Document Type : Original Article

Authors

1 PhD student at Qazvin Azad University

2 The faculty of Qazvin Free University

3 The faculty of Azad University

Abstract

Objective: Today, football has been transformed into a trade with a lot of changes, from the state of a simple exercise, and has raised itself to other industries and professions. The aim of this study was to design an economic development model of Iranian Pro League clubs. Method: In terms of type, correlation and in terms of purpose is applied. The statistical population consisted of 46 managers and board members of clubs and 237 of football experts and 92 of the university professors 375 who were selected by using simple random sampling method in research. The research instrument was a researcher-made questionnaire and the questionnaire validity (n = 16) was confirmed. Also, the reliability of the questionnaire was calculated using Cronbach's alpha. In order to analyze the data and check the fit of the model, structural equation modeling was used with PLS3 and SPSS24 software. Results: The results of path analysis showed that the structural improvement, financing and resource resources, the development Approaches of sport Championships and professional, talent management system, financial management system and sports operation, market of transportation, strategic management of the club has a significant effect on variables. But the structure and property of the club, marketing system, stakeholders ' management have no significant effect on research variables. Conclusion: With these results, we can strengthen and focus more on factors influencing the economic development and improve the financial status of clubs, especially for non-private football clubs that do not have a direct income source.

Keywords

طراحی مدل توسعه اقتصادی باشگاه­های لیگ برتر فوتبال ایران

مظاهر ذولفقاری[1]

زهرا نوبخت رمضانی[2]

 مهدی نادری نسب[3]

10.22034/SSYS.2022.857.1586

تاریخ دریافت مقاله: 10/4/1398

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:9/6/1398

 

مقدمه

در حال حاضر در کشورهای توسعه یافته، موضوع ورزش و تفریحات سالم به عنوان یک صنعت بسیار مهم، عاملی مؤثر در رشد و توسعه اقتصاد ملی کشورها به شمار می رود. این صنعت ریشه های خود را به سرعت در تمام مناطق جهان گسترش داده است؛ به طوری که میلیاردها نفر به گونه ای از آن بهره مند می گردند. در حال حاضر ورزش چه از بعد عملی و چه از بعد نظری در تولید و مصرف کالاها و خدمات ورزشی و توسعه اقتصادی جوامع مختلف نقش اساسی دارد (خراسانی طرقی، 1392). صنعت ورزش با در اختیار داشتن عامل محرکی همچون مسابقات بزرگ ورزشی، امکان به کارگیری از فرصت های تبلیغاتی و رسانه ها را فراهم آورده که این موضوع خود موجب ایجاد بستر لازم برای تعامل میان صنعت، تجارت و ورزش گردیده و به عنوان یک پل راهبردی در خدمت توسعه ورزش و رونق اقتصادی آن قرار گرفته است (الهی، 1385). هر کشوری برای رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی، راه های متعددی را دنبال می کند. اقتصاد ایران برای در امان ماندن از اقتصاد تک محصولی به شدت نیازمند توسعه در کانال های متنوع مالی و اقتصادی است. صنعت ورزش، یکی از صنایع نوین است که طی دهه های اخیر تاثیر خیره کننده ای را در اقتصاد کشورهایی که دارای اقتصاد و فرهنگ متمایز از همدیگر بوده اند را داشته و برای فعالان اقتصادی و دولتمردان بسیار بحث بر انگیز بوده است (قهرمانیان، 1394). همچنین ورزش در ایران همیشه به‌عنوان یکی از مباحث فرعی در اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است، در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته به‌عنوان یک رکن مهم اقتصادی به آن نگاه می‌شود. کشورهای پیشرفته، بخش قابل‌توجهی از تولید ناخالص داخلی خود را از طریق رونق اقتصادی ورزش به دست می‌آورند، اما در ایران کمتر از 1 درصد از تولید ناخالص داخلی از طریق اقتصاد ورزش تأمین می‌شود (عسکریان، 1390: 42).

گرایش رو به رشد مردم به ورزش و نیاز به مصرف کالاها و خدمات ورزشی باعث شده است تا صنعت ورزش روند درآمدزایی در خور ملاحظه ای را تجربه کند و سهم بسزایی در اقتصاد کشورها داشته باشد (رمضانی، 1387). تأثیر کلان اقتصادی ورزش نظیر سهم ورزش در تولید ناخالص داخلی (GDP)[4] و تولید ناخالص ملی (GNP)[5] یا سهم آن در ایجاد اشتغال، کشورها را بر آن داشته تا هر ساله به صورت دقیق و منظم تأثیرات ورزش را بر اقتصاد کشور خود ارزیابی کنند. ازآن جمله می توان به کشورهایی چون: اسکاتلند، انگلستان، ایالات متحده آمریکا، کانادا و هنگکنگ اشاره کرد که سهم صنعت ورزش از کل تولید ناخالص داخلی آن ها حدود 5/1 درصد بوده است (نانا، 2006).

در سالیان اخیر ورزش فوتبال به یک صنعت پول ساز مبدل شده که با توجه به جذابیت بالای آن برای مردم همواره در راس توجه رسانه های مختلف صوتی و تصویری، شرکت های تجاری و صاحبان دیگر صنایع قرار گرفته است. باشگاه ها مهمترین بخش صنعت فوتبال محسوب می شوند که ادامه حیات این صنعت وابستگی بسیاری به پابرجا ماندن باشگاه ها دارد. باشگاه های فوتبال زمانی قادر خواهند بود به حیات خود ادامه دهند که بتوانند هزینه های خود را تامین کنند و درآمدزا باشند. در هر صنعتی، درآمد یکی از مهمترین ارکان آن تلقی می گردد. صنعت فوتبال با افزایش امکانات ارتباطی مانند ماهواره، اینترنت، موبایل و رادیو، ورود حامیان مالی، تخصصی شدن فعالیت های ورزشی و جذابیت های فراوان آن برای مردم، فضای مناسبی را جهت فعالیت های اقتصادی فراهم نموده است. صنعت فوتبال طی دهه های اخیر تغییرات فراوانی کرده است و باشگاه های آن مانند یک بنگاه اقتصادی قدرتمند به دنبال منابع و روش های مختلف جهت کسب درآمد می باشند (سزیمانسکی[6]، 2010). علاقه و حضور بی شمار مردم در مسابقات فوتبال باعث ورود بازاریاب های صنایع و بنگاه های اقتصادی دیگر برای تبلیغ و فروش بیشتر محصولات خود شده است. در این میان، هزینه های اداره یک باشگاه فوتبال به دلیل دستمزدهای سنگین بازیکنان و مربیان، هزینه اسکان، رفت و برگشت تیم از مسابقات باعث شده تا مدیران باشگاه ها تلاش فراوانی برای جبران هزینه ها و رسیدن به نقطه سر به سری انجام دهند (کندی[7]، 2014).

فوتبال به یک صنعت بسیار پیشرفته تبدیل شده است و دارای مؤسساتی است که نه تنها سازمان های ورزشی، بلکه نمایندگی شرکت های بزرگی را نیز با درآمد حاصل از حمایت مالی، هزینه های نقل و انتقالات، بازاریابی، پخش، پیراهن و حقوق تلویزیون در اختیار دیگران قرار می دهد (لیما و همکاران، 2018). همچنین باشگاه های ثروتمند عامل نقل و انتقال بازیکنان با مبالغ زیاد می شوند که خود عاملی است برای انگیزه بیشتر باشگاه های کوچکتر جهت پرورش بازیکنان قوی تر تا با انتقال به تیم های بزرگ از درآمدزایی و توسعه اقتصادی باشگاه بهره مند شوند (پاولوویک و همکاران، 2014).

 باشگاه­داری در ایران همواره با چالش­های زیاد و پیچیده­ای رو به رو بوده که مهم­ترین آن‌ها، چالش­های اقتصادی و تأمین مالی بوده است. بررسی نتایج تحقیقات در این زمینه نشان می­دهد که مهم­ترین موانع تأمین مالی باشگاه­های ورزشی شامل تحقق نیافتن حق پخش تلویزیونی، پرداخت نکردن حق تبلیغات دور زمین مسابقه، رعایت نکردن حق مالکیت، درآمد پایین بلیت‌فروشی، درآمد کم از محل حامیان مالی، دریافت نکردن حق عضویت، درآمد ناچیز از محل نقل و انتقال بازیکن، شفاف نبودن وضعیت مالی، هزینه نامتناسب با درآمد در زمینه حقوق و مزایای بازیکنان و مربیان (عدم حاکمیت منطق هزینه- فایده)، درآمد کم باشگاه­ها از محل تبلیغات و بازرگانی و تراز مالی منفی باشگاه­های فوتبال بوده است. در کشورهای توسعه‌یافته، باشگاه‌های ورزشی در انواع ورزش‌ها به صورت یک بنگاه اقتصادی عمل می‌کنند و حداکثر کردن سود مبتنی بر جذب بیشتر و بهتر طرفداران و حامیان مالی را هدف فعالیت اقتصادی- فرهنگی خود قرار داده‌اند و همین امر منجر به تخصیص بهینه منابع در اقتصاد ورزش شده است، اما رقابت در این صنعت و بالطبع ساختار بازار متفاوت می‌باشد، زیرا رقابت دو باشگاه فوتبال با رقابت سایر سازمان­ها تفاوت دارد (الهی، 1387).

«اتحادیه انجمن های فوتبال اروپا»، به دو موضوع نگران کننده در رقابت فوتبال حرفه ای می پردازد: مسئله اول این است که برخی باشگاه ها بیش از اندازه هزینه می کنند و مسئله دیگر آن که قادر به تأمین مالی کسری خود نیستند. (کوپر و سیزمنسکی[8]، 2009)  لذا عدم موفقیت یک باشگاه فوتبال نه تنها هزینه ای سنگین برای مالکان تحمیل می کند، بلکه خسارات مالی را به طلبکاران نیز وارد می آورد (حمیل و والترس[9]، 2010).

یکی از عواملی که باعث درآمدزایی باشگاه ها در لیگ های خود می شود،  پیروزی در مسابقات است. این عامل با حضور تماشاچی بیشتر و جذب اسپانسرهای مالی رابطه مستقیمی دارد، زیرا تماشاچیان پیروزی تیم خود را پیروزی شخص خود می دانند و از آن خرسند می شوند. لذا تیم هایی که در مسابقات رتبه های بالایی کسب می کنند، به جز جذب جوایز مالی مسابقات از تماشاچیان بیشتر و حامیان مالی قوی تری برخوردار خواهند شد ( نالباندیس و همکاران[10]، 2018).

همچنین در نتایج پژوهش ترتولیان و همکاران[11] (2019) نشان داده شد که بین تعداد ورزشکاران در فهرست تیم ملی و موقعیت باشگاه در جدول ارتباطی وجود ندارد، اما بین سرمایه گذاری در باشگاه فوتبال و طبقه بندی در لیگ ارتباط وجود دارد و تیم هایی که سرمایه گذاری زیادی در باشگاه انجام داده اند، دارای رتبه های بالاتری در جدول لیگ نیز بوده اند.

امروزه یکی از مظاهر و فرآیندهای اصلی توسعه اقتصادی باشگاه­های ورزشی، سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ورزش است. تجربه کشورهای توسعه‌یافته نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری بخش خصوصی یکی از عوامل اصلی رشد و توسعه اقتصادی آن‌ها بوده است (رهبر و همکاران، 1386: 111). سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ورزش کشور و اجرای راهکارهای پیش‌بینی‌شده روند مطلوبی در تربیت‌بدنی و ورزش کشور نداشته است (احسانی و همکاران، 1387: 120). از این­رو، باشگاه های ورزشی برای بقا و توسعه خود راه­هایی را برای کسب درآمد انتخاب و مشخص می­کنند. البته این راه­ها معمولاً از قبل مشخص شده­اند و قوانینی نیز وجود دارند تا این راه­ها در چارچوب این قوانین پیش بروند (طرح جامع ورزش کشور، 1382)، اما آنچه مشهود است این است که در کشورهای در حال توسعه سهم دولت در تأمین مالی ورزشی به خصوص در باشگاه­های ورزشی از سایر گزینه­های تأمین مالی بیشتر است. بدیهی است سازمان­های ورزشی از جمله باشگاه­های ورزشی زمانی که در مسیر رشد و توسعه قرار می­گیرند، روز به روز نیازشان به پول برای دستیابی به اهداف و پیشبرد امور بیشتر خواهد شد و اگر صرفاً متکی به منابع دولتی باشند، قادر نخواهند بود به نحو شایسته­ای سیاست‌های خود را دنبال کنند.- چراکه با توجه به رکود اقتصادی در دنیا به ویژه در کشورهای در حال توسعه، سهم ورزش به‌ خصوص ورزش باشگاهی در بودجه­های دولتی کاهش یافته است. در ایران نیز با توجه به دولتی بودن اقتصاد و افزایش تحریم­های اقتصادی و کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، بودجه ورزش کاهش چشمگیری داشته و مسئولان ورزشی خواستار خودکفایی اقتصادی باشگاه­های ورزشی هستند. لذا مدیران ورزشی باید با تدبیر و برنامه­ریزی بتوانند بودجه مورد نیاز خود را از منابع بالقوه کسب و به تدریج وابستگی خود را به دولت کم کنند. در ایران متأسفانه باشگاه­های ورزشی متکی به درآمد­های دولتی هستند و همین امر به توسعه اقتصادی باشگاه­های ورزشی آسیب جدی وارد کرده است. تخصیص منابع مالی به صورت وجوه تخصیص یافته یا بودجه مصوب به‌عنوان مهم­ترین منبع تأمین مالی در حوزه ورزش کشور ایران همواره مورد توجه بوده است و این دام ساختاری و در عین حال مزمن همواره ذهن و تصمیم­ برنامه­ریزان و مجریان حوزه ورزش کشور را از طراحی روش­های بدیع و نو در حوزه تأمین مالی ورزش منحرف ساخته است. همچنین به نظر می­رسد با توجه به این مسئله که باشگاه­های ورزشی در ایران ماهیت خصوصی خود را ندارند و به شکل دولتی اداره می­شوند، باید چالش­هایی را که در زمینه خودکفایی تأمین مالی با آن مواجه‌اند، شناسایی شوند. با توجه به این­که هر سازمان ورزشی برای پیشبرد برنامه‌ها و پروژه‌های خود نیاز به حمایت مالی دارد، این حمایت‌ها موجب می‌شود تا سازمان ورزشی به آرمان­هایش نائل گردد. بخش مهم این منابع از محل منابع دولتی تأمین می‌گردد. درآمدهای دیگری نیز از سوی سازمان‌های بین‌المللی و درآمدهای بازاریابی، حق عضویت‌ها و اعانات، قابل حصول است. امروزه بسیاری از سازمان‌های ورزشی برای تأمین منابع مالی موردنیاز خود به‌سوی شرکت­هایی می­روند که علاقه‌مند هستند به صورت داوطلبانه و برای تبلیغ نام شرکت خودشان به ورزش کمک کنند (حسینی، 1392: 24).

ترابی و همکاران (1394) به بررسی روش­های مختلف تامین مالی (درآمدهای روز مسابقه، ورودی‌ها، فروش فصلی و عضویت­ها)، درآمدهای حاصل از پخش رسانه (تلویزیون و رادیو از رقابت‌های محلی و بین‌المللی) درآمدهای تجاری (حمایت مالی و درآمدهای بازرگانی) و موانع و گرفتاری­های مالی در باشگاه­های ورزشی پرداخته­اند؛ به طوری که نتایج نشان داد که دولتی بودن باشگاه‌ها، عدم شفافیت صورت‌های مالی، امتناع صدا و سیما از پرداخت حق پخش آگهی، عدم آگاهی مدیران باشگاه‌ها از روش‌های نوین تأمین مالی، استفاده محدود از مدیران خلاق و با تخصص‌های تجاری و مالی در سطوح مختلف از جمله موانع مهم تأمین مالی در باشگاه‌ها فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر ایران می‌باشد. همچنین لزوم تجدید نظر در شیوه­های بازاریابی و تأمین منابع مالی توسط رسانه‌های گروهی و اصلاحات قانون حق پخش تلویزیونی ضروری به نظر می‌رسد. نتایج تحقیقات دیما[12] (2015) با عنوان «مدل کسب و کار مسابقات باشگاهی فوتبال اروپا» نیز نشان داد که بودجه یوفا زیر مختصات مالی سه بردار (رسانه‌ها - تجاری - درآمد روز مسابقه) می­باشد. همچنین نائورایت و رامفورد[13] (2010) در پژوهشی نشان دادند تغییر سازمان‌دهی و گرایش باشگاه‌ها به فعالیت‌های مجازی موجب جذب سرمایه‌گذاران خارجی و بین‌المللی به خصوص سرمایه‌گذاران آمریکایی شده است. ساماگایو و همکاران (2009) در پژوهش خود به بررسی رابطه بین عملکرد مالی، عملکرد ورزشی و بازار سهام در بین باشگاه‌های فوتبال انگلستان از سال 1995 تا 2007 پرداختند و نتیجه گرفتند که همبستگی قوی بین ساختارهای مالی و ورزشی وجود دارد. به‌علاوه مدیران به دنبال دستیابی به سطح حداقلی از سود و حداکثر سازی عملکرد ورزشی خود هستند. با وجود این یافته­های بین­المللی، مدیریت باشگاه­های لیگ برتر فوتبال کشور نیازمند یک الگوی بومی و متناسب با ساختار داخلی است که این پژوهش بر روی آن متمرکز است. همچنین مطالعات مختلفی به بررسی و تعیین عوامل موثر بر خصوصی سازی (مدیریت نامطلوب، استفاده نکردن از نیروی متخصص و فقدان انگیزه کافی در بخش خصوصی) پرداختند (زارع و همکاران، 1393: 575) و موانع و چالش­های سیاسی حقوقی، اجتماعی فرهنگی، اقتصادی و چالش­های فناورانه (پاداش و همکاران، 1391: 47)، نبود ضمانت مالی برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی، نبود قانون و آیین‌نامه‌های خاص برای ایجاد باشگاه‌های جدید، نبود برنامه‌های حمایتی از بخش خصوصی، نبود تسهیلات بانکی، تعدد مراکز تصمیم‌گیری و نبود تعامل لازم بین سازمان‌های مرتبط (قره‌ خانی، 1389) را از جمله چالش‌ها و موانع ورود بخش خصوصی در باشگاه­داری ورزش کشور برشمردند. همچنین الهی و همکاران (1388) در مطالعه­ای نشان داد که مهم‌ترین موانع موجود در توسعه درآمدزایی حاصل از حمایت مالی تنها ریشه در ساختار اقتصادی کشور، برخی مشکلات حقوقی و قانونی، مالکیت دولتی باشگاه‌ها، ساختار و نیروی انسانی صنعت فوتبال، مدیریت بازاریابی، برنامه‌ریزی مسابقات فوتبال، امکانات و تسهیلات صنعت فوتبال دارند. مطالعات مختلفی با نتایج متفاوتی در زمینه توسعه اقتصادی ورزش قهرمانی و باشگاه­داری صورت گرفته اند. رودریگرز پومدا و همکاران[14] (2017) نشان دادند که قدرت اقتصادی و استفاده شفاف، مؤثر و مناسب از ارزش­ها و اصول منجر به موفقیت ورزشی خواهد شد. همچنین امدور و همکاران[15] (2016) در مطالعه­ای به ارزیابی تأثیرات اقتصادی رویدادهای ورزشی کوچک با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی: یک برنامه کاربردی برای لیگ فوتبال اسپانیا پرداختند و نشان دادند که هزینه‌های خالص در زمینه رویدادهای ورزشی کوچک، به اقتصاد میزبان سود می‌رساند و تولید محصولات و خدمات مستقیماً تولید فعالیت‌های تأمین‌کننده را افزایش می‌دهد.

مرور مطالعات مختلف نشان دهنده این است که به رغم توجه اروپا از دهه پنجاه میلادی به مطالعه فوتبال به عنوان یک صنعت تجاری سودآور،  این جذاب‌ترین بخش اقتصاد ورزش در ایران، آن‌چنان مورد توجه قرار نگرفته است. با این‌که بیش از 16 سال از شروع لیگ برتر فوتبال ایران به عنوان یک لیگ حرفه­ای می‌گذرد، اما چرخه اقتصادی باشگاه­های لیگ برتر ایران برخلاف سایر کشورهای مطرح در فوتبال به‌کندی حرکت می‌کند (نقشبندی و همکاران، 1391: 65). همگام با افزایش تمایلات نسبت به این رشته ورزشی تحولات اساسی در آن به وجود آمده تا جایی که فوتبال حرفه­ای سال­های اخیر قابل مقایسه با دوران گذشته نیست. داد و ستدهای چند ده میلیون دلاری برای نقل و انتقال بازیکنان، وجود حامیان مالی با سرمایه‌های بسیار کلان، خرید و فروش وسایل و کالاهای ورزشی و غیرورزشی با آرم باشگاه‌های حرفه‌ای، معامله‌های چند صد میلیون دلاری برای تبلیغات اطراف زمین، کسب درآمدهای کلان از محل حق پخش تلویزیونی مسابقات، قرار گرفتن باشگاه‌ها در فهرست بازار بورس و بسیاری از موارد دیگر نقش مهمی در توسعه درآمدزایی فوتبال در بسیاری از کشورها ایفا نموده است؛ اما وابستگی باشگاه‌های فوتبال در ایران به بودجه دولت از آن‌ها مجموعه‌هایی هزینه بر ساخته که از نظر اقتصادی حتی با وجود کمک‌های دولتی توان ارائه یک ترازنامه مالی مثبت در پایان یک سال ورزشی را ندارند. با توجه به این‌که باشگاه‌های فعال در لیگ حرفه‌ای ایران تاکنون نتوانسته‌اند از ظرفیت‌های موجود در درآمدزایی از شیوه­های معقول و غیردولتی بهره ببرند تا با دستیابی به آن از کمک‌های دولتی بی‌نیاز شوند و به استقلال مالی برسند، هدف از تحقیق حاضر پاسخگویی به این سوال است:

 مدل توسعه اقتصادی باشگاه­های لیگ برتر فوتبال ایران چگونه است؟

روش‌ شناسی پژوهش

پژوهش حاضر از نظر نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی می­باشد. جامعه آماری شامل 46 نفر از مدیران عامل و اعضای هیئت رئیسه باشگاه ها و 237 نفر از کارشناسان و پیشکسوتان اقتصادی فوتبال و 92 نفر از اساتید دانشگاه بودند که با توجه به در دسترس بودن و همچنین بعضی افراد بر اساس تجربه در زمینه اقتصادی انتخاب شدند و در مجموع 375 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده گزینش و تحقیق به شکل میدانی انجام گرفت. با توجه به محدود بودن جامعه آماری، از نمونه گیری تمام شمار استفاده گردید که نمونه و جامعه با یکدیگر منطبق بودند. در تحقیق حاضر از پرسشنامه محقق ساخته بر گرفته از مطالعات کتابخانه ای و اسناد و مدارک استفاده گردید که شامل 2 بخش می­باشد: در بخش اول ویژگی­های جمعیت­شناختی آزمودنی­ها مورد سنجش قرار گرفته است و بخش دوم پرسشنامه شامل متغیر رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور (سؤالات 1 تا 5)، سرمایه اجتماعی و برند باشگاه (سؤالات 6 تا 9)، ساختار و مالکیت باشگاه (سؤالات 10 تا 13)، قوانین و نظام باشگاه­داری (سؤالات 14 تا 17)، بازار نقل و انتقالات (سؤالات 18 تا 21)، شرایط رقابتی لیگ­ها (سؤالات 22 تا 25)، مدیریت راهبردی باشگاه (سؤالات 26 تا 30)، مدیریت ذینفعان (سؤالات 31 تا 34)، سیستم بازاریابی (سؤالات 35 تا 38)، سیستم مدیریت مالی (سؤالات 39 تا 42)، عملکرد ورزشی باشگاه (سؤالات 43 تا 46)، سیستم مدیریت استعداد (سؤالات 47 تا 50)، تأمین مالی و منابع باشگاه (سؤالات 51 تا 55)، ارتقای ساختاری و سیستمی باشگاه (سؤالات 56 تا 59)، ارتقای عملکردی و کارکردی باشگاه (سؤالات 60 تا 63) و توسعه اقتصادی پایدار باشگاه (سؤالات 64 تا 69) می­باشد. در این پژوهش روایی محتوایی و صوری پرسشنامه توسط صاحب­نظران (مدیران و کارشناسان باشگاه­های ورزشی) (16 نفر) تایید شد. همچنین پایایی آن نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (968/0) محاسبه گردید. از مدل­سازی معادلات ساختاری در نرم­افزار PLS3 جهت برازش مدل ساختاری و جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم­افزار SPSS25 استفاده شد.

یافته‌های پژوهش

با توجه به تحلیل داده­ها به بررسی طراحی مدل توسعه اقتصادی باشگاه­های لیگ برتر فوتبال پرداخته شده است. در ابتدا ویژگی­های جمعیت شناختی نمونه تحقیق گزارش گردید  (جدول 1):

جدول 1: میانگین و انحراف معیار بین متغیرهای پژوهش

درصد فراوانی

فراوانی N

 

متغیر

53/64

242

مرد

جنسیت

47/35

133

زن

93/10

41

کاردانی

میزان تحصیلات

80/48

183

کارشناسی

06/25

94

کارشناسی ارشد

20/15

57

دکتری

26/12

46

مدیران باشگاه­های ورزشی

شغل

21/63

237

کارشناسان باشگاه­های ورزشی

53/24

92

استاد و محقق

100

275

مجموع

انحراف معیار

میانگین

73/1

27/48

سن

با توجه به جدول 1، 53/64 درصد آزمودنی­ها را مردان و 47/35 درصد آنان را زنان تشکیل داده­اند. 93/10 درصد آزمودنی­های تحقیق در مقطع کاردانی، 80/48 درصد در مقطع کارشناسی، 06/25 درصد در مقطع کارشناسی ارشد و 26/12 درصد در مقطع دکتری مشغول به تحصیل بودند. همچنین بیشترین فروانی شغل افراد شرکت­کننده در تحقیق حاضر با 21/63 درصد را کارشناسان باشگاه­های ورزشی و کمترین فروانی مربوط به اساتید و محققین شرکت­کننده در تحقیق با 53/24 درصد بود. در بخش دیگر یافته‌های توصیفی پژوهش، تمرکز میانگین و همچنین انحراف معیار برای متغیرهای پرسشنامه­های پژوهش مورد بررسی آورده شده است (جدول 2):

 

جدول 2: میانگین و انحراف معیار بین متغیرهای پژوهش

انحراف استاندارد (S.D)

میانگین (Mean)

متغیرهای پژوهش

انحراف استاندارد (S.D)

میانگین (Mean)

متغیرهای پژوهش

46/1

13/4

سیستم بازاریابی

01/1

13/4

ارتقای ساختاری و سیستمی باشگاه

19/1

26/4

سیستم مدیریت استعداد

24/1

01/4

ارتقای عملکردی و کارکردی باشگاه

34/1

61/4

سیستم مدیریت مالی

52/1

32/4

بازار نقل و انتقالات

54/1

59/4

شرایط رقابتی لیگ‌ها

28/1

27/4

تأمین مالی و منابع باشگاه

12/1

24/4

عمکلرد ورزشی باشگاه

88/1

10/4

توسعه اقتصادی پایدار  باشگاه

39/1

28/4

قوانین و نظام باشگاه‌داری

37/1

29/4

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور

22/1

83/3

مدیریت ذینفعان

64/1

89/3

ساختار و مالکیت باشگاه

35/1

35/4

مدیریت راهبردی باشگاه

58/1

16/4

سرمایه اجتماعی و برند باشگاه

 

 

با توجه به جدول 1، ملاحظه می­شود که متغیر سیستم مدیریت مالی دارای بیشترین میانگین (61/4) و متغیر مدیریت ذینفعان دارای کمترین میانگین (83/3) می­باشد. سپس از ضریب شاخص R2 و فرمول GOF جهت مناسب بودن برازش مدل ساختاری استفاده شد است (جدول 2 و فرمول 1).

 

 

جدول 3: ضرایب شاخص R Square متغیرهای درون‌زای مدل

پایایی ترکیبی

communalities

R

متغیرهای درون­زا

پایایی ترکیبی

communalities

R

متغیرهای درون­زا

851/0

594/0

415/0

سیستم بازاریابی

868/0

662/0

427/0

ارتقای ساختاری و سیستمی باشگاه

889/0

670/0

357/0

سیستم مدیریت استعداد

858/0

602/0

333/0

ارتقای عملکردی و کارکردی باشگاه

893/0

677/0

331/0

سیستم مدیریت مالی

828/0

549/0

196/0

بازار نقل و انتقالات

882/0

655/0

281/0

شرایط رقابتی لیگ‌ها

930/0

726/0

717/0

تأمین مالی و منابع باشگاه

850/0

581/0

355/0

عمکلرد ورزشی باشگاه

795/0

501/0

478/0

توسعه اقتصادی پایدار  باشگاه

807/0

524/0

206/0

قوانین و نظام باشگاه‌داری

804/0

512/0

برون­زا

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور

846/0

553/0

489/0

مدیریت ذینفعان

868/0

622/0

316/0

ساختار و مالکیت باشگاه

861/0

506/0

647/0

مدیریت راهبردی باشگاه

823/0

541/0

315/0

سرمایه اجتماعی و برند باشگاه

 

 

در این پژوهش به ‌منظور برازش مدل کلی GOF (هر دو بخش مدل اندازه‌گیری و ساختاری) از طریق معادله زیر محاسبه شد. مقادیر به دست ‌آمده توسط این فرمول با توجه به مطالعات وستربیک[16] (2003) می تواند با سه مقدار 1، 25/0 و 36/0 در سه سطح ضعیف، متوسط و قوی تقسیم‌بندی شوند. با توجه‌ به آن‌که معیار نامبرده برابر 608/0 می‌باشد، پس بنابر پژوهش‌های وستربیک (2003) برازش کلی مدل در حد "بسیار قوی" مورد تأیید قرار می‌گیرد.

608/0

در بخش آمار استنباطی برای بررسی مجدد ارتباط میان مؤلفه‌ها با متغیرهای مربوط از تحلیل عاملی تأییدی برای کلیه متغیرها استفاده شد. شکل  1 و 2 ، نتایج تحلیل مسیر مربوط به هر متغیر را نشان می‌دهد:

 

شکل 1: میزان ضریب اثر مدل پژوهش

همان‌طور که نتایج شکل 1 نشان می‌دهد بار عاملی بیشتر گویه­ها به جز دو گویه (گویه شماره  31 و 68) پرسشنامه از 4/0 بیشتر بود. پس از انجام تحلیل عاملی تأییدی برای یافتن پاسخ فرضیات پژوهش، تجزیه و تحلیل مدل‌سازی معادله ساختاری انجام گرفت. در قالب مدل معادلات ساختاری، فرضیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند و مسیر مدل ساختاری ارزیابی شد. هر مسیر متناظر با یکی از فرضیات مدل است. آزمون هر فرضیه از طریق بررسی علامت، اندازه و معناداری آماری ضریب مسیر (بتا) بین هر متغیر مکنون با متغیر وابسته است. شکل 2 و جدول 4، نتایج مربوط به مدل‌سازی معادله ساختاری را نشان می‌دهند:

 

 

 

 

شکل 2: میزان آماره معناداری T value مدل پژوهش

 

جدول 4: مقادیر ضریب مسیر مستقیم و آماره t مرتبط با متغیرهای پژوهش (آزمون فرضیه‌های پژوهش)

نتیجه فرضیه

سطح معنی­داری

آماره T

ضریب

فرضیه

تایید

001/0

917/2

273/0

ارتقای ساختاری و سیستمی باشگاه -> توسعه اقتصادی پایدار  باشگاه

تایید

001/0

188/5

368/0

ارتقای عملکردی و کارکردی باشگاه -> توسعه اقتصادی پایدار  باشگاه

تایید

001/0

329/3

177/0

بازار نقل و انتقالات -> مدیریت راهبردی باشگاه

تایید

001/0

099/20

653/0

تأمین مالی و منابع باشگاه -> ارتقای ساختاری و سیستمی باشگاه

تایید

001/0

380/14

577/0

تأمین مالی و منابع باشگاه -> ارتقای عملکردی و کارکردی باشگاه

تایید

001/0

435/2

129/0

تأمین مالی و منابع باشگاه -> توسعه اقتصادی پایدار  باشگاه

تایید

001/0

326/8

443/0

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور -> بازار نقل و انتقالات

تایید

001/0

526/15

562/0

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور -> ساختار و مالکیت باشگاه

تایید

001/0

612/13

561/0

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور -> سرمایه اجتماعی و برند باشگاه

تایید

001/0

914/13

530/0

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور -> شرایط رقابتی لیگ‌ها

تایید

001/0

661/9

454/0

رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور -> قوانین و نظام باشگاه‌داری

رد

001/0

782/0

049/0

ساختار و مالکیت باشگاه -> مدیریت راهبردی باشگاه

تایید

001/0

532/4

267/0

سرمایه اجتماعی _و برند باشگاه -> مدیریت راهبردی باشگاه

رد

055/0

796/0

040/0

سیستم بازاریابی -> تأمین مالی و منابع باشگاه

تایید

001/0

363/9

535/0

سیستم مدیریت استعداد -> تأمین مالی و منابع باشگاه

تایید

001/0

449/2

138/0

سیستم مدیریت مالی -> تأمین مالی و منابع باشگاه

رد

069/0

864/0

259/0

شرایط رقابتی لیگ‌ها -> مدیریت راهبردی باشگاه

تایید

001/0

890/2

192/0

عمکلرد ورزشی باشگاه -> تأمین مالی و منابع باشگاه

تایید

001/0

319/4

225/0

قوانین و نظام باشگاه‌داری -> مدیریت راهبردی باشگاه

رد

054/0

781/0

032/0

مدیریت ذینفعان -> تأمین مالی و منابع باشگاه

تایید

001/0

715/16

645/0

مدیریت راهبردی باشگاه -> سیستم بازاریابی

تایید

001/0

922/15

579/0

مدیریت راهبردی باشگاه -> سیستم مدیریت استعداد

تایید

001/0

544/15

575/0

مدیریت راهبردی باشگاه -> سیستم مدیریت مالی

تایید

001/0

853/15

596/0

مدیریت راهبردی باشگاه -> عمکلرد ورزشی باشگاه

تایید

001/0

849/24

699/0

مدیریت راهبردی باشگاه -> مدیریت ذینفعان

 

با توجه به نتایج جدول 3،  به‌جز چهار فرضیه که مورد تایید قرار نگرفت (05/0P>) تمامی ضرایب معنی‌داری t از 96/1 بزرگ‌تر بودند که این امر معنی‌دار بودن تمامی سؤالات و روابط میان متغیرها را در سطح اطمینان 95% تایید می‌سازد. بنابراین سایر فرضیات پژوهش مورد قبول واقع گردید. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ارتقای ساختاری، تأمین مالی و منابع باشگاه، رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای، سیستم مدیریت استعداد، سیستم مدیریت مالی و عمکلرد ورزشی، بازار نقل و انتقالات و مدیریت راهبردی باشگاه دارای اثر معنادار بر متغیرها هستند، اما ساختار و مالکیت باشگاه، سیستم بازاریابی و مدیریت ذینفعان اثر معناداری بر متغیرهای پژوهش ندارند.

بحث و نتیجه­گیری

هدف از این پژوهش، طراحی و تبیین مدل توسعه اقتصادی باشگاه­های لیگ برتر فوتبال ایران بود. مولفه­های شناسایی شده در مرحله پیمایش کیفی و پس از تنظیم در قالب پرسشنامه شامل 16 بُعد ارتقای ساختاری و سیستمی باشگاه، ارتقای عملکردی و کارکردی باشگاه، بازار نقل و انتقالات، تأمین مالی و منابع باشگاه، توسعه اقتصادی پایدار باشگاه، رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور، ساختار و مالکیت باشگاه، سرمایه اجتماعی و برند باشگاه، سیستم بازاریابی، سیستم مدیریت استعداد، سیستم مدیریت مالی، شرایط رقابتی لیگ‌ها، عمکلرد ورزشی باشگاه، قوانین و نظام باشگاه‌داری، مدیریت ذینفعان و مدیریت راهبردی باشگاه بود. این چارچوب­بندی از لحاظ سطحی، فرایندی و کارکردی چارچوب­بندی جامع­تری نسبت به مطالعات پیشین می­باشد.

نتایج پژوهش پلوملی و همکاران (2017) نشان دادند که بر اساس دوره زمانی اکثر عملکرد کلی باشگاه‌ها با استفاده از ترکیبی از شاخص‌های مالی و ورزشی اندازه‌گیری می‌شود که با نتایج پژوهش حاضر که تامین مالی و منابع باشگاه را از عوامل تاثیرگذار می دارند همسوست.

الهی و همکاران (1387) مهم‌ترین موانع درآمدزایی باشگاه­ها را برخی مشکلات حقوقی و قانونی، مالکیت دولتی باشگاه‌ها، ساختار و نیروی انسانی صنعت فوتبال، مدیریت بازاریابی، برنامه‌ریزی مسابقات فوتبال و امکانات و تسهیلات صنعت فوتبال می دانند که با نتایج پژوهش حاضر که ساختار و مالیکت باشگاه و بازاریابی را در توسعه اقتصادی تاثیر گذار نمی داند، همخوانی دارد.

یونگ کو (2007) وجود ساختار رقابتی در اقتصاد کشورها را به عنوان یک عامل محرک برای توسعه حمایت مالی از ورزش می‌داند که با پژوهش حاضر همسویی دارد، زیرا در نتایج به این امر اشاره می کند که با توسعه ورزش قهرمانی و حرفه ای می توان به منابع مالی و توسعه اقتصادی دست یافت.

ساماگیو و همکاران (2009) در مطالعه­ای نشان دادند که بین ساختارهای پنهان مالی و ورزشی رابطه قوی وجود دارد و مدیران ورزشی به دنبال دستیابی به حداقل سود و به حداکثر رساندن عملکرد ورزشی هستند. تأمین مالی و منابع باشگاه نیز اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری بر ارتقای ساختاری و سیستمی، عملکردی و کارکردی دارند. لازمه انجام عمده فعالیت­ها و فرایندهای باشگاه، منابع مالی است از این رو، باید منابع مالی بیشتر و بهتر تامین شود. از طرف دیگر ساختار باشگاه و مدیریت عملکرد آن می توانند تا حد قابل توجهی سیستم عملکرد تجاری- ورزشی- اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهند. با توجه به اینکه توسعه اقتصادی باشگاه در درازمدت عمدتا از مولفه­های مربوط به موفقیت تیم و بازاریابی تاثیر می­پذیرد، نتایج این پژوهش با پژوهش حاضر که نشان داد ارتقای ساختاری و سیستم مدیریت مالی و عملکرد ورزشی تاثیر مستقیم بر عملکرد باشگاه دارد و در توسعه اقتصادی نقش مهمی ایفا می کند، همسوست.

کشاک (2006) در مطالعه­ای با عنوان «اثر اطلاعات اقتصادی بر نگرش حامیان مالی ورزشی» نشان داد که وجود اطلاعات شفاف و کامل اقتصادی در مورد یک ورزش خاص، یکی از مهم‌ترین ابزارهای تصمیم‌گیری شرکت‌ها برای ورود به حمایت مالی از ورزش است و با پژوهش حاضر که سیستم مدیریت مالی را در توسعه اقتصادی تاثیرگذار می داند، همخوانی دارد.

ساماگایو و همکاران (2009) در بررسی رابطه بین عملکرد مالی، عملکرد ورزشی و بازار سهام در فوتبال انگلستان نتیجه گرفتند که همبستگی قوی بین ساختارهای مالی و ورزشی وجود دارد که با پژوهش حاضر که نشان داد مدیریت مالی و عملکرد ورزشی دارای اثر معنی دار بر توسعه اقتصادی باشگاه است، همسو می باشد.

 سلکس و آندروف (2017) نشان دادند که بین نظر مخاطبان، تصویر، شهرت و فروش با  حمایت مالی در باشگاه های ورزشی رابطه قابل توجهی دارد که با نتایج پژوهش حاضر که مدیریت بازاریابی را در توسعه اقتصادی بی اثر نشان داد، ناهمسـو است.

رضایی صوفی و شعبانی (1393) در مطالعه­ای نشان دادند که در کشور ما نقش رسانه‌های جمعی در تأمین منابع مالی، شیوه بازاریابی و رشد صنعت ورزش در رتبه‌های میانی قرار دارد که لزوم تجدید نظر در شیوه­های بازاریابی و تأمین منابع مالی توسط رسانه‌های گروهی و اصلاحات قانون حق پخش تلویزیونی ضروری به نظر می‌رسد که با نتایج پژوهش حاضر که سیستم بازاریابی را در توسعه اقتصادی بدون اثر می داند، همسو است. در سایر نتایج همسو نیز نقدی و همکاران (1392) نشان دادند که این درآمد حق پخش رسانه است که بیشترین تأثیر را بر درآمد باشگاه‌های فوتبال دارد.

دیما (2015) نشان داد که بودجه یوفا زیر مختصات مالی سازه‌های ورزشی، سه بردار (رسانه‌ها - تجاری - درآمد روز مسابقه) می­باشد.

از بین رابطه­های تعریف شده سه رابطه ساختار و مالکیت باشگاه بر مدیریت راهبردی باشگاه به همراه اثر دو متغیر سیستم بازاریابی و مدیریت ذینفعان بر تأمین مالی و منابع باشگاه معنی­دار نبود. اینکه پاسخ­دهندگان این پژوهش رابطه این سه رابطه را قابل توجه ندیده­اند احتمالا به دلیل مشکلات ساختاری باشگاه­های کشور و بی توجهی با روابط خرده سیستم­های نظام باشگاه­داری با هم است. بررسی آخرین برنامه نظام باشگاه­داری وزارت ورزش و همچنین ساختار فعلی باشگاه­های ورزشی کشور نشان می­دهد که مالکیت دولتی، نیمه دولتی یا خصوصی تاثیر چشم گیری بر مدیریت باشگاه­ها نداشته است. از طرفی عمده باشگاه­ها هنوز درآمد قابل توجهی از فعالیت های بازاریابی هواداری ندارند.

همچنین پژوهش نادریان (1396) که پرورش بازیکنان با استعداد برای جانشینی بازیکنان تیم بزرگسالان و هزینه های به دست آمده از نقل و انتقال این بازیکنان باعث کسب درآمد و تثبیت ساختارهای مالی باشگاه می گردد که با نتایج پژوهش حاضر که نشان داد سیستم مدیرت استعداد می تواند تاثیر مستقیم بر مدل توسعه اقتصادی باشگاه ها داشته باشد، همسو است.

تحلیل روابط بین عوامل ترسیم شده در مدل نشان داد که رویکردهای توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای کشور دارای اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری بر  بازار نقل و انتقالات، ساختار و مالکیت باشگاه، سرمایه اجتماعی و برند باشگاه، شرایط رقابتی لیگ‌ها و قوانین و نظام باشگاه‌داری بودند و این متغیرها نیز اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری بر مدیریت راهبردی باشگاه دارند.. به دلیل آنکه عمده باشگاه­های کشور در واقع نیمه دولتی هستند، سیاست­های ورزش قهرمانی کشور به صورت مستقیم در تحولات باشگاه­ها اثر گذار است. عملکرد مناسب باشگاه در درازمدت نیازمند برنامه­ریزی راهبردی اثربخش است. برنامه­ریزی راهبردی در سایه توجه به سیستم درونی باشگاه و محیط پویا و رقابتی بیرونی است که می تواند به نتایج مورد انتظار بینجامد. از بین عناصر محیطی، بازار نقل و انتقالات در بازیکنان ورودی و خروجی باشگاه تاثیر بسیار زیادی دارد. همچنین قوانین باشگاه­داری و تغییرات آن­ها، باشگاه­ها را محدود به یک چارچوب عملکرد نسبتا مشخص می­کند. از طرفی عمده ظرفیت­های باشگاه­ها برای توسعه مبتنی بر تعداد هواداران و وجهه اجتماعی باشگاه است.

سیستم مدیریت استعداد، سیستم مدیریت مالی و عمکلرد ورزشی باشگاه دارای اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری بر تأمین مالی و منابع باشگاه می­باشند. بسیاری از باشگاه­های حرفه­ای در جهان عمده درآمد خود را از طریق فروش بازیکن، سرمایه­گذاری­های مناسب و کسب موفقیت ورزشی به دست می­آورند. در همین راستا سیستم کارامد مدیریت استعداد منجر به بازیکن­سازی بیشتر، سیستم مدیریت مالی منجر به مدیریت بهتر هزینه ها و درآمدها و موفقیت ورزشی منجر به دریافت پاداش و یافتن حامی مالی می­شود. از این رو، ارتقای این سه متغیر تا حد زیادی بر تامین منابع مالی اثرگذار هستند.

مدیریت راهبردی باشگاه دارای اثر مستقیم، مثبت و معنی‌داری بر سیستم بازاریابی، سیستم مدیریت استعداد، سیستم مدیریت مالی، مدیریت ذینفعان و عمکلرد ورزشی باشگاه هستند. عملکرد مناسب و پایدار بسیاری از باشگاه­ها در ایران و جهان در واقع حاصل مدیریت راهبردی صحیح است. بسیاری از باشگاه­ها عملکرد نوسانی دارند؛ به طوری که برخی در بازیکن پروری موفق اند، اما در مسابقات عملکرد رضایت بخش ندارند. یا از لحاظ کسب موفقیت در سطح مناسبی هستند، اما از منظر هواداری و درآمدزایی رضایت بخش عمل نمی­کنند. دلیل اصلی این امر در مدیریت راهبردی نهفته است.

 در نهایت باید گفت که سیستم باشگاه­داری بسیار پیچیده است. مدل­های ارائه شده کمک می کند تا با ساده سازی کل سیستم باشگاه­داری به درک بهتری از تمامیت سیستم دست یابیم. سیستم مالی و اقتصادی باشگاه­داری ورزشی در قالب مدل ارائه شده می توانند تحلیل، تبیین و تفسیر شوند. این مدل شاید نتواند روابط اجزای درونی و بیرونی سیستم اقتصاد باشگاه­داری را به­طور کامل توضیح دهد، اما درک مکانیسم­های اساسی آن را آسان­تر می­کند.

به طور کلی بنابر مدل ارائه شده می توان گفت که اقتصاد باشگاه­داری یک رویکرد سیستمی فرایندنگر است که باید ارتباط بین ابعاد این سیستم در باشگاه­ها بررسی شود تا قوت­ها و قابلیت­های موجود هم افزا گردند و ضعف­ها و چالش­ها مرتفع شوند. مدل ارائه شده نشان می­دهد که توسعه اقتصادی باشگاه­های لیگ برتر فوتبال از طریق بازنگری و اصلاح سیاست­های اجرایی ورزش قهرمانی به ویژه قوانین نظام باشگاه داری، بازار نقل و انتقالات و ساختار رقابت لیگ زمینه­سازی و بسترسازی می­شود و با پیاده­سازی سیستم مدیریت راهبردی خرده سیستم­های مدیریت استعداد، ذینفعان، بازاریابی، مالی و اجرایی باشگاه هم ارتقا می­یابند و هم افزاتر می­شوند. سپس این موج تغییر سبب ارتقای عملکرد تجاری،  ورزشی و اجتماعی باشگاه می­گردد و با افزایش سرمایه مالی و اثربخشی مدیریت مالی باشگاه زمینه پایداری سازی اقتصادی باشگاه در شرایط مختلف فراهم می­شود.

در پایان براساس مدل طراحی و تبیین شده در این پژوهش، پیشنهادهای زیر جهت ارتقای سیستم اقتصاد باشگاه­داری مطرح می­شود:

در نظام باشگاه­داری کشور بازنگری شود تا بتوان ارتباط بین بین عوامل و زیرسیستم­ها مانند بازاریابی، مدیریت هواداران، مدیریت استعداد و ... را تقویت کرد.

موانع حقوقی بازاریابی و درآمدزایی باشگاه­ها به ویژه از منظر حقوق تجارت و مالکیت فکری معنوی پیگیری و مرتفع شود.

به باشگاه­ها بر حسب عملکرد مدیریتی وام کمکی برای خصوصی­سازی اعطا شود.

سامانه اطلاعات هواداردان برای باشگاه­ها راه اندازی شود.

بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهادهایی هم  در حین اجرای پژوهش مدنظر قرار گرفت:

  1. تصویب قوانینی بر مبنای شفافیت مالی و الزام جذب حامیان مالی جهت حضور تیم در لیگ برتر؛
  2. حضور مدیران با تفکر اقتصاد محور با رویکرد صرفه جویی و کسب درآمد جهت راهگشایی رونق اقتصادی در ورزش؛
  3. ایجاد زیرساخت های مناسب جهت ایجاد باشگاه های پایه قوی و استفاده از بازیکنان رده پایه در تیم اصلی و عدم وابستگی به بازیکنان خارجی و جلوگیری از برون رفت ارز کشور؛
  4. استفاده از افراد تحصیل کرده و با دانش در امور مدیریتی باشگاه ها جهت ساخت شرکت ها و ایجاد برندهای مرتبط با باشگاه جهت درآمدزایی مستقیم برای باشگاه؛
  5. نظارت دولت و وزارت ورزش و جوانان بر چهار عرصه پرورشی، همگانی، قهرمانی و حرفه ای جهت توسعه ورزش و اقتصاد ورزشی.

 

همچنین این پژوهش با محدودیت هایی همچون محدودیت فرهنگی- همانند میزان شفافیت و صداقت در پاسخگویی جامعه آماری انسانی و اطلاعاتی- و فقدان دانش و اطلاعات مناسب و به روز در زمینه پژوهش حاضر رو به رو بود.

 

  • منابع

     

    • احسانی، محمد؛ ابودردا، زینب و اقبالی، مسعود. (1387). «بررسی علل عدم حمایت اسپانسرها از ورزش حرفه­ای بانوان شهر اصفهان». نشریه علوم حرکتی و ورزش. 12(3)، صص 111-120.
    • نادریان، مسعود. (1396). «به کارگیری مدل میدان نیرو در برنامه ریزی باشگاه ها برای برنامه ریزی جانشین پروری بازیکنان فوتبال». پژوهش های معاصر در مدیریت ورزشی . صص 23-42.
    • پاداش، دنیا؛ سلطان حسینی، محمد؛ خبیری، محمد و فتحی، سعید. (1391). «تعیین و اولویت‌بندی عوامل مدیریتی و اجرایی مؤثر بر خصوصی‌سازی باشگاه‌هایی ورزشی با روش AHP». مطالعات مدیریت ورزشی. 4(15)، صص47-62.
    • ترابی، تقی؛ قربانی، مهسا؛ باقری، میثم و طریقی، سمانه. (1394). «روش‌های نوین تأمین مالی باشگاه‌های فوتبال در کشورهای توسعه‌یافته و بررسی تطبیقی آن با کشورهای در حال توسعه (مورد خاص: باشگاه‌های فوتبال حرفه‌ای لیگ برتر ایران و انگلستان)». فصلنامه علمی پژوهشی دانش سرمایه‌گذاری.4(13)، صص 217-232.
    • حسینی، سید امیر. (1392). «بازاریابی در ورزش بانوان و چالش‌ها». پژوهش در علوم ورزشی. شماره 30، صص 20-24.
    • رضایی صوفی، مرتضی و شعبانی، عباس. (1393). «بررسی تأثیر رسانه­های جمعی بر تأمین می باشد در ورزش». مدیریت ارتباطات در رسانه­های ورزشی. 1(3)، صص 43-49.
    • رمضانی، رضا. (1387). «اقتصاد و سرمایه‌گذاری در ورزش (مطالعه موردی: فوتبال)». سازمان تربیت‌بدنی.2(4)، صص 7-14.
    • رهبر؛ فرهاد. (1386). «موانع سرمایه­گذاری و تاثیر آن بر رشد اقتصادی». مجله تحقیقات اقتصادی. 81، صص 111-138.
    • زارع، امین؛ بابائیان احمدی، علی؛ مرادی، غلامرضا و حسینی، سید عبدالرسول. (1393). «شناسایی و رتبه‌بندی چالش‌های موجود در روند خصوصی‌سازی باشگاه‌های فوتبال کشور بر اساس مدل PEST.». مدیریت ورزشی. 6(4)، صص 575-593.
    • سازمان تربیت­بدنی. (1382). طرح جامع ورزش کشور. مطالعات تفصیلی توسعه منابع مالی.
    • عسکریان، فریبا. (1390). «بررسی اقتصادی سرمایه­گذاری­های ورزشی ایران در سال 1386». مدیریت و توسعه ورزش. 1، صص 42-53.
    • قره خانی، حسن. (1389). «بررسی چالش‌ها و موانع توسعه خصوصی‌سازی باشگاه‌های فوتبال ایران». رساله دکتری تربیت‌بدنی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
    • نقدی، یزدان؛ کاغذیان، سهیلا و افشارپی، امیر. (1392). «تحلیل عوامل اقتصادی مؤثر بر درآمد باشگاه‌های فوتبال (باشگاه‌های منتخب جهان)». اقتصاد توسعه و برنامه‌ریزی. 2(1)، صص 21-43.
    • نقشبندی، صلاح‌الدین؛ یوسفی، بهرام و صادقی بروجردی، سعید. (1391). «مقایسه تعادل رقابتی لیگ برتر فوتبال ایران با پنج لیگ فوتبال حرفه‌ای اروپا در فصل 2009- 2010 میلادی». مطالعات مدیریت ورزشی. 4(13)، صص 65 -78.
    • الهی، علیرضا. (1387). «موانع و راهکارهای توسعه اقتصادی صنعت فوتبال جمهوری اسلامی ایران». رساله دکتری تربیت‌بدنی، دانشکده تربیت‌بدنی دانشگاه تهران.
    • الهی، علیرضا؛ سجادی، نصرالله؛ خبیری، محمد و ابریشمی، حمید. (1388). «موانع موجود در توسعه جذب درآمد حاصل از حمایت مالی در صنعت فوتبال جمهوری اسلامی ایران». مدیریت ورزشی. 1(1)، صص 189-202.
    • خراسانی طرقی، حامد. ( 1392). «عوامل تعیین کننده قصد خرید برندهای تقلبی لوکس: تدوین راهبرد سازمان دولتی بر مبنای شناسایی موضوعات راهبردی». کنفرانس ملی مدیریت و حسابداری. تهران.
    • الهی، علیرضا؛ گودرزی، محمود و خبیری، محمد. (1385). «بررسی عملکرد سازمان لیگ حرفه ای فوتبال جمهوری اسلامی ایران و مقایسه آن با سازمان لیگ حرفه ای فوتبال ژاپن». نشریه علمی پژوهشی حرکت. شماره 27، صص 14-22.
    • قهرمانیان، امیررضا. (1394). «بررسی ابعاد اقتصاد ورزش». کنگره بین المللی مدیریت، اقتصاد و توسعه کسب و کار.
    • Amador, L. Campoy-Muñoz, P. Cardenete M. A. & Delgado M. C. (2016). “Economic impact assessment of small-scale sporting events using Social Accounting Matrices: an application to the Spanish Football League”. Journal of Policy Research in Tourism, Leisure and Events, DOI: 10.1080/19407963.2016.1 (2)69-81.
    • Nana, G. Sandreson, K. & Goodehid, M. (2006). “Economic impact of sport”. Business and Economic Research LFd (BERL), New Zealand. 35, 201-211.
    • Dima, T. (2015). “The Business Model of European Football Club Competitions”. Procedia Economics and Finance, 23, 1245–1252
    • Keshock, S. Christopher.M. (2006). “The effect of economic impact information on the attitudes of potential sports sponsors operating in mid-size and small college communities”. Unpublished doctoral degree dissertation, department of sport Management, Recreation Management and Physical Education, Florida State University. 2(12), 20-27.
    • Plumley, D., Wilson, R., & Ramchandani, G. (2017). “Towards a model for measuring holistic performance of professional Football clubs”. Soccer & Society, 18(1), 16–29. 
    • Rodriguez-Pomeda, J., Casani, F., & Alonso-Almeida, M. Del M. (2017). “Emotions’ management within the Real Madrid football club business model”. Soccer and Society, 18(4), 431–444.
    • Samagaio, A., Couto, E., & Caiado, J. (2009). Sporting, financial and stock market performance in English football: an empirical analysis of structural relationships.1 (3), 16-28.
    • Scelles N and Andreff W (2017) “Economic model of a professional football club in France”. In: Chanavat N, Desbordes M, Lorgnier N (Ed.). Routledge handbook of football marketing. Routledge International Handbooks, Abingdon: Routledge, 60-72.
    • Leeds, A., Pete, A, and Victor A. (2018).The economics of sports. Routledge
    • Kennedy, petter. (2014). Fan culture in European Football. New York NY10017. Routledge
    • Szymanski, S. (2010). “Football Economics and Policy”. Sport publishing of German, 27(3), 110-124.
    • Hamil, S. & Walters, G. (2010). “Financial performance in English professional football: `An inconvenient truth”. Soccer & Society, Vol. 11, No. 4, pp. 354-372.
    • Kuper, S. & Szymanski, S. (2009). “Why England Lose & Other Curious Football Phenomena Explained. London”. Harper Sport, 21(2),11-17.
    • Pawlowski, T., Nalbantis, G., and Coates, D. (2018). “Perceived game uncertainty, suspense and the demand for sport”. Economic Inquiry, 56(1), 173-192.
    • Tertuliano, I. W., Lima, E. M. R., Oliveira, V., Santana, B. A., Pavlović, V., & Machado, A. A. (2019). “Sport management in Emerging Economy: Squad size, Expenses and Results–Case of the Brazilian Football League Management”. Journal of Sustainable Business and Management Solutions in Emerging Economies, 17(2).342-256.
    • E. M. R., Oliveira. V., Pavlovic. V., Fischer. C. N., Machado. A. A., & Tertuliano. I. W. (2018). “The Influence of Expenditures in Football Industry Results: Case Study of the Brazilian Football League Management”. Journal of Sustainable Business and Management Solutions in Emerging Economies, 23 (1). 1–12.
    • Pavlovic, V., Milacic, S., Ljumovic, I. (2014). “Controversies about the Accounting Treatment of Transfer Fee in the Football Industry Management”. Journal for Theory and Practice of Management, 19(70). 17–24.