Document Type : Original Article

Authors

1 Islamic Azad University, South Tehran Branch

2 Faculty of South Tehran University

3 Professor at Payame Noor University

4 Faculty of Research Azad University

Abstract

The purpose of study was to test the Endorsement model of sports celebrities. The present study was a descriptive correlational study based on structural equation modeling. The statistical population of this study consisted of consumers who had bought Mihan Company's dairy products (products that were certified by athletes such as Seyed Mehdi Rahmati and Mehdi Mahdavi Kia). In this study, the sample size was estimated based on the number of parameters in the 360-person model, which were selected by convenience sampling. Content validity and construct validity were used to ensure the validity of the instruments used, Cronbach's alpha was used to ensure their reliability, and structural equation modeling was used to test the hypotheses. The results showed that the credibility of the source directly (β = 0.176, P = 0.001) has an effect on the intention to purchase a certified brand. In addition, source credibility indirectly affects the intention to purchase a certified brand (β = 0.249, P = 0.001) through brand attitude and brand trust. It was also found that attitude towards the brand directly affects the intention to buy a certified brand (β = 0.459, P = 0.001), while the effect of brand credibility directly affects the intention to buy a valid brand. Not confirmed (β = 0.095, P = 0.144). Finally, it was found that the mental conflict was the relationship between brand credibility (β = -0.141, P = 0.001), brand attitude (β = 0.102, P = 0.014) and intention to buy a certified brand adjusts meaning.

Keywords

طراحی مدل صحه­گذاری افراد مشهور ورزشی (آزمون مدل وانگ و اسچین­بوم در محصولات لبنیاتی شرکت میهن)

نرگس بخشعلی دهکردی[1]

رضا نیک بخش[2]

ابوالفضل فراهانی[3]

علی محمد صفانیا[4]

10.22034/SSYS.2022.2244.2608

تاریخ دریافت مقاله: 3/12/1400

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:12/4/1401

 

مقدمه

ورزش با مطرح کردن ارزش­های جدید اجتماعی، پا به عرصه دانش اقتصاد و هنر گذاشته است. جذابیت­های پیدا و پنهان ناشی از این تحول موجب برانگیختن احساسات و به­وجود آمدن گرایش­های خاصی در بین تمامی جوامع نسبت به ورزش شده است، به­طوریکه به­منظور دستیابی مؤثر به تجارت جهانی، شرکت­ها از فرصت­های بازاریابی مختلفی به طور خاص صحه­گذاری محصولات توسط ورزشکاران بهره می­گیرند (نظری، محمودی، قربانی و فخری عنایت، 1400). صحه­گذاری[5] یک استراتژی بازاریابی معتبر قلمداد می­شود که توسط فرد مشهور با هدف متقاعد کردن مشتریان استفاده می­شود (هاردیانوایتی[6]، 2022). و در حال حاضر بسیاری از شرکت­ها از این سیاست جهت تبلیغ محصولات خود استفاده می­کنند (گیورل- آتی[7]، 2022).

براساس ادبیات تحقیق صحه­گذاران را بر دو مبنای میزان اشتهار و نوع فعالیت حرفه­ای می­توان دسته­بندی کرد. در بعد اشتهار صحه­گذار از بعد دامنه نفوذ و در بعد نوع فعالیت صحه­گذار براساس حرفه­ای که در آن فعالیت می­کند تعریف می­شود، در این بین صحه­گذاری توسط چهره­های مشهور ورزشی مبنی بر اینکه 60 درصد صحه­گذاری­ها توسط آنها انجام می­شود غالب­ترین نوع صحه­گذاری است (حسنی، گودرزی، جلالی فراهانی و علی دوست قهفرخی، 1397). چرا که ورزشکاران مشهور تأثیر مثبت بیشتری بر نگرش مردم دارند، میزان وفاداری مصرف­کنندگان را به یک برند خاص افزایش می­دهند و اینکه با صحه­گذاری محصولات توسط این افراد فرایند انتقال معنا بهتر صورت می­گیرد (بهنوش، نیلر و دیکسون[8]، 2018). شایان ذکر است صحه­گذاری شامل سه بخش فروشندگان، صحه­گذاران و مشتریان هدف است. فروشنده از صحه­گذار می­خواهد که محصول او را استفاده یا ارزیابی کند؛ صحه­گذار محصول را امتحان و استفاده می­کند و سرانجام صحه­گذار مشتریان هدف را برای توجه به محصول ترغیب می­نماید (اسپک، شومن، تامپسون[9]، 1988).

بر مبنای نظریه اعتبار منبع[10] همه پیام­های که به­منظور نفوذ در مصرف­کنندگان تهیه و انتشار می­یابند به یک اندازه تأثیر می­گذارند، در مقابل عوامل خاصی درکار هستند که اثر آنها را افزایش می­دهند یا مانع تأثیر آنها می­شود و یا تأثیرات آنها را کاهش می­دهند (لی، لیو، کلر- همیلتون، پاترسون، ویدال، وازکویز- اوترو و استیونز[11]، 2022). اولین اصل نظریه اعتبار منبع، تخصص[12] است. تخصص درجه­ای از مهارت، دانش و آگاهی است که فرد صحه­گذار دارد (وانگ و اسچین­بوم[13]، 2018)، همچنین نوعی صلاحیت منبع است که به­طور مثبت بر سطح اعتماد، نگرش به برند و قصد خرید مصرف­کننده تأثیر می­گذارد (سیمرز، دامرون- مارتینز و هایکتو[14]، 2009). بر مبنای یافته­های مطالعه آموس، هولمز و استروتون[15] (2008) زمانیکه مصرف­کننده متوجه می­شود فرد مشهور صحه­گذار دارای سطح بالایی از تخصص است به­احتمال زیاد تبلیغ انجام گرفته او را متقاعد می­کند. دومین اصل نظریه اعتبار منبع قابل اعتماد بودن[16] است که تحقیقات گذشته آن را فرایند انتقال معنا در تأیید افراد مشهور تعریف کرده­اند و از آن به­عنوان ویژگی­های باورپذیر بودن و صادق بودن نام می­برند که صحه­گذار داراست و توسط مصرف کنندگان قابل مشاهده هست (روی[17]، 2018). بر مبنای یافته­های مطالعه (لورد، پوتریو و کالینز[18] (2019) زمانیکه مصرف­کننده به این نتیجه برسد منبع ارسال کننده پیام قابل اعتماد است به­احتمال زیاد او پیام دریافت شده را باور می­کند. سرانجام سومین اصل نظریه اعتبار منبع جذابیت[19] است (وانگ و اسچین­بوم، 2018). جذابیت معرف ظاهر فرد، آراستگی و زیبایی فرد است و به­طور مستقیم بر اثربخشی پیام ارسال شده تأثیر می­گذارد و موجب افزایش قصد خرید دریافت­کننده پیام می­شود (آموس و همکاران، 2008).

شایان ذکر است مؤلفه­های موصوف در مدل اعتبار منبع محتمل است باعث افزایش ارتقاء نگرش مصرف­کننده نسبت به برند صحه­گذاری شده شوند (وانگ و اسچین­بوم، 2018). نگرش به برند[20]، یک مفهوم مهم مرتبط با رفتار مصرف‌کننده است که می‌تواند به‌عنوان یک ارزیابیِ نسبتاً پایدار از یک نام تجاری، منجر به تقویت رفتار مصرف‌کننده بشود (فلاحی و سلیمانی، 1398). تحقیقات گذشته نشان می­دهد نگرش به برند از طریق صحه­گذاری یک فرد مشهور تأثیر مثبتی بر محصول دارد (گونگ[21]، 2020؛ کوکو، فورودی، تورتورا، هیوساین و میلرو[22]، 2019؛ چاوادی، ثیروثیا، ویشوانتا و واتکیری[23]، 2021). افزون براین، مؤلفه­های نامبرده در مدل اعتبار منبع، احتمالاً منجر به افزایش اعتبار برند نیز می­شوند (وانگ و اسچین­بوم، 2018). اعتبار برند به­عنوان باورپذیری اطلاعات منتقل شده توسط برند تعریف می­شود و مستلزم آن است مصرف­کنندگان درک کنند که برند موردنظر توانایی و تمایل به ارائه مستمر آنچه وعده داده شده را دارد (اردم، اسویت و والنزویلا[24]، 2006). تحقیقات گذشته نشان می­دهند اعتبار صحه­گذار متعاقباً به برند منتقل می­شود و از این جهت اعتبار آن افزایش پیدا می­کند (لی، چانگ و ژانگ[25]، 2021؛ هیومن- رامیرز و مرونکا[26]، 2021).

علاوه بر این، شواهدی وجود دارد دال بر اینکه نگرش به برند و اعتبار برند محصولات صحه­گذاری شده توسط فرد مشهور افزایش قصد خرید مصرف­کننده را به همراه دارد (وانگ و اسچین­بوم، 2018). قصد خرید[27]، قصد خرید نوعی تصمیم است که بررسی می­کند چرا مصرف­کنده یک برند خاص را خریداری می­کند (ویسمولر، هاریگن، وانگ و سوتار[28]، 2020). تحقیقات گذشته نشان می­دهد ارتباط مثبتی بین نگرش به برند و اعتبار برند محصولات صحه­گذاری شده با قصد خرید وجود دارد (لیلی، ال­مامون، هایت، صلامح، یانگ و علی[29]، 2022، سوکی[30]، 2014).

سرانجام اینکه درگیر شدن مصرف­کننده[31]، با محصول یا خدمت ارائه شده یک عامل مؤثر است، چرا که درگیری مصرف­کننده به­طور غیرمستقیم بر روابط اعتبار منبع و نتیجه آن که برآمده از تأیید فرد مشهور است تأثیر می­گذارد (وانگ و اسچین­بوم، 2018). درگیری مصرف­کننده اشاره به اهمیت درک­شده محصولات یا خدمات خاص براساس نیازها، ارزش­ها و علایق مشتریان دارد (میچالیدو و بیب[32]، 2008). و زمانیکه مشتریان با محصول درگیر شوند تمایل بیشتری از خود برای وفاداری و قصد خرید نشان می­دهند (دیکوس و لاکیوکینی[33]، 2021؛ حسین، ادنان و خان[34]، 2021). در نتیجه ممکن است درگیری مصرف­کننده اثرات نگرش به برند و اعتبار برند بر قصد خرید محصول یا خدمات را تعدیل کند. با این حال باید بررسی شود در چه سطحی از درگیری این اتفاق رخ می­دهد.

با اقتباس از آنچه که بیان شد و با علم به اینکه در تبلیغات به کرات گفته می­شود «هیچ­چیزی مانند سلبریتی نمی­فروشد[35]»، اما پژوهش­گران حوزه تبلیغات هشدار داده­اند که صرف استفاده از افراد مشهور جهت صحه­گذاری محصولات «لزوماً دستورالعملی برای موفقیت نیست[36]» (تیلور[37]، 2016)؛ و در پنج سال گذشته تبلیغات برخی از شرکت­ها توسط افراد مشهور ضعیف بوده است، با این حال 20 درصد از تمامی تبلیغات تلویزونی که به­طور سنتی معادل 10 درصد از تمامی هزینه­های تبلیغاتی می­شود به افراد مشهور اختصاص دارد (وانگ و اسچین­بوم، 2018)، لازم است مشخص شود کدامیک از جنبه­های منبع ارسال کننده پیام که همان صحه­گذاری است بر نتیجه صحه­گذاری که شامل اعتبار برند، نگرش به برند و قصد خرید است اثر می­گذارد. شایان ذکر است پیش­تر توسط وانگ و اسچین­بوم در سال 2018 مدلی برای صحه­گذاری افراد مشهور ارائه شده است که همه جوانب مطرح شده را در برمی­گیرد. اما مدل موصوف با محوریت فرودگاه­های بین­المللی، افراد مشهور هنری و ورزشی که اصلیتی آمریکایی، استرالیایی، انگلیسی، تایوانی، آرژانتینی، برزیلی، کره­ای (جنوبی) و ساحل عاجی دارند آزمون شده است. از آنجائی که منبع صحه­گذاری بر نتیجه صحه­گذاری تأثیر دارد، به­نظر می­رسد افراد مشهور هنری و ورزشی به یک اندازه بر نتیجه صحه­گذاری تأثیر نداشته باشند. از طرفی جوامعی که مدل نامبرده در آن آزمون شده است با سایر جوامع احتمالاً دارای تفاوت­های فرهنگی و اجتماعی هستند، لذا نمی­توان نتایج برآمده از این تحقیق را به جامعه ایرانی که دارای خصوصیات خاص فرهنگی و اجتماعی است تعمیم داد. در نتیجه لازم است چنین مدلی که مبتنی بر نظریه اعتبار منبع است در سایر جوامع و به دنبال آن با محوریت سایر افراد مشهور که از پیش تفکیک شده­اند مجدداً طراحی و آزمون شود.

لازم به ذکر است انجام چنین پژوهشی می­تواند به مدیران بازاریابی شرکت­ها در شناخت اینکه یک فرد صحه­گذار مشهور ورزشی چه ویژگی­هایی باید داشته باشد تا بر مصرف­کننده و نتیجه صحه­گذاری تأثیر مثبت بگذارد کمک می­کند. از طرفی با انجام آن شرکت­ها می­توانند به دلایل موفقیت و عدم موفقیت محصولات و خدمات صحه­گذاری شده برحسب منبع صحه­گذار پی­ببرند و در نتیجه می­توانند با اقدامات مقتضی نقاط ضعف احتمالی را شناسایی و مرتفع کنند. سرانجام اینکه این تحقیق به مدیران شرکت­ها و مدیران بازاریابی کمک می­کند تا بهتر تصمیم بگیرند که آیا در تبلیغات خود از صحه­گذار ورزشی استفاده بکنند یا خیر و یا اینکه با وجود چنین شرایطی نیازی به تداوم یا عدم­سرمایه­گذاری در بخش تبلیغات با محوریت صحه­گذاری دارند یا خیر. لازم به ذکر است نحوه تعامل بین اجزاء مدل اعتبار منبع که پیش­تر توسط وانگ و اسچین­بوم در سال 2018 ارائه شده است به شرح جدول زیر است و در تحقیق حاضر نیز همین مدل آزمون می­شود با این تفاوت که محتوای سنجش متغیرهای تحقیق مبتنی بر ویژگی­های فرهنگی و اجتماعی مصرف­کنندگان ایرانی مجدداً رواسنجی و اعتبارسنجی شد و صرفاً جامعه افراد مشهور ورزشی به­عنوان صحه­گذار درنظر گرفته شد.

 

شکل 1: مدل مفهومی اعتبار منبع

 

 

روش­­شناسی پژوهش

 پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری است و از لحاظ هدف نیز جزء تحقیقات کاربردی محسوب می­شود. داده­های این تحقیق به صورت میدانی و با استفاده از پرسش‌نامه گردآوری شد. جامعه آماری این تحقیق را مصرف کنندگانی تشکیل دادند که محصولات لبنیاتی شرکت میهن را (محصولاتی که توسط ورزشکارانی چون سید مهدی رحمتی و مهدی مهدوی کیا در سال 1399 صحه­گذاری شده بود) خریداری کرده بودند. در این تحقیق حجم نمونه مبتنی بر نرم­افزار برآورد حجم نمونه SPSS Sample Power 360 نفر برآورد شد که به­صورت در دسترس انتخاب شدند (شایان ذکر است این برآورد مبتنی بر پارامترهای سطح اطمینان 05/0، نوع آزمون- دو دامنه، توان آزمون 80 و نوع آزمون- مدل معادلات ساختاری انجام شد). جهت سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه­های اعتبار منبع، اعتبار برند، نگرش به برند، قصد خرید و درگیری مصرف­کننده وانگ و اسچین­بوم (2018) که در مجموع 33 گویه داشت استفاده شد. از آنجائی که در این تحقیق از مصرف­کنندگان برند ایرانی (محصولات لبنی میهن) استفاده شد و در آن بر افراد مشهور ورزشی که محصولات موصوف را تبلیغ کرده بودند تأکید شد، ابتدا پرسشنامه­های نامبرده با کمک مترجم زبان انگلیسی به فارسی برگردانده شد و پس از آن برای اطمینان از اینکه آنچه ترجمه شده است محتوا را به درستی نقل می­کند به انگلیسی برگردانده شد و مجدداً متن انگلیسی به فارسی ترجمه و به­عنوان ترجمه نهایی لحاظ شد. پس از آن پرسشنامه در اختیار 10 نفر از اساتید مدیریت ورزشی قرار گرفت تا جهت سازگاری با اهداف تحقیق و محوریت جوامع موصوف روایی صوری آن بررسی شود. سپس نظرات کارشناسی آنها در صورت سؤالات (محتوای سؤالات) بدون اینکه ساختار پرسشنامه تغییر پیدا کند اعمال شد. در ادامه تعداد 40 پرسشنامه جهت اطمینان از پایا بودن ابزار مورد استفاده بین مصرف­کنندگان برند میهن توزیع گردید و پس از اطمینان از پایا بودن آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (پایایی کل برابر با 843/0 بود) پرسشنامه نهایی بین 400 نفر از مصرف­کنندگان محصولات لبنی میهن توزیع شد (دلیل اینکه تعداد پرسشنامه بیشتری توزیع شد این بود که احتمال داده می­شد تلفات پرسشنامه­ای وجود داشته باشد و برای اینکه قدرت تعمیم­پذیری کم نشود و نتایج کل نمونه در تحلیل لحاظ شده باشد این کار انجام شد). لازم به ذکر است علاوه بر روایی صوری، روایی سازه ابزار تحقیق مجددا محاسبه شد (نتایج گزارش شده در جداول شماره 2 و 3). سرانجام جهت تجزیه و تحلیل یافته­های تحقیق از دو رویکرد آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی از شاخص­های گرایش به مرکز و گرایش به پراکندگی و همچنین شکل توزیع و در بخش آمار استنباطی از مدل­سازی معادلات ساختاری استفاده شد. لازم به ذکر است این تحلیل­ها در سطح خطای 5 درصد و با کمک نرم­افزارهای SPSS و Smart PLS به ترتیب نسخه­های 23 و 3 انجام گرفت.

یافته­های پژوهش

جدول 1، توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی نمونه­های تحت بررسی مبتنی متغیرهای جنسیت، سن، میزان درآمد درماه و سطح تحصیلات می­باشد: 

جدول 1: توصیف ویژگی­های جمعیت­شناختی نمونه­های تحت بررسی

متغیر

گروه

آماره

تعداد

درصد

جنسیت

مرد

224

2/62

زن

136

8/37

سن

کمتر از 25 سال

56

6/15

25- 35 سال

132

7/36

36- 45 سال

97

9/26

46 تا 55 سال

67

6/18

بیش از 55 سال

8

2/2

میزان درآمد در ماه

کمتر از 3 میلیون تومان

107

7/29

3 تا 5 میلیون تومان

119

1/33

5 تا 8 میلیون تومان

103

6/28

بیش از 8 میلیون تومان

31

6/8

سطح تحصیلات

دیپلم و پایین­تر

19

3/5

کاردانی

109

3/30

کارشناسی

186

7/51

کارشناسی ارشد

31

6/8

دکتری

15

2/4

 

در جدول 2، توصیف متغیرهای تحقیق ارائه شده است. مطابق نتایج این جدول میانگین متغیرهای تحقیق به جزء اعتبار برند بالاتر از حد وسط است. از طرفی مقادیر شاخص­ انحراف معیار نشان می­دهد پراکندگی نمرات حول محور میانگین در سطح پایینی قرار دارد. سرانجام اینکه شاخص­های شکل توزیع نشان داد میزان چولگی و کشیدگی داده­ها در سطح پایینی قرار دارد در نتیجه می­توان گفت توزیع داده­ها از یک توزیع نسبتاً طبیعی (نرمال) پیروی می­کند.

جدول 2: توصیف متغیرها

متغیر

میانگین

انحراف معیار

کجی

کشیدگی

اعتبار منبع

246/3

919/0

069/0-

618/0-

اعتبار برند

884/2

986/0

166/0

656/0-

نگرش به برند

093/3

031/1

054/0-

369/0-

قصد خرید برند صحه­گذاری شده

162/3

091/1

088/0-

642/0-

درگیری ذهنی

181/3

029/1

031/0-

272/0-

جهت تأیید روایی ابزار اندازه­گیری از سه نوع روایی، روایی محتوا (روایی محتوا از طریق نظرسنجی از خبرگان مورد تأیید قرار گرفت)، روایی همگرا[38] (که با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده[39] سنجیده می شود) و روایی واگرا[40] (با استفاده از روش فورنل و لارکر سنجیده شده است) استفاده شده است (جدول 3).

جدول3: بررسی روایی سازه متغیرها

متغیر پنهان

متغیر آشکار

آماره t

بار عاملی

وضعیت

اعتبار منبع

EM_1

229/19

684/0

مطلوب

EM_2

194/31

751/0

مطلوب

EM_3

434/24

693/0

مطلوب

EM_4

021/16

633/0

مطلوب

EM_5

906/18

614/0

مطلوب

EM_6

455/19

669/0

مطلوب

EM_7

636/23

720/0

مطلوب

EM_8

771/29

754/0

مطلوب

EM_9

995/34

781/0

مطلوب

EM_10

969/35

805/0

مطلوب

EM_11

763/35

801/0

مطلوب

EM_12

118/25

721/0

مطلوب

اعتبار برند

EB_1

595/29

782/0

مطلوب

EB_2

206/28

764/0

مطلوب

EB_3

165/27

722/0

مطلوب

EB_4

413/32

788/0

مطلوب

EB_5

396/31

773/0

مطلوب

EB_6

054/30

734/0

مطلوب

EB_7

642/40

788/0

مطلوب

نگرش به برند

NB_1

203/58

889/0

مطلوب

NB_2

392/50

969/0

مطلوب

NB_3

021/26

781/0

مطلوب

قصد خرید برند

GH_1

482/69

897/0

مطلوب

GH_2

306/83

904/0

مطلوب

درگیری ذهنی

DR_1

031/50

842/0

مطلوب

DR_2

098/52

853/0

مطلوب

DR_3

62336

817/0

مطلوب

DR_4

924/60

863/0

مطلوب

DR_5

354/31

808/0

مطلوب

DR_6

497/49

841/0

مطلوب

DR_7

128/45

840/0

مطلوب

DR_8

150/19

718/0

مطلوب

DR_9

784/17

664/0

مطلوب

و به منظور تعیین پایایی پرسشنامه نیز از دو معیار ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی مرکب استفاده شد (جدول 4).

جدول 4: ضرایب پایایی و روایی مدل­های اندازه­گیری

متغیرها

آلفای کرونباخ

پاپایی ترکیبی

میانگین واریانس استخراج شده

اعتبار منبع

914/0

927/0

516/0

اعتبار برند

882/0

908/0

585/0

نگرش به برند

802/0

884/0

718/0

قصد خرید برند صحه­گذاری شده

866/0

895/0

810/0

درگیری ذهنی

933/0

944/0

654/0

مقادیر گزارش شده در جدول فوق نشان از تأیید پایایی و روایی همگرای متغیرهای تحقیق دارد. به­دلیل اینکه مقدار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 بود، میانگین واریانس استخراج شده برای تمامی متغیرها بالاتر از 5/0 بود. همچنین در جدول 5، نتایج بررسی روایی واگرا ارائه شده است. مطابق این نتیجه روایی واگرای مناسب تأیید گردید، چرا که هر سازه در مدل بیشترین تعامل را با خود دارد تا با سازه­های دیگر.

جدول 5: ماتریس جدول روایی واگرا به روش فورنل و لارکر

متغیرها

اعتبار منبع

اعتبار برند

نگرش به برند

قصد خرید

درگیری ذهنی

اعتبار منبع

765/0

 

-

-

-

اعتبار برند

730/0

719/0

-

-

-

نگرش به برند

791/0

742/0

809/0

-

-

قصد خرید

660/0

678/0

757/0

900/0

-

درگیری ذهنی

773/0

689/0

771/0

767/0

848/0

با تأیید اعتبار مدل­های اندازه­گیری از رویکرد مدلسازی معادلات ساختاری برای آزمون فرضیه­های تحقیق استفاده گردید.

 

شکل 2: مدل ساختاری صحه­گذاری افراد مشهور ورزشی مرتبه اول

با استناد به شکل 2، مدل صحه­گذاری افراد مشهور ورزشی برازش مناسبی ندارد. چرا که بر مبنای مدل مربوطه مسیر اعتبار برند و قصد خرید برند صحه­گذاری شده معنادار تشخیص داده نشد (095/0 = β، 463/1 = t). در نتیجه لازم است مسیر نامبرده از مدل حذف و برای بار دوم مدل ارزیابی شود.

 

شکل 3: مدل ساختاری صحه­گذاری افراد مشهور ورزشی مرتبه دوم

از آنجا که با حذف مسیر ارتباطی اعتبار برند و قصد خرید، نقش تعدیل­گر درگیری ذهنی غیرمعنادار تشخیص داده شد لذا در مرتبه دوم نیز مسیر موصوف حذف و برای بار سوم مدل ارزیابی شد.

 

شکل 4: مدل ساختاری صحه­گذاری افراد مشهور ورزشی مرتبه سوم

با استناد به اینکه تمامی مسیرها معنادار هستند و شاخص­های برازش مدل در سطح قابل قبولی قرار دارند (جدول 6) می­توان به این نتیجه رسید که الگوی نظری (تئوریک) با الگوی تجربی سازگاری مناسبی دارد.

 جدول 6: برازش مدل ساختاری

متغیر

ضریب تعیین (R2)

استون گیسر (Q2)

GOF

f2

اعتبار برند

544/0

287/0

202/0

201/1

قصد خرید

630/0

491/0

113/0

نگرش به برند

480/0

323/0

964/0

با استناد به نتایج جدول 7، اعتبار منبع به­صورت مستقیم بر اعتبار برند (739/0 = β، 547/34 = t)، قصد خرید (283/0 = β، 102/5 = t) و نگرش به برند (694/0 = β، 633/24 = t) تأثیر دارد. همچنین نگرش به برند به­صورت مستقیم بر قصدخرید (572/0 = β، 386/11 = t) تأثیر دارد.

جدول 7: برآورد اثرات مستقیم

متغیر مستقل

متغیر وابسته

آماره  t

ضریب مسیر

سطح معناداری

اعتبار منبع

اعتبار برند

547/34

739/0

001/0

اعتبار منبع

قصد خرید

102/5

283/0

001/0

اعتبار منبع

نگرش به برند

633/24

694/0

001/0

نگرش به برند

قصد خرید

386/11

572/0

001/0

با استناد به نتایج جدول 8، نقش میانجی نگرش به برند در ارتباط بین اعتبار منبع و قصد خرید معنادار می­باشد (397/0 = β، 526/10 = t). و به­دلیل اینکه اعتبار منبع هم به­صورت مستقیم و هم­ به­صورت غیرمستقیم بر قصد خرید تأثیر دارد نوع میانجی برآورد شده از نوع میانجی ناقص می­باشد.

جدول 8: برآورد اثرات غیرمستقیم

متغیر مستقل

متغیر میانجی

متغیر وابسته

آماره  t

ضریب مسیر

سطح معناداری

نوع میانجی

اعتبار منبع

نگرش به برند

قصدخرید

526/10

397/0

001/0

ناقص

بحث و نتیجه­گیری

هدف از این تحقیق، طراحی مدل صحه­گذاری افراد مشهور ورزشی (آزمون مدل وانگ و اسچین­بوم در محصولات لبنیاتی شرکت میهن) بود. بر مبنای یافته­های تحقیق با حذف مسیرهای غیرمعنادار الگوی نظری (تئوریک) با الگوی تجربی سازگار تشخیص داده شد. همچنین مشخص شد اعتبار منبع به­صورت مستقیم بر اعتبار برند تأثیر دارد. به این معنی که با افزایش اعتبار منبع صحه­گذار مشهور ورزشی اعتبار برند محصول صحه­گذاری شده افزایش پیدا می­کند. این یافته با نتایج مطالعات وانگ و اسچین­بوم (2018)، لی و همکاران (2021) و هیومن- رامیرز و مرونکا (2021) مبنی بر اینکه نشان دادند بین اعتبار منبع و اعتبار برند رابطه معناداری وجود دارد و هر اندازه اعتبار منبع بیشتر شود به­موازات آن اعتبار برند ارتقاء پیدا می­کند همخوان است، در مقابل تحقیق ناهمخوانی یافت نگردید. دلیل اینکه اعتبار منبع بر اعتبار برند تأثیر دارد این است که مصرف­کننده برند صلاحیت صحه­گذار را مناسب می­داند، او را فردی صادق می­پندارد و در عین حال جذب جذابیت ظاهری فرد صحه­گذار از جمله آراستگی و زیبایی او شده است. متعاقباً آنچه را که صحه­گذار صحه­گذاری کرده است باور می­کنند در نتیجه این ذهنیت در آنها شکل­ می­گیرد که برند مورد نظر هم توانایی و هم تمایل به ارائه مستمر آنچه که وعده داده است را دارد.   

همچنین یافته­ها نشان داد که اعتبار منبع تأثیر مثبت و معناداری بر قصد خرید دارد. به این معنی که با افزایش اعتبار منبع، مصرف­کنندگان نامبرده قصد خرید خود را افزایش می­دهند. این یافته با نتایج مطالعات وانگ و اسچین­بوم (2018)، لیلی و همکاران (2022) و سوکی (2014) مبنی بر اینکه نشان دادند بین متغیرهای موصوف ارتباط معناداری وجود دارد همخوان است، در مقابل تحقیق ناهمخوانی یافت نگردید. دلیل اینکه اعتبار منبع بر قصدخرید محصولات صحه­گذاری شده برند میهن تأثیر دارد این است که مصرف­کننده با بررسی محصول صحه­گذاری شده توسط افراد مشهور ورزشی متقاعد می­شود محصولات شرکت میهن یک محصول متفاوت است و در راستای آنچه که تعهد داده است عمل می­کند.

علاوه بر این، مشخص شد که اعتبار منبع بر نگرش به برند تأثیر مثبت و معناداری دارد. به این معنی که با افزایش اعتبار منبع، نگرش به برند نزد مصرف­کنندگان محصولات صحه­گذاری شده افزایش پیدا می­کند. این یافته با نتایج مطالعه وانگ و اسچین­بوم (2018) همخوان است، در مقابل تحقیق ناهمخوانی یافت نگردید. دلیل اینکه اعتبار منبع مؤثر بر نگرش به برند تشخیص داده شد این است که مصرف­کننده محصولات لبنی برند میهن ارزیابی مثبتی از نام برند میهن دارند و این مهم خود متأثر از این است که برند میهن در تبلیغ محصولات مورد نظر خود از افرادی استفاده کرده است که اعتبار منبع کافی دارند. به این معنی که این افراد هم تخصص لازم را دارند، هم قابل اعتماد هستند و هم از جذابیت ظاهری لازم جهت تبلیغ محصولات برخوردار می­باشند.

همچنین مشخص شد که نگرش به برند بر قصد خرید مصرف­کنندگان تأثیر مثبت و معناداری دارد. به این معنی که با بهبود نگرش به برند، قصد خرید نزد مصرف­کنندگان برند میهن بیشتر می­شود. این یافته با نتایج مطالعات وانگ و اسچین­بوم (2018)، گونگ (2020)، کوکو و همکاران (2019) و چاوادی و همکاران (2021) همخوان است و در مقابل تحقیق ناهمخوانی یافت نگردید. دلیل اینکه اثر نگرش به برند بر قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده برند میهن مؤثر تشخیص داده شد این است که با تقویت نگرش به برند، نگرش مصرف­کننده نسبت به برند هم تقویت می­شود و متعاقباً حساسیت قیمتی او کمتر می­شود، این انگیزه در او ایجاد می­شود مجدداً محصولات این برند را خریداری کند و حتی در صورت نیاز آن را به اطرافیان خود معرفی کند.

سرانجام مشخص شد اعتبار منبع از طریق نگرش به برند بر قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده تأثیر می­گذارد. این تأثیر از نوع مثبت و به لحاظ اینکه اعتبار منبع هم به­صورت مستقیم و هم به­صورت غیرمستقیم بر قصد خرید اثر داشت نوع اثر میانجی ناقص تشخص داده شد. به این معنی که اعتبار برند هم به­صورت مستقیم باعث افزایش قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده می­شود هم اینکه از طریق تقویت نگرش به برند، قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده را افزایش می­دهد. بنابراین نتیجه نگرش به برند نقش میانجی یا واسطه­ای بین اعتبار منبع و قصد خرید ایفاء می­کند و مادامیکه شرکت میهن بخواهد قصد خرید مصرف­کنندگان­اش را افزایش دهد لازم است برای این مسیر نیز برنامه­ریزی کند. این یافته با نتایج مطالعه وانگ و اسچین­بوم (2018) مبنی بر اینکه چنین گزاره­ای را تأیید کرده بودند همخوان است، در مقابل تحقیق ناهمخوانی یافت نگردید. دلیل اینکه نگرش به برند نقش میانجی معناداری بین اعتبار منبع و قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده دارد این است که اعتبار منبع رفتار مصرف­کننده را در جهت مثبت تقویت می­کند و زمانیکه رفتار مصرف­کننده و نگرش او تقویت شد یک باور مثبت در فرد ایجاد می­شود در نتیجه متقاعد و مجاب می­شود محصول مورد نظر را مجداً خریداری کرده و نسبت به قیمت­های که برای آن محصول ارزش­گذاری شده از خود حساسیت قیمتی نشان ندهد، کما اینکه در این حالت محتمل است او محصولات مورد نظر را از طریق تبلیغات شفاهی در معرض تبلیغ مجدد قرار دهد.

علیرغم آنچه که بیان شد مشخص گردید که اعتبار برند بر قصد خرید برند صحه­گذاری شده تأثیر معناداری به لحاظ آماری ندارد. و به­موازات آن اعتبار منبع نمی­تواند از طریق اعتبار برند قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده را کم یا زیاد بکند. این یافته با نتایج مطالعات وانگ و اسچین­بوم (2018)، لیلی و همکاران (2022) و سوکی (2014) مبنی بر اینکه نشان دادند بین متغیرهای موصوف رابطه معناداری وجود دارد ناهمخوان است، در مقابل تحقیق همخوانی یافت نگردید. غیرمعنادار بودن رابطه بین اعتبار برند و قصد خرید احتمالاً به­دلیل تفاوت در بافت فرهنگی و اجتماعی مصرف­کنندگان بررسی شده است، یا احتمالاً به­دلیل این است که در تحقیقات موصوف برخلاف تحقیق حاضر صرفاً در صحه­گذاری­ها از افراد مشهور ورزشی استفاده نشده است. از طرفی می­توان باورپذیری اطلاعات منتقل شده به مصرف­کننده صرفاً محدود به صحه­گذار نمی­شود و خود برند نیز در آن نقش دارند، هرچند که بخشی از این باورپذیری به­عهده صحه­گذار است.

در نهایت مشخص شد که درگیری مصرف­کننده در ارتباط بین اعتبار برند و نگرش به برند با قصد خرید محصولات صحه­گذاری شده نقش تعدیل­گر معناداری ندارد. به این معنی که درگیری مصرف­کننده با محصول چه در سطح بالا و چه در سطح پایین نمی­تواند رابطه موصوف را کم و زیاد کند. این یافته با نتایج مطالعات وانگ و اسچین­بوم (2018)، دیکوس و لاکیوکینی (2021) و ادنان و خان (2021) مبنی بر اینکه نشان دادند زمانیکه مشتریان با محصول درگیر شوند تمایل بیشتری از خود برای وفاداری و قصد خرید نشان می­دهند ناهمخوان است. در مقابل تحقیق همخوانی یافت نگردید. دلیل اینکه چنین نتیجه­ای حاصل شده است این است که در مرحله اول به­دلیل معنادار نشدن مسیر اعتبار برند و قصد خرید این مسیر از فرایند تحلیل کنار گذاشته شد و متعاقباً امکان محاسبه اثرات تعدیلی وجود نداشت و در مرحله دوم برازش مدل نیز مشخص شد درگیری مصرف­کننده نقش تعدیل­گر معناداری بین متغیرهای نگرش به برند و قصد خرید ایفاء نمی­کند چرا که احتمال داده می­شود مصرف­کننده محصولات لبنی شرکت مذکور را که صحه­گذاری شده است مهم تلقی نکرده باشد و آن را سازگار با نیازها، ارزش­ها و علایق خود ندانسته است.

بنابراین نتیجه لازم است شرکت­ میهن در انتخاب افراد مشهور ورزشی جهت صحه­گذاری محصولات لبنیاتی خود اعتبار منبع را که شامل سه عامل جذابیت، قابل اعتماد بودن و تخصص است به­عنوان مبنای انتخاب درنظر بگیرد. و در این راستا بر شاخص­های چون مهارت، دانش و آگاهی فرد صحه­گذار، صداقت، آراستگی ظاهری و زیبایی تأکید کند. افزون بر این به شرکت میهن پیشنهاد می­شود در راستای افزایش فروش محصولات لبنیاتی خود همواره از صحه­گذاران مشهور ورزشی استفاده نمایند چرا که نتایج نشان داد میزان نمره قصد خرید مصرف­کنندگان با صحه­گذاری این افراد بیشتر می­شود. همچنین به شرکت موصوف پیشنهاد می­شود در راستای تقویت نگرش مصرف­کنندگان خود و همچنین افزایش اعتبار برند خود بخشی زیادی از هزینه تبلیغاتی خود را صرف تبلیغ به وسیله صحه­گذار کنند، چرا که نتایج نشان داد با وجود صحه­گذار این متغیرها در حد مناسبی تقویت می­شوند. با این حال نباید از یاد برد که صرف استفاده از صحه­گذار موفقیت فعالیت­های تبلیغاتی را به همراه دارد. از طرفی ممکن است صحه­گذاران مشهور غیرورزشی نیز چنین نقشی در صحه­گذاری ایفاء کنند اما در این تحقیق چون مورد مطالعه قرار نگرفتند نمی­توان در این راستا اظهار نظر کرد. در نتیجه به پژوهش­گران آتی پیشنهاد می­گردد مدل موصوف را برای هر دو صحه­گذار مشهور ورزشی و غیرورزشی آزمون کنند و تفاوت اثرگذاری آنها را با هم مقایسه کنند. و به دلیل اینکه این پژوهش به صورت مقطعی انجام شده است. نتیجه گیری درباره علیت دشوار خواهد بود در نتیجه به پژوهشگران آتی پیشنهاد می­شود با استفاده از مطالعات ساختاری طولی نحوه تعامل بین متغیرهای تحقیق را در گذر زمان بررسی کنند.

  • منابع

    • حسنی، زهره؛ گودرزی، محمود؛ جلالی فراهانی، مجید. و علی دوست قهفرخی، ابراهیم. (1397). «اثر برند ورزشکار بر همانندسازی و اثربخشی صحه گذاری ورزشکار مشهور». رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی. دوره 6، شماره 21، صص9-20.
    • فلاحی، فرزانه و سلیمانی، بهزاد. (1398). «ارزیابی تطبیقی تأثیر لوگو از منظر نشانه‌شناسی بر نگرش مشتریان به برند». نشریه هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی. دوره 24، شماره 3، صص43-50.
    • نظری، شهرام؛ محمودی، احمد؛ قربانی، محمد حسین و فخری عنایت، زهرا. (1400). «بررسی ارتباط بین صحه‌گذاری ورزشکاران مشهور با وفاداری به برند در مشتریان کالاهای غیرورزشی». مدیریت ورزشی. دوره 13، شماره 2، صص 617-637.
    • Amos, C., Holmes, G., & Strutton, D. (2008). “Exploring the relationship between celebrity endorser effects and advertising effectiveness: A quantitative synthesis of effect size”. International journal of advertising, 27(2), 209-234.
    • Behnoosh, S., Naylor, M., & Dickson, G. (2018). “The impact of endorsement on a sport-based social marketing campaign”. International Journal of Sport Management and Marketing, 18(6), 478-500.
    • Chavadi, C. A., Sirothiya, M., Vishwanatha, M. R., & Yatgiri, P. V. (2021). “Analysing the moderating effects of product involvement and endorsement type on consumer buying behaviour: An empirical study on youth perspective”. IIM Kozhikode Society & Management Review, 22779752211009004.
    • Cuomo, M. T., Foroudi, P., Tortora, D., Hussain, S., & Melewar, T. C. (2019). “Celebrity endorsement and the attitude towards luxury brands for sustainable consumption”. Sustainability, 11(23), 6791.
    • Dikčius, V., & Ilciukiene, S. (2021). “National or global? Moderated mediation impact of sports celebrity credibility on consumer’s purchase intention”. Organizations and markets in emerging economies, 12(1), 160-177.
    • Erdem, T., Swait, J., & Valenzuela, A. (2006). “Brands as signals: A cross-country validation study”. Journal of marketing, 70(1), 34-49.
    • Gong, W. (2020). “Effects of parasocial interaction, brand credibility and product involvement on celebrity endorsement on microblog”. Asia Pacific Journal of Marketing and Logistics.
    • Gurel-Atay, E. (2022). “Celebrity endorsements”. In L. R. Kahle, T. M. Lowrey, & J. Huber, APA handbook of consumer psychology (pp. 513–526). American Psychological Association.
    • Hardianawati, H. (2022). “Strategic Marketing Melalui Celebrity Endorsement Dan Influencer Marketing”. Journal Multidiscipline Madani, 2(2), 865-876.
    • Human-Ramirez, R., & Merunka, D. (2021). “Celebrity CEOs’ credibility, image of their brands and consumer materialism”. Journal of Consumer Marketing. 38(6), 638-651.
    • Hussain, D., Adnan, A., & Khan, M. H. (2021). “Relative effectiveness of celebrity and product match-up for two high consumer involvement situations”. Asia-Pacific Journal of Business Administration, 13(2), 159-188.
    • Lee, D. N., Liu, J., Keller-Hamilton, B., Patterson, J. G., Wedel, A. V., Vázquez-Otero, C., & Stevens, E. M. (2022). “Associations between perceived source credibility, e-cigarettes, and e-cigarette ad perceptions”. Preventive Medicine Reports, 28, 101862.
    • Lee, J. S., Chang, H., & Zhang, L. (2021). “An integrated model of congruence and credibility in celebrity endorsement”. International Journal of Advertising, 1-24.
    • Lili, Z., Al Mamun, A., Hayat, N., Salamah, A. A., Yang, Q., & Ali, M. H. (2022). “Celebrity Endorsement, Brand Equity, and Green Cosmetics Purchase Intention among Chinese Youth”. Frontiers in psychology, 13, 1-15.
    • Lord, K. R., Putrevu, S., & Collins, A. F. (2019). “Ethnic influences on attractiveness and trustworthiness perceptions of celebrity endorsers”. International Journal of Advertising, 38(3), 489-505.
    • Michaelidou, N., & Dibb, S. (2008). “Consumer involvement: a new perspective”. The Marketing Review, 8(1), 83-99.
    • Roy, S. (2018). “Meaning transfer in celebrity endorsements: an explanation using metaphors”. Journal of Marketing Communications, 24(8), 843-862.
    • Simmers, C. S., Damron-Martinez, D., & Haytko, D. L. (2009). “Examining the effectiveness of athlete celebrity endorser characteristics and product brand type: The endorser sexpertise continuum”. Journal of Applied Sport Management, 1(1), 35.
    • Speck, P. S., Schumann, D. W., & Thompson, C. (1988). “Celebrity endorsements-scripts, schema and roles: Theoretical framework and preliminary tests”. Advances in consumer research, 15(1), 69-76.
    • Suki, N. M. (2014). “Does celebrity credibility influence Muslim and non-Muslim consumers’ attitudes toward brands and purchase intention?” Journal of Islamic Marketing, 5(2), 227-240.
    • Taylor, C. R. (2016). “Some interesting findings about super bowl advertising”. International Journal of Advertising, 35(2), 167-170.
    • Wang, S. W., & Scheinbaum, A. C. (2018). “Enhancing brand credibility via celebrity endorsement: Trustworthiness trumps attractiveness and expertise”. Journal of Advertising Research, 58(1), 16-32.
    • Weismueller, J., Harrigan, P., Wang, S., & Soutar, G. N. (2020). “Influencer endorsements: How advertising disclosure and source credibility affect consumer purchase intention on social media”. Australasian marketing journal, 28(4), 160-170.