Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D., Assistant Professor in Sport Management, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
2 Master Degree in Sports Management, Shomal University, Amol, Iran
3 Master Degree in Sports Management, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
Abstract
The study is a survey on effective factors in tendency and lack of tendency of Amol citizens to sport. The methodology of this study has been descriptive – survey and the method of data collection was fieldwork. Two questionnaires were used to collect data from a semi researcher for people participating in sport- borrowed from Shamsi Questionnaire (1392)- and non-participants in the exercise- borrowed from questionnaires Motameni et al. (1392) were used. To analyze the data, the Kolmogorov-Smirnov test, Friedman test, Kruskal-Wallis test were used and analysis of variance and discriminant analysis were at a significance level p≤. / 05. The results showed the variable family has been the most of role and school variable minimal role in Amol citizens' tendency in the field of participation in sport and physical activity. The results showed whatever be higher individual income the sports culture is higher among their, and whatever be lower distance to first sport will increase sports culture. In the case of athletic group, the results showed people with more working hours have a higher sports culture and people who spend a lot of time and expense side activities have lower Sport Culture. The results also showed in non-athletes whatever of hours worked increased emphasis persons will be more on job barriers and people who spend a lot of time and expense side activities have focused more on personal obstacles.
Keywords
توصیف عوامل موثر بر گرایش و عدم گرایش شهروندان شهر آمل به ورزش
سید عماد حسینی[1]
محمدهادی قاسمی[2]
مسعود یمینی فیروز[3]
مازیار کلاشی[4]
تاریخ دریافت مقاله: 24/9/1395
تاریخ پذیرش مقاله:13/3/1396
مقدمه
شاید نتوان بسادگی اثرات گسترده مشارکت در ورزش که به صورت فزایندهای بر ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه تاثیرگذار است را برشمرد. ایجاد اشتغال (جوهن چان[5]، 2010)، بهبود سلامت (کاهش هزینههای درمان) (لکسونن[6] و همکاران، 2009)، افزایش بهرهوری (کاوتسوس[7]، 2012)، افزایش بهزیستی (کیفیت زندگی) (کش[8]و همکاران، 2013)، کاهش میزان جرم و جنایات و بزهکاری (کارسو، 2011)، کاهش مصرف مواد مخدر و سیگار (نادمین[9]، 2010)، افزایش امید به زندگی (لی[10] و همکاران، 2012)، رشد اقتصاد منطقهای (برقچی[11]، 2009) و بهبود چهره کشورهها در عرصه بینالمللی و جهانی (نیکولاس کول[12]، 2009) از جمله تاثیراتی است که ورزش بر جامعه بر جای خواهد گذاشت. همانگونه که مشارکت در ورزش و فعالیت بدنی میتواند اثرات مثبت و مفیدی را برای جامعه در پی داشته باشد، عدم مشارکت و کاهش حضور افراد در ورزش نیز میتواند عواقب سوء اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به دنبال داشته باشد. بنابراین نیاز به تدوین مطالعات و پژوهشهای هدفمند جهت برنامهریزی و سیاستگذاریهای مناسب بیش از پیش خود نمایی میکند. به بیان دیگر، امروزه پژوهش چنان با سیاستگذاری پیوند خورده است که بدون انجام سلسله مطالعات و پژوهشها و کنکاش در بحثهای نظری نمیتوان به موفقیت سیاستگذاری ها دل بست (مشبکی و خادمی، 1387). در سالهای اخیر مطالعات و پژوهشهای گستردهای در جهت افزایش مشارکت افراد جامعه در ورزش و فعالیتبدنی صورت پذیرفته است، اما از بیشتر این تحقیقات به موانع مشارکت و آنهم در زمینه ورزش بانوان پرداختهاند و حتی برخی از این پژوهشها موانع پیش روی بانوان شرکتکننده در ورزش را مورد بررسی قرار دادهاند، نه افرادی که هیچ گونه مشارکتی در ورزش و فعالیتهای بدنی ندارند- زیرا هنوزهم درصد زیادی از جمعیت کشور یا به طور کلی و یا به طور منظم و مستمر در ورزش و فعالیت بدنی شرکت نمیکنند. کلاشی (1393) در پژوهش خود میزان مشارکت افراد در ورزش را برای سال 1391، 7/3 درصد جمعیت کشور و بیشترین میزان مشارکت مردم ایران در ورزش را برای سال 1388 در حدود 3/4 درصد گزارش کرده است. این اعداد و ارقام نشان از میزان مشارکت پایین افراد جامعه در ورزش و فعالیتبدنی دارد. مشارکت و یا عدم مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی یک مشکل اجتماعی به حساب میآید و به طور کلی مشکل یا مسئله اجتماعی هرچه باشد، از منظرهای گوناگون میتوان به آن نگریست. به بیان دیگر، هر پدیدهای وجوه و اشکال گوناگون دارد که میتوان به آن نگاه کرد یا با آن مواجه شد. از اینرو، برای مواجهه و چالش با یک مسئله خاص اجتماعی معمولا نهادها و سازمانهایی وجود دارند که هریک وظایف خاص خود را درباره پدیده ای واحد دنبال میکنند (مشبکی و خادمی، 1387). در زمینه ورزش نیز عوامل مختلف و بسیاری بر مشارکت و یا عدم مشارکت در ورزش تاثیرگذارند. اکثر روانشناسان ورزشی معتقدند که تنها یک علت یا انگیزه سبب بروز رفتار نیست، بلکه عوامل مختلفی باعث گرایش یا عدم گرایش افراد به امر ورزش میشوند. (معتمدین و همکاران، 1388) مشارکت در ورزش تحت تاثیر عوامل مختلفی از جمله وضعیت اقتصادی، حضور یک شریک ورزشی، آموزش، وقت آزاد، سن و وضعیت سلامتی قرارا دارد (براگارو[13] و همکاران، 2013). نتایج تحقیقات نشان میدهد که وضعیت اقتصادی- اجتماعی نیز بر مشارکت در ورزش موثر است؛ به نوعی که در مناطق و نواحی دارای وضعیت اقتصادی- اجتماعی بهتر، توجه بیشتری نسبت به مناطق و نواحی پایینتر از لحاظ وضعیت اقتصادی- اجتماعی دیده می شود. در نتیجه فرصتهای بیشتری برای مشارکت در ورزش وجود دارد (راشل[14] و همکاران، 2015). نتایج پژوهش عبدوی و اکرمزاده (1395) در زمینه نیازهای شهروندان به ورزش همگانی با توجه به فضاهای ورزشی نشان داد بین میانگین مولفههای تحقیق در میان شهروندان بر حسب درآمد، منطقه و تحصیلات تفاوت وجود دارد. همچنین، در جهت مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی موانعی وجود دارد که شامل هزینههای بالا، دسترسی ضعیف به امکانات و محیط نا امن و شبکههای اجتماعی میباشند (آلندر[15]و همکاران، 2006). به طور کلی، مشارکت در ورزش متاثر از عوامل، محدودیتها و موانع بسیاری قرار دارد. بنابراین شناخت موانع مشارکت در ورزش میتواند یک توضیح از نرخ مشارکت پایین در ورزش را ارئه دهد و توجیهی در جهت آن باشد (براگارو و همکاران، 2011؛ ریمر[16] و همکاران، 2010). علاوه بر این، شناسایی تسهیلکنندههای مشارکت در ورزش نیز میتواند به توسعه استراتژی های بهتر با هدف افزایش مشارکت در ورزش منجر شود. باتوجه به وضعیت مشارکت در ورزش برای افراد جامعه، یک فرد یا در ورزش شرکت خواهد کرد (ورزشکار) و یا در ورزش شرکت نمیکند (غیر ورزشکار). به منظور دستیابی به یک نتیجه و دید کلی نسبت به موانع و تسهیلکنندههای مشارکت افراد در ورزش باید ورزشکاران و غیر ورزشکاران را به طور مشترک و یکسان مورد مطالعه قرار داد. در این پژوهش، موانع مشارکت در ورزش توسط غیر ورزشکاران و تسهیل کنندهها توسط ورزشکاران سنجیده میشود. همچنین، پژوهشگران معتقدند در فرآیند مشارکت ورزشی افراد، علاوه بر تواناییهای فردی، امکانات و دسترسی به فرصتها، عوامل جامعه پذیری (پدر و مادر، خواهران و برادران، معلمان، همسالان، رسانه ها و برخی الگوها) نیز دخیل هستند (کواکلی[17]، 2010)؛ چنان که یافته های پژوهشی نشان داده اند که نقش و اهمیت عوامل جامعه پذیری، بالاتر و با اهمیتتر از دیگر عوامل از جمله استعداد و توسعۀ مهارتهای ورزشی افراد برای شرکت در ورزش میباشد (بیامون[18]، 2010). بنابراین عوامل جامعهپذیری نظیر خانواده، آموزش و پرورش، دوستان و همسالان نیز، هم به عنوان تسهیلکننده و هم به عنوان مانع مورد بررسی قرار خواهند گرفت و در نهایت با تلفیق موانع و تسهیل کنندهها، به یک نتیجهگیری استراتژیک و کاربردی خواهیم رسید.
با توجه به مطالب فوق، مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی و شیوع آن در جامعه فواید و محسنات بی شماری را به دنبال خواهد داشت که این مسأله لزوم بررسی دلایل مشارکت و یا عدم مشارکت افراد جامعه در ورزش جهت آگاهی برنامهریزان و متولیان ورزش جامعه، برای اتخاذ تدابیر و برنامهریزی مناسب را میطلبد. از آنجایی که مشارکت و یا عدم مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی یک مسئله اجتماعی و انسانی به شمار میرود، جهت نائل شدن به یک نتیجه مناسب و کاربردی باید به همه جوانب و محدودیتهای موجود توجه نمود و با دیدی جامع و چندجانبه به موضوع مورد بحث پرداخت.
بدین ترتیب، پژوهش حاضر با هدف توصیف عوامل موثر بر گرایش و عدم گرایش شهروندان شهر آمل به ورزش صورت پذیرفته است.
روش شناسی پژوهش
روش انجام پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی و به لحاظ هدف، کاربردی و روش جمعآوری اطلاعات آن، میدانی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان 15 تا 64 سال شهر آمل میباشد که به منظور گردآوری دادههای مورد نیاز، از روش نمونهگیری چند مرحلهای استفاده شد. گفتنی است که این روش با توجه به محدودیتهای مربوط به زمان و منابع مالی و مادی، روش مناسبی بود.
مرحلۀ اول: پس از تعیین حجم نمونه، تعدادی از مناطق شهرداری شهر آمل انتخاب شدند (نمونهگیری خوشهای)؛
مرحلۀ دوم: به نسبت جمعیت ساکن در هر منطقه و با توجه به وضعیت اقتصادی اجتماعی هر یک از این مناطق، نمونهها تخصیص یافتند (نمونهگیری طبقهای)؛
مرحله سوم: انتخاب برخی اماکن ورزشی و پارکهای تفریحی ورزشی در هر منطقه (شرکتکننده در ورزش) و همچنین انتخاب پارکها و محلهای کسب و کار (عدم مشارکت در ورزش) (نمونهگیری تصادفی ساده)؛
مرحلۀ چهارم: از بین شهروندان حاضر در محلهای مذکور و بعد از اطلاع یافتن از میزان فعالیت ورزشی آنها، تعدادی به عنوان ورزشکار- افرادی که در یک سال گذشته حداقل یک ساعت در هفته در یک فعالیت ورزشی شرکت کرده بودند- و تعدادی به عنوان غیر ورزشکار به عنوان پاسخ دهنده به سؤالات پرسشنامه انتخاب شدند (هدفمند و در دسترس).
جهت برآورد میزان نمونه آماری از فرمول کوکران[19] استفاده شده است. بدین منظور ابتدا 30 پرسشنامه مربوط به مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی- با اقتباس از پرسشنامه شمسی، 1392- و 30 پرسشنامه مربوط به عدم مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی- با اقتباس از پرسشنامه موتمنی و همکاران، 1392- توزیع و واریانس اولیه آن برآورد و در فرمول مورد نظر وارد و مقدار نمونه محاسبه شده است. محققان جهت اطمینان و اینکه ممکن است مقداری از پرسشنامهها برگشت داده نشوند و یا قابل استفاده نباشند، تعداد بیش از مقدار برآورد شده را توزیع نمودهاند که مقادیر هر یک در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1: اطلاعات مربوط به نحوه برآورد نمونه و تعداد پرسشنامهها
پرسشنامه |
واریانس |
برآورد نمونه |
توزیعشده |
برگشتی |
قابلاستفاده |
مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی |
254/0 |
199 |
220 |
213 |
207 |
عدم مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی |
208/0 |
163 |
200 |
182 |
174 |
جهت اطمینان از روایی صوری پرسش نامه، از نظر 7 نفر از اساتید مدیریت ورزشی استفاده شد. برای سنجش پایایی پرسشنامه از روش محاسبه آلفای کرونباخ استفاده شد. همانطور که از دادههای جدول 2 مشخص است میزان ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده در تمامی موارد بزرگتر از 7/0 است که از اعتبار بالای پرسشنامه حکایت دارد.
جدول 2: ضریب آلفای کرونباخ برای هر کدام از پرسشنامه ها و ابعاد آن
پرسشنامه |
ابعاد |
تعداد سوالات |
ضریب آلفای کرونباخ |
جامعهپذیری |
فرهنگ ورزش |
13 |
772/0 |
خانواده |
7 |
822/0 |
|
دوستان |
5 |
852/0 |
|
مدرسه |
7 |
870/0 |
|
رسانههای جمعی |
7 |
853/0 |
|
کل |
39 |
817/0 |
|
موانع مشارکت |
خانواده |
3 |
885/0 |
دوستان |
3 |
802/0 |
|
مدرسه |
3 |
828/0 |
|
رسانههای جمعی |
3 |
726/0 |
|
موانع شغلی |
2 |
703/0 |
|
موانع ساختاری |
2 |
781/0 |
|
موانع اقتصادی |
4 |
720/0 |
|
موانع شخصی |
4 |
736/0 |
|
کل |
24 |
764/0 |
جهت بررسی وضعیت توزیع دادهها از آزمون کالموگراف - اسمیرنوف استفاده شده است. نتایج این آزمون نشان داد تمامی متغیرهای تحقیق دارای توزیعی غیر طبیعی میباشند. بنابراین از روشهای آماری ناپارامتریک برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شده است. همچنین، کلیه مراحل آماری توسط نرم افزار SPSS ویرایش 22 درسطح معناداری 05/0=α محاسبه شده است.
یافتههای پژوهش
جهت بررسی ابعاد جامعهپذیری در گرایش و عدم گرایش به ورزش در فضاهای شهری با توجه به نتایج آزمون کلموگروف اسمیرنوف و غیرنرمال بودن دادهها از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج مربوط به این آزمون در جدول 3 ارائه شده است.
جدول 3: نتایج آزمون فریدمن جهت رتبهبندی ابعاد جامعهپذیری در مشارکت و عدم مشارکت در ورزش
مشارکت در ورزش |
عدم مشارکت در ورزش |
||
متغیر |
میانگین |
متغیر |
میانگین |
خانواده |
31/3 |
مدرسه |
28/3 |
دوستان |
79/2 |
دوستان |
60/2 |
رسانه |
25/2 |
خانواده |
23/2 |
مدرسه |
65/1 |
رسانه |
89/1 |
تعداد |
207 |
تعداد |
174 |
خی 2 |
058/193 |
خی 2 |
416/125 |
df |
3 |
df |
3 |
معناداری |
001/0 |
معناداری |
001/0 |
بر اساس نتایج جدول 3، در سطح اطمینان 95 درصد- چون سطح معناداری(001/0sig=) از خطای اندازهگیری (05/0α=) کوچکتر است- تفاوت معناداری بین متغیرهای تحقیق وجود دارد. بر اساس نتایج رتبه بندی آزمون فریدمن، متغیر خانواده با میانگین رتبهای 31/3 در رتبه اول، متغیر دوستان با میانگین رتبهای 79/2 در رتبه دوم، متغیر رسانه با میانگین رتبهای 25/2 در رتبه سوم و متغیر مدرسه با میانگین رتبهای 65/1 در رتبه چهارم از ابعاد جامعهپذیری در گرایش به ورزش قرار دارد. متغیر مدرسه با میانگین رتبهای 28/3 در رتبه اول، متغیر دوستان با میانگین رتبهای 60/2 در رتبه دوم، متغیر خانواده با میانگین رتبهای 23/2 در رتبه سوم و متغیر رسانه با میانگین رتبهای 89/1 در رتبه چهارم از ابعاد جامعهپذیری در عدم گرایش به ورزش قرار دارد.
جدول 4: نتایج آزمون کروسکال والیس جهت بررسی فرهنگ ورزش و موانع اقتصادی براساس سطح درآمد خانواده
متغیر |
فرهنگ ورزش |
موانع اقتصادی |
||||||
سطح درآمد |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
||
کمتر از 500 هزار تومان |
48 |
91/97 |
سوم |
33 |
52/95 |
اول |
||
500 تا 1 میلیون تومان |
44 |
60/84 |
چهارم |
60 |
80/77 |
چهارم |
||
1 میلیون تا 2 میلیون تومان |
77 |
37/117 |
اول |
51 |
14/89 |
سوم |
||
بیشتر از 2 میلیون تومان |
38 |
7/107 |
دوم |
30 |
30/95 |
دوم |
||
|
تعداد |
207 |
تعداد |
174 |
||||
شاخصهای آماری |
خی 2 |
078/9 |
خی 2 |
898/3 |
||||
|
df |
3 |
df |
3 |
||||
|
معناداری |
028/0 |
معناداری |
273/0 |
||||
نتایج آزمون کروسکال والیس با توجه به سطح معناداری (028/0) نشان داد از لحاظ سطح درآمد خانوادهها، تفاوت معناداری در فرهنگ ورزش افراد شرکتکننده در ورزش وجود دارد؛ به طوری که خانواده هایی با سطح درآمد یک میلیون تا دو میلیون تومان از فرهنگ ورزش بالاتری نسبت به دیگر گروهها درآمدی برخوردارند. همچنین، نتایج نشان داد در بین افراد غیرشرکتکننده در ورزش تاکید بر موانع اقتصادی براساس سطح درآمد معنادار نمیباشد (273/0sig=).
جدول 5: نتایج آزمون کروسکال والیس جهت بررسی فرهنگ ورزش و موانع ساختاری براساس مسافت تا فضاهای ورزشی
متغیر |
فرهنگ ورزش |
موانع ساختاری |
||||||
فاصله تا فضای ورزشی |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
||
کمتر از 1000 متر |
88 |
80/119 |
اول |
76 |
13/89 |
دوم |
||
بین 1 تا 3 کیلومتر |
62 |
64/95 |
دوم |
58 |
20/84 |
سوم |
||
بین 3 تا 5 کیلومتر |
29 |
50/95 |
سوم |
25 |
08/105 |
اول |
||
بیشتر از 5 کیلومتر |
28 |
66/81 |
چهارم |
15 |
73/62 |
چهارم |
||
|
تعداد |
207 |
تعداد |
174 |
||||
شاخصهای آماری |
خی 2 |
851/11 |
خی 2 |
090/7 |
||||
|
df |
3 |
df |
3 |
||||
|
معناداری |
008/0 |
معناداری |
069/0 |
||||
نتایج جدول 5 با توجه به سطح معناداری (008/0) نشان داد براساس مسافت تا فضاهای ورزشی تفاوت معناداری در فرهنگ ورزش افراد شرکتکننده در ورزش وجود دارد؛ به طوری که هرچه فاصله تا مکانهای ورزشی نزدیکتر میشود، سطح فرهنگ ورزش افراد بالاتر می باشد. همچنین، نتایج نشان داد در بین افراد غیرشرکتکننده در ورزش، تاکید بر موانع ساختاری براساس فاصله تا اولین فضای ورزشی معنادار نمیباشد (069/0sig=).
جدول 6: نتایج آزمون کروسکال والیس جهت بررسی فرهنگ ورزش و موانع شغلی براساس میزان ساعت کاری
متغیر |
فرهنگ ورزش |
موانع شغلی |
||||||
مدت زمان کار |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
||
بیکار |
40 |
76/87 |
سوم |
40 |
66/68 |
چهارم |
||
کمتر از 3 ساعت |
49 |
42/89 |
چهارم |
52 |
32/82 |
سوم |
||
3 تا 7 ساعت |
63 |
23/118 |
اول |
67 |
28/89 |
دوم |
||
بیشتر 7 ساعت |
55 |
06/116 |
دوم |
15 |
77/147 |
اول |
||
|
تعداد |
207 |
تعداد |
174 |
||||
شاخصهای آماری |
خی 2 |
487/13 |
خی 2 |
245/28 |
||||
|
df |
3 |
df |
3 |
||||
|
معناداری |
004/0 |
معناداری |
001/0 |
||||
نتایج آزمون کروسکال والیس با توجه به سطح معناداری (004/0) نشان داد براساس میزان ساعت کاری تفاوت معناداری در فرهنگ ورزش افراد شرکتکننده در ورزش وجود دارد؛ به طوری که هرچه میزان ساعت کاری افزایش مییابد فرهنگ ورزش افراد نیز بیشتر میباشد، اما مجددا با افزایش میزان ساعات کاری به بیش از 7 ساعت فرهنگ ورزش کاهش مییابد. همچنین نتایج نشان داد در بین افراد غیرشرکتکننده در ورزش، تاکید بر موانع شغلی براساس میزان ساعت کاری معنادار میباشد. (001/0sig=) با توجه به این نتیجه، هرچه میزان ساعات کاری افزایش مییابد، تاکید افراد بیشتر بر موانع شغلی به عنوان یکی از بازدارندها جهت مشارکت در ورزش میباشد.
جدول 7:نتایج آزمون کروسکال والیس جهت بررسی فرهنگ ورزش و موانع شخصی براساس فعالیتهای جانبی
متغیر |
فرهنگ ورزش |
موانع شخصی |
||||||
میزان زمان و پول |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
تعداد |
میانگین |
رتبه |
||
خیلی کم |
25 |
66/120 |
اول |
9 |
24/76 |
پنجم |
||
کم |
59 |
13/115 |
دوم |
45 |
36/82 |
سوم |
||
متوسط |
86 |
97/95 |
چهارم |
43 |
17/79 |
چهارم |
||
زیاد |
34 |
31/102 |
سوم |
67 |
47/90 |
دوم |
||
خیلی زیاد |
3 |
50/45 |
پنجم |
10 |
50/164 |
اول |
||
|
تعداد |
207 |
تعداد |
174 |
||||
شاخصهای آماری |
خی 2 |
124/7 |
خی 2 |
211/27 |
||||
|
df |
4 |
Df |
4 |
||||
|
معناداری |
029/0 |
معناداری |
006/0 |
||||
نتایج جدول 7 با توجه به سطح معناداری (029/0) نشان داد براساس سطوح فعالیتهای جانبی تفاوت معناداری در فرهنگ ورزش افراد شرکتکننده در ورزش وجود دارد؛ به طوری که تقریبا- به جز در سطح فعالیت زیاد که پس از کاهش در سطوح قبلی افزایش یافته است- هرچه سطح فعالیتهای جانبی افزایش مییابد، فرهنگ ورزش افراد کمتر است. همچنین، نتایج نشان داد در بین افراد غیرشرکتکننده در ورزش، تاکید بر موانع شخصی براساس فعالیتهای جانبی معنادار میباشد (006/0sig=)؛ بدین صورت که هرچه افراد زمان و پول بیشتری را برای فعالیتهای جانبی صرف میکنند، تاکید بیشتری بر موانع شخصی دارند.
جهت بررسی تفاوت میزان تمایل جهت مشارکت در ورزش، بین افراد مختلف از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) استفاده و نتایج حاصل از آن در جدول 8 ارائه شده است.
جدول 8: نتایج تحلیل MANOVA و Pillai's Trace
اثر |
مقدار |
F |
Df |
معناداری |
پیلایی |
759/0 |
899/9 |
16 |
001/0 |
نتایج جدول فوق نشان داد مانووا در سطح 001/0 معنادار است. بنابراین تفاوت میانگین گروهها در متغیر وابسته مرکب در سطح 001/0 معنادار است.
جدول 9: نتایج آزمون مانوا برای هر یک از متغیرهای تحقیق
متغیر مستقل |
مجموع مربعات |
Df |
مربع حسابی |
F |
معناداری |
موانع اقتصادی |
907/14 |
4 |
727/3 |
703/7 |
001/0 |
موانع ساختاری |
775/28 |
4 |
194/7 |
208/11 |
001/0 |
موانع شغلی |
997/35 |
4 |
999/8 |
414/9 |
001/0 |
موانع شخصی |
343/52 |
4 |
109/13 |
062/30 |
001/0 |
جدول 9 معناداری هریک از آنوواها را نشان میدهد. چنان که دیده میشود هر چهار متغیر تحقیق، در زمینه تفاوت میزان تمایل جهت مشارکت در ورزش، معنادار هستند. بنابراین و با توجه به معناداری تحلیل مانوا جهت بررسی و شناسایی متغیرها که در تحلیل مانووا معنادار شدهاند، از تحلیل تابع تشخیص استفاده خواهیم کرد.
جدول 10: نتایج آمار توصیفی هر گروه در مورد متغیرها
گروه |
متغیر |
میانگین |
تمایل به شرکت خیلیزیاد |
موانع شغلی |
63/2 |
موانع اقتصادی |
57/2 |
|
موانع ساختاری |
36/2 |
|
موانع شخصی |
24/2 |
|
تمایل به شرکت خیلیکم |
موانع شغلی |
94/3 |
موانع ساختاری |
47/3 |
|
موانع اقتصادی |
22/3 |
|
موانع شخصی |
20/3 |
|
کلی |
موانع شغلی |
18/3 |
موانع اقتصادی |
82/2 |
|
موانع ساختاری |
64/2 |
|
موانع شخصی |
60/2 |
نتایج جدول 10 نشان داد به طور کلی میانگین موانع شغلی از سایر موانع بیشتر و میانگین موانع فردی کمترین میزان را در بین موانع مختلف به خود اختصاص داده است. در ادامه جهت بررسی یکسانی واریانس متغیرها از آزمون Box استفاده شده است که نتایج آن در جدول 11 ارائه شده است.
جدول 11: نتایج آزمون Box جهت بررسی یکسانی واریانس متغیرها
مقدار Box |
751/19 |
مقدار F |
452/1 |
df1 |
30 |
df2 |
289/63723 |
معناداری |
174/0 |
نتایج جدول 11 نشان داد یکسانی واریانسهای متغیرهای مختلف معنادار نمیباشد. بنابراین میتوان از نتایج تحلیل تابع تشخیص استفاده نمود.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر بر گرایش و عدم گرایش شهروندان شهر آمل به ورزش بوده است. نتایج جهت بررسی ابعاد فرهنگ پذیری مردم در گرایش به ورزش در فضاهای شهری شهر آمل نشان داد متغیر خانواده بیشترین نقش و متغیر مدرسه کمترین نقش را در گرایش شهروندان شهر آمل در زمینه مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی دارا بوده است. همچنین، در بخش بررسی ابعاد فرهنگ پذیری در عدم گرایش به ورزش (به عنوان یک مانع) در فضاهای شهری شهر آمل نتایج نشان دهنده آن است که مدرسه بیشترین نقش را در عدم گرایش افراد به ورزش و فعالیتبدنی را دارا بوده است و رسانههای جمعی کمترین نقش را داشتهاند. نکته در خورد توجه در نتایج به دست آمده، نقش خانواده و مدرسه میباشد به نوعی که خانواده در گرایش به ورزش یک تسهیل کننده قوی و در عدم گرایش به ورزش به عنوان یک مانع، کمترین تاثیر را داشته است و این نشان دهنده آن است که در خانوادههای آملی از نظر مشارکت افراد در ورزش و فعالیتبدنی محدودیتی وجود ندارد و حتی یک ترغیب کننده قوی جهت مشارکت میباشند. نتایج پژوهش شمسی و همکاران (1394) نیز نشان داد که خانواده قویترین تاثیر را در مشارکت ورزشی جوانان شهر اصفهان داشته است. همچنین، اشنادیر[20] (1983) در پژوهش خود دریافت که والدین علاقه به ورزش و تمرین را در فرد تقویت و آشکارا بر مشارکت فرد در ورزش تأثیر میگذارند. ایلر[21]و همکاران (1997) نیز اذعان داشتند که حمایت اعضای خانواده نقش مهمی در مشارکت ورزشی ایفا می نمایند. حمایت خانواده به طور ثابت، یک عامل تأثیرگذار بر میزان مشارکت افراد در فعالیت بدنی است (کنیون ومکفرسن[22]، 1973). نتایج پژوهشهای فوق به نوعی همسو با تحقیق حاضر میباشند و تاکید زیادی بر خانواده به عنوان یک نهاد و عامل اصلی مهم در گرایش افراد به ورزش را دارند. اما نکته مهمتر نقش مدرسه میباشد که در گرایش افراد به ورزش و فعالیتبدنی کمترین نقش و در عدم گرایش به عنوان یک مانع، بیشترین نقش را داشته است. از آنجایی که افراد سالهای زیادی را در مدرسه میگذرانند و این نهاد نقش به سزایی را در فرهنگپذیری و تغییرات فرهنگی در جامعه درارا میباشد، با تغییر رویه و نگرش نسبت به ورزش میتوانند کمک شایانی به مشارکت بیشتر افراد در ورزش و فعالیتهای بدنی بنمایند و حضوری پررنگتر در این زمینه داشته باشند. به بیان دیگر، از آنجاییکه عادت به فعالیتبدنی و ورزش در دوران کودکی و نوجوانی، اغلب در دوران بزرگسالی نیز ادامه مییابد (دوبینس[23] و همکارن، 2009)، توجه مدارس به برنامههای تربیتبدنی اهمیت خود را نشان میدهد (نایلور و مککی[24]، 2009).
نتایج پژوهش حاضر در زمینه فرهنگ ورزش افراد شرکت کننده در ورزش بر اساس سطح درآمد آنان نشان دهنده آن است که هرچه میزان درآمد افراد بالاتر باشد، فرهنگ ورزش نیز در بین آنان بالاتر است. بنابراین در نگاه اول، سطح درآمد و وضعیت اقتصادی خانوار یک متغیر مهم جهت مشارکت در ورزش محسوب میگردد، اما با بررسیهای بیشتر، نتایج مهمتری به دست آمد. نتایج مربوط به افرادی که موانع اقتصادی و درآمدی را به عنوان مانع مشارکت انتخاب نمودهاند، معنادار نبوده و از الگوی خاصی پیروی نکرده و نشان داد خانوادههای با سطح درآمد بالا نیز علت عدم مشارکت در ورزش را مانع اقتصادی دانستهاند. این نتایج با نتیجه پژوهش قهرمانی و همکاران (1392) همسو بود و با نتایج پژوهش اسوریکا و مایر[25] (2012) همخوانی ندارد. دیویدسون و لاوسون[26] (2006) در پژوهش خود اذعان کردند که افراد کم درآمدی که به پارکها (به عنوان یکی از فضاهای ورزشی) دسترسی دارند فعالتر از کسانی هستند که دسترسی کمتری دارند. با این حال در بررسی جامع که به وسیله تحلیل مانوا و تحلیل تابع تشخیص صورت پذیرفته است، مانع اقتصادی در مرتبه دوم اهمیت به عنوان یک عامل بازدارنده قرار داشته است. همچنین، نتایج این پژوهش در زمینه فرهنگ ورزش براساس فاصله تا اولین فضای ورزشی نشان داد هرچه فاصله تا اولین فضای ورزشی کمتر باشد، میزان فرهنگ ورزش افراد افزایش مییابد. این نتیجه با نتیجه پژوهش فتحی (1388) همخوانی دارد. آصفی و همکاران (1393) نیز در پژوهش خود یکی از عوامل موثر بر نهادیه کردن ورزش را زیرساختها و امکانات ورزشی معرفی نمودند و الکساندریس و کارول[27](1999) و مچنو و لیروکس[28] (2010) نیز یکی از مهمترین عوامل و موانع محدود کننده فعالیتبدنی را اماکن و تجهیزات ورزشی و عدم دسترسی آسان به آن بیان کردند. اما نتایج مربوط به افرادی که در ورزش مشارکت ندارند بیانگر آن است که انتخاب مانع مسافت و دوری تا فضاهای ورزشی با فاصله آنها تا اولین فضای ورزشی از الگوی منظمی پیروی نکرده، معنادار نمیباشد؛ این بدان معناست که حتی افراد با فاصله نزدیک به فضاهای ورزشی نیز مانع مسافت را به عنوان یک مانع انتخاب کردهاند و افراد با فاصله دورتر نسبت به اماکن ورزشی تاکیدی بر این مانع نداشتهاند. بنابراین به نظر می رسد عامل یا عوامل دیگری در این امر دخیل می باشند که جهت بررسی آن در قسمت آخر به نتایج آزمون مانوا اشاره خواهد شد.
نتایح در مورد فرهنگ ورزش و میزان ساعات کاری افراد نشان داد هرچه میزان ساعت کاری افزایش مییابد، فرهنگ ورزش افراد نیز بیشتر میباشد؛ اما مجددا با افزایش میزان ساعات کاری به بیش از 7 ساعت فرهنگ ورزش کاهش مییابد. نتایج پژوهش فتحی (1388) نیز نشان داد وضعیت اشتغال بر مشارکت ورزشی تاثیر دارد و نمره مشارکت ورزشی در میان شاغلان بیشتر است. شاغلان در مقایسه با افراد غیر شاغل مراودات اجتماعی بیشتری دارند و همین امر احساس نیاز و شناخت آنها را نسبت به ورزش و مشارکت ورزشی افزایش می بخشد. همچنین نتایج مربوط به موانع شغلی براساس میزان ساعت کاری نیز نشان داد هرچه میزان ساعات کاری افزایش مییابد، تاکید افراد بر موانع شغلی بیشتر میشود و نتایج بررسی جامع که به وسیله تحلیل مانوا و تحلیل تابع تشخیص صورت پذیرفته است نیز نشان داد موانع شغلی از نظر افراد غیرشرکت کننده در فعالیتهای بدنی و ورزش در درجه اول اهمیت قرار دارد. معتمدین و همکاران (1388) در پژوهش خود دومین علت اساسی در عدم مشارکت در ورزش را وجود مشغلة زیاد در زندگی افراد غیرشرکت کننده در ورزش همگانی بیان نمودند. همچنین، مرکز ورزش و سرگرمی نیوزلند[29] (2007) نیز کمبود زمان را به عنوان یکی از موانع و محدودیتهای مشارکت در ورزش معرفی نمود. نتایج پژوهش حاضر در زمینه فرهنگ ورزش افراد شرکت کننده در ورزش براساس فعالیتهای جانبی نشان داد افرادی که هزینه و زمان زیادی را صرف فعالیتهای جانبی میکنند، از فرهنگ ورزش پایینتری برخوردارند و برعکس؛ یعنی کسانی که هزینه و زمان کمتری برای فعالیتهای جانبی نظیر کار باکامپیوتر، موبایل (شبکههای اجتماعی) و سرگرمیهای دیگر اختصاص میدهند، از فرهنگ ورزش بالاتری برخوردار هستند. از طرف دیگر، نتایج افرادی که در ورزش و فعالیتبدنی مشارکتی ندارند و مانع شخصی مانند تنبلی و بی حوصلگی، بی انگیزگی و علاقه کم به ورزش را مهمترین مانع مشارکت در ورزش قلمداد نمودند، نشان داد کسانی که زمان و هزینههای زیادی را صرف فعالیتهای جانبی نمودهاند بیشتر از افرادی که به این میزان هزینه و زمان صرف فعالیتهای جانبی ننمودهاند بر موانع شخصی تاکید داشتهاند. بنابراین به نظر می رسد که ارتباط نزدیکی بین انجام فعالیتهای جانبی و مشارکت در ورزش وجود دارد که نیازمند بررسی بیشتر میباشد. از دیگر نتایج این پژوهش میتوان به نتایج تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل تابع تشخیص اشاره نمود. نتایج این آزمونها نشان داد هم افرادی که تمایل زیادی به مشارکت در ورزش دارند و هم افرادی که تمایل کمی به مشارکت دارند، موانع شغلی را به عنوان مهمترین بازدارنده و موانع شخصی را به عنوان کم اهمیتترین مانع جهت مشارکت در ورزش انتخاب نمودهاند. بنابراین، این افراد از انگیزه و علاقه لازم جهت مشارکت در ورزش و فعالیتبدنی برخوردارند، اما به نظر میرسد مشغله زیاد شغلی- ناشی از وضعیت بد اقتصادی و مالی جامعه- مهمترین مانع مشارکت این افراد در ورزش و فعالیتهای بدنی به حساب می آید؛ به نوعی که افراد جهت امرار معاش و گذران زندگی خود مجبورند زمان بیشتری را به کار کردن و تامین مالی خود و خانوادهشان اختصاص دهند. پس با بهبود وضعیت اقتصادی کشور میتوان پیشبینی نمود که میزان مشارکت افراد در ورزش نیز افزایش یابد.
به طورکلی و با توجه به آنکه متغیر مدرسه کمترین تاثیر را بر فرهنگ ورزش داشته است و تاکید افراد غیر ورزشکار بر مدرسه و برنامههای آن به عنوان یک عامل مهم که رسالت خود را در جهت ترغیب و تشویق افراد به مشارکت در ورزش، به درستی انجام نداده است و به نوعی به عنوان مهمترین بازنداره انتخاب شده است، نیاز به یک تعامل چندجانبه بین شهرداری و اداره ورزش و جوانان و همچنین آمورزش و پرورش شهر آمل دیده میشود؛ به نوعی که با برنامهریزی مناسب و همچنین تاکید بر تاثیرات گسترده این نهاد (مدرسه) در زمینه فرهنگسازی به طورکلی و فرهنگ ورزش بهطور اختصاصی، حمایت دستاندرکاران و سیاستگذارن و مدیران بخش آموزش شهر آمل را به این سمت معطوف دارند تا نقشی پررنگتر در توسعه ورزش و فعالیتبدنی در گستره شهر آمل داشته باشند.
همچنین با توجه به تاکید افراد غیر ورزشکار بر موانع اقتصادی و امکاناتی به عنوان یکی از موانع مشارکت در ورزش، پیشنهاد میشود با تعامل با اداره ورزش و جوانان در جهت کاهش هزینههای مشارکت در کلاسهای آموزشی زمینه را برای توسعه مشارکت در ورزش همگانی در شهر آمل را فراهم آورند.
با توجه تاثیرات فاصله تا نزدیکترین فضاهای ورزشی توسط افراد ورزشکار و از آنجایی که افراد ورزشکار با سطوح فرهنگ ورزش بالاتر تمایل بیشتری برای ترغیب و تشویق افراد دیگر جهت مشارکت در ورزش و فعالیتهای بدنی دارند، پیشنهاد میشود ساخت و توزیع امکانات در سطح شهر آمل در آینده به صورت موزون صورت پذیرد و از دادن مجوز ساخت و تاسیس فضاهای ورزشی در مناطقی که چندین مجموعه و سالن ورزشی را دارا میباشند، خودداری شود. مناطق مناسب و مناطقی که از فضاهای ورزشی فاصله بیشتری دارند، بهترین مکانها برای ساخت اماکن ورزشی میباشند.
پژوهشهای و مطالعات بیشماری درباره مشارکت و یا عدم مشارکت افراد جامعه در ورزش و فعالیتهای بدنی صورت پذیرفته است. مطالعه این پژوهشها نشان دهنده آن است که اغلب آنان بر روی جامعه زنان انجام شده و یا تنها به موانع مشارکت پرداختهاند؛ اما پژوهش حاضر به صورت جامع و با ترکیبی از جامعه زنان و مردان و عوامل مشارکت و عدم مشارکت به بررسی فاکتورهای مورد بحث مباردرت ورزیده و به صورت کاربردی آنها را برای شهر آمل به رشته تحریر در آورده است.
نابع
- آصفی، احمدعلی؛ خبیری، محمد؛ اسدی دسجردی، حسن و گودرزی، محمود. (1393). "بررسی عوامل سازمانی موثر در نهادینه کردن ورزش همگانی در ایران". پژوهشنامه مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی. 10(20): 76-63.
- شمسی، عبدالحمید؛ حسینی، محمدسلطان و روحانی، میثم. (1394). "تبیین نقش عوامل جامعهپذیری در توسعۀ مشارکت ورزشی جوانان (مطالعۀ موردی: شهر اصفهان) ". مطالعات مدیریت ورزشی. 28: 88-71.
- عبدوی، فاطمه و مهدیزاده، اکرم. (1395). "تبیین وضعیت نیازهای شهروندان ارومیهای به ورزش همگانی با توجه به فضاهای ورزشی". مطالعات راهبردی ورزش و جوانان. 15(31): 237-219.
- فتحی، سروش. (1388). "تبیینجامعهشناختیمشارکتورزشیدانشجویان". پژوهشنامه علوم اجتماعی. 3(4): 173-145.
- قهرمانی، جعفر؛ محرمزاده، مهرداد و سعیدی، شیدا. (1392). "بررسی عوامل بازدارنده موثر بر میزان شرکت معلمان زن مقاطع سه گانه تحصیلی در فعالیت های ورزشی شهر مرند". پژوهش های کاربردی در مدیریت ورزشی. 2(6): 66-57.
- کلاشی، مازیار. (1393). "تحلیل نقش ورزش در رشد و توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران". پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه شهید بهشتی: 123
- مشبکی، اصغر و خادمی، علی اکبر. (1387). "بررسی آسیبشناسانه سیاستها و سیاستگذاریهای فرهنگی ایران بعد از انقلاب اسلامی". نامه پژوهش فرهنگی. 9(4): 178- 133.
- معتمدین، مختار؛ مددی، بهمن و عسکریان، فریبا. (1388). "توصیفعواملگرایشیاعدمگرایششهروندانتبریزیبهورزشهمگانی". پژوهش در علوم ورزشی. 23: 97-68.
- Alexandris, K. and Carroll, B. (1997). “Demographic Differences in the Perception of Constraints on Recreational Sport Participation: Results from a Study in Greece”. Leisure Studies, 16(2): 107-125.
- Allender, S. Cowburn, C. Foster, C. (2006). “Understanding participation in sport and physical activity among children and adults: a review of qualitative studies”. Health Education Research. 21(6): 826–835.
- Asorika, R., Mayer, N, (2012). “Evaluation of gender equity program implementation in Limpopo provincial department of sport, Arts and culture”.
- Barghchi, M., Omar, D., & Aman, M. (2009). “Cities, sports facilities developments, and hosting events”. European Journal of Social Sciences, 10(2): 185–195.
- Beamon, K. (2010). “Are sports overemphasized in the socialization process of African American males? A qualitative analysis of former collegiate athletes’ perception of sport socialization”. Journal of Black Studies.. 41 (2): 281-300.
- Bragaru, M., Dekker, R., Geertzen, J.H., Dijkstra, P.U. (2011). “Amputees and sports: A systematic review”. Sports Med, 41: 721–740.
- Bragaru, M,, van Wilgen, C.P., Geertzen, J.H.B., Ruijs, S.G.J.B., Dijkstra, P.U., Dekker, P. (2013). “Barriers and Facilitators of Participation in Sports: A Qualitative Study on Dutch Individuals with Lower Limb Amputation”. POLS ONE. 8(3): 1-9.
- Caruso, Raul. (2011). “Crime and sport participation: Evidence from Italian regions over the period 1997–2003”. The Journal of Socio-Economics, 40: 455– 463.
- Cash, S.W., Duncan, G.E., Beresford, S. A., McTiernan, A., Patrick, D.L., (2013). “Increases in physical activity may affect quality of life differently in men and women: the PACE project”. Qual Life Res. 22:2381–2388.
- Coakly J. (2010) “Sports in Society”. Issues and Controversies Paperback, November 13.
- Davidson, K.K. and Lawson, C. (2006). “Do Attributes of the Physical Environment Influencechildren’s Level of Physical Activity?”. International Journal of Behavioural Nutrition and PhysicalActivity, 3 (19): 1-17.
- Dobbins, M., K. De Corby, Robeson, P. Husson, H. and Tirilis, D. (2009). “Schoolbased Physical Activity Programs for Promoting Physical Activity and Fitness in Children and Adolescents Aged 6-18”. Cochrane Database Systematic Reviews, 21(1), CD007651.
- Eyler, A. and et.al. (1997). “Physical activity and woman in the United States: An overview of Health benefits prevalence and intervention opportunities”. Woman and Health 26: 27-50.
- John. Chan. (2010). “Economic Value of Sport, Thesis for the Degree of Master Science (M.S) in Business Administration”. University of Pretoria.
- Kavetsos, G. (2012). “National pride: War minus the shooting”. Social Indicators Research, 106: 173–185.
- Kenyon, G. S., Mcpherson, B. D. (1973). “Becoming involved in physical activity and sport: A process of socialization. In Physical Activity: Human Growth and Development, ed. G.L”. Rarick. New York: Academic Press.
- Laaksonen, M., Piha, K., Martikainen, P., Rahkonen, O. et al. (2009). “Healthrelated behaviours and sickness absence from work”. J Occup Environ Med; 66:840–847.
- Lee, I., Shiroma, E.J., Lobelo, F., Puska, P., Blair, S.N., Katzmarzyk, P.T. (2012). “For the Lancet Physical Activity Serie Working Group. Effect of physical inactivity on major non-communicable diseases worldwide: An analysis of burden of disease and life expectancy”. The Lancet; 380(9838):219-229.
- Mchunu, s. Roux, K, Le. (2010). “Non-participation in sport by black learners with special reference to gender, grades, family income and home. South African Journal for Research in Sport”. Physical Education and Recreation, 2010, 32(1):85-98.
- Nademin, M. E., Napolitano, M. A., Xanthopoulos, M. S., Fava, J. L., Richardson, E., & Marcus, B. (2010). “Smoking cessation in college-aged women: A qualitative analysis of factors important to this population”. Addiction Research and Theory, 18(6), 649-666.
- Naylor, P. J. and McKay, H. A. (2009). “Prevention in the First Place: Schools a Setting for Action on Physical Inactivity”. British Journal of Sports Medicine, 43(1): 10-3.
- Nicholas, J. Cull. (2009). Public Diplomacy: Lessons from the Past. Page 30- 38.
- Rimmer, J.H. Chen, M. Chen M.D., McCubbin J.A., et al. (2010). “Exercise intervention research on persons with disabilities: What we know and where we need to go”. Am J Phys Med Rehabil 89: 249-263.
- Rochelle, Eime, M. Melanie, Charit, J. Jack, y. Harvey, T. Warren, Payne. R. (2015). “Participation in sport and physical activity: associations with socio-economic status and geographical remoteness”. BMC Public Health, 15(434): 1-12.
- Sport & recreation New Zealand institute. (2007). “it’s all about children and young people”.