Document Type : Original Article

Authors

1 Department of Physical Education and Sport Sciences, Faculty of Humanities, shoushtar Branch. Islamic Azad University ,Shoushtar, Iran

2 Department of Physical Education and Sport Sciences, Faculty of Physical Education, Payame Noor University, Karaj, Iran. (corresponding author)

3 Department of physical Education, Yadegar-e-Imam Khomeini(RAH), shahre-rey Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.

4 Associate Professor, Faculty of Physical Education and Sports Sciences, Shahid Chamran University, Ahvaz, Khuzestan, Iran

Abstract

On the one hand, the sports organizations are faced with a variable and threatening environment and on the other hand, the increasing trend of sports developments in domestic and international fields have caused more expectations and requests on the part of the society. Therefore, the research is to design a model for strategic thinking in order to improve the productivity of the Ministry of Sport and Youth. The method was qualitative based on Grounded Theory. The semi-structured interviews were used yo collect the data.The sample was chosen based on theoretical saturation (22 participants) from sports administrators and university professors through targeted method. The data was analyzed in three codifying stages that were introduced in causative effective conditions (7categories), interventional conditions (7categories),  grounded conditions (2 categories) which facilitate or expedite the interrelation among these three, the required strategies (6categories) and consequences (3categories). In this paradigmatic model, “the path-oriented analysis”, “the visualizing mind”, “the coherent mind” and “the integrated thought” were chosen as the main reasons behind the institutionalization of the strategic thought in the ministry. It could be concluded that if exerted the strategies in order to institutionalize the strategic thinking in this organization, some consequences will arise such as the modernization of the ministry, the creation of a Non destructive ministry and also the clarity of the path of sport development.

Keywords

 ارائه مدل تفکر راهبردی در بهره­وری وزارت ورزش و جوانان با استفاده از نظریه داده­بنیاد

سعید سرخه[1]

رضا شجیع[2]

 شهرام علم[3]

 سیده‌ناهید شتاب بوشهری[4]

10.22034/ssys.2023.2643.2914

 

تاریخ دریافت مقاله: 16/9/1401

                                                                                 تاریخ پذیرش مقاله:8/11/1401

 

مقدمه

امروزه سازمان‌های ورزشی، از یک ‌سو با محیطی متغیر و تهدیدکننده روبه‌رو هستند و از سوی دیگر، روند افزایشی پیشرفت­های ورزشی در عرصه‌های داخلی و خارجی، خواسته‌ها و مطالبات جدیدی را از طرف جامعه برای آن­ها ایجاد کرده است. علاوه بر این، رقبای قدرتمند قدیمی به‌‌سرعت در حال پیشرفت و کسب عنوان­های بالاتر، سرمایه‌گذاری‌های کلان­ و رشد و توسعه پایدار هستند. این­ها همه بخشی از مطالبات و نیز تهدیدهای محیطی هستند که در عرصه‌های ورزشی به­عنوان مسئله­ اساسی وزارت ورزش و جوانان مطرح می‌باشند (موسویان،1396). وزارت ورزش و جوانان که مأموریت و رسالت اصلی آن ایجاد بستر مناسب برای ارائه خدمات مختلف ورزشی در سراسر کشور با هدف افزایش سطح سلامت آحاد مردم از طریق انجام فعالیت­های بدنی و ورزشی و نیز به‌عنوان تشکّلی زنده و فعالِ اجتماعی ـ ورزشی، متولی ورزش قهرمانی و حرفه‌ای در کشور است، هدف این تغییر و تهدیدها قرار دارد (کریمی و عباسی، 1396). با این وصف، از یک‌­سو باید به نیازها، خواسته‌ها و توقعاتِ مذکور واکنشی به موقع، بجا و شایسته از خود نشان دهد و از سوی دیگر، برای خروج از این شرایط و مقابله با سایر تهدیدهای محیطی، حفظ بقا و پویایی آینده‌ رشته­‌های ورزشی به توسعه­ پایدار همت گمارد و برای کسب و هدایت منابع به حرکتی زیربنایی دست بزند. در این راستا می‌تواند از ابزارهای گوناگون مدیریتی برای رویارویی و غلبه بر این تهدیدها، تغییرها و خواسته­ها به­عنوان مسائل زیربنایی خود استفاده کند- در غیراین­صورت، سازمانی که خود را با امواج تغییر هم­راه نسازد، محکوم به فناست (غفاریان و کیانی، ۱۳۸9). یکی از این ابزارهای کارا و اثربخشِ مدیریتی جهت رفع مشکل تغییرات محیطی وزارت ورزش و جوانان، برنامه­ریزی راهبردی است. طراحی و برنامه­ریزی راهبردی در سازمان، از جمله فرآیندهایی است که تفکر انسان­ها را هدایت می­کند و به­عنوان یکی از راه­کارهای ایجاد و تقویت «تفکر ­راهبردی»[5] می­توان از آن بهره عملی گرفت. جهت اجرای برنامه‌ریزی راهبردی، مدیران و کارکنان سازمان مجبورند به تفکرراهبردی مجهز شوند (موسویان،1396). بنابراین برنامه­ریزی راهبردی و اجرای آن می‌تواند به­عنوان ابزاری مؤثر، چشم‌انداز روشنی برای آینده­ وزارت ورزش و جوانان ترسیم کند و مبنایی اصولی برای مقابله با تهدیدهای محیطی و حل مسائل آنان باشد.

از آن جا ﻛﻪ ﻧﻘﺶ ﻣﺪﻳﺮان در ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ­رﻳﺰی راهبردی و اﺗﺨﺎذ ﺗﺼﻤﻴﻤﺎت، ﺑﻪ ﻧﺤﻮه­ ﺗﻔﻜﺮ آ‌ن‌ها واﺑﺴﺘﻪ می‌باشد و ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ­رﻳﺰی راهبردی ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮاﻫﻢﻛﻨﻨﺪه ﺳﻮاﻻﺗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺎسخ آن­ها ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ روش­های ﻣﺪیران و ﺗﻔﻜﺮات آن­ها در ﺗﺼﻤﻴﻢگیری است، به اهمیت موضوع تفکر راهبردی پی می­بریم (کاستیگلیون، 2006). همچنین ﺑﺪون درک و ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻔﻬﻮم ﺗﻔﻜﺮ راهبردی، رﻳﺴﻚ ﻣﻌﺮﻓﻲ واژه­ای ﺟﺪﻳﺪ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻟﻐﺎت ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ راهبردی را ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ­اﻳﻢ. ﻟﺬا ﺗﻼش در راﺳﺘﺎی ﺗـﺸﺮﻳﺢ و ﺗﺒﺒﻴﻦ ﺗﻔﻜﺮ راهبردی اﻣﺮی ﻻزم ﺑﺮای ﻣﺤﻘﻘﺎن اﻳﻦ حوزه می‌باشد (لی و چن ،2012). ﻋﻠﻴ­­­ﺮﻏﻢ ﻣﻌﺮﻓﻲ‌ واژه «ﺗﻔﻜﺮ راهبردی» در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﻴﺮ، ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت اﻧﺪﻛﻲ در مورد آن شده و اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺟﻬﺖ درک ﺑﻬﺘﺮ اﻳﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﺿﺮوری ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻋﻤﺪه ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت اﻧﺠﺎم‌ﺷﺪه در ﺣﻮزه ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ راهبردی ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﻔﻬﻮﻣﻲ ﺗﺼﻤﻴﻢ­ﮔﻴﺮی ﻛﻪ ﺑﻪ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺗﻔﻜﺮ ﺗﺼﻤﻴﻢ‌ﮔﻴﺮان راهبردی ﻣﻲ­ﭘﺮدازد، اﺷﺎره‌ای ﻧﻜﺮده‌اﻧﺪ (اوچی و همکاران، 2016). ﻟﺬا اﻫﻤﻴﺖ اﻧﺠﺎم ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ در راﺳﺘﺎی ارﺗﻘﺎی ﺳﻄﺢ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﺗﺼﻤﻴﻢ‌ﮔﻴﺮیﻫﺎی راهبردی واﺿﺢ می‌ﺑﺎﺷﺪ. اگر سازمان­های ورزشی بخواهند برنامه­ریزی راهبردی طراحی نمایند، باید مفهوم تفکر راهبردی که بتواند نتایج راهبردی را برای سازمان به ارمغان آورد، حداقل در اندیشه­ مدیران عالی آن­ها، نهادینه شده باشد. اگر مفهوم تفکر راهبردی در ذهن مدیران عالی این سازمان­ها نهادینه نشده و یا حضوری کم­رنگ داشته باشد، طراحی برنامه­ریزی راهبردی، نه تنها قابلیت اجرایی مناسبی در این­گونه سازمان‌ها نداشته، بلکه سازمان و تشکل­های زیرسازمانی آن­ها را با مشکلات بسیاری روبه­رو می‌کند و اثربخشی خود را نیز از دست خواهد داد.

متولیان امور تربیت‌بدنی و ورزش کشور می­توانند با طراحی برنامه­ریزی‌های راهبردی براساس آگاهی از میزان تفکر راهبردی مدیران ورزشیِ خود، هم واکنشی به­جا و اصولی در برابر تهدیدات محیطی، تغیرات برنامه­ای و مطالبات و خواسته­های به حق جامعه از خود نشان دهنذ و هم حضور موفقیت­آمیز سازمان­های ورزشی تحت پوشش را در سطوح مختلف ورزشی تضمین کنند. از بُعدی دیگر، سنجش و اندازه­گیری بر اساس مدل مورد نظر می­تواند هم از اتلاف هزینه­های زمانی و مالی، اشتباه کاری­های ناشی از عدم درک مفید و کامل مفهوم تفکر راهبردی در سازمان ورزشی و مدیران مربوطه، ایجاد بخش­های اضافی، ساختارهای ناهمگن و ... جلوگیری کند و هم عملکردِ مدیران ورزشی را در راستای اهداف و برنامه­های ­راهبردی ارتقا بخشد، زیرا مدیران با تفکر راهبردی، با فهم و درک بهتر از برنامه­ راهبردی، عملکرد مؤثرتری خواهند داشت (منوریان و همکاران،1397).

اوچی و همکاران (2016)[6] در نتایج پژوهش خود بیان کردند که رابطه خطی مثبت معنادار بین مولفه­های برنامه­ریزی راهبردی مختلف و درآمد سالانه  وجود دارد و این بدان معناست که برنامه­ریزی راهبردی تأثیر مثبت و معناداری بر درآمد سالیانه دارد. کرالی[7] و همکاران (2017) به این نتیجه رسیدند که عدم اجرای سیاست­های پایدار تنها با توجه به­این واقعیت است که رهبران سیاسی موفق نمی‌توانند فاقد تفکر سیستمی باشند و بر اساس قوانین فعلی سیاست، انگیزه­ اصلی رهبران سیاسی برای افزایش شانس بقای سیاسی خود، به درک سیستماتیک آن­ها برمی‌گردد و داشتن تفکر سیستمی ضامن بقای سیاسی رهبران می­باشد. کریمی و عباسی (1396) تحقیقی با هدف تبیین رابطه یادگیری سازمانی و مدیریت دانش با تفکر راهبردی در بین کارشناسان وزارت ورزش و جوانان ایران احرا نمودند. نتایج این تحقیق نشان داد بین یادگیری سازمانی و مدیریت دانش با تفکر راهبردی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته‌های تحقیق محرم‌زاده و نوری (1399) آشکار ساخت که تفکرراهبردی بر بهره‌وری سازمانی از طریق چابکی سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد.

همان­گونه که پیش­تر به تقدم تفکر راهبردی بر برنامه­ریزی راهبردی اشاره گردید، اگر برنامه­ریزی راهبردی را برای وزارت ورزش و جوانان امری واجب بدانیم، بی‌شک، تفکر راهبردی در اندیشه­ مدیران عالی این سازمان باید به­عنوان مقدمه­ واجب اجرا گردد. در راستای آگاهی و دریافت میزان بهره­مندی مدیران ورزشی از مفهوم تفکر راهبردی، ضرورتِ سنجش، اندازه­گیری و ارزیابی سطح تفکر راهبردی جهت ارتقای بهره‌وری مدیران در وزارت ورزش و جوانان امری ضروری و با اهمیت می­باشد. بنابراین، برای ارتقای عملکرد مدیران ورزشی، به­ویژه در بُعد راهبردی، ابتدا باید مدل تفکرراهبردی مدیران ورزشی در دسترس باشد تا بر اساس آن، مدیران ورزشی مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرند و در صورت نیاز، برنامه­های آموزشی و یادگیری تفکر راهبردی و توسعه­ آن در برنامه­های پرورش مدیران ورزشی لحاظ گردد تا در نهایت تغییر رفتار و ارتقای عملکرد آنان مشهود گردد.

با توجه به لزوم و ضرورت وجود مدل تفکر راهبردی در راستای ارتقای بهر‌وری ویژه‌ مدیران ورزشی، به­ندرت موضوعِ تفکر راهبردی مدیران­ ورزشی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. لذا با توحه به خلاء مذکور و نیز فقدان چنین مدلی، تحقیق حاضر در صدد تدوین مدل تفکر راهبردی در راستای بهبود بهره‌وری به­ویژه در حوزه‌ وزارت ورزش و جوانان و قابلیت کاربرد آن در سایر سازمان های ورزشی می‌باشد. علاوه بر این­، جدید بودن موضوع تحقیق و نیز ارائه­ چنین مدلی، یک نوآوری در عرصه­ مدیریت ورزشی کشور محسوب می­گردد و با تدوین و کاربرد این مدل در وزارت ورزش و جوانان، بهتر می‌توان در صدد رفع مشکلات نگرشی و تفکر راهبردی مدیران ورزشی برآمد.

 

 

 

روش‌شناسی پژوهش

 

روش­تحقیق حاضر از نوع روش کیفی می­باشد که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده­بنیاد[8] انجام شد. با توجه به اینکه پژوهشگران مطالعه حاضر در نظر داشتند تجارب، دانش، آگاهی و دیدگاه­های افراد درگیر را به منظور مشخص‌کردن و صورت­بندی یک نظریه بررسی کند، نظریه داده‌بنیاد به عنوان یک شیوه­ مناسب انتخاب شد. ابزار پژوهش حاضر، مصاحبه نیمه‌ساختاریافته[9] و عمیق بود. نمونه آماری که برای انجام مصاحبه­ها انتخاب گردیدند، صاحب­نظران آگاه به موضوع شامل الف) مدیران وزارت ورزش و جوانان، ب) رؤسا و دبیران فدراسیون­های ورزشی و ج) اعضای هیئت‌علمی دانشگاه دارای مطالعات و سوابق پژوهشی در زمینه برنامه­ریزی و تفکر راهبردی بودند (جدول 1). روش نمونه­گیری برای انتخاب مشارکت‌کنندگان در مصاحبه­ به‌صورت  نظری[10] یا قضاوتی[11] بود، زیرا انتخاب این افراد بر اساس داوری و قضاوت گروه پژوهشی صورت گرفت و نمونه­هایی انتخاب شدند که به نظر محققان برای ارائه اطلاعات موردنیاز در بهترین موقعیت قرار داشتند.

سؤال­های مصاحبه ها از نوع بازپاسخ بود که براساس ابعاد نظریه داده‌بنیاد، موجبات علّی، شرایط محیطی، ویژگی‌های زمینه‌ای، راهبردها و پیامدها مورد بررسی قرار گرفت. زمان درنظرگرفته‌شده برای هر مصاحبه، به‌طور میانگین 60 تا 150 دقیقه بود. تمام مصاحبه­ها توسط پژوهشگران مطالعه حاضر اجرا شد و با اجازه­ مصاحبه‎شوندگان، مصاحبه‌ها ضبط و سپس پیاده‌سازی شدند. با توجه به ادبیات نظری پژوهش­های کیفی، همزمان با اجرای مصاحبه­ها، تحلیل و کدگذاری آن­ها نیز انجام شد. بدین منظور، پس از اجرای مصاحبه‌ها و پیاده‌سازی آن­ها، متن مصاحبه­ها چندین بار مرور شد تا به کوچک­ترین واحدهای تشکیل‌دهنده و معنی‌دار یا دورنمایه و به‌اصطلاح «کلمات خرد» تبدیل شدند. به منظور یافتن مرکزیت در بین آن­ها، این کلمات مرور و براین اساس، مقوله‌بندی شدند. سپس، بین متون اولیه و مقولات نهایی، چندین بار طی مسیر استقرایی تکرار شد تا درنهایت، ثبات قابل قبول و مشترکی در بین پژوهشگران درباره آنچه حاصل از داده‌ها بود، ایجاد شود. کدگذاری در این پژوهش به صورت باز، محوری و انتخابی انجام شد. در پژوهش حاضر، پژوهشگر پس از مصاحبه با اولین فرد، از روش تحلیل سطر به سطر استفاده کرد و با بررسی دقیق عبارت به عبارت و کلمه به کلمه متن­ها، به شناسایی مفاهیم و مقوله ها پرداخت. این شیوه تحلیل، راهنمای پژوهشگر در انتخاب نمونه­های بعدی قرار گرفت. در مراحل بعدی با تحلیل یک جمله یا پاراگراف، فکر اصلی موجود در پاراگراف شناسایی شد و بعد از دادن نام مناسب به آن، تحلیل مفصل­تری از مفهوم به دست آمد. کدگذاری محوری، عمل مرتبط کردن مقوله­ها با زیرمقوله‌ها در راستای ویژگی­ها و ابعاد آن­هاست. در مرحله کدگذاری محوری، پژوهشگر با بررسی دقیق مقولات شناسایی‌شده و شباهت­ها و تفاوت­هایشان، مقولات کشف‌شده­ هر مصاحبه­شونده را در مقولات اصلی قرار داد؛ به­طوری که تمام مقولات مشابه در زیر یک مقوله کلی­تر دسته­بندی شدند. همچنین، برای تعیین روابط بین مقولات و با هدف تولید نظریه و براساس سؤال­های پژوهش، شرایط علّی و دخیل، شرایط زمینه­ای، کنش و واکنش متقابل و پیامدهای پدیده بررسی شدند. در پژوهش حاضر، پژوهشگران در کدگذاری گزینشی با یکپارچه‌کردن مقوله­های کشف‌شده از تمام مصاحبه شوندگان، مقوله‌های اصلی و فرعی را شناسایی کردند و با بهره بردن از تکنیک استفاده از نوشتن سیر داستان، به تدوین نظریه پرداختند. در پژوهش حاضر، این مفاهیم در قالب موجبات علّی علل پدیده­ اصلی، راهبردها (راهبردهایی که در پاسخ به پدیده اصلی اتخاذ می‌شوند)، ویژگی­های زمینه­ای (شرایط بسترساز خاص مؤثر در راهبردها)، شرایط محیطی (شرایط عام مؤثر در راهبردها) و پیامدها (نتایج به کاربستن راهبردها)، به­صورت نظری از طریق مدل پارادایمی به هم مرتبط شدند. در پایان، از طریق کدگذاری گزینشی، ارائه­ مدل پارادایمی نقش تفکر راهبردی در بهره‌وری وزارت ورزش و جوانان روایت شد.

جهت اطمینان از روایی نظریه زمینه­ای، اقدامات زیر انجام شد: 

روش ممیزی[12]: در این زمینه، چند متخصص نظریه زمینه­ای بر مراحل مختلف کدگذاری، مفهوم­سازی و استخراج مقوله­ها نظارت داشتند. کثرت­گرایی[13]: کثرت­گرایی در این پژوهش شامل تکثر مکانی و تکثر مشارکت‌کنندگان در پژوهش است. تکثر مکانی به این معنی که مصاحبه با مدیران معاونت‌ها و دفاتر مختلف وزارت ورزش و جوانان انجام گرفت. تکثر مشارکت­کنندگان نیز به این معنی است که مصاحبه با افراد سطوح مختلف سازمانی(معاون وزیر، مدیرکل و ...) صورت پذیرفت. همچنین به منظور روایی و پایایی تحقیق از معیارهای ارزیابی لینکولن و گوبا[14] استفاده شد که نشان‌دهنده قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال‌پذیری، قابلیت اطمینان و تایید‌پذیری تحقیق بود.

پایایی نظریه زمینه­ای از طریق تهیه و به­کارگیری چارچوبی مدون برای مصاحبه کنترل شد. این چارچوب مدون پس از تأیید اساتید و اطمینان از کارایی آن در پوشش اهداف پژوهش در تمام مصاحبه­ها به­کار گرفته شد.

جدول 1:گروه­بندی و تعداد افراد مطلع کلیدی مصاحبه

ردیف

گروه

فراوانی

جنسیت

تحصیلات

زن

مرد

کارشناسی ارشد

دکتری/ دانشجو دکتری

1

مدیران وزارت ورزش و جوانان

(معاون وزیر، مدیرکل، مشاور معاون وزیر)

*(2) 10

4

8

3

9

2

روسا و دبیران فدراسیون­های ورزشی

5

-

5

3

2

3

اساتید و اعضای هیئت‌علمی دانشگاه

*(1) 4

3

2

-

5

جمع

22

7

15

6

16

*ارقام داخل پرانتز به اطلاع­رسانی‌هایی اشاره دارد که به­منظور اطمینان از اشباع نظری انجام شده است.

یافته‌های پژوهش

نتایج توصیفی تحقیق در زمینه ویژگی­های جمعیت­شناختی نشان داد که 2/68 درصد آزمودنی­های پژوهش حاضر را مردان و 8/31 درصد آنان را زنان تشکیل داده­اند که در این میان 7/72 درصد دارای مدرک دکتری و دانشجوی این مقطع و 3/27 در مقطع کارشناسی ارشد بودند. در مجموع تعداد 105 مفهوم در این بخش آورده شده و مفاهیم مربوط به 3 مصاحبه آخر به دلیل تکراری بودن و رسیدن به کفایت و اشباع نظری آورده نشده است. تبیین و ارتباط‌دهی میان مفاهیم، آنان را در قالب 25 مقوله شکل داده است. کدگذاری داده­های حاصل از مصاحبه­ها در این مطالعه، با سه رویکرد کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام یافته است. در مرحله کدگذاری باز کلمات کلیدی و عباراتی که با نظر پاسخ‌دهندگان مرتبط بودند، شناسایی شدند. این فرایند به منظور مفهوم‌سازی اولیه انجام شد که شامل عوامل مدل پارادایمی تفکر راهبردی در راستای بهره‌وری وزارت ورزش و جوانان بود. طی کدگذاری محوری، بین طبقات و طبقات فرعی ارتباط برقرار شد. در این مرحله، داده­ها از طریق برقراری ارتباط بین طبقات به شیوه­ای جدید کنار هم قرار گرفتند. در کدگذاری انتخابی نتایج گام­های قبل به کار برده شد. مقوله اصلی انتخاب و به شکل نظام­مند به سایر مقولات ارتباط داده شد. اعتبار ارتباطات بررسی و مقوله­هایی که نیاز به تصفیه و توسعه بیشتر داشتند، توسعه داده شدند. جدول 2 تا 7 نتایج کدگذاری محوری تحقیق را نشان می‌دهند:

جدول2: نتایج کدگذاری محوری (شرایط علی)

 

مفاهیم

مقولات

بُعد (سازه اصلی)

تحلیل درونی سازمان

ذهن تحلیل‌گر

شرایط علی

تحلیل بیرونی سازمان

محیط‌شناسی هوشمندانه

دانش همه‌جانبه

دانش 360 درجه

ذهن مسئله‌یاب

هوشیاری ادراکی

ذهن راهبری

تفکر نوسانی

بینش ذهنی

یادگیرندگی مداوم

خرد مدیریتی

مهارت‌های بنیادین مدیریتی

اطلاعات در لحظه داشتن و مدیریت زمان

دوراندیشی و آینده‌نگری هدفمند

خلاقیت

شجاعت  در تفکر

فرصت آزمون و خطا

سازمان صبور

جریان‌سازی تفکر راهبردی برای همه

ایجاد مشوق‌های تفکر راهبردی

نهادینه سازی مقدمات تفکر راهبردی

امنیت شغلی

افزایش دامنه اختیارات

مهم‌انگاری تفکر راهبردی

حاکمیت یگانه

حکمرانی جامع

چند قانونی

پیوستگی ساختاری

ترسیم نقشه راه و برنامه‌محوری

سازمان عقلایی

آینده پژوهی و آینده‌نگاری

پایش و نظارت افراد و واحد

ترویج عقلانیت

تطابق با اسناد بالادستی

رویکرد نظام‌مند داشتن

تعریف صحیح تفکر راهبردی

شایسته‌سالاری

جدول3: نتایج کدگذاری محوری (پدیده محوری)

مفاهیم

مقولات

بُعد (سازه اصلی)

تعامل بین خصوصیات ذهنی، انتزاع، استدلال و حل مسئله

روشمندی تفکر

 

 

 

پدیده محوری

تبدیل اطلاعات

اولویت‌دادن به مسائل

بازنمایی ذهنی

ادراک محتوا

تفهم

درون‌فهمی

شناخت پدیده‌ها

هوشیاری

توانمندی فکری

کارکردهای شناختی

توانایی قضاوت

سرعت پردازش

روایی کلامی

توانایی تحلیل

حافظه یادگیری

جدول4: نتایج کدگذاری محوری (شرایط مداخله­گر)

مفاهیم

مقولات

بُعد (سازه اصلی)

سازمان‌های فراملی

تعامل فراملی

 

 

 

شرایط مداخله­گر

تعاملات بین‌المللی

سنت‌های مدیریتی

سنت‌گرایی

وابستگی ساختاری

هم پیمانی

عملکرد جزیره­ای

فشار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

اهرم‌های فشار

نظام اداری بسته

شرایط فرهنگی سازمانی

تامین منافع حزبی

نمایش تبلیغاتی و دیده‌شدن

ویژگی‌های شخصی

منفعت‌طلبی

سلیقه‌محور بودن

انگیزش فردی

تحصیلات

ماهیت داینامیک ورزش

تغییر

تغییرات پی درپی

تغییر نسل کارکنان

هجوم غیرمتخصص‌ها

ترس ازآینده

اطمینان و خاطرجمعی

آینده مبهم

عدم‌اطمینان

جدول5: نتایج کدگذاری محوری (شرایط زمینه)

مفاهیم

مقولات

بُعد (سازه اصلی)

استعداد ذاتی

توانمندی فردی

شرایط زمینه

شایستگی فردی

تفکر خلاق

نیروی انسانی متخصص

توانمندی سازمانی

فضاسازی برای تجربه‌اندوزی

ثبات ساختاری

حمایت‌طلبی

جدول6: نتایج کدگذاری محوری (راهبردها)

مفاهیم

مقولات

بُعد (سازه اصلی)

تیم‌سازی

هم­آگاهی

 

 

 

راهبردها

آگاهی تیمی

تسهیم ذینفعان

تعامل دستگاه‌ها جهت ایجاد یک مغز واحد تصمیم‌گیر

جلوگیری از انسداد تعاملی

شورای عالی ورزش

مهندسی مجدد منابع  انسانی

ساختارسازی خردگرا

منطقی‌سازی فرایندهای سازمانی

بازتعریف نظام ارزیابی

پایداری ساختاری

تقسیم وظایف

افزایش آمادگی سازمانی

جابه‌جایی نیروی انسانی

سیستم انتصابات برنامه‌محور

یکسان‌سازی مفاهیم

جانشین ‌روری  هدفمند

حرفه‌ای‌گری

رقابت

روحیه ریسک‌پذیری

متوسل‌شدن به فناوری‌های جدید

ایجاد محیط رقابت‌محور

تحلیل موقعیت

تجزیه و تحلیل راهبردی

تحلیل سناریو

آموزش عملی

آموزش

آموزش تفکر راهبردی

مفاهیم

مستمرسازی آموزش

روشمندی آموزش‌های سازمانی

پذیرش مشکل

 

سازمان اخلاقی

جانمایی صحیح مولفه‌های تفکر راهبردی

هدف‌گزینی

متعهد به هدف

جدول7: نتایج کدگذاری محوری (پیامدها)

مفاهیم

مقولات

بُعد (سازه اصلی)

بهره‌وری در ورزش

سازمان مدرن

 

 

 

 

پیامدها

تخصیص بهینه منابع

صرفه‌جویی منابع

ترمیم ساختار درآمد- هزینه

توسعه تجزیه و تحلیل راهبردی

سازمان غیرشکافنده

تقویت مثبت‌اندیشی

بهبود توانایی حل مساله

نهادینگی تفکر راهبردی

ترویج گفتگوی راهبردی

خلق سازمان خلاق

ایجاد ساختارهای شفاف

وضوح مسیر

ایجاد اهداف واقعی

آینده مشخص

 

پیامدها

 

سازمان مدرن

سازمان غیرشکافنده

وضوح مسیر

 

 

 

 

پدیده محوری

 

روشمندی تفکر

تفهم

توانمندی فکری

   

 

شکل 1: مدل پارادایمی تفکر راهبردی در راستای بهره‌وری وزارت ورزش و جوانان

بحث و نتیجه­گیری

از آنجا که برای اولین بار پژوهشی در حوزه استخراج مدل تفکر راهبردی بر بهره وری در ورزش کشور صورت می‌گیرد، با ادبیات نظری اندکی مواجه هستیم. از این رو، مهم‌ترین هدف این پژوهش استخراج متغیرهای مؤثر بر نهادینه شدن تفکر راهبردی در راستای بهره‌وری وزارت ورزش و جوانان است. در ادامه، مقوله­های استخراجی پژوهش که در واقع مختصات تفکر راهبردی هستند برشمرده و رابطه آن با مقوله مرکزی نشان داده می‌شود.

نتایج حاصل از کدگذاری داده­ها بیانگر آن است که «روشمندی تفکر»، «تفهم» و «توانمندی فکری» به‌عنوان پدیده محوری در نظر گرفته شدند. اندیشیدن یا تفکر، فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد می‌گردد (مایر و همکاران، 2010). منظور مصاحبه‌شوندگان از روشمندی تفکر این است که تبدیل اطلاعات از طریق این تعامل صورت گیرد. در رابطه با تفهم، وبر[15] بیان داشته است: جهان اجتماع مشحون از معنا، نظر، تعبیر، اندیشه، نیت و قصد است و شناخت این جهان را می‌توان از طریق فرایند ادراکی مشخصی دریافت کرد که دیلتای[16] آن را «تفهم» یا «درون‌فهمی» نامیده است (بشریه، 1389). ورزش جزو پدیده‌های اجتماعی حاوی محتوای ذهنی و تفهم معطوف به ادراک این محتواست. در اینجا منظور از توانمندی فکری یعنی اینکه ذهن به مجموعه­ای از توانایی‌های فکری شامل هوشیاری، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه دسترسی داشته باشد (پرکاش و همکاران، 2017).

نتایج حاصل از کدگذاری داده­ها نشان داد که عوامل علَی «ذهن تحلیل­گر»، «دانش همه­جانبه»، «هوشیاری ادراکی»، «خردمداری»، «سازمان صبور»، «حکمرانی جامع» و «سازمان عقلانی» عواملی هستند که موجب پیدایش «روشمندی تفکر»، «تفهم» و «توانمندی فکری» در منابع انسانی وزارت ورزش و جوانان می‌شوند. به زعم مصاحبه­شوندگان، این عوامل در دو سطح قابل بررسی است: یک سری عوامل با عنوان «عوامل فردی» شامل ذهن تحلیل­گر، دانش همه‌جانبه، هوشیاری ادراکی و خرد مداری) و یک سری عوامل دیگر با عنوان «عوامل سازمانی» (سازمان صبور، حکمرانی خوب، سازمان عقلانی). واعظی و محمدی (1397) اشاره کردند سازمان‌ها جهت تحقق اهدافشان ناگزیر هستند که به سمت عقلانیت حرکت کنند. در موررد سازمان عقلانی باید گفت واژه عقلایی و مفهوم عقلانیت همواره در مرکز توجه بحث‌های سازمان و مدیریت قرار دارد و عقلانیت را می‌توان مبنا و اساس سازمان ها قلمداد نمود. امروزه با توجه به تغییرات و تحولات شدیدی که وجود دارد، سازمان‌ها جهت حفظ بقاء و ادامه حیات خود باید رفتار عقلائی را مورد توجه قرار دهند. بنابراین، در مدل عقلایی بیان این که یک سازمان خاص عقلایی است، به معنی این نیست که این سازمان از لحاظ سیاسی یا اخلاقی اهداف معقولی را دنبال می‌کند، بلکه صرفاً بیان این نکته است که این سازمان طوری عمل می‌کند که کارایی را حداکثری می‌سازد. رفتار کردن به روش عقلایی یعنی رفتار کردن به روشی که آن روش در انجام یا تحقق اهداف سازمان نقش ایفا کند (واعظی و محمدی، 1397).

نتایج حاصل از کدگذاری داده­ها نشان داد که شرایط زمینه‌ای شامل «توانمندی فردی» (استعداد ذاتی، شایستگی فردی، تفکر خلاق) و «توانمندی سازمانی» (نیروی انسانی متخصص، فضای تجربه‌‌اندوزی، ثبات ساختاری، حمایت طلبی) بر راهبردهایی که برای ارتقا روشمندی تفکر، تفهم و توانمندی فکری اتخاذ می‌شوند، موثر هستند.

بر اساس یافته‌های تحقیق، شرایط مداخله‌گر شامل «تعامل فراملی»، «عبور از سنت‌گرایی»، «هم‌پیمانی»، «اهرم‌های فشار»، «ویژگی‌های شخصی»، «تغییر» و «اطمینان و خاطرجمعی» بر اتخاذ راهبردهای نهادینه‌سازی تفکر راهبردی در راستای بهره‌وری وزارت ورزش و جوانان موثر هستند.

نتایج حاصل از کدگذاری داده­ها نشان داد که «هم‌آگاهی»، «ساختارسازی خردگرا»، «رقابت»، «تجزیه و تحلیل راهبردی»، «آموزش» و «سازمان اخلاق‌محور» راهبردهای موثر در نهادینه­سازی تفکر راهبردی در راستای بهر ه‌وری وزارت ورزش و جوانان موثر هستند. به زعم مصاحبه‌شوندگان، تعامل فراملی یکی از عواملی است که بر راهبردها از طریق آشنایی با برنامه‌ها و ساختار نهادهای بین‌المللی ورزشی اثرگذار است؛ به‌طوری که حضور مدیران ورزش کشور در تورنمت‌ها و میادین بین‌المللی، تجارب و مسیر حرکت کشورهای پیشرو در ورزش را برای مدیران وزارت ورزش و جوانان ایران نیز مشخص خواهد نمود که این امر نیز به راهبرد هم‌آگاهی و ساختارسازی خردگرا در وزارت ورزش و جوانان کمک خواهد کرد. به عبارت دیگر، هر چه تعاملات بین‌المللی ورزش کشور با نهادهای ورزشی بین‌المللی بیشتر شود، به راهبرد هم‌آگاهی و جلوگیری از انسداد تعاملی کمک می‌کند و باعث کسب دانش و تجربه بیشتر در امر توسعه ورزش می‌شود. گرتس[17] (2002) نیز نقش تفکر راهبردی را تلاش برای نوآوری و تجسم آینده‌های جدید و بسیار متفاوت برای سازمان می‌داند که ممکن است منجر به تعریف مجدد راهبرد­های اصلی شرکت شود.

مقوله «هم‌پیمانی» به این معنی به کار گرفته شده است که رفتارها و تصمیمات به‌صورت جزیره­ای اعمال نگردد. در این رابطه نظرات مصاحبه‌شوندگان ناظر بر این مطلب بود که کارکنان از وضعیت جزیره­ای عمل‌کردن ذی­نفعان حوزه ورزش نازاضی بودند. برای مثال، یکی از مصاحبه‌شوندگان اظهار داشت: «متولی توسعه ورزش همگانی در کشور مشخص نیست و از سویی وزارت ورزش و جوانان در این حوزه سیاست‌گذاری می­کند که هیچ ارتباطی به سیاست­های اتخاذ شده در معاونت تربیت‌بدنی وزارت آموزش و پرورش و همچنین شهرداری­ها ندارد».

در واقع هر سازمان به‌صورت جزیره‌ای عمل می‌کند که این امر به عنوان مانعی در تحقق راهبردهای نهادینه­سازی تفکر راهبردی در راستای بهره‌وری وزارت ورزش و جوانان به شمار می‌آید. به زعم مصاحبه‌شوندگان، اهرم­های فشار که شامل فشارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظام اداری بسته، فرهنگ سازمانی و منافع حزبی است، بر راهبردهای ساختارسازی خردگرا، رقابت، آموزش و اخلاق­محوری سازمانی موثر است؛ به نحوی که فضای وزارت ورزش و جوانان را خردگرا­تر و یا غیرعقلانی می‌کند، سطح آموزش تفکر راهبردی را ارتقا و یا برعکس تنزل می‌دهد و می‌تواند با نفوذ جریان‌های سیاسی و حزبی و غیردموکراتیک بودن فضای وزارت، بر میزان اخلاقی بودن سازمان موثر واقع شود.

ویژگی­های شخصی نظیر تحصیلات و انگیزش بر راهبرد هم­آگاهی، ساختارسازی خردگرا، ارتقای توانمندی برای تجزیه و تحلیل راهبردی و نیاز کم به سرمایه‌گذاری در بحث آموزش موثر است.

تغییرات فراوان چه در بعد نیروی انسانی و چه در بعد ساختار وزارت ورزش و جوانان بر راهبرد اخلاق‌محور بودن سازمان تأثیر دارد. در واقع با تغییر فراوان مدیران که وابسته به اهرم­های فشار است، کارکنان ترجیح می‌دهند در بعضی اوقات رفتاری غیر توسعه­ای انجام دهند که با منافع بلندمدت وزارت در تضاد است. برعکس اطمینان و خاطر جمعی از موثر نبودن اهرم­های فشار بر وزارت هم رفتار را اخلاقی می‌کند و هم رقابت بین کارکنان را خردگراتر می‌نماید.

یکی از عواملی که به‌صورت خاص بر راهبردها موثر است، توانمندی فردی کارکنان وزارت ورزش و جوانان است. منظور از توانمندی فردی که در تحقیقات بن[18] (2005) به‌عنوان یکی از عناصر تفکر راهبردی از آن یاد شده، به این معنی است که سطح خلاقیت کارکنان، تفکر فرآیندی، کل­نگری، تفکر جانبی و شهودی، جزو ویژگی‌های شخصیتی محسوب می­شود و بر اجرای موفق و یا ناموفق راهبردها تاثیرگذار است.

عامل دیگر که در زمره عوامل زمینه­ای موثر بر راهبردها شناسایی شد، «توانمندی سازمانی» است. مصاحبه‌شوندگان اشاره داشتند که در صورت نبود نیروی انسانی متخصص، تغییرات پیاپی در ساختار وزارت ورزش و جوانان و در نتیجه عدم‌شکل­گیری تجربه کافی و نیز فقدان انگیزه برای حمایت­طلبی، ممکن است به شکست راهبردهایی که برای نهادینه شدن تفکر راهبردی در وزارت­خانه اتخاذ‌شده بیانجامد. مشبکی و خزایی نیز به نقش این ویژگی­های سازمانی در تحقق تفکر راهبردی اذعان داشتند (مشبکی و خزاعی، 1387).

همچنین راهبردها را بر اساس چگونگی تأثیر عوامل علی و شرایط موجود می‌توان به کار گرفت. زمانی که کارکنان وزارت دارای ذهن تحلیل­گر نباشند، دانش همه­جانبه نداشته باشند، از منظر هوشیاری ادراکی در سطح پایین باشند و یا وزارت دارای ساختار عقلانی نباشد و اصول حکمرانی به‌خوبی رعایت نشود و برای نهادینه‌شدن تفکر راهبردی صبور نباشد، باید با به‌کارگیری راهبرد هم­آگاهی و آموزش نسبت به ارتقای دانش در میان کارکنان اقدام کرد. همچنین با ایجاد محیط رقابتی توسط مدیران باید فضا را برای تحلیل‌گری و هوشیاری آماده نمود. همچنین زمانی که در وزارت ورزش و جوانان اصول حکمرانی خوب رعایت نشود- یعنی ساختاری غیرشفاف وجود داشته باشد، پاسخگویی ضعیف باشد، حاکمیت قانون نادیده گرفته شود و مسئولیت­پذیری نباشد- مدیران با به‌کارگیری راهبردهایی نظیر ایجاد ساختارهای خرد­گرا و فراهم آوردن شرایطی که این وزارت به سوی ایجاد یک سازمان عقلانی حرکت کند و اصول اخلاقی رعایت شود، سعی در اصلاح این نواقص دارند. در این راستا مصاحبه‌شوندگان در پاسخ‌های خود به کرات اشاره می‌کردند که در وزارت ورزش وجوانان به دلایل مختلف آگاهی کمی نسبت به ذی­نفعان ورزش وجود دارد که راهبرد هم­آگاهی به این منظور توسط آنان پیشنهاد شد. این مفهوم به این معنی است که برای کسب مهارت­های لازم برای نهادینه‌شدن  تفکر راهبردی در وزارت ورزش و جوانان لازم است مدیران و کارکنان نسبت به برنامه‌ها، چشم انداز و اهداف سایر ذینفعان فعال در حوزه ورزش کشور آگاهی داشته باشند. در این رابطه آکور و انگلیست[19] (2006) درتحقیق خود تفکر راهبردی را با استفاده از عناصری چون آگاهی نسبت به صنعت و رقبا، نقد خود، آگاهی نسبت به مشکلات اصلی شرکت و یادگیری از تجربیات گذشته تعریف می­کنند (آکور و انگلیست، 2006). در راستای تحقق راهبرد هم‌آگاهی و با عنایت به تغییرات مدیران وزارت ورزش، پیشنهاد می­شود جهت ایجاد حافظه جمعی نسبت به ایجاد اتاق فکر مشترک بین منابع انسانی معاونت های وزارتخانه اقدام گردد.

یکی دیگر از راهبردهای نهادینه‌کردن تفکر راهبردی در راستای بهره‌وری، ساختارسازی خردگراست. خردگرایی به این معنی است که برای نهادینه­سازی تفکر راهبردی ­باید منابع انسانی وزارت هر از چندگاهی در درون معاونت‌های مختلف جابه‌جا شوند تا به یک فهم مشترک برسند. همچنین فرآیندهای سازمانی باید به‌گونه‌ای طراحی شود که مشوق تغییر در جهت بهبود فعالیت­ها باشد. با توجه به اینکه عملکرد منابع انسانی تحت فرآیند نظام ارزیابی قرار گرفته و تقسیم وظایف به نحوی چیدمان شده که مسئولیت‌ها و پاسخگویی مشخص گردیده، لذا باید انتصابات با معیارهای شایسته‌سالاری و برنامه‌ریزی مدون تناسب نسبی داشته باشد. افراد مشغول در بخش‌های مختلف باید نسبت به اهداف وزارتخانه نگرش یکسان داشته باشند و جانشین‌پروری نیز بر اساس اصول مدیریت انجام پذیرد. بن نیز در تحقیقات خود به دارا بودن تجربیات، مهارت‌ها و دیدگاه‌ها در موررد تخصص‌های مختلف شغلی اشاره داشته است (بن، 2005).

بر اساس یافته های تحقیق اگر مدیران وزارت ورزش و جوانان راهبردهای مدنظر را جهت نهادینه­سازی تفکر راهبردی در این نهاد اعمال کنند، پیامدهایی نظیر «مدرن­سازی وزارت ورزش»، «ایجاد سازمانی غیرشکافنده» و همچنین «وضوح مسیر توسعه ورزش» حاصل خواهد شد. سازمان مدرن اشاره به وضعیتی دارد که وزارت ورزش و جوانان سریع، اثربخش، منعطف و رهبر توسعه ورزش باشد و از طریق جستجوی روش‌های منعطف و کارآمد بتواند پیچیدگی­ها و ابهامات حوزه ورزش را مدیریت نماید. علاوه بر این، این وزارت باید قادر به مشاهده افقی فراتر از موانع کوتاه‌مدت و یا مسائل موقتی سازمان باشد، به عقاید کارکنان احترام بگذارد و در عین خلاق و نوآور‌بودن از طریق ترغیب کارکنان، آنها را نیز خلاق، خودکنترل، خودسازمان‌ده و کار آفرین بار آورد (خانی و همکاران، 2018).

میر هاشمی و نجفی (1397) نیز نشان دادند که تفکر راهبردی بر بهره‌وری نیروی انسانی تأثیرگذار بود و توانست حدود 56/0 واریانس بهره‌وری نیروی انسانی را پیش‌بینی و تبیین نماید. همچنین ابعاد تفکر راهبردی از  جمله تفکر مفهومی، تفکر سیستمی، فرصت‌طلبی هوشمندانه و آینده‌نگری بر بهره‌وری نیروی انسانی اثرگذار و باعث افزایش آن است. سازمانی که خلاقیت و نوآوری نداشته باشد، نمی‌تواند بقا یابد و در طول زمان از صحنه محو می‌شود. از این رو، سازمان‌ها پیوسته در جستجوی راه‌هایی هستند تا خلاقیت و نوآوری را (هم در سطح فردی و هم در سطح سازمانی) تقویت و موانع آن را در سازمان برطرف نمایند، زیرا افزایش خلاقیت در سازمان‌ها می‌تواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینه‌ها، جلوگیری از اتلاف منابع، افزایش رقابت، افزایش کارایی و بهره‌وری و ایجاد انگیزش و تلاش منجر شود. تفکر راهبردی با جامعیتی که ایجاد می‌کند باعث درک بهتر مدیران و کارکنان از سازمان، ارتباط و تعامل بیشتر بین کارکنان و مدیران شده و بهره­وری بیشتر کارکنان شود (بن، 2005). از طرفی اگر سازمانی در شرایطی باشد که بیشتر مدیران آن در سطوح مختلف دارای تفکر راهبردی باشند و به نوآوری و خلاقیت در سازمان نگاه راهبردی داشته باشند، دراین صورت همواره وضعیت موجود سازمان را مورد سوال قرار می‌دهند و به دنبال بهبود وضع موجود خواهند بود (یعقوبی و همکاران، 1396). این مسئله در محیط‌های ورزشی که سرعت رشد، نوآوری و تغییرات در تمام زمینه‌های علمی و فنی- فناوری در آن بالاست، اهمیت زیادی دارد؛ به‌طوری که این تغیرات بر تمام فرایندهای سازمانی و عملکردی بخش ورزش موثر می‌باشد. پس نیاز سازمان‌های ورزشی به مدیران خلاق و دارای نگاه راهبردی اجتناب‌ناپذیر است.

یکی دیگر از پیامدهای به‌کارگیری راهبردهای اتخاذ‌شده، ایجاد سازمان غیر­شکافنده است که در اینجا به معنای متضاد سازمان شکافنده به‌کارگرفته شده است. در واقع، استعاره­ جریان­های شکافنده­ سازمانی، از پدیده­ای طبیعی به نام «جر­یان­های شکافنده دریایی» (ریپ کانتز) الهام گرفته شده است که نخستین بار سرلک آن را مطرح کرد. جریان­های شکافنده سازمانی به آن دسته از عوامل خارج از ­کنترل سازمان اطلاق می‌شود که معمولاً در کشورهای جهان سوم با تغییر دولت‌ها و تزریق مدیران سیاسی و کارکنان فاقد شایستگی به سازمان، خود را نشان می‌دهد و با ایجاد تغییرات شدید، سونامی‌وار و بدون قاعده در ارکان سازمان از جمله در افراد، اهداف، ساختار، فناور­ی و محیط فعالیت موجب بی ثباتی، کاهش کارایی و حتی مرگ سازمان می‌شوند (خانی و همکاران، 2018). با در نظر گرفتن این تعریف و یافته­های پژوهش، جریان­های شکافند­ه­ سازما­نی به آن دسته از عوامل خارج از کنترل سازمان اطلاق می‌گردد که به واسطه­ عوامل محیطی و ضعف متغیرهای ساختاری و رفتاری موجب بی‌ثباتی، سردرگمی، افزایش شایعات، سوءاستفاده­ فردی و گروهی، کاهش کارایی و... می‌شوند. چنین پارادایمی که در اثر دخالت عوامل محیطی در سازمان به وجود می‌آید، باعث تغییرات شدید و بی‌قاعده در سازمان و ایجاد ضربات جبران‌ناپذ­یر به ارکان سازمان­ها به‌ویژه منابع انسانی می‌شود و حتی ممکن است سازمان را به انحلال بکشاند. مثال‌هایی که می‌توان برای توضیح بیشتر جریان­های شکافنده­ سازمانی در سازمان­های دولتی بیان کرد، اقداماتی از قبیل دادن مجوز استخدام و به‌کارگیری نیروی جدید در اواخر عمر دولت­ها، ایجاد تعهد برای دولت و مدیران بعدی، تغییر در ساختار سازمانی، تغییر مأموریت‌های سازمان بدون قاعده و رعایت ضوابط قانون جاری است که با فرایندها، آیین­نام‌ ها و دستورالعمل­های جاری سازمان همخوانی ندارند و سبب سردرگمی مدیران و کارکنان می‌شود. در صورت مخالفت مدیران و کارکنان با تجربه، آنها به راحتی از سازمان حذف خواهند شد. این گونه اقدامات از مصادیق عوامل مؤثر در ایجاد جریان‌های شکافنده­ سازمانی هستند. گفتنی است سرلک و نوریانی معتقد بودند هزینه­ تمام این تصمیمات کارشناسی‌نشده را سازمان­ها و کارکنان پرداخت می­کنند و تبعات این گونه اقدامات بر کل جامعه و مردم تحمیل می‌شود (سرلک و نورانی، 1395).

با توجه به نظرات مصاحبه‌شوندگان، وضوح مسیر اشاره به وضعیتی دارد که وزارت ورزش و جوانان دارای ساختارهای شفاف می­شود، برای ادامه مسیر به اهداف واقعی دست پیدا می­کند و همچنین آینده آن مشخص خواهد شد. گفتنی است که تغییر و تحولات فن­آورانه و مرزگستری علم و دانش موجب به چالش­کشیدن کلیه ساختارها، نهادها و کارکردهای اداره عمومی جامعه می‌شود و سازمان­ها برای ماندگاری در عصر متلاطم و پرآشوب حاضر، نیازمند اندیشه­های نو و نظریه­های بدیع و تازه­اند که مانند روحی در کالبد سازمان دمیده شو­ند و آن را در برابر طوفان­های سهمگین حفظ نمایند. سازمان­ها برای بقا در چنین شرایطی نیازمند ابداع ساختارهای تازه و طراحی راهبرد­ها­ی جدید می­باشند. یکی از ابزارهایی که سازمان­ها را در تأمین اهداف یاری می­کند، شفافیت سازمانی است که می­تواند نقش مؤثری در بهبود و توسعه امور و امدادرسان سازمان­ها در دسـت­یابی بـه مزیت رقابتی پایدار و پیش‌نیاز عملکرد مؤثر سازما­نی باشد (اسکات، 2015)­. یعقوبی و همکاران (1396) به این نتیجه رسیدند بین تفکر راهبردی با نوآوری و بهره‌وری رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد. با توجه به ارتباط معنی‌دار تفکر راهبردی با بهره‌وری و نوآروی در این پژوهش، می‌توان به این واقعیت پی برد که با کاهش تفکر راهبردی، از میزان بهره‌وری و نوآوری در سازمان کاسته و رکود و عدم‌موفقیت جلوه‌گر می‌شود.

در موررد ایجاد اهداف واقعی برای وزارت نیز باید گفت یکی از مؤلفه­های تعیین‌کننده­ جهت­گیری­ها در سازمان­ها، اهداف و چگونگی صورت­بندی آ­ن­هاست. اهداف از سویی انعکا­س دهنده­ آرما­ن­ها، سیاست­ها و خط­مشی­های کلان ملی هستند و از سوی دیگر، نقش هدایت‌کننده و الهام‌بخش به تصمیم­ها و فعالیت­ها را دارند. علاوه بر این، اهداف سمت و سوی انتخاب­ها، ارزش‌ها، دانش، باورها و مقاصد یک سازمان یا یک نظام را تعیین می‌کنند. در واقع هر جامعه و سازمانی که خواستار توسعه و تحولات بنیادی است، باید با استفاده از روش‌های مختلف آینده‌شناسی و پیش‌بینی به کشف ناشناخته­ها و جهان آینده بپردازد. برای زنده‌ماندن و رشد در عصر تغییرات مداوم و دنیای پر از عدم‌قطعیت، سازمان‌ها باید فرصت‌ها و تهدیدهای آینده را به‌موقع شناسایی کنند و رسیدگی به آنها را در فرایند برنامه‌ریزی راهبردی در اولویت قرار دهند (خانی و همکاران، 2018). یکی از مصاحبه‌شوندگان اظهار داشت:

«تسریع در رسیدن به هدف، تعهد و اخلاق مداری در رسیدن به بهره وری از نتایج تفکر راهبردی است». به زعم یکی دیگر از مصاحبه شوندگان:

«اگر تعریف بهره‌وری را استفاده بهینه از منابع یعنی مثبت‌بودن ورودی سازمان و طی‌کردن فرایند و مثبت ‌بودن خروجی نسبت به ورودی سازمان در نظر بگیریم، یقیناً با تفکر آینده‌نگارانه، به گونه‌ای سیاست‌گذاری می‌شود که حداکثر بهره‌وری برای وزارت به‌وجود بیاید.

در پایان، باتوجه به نتیجه­گیری مباحث و مقایسه­ نتایج این تحقیق با تحقیقات مرور‌شده می‌توان چنین گفت که باید برای ارتقای روشمندی تفکر، تفهم و توانمندی فکری تلاش نمود. این امر با دست‌کاری متغیرهای علی و توجه و کنترل شرایط زمینه‌ای و عوامل مداخله­گر و اجرای راهبردهای صحیح حاصل خواهد شد. به همین منظور الگوی ارائه‌شده در این پژوهش و پیشنهاد‌های اصلاحی مرتبط با آن می‌تواند گام بسیار مهمی در راستای نهادینه‌شدن الگوی تفکر راهبردی و بهره­وری در وزرات ورزش و جوانان به شمار آید.

  • منابع

    • بشیریه، حسین. (1389). جامعه‌شناسی سیاسی. چاپ هجدهم، تهران: نشر نی
    • سرلک، محمدعلی و نوریائی، محمدحسین. (1395). «شناسایی عوامل مؤثر بر جریانهای شکافنده سازمانهای دولتی با استفاده از راهبرد نظریهپردازی دادهبنیاد». دوره 8، شماره 4.
    • غفاریان، وفا و کیانی، غلامرضا. (1389). پنج فرمان برای تفکر راهبردی. چاپ چهارم، تهران: انتشارات فرا
    • کریمی، جواد و عباسی، همایون. (1396). «تبیین رابطه یادگیری سازمانی و مدیریت دانش با تفکر راهبردی در کارشناسان وزارت ورزش و جوانان ایران». مدیریت رفتار سازمانی در ورزش. دوره 4، شماره 2 ، شماره پیاپی 14، صص 21-28.
    • محرم‌زاده، مهرداد و سیوان نوری، محمد. (1399).«تأثیر تفکر راهبردی بر بهره‌وری کارمندان ادارات ورزش و جوانان غرب کشور با نقش میانجی چابکی سازمانی». مدیریت منابع انسانی در ورزش. دوره 7، شماره 2.
    • مشبکی، اصغر و خزاعی، آناهیتا. (1387). «طراحی مدل عناصر تفکر راهبردی در سازمان‌های ایرانی». مدیریت بازرگانی. دوره 1، شماره 1، صص 105-118.
    • منوریان، عباس. (1397). تفکر راهبردی (مفهوم، عناصر و مدل‌ها). چاپ دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
    • موسویان، سید امیر.(1396). «تدوین مدل تفکر راهبردی به‌منظور ارتقای عملکرد مدیران ورزشی (مطالعه موردی: فدراسیون‌های ورزشی جمهوری اسلامی ایران)». تحقیق پایانی دوره عالی آزاد تخصصی DBA (دکتری مدیریت کسب و کار-گرایش راهبردی)، دانشگاه صنایع و معادن ایران، گروه آموزش‌های آزاد.
    • میرهاشمی، مرتضی و مسعود، نجفی. (1397). «نقش تفکر راهبردی بر بهره‌وری نیروی انسانی در نیروگاه شهید مفتح همدان». سیزدهمین کنفرانس ملی کیفیت و بهره‌وری.
    • واعظی، رضا و محمدی، محسن. (1397). «الگویی برای ارزیابی خط‌مشی‌های عمومی در ایران (مطالعه خط‌مشی مالیات بر ارزش افزوده)». چشم‌انداز مدیریت دولتی.شماره 29، صص 47- 72.
    • یعقوبی، مریم؛ تیمورزاده، احسان؛ ثالثی، محمود , توکلی، محمدرضا. (1396). «بررسی رابطه بین تفکر راهبردی با نوآوری و بهره‌وری مدیران سطوح مختلف در یک بیمارستان نظامی». طب نظامی. 19(6)، صص588-594.
    • Acur, N., & Englyst, L. (2006). “Assessment of strategy formulation: how to ensure quality in process and outcome”. International journal of operations & production management.
    • Castiglione, J. (2006). “Organizational learning and transformational leadership in the library environment”. Library Management.
    • Goldman, E. F., Scott, A. R., & Follman, J. M. (2015). “Organizational practices to develop strategic thinking”. Journal of Strategy and Management.
    • Graetz, F. (2002). “Strategic thinking versus strategic planning: towards understanding the complementarities”. Management decision.
    • Khani, H., Tabarraei, A., & Moradi, A. (2018). “Survey of Coronaviruses Infection among Patients with Flu-like Symptoms in the Golestan Province, Iran”. Medical Laboratory Journal, 12(6), 1-4.
    • Király, G., Köves, A., & Balázs, B. (2017). “Contradictions between political leadership and systems thinking”. Journal of Cleaner Production, 140, 134-143.
    • Lee, M. R., & Chen, T. T. (2012). “Revealing research themes and trends in knowledge management: From 1995 to 2010”. Knowledge-Based Systems, 28, 47-58.
    • Meier, H., Roy, R., & Seliger, G. (2010). “Industrial product-service systems—IPS2”. CIRP annals, 59(2), 607-627.
    • Ouche, O. M., Oima, D. O., & Oginda, M. (2016). “Effect of Strategic Planning on Annual Income of National Sports Federations in Kenya”. International Journal of Academic Research in Business and Social Sciences, 6(5), 41-64.
    • Prakash, A., Jha, S. K., Prasad, K. D., & Singh, A. K. (2017). Productivity, quality and business performance: an empirical study”. International Journal of Productivity and Performance Management.
    • Van Bon, J. (2005). Foundations of IT Service-Management: based on ITIL. (Vol. 231): Van Haren Publishing.