Document Type : Original Article
Authors
1 PhD Student in Educational Management, Islamic Azad University, Kermanshah Branch, Kermanshah, Iran
2 Assistant Professor, Department of Educational Sciences, Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran
3 Assistant Professor, Department of Educational Management, Kermanshah Branch, Islamic Azad University, Kermanshah, Iran
Abstract
The study is to design a model for leadership components of Emotion Foundation in order to attract talented young people to participate in educational programs. This research has qualitative factors and grounded theory method has been used as the research method. The statistical population of the study includes experts and university professors in the fields of educational management and experts who have done research in this field. These individuals were selected as snowballs for qualitative interviews on the subject of research (12 interviews with 12 Continued until theoretical saturation). The validity of the research tool was reviewed and confirmed by the interviewees and then by expert professors. Reliability was obtained by using the process study audit method of 72.8% results. For data analysis, continuous comparison method was used during the two stages of open and axial coding, and finally 26 concept codes and 5 main categories (axial code) were extracted. These categories include behavior-based, environment-based, reward-based, cognitive-based, and physiological-based. The results of the present study can be used to attract talented young people to participate in organizational and educational programs.
Keywords
طراحی الگوی مولفههای رهبری عاطفه بنیاد در جهت جذب جوانان با استعداد به مشارکت در برنامه های آموزشی
داریوش حیدری[1]
الهام کاویانی[2]
فرانک موسوی[3]
سوسن لایی[4]
10.22034/SSYS.2022.1786.2270
تاریخ دریافت مقاله: 12/1/1400
تاریخ پذیرش مقاله:25/3/1400
مقدمه
تغییر در ظرفیت رهبری عموماً نتیجه و محصول تغییرات فزاینده در زندگی سازمانی، افزایش همکاری های مبتنی بر اعتماد و تعاملات خلاقانه فردی در محیط کاری است. در مدلهای نوین رهبری مهارتهایی همچون کمک به افراد، توانمندسازی و شنود که به ایجا د اعتماد، تعهد و اخلاق کار منجر میشوند از اهمیت فزاینده ای برخوردار گشته اند و این امر بیانگر آن است که مهارتهای متعدد رهبری نوین، نیازمند مدیریت راهبردی هیجانات است. توانایی رهبران در درک و مدیریت هیجانات و احساسات خود و دیگران، به افزایش مشارکت و تعهد کارکنان نسبت به سازمان، ارتقاء انگیزه و بهره وری آنان و در آخر سودآوری بالاتر سازمان منجرخواهد شد(حبی و همکاران،1395). در همین راستا، رهبرانی که از سطح بالاتری از هوش عاطفی برخورداراند، قادر به تدوین ارزشهایی خواهند بود که مورد قبول کارکنان و سازمان بوده و این امر فرایند بهبود پتانسیل نیروی کار را تسهیل میکند. از اینرو هوش عاطفی می تواند به عنوان شاخصی برای شناسایی و گزینش رهبران سازمانی به حساب آید(گلمن[5]، 2011).
باید توجه داشت که دانش، مهارت و تجربه افراد سازمان عوامل مؤثری در موفقیت سازمان هستند و در نتیجه، انتظار می رود که مدیران آینده توجه بیشتری را به بهسازی افراد به منظور بهبود عملکردشان در سازمانها مبذول دارند(متیو [6]و همکاران،2015). محققان دریافته اند که مهارتهای متعدد رهبری نوین، نیازمند مدیریت راهبردی هیجانات و توانایی تجزیه و تحلیل عواطف خود و دیگران است. توانایی رهبران در درک و مدیریت هیجانات و احساسات خود و دیگران، افزایش مشارکت و تعهد کارکنان، ارتقای انگیزه و بهره وری افراد و در نهایت سودآوری بالاتر سازمان می شود. همچنین، سطح بالای هوش عاطفی در رهبر، منتهی به نتایجی فراتر از انتظار از جانب کارکنان خواهد شد. در همین راستا، رهبرانی که از سطح بالاتری از هوش عاطفی برخوردار هستند، قادر به تدوین ارزش هایی خواهند بود که مورد قبول کارکنان و سازمان بوده و این امر فرایند بهبود پتانسیل نیروی کار و مشارکت بیشتر کارکنان در فرایند های سازمانی را تسهیل می کند(گلمن، 2011).
در این راستا در سازمانی که هم مدیران و هم کارکنان از نظر عاطفی و احساسی غنی هستند، اصول اخلاقی و روابط سالم کاری چه بین مدیران و کارکنان و چه در میان خود کارکنان به طور خودکار رعایت می شوند و همین مسأله از بروز بسیاری از چالش ها و مسائل منفی در محیط کاری جلوگیری می کند. هوشیاری و آگاهی عاطفی مدیران و رهبران عامل مؤثری است که پیوندهای کاری بین مدیران و کارکنان را تقویت کرده و تحولات و پیشرفت های کاری و تحقق اهداف سازمانی را تسهیل و تسریع می کند و مهم تر از همه اینکه رهبران را برای مقابله با چالش ها و پیچیدگی های روز افزون در آینده تجهیز میکند و به آنها ابزاری را هدیه میکند که راهگشا و حل کننده بسیاری از مسائل است. در رویکردهای جدید مدیریتی، کارتیمی و نحوه همکاری مدیر با دیگران اهمیت خاصی دارد. در واقع تمرکز اصلی بر رشد و پرورش افراد است تا از این طریق بهرهوری سازمانی نیز افزایش یابد(گلمن، 2008) و افزایش توانایی عاطفی مدیران میتواند به توسعه و گسترش فرهنگ کار تیمی و مشارکتی در سازمان کمک کند(هابر و همکاران،2018). بار –آن(2005) در تحقیقات خود در رابطه با رهبری اثربخش نیز به این نتیجه رسید که همبستگی متوسط تا بالایی بین هوش عاطفی و رهبری اثربخش وجود دارد. همچنین وی در تحقیقی نشان داد که رهبری موفق تا حد زیادی (حدود67 درصد) بستگی به هوش عاطفی دارد. همچنین پژوهش هایی همچون آپور[7] و همکاران(2019)، بورستون[8](2018)، راتور[9] و همکاران(2018)، هند[10] و همکاران(2018)، پریزیراکوس[11](2018)، برگتون [12]و همکاران(2018)، ویاس[13] و همکاران(2017) و سلیم[14] و همکاران(2017) نشان دادند که توانایی کنترل هیجانات و عواطف نقش مهم و معنی داری بر رهبری مؤثر و اثر بخش دارد. در این راستا رهبری عاطفه بنیاد و مبتنی بر گسترش عواطف مثبت در سازمان و بین کارکنان میتواند سبک رهبری نوینی باشد تا به کاهش تضادها و چالشهای شغلی و بین فردی کمک کند و باعث بهبود عملکرد کارکنان و بهرهوری شغلی شود(سلیم و همکاران(2017). بنابراین شناخت مولفههای رهبری عاطفه بنیاد و راهکارهای توسعه آن در مدیران میتواند گامی مثبت در بهبود عملکرد مدیران و رهبران در سازمانها باشد. در این راستا بورس [15]و همکاران(2017) بیان کردند که اتخاذ راهبرهای عاطفی- اجتماعی در مدیریت و رهبری باعث بهبود مهارت های رفتاری و بهبود عملکرد و اثربخشی رهبری و مدیریت میشود. بریگتون[16] و همکاران(2018) اظهار میکنند که هوش عاطفی نقش مهمی در کنترل عواطف و احساسات درون سازمانی ایفا می کند با این حال این ویژگی کمتر توسط مدیران و رهبرای سازمان مورد توجه قرار میگیرد، با این حال و به طور خاص برای بهرهگیری از سبک رهبری تحول گرا و کاریزماتیک میبایست توجه بیشتری به رهبری عاطفی در سازمان داشت. منز و همکاران(2016) ضمن تأکید بر توجه بیشتر به مهارتهای عاطفی رهبران چهار بعد احساسات رهبر[17]، خود رهبری[18]،خود رهبری عاطفی[19]، منش عاطفی [20]را از ابعاد مهم مهارتهای عاطفی رهبران قلمداد میکنند. کیم[21]و همکاران(2017) نیز اظهار کردند که رهبری عاطفی مدیران باعث افزایش هوش هیجانی و کیفیت زندگی کاری کارکنان میشود. شک[22] و همکاران(2016) نیز دریافتند که شایستگی عاطفی ملاک اصلی و مهم در رهبری و مدیریت دانشجویان دانشگاهها است. هابر و همکاران(2018) پژوهشی با عنوان رهبری هوشمندانه احساسی: الگویی کاربردی برای توسعه افراد و سازمانهای پیشرو به انجام رساندند و اظهار کردند که به کارگیری رهبری هوشمندانه احساسی در سازمان های امروزی میتواند به افزایش بهرهوری نیروی انسانی و افزایش رفتار های مثبت سازمانی منجر شود. با این حال در زمینه رهبری عاطفه بنیاد (رهبری مشارکت عاطفی) و مولفههای آن پژوهشهای محدودی صورت گرفته و در داخل کشور و به ویژه جامعه دانشگاهی خلأ تحقیقاتی احساس میشود. از سویی آموزشعالی در تمامی جوامع اصلیترین عامل تحول و موتور محرکه پیشرفت جامعه محسوب میشود و دانشگاهها به عنوان عوامل اجرایی آموزش عالی نقش مؤثر و غیر قابل انکاری در توسعه منابع انسانی، تکنولوژیکی، فنی و... دارند، با توجه به این نقش دانشگاهها، بایستی مدیران گروههای آموزشی آن از شایستگی و توانائی بالائی برخوردار باشند. آنها در اجرای نقش رهبری گروهی و فردی علاوه بر هوش شناختی و مهارتهای رهبری بعنوان شرط لازم، بایستی از هوش عاطفی بالایی نیز به عنوان شرط کافی برخوردار باشند، زیرا که در تعامل با اعضاء هیئت علمی، مسئولین دانشگاه و دانشجویان با استعداد و نخبه، با اعمال روش مدیریتی مناسب و اتخاذ سبک رهبری تحولگرا، بتوانند نقش مؤثر و مبتنی بر عقلانیت در زمینه های پژوهشی، مدیریتی و آموزشی، به عنوان رهبران تحول آفرین نقشی مؤثر و موفق ایفا نمایند. دانشکده های علوم پزشکی از جمله مراکز اصلی تولید علم در کشور است که رهبری مناسب و افزایش فرهنگ مشارکت میتواند زمینه توسعه علمی و پژوهشی در این مراکز را فراهم کند، لذا هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی (الگویی) مناسب برای شناسایی طراحی الگوی مولفه های رهبری عاطفه بنیاد در جهت جذب جوانان با استعداد به مشارکت در برنامه های سازمانی می باشد.
مراکز آموزشی ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﮐﺴﺐ ﺟﺎﯾﮕﺎه رﻗﺎﺑﺘﯽ ﻧﯿﺎزﻣﻨـﺪ اﻧﻄﺒـﺎق ﺳـﺮﯾﻊ ﺑـﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﺤﯿﻄﯽ ﺑﻮده و اﻋﻤﺎل ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺳـﺮﯾﻊ، ﻣﺴـﺘﻠﺰم استفاده از رهبرانی هستند که اﻧﻄﺒﺎق ﭘﺬﯾﺮ ﺑﻮده و ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﺆﺛﺮ ﮐﺎرﮐﻨﻨﺪ؛ ﺑﻄﻮر ﻣﺪاوم ﺳﯿﺴـﺘﻤﻬﺎ و ﻓﺮاﯾﻨـﺪها را ﺑﻬﺒﻮد ببخشند. آنها می بایست رﻫﺒﺮی ﺑﺨﺮداﻧﻪ ای اﯾﻔﺎ ﮐﺮده و ﺑﺬر اﻋﺘﻤﺎد را در ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﮑﺎرﻧـﺪ و در راستای دستیابی به اهداف ﮐـﻪ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﻬﯿﻨﻪ باشد، قدم بردارند. اﻓـﺰاﯾﺶ در ﻇﺮﻓﯿﺖ رﻫﺒﺮی ﻋﻤﻮﻣﺎً ﻧﺘﯿﺠﻪ و ﻣﺤﺼﻮل ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻓﺰاﯾﻨﺪه در زﻧﺪﮔﯽ ﺳـﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﻫﻤﮑﺎری ﻫﺎی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﻋﺘﻤﺎد و ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ ﻓﺮدی و شایسته پروری و مدیریت استعداد در ﻣﺤﯿﻂ ﮐﺎری است. در ﻣـدلهای ﻧـﻮینﺗﻮاﻧﻤﻨﺪﺳﺎزی رﻫﺒﺮی، ﻣﻬﺎرت هایی ﻫﻤﭽﻮن ﮐﻤﮏ ﺑﻪ اﻓﺮاد، ﺗﻌﻬـﺪ، اﻋﺘﻤـﺎد و اﺧﻼق ﮐﺎر از اﻫﻤﯿﺖ ﻓﺰاﯾﻨﺪه ای ﺑﺮﺧﻮردار ﮔﺸﺘﻪ و اﯾـﻦ اﻣـﺮ ﺑﯿـﺎﻧﮕﺮ آن است که رهبران ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ راﻫﺒﺮدی ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت، اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﺸـﺎرﮐﺖ سازمانی، درک و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد و دﯾﮕﺮان و ﺗﻌﻬـﺪ ﮐﺎرﮐﻨـﺎن، ارﺗﻘﺎء اﻧﮕﯿﺰه و ﺑﻬﺮه وری آﻧﺎن و در آﺧﺮ بهره وری ﺑـﺎﻻﺗﺮ ﺳـﺎزﻣﺎن است. در این راستا رﻫﺒﺮاﻧﯽﮐﻪ از ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﺗﺮی از مهارتهای ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺑﺮﺧﻮرداراﻧـﺪ، دارای ارزشهاییﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل کارکنان، جوانان با استعداد و افراد شایسته ﺳﺎزﻣﺎن ﺑـﻮده و اﯾـﻦ اﻣـﺮ ﻓﺮایند ﺑﻬﺒـﻮد ﭘﺘﺎﻧﺴـﯿﻞ ﻧﯿﺮوی ﮐﺎر را ﺗﺴﻬﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ. از این رو مهارت های ﻋﺎﻃﻔﯽمیﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺳـﺎﯾﯽ و ﮔﺰﯾﻨﺶ رﻫﺒﺮان ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺣﺴﺎب آﯾﺪ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺑﺪﯾﻊ ﺑﻮدن ﻣﻮﺿـﻮع مهارتهای ﻋـﺎﻃﻔﯽ و ﻟـﺰوم ﺗﻮﺟـﻪ ﺑﯿﺸـﺘﺮ ﺑـﻪ آن، سبکهای رﻫﺒﺮی ﮐﻪ از ﺳﻄﻮح ﺑﺎﻻﺗﺮی ازآﮔـﺎﻫﯽ درﺧﺼـﻮص مهارتهای ﻋـﺎﻃﻔﯽ ﺑﺮﺧﻮردارﻧـﺪ، می توانند به بهبود فرایندهای سازمانی کمک بیشتری کرده و زمینه دستیابی به اهداف سازمانی را تسهیل کنند. نقش عواطف در فرایند رهبری موضوعی است که در تحقیقات به آن توجهی نمی شد، چراکه محققان بر این اعتقاد بودند که عواطف، احتمال بروز رفتارهای مؤثر را کاهش می دهند . تئوریهای رهبری منبعث از نظریه پردازان کلاسیک ریشه در این امر داشت که رهبران باید به صورت منطقی و بدور از هرگونه تأثیرپذیری از احساسات خود تفکر کرده و سپس برنامه ریزی کنند. حال آنکه امروزه، دیگر توجه صرف به برنامه ریزی و فرایندها کافی نیست؛ زیرا این افراد اند که برنامه ها را تدوین و فرایندها را کنترل و اجرا میکنند. باید توجه داشت که دانش، مهارت و تجربه افراد سازمان عوامل مؤثری در موفقیت سازمان هستند و در نتیجه، انتظار میرود که مدیران آینده توجه بیشتری را به بهسازی افراد به منظور بهبود عملکردشان در سازمانها مبذول دارند. در عین حال جوانان و نخبگان جوان بیش از هر موضوعی در پی محیطی مناسب با رهبری شایسته و عاطفی هستند که با اعتماد به نفس کامل به انجام کامل مسئولیت خویش و در ادامه آن افزایش رفتاری های شهروندی مطلوب همت گمارند. از این رو شناخت عوامل مؤثر بر رهبری عاطفه بنیاد می تواند در بهبود عملکرد سازمانی و گسترش فرهنگ مشارکتی در بین کارکنان، جوانان نخبه و افراد شایسته مؤثر و حائز اهمیت باشد.
رحمت الهی و همکاران(1397) در پژوهشی به بررسی تاثیر سبک های رهبری تحول گرا و تبادل گرا بر تعهد سازمانی کارکنان با نقش میانجی هوش عاطفی در دانشگاه علوم پزشکی ایران پرداختند. پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و همبستگی بوده و روش به کار گرفته شده، تحلیلی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر متشکل از کلیه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی در تهران به تعداد 4000 نفر بود؛ که بر اساس فرمول جامعه محدود کوکران، تعداد 351 نفر از این کارکنان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های این تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته است که از نظر روایی و پایایی مورد تایید قرار گرفتیافته های این تحقیق نشان دادند که رهبری تحول گرا و تبادل گرا از طریق هوش عاطفی بر تعهد سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران تاثیر دارد. عقیقی و همکاران(1397) پژوهشی با عنوان تبیین نقش تعدیلگر جهت گیری ها نسبت به رهبری در رابطه بین رهبری مشارکتی و تعهد عاطفی به تغییر به انجام رساندند. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی هست. روش پژوهش روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانهای و میدانی هست. نتایج حاصل از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد تاثیر رهبری مشارکتی بر تعهد عاطفی به تغییر بستگی به جهت گیری کارکنان نسبت به رهبری دارد. در این تحقیق به بررسی تبیین نقش تعدیل گر جهت گیری ها نسبت به رهبری در رابطه بین رهبری مشارکتی و تعهد عاطفی به تغییر پرداخته شد. یافته ها نشان داد که تاثیر رهبری مشارکتی بر تعهد عاطفی به تغییر بستگی به جهت گیری کارکنان نسبت به رهبری دارد. جوینده و همکاران(1396) پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین هوش عاطفی، عدالت سازمانی ادراک شده وتمایل به خروج از سازمان در بین مدرسان موسسات آموزش عالی به انجام رساندند. جامعه آماری 220 نفر که با استفاده از فرمول کوکران 145 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و اطلاعات مورد نظر با استفاده ازپرسشنامه بسته و نمونه گیری طبقه ای جمع آوری شد. بر اساس نتایج حاصل از انجام تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،مشخص شد که وجود هوش هیجانی در بین مدرسان و مربیان منجر به عدالت سازمانی بیشتر و تمایل به ترک خدمت کمتر می شود.همچنین عدالت سازمانی به عنوان یک متغیر واسطه، تمایل به ترک خدمت مدرسان و مربیان را تحث ثاثیر قرار می دهد. شجاع فر و همکاران(1396) پژوهشی با عنوان بررسی رابطه عواطف و رهبری تحول آفرین با نقش واسطه تعهد سازمانی به انجام رساندند. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش اجرا از نوع پژوهش های همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران مدارس هر سه مقطع آموزشی شهر یاسوج در سال تحصیلی 94 - 95 تشکیل می دادند که از این تعداد 191 مدیر بهصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، مدیرانی که در محل کار لذت بیشتری را تجربه می کردند و در معرض احساسات مثبت مانند شادی، افتخار، علاقه مندی قراردارند بیشتر از سبک رهبری تحول آفرین استفاده می کنند و مدیرانی که احساسات منفی مانند ترس و پریشانی را تجربه می کنند، کمتر از سبک رهبری تحول آفرین استفاده می کنند. همچنین یافته ها، نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین عواطف و رهبری تحول آفرین تایید کردند. محبی و همکاران(1395) پژوهشی با عنوان بررسی و تحلیل رابطه بین هوش عاطفی و سبک رهبری مشارکتی فرماندهان و مدیران در یک واحد نظامی به انجام رساندند. از نظر ماهیت و روش این تحقیق یک تحقیق توصیفی (همبستگی) به شمار می آید. جامعه آماری این تحقیق را مدیران و فرماندهان یک دانشگاه افسری با تعداد 258 نفر تشکیل دادهاند که حجم نمونه آن با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای برابر 155 نفر انتخاب شدند. یافته ها نشان داد بین هوش عاطفی و سبک مشارکتی (با ضریب همبستگی 0/784) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین با توجه به ضریب همبستگی 0/82و ضریب تبیین 0/68؛ متغیرهای مدیریت روابط، خودآگاهی، آگاهی اجتماعی و خودمدیریتی بر روی هم قادر به تبیین 68 درصد از تغییرات سبک رهبری مشارکتی در فرماندهان هستند.
آپور[23] و همکاران(2019) پژوهشی با عنوان هوش عاطفی، جنسیت و رهبری تحول گرا در بین پرستاران کشور های در حال توسعه به انجام رساندند. این پژوهشگران دریافتند که هوش عاطفی باعث بهبود ارتباطات در محیط کار می شود و زمینه بهره برداری از رهبری تحول گرا در محیط کاری را فراهم می کند. بورستون[24](2018) در پژوهشی با عنوان هوش عاطفی و رهبری در سازمان دریافتند که هوش عاطفی از جمله عوامل مهم و اثر گذار در پذیرش رهبری در سازمان است و به نظر کارکنان، رهبرانی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، صلاحیت بیشتری برای رهبری سازمان دارند. بریگتون[25] و همکاران(2018) اظهار می کنند که هوش عاطفی در نقش مهمی در کنترل عواطف و احساسات درون سازمانی ایفا می کند با این حال این ویژگی کمتر توسط مدیران و رهبرای سازمان مورد توجه قرار می گیرد، با این حال و به طور خاص برای بهره گیری از سبک رهبری تحول گرا و کاریزماتیک می بایست توجه بیشتری رهبری عاطفی در سازمان داشت. هابر و همکاران(2018) پژوهشی با عنوان رهبری هوشمندانه احساسی: الگویی کاربردی برای توسعه افراد و سازمانهای پیشرو به انجام رساندند و اظهار کردند که به کارگیری رهبری هوشمندانه احساسی در سازمان های امروزی می تواند به افزایش بهره وری نیروی انسانی و افزایش رفتار های مثبت سازمانی منجر شود. راجرز[26] و همکاران (2017) در پژوهشی با عنوان «بررسی میزان تأثیر هوش عاطفی بر تعهد سازمانی کارکنان»، دریافتند که هوش عاطفی بر تعهد سازمانی کارکنان تأثیر معنیداری دارد. سلیم[27] و همکاران(2017) نشان دادند که توانایی کنترل هیجانات و عواطف نقش مهم و معنی داری بر رهبری مؤثر و اثر بخش دارد. بورس[28]و همکاران(2017) در پژوهشی بیان کردند که اتخاذ راهبرهای عاطفی- اجتماعی در مدیریت و رهبری باعث بهبود مهارت های رفتاری و بهبود عملکرد و اثربخشی رهبری و مدیریت می شود.
کیم [29]و همکاران(2017) اظهار کردند که رهبری عاطفی مدیران باعث افزایش هوش هیجانی و کیفیت زندگی کاری کارکنان می شود. منز و همکاران(2016) ضمن تأکید بر توجه بیشتر به مهارت های عاطفی رهبران چهار بعد احساسات رهبر[30]، خود رهبری[31]، خود رهبری عاطفی[32]، منش عاطفی [33]را از ابعاد مهم مهارت های عاطفی رهبران قلمداد می کنند.
روششناسی پژوهش
این مطالعه از نوع پژوهشهای کیفی است. هدف این پژوهش طراحی الگوی رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور است. این کار با انجام پژوهش کیفی که شیوه آن اکتشافی است، انجام شد. در این پژوهش از طریق بررسی ادبیات و مصاحبه اکتشافی و ساختاریافته نسبت به شناسایی عوامل الگوی رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور به شیوه تحلیل محتوا(کدگذاری واحد تحلیل، مقوله ها و واحد ثبت) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای انجام مصاحبه میدانی، جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران و اساتید دانشگاهی در رشتههای مدیریت آموزشی و خبرگانی که در این زمینه کار پژوهشی انجام دادهاند شامل میشوند که این افراد، به صورت گلوله برفی برای مصاحبههای کیفی در موضوع پژوهش انتخاب گردید(12 مصاحبه با 12 نفر و تا حد اشباع نظری ادامه یافت). در ابتدا یکی از اساتید که تعداد پژوهشهای بیشتری در خصوص رفتار سازمانی منتشر نمودهاند شناسایی گردید و سپس از ایشان برای انتخاب نمونههای بیشتر سؤال پرسیده شد در ادامه نفر بعدی نیز نفر بعدی را معرفی نمود.
قبل از انجام دادن مصاحبه و به همراه سؤالات مصاحبه، نامهای با امضای پژوهشگر مبنی بر تعهد اخلاقی در نگهداری مفاد مصاحبه و مشخصات مشارکت کنندگان و انتشار نکردن آن ارسال شد. همچنین، با اطلاع مشارکت کنندگان تمام مصاحبه ها ضبط و برای استخراج نکات کلیدی بررسی شد. پس از اعلام موافقت، مصاحبه ها با محوریت تلقی، برداشت و شاخص های مورد نظر برای شناسایی مؤلفههای رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور برگزار شد. در مصاحبههای انجام شده پاسخگویان به سوال مورد نظر در مورد ارائه مولفه یا شاخص جدید و یا تایید مولفه ها و شاخص های گردآوری شده ابراز نظر کردند.
مراحل کدگذاری در پژوهش
روایی و پایایی ابزار پژوهش(قابلیت اعماد تحقیق)
روایی پاسخ به این سؤال است که آیا چیزی که پژوهشگر در حال مشاهده و بررسی آن است، همان چیزی است که او در حال سنجیدن و اندازهگیری آن است؟ در این پژوهش برای بررسی روایی، یافتههای پژوهش را برای مشارکتکنندگان ارائه و متن نظریه توسط آنها مطالعه و دیدگاههای آنها اعمال شده است. درپایان، این پژوهش توسط اساتید مورد مطالعه و بازبینی قرار گرفته و مورادی جهت اصلاح یا تغییر نظریهی نهایی بیان شده است. پایایی به گسترهی تکرارپذیری یافتههای پژوهش اشاره دارد. یکی از راههای نشان دادن پایایی، مطالعه حسابرسی فرآیند آن است. یافتههای آن زمانی قابل حسابرسی هستند که محقق دیگر بتواند مسیر تصمیم به کار رفته توسط محقق در طول مصاحبه را نشان دهد. بنابراین محقق پایایی دادهها را از طریق نشان دادن مسیر تصمیمات خود و همچنین قرار دادن تمامی دادههای خام، تحلیل شده، کدها، مقولهها، فرآیند مطالعه، اهداف اولیه و سؤالها در اختیار اساتید راهنما قرار داد و با حسابرسی دقیق صاحبنظران درستی تمام گامهای تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. علاوه بر این در تحقیق کنونی از روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبههای انجام گرفته استفاده شده است. برای محاسبه پایایی مصاحبه با روش توافق درون موضوعی دو کدگذار(ارزیاب)، از یک دانشجوی مقطع دکتری مدیریت آموزشی درخواست شد تا به عنوان همکار پژوهش(کدگذار) در پژوهش مشارکت کند؛ آموزشها و تکنیکهای لازم جهت کدگذاری مصاحبهها به ایشان انتقال داده شد. در هر کدام از مصاحبهها، کدهایی که در نظر دو نفر هم مشابه هستند با عنوان «توافق» و کدهای غیر مشابه با عنوان « عدم توافق» مشخص میشوند. سپس محقق به همراه این همکار پژوهش، تعداد سه مصاحبه را کدگذاری کرده و درصد توافق درون موضوعی که به عنوان شاخص پایایی تحلیل به کار میرود با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد:
نتایج حاصل این کدگذاری در جدول 1 گزارش شده است:
جدول 1: نتایج بررسی پایایی دو کدگذار
ردیف |
عنوان مصاحبه |
تعدد کل دادهها |
تعداد توافقات |
تعداد عدم توافقات |
پایایی بازآزمون(درصد) |
1 |
اول |
133 |
48 |
16 |
2/72 % |
2 |
چهارم |
92 |
31 |
10 |
4/67 % |
3 |
دهم |
68 |
24 |
8 |
6/70 % |
کل |
283 |
103 |
34 |
8/72 % |
همانطور که جدول شماره 1 نشان میدهد، تعداد کل کدهای ثبت شده توسط هر دو نفر(محقق و فرد همکاری کننده) برابر 283 ، تعداد کل توافقات بین این کدها 103 ، و تعداد کل عدم توافقات بین این کدها 34 میباشد. پایایی بین دو کدگذار با استفاده از فرمول ذکر شده 8/72 % است که از 60 % بالاتر بوده بنابراین قابلیت اعتماد کدگذاریها مورد تأیید است.
یافتههای پژوهش
در ابتدا ویژگیهای جمعیتشناختی مشارکتکنندگان در مصاحبهها ارائه می گردد و در ادامه به تحلیل مصاحبهها و استخراج کدهای مدل و نهایتا طراحی مدل پژوهش پرداخته میشود.
تحلیل وضعیت جمعیتشناختی
جدول 2: ویژگیهای جمعیت شناختی نمونههای پژوهش
|
|
فراوانی |
درصد فراوانی |
سن |
کمتر از 20 سال |
0 |
0 |
21- 40 سال |
2 |
7/16 |
|
41 تا 60 سال |
7 |
3/58 |
|
بالای 61 سال |
3 |
25 |
|
سابقه |
کمتر از 10 سال |
3 |
25 |
11 تا 20 سال |
5 |
7/41 |
|
بیش از 21 سال |
4 |
3/33 |
|
جنسیت |
زن |
2 |
7/16 |
مرد |
10 |
3/83 |
نتایج بخش توصیفی مربوط به ویژگیهای جمعیت شناختی پژوهش نشان داد که 7/16 درصد 21 تا 40 سال، 3/58 درصد، 41 تا 60 سال و 0/25 درصد بیشتر از 61 سال سن داشتند. همچنین مشخص گردید که 25 درصد، دارای سابقه شغلی کمتر از 10 سال، 7/41 درصد 11 تا 20 سال و 3/33 درصد بیش از 20 سال داشتند. 7/16 درصد زن و 3/83 درصد مرد بودند.
گام اول: کدگذاری باز
الف) کدگذاری اولیه یک نمونه از مصاحبهها
در ادامه به دلیل محدودیت انتشار و تعداد صفحه، فقط متن یک مصاحبه (هر چند لازم به ذکر است که متن مصاحبهای که در اینجا آورده شده است، فقط قسمتی از مصاحبه بوده است)، نحوه کدگذاری باز آنها، طبقات محوری و مدل را به ترتیب و تفصیل به معرض نمایش گذاشته شده است.
جدول 3: نمونهای از کدگذاری اولیه مصاحبهها(مصاحبه دوم)
کدهای اولیه |
شواهد گفتاری |
ردیف |
نیاز به عاطفه |
به نظر میرسد جامعه دانشگاهی بیشتر از هر نهاد دیگری به رهبری مبتنی بر عاطفه نیاز دارد. جامعه دانشگاه و دانشجویان و کلا تمامی افرادی که به نوعی مستقیم و یا غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند، در تمامی فعالیتهای خود، نیاز به آرامش و القای انگیزه در کار دارند. قشر دانشجو که عموما جوانان هستند، بسیار پرحرارت و با انگیزهاند بنابراین نیاز به مدیران و رهبرانی دارند که بتوانند آنها را در مسیر دانش همراهی کنند. از اینرو رفتاررهبران(مدیران دانشگاه، اساتید آن و سایر عوامل انسانی دانشگاه) باید مبتنی بر احترام باشد. |
|
نیاز به آرامش |
|
|
القای انگیره |
|
|
رفتار رهبران |
|
|
رفتار مبتنی بر احترام |
|
|
محیط آرام |
رهبران و مدیران دانشگاهی که همانطور که عرض کردم، اساتید دانشگاهی هم میباشند، باید محیط آرامی را برای دانشجویان مهیا نمایند. |
|
محیط آرام |
این محط آرام باید از یکسری ویژگیهای فیزیکی مناسبی نیز برخوردار باشد. منظور همان تنظیم نور و تهویه در محیط است. منظور همان تهیه شرایط لازم برای دانشجویان است که احساس آرامش و امنیت را در محیط آموزشی دانشگاه تجربه کنند. |
|
نور |
|
|
تهویه |
|
|
احساس آرامش |
|
|
امنیت |
|
|
شرایط انگیزاننده |
اما در کنار تأمین شرایط لازم برای ایجاد محیط آرام باید شرایط انگیزاننده را برای دیگران (نیروی انسانی برای مدیران و دانشجویان برای اساتید) ایجاد نمود. |
|
تشویق مناسب |
شرایطی نظیر ایجاد تشویقهای مناسب برای دیگران که متناسب با عملکرد آنها باشد. اعطای امتیازات انگیزاننده میتواند عامل مثبتی جهت تزریق روحیه به دیگران باشد. |
|
تشویق متناسب با عملکرد |
|
|
اعطای امتیازات انگیزاننده |
|
|
تزریق روحیه |
|
|
تکنیکهای تقویتی |
اما مدیران دانشگاهی و همچنین اساتید باید از یکسری تکنیکها برای تقویت رهبری عاطفه بنیاد استفاده نمایند. |
|
تصویرسازی ذهنی |
تکنیکهایی نظیر تصویرسازی ذهنی و بررسی باورها و عقاید میتواند کمککننده باشد. |
|
باورها و عقاید |
|
|
توجه به وضعیت جسمی |
از سوی دیگر، توجه به وضعیت جسمی و نشاط و شادابی و حفظ روحیه مدیران دانشگاهی و اساتید دانشگاه، میتواند نقش مؤثری در استفاده از تکنیکهای رهبری عاطفه بنیاد داشته باشد. |
|
نشاط و شادابی |
|
|
حفظ روحیه |
|
ب) کدگذاری ثانویه و شکلدهی مقولات: در مرحله بعد، چند کد مفهومی تبدیل به یک مقوله میشود. در جدول زیر قسمت کوچکی از نتایج کدگذاری باز بر اساس کدهای مفهومی و مقولات ارائه شده است.
جدول 4: کدگذاری ثانویه و شکلدهی مقولات
مقوله ها |
کدهای مفهومی |
کد مصاحبهشوندگان |
مبتنی بر رفتار |
رفتار کلامی |
*P1, P2, P9, P10, P12 |
احترام |
P2, P4, P7, P11 |
|
اعتماد |
P1, P8, P9 |
|
تعهد |
P2, P3, P12 |
|
توجه به نیازهای دیگران |
P1, P5, P6, P10 |
|
رفتار با توجه به ویژگیهای شخصیتی |
P1, P3, 56, P8 |
|
رفتار با توجه به عملکرد فردی |
P2, P4, P7, P11 |
|
مبتنی بر محیط |
توجه به رنگ در محیط کار |
P5, P6, P9 |
توجه به نور در محیط کار |
P3, P5, P7, P12 |
|
توجه به صدا در محیط کار |
P1, P2, P3 |
|
توجه به بو در محیط کار |
P4, P6, P7, P8 |
|
محیط آرام |
P8, P9, P10 |
|
مبتنی بر پاداش |
پاداش بر اساس دستیابی به اهداف |
P3, P5, P7, P10 |
تشویق گروهی |
P2, P4, P6 |
|
تشویق مادی |
P4, P7, P9, P11 |
|
تشویق معنوی |
P3, P5, P6, P10, P11, P12 |
|
مبتنی بر شناخت |
تصویرسازی ذهنی |
P2, P4, P5 |
گفتگو با خود |
P1, P7, P9, P14 |
|
باورها و عقاید |
P3, P7, P8, P10 |
|
تفکر کارآمد |
P2, P9, P13 |
|
مبتنی بر فیزیولوژیک |
رژیم غذایی |
P4, P7, P8, P10 |
ورزش |
P1, P3, P7, P9, P10, P14 |
|
سبک زندگی سالم و فعال |
P3, P5, P6, P8 |
|
ماساژ |
P3, P4, P9 |
|
موسیقی |
P2, P4, P6, P11 |
|
تنفس عمیق |
P3, P7, P9, P10 |
*: حرف P نشان دهنده هر یک از مصاحبهشوندگان میباشد(مخفف کلمه Person)
نتایج حاصل از کدگذاری باز نشان داد که 5 مقوله و 26 کد مفهومی استخراج شد. این مقولات شامل مبتنی بر رفتار، مبتنی بر محیط، مبتنی بر پاداش، مبتنی بر شناخت و مبتنی بر فیزیولوژیک میباشد. در ادامه، کدگذاری محوری انجام میگردد.
گام دوم: کدگذاری محوری
مدل مفهومی(نمودار درختی) الگوی رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور که شامل مقولات مبتنی بر رفتار، مبتنی بر محیط، مبتنی بر پاداش، مبتنی بر شناخت و مبتنی بر فیزیولوژیک میباشد و هر یک از مقولات نیز شامل کدهای مفهومی است و حاصل خروجی نرمافزار Max QDA نسخه Pro میباشد، در شکل 1 نشان داده شده است:
شکل 1: مدل مفهومی الگوی رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور با استفاده از نمودار درختی نرمافزار مکس کیو دی ای
بحث و نتیجه گیری
هدف از این پژوهش طراحی الگوی مولفه های رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور است. ازنرمافزار Max QDA نسخه Pro برای تحلیل مصاحبهها استفاده شد نهایتاً 26 کد مفهومی و 5 مقوله اصلی(کد محوری) استخراج شد. این مقولات شامل مبتنی بر رفتار، مبتنی بر محیط، مبتنی بر پاداش، مبتنی بر شناخت و مبتنی بر فیزیولوژیک میباشد.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ابعاد مبتنی بر رفتار از مولفه های رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور می باشد. دراین راستا بریگتون[36] و همکاران(2018) اظهار کردند که هوش عاطفی نقش مهمی در کنترل عواطف و احساسات درون سازمانی ایفا می کند با این حال این ویژگی کمتر توسط مدیران و رهبرای سازمان مورد توجه قرار می گیرد، با این حال و به طور خاص برای بهره گیری از سبک رهبری تحول گرا و کاریزماتیک می بایست توجه بیشتری رهبری عاطفی در سازمان داشت. همچنین سلیم[37] و همکاران(2017) نشان دادند که توانایی کنترل هیجانات و عواطف نقش مهم و معنی داری بر رهبری مؤثر و اثر بخش دارد.
در راستای نتایج بدست آمده میتوان گفت که رفتار کلامی نقش مهمی در کاهش تعارضات بین فردی و شغلی میشود و نقش مهمی در روند ارائه بازخورد شغلی و پذیرش آن توسط دیگران دارد لذا بهبود رفتار کلامی میتواند زمینه بهبود ارتباطات عاطفی را در بین مدیران و کارکنان فراهم کند. همچنین احترام و اعتماد متقابل میتواند به بهبود فضای کار و تشریک مساعی کمک نماید و زمینه توسعه همکاری های شغلی و بهبود عملکرد را فراهم نماید. از سویی تعهد مدیر می تواند یک ویژگی مهم برای اثر گذاری بر عملکرد کارکنان باشد هر گاه کارکنان درک نمایند که مدیر به کار خود متعهد است، تلاش می کنند تا بهبود عملکرد و تلاش بیشتر نظر او را به خود جلب نمایند. از سویی در راستای توجه به نیازهای دیگران می توان گفت که توجه به نیازهای کارکنان و تلاش جهت تأمین آن از سوی مدیران و مسئولین مراکز آموزشی نقش مؤثری در ایجاد انگیزه شغلی و بهبود عملکرد آنها ایفا می کند. از این رو تلاش در جهت شناخت نیازها و بربرآورده ساختن آنها می تواند کارکنان را ترغیب به تلاش و ماندگاری در محیط کار نموده و رفتارهای منتهی به عملکرد بالا را در آنها بر انگیزاند. رفتار با توجه به ویژگیهای شخصیتی نیز از ابعاد مبتنی بر رفتار است و با توجه به اینکه افراد و کارکنان در محیط کاری از خصوصیات و شخصیت های منفاوتی بر خوردار هستند، در نظر گرفتن آنها میتواند به بهبود فضای کاری منجر شود. به طور مثال برخی افراد از خصوصیت شخصیتی درون گرا، برون گرا و ... برخوردارند و چگونگی برخورد و ارتباط با آنها نیازمند توجه به نکات خاصی است که توجه به این نکات به بهبود رابطه شغلی می انجامد. همجنین مدیران میبایست به عملکرد فردی کارکنان توجه نمایند و تلاش کنند تا برخورد بهتر و صمیمانه تری با کارکنانی که به وظایف شغلی پایبندند و از عملکرد مناسبی برخورداند، داشته باشند. در این راستا اقبالی و همکاران(1396) و لیمان و همکاران(2005) ابزار و محیط فیزیکی می تواند موجب کاهش و یا بهبود عملکرد کارکنان شود. توجه به رنگ در محیط کار، توجه به نور در محیط کار، توجه به صدا در محیط کار، توجه به بو در محیط کار و محیط آرام می تواند هم بر نشاط روانشاختی مدیران اثر گذار باشد و بر روحیات، طرز برخورد و ... را تحت قرار دهد. از سویی ایجاد محیط مناسب برای کارکنان این احساس را به او منتقل می کند که مورد توجه و احترام قرار گرفته و او نیز تلاش می کند تا رفتار شایسته و مناسب به نمایش گذارد و همچنین آسایش روانی، احساس تعلق، مالکیت و کنترل بر محیط در فرد که را در کارکنان افزایش می دهد و احساس تعلق فرد به محیط به وفاداری و تعهد او به سازمان و مدیریت می شود.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ابعاد مبتنی بر پاداش از مولفه های رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور می باشد.
در این راستا محبی فر و همکاران(1395) دریافتند پاداش سازمانی (پاداش درونی و بیرونی) بر عامل انگیزش کارکنان بخش های اداری، مدیریتی و پشتیبانی اثرگذار میباشد. از سویی پاداش سازمانی هم به صورت مستقل و هم با نقش میانجی عامل انگیزش بر عملکرد کارکنان اثر مستقیم و مانادار داشت. گرینسالاد و همکاران(2011) بیان داشتند در واحدهایی که مدیرت به کارکنان باهدف ارائه مراقبت و با کیفیت پاداش می دهد و از آنها حمایت می کند، نیروهای کاری تلاش بیشتری جهت انجام نقش های شغلی شان صرف خواهند کرد و در نتیجه عملکرد مؤثرتری خواهند داشت.
راهبرد پاداش علاوه بر عنصر مالی که تأمین کننده نیازهای سطوح پایین کارکنان میباشد (پاداش بیرونی)، در برگیرنده مؤلفه غیر مالی شامل حس قدردانی و استقلال شغلی است که توان قابل ملاحظه ای در تغییر رفتار کارکنان دارا می باشد(پاداش درونی). ایجاد پیوند میان ساختار انگیزشی سازمان و عملکرد پرسنل، مسیر ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده و در نتیجه بهبود عملکرد را هموارمی سازد. به اعتقاد لیپر و همکاران(1992) تشوبق و ترغیب از مهترین ارکان روانشناسی تربیتی و عامل مؤثر در تحریک انگیزشهای پیشرفت و تقویت رفتارهای مطلوب افراد است. هرلیگل و همکاران(1995)پاداش را ارائه پیامدی خوشایند برای انجام رفتاری مطلوب از فرد به منظور افزایش احتمال تکرار آن میداند. روبینز و همکاران(1996)نیز در بیان اهمیت پاداش در مباحث مدیریتی بر این موضوع اشاره دارد که یکی از منابع قدرت در دست مدیران، قدرت پاداش است. که منظور از آن استفاده از پاداش های مختلف درونی و بیرونی به منظور کنترل عملکرد افراد می باشد. به عبارتی مدیر می تواند از قدرت پاداش به منظور تأثیرگذاری و کنترش رفتار زیردستان استفاده کند. با این وجود استفاده شایسته و مطلوب از راهبردهای مختلف تشویقی همچون تشویق گروهی، تشویق مادی و تشویق معنوی میتواند زمینه بهبود عواطف و احساسات بین مدیران و کارکنان را به همراه داشته باشد.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ابعاد مبتنی بر شناخت از مولفه های رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور می باشد. ابعاد مبتنی بر شناخت، فراگردی است که طی آن افراد می کوشند تا واکنش دیگران نسبت به افکارشان یا تصویر خود در ذهن دیگران را پیگیری کنند و مثبت جلوه دهند و با تمرین و تکرار هدفمند برخی رفتار ها، منش قابل قبول و کاریزماتیک از خود ایجاد و جلوه دهند. ابعاد مبتنی بر شناخت شامل رفتار هایی است که به شکل عملی و شناختی هر فردی در هر زمانی به کار می برد و شامل مدیریت ظاهر و سبک بیرونی خود اوست. عموماً بیشتر کارکنان تصاویر ویژهای را برای مدیران خود ترجیح می دهند که شامل: وفاداربودن، جذاب بودن ، صداقت، آراستگی و غیره است. با ظاهری تعمدی برای نشان دادن این تصاویر ذهنی ترجیح داده شده، مدیر میتواند تصویر پردازی مثبتی بر اعضای سازمان ایجاد کند. در این راستا منز و همکاران(2016) ضمن تأکید بر توجه بیشتر به مهارت های عاطفی رهبران چهار بعد احساسات رهبر[38]، خود رهبری[39]، خود رهبری عاطفی[40]، منش عاطفی [41]را از ابعاد مهم مهارت های عاطفی رهبران قلمداد می کنند.
در ادامه نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ابعاد مبتنی بر فیزیولوژیک از مولفه های رهبری عاطفه بنیاد در مراکز آموزشی کشور می باشد. در راستای تبیین اثر بخشی ابعاد مبتنی بر فیزیولوژیک، همچون رژیم غذایی، ورزش، سبک زندگی سالم و فعال، ماساژ، موسیقی و تنفس عمیق می توان گفت که راهکارهایی همچون ورزش، سبک زندگی سالم و فعال، ماساژ، موسیقی و تنفس عمیق با مکانیسم تأثیر بر آندروفینهای مغزی باعث بهبود علائم خلقی از جمله اضطراب و افسردگی میشود، همچنین فعالیت بدنی موجب افزایش کارآیی ذهن، احساس شادابی و سلامت میشود و با ایجاد نگرش خوب به زندگی و محیط کار، سلامت روانی فرد را تأمین میکند و افراد به احساس بهتری در مورد مسائل جسمی خود دست یافته و رنج جسمی روانی ناشی از خستگی های روزانه و شغلی، برای آن ها کمتر خواهد شد و با احساس بهتری نسبت محیط کار، باعث طرز برخورد و ارتباط بهتری با کارکنان و همکاران شده و زمینه پیوندهای عاطفی را محیا می کند.
به طور کلی شناخت مولفههای رهبری عاطفه بنیاد و راهکارهای توسعه آن در مدیران میتواند گامی مثبت در بهبود عملکرد و رهبری مناسب در سازمانها باشد و زمینه را برای مشارکت عاطفی کارکنان، جوانان و افراد با استغداد را در برنامه های مختلف سازمانی محیا کند، لذا پیشنهاد میگردد که مدیران و اساتید دانشگاهی در مراکز آموزشی کشور، از نتایج پژوهش حاضر به منظور پیادهسازی رهبری عاطفه بنیاد استفاده نمایند.
منابع
- افضلی، سید حسن. (1392). «بررسی رابطه بین هوش معنوی و سبک های رهبری مدیران و معاونین مدارس ابتدایی آموزش و پرورش پاکدشت». پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم تربیتی.
- اقبالی، سید رحمان؛ حامدی، محسن و هاشمی، فاطمه. (1396). «تاثیر مشخصه های فیزیکی محیط کار بر عملکرد کارکنان». پژوهشهای مدیریت منابع انسانی. 4، 9(2)، صص 62-92.
- جوینده، مریم و ورخشوری، علی. (1396). «بررسی رابطه بین هوش عاطفی، عدالت سازمانی ادراک شده و تمایل به خروج از سازمان در بین مدرسان موسسات آموزش عالی». دومین کنگره بین المللی توانمندسازی جامعه در حوزه مدیریت،اقتصاد،کارآفرینی و مهندسی فرهنگی. تهران، مرکز توانمندسازی مهارت های فرهنگی و اجتماعی جامعه.
- رحمت الهی، اعظم و امیرکبیری، علیرضا. (1397). «بررسی تاثیر سبک های رهبری تحول گرا و تبادل گرا بر تعهد سازمانی کارکنان با نقش میانجی هوش عاطفی در دانشگاه علوم پزشکی ایران». کنفرانس ملی اندیشه های نوین و خلاق در مدیریت،حسابداری مطالعات حقوقی و اجتماعی، خوی، دانشگاه آزاد اسلامی زرقان - آموزش عالی علامه خویی وابسته به وزارت علوم تحقیقات و فناوری.
- شجاع فر، صادق و فیروزی، محمدرضا .(1397). «بررسی رابطه عواطف و رهبری تحول آفرین با نقش واسطه تعهد سازمانی». اولین کنفرانس ملی پژوهش های نوین ایران و جهان در روانشناسی و علوم تربیتی، حقوق و علوم اجتماعی، شیراز، دانشگاه علمی کاربردی شوشتر.
- عقیقی، علیرضا و سرمدی، سیداحمد.(1397). »تبیین نقش تعدیلگر جهت گیری ها نسبت به رهبری در رابطه بین رهبری مشارکتی و تعهد عاطفی به تغییر». پنجمین کنفرانس ملی پژوهش های کاربردی در مدیریت و حسابداری، تهران، انجمن مدیریت ایران.
- محبی فر، رفعت. خدابخشیان محمود، رفیعی سیما. (1395). تأثیر پاداش سازمانی بر عملکرد کارکنان با نقش میانجی انگیزش در بیمارستانهای آموزشی شهر قزوین. پژوهش های سلامت محور. ۲ (۳)، صص۲۲۳-۲۳۲
- محبی، باقر و داداشی، فتاح. (1395). «رابطه هوش عاطفی و سبک رهبری مشارکتی در فرماندهان و مدیران یک واحد نظامی». فصلنامه روانشناسی نظام. دوره 7، شماره 26، صص 79-89.
- مسن آبادی، اشرف؛ فقیهی، علی رضا؛ مسن آبادی، آتنا و صابونچی، ویدا. (1394). «رابطه بین مدیریت مشارکتی و تعهدسازمانی در مدارس راهنمایی دخترانه آموزش و پرورش ناحیه دو اراک«. دومین کنفرانس بین المللی روانشناسی، علوم تربیتی و سبک زندگی، مشهد، دانشگاه تربت حیدریه.
- Apore, G. N., & Asamoah, E. S. (2019). “Emotional intelligence, gender and transformational leadership among nurses in emerging economies”. Leadership in Health Services.
- Bergethon, K. P., & Davis, D. C. (2018). “Emotional Leadership: Leadership Styles and Emotional Intelligence”. In Social Issues in the Workplace: Breakthroughs in Research and Practice (pp. 229-244). IGI Global.
- Bowers, H., Lemberger-Truelove, M. E., & Brigman, G. (2017). “A social-emotional leadership framework for school counselors”. Professional School Counseling, 21(1b), 2156759X18773004.
- Burston, A. (2018). Leadership and emotional intelligence. AusIMM Bulletin, (Oct 2018), 28.
- Caruso, D. R., & Salovey, P. (2004). The emotionally intelligent manager: How to develop and use the four key emotional skills of leadership. John Wiley & Sons.
- Goleman, D. (2011), Emotional Intelligence, New York: Bentam,
- Goleman, D., Boyatzis, R., & Mckee, A., (2007).Clustering Competence in Emotional Insights from the Emotional Competence Inventory (ECI), [66, 12].
- Goleman, Daniel. Boyatzis, Richard. Mckee, Annie, (2002)."Primal Leadership: The Hidden Driver of Great Performance", Harvard Business Review, December, 43-53
- Greenslade JH, Jimmieson NL. Organizational factors impacting on patient satisfaction: a cross sectional examination of service climate and linkages to nurses' effort and performance. Int J Nurs Stud. 2011; 48(10):1188-98.
- Haber‐Curran, P., & Shankman, M. L. (2018). Emotionally Intelligent Leadership: An Applied Model for Developing Individuals and Advancing Organizations. In Emotionale Intelligenz in Organisationen (pp. 213-225). Springer VS, Wiesbaden.
- Haber-Curran, P., Miguel, R., Shankman, M. L., & Allen, S. (2018). College Women’s Leadership Self-Efficacy: An Examination through the Framework of Emotionally Intelligent Leadership. NASPA Journal about Women in Higher Education, 11(3), 297-312.
- Hand, L. M. (2018). Relationship between Leadership Styles, Job Satisfaction, and Emotional Intelligence for Hospital-Based Employees (Doctoral dissertation, Capella University).
- Hellriegel D, Slocum JW, Woodman RW. Organizational behavior. NewYork: West Publishing Company; 1995.
- Jin, Y. (2010). Emotional leadership as a key dimension of public relations leadership: A national survey of public relations leaders. Journal of Public Relations Research, 22(2), 159-181
- Kim, D. R., & Ma, M. J. (2017). The Effect of Childcare Center Director's Emotional Leadership on Childcare Teachers' Emotional Intelligence and Quality of Life. The Journal of the Korea Contents Association, 17(10), 41-53.
- Kim, M. H., & Jung, M. S. (2010). The effect of head nurse's emotional leadership on nurse's job satisfaction & organizational commitment. Journal of Korean Academy of Nursing Administration, 16(3), 336-347.
- Kraus, M. (2017). Comparing Generation X and Generation Y on their preferred emotional leadership style. Journal of Applied Leadership and Management, 5, 62-75.
- Leaman, A. Bordass, W. (2005), Productivity in Buildings: The Killer Variables. Publication: TheUsable Buildings Trust.
- Lepper MR, Cordova D. A desire to be taught: Instructional consequences of intrinsic motivation. Motivation and Emotion. 1992; 16(3): 187-208.
- Manz, C. C., Houghton, J. D., Neck, C. P., Fugate, M., & Pearce, C. (2016). Whistle while you work: Toward a model of emotional self-leadership. Journal of Leadership & Organizational Studies, 23(4), 374-386.
- Mathew, Molly; Gupta, K S. ; (2015): Transformational Leadership: Emotional Intelligence.Journal of Indian Management; Kochi
- Miao, C., Humphrey, R. H., & Qian, S. (2018). Emotional intelligence and authentic leadership: a meta-analysis. Leadership & Organization Development Journal, 39(5), 679-690.
- Prezerakos, P. E. (2018). Nurse Managers’ emotional intelligence and effective leadership: A review of the current evidence. The open nursing journal, 12, 86.
- Rathore, S., & Pandey, R. (2018). Reviewing emotional intelligence with leadership theory: a study of the role of emotional intelligence on transformational leadership. In Management Strategies and Technology Fluidity in the Asian Business Sector (pp. 1-13). IGI Global.
- Robins SP. Organizational Behavior Concepts Controversies Applications. 7th ed. USA: Prentice Hall; 1996.
- Saleem, Z., Batool, S., & Khattak, S. R. (2017). Relationship between Leadership Styles and Organizational Commitment: Moderating Role of Emotional Intelligence and Organizational Support. Journal of Managerial Sciences, 11(1).
- Shek, D. T., & Ma, C. M. (2016). Emotional competence: a key leadership competence for university students. International Journal on Disability and Human Development, 15(2), 127-134.
- Vyas, M. (2017). Role of Emotional Intelligence in Leadership Effectiveness. International Journal of Engineering and Management Research (IJEMR), 7(2), 115-119.