فرو می‌برد.

به منظور فهم بهتر پیامدهای قربانی شدن در فرآیند وقوع جرم باید این واقعیت را پذیرفت که جرم و قربانی شدن می‌تواند برای هر شخصی صرف نظر از احتیاط و انجام امور لازم برای پیشگیری در هر زمان و مکانی اتفاقی بیافتد. لذا در سطوح خانوادگی و اجتماعی باید از سرزنش قربانیان پرهیز شود، زیرا تحقیقات (Walklate, 2004) نشان داده است که این امر می‌تواند آثار مخرب ماندگار روانی و اجتماعی بر آنها برجای بگذارد. همچنین به منظور کمک به قربانیان که اعتماد خود را به جامعه دوباره به دست آورند و همچنین به ارزشمندی خویشتن پی ببرند، لازم است تمام افرادی که با قربانیان در تماس‌اند، نکات لازم را رعایت نمایند و حتی آموزش داده شوند تا حمایت های مادی و عاطفی اجتماعی را ارائه دهند.

با توجه به مطالب فوق می توان موارد زیر را به عنوان پیشنهادات پژوهش مطرح کرد:

  1. در بسیاری از کشورها، «مرکز ملی پیمایش قربانی شناسی» وجود دارد. پیشنهاد می شود در دانشگاه علامه طباطبائی نیز- با همکاری سازمان های ذیربط مانند قوه قضاییه و نیروی انتظامی- مرکز پیمایش ملی  قربانی شناسی یا بزهدیده شناسی تاسیس شود. هدف این مرکز، رصد ابعاد کمی و کیفی قربانیان جرائم و کاهش میزان رخداد جرائم در سطح کشور خواهد بود.
  2. پیشنهاد می شود تا بر اساس تفاوت های پاسخگویان مانند تفاوت های جنسیتی، پژوهش های بیشتری در سطح دانشگاه علامه و سایر مراکز علمی به انجام برسد.
  3. با توجه به پیامدهای عدیده روانی، اجتماعی، اقتصادی و... بزه دیدگی، پیشنهاد می شود برای جبران خسارات و آلام احتمالی افرادی که تجربه قربانی شدن دارند از سوی دانشگاه حمایت های حقوقی، روان شناختی و مددکاری اجتماعی بیشتری صورت گیرد. قربانی شناسی یا بزه دیده شناسی بالینی با هدف جبران خسارات و رفع آلام بزه دیدگان و ارائه حمایت های اجتماعی، روانی و اقتصادی به دانشجویان بزه دیده در این راستا می تواند مورد عنایت قرار گیرد.

 

  • منابع

    • بزرگوار، علیرضا و تمجیدی، زهرا. (1396). نظریه ها و روش های تحلیل فضایی جرائم شهری. انتشارات آراد کتاب
    • زنگی آبادی، علی و رحیمی، نادر حسین. (1389). «تحلیل فضایی جرم در شهرکرج (با استفاده از GIS)». مجله مطالعات حقوق خصوصی. دوره 40، شماره 2.
    • زینالی، حمزه. (1383). «اثرات فقدان حمایت کیفری مناسب از زنان بر بزه دیدگی آن ها». فصلنامه رفاه اجتماعی. دوره 3، شماره 13.
    • شمس الدینی، علی و جمینی، داوود. (1396). «واکاوی فضایی جرم در استان‌های ایران با تأکید بر شاخص های سرقت». مجله مهندسی جغرافیایی سرزمین. دوره 1، شماره 2.
    • صادقی فسائی، سهیلا. (1390). «بررسی عوامل موثر بر بزه‌دیدگی زنان شهر تهران». فصلنامه زن در توسعه و سیاست. دوره 9، شماره یک.
    • فیروزی، گلناز. (1388). «حمایتازاطفالبزه‌دیدهخشونتخانوادگی درقوانینماهویایران». فصلنامه مطالعات پیشگیری از جرم. سال چهارم، شمارة دوازدهم.
    • مالجو، محسن. (1389). «تجاوزبهمحارم: زمینه‌ها، استراتژی‌هایمتجاوز وواکنش هایبزه‌دیده». فصلنامة رفاه اجتماعی. سال نهم، شماره34.
    • مهدنژاد، حافظ و پرهیز، فریاد. (1396). «تبیین خوشه‌ای شدن جرم در منطقه 12 شهر تهران بر اساس نظریه نابسامانی اجتماعی». فصلنامه انتظام اجتماعی. سال نهم، شماره چهارم
    • نصیری، اسماعیل؛ احمدی، علی؛ رحمانی، محمد حسن و کماسی، حسین. (1396). «تحلیل جغرافیایی- فضایی جرم و مکان های جرم خیز با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS (مطالعه موردی: بزه سرقت در شهر قزوین)». مجله مهندسی جغرافیایی سرزمین. دوره 1، شماره 2.
      • Maskaly, Jon and Boggess, Lyndsay N. (2014).  Broken Windows Theory. The Encyclopedia of Theoretical Criminology. John Wiley & Sons, Ltd
      • Jenny, Korkodeilou. (2017). ‘No place to hide’ Stalking victimization and its psycho-social effects.International Review of Victimology, Volume: 23 issue: 1, page(s): 17-32.
      • Jung Jin ChoiDiane L. GreenStephen A. Kapp. (2010). Victimization, Victims' Needs, and Empowerment”.International Review of Victimology, Volume: 17, issue: 3, page(s): 267-290.
      • Matthew CawveyMatthew HayesDamarys Canache, Jeffery, J. Mondak. (2018). Personality and victimization in the Americas, International Review of Victimology, Volume: 24 issue: 1, page(s): 123-139.
      • Siegel, Larry. (2017). Criminology: Theories, Patterns, and Typologies (MindTap Course List).Thamson-Wadsworth
      • SkoganG.  Wesley. (1987). The Impact of Victimization on Fear”.Crime & Delinquency.Vol 33, Issue 1
      • Tinkara PavšičMrevljeJohanna Nivala. (2016). Victimisation of the elderly in the municipalities of Ljubljana and Uppsala”. International Review of Victimology, Volume: 23 issue: 1, page(s): 33-46
      • Tyler, Kimberly. Danr. Hoyt and Les Whitbeck. (2000). The Effects of Early Sexual Abuse on Later Sexual Victimization Among Female Homeless and Runaway Adolescents”.
      • Uittenbogaard, Adriaan Cornelis. (2013). Clusters of Urban Crime andSafety in Transport Nodes”.KTH Royal Institute of Technology School of Architecture and the Build Environment Dept of Real Estate and Construction Management, Stockholm 2013.
      • Walklate, S. (2004). Justice for all in the 21st century: the political context of the policy focus on victims”. In E. Capes Reconciling Rights in Criminal Justice: Analysing the Tension between Victims and Defendants. London: Legal Action
      • Walsh, Anthony and Ellis, Lee. (2007). Criminology: an interdisciplinary approach. Sage publication
      • Willem de LintMarinella MarmoAndrew GrovesAdam Pocrnic. (2017). Crime victims’ self-medication”. International Review of Victimology, Volume: 23, issue: 2, page(s): 159-177.