Document Type : Original Article

Authors

1 Ph.D. Student in Sport Management, Physical Education Department, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran

2 Ph.D., Professor, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran

3 Ph.D., Associate Professor, Department of Sport Management, Faculty of Physical Education and Sport Sciences, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran

4 Ph.D., Assistant Professor, Physical Education Department, North Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran

Abstract

The study is to identify the causative conditions which affect the recognition of the athletic talents  of sports schools in Sama Schools in Iran. The method of the research was of a qualitative type (grounded theory) and the data collection was done through via interviewing and literature reviewreviewing the research backgrounds. The statistical population was included the experts of the field of talent finder and some of the senior managers and decision makers of primary Sama schools. The research sample was determined theoretically and after the 15 interviews, the framework of the theory was formed. The data analysis was performed using three open, axial and selective coding steps and using Atlas.Ti software version 5/2. Based on the results, the causal conditions affecting the recognition of these needs can be categorized in seven indicators: identification of Sama organization structure, facilities and resources, Sama SAMA policies, comprehensive monitoring system, identification of effective communication, motivational issues and different look at strategies.
In order to understand the educational skills as well as the development of schools for this purpose, it is necessary to identify some of the causal conditions for satisfying and facilitating conditions in the same way in all Sama SAMA units throughout the country. These conditions can be influenced by the recognition of the exact needs of schools and students in this regard, leading to the development of progress in identifying talent and gaining its success in schools and, of course, the development of the entire country's sport To make.

Keywords

شناسایی شرایط علی موثر بر شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور (مطالعه ای با رویکرد گرندد تئوری)

جمشید وزیری[1]

 علی محمد صفانیا[2]

 رضا نیک بخش[3]

 علی اصغر درودیان[4]

تاریخ دریافت مقاله: 17/4/1398

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:17/6/1398

 

مقدمه

   موفقیت کشورها در میادین بین‌المللی ورزشی علاوه بر تأثیرات اجتماعی و اقتصادی، نمادی از ثبات و توانمندی‌های همه جانبه آن کشورها محسوب می‌شود و یکی از علل سرمایه‌گذاری بالای کشورها در ورزش قهرمانی و حرفه‌ای، وابسته به این موضوع است. موفقیت در ورزش قهرمانی در گرو حداقل سه عامل است:

  1. استعداد ذاتی مناسب؛
  2. شرایط روانی مطلوب؛
  3. تسلط بر مهارت‌های تکنیکی.

به گفته بسیاری از مربیان و صاحب‌نظران از بین عوامل یاد شده، استعداد ذاتی یا مادرزادی در اولویت و یکی از مهم‌ترین عوامل در زمینه ورزش قهرمانی است(اسدی و همکاران، 1396). استعدادیابی[5] ،  فرآیندی است که از طریق آن نوجوانان و جوانان ارزیابی می‌شوند و به شرکت در رشته های مناسب که امید موفقیت بیشتری از آن‌ها می رود تشویق و هدایت می گردند (بوکرز[6]، 2015). این موضوع، مفهوم تازه‌ای در ورزش نیست و بنا بر شواهد موجود، حدود پنجاه سال است که مربیان به‌طور غیررسمی به استعدادیابی و ارزیابی وضعیت جسمانی و روانی افراد مشغول‌اند؛ اما تا پیش از سال 1970  که کشورهای اروپای شرقی به‌ویژه روسیه، آلمان شرقی و بلغارستان برنامه استعدادیابی داشتند، در هیچ کشوری چنین برنامه‌ای وجود نداشت(تهی[7] و همکاران، 2018). در سال‌های اخیر شاهد موفقیت‌های پی‌درپی ورزشکاران کشور در رشته‌های ورزشی انفرادی و تیمی در مسابقات جهانی نظیر بازی‌های المپیک بوده‌ایم که بیشتر این موفقیت‌ها به رشته‌های انفرادی ختم می‌گردد و در ورزش‌های تیمی چندان موفق نبوده‌ایم(نوحی و همکاران، 1397). بی‌شک، توجه به استعدادیابی ورزشی بسیار حائز اهمیت است و شروع آن می‌تواند از توجه به ورزش مدارس باشد. چنانچه بتوان اهمیت این امر خطیر را در ورزش کشور به اثبات رساند، در ورزش‌های تیمی نیز موفقیت کسب خواهد شد. استعدادیابی یک موضوع بسیار مهم در ورزش است، زیرا راه رسیدن به قله افتخارات از استعدادیابی می‌گذرد(حاجی محسنی، 1395).

امروزه در دنیا ورزش قهرمانی و تعداد مدال‌های کسب‌شده به‌عنوان یک شاخص توسعه‌یافتگی تلقی می شود و موجب غرور ملی مردم کشورهاست. کشورهایی موفق به کسب مدال و رتبه می‌شوند که نقش استعدادیابی در ورزش را به‌خوبی درک کنند و برای این موضوع برنامه و افرادی توانمند، ماهر و دانش‌محور در اختیار داشته باشند (گلبین[8] و همکاران،2010). استعدادیابی در ورزش یعنی کشف و به فعال سازی توانایی‌های بالقوه فرد و هدایت آن‌ها در مسیر صحیح. استعدادیابی ورزشی ازنظر دانشمندان علوم ورزشی، راهی کوتاه و مقرون‌به‌صرفه برای حضور موفقیت‌آمیز ورزشکاران درصحنه‌های بین‌المللی است. این فرایند نیازمند شناسایی و انتخاب افراد بااستعدادی است که شرایط لازم جسمانی، مهارتی و رفتاری برای موفقیت در ورزشی خاص را داشته باشند(کراسیلیشیکو[9] ،2011). در استعدادیابی، خردسالان بر پایه آزمون‌های معین به سمت ورزش‌هایی که بیشترین شانس موفقیت در آن را دارند، راهنمایی می‌شوند. این آزمون‌ها که بر اساس سطح آمادگی، میزان رشد و توانایی‌های زنان و مردان طراحی می‌شوند، می‌تواند سطح عملکرد آینده افراد در رشته موردنظر را پیشگویی کنند (بنت[10] و همکاران، 2018).

با مطرح‌شدن بحث استعدادیابی در ورزش، بسیاری اولین گام در فرآیند پرورش قهرمانان را استعدادیابی می‌دانند. کسانی که بر موضوع استعدادیابی تأکید دارند، معتقدند که استعدادیابی صرفه‌جویی در زمان موردنیاز برای رسیدن به اوج عملکرد، منابع مالی، انسانی و غیره است(نظری و عابدی، 2013). همچنین کارایی نظام قهرمان‌پروری را افزایش می‌دهد، کار مربی، ورزشکار و مدیر را آسان می‌کند و پشتوانه سازی را ممکن می‌سازد. امروزه به علت تغییرات سریع، سازمان‌ها با نیاز به تغییر در نحوه عملکرد خود مواجه می‌شوند. برای رو به رو شدن با این تغییرات و چالش‌ها، سازمان‌ها منابع متعدد و مختلفی را که به آن دسترسی دارند به کار می‌گیرند. تاکنون استعدادیابی در مدارس بر اساس شاخص‌های توانایی جسمانی و توانایی حرکتی و توانایی مهارتی صورت گرفته است، اما باید توجه داشت که استعدادیابی باید از سنین پایین آغاز شود، بعضی شاخص‌های حرکتی نیاز به رشد و تکامل دارند و سنجش این شاخص‌ها نیازمند امکانات و برنامه‌های مدون و خاص است (حسینی و همکاران، 1391). توسعه استعدادیابی در مدارس به چشم‌اندازی بلندمدت احتیاج دارد و به‌تبع توسعه، برخورداری از برنامه‌ریزی بلندمدت و جامع، از ضروریات است؛ برنامه‌ای که با توجه به نقاط قوت و ضعف‌ها و توجه به فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در مسیر دستیابی به چشم‌انداز مطلوب، راهبردها و سیاست‌های مناسبی را با توجه به مؤلفه‌ها، برنامه‌ریزی جامع و برنامه استعدادیابی در کشورهای توسعه‌یافته طراحی و تدوین نماید (حسینی و همکاران، 1392).

بررسی رکوردها و نتایج قهرمانان برتر و نخبه جهان مبین آن است که بیشتر رکوردها مربوط به آن دسته نظام‌های ورزشی است که دارای برنامه‌ای جامع، علمی و نظام‌مند برای تربیت ورزشکاران نخبه و سطح بالا هستند. اگر رشد و تکامل انسان را در حقیقت تأمین نیازهای او تلقی کنیم و تأمین نیازهای انسان را نیز زمینه مساعد برای شناخت استعداد و بارورکردن و به شکوفایی رساندن آن‌ها بدانیم، به این حقیقت پی می بریم که از نظر فلسفی، علمی و تحقیقاتی، حرکت، ورزش، بازی و فعالیت های جسمانی از عوامل مهم تاثیرگذار در رشد و تکامل طبیعی هر فرد می باشند و در مسیر رشد و تکامل انسان باید استعدادهای نهفته در درون او را شناخت و بارور کرد. بنابراین، بهترین محیط برا ی تحقق این امر مدرسه و بهترین دوره برای بارورکردن آن، دوره نوجوانی و جوانی و یکی از بهترین وسایل برا ی شکوفاکردن آن ورزش و بازی است (رستمی، 1391).

استعدادیابی در کشور طی سال های اخیر روندی روبه رشد داشته، اما هنوز با مشکلاتی روبه روست. همچنین تعریف معیارهای مناسب برای شناسایی، پرورش و نگهداشت افراد مستعد ورزشی با دشواری هایی همراه بوده است. از این رو، طراحی مدلی برای مدیران ورزشی در حوزه استعدادیابی، یکی از نیازهای اصلی ورزش کشور است.

یکی از مشکلات اصلی استعدادیابی در ورزش کشورمان، نبود برنامه‌ای مدون یا عدم وجود چشم‌انداز، راهبرد­های مناسب و برنامه‌ریزی برای رسیدن به آینده­ای درخشان در این زمینه است(قاسم زاده و همکاران، 1394). به همین سبب، از آنجایی که اداره کل تربیت بدنی سازمان سما تاکنون فاقد برنامه مدون و راهبردی برای مدیریت استعدادیابی در مدارس مربوطه بوده است و اینکه برنامه‌های ورزشی مدارس سما هم به صورت منظم و سیستماتیک و در قالب تقویم ورزشی مستمر سالیانه نمی باشد و هر از گاهی به صورت پراکنده چند مسابقه استانی و کشوری آن هم در رشته هایی خاص و تکراری برگزار می‌کند، عملا امکان شناسایی استعدادهای نهفته وجود ندارد. بنابراین لازم است تا سازمان سما مسیری روشن و علمی را جهت مدیریت استعدادیابی در مدارس ورزشی به کار گیرد. ناگفته پیداست همان طور که داشتن برنامه و اجرای آن باعث موفقیت و رسیدن به اهداف مدنظر می­شود، نداشتن برنامه هم پیامدها و آثار سوئی دربردارد. امروزه با توجه به اهمیت توسعه ورزش و استعداد یابی در برنامه‌های پنجم و ششم توسعه و به منظور پاسخ گویی به نیازها و تحلیل دقیق چالش‌ها و مشکلات کنونی در این زمینه بر اساس نیازهای واقعی ورزش کشور، به برنامه جامعی با نگاه و رویکرد راهبردی نیاز داریم. در تحقیق حاضر به این پرسش پاسخ خواهیم داد:

 شرایط علی[11] برای شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور را چگونه می توان شناسایی کرد؟

شرایط علی، آن دسته از عواملی هستند که بر پدیده مرکزی تأثیر می گذارند(عظیمی، 1396). پدیده مرکزی در این پژوهش، توسعه و شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور خواهد بود.

تمایل به شناسایی استعدادهای ورزشی در بسیاری از کشورها طی سال های اخیر افزایش یافته است (اوروس[12]، 2015). بسیاری از باشگاه ها بازیکنان مستعد را در سنین نسبتا پایین ثبت نام می کنند و تحت برنامه‌های تخصصی قرار می دهند تا توانایی‌های آنان را تکمیل کنند. بنابراین انتخاب، رشد و راهنمایی حرفه ای بازیکنان جوان در صدر اولویت های بسیاری از باشگاه های درجه اول قرار گرفته است تا بتوانند مقام و وضعیت تجاری و ورزشی شان را حفظ کنند (واینز[13]، 2006). بی شک بی توجهی به برخی از عوامل یا پیش نیازهای اولیه و تعیین کننده با عنوان استعدادیابی، اگر چه احتمال موفقیت را ناممکن نمی سازد، اما بی تردید محدود و ضعیف خواهد کرد. این پیش نیازها می توانند دارای جنبه آنتروپومتریکی، فیزیولوژیک، مهارتی و روانی باشند (قاسمی، 1391). یک برنامه استعدادیابی موفق زمانی کاربرد خواهد داشت که بتواند شاخص‌ها و عوامل موثر تعیین کننده و موردنیاز آن رشته ورزشی را به درستی شناسایی کند. با تعیین این عوامل و انتخاب کردن افراد مستعد بر اساس آن‌ها می توان انتظار داشت و یا پیش بینی کرد که درجه موفقیت ورزشکار مستعد چقدر خواهد بود (کاته[14]، 2008).

مطالعه تطبیقی کشورهایی که به صورت هدفمند و با استفاده از برنامه‌های نظام مند و جامع استعدادیابی را دنبال کرده اند- مانند آلمان شرقی سابق، شوروی سابق، استرالیا، کانادا، آمریکای شمالی، چین، روسیه، ژاپن، کره جنوبی، برزیل، مجارستان، ژاپن، مالزی، قطر و...- نشان می‌دهد که  فرایند استعدادیابی به صورت نظام‌مند، یکپارچه و جامع اجرا می شود. در ضمن اطلاعات موجود نشان دهنده کاربردی بودن طرح های استعدادیابی در این کشورهاست. هماهنگی میان سازمان های مختلف ورزش قهرمانی در اجرای طرح استعدادیابی از دیگر موارد قابل ذکر است(قاسم زاده، 1394). آموزش و پرورش، اصلی ترین نهاد مجری استعدادیابی است و باشگاه های ورزشی نیز یکی دیگر از مراکز پرورش ورزشکار به حساب می آیند. در بیشتر کشورهای مورد بررسی، برنامه هایی برای توسعه و ارتقای مربیان وجود دارد و دارای سلسله مراتبی از مدارس ورزش برای پرورش ورزشکار هستند؛ اما شمار اینگونه مدارس در ایران بسیار اندک است. مدارس ورزشی در ایران برای پرورش نیروی متخصص ورزشی ایجاد شده اند، اما در مورد پرورش ورزشکار، فعالیت چندانی را انجام نمی دهند (عیدی، 1391).

رستمی (1391) در تحقیق پیرامون اهمیت ورزش مدارس در فرآیند شناسایی و پرورش استعدادهای ورزشی  پیشنهاد کرد با ارتقای سطح علمی دانش آموزان در زمینه ورزش، تشکیل کلاس های آموزشی، برگزاری مسابقات مدارس در رده های نونهالان، نوجوانان و جوانان در سطوح منطقه ای، استانی، ملی و بین المللی فرصت های خوبی جهت کشف و شکار استعدادها و معرفی به باشگاه های مطرح کشور و استان فراهم گردد. پیشنهاد دوم این که دولت برای جلوگیری از اتلاف وقت و صرف هزینه برای افرادی که مستعد یک رشته ورزشی نیستند، مدارسی ایجاد نماید- نه به عنوان یک هنرستان- که دانش آموزان تربیت بدنی را به عنوان یک رشته درسی انتخاب کنند. به بیان دیگر،  با ایجاد مدارس ورزشی به صورت پایه ای، از دوره ی ابتدائی یا پیش دبستانی، علم و عمل در ورزش به متربیان آموزش داده شود. پیشنهاد سوم این که میان آموزش و پرورش، سازمان های مرتبط با اوقات فراغت عمومی، دبیرستان های تربیت بدنی، مدارس ورزشی و آموزشکده های فنی ورزشی هماهنگی ایجاد شود.

پیشنهاد چهارم این که در مدارس به اندازه گیری های پیگیر، توجه به سرعت حرکت، درشتی بالا تنه و برخورداری از ظرفیت قلبی و حداکثر اکسیژن مصرفی بالا به عنوان شاخص های استعداد یابی توجه گردد.

با توجه به تحقیقات انجام گرفته در زمینه برنامه‌ریزی راهبردی ورزش دانش آموزی، بیشتر مؤسسات عالی آموزش و پرورش کشورهای موفق، بیانیه مأموریت و راهبردهایی برای بهتر کردن فرآیند استعدادیابی ورزش دانش آموزی و فوق برنامه، برای جذب  هرچه بیشتر آن‌ها به ورزش و تفریحات سالم دارند، اما در مدارس کشور ما به خصوص در مدارس وابسته به سازمان سما این مسئله مهم تا حد قابل توجهی نادیده گرفته شده است. مسئله اصلی دیگر این است که دانشگاه آزاد اسلامی و به‌تبع آن سازمان سما  باتوجه به استعدادهای چشمگیر در بیشتر رشته های ورزشی، تاکنون نتوانسته است جایگاه مطلوبی در زمینه ورزش دانش آموزی در کشور پیدا کند که به احتمال زیاد یکی از دلایل مهم آن، نبود برنامه راهبردی مطلوب استعدادیابی و توسعه ورزش دانش آموزی است.

بدین ترتیب، پژوهش حاضر در زمینه استعداد یابی و مدیریت استعدادهای ورزشی ضرورتی برای رسیدن به الگوی ایرانی– اسلامی پیشرفته است، علاوه بر آن که تاکنون پژوهش مشابهی در این زمینه در سازمان سما انجام نشده است.  

 

روش شناسی پژوهش

رویکرد کلی پژوهش حاضر از نوع کیفی می باشد که با استفاده از یکی از راهبردهای آن (روش گراندد تئوری) انجام شده است و سعی گردیده تا شرایط علی موثر بر شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور شناسایی گردد. منظور از شرایط علی، حوادث، وقایع و اتفاق­هایی است که به وقوع یا گسترش پدیده­ای می­انجامد. در انجام تحلیل گراندد تئوری، شرایط علی به عنوان عوامل اثرگذار بر پدیده مرکزی معرفی می‌شوند(فاضلی دینان، 1396).

 جهت اجرای روش گراندد تئوری از مصاحبه نیمه ساختار یافته به منظور گردآوری داده ها استفاده شد. روند کار به گونه ای بود که بعد از مطالعه و بررسی های فراوان و بهره مندی از نظر مشاوران، سوال های مصاحبه نهایی و مصاحبه ها آغاز گردید و تا حد اشباع داده ها ادامه یافت. به مصاحبه شوندگان اجازه داده می شد تا درباره جزئیات مربوط به موضوع اصلی (شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهکارها و پیامدهای حاصل از شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سما)، به اندازه شناخت و تجربه های خود نظر دهند. گفتنی است که مدت هر مصاحبه با توجه به میزان تمایل پاسخ دهی شرکت کنندگان بین 30 تا 90 دقیقه متغیر بود.

جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از افرادی بود که برخی از آن ها در پرورش استعدادیابی و مدیریت راهبردی ورزش کشور در سه حیطه علمی، اجرایی و ورزشی نقش و سابقه داشتند و برخی دیگر جزو مدیران ارشد مدارس سما و دست اندرکاران و تصمیم گیرندگان مدارس سما بودند. برای انتخاب نمونه پژوهش از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده گردید. حجم نمونه در حین فرایند تحقیق مشخص گردید، زیرا در پژوهش های کیفی اشباع شدن اطلاعات، مهم تر از تعداد افراد مورد مطالعه می باشد؛ بدین معنی که محقق جمع آوری اطلاعات را باید تا زمانی ادامه دهد که اطلاعاتی که از شرکت کنندگان جمع آوری می‌کند، تکراری شود و اطلاعات جدیدی به اطلاعات قبلی اضافه نگردد- به عبارت دیگر، داده های گردآوری شده به اشباع نظری برسند(عظیمی و همکاران، 1396) با در نظر گرفتن نکات فوق در مجموع در این مطالعه 15 مصاحبه انجام و ضبط گردید.

به منظور تجزیه و تحلیل مصاحبه های انجام شده و با هدف افزایش دقت و درستی تجزیه و تحلیل ها، تمامی مصاحبه ها ضبط و سپس هر مصاحبه به طور جداگانه، واژه به واژه تایپ شد. پژوهشگر هر مصاحبه ضبط شده و یادداشت های مرتبط با آن را بلافاصله در 24 ساعت اول با دقت و سطر به سطر مطالعه می کرد و مفاهیمی را که به ذهن می رسید، یادداشت می نمود. این مرحله از نخستین مراحل تجزیه و تحلیل داده ها در گراندد تئوری است که در اصطلاح «کدگذاری» نام دارد. سپس با استفاده از روش تحلیل داده ها که در گراندد تئوری تجویز شده  و شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی است، اطلاعات گردآوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در «کدگذاری باز»، متن مصاحبه بارها و بارها، سطر به سطر خوانده و برای بخش های مهم، هر مفهومی که به ذهن می رسید در نظر گرفته شد. سپس بخش های مرتبط علامت گذاری گردید و به آن ها کد و یادداشت تحلیلی، اختصاص داده شد. به گفته صاحب نظران، در کدگذاری باز، پژوهشگر آزادانه و با توجه به دانش ضمنی در زمینه موجود به نامگذاری مفاهیم (کدها) می پردازد و محدودیتی برای کدها در نظر نمی گیرد. به همین دلیل در پژوهش حاضر و در مرحله کد گذاری باز تعداد 81 کد استخراج گردید، اما به علت تشابه معنایی و تکراری بودن اطلاعات، این کدها در یکدیگر ادغام و تجمیع شد و در نهایت به 60 کد کاهش پیدا  کرد.

 در مرحله بعد که «کدگذاری محوری» نامیده می شود، فرایند اختصاص کد به مفاهیم موجود در داده از حالت کاملا باز خارج شود و شکل گزیده به خود گرفت. به بیان دیگر، کدگذاری باز به بروز محورهای مشترکی در مجموعه داده گردآوری شده منجر می شود که این محورها به مرحله بعدی کدگذار ، جهت گیری های تازه ای می بخشد. در کدگذاری محوری، گام های مربوط در سطح مفهومی (کار با مفاهیم) موردتوجه قرار می‌گیرند. در این مرحله به جفت کردن کدها و یادداشت های تحلیلی و هم خانواده کردن آن ها پرداخته شد و با بررسی ارتباط بین مفاهیم، کدهایی که از نظر مفهومی شبیه یکدیگر بودند، در یک طبقه جای گرفتند.

در آخرین مرحله که جزء اصلی تئوری به تدریج خود را نشان می‌دهد، پژوهشگر گزیده تر عمل کرد. از این رو آخرین فصل کدگذاری را «کدگذاری انتخابی»  می نامند.

در این پژوهش، با ارائه بازخورد به مصاحبه شوندگان و قرار دادن آن ها در مسیر پژوهش به طوری که بر نحوه پاسخگویی آن ها تاثیر نگذارد، در جهت افزایش روایی درونی اقدام شد. در ضمن پس از انجام هر مصاحبه، اطلاعات به دست آمده تا آن مرحله ارائه گردید و در صورتی که مصاحبه شونده نکاتی را نسبت به آن ها مدنظر داشت، مورد بحث قرار می داد. این کار پس از انجام مصاحبه صورت می گرفت تا مصاحبه خالی از هر گونه پیش فرض و جهت گیری انجام شود. علاوه بر این، چهار فعالیت دیگر نیز به منظور افزایش روایی درونی یافته ها انجام شد:

  • استفاده از منابع مختلف برای جمع آوری داده ها؛
  • بررسی داده ها توسط یک دستیار؛
  • مشارکت یک متخصص آشنا به روش پژوهش داده- بنیاد؛
  • شناسایی جهت گیری ها از طریق پرسش سوال های مکرر در حین تحلیل داده ها.

 

باید گفت از آنجا که مولفه پایایی به گستره تکرار پذیری یافته های پژوهش اشاره دارد و در انجام مطالعات کیفی پژوهشگر به تفسیر موضوع مورد مطالعه می پردازد، نیازی به ایجاد و ارائه مفهوم سنتی پایایی نیست. بنابراین در بحث پایایی پژوهش، باید نشان داد که چگونه داده ها گردآوری و کدگذاری شده و استخراج مفاهیم و انتخاب طبقات به چه صورت انجام گرفته است. علاوه بر این، یکی دیگر از راهکارهای تعیین پایایی در پژوهش های کیفی انجام کدگذاری مستقل نتایج مصاحبه های مشارکت کنندگان به صورت تصادفی توسط فردی است که سابقه ذهنی در مورد موضوع ندارد. در همین راستا و به منظور سنجش کیفیت کدگذاری انجام شده، در این پرژوهش از روش توافق بین دو کدگذار بر اساس ضریب کاپای کوهن[15] استفاده گردید و نتایج (ضریب کاپا 742/0) حاکی از رد فرض استقلال کدهای استخراج شده و تایید وابستگی آن ها با یکدیگر است. از این رو، می توان ادعا کرد که فرایند کدگذاری از پایایی کافی برخوردار بوده است.

گفتنی است که مدل مورد استفاده در این پژوهش مدل استخراج شده از نظریه اشتراوس و کوربین (1998) است (شکل 1) که در آن شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهکارها و پیامدها، با توجه به مقوله اصلی یا پدیده محوری که همان شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سماست، شکل گرفته است.

 

 

شکل 1:  مدل استراوس و کوربین

این پژهش تنها به معرفی شرایط علی به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر پدیده مرکزی می پردازد.

یافته های پژوهش

شرح و بسط شرایط علی در پژوهش حاضر، بر مبنای داده های مصاحبه ها و حاصل تجزیه و تحلیل 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده است که ابتدا استخراج مفاهیم انجام شد و هرچقدر که یک عامل زمینه ای (طبقه به دست آمده) کدهای بیشتری داشته، به همان اندازه سایر جنبه های فرعی آن نیز برای وضوح بیشتر شناسایی و مشخص شده اند.

 

 

 

جدول1 : شرایط علی تاثیرگذار بر استقرار مفهوم تدوین چارچوب مدیریت استعدادیابی مدارس سمای کشور

مقوله محوری

زیر طبقه ها (طبقه فرعی)

کدها (مفاهیم)

 

 

رویکرد شناختی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شناسایی

ساختار سازمان سما

شناسایی نیازها

بررسی حدود اختیارات معلمان

شناسایی کمبودها

بررسی ساختار

شناسایی میزان دانش کادر فنی

شناسایی بحران ها

شناسایی نقاط قوت و ضعف

شناسایی مربیان تخصصی

شناسایی موانع موجود

شناسایی ارتباط دوسویه کادر و اعضا در این زمینه

شناسایی قابلیت فعلی مشاوران تیم

بررسی اندازه توزیع قدرت دبیران

شناسایی توانمندی معلمان تخصصی

 

 

 

بررسی امکانات و  منابع

بررسی زیرساخت مدارس در این زمینه

حمایت یکسان از تمامی واحدها

حمایت مالی

بررسی وضعیت مالی

برسی امکانات و تجهیزات

کمبود امکانات

بررسی  منابع موجود

فراهم کردن امکانات

استفاده عادلانه از امکانات

رویکرد عملیاتی

 

 

سیاست‌های سازمان سما

تعریف مشخص از نیروی متخصص

اولویت بندی استعدادیابی

در اولویت قرار دادن استعدادیابی

نیاز سنجی کل سیستم                                                                                                                

تقویت بخش رفتاری و عملکردی

شناسایی مسیرهای توسعه استعدادیابی

شناسایی شرایط جسمی دانش اموزان

شناخت محدودیت های عملیاتی

تقویت بخش عملکردی

تعیین اولویت ها

بررسی فضای رقابتی

بروز رسانی اطلاعات

 

 

 

سیستم جامع نظارتی

 

سیستم ارزیابی مدون

بررسی قوانین و مقررات موجود

بررسی شرایط فعلی و مقایسه ان با شرایط قبلی مدارس

توجه به ضعف عملکرد سازمان در شناخت استعدادها

تجزیه تحلیل روند استعدادیابی در مدارس

تجزیه تحلیل روند توسعه در تیم

نظارت بر تشویق و تنبیه

توسعه محور استعدادیابی

اگاهی از وضعیت بازیکنان

بررسی فضای رشدی

بررسی حوزه فعالیت اجرایی مدیران مدارس در حوزه ورزش

 

 

 

 

 

بررسی راهبرد های موجود

 

تمرکز بر اهداف بلندمدت

پذیرش توسعه به عنوان فرایند بلندمدت

بررسی وضع موجود

اجرایی نشدن برنامه ها

شناسایی راهبرد های گذشته

 

رویکرد هنجاری

 

 

 

 

مسائل انگیزشی

اولویت بندی مسائل انگیزشی

توجه به نیاز کلیه دانش اموزان

توجه به بعدانگیزشی کارکنان

بررسی بعد انگیزشی دانش اموزان

شناسایی ارتباطات موثر

 

بهره گیری از  ارتباطات موثر

مطالعات تطبیقی

استفاده از دستاوردهای حوزه های مختلف ورزشی دراین باره

استفاده از دانش متخصصین فعال این حوزه

بررسی ارتباط سازمان و مدارس

نظارت بر ارتباطات متقابل

 

نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها به سه مقوله محوری با عناوین رویکرد شناختی، رویکرد عملیاتی و رویکرد هنجاری در راستای شناسایی شرایط علی موثر بر شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور منتج گردید.

یافته­های حاصل از روش دلفی

در این مرحله ابتدا مفاهیم، مقوله ها و کدهای به دست آمده از کدگذاری باز و محوری به گروه دلفی (6 نفر) در دور اول ارائه شد و مورد بحث قرار گرفت. سپس بعد از جمع‌آوری اطلاعات دور اول، با استفاده از نظرات و پیشنهاد‌های خبرگان تا حدودی اصلاح و در دور دوم دلفی  به همان 6 نفر مرحله اول ارائه گردید. برخی از مفاهیم طبق پیشنهاد خبرگان در مرحله اول دلفی به مدل اضافه و جابجا شدند.گفتنی است در پرسشنامه دور اول دلفی، چهار تغییر در عوامل علی ایجاد شد که در نهایت در رویکرد شناختی دو زیر طبقه (طبقه فرعی) با عنوان «شناسایی ساختار سازمان سما» و «بررسی امکانات و  منابع»، در رویکرد عملیاتی سه زیر طبقه (طبقه فرعی) با عنوان «سیاست‌های سازمان سما»، «سیستم جامع نظارتی» و «بررسی راهبرد های موجود» و در رویکرد هنجاری نیز دو  زیر طبقه (طبقه فرعی) با عنوان «مسائل انگیزشی» و «شناسایی ارتباطات موثر» شناسایی و استخراج گردید.

بحث و نتیجه گیری

پیشرفت از سطوح ابتدایی تا نخبه شدن در ورزش راه بسیار دراز و پر پیچ و خم دارد و نیازمند استعداد یابی می باشد(حاجی محسنی، 1395). شناخت استعدادهای ورزشی برای بهره گیری از توانایی بالقوه آن­ها امری ضروری برای مربیان و متصدیان ورزش هر کشوری محسوب می­شود(نوحی و همکاران، 1397).

با توجه به نتایج حاصل از پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن پیشینه های موجود، شاخص‌های استخراج شده در مورد شرایط علی تاثیرگذار بر استقرار مفهوم تدوین چارچوب مدیریت استعدادیابی مدارس سمای کشور با سایر نتایج پژوهش های مطرح شده همخوان بوده است. به ویژه این همسویی به شکل ویژه ای در تحقیقات متمرکز شده بر جنبه های مختلف استعدادیابی تاکید داشته اند مانند تحقیقات داودی و همکاران (1396)، احمدی (1395)، قاسم زاده(1394)، رستمی (1391) و قاسمی و همکاران(1391).

مطابق با نتایج مستخرج از یافته ها، در مقوله رویکرد شناختی دو زیر طبقه (طبقه فرعی) با عنوان «شناسایی ساختار سازمان سما» و «بررسی امکانات و  منابع» شناسایی و معرفی گردید که این مهم با تحقیقات اسدی و همکارن (1396)، داودی و همکاران (1396)، احمدی (1395) و قاسم زاده(1394) همسو بود که در زیر به آن‌ها اشاره می گردد:

داودی و همکاران (1396) در پژوهشی با عنوان «الگوی جامع استعداد یابی و جانشین پروری در نظام آموزش عالی استان سیستان وبلوچستان« نشان دادند که بر اساس نظــرات خبرگــان و تجزیه وتحلیل های صورت گرفته، مدل جامع استعداد یابی و جانشین پروری دارای سطوحی بود که شامل مولفه­های بررسی ساختار و فرایند، پست‏های کلیدی و مدل شایستگی بود که در تحقیق حاضر نیز در مقوله رویکرد شناختی، زیرطبقه شناسایی ساختار سازمان سما جزو اولویت ها قرار گرفت.

نتایج تحقیق قاسم زاده(1394) با عنوان «بررسی موانع موفقیت و تداوم اجرای طرح ملی استعدادیابی فدراسیون دو و میدانی ایران»، سه مانع در بخش موانع ساختاری ازجمله عدم اعتقاد مدیران فدراسیون به فرایند استعدادیابی، سه مانع در بخش موانع تدوین طرح از جمله توجه اندک تدوین کنندگان طرح به قابلیت اجرائی آن و پنج مانع در بخش موانع اجرای طرح از جمله عدم تأمین منابع انسانی متخصص را شناسایی نمود. طبق نتایج این تحقیق، به ترتیب اولویت در بخش ساختاری، مانع ثبات اندک مدیریت در فدراسیون دوومیدانی، در بخش اجرای طرح، تعامل اندک با ورزش آموزشگاهی و در بخش تدوین طرح، گستردگی زیاد طرح بالاترین اهمیت را در عدم موفقیت و تداوم اجرای طرح ملی استعدادیابی دوومیدانی ایران داشته است که کلیه عوامل به دست آمده با مقوله های این تحقیق در بخش رویکردهای عملیاتی و هنجاری دارای مشابهت بوده است.

حسینی و همکاران (1392) در پژوهشی با عنوان «شناسایی قوت ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدید های استعدادیابی ورزش قهرمانی و تنگنا ها و چالش های فراروی آن» اعلام کرد که استعدادیابی در ورزش قهرمانی کشور با تنگناها و چالش هایی همچون نگاه مدیران و مسئولان ورزش کشور به ورزش مدارس به عنوان پایه ورزش قهرمانی، فعالیت پایگاه های قهرمانی و مراکز استعدادیابی، حضور بخش خصوصی در استعدادیابی ورزش قهرمانی، فعالیت باشگاه های ورزشی در پرورش استعداد، تأثیر مسائل سیاسی بر عملکرد سازمان‌ها و نهادهای مجری استعدادیابی، فقدان چارچوب مدیریت حمایت از ورزشکاران و مربیان نخبه، فقدان شایسته سالاری در تعیین مدیران و مربیان ورزشی کشور، فقدان طرح یکپارچه، اجرایی و ساختارمند در استعدادیابی، وضعیت اقتصادی معیشتی خانواده های دارای استعداد، محدودیت های حاکم بر فعالیت های ورزشی بانوان، امکانات و تجهیزات مناسب برای استعدادیابی و آمایش و قطب بندی ورزش ها در نقاط مختلف کشور مواجه است. تدوین برنامه راهبردی و انتخاب راهبردهای مناسب به منظور استفاده حداکثری از قوت ها و فرصت‌ها و برطرف ساختن ضعف‌ها و  تهدیدها و کمک به کاهش آثار برخی از این تنگناها و چالش‌ها بر عملکرد استعدادیابی در ورزش قهرمانی پیشنهاد می شود که به این موارد به طور خاص در مقوله های رویکرد شناختی، رویکرد عملیاتی و رویکرد هنجاری و زیر طبقات آن‌ها به صورت تخصصی اشاره شده است.

حسین پور(1391) در پژوهشی با عنوان «بررسی موانع استعدادیابی ورزشی بین دانش آموزان در مدارس» بیان کردند که با توجه به مشکلات فوق بحث استعدادیابی در مدارس عملاً اقدامی بیهوده می باشد که فقط در مرحله حرف باقی مانده است. البته ما منکر این اصل که بعضی با تلاش و علاقه خود به صورت طبیعی پرورش می یابند، نیستیم. آموزش و پرورش و متولیان ورزش کشور باید با همکاری بین بخشی، امکانات را برای استفاده دانش آموزان فراهم آورند. وقتی دانش آموزی مستعد تشخیص داده شد، راه ورود به باشگاه ها برای او ناهمواراست که تنها با نداشتن مشکل اقتصادی قابل حل است. در ورزش های غیر فوتبال باید کانون هایی ایجاد گردند تا دانش موزان زیر نظر مربیان کارآزموده، مهارت ها را فرا گیرند و بتوانند به سطوح بالای ورزشی نائل آیند. در صورت توجه و به کارگیری توانایی مدارس، در دراز مدت می توان با کمترین هزینه به بهترین گزینه رسید. مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح می‌تواند مراحل کشف تا پرورش و به کارگیری استعداد ها را به بهترین شکل هدایت کند و در راه نیل به اهداف کلان کشور در امور ورزش استفاده برد. اقدامات زیر تا حدودی می‌تواند مشکلات را حل و به مقوله استعداد یابی در ورزش کمک نمایند:

  • ایجاد کانون ها ورزشی و اختصاص سالن ورزشی برای معرفی شدگان از طرف مدرسه برای هر رشته؛
  • انتخاب مربیان مجرب از بین دبیران تربیت بدنی برای آموزش مهارت‌های هر رشته؛
  • دوری از کاغذبازی و ارائه گزارشات صوری و اقدام عملی در ایجاد انجمن های ورزشی و رفع مشکلات ورزش مدارس؛
  • معرفی مستعدین در هر رشته به هیئت های شهرستان، استان و در نهایت فدراسیون های ملی؛
  • برنامه‌ریزی صحیح و اصولی با پشتوانه های علمی و قابل تحقق در زمینه پرورش استعدادها در ورزش مدارس.

همانطور که مشاهده می شود، نتایج پژوهش حاضر در بسیاری از طبقات فرعی با نتایج به دست آمده در این پژوهش هم راستا بوده است.

گلبین(2010) و کراسیلیشیکو(2011) در پژوهش خود دریافتند که موانع مالی و کمبود بودجه در سازمان های ورزشی کشورها و به‌تبع آن در عرصه استعدادیابی ورزشی آن ها از مهم ترین دلایل کم توجهی به مسئله استعدادیابی می باشد که این عوامل با مقوله رویکرد عملیاتی و طبقه فرعی بررسی امکانات و  منابع در این پژوهش هم راستا بوده اند.

تهی و همکاران(2018) دریافتند که پیشرفت در زمینه گسترش استعدادیابی ورزشی با دانش بنیان شدن علم ورزش و همچنین استفاده از محققان بین رشته ای که در این مورد اقدام کرده اند، امکان پذیر است. به همین موضوع در مقوله رویکرد هنجاری و طبقه فرعی شناسایی ارتباطات موثر در این پژوهش اشاره شده است.

بیکرز (2015) در تحقیقی با عنوان «استعدادیابی در ورزش: یافتن یک سری عوامل در مورد قهرمانان آینده» بیان می کند که بهترین برنامه تشخیص استعداد بی فایده خواهد بود مگر اینکه در آن از فرایندی با کیفیت بالا از طریق طراحی عالی برنامه‌های آموزشی تضمین شده باشد که در آن مربیان و معلمان نقش مهمی را بازی کنند. بنابراین، تعامل و همکاری مربیان و دانشمندان، فرصت های بزرگ برای پیشبرد دانش در شناسایی استعداد ارائه می‌دهد این عوامل با مقوله رویکرد هنجاری و رویکرد عملیاتی و طبقات فرعی آن ها در این پژوهش همسو بوده است.

دراین پژوهش، بررسی شرایط علی موجود که به شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور کمک می‌کند مورد توجه قرار گرفت؛ شرایطی که  در صورت اجرای فرایندها، اقدامات و راهبردهای لازم می­تواند به توسعه استعداد یابی مدارس سمای کشور منجر شود. هر کدام از شاخص‌های استخراج شده دارای کدهای اثر گزار به شرح زیر است:

  1. مهمترین مواردی که در طبقه «شناسایی ساختار سازمان سما» می توان به آن اشاره کرد، عبارت اند از: شناسایی نیازها، بررسی حدود اختیارات معلمان، شناسایی کمبودها، بررسی ساختار، شناسایی میزان دانش کادر فنی، شناسایی بحران ها، شناسایی نقاط قوت و ضعف، شناسایی مربیان تخصصی، شناسایی موانع موجود، شناسایی ارتباط دوسویه کادر و اعضا در این زمینه، شناسایی قابلیت فعلی مشاوران تیم، بررسی اندازه توزیع قدرت دبیران و شناسایی توانمندی معلمان تخصصی. مشخص شدن این زیر شاخه ها بدین معناست که شناسایی ساختار سازمان سما به عنوان یک بخش اساسی در شناخت استعدادهای ورزشی دارای اهمیت است.
  2. در طبقه «بررسی امکانات و منابع» به بررسی زیرساخت مدارس در این زمینه، حمایت یکسان از تمامی واحدها، حمایت مالی، بررسی وضعیت مالی، برسی امکانات و تجهیزات، کمبود امکانات، بررسی منابع موجود، فراهم کردن امکانات و استفاده عادلانه از امکانات اشاره گردید. در پژوهش های قبلی نیز به اهمیت تاثیر منابع مالی و امکانات بر استعدادیابی ورزشی اشاره شده است.

 

  1. در طبقه «سیاست‌های سازمان سما» به ارائه تعریف مشخص از نیروی متخصص، اولویت بندی استعدادیابی، در اولویت قرار دادن استعدادیابی، نیاز سنجی کل سیستم، تقویت بخش رفتاری و عملکردی، شناسایی مسیرهای توسعه استعدادیابی، شناسایی شرایط جسمی دانش اموزان، شناخت محدودیت های عملیاتی، تقویت بخش عملکردی، تعیین اولویت ها، بررسی فضای رقابتی و بروز رسانی اطلاعات اشاره گردید. این امر نشان می‌دهد که تصمیم گیری های درست و به موقع از طرف سازمان سما به عنوان نهاد تصمیم گیرنده ارشد، تاثیر مهمی بر عامل استعدادیابی ورزشی مدارس دارد.

 

  1. در بخش «سیستم جامع نظارتی»، به مسئله مهم سیستم ارزیابی مدون، بررسی قوانین و مقررات موجود، بررسی شرایط فعلی و مقایسه ان با شرایط قبلی مدارس، توجه به ضعف عملکرد سازمان در شناخت استعدادها، تجزیه تحلیل روند استعدادیابی در مدارس، تجزیه تحلیل روند توسعه در تیم، نظارت بر تشویق و تنبیه، توسعه محور استعدادیابی، آگاهی از وضعیت بازیکنان، بررسی فضای رشدی و بررسی حوزه فعالیت اجرایی مدیران مدارس در حوزه ورزش اشاره شد که یکی از مهمترین شرایط علی برای شناخت استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور می باشد.

 

  1. در بخش «بررسی راهبرد های موجود»، تمرکز بر اهداف بلندمدت، پذیرش توسعه به عنوان فرایند بلندمدت، بررسی وضع موجود، اجرایی نشدن برنامه ها و شناسایی راهبرد های گذشته جهت توسعه استعدادیابی معرفی شد.
  2. در طبقه «مسائل انگیزشی»، به اولویت بندی مسائل انگیزشی، توجه به نیاز کلیه دانش آموزان، توجه به بعدانگیزشی کارکنان و بررسی بعد انگیزشی دانش آموزان پرداخته شد.
  3. در بخش «شناسایی ارتباطات موثر» نیز به بهره گیری از ارتباطات موثر، مطالعات تطبیقی، استفاده از دستاوردهای حوزه های مختلف ورزشی در این باره، استفاده از دانش متخصصان فعال این حوزه، بررسی ارتباط سازمان و مدارس و نظارت بر ارتباطات متقابل پرداخته شد.

 

بی تردید، تمام این پیامدها مثبت و بیانگر مطلوبیت بررسی موضوع استعدادیابی ورزشی مدارس سمای کشور می باشند. با توجه به مشکلات و موانع دائمی موجود بر سر راه توسعه استعدادیابی و اهمیت و تاثیر این مسئله بر روی آینده ورزشی کشور، توجه کافی به آن می‌تواند گامی مثبت در جهت رشد تک تک دانش آموزان و در نهایت توسعه استعدادهای ورزشی مدارس مربوطه گردد. از این رو، سازمان سما باید شرایط علی مناسب برای توسعه استعدادهای ورزشی مدارس سمای کشور را به طور ویژه مد نظر قرار دهد.

  • منابع

    • اسدی، نوید؛ گودرزی، محمود؛ سجادی، نصرالله و علی دوست قهفرخی، ابراهیم. (1396). «بررسی موانع استعدادیابی در ورزش ایران». رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. دوره 5، شماره 18، صص 23-32.
    • حاجی محسنی، مبین. (1395). «بررسی نقش ورزش مدارس در فرآیند شناسایی و پرورش استعداد های ورزشی دانش آموزان». دومین همایش ملی دستاوردهای نوین تربیت بدنی و ورزش.24 و 25 شهریورماه 1395/ دانشگاه بین‌المللی چابهار.
    • حسنقلی پور، طهمورث؛ سید جوادین، سید رضا؛ روستا، احمد وخانلری، امیر. (1391). «مدل ارزیابی فرایند مدیریت ارتباط با مشتری در بانک های خصوصی تجاری کشور». فصلنامه مدیریت فناوری اطلاعات. دوره 4، شماره 10.
    • حسینی، سید شاهو؛ حمیدی، مهرزاد؛ قربانین، آسیه و سجادی، نصر الله. (1392). «شناسایی قوت ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدید های استعدادیابی ورزش قهرمانی و تنگناها و چالش های فرآروی آن». مدیریت ورزشی. شماره 17، صص 29-54.
    • حسینی، سید شاهو؛ حمیدی، مهرزاد؛ قربانین، آسیه و سجادی، نصر الله. (1392). «بررسی و شناسایی عوامل راهبردک استعدادیابی در ورزش قهرمانی جمهوری اسلامی ایران». مجموعه مقالات دومین همایش ملی استعدادیابی ورزشی. 25-26 مهر، تهران.
    • داودی، سیدعلی؛ یعقوبی، نورمحمد و ایمانی، عبدالمجید. (1396). «الگوی جامع استعداد یابی و جانشین پروری در نظام آموزش عالی استان سیستان وبلوچستان». نشریه پژوهش های مدیریت عمومی. دوره 10، ش 38، صص 251-276.
    • رستمی، علیرضا. (1391). اهمیت ورزش مدار س در فرآیند شناسایی و پرورش استعدادها ی ورزشی.
    • عیدی، حسین؛ عباسی، همایون و عسگری، بهمن. (1391). «تحلیل مسیر استعدادیابی ورزشی در کشور های منتخب». مجموعه مقالات دومین همایش ملی استعدادیابی ورزشی. 25-26 مهر، تهران.
    • فاضلی دینان، فاطمه. (1396). «طراحی مدل توسعه قابلیت های مدیران نخبه در سازمان های ورزشی منتخب کشور(مطالعه ای با رویکرد گرندد تئوری)». رساله دکتری، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه شمال آمل.
    • قاسم زاده میرکلائی، ابراهیم. (1394). «بررسی موانع موفقیت و تداوم اجرای طرح ملی استعدادیابی فدراسیون دو و میدانی ایران». پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی، سال چهارم، شماره 2، پیاپی 14، صص 35-47.
    • قاسمی، حمید. (1391). «بررسی میزان پوشش "استعدادیابی ورزشی" در برنامه‌های رادیویی ایران». کتابچه دومین همایش ملی استعدادیابی ورزشی. ص 65.
    • نوحی، محمد؛ شهلایی باقری، جواد؛ غفوری، فرزاد و هنری، حبیب. (1397). «تعیین فاکتورهای فرایند استعدادیابی: یک مطالعه اکتشافی در ورزشکاران رزمی». فصلنامه علمی پژوهشی وزارت ورزش و جوانان. شماره 41، صص 304-317.
    • Bennet, KJM. Vaeyens, R. Fransen, J. (2018). “Creating a framework for talent identification and development in emerging football nations”. Science and Medicine in Football, Volume 3, 2019- Issue 1.
    • M. (2015). “Talent in sports. Some reflections about the search for future champions Movement & Sport Sciences”. Science & Motricit´e, 88, 3–12.
    • Creswell, J.W. (2007). Qualitative inquiry and research design: Choosing among five approaches. 2nd edition.
    • Gulbin, J. P., Oldenziel, K. E., Weissensteiner, J. R., Gagne, F. (2010). “A look throughthe rear view mirror: Developmental experiences and insights of high performance athletes”. Talented Development and Excellence, l2(2), pp: 55-64.
    • Kate, Vrljic & Clifford, J. Mallett. (2008). “Coaching knowledge in identifying football talent”. International Journal of Coaching Science.
    • Krasilshchikov, O. (2011). “Talent recognition and development-elaborating on a principle model”. International Journal of Developmental Sport Management, 1(1), pp: 24-33.
    • Nazari, R., Abedi, H. P. (2013). “Development of perspectives and strategic planning in sport”. Management and Administrative Sciences Review, 2(2), pp: 104-113.
    • Patton, M. Q. (1990). Qualitative Evaluation and Research Methods. (2nd edition) Newbury Park, CA: Sage Publications.
    • Strauss, A. and Corbin, J. (1998) Basics of Qualitative Research. Second Edition, London: Sage Publications.
    • Toohey, K. MacMahon, C. Weissensteiner, J. (2018). “Using transdisciplinary research to examine talent identification and development in sport”. Sport in Society, Volume 21, 2018- Issue 2.